سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ - Tuesday 3 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 22.05.2008, 15:15

داستان غم انگیز مهاجرین افغانی


روزنامه افغانستان / محمد اکبری

روزنامۀ جمهوری اسلامی، چاپ تهران در شماره 22 ثور (اردیبهشت) 1387 ، صحفۀ 7 ، مصاحبۀ مفصّلی ‏داشت با سیّد تقی قائمی مدیر کل اتباع خارجه در وزارت داخله(کشور) جمهوری اسلامی ایران، نکاتی در مورد ‏این مصاحبه به نظر قاصر بنده رسید که در ذیل تقدیم می شود‏‎:‎

‏1-‏کسی که مصاحبه را انجام داده، مقدّمه­ای هم بر آن نوشته و در روزنامه انتشار داده شخصی به نام مجید ‏زندی است که نوشته­اش سراپا ناشی از تعصّب ناسیونالیستی، خصمانه، کین توزانه و نسنجیده است. ‏اینکه می نویسد:« هر بیگانه­ای دشمن محسوب می شود.» خلاف نص صریح قرآن کریم است که می ‏فرماید:«إنّما المؤمنون إخوة. حجرات/10» خلاف رفتار، سیره و سخنان پیشوایان معصوم ما است که ‏گفته­اند برای اعمال برادر دینی خود سعی کن محمل درست پیدا کنی و از بد گمانی و سوء ظن پرهیز ‏داده­اند حتی نسبت به غیر هم کیشان. امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب(ع) در فرمان معروف خود به ‏مالک اشتر می نویسد:«و لا تکوننّ علیهم سبعا ضاریا تغتنم أکلهم فانهم صنفان: إمّا أخ لّک فی الدّین او ‏نظیرلّک فی الخلق» مبادا هرگز، چونان حیوان شکاری باشی که خوردن مردم را غنیمت دانی؛ زیرا ‏مردم دو دسته اند، دسته ای برادر دینی تو، و دسته ی دیگر همانند تو در آفرینش می­باشند. ‏نهج­البلاغه/نامۀ53‏‎.‎

خلاف تمام حرف­ها و سخنانی است که مسئولان دو کشور بارها بر آن تأکید کرده­اند، خلاف اشتراکاتی است که ‏دو ملت در طول تاریخ داشته­اند، به دلیل همین اشتراکات است که ایرانی­ها از شخصیت دانشمندانی که در حوزۀ ‏جغرافیایی افغانستان ( خراسان قدیم ) پا به عرصۀ وجود نهاده با تردستی تمام در دنیا برای خود کسب وجهه و ‏اعتبار می کنند‏‎.‎

این که می نویسد:« افغانی­ها در خانه تمام شخصیت­های ایرانی رفت و آمد دارند و احتمال سوء استفادۀ امنیتی از ‏آنان وجود دارد » چرا یک مورد را به عنوان نمونه نشان نداده، اگر افغانی­ها در خانه­ی آنان رفت و آمد دارد به ‏خاطر صداقت، درست­کاری و امانتی است که مردم ما دارد، چرا به دیگران اعتماد نمی­کنند ؟ چون سالها مردم ‏ما امتحان صداقتشان را پس داده­اند به همین دلیل در خانه­ی رهبر فقید جمهوری اسلامی ایران «امام خمینی» هم ‏یک افغانی حضور داشته‏‎.‎

