پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳ - Thursday 7 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 05.11.2024, 21:38

موانع و‌ راهکارهای گذار به دموکراسی در ایران


مهدی محمودیان

در علوم سیاسی، وقتی از «ساختار» در نظام سیاسی صحبت می‌کنیم، به مجموعه‌ای از نهادها، قوانین، اصول و ترتیبات رسمی و غیررسمی اشاره می‌شود که در مجموع، نحوه عملکرد و سازماندهی قدرت و حکمرانی در یک جامعه را تعیین می‌کنند. ساختار سیاسی شامل مؤلفه‌هایی است که چارچوب تعاملات، تصمیم‌گیری‌ها و فرآیندهای حکومتی را مشخص می‌کند و معمولا در اسناد بنیادین مانند قانون اساسی و قوانین اساسی کشور تجلی می‌یابد.

ساختار سیاسی

ساختار سیاسی، شامل این موارد است: نهادهای سیاسی مانند قوه مجریه، قوه مقننه، و قوه قضاییه قوانین و مقررات که نحوه‌ی انتخاب، انتقال و تفویض قدرت را تنظیم می‌کنند اصول و ارزش‌های پایه مثل دموکراسی، حاکمیت قانون، و عدالت روابط قدرت بین گروه‌ها و طبقات مختلف اجتماعی، مثل رابطه بین دولت و جامعه، یا نقش گروه‌های ذی‌نفع و نهادهای مدنی این ساختارها باعث می‌شوند که نحوه توزیع قدرت، چگونگی اعمال سیاست‌ها و همچنین محدودیت‌ها و نظارت‌ها بر قدرت مشخص شود.

تغییر در ساختار سیاسی

تغییر در ساختار سیاسی معمولاً به اصلاحات قانونی، تغییر در نهادها، یا حتی تغییرات بنیادین در اصول و قواعد اساسی منجر می‌شود. انواع تغییرات در نظامهای سیاسی تغییرات در ساختار سیاسی به انواع مختلفی تقسیم می‌شوند که هر کدام سطح و شدت متفاوتی دارند. این تغییرات از اصلاحات جزئی تا دگرگونی‌های بنیادین متغیر هستند و به اهداف و نیازهای جامعه بستگی دارند.

در کل، چهار نوع اصلی تغییر در ساختار سیاسی وجود دارد:

۱. اصلاحات (Reforms) :اصلاحات شامل تغییرات جزئی و تدریجی در ساختار سیاسی است، بدون اینکه ساختار اساسی یا اصول پایه نظام سیاسی تغییر کند. معمولاً این تغییرات برای بهبود کارکرد نهادها، افزایش شفافیت، یا کاهش فساد صورت می‌گیرد. مثال‌هایی از اصلاحات شامل تغییرات در قوانین انتخاباتی یا افزایش شفافیت مالیاتی است.

۲. تغییرات نهادی (Institutional Changes) :این تغییرات شامل بازسازی یا تغییر در نهادهای موجود یا ایجاد نهادهای جدید برای بهبود عملکرد سیاسی است. این نوع تغییر ممکن است شامل بازبینی در ساختار قوه مجریه، قوه مقننه، یا قوه قضاییه باشد. هدف از این نوع تغییر، بهبود بازدهی و سازگاری نظام سیاسی با نیازهای جامعه است.

۳. تحولات انقلابی (Revolutions): تحولات انقلابی شامل تغییرات عمیق و اساسی در ساختار سیاسی است که معمولاً با تغییر کامل نظام حکومتی یا حاکمیت همراه است. انقلاب‌ها اغلب در پی اعتراضات گسترده اجتماعی و عدم رضایت عمومی شکل می‌گیرند و منجر به تغییرات بنیادی در اصول و ارزش‌های حاکم می‌شوند. نمونه بارز این تغییرات، انقلاب‌های تاریخی مانند انقلاب فرانسه یا انقلاب روسیه هستند.

۴. گذارهای نظامی (Systemic Transitions): این تغییرات زمانی رخ می‌دهند که نظام سیاسی به‌طور کامل به یک سیستم جدید و متفاوت تبدیل شود. برای مثال، گذار از یک نظام پادشاهی به جمهوری یا از یک نظام دیکتاتوری به دموکراسی را می‌توان گذار نظامی نامید. این نوع تغییرات اغلب پیچیده، همراه با چالش‌های فراوان و نیازمند زمان برای تثبیت هستند.

هر کدام از این انواع تغییرات، در شرایط خاص و بر اساس نیازهای جامعه ممکن است رخ دهند و بسته به میزان مشارکت عمومی، حمایت نخبگان سیاسی، و شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه، موفقیت یا شکست‌های متفاوتی را تجربه کنند.

