iran-emrooz.net | Thu, 29.04.2010, 23:01
بررسى تطبيقى تاريخچه روز جهانى كارگر
ایلنا
جمعه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۸۹
ايلنا: براى بررسى هرچه دقيقتر روز كارگر، مرورى در پايگاههاى اطلاعاتى اينترنت بسيار مفيد است، چرا كه در سايتهاى مختلف با ارائه اسناد و مدارك، تاريخ روز كارگر به گونهاى بيان شده است كه گاه كاملا متناقض با هم به نظر مىرسند.
براى بررسى بيشتر دو سند ارائه شده در دو پايگاه اينترنتى ارائه مىشود كه در سند اول با عنوان the history of labour هيچ اشارهاى به روز اول ماه مه و حوادث سال ۱۸۸۶ شيكاگو نمىشود (سايت http://www.dol.gov متعلق به دپارتمان كار ايالات متحده در قرن بيست و يكم) و در سند دوم با عنوان day history labour به جنبههاى ديگر پرداخته مىشود.
الف) ساموئل گامپرس، موسس و رياست فدراسيون كار آمريكا مىگويد: «اساسا روز كار با ساير جشنهاى ساليانه كشور، از هر نظر تفاوت دارد. ساير جشنها همگى به جنگها و نبردهاى مردان شجاع با يكديگر، كشمكشها و ناسازگارىهاى ناشى از حرص و قدرت، يا پيروزى ملت ما بر ملتهاى ديگر، با درجات كمتر يا بيشتر وابسته هستند. حال آنكه در روز كار هيچ فرد، فرقه، طبقه يا ملتى فداى ديگرى نشده است.»
اولين دوشنبه هر ماه سپتامبر، روز كار، به وسيله نهضت كارگران پديد آمد كه اين روز به موفقيتهاى اجتماعى و اقتصادى كارگران آمريكايى اهدا شده است. اين امر يك احترام ملى ساليانه براى همگامى با كارگرانى است كه با توانايىهاى خويش، موفقيت، كاميابى و آغازى نوين براى كشورمان به ارمغان آورند.
بنيانگذاران روز كار
پس از ۱۰۰ سال برگزارى مداوم روزكار، هنوز هم ترديدهايى در مورد اينكه نخستين بار چه كسى پيشنهاد جشنى به يادبود كارگران را داده است، وجود دارد.
برخى از يادداشتها نشان مىدهند كه پيتر جى. مك گوير، دبيركل انجمن برادرى و اخوت درودگران و از بانيان فدراسيون كار آمريكا، اولين كسى بود كه درخواست نامگذارى روزى براى احترام به تمامى كسانى كه جسورانه همه عظمتى را كه ما امروز مشاهده مىكنيم، در حافظه تاريخ حك كردند، شد.
اما پيتر مك گوير، در جايگاه نامگذار اين روز تاريخى رقيبانى دارد. بسيارى عقيده دارند كه ماتيو ماگير، كه يك تعميركار ماشين بود و نه پيتر مك گوير، بانى اين جشن بود. بررسىهاى اخير نشان مىدهد كه ماتيو ماگير، دبير محلى انجمن ماشينسازان بينالمللى در پاترسون، برگزارى اين جشن را در سال ۱۸۸۲، هنگامى كه به عنوان دبير مركزى اتحاديه كار در نيويورك فعاليت مىكرد، پيشنهاد كرد. با اين وجود مشخص است كه پيشنهاد اصلى نامگذارى روز كار و برگزارى و برنامهريزى تظاهرات و راهپيمايى در اين روز توسط اعضاى اتحاديه مركزى كار بوده است.
اولين روز كار
اولين جشن روز كار در روز سهشنبه، ۵ سپتامبر ۱۸۸۲، در شهر نيويورك، مطابق برنامههاى اتحاديه مركزى كار برگزار شد و دومين جشن روز كار فقط يك سال بعد در پنجم سپتامبر ۱۸۸۳ برگزار شد.
