iran-emrooz.net | Thu, 05.10.2006, 12:55
تاريخچه پايتخت آغامحمدخان قاجار؛ طهران قديم
اميرهوشنگ انوری/اعتماد ملی
پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۵
آيا میدانيد محلات و خيابانهايی که اهالی ابرشهر چند ميليونی تهران را هماکنون در خود جای داده است، اغلب تاريخچهای شيرين و وجه تسميهای خواندنی دارند؟ عرض میکنم شيرين و خواندنی چون حکايت از درختان سرسبز و بلند، سايهسارهای خنک، فوارهها و آبگيرهای دلنشين و سکوتی روحانگيز میکنند. حکايت از مردی باصفا و نغمههای بهيادماندنی موسيقی دارند و به زمانی بازمیگردد که هنوز بزرگراههای مرگآفرين و ترافيک ويرانگر تهران امروزين اهالی خويش را به کام زندگی پرازدحام و مشغلههای پايانناپذير مدنيت مدرن نکشانيده بود.
نام تهران و شميران
در وجوه تسميه اين دو نظريات متعدد و متفاوتی از سوی اهل نظر پرداخته شده است، اما آنچه <احمد کسروی> در نام شهرها و ديهيمهای ايران نوشته است، به نظر درستتر میرسد. وی بر اين باور است که نام تهران در ابتدا <کميران> بوده که علاوه بر پايتخت نواحی ديگر از جمله کهران ارسبار، کهران خلخال، کهران زنجان، جهرم فارس و تارم قزوين میبايست از يک ريشه برخوردار باشند. او نتيجه میگيرد واژه <که> به معنی گرم است که به مرور ايام در گويش محلی به <تـ> تغيير نام داده و <ران> پسوند مکان و آبادی است. شميران نيز با همخانوادههای خود سميران، شميران، شميرم، سميرام و شميلان که در نواحی ديگر چون آران، وان، هرات، مرو، تارم، ساوه، توس و اسدآباد همدان و اصفهان بر آبادیهايی اطلاق میشود، از ترکيب <شمی> به معنای سرد و <ران> به همان مفهوم جا و آبادی پديد آمده است. در چنين حالتی تهران به معنای جا و آبادی که هوايی گرم دارد و شميران در نقطه مقابل آن به مکان سردسير اطلاق میشود. به اين ترتيب صورت درست املايی اين کلمه به صورت <طهران> نمیتواند صحيح باشد. با اينکه تهران در گذشتههای دور دهکدهای دورافتاده و غيرمعروف بوده، اما در منابع کهن چون تاريخ بلعمی، معجمالبلدان يا قوت حلوی و فارسنامه ابن بلخی نام آن آمده است. اينکه بنياد تهران به چه زمان بازمیگردد، بهدرستی روشن نيست، اما میتوان ادعا کرد به سبب همجواری با يکی از کهنترين نقاط مسکون بشری و مشهورترين شهرهای شرق زمين <ری>، تهران نيز قدمت به هزارههای دور ببرد، چنانچه يافتههای نوين باستانشناسی در تپههای باستانی قيطريه در مکان فعلی پارک و خانههای روبرو مويد چنين واقعيتی است.