انواع گذارهای نظامی یا سیستماتیک

گذارهای نظامی، یا به عبارت دیگر گذارهای سیستماتیک، به فرآیند تغییر بنیادین یک نظام سیاسی از یک سیستم حکومتی به سیستمی کاملاً متفاوت اشاره دارند. این نوع گذارها می‌توانند به اشکال مختلفی رخ دهند و براساس میزان خشونت، سرعت تغییر، و شیوه‌های انتقال قدرت به چند دسته تقسیم می‌شوند: ۱. گذارهای تدریجی و اصلاحی (Gradual and Reformist Transitions) :این نوع گذار به‌صورت تدریجی و اغلب با اصلاحات قانونی و نهادینه رخ می‌دهد. در این فرآیند، نظام سیاسی به آرامی و از طریق مذاکرات و توافقات میان نخبگان سیاسی و مردم به سمت تغییر حرکت می‌کند. این نوع گذار معمولاً مسالمت‌آمیز است و مثال‌هایی از آن را می‌توان در کشورهایی دید که از حکومت‌های اقتدارگرا به دموکراسی تبدیل شده‌اند، مانند گذار اسپانیا از دیکتاتوری فرانکو به دموکراسی.

۲. گذارهای انقلابی (Revolutionary Transitions): گذار انقلابی شامل تغییرات سریع و اساسی است که به‌طور ناگهانی رخ می‌دهد و معمولاً همراه با شورش‌های مردمی و نارضایتی‌های گسترده اجتماعی است. این نوع گذار، اغلب خشونت‌آمیز است و به تغییر کامل ساختارهای قدرت و ایجاد نهادهای جدید منجر می‌شود. مثال‌های بارز آن انقلاب فرانسه و انقلاب اسلامی ایران هستند که نظام حکومتی و اصول پایه‌ای آن‌ها به‌سرعت تغییر یافتند.

۳. گذارهای تحت هدایت نیروهای نظامی یا کودتا (Military-led or Coup Transitions): این نوع گذار زمانی رخ می‌دهد که نیروهای نظامی یا بخشی از ارتش، به‌دلیل نارضایتی از حکومت، دست به کودتا می‌زنند و قدرت را در دست می‌گیرند. در برخی موارد، کودتا به گذار کامل به یک نظام جدید منجر می‌شود. با این حال، کودتاها ممکن است به‌طور موقت و برای ایجاد ثبات یا بازسازی نهادهای حکومتی رخ دهند و نهایتاً به بازگشت حکومت مدنی منجر شوند. نمونه‌هایی از این نوع گذار در کشورهایی چون مصر و ترکیه دیده شده است.

۴. گذارهای تحت نظارت بین‌المللی (Externally Monitored Transitions) : این نوع گذار زمانی اتفاق می‌افتد که جامعه بین‌المللی در فرآیند تغییر نظام یک کشور نقش نظارتی یا مداخله‌گرانه دارد. در این موارد، معمولاً سازمان‌های بین‌المللی یا کشورهای دیگر به‌عنوان واسطه عمل می‌کنند و سعی می‌کنند تا گذار به‌صورت مسالمت‌آمیز و بدون خشونت انجام شود. این نوع گذارها معمولاً پس از جنگ‌ها یا درگیری‌های داخلی طولانی‌مدت رخ می‌دهند. نمونه‌هایی از این نوع گذار شامل گذار به دموکراسی در بوسنی و هرزگوین تحت نظارت سازمان ملل است.

۵. گذارهای توافقی (Pacted Transitions): در این نوع گذار، نخبگان سیاسی، گروه‌های مخالف، و حتی بخش‌هایی از دولت با هم به توافق می‌رسند تا شرایط گذار به یک نظام جدید را به صورت صلح‌آمیز فراهم کنند. این توافق‌ها معمولاً بر اساس منافع متقابل انجام می‌شوند و هر یک از گروه‌ها از برخی مطالبات خود چشم‌پوشی می‌کنند تا بتوانند به توافق برسند. مثال‌هایی از گذار توافقی در کشورهای آمریکای لاتین مانند شیلی و برزیل دیده شده است. هر یک از این گذارها بر اساس شرایط فرهنگی، اجتماعی، و تاریخی کشورها ممکن است نتایج متفاوتی داشته باشند و سطح پایداری یا موفقیت آن‌ها متفاوت باشد.

مهمترین موانع گذار دمکراتیک در ایران

گذار دموکراتیک در ایران با چالش‌ها و موانع جدی و پیچیده‌ای مواجه است که برخی از مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از

۱. ساختار قدرت متمرکز و مقاومت نهادهای حکومتی نظام سیاسی:  ایران با ساختاری متمرکز و پیچیده، شامل نهادهایی مانند سپاه پاسداران، بسیج، و دستگاه‌های امنیتی است که به شدت از نظام فعلی محافظت می‌کنند و با هرگونه تغییری که ممکن است منجر به تضعیف آن‌ها شود، مخالف‌اند. این نهادها دارای نفوذ زیادی در سیاست، اقتصاد، و رسانه‌ها هستند و مانع جدی بر سر راه گذار دموکراتیک به شمار می‌روند.

