پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 05.03.2023, 18:49

“فرج بعد از شدت”(۱)


ایمان آقایاری

به قول ملک الشعرا بهار: “مادرِ ایران سترون نیست” و به تعبیری، ققنوسِ ایران از خاکستر خود برخواهد خواست. سخن از ایران است، کشوری با پشتوانه‌ای تاریخی، که گوبینو از “سنگ خارا”ی فرهنگش سخن رانده. این ظرفِ تاریخی البته به اعتبار ظرفیتی که برای زیستِ امروز شهروندانش دارد اهمیت می‌یابد؛ بله درست است، ظرفیت زیستِ نیکوی شهروندان.

در روزگاری که تیرگی بر سرزمین آبا و اجدادیمان چیره گشته، شاید چنین سخن خوش بینانه‌ای امید و نویدی ساده‌لوحانه به نظر برسد. ایرانِ امروز گرفتار هزاران بلا است و ایرانِ تاریخی نیز نه آرمانشهری بی عیب و نقص که واجد پاره‌ای اشکالات ساختاری بوده. از این زاویه بسیار گفته‌اند و گفته‌ایم؛ اما نباید عریضه را از بیان ظرفیت‌ها و شگفتی‌های نیک خالی گذاشت.

ایران از دیرباز مهد امپراتوری‌ها و خاستگاه مقوله‌ی شاهنشاهی بوده است. این مساله صرف نظر از شکل حکمرانی در درازنای تاریخ وجهی را تثبیت کرده که اگر از زاویه‌ای درست به آن بنگریم، برای ایران مدرن موهبت است. ایران از روزگار باستان تا همین اواخر _ ممالک محروسه‌ی ایران _ واحدی از تکثر بوده است. در فرایند مدرن سازی نیز که مرکز گراییِ سیاسی و اداری بنا به برخی ملاحظات و اقتضائات پدید آمد، علیرغم همه‌ی انتقاداتِ وارد و ناوارد، خدشه‌ای به این اصل وارد نشد.

ایران همان “جایی” است که “میخ چادرِ”(۲) مشروطیت را بر آن زدند، همان کشوری است که وقتی مشروطه‌اش را به زور توپ در هم شکستند از تُرک و لر و گیلک و مازنی، مسلمان و ارمنی‌اش کمر به فتح تهران و احیای نهاد قانون بستند. بر خلاف بسیاری از کشورهای خاورمیانه که نام کشور با تبارِ قومی و زبانی اکثریت مردم یا قبیله و عشیره‌ی حاکم یگانگی دارد، ایرانی نام هیچ قوم و دسته‌ای نیست، بلکه نامی مشترک برای همه‌ی باشندگان ایران است. این همان ظرفیت از پیش موجود برای فرایند مدرنِ شهروندی است.

“جان راولز” متفکر لیبرال می‌گوید وقتی که “شائول طرسوسی” تبدیل به “پولس رسول” می‌شود شأن دینی متفاوتی می‌یابد. یعنی از دید جامعه‌ی دیندار “پولس” شخصی است متمایز با “شائول”؛ اما برای دولت، او همان شخص است. جایگاه دینی افراد، تعلق طبقاتی، قومی یا فکری آنان چیزی جدای از شأن شهروندی‌شان و حقوق مترتِّب بر آن است. در تاریخِ ما همچون بسیاری از جوامع دیگر، قتل و غارت کم نبوده است، به وفور تعدی و تجاوز به حریم انسان‌ها رخ داده و امروز هم گرفتارِ طاعونِ مهلکِ حکومت جمهوری اسلامی هستیم. اما ضمنا همان ظرفیتِ پیش گفته می‌تواند محملِ مناسبی باشد برای قرار گرفتن بر مدارِ شهروندی آن‌چنان که میان انسان‌ها در برخورداری از حقوق تمایزی نباشد.

ایران در ماهیت خود رنگارنگ و متکثر است. علاج درد این بیمار، حکومتِ قانون است و تدبیر و آزادی، نه نسخه‌های جداسری و اوهام خام اندیشانه. در این عصرِ ظلمت و حضیضِ ذلت که به قول ماکیاولی: “بوی گند سروری این بربران همه را می‌آزارَد‌” شاید بتوان امیدی از همان نوعِ فصل پایانی کتاب “شهریار” داشت که باید همه چیز به نهایت ویرانی می‌رسید تا بخت یار گردد و سربلندی نزدیک.

دلم از این خرابی‌ها بوَد خوش زانکه می‌دانم
خرابی چون که از حد بگذرد آباد می‌گردد
....
به ویرانیِ این اوضاع هستم مطمئن زان رو
که بنیان جفا و جور بی بنیاد می‌گردد

——————-
۱- نام کتابی است در اصل عربی و به معنای گشایش پس از سختی
۲- برگرفته از اظهارات میرزا حسن خان مشیرالدوله




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024