يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 24.04.2010, 22:09

توقيف مطبوعات استراتژى دولت احمدى نژاد است


شمس الواعظين/فرزانه بذرپور

شنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۸۹
جرس: در ده‌سال اخير اين چهارمين بار است كه ماشاالله شمس الواعظين به زندان رفته و با وثيقه آزاد شده است، دوران اصلاحات از همان سال اول رياست جمهورى خاتمى با فضاى باز رسانه‌اى و طعم روزنامه آغاز شد و شمس الواعظين پرمخاطب‌ترين روزنامه آن سال‌ها را منتشر كرد. روزنامه جامعه با صدايى تازه به دست خوانندگان مى رسيد و گاهى در سه نوبت در روز چاپ مى شد، نسل تازه مطبوعات ايران از همين جا ، كار نوشتن را آغاز كردند، از روزنامه جامعه جز خاطره‌اى نمانده است گو اينكه از نشاط، عصر آزادگان هم با توقيف فله اى مطبوعات در سال ۷۹جز يادى باقى نيست.

اگر امروز بگوييم شمس الواعظين سال‌ها سردبير كيهان بوده است و جايى كه مهدى نصيرى و حسين شريعتمدارى ساليانى در آن حكمرانى كرده و مى كنند شايد كسى باور نكند، اما شمس الواعظين سردبير كيهان بوده است و از ۲۲ سالگى روزنامه نگارى را از همين روزنامه اغاز كرد، گرچه انقلاب بسيارى از جوانان را بر جاى پيش كسوتان نشاند، اما شمس تجربه مطبوعات را با ذوق و سليقه آميخت و عاقبت به همراه برخى از دوستان ازكيهان كنار گذاشته شد و به عرصه مطبوعات مستقل پاى گذاشت و ثمره اش ماهنامه تاثيرگذار "كيان" بود كه ارگان روشنفكرى دينى محسوب مى شد. هرچه هست شمس الواعظين بعد از سال ۷۹ ديگر نتوانست روزنامه اى منتشر كند، اما زندان رفتن ها برقرار ماند. به بهانه توقيف روزنامه بهار به سراغش رفتيم، آنچه مى خوانيد گفت و گويى است با سردبيرى كه همه روزنامه هايش توقيف شده است.
از انتخابات رياست جمهورى در خرداد ماه گذشته تا كنون بيست روزنامه توقيف شده است و بيش از پنجاه روزنامه نگار بازداشت و شمارى ديگر از آنها مجبور به مهاجرت و ترك ايران شدند. آيا قانونى بر سرنوشت مطبوعات حاكم است؟
من اصلا نمى دانم چه بايد بگويم. ولى معتقدم كه در ارتباط با مطبوعات به خصوص در سال هاى اخير ديگر نمى توان گفت قوانين موجود در كشور يا قوانين حاكم بر مطبوعات است بلكه ديگر گرايش ها و سياست هاى دولت ها حاكم است. در دولت خاتمى، به دليل اينكه روحيه آقاى خاتمى با بستن روزنامه ها و توقيف مطبوعات مخالف بوده است و خواهان گردش آزاد اطلاعات در كشور بود، ما شاهد تعطيلى مطبوعات توسط دولت و وزارت ارشاد نبوديم . آن زمان متكلف بستن مطبوعات قوه قضائيه بود و در آن زمان مقامات ارشد نظام مى گفتند كه اگر قوه مجريه به وظايفش درست عمل كند ديگر نيازى به اقامه پرونده ها در قوه قضائيه نيست. حالا دولتى سر كار هست كه به قول مسئولان وظايف خودش را انجام داده است و ديگر هيچ پرونده توقيفى به قوه قضائيه نمى رود، مگر اينكه بخواهند توجيه يا صبغه قانونى و حقوقى به كارشان بدهند كه آن هم البته در يك جلسه حل مى شود. هم اكنون توقيف مطبوعات عمدتا به دست نهاد هاى اجرايى افتاده است و هيات نظارت بر مطبوعات، وزارت ارشاد اقدام به تعطيلى مطبوعات مى كنند. در نتيجه ما عرف قانونى را در باره اين دولت اصلا مورد بحث قرار نمى دهيم و اين معضل تنها منحصر به مطبوعات هم نيست و در بسيارى از عرصه ها ، هر جا كه قانون دست و پاى دولت را بسته است، دولت با پرش از قانون يا با استفاده از مقامات بالاتر توانسته مشكلاتش را و يا آنچه مشكلات مى نامد، حل كند.

