iran-emrooz.net | Tue, 19.06.2007, 18:26
درس هاي 27 خرداد
وبلاگ دکتر معین
:من هر وقت به ياد روز 27 خرداد مي افتم ، به یاد مردان و زنان زحمت کشیده و رنجديده اي مي افتم كه پس از مدت ها تلاش و رنج ، نتيجه دلخواهشان را نگرفتند و هنوز شرمنده آنان هستم كه نه تنها در روزهاي انتخابات تلاش كردند كه بعد از انتخابات نيز به خاطر آن با مشكلات بسيار روبه رو شدند و رنج ديدند . پيش از هر سخني از دوستان و خواهران و برداران ديده و ناديده ام در هر نقطه اي كه هستند ، به خاطر اين همه رنج و مرارت پوزش مي خواهم و لطفشان را هرگز فراموش نمي كنم و اميدوارم كه روزي نزديك اين رنج ها به نتيجه اي دلخواه برسد . ( ستادي كه در آتش سوخت - یاد وخاطره سعید نیرو گرامی باد).
هرچندشکست وپیروزی نسبی است و شکست می تواند تحمیلی هم باشد، ولی براي ما كه كم تر درباره شكست هايمان تامل مي كنيم و درباره علل و عوامل آن كم ترمطالعه مي کنیم ، روزهاي شكست نبايد چندان مهم باشد ، اما بدون اهميت دادن به روزهاي شكست چگونه مي توانيم درباره رفتارهاي گذشته خود و رقيبانمان تامل كنيم ؟ از اين حيث روز 27 خرداد روز مهمي است و نبايد بگذاريم زير غبار زمان مدفون شود.
*****
پرهيز از شعارهاي مردم فريب
اكنون كه دو سال از آن اتفاق مي گذرد ، مي توانيم به دور از هيجان و احساس درباره آن و از علل و عواملش سخن بگوييم . در اين مدت نويسندگان و تحليل گران زيادي درباره آن سخن گفته اند و اين اتفاق از جنبه هاي مختلف بررسي شده است . يكي از موضوع هايي كه در برخي از تحليل ها روي آن تاكيد مي شود ، شعارها و برنامه هايي است كه براي آن انتخابات تعيين شده بود. به نظر برخي ، اين شعارها و برنامه ها نمي توانست عموم مردم و طبقات پايين را جذب كند و به نظرشان بايد نامزداصلاح طلبان پيشرو نيز شعارهايي چون بر سر سفره آوردن نفت و پرداخت نقدي پول نفت به مردم و اين قبيل شعارها را مطرح مي كرد تا مقبول می افتاد و راي مردم را جذب مي كرد.
ناگفته پيداست كه با اين سخن موافق نيستم، چون از يك طرف اين تحليل درون خود دعوت به يك نوع فرصت طلبي ، عوام فريبي و یا عوام زدگی است و از سوي ديگر دعوت به دادن شعارهايي كه نه تنها به آن اعتقاد نداشتم كه فكر مي كردم و هنوز هم فكر مي كنم كه در تضاد با منافع ملي است .
به نظرم هر حزب و گروهي در ايران بايد برنامه هاي معيني داشته باشد و آن برنامه ها را دنبال كند ، نه اين كه به فراخور فرصت ، شعارها وبرنامه هايش دائما"عوض شود.چنين رفتاري نه تنها به نفع مردم نيست كه كاري غيراخلاقي هم به شمارمي رود .
ما وقتي امروز از منتقدان شعارهاي عوام فريبانه هستيم و به درستي فكر مي كنيم كه زيان چنين شعارها و برنامه هايي براي كشور غير قابل جبران است ، چگونه مي توانيم این انتقاد را به خودمان وارد كنيم كه چرا شعارهاي عوام پسندانه و مردم فريب نداده ايم تا آراي آنان را به دست بياوريم .
با اين حال ما آمادگي كامل براي نقد و بررسي شعارها و برنامه هاي ارائه شده در انتخابات رياست جمهوري را داريم ، اگرچه به نظرمن مشگل اصلی ضعف اطلاع رسانی به خاطر کمبود منابع مالی ورسانه ای وعدم تبیین شعارها و برنامه ها برای مخاطبان بود!
