iran-emrooz.net | Wed, 30.12.2009, 14:32
رهبر جنبش سبز كيست!؟
عبدالعلى بازرگان/جرس
در ماههاى قبل از انقلاب كه فكرتشكيل شورا و رهبرى انقلاب به تدريج مطرح مىشد، نام آيت الله طالقانى، كه به تازگى از زندان آزاد شده بود، ونام آيت الله خمينى بيش از همه سر زبانها بود. روزى يك خبرنگار خارجى كه باور نمىكرد رهبر از روحانيون باشد، از مهندس بازرگان، كه البته هنوز به نخست وزيرى نرسيده بود، پرسيد: به نظر شما رهبر انقلاب چه كسى است؟
ايشان بلافاصله جواب دادند؛ شخص شاه!!
خبرنگار كه فكر كرده بود پرسش او را درست متوجه نشدهاند، گفت منظورم "رهبر انقلاب" است، نه پادشاه كشور!
وقتى دوباره همين پاسخ را شنيد، گفت من نمىفهمم چگونه ممكن است شاه رهبر انقلاب باشد!؟
ايشان توضيح داد كه دقيقاً عملكرد منفى شاه در سركوب راهپيمائىهاى مسالمت آميز و كشتارمردم در ميدان ژاله و سرچشمه و شهرهاى اصفهان، تبريز، همدان و.... ملت را خشمگين و متحد و منسجم كرده است، وگرنه شش ماه قبل يكصدم اين جمعيت هم به فرمان هيچكس راه نمىافتادند! او به راستى رهبرانقلاب از بُعد منفى است!
حالا هم با اطمينان كامل مىتوان گفت رهبر جنبش سبز، از بُعد منفى، آقاى خامنهاى رهبرمطلقه فقيه است!
شش ماه قبل كه هنوز انتخابات شروع نشده و هنوز مقام رهبرى سرنوشت خود و ملت را به آقاى احمدى نژاد سنجاق نكرده بود، يكصدم جمعيتى كه امروز با وجود اين همه جنايات و خشونتها، زن و مرد، به ميدان آمدهاند و اين چنين جان بازى كنند، به ميدان نيامده بودند!
چه كسى باور مىكرد به همان سرعتى كه شعار "مرگ برشاه" قبل از انقلاب همگانى شد، شش ماه بعد از انتخابات اين طورعلنى و آشكار شود؟ هيچ يك از احزاب چنين نگفته ونخواسته بودند، مردم "خون ديده" خودجوش عمل مىكنند.
به نظر نمىرسد با همه شدت عملها شعله خشمها خاموش گردد. نيروى انفجارى بالقوه مردم به دليل ستمها و سركوبها به مراتب بيش از ماههاى قبل از انقلاب است. اين را حاكمان بهتراز همه مىدانند كه حتى اجازه برگذارى مجالس ختم و ترحيم براى آيت الله منتظرى و مراسم آزاد عزادارى حسينى را، از ترس پيوستن جويبارها به رود خروشان ملت، نمىدهند و با سركوب وحشيانه مردم در روز عاشورا كارى مىكنند كه در زمان شاه هم جرأت انجام آن را نداشتند.
"ساختار شكنى" و "حرمت شكنى" را در واقع خود حاكميت است كه با شتاب انجام مىدهد. حداقل حرمت مسجد جماران را هم كه حج حزب الله بود! رعايت نكردند.
از سخنان سرور آزادگان حسين بن على(ع) است كه وقتى جنايتكاران جانش را مى گرفتند، فرمود "شما بعد از من به هيچكس رحم نخواهيد كرد"!!
وقتى رهبرى به ريخته شدن خون بيگناهان ملت در روز عاشورا اهميت نمىدهد، كجا مى خواهد غيرت دينى خود را مصرف كند!؟ اگر نمىداند كه عوامل تحت فرمانش با مردم چه مىكنند كه واويلا!، اگر مىداند و سكوت رضايت آميزمى كند كه بازهم واويلا!!
در ساليان قبل از انقلاب، به پيشنهاد جناب طاهرآقاى احمدزاده، از ياران استاد شريعتى و پيش كسوتان مبارزات ملى مذهبى، قرار شده بود جمعى از نوگرايان مبارز دينى، همچون ماركسيستها، مانيفستى از اسلام تهيه كنند تا يك جوان مسلمان با خواندن آن بتواند با ابعاد انقلابى اين آئين آشنا شود. در جمع ۷، ۸ نفره آن روز فقط يك روحانى بود كه بر خلاف امروز، به جناح روشنفكران مذهبى تعلق داشت ودانشجويان او را در خط شريعتى و روشنفكرتر از بقيه روحانيون مى دانستند. در آن ايام او را "آسيد على آقا" مىناميدند.
هر يك از اين جمع پيش نويسى تهيه و به مهندس بازرگان تحويل داده بودند تا درمقايسه و مقابله و ادغام با يكديگر، مانيفست مورد نظر تهيه شود. به خاطر دارم روزى كه از ايشان در باره كم و كيف مقالات رسيده سئوال كردم، گفتند تنها كسى كه به محور "قيامت" در جهان بينى اسلامى به درستى توجه كرده، "آسيدعلى آقا"است!