۲. نبود وحدت میان جریان‌های مخالف: جریان‌های مختلف مخالف در ایران و حتی اپوزیسیون خارج از کشور، اغلب در اهداف، استراتژی‌ها، و ایدئولوژی‌ها اختلاف نظر دارند. نبود انسجام و اتحاد میان این گروه‌ها، توانایی آن‌ها را در ارائه یک آلترناتیو قوی و منسجم برای گذار دموکراتیک تضعیف می‌کند و امکان رسیدن به یک تغییر پایدار و جامع را کاهش می‌دهد.

۳. نبود آزادی‌های مدنی و سرکوب سیاسی: نبود آزادی بیان، سرکوب رسانه‌ها، و محدودیت‌های شدید بر فعالیت‌های سیاسی و مدنی باعث می‌شود که مردم و نخبگان جامعه نتوانند به‌راحتی درباره گذار دموکراتیک بحث کنند یا ایده‌های خود را به اشتراک بگذارند. این سرکوب‌ها باعث خفقان سیاسی شده و حرکت‌های اعتراضی و سازمان‌دهی‌های مردمی را دشوار می‌کند.

۴. مشکلات اقتصادی و بحران‌های معیشتی: بحران اقتصادی و مشکلات معیشتی مردم ایران، موجب شده است که اولویت‌های زیادی به سمت تأمین نیازهای اولیه معطوف شود و توجه کافی به مسائل سیاسی و دموکراسی‌خواهی کاهش یابد. در نتیجه، مردم برای مشارکت فعال در فرآیندهای سیاسی و تغییرات ساختاری تحت فشار اقتصادی زیادی قرار دارند که توانایی آن‌ها برای پیگیری این مطالبات را محدود می‌کند.

۵. نفوذ ایدئولوژیک و تبلیغات حکومتی: نظام حاکم با بهره‌گیری از رسانه‌های دولتی و شبکه‌های تبلیغاتی گسترده، تلاش می‌کند تا از طریق ارائه روایت‌های خاص و تبلیغات ایدئولوژیک، باورها و نگرش‌های مردم را تحت تأثیر قرار دهد و مانع از جلب حمایت عمومی از جریان‌های دموکراسی‌خواه شود.

۶. کمبود نهادهای مستقل مدنی و سیاسی:  گذاردموکراتیک نیازمند نهادهای مستقل مدنی و سیاسی برای حمایت و پشتیبانی از روند انتقال است، اما در ایران، بسیاری از نهادهای مدنی و سازمان‌های مستقل تحت فشار شدید امنیتی قرار دارند یا اجازه فعالیت ندارند. این فقدان نهادهای مستقل، روند سازمان‌دهی و تقویت جامعه مدنی را دشوار می‌کند.

۷. مداخلات خارجی و تهدیدهای امنیتی: ایران در یک منطقه ژئوپلیتیک پیچیده قرار دارد و تحت فشارهای خارجی قرار دارد که گاهی به بهانه‌های امنیتی، سرکوب داخلی را توجیه می‌کند. تهدیدها از سوی کشورهای خارجی یا تحریم‌ها نیز می‌تواند حکومت را در سرکوب داخلی مصمم‌تر کند، به این بهانه که کشور را از «دشمنان خارجی» محافظت می‌کند.

۸. ترس از بی‌ثباتی و تکرار تجربه‌های ناخوشایند: مردم ایران نگرانند که گذار به دموکراسی منجر به ناآرامی‌های گسترده، بی‌ثباتی، یا حتی جنگ داخلی شود. تجربه‌های تلخ کشورهای دیگر که در آن‌ها گذار به دموکراسی با بی‌ثباتی همراه بود، باعث ایجاد ترس و تردید در میان مردم نسبت به تغییرات بنیادین شده است.

این موانع نیازمند برنامه‌ریزی دقیق، وحدت میان گروه‌های مخالف، و تقویت جامعه مدنی هستند تا فرآیند گذار دموکراتیک در ایران به شکلی پایدار و مؤثر تحقق یابد.

