آقای رضا پهلوی، آیا می دانید برخی گروهای فشار...ت

تکلیف خود را با چماق بدستانی که به حساب هواداری از شما جلسات و مراسم های قانونی را در مهد دموکراسی بر هم می زنند روشن کنید.
آقای پهلوی، یکی از وجه مهم وجوه دموکراسی که شما بارها و بگونه ای ممتد در مصاحبه ها و خطابه هایتان بر آن صحه گذاشتید و به کرات ممارست خود را با آن اعلام نمودید، قانونگرایی، مقررات و نظم است که از طریق مراوده های اجتماعی در جامعه صورت می پذیرد. در الگوی دموکراسی، هیچ کس نمی تواند فردی را محکوم سازد مگر آنکه در دادگاه صالحه جرمش به اثبات رسد، که آن لازم الاجراست. وانگهی، حتی هیچ مجرمی را نمی توان از اظهار عقیده در هر شرایطی باز داشت، چه رسد به آنکه صرفأ در مظان اتهام گروهی محدود و خاص (گروه فشار) که مستمسک نام شما هستند.
این گروهای محتضر و به آخر خط رسیده، در ضمیر خود دادگاهی را می پرورانند و مجسم می کنند که در آن همه ی نقش ها و رُل ها ی حقیقی و حقوقی متعارف در جوامع دموکراتیک را در جلد یک فرد( یعنی مدافع حقوق متهم، وکیل متهم، محکوم کننده متهم، قاضی و رئیس دادگاه و هیئت منصفه دادگاه)، عهده دار می شوند، و الحق که این ضمیر و ذهنیت یادآور دادگاه های سعید مرتضوی در جمهوری اسلامی و یا شاید بهتر است گفته شود که روی دادگاه های سعید مرتضوی و دادگاهای چند ثانیه ای اوان انقلاب که بسیاری از مجرب ترین افسران( که بی گناهان در میان آنها کم نبودند) را به اعدام محکوم نمود، سفید کرده است
یکی از کسانی که مورد غضب این عده قلیل چماق بدست و بی مایه قرار گرفته آقای اکبر گنجی است که برای سخنرانی در باره جنبش سبز مردم ایران به دعوت "حامیان جنبش سبز ایران- استکهلم" و نیز برخی فعالیت های دیگر به استکهلم آمدند، چگونه آنها، به تعدادی که حتی ده نفر هم نبودند و نیستند، بنام شما ترغیب می شوند و تلاش میکنند تا خود را به یک جلسه سخنرانی چند صد نفره و یا تظاهرات های گسترده چند هزار نفره که از سوی دیگران تدارک دیده می شود تحمیل کرده و اگر رفتار خالی از پرنسیب هایشان مورد تقبیح افکار عمومی ایرانیان قرار گیرد، از در گیری های فیزیکی هم اباء نمی کنند، و شما هم ناظر بر روش و منش تمامیت خواهی شان هستید اما مُهر سکوت بر لب می بندید، در حالیکه همه ی اینها به هواداری از شما و نام شما صورت می گیرد.
آیا وقت آن نرسیده تا رسمأ از این گروه های فشار که نام شما را یدک می کشند و حقیقتأ با اعمالشان علیه دموکراسی و محیط امن ایرانیان شمشیر از رو بسته اند، فاصله گیری و عملأ با این بی بضاعت تان سیاسی که هچ در چنته ندارند، خط ومرزهای خود را مشخص کنی تا در التزام خود به قواعد سیاسی و دموکراسی، از سوظن های موجود بکاهی؟