طهران قديم
آنچه بهعنوان شکلگيری نخستين تهران بهعنوان نيای پايتخت شمرده میشود، به عصر شاه تهماسب صفوی، دومين پادشاه و فرزند بنيانگذار سلسله صفويه، بازمیگردد. اقامت کوتاه پادشاه قزلباش در آب و هوای مطبوع بهاری تهران باعث شد نظر موافق او را برای ساخت بناهای تازه، کاروانسراها و برجهای مستحکم جلب کند. اولين بنای رسمی تهران در سال ۹۷۱ هـ . قمری با ايجاد ۱۱۴ برج (به تعداد سورههای قرآن) آغاز شود. حصاری که در دور تهران کشيده شد، شش هزار قدم طول داشت و برای ساختمان آن و برجهايش، از دو منطقه بزرگ خاکبرداری کردند که بعدها به دو محل معروف <چاله ميدان> و <چاله حصار> تهران مشهور شدند. بعدها شاهعباس کبير که آبادی ايران را وجهه همت خود قرار داده بود و ديگر پادشاهان صفوی در آبادانی تهران کوشيدند. با تاجگذاری آقا محمدخان، سرسلسله قاجارها، به سال ۱۲۰۰ هـ . قمری در تهران مقدر شد تا اين شهر بهعنوان پايتخت ايران بيشترين نقش را در رويدادها و حوادث اين سرزمين ايفا کند. سلطنت ناصرالدين شاه، پادشاه مستبد و مقتدر قاجاريه، سرآغاز فصل نوينی در تاريخ شهر تهران بود. در روز يکشنبه يازدهم شعبان سال ۱۲۸۴ هـ . قمری طی مراسم باشکوهی که در بيرون شهر برگزار گرديد، با حضور شاه و عده زيادی از رجال، درباريان، اعيان، بازرگانان و سفرای کشورهای خارجی ساخت محدوده جديد و ابنيهها و خيابانهای نوينی آغاز شد و ۱۰ سال تمام به طول انجاميد. شهر جديد که با اصول مهندسی روزگار خود احداث شده بود، با ۱۲ دروازه به دنيای خارج راه داشت؛ دروازههای دولت، يوسفآباد و شميران در شمال؛ دولاب و دوشان تپه در شرق، باغشاه، قزوين و گمرک در غرب و دروازههای غار، رباط کريم و حضرت عبدالعظيم در جنوب شهر قرار داشتند. در واقع حدود جغرافيايی تهران عصر ناصری به شرح زير بود: در شمال طول خيابان انقلاب فعلی از حدود پيچ شميران تا کمی بعد از چهارراه کالج؛ جنوب خيابان شوش از حدود ميدان راهآهن تا ميدان شوش؛ غرب از حدود چهارراه جمهوری کنونی تا حوالی ميدان گمرک و در شرق خيابان ۱۷ شهريور و تا بعد از ميدان شهدا.
محلههای اصلی تهران
تهران عهد ناصری از پنج محله اصلی و تعدادی محلههای کوچکتر تشکيل میشد. محله دولت که به دليل نزديکی با کاخهای سلطنتی به اين نام خوانده میشد و به خيابانهای لالهزار، شاهآباد، اسلامبول، علاءالدوله (فردوسی)، سعدی، واگنخانه (اکباتان)، عينالدوله، دوشان تپه (شهدا)، نظاميه (بهارستان) و دروازه شميران امروزی محدود بود. محله عودلاجان که بعد از دولت دومين محله بزرگ تهران شمرده میشد، از خيابان خيام، کاخ گلستان تا ناصريه (ناصر خسرو)، حدود مسجد شاه، شال بوذر جمهری، پامنار و چراغ برق (اميرکبير) را دربرمیگرفت. درباره وجه تسميه عودلاجان نوشتهاند که اين نام عربی شده واژه <عودلاچان> به معنی بازار عطرفروشان است. محله سنگلج که از مناطق مهم شمرده میشد، امروز به پارک شهر تبديل شده است. چاله حصار و چاله ميدان نيز در جنوب شهر تهران قرار داشت. از جمله محلات فرعی تهران که هنوز نامی از آنان باقی مانده است، میتوان به سرپولک، خانیآباد، قناتآباد، باچنار، پامنار و بازار اشاره کرد.
تاريخچه برخی محلههای تهران
در اين بخش سعی میشود به تاريخچهای مختصر و وجه تسميه محلاتی پرداخته شود که هماينک زندگی در آنها جريان دارد و بسياری از اهالی اين محلهها از پيشينه مکان سکنای خود اطلاعی ندارند.
آجودانيه
بيشتر محلههای تهران به نام آبادکننده خود يا شخصيت مهمی که در آن زندگی میکرد، مشهور شدهاند. آجودانيه نيز به نام آبادکننده خود <آقا رضا عکاسباشی> آجودان مخصوص اقبالالسلطنه متولد ۱۲۵۹ هـ . قمری ناميده شد. آقارضاخان در ابتدا از ملازمان حضور ناصرالدين شاه بود، سپس در سال ۱۲۸۰ قمری به لقب عکاسباشی مفتخر گرديد. وی از سفرهای اول و دوم شاه به اروپا در سالهای ۱۲۹۰ و ۱۲۹۵ هـ . قمری او را همراهی کرد. منزل وی در منطقهای بود که به سبب سمتش به آجودانيه مشهور شد. وی در اواسط سال ۱۳۰۷ هـ . قمری به مرگ ناگهانی در باغ شخصی خودش فوت کرد و معروف شد که شاه به وسيله يکی از ملازمين خود او را با قهوه قجری مسموم کرده است. علت مسمومکردن آقارضاخان معاشقه و مراوده او با فروغالدوله، دختر ناصرالدين شاه و همسر علیخان ظهيرالدوله بوده است. روايت است شاه به وسيله داماد خود علیخان از اين ارتباط مطلع شد.
