سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ - Tuesday 3 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 11.06.2009, 10:53

مدافعان تحریم انتخابات “یواشكی” بخوانند!


حمید هوشنگی/روز

رای نمیدهم چون حكومت مشروعیت ندارد و از رای من در مجامع بین المللی برای خود مشروعیت میسازد.

رای نمیدهم تا دنیا بداند حكومت مشروعیت ندارد و تكلیف آنرا روشن كند!

رای نمیدهم چون نتیجه انتخابات از قبل روشن است و مردم در تعیین سرنوشت انتخابات موثر نیستند.

رای نمیدهم چون شورای نگهبان در انتخاب كاندیداها نظارت استصوابی و مطلقه دارد.

رای نمیدهم چون در انتخابات تقلب میكنند.

رای نمیدهم چون همه كاندیداها سروته یك كرباسند.

رای نمیدهم چون در ایران دوره های ریاست جمهوری دو دوره پی در پی است.

رای نمیدهم چون رئیس جمهوری در ایران قدرتی ندارد.

رای نمیدهم چون رای دادن خیانت به آرمانهای ملی است.

رای نمیدهم تا شناسنامه ام همچنان سفید باقی بماند. من افتخار میكنم در هیچ انتخاباتی رای نداده ام!

اینها و شاید چند عبارت مشابه، اساس استدلال گروهیست كه در انتخابات مختلف در ایران شركت نمیكنند و آنرا تحریم میكنند.

استدلالهای ایشان را در آغاز این گفتار آوردم تا احترامم را به ایشان، نظریات ایشان و حقوق دموكراتیك شان نشان داده باشم ولی به عنوان یك هموطن نیز ازین گروه خواهش میكنم به حرفهای ما هم گوش كنند شاید خیر و صلاح كشوری كه دوست داریم آباد، آزاد، قدرتمند و سرفراز باشد و خانواده ما و نسلهای بعد ایران زمین در آن زندگی كنند در این باشد كه مطابق تغییرات زمانه و با بهره گیری از تجارب پیش رویم و شنونده استدلال طرف خیر اندیش مقابل نیز باشیم.

آنها كه میگویند رای دادنشان برای حكومت مشروعیت می آورد، شاید نمیدانند در منطقه ما كشور های كوچك و بزرگی هستند كه حكومتهایشان كمترین حقوق بشر و بالاخص حقوق زنان را كاملاٌ نادیده میگیرند، در یكی از آنها زنان حتی حق رانندگی ندارند. حكومتها موروثی است، مطلقاٌ انتخاباتی وجود ندارد و در اكثر قریب به اتفاقشان یك اقلیت كوچك اشرافی بر اكثزیت مردم حكومت میكند. در یكی از آنها به روش قرون گذشته در ملاءعام با شمشیر محكومین را گردن میزنند و در پایتختش برای پیروان سایر ادیان الهی اجازه ساخت كلیسا یا كنیسه هم نمیدهند. اما چون این كشور (و چند همسایه هم نژاد كوچكش) صاحب نفت است و معاملات چند ده میلیارد دلاری خرید اسلحه با غرب دارد و كشور پایگاه نظامی غربیهاست، زیر پا گذاشته شدن كلیه مضامین حقوق بشر در این كشور، از سوی غرب نادیده گرفته میشود و تمامی غرب و نه فقط امریكا، رژیم حاكم بر آنرا مشروع میخواند و مشروعیتش را به رسمیت میشناسد!

از تعریف حقوقی مشروعیت میگذرم. با همسایه و همسایه های جنوبی هم كاری نیست اما نمی توان چشم بست و ندید كه همین فروردین امسال، رئیس جمهوری امریكا برای نخستین بار در پیامی علنی، نظام حاكم بر ایران، حكومت و ملت ایران را همزمان و در كنار یكدیگر مخاطب قرار داد. پرزیدنت اوبامای دموكرات تنها به ارسال پیام كتبی هم اكتفا نكرد و در صفحه تلویزیون هم آنرا خواند و شعر سعدی را نیز چاشنی آن قرار داد. بنابراین مشروعیت حكومتی كه از 22 بهمن 57 با انقلاب ضد غربی در ایران استقرار یافته است، از بعد سیاسی از طرف بزرگترین قدرت جهانی برسمیت شناخته شده است. در بعد حقوقی نیز اگر انتخابات كشورها ملاك سنجش بین المللی باشد قطعاٌ حكومت ایران در مقایسه با تعداد زیادی از كشورهای در حال گذار به دموكراسی نمره قبولی میگیرد.

