iran-emrooz.net | Thu, 10.03.2011, 8:21
ایدئولوژی جنسیتی حاکم بر نظام آموزشی ایران
رادیو فردا / سعید پیوندی
در سالهای گذشته بحثهای فروانی درباره پیشرفت دختران در حوزه آموزشی بهویژه در دانشگاهها مطرح شده است. این پیشرفتها واقعی هستند و یکی از مهمترین ابعاد تحولاتی ژرف را تشکیل میدهند که جامعه ایران شاهد آن است.
دختران ایران نسبت به پسران از جایگاه برتری در آموزش عالی برخوردار شدهاند و با وجود موانع رسمی و فرهنگی، زنانه شدن بازار کار شتاب میگیرد. اما نکته جالب و تاملبرانگیز این است که جهش تحصیلی دختران جوان در درون نظام آموزشی رخ میدهد که گفتمانی زنستیز و مردسالارانه دارد و آشکارا به دفاع از نظم مردانه سنتی برمیخیزد.
گفتمان نابرابری جنیستی
در بررسی تفاوتهای جنسیتی در مطالب درسی، پرسش مهم جامعهشناختی این است که زن و مرد دارای چه جایگاه و از چه تصویری برخوردارند و نظام آموزشی آنها را برای به عهده گرفتن کدام نقشهای اجتماعی آماده میکند.
تحلیل کتابهای درسی ایران در زمینۀ تفاوتهای جنسیتی نشان میدهد که در گفتمان نظام آموزشی نابرابری زن و مرد موضوعی پنهان و حاشیهای نیست. تبعیض جنسیتی در مرکز گفتمان ارزشی کتابهای درسی قرار دارد و تلاش فراوانی هم برای توجیه آن صورت میگیرد. در حقیقت میتوان از نوعی ایدئولوژی جنسیتی سخن به میان آورد که بر مبنای فرهنگ و بینش مذهبی بنا شده و بسیاری از پژوهشهای اخیر پیرامون برنامه تحصیلی ایران هم به آن اشاره کردهاند.
اصلیترین شاخص این «ایدئولوژی جنسیتی» تلاش برای ارائه الگوی رفتار خاص زنانه و مردانه در جامعه است که ابعاد مختلف زندگی آنها، از حوزه خصوصی و فردی تا مشارکت و نقشهای اجتماعی، را در برمیگیرد. برای درک بهتر دستگاه فکری مطالب درسی، نخست باید به خصوصیات اصلی این ایدئولوژی جنسیتی در مطالب درسی اشاره کرد.
نکته اول در برخورد با زن و مرد در گفتمان کتابهای درسی این است که آنها افرادی برابر با یکدیگر نیستند. نظام آموزشی ایران نه تنها این نابرابری را به روشنی در مطالب درسی گوناگون مطرح میکند، بلکه بر آن است تا در چهارچوبهای مذهبی به توجیه این تبعیض بیپرده هم دست زند و به آن مشروعیت بخشد.
در کتابهای درسی ایران نابربری میان زن و مرد امری «طبیعی» قلمداد میشود: «این تفاوتها به معنی برتری ذاتی یکی بر دیگری نیست، بلکه برای ایفای نقش تکمیلی در خانواده و جامعه، بر اساس ویژگیهای زیستی و روانشناختی و بهرهمندی مناسب و بهجا از توانمندیهای متفاوت آن دو است» (تعلیمات دینی، سال سوم دبیرستان، صفحه ١٧۴).
نکته بعدی در پیام کتابهای درسی فرودستی آشکار زن در مقایسه با مرد است. از نگاه کتابهای درسی زن و مرد بیشتر به صورت دو فرد اجتماعی متفاوت مطرح میشوند که «مکمل» یکدیگرند و نقشهای آنها خودویژه و جنسیتی است. مرد آشکارا «جنس برتر» است و زن «جنس دوم» و شهروند ثانوی.
