iran-emrooz.net | Tue, 13.11.2007, 15:24
«بيست قرن سکوت؛ ديداری با آرامش دوستدار»
رادیوفردا
هرمز فرهمندی
عصر روز شنبه، دهم نوامبر، در شهر بروکسل، فيلم مستندی در مورد آرامش دوستدار فیلسوف ایرانی به نام «بيست قرن سکوت؛ ديداری با آرامش دوستدار»، ساخته علی امينی به نمايش درآمد.
اين فيلم پنجاه دقيقه ای در باره انديشه های آرامش دوستدار، فيلسوف ايرانی مقيم آلمان، که کتاب ها و مقالات وی در سال های اخير بازتاب گسترده ای در محافل روشنفکری ايرانی در داخل و خارج از کشور داشته؛ ساخته شده است.
به گفته برخی از صاحبنظران، سه کتاب آرامش دوستدار، «ملاحظات فلسفی در دين و علم»، «درخشش های تيره» و «امتناع تفکر در فرهنگ دينی»؛ «ديدگاه های بديع و تازه ای را در زمينه ريشه های بحران و عقب ماندگی های فرهنگی و اجتماعی ايران، عرضه کرده اند.»
آرامش دوستدار پيش از انقلاب در آلمان در رشته فلسفه تحصيل کرده و سپس در دانشگاه تهران به تدريس پرداخت. با وقوع انقلاب در ايران و تعطيلی سه ساله دانشگاه ها در پی «انقلاب فرهنگی»؛ وی بار ديگر ايران را ترک کرد و در آلمان به کار تحقيقاتی خود در حيطه فرهنگ و فلسفه ادامه داد.
فيلم مستند «بيست قرن سکوت» تنها فيلمی است که در باره اين متفکر ساخته شده و نمايش روز شنبه آن در بروکسل، نخستين نمايش آن بود.
در اين فيلم افق های نظری آرامش دوستدار، با رجوع به نوشته های وی و از زبان خود او بيان شده و در بخش های کوتاهی نيز به زندگی او پرداخته می شود.
علی امينی، نويسنده، منتقد فيلم و روزنامه نگار با ياری احمد امينيان، مدير انجمن فرهنگی عمر خيام در بروکسل، اين فيلم را ساخته و فرهاد فرهادی، فيلمبرداری و نورپردازی آن را بر عهده داشته است. نسخه به نمايش درآمده در بروکسل با زيرنويس فرانسوی ارایه شد.
به گفته برخی از صاحبنظران، سه کتاب آرامش دوستدار، «ملاحظات فلسفی در دين و علم»، «درخشش های تيره» و «امتناع تفکر در فرهنگ دينی»؛ «ديدگاه های بديع و تازه ای را در زمينه ريشه های بحران و عقب ماندگی های فرهنگی و اجتماعی ايران، عرضه کرده اند.»
ميزگردی نيز با شرکت مژگان کاهن، رواشناس، الهه صدر، فعال اجتماعی، بهرام محيی، روزنامه نگار و محقق، رضا کاظم زاده، روانشناس، احمد امينيان، مدير انجمن فرهنگی عمر خيام و تهيه کننده فيلم و علی امينی، کارگردان و منقد سينما، در باره نقد فرهنگ دينی و فيلم مزبور برگزار گرديد.
ذهن پرسش گر و نقش فرديت در آزادی
در اين ميزگرد ابتدا مجری برنامه شمه ای از نگرش فلسفی آرامش دوستدار را بازگو کرد و نگاه پرسش گر فلسفی را با نگاه «دينخویی» فرهنگی ما (مفهومی که آرامش دوستدار در آثار خود بسط و گسترش داده است) مقايسه کرد. در اين گفتار با اشاراتی عمومی به کتاب های دوستدار، فلسفه وی زمينی و اين جهانی، و نگرش او پرسنده ارزيابی شد.