برای تسهیل گذار دمکراتیک چه باید کرد؟ فعالان این حوزه چه باید بکنند؟

برای موفقیت در گذار دموکراتیک در ایران، فعالان نیازمند استراتژی‌های جامع و هماهنگ هستند تا بتوانند بر موانع غلبه کنند و حمایت گسترده‌ای از مردم به دست آورند. در ادامه برخی از گام‌های کلیدی که فعالان گذار دموکراتیک می‌توانند در پیش گیرند، آورده شده است:

۱. ایجاد اتحاد و ائتلاف میان گروه‌های مختلف اختلافات میان گروه‌ها و جریان‌های مختلف مخالف، یکی از موانع اصلی برای گذار دموکراتیک است. فعالان باید تلاش کنند تا ائتلافی از طیف‌های متنوع سیاسی و اجتماعی تشکیل دهند، به گونه‌ای که گروه‌های گوناگون با حفظ هویت و اهداف خود، در چارچوبی مشترک همکاری کنند. ایجاد «پیمان دموکراتیک» برای وحدت روی اصول مشترک، مانند آزادی، عدالت و حقوق بشر، می‌تواند کمک کند تا نیروهای اپوزیسیون حول هدفی واحد متمرکز شوند.

۲. توانمندسازی جامعه مدنی فعالان باید بر تقویت نهادهای مدنی و اجتماعی در داخل کشور متمرکز شوند، چرا که جامعه مدنی قوی می‌تواند پایه‌گذار یک گذار مسالمت‌آمیز و پایدار باشد. این شامل ایجاد و حمایت از شبکه‌های مردمی، انجمن‌های مدنی، گروه‌های صنفی و نهادهای غیررسمی است که می‌توانند به سازماندهی مردم و ترویج آگاهی اجتماعی کمک کنند.

۳. افزایش آگاهی عمومی و مبارزه با تبلیغات حکومتی فعالان باید راه‌هایی برای افزایش آگاهی مردم نسبت به مزایای دموکراسی و مشکلات ساختاری نظام فعلی پیدا کنند. استفاده از رسانه‌های اجتماعی و تولید محتواهایی جذاب و قابل دسترس برای جوانان، می‌تواند ابزاری مؤثر برای آگاهی‌بخشی باشد. همچنین، مبارزه با روایت‌های تبلیغاتی حکومتی و ترویج حقایق درباره دموکراسی و گذار مسالمت‌آمیز ضروری است.

۴. ترویج روش‌های مسالمت‌آمیز و اعتراضات مدنی تجربه کشورها نشان داده که گذارهای مسالمت‌آمیز و اعتراضات مدنی، احتمال موفقیت بیشتری دارند. استفاده از روش‌هایی مانند تظاهرات مسالمت‌آمیز، اعتصابات، نافرمانی مدنی، و کمپین‌های اعتراضی که از خشونت پرهیز می‌کنند، می‌تواند به گسترش حمایت مردمی و جلوگیری از سرکوب شدید منجر شود.

۵. همکاری و تعامل با جامعه بین‌المللی فعالان باید تلاش کنند تا حمایت و همبستگی جامعه بین‌المللی را برای روند گذار جلب کنند. این شامل افزایش آگاهی در سطح جهانی از وضعیت حقوق بشر در ایران، درخواست حمایت از سازمان‌های حقوق بشری و دعوت به همبستگی با دموکراسی‌خواهان ایرانی است. البته این حمایت باید به گونه‌ای باشد که حساسیت‌های ملی و منافع کشور را رعایت کند تا موجب ایجاد بی‌اعتمادی در میان مردم نشود.

۶. تدوین برنامه‌ای جامع برای آینده پس از گذار یکی از دلایل تردید عمومی، نگرانی از آینده پس از گذار است. فعالان باید یک نقشه‌ راه یا برنامه‌ای شفاف و قابل اعتماد برای دوران گذار و ساختارهای جدید ارائه دهند. این برنامه باید شامل طرح‌هایی برای برقراری حکومت قانون، احترام به حقوق بشر، مبارزه با فساد، و بهبود اقتصادی باشد، تا مردم بدانند که به آینده‌ای بهتر و امن‌تر می‌روند.

۷. تقویت مقاومت در برابر سرکوب و ارائه الگوهای جدید برای اعتراضات با توجه به سرکوب‌های گسترده، فعالان باید راه‌های ابتکاری و خلاقانه برای مقاومت و اعتراضات بیابند که سرکوب را دشوارتر کند. این شامل ابتکاراتی در استفاده از فضای دیجیتال، اعتراضات پراکنده، و شیوه‌های نوین برای ارتباط و هماهنگی است.

۸. حفظ و تقویت ارتباط با مردم در داخل کشور مهم‌ترین بخش از گذار دموکراتیک، حمایت و اعتماد مردم است. فعالان باید راه‌هایی برای برقراری ارتباط با مردم پیدا کنند، صدای آن‌ها باشند و خواسته‌هایشان را منعکس کنند.

این گام‌ها، در کنار هم، می‌تواند به تقویت حرکت‌های دموکراتیک کمک کرده و راه را برای یک گذار مسالمت‌آمیز و پایدار به سمت دموکراسی هموار کند.

تلگرام نویسنده




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024