بر پایه این فرهنگ و درک رابطه زن و مرد بر پایه برتری «طبیعی» و «مشروع» جنس مذکر تعریف میشود و فرودستی زن داده اساسی در بیشتر کتابهای درسی است که به اشکال گوناگون در تصاویر و مطالب خود را نشان میدهد. در این نگاه زن فرد اجتماعی تمامعیار و برابر با مرد نیست، او پیش از هر چیز مادر، خواهر، دختر، همسر این یا آن مرد است. برای مثال، وقتی در کتاب فارسی از زندگی آیتالله خمینی یا محمدعلی رجایی سخن به میان میآید یادی هم از مادر آنها میشود که در غیاب پدر به بزرگ کردن فرزندانش همت گماشته است. اما این زنان حتی نام ندارند و فقط مادر این یا آن شخصیت سیاسی هستند.
کتابهای تاریخ مردانهترین مطالب درسی را تشکیل میدهند، چرا که در آنها فقط شبحی از زنان قابل رویت است و آنجا هم که از زنی با نام و نشان سخنی به میان میآید، مانند مهد علیا مادر ناصرالدین شاه، هدف بیشتر یادآوری «دسیسه»ها و «نیرنگ» اوست.
مرد همان گونه که در رابطه با موضوع بازار کار نیز اشاره شد «نانآور» و در نتیجه «سرپرست» خانواده است. قدرت «مردانه»، آن گونه که در کتابهای درسی هم به آن اشاره میشود، از جمله به این نقش اقتصادی او بازمیگردد. زن که از نظر کتابهای درسی در بیشتر مواقع نقش «نانآور» را ندارد باید «مسئولیت»های داخلی خانه را که با «روحیات» و «ویژگیهای زیستی» او سازگارتر است به عهده گیرد.
در متون تلاش میشود «خوشبختی» خانواده و تربیت «موفق» بچهها با حضور زن در خانه و عدم فعالیت اقتصادی او ارتباط داده شود. زن زمانی میتواند مقام سرپرستی خانواده را از آن خود سازد که مرد به هر دلیلی حضور نداشته باشد: «در بیشتر خانوادهها، پدر سرپرست خانواده است. او سرپرستی دلسوز و مهربان است و به اعضای خانواده برای رسیدن به هدفهای خود یاری میرساند. پدر با همفکری سایر اعضای خانواده... در جریان زندگی تصمیمات لازم را میگیرد. او تصمیمگیری در بسیاری از موارد را در منزل به مادر خانواده واگذار میکند و به نظر او احترام میگذارد... در بعضی از خانوادههای محترم شهدا و خانوادههای دیگری که از نعمت پدر محروماند، مادر سرپرست خانواده است... در این گونه خانوادهها مادر میکوشد تا ضمن انجام دادن وظایف پدر، وظایف مادری خود را نیز به انجام برساند و فرزندانی متعهد و موفّق تربیت کند.» (تعلیمات اجتماعی، سال اول راهنمایی، صفحه ۴۷).
شاخص دیگر این «ایدئولوژی جنسیتی» تلاش برای ارائه و توجیه یک الگوی رفتاری خاص زنانه و مردانه در جامعه است که ابعاد مختلف زندگی آنها را، از حوزههای خصوصی و فردی تا مشارکت و نقشهای اجتماعی، در برمیگیرد. نقشهای جنسیتی زن و مرد در عرصههای مهم زندگی اجتماعی و خصوصی متفاوت است: «معمولاً پدر بیرون از خانه کار میکند. او وظیفه دارد برای همسر و فرزندانش خوراک، لباس و سایر وسایل زندگی را تهیّه کند. در بعضی از خانوادهها، مادر در بیرون خانه نیز کار میکند.» (تعلیمات اجتماعی، سال چهارم دبستان، صفحات ۱۱۲ و ۱۱۳).