اگر تا چند سال قبل گروهی معتقد بودند كه باید خارجی (بخوانید غرب و در راس آن امریكا) بیاید و با دخالت نظامی كار ها را روبراه كند، اینك بعد از مداخلاتی كه از7 سال قبل در افغانستان و بعد از آن در عراق دیدیم آیا مشكل است مجسم كنید در صورت تحقق این امر چه بر سر كشورو مردم آن می آید؟ اگر بیننده و شنونده صدا و سیمای خودمان كه متاسفانه پخش اخبار منفی دیگران را در راس برنامه خود قرار داده نیستید و اخبار دنیا را از تلویزیون های غربی و رسانه های آنها پیگیری میكنید، نمی بینید و نمی شنوید مردم ایندو همسایه غربی و شرقی ما روزانه شاهد چه ابعادی از نابودی و ویرانی، كشت و كشتار، آدم ربائی، باجگیری و بی نظمی عمومی هستند؟ چگونه در ترور ها و بمب گذاری های كور، خشك و تر با هم میسوزند؟ وقتی قرارست بمبی در كنار شما یا خانه تان منفجر شود خمپاره ای بزمین اصابت كند و یا بمبارانی هوائی صورت گیرد از چه كسی میپرسند تو با دخالت نظامی خارجی موافق بودی و یا مخالف؟ وطبیعیست تو مخالف استبداد نیز كه چاره كار را در مداخله خارجی دانسته بودی ممكن است قربانی یك انفجاركور، تیراندازی خیابانی، بمب گذاری در دانشگاه یا بیمارستان و یا یك مركز خرید باشی! مسببین این خشونت كور هرگز از رهگذران نمی پرسند چه كسی با حكومت قبلی موافق بود یا مخالف؟ اول میكشند و بعد رسیدگی می كنند!

آیا اصولاٌ نیروی امریكائی و انگلیسی (با عنوان نیروهای ائتلاف و با مجوز سازمان ملل) برای رضای خدا و نگهبانی حقوق بشر به ایندو كشور لشكر كشیده اند؟ چرا از حقوق كاپیتولاسیون استفاده میكنند و در تلاشند ثروتها و منابع ملیشان را غارت كنند؟ این چگونه مشروعیت و استقلالیست كه فی المثل مسئولین عراقی اجازه ندارند قراردادهای نفتی خودرا به شركتهای كشورهائی كه دوست امریكا و انگلیس نیستند منعقد كنند؟ اصولاٌ تعریف منافع ملیشان چه میشود؟ آیا باور كردنیست كه منافع ملی عراق و افغانستان با امریكا و غرب یكسان و یكسو باشد و غرب مداخله كننده مدافع منافع ملی عراق و افغانستان است؟

گروهی نیز معتقد بودند و هستند كه بهتر است اوضاع آنقدر خراب شود تا شورشی همگانی اوضاع كشور را برهم بریزد و گروهی خوش بین تر امیدوار بودند و هستند كه بعد از شورش نظمی جدید بوجود آید! مردم ایران كه اینك از بی نظمی ها و خودسری های درون حكومتی بجان آمده است و خاطرات یك انقلاب را كه از آغاز بر پایه های اخلاقی استوار شد، در حافظه دارد چگونه میتواند به برقراری نظمی حاصل از یك شورش كور (بفرض وقوع) امید بندد و تصور كند از دل آن شورش، حكومتی مردم گرا و دموكرات بیرون خواهد آمد؟ آیا مشكل است تصور كنیم در اینگونه شورشها چگونه عمل میشود. آیا شما و خانواده تان میتوانید عوارض گسترده و اضطرابهای دوران یك شورش كور را تحمل كنید ؟ چه كسی به شما تضمین میدهد از آن عوارض ایمن بمانید؟ اصولاٌ در این شورشها برای كدام صاحب فكر و اندیشه ای كارت دعوت به قدرت میفرستند و او را به میهمانی دموكراسی می خوانند؟ كشور بدست قلدران می افتد و قطعاٌ كسی كه انتخابات را تحریم میكند جزو این قلدران نیست و از ین رهگذر جز ندامت، وجدانی شرمنده و پرداخت بهائی بسیار سنگین چیزی عاید نخواهد شد.