آقای رضا پهلوی،
آیا سکوت شما در مقابل این غوغا سالاران که مدام فرافکنی( نسبت دادن احساسات خود به دیگران) و بلا گردانی ( مقصر شمردن فردی و یا گروهی برای خطایی که مرتکب نگردیده اند) میکنند علامت رضا نیست و مصداق این ضرب المثل نمی شود که می گوید: "از کوزه برون همان طراود که در اوست"؟
شما حتمأ از فجایعی ای که در شهر استکهلم در ارتباط با سخنرانی های آقای اکبر گنجی که از طریق تحریک برخی رادیوهای محلی بشکن و بالا بنداز رخ داد مطلع اید، این رادیو ها به طرفداری از شما شُهره عام و خاص اند، آنها آنچنان از وجود آقای گنجی در این شهر مضطرب و پریشان حال بودند که معنای اصیل آزادی یادشان رفته بود و یا شاید ما در شناخت و درک آنها از آزادی، خوش باور بوده ایم، و تصور می کردیم که آزادی از نظر این حضرات یعنی آزادی مخالفان و دگرباشان.
اگر ولتر گفت من حاضرم جانم را بدهم تا تو آزاد باشی، مدعیان به پیروی از شما نشان دادند که حاضرند جان بستانند تا "تو" آزاد نباشی. و این نشان می دهد که آنها از معیارها و مفاهیم آزادی، دموکراسی و حقوق بشر آنگونه که امثال گنجی ها به پایش هزینه دادند و می دهند، فرسنگ ها فاصله دارند. و شما آقای رضا پهلوی تنها با محکوم کردن اعمال این متجاوزان به حقوق مسلم و طبیعی انسان، می توانید از نگاه تیز افکار ایرانی خارج از کشور که قضاوت می کنند، خود را از رفتار زشت و بی خردی بانیان تفرقه افکن در میان ایرانیان برهانی و بدین صورت، و رسمأ و عملأ به دموکراسی و قوائد آن التزام دهی.
آقای رضا پهلوی، درست است که جامعه ایران از بی کفایتی ساختار حقوقی در رنج و عذاب است و بنا شدن مواد اعلامیه حقوق بشر بر ساختار حقوقی ایران هنوز فاصله است و مدت زمان می طلبد اما، تأثیرپذیری آن در میان الیت های جامعه به وضوع عیان است. از این رو ما و شما که مدعی باور بر جاری شدن مفاهیم این مواد بر ساختار حقوقی و سیاسی ایران هستیم، می بایست کنش های موجود، رفتارمان، مناسبات و روابط مان تبلوری از این مواد مفهومی مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر باشد. در نخستین ستون مربوط به حقوق و آزادی های فردی در این اعلامیه در ماده 6 آن آمده است: "شناسایی شخصیت حقوقی افراد در همه جا"، چگونه شما از تخریب تشخص افراد از سوی بنیادگرایانی که خود را هوادارتان نشان می دهند، سکوت می کنید و آیا سکوت شما در قبال این همه نقض حقوق افراد که در تجمعات و کنفرانس ها از سوی گروهای فشار تحت نام شما صورت می گیرد، مصداق رضایتتان نیست؟ و اگر مسئولیتی در قبال این آدم های خود سر و افسار گسیخته ندارید، چرا از سوی شما و دفترتان محکوم نمی شوند و آنرا از سر خود وا نمی کنید؟
آیا شما نمی دانید که ماده 10 اعلامیه مذکور می گوید(1) "هر شخصی که به بزه کاری متهم شده باشد، بی گناه محسوب می شود تا هنگامی که در جریان محاکمه ای علنی که در آن تمام تضمین های لازم برای دفاع او تأمین شده باشد، مجرم بودن وی به طور قانونی محرز گردد"؟ بر مبانی اعلامیه جهانی حقوق بشر، این خونبهای جنگ و کُشتار و نقض حقوق انسانها در جهان که دستاور بزرگ بشر در امور حقوق انسانی و مدنی است، هیچ فرد حتی فرد مجرمی که جرمش در یک دادگاه صالحه ثابت شده باشد،از داشتن حق آزادی بیان محروم نمیگردد، چه رسد به آنکه مجرمیت فرد صرفأ مشغله ذهنی و تراوشی از ضمیر آگاه و نا آگاهی باشد. چگونه ممکن است هواداران "فهیم" شما در شهر استکهلم برای بیان نظر آقای اکبر گنجی در خصوص جنبش سبز مردم ایران، از طریق چند رادیوی بشکن و بالا بنداز محلی، برایش تعیین و تکلیف می کنند و بدون در نظر گرفتن مقررات و برنامه اعلام شده از سوی برگزارکننده گان جلسه سخنرانی، به هتاکی شرکت کننده گان و سخنران می پردازند و جلسه را به تشنج می کشانند که حقیقتأ هیج تفاوتی را نمی توان میان آنها و دسته های انصار حزب الله ی بر هم زننده تجمعات یافت، و شما این همه را می بینید و می دانید اما در برابر این همه هجمه به ساحت آزادی بیان، مُهر سکوت بر لب می بندید.
آقای رضا پهلوی، اگر می خواهی در زُمره آزادمنشان و دموکراسی خواهان قرار گیری، هر چه سریع در برابر لمپنیست های مدعی به هواداری از شما که طاقت و صبر را از مردم رُبوده اند موضع بگیرید و با دوری گزینی از این ننگ و خفت که آنها بدان آلوده اند، تعهد و التزام خود را به رعایت موازین حقوقی انسانها و حق آزادی بیان برای همگان، به وضوع نشان دهید.

.(JavaScript must be enabled to view this email address)