*****
تاكيد برشعارهاي اساسي اصلاح طلبان پيشرو
در انتخابات چند شعار كليدي مطرح شد كه به نظرم هنوز از اهميت آن ها كاسته نشده است . يكي از مهم ترين شعارها " حقوق بشر و دموكراسي " بود .من معتقدم كه تا دموكراسي برقرار و حقوق بشر رعایت نشود ، بسياري از مشكلات ما به قوت خود باقي خواهد بود . ممكن است كه طرح شعار حقوق بشر به مذاق برخي خوش نيايد ، اما بايد بدانيم كه اعلامیه جهانی حقوق بشر براي كشور ما كه به آن پيوسته است ، مجموعه اي از پيشنهادها و توصيه ها نيست ، بلكه تعهد حكومت است به مردم . اگر كشور ما به اين كنوانسيون نپيوسته بود ، ما درمرحله بحث بر سر پيوستن يا نپيوستن به حقوق بشريا بودن و نبودن آن بوديم ، اما الان وظيفه حكومت اجراي آن است . هر دولتي كه در راس كار قرار بگيرد ، چنين وظيفه اي دارد و باعث تاسف است كه عده اي به جاي يادآوري و جلوگیری ازموارد نقض حقوق بشر به سخن گفتن از آن نیزانتقاد مي كنند.
*****
عدالت شعار مهم ديگري بود كه در برنامه ها نيز جاي مهمي داشت و براي اين كه از طرح شعارهاي كلي پرهيز شود ، با بررسي اجمالي فهرستي از بي عدالتي هاي موجود و احتمالي ، عدالت جنسيتي ، عدالت نسلي ، عدالت قوميتي ، عدالت مذهبی و...در شعارها و برنامه ها مطرح شد كه روي عدالت جنسيتي و قوميتي تاكيد بيش تري شد و هنوز هم فكر مي كنم با توجه به تبعيض هايي كه عليه زنان و هم چنين قوميت هاي مختلف در كشورمان وجود دارد ، طرح چنين شعارهايي و توجه به چنين برنامه هايي ضروري است . طرح چنين شعاري در انتخابات به خود ما نيز كمك كرد كه از نزديك با انواع بسياري از بي عدالتي و تبعیض روبه رو شده و شناخت بهتري نسبت به آنها پيدا كنيم . در نشست هايي كه با زنان و نمايندگان قوميت ها داشتيم ، آشنايي بيش تري با چهره كريه بي عدالتي ها پيدا كرديم و به درستي انتخاب چنين شعارهايي ايمان آورديم . واقعا آيا با حذف نيمي از جمعيت ايران ( زنان ) و بخش بزرگي ديگر ( اقليت ها ) مي توانيم از آزادی ، عدالت ، مردم سالاری و دموكراسي حرف بزنيم . آيا دموكراسي درغيبت بيش از 60 درصد مردم ايران معنايي دارد ؟ ما اگر همان اكثريت نسبي 50 درصد به اضافه يك را نيز در نظر بگريم با محروم كردن زنان و اقليت ها از حقوقشان براي شركت در انتخابات به عنوان نامزد و انتصاب آنان در پست هاي مهم مملكتي ، دموكراسي را بي معنا مي كنيم.
اگرچه شعارها و برنامه هاي ما در انتخابات در واكنش به رقيبان طرح نشده بود و خود پاسخ به ضرورت هاي جامعه بود ، اما اكنون با رفتارهاي دولت نهم برخي از شعارها و برنامه ها جلوه بهتري يافته است . دولت بي سانسور يكي از اين شعارهاست كه اكنون با محروم شدن مردم از بخشي از توليدات فكري و فرهنگي اهميت آن درك مي شود . يا سرمایه گزاری در تولید علمی ومنابع انسانی وتوسعه دانايي محور يكي از محورهاي كلي و جاري در همه بخش هاي برنامه بود و به اعتبار برخورداري از همراهي و همفكري دانشگاهيان عزيز در انتخابات بر آن تاكيد اساسي شده بود و به عنوان سياستي كلي بر همه برنامه ها و شعارها سايه افكنده بود .
*****
نقد شعارها يا چگونگي طرح آنها
يكي از بحث ها اين است كه شعارهاي اصلاح طلبان پيشرو توان و ظرفيت جذب مردم را نداشت . اين شعارها اعتقاد ما بود و بر آن پاي فشرديم و به برخي از اين شعارها و برنامه ها رفته رفته اعتقاد بيش تري پيدا كرديم و اولويت بيش تري برايمان پيدا كرد . طبيعي است كه اگر شعارهاي ديگري انتخاب كرده بوديم ، شعارهايي خلاف اعتقادمان بود و انتخاب و بيان آنها غير اخلاقي بود ، اما آيا واقعا علت اتفاق 27 خرداد شعارها بود؟ نكته عجيب در اين تحليل ها اين است كه به نحوه برگزاري انتخابات و دخالت های سازمان یافته و غیر قانونی در مرحله اول آن دیگر کمتر اشاره ای می شود؟! البته در روزهاي اول پس از 27 خرداد در برخي از تحليل ها و نامه ها به آن اشاره شد ، اما خيلي زود تحت تاثير جو انتخابات از ياد رفت !! . اين نكته به نحو ديگري در انتخابات شوراها نيز تكرار شد و ضرورت ايستادگي براي برگزاري انتخابات آزاد ، سالم ، رقابتی و عادلانه را آشكار كرد و اگر نيروهاي سياسي روز 27 خرداد ايستادگي بيش تري روي اين موضوع كرده بودند ، ترديدي نيست كه حتي اگر نتيجه همان مي شد ، تكرار آن وضعيت را در انتخابات بعدي براي رقيب دشوارتر مي كردند .
