iran-emrooz.net | Sun, 09.01.2011, 2:07
افسردگی و سیاست
بیژن باران/عصر نو
مقدمه. سلامتی ۳ وجه دارد: جسمی، روحی، فکری که بر صحت مزاجی اثر میگذارند. جسمی شامل اختلال عضو، حمله ویروسی/ باکتری، سانحه میشود. دفاع بدن عمدتا ارثی است که شامل تقابل درونی با اختلالات روحی و فکری هم میشود. از اینرو باید از حاکمیت وراثتی پرهیز کرد؛ رهبری مدرن باید ادواری، انتخابی، تخصصی باشد. نیز باید مطابق قوانین کشورهای مدرن مدارک مالی، پزشگی، دادگاهی گذشته فردی که میخواهد رهبر سیاسی بشود در رسانهها رو شوند؛ تا رای دهندگان آنها را بررسی و مداقه کنند. این گونه رهبر مسئول پاسخگویی قانونی به اتهامات مالی و جنایی گذشته خود است. او بحران شخصی، اجتماعی، سیاسی را با ساده گویی نتیجه عوامل بیرونی، صوری، اعتقادی، توطئهای قلمداد و تبلیغ میکند؛ به عوامل درونی بخاطر ساده نگری و عدم تخصص مشعر نیست. قتل نفس- چه دکتر ارانی و اسعد بختیار در زندان قصر و همبندان جزنی در اوین باشد چه اعدام ۴ هزار جوان محبوس سیاسی و ۲۰۰ قتل زنجیرهای باشد- در جهان مدرن قبیح بوده؛ تعقیب دادگاهی آمران بدون شمول مرور زمان دارد. واضح است که در جامعه، اقلیتی دارای وجدان اجتماعیاند؛ از تضیع حقوق فرودستان، عدم عدالت اجتماعی، فقر و بینوایی محرومان، بیوجدانی قدرتمندان، اجحاف زورگویان، تزویر و کتمان حقیقت مبلغان رسمی رنج میبرند.
مسئله. یکی از اختلالات روحی افسردگی است. ده درصد جمعیت نوجوان و پیر در آمریکا از افسردگی خفیف و حاد رنج میبرند. علل این مرض روحی ترشحات ناموزون مغزی یا عدم کنترل مشعر بر فکرهای ویرشی/ وسواسیاند. مریض کنترلی بر روحیه خود ندارد. داروهایی مانند پکسیل، پروزک، زولوفت و مسکنهایی مانند والیوم برای برخی مفیدند. بهرجهت از دید مریض روحی با افسردگی یا اضطراب شدید و مزمن، در مرحله طولانی در یک لحظه دنیا واقعا به آخر میرسد. او تمرکز بر تسلسل تک فکری قتل نفس را که در روزهای گذشته در ذهن بیمار خود بارها مرور کرده؛ در یک لحظه بحرانی به مرحله اجرا در میآورد. ولی بقول زرتشت پندار، گفتار، رفتار او با این مرکزیت فکر نابودی خود برای پایان دادن به الم روحی برای خانواده رویت پذیراند.
مریض. اگر محیط تاثیر این حمله به مریض را خنثی نکند؛ مریض از پای در میآید. در دینای امروزی با انفجار اطلاعات رسانههای دیجیتال، مریض در باره گذشته خود و خانوادهاش پیگیری مطالعاتی میکند. نظرات مخالف را میخواند و میشنود. این اطلاعات گاهی او را جدیتر در تصمیم به خاتمه حیات بخاطر اجحافات گذشته میکند. صادق هدایت، ویرجینیا وولف، سیلویا پلاث و دهها نام دیگر موارد مستند خودکشی میانسالی در تاریخ هنر و ادبیاتاند. مرگ مرلین مونرو، آننا نیکول اسمیث، مایکل جاکسون نمونههای افراط در مسکنها و عدم توان تن مریض در هضم این دواهایند که منجر به مرگش میشود. برای بازماندگان فردی که خود را کشته احساس گناه، تقصیر، ناامیدی لحظهای، افسردگی، غم عارض میشود که گاهی خود منجر به خودکشی دیگر در حلقه آشنایان میشود. در همه ادیان و جوامع خودکشی تابو بوده؛ تقبیح میشود.
مسئولیت. محیط فرد شامل خانواده، دوستان، جامعه میشود. فرد افسرده باید در محیط خانوادگی با مداوایش توسط تیم روانشناس، قرار گیرد تا علایم خودکشی او از پیش خوانده شوند. نه اینکه او را بامان خدا رها کرد. خانواده باید مریض را بپآید؛ افسردگی او را معالجه کند تا بمرحله انتحار نرسد. خانواده نمیتواند از خود سلب مسئولیت کند؛ وقتی ۲ فرزندش، خود را در تنهایی میکشند. این نارسایی در تیمار بیمار در خانوده ثروتمند، در تقابل با خانوارهای میانحال و فقیر، بسیار رایج است. ثروتمندان اعضای مریض خود را - بویژه در برزخ صحت و مریضی پرستاری نمیکنند؛ آنها را با پول ول میکنند. در این برزخ بیمار غالبا ظاهری سالم دارد ولی هر روز در معرض حمله روحی است. این رها کردن مریض بامان خدا را بوفور در هالیوود بورلی هیلز، رسانهها بخاطر خبرسازی مستند میکنند. ثروتمندان به فرودستان بهنگام بیماری در جامعه امروزی هم رحم نمیکنند. در کنگره جمهوریخواه غالب آمریکا، ژانویه ۲۰۱۱، راس برنامه سیاسی جنبش چایخوری طبقه مرفه، الغای بیمه پزشگی شبه-عمومی پرزیدنت اوباما است.