مژگان کاهن، روانشناس؛ که نوشته های مختلفی در زمينه روابط جنسی و روانشناسی دارد تجربه خود را به عنوان يک روانشناس در مورد «دين خويی» مطرح در آثار آرامش دوستدار با جمع در ميان گذاشت. از نظر کاهن بستر «دين خويی» عدم حضور ذهن پرسش گر است.
او نگاه حاکم بر علم روانشناسی در جامعه ايران را از اين نوع بينش دانست و در جستجوهای خود، به ويژه در مواجه با پديده هايی چون بکارت، همجنس گرايی و خودارضايی، جامعه ايرانی را آغشته به اين نگاه خواند.
او برخوردهای موجود را دارای ظاهری به اصطلاح علمی اما محتوايی کاملأ متاثر از فرهنگ حاکم بر جامعه، يعنی فرهنگ دينخو، فرهنگی که به اشتباه علوم طبيعی را نيز با همين عيار می سنجد؛ ارزيابی کرد.
بهرام محيی، روزنامه نگار و محقق که مقالات متعددی را در زمينه های فلسفی نگاشته است در گفتاری به مفهوم آزادی در آثار آرامش دوستدار پرداخت. وی متذکر شد با وجودی که دوستدار به اين مفهوم در نوشته های خود به شکل مستقيم نپرداخته است با اين حال در دو کتاب «امتناع تفکر» و «درخشش های تيره» رگه های روشنی از مفهوم آزادی پيداست.
به گفته بهرام محيی، دوستدار معتقد است آدمی در آزادی و نظم می بايست تربيت يابد. برای او تابع بودن به يک مريد، وابستگی و تسليم می آورد.
بهرام محيی می گويد که «من ِ» اسلامی مقهور خدای مطلق خود است اما انسان آزاد به دنبال ذهن پرسش گر.
به گفته وی «تنها انديشه است که آزادی درون را می سازد و آزادی منتج از فرديت است. متمايز بودن فرد به دگر انديشيدن او بازمی گردد و آزادی، تحقق اين امکان برای رشد فرديت است. هر قدر شکوفايی فردی محدود باشد، آزادی محدودتر است.»
بهرام محيی منظور دوستدار از آزادی را با مفهوم «حريت» در نزد ميرزافتحعلی آخوندزاده مقايسه کرد. از نظر وی «حريت» به معنای دل کندن از همه چيز و همه کس برای رسيدن به معبود است در نتيجه معنای فردی ندارد و بيشتر مفهومی عرفانی است.
دين خويی در نگاه به زن و موضوع فرهنگ ارتباطی ما
الهه صدر، فعال اجتماعی در عرصه زنان نيز نقد تفکر دين خويی را نکته مرکزی آثار آرامش دوستدار دانست و آن را به گستره مسائل زنان در جامعه ايرانی سوق داد. وی فرهنگ نپرسيدن و نينديشيدن را به ويژه در انگاره های دينی در زمينه زنان به نقد کشيد.
الهه صدر معتقد است که تفکر مردسالارانه در جامعه ايران توسط مردان و حتی خود زنان بازتوليد می شود. او اضافه کرد که ما به زنان و مردان روشنفکر، شجاع، آزاد و مستقل احتياج داريم که قادر باشند همواره ارزش های حاکم بر جامعه را به چالش بکشند.
او يکی از معيارهای نگاه انتقادی روشنفکران به ارزش های مسلط را برخورد با مسائل زنان در جامعه دانست.
رضا کاظم زاده، روانشناس و روان درمانگر خانواده، در سخنان خود متذکر شد که نگاه روانشناسانه و نگاه فلسفی با هم متفاوتند. روانشناسی حيطه ای جزء نگر و فلسفه عرصه ای کل نگر است. با اين حال او نيز به تاثير آثار آرامش دوستدار در کار خود اشاره کرد و نگاه فرهنگی وی را در گستره روانشناسی قابل استفاده دانست.
