iran-emrooz.net | Fri, 01.07.2011, 4:27
اختلاف با احمدینژاد بر سر چیست؟
سعید برزین/بیبیسی مونیتورینگ
جمعه ۱۰ تیر ۱۳۹۰
در اینکه میان جناحهای اصولگرا اختلاف وجود دارد حرفی نیست. اخیرا محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری ایران به رقبایش هشدار داد که به کابینه «دست اندازی» نکنند چرا که کابینه خط قرمز اوست و او از همکارانش دفاع خواهد کرد. اما منتقدان دور او حلقه زندهاند و حلقه را هر چند وقت یکبار تنگتر میکنند.
سوال اینجاست که این اختلافها بر سر چیست و اصولا چرا آنها با یکدیگر میجنگند؟ مطالعه پیچ و خم کشمکش میان اصولگرایان، یا به عبارتی محافظه کاران جمهوری اسلامی، نشان میدهد که مسائل و زمینههای ناسازگاریشان گوناگونند. بر اساس نتیجه چنین مطالعهای میتوان گفت:
یک - مهمترین موارد نزاع «اطاعت مطلق از رهبری» و «تجدید نظر طلبی ایدئولوژیکی» است.
دو - اپوزیسیون و سیاست خارجی از مسائل مورد مناقشه اصولگرایان نیستند.
سه - در شرایط جاری رقبای آقای احمدینژاد خود را به رهبر نزدیک کرده و از امکانات وی برای جنگ با رئیس جمهور بهره برداری میکنند.
چهار - گروه آقای احمدینژاد تاکنون هزینه سنگینی را به خاطر تجدید نظر در ایدئولوژی حکومتی پرداخته، درحالیکه رقبایش حاضر به شکستن «اصول اساسی» خود نیستند.
پنج - برنامه دراز مدت آقای احمدینژاد برای تصرف مجلس و ریاست جمهوری ضربه خورده و مجلس احتمالا در دست اصول گرایان رقیب باقی خواهد ماند.
شش - بخشی از مبارزات این دو دسته، نزاع فرقهای است و هیچ نشانی از کاهش این نوع درگیری دیده نمیشود.
علل، زمینه و حدود رو در رویی گروه آقای احمدینژاد با رقبایش را میتوان در هفت حوزه بررسی کرد.
۱- اطاعت از رهبری
مسئله اطاعت از رهبر مهمترین مسئلهای است که مخالفان آقای احمدینژاد مطرح میکنند. اینکه رئیس جمهور در چند مورد در برابر رهبر ایستاد موجب ناخرسندی شدید آنهاست.
موارد اصلی اختلاف آیت الله علی خامنهای، رهبر ایران با آقای احمدینژاد اینطور عنوان شده است: نحوه برکناری وزرا از کابینه، انتصاب اسفندیار رحیم مشایی به عنوان رئیس دفتر آقای احمدینژاد و طرح ادغام سازمانهای حج و میراث فرهنگی.
اصولگرایان منتقد، این مسئله را از نظر فکری و ایدئولوژیکی مهم میدانند. میگویند که آقای احمدینژاد باید تبعیت مطلق از رهبر داشته باشد و حرفهای ایشان را بدون چون و چرا بپذیرد، چرا که در جمهوری اسلامی سرپیچی از ولی فقیه جایز نیست.
آنها به یک مسئله دیگر هم اشاره دارند. میگویند که رسیدن آقای احمدینژاد به قدرت از ابتدا به خاطر حمایت آقای خامنهای بود و اگر این حمایت نباشد، آقای احمدینژاد نمیتواند کارش را پیش ببرد.
۲- تجدید نظرطلبی
منتقدان آقای احمدینژاد، به اسم منزه طلبی ایدئولوژیکی، وی و نزدیکان فکریش، بخصوص آقای مشایی را به خروج از اسلام ناب و تجدید نظر طلبی متهم میکنند. میگویند که گروه آقای احمدینژاد اندیشه «مکتب ایرانی» را ساز کردهاند و برتری فقه حکومتی را در حوزه سیاسی به خطر انداختهاند. میگویند که مکتب ایرانی همطراز «فرقههای نو ظهور، کاذب و تجدید نظر طلب»، مانند انجمن حجتیه، جماعت بابیه و حرکت علی شریعتی است.
