سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ -
Tuesday 3 December 2024
|
ايران امروز |
امتداد: هر چند سال یک بار که اعتراضات خیابانی شکل میگیرد، نیروی ضد شورش مجهزتر از قبل به خیابان میآید در حالی که معترض هر سال با همان استخوان و گوشت و عصبِ سالهای قبل در خیابان است. معترض در طول این چند دهه یک شخص واحد، یک نسل یا طبقه اجتماعی یکسان نبوده و تغییرات درونی و بیرونی داشته، اما شبیه یک مجموعه محورِ انتقال دهنده تجربه به گروه ادامه دهنده خود عمل کرده است.
به عنوان مثال در اعتراضات جاری یک شعار حذف شده داریم. شعاری که در سالهای گذشته پرتکرار و مورد بحث بود ولی اکنون شنیده نمیشود: “رضا شاه روحت شاد”. برداشت اولیه از این شعار به دلیل تبلیغات سلطنتطلبان خارجنشین، به خواستن پهلویها تعبیر میشد. ولی در واقعیت به رابطه مردم معترض با حکومت پهلویها نمیپردازد بلکه مثل همهی دیگر شعارها بیانگر رابطهی معترض با حکومت فعلی و کنایه است. کنایهای برای بیان ناکارآمدی و تمسخر و موضوعاتی از همین دست اما تنها در همین کارکرد کنایی و نه خواستن کسی یا حتی اعلام رضایت از کسانی. حالا اما معترض به این نتیجه رسیده است که کار با کنایه راه نمیافتاد. او گفتمان شعار را تغییر میدهد.
معترض در یک برهه راهپیمایی سکوت برگذار کرده است، چیزی که امروز از طرف خودش تمسخر و رد میشود. این روند تغییرات در طی چند دهه او را به جایی میرساند که اکنون میبینیم آینهای در برابر خشونت وارده قرار میدهد، هرچند در تلاشی نابرابر. معترض نه تنها گفتمان شعار اعتراضی را تغییر میدهد، بلکه آن را در بستری مداوم تغییر میدهد، یعنی حتی وقتی به زعم ما در حال اعتراض نیست مثلا در انتخاب پوشش یا گعده در جلو پاساژ کوروش. او از یک سو به طور مداوم تجربیات قبل را به ارث میبرد و خود را جلو میراند و از سوی دیگر، ظرف ظرفیت او در بستر حوادث روز سر میآید و باید دید هر بار با کدام حادثه لبریز شده است. ویژگیهای آن حادثه که تلنگر منتهی به اعتراضات پس از خود است، میتواند در غلظت تغییرات ایجاد شده در گفتمان شعار موثر باشد.
معترض با این حال هر بار که گفتمان اعتراضی را تغییر داده است، میداند که استخوان و گوشت تنش را نمیتواند تغییر دهد. او با این آگاهی در برابر زره و آهن داغ میایستد و خطر میکند. هر بار میداند که نیروی گارد آهنپوشتر از قبل است پس رفتهرفته سعی میکند این نابرابری را به طریقی کاهش دهد. یک روش کاهش این نابرابری، لحاظ کردن آن در تغییرات گفتمان اعتراضی است. یعنی شعارها محلی برای بیان خواسته، ولی در کنار آن ابزاری برای کاهش این نابرابری نیز باشند.
لباس زرهی گارد، نه تنها از گوشت و استخوان او مراقبت میکند، بلکه در طرف نظم حاکم یا حاکمیت ایستاده است و از او نیز مراقبت میکند. هر چه نیروی گارد بیشتر در امنیت باشد، حاکمیت بیشتر در امنیت است چه یکی از اهداف تجهیز بیشتر نیروی گارد، تقویت این ایده در ذهن موافقان حاکمیت است که امنیت من به صورت نوعی/جمعی تامین است.