به گفته او در روانشناسی موضوع فرهنگ به ما می آموزد که چگونه با هم در ارتباط باشيم. رضا کاظم زاده مسئله مهم از اين زاويه را مسئله فرديت دانست.
از این منظر وی ترجمان «فرهنگ دينخويی» در روانشناسی را در تغاير و تناقض روابط درونی و بيرونی، خصوصی و عمومی ما بازمی يابد.»
به نظر او، حضور تاريخی اين دو فضا و دنيای متناقض در جامعه ما امکان رشد فرديت را از ما سلب کرده است.
اين روانشناس می گويد : «چنين جداسازی در عرفان نيز به چشم می خورد. عرفان نيز به ظاهر و باطن می پردازد، ظاهر را هيچ و باطن را اصل می پندارد چيزی که در زندگی معاصر ما حتی به شکل عکس آن هنوز نمود دارد.»
به اعتقاد رضا کاظم زاده مفاهيمی چون آبرو، احترام و تعارف که بر روابط اجتماعی ما حاکم اند از همين جدايی دنيای درون و بيرون سرچشمه می گيرند و در چنين جامعه ای با چنين کارکردی فرديت شکل نمی گيرد.
فيلمی برای عمومی کردن انديشه های يک فيلسوف
پس از سخنان رضا کاظم زاده بحث و گفتگو به موضوع ساخت فيلم رسيد. احمد امينيان، تهيه کننده فيلم «بيست قرن سکوت» از آشنايی خود با انديشه های آرامش دوستدار و شک فکری ای که سال ها پيش آثار او در وی برانگيخت، سخن گفت. احمد امينيان سپس از جلساتی که برای سخنرانی آرامش دوستدار ترتيب داده شد و موجب آشنايی بيشتر گرديد صحبت کرد. به اعتقاد وی انديشه های آرامش دوستدار شاخص دوران معاصر ماست و از همين رو بايد آن ها را عمومی کرد. طرح ساخت چنين فيلمی نيز بر اساس ايده عمومی کردن اين افکار شکل گرفته است.
علی امينی، سازنده فيلم نيز در صحبت های خود به شکل گيری آرام فيلم در عرض چند سال اشاره کرد.
به گفته برخی از صاحبنظران، سه کتاب آرامش دوستدار، «ملاحظات فلسفی در دين و علم»، «درخشش های تيره» و «امتناع تفکر در فرهنگ دينی»؛ «ديدگاه های بديع و تازه ای را در زمينه ريشه های بحران و عقب ماندگی های فرهنگی و اجتماعی ايران، عرضه کرده اند.»
برای علی امينی که نخستين بار آرامش دوستدار را در جلسه سخنرانی ای ديده بود، شخصيت خود او و «نوع رابطه پويا و زنده ای که با مخاطبانش برقرار می کند»، جالب بود. از اين رو ابتدا بيشتر مايل بود که چنين فضا و محيطی را به تصوير بکشد که بعدها به شکل فيلم کنونی تغيير يافت.
امينی تاکيد داشت که مخاطب فيلم نه نخبگان که عموم مردم هستند به همين خاطر سعی شده است که در فيلم افکار وی به زبان ساده تر در اختيار عموم قرار گيرد.
مهم ترين نکته برای او، طرح و ايجاد سئوال – که در آثار دوستدار حضوری بارز دارد – در ذهن تماشاگر است. علی امينی انتخاب نام فيلم خود را برگرفته از نام کتاب «دو قرن سکوت» نوشته عبدالحسين زرين کوب عنوان کرد و سکوت را به معنای «سکوت انديشه» دانست.
آرامش دوستدار در سخنان کوتاهی ضمن تشکر از علی امينی که امکان آشنايی بيشتر با افکار او را فراهم کرده است؛ فيلم را متعلق به علی امينی دانست و در باره محتوای آن خود را مجاز به اظهارنظر ندانست. به نظر آرامش دوستدار، فيلم برداشت علی امينی از افکار اوست.