کتابهای درسی تلاش میکنند فعالیت اقتصادی زن را امری حاشیهای جلوه دهند و نقش زن را به طور عمده در چهاردیواری خانه محدود کنند: «زن، با محبت مادری، فرزندان را رشد دهد و مرد با کارکردن خود نانآور خانواده باشد. اگر امروزه برخی افراد ارج و منزلت لازم را برای نقش مادری قائل نیستند و بر کار اقتصادی بیش از نقش مادری تأکید میکنند، ناشی از این اشتباه بنیادی است که میپندارد فضیلت و قدر و منزلت آدمها به قدرت اقتصادی آنهاست.» (دین و زندگی، سال سوم دبیرستان، صفحه ۱۷۵).
الگوهای انتخابشده از میان شخصیتهای مطرح شده در کتابهای درسی بر درستی چنین تفاوتهایی گواهی میدهند: «زندگی مشترک حضرت علی بن ابیطالب و حضرت فاطمۀ زهرا نمونۀ جالبی از روابط در یک خانوادۀ مقدس و محترم و اسوه و سرمشق زندگی خانوادگی است. پیامبر کارهای خانه را بین این دو بزرگوار تقسیم کرده بود؛ کارهای خارج از منزل را بر عهدۀ علی بن ابیطالب و کارهای داخل منزل را بر عهدۀ زهرا گذاشته بود. حضرت زهرا از این تقسیم کار بسیار خوشحال بود و میفرمود: «از این که کار خارج از منزل بر عهدۀ من نیفتاد، یک دنیا خوشحال شدم.» (تعلیمات دینی، سال سوم راهنمایی، صفحه ٨٣)
مطالب گوناگون و پرشماری که درباره حجاب، پوشش و بدن زن و رفتارهای زنانه همسو با ارزشهای دینی مورد نظر حکومت در کتابهای درسی وجود دارند بعد دیگری از تبعیض میان مرد و زن هستند. زن بودن به معنای زندگی کردن شمار بیشتری محدودیت و محرومیت رفتاری است. زنان در فرهنگ نظام آموزشی در برابر «عذاب وجدان» دوگانه قرار داده میشوند: آنها نه تنها خود نباید «گناهی» مرتکب شوند که با رفتار «تحریکآمیز» خود مرد را نیز به راه «گناه» و «فعل حرام» نکشانند.
تصویر رو به قهقرا رفته زن
تبعیض جنسیتی در کتابها فقط به مطالب درسی محدود نمیشود. تحلیل آماری ٣١١۵ تصویر در کتابهای درسی سال تحصیلی ۱۳۸۷-۱۳۸۸ نشان از تفاوتهای فاحش میان میزان و نوع حضور زن و مرد در کتابهای درسی است (۱).
در مجموع زنان تنها در ٣٧ درصد تصاویر حضور دارند. بررسی آماری تصاویر همچنین نشان میدهد که حضور زنان در عرصههای عمومی و اجتماعی رابطۀ مستقیمی با سن آنان دارد. زنان بیشتر در تصاویری حضور دارند که به گروههای سنی پایینتر مربوط میشود.
حضور زنان در تصاویر مربوط به محیطهای کار و حرفه در مقایسه با مردان بسیار محدود است. در برابر این حضور بسیار کمرنگ در حوزه اقتصادی و حرفهای تصاویر فراوانی از زنان در خانواده و محیطهایی که معرّف اهمیت وظایف مادری و خانهداری است وجود دارد. نتایج بررسیهای آماری هم چنین نشان میدهد که در مجموع حدود نیمی از ١١۴٧ تصویری که در آن زنان حضور دارند مربوط به دو بخش آموزش و خانواده میشود و محیطهای کاری کمتر از ٧ درصد تصاویر زنانه را در برمیگیرد.
نوع حضور زن در کتابهای درسی را میتوان همچنین از میزان اختلاط جنسیتی هم بررسی کرد. بر اساس نتایج آماری فقط در ١٨ درصد تصاویر زن و مرد یا دختر و پسر همزمان حضور دارند، ۶٣ درصد تصاویر فقط مردانه و ١٩ درصد تنها زنانهاند. کتابهای درسی با دقت فراوان تفکیک جنسیتی را رعایت میکنند و تصاویر مختلط به محیطهای خانوادگی یا حضور بچههای کمسن و سال با جنس مخالف مربوط میشوند.
