سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ -
Tuesday 3 December 2024
|
ايران امروز |
در انتقاد به اندیشه وکالت به یک فرد بدرستی گفتهاند که این فکر برآمده از ذهنیتی فرد محور و دیکتاتور زده است. برای فهم فلسفه وکالت سیاسی، نیازی به غور در مکاتب حقوقی و قصهپردازی در باره تاریخ حقوق و دموکراسی و معنای نیابت و نمایندگی نیست. این راه برای رسیدن به مقصد نیست بلکه برای راه گم کردن است. برخلاف ادعاها، هدف اصلی در پشت بسیج وکالت تامین مشروعیت سخنگویی سیاسی جنبش نزد جهانیان نیست بلکه تثبیت اقتدار فردی و گروهی جریان سلطنت بر رقیبان خود در اپوزیسیون است. موضوع خیلی پیچیده و هدف هم چندان والا نیست.
انقلاب ژینا نه فقط فرهنگ سیاسی بلکه ارایش سیاسی و ترکیب فعالان و کنشگران جنبش را هم متحول کرده و نسل تازهای را به میدان فرستاده که خود ساخته، چند فرهنگه، پر توان با صدای رسا ست. این نسل فیگور رهبری برآمده از سنت قبیلهای و نژادی را بر فراز خود بر نمیتابند. تضاد اصلی فیگور اقتدارگرایی سنتی تنها با گروههای رقیب قدیمی نیست، چالش عمده این مدل رهبری با نسل جدید است که اتوریتهناپذیر است و نفس قیامش علیه پدرسالاری، قیممابی و هیرارشی است.
ملموسترین بروز این چالش در نخستین آزمون همکاری به ظهور رسید. در آن جهتگیری چندصدایی و ائتلافی که توییت مشترک علامت نخست آن بود، نشانی از جایگاه رفیع رضا پهلوی به جامعه مخابره نمیشد و او بهطرز غیرقابلقبولی از نظر هوادارانش، همقد دیگران شده بود. کوششهایی که با روتوش عکسها برای برجسته کردن او و محوریت دادن به نقش رضا پهلوی شد، این نقیصه هولناک را برطرف نکرد. بلوک منارشیست طاقت و تحمل دیدن این آرایش را نداشت که شاه را در قد و قامت فلان اکتیویست و هنرپیشه و فوتبالیست ببیند. شاه کجا و سلیبریتیها کجا، تازه اگر قرار بر ائتلاف و اتحاد و تشکیل مجلسی هم باشد، جای شاهزاده آن بالا بالاها ست. تاکتیک وکالت، نشاندن رضا پهلوی روی دوش بقیه است.
نارضایتی از رفتار رضا پهلوی در آن بلوک محافظهکاران موضوعی قدیمی است. میگفتند یادگار شاهنشاهی که فعال سیاسی نیست، او یک سیاستمدار است. برای رهبر شدنش هم خیلی تلاش کردند. اما او در خودش چنین توانایی را نمیدید یا بهدلایلی نامعلوم از قبول این مسئولیت سر باز میزد، طوری که در دوره انتخابات ریاست جمهوری رییسی و فراخوان نه به جمهوری اسلامی، او بر خلاف زنهار دادنهای ریشسفیدان، خود را به سطح یک اکتیویست تنزل داد با پلاکارتی به گردن و دادن امضای مشترک با هزاران نفر دیگر.
داستان نوسانات رضا پهلوی میان فیگور شاه مقتدر، شاه مشروطه، رییس جمهور فرضی و رهبر سیاسی، تاریخچه پر تناقض خود را دارد و او متناسب با اوضاع سیاسی جامعه یا فشارهای درونی گروههای مونارشیست به یکی از این نقشها در میآید. و اکنون که جنبش انقلابی حکومت اسلامی را تا لبه پرت گاه عقب برده، رل رهبری سیاسی عمده شده است.
اما مسأله این است که با جنبشی چنین جوان و جدید، کدام مدل رهبری و نمایندگی مناسب و جذاب است؟ مدل فردی یا جمعی؟ سمتگیری به سوی سازماندهی مدل رهبری انقلاب پنجاه و هفت یا مدل پلورال انقلاب زن، زندگی، آزادی؟ مدل سنت قبیلهای و ارثی حول یک شخصیت یا مدل چندصدایی همبسته و هارمونیک، مطابق با رنگارنگی و همبستگی خود جنبش انقلابی؟ به سوی حل بحران نمایندگی با شرکت جریانهای فکری و سیاسی مختلف و در جای نخست فعالان و نمایندگان جنبش های اجتماعی داخل کشور یا باد کردن یک تن؟
طرح وکالت برخلاف ادعاهای پیشین رضا پهلوی و حرکت نمادین قبلی برای نشان دادن سخنگویی دستجمعی، آشکارا با مضمون و رویکرد جنبش مهسا مغایر است و بازگشتی است به الگوی نمایندگی انقلاب پنجاه و هفت، همان پنجاه و هفتی که به شدت مورد نفی و نکوهش همین طیف است.
فیسبوک نویسنده
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|