اختياريه
اختياريه در گوشه شمال شرقی خيابان پاسداران (سلطنتآباد) و شمال خيابان دولت قرار دارد. اين محله نيز به نام صاحب خود <صاحب اختيار> مشهور شد. ظاهرا نام قبلی اين منطقه حسينآباد بوده است که هماکنون نواحی غرب خيابان پاسداران و نام ميدانی در آن هنوز به اين نام شهره است. صاحب اختيار ملک شش دانگی ميرزا محمودخان قائم مقام بود که بعدها يک و نيم دانگ آن را صاحب اختيار خريد. گورستانی نيز در اين محله وجود داشته که اينک نبايد اثری از آن وجود داشته باشد.
اقدسيه
اقدسيه که قناتی نيز داشت سابقا حصارملا خوانده میشد. ناصرالدين شاه باغی و عمارتی در اين اراضی ساخت و نام يکی از کنيزان محبوب خود <امينه اقدس> را وجه تسميه آن کرده، آن را اقدسيه ناميد. اين محله در شمال اراج و جنوب دارآباد قرار دارد. اراضی اقدسيه را ظهيرالدوله بزرگ به ناصرالدين شاه اهدا کرده بود. در زمان رضاشاه به دانشکده اختصاص داده شد تا اردوی تابستانی خود را در آنجا بهپا کند. هنوز هم اراضی مذکور در اختيار ارتش است. حصاری که در شمال شرقی اقدسيه به نام حصارملا وجود داشت، وجه تسميه پيشين اين محله است.
الهيه
نام قديم الهيه خور آذين متعلق به عزهالدوله - همسر امينالدوله - بوده است. پس از اينکه ميرزا جعفر حکيم الهی اين اراضی را خريد و در آن به آبادانی پرداخت، آن را <الهيه> خواندند. در زمان ناصرالدين شاه يک کارخانه کبريتسازی در اين محله داير بوده که از کوششهای ميرزاعلی خان امينالدوله، صدراعظم با تدبير عصر قاجار بوده است. باغهای الهيه در اوج زيبايی و طراوت قرارداشت از جمله باغهای معروف و بزرگ الهيه باغ شرکت نفت است که هنوز باقی است. باغ سفارت آلمان نيز از جمله باغهای قديمی الهيه شمرده میشود. اين باغ پنج هکتار وسعت داشت- نمیدانم هنوز هم دارد يا خير - و درختان با شکوهی در آن کاشته بودند.
حکيميه
حکيميه با فاصله اندکی در شمال جاده دماوند و جنوب اتوبان بابايی امروز قرار دارد. اين منطقه در دوران ناصری منزل اول سفر به طرف دماوند بوده است. از قرار مدتی نام آن <اماميه> بوده. چون ميرزا علینقی حکيم الممالک آن را خريداری و آباد کرده است به نام خود <حکيميه> ناميد. حکيم الممالک پسر ميرزا اسماعيلخان يهودی بود که مسلمان و پيشخدمت محمدشاه قاجار شد. حکيم الممالک طبيب محمدشاه و ناصرالدين شاه بود و زمانی هم حاکم قم گرديد. او در سال ۱۲۴۹ ه. قمری متولد و در سال ۱۳۲۱ ه. قمری وفات کرد. بعد از حکيم الممالک ميرزا زينالعابدين امام جمعه آن را خريد و مدتی به اماميه معروف شد. حاج ميرزا زينالعابدين امام جمعه ظهيراسلام فرزند حاج ميرزا ابوالقاسم سومين امام جمعه شهر تهران بود، همين امام جمعه است که داماد ناصرالدين شاه شد و زندگی او حوادث فراوانی را بهدنبال آورد، وی هماکنون در آرامگاه خانوادگی خود در سرقبر آقا دفن است.
