iran-emrooz.net | Fri, 29.06.2007, 9:49
بعد از مرگ احمد شاه مسعود
احمد اميرزاده/کابل پرس
محمد يونس قانونی و قمار عاشقانه قدرت
جمعه ۸ تير ۱۳۸۶
محمد يونس قانونی که بعد از مرگ احمد شاه مسعود هوای سروری در سر داشت، به زودی متوجه شد که رقبای سرسختی چون مارشال قسيم فهيم در مقابل خود دارد. از سويی قانونی از حضور برادران مسعود احساس خطر می کرد و از اينکه آنها داعيه جانشينی برادر را سر دهند هراسی عجيب داشت. بدين ترتيب در ابتدا با آقای فهيم ائتلاف کرد و تلاش نمود برادران مسعود را بی مقدار نمايد. ائتلاف فهيم-قانونی از جلسه بن شروع شد و با تقسيم قدرت بين گروه سه نفری خود يعنی داکتر عبدالله، مارشال فهيم و قانونی عملاً برادران مسعود را منزوی ساخت. احمد ولی مسعود که خود را مستحق رهبری می دانست به آهستگی سعی نمود راه سياست را در پيش گيرد.
نهضت ملی که بوسيله ی احمد ولی مسعود تاسيس شده بود در آخرين لحظات با کودتای فهيم-قانونی مواجه شد و اين دو مرد مقتدر که امکانات و نفوذ به مراتب بيشتری نسبت به برادران مسعود داشتند توانستند ابتکار عمل و رهبری را در نهضت ملی به دست گيرند. احمد ولی از اين شکست درمانده شد و بنياد احمد شاه مسعود را ساخت. پولهای دوران جهاد از يک سو و درآمد سفارت افغانستان در لندن از سوی ديگر بنياد احمد شاه مسعود را به پا ايستاد نمود. ولی از آنجا که شيوه ی مديريت اين بنياد بسيار ناکارآمد بود هرگز نتوانست به يک سازمان موثر بدل شود. احمد ولی مسعود که نتوانست بين آرزوها و توانايی هايش ارتباط منطقی برقرار نمايد، ناچار شد ميدان بازی را به رقيب خود محمد يونس قانونی واگذار نمايد. در حالی که احمد ولی خود را به بنياد احمد شاه مسعود مصروف ساخته بود شاهين بخت بر سر برادر گمنامش که حتی از ايجاد بنياد هم ناتوان بود نشست و يک شبه به پاس شهرت و اعتبار برادر شهيدش و دامادی استاد ربانی تبديل به معاون اول رييس جمهور کرزی که خود را برای رياست جمهوری کانديد نموده بود، شد. آقای احمد ولی به سختی متردد بود که از برادر حمايت نمايد يا از محمد يونس قانونی که داعيه رهبری غير پشتونهای افغانستان را سر می دهد. رايزنی های بسياری صورت گرفت و آقای احمد ولی همچنان راه گم کرده و سرگردان ماند. سرگردانی احمد ولی تا زمانی ادامه داشت که نتايج انتخابات پيروزی کرزی و شکست قانونی را اعلام نمود.
اما مارشال قسيم فهيم که مقتدر ترين عضو گروپ بود به خاطر اشتباهات و قسماً به خاطر پلانهای سياسی رفيق خود يونس قانونی از ميدان سياست فعال کشور حذف گرديد. آقای قانونی که ظاهراً زعامت مارشال فهيم را پذيرفته بود اما در خفا عليه وی تبليغ می کرد و سعی می نمود مارشال فهيم را به عنوان عامل شکست شورای نظار معرفی نمايد. اين موضع آقای قانونی و تلاشهای وی برای تخريب مارشال فهيم و برادران احمد شاه مسعود به ضعف پيشرونده ی قدرت مارشال انجاميد و وی را به شدت از درون آسيب پذير ساخت. آقای کرزی که فرصت را مناسب يافت با يک حرکت ناگهانی مارشال فهيم را برای هميشه از قدرت حذف کرد. مارشال در انتخابات رياست جمهوری جوانمردی نمود و با ناديده گرفتن گذشته وی از او حمايت نمود. اما يونس قانونی نتوانست از مليونها دالری که برای موفقيتش مصرف نموده بود سودی ببرد، و ناکام گرديد.
داکتر عبدالله که سعی داشت از دو کارت تاجيک و پشتون بودنش همزمان استفاده نمايد، توانست بدون زحمت بهترين قسمت دست آوردهای جهاد را نصيب شود. داکتر عبدالله خود را از تيم سه نفره جدا ساخت و سعی کرد اکت تکنوکراسی را تمرين کند، در روز تاسيس پارلمان در کنار اعلی حضرت در حاليکه بازوی اعلی حضرت را گرفته بود سعی می کرد نشان دهد اگر لازم باشد حاضر است برای باقی ماندن در کابينه هر کاری انجام دهد که البته نتيجه نداد واو نيز از سکوی قدرت باد آورده سرنگون شد. قانونی سقوط عبدالله را موهبت الهی دانست و سعی کرد رهبری شورای نظار را بدست آورد. بدين جهت حوزه ی مانور سياسی خود را گسترده ساخت و با پهن نمودن دامهای بسيار سعی نمود در چندين جبهه داخلی و خارجی از آدرس جبهه ی متحد تمام منافغ را نصيب خود کند. قانونی که رقبای داخلی خود را يکی پس از ديگری برداشت رو به سوی ايران و روسيه آورد و با وعدهای کلان روس ها و ايرانی ها مواجه شد. او نيز که در آب خورن از کوزه ی سازمان های استخباراتی يد طولا داشت وعده های دوستان را به فال نيک گرفت و بدين ترتيب هسته های جبهه جديد متکی به روسيه و ايران به رهبری محمد يونس قانونی پايه گذاری شد. محمد يونس قانونی رقبای پيشين خود را متقاعد ساخت تا ابتکار عمل را به او بسپارند تا او کار را يکسره کند.