بحران. افسردگی در نوجوانی و میانسالی بنام بحران بلوغ و وسط-عمر حاد میشود. اگر حریم شخصی مریض در خلاء مهر و دانش خانوادگی باشد؛ مریض تنها، به خودکشی دست میبرد. اخوی فرد خودکشی کرده در اعلانیه اول اصول اعتقادی سیاسی خود به دولت یعنی عامل بیرونی را علت خودکشی آورد؛ ولی این موضع را بعد با روخوانی از یک نوشته درجلوی خود در رسانههای غربی بدین گونه تصحیح کرد: افسردگی ارثی و شخصی یعنی عامل درونی را علت خودکشی اعلان نمود. پرسش در این است که چرا او و مادر مرحوم در باره افسردگی فرد انتحاری چیزی نمیدانستند. اگر دانش ایشان در باره مردم ایران هم، این اندازه باشد که بهتر است بیشتر در انجمن ایرانیان و سفر به کشورهای خاور میانه شرکت کرده تا اطلاعات بهتر در باره مردم بدست آورند. مثلا صندوق پول برونمرزی برای کمک به خانواده زندانیان درون درست کنند؛ تا هم خود هم دیگران باین صندوق کمک خیرهای کنند.
خودکشی. قتل خود میتواند موفق یا ناموفق باشد که دومی فراموش میشود. تاریخ نمونههای فراوانی از خودکشی افراد دارای قدرت، منزلت، ثروت، فرهنگ را ضبط کرده است. روشن است که انتحار عوام در حافظه خانوادگی میماند؛ در تاریخ بنام آنها ثبت نمیشود. بابایی از دبیرستان شرف در دهه ۴۰، احمد رنجبران در اراک با تریاک پس از کودتای تابستانی بخاطرم میآیند. در اسطوره و تاریخ آنتیگون، امپدوکلس- فیلسوف یونانی، دی زین قدرتمند چینی، نرو، هانیبال خودکشی کردند. در هنر و ادبیات شهرگان معدود زیر خودکشی کردند: رینالدو آرناس- شاعر کوبایی، والتر بنیامین- فیلسوف آلمانی، اشتفان تسوایک- نویسنده اتریشی، استیگ داگرمن- نویسنده سوئدی، در فرانسه ژیل دلوز- فیلسوف، ژرار دو نروال- شاعر؛ در روسیه یسه نین و ولادیمیر مایاکوفسکی- شاعر، ویرجینیا وولف- نویسنده انگلیسی، ایوانا برلیچ ماژورانیچ- نویسنده کروات، در آمریکا ارنست همینگوی- نویسنده، سیلویا پلات، جک لندن، فاستر والاس- نویسنده؛ ونسان ونگوگ- نقاش هلندی، آرتور کستلر، کلایست، توخولسکی، کلاوسمان، سلان.
در ایران – چه درون چه در غربت- بیکسی، روانپریشی مزمن، عسرت، پیری، بیماری فرد را به بنبست حیاتی کشیده؛ لیست طولانی است: جهانگیر جلیلی، رضا کمال شهرزاد، صادق هدایت، دکتر حسن هنرمندی، اسلام کاظمیه، مجتبی میر میران- عراق، ژاله/ مرضیه پ- پاریس، فدایی خلیل رحمتی، دکتر ناصر یگانه، غزاله علیزاده- دهه هفتاد، شاعر مبارز منصور خاکسار ۱۳۸۸، منصور خوشخبری، نیوشا فرهی، فدایی مریم /فرشته بزچلو، حسین جامعی– انگلیس، کامران فرمانده، منصور خوش خبری.
