يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 19.09.2011, 13:53

«سحرخیز؛ اصول‌گرای حقیقی»


سحام نیوز/ مرتضی کاظمیان

دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۰
عیسی سحرخیز، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی یک اصول‌گرای ناب است؛ «اصول‌گرا» از آن دست عنوان که جریان سیاسی محافظه‌کار و اقتدارگرایان خود را بدان می‌خوانند؛ بلکه او یک مومن واقعی به «اصول» ی است که برای آن‌ها «انقلابی» شده و بخاطرش به جبهه رفته و بعد‌تر اینجا و آنجا قلم زده و در راستایش کار سیاسی کرده است؛ او یک «پرنسیپالیست» (Principlist) واقعی است.
همین وفاداری و تعهد به اصول بود که سحرخیز را وادار ساخت ۱۰ روز پس از کودتای انتخاباتی، تعارف و مجامله و ترس را کنار نهد و به صراحت بنویسد: «سید علی خامنه‌ای چه بخواهد و چه نخواهد پس از بیست سال ولایت مطلقه و حکومت استبدادی بر ملت ایران، پا جای پای محمد رضا پهلوی گذارده است.» (۱)
آن‌که در تمام انتخابات‌های دوران اصلاحات، یک ‌پای فعال و از کنشگران اصلی و قابل توجه ستادهای انتخاباتی بود، در تحلیل به ظاهر رادیکال خود از حوادث پس از انتخابات، مقاومت و مبارزه ‌دور از خشونت را فراموش نکرد؛ چنین بود که در همین یادداشت نخستین‌اش تصریح کرد: «رهبر ایران فراموش کرده است که آنچه شاه را به شکست مفتضحانه کشاند، آوردن ارتش به خیابان‌ها بود و آنچه ملت ایران را به پیروزی شگفتی ساز رساند روی آوردن به شعارهایی بود چون «برادر ارتشی، چرا برادرکشی؟» و کاری تاریخ‌ساز، گل نشاندن در لوله‌ی تفنگ نظامیان.»
سحرخیز در ارزیابی انتخابات دروغین، بر موضوعی انگشت تاکید گذاشت که چند ماه بعد‌تر میرحسین موسوی نیز به صراحت بیان کرد، و در اعترافات برخی (چون سردار مشفق) به صراحت آمد؛ سحرخیز نوشت: «اکنون فاش شده است که برنامه‌ی این روز‌ها را سال‌ها پیش ریخته اند- آن‌گاه که «تئوری توطئه» را بافتند و «براندازی نرم» را ساختند تا روزی که رای مردم را به سطل زباله ریختند و انتصاب را جایگزین انتخاب کردند.» (۲)
سحرخیز کمتر از ۱۰ روز پس از این یادداشت بازداشت شد؛ او در زندان بود که «بهار عربی» سامان و زمان‌ی جدید رقم زد؛ اما‌‌ همان هنگام نیز –مبتنی بر مشاهدات‌اش از سرکوب‌های خونین اعتراض قانونی و مشروع شهروندان- تاکیدی بجا و تذکری تاریخی برای صاحبان قدرت داشت: «بکارگیری نیروهای مسلح شده‌ی سیزده تا شانزده ساله به‌عنوان نیروی خشن ضربتی هم از شاهکارهای بفرموده‌ی رهبر است. جوانان بی‌گناهی که نادانسته بازیچه‌ی دست قدرت طلبان شده‌اند و هنوز آن قدر خردسال هستند که وقتی خسته می‌شوند، هدیه و جایزه‌ای چون کیک و ساندیس راضیشان می‌کند و پولی که آخر شب یا آخر ماه در جیبشان می‌گذارند، خاطره‌ی جنایت روزانه را از یادشان می‌برد. این کار اوج رذالتی تاریخی است که این روز‌ها و‌گاه شباهنگام در ایران در حال اجراست. روشی که دیکتاتورهای آفریقایی چون پل کاگامه در روندا و جنایتکاران بالکان مانند می‌لوشوویچ در یوگسلاوی سابق با تشکیل «ارتش حرفه‌ای خردسالان» برای نسل کشی قبیله‌ای یا سرکوب مخالفان غیرنظامیشان بکار بردند و رسوای عام و خاص شدند. این جنایتکاران و حامیانشان چه کم حافظه‌اند که برگزاری دادگاه‌های بین‌المللی جنایات جنگی را فراموش می‌کنند و چه کور دل هستند که عاقبت جنایتکارانی چون صدام حسین را نمی‌بینند.»
