iran-emrooz.net | Tue, 06.04.2010, 7:24
ادبيات عامهپسند در گفتگوى ايلنا با حافظ موسوى
مشكل هنر در ايران فراتر از عامهپسندى يا نخبهگرايى
از نگاه موسوى، اگر داستانهاى هرىپاتر؛ عامهپسند است چون صدها ميليون مخاطب در جهان آنرا دنبال مىكنند اما وقتى پرفروشترين كتاب ايرانى تيراژچندانى ندارد، يعنى مشكل ادبيات ايران؛ فجيعتر از عامهپسندى يا نخبهگرايى است.
ايلنا: حافظ موسوى معتقد است: پديده هنر عامهپسند پس از روى كار آمدن دوران مدرنيزم اتفاق افتاد و در سراسر جهان سعى بر آن داشته است كه هنر را از سيطرهى اشراف خارج و به ميان مردم ببرد.
اين شاعر در گفتگو با خبرنگار ايلنا؛ افزود: ادبيات و بهطور كلى هنر عامهپسند برتافته از پارادايمها و سليقههاى اقشار مختلف جوامع جهانى است و از ابتداى شيوع مدرنيته در سطح جهان باب شده است.
وى معتقد است: گونههاى عامهپسند هنرى هرچند از معيارهاى سطح پائين هنر برخوردار است اما رخ دادن چنين رويكردى ازسوى برخى هنرمندان؛ امرى ناگزير است و هنر عامهپسند را بايد به عنوان يك پديده پذيرفت.
موسوى گفت: در حوزه هنر اين پارادوكس همواره وجود داشته است كه يك هنرمند طى آن سعى مىكند هم معيارهاى زيبايىشناختى هنر را در سطح متعالى و پيشرو فروننهد و هم ارتباط خود و آثارش را با مخاطبان عام حفظ كند.
اين شاعر درباره جايگاه هنر در طول ادوار پيشين چنين اشاره كرد: وقتى كه درگذر زمان نگاهى به گذشته داشته باشيم؛ متوجه مىشويم كه در بين ملل مختلف اغلب سرمايهداران و اقشار بورژوا مشترى هنر بودهاند. چنين رويكردى درمورد آثار نقاشى و تجسمى كاملا قابل ملاحظه هستند. حتى هنوز هم اگر به خانه اقشار اعيان و افراد متمول سرى بزنيم؛ مىبينيم كه تابلوهاى نقاشى و مجسمههاى قديمى زينتبخش اين خانهها است. حال آنكه معمولا قشر بورژوا در طول تاريخ سواد هنرى نداشته و صرفا بنا به اصل اشرافيت به سوى آثار هنرى رفته و از اين حيث مشتريان آثار هنرى بودهاند.
موسويى در اين باره افزود: پس از آغاز مدرنيته، با شكلگيرى حوزهها و تفكرات مردمى؛ هنرمندان بيش از پيش سعى كردند موضوعات و رويدادهاى مردمى را دستمايه هنر خود قرار دهند و از طرفى اقشار مختلف جامعه نيز در مواجهه با اينگونه هنرى از آن استقبال كردند.
وى ضمن بيان اين مطلب كه هميشه جريانات هنرى؛ شرايط و سرگذشتهاى يكسانى نداشتهاند، گفت: ازآنجاكه سليقه و خواستگاههاى مردم در هر جامعهاى مدام درگير تحول و تغيير بوده است لذا هيچ خطكش معينى وجود نداردكه با آن؛ هنر عامهپسند را در يك زمان واحد سنجيد و با ديگر آثار عامهپسند مقايسه كرد.
اين شاعر اضافه كرد: در كشورهاى مختلف بسيار اتفاق افتاده است كه شعر شاعران با جريان مخاطب در يك دوره زمانى خاص فاصلههايى داشته باشد. به عنوان مثال كتاب شعر «سرزمين بىحاصل» سروده اليوت در زمان سرايش هرگز ازسوى مردم انگلستان مورد توجه قرار نگرفت.
وى ادامه داد: در ايران نيز مثالهاى مشابه زيادى وجود دارد. مثلا نيما يوشيج در زمان سرايش آثار نيمايىاش از اطرافيان خود نه تنها تحسين نمىشد بلكه لعن و نفرينها به سويش سرازير بود. اما بعداز مرگ اين شاعر؛ نظر حوزههاى دانشگاهى و مراكز پژوهشى در ايران و حتى در خارج از كشور به آثار نيما جلب شد.
موسوى گفت: درمقابل شعر نادر نادرپور در سطح ديگرى كه به زعم من؛ عامهپسندتر بود در زمان حياتش موردتوجه اقشار متفاوتى بود و حتى در تاجيكستان مخاطبان فراوانى داشت.
وى اظهار داشت: نبايد اين دو رويكرد شعر نيما و شعر نادرپور را در تقابل با يكديگر دانست زيرا به اعتقاد من؛ هردو بهعنوان پديدههايى در شعر معاصر ايران قابل تامل هستند. حال آنكه كاربردها و جايگاههاى متفاوتى داشتهاند.
اين شاعر با ذكر مثالى ديگر افزود: جالب اينجاست كه در بررسى اشعار دهههاى ۳۰ و ۴۰، شعر فروغ فرخزاد در زمان خودش به گونهاى پيشرو بود و اقبال مخاطبان را به خود جلب مىكرد حتى پس از مرگ فروغ همچنان توجهات روى شعر وى معطوف بود.
وى معتقد است: اشعار اصيل از اين ويژگى برخوردار هستند كه حتى پس از گذشت چندين سال؛ مخاطب از خوانش مجدد آنها به دريافتهاى جديدى مىرسد. مثلا خيام حدود ۸۰۰ سال پيش زندگى مىكرده و شعرى نوشته اما هنوز تفكر و هنر خيام مورد توجه مردم و كرسىهاى دانشگاهى است.
موسوى گفت: به نظر من آنچه در وهله اول مهم است اين است كه محصولات هنرى؛ تا حدى از پتانسيلهاى هنرى درجهت جذب شدن به فرهنگ جوامع در يك روند تاريخى را دارا باشند.
وى معتقد است: محصولات هنرى بايد با استفاده از ابزار مختلف و در شكلهاى متفاوت با پارادايمهاى كلى و وجدان جمعى جامعه؛ نقاط اتصال ايجاد كند و تنها آثارى كه چنين ويژگىهايى دارند در زمان توليد و حتى در طى دوران آتى موردتوجه جوامع اعم از اقشار مختلف قرار مىگيرند.
موسوى درباره جايگاه ادبيات عامهپسند در ايران گفت: بايد واقعگرا باشيم و حقايق موجود در ايران را باور كنيم. بهنظر من؛ ادبيات عامهپسند در كشور ما با آن تعريفى كه در جهان مصطلح است، وجود ندارد.
وى ادامه داد: مجموعه داستانهاى هرىپاتر عامهپسند هستند زيرا صدها ميليون مخاطب در سراسر جهان آنرا دنبال مىكنند اما سئوال من اين است كه پرفروشترين كتاب ايرانى مگر چقدر تيراژ دارد؟ بنابراين به نظر من مشكل ادبيات و همچنين ديگر حوزههاى هنرى در ايران بسيار بزرگتر و فجيعتر از اين حرفهاست.