آرامش دوستدار اين توضيح را نيز ضروری دانست که انتخاب نام «بيست قرن سکوت» با الهام از نام کتاب زرين کوب، اگر چه می تواند زيبا باشد اما به معنای ارتباط و نزديکی انديشه های وی و عبدالحسين زرين کوب نيست و به شوخی گفت از نظر وی شايد انتخاب عنوان «بيست قرن های و هوی» مشکلی در اين زمينه ايجاد نمی کرد.
هنوز هم دلبسته سينما
در حاشيه اين گردهمايی علی امينی به پرسش های راديو فردا در باره اين فيلم پاسخ گفت.
علی امينی را بيشتر با مقالات، نقدها و نوشته های سينمايی اش می شناسيم. ترجمه او از کتاب معروف خاطرات لوئيس بونوئل، فيلمساز نامی اسپانيايی، با عنوان «با آخرين نفس هايم»، يکی از کتاب های خواندنی در عرصه سينما است. امينی دستی هم در فيلم نامه نويسی و داستان نويسی دارد.
مجموعه داستان های کوتاه او چند سال پيش با نام «گمشدگان» منتشر شد. وی اکنون در عرصه روزنامه نگاری فعال است.
فيلم ساختن در مورد يک فيلسوف چه مشکلاتی دارد؟
اين کار مثلأ با ساختن فيلم از يک نقاش که تصويرسازی می کند و جنبه های بصری کافی در اختيار فيلمساز می گذارد و يا حتی با ساختن فيلمی در باره يک نويسنده يا رمان نويس که فضاهای ملموس و مشخصی خلق می کند؛ متفاوت است.
برای اين که فيلسوف با انديشه های تجريدی سروکار دارد و برای فيلمساز به ويژه از آن رو که می خواهد فيلم «ديدنی» باشد و نه فقط يک بحث و گفتگوی شنيداری، کار دشوار می شود.
فيلمساز می بايست به اين فکر کند که با چه شگردها و تدابيری آن را تصويری کند. اين نکته ای مهم است که از ميان نکات تجريدی و انتزاعی بتوان جنبه هايی را يافت که قابليت تصوير شدن داشته باشند و فيلم را «ديدنی» کنند.
از ابتدا به اين جنبه دشوار کار فکر کرده بودی؟
بله. می دانستم که کار دشواری خواهد بود. اما خود اين موضوع برای من نوعی چالش محسوب می شد. فيلم های زيادی در مورد فيلسوف ها ديدم. بعضی ها خوب و برخی حتی می توان گفت بد بودند.
مثلا فيلم هايی در باره ژاک دريدا و هانا آرنت ديدم که بيشتر شبيه به گفتگوی راديويی بودند تا فيلم. چنين ساختاری برای عده معدودی که با انديشه های اين افراد آشنا هستند می تواند قانع کننده باشد. من قصد داشتم فيلمی که می سازم کمی هم جذاب باشد و فقط نخبگان را مخاطب خود قرار ندهد.
از طرف ديگر سينمای مستند با سينمای داستانی به دليل نداشتن خط و طرح داستانی متفاوت است. درست است که يک طرح کلی در سينمای مستند نيز وجود دارد اما نبود خط داستانی با فراز و فرودهای آن در سينمای مستند دشواری کار را در جذب تماشاگر بيشتر می کند.
من سعی کردم با امکانات محدود موجود از يک طرف ضرباهنگ و روند زمانی ای به فيلم بدهم که برای تماشاگر جذاب تر شود و از طرف ديگر با استفاده از تمهيدات تصويری در لابلای گفتگوهای با آرامش دوستدار تا حدودی از يکنواختی فضا جلوگيری کنم. اين مورد کمکی است برای بصری کردن انديشه های مطرح شده در فيلم.