دست روزگارهمان طور كه "آسيدعلى آقا" را به مقام معظم رهبرى رسانده، جبهه و جناح ايشان را هم به كلى عوض كرده است، خيلى دلم مىخواهد بدانم آيا ايشان هنوز هم به "قيامت" باور دارند و آنرا زير بناى دين مىدانند؟ اگر چنين است، چه پاسخى براى خونهاى به ناحق ريخته شده، كه همچنان مىريزد، دارند و چه توجيهى براى نقش فرماندهى خود در اين خون ريزىها دارند!؟
داستان موسى(ع) و فرعون از پندآموزترين پيام هاى تاريخ براى ديكتاتورهاست؛ مقاومت مظلومانى اسير، در برابر بزرگترين متكبرمطلقه و تماميت طلب تاريخ كه پسرانشان سرمىبريدند و زنانشان براى خدمت زنده نگه مىداشتند.
مقاومت بنى اسرائيل نيز "مسالمت آميز" و دفاعى (نه تعرضى) بود. در تمام قرآن آيهاى نمى يابيد كه حضرت موسى شعاربراندازى و قيام سياسى براى خلع فرعون سر داده باشد، تنها خواستهاش "آزادى" بود و تعطيل "شكنجه"!!
آزادى اسيران بنى اسرائيل، تا آنان را به سرزمين آباء و اجدادىشان برساند. همين و همين! اين فرعون بود كه "رهبرى انقلاب" از بعد منفى را به عهده گرفت و ساختار شكنى و براندازى كرد!!
البته فرعون بارها در تبليغاتش براى فريب مردم، موسى(ع) را به براندازى و تصميم به تغيير نظام متهم كرده بود، اما در حقيقت او مأمور بود حتى در كلام هم از خشونت استفاده نكند و جز به زبان ملايم با فرعون سخن نگويد تا شايد بيدار شود يا نگران آينده گردد (قل له قولا لينا لعله يتذكر او يخشى).
اين فرعون بود كه ميدان مصاف را گسترد و همه مردم را به تماشاى پيروزى خيالىاش فراخواند. موسويان كه دستگاه تبليغ و اطلاع رسانى نداشتند! فرعون بود كه جارچيانش (بخوانيد صدا و سيمايش) را به همه شهرها فرستاد تا در بوق وكرنا بدَمَند كه "اينها گروهكى قليل (بخوانيد خس و خاشاك يا اغتشاشگر) هستند كه ما را به خشم آوردهاند و ما (بر خلاف تصورمردم) كاملا متشكل و آماده پيكاريم" ( ان هوءلاء لشرذمه قليلون و انهم لنا لغائظون و انا لجميع حاذرون – شعراء ۵۳ تا ۵۶).
نظام فرعونى با همه اين رجزخوانىها در درياى ظلم و ستمش غرق شد و ملت مظلوم بنى اسرائيل به نيروى "صبر" آرى فقط به نيروى صبر و مقاومت در برابر ظلم فرعونيان پيروز شد.
عقابها به نيروى باد مخالف است كه اوج مىگيرند وبر آسمانها بر مىآيند و بربلنداى قلهها مىايستند. ناخدايان نيزباد مخالف را با تغييرجهت بادبان كشتى و تنظيم زاويه برخورد آن با طوفان مخالف تجزيه كرده و مؤلفه آنرا در جهت ساحل نجات به خدمت مىگيرند. هيچ كشتى عقب گرد نمىكند و نمىايستد، فقط با تغيير سياست درتغيير زاويه برخورد، در بدترين شرايط هم (با حركت زيگزاگ ۲۲ درجه) به جلو مىروند! دريا باد موافق هم فراوان دارد، اگرشب طوفانى را از سر بگذرانيم نسيم ملايم صبحگاهى هم در پيش است.
جنبش راه سبز هيچ نيازى به خشونت و عكسالعمل نشان دادن در برابردَدمنشىهاى سركوبگران ندارد. اين قانون ابدى خدا براى ملتهاى تحت ستم است كه اگربه اسلحه "صبر و تقوا" مجهز باشند، يعنى پايدارى كنند و از جاده اخلاق و خويشتندارى خارج نشوند مسلماً پيروز هستند.
.... اگر شما ايستادگى و پرواى اخلاقى داشته باشيد، نقشههاى توطئهآميز آنها كوچكترين گزندى به شما نمىرساند.
آرى اگر شما ايستادگى كنيد و پرواى اخلاقى داشته باشيد و(دشمن) با همين خشمى كه از او فوران مىكند بر شما هجوم آورد پروردگارتان شما را با نيروهاى خود يارى مى كند.
.... اگر ايستادگى و پروا داشته باشيد، اين نشان قدرت و اراده شماست.
اى مؤمنان به صورت فردى و جمعى ايستادگى كنيد، با يكديگر ارتباط برقرار كنيد و از خدا پروا كنيد، باشد تا پيروز شويد.
(آل عمران آيات ۱۲۰، ۱۲۵، ۱۸۶، ۲۰۰)
۷ دى ماه ۱۳۸۸