سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ -
Tuesday 3 December 2024
|
ايران امروز |
به نظر میرسد که جریان اصلاحات علیرغم نقدهای جسته و گریختهای که به وضعیت جاری کشور طی سه ماه اخیر داشته به دلایلی نتوانسته قرائت خود از شرایط موجود را به عنوان یک قرائت مورد قبول به منتقدین و معترضین که از قضا طیف گسترده ای را نیز شامل می شوند ارائه نماید.
مهمترین مولفه های تاثیرگذار در عدم موفقیت اصلاح طلبان یا به عبارت دقیق تر جریان اصلاح طلبی در این رابطه فاصله و گپی است که در حوزه تعاریف مفاهیم میان اصلاح طلبان و معترضین وجود دارد. به مهمترین این اختلافات مفهومی اشاره می شود :
۱. دوگانه اصلاحطلبی و انقلابیخواهی:
جریان اصلاحات به خاطر فلسفه وجودی که برای خود تعریف کرده است رسالت خود را ایجاد تغییرات از طریق اصلاحات درنظر گرفته و از این بابت صندوق رای و انتخابات را به عنوان مهمترین و موثرترین ابزار برای ایجاد تغییرات می داند.
در مقابل طرف دیگر شکل گیری اعتراضات را نتیجه محتوم بی معنا شدن انتخابات و مشارکت در رای دادن عنوان کرده و بر این باور است که تغییر در ترکیب قوه مقننه یا مجریه قادر به ایجاد شرایط لازم برای برخورداری شهروندان از یک زندگی عادی نشده است. به نظر می رسد که این یکی از مهمترین محل های اختلاف میان حامیان اصلاحات و مخالفان آن باشد. شاید یکی از دلایل این اختلاف دیدگاه را باید اصرار و تاکید اصلاحات بر روش به جای هدف دانست و اینکه از نگاه اصلاحات آنچه مهم است خود مکانیسم انتخابات فارغ از دستیابی آن به نتایج مشخص می باشد.
۲. بود و نبود استراتژی:
جریان اصلاحات یکی از نقدهای خود به مخالفان اصلاح طلبی را عدم وجود یک استراتژی مشخص از سوی آنها عنوان می کند در واقع اصلاح طلبان جریان اعتراضی کنونی را جریانی می دانند که بعد سلبی آن بر بعد ایجابی اش غلبه دارد و از این منظر عدم همراهی خود با آن را توجیه می کنند. این در حالی است که از قضا مهمترین نقد منتقدین نیز به اصلاحات عدم ترسیم استراتژی مشخص از سوی این جریان برای گذار وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور از یک نقطه به نقطه دیگر است. از این زاویه جریان اصلاحات طی سه دهه ای که از عمر سیاسی آن می گذرد هیچ وقت مشخص نکرده که قرار بوده است چه کاری را و از چه طریقی انجام دهد به عبارت بهتر مهمترین ضعف اصلاحات انتخابات محور بودن به جای برنامه محور بودن آن می باشد که در شکل گیری اقبال جامعه نسبت به آن کاملا تاثیرگذار بوده است. بنابراین فقدان هدف و برنامه از دیدگاه معترضین بیش از آنکه متوجه آنها شود متوجه جریان اصلاح طلبیست.
۳. دوگانه داخل و خارج:
از نگاه اصلاح طلبان این نیروهای داخلی هستند که می بایست در جنبش های اعتراضی نقش محوری ایفا نمایند و از این بابت نقش آفرینی کسانی که در خارج از کشور هستند امری مطلوب به حساب نمی آید این در حالی است که شاید برای نخستین بار است که ایرانیان خارج از کشور توانسته اند پیوند عمیقی با تحولات داخلی ایران ایجاد کرده و از این نظر بر دوگانه داخل و خارج که سالها بر فضای سیاست ایران حاکم بوده فائق آیند.
۴. نگاه متفاوت به جنبش های اعتراضی:
از نگاه اصلاح طلبان، جنبش اعتراضی بیش از هر چیز نیازمند وجود یک رهبری مشخص از درون احزاب و گروه های سیاسی است که قادر به مدیریت بدنه اجتماعی جنبش ها باشد. در واقع نگاه اصلاح طلبان به جنبش ها نگاهی برآمده از برداشت سنتی نسبت به جنبش هاست که طی آن رهبران سیاسی و نه افراد برآمده از درون جامعه نقش محوری تری در آن داشته باشند، این در حالیست که از جمله ویژگی های جنبش های جدید متکثر بودن ، غیر رسمی بودن ، نداشتن رهبری مشخص و پیوند یافتن افراد فراتر از مرزهای ملی تحت تاثیر وجود شبکه های ارتباطی اجتماعی است. ویژگی هایی که به وضوح خواست اصلاح طلبان برای مرجع دانسته شدن خود را محقق نمی سازد و شاید بتوان همین مساله را علت اصلی مخالفت و یا عدم همراهی اصلاح طلبان با جنبش اعتراضی کنونی در نظر گرفت.
با توجه به آنچه که گفته شد به نظر می رسد که شکاف بین اصلاح طلبان و معترضین شکافی عمیق باشد که چشم انداز روشنی برای پر شدن آن نمی توان متصور شد. بدون آنکه بخواهیم در این رابطه قضاوتی داشته باشیم این فرض را می توان متصور شد که جریان اصلاح طلبی پس از رخدادهای اخیر دیگر یکجریان مورد اقبال از نگاه افکار عمومی به حساب نیاید.
تلگرام ایران فردا
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|