"رای نمیدهم چون نتیجه انتخابات از قبل روشن است و مردم در تعیین سرنوشت انتخابات موثر نیستند"

برای رد این استدلال فقط كافیست به آنچه كه در اردیبهشت 76 شایع بود و تبلیغ می شد اشاره شود. بیشتر مسئولین رده بالای كشور از قطعی بودن انتخاب یك كاندیدا صحبت میكردند و به انواع روشها ایشان را انتخاب اصلح و برگزیده سران كشور می خواندند. خود دیدید دوم خرداد 76 چه اتفاق و حماسه ای رخ داد؟ دلیلی از این واضح تر میتوان آورد؟

این شایعه و یا القاء سیاسی كه تكلیف انتخابات از قبل روشن است به این منظور پخش و تبلیغ میشود كه شما را از شركت در انتخابات منصرف كند و در یك مشاركت حداقلی، كاندیدای گروهی اقتدارگرا با داشتن رای ثابت اما قلیل كه در چند انتخابات 4 سال اخیر شاهد بودیم، در غیبت شما بصورتی "دموكراتیك" انتخاب شود!

"رای نمیدهم چون شورای نگهبان در انتخاب كاندیداها نظارت استصوابی و مطلقه دارد"

طبیعیست كه مفهوم آزادی در واقع بهره گیری از حق طبیعی افراد جامعه برای انتخاب و عزل حکومت و مدیران جامعه است. انسان امروزی برای این انتخاب نیازی به قیم یا ناظر (حتی بشكل استصوابی) ندارد. بنابراین پذیرفتنیست كه نظارت استصوابی میتواند این آزادی را نقض كند. اما نباید فراموش كرد شورای نگهبان بر اساس قانون اساسی شكل گرفته است ولی با وجود این نقیصه بزرگ، حق شرکت در انتخابات کماکان بخشی از حقوق ماست و بخشی از حركت بسمت مطلوب. بخاطر این نقیصه نباید از پیگیری كل حق صرفنظر كرد. اگربگوئید به لحاظ استقرار نظارت استصوابی بخش اعظم این حق عمومی را گروهی برای خود مصادره کرده اند كه كلامی بر حق است، آیا میتوان در لزوم پیگیری و استیفای آن شك كرد و كل این حق را به آنان وا گذاشت. قطعاٌ انتخاب فرد یا جناحی كه به افكار و خواسته های ما نزدیكترست، از قدرت غاصبین خواهد كاست. با شركت در همین انتخابات معیوب نیز میتوان غاصبین به حقوق شهروندی را به عقب نشینی واداشت. شرکت نکردن در انتخابات به دلیل وجود عیب و نقص های عمده نحوه انجام انتخابات، و قوانین مربوط به آن مثل رفتار درمانده ایست كه در اعتراض به غصب بخش اعظم حقوقش توسط گروهی غاصب از اندک حقوقی که هنوز غصب نشده نیز استفاده نمی کند. توجه كنیم دموكراسی آسانسور نیست، پلكان است!

اگر برای تحریم انتخابات مبانی حقوقی را الگو قرار میدهید باید یادآوری كرد كه در تعداد ی از كشورهای غربی متهمینی كه در بعضی از دادگاه های جنحه و جنائی محكوم میشوند، از حقوق اجتماعی از جمله حق دادن رای نیز محروم میشوند. بنا براین داشتن حق رای، حق شهروندی افراد متعهد و بدون محكومیت بحساب می آید و شایسته نیست كسی كه محكوم نیست خودخویشتن را از حق شركت در انتخابات محروم كند. شما در كدام دادگاه از حقوق شهروندی محروم شده اید؟

"رای نمیدهم چون در انتخابات تقلب می كنند."

در هر دوره از انتخابات كشور شاهد این واقعیت هستیم كه تقلبهائی سازمان یافته و انفرادی صورت میگیرد و نتایج انتخابات را تغییر میدهد. در تعداد قابل توجهی از كشورهای در حال گذار به دموكراسی نیز متاسفانه چنین است. گفته میشود و گاه ما خود نیز شاهدیم بعضی از افراد با داشتن شناسنامه المثنی در دو شعبه به كاندیدای مطلوبشان رای میدهند. گاهی اوقات گفته میشود در بعضی از صندوق های رای، پیش ازآغاز رای گیری تعداد زیادی رای به نفع یك كاندیدا ریخته میشود و همچنین گفته میشود بهنگام شمارش آراء، رای یك كاندیدا به حساب كاندیدای دیگر علامت میخورد. مشكل بودن صیانت آراء در صندوقهای سیار و از همه مهمتر اصرار و علاقه بعضی از مسئولین وزارت كشور و برگزار كنندگان انتخابات در عدم صدور كارت الكترال برای كلیه واجدین شرایط ( كه می تواند جلوی خیلی از تقلبات انتخاباتی را بگیرد) و تداوم رای گیری با سیستم های قدیمی در ایران كه امكان تقلب را فراهم میكند، تماماٌ مایوس كننده است. اما باید منصف بود و دید در كنار این بی قانونی ها، كم نیستند افراد شریفی كه در بیشتر حوزه های رای گیری مراقبند بر اساس یك تكلیف اخلاقی از امانت مردم و رای آنها بدرستی مواظبت كنند.