‏2-‏‎ ‎در متن مصاحبه، آقای سیّد تقی قائمی می گوید:«ما قصد داریم استان(ولایت) سیستان و بلوچستان را از ‏افغانی­ها تخلیه کنیم» و در ادامه از قاچاق­چی­های دو سوی مرز سخن می­گوید. آقای مدیر کل باید فرق بگذارد ‏میان مهاجرینی که جویای کار هستند و کسانی که در کار قاچاقند، این واقعیت مسلّم است که قاچاق­چی­ها در دو ‏سوی مرز بی­نهایت در جولان است، از قاچاق­چی انسان گرفته تا انواع موادّ مخدّر اما باید این مطلب را در نظر ‏گرفت که ایرانی­ها در این مسئله بیشتر از افغانی­ها سود می برند، رفت و آمد و مهاجرت سی ساله بین دو کشور ‏علایق بیش از گذشته ایجاد کرده و افراد - ولو جویای کار- هم نباشند،برای دیدن اقوامشان ناچارند دو سوی مرز ‏در رفت و آمد باشند از نظر قانونی هم نمایندگی­های سیاسی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان قوانینی وضع ‏کرده که خیلی سختگیرانه است، پول هنگفتی که ودیعه گرفته می شود، مشکلاتی که برای صدور ویزا وجود دارد ‏و إهانت­هایی که در هنگام دادن ویزا به متقاضیان می­شود، سبب شده که مردم راه های غیر قانونی را جست و ‏جو کنند و از این طریق هم سود فراوانی نصیب ایرانیان می­شود چون هر افغان از مرز تا مرکز ایران باید ‏هفتصد هزار تومان به قاچاق چیانی که بیشتر ایرانی هستند پرداخت نماید‎.‎

متأسفانه برادران ایرانی هزینه­های خودشان را محاسبه می کنند اما منافع و عوایدی را که از مهاجران نصیب ‏کشورشان می شود نادیده می­گیرند، اگر سخت کوشی افغان ها نبود طرح های فاضلاب مخصوصاً در استان ‏‏(ولایت) های خراسان، تهران، قم و سیستان و بلوچستان و ... هرگز اجرا نمی­شد، اگر افغانی­های نترس نباشد ‏هیچ ایرانی حاضر نیست ماه­ها و سالها یک گاوداری، مرغداری، یا کارخانه­ای را در بیابان­های دور افتاده ‏نگهبانی بدهد و نمونه های دیگر از کار­های ­شاق که ذکر همه به درازا می­کشد‎.‎

کسانی هستند که عمرشان را در راه آبادانی ایران صرف کرده­اند، معلول و معیوب شده­اند و از نظر جسمی و ‏روحی تحلیل رفته­اند امّا نه تنها هیچ توجّهی حتّی در حدّ یک تشکر خشک و خالی از جانب مسئولان ایرانی نمی ‏شود سهل است بلکه سعی می­شود این خدمات نادیده گرفته شود، قوانین مهاجرت در تمام دنیا غیر از قوانین ‏مهاجرت درایران است در طول سالیان جنگ و بدبختی، افغان­ها در سراسر دنیا پراکنده شده­اند و با فرهنگ ها ‏و قوانین مختلف آشنا­یند و این تجربه­ی گران بهایی است که باید برای باز­سازی کشور به کار گرفته شود‏‎.‎

دوستی روایت می­کرد که عدّه­ای از افغانی­ها به صورت غیر قانونی به مرزهای جرمنی رسیده بودند به محض ‏اینکه با پلیس و نیروهای امنیتی آن کشور برخورد می­کنند به اردوگاه منتقل می­شوند‎. ‎

‎ ‎مسئولان تعلیم و تربیت می­آیند و می­گویند، وظیفه داریم فرزندان شما را تا زمانیکه در کشور ما هستید آموزش ‏بدهیم، اگر مشکل اقامت دارید، اگر غیر قانونی هستید باید مشکلتان را با ادارات مربوط به آن مسائل حل و فصل ‏کنید، شما مقایسه کنید این برخورد را با برخوردی که دولت جمهوری اسلامی ایران با فرزندان مهاجران قانونی ‏در امور آموزش و مدرسه انجام داده اند اینجاست که به یاد سخن مصلح و متفکر شرق«سیّد جمال الدین افغانی» ‏می­افتم که گفته است:« من مسلمانان را در شرق اما اسلام را در غرب می بینم.»‏