این نوع انتقاد در طیف وسیعی از اصول گرایان مطرح میشود. از روحانی قم نشین، مصباح یزدی، گرفته تا نشریه قدرتمند دفتر سیاسی سپاه و تفسیرنویسان روزنامههای محافظه کار.
انتقادشان چند محور مشخص دارد. اول، به گفته آنان، مکتب ایرانی میخواهد اسلام را بدون روحانیت ترویج کند چرا که انسان و خدا را هم ذات میداند و رابطه میان آنها را از طریق عرفان ممکن میشناسد. دوم، اینکه امام زمان را «مدیر کشور» میدانند و بدین سان از مقام و ابهت مقام ولی فقیه میکاهند. سوم، به ناسیونالیسم ایرانی و بزرگ نمایی دوران قبل از اسلام باور دارد و به دنبال هویتی ناسیونالیستی بر مبنای سنت تاریخی ایرانیان است.
۳- انتخابات
سومین مورد اختلاف آقای احمدینژاد و مخالفانش انتخابات پیش روست. به گفته منتقدان رئیس جمهور، گروه آقای احمدینژاد و آقای مشایی میخواستند نهادهای قدرت را به تدریج قبضه کنند، اول مجلس را در انتخابات اسفند ماه امسال در دست گیرند و بعد ریاست جمهوری را ببرند.
برنامه عملیاتی آنها در مرحله آماده سازی برای انتخابات مجلس بود. به گفته مجتبی ذوالنور، جانشین پیشین نماینده ولی فقیه در سپاه، جمع طرفداران آقای احمدینژاد میخواست ۱۵۰ نماینده، یا اکثریت مجلس ۲۹۰ نفره را، به دست آورد و برای این کار با ۱۰۰ نفر وارد مذاکره شده بود.
تشکیل گروهای مرجع و دستههای روحانی، سیاسی، هنری، قومی، اقلیتی و دانشجویی در دستور کارشان بود، مانند «گروه ۷۲ تن» و «وعاظ ولایی». به همین خاطر ستادهای ۱۵ نفره در استانها تشکیل دادند و برنامه تبلیغاتی برای آنها داشتند.
چند نشریه (از جمله روزنامههای ایران و وطن امروز) و سایتهای اینترنتی فعالیت آنها را پشتیبانی میکرد. به گفته نشریه سپاه، نفوذ این گروه در بدنه اجرایی حکومت قابل توجه بود.
۴- رقابت نهادی با مجلس
از زمان به قدرت رسیدن آقای احمدینژاد، رودررویی دولت و مجلس به عنوان دو نهاد رقیب فراز و نشیب فراوان داشته و تا مرز استیضاح وی پیش رفته است. موارد این درگیری مربوط میشوند به مسائل اقتصادی، اجرایی و سیاسی. اختلاف در مورد مسائل اقتصادی گوناگون و فراوانند. مهمترینشان مربوط میشوند به برنامه پنجم توسعه، بودجه سالانه، یارانهها، ذخیره ارزی، خصوصی سازی، قراردادهای خارجی و مبارزه با بیکاری.
اختلافات اجرایی مربوطند به نحوه ارسال لوایح، تاخیر در اجرا یا عدم اجرای مصوبات مجلس، نحوه انتصاب وزرا و چگونگی سازماندهی وزارتخانهها. مسائل سیاسی بیشتر ریشه در ساختار جناحی مجلس و دولت دارد. در انتخابات سال ۱۳۸۶ مجلس، اکثر نامزدهای پیروز وابسته به گرایشهای غیر از آقای احمدینژاد بودند. اختلاف نظر سیاسی آنها به خصوص پس از قهر ۱۰ روزه آقای احمدینژاد با رهبر بالا گرفت.