حال اگر دخالت های غیرقانونی را درانتخابات درنظربگیریم ، می توانیم این موضوع را مطرح کنیم که آیا ممکن بود این دخالت ها را با راي بيش تر بي اثر كنيم ونیز مي توانيم اين سوال را مطرح كنيم كه چرا راي بيش تري نتوانستيم كسب كنيم ؟
با اين كه اصل شعارها و برنامه ها به نظرم درست ، اصولي و بر اساس اعتقاد ما بود ، اما درباره چگونگي طرح آن با مردم به نظرم مي توانيم اما و اگر هايي را مطرح كنيم . ما بايد روي جنبه های اجتماعي حقوق بشر و دموكراسي توجه بيشتری مي كرديم تا مخاطبان ما فكر نكنند كه حقوق بشر و دموكراسي صرفا يك مفهوم سياسي است ، بلكه در حقوق بشر همان قدر كه آزادي سياسي اهميت دارد ، بهداشت و حق تحصيل ، انتخاب شغل ، تامین اجتماعی و غيره هم مهم است . درباره بقيه شعارهاي اساسي نيز همين بحث را مي توانيم مطرح كنيم .
*****
سازماندهي ستادها
در روزهاي انتخابات بسياري از مردم ، بویژه جوانان و نوجوانان اين سرزمين با شور و شوق به ياري آمدند و زحمت بسيار كشيدند تا زحمتها و تلاش ها به بار بنشيند ، اما چنين نشد . بخشي از مشكلات به دخالت های غیرقانونی و چگونگي طرح شعارها بر مي گشت و برخي ديگر از مشكلات به عدم سازماندهي مناسب . عدم سازماندهي مناسب خود نيز معلول علت هايي بود كه يكي از مهم ترين آن ها كمبود امكانات مالي بود . ستاد ما به هيچ منبع مالي نامشروعي وصل نبود تا با بريز و بپاش ها نيرو گرد آورد . همه نيروهايي كه در ستادهاي اصلاح طلبان پيشرو گرد آمده بودند ، نه به خاطر مال و منال كه به خاطر عقيده و اميد به وضعيت بهتر براي همه مردم ايران بودند . آنان دلسوزانه آمده بودند تا از دستاوردهاي ساليان اصلاحات پاسداري كنند و قدمي در راه پيشرفت كشور بگذارند ، اما در كنار اين همه عشق و علاقه و لطف ستادهاي ما بسيار فقير بود . فقر مالي از يك سو و بي انگيزگي بخشي از كساني كه بايد انگيزه بخش ديگران بودند و بي اعتقادي آنان به شعارها و برنامه ها باعث شد كه نتوانيم از اين امكان بزرگ انساني بهتر استفاده كنيم و قدمي بزرگ تر در راه پيشرفت كشور برداريم.
*****
دفاع از حق محذوفين در انتخابات آينده
با همه ضعف ها ونابساماني ها و دخالت هاي گسترده درمراحل مختلف انتخابات ، و با وجود نامزدهاي مختلف ، بیش از
4 ميليون راي در سبد اصلاح طلبان ريخته شد و مي توانيم بگوييم كه اينان كساني بودند كه به شعارهاي اساسي ايمان و اعتقاد داشتند . ضرورت توجه به اين جمعيت بزرگ امروز براي ما آشكار است . جمعيتي 4 ميليوني وجود دارد كه به "اصلاحات گامی به پیش" اعتقاد دارند. اين جمعيت را نبايد فراموش كرد ، به آرمان هاي آنان باید احترام گذاشت و سهم خواسته هاي آنان كه چيزي جز اعتقاد به شعارهاي ياد شده و توجه به آن درائتلاف هاي احتمالي آتي نيست ، در نظر گرفته شود . يكي از مهم ترين نكات دفاع از انتخابات آزاد ، سالم ، رقابتي و عادلانه است كه به نظر مي رسد خواسته اساسي آنان است . دفاع از حق محذوفين در انتخابات آتي نبايد فراموش شود و به خاطر برخي از منافع زودگذر نبايد حق اساسي مردم در تعیین سرنوشت فراموش شود .