iran-emrooz.net | Sat, 06.06.2009, 22:30
من و انتخابات
مسعود بهنود/بی بی سی
راى مى دهم چون باور دارم با راى ندادن من هيچ چيز عوض نمى شود.
راى مى دهم چون هستم. چون راه ديگرى ندارم كه در سرنوشت جامعه ام دخالت كنم. راه هاى ديگرى هست اما من نه اعتقادى به آن دارم و نه در توانم هست.
راى مى دهم چون با اين راى دادن احساس مى كنم بالاتر و فروتر از هشتاد در صد نيستم بلكه با آنان برابرم و در يك لحظه يكى مى شوم.
راى مى دهم چون شب كه شد معتقدم آدمى بايد شمعى بيفروزد نفرين به تاريكى حاصلى ندارد.
راى مى دهم چون به قول پوپر باران كه آمد چتر بايد برداشت.
اگر راى ندهم به اين بهانه كه تمامى اصول دموكراسى در انتخابات ايران رعايت نمى شود - كه نمى شود - بدان مى ماند كه غذا نخورم وقتى خوشمزه نيست.
راى مى دهم چون اين راهى است كه اكثر جوامع مردم سالار دنيا رفته اند براى رسيدن به مردم سالارى و نفى نهادهاى قدرتمند انتصابى يا موروثى.
اول بار در سال ۱۳۵۵ راى دادم و در مقاله اى آن روز را براى خود ماندگار توصيف كردم. و آن زمانى بود كه گفته مى شد شاه سابق به خيال اصلاحاتى افتاده است. در انتخابات رستاخيز كه در آن زمان برگزار شد مقرر بود كه براى هر حوزه سه نفر به انتخاب حزب فراگير معين شوند و مردم كاملا آزاد باشند در انتخاب يكى از آن ها. نوعى نظارت استصوابى بود اما...
در مقاله اى كه همان زمان نوشتم تاكيد كردم كه اين گام اولى است براى رسيدن به مطلوب. براى رسيدن به هدف بايد گام اول را برداشت. متاسفم كه نظام در آن زمان تحمل همان را نكرد و باز هم دخالت كرد ساواك در بيش تر حوزه ها. اما همان مجلس - به شهادت واكنش نمايندگان در برابر امواج نارضايتى مردم - مى توانست كشور را از خطر مصون دارد.
من راى مى دهم چون باور دارم با راى ندادن من هيچ چيز عوض نمى شود گرچه با راى دادن ممكن است چيزى عوض شود. اولى نوميدى است و دومى اميد. با راى دادن اميد را انتخاب مى كنم.
من راى مى دهم چون باور دارم براى تغيير جامعه بايد ما كه مردمانيم تغيير كنيم و خواست هايمان ديگر شود، رفتارمان به گونه اى ديگر باشد، سهم مان در اداره كشورمان بايد به نوعى ديگر و داوطلبانه باشد، ديرى است كه ديگر باور ندارم همه تغيير ها بستگى به تغيير حكومت دارد. حكومت برايم كوچك شده است، آن قدر كوچك كه مطمئن هستم اگر اكثريتى بخواهند هيچ كار از دستش براى جلوگيرى برنمى آيد.