موضع رهبری در قبال برخوردهای این دو قوه عموما میدان داری و حکمیت بوده است. آقای خامنهای مکرر در سخنرانیهای خود تاکید داشته که قوای مجریه و مقننه بایستی متحد و هماهنگ باشند و از اقدام تخریبی علیه یکدیگر بپرهیزند. در همین راستا، جلسات مکرر و متداومی میان دو طرف وگاه با ریش سفیدی آیت الله خامنهای، انجام گرفته تا گوناگونی نظر را حل و یا حداقل آرام کند. اما روشن است که این میدان داریها همیشه موثر نبوده و نفوذ کلام آقای خامنهای مطلق نیست.
۵. شخصیت آقای احمدینژاد
به جز مسائل ایدئولوژیکی و سیاسی، آقای احمدینژاد به خاطر مسائل شخصیتی مورد حمله قرار گرفته است. این حملات در بعضی موارد از سوی نزدیکترین همکاران سابق اوست.
از جمله گفتهاند آقای احمدینژاد از نظر شخصیتی و فکری تغییر کرده و «آرمان گرایی» را از دست داده و به افکار جدید، و بعضا تجدید نظر طلب و واقع گرا گرفتار شده است.
به اضافه، رفتار شخصیتی او «نسنجیده، غیر آشتی جویانه و قهرآمیز» شده است و این خلاف «زلال صداقت» است که آقای احمدینژاد در دوره اول ریاست جمهوری از خودش نشان داد. گفته میشود اشتباهات اخلاقی و شخصیتی آقای احمدینژاد موجب میشود اشتباه سیاسی کند و از جمله آقای مشایی را به آقای خامنهای ترجیح دهد.
۶. فساد مالی
مسئله ششم اینکه نزدیکان آقای احمدینژاد به فساد مالی متهم میشود. از جمله گفته شده که آنها در «فساد اقتصادی غوطه ورند» و «ثروت در دست دارند و میخواهند اختاپوس وار همه جا را بگیرند».
همکاران سابق، گروه آقای احمدینژاد را متهم کردهاند که با «سوء استفاده مالی، رانت خواری، بنگاههای بزرگ اقتصادی را به کنترل خود» درآورده بودند.
از جمله نشریه سپاه ادعا کرد که نزدیکان آقای احمدینژاد شرکت خودروسازی سایپا را با حدود ۵۰ میلیارد دلار سرمایه در دست داشته و میخواسته ایران خودرو را هم به کنترل خود درآورد.
گفته میشود نمونههای دیگری هم هست. یک بانک خصوصی با سرمایه چند صد میلیون دلاری، شرکت «سمگا» با ۲۰ میلیون دلار سرمایه اولیه و سازمان گردشگری. حتی در خارج از کشور قدرت مالی داشتند و در بلاروس هزاران هکتار زمین را خرید و فروش کردند. از این منابع مالی برای جلب حمایت گروههای مرجع استفاده میشد.
۷. جنگ فرقهای برای قدرت
بخشی از برخورد آقای احمدینژاد و رقبای وی فکری، سیاسی، ایدئولوژیکی و نهادی است. اما ماهیت حملات نشان میدهد که نمیتوان خصومت فرقهای آنها را نادیده گرفت.
عملکرد فرقهای به این معنا است که تعلق خاطر، وابستگی عاطفی و وفاداری جمعی بر مسائل سیاسی برتری دارد. این نوع رفتارها همواره در مبارزات جناحی ایران نقش داشتهاند.
در میان تندروترین عناصر حمله کننده، میتوان همکاران سابق آقای احمدینژاد را دید که در سطح کابینه حضور داشتند، اما پس از اخراج به رقبای وی پیوستند.
از منظر روانشناسی، رقابت فرقهایگاه تا حد افسانه پیش میرود. صحبت از گروه آقای احمدینژاد به عنوان یک فرقه ماسونی انگلیسی شاید از این جمله برداشتها باشد.