iran-emrooz.net | Fri, 01.06.2007, 13:51
روشهای موثر در کنترل اعتياد
ترجمه: زهرا عمرانی/زنستان
اين نوشته بخشی از پيشنهادات ارائه شده در پروژه تحقيقیای برای جلوگيری از رواج اعتياد به مواد مخدر و راهکارهای درمانی آن در سال ۱۹۹۹ در آمريکاست .
جمعه ۱۱ خرداد ۱۳۸۶
هدف کلی: کاهش زيانهايی که مصرف مواد مخدر به جامعه وارد میکند.
هدف عينی: کاهش استفادهی مصرف و سوءمصرف مواد مخدر ميان زنان.
اطلاعات کامل در مورد استفادهی زنان از مواد مخدر بسيار محدود است. چرا که معمولا مطالعاتی که مساله را از ابعاد جنسيتی، قوميتی و سنتی بررسی میکنند به ندرت انتشار میيابند.
بر طبق آمارگيری که در سال ۱۹۹۷ توسط خانهی ملی پِژوهش انجام شد، مشخص شد که ۳۴.۳ درصد از زنان سفيدپوست، ۱۹.۲ درصد زنان آمريکای مرکزی و ۲۴.۹ درصد از زنان سياهپوست ساکن آمريکا در دوران زندگی خود مواد مخدر مصرف کردهاند.
با اين وجود آمارگيری مذکور نمايانگر تعداد کامل زنان مصرفکنندهی مواد مخدر نيست، زيرا در اين پژوهش، زنانی که ساکن خوابگاههای دانشجويی و يا صنعتی هستند در نظر گرفته نشدهاند.
شکی نيست که اعتياد به مواد مخدر در ميان زنان و دختران رو به افزايش است، در مورد برخی مواد حتی ميزان افزايش نسبت به مردان و پسران نيز بيشتر است.
به عنوان مثال از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۷ مصرف منظم کوکائين در ميان زنان افزايش پيدا کرده٬ حال آنکه در همان دورهی زمانی مصرف کوکائين در ميان مردان کاهش يافتهاست.
اعتياد به داروهای مجاز داروخانهای نيز مشکلی است که در ميان زنان نسبت به مردان جدیتر است. مراجعهی زنان به اورژانس به خاطر مشکلات مرتبط با دارو طی سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۶، ۳۵ درصد افزايش يافتهاست.
معمولا برخورد اجتماع با زنانی که به مصرف مواد مخدر روی آوردهاند نسبت به مردان بسيار بدتر است، از نظر اجتماع زنان به مثابهی ستون اصلی خانواده هستند و عدم پایبندی به حفظ ارزشها از سوی آنان اشتباهی نابخشودنی است.
از آنجا که اعتياد عموما بيماری مردانهای تلقی میشود، وسعت استفاده از موادمخدر در ميان زنان، مسالهی اعتياد و تاثيرات آن بر روح و جسم زن، هنوز به درستی درک نشدهاست. ازطرفی مسالهی اعتياد ميان زنان از ديگر جنبههای زندگی اجتماعی آنان جدا نيست.
مطالعات انجام شده بر روی زنانی که به دنبال يافتن راهی برای درمان مشکل اعتياد خود بودهاند نمايانگر ارتباط قابلتوجهی بين اين مساله و خشونت خانگی، کودکآزاری و خودآزاری است.
عدم اعتماد به نفس به همراه احساساتی چون افسردگی، خشم، احساس ناتوانی در زنانی که به جسم خود آسيب میرسانند، بسيار زياد است.
غلبهی احساس ناتوانی بر زنان، قدرت کنترل آنان را بر زندگيشان کاهش داده، سبب تشديد مشکلات پنهان میشود.
بهتر است ارتباط ميان اعتياد به مواد مخدر و ديگر مسائل بهداشتی، اجتماعی، و اقتصادی که زنان با آن دست به گريبانند روشنتر شود. برخورد با مشکلاتی چون خشونت خانگی، سوءاستفادهی جنسی، بیسرپناهی، بیکاری، کمبود مراکز سلامتی و مراقبت از کودکان در کنار احساس افسردگی و نااميدی که ريشههای پنهان خودآزاری هستند، تنها راه موثر در برخورد با مصرف موادمخدر است.
موانع درمان زنان نيز حائز اهميت است.
اول، تنها ۴۱ درصد از زنانی که به دنبال درمان اعتيادشان هستند، درمان را دريافت میکنند.
دوم، اکثر برنامههای درمانی مبتنی بر مدلهای مردانه هستند و از اين رو پاسخگوی مشکلات خاص زنان نمیباشند.
سوم، نبودن محل مناسب برای نگهداری کودکان نيز يکی از مهمترين موانع درمان اعتياد زنان است. زيرا از طرفی بيشتر مراکز درمانی فاقد محلی برای نگهداری کودکان هستند و از طرف ديگر اکثر برنامههای درمانی پذيرای کودکان همراه زنان نيستند.
