شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 23 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 28.01.2007, 22:24

طرح يك ميليون امضاء «کشور به کشور» می‌رود


زنستان / عفت ماهباز

این نوشته گزارشی غیر معمول است اما شاید بتواند گوشه ایی از تلاش های زنان ایرانی در دنیا را منعکس کند. این گزارش به فعالان زن در ایران می گوید که ما در کنار تان هستیم.
به دعوت همایش ایرانیان هامبورگ، در ١٢ ژانویه ٢٠٠٧ برای سخنرانی در زمینه "مسایل زنان ایران" به آنجا سفر کردم. آنان انتخاب موضوع صحبتم را به خودم واگذار کرده بودند. ابتدا تصمیم داشتم “مدرنیته و زنان” را موضوع محوری صحبتم قرار دهم. ولی دیدم با روزگار جاری فعالیت های زنان در ایران و آنچه می گذرد خوانایی ندارد. پس در کوچه به کوچه و شهر به شهر با فعالان زن “يك ميليون امضاء براي تغيير قوانين تبعيض‎آميز“ - که از ٨ شهریور همراهشان بودم - به اینور و آنور رفتم.با نوشین احمدی خراسانی به خیابان حسینی کوچه افصحی به خانه زنی رفتم که بعد از حرف ها و توضیحات نوشین در زمینه نابرابری هیچ نگفت وخاموش نگاهش کرد و در پایان در سکوت، بازوان کبودش را نشان داد و به جای امضا روی ورقه انگشت زد! من هم اشگ در چشم از خانه بیرون آمدم، با دختری در میدان آزادی سوار مترو شدم و با جمعیت به بحث و گفتگو پرداختم ، با زهره امین، زنی با بلوز سبز، در اتوبوس ها با زنان به بحث نشستم. در کلاس درس دانشگاه به سخنرانی مهدیه موسوی گوش سپردم. برای گرفتن امضا به مراسم تولد خواهر نازلی فرخی رفتم . با ناهید کشاورز به طرح بحث دامن زدم با فیروزه مهاجر، منصوره شجاعی به کرمانشاه رسیدم و با جلوه جواهری به توضیح بیشتر مسائل پرداختم و با پروین اردلان به حساب و کتاب ها رسیدگی کردم که چگونه از جمع اولیه به ٣٠٠ نفر رسیدیم و از نظر مالی چگونه باید ٥٠ میلیون جمع آوری کنیم. من در اینجا در لندن بودم اما با شور و دغدغه کمپینی ها را همراهی می کردم، به همین خاطر حیفم آمد که این کارزار نادیده گرفته شود و من مسافت ها دورتر تنها ناظر خوشحال این جمع باشم. دلم خواست شادی و شوری که از این حرکت به من رسیده را به دیگران انتقال دهم. پس بر آن شدم که جنبش زنان و "کارزار جمع آوری یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز " را محور اصلی صحبتم قرار دهم:
اگر هدف اصلى جنبش اجتماعى زنان ايجاد دگرگونى عميق حقوقى و اجتماعى در جهت بهبود وضعيت زنان باشد، تنها با مشاركت و همكارى زنان سراسر کشور، از دورترين روستاها تا بزرگ ترين شهرهاى كشور، تحقق می یابد. زیرا جنبش زنان نخبه به تنهايى قادر به پاسخگويى به خواسته هاى متفاوت زنان نيست. پیروزی تنها با تلاش زنان اسلامى، زنان سكولار و همراهى اين دو با هم امکان پذیر است همراهى و همكارى با ديگر جنبش هاى دموكراتيك، رشد جنبش زنان را سرعت می بخشد.
در پی رسیدن به این اهداف :
کارزار جمع آوری یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز را که فعالانش با هدف آگاهی رسانی و تلاش برای برابری جنسیتی، و با در دست داشتن دفترچه هاي "تاثیر قوانین بر زندگی زنان"، که شامل قوانين ازدواج، طلاق، حق ولايت بر فرزندان، چند همسري و....است، کوچه به کوچه و شهر به شهر حرکت می کنند توضیح دادم. اضافه کردم که این کارزار از ٥ شهریور ماه ١٣٨٥ آغاز به کارکرده و اکنون بیش از ٣٠٠ داوطلب کوچه به کوچه و شهر به شهر و چهره به چهره در حال جمع آوری امضا و گسترش آگاهی هستند.بدین ترتیب آنها را با خود به کوچه پس کوچه های شهر بردم ! در ادامه سخنم را به دیگر جنبه های مهم فعالیت های زنان در جبهه های دیگراختصاص دادم، از این رو افزودم که:
