iran-emrooz.net | Thu, 07.07.2011, 5:24
سرگردانی سیاسی
مردم سالاری/سیدعلیرضا کریمی
پنجشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۰
متاسفانه اصولگرایان این روزها از «سرگردانی سیاسی» عبور کرده و به «سرگیجه سیاسی» رسیدهاند. اگر تا دیروز نمیدانستند طرف رقابتشان برای انتخابات کیست و اینکه چگونه به وحدت برسند امروز و با توجه به ظهور جریان نوظهور که آن را «انحرافی» مینامند به هذیان گویی و آسمان و ریسمان بافتن افتادهاند. روزگاری وضعیتشان تا حدودی روشن بود اما امروز گویی در سیاهی و ظلمات سیاسی به سر میبرند و بر همین اساس ناچارند به هر ریسمانی چنگ بیندازند. روزی گروهی را به پاستور فرستادند و کمیته سه نفره انتخاب کردند تا به خیال خودشان حالا که اصلا ح طلبی نیست و هوا مساعد است انتخاباتی کاملا یک طرفه برگزار شود و مجلس نهم تنها یک اکثریت مطلق داشته باشد. اوایل خوش بین بودند پیغام و پسغام بود که به پاستور میفرستادند و در بهت همگان، دولت را به دخالت در انتخابات فرا میخواندند. کمیته سه نفره اما عمر زیادی نکرد. جریان دولتی اصولگرا مثل دفعات گذشته روی خوش به سنتیها نشان نداد. این دغدغه اصولگرایان شد که چرا باید دولتیها ساز مخالف بزنند. ابتدا بر اختلا فات سرپوش گذاشتند اما فهمیدند ساز پاستور نشینان برای آنها حسابی ناکوک است. در همین حین با توجه به برخی دیگر مسائل «جریان انحرافی» علم شد. اصولگرایان معتقد بودند حالا که آنها وحدت انتخاباتی را قبول نمیکنند و سهم خواهی میکنند باید طرد شوند. قصد اصولگرایان تا همین چندی پیش به این سادگی بود. اما اکنون موضوع جناح راست پیچیده شده است. پیش از این سردرگمی برسر جریان انحرافی بود اما امروز این ماجرا یک سر دیگر هم پیدا کرده است.
آن سر هم «بیم از اصلا ح طلبان» است. از اینجا به بعد سرگیجه برادران اصولگرا آغاز میشود. این سوال ملکه ذهن سران جناح راست و لیدر رسانهایشان است که بهتر است با جریان نوظهور اصولگرا رقابت کنیم یا با اصلا ح طلبان؟ مثلا لیدر رسانهای اصولگرایان مینویسد: «اصلا ح طلبان هزار بار «زشتتر» و «پلشتتر» از جریان انحرافی هستند.» اما به فاصله یک روز یکی از سرشناسان این جناح که اتفاقا قرابت فکری نزدیک و عجیبی با شخص قبلی دارد میگوید: «جریان انحرافی از تمامی جریانها یعنی اصلا ح طلبان، ملی مذهبیها، سلطنت طلبها و مارکسیستها خطرناکتر است.» آیا این سرگیجه سیاسی آقایان نیست؟ آیا این در عالم سیاست هذیان گویی تعریف نمیشود؟ فرار رو به جلو این آقایان پیروی از یک روش کهنه و تکراری است. آن روش دست یازیدن به تاریخ، مقدسات و بداخلا قی است. آیا این مضحک نیست از یک طرف به مقدسات و اعتقادات مردم چنگ میاندازند و از سوی دیگر رکیکترین الفاظ را نثار وکلا ی ملت میکنند؟ از کی تا حالا مقدسات که مورد احترام همه است با بداخلا قی قابل جمع است؟ اگر درد، دین و نظام اسلا میاست چطور به خود اجازه میدهید برای درمان سرگیجه خود به دیگران توهین کنید؟ شما که دیگران را «نان به نرخ روز خور» میدانید چرا خودتان تا دو سال پیش اجرای قانون را ارزش میدانستید اما امروز آن را سنگ اندازی مجلس در برابر دولت تفسیر میکنید؟ چرا در خصوص محبوبتان قائل به تفکیک آن هم از نوع عجیب و غریباش هستید اما زمانی که به دیگران میرسید همه را با هم جمع میبندید. برای مردم تشریح کنید چرا هر وقت رئیس جمهور از آقای مشایی سخن میگویند شما و دوستانتان پنبه در گوش میگذارید و خود را به فلا ن جا میزنید. اگر از «انحراف» مینالید چرا شخص شریفتان هرجا باب میلتان نیست اذهان عمومی را «منحرف» میکنید؟ اگر اینها سرگیجه نیست چرا در یک خط راست که همان اصول باشد حرکت نمیکنید و تلو تلو خوران هر لحظه خود را به جایی میکوبید و خودزنی میکنید؟ خوشبختانه نه به خاطر محدودیتها بلکه به دلیل اخلا ق اسلا مینمی توانیم همانند شما سخن بگوییم. تا زمانی که در این مملکت قانون حکمفرماست و قوه قهریه پابرجاست بر خلا ف برخی این حق را به خود نمیدهیم که به جای قاضی حکم صادر و خود نیز اجرا کنیم. از طرف مقابل درخواست کردهاید فهرست ارائه دهید که ببینیم چه کارهاید. اگر این چنین است لیست کار شما در شش سال گذشته خصوصا برای مردم خواندنیتر خواهد بود. هم ما لیست میدهیم و هم شما. مخاطب و داور هم مردم باشند. آنها باید کارنامهها را مقایسه کنند و تشخیص دهند که وضعیتشان ۶ سال پیش بهتر بود یا اکنون که محبان شما در راس هستند.