يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 08.10.2022, 12:24

منشور همزیستی فردا را بنویسیم!


امید بی‌نیاز

حکومت فعلی به پایان راه رسیده است. معلوم نیست چند روز یا چندماه از عمر آن باقی مانده باشد؛ اما هرچه هست، با شرایط پیش‌آمده قرار نیست برقرار بماند. خطای بزرگ حاکمان آن بود که نفهمیدند ساحت زندگی محدود به بازی‌های سیاسی نیست و با مستمسک قرار دادن «زندگی» در این بازی، در دام بازی دیگری افتادند که «زندگی» برای آنها ساخت.

این روزها شدت خشم و واکنش‌های خشونت‌آمیز اجتماعی بدانجا رسیده است که هر تلاشی از جانب اهل سیاست یا فکر برای جلوگیری از خشونت و یا هدایت اعتراضات به شرایط غیرخشونت‌آمیز و با مجموعه‌ای از مطالبات محدود و مشخص احتمالا گوش شنوایی نخواهد داشت. البته در پیش‌آمد این رخداد بی‌تردید مسئولیت بزرگی بر گردن همان اهالی است که سال‌ها (با هر توجیه و عنوانی) کنج عافیت را بر «ایثارگری برای اجتماع» ترجیح دادند و اینک که زمان مرجعیت آنهاست، دیگر اعتباری برای این کار ندارند. این موضوعی است که پیش از این نیز مورد توجه بود، اما گوش شنوایی نیافت و بهتر است از آن بگذریم.

وضعیت خشونت‌آمیز طبعا وعده‌ای برای زندگی بهتر نیست. اما این ضرورتا بدان معنا نیست که قابل کنترل و مدیریت نباشد. به تعبیر دیگر، اگرچه خشونت می‌تواند حتی به جنگ منتهی شود، اما هیچ ضرورتی آن را مستقیما به وضعیت جنگی هابزی رهنمون نمی‌شود. پس هنوز باید راهی جست برای آنکه از درافتادن به چنان موقعیتی پیشگیری شود. در این جستجو رویکرد پدیدارشناسانه به موضوع می‌تواند راهگشا باشد.

آنچه در وضعیت خشونت‌آمیز کنونی می‌بینیم، در سطح هوشیار، امری در ساحت تدبیر منزل است. آنجا که «زیستن» پیشا-سیاسی (در معنای سنتی آن) در معرض مداخله مستقیم و بیش از اندازه سیاست و مشخصا «قدرت» قرار گرفته است و در نتیجه، بیش از هر چیز برای رهایی از چنین مداخله‌ای تلاش می‌کند. این عرصه مشخصا عرصه حیات اقتصادی و سبک زندگی را در بر می‌گیرد و «ضدیت» با نظام حاکم بیش از هر چیز در تلاش برای رهایی از پیامدهای فسادآمیز و ویرانگر این مداخله ریشه دارد و از آنجا که تمام تقلاها در این زمینه با لجاجت حاکمان ناکام مانده است، چاره‌ای جز پایان بخشیدن به آن برای معترضین متصور نیست.

سیطره دغدغه‌های «تدبیر منزل» بر عرصه مدنی، نگران‌کننده است، اما همزمان می‌تواند ظرفیت‌های امیدبخشی را نیز داشته باشد که مهم‌ترین آن، «همچنان تا حدودی پالوده ماندن پولیس از ویرانی جنگ خشونت‌آمیز» است. به بیان ساده‌تر، با وجود آنکه حکومت در دهه‌های اخیر با بی‌اعتنایی‌های مکرر به مطالبات اجتماعی، عملا موقعیت خود را در «تصاحب مشروع و انحصاری حق اعمال خشونت» را از