با اينكه روزنامه هاى اصلاح طلب در پى توقيف هاى متعدد انگشت شمار شده اند، چرا فشار دولت برهمين نشريات اندك، همچنان حذفى است و براى مثال روزنامه بهار در كمتر از دو ماه از انتشار براى بار سوم توقيف مى شود؟
من هر چه فكر مى كنم چرا بهار تعطيل شد، آخر به اين نتيجه رسيدم و طبق شواهد متوجه شدم كه دولت و وزارت ارشاد به مطبوعات هشدار داده بود كه درباره انتخابات بحثى نكنند و نقد انتخابات ممنوع اعلام شده بود و هر روزنامه اى كه اقدام به نشر مقالات مخالفان و معترضان به نتايج انتخابات را كند، برخورد با آن خواهد شد. روزنامه ى بهار در ويژه نامه سال ۸۸-۸۹ به پرونده ى انتخابات رياست جمهورى سال گذشته پرداخته بود ، از اين رو در معرض فشار و نهايتا تعطيلى قرار گرفت.

شما سياست هاى فرهنگى و مطبوعاتى دولت احمدى نژاد را چگونه ارزيابى مى كنيد؟ فكر مى كنيد اين دولت اعتقادى به وجود و حضور رسانه هاى مستقل دارد؟
هم اكنون وزارت ارشاد براى مطبوعات سياستگذارى مى كند و در واقع دولت مى گويد چه ننويسيد و آرام آرام خواهند گفت كه چه بنويسيد. و اين سياست نگران كننده است و دارد به عرف تبديل مى شود و هيات نظارت بر مطبوعات كه يك نهاد اجرايى است و نه قضايى، از حيطه ى وظايف خودش خارج شده و اين مسئله يعنى قرارگرفتن هيات نظارت بر مطبوعات در جايگاه قضاوت مى تواند مشكلات بزرگى ايجاد كند ، به ويژه اگر اين روند استمرار يابد و صنعت سينما را هم در برگيرد . الان توليد كل فراوردهاى فرهنگى در معرض اين وضعيت قرار گرفته است. وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى اعلام كرده كه سينماى ما مورد رضايت انقلاب و نظام نيست. بنابراين بايد توليد در سينما رويكردش تغيير كند . از اين پس ما شاهد سينمايى خواهيم بود كه به سفارش دولت يا توصيه دولت و نهايتا هماهنگ با سياست هاى دولت مبادرت به توليد فيلم خواهد كرد.

صنعت نشر و كتاب هم كه سال هاست در معرض سانسور شديد بوده و هست، مطبوعات هم كه رو به تعطيلى است. بنابراين كل فراورده هاى فرهنگى و هنرى در معرض فشار شديد و تعطيلى هستند. ما دوران بسيار بسيار دشوارى را از سر مى گذارنيم كه حتى قابل قياس با دوران بعد از انقلاب هم نيست بلكه من ميتوانم دوران كنونى را به جهت خفقان با سالهاى بعد از دهه ۳۰ و كودتاى ۲۸ مرداد ۳۲ تا قبل از پيروزى انقلاب اسلامى مقايسه كنم. صرف نظر از صحت و سقم اقدامات دولت ، ما به عنوان روزنامه نگاران حرفه اى با سابقه در حال رديابى و ديده بانى رفتار و گفتاردولت درباره مطبوعات هستيم و اگر رفتار شايسته داشت آفرين مى گوييم و اگر نادرست عمل كرد آن را با دولت هاى استبدادى و رژيم هاى سلطه گر قياس مى كنيم.