در پی رسیدن به این اهداف است که : کارزار قانون بي سنگسار تشکیل گردید
: دادخواست براي حذف مجازات سنگسار از قوانين ايران را توضیح دادم .موفقیت هایش را برشمردم و از شادی صدر و آسیه امینی که در پیشبرد این امر تلاش های همه جانبه ایی را آغاز کرده اند یاد کردم و اینکه چگونه آنها کارزار قانون بي سنگسار، را برای نچات جان انسان ها به مجامع بین المللی کشاندند و ....
در پی رسیدن به این اهداف که است کارزار دفاع از حق ورود زنان به ورزشگاهها به منظور حساس سازي جامعه نسبت به جداسازي جنسيتي شکل گرفت
آنها با شعار : ورود به استاديوم حق مسلم ماست،و سهم من سهم زن نيمي از آزادي می کوشند که جامعه را نسبت به جداسازي جنسيتي حساس سازند.کوشیدم تجارب چند سال آخیر "روسری سفید ها" را ذکر کنم. از پرستو دوکوهکی و ٦ نفر همراهش که چگونه اتفاقی در سال ١٣٨٣ نخستین هسته"روسری سفید ها" تشکیل دادند گفتم. اینکه چگونه پای محبوبه عباسقلی زاده شکست و چگونه آن روز در حالیکه که ٢٨ نفر موفق شدند داخل استادیوم ورزشی شوند محبوبه به همراه آسیه امینی، روانه بیمارستان شد !
در پی رسیدن به این اهداف که است : کارزار وکلاي جوان براي تدوين قانون خانواده برابر تشکیل شد به اعتقاد آنها، کليدي ترين مرحله در حل نيازهاي عملي جنسيتي، براي فمنيست هاي سکولار: اصلاح قوانين است که در صدرآن اصلاح قانون خانواده جاي دارد ،(ازدواج و طلاق و ارث و ولايت و حضانت و تابعيت و امثال آن است)
در پی رسیدن به این اهداف که است : کارزار " مادر من ، وطن من" شکل گرفت آنها با شعار : شناسنامه ام را بدهيد درس بخوانم براي رسیدن "حق تابعيت زنان" در کشور مادري، می کوشند. آنها می گویند: طبق آخرين آمار ، بيش از ٢٦٠ هزار کودک بي تابعيت و بی شناسنامه حاصل از ازدواج دختران ايراني با مردان غير ايراني در کشور بدون هيچ برنامه ريزي اي زندگي مي کنند و آنها می پرسند: آيا"اعطاي تابعيت ايراني" بعد از ١٨ سالگي به کودکاني که ١٨ سال بي هويت زندگي کرده اند، دردي از اين کودکان و مادرانشان، می تواند دوا کند؟ آن روز از وکلای جوانی گفتم که به همراهی عده ایی دیگر با دلگرمی اینجا و آنجا مشغول کارزار برای کودکان افغانی بی شناسنامه تلاش می کنند. از وکلایی که برای باز نویسی قوانین به دست زنان تلاش می کنند و از مشکلات بر سر راه آنها گفتم.
و پرسیدم جنبش زنان امروز در کجا ایستاده چه می خواهد؟ و کوشیدم تصویری از شرایط بدهم:
آیا در چنین شرایطی فعالیت های كنونی زنان در كسب مطالباتشان را می توان جنبش زنان نامید؟آیا این فعالیت ها در حد يك «جنبش اجتماعی» بروز كرده است و
به طور کلی مشكلات عمده ايى كه جنبش زنان در اين دوران با آن روبرو هستندرا برشمردم.: - آنها هنوز با دولت توتاليتر برآمده از انقلاب مواجه اند. اگر چه بعد از دوم خرداد اصلاح طلبان كوشيدند تغييراتى اندك را در قوانين ضد زن ايجاد نمايند اما زنان همچنان با موانع روزهاى اول انقلاب مواجه اند يعنى نهايت شوراى نگهبان بوده، که جدا از آنچه در جامعه می گذرد راى نهايى بر سرنوشت زنان ايرانى را ابلاغ کرده است.