امجديه
در محل ورزشگاه کنونی شيرودی، ميدانی وجود داشت به مناسبت نام امجد الوزرا يکی از علمازادگان قزوين به امجديه موسوم شد. اين ميدان در قديم محل برگزاری مسابقات و مراسم ورزشی بود. ساخت ورزشگاه امجديه در سال ۱۳۱۴ شمسی آغاز شد و در بيستم خرداد ۱۳۲۰ شمسی آيين گشايش استخرهای شنای شماره يک امجديه انجام يافت. آنچه در اين ورزشگاه حائز اهميت است استفاده از کاشیهای صحنه جنگ ديو و رستم، تنها باقی مانده بنای عالیقاپوی تهران است که از روی صحنه بالای در ارگ کريم خانی شيراز ساخته شده بود، اين کاشيکاری که تاريخ ۱۲۷۳ ه. قمری را بر خود نقش دارد کار محمدعلی شيرازی است و در محل فعلی بالای ديوار روبهرو مدخل ورزشگاه خودنمايی میکند.
امير آباد
اين محله در جنوب غربی يوسف آباد از احيائات مرحوم ميرزا تقیخان اميرکبير است.امير پس از آنکه به صدارت نشست بر سبيل رسم رايج، عمارت و باغ و آبادی اميرآباد را احداث نمود و هر وقت که فراغتی میيافت برای استراحت به آنجا می رفت. در اين منطقه قلعهای استوار و کشتزار و درختان فراوان آن را پوشانيده بود. در فاصله سالهای ۱۳۲۰۰- ۱۳۲۴ ه .شمسی) طی جنگجهانی دوم آمريکايیها در آن استقرار داشتند. آمريکايیها در مدت اقامت خود ساختمانها، انبار، استخر و کارخانه مولد برق در آن ساختند در قسمت غربی اميرآباد سربازان ايرانی ميدانی به منظور تيراندازی احداث کرده بودند. اميرآباد در سال ۱۳۲۴ شمسی تحويل دانشگاه تهران گرديد و بخشی از آن کوی دانشگاه خوانده شد.
اوين
ريشه و اشتقاق نام اوين تا حدود زيادی مجهول است. در زبان روسی <ايوا> به معنی گلابی است، شايد ميان اين کلمه و گلابیهای مرغوب اوين ارتباطی وجود داشته باشد. تاريخ بنای آبادی نيز مانند نامش چندان روشن نيست. در اولين کشتزارهای زيبا و باغهايی که برخی از آنان هنوز وجود دارند زمانی رخ مینموده است. روزگاری باغهای معروف اوين به اين قرار بودند: باغ ورثه کربلايی محمد حسين، باغ حاجی سيد ابوطالب، باغ ميرزا عبدالوهاب خانی، باغ نعمتی، باغ ورثه حاجی کاظم، باغ علی پور، باغ سرهنگ عشقی، باغ ارباب عزيزا...، باغ وزير... قلعه سعادت آباد در غرب اوين در زمره اراضی اين ناحيه به شمار میرفت که حاجی سيد عزيزا... اوينی آن را به حاجی سيدحسن درکهای فروخت و از آن پس به سادات آباد ناميده شد که همين سعادت آباد امروزی است. رضا شاه که ولع زمينخواری داشت تصميم گرفت اراضی آباد و خوش آب و هوای اوين را به نام محمدرضا وليعهد خريداری کند. به اسدی معاون توليت آستان قدس رضوی دستور داد تا عرصه و آب اوين را که در اختيار آن آستان بود در اختيار شيخ محمد خالصیزاده اجاره دهد تا از اين طريق دستاندازی در اين اراضی آسان شود. احجاف و ستمی که خالصیزاده بر دهقانان و کشاورزان اوينی روا داشت آنان را به تظلمخواهی درعدليه واداشت. از اتفاق قاضی محکمه احمد کسروی بود که شرح ماوقع را در کتاب <زندگانی من> نگاشته است. توصيهها و فشارهای دربار تاثيری در رای قاضی نکرد و سرانجام دادگاه به نفع کشاورزان اوين حکم صادر کرد. گفت و شنود کسروی با تيمورتاش وزير دربار از نکتههای خواندنی تاريخ معاصر ايران است. به هر صورت در زمان محمدرضا پهلوی با تصويب نامهای از سوی هيات وزرا اراضی اوين به نمايشگاه بينالمللی دانشگاه ملی (شهيد بهشتی) و باشگاه شاهنشاهی ( انقلاب) اختصاص يافت.