معترض در یک زمان شعار بیشرف را خطاب به نیروی گارد و دیگر حاضران جبهه مخالف به کار میبرد اما امروز شعار را رکیک میکند. با این تفاوت که شعار رکیک را به نیروی گارد پرتاب نمیکند. او شعار رکیک را به سمت حاکمیت میاندازد، به آنچه نیروی گارد از او حمایت میکند و به آنچه نیروی گارد را تقویت میکند. این حمله به پشت لباس آهنین نیروی گارد، واکنش روانی معترض به یک نابرابری در تجهیزات است، اما تنها همین نیست. شعار در اعتراض خیابانی، کیستی معترض را نشان میدهد.
شعار رکیک از هر جایی از جامعه معترضین که آغاز شده باشد، پرتابکنندگانش یک روزه به آن نرسیدهاند. آنها با نگاهی به کلیت روند اعتراضات در چند دهه اخیر، شناختی از رفتار حاکمیت پیدا کردهاند. در تمام این سالها رفتار غالب حاکمیت با معترضان، در مقایسه با رفتارش با خواسته همان معترضان متفاوت بوده است. حاکمیت هر بار فیزیک معترض را سرکوب کرده است اما خواسته، یا روح حضور او را به شدت نادیده گرفته است. معترض در حقیقت کسی است که همیشه نادیده انگاشته شده. شعار رکیک فحاشی است. فحاشی شوریدن علیه نظم مستقر است که در اینجا، نظم مستقر نادیده گرفته شدن طی چند دهه است.
حاکمیت با چند روش موازی با معترض برخورد کرده است. با تقویت آهن، با سنت، عرف و شرع، و در نهایت با جایگاه قدرت برای نادیده گرفتن خواستهی معترض. این بار اما اعتراضات به دلیل نقطهی شروع خود، از آغاز با شکستن هیمنهها شروع کرده است. با نخواستن علنی حجاب اجباری. معترض اگرچه بدن را مثل همیشه در برابر آهن قرار داده است اما این مرتبه چون میخواهد نادیده گرفته نشود، رکیکگویی نیز میکند.
شعار رکیک به همان دلیل که رکیک است و در جامعهای پر از سانسور و ادعای اخلاق سر داده شده است، مخاطب را مجبور به کوتاه آمدن از نادیده گرفتن میکند. این اجبار در ابتدا به دلیل جا خوردن مخاطب از جسارت معترض ایجاد میشود. معترض با شعار رکیک مخاطب را به مخاطبی که جا میخورد پس پاشنه آشیل دارد ساده سازی میکند. سپس میتواند واکنش روال او را تغییر دهد.
دلیل دوم این اجبار، نگرانی حاکمیت از شنونده خنثی و طرفدار است. شنونده خنثی کسی است که در سمت حاکمیت نمیایستد ولی در صف معترضان نیز نیامده است. شکستن هیمنه قدرت در ذهن چنین مخاطبی که در همین شرایط ناعادلانه اقتصادی و اجتماعی زندگی میکند دلیل دومی است که مخاطب را مجبور به پذیرفتن روح حضور معترض میکند.
این روزها غالب جمعیت معترضین را افراد موسوم به نسل زد تشکیل میدهند که یکی از معیارهای شناخت آنها، تولد و زیست روی موج اینترنت و شبکههای اجتماعی است. یک نگاه به نوع مکالمات برخی از آنها، و نه همه، ما را به مکالماتی با کلمات رکیک در گفتگوهای دوستانه میرساند. نسل مجازیزی، به همان میزانِ رهایی در بستر اینترنت و به دلیل مجازی بودن مناسباتش، نسبت به کلمات رکیک بیتفاوت است. او با شنیدن و به کار بردن کلمه رکیک احساس خطر و تنزل جایگاه اجتماعی نمیکند. با این حال از تاثیر آن بر بقیه جامعه آگاه است زیرا با آنها زندگی کرده و شناخت دارد. او ناخودآگاه به پس پشت اذهان چهلسالهی همه حمله کرده و زمین بازی جدیدی تعریف کرده است. در این زمین بازی، او نیاز به زرهپوش بودن ندارد، بلکه چشم دیگران را به در دسترس بودن هیمنه حاکمیت روشن میکند.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|