مشكل بزرگ ديگر عرف و فرهنگ جا افتاده و هزاران ساله اجتماعى است كه متاسفانه لايه هاى بسيارى از زنان را هنوز با خود همراه دارد. گرچه مبارزه زنان عليه تبعيض جنسی پنهان و آشكار چندى است كه آغاز گشته است .
فعالان وبخش های تاثیر گذار دررفع تبعیض های جنسیتی غالبا انجمن های غیردولتی زنان هستند، که با محدودیت بسیار دست و پنجه نرم می کنند.
رسانه ها ( مطبوعات ، سایت ها ، وبلاگ ها) را دولت به راحتی می بندد و یا به نشریات و کتاب های انها مجوز نمی دهد. یا آنها برای ادامه کار مجبورند که به سانسور تن دهند. کاربرد اینترنت هنوز همگانی نشده و از طرف دیگر بسیاری از زنان جامعه ما، کامپیوتر ندارند. فعالان ‏جنبش فمینیستی بیشتر از قشر متوسط و نیمه مرفه جامعه هستند و این جنبش برای همگانی شدن هنوز باید راه درازی را طی کند. ..
در ادامه از خواست هاى پنهان و آشكار زنان براى تغيير و تلاش شان عليه تبعيض جنسیتی گفتم. توضیح دادم که طبق آمار رسمى برای چهارمین سال پیاپی بیش از ٦٠درصد دانشجویان دانشگاه‌ها دخترند، و با وجود این با مسائل و مشکلات زیاد و تبعیض های جنسیتی بسیار در دانشگاه ها رو به رو هستند.
-افزایش فشار بر دختران در رابطه با ساعات ورود و خروج به خوابگاه‌ها
- توزیع نابرابر امکانات ورزشی ، تفریحی و آموزشی
- اعمال سهمیه بندی جنسیتی در پذیرش دانشگاه‌ها
-سیاست‌های پنهان و آشکار در زمینه‌ی عدم پذیرش زنان به عنوان اعضای هیئت علمی و پست‌های مدیریتی
تعريف قوانين نانوشته دانشگاه‌ها برای زنان
خانم! مقنعه‌ات را بکش جلو» «خانم آرايشت را پاك کن» «خانم اين چه وضع لباس پوشيدن / نشستن/ خنديدنه» «خانم ...»
ممنوعيت سيگار براي دختران
دست‌دادن دخترو پسر با يکديگر در دانشگاه که ممکن است مشکل ساز شود٬‌
پر کردن فرم تأخیر و فرم غیبت در خوابگاه ها
.....
و سرانجام برای پی گرفتن اهداف زنان در شرایط کنونی
کارزار جمع آوری یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز با همراهی و حضور نسلی جوان و جدید، کوچه به کوچه،و شهر به شهر و امروز و حتی امروز در اینجا (هامبورگ)،کشور به کشور، حرکت می کند، اهداف انسانی اش را توضیح می دهد و امضا گرد می آورد .
در ادامه درخواست کردم :
در اینجا ما هم با جمع آوری امضا و اگر بتوانیم با کمک مالی به این کارزار یاری رسانیم.
بعد از چهل و پنج دقیقه حرف. جمعیت راضی بنظر می رسید . در تنفس، آقایی که او را استاد دانشگاه در ایران معرفی کردند "چهره در چهره" رو به من کرد و گفت: خانم اصلا انتظار نداشتم که اینگونه صحبت کنید ! با تعجب قدمی عقب نهادم. گفت آنهم یک زن ! با چشم های گرد شده از تعجب پرسیدم :
مگر زنان چگونه باید صحبت کنند؟!
خندید گفت: بعد از مدت ها حرف هایی شنیدم که به دور از شعر و شعار بود و بسیار آموختنی!
گفتم خوشحالم که زحمات چند روزه من ثمر داشت و آنچه گفتم و شما شنیدید گوشه ای از کارها و فعالیت های زنان در ایران است که روزی به ثمر خواهد نشست. زنان ما بی شک پایه گذاران دمکراسی فردای ایرانند....
خلاصه حرف و حدیث ها ادامه داشت، کمپین نیز با اقبال رو به رو شد، ٢٠ نفر بیانیه را امضا کردند و جمعا ٥٠ یورو هم به کارزار جمع آوری یک میلیون امضا کمک مالی کردند .
بعد از مراسم به دعوت برگزارکنندگان به رستورانی ایرانی رفتیم. مردم دور تا دور روی میزهای چوبی که با فرش ایرانی تزئین شده بود، نشسته بودند و جوانان دختر و پسر بی خیال در کنار بار مشغول گفتگو بودند. کمی که نشستم و به محیط خو گرفتم. موزیک ایرانی دلخواهم نواخته می شد و مرا به "چرخش یک رقص" می برد، احساس رهایی داشتم... چشمم به دختران و پسران جوان ایرانی کنار بار افتاد، یاد نسل جدید فمنیست های در راه کارزار جمع آوری یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز افتادم، به سمت آنها رفتم، با تک تک شان حرف زدم و قصه دختران و پسران جوان در راه جمع اوری امضا را برایشان گفتم و در آخر ورقه امضا را جلویشان گذاشتم . بعضی نوشتن فارسی را خوب بلد نبودند، کمک شان کردم و برخی نیز با خط کج و معوج نوشتند. از پسری ٢١ ساله بعد از توضیح درباره کمپین پرسیدم آیا امضا می کنی؟ با خوشرویی گفت: بله صد جا ! و پسری دیگر، وقتی از لغو چند همسری گفتم: خندید و گفت خوب اینکه برای من خوب نیست!! دختری ١٩ ساله با اصرار می خواست که بروم از مادر و مادر بزرگش هم امضا بگیرم. در آن شب، همه جوانان برگه های کمپین را امضا کردند.

عفت ماهباز هامبورگ دی ماه ١٣٨٥




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024