بهجت آباد
اين منطقه در جنوب يوسف آباد در سال ۱۲۸۸ ه.قمری (سال قحطی) به دستور ميرزا يوسفخان مستوفی الممالک آباد شد. بهجت آباد از اراضی متعلق به ميرزا يوسف آشتيانی صدراعظم بود که ظاهرا به نام يکی از دختران ميرزا يوسفکه همسر جلالالدوله پسر مسعودميرزا ظلالسلطان فرزند ارشد ناصرالدين شاه بود نامگذاری شده است. اين اراضی که تا خيابان انقلاب و شرق خيابان وليعصر را در برمیگرفت تا سال ۱۳۱۵ شمسی کشت و زرع میشد. کالج آمريکايیها که به مدرسه البرز معروف شد در اراضی بهجت آباد تاسيس يافت. يپرم خان ارمنی در سال ۱۳۲۹ ه. قمری اردوی خود را که مرکب از ارامنه بود در بهجت آباد استقرار داده بود. بهجت آباد به سبب سرسبزی و صفايی که داشت از تفرجگاههای تهران عهد قاجار به شمار میرفت.
پونک
در جنوب شرقی فرحزاد واقع است، اهالی آنجا معتقد بودند چون در اراضی اين دهکده پونه زيادمیرويد، به اين نام معروف شده است. پونک در قديم از باغهای بزرگ خرابه ده، سبزیکار، هشت درختی، ميانه، حياط امامزاده وشوتخت تشکيل شده بود. ساکنان قديمی پونک را مهاجرينی از خراسان و ارنگه ديهی در جاده چالوس تشکيل میدادند. يک رشته قنات و درختان انار، انجير، گردو، ازگيل، گيلاس آلبالو، توت و شاتوت زيبايی خاصی به اين منطقه بخشيده بود.
تجريش
براساس منابع تاريخی تجريش در حدود ده هزار سال پيش <طجرشت> خوانده میشد. همچنين طغرل موسس امپراتوری عظيم سلجوقی در ۴۵۵ ه. قمری هنگامی که در انتظار رسيدن دختر خليفه القائم باا.. عباسی جهت ازدواج با او بوده است در تجريش درگذشت، از اينرو دختر خوش اقبال به بغداد بازگردانده شد. تجريش قديم دارای سه محله بود: ۱- محله بالا ۲- محله پايين؛ ۳- محله قلعهنو - زعفرانيه، محمديه، ناودانک، جعفرآباد، رضاييه و کاظميه محلههای حومه تجريش به شمار میرفتند. جمعيت تجريش طبق سرشماری سال ۱۳۳۵ شمسی بالغ بر ۲۶۶۴۰۱ تن بوده است. نواحی محله بالای تجريش از اين قرار بود، باغ فردوس، چهارراه حسابی، زعفرانيه، الهيه، ناودانک، و محمديه، محله پايين نيز شامل نواحی ظهيرالدوله، سه راه دزاشيب، سه راه قيطريه، اسدی و فردوسی میشد. بيش از سی رشته قنات کوچک و بزرگ در آبادانی تجريش سهم فراوانی داشت و سيرابکننده باغهای فراوان آن بود. تجريش از ابتدای دوره قاجار مورد توجه درباريان و اهالی شهر تهران بوده است. برخی از اعيان تهرانی به منظور ييلاق باغهايی را در تجريش خريداری کرده بودند. محمد شاه، سومين پادشاه قاجار، دستور ساخت قصری را در تجريش داده بود که در واپسين سال حيات او ۱۲۶۴۴ ه.قمری) ساختمان آن به پايان رسيد و از اتفاق وی در ششم شوالهمان سال در قصر محمديه درگذشت. اراضیای که قصر محمديه در آن بنا شد امروز به باغ فردوس مشهور است. در سمت جنوبی قصر محمديه حاج ميرزا آقاسی، صدراعظم محمدشاه نيز کاخی بنا کرد که امروز آن ساختمان هنوز پا برجاست و درختان چنار تنومند باغ فردوس يادگاری از آن دوران است، اما قصر محمديه به کلی ويران شد و اثری از آن باقی نيست.
داوديه
داوديه که در حال حاضر در غرب خيابان شريعتی و جنوب قلهک قرار گرفته است، ابتدا به <ارغوانيه> معروف بود. ميرزا آقاخان نوری صدراعظم مشهور ناصرالدين شاه اين محل را خريد و به نام پسرش <ميرزا داودخان وزير>، داوديه خواند و در آبادی آن کوشيد. از قرار اين اتفاق میبايست در سال ۱۲۶۷ . ق رخ داده باشد. نقل است که ميرزا آقاخان باغ وسيع و چند رشته قنات در آن محل پديد آورد، همچنين قصری در آن اراضی ساخته شد که ناصرالدين شاه نيز گهگاهی به آن آمد و شد داشته است. در سال ۱۲۹۶ . ق در داوديه پادگانی ساخته شد که در اختيار قزاقخانه قرار گرفت و <دوما نتوويچ> رياست آن را عهده دار بود. شخصی به نام <عبدا... معنوی> نيز پرورشگاهی در داوديه ساخت که در تاريخ ۲۵ آذر ۱۳۳۷ شمسی افتتاح گرديد.
