iran-emrooz.net | Mon, 03.09.2007, 18:11
اعدام در ملاء عام
محمد مصطفایی/ اعتماد ملی
ديده و شنيدهايم كه در چند هفته اخير بيشتر محكومين به اعدام <در ملاء عام> به دار مجازات آويخته شدند و در برخي موارد صدا و سيماي جمهوري اسلامي هم صحنه به دار آويختن محكومين به اعدام را به تصوير كشيد.
به نظر ميرسد كساني كه اعدام در ملاء عام را تجويز مينمايند اعتقاد بر آن دارند كه اين عمل باعث پيشگيري از وقوع جرم و درس عبرتي براي مجرمين خطرناك خواهد شد تا مرتكب جرم و جنايت نشوند مضافا بهاينكه محكومين به اعدام در ملاء عام كه در هفتههاي گذشته به دار مجازات آويخته شدند تماما مجرميني هستند كه به عدهاي از نواميس مردم تعرض نموده و به اصطلاح اراذل و اوباش بوده و يا دو قاضي دادگاههاي دادگستري را به صورت ناجوانمردانهاي به قتل رساندند. در قانون مجازات اسلامي، تجاوز به عنف، قتل عمد و محاربه از جمله جرائمي هستند كه مجازات آنها اعدام ميباشد. البته مجازات و حد محاربه قتل، آويختن به دار، اول قطع دست راست و سپس پاي چپ و همچنين نفي بلد است كه قانونگذار به قاضي محكمه اين اختيار را داده تا يكي از چهار مجازات ياد شده را به سليقه شخصي انتخاب و در حكم خود اعمال نمايد و همچنين در قتل عمد، اختيار قصاص نفس به اولياي دم داده شده و در صورت عدول اولياي دم از حق خود قصاص قاتل منتفي و مجرم به حبس محكوم ميگردد. بنابراين در صورت مهيا شدن تمام شرايط مجازات اعدام، مجرم با استفاده از طناب دار، حلقآويز شده و جان و روحش از كالبد جدا ميگردد. از طرفي اين اختيار به قضات دادگاهها داده شده تا محل اعدام مجرم را تعيين نمايند. به اين ترتيب اعدام ميتواند در محلي خارج از ديد عموم مانند زندان باشد و يا در ملاء عام و انظار عمومي صورت پذيرد. اما نكتهاي كه فكر حقير را به آن مشغول نموده و جاي تامل دارد - صرفنظر از آثار عبرتآميز و پيشگيري از وقوع جرم - اعدام در ملاء عام است. همه ما ميدانيم كه سلب حيات و كشتن انسان - چه آن شخص گناهكار باشد و چه نباشد - همانند سنگسار (كه ادامه اين مجازات در حال حاضر رو به زوال است) صرفنظر از اينكه گناهكار به مجازاتش ميرسد، عملي ناراحتكننده ميباشد و به عينه ديدن به دار آويختن شخصي حتي اگر مجرمي خطرناك باشد باعث آزار روح و روان انسان ميگردد. صحنه به دار آويختن مجرم در ملاء عام، عامل بيروني است كه وارد ذهن انسان شده و در نهان وي ضبط ميگردد و در صورتي كه شخصي ضعيف بوده و از اراده كافي برخوردار نباشد، روزي صحنه مشاهده شده مضبوط در ذهنش، آشكار گشته و با توام شدن مشكلات و شدايد زندگي و فشارهاي روحي و رواني وارد به وي، اقدامات و صدمات جبرانناپذيري همچون خودكشي با طناب دار را به بار خواهد آورد. مسلما قضات در صدور احكام اعدام در ملاء عام وسواس و دقتنظر به خرج داده و حكم اعدام در ملاء عام را زماني صادر ميكنند كه مجرم فردي خطرناك بوده و مرتكب عمل مجرمانه خاصي شده باشد كه ادامه جرم باعث اخلال در نظم و امنيت جامعه و آسايش عموم گردد مانند اعدام مجيد (قاتل قاضي مقدس) و اميرحسين (قاتل قاضي جعفرپور) كه امنيت شغلي قضات را به خطر انداخت.
