iran-emrooz.net | Sun, 13.04.2008, 22:18
نمایش آیههای شیطانی؛ برای تحریک یا تفاهم؟
بیبیسی / علی امینی نجفی
تئاتر "هانس اوتو" در پتسدام (نزدیک برلین پایتخت آلمان) اقتباسی از رمان "آیههای شیطانی" اثر معروف سلمان رشدی را روی صحنه برده است.
اولین اجرای نمایش در ۳۰ مارس همراه با تدابیر شدید امنیتی برگزار شد. مأموران پلیس، از بیم حمله اسلامگرایان افراطی، ساختمان تئاتر را در محاصره داشتند.
دست اندرکاران تئاتر اقدام خود را نمودی از "آزادی بیان" و گامی در "گفتگوی ادیان" دانستند. برخی از رسانههای گروهی دوازده بازیگر اثر را "شجاع ترین هنرمندان معاصر" نامیدند. اما هیچ رویداد غیرمنتظرهای پیش نیامد و تئاتر در آرامش اجرا شد.
بهمن نیرومند یک نویسنده ایرانی مقیم آلمان است که کتابهای زیادی منتشر کرده و برای بسیاری از ایرانیان اروپا چهرهای شناخته شده است. آقای نیرومند این تئاتر را دیده و به آن اعتراض کرده و گفته است که این نمایش به همزیستی مسلمانان و مسیحیها در اروپا آسیب میزند و دین اسلام را که یک میلیارد پیرو دارد به خشونت و آدمکشی خلاصه کرده است. نظرات آقای نیرومند در رسانههای گروهی آلمان انعکاس وسیع یافت. او نظرات خود را درباره این نمایش در میان میگذارد.
آقای نیرومند، کتاب "آیههای شیطانی" نوشته سلمان رشدی حدود بیست سال پیش منتشر شد و به یاد داریم که جنجال زیادی به پا کرد که اوج آن اقدام آیت الله خمینی بود که سلمان رشدی را تکفیر کرد و به قتل او فتوا داد. آن واکنشهای خشمآلود به معروفیت کتاب کمک کرد، تا آنجا که شاید بتوان این کتاب را پرماجراترین کتاب قرن بیستم دانست. در این سالها طبعا بسیاری از هنرمندان غربی تلاش کردند، از این رمان در آفرینش کارهای نمایشی برای سینما یا تئاتر اقتباس کنند، اما همیشه گفته میشد که درونمایه تخیلی این کتاب بسیار قوی اما ظرفیت نمایشی آن پایین است. چگونه اکنون کارگردانی موفق شده آن را برای تئاتر اجرا کند؟
به نظر من کارگردان به هیچوجه موفق نشده اثر جالبی خلق کند، و اصولا فکر نمیکنم که هدف او ارائه یک اثر هنری بوده است.
پس چه انگیزهای داشته؟
دستاندرکاران این تئاتر احتمالا انگیزههای صرفا شخصی یا سیاسی داشتهاند. من که از دیدن این نمایش واقعا شوکه شدم. به نظر من کاری که روی صحنه آمده نه تنها هیچ پیام سازندهای ندارد، از نظر هنری هم بسیار مبتذل است. این یک تحریک آشکار و تحریکی توهینآمیز نسبت به جهان اسلام است. کارگردان مدعی است که از بنیادگرایی انتقاد میکند، اما حمله او سرراست متوجه دین اسلام است، بدون آنکه کمترین تفاوتی بگذارد میان گرایشهای افراطی در این دین و ایمان تودههای وسیع مردم، عقاید یک میلیارد و نیم از مردم جهان که با دافعه روحی و معنوی به این دین باور دارند.
چه نفعی در توهین به اسلام وجود دارد؟
منافع اقتصادی و سیاسی هنگفتی پشت پرده است. به نظر من از زمان سقوط اتحاد شوروی و فروپاشی بلوک شرق، قدرتهای بزرگ دشمن تازهای تراشیدند به نام دین اسلام و علیه آن یک جنگ روانی تمام عیار به راه انداختند. برخی از هنرمندان هم آگاهانه یا ناآگاهانه هیزمبیار این معرکه شدهاند. بیدریغ به اسلام حمله میکنند بدون آنکه تفاوتی قایل شوند میان گروههای افراطی و توده وسیع مردم مسلمان.
برخی از کارهای به اصطلاح هنری مثل همین نمایش و فیلم "فتنه" ساخته یک نماینده دستراستی مجلس هلند را باید در این چارچوب دید. هدف این کارها عبارتست از ایجاد خصومت و درگیری میان جهان غرب و جهان اسلام.