نقطه مرکزی در نظريه آرامش دوستدار، پرسا نبودن فرهنگ ايرانی است. در اين گفتمان طرح پرسش مسئله اصلی است در نتيجه کل سير فيلم يک حالت پرسش برای من داشته است.
پرسش را هم سعی کردم بصری کنم. البته اين کار را در عرصه «سينما وريته» در فرانسه کسانی چون گدار و گورن به شکل مدرن انجام داده اند. من قصد داشتم به اين طريق تماشاگر را نه با پرسش کننده که با خود سئوال رودررو کنم.
به شخصيت هايی چون آرامش دوستدار می توان از زاويه های مختلفی نزديک شد. مثلا می شد پرتره ای از وی نشان داد. چطور شد اين زوايای مختلف را کنار گذاشتی و بيشتر به نکات اصلی انديشه او پرداختی؟
به نظر من پرداختن به انديشه آرامش دوستدار يک ضرورت بود. به اعتقاد من پرتره زمانی می تواند ساخته شود که پيش از آن جامعه با عموم جوانب انديشه های يک نظريه پرداز آشنا شده باشد؛ همه ديگر کمابيش از افکار او شناختی داشته باشند.
مثلا اگر بخواهم فيلمی در باره نيچه بسازم در باره خود شخص نيچه اين کار را می کنم. اما در باره آرامش دوستدار هنوز مردم با نظريه های او چندان آشنايی ندارند. بنا بر اين به نظر من در درجه نخست ضرورت اين است که مردم را با انديشه های وی آشنا کرد نه خود او. از اين رو در فيلم ارائه نظريه غالب است. محتوا بر گوينده آن غلبه دارد.
در يک فيلم پنجاه دقيقه ای پرداختن به تمامی جوانب اين تفکر مشکل است. بدون شک انتخابی از اين انديشه صورت گرفته است.
درست است. اين انتخاب بايد صورت می گرفت. به همين خاطر می بايست تمامی آثار آرامش دوستدار را مطالعه می کردم تا بتوانم نکات کليدی آن را پيدا کنم. با يافتن اين نکات روی آن ها تاکيد کردم. به اين ترتيب تماشاگر هم در ميان انبوهی از داده ها گيج نمی شود.
به ويژه به اين خاطر که نظريات آرامش دوستدار ابعاد گوناگون دارد و گسترده است. و مهم تر اين که اين نکات گرهی را به شکلی بيان کنم که تماشاگری که با نقطه نظرات وی آشنايی ندارد بتواند به مفاهيمی از آن دست يابد. البته در اين کار بايد مواظب بود که فيلم به سطحی نگری درنغلتد. در هر حال فيلم نگاهی است که من به نظريات آرامش دوستدار دارم. شخص ديگری شايد نکات ديگری از مجموعه انديشه های وی را برجسته کند.
برنامه های آتی شما در رابطه با اين فيلم چيست؟
انجمن فرهنگی عمر خيام که تهيه کننده فيلم است در نظر دارد که اگر اين فيلم موفق شود پروژه های ديگری را در باره شخصيت های گوناگون دنبال کند.
اين امر مشروط بر آن است اين فيلم بتواند در محافل و انجمن های مختلف فرهنگی ايرانی و شبکه های تلويزيونی به نمايش درآيد. احمد امينيان، تهيه کننده فيلم سعی دارد که فيلم را به عنوان محصولی فرهنگی و نه سياسی عرضه کند. البته از اين فيلم می توان برداشت های سياسی کرد اما هدف ايجاد برخوردی فرهنگی است.
به عنوان آخرين سئوال؛ خودت را بيشتر روزنامه نگار می دانی يا منتقد فيلم و سينماگر؟
روزنامه نگاری برای من به عنوان شغل مطرح است اما سينما دلبستگی دائم من است! خود را بيشتر منتقد فيلمی می دانم که در عين حال همواره دغدغه ساختن فيلم هم دارد.