يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 11.04.2023, 13:14

چرا هیچ کس نمی‌گرید


جواد کاشی

در حوزه سیاست، باید به تعادل دو وجه اندیشید: وجه طبیعی امور و وجه عقلانی و مدنی آن. فراموشی و غفلت از یکی فرد را به بیراهه می‌کشاند.

در بدو امر یک شورش و آشوب سیاسی، به طبیعت رابطه نابرابر سیاسی بازمی‌گردد. صبر و تحمل گروهی از مردم خاتمه پیدا کرده است. از حدت گرسنگی و نادیده گرفته‌شدگی و تحقیر، فریاد می‌زنند. عصبانی و خشمگین و کینه‌جویانه دست به هر عملی می‌زنند که نشانگر خشم و اعتراض آنهاست. اما این خشم و اعتراض باید مقاصد آن گروه معترض را هم تامین کند. ممکن است یک اعتراض سیاسی، کار را بر آن گروه بدتر کند. پس باید خرد و تدبیری به میان آورد که اعتراض از مسیر درست به سمت هدف درست حرکت کند. این همان کاری است که تحت عنوان استراتژی عمل شناخته شده است.

کار دشوار ترکیب متوازن این دو مولفه است. مردان و زنان سیاسی و روشنفکران این دوران گاهی انقلابی می‌شوند و برانداز و از مردم می‌خواهند به جنبش خود ادامه دهند. گاهی محافظه کارند و دلنگران، پس از مردم می‌خواهند دست نگه دارند کار بدتر از این می‌شود و گاه اصلاح طلب‌اند و از مردم می‌خواهند اعتراض خود را به شکل مسالمت جویانه تدبیر کنند. اینها در یک نکته با هم اشتراک نظر دارند، خیال می‌کنند یک جنبش سیاسی را باید تحت سیطره مقاصد تدبیر شده آنان درآورد.

آنچه در نگاه آنها غایب است، وجه طبیعی یک جنبش است. مردم در وهله نخست نه با هدف براندازی و نه اصلاح امور قیام می‌کنند. کاسه صبری است که لبریز شده است. حد و حدود تحقیر و فشاری است که تحمل‌ناپذیر است. نادیده گرفتن وجه طبیعی یک جنبش سیاسی، نگاهی تکنیکال را به یک وضعیت انسانی تحمیل می‌کند. نگاه‌های تکنیکال روح یک وضعیت سیاسی را سرکوب می‌کنند. کسانی که در کسوت استراتژیست ایستاده‌اند و به حسب چشم‌اندازهای گوناگون تحلیل می‌کنند، جان و خون و زندگی یک وضعیت سیاسی را سرکوب کرده‌اند. آنها به جای تحلیل در حال سرکوب‌اند.

در ایران پس از انقلاب نگاه‌های استراتژیستی و تدبیرگرایانه غلبه کرده است. قبل از انقلاب، توجه به وجه طبیعی جنبش‌های سیاسی غلبه داشت. از واژگانی نظیر ظلم و ستم و استثمار استفاده می‌شد. فعالان سیاسی، از تماشای صحنه احساساتی می‌شدند، می‌گریستند، از عمق جانشان شاد می‌شدند، انگیزه‌های انتقام جویانه در دل‌شان شعله می‌کشید. البته مشکل شان هم این بود که از وجوه عقلانی ماجرا غافل بودند و چه بسا کار را بدتر از آن کردند که بود. اینک مردان و زنانی که تحلیل می‌کنند، و توصیه‌های استراتژیک عرضه می‌کنند، نه اشکی می‌ریزند و نه از عمق جانشان شاد می‌شوند. به زبان سرد تحلیل‌های سیاسی خود چسبیده‌اند. زبانی که به کلی از رنج و درد و زخم‌های واقعی در میدان سیاست بیگانه است.

زبان بیانگر عرصه سیاست در ایران پیش از انقلاب پر از حس و عاطفه بود و البته از تاملات عاقبت‌اندیش خالی. زبان بیانگر عرصه سیاست امروز، عاقبت‌اندیش است و به کلی خالی از رنج‌هایی که مردم در صحنه سیاست از آن حقیقتاً می‌نالند. اگر آن روز فعالان سیاسی کار را بدتر از آن کردند که بود، تحلیل‌گران امروز، خود می‌گویند و می‌شنوند و از ارتباط واقعی با آنچه در میدان جاری است ناتوانند. به بازیگران سرگشته عرصه سیاست تبدیل شده‌اند. گاه کارشان به فرصت طلبی رسیده است. صبر می‌کنند ببینند در نتیجه رویدادها چه فرصتی به دست‌شان می‌آید تا راه خود را انتخاب کنند. میدان پیش‌روی شان آنقدر گسترده است که می‌توانید انتظار داشته باشید نامزد انتخابات شوند و یا به صف براندازان بپیوندند. همه چیز بستگی دارد به جریان رویدادهای کف خیابان.

سخن سیاسی باید راهگشای مردم باشد اما فهم عاطفی رنج و درد و آلام مردم است که به کلام سیاسی خون و زندگی عطا می‌کند. کلام سیاسی دیروز پر از زندگی بود اما ناهشیار و بی‌احتیاط، و کلام سیاسی امروز فرصت‌طلب و مرده و بی‌اثر است. بی‌نسبتی زبان سیاست با وجوه طبیعی، عاطفی و زخم‌های واقعی در عرصه سیاست همه چیز را مستعد بی‌مهارسازی خشونت می‌کند.

ما به سرانجام ماجرا می‌اندیشیم. یکی هوای برانداختن نظام دارد دیگری در شوق گشودن بابی تازه در انتخابات آتی است. معلوم نیست چرا هیچ کس برای دختران زیبای دانش‌آموز این سرزمین نمی‌گرید که مدرسه برایشان به یک تهدید بزرگ تبدیل شده است. بی‌وجود چنین عاطفه جمعی، دست آنها که به چنین جنایاتی اقدام می‌کنند نمی‌لرزد. بی وجود عاطفه جمعی، میدان سیاست عرصه تاخت و تاز کسانی است که صاحب قدرتند. تیغ تیزشان هر روز تیزتر می‌شود و میدان عمل و تهدیدشان فراخ‌تر.

تلگرام نویسنده




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024