معاون مطبوعاتى وزارت ارشاد در اظهارنظرى گفته است كه جامعه مطبوعاتى بايد از عناصر و انديشه هاى آلوده پاكسازى شود. شما فكر مى كنيد حضور محمد على رامين وعملكرد شخصى وى در سياست هاى فرهنگى وزارت ارشاد چقدر موثر بوده است؟
من آقاى على رامين را نمى شناسم. ايشان نه كار مطبوعاتى كرده و نه تخصصى دارد. من در اين زمينه چيز خاصى را به ياد ندارم و آنچه اهميت دارد درباره ايشان اين است كه سيستم رسانه اى كشور را هم سو با رويكرد دولت كند ، اين اصلى ترين موضوعى است كه الان حاكم است و در اين پازل على رامين يك حلقه و مهره كوچكى است كه با حذف آن از تابلوى اصلى، دولت سياستش تغييرى نمى كند چون ما در تمامى عرصه هاى كشور شاهد سياست واحدى هستيم و به نظر مى رسد افراد چندان تعيين كننده نيستند. مثالى مى زنم، همه مى گفتند كه آقاى صفار هرندى، سياه ترين دوره تاريخ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى را مديريت خواهد كرد ولى با رفتن وى نه تنها ما گشايشى احساس نكرديم بلكه همانطور كه خود شما اشاره كرديد همچنان توقيف مطبوعات به قوت خود باقى است و اين به استراتژى دولت تبديل شده است.

صد تا شكايت از مديرمسئول كيهان صورت گرفته است، شما ببينيد كه با آن چگونه برخورد شده است. اعتماد مردم و اهالى مطبوعات نسبت به رفتار قوه قضائيه با مطبوعات سلب شده است. از اين رو خيلى ها شكايتى از كيهان نمى كنند . با اين حال صد تا شكايت تقديم دادگاه شده بود و مدير مسئول موظف به پاسخگويى بود اما چه ديديم. اگر روزنامه ى ديگرى بود به جاى كيهان، به يقين مى گويم كه تا الان هفت كفن پوسانده بود. من اين حرف را با آگاهى و با مسئوليت خودم مى گويم ، اما از آنجا كه مقامات گفته اند كيهان نبايد تعطيل شود ماجرا درز گرفته مى شود و با بحث و اگر پرونده ها بسته خواهد شد.

بسته شدن فضاى اطلاع رسانى در داخل ايران، چه تبعاتى را براى مردم و حكومت دارد؟
من ضمن ابراز تاسف از شرايط فعلى، حقيقتا نگران هستم . بستن مطبوعات نتيجه اش تمايل مردم به رسانه هاى فراسوى مرزها است و من نگرانى خود را از اينكه جريانى در كشور تلاش دارد كه افكار عمومى را به سمت رسانه هاى بيگانه هدايت كند، اعلام مى كنم. توليد بومى و ملى در فراورده هاى رسانه اى ، هنرى و فرهنگى هر عيبى داشته باشد در درون تحت نظارت است و در بيم نقد هاى مردم قرار دارد و تحت نظارت قانون ، قابل كنترل است. ولى رسانه هاى فرا سوى مرزها نه تنها سياستگذارى هاى آن در جاى ديگرى تعيين مى شود و هم تلاقى هاى منافع شان در ساير كشورهاى رقيب ايران مى تواند دردسر هايى براى منافع ملى ما ايجاد كند. بنابراين، اين نگرانى وجود دارد كه چه كسى مجارى توليد اطلاعات بومى را مى بندد و در برابر آن شاهد گشايش پهناى باز باند رسانه هاى خارجى هستيم. اين مى تواند مخاطره آميز، ابهام برانگيز و نگران كننده باشد.