به هر حال وقتي حكم اعدامي در ملاء عام، صادر ميشود، دايره اجراي احكام ساعت و روز و محل اعدام مجرم را از قبل تعيين كرده و به عموم اعلام مينمايد. در روز موعود، عده كثيري از افراد، اعم از كودك و نوجوان و زن و مرد كه علاقهمند به ديدن اينگونه صحنهها هستند جمع شده و مجري حكم جرثقيلي از قبل آماده و طناب دار را از بالاي آن آويزان كرده و چهارپايهاي را پايين طناب قرار ميدهد، مجرم در منظر تماشاگران با هزار ترس و لرز به بالاي چهارپايه هدايت ميشود و سپس طناب دار را از سر به گردن وي مياندازند، پس از چند دقيقه شخصي كه صورتش پوشيده است، چهارپايه را از زير پاي مجرم جدا كرده و در اين لحظه تماشاگران جان دادن يك انسان را نظاره ميكنند و گاها نيز براي ايجاد رعب و وحشت بيشتر چند ساعتي جسد را در ملاء عام آويزان نگه ميدارند. در ميان افراد ناظر، عدهاي ميگويند شخص به دار آويخته شده، حقش بود و عدهاي نيز ناراحت شده و به فكر فرو ميروند. به اين ترتيب رعب و وحشت خاصي در ميان ناظران ظاهر ميشود به صورتي كه تصور آن بسيار سخت و طاقتفرسا است. اگر لحظهاي به فكر فرو رويم و در خود تامل كنيم، به اين نتيجه خواهيم رسيد كه اين اقدام باعث ميشود قباحت و زشتي كشتن و قتل انسان از بين برود كه اگر چنين استدلالي صحيح باشد اعدام در ملاء عام نهتنها تاثير چنداني در ارعاب افراد و پيشگيري از وقوع جرم نخواهد داشت بلكه به زيان جامعه بوده و خود فينفسه جرمزاست و به هيچ عنوان نميتواند در پيشگيري از وقوع جرم و اصلاح جامعه موثر باشد چرا كه با توجه به كثرت جمعيت جامعه و مشاهده عده خاصي از افراد كه اكثرا افرادي سالم و صالح هستند، اين امر نميتواند در وجود اشخاص خاص، به اصطلاح اراذل و اوباش و مجرمين خطرناك، تاثير گذارد. نكته قابل توجه اينكه اينگونه اقدامات بيش از هر چيز كودكان و نوجوانان و حتي جوانان را كه به دليل عدم قدرت تمييز و فقد رشد عقلاني، هيچ اطلاعي از جرم و جنايت نداشته و ندارند تحت تاثير قرار ميدهد به عنوان مثال در اخبار شنيده شد كه پس از پخش صحنه اعدام صدام حسين از تلويزيونهاي سراسر جهان، چند كودك با مشاهده اين صحنه دست به خودكشي زدند. همچنين با بررسيهاي كارشناسان، اثبات شده است كه بسياري از نوجوانان و جواناني كه دست به جنايات خشن ميزنند تحت تاثير بازيهاي رايانهاي مهيج كه در آنها كشتن ديگري مرسوم است، قرار گرفتهاند. در نتيجه بديهي است وقتي قباحت و زشتي عملي در ضمير فردي از بين رود امكان دارد شخصي كه مستعد ارتكاب جرم است، اين عمل قبيح را الگويي براي اعمال ناهنجار خود قرار داده و در عمل مرتكب جنايت گردد كه اگر چنين شود براي فرد و جامعه مبتني بر اخلاق بسيار زيانبار و نامطلوب است. بنابراين لازم و ضروري است كه قضات محترم دادگستري تاملي به اين موضوع نموده و با عنايت به تمام جوانب امر و توجه به اينكه نام كلمه <اعدام> به خودي خود ارعابآور است در احكام صادره خويش؛ اعدام در ملاء عام را تجويز ننمايند.
وكيل پايه يك دادگستري