بعضی از اقتدار گرایان نیز گهگاه خود در فرمایشاتشان اشاراتی مرموز و تلویحی به امكان تقلب در انتخابات را با ظرافت مطرح میكنند. این نیز مثل بعضی از شایعات دیگر، خود حیله ای سیاسی است كه از رغبت شركت عمومی در انتخابات میكاهد و با دلسرد كردن "تحریمیون" شرایطی فراهم میكند كه اقتدارگرایان بتوانند همچنان با آراء ثابت و قلیل یك اقلیت، بصورتی "دموكراتیك " نام نامزد مورد نظرشان را از صندوقهای رای بیرون بیاورند!

علیرغم این نشانه های مایوس كننده باید پذیرفت اگر سیل رای دهندگان برای انتخاب یك نماینده كه انتخابش مورد علاقه برگزاركنندگان انتخابات نیست، جاری شود، هیچ سدی را یارای مقابله نیست. 12 سال زمان زیادی نیست كه تحولاتش در خاطر نماند. " دوم خرداد 76 " پس از خیزش موج توفنده دموكراسی خواهی، مردم سالاری و اصلاح طلبی در ایران، حماسه دوم خرداد خلق شد. نیروی اكثریت را باید باور كرد و آنرا به تصویر كشید. ما تجربه دوم خرداد 76 را داریم و اغراق نیست اگر گفته شود در واقع تكلیف انتخابات دهم ریاست جمهوری را مانند انتخابات 84 همچنان تحریم كنندگان تعیین میكنند! ما به خرداد پر حادثه عادت داریم!

فقط باید انتظاراتمان را معقول و منطقی كنیم و برای رسیدن به اهداف مردم سالاری زمان بدهیم و ناگزیر باید تكرار كرد جهت رسیدن به دموكراسی واقعی هنوز آسانسوری ساخته نشده و ناگزیر باید پله پله راه را پی گرفت.

"رای نمیدهم چون همه كاندیداها سروته یك كرباسند."

انتخابات چهارسال پیش آشکارا نشان داد که حتی در چارچوب محدود كنونی که شورای نگهبان کاندیداهایش را دست چین و گاه حتی نتایجش را خودسرانه و قبل از موعد مقرراعلام می کند، انتخاب یکی از آنها كه به مواضع ما نزدیكترست و ترجیح او بر دیگری و دیگران تنها اقدام عملی و منطقیست.

صادقانه جواب دهید احمدی نژاد و دكتر معین دو كاندیدای انتخابات نهم یكی هستند؟ اعتبار ایران در دوران خاتمی و احترام و مقبولیت ایرانیان در جهان در زمان ریاست جمهوری ایشان را با 4 سال گذشته مقایسه كنید. منصف باشید و مسئولانه پاسخ دهید آیا موسوی با احمدی نژاد از یك قماشند؟ هیچ انسان آزاده ای بی انصاف نیست. اینجا صحبت اداره كشور و تعیین تكلیف برای مردم (درحدود قانون اساسی) برای 4 سال دیگرست. صحبت انتخاب رئیس یك اداره نیست كه ممكن است چند ماه بعد عوض شود! انتخاب رئیس جمهوری، می تواند بر كلیه ابعاد زندگی روزانه مردم، وضعیت اقتصادی کشور، وضعیت فرهنگی و اخلاقیات جامعه، کم و کیف امور اداری كشور، كاهش بحرانهای جامعه و فشارهای روحی روانی روزانه مردم بسیار موثر باشد و همچنین در اعتبار و پرستیژ جهانی ایران و بالتبع وجهه ایرانیان در كل دنیا تفاوت های فاحش پدید آورد !