به نظر مى رسد كه اعتراضات صنفى اهالى مطبوعات نسبت به توقيف نشريات چندان منسجم نبوده است. شما به عنوان كسى كه دبير انجمن صنفى بوده ايد، چرا هيچوقت ما شاهد اعتصاب روزنامه نگاران نبوده ايم؟
نمى توان گفت كه اين اعتراضات صنفى شكل نگرفته است. الان شما با كسى صحبت مى كنيد كه طى ده سال اخير چهارمين باراست كه زندان مى رود و زير بار دو وثيقه سنگين قرار دارد و تا اطلاع ثانوى هم محروم از فعاليت هاى مطبوعاتى است و درب انجمن صنفى روزنامه نگاران هم بسته شده است و فعاليت هاى آن كه تنها نهاد صنفى و نظارتى مطبوعات بوده است، تعطيل شده است. طبيعتا آنچه كه امكان سازماندهى اعتصابات و اعتراضات را مى تواند بر عهده گيرد، همين نهاد هاى نظارتى صنفى است كه يا آسيب ديده اند و يا تعطيل هستند. اين بى سابقه ترين شرايط براى مطبوعات كشور است. اما خود اعتراض وجود دارد و دولت هم از اين اعتراضات مطلع است. احمدى نژاد هر حرفى مى زند در واكنش به حرف مخالفان است پس اين نشان مى دهد كه اعتراضات و مخالفت عليه سياست هاى فرهنگى و مطبوعاتى دولت به گونه اى گسترده است كه دولت همواره مجبور به واكنش به آنها است. اعتراض وجود دارد و عليرغم فشارها و محدوديت ها در همه عرصه ها ، همچنان دنبال مى شود.

در حالى كه رسانه مستقلى در داخل وجود ندارد، بنابر نظر شما كه رسانه هاييكه در خارج از ايرانند،مى توانند بازتاب دهنده خواست مردم باشند؟ در اين ميان به طور خاص عملكرد سايت جرس را چطور ارزيابى مى كنيد؟
اينكه بگوييم در ايران رسانه اى مستقلى وجود ندارد، صدور اين حكم دشوار است. محدود هست، ولى وجود دارد؛ البته در ميان نشريات تخصصى، در پاسخ به پرسش اصلى شما بايد بگويم كه هر چه رسانه در توليد پيام بومى تر باشد، به نظر من آن پيام به حوزه منافع ملى و خواست مردم نزديك تر خواهد بود و هر چه دورتر باشد خارج از اين حوزه عمل خواهد كرد حتى اگر به صورت حرفه اى هم عمل كند. به لحاظ مجاورت جغرافيايى هم هر چه يك رسانه با محل سوژه و توليد پيام قرابت داشته باشد آن رسانه موفق تر است. حال خود شما به جرس نمره دهيد. به لحاظ بومى جرس بومى تر است و نيازى هم به توضيح نيست چون روشن و معلوم است ولى به لحاظ عنصر مسافت و مجاورت جغرافيايى با محل توليد پيام، ممكن است نمره پايينى بياورد . ولى از آنجا كه يكى از معدود رسانه هايى است كه با فعل وانفعالات درونى جامعه ى ايران، صرف نظر از درستى و نادرستى آن، برخورد فعال دارد توانسته است خوانندگان و مخاطبان بسيار زيادى را با خود همراه كند. نكته ديگرى هم من هميشه برآن تاكيد داشتم اين است كه رسانه بايد در موضوع مسائل دولت برخورد منصفانه داشته باشد. اگر دولت احمدى نژاد در يك موردى خوب عمل كرد، اپوزيسيون بايد تاييد كند و اگر بد عمل كرد از آن انتقاد كند . اين باعث مى شود كه حكومت ها آرام آرام نسبت به انصاف نيروى اپوزيسيون ايمان بياورند و در نتيجه تعامل مثبتى بين اپويسيون و دولت شكل مى گيرد. چيزى كه فرهنگ سياسى ايران فاقد آن است.

با تشكر از شما و فرصتى كه در اختيار ما گذاشتيد




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024