در گذشته برنامههای درمانی در ارائهی خدمات کامل مورد نياز زنان -شامل مراقبتهای پيش از بارداری و زايمان، مشاوره برای پيشگيری، آموزش مهارتهای کاری، و مشاوره برای سوءاستفادههای جسمیو جنسی - ناموفق عمل کردهاند. توجه صرف به آسيبشناسی فردی میتواند مانع توجه به عوامل اجتماعی مانند نژادپرستی، تبعيض جنسيتی و فقر که برای درک استفادهی زنان از مواد مخدر ضرورت دارند٬ شود.
پيشنهاد اول: اجرای برنامههای پيشگيری
لازم است بودجههای دولتی با هدف آگاهسازی زنان و دختران نسبت به مخاطرات اعتياد به الکل و مواد مخدر افزايش دادهشوند.
استراتژیها و برنامههای پيشگيری بايد جامعهمحور بوده اختلافات موجود در پيشينهی فرهنگی زنان را در نظر بگيرد.
مولفهی بسيار مهمی که حتما بايد در برنامههای پيشگيرانه گنجاندهشود٬ مسالهی تبادل سوزن است.
ايدز سومين عامل مرگ و مير زنان معتاد در آمريکا، و اولين عامل در مورد زنان سياهپوست است.
درميان دختران نوجوان (۱۳ تا ۱۹ سال) تعداد مبتلايان به ايدز نسبت به سال ۱۹۸۹، ۱۶برابر شدهاست. برای زنان در سنين ۲۰ تا ۲۴ سال تعداد مبتلايان ايدز به بيش از ۹ برابر رسيدهاست.
تزريق در موارد فوق به ترتيب ۲۸ درصد و ۱۴ درصد عامل ابتلا به ايدز بودهاست.
بدين ترتيب تعداد زنان مبتلا به ايدز روزبهروز افزايش میيابد.
پيشنهاد دوم: افزايش سرويسدهی
لازم است مصوباتی برای افزايش بودجهی تسهيلات درمانی ويژهی زنان به تصويب برسد. اين تسهيلات با هدف درمان سرپايی و ارائهی خدمات بستری به تمام زنان معتاد به موادمخدر و الکل طراحی میشود. نشر اين مصوبات کمک میکند تا نسبت به فراگير بودن برنامهها اطمينان حاصل شود.
اين برنامهها بايد به قدر کافی انعطافپذير بوده و در مناطق مختلف جغرافيايی و فرهنگی سازگار و قابلاجرا باشند.
برنامهها بايد به نحوی طراحی شوند که بر موانع موجود در مقابل دسترسی زنان به خدمات درمانی و شرکت آنها در دورههای درمانی غلبه کنند.
برای تسهيل استفادهی زنان از درمان، رعايت موارد زير حائز اهميت است:
• چارچوب درمان بايد انعطافپذير باشد.
• باتوجه به ضعف شبکهی حملونقل، بهتر است مراکز درمانی به صورت محلی و در دسترس بوده و يا خود مجهز به سيستم حملونقل باشند.
• بهتر است مراکز درمانی، محلی را برای مراقبت از کودکان در نظر گيرند يا به مادران اجازه دهند که کودکان خود را به همراه بياورند.
• بهتر است اين مراکز، محلی را به منظور ارائهی آموزشهای اوليه مربوط به امراض کودکان در نظر گيرند.
• بهتر است کارمندان مرکز نسبت به حساسيت و اهميت برنامههای جنسيتی آگاه شوند.
• برنامهها بايد نتايج رضايتبخشی داشته باشند تا زنان به آن جذب شوند.
•
پيشنهاد سوم: تحقيق
انجام تحقيقاتی در مورد تجارب زنانی که به الکل يا مواد مخدر اعتياد داشتهاند بسيار راهگشاست.
اين تحقيقات بايد پاسخگوی سوالات زير باشند:
• استفاده از مواد مخدر درميان زنان و زنان باردار تا چه حد شايع است؟
• عوامل اجتماعی، روحی و اقتصادی گرايش زنان به مواد مخدر چيست؟
• انواع روشهای پيشگيری از اعتياد شامل روشهای عمومی و برنامههای مخصوص زنان تا چه حد موثر بودهاند؟
•
تحقيقات نبايد بر تاثير استفاده از موادمخدر در دوران خاصی از زندگی زنان (مثلا دوران بارداری) تمرکز کنند٬ بلکه بررسی اثرات آن [اعتياد] بر تمام دوران زندگی زنان اهميت دارد.
هدف کلی تحقيقات٬ خدمترسانی بهداشتی برای توسعهی سلامتی همهی زنان است.
منبع : csdp.org/edcs