اگر دقت کنید در این آثار به هیچوجه به ریشههای بنیادگرایی و عوامل آن اشاره نمیشود. مثلا نمیگویند که این به اصطلاح "تروریسم اسلامی" ریشه خیلی قدیمی ندارد. البته در اسلام همیشه نیروها یا فرقههای افراطی بودهاند مانند "فدائیان اسلام" در ایران یا "اخوان المسلمین" در مصر، اما در جوامع اسلامی قدرت و نفوذ بسیار محدودی داشتند. این آمریکا و متحدانش در خاورمیانه بودند که برای طرد اتحاد شوروی از افغانستان، گروه طالبان و شبکه القاعده را در افغانستان علم کردند. با حمایت همه جانبه آنها بود که بنیادگرایی از یک فرقه بیاهمیت به یک جریان جهانی تبدیل شد.
ظاهرا عقیده شما این است که نباید از بنیادگرایی انتقاد کرد؟
به هیچوجه. برخورد انتقادی با اسلام سنتی یا بنیادگرا یک چیز است و توهین به میلیونها مسلمان یک چیز دیگر. به نظر من با این کارهای تحریک آمیز نه تنها بنیادگرایی کمترین لطمهای نمیبیند، بلکه برعکس تقویت میشود. من شک ندارم که آقای محمود احمدی نژاد از اجرای این نمایش خوشحال است، چون برای حملات خود به تمدن غرب محمل تبلیغاتی مییابد و فرصت پیدا میکند که یک اقدام تحریکآمیز را با واکنش تندتری جواب بدهد.
نیروهای ضداسلامی افراطی در غرب و نیروهای بنیادگرای مسلمان از نظر تبلیغاتی به یاری هم میروند و کار هم را تکمیل میکنند. اصولا نیروهای افراطی از گفتگوی سالم و صمیمانه گریزان هستند. فضای زیست این نیروها در تحریک و ایجاد تنش مداوم است. هر تحریکی زمینهای میشود برای یک تحریک متقابل تا جو بحرانی تا ابد ادامه پیدا کند.
برای برخورد انتقادی با اسلام چه راهی در برابر هنرمند یا روشنفکر غربی وجود دارد؟
راه درست و سازنده به نظر من تماس و برقراری گفتگو با روشنفکران مسلمان، یا افرادی است که به اصلاح یا نوسازی شریعت اسلام باور دارند، نه تقویت جناحها و نیروهای واماندهای که جرثومه تعصب و کهنهاندیشی هستند. هیچ کس نمیتواند منکر شود که در اسلام سنتی، احکام و مقرراتی وجود دارد که با مبانی جامعه مدنی مدرن ناسازگار است.
اسلام اگر بخواهد به عنوان یک بنیاد اعتقادی جدی ماندگار باشد، باید خود را با شئونات زندگی مدرن سازگار کند. احکامی تبعیضآمیز و خشونتبار مانند سنگسار و دست بریدن و غیره در یک جامعه مدرن قابل دفاع نیست. اما خوشبختانه در جوامع اسلامی کم نیستند افراد پیشرو و روشن بین که به این نارساییها آگاهی دارند و در شرایط دشوار در راه نوگرایی تلاش میکنند. باید با این افراد وارد گفتگو شد و آنها را تقویت کرد. با توهین و عقدهگشایی مشکلی حل نمیشود.
به نظر شما نمایش "آیههای شیطانی" توهینآمیز است؟
کاملا. این نمایش پیامبر اسلام را در هیات یک تاجر حریص اهل داد و ستد و باندبازی معرفی میکند، و بعد کل اسلام را خلاصه میکند در یک رشته احکام افراطی وحشیانه، که دیدگاهی آشکارا سطحی و یک جانبه است.
آیا کتاب سلمان رشدی جز این است؟
به نظر من سلمان رشدی یکی از بهترین نویسندگان معاصر جهان است و کتاب او یک اثر بدیع ادبی است. من کتاب را به دقت خواندهام و تقریبا هیچ ارتباطی میان رمان و این نمایش نمیبینم، نه در پیام و نه در ارزش هنری. نمایش تنها یک ایده کلی را از رمان گرفته است: "شیطان" برای پیش بردن اهداف خود، در هیات فرشته (جبرئیل) بر حضرت محمد ظاهر میشود و تلاش میکند آیات دلخواه خود را به پیامبر اسلام وحی یا الهام کند. کارگردان این خط اصلی را گرفته و چهار ساعت وراجی ملالانگیز را روی آن سوار کرده است. من تردید ندارم که اگر سلمان رشدی این اثر را ببیند از این که اثر ادبی او به این ابتدال کشیده شده، ناراحت میشود.