حالا سحرخیز در زندان رجایی شهر اگر به اینترنت و ماهواره دسترسی ندارد، دست‌کم از اخبار صدا و سیمای «غیرملی»، می‌شنود حکایت محاکمه‌ی مبارک و با خبر شده از رویدادهای تونس و یمن و وضع ناگوار قذافی…
سحرخیز که از فردای کودتای انتخاباتی، همه‌ی همّ و غم خویش را مصروف دفاع از خون «ندا»‌ها و دفاع از حقوق اساسی ایرانیان کرده بود، دو روز پس از یادداشت پیشین‌، در مکتوبی دیگر، از اینکه برخی کمیت «جنایت»‌های محقق شده پس از انتخابات را مورد سنجش و مقایسه با جنایت‌های هیتلر و استالین قرار می‌دهند یا با آنچه در رواندا و کامبوج و یوگسلاوی صورت گرفته، قیاس می‌کنند، انتقاد کرد. زاویه دید او‌‌ همان تاکید صریح قرآن بود که «اگر یک انسان به ناحق کشته شود، گویی تمام انسان‌ها (بشریت) را قربانی ساخته است». این چنین در یادداشتی با عنوان «معیار و محک جنایت! ‏» تاکید کرد که نمی‌تواند «جنایت»‌های به ظاهر کوچک و کم تعداد را نادیده بگیرد: «این کار از افرادی چون من ساخته نیست که بر این باوریم که حکومتی که عنوان «اسلامی» برخود نهاده است اگر در اینجایگاه و وضعیت قرار گیرد، خود به خود مشروعیت‌اش زایل است، و حاکمی که بر مسند «عدل علی (ع)» تکیه می‌کند، اگرفرمان چنین برخوردهایی را بدهد، یا حتی آن‌ها را ببیند و دم نزند و بر کار جنایتکاران رضایت دهد، از عدالت ساقط است و باید در دادگاه‌های ویژه جنایتکاران جنگی محاکمه شود.» (۳)
سحرخیز در تداوم ابراز «اصول‌گرایانه» ی دیدگاه‌ها و ارزیابی‌هایش از انتخابات ۸۸ و تحولات متعاقب آن، تاکید نمود که ایران وارد مدار و دور جدیدی از تحولات شده است. به عقیده‌ی او، کودتاچیان با برگزاری انتخابات نمایشی و سرکوب‌های خونین متعاقب آن، روندی جدید را کلید زدند: «این خود اول بدبختی و درماندگی نظام بود. چون، از یک سو هر دو نامزد جبهه اصلاح طلب حتی زیر فشار هشدارهای حضوری هیات ویژه‌ی کمیسیون امنیت ملی مجلس و تهدیدهای مستقیم وزیر اطلاعات، بر خواسته‌های برحق خویش یعنی «ابطال انتخابات و برگزاری مجدد آن» پای فشردند، و از سوی دیگر یک اپوزیسیون سی میلیونی به‌صورت خودجوش در داخل و خارج ایران به مقاومتی شگفتی ساز دست زد و روش‌هایی برآمده ازشعار‌ها و روش‌های انقلاب ۵۷ را برای بیان مخالفت خود به کار گرفت که نظام و رهبری را در عمل خلع سلاح کرد و مجبور ساخت که به سیاست «تهدید و تحبیب» روی آورند و حتی شمشیر از نیام برکشند و بر فرق نامزد‌ها و ملت بکوبند. اقدامی که هنوز در» ابتدای کار» آن قرار داریم.»
او توضیح داد که «چرا می‌گویم این ابتدای کار است»:
اول؛ نظام اولین بار است که در حیات سی ساله‌ی خود انتخاباتی را برگزار می‌کند که دو نامزد اصلی آن حاضر نیستند به هیچ وجه نتیجه‌ی «انتصابات» را بپذیرند، سخن رهبری را «فصل الخطاب ماجرا» بدانند و به طرف به ظاهر پیروز تبریک بگویند…
دوم؛ مردم نه تنها نتیجه‌ی انتخابات را قبول ندارند، بلکه با مقاومت حاکمیت در برابر خواست اکثریت مردم، به ویژه نحوه‌ی عمل فرمانبردارانه‌ی شورای نگهبان، اصل نظام و رهبری آن را هم بیش از پیش زیر سئوال برده و خالی از مقبولیت و مشروعیت لازم می‌دانند…