در سال ۱۸۸۴، با تصويب پيشنهاد جديد، نخستين دوشنبه هر سپتامبر به عنوان روز كار انتخاب شد و اتحاديه مركزى كار با پيگيرى و مداومت، ساير سازمانهاى شهرهاى ديگر را براى پيروى از نمونه برگزارى جشن روز كارگران در نيويورك، متقاعد ساخت و در آن زمان، اين ايده با سرعت فراوانى در سازمانهاى كار گسترش يافت، به طورى كه در سال ۱۸۸۵، در بسيارى از مراكز صنعتى كشور، جشن روز كار برگزار شد.
موضوع قانون كار
ساليان متمادى ملت اهميت فراوانى براى روز كار قائل شدند. اولين بار طى يك فرمان از سوى شهردارى طى سالهاى ۱۸۸۵ و ۱۸۸۶، اين روز از سوى يك نهاد حكومتى به رسميت شناخته شد. اولين دادخواست ايالتى در مجلس نيويورك مطرح شد، اما تصويب و وضع اين قانون تا ۲۱ فوريه ۱۸۸۷ طول كشيد. طى ۴ سال بعد در ايالات كلرادو، ماساچوست، نيوجرسى و نيويورك جشن روز كار با تصويب قانون شكل رسمى يافته و برگزار شد. در واپسين سالهاى دهه، بنارسكا و پنسيلوانيا نيز تقاضاهاى اين چنين داشتند. در سال ۱۸۹۴، ۲۳ ايالت ديگر جشن تكريم كارگران را پذيرفتند و در ۲۸ ژوئن همان سال، كنگره انجام و برگزارى جشن قانونى در سراسر كشور و بخش كلمبيا را تصويب كرد.
ب) تاريخ روز كار
منشاء و خاستگاه روز كار را مىتوان در فيلادلفيا به تاريخ ششم دسامبر ۱۸۶۹ جستوجو كرد، زمانى كه يك گروه ۹ نفره از خياطها به رهبرى اس. استفانس كه خود را شواليههاى كار مىناميدند يك سازمان كار تاسيس كردند. اين سازمان اوليه به صورت مخفيانه اما با رشدى سريع تا سال ۱۸۷۲ ادامه راه مىداد تا اينكه در ۱۸۷۳، سازمان كار در اتحاديههاى ملى كار ادغام شد.
اتحاديههاى ملى كار متشكل از گروه بزرگى از كارگران و اصلاحطلبان بود. ايشان براى اصلاح قانون كار، به ويژه براى دستيابى به ۸ ساعت كار روزانه، فشارهاى زيادى به كنگره وارد ساختند، اما نتيجهاى نبردند و در نتيجه اتحاديه از هم پاشيد. اين اصلاحطلبان اغلب مهاجران اروپايى بودند كه به دنبال مزايايى مشابه آنچه در اروپا وجود داشت، بودند.
در سال ۱۸۸۶، تعداد اعضاى شواليههاى كار تحت مديريت ترسن پردرلى، با جمعيتى بالغ بر ۷۰۰ هزار نفر به اوج خود رسيده بود. شعار شواليهها «آسيب به يك نفر، آسيب به همگان است» بود و اهداف ايشان در پيشبرد آرمانشان يعنى ۸ ساعت كار روزانه، محو و از بين بردن كار كودك، دستمزدهاى برابر و حذف بانكهاى خصوصى خلاصه مىشد.
شواليهها اعضاى خويش را در دو مجمع بزرگ و همه شمول «مجامع عمومى» و «مجامع صنفى» كه هر دو مركب از كارگران بود، سازماندهى كردند. زنان كارگر، كارگران سياهپوست (بعد از سال ۱۸۸۳) و كارفرمايان به اين مجامع دعوت شدند، اما بانكداران، حقوقدانان، سفتهبازان و صاحبان سهام از اين حق محروم شدند.