محمد يونس قانونی در داخل، ائتلافهای چند جانبه ی جديدی را سازمان دهی کرد که به هدف حذف رقبای احتمالی طراحی شده بود. ماهيت استراتژی آقای قانونی براين تيوری استوار بود که او بايد ابتدا جنگ را در خانه و سپس در قوم خود ببرد، در گام بعدی همه چيز به کامش خواهد بود. قانونی که با چند حرکت ماهرانه توانسته بود داکتر عبدالله، مارشال فهيم، برادران مسعود و ساير رقبای داخلی خود را پشت سر بگذارد، به سراغ چهره های دردسر ساز ديگری رفت که جای قانونی را در درون ساختار اجتماعی افغانستان می توانستند تنگ بسازند. اولين چهره سيد مخدوم رهين بود که در نتيجه ی ائتلاف اعلام نشده ی جمعيت اسلامی و حزب اسلامی حذف شد و جای خود را به نماينده ی تندروی حزب اسلامی آقای خرم داد که در عين حال که به اجرای برنامه های ويژه ی حزبی خود می پردازد احترام خاصی هم به آقای قانونی قايل است که در آوردنش سعی بليغ نمود. اين بازی آقای قانونی در پارلمان کشور بيش از همه خود را به نمايش گذاشت. آقای قانونی با استفاده از موقعيت خود در پارلمان سعی نمود ضرار احمد مقبل را نيز ناکام نمايد. تلاشهايش با مقاومت مردم شمالی روبرو شد و يونس قانونی از اين آزمون ناکام و شرمنده برآمد. تلاش ديگر آقای قانونی برای ناکامی رنگين دادفر سپنتا نيز به شکست انجاميد. در عين حال قانونی سعی نمود استاد عطا را از شمال افغانستان حذف نمايد و جای وی را به نزديکان خود بدهد اما اين پلان قانونی نيز در نطفه خنثی شد. استاد عطا بيش از آن از چالهای قانونی اگاه بود که قانونی بتواند او را بازی دهد و يا با معامله گری حذف نمايد.
هر چند يونس قانونی نتوانست رهبری را در حزب تازه تشکيل شده جبهه ملی بدست گيرد، اما تلاش کرد با برقراری رابطه با منابع سياسی و مالی حزب يعنی روسيه و ايران ابتکار عمل را در منبع از آن خود سازد. سفر قانونی به روسيه نقطه ی عطف بازی سياسی آقای قانونی محسوب می شود. آقای قانونی در ملاقات خصوصی خود با ريس شورای امنيت ملی روسيه و اعضای کا گ ب سعی می نمايد خود را به عنوان مرد مقتدر جبهه ی ملی نشان دهد و بدين ترتيب آنان را متقاعد سازد که او نقش اساسی و تعيين کننده را در تصميم گيری های داخلی جبهه ی ملی به عهده دارد. اين در حالی است که مصاحبه ی اخير سخنگوی جبهه ی ملی آقای مصطفی کاظمی درباب نقش عمده و حياتی روسيه در منطقه تلاش آشکار آقای کاظمی را برای اثبات حسن نيت وی نسبت به روسيه نشان می دهد. بدين ترتيب آقای کاظمی سعی می نمايد خود را در محور تصميم گيری جبهه ملی حفظ نمايد. اما واقعيت اين است که نزديکی آقای قانونی به روسيه بسيار بيشتر از آن است که آقای کاظمی بتواند آن را متزلزل سازد.
با توجه به پيشينه ی سياسی آقای قانونی و شيوه ی مرموز سياست گری وی می توان حدس زد که او خود را برای رياست جمهوری دور بعدی آماده می نمايد. اما با توجه به اين واقعيت که يونس قانونی هرچند در معامله و زد و بندهای خاص دست بالا دارد اما از مهارت کافی برای بررسی عميق قضايا و برنامه ريزی دقيق اهدافش ناتوان است. يونس قانونی مسير دردناکی در پيش دارد چرا که از يک سو با موج مخالفين داخلی خود، دشمنانی که خود برايش بوجود آوده است، مواجه خواهد شد و از جانب ديگر موتلفين فعلی اش يعنی آقای فاروق وردک و حزب اسلامی مصمم به حمايت از او نخواهند بود و پروژه ی شخصی خود را دارند که احتمالاً رييس جمهور کرزی نيز در آن شامل نخواهد بود. آقای وردک با امکانات دولتی ظاهراً برای آقای کرزی کمپاين می نمايد در حالی که تصور می شود در آخرين لحظه از آقای کرزی عبور نمايد و خود را به عنوان کانديد معرفی کند. اين احتمال هر چند الزاماً حتمی نيست ولی بسيار محتمل است. در اين صورت مسايل افغانستان بسيار پيچيده تر و حساس تر خواهد شد. چيزی که می تواند برای افغانستان بسيار خطرناک باشد.