تفاوتهای پیش گفته میان زن و مرد در تصاویری که به شخصیتهای نامدار مربوط است به بالاترین میزان میرسد. زنان تصاویر کتابهای درسی بیشتر افراد ناشناس و چهرههای معمولیاند و زنان پرآوازۀ حوزههای فرهنگی و علمی، سیاسی، ورزشی بهندرت در عکسها و نقاشیها نشان داده میشوند. در مجموع از زنان معاصر میتوان فقط از تصویر پروین اعتصامی، فریبا مقصودی (خوشنویس متون قرآن) و دورتا یاهدی (دختر آلمانی که از مسیحیت به اسلام روی آورده است) یاد کرد.
تصاویر زنان نامدار دیگر به گذشتههای دور باز میگردد از جمله ملکۀ سبا، سمیّه اولین شهید زن مسلمان و حضرت زینب. در مجموع، در ۴١٢ درس فارسی سالهای دبستان، راهنمایی و دبیرستان نام ٣٨۶ شخصیت فرهنگی، علمی، سیاسی، اجتماعی و یا مذهبی سخن رفته که از آن میان تنها ٧ درصد زن هستند.
الگوی زن مسلمان
بررسی همهجانبه تصویر و جایگاه زن در کتابهای درسی ایران نشان میدهد که نظام آموزشی ایران در تلاش است تا الگوی زن جامعه اسلامی مورد نظر خود را به نسل جوان ارائه دهد و بهخصوص آن را از دیدگاه دینی و اجتماعی توجیه کند. الگوی زن مورد نظر کتابهای درسی به طور کامل سنتی و زندانی خانه و محدوده زندگی خانوادگی نیست و در چهارچوبی که هنجارهای دینی (از نظر نویسندگان کتابهای درسی) اجازه دهند میتواند در زندگی اجتماعی مشارکت کند.
در مقایسه با جایگاه زن جامعه امروزی که از حقوقی برابر با مردان در همه زمینهها برخوردار است ما با تصویری به قهقرا رفته از زن سروکار داریم که نه از فرهنگ سنتی گسسته و نه ویژگی زن آزاد شده جامعه امروزی را پذیرفته است. گفتمان نظام آموزشی تصویر زنی «نیمه-اجتماعی» را به عنوان الگوی زن جامعه اسلامی مطرح میکند که میتواند به همه مدارج تحصیلی دست یابد، به طور محدود در بازار کار حضور داشته باشد، رای دهد یا در برخی فعالیتهای اجتماعی مشارکت کند.
اما همزمان نقش اصلی این زن در رابطه با وظایف مادری و خانوادگی تعریف میشود و مشارکت او نباید ارزشها و هنجارهای دینی را به خطر افکند. در این نگاه مرد سرپرست زن است و بخش مهمی از رفتارهای فردی و اجتماعی او تابع هنجارهای دستوپاگیر سنتی است که به وی اجازه نمیدهد از خودمختاری پایهای که لازمه ظهور فردیت مدرن است برخوردار شود.
کتابهای درسی به نام دین و امر قدسی از زنان میخواهند پاسدار نظم مردانه باشند و تبعیض جنسیتی و فرودستی خود را با میل پذیرا شوند. این گفتمان با ذهنیت و فرهنگ امروزی زنان جامعه در تضاد است. بیهوده نیست که بخش بزرگی از دختران با وجود زندگی در این نظام آموزشی در عمل و به اشکال گوناگون در برابر ایدئولوژی جنسیتی تحمیلی دست به مقاومت میزنند.
----------------------
برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به متن کامل پژوهش بر روی کتابهای درسی ایران:
http: //www. freedomhouse. org/uploads/press_release/IranTextbookAnalysis_FINAL. pdf