شواليهها كمكهاى زيادى به اعتصابات كارگرى و تحريمهاى مختلف، از هر جنبه، مىپرداختند و در اين راه، دو پيروزى مهم كه اولى پيروزى در برابر اتحاديه پاسيفيك در سال ۱۸۸۴ و دومى موفقيت در برابر راهآهن واباش در سال ۱۸۸۵ بود، به دست آوردند، ولى در اعتصابات منجر به درگيرى و خشونت مثل شورش ميدان سنت ماركت به دليل اختلافات داخلى ميان اعضاى اتحاديههاى صنفى شكست خوردند. همچنين ساختار غيردموكراتيك شواليهها، بىتدبيرى و سوءمديريت، اصرار بر راهاندازى اعتصابات ناموفق و تصميم نابهنگام و عجيب فدراسيون كار آمريكايى به سال ۱۸۸۶ تحت مديريت ساموئل گامپرس مبنى بر عدم همراهى با ايشان، باعث شد تا سازمان شروع به كوچكتر شدن كند.
در سال ۱۸۹۰، تعداد شواليهها تنها صد هزار نفر بود و در سال ۱۹۰۰، تقريبا ديگر شواليهاى وجود نداشت.
برگزارى جشن روز كار
شواليههاى كار در پنجم سپتامبر سال ۱۸۸۲، در شهر نيويورك نمايشى از كارگران سازماندهى كردند كه اين خودنمايى سبب شد تا شواليهها مجوز برگزارى هر ساله اين ميتينگ را به دست آورند. اما در جريان به دست آوردن اين مجوز، شواليهها تنها نبودند و سازمانهاى كار ديگرى هم در اين امر دخالت داشتند. برجستهترين سازمان كار، انجمن كارگران بينالمللى (كه اينترناسيونال يا اولين اينترناسيونال هم خوانده مىشود) بود.
انجمن كارگران بينالمللى در سال ۱۸۶۴ تاسيس شد و اولين گردهمايى اين انجمن در لندن پايتخت انگلستان برگزار شد كه بانيان اين گردهمايى، سوسياليستها و آنارشيستها بودند كه از جشن يكم ماه مه طرفدارى مىكردند. انجمن متشكل از اتحاديههاى كارگرى بريتانيايى، آنارشيستها، سوسياليستهاى فرانسوى، جمهورىخواهان ايتاليايى و سازمان كوچكى از هواداران كارل ماركس بود. بعد از مشاجرات ميان ماركس و ميخائيل باكونين از چهرههاى برجسته آنارشيستهاى اينترناسيونال، رهبرى انجمن به دو نيمه ميان ماركسيستها و باكونينيستها، كه پيروان باكونين بودند، تقسيم شد كه بعدها طرفداران باكونين از اينترناسيونال اخراج شدند. به منظور ادامه كنترل اينترناسيونال، ماركس در سال ۱۸۷۲، اينترناسيونال را به شهر نيويورك منتقل كرد. اين سازمان ۴ سال بعد، در كنفرانس ۱۸۷۶ فيلادلفيا منحل شد. كوششهاى انجمن ظرف ۵ سال آينده براى تجديد و احياى سازمان همگى با شكست روبهرو شدند. در پى شورش سنت ماركت در شيكاگو در ماه مه ۱۸۸۶، رئيسجمهور گرور كلولند، گمان كرد كه برگزارى جشن در روز اول ماه مه، مىتواند مجالى براى پاسداشت و يادبود اين كارگران شورشى باشد، اما وحشت از امكان تقويت نهضتهاى سوسياليستى موجب شد كه وى سريعا به سمت حمايت از شواليههاى كار و تاريخ مدنظر ايشان براى برگزارى جشن روز كار متمايل شود. با اين وجود فرماندارى كل وقت كانادا، جان تامپسون، روز مدنظر سوسياليستها را در سال ۱۸۹۴ براى برگزارى جشن روز كار برگزيد كه سرچشمه چنين تصميمى، راهپيمايىهاى شهرهاى تورنتو و اتاوا در همان سال بود. در سال ۱۸۸۹، در كنفرانس پاريس، تمامى سوسياليستها، روز اول ماه مه را به عنوان روز بينالمللى كار انتخاب كردند و اينچنين اين تاريخ در اذهان بسيارى از كشورها به عنوان روز جهانى كار ثبت شد.