‏3-‏‎ ‎در بخشی از مصاحبه ادّعا می کند:«الآن فردی که به صورت غیر قانونی وارد کشور می­شود تنها هزینه­ای ‏که می­پردازد این است که تا عمق مرز می­آید و ما در داخل شهرها او را دستگیر می­کنیم و با بهترین اتوبوس ‏به صورت رایگان او را به مرز می­رسانیم و در طول مسیر هم دو فیلم سینمایی برایش پخش می کنیم و یک نهار ‏چلوکباب هم به او می دهیم». این مطالب را باید از کسانی پرسید که رد مرز شده اند، آنان باید بگویند که چلوکباب ‏نوش جان کرده اند یا سیلی؟سال 1381 بنده مدتی در اردوگاه سفید سنگ فریمان در استان(ولایت) خراسان بودم و ‏برخوردهای محبّت آمیز و ملاطفت آمیز!!! مأموران و مسئولان ایرانی را دیدم. مردم محل که در اطراف اردوگاه ‏زراعت و کشاورزی داشتند می­آمدند و افغانی­ها را برای کار می­بردند بدون این که مزدی به آنان پرداخت شود ‏و غذایشان هم معمولاً چای و نان خشک بود این هم قانون کار در کشوری که بر اساس قوانین اسلامی اداره می ‏شود‎!‎

‏4-‏‎ ‎در بخش اخیر مصاحبه مسئله­ی خروج پول توسط افغانی­ها مطرح شده و گفته شده چون کارگران افغانی ‏درآمد­های هنگفتی از ایران به دست می آورند لذا پول­های زیادی توسط آنان از کشور خارج می شود. بنده ‏عرض می­کنم پس به همین دلیل است کسانی که حساب بانکی دارند و مقدار معتنابهی پول ذخیره دارند از امتیاز ‏کار و اقامت بر خوردار می شوند. ضعیف در طبیعت پا مال است؛ قوانین هم به نفع کسانی وضع می شود که ‏امکانات دارند اما آنهایی که به نان شب محتاج­اند سرنوشتشان آوارگی، گرفتار شدن در دام باندهای قاچاق، طرد ‏مرز و در یک کلمه بد بختی است. نکات دیگری هم در مصاحبه وجود دارد که قابل بررسی است اما بدلیل اینکه ‏عریضه طولانی نشود صرف نظر می­کنم‎.‎

در پایان سخنی هم با هم وطنان عزیز و بزرگوار خود دارم و آن اینکه برای رفتن به ایران و کار در آن کشور ‏یک نوع جوّ روانی ایجاد شده است، همه خیال می­کنند که هر کس مدّتی در ایران کار کند با پول فراوان بر ‏می­گردد و صاحب همه چیز می­شود در حالی که این گونه نیست، هم مسئولان در داخل کشور باید شرایط کار و ‏اشتغال فراهم نمایند و استعداد­های کار آفرین و مُولّد را تشویق نمایند و هم مردم به آبادانی وطن فکر کنند چطور ‏است که ما در کشور دیگر سخت­ترین کارها را انجام می دهیم ولی در کشور خود حاضر نیستیم سنگی را روی ‏سنگی بگذاریم. خانواده­ی من در روستایی از توابع ولایت ارزگان که اکنون تابع ولایت دایکندی شده زندگی می ‏کند، در سالهای جنگ و درگیری برادرانم برای کار به ایران و پاکستان می­آمدند اما شاد­روان پدرم همیشه آنان ‏را از این مسافرت­ها منع می­کرد و می­گفت شما اگر در قریه خود و روی زمین خود یک درخت بادام را به ثمر ‏برسانید از سالها کار در ایران یا پاکستان ارزش بیشتری دارد حالا که به این سخن می اندیشم می بینم چقدر درست ‏است پس ما باید تلاش کنیم و برای خودمان امکانات بوجود بیاوریم تا از این وضعیت رهایی یابیم و این امر در ‏گرو تلاش همه اقشار جامعه و همبستگی آنان با همدیگر، با دولت، با نهادهای قانون گزاری و مراکز علمی- ‏فرهنگی است‏‎. ‎




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024