یك تجربه بسیار پرهزینه و تحریم انتخابات اكثریتی 18 میلیونی به روی كار آمدن آقای احمدی نژاد و دولت نهم منجر شد. احمدی نژاد را رای هوادارانش به ریاست جمهوری نرسانید، شاید شما نیز اینك بعد از تجربه انتخابات 84 با بسیاری از متفكرین هم عقیده اید كه " تحریم كسانی كه در انتخابات قبل شركت نكردند احمدی نژاد را به حكومت رسانید". پس آنگونه كه آقای احمدی نژاد شعار میدهد كه " ما می توانیم " تحریمیون نیز در واقع نشان دادند "آنها هم توانستند" اما در نمایش این توانائی چه در كشور پیش آمد؟ آیا ایران لایق این نوع سیاستمداریست؟ در 4 سال گذشته چقدر به اهداف دموكراسی نزدیك شده ایم؟ چه ثروت افسانه ای را به باد داده ایم؟ چقدر به شعور سیاسی مرد توهین شده است؟ و چه بودجه های هنگفت و انرژی زیاد برای رواج خرافه پرستی از جیب ملت هزینه شده است؟ هر ماه چند بار شاهد بی برنامگی دولت و تغییر وزیران یا مدیران ارشد و وضع قوانین یكشبه بوده ایم؟ بر فرهنگ و هنر و ورزشمان چه رفته است؟ با چه فسادی مبارزه جدی شده است؟ در كجا های دنیا اعتبار یافته ایم؟ بخاطر سیاست های جاری هر روز چند بار خوشحال یا عصبانی شده ایم و در واكنش چند بار به تمجید یا... زبان گشوده ایم؟ تا كجا میتوان این چنین ادامه داد و بی امید به فردای بهتر زندگی كرد.

ارزش رای خود را بدانید. در حالیكه در این وانفسا یك رای هم یك رای است، شما با آن اكثریت خرد كننده ثابت كردید تعیین كننده اید. منطقیست كه به پذیریم تغییر تاكتیك و روز آمد كردن تاكتیك قدیمی تحریم و مقاومت منفی، اینك ضرورتی حیاتی برای نجات كشورست. باید ثابت كرد " ما می توانیم!"

"رای نمیدهم چون رای دادن خیانت به آرمانهای ملی است"

آنها كه میگویند شرکت در انتخابات به معنی توجیه و تثبیت وضع موجود و خیانت به آرمانهای ملیست گویا فراموش می کنند بی عملی و شرکت نکردن در انتخابات در شرایطی که " بدیلی معقول و عملی با راهكارهای اجرائی" نمی توان معرفی كرد به معنای تثبیت "وضع موجود" است. عدم شرکت درچنین انتخابی به معنای واگذاری حق این انتخاب به کسانی است که با كمك اقلیتی سازمان یافته "وضع موجود" را رهبری و هدایت می کنند و با مهندسی انتخابات مایلند اقلیتی افراطی و واپس گرا بر عموم ملت به همراه اكثریتی كه متاسفانه در 1384 خاموش ماندند، حكومت كنند.

باور كنیم این یك تصمیم گیری بزرگ برای " نجات ایران " و ملت و فرهنگ ایران زمین است. شاید فردا خیلی دیر باشد! نه تنها خود در انتخابات 22 خرداد شركت كنید بلكه همه همفكرانتان را نیز به شركت در انتخابات دعوت كنید. برای رسیدن به هدف نهائی و ایده ال خواسته هایمان را مطلق نكنیم و همه چیز را سفید یا سیاه نبینیم.

میدانیم اصلاح امور و بازگردانیدن چرخ های اداری مملكت به راه درست چقدر دشوارست. اگر به لزوم تغییری اساسی معتقدید، آزادی های فردی و اجتماعی را آرزو دارید به انتخاب نامزدی اصلاح طلب رای دهید. اگر توانائیهای اثبات شده مهندس موسوی را قبول دارید، تعهد ایشان به قانونمندی، الزامش به برنامه ریزی، سیاست فرهنگی بودن دولت وغیر دولتی بودن فرهنگ او را می پذیرید و اگر به اعتقادش به مبارزه با فساد و تحجر، علاقمندیش به تحزب و دوری از فرد محوری، صداقتش و در یك كلام " استقلال رائ " ایشان باور دارید به صحنه بیائید. هجوم همگانی به صندوقهای رای، خیلی از معادلات را برهم خواهد زد و میتوان حماسه دوم خرداد 76 را در 22 خرداد امسال تكرار كرد.

*معاون اسبق خبری خبرگزاری جمهوری اسلامی و ستاد تبلیغات جنگ




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024