علل. در سده ۲۰ نظریات غریزه مرگ و زندگی فروید و خصایل شخصیتی خودخواهانه، ایثارگرایانه، نابهنجارانه، تقدیری دورکهایم برای توضیح خودکشی بکار میرفتند. اکنون باید عوامل ارثی و درونی مبنی بر روانپریشی فرد و عدم اعتنا به تیمار او در خانواده و جامعه را به آنها افزود. پندار، گفتار، کردار فرد سیگنالهایی مبنی بر فکر مرکزی مرگ برای انسانهای پیرامونش بروز میدهند. مثلا آثار ۹ نویسنده آمریکایی، روسی، انگلیسی که خود را کشتند بررسی شدهاند. این پژوهش با کمک رایانههای دیجیتال نتایج زیر را آشکار میکند: ۱- شخصیتهای خودشیفته و جدا از دیگران با کاربرد فراوان ضمایر شخصی من، بمن، مرا، مال من در آثارشان، بخودکشی نزدیکترند. گاهی خودپسندی منجر به خودکشی میشود. ۲- در آثار نزدیک به مرگ نویسنده بسآمد/ تکرار این ضمایر بیشتر میشود. این حاکی از انزوانشینی در این بازه زمانی زندگی قبل از مرگ نویسنده است. ۳- واژههای دربرگیرنده معنای تلویحی جنسی و القای فعل باه در آثار این بازه زمانی افزون میشوند.
داوری. آدم سالم در قضاوت در باره فرد انتحاری، شرایط مریضی روحی او را از نظر دور میدارد. البته روانشناس در باره مریض داوری نمیکند بلکه با دارو و جلسات بالینی برای شفای مریض میکوشد. در قضاوت باید ناتوانی فرد افسرده را در عدم توان صیانت نفس در نظر گرفت. لذا خانوده او مسئولیت وجدانی، نه قانونی، در قبال غفلت در امور حیاتی مریض روحی دارد. چرا برادر و مادر، عضو مریض خانواده خود را بامان خدا میسپرند؟ این کنش اعضای خانواده یا از عدم آگاهی است یا از شخصیت خودشیفتگی که وقت صدها کار تبلیغی و رسانهای دارند ولی وقت تیمار بیمار را ندارند. لذا ترک خانوده، عدم ملاحظه، نبود مراقبت در لحظه بحرانی و عود ترشحات مغزی بیمار را بسوی انتخار سوق میدهد. اگر بیمار در مهر محیط خانوادگی قرار داشت این گرایش به مرگ در او تقلیل یا تعویق مییآفت؛ به آستانه عمل نمیرسید.
آمار. خودکشی پدیده اجتماعی است؛ پس جدا از تراژدی برای خانواده، در جهان اندازه پذیر بوده؛ آماری در این باره تهیه میشود. این آمار امکان قیاسهای دورهای نسبت به فازهای اجتماعی، مقولهای بنا به ابزار و نوع خودکشی، تطبیقی برای مقایسه با دیگر کشورها را امکان پذیر میکنند: ۱- تعداد خودکشی در مردها ۲برابر زنها ست؛ ولی زنها ۳ برابر مردها اقدام به انتحار میکنند. معمولا مرد سلاح گرم و زن قرص خواب آور بکار میبرد. ۲- در آمریکا هر نیم ساعت یک نفر دست به خودکشی میزند؛ در ۲۰۰۵ بیش از ۳۲ هزار نفر خود را کشتند؛ در همان سال در ۳ ایالت مونتانا، نوادا، آلاسکا بالاترین نرخ خودکشی نزدیک به ۲۰ % بود. ۳- در انگلستان شیر گاز، در اتریش به دار آویختن، در کشورهای اسکاندیناوی خوردن سم رایجتر است. ۴- خودکشیها در چکسلواکی، فنلاند و اتریش بیشینهاند. کمترین تعداد خودکشی در یونان و ایرلند است. ۵- با رکود اقتصادی تعداد خودکشی بالا میرود؛ با رونق اقتصادی ثابت میماند؛ در دوران جنگ کم میشود. ۶- معتادین به دارو، الکل، مواد مخدر بیشتر از بقیه به خودکشی کشش دارند.
خانواده. در سده ۲۰م امراض روحی قدرتمندان در غرب پستویی/ غیرشفاف بودند. یک نمونه: توماس ایگلتون، سیاستگر دهه ۶۰ در ایالت میسوری آمریکا، پرونده مداوی روحی او با محتوای اختلال افسردگی حاد مانیک با عارضه گرایش به خودکشی به رسانهها درز کرد. پشتیبانهای مالی و لابی او را به عدم شرکت در انتخابات مجبور کردند. ولی بمرور این تابوی حرام شکسته و شفاف شده؛ مریض را تیمار و مداوا میکنند. وظیفه خانواده در روال شفای بیمار بسیار مهم است. باید بیمار را مد نظر قرار داد؛ نه او را بامان خدا سپرد. روشنفکران بخاطر وجدان و متخصصان بخاطر اتیک حرفهای مسایل روحی را باید در رسانههای گروهی و شبکه وب جهانی باز کرده؛ علایم، انواع، تشخیص، مداوای آنها را در اختیار عموم و خانوادهها قرار دهند.
منابع
http://helpguide.org/mental/depression_signs_types_diagnosis_treatment.htm
http://zamaaneh.com/literature/2010/03/post_578.html خودکشی، علتها و پاسخهای ممکن -ناصر غیاثی.
http://news.gooya.com/politics/archives/2010/03/102229.php خودکشی منصور خاکسار، همنشين بهار.
http://www.suicide.org/suicide-statistics.html
پانویس