دروس
دروس از قديم نيز به مانند امروز در شرق قلهک است و از شمال به رستمآباد و از جنوب به چالهرز در مغرب به سلطنت آباد (پاسداران) محدود میشد. دروس دهکدهای بود ارمنینشين که به کشاورزی در اراضی آن مشغول بودند. ساکنان ده در قلعهای که در آن حدود بود زندگی میکردند. مالکيت ده در اختيار حاج مخبرالسلطنه هدايت نويسنده کتاب خاطرات و خطرات بود که هم اکنون نيز مقبره خانوادگی او در آنجا قرار دارد. مخبرالسلطنه بيمارستانی نيز به نام خود در آن اراضی بنا کرد که هنوز هم در کار است. دو رشته قنات در اين ده جاری بود يکی قنات نصرت در محل چهارراه قنات فعلی و ديگری در مشرق دروس به نام <قنات شيبانی> که هر دو کماکان جاری هستند. از جمله حوادث تاريخی دروس يکی بمباران شدن آن توسط هواپيماهای روسی در ابتدای جنگ جهانی دوم به سبب نزديکی اين منطقه با کارخانه اسلحه سازی سلطنت آباد و ديگری مرکزيت تبليغات حزب توده در سال ۱۳۲۱ شمسی است. از قرار دکتر يزدی و دکتر احتشام به منظور جذب کارگران قورخانه و ضرابخانه ملکی را در دروس از مخبرالسلطنه اجاره کرده و تابلوی حزب توده بالای آن افراشتند. <لويی واندنبرگ> درباره آثار تاريخی دروس به سفالهای تيره رنگی برمیخورد که به نظر اين باستانشناس به هزاره دوم پيش از ميلاد تعلق دارند.
سرخه حصار
سرخ حصار نام ده کوچکی بود در دامنه کوه. در سال ۱۳۰۳ هـ . ق بنياد قصری در آنجا گذارده شد که به قصر ياقوت معروف گشت. اين قصر يک کاخ ييلاقی به شمار نمیرفت بلکه ناصرالدين شاه بيشتر در پاييز و زمستان آن هم پس از انجام مراسم شکار از آن استفاده میکرد. وجه تسميه اين کاخ را به دو سبب نوشتهاند، يکی اينکه در سرخ حصار واقع بوده و ديگری اينکه شيشههای در و پنجره آن عمارت سرخ رنگ بوده است. علت اينکه اين منطقه را سرخ حصار ناميدهاند شايد به خاطر سرخی سنگهای آن منطقه و يا خرابهای از سنگهای سرخ رنگ که در آن ناحيه وجود داشته بوده است. مراسم معروف آشپزان در عهد ناصری هر ساله در سرخه حصار برگزار میشد. همچنين در اين منطقه آسايشگاهی مجهز جهت درمان و استراحت کارگران مسلول و خانوادههای آنان بنا گرديد.
عشرت آباد
آبادانی عشرت آباد به دهه ۱۲۹۰ هـ . ق و عهد ناصرالدين شاه قاجار مربوط میشود. هم اکنون که بزرگراه صياد شيرازی را تا ميدان سپاه (عشرت آباد) امتداد دادهاند عمارت کلاه فرنگی زيبايی که در محدوده نظامی قرار دارد از پس ديوارهای پادگان خود نمايی میکند. کلاه فرنگی عشرت آباد عمارت سه طبقهای است مشرف به استخری زيبا که هر طبقه شامل يک تالار و دو اتاق میشود. تالار طبقه دوم تالار آينه است که سراسر آن آيينه کاری و خاص استراحت شاه بوده است. ناصرالدين شاه عمارت کلاه فرنگی را برای اقامت همسرش <انيس الدوله> اختصاص داده بود. در کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ شمسی، کودتاچيان چند نقطه مناسب شهر را برای استقرار قوای نظامی خود انتخاب کردند که يکی از آنها عشرت آباد بود، از قرار بعد از اين تاريخ است که پادگانی نظامی که هنوز هم برجای خود باقی است در عشرت آباد تاسيس گرديد.
http://www.roozna.com