سوم؛ مشروعیت خارجی نظام است که چنان زیر سئوال رفته که بعید است به‌جز آن گروه از کشورهایی که به‌دلیل منافع سیاسی و اقتصادی خاص خود با جمهوری اسلامی کنار می‌آیند، عمده کشورهای جهان به‌ویژه دموکراسی‌های بزرگ شناخته شده که ایران به آن‌ها نیاز عمده دارد، حاضر شوند احمدی‌نژاد را به‌عنوان نماینده‌ی منتخب مردم ایران به رسمیت بشناسند و افکار عمومی ملت ایران و شهروندان خود را با پذیرش «رئیس جمهور انتصابی» علیه خویش بشورانند.» (۴)
سیر تحولات، در تمامی ماه‌های اخیر، بر درستی ارزیابی سحرخیز مهر تایید زده است. میرحسین موسوی و مهدی کروبی، نامزدهای معترض، و رهبران نمادین جنبش سبز هرگز نتیجه انتخابات را نپذیرفتند؛ اعتراض به آن انتخابات ادامه یافته، چنان که حاکمیت ۲۲ خرداد امسال حکومت نظامی غیررسمی در پایتخت و شهرهای بزرگ اعلام کرد؛ حاکمیت نامشروع از ترس تداوم اعتراض رهبران، آنان را در بازداشت خانگی محبوس ساخته؛ و …، و نظام سیاسی همچنان دچار بحران مشروعیت داخلی و بین‌المللی است.
قابل توجه، «امید» بخشی سحرخیز به جوانان و شهروندان حقیقت‌جو و دموکراسی‌خواه است؛ تاکید او بر مفهوم و کلید‌واژه‌ای که همچنان در جنبش سبز، یگانه می‌نماید: امید.
از همین منظر بود که او در آخرین یادداشت‌اش پیش از بازداشت، با اشاره به تاکیدات و بیانیه‌های موسوی، بر تشکیل «جبهه سبز امید» تاکید کرد؛ اتفاق خجسته‌ای که بعدا متحقق شد. سحرخیز در راستای تاکید بر ملاحظه‌ی مهم موسوی، توصیه‌ای ویژه داشت: «تا ما ناامید نشویم این دولت از اعتبار واقعی برخوردار نخواهد شد. امید به آینده رسا‌ترین اعتراض ماست.» (۵) تذکر او همچنان درخور اعتنا و برای حاکمیت نامشروع و اقتدارگرا، هراس‌انگیز است.
روزنامه‌نگار برجسته و کنشگر سیاسی حقوق بشرطلب ما (عیسی سحرخیز)، پای اصول‌اش ایستاد؛ بی‌ترس از حبس و بند، و داغ و درفش، نوشت، آگاهی‌بخشی و شورافکنی کرد، و مقارن با انتشار آخرین یادداشت‌اش در نیمه‌ی تیرماه بازداشت شد. هراس خودکامگان از «اصول» گرایی سحرخیز تا بدان حد است که حالا، در فاصله‌ی یک سال از پایان دوران محکومیت‌اش، حکمی دیگر (دو سال زندان دیگر) برایش صادر کرده و به او ابلاغ نموده‌اند.
عضو ارشد انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و مدیرمسئول روزنامه «اخبار اقتصاد» و نشریه «آفتاب» نیک می‌داند که فضای رسانه‌ای در ایران به چه میزان مسدود و برای تحرک او، محدود و در تهدید است؛ این‌چنین، برای او که سر ی پرشور و قلم‌ی بی‌تعارف و صریح دارد، حبس در اوین و رجایی‌شهر، مجالی است برای خواندن و خواندن و خواندن؛ چیزی که شیفته‌ی آن است.
سحرخیز مانند بسیاری دیگر از آزادی‌خواهان و دموکراسی‌طلبان ایران، چونان «اصول‌گرایی حقیقی»، به‌ظاهر در زندان است؛ اما اگر به درد و رنج جسمی و فیزیکی دچار است، «عذاب وجدان» ندارد، وضع‌ی که گریبان سرکوبگران و خودکامگان را –اگر اندکی به «خویش» رجوع کنند-‌‌ رها نکرده و نمی‌کند.
صدای عیسی سحرخیز همچنان برای «سبز‌ها» و شهروندان حق‌جو، رساست: «تا ما ناامید نشویم این دولت از اعتبار واقعی برخوردار نخواهد شد. امید به آینده رسا‌ترین اعتراض ماست.»

پی‌نوشت:
۱٫ روزآنلاین، مورخ ۲ تیر ۱۳۸۸
۲٫ روزآنلاین، مورخ ۵ تیر ۱۳۸۸
۳٫ روزآنلاین، مورخ ۷ تیر ۱۳۸۸
۴٫ روزآنلاین، مورخ ۹ تیر ۱۳۸۸
۵٫ روزآنلاین، مورخ ۱۳ تیر ۱۳۸۸




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024