iran-emrooz.net | Mon, 02.07.2007, 2:34
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
عیسی سحرخیز/ روز
آن روز که در اوج حرکت تحول خواهانه و جنبش اصلاح طلبی مردم ایران، قوه ی قضائیه به سرکردگی جوانی ناشناخته، به دستور آیت الله خامنه ای تیغ تيز را از نیام برکشید و به جان روزنامه نگاران و اهالی مطبوعات و سپس وب لاگ نویسان افتاد، به مخيله ي کسی خطور نمی کرد که ضرب المثل "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد" در حوزه رسانه های کشور معنای جدیدی پیدا کند.
در آن زمان حتی خوشبین ترین افراد هم نمی توانستند گمان برند که آن بگیر و ببندها، دستگيري ها و بازداشت هاي روزنامه نگاران، وثيقه هاي ده ها ميليون توماني مديران مسئول، بستن و توقیف فله ای مطبوعات، خدشه دار ساختن امنيت شغلي و بيكار ساختن دست اندركاران نشريات، زمينه ساز رقم خوردن دوران نوینی در تاریخ 170 ساله ی روزنامه نگاری ایران شود. در این میان بسط و گسترش فن آوری هاي ارتباطاتي، گسترده و همه گيرشدن بگارگيري اینترنت و رويدكرد مثبت و اقبال عمومی به ماهواره و شبکه های خبری، نقش کاتالیزور را در این فعل و انفعالی جدید در فضای رسانه ای کشور بازی کرد.
این که می گویم "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد" به يك دلیل ساده و ملموس است. تصور کنید که دوران بگیر و ببند، بازداشت و زندان شروع نمی شد، ابتدا روزنامه ها و نشریات سیاسی، بعد مجلات عامه پسند، فرهنگی وحتي سینمایی یکی پس از دیگری به محاق تعطیل نمی رفتند، نسل جدید فعالان رسانه های مجازی خبری و وب لاگ نویسان به بهانه های واهی بازداشت و زنداني نمی شدند ، پرونده های امنیتی حتي با اتهام هاي جاسوسي و براندازي نرم براي اهالي مطبوعات گشوده نمی شد و بر پايه آن ها احکام قضایی برای اصحاب رسانه صادر نمی گرديد، کار در دنياي مطبوعات پرهزینه، و برای جمعی غیرممکن نمی شد، و بالاخره گروهی را به جلای وطن ناگزیر نمی ساختند، و به یک معنا کار روزنامه نگاری و انتشار رسانه های چاپی و مجازی به روال مطلوب ادامه می یافت. طبيعي است كه در آن فضاي مطلوب و نبودن اين معضلات گوناگون این رويداد حادث نمي شد و اين ضرب المثل نیز بار ديگر خود را جلوه گر نمي ساخت که "احتیاج مادر اختراع است".
در واقع، نیاز اكثريت مردم ايران برای دسترسی به اخبار و اطلاعات، نیاز گروهی از روزنامه نگاران و اهالی مطبوعات به داشتن منبع درامدی برای گذران امور زندگی و يا شکستن سد سانسور و خودسانسوری، عامل مهم و حياتی برای شكل گيري این اختراع سرنوشت ساز بود. ساده انگاری جریان اقتدارگرا برای پاك كردن صورت مسئله "حذف روزنامه نگاری آزاد و مستقل"، نيز زهدان جامعه را بيشتر آماده ساخت تا نوزادهای جدیدی در داخل و خارج متولد شوند و یا كودكان دیروز بالندگي آغاز كنند و زندگي نويني از سر گيرند؛ چه به صورت روزنامه های اینترنتی، پایگاه های خبری مجازی، وب لاگ ها، و چه به شكل رسانه های دیداری و شنیداری برون پایه.
یکی از این نوزادان که به همت روزنامه نگاران جلای وطن کرده و مشارکت روزنامه نگاران مقیم کشور و در همکاری و همدلی سه نسل روزنامه نگاران آزاد و مستقل پا به عرصه ی جامعه گذارده است و رشد كمي و كيفي مناسبي يافته است، اکنون شاهد نقطه عطفی در دوران حیات خود و تاریخ مطبوعات ایران است. رسانه خبري "روز آن لاین" اكنون مي رود كه 500 امین شماره خود را در فضای مجازی منتشر کند؛ رسانه ای برآمده از همت والاي روزنامه نگاران دیروز روزنامه ها و مجلات اصلاح طلب. هرچند ما که در این خراب آباد نشسته ایم به حكم تقدير و يا به حكم قاضي كه ايران را زندانمان ساخته است، نمی توانیم در جمع شاد و مراسم جشن و سرور این دوستان شرکت کنیم، اما هنوز می توانیم ديوارهاي فيلتر را بشكنيم، از مرزهاي مجازي عبور كنيم و با دلي شاد و چشمي پر اميد بگوئیم: مسعود، حسین، ابراهیم، هوشنگ، نوشابه، مریم، فرناز، سینا، نیک آهنگ، امید، و ده ها نام شناخته و ناشناخته که صلاح نمی دانم در اينجا از آنان اسم ببرم، دست مریزاد!
كلام آخر اينكه، اگر چه فضای بگیر و ببند کماکان در داخل برقرار است، با وجود اينکه سانسور و خودسانسوری حرف اول را در فضاي فعالیت هاي مطبوعاتی كشور می زند، هرچند که خزانی سرد بر آن بهار مطبوعات چیره شده و کیهانی ها و باند سعید امامی ها بر مسند قدرت نشسته و تیغ آخته را بركشيده و هر روز بر دل و جان روزنامه نگاران و اهالی مطبوعات زخمي تازه مي زنند، اما دل خوشيم كه سنت تاريخ همچنان پابرجاست. اين نورگريزان، آزادي ستيزان و دشمنان آزادي بيان و قلم هستند كه چون اسلاف خويش از اين نكته ي اساسي غافلند که با درهم نوردیده شدن مرزها، کاربردی شدن فزاینده فن آوری ارتباطاتي و رسانه ای، و همت و شجاعت روزنامه نگاران آزادیخواه و تحول طلب ایران، افقی تابناك و آبنده اي روشن فراروي ملت ايران، به ويژه اهالي مطبوعات قرار دارد.آنان كوردلانه از این سنت الهی غافلند که زمستان رفتنی ست و روسیاهی براي زغال خواهد ماند.
باید دل خوش داشت، چون این هنوز از نشانه های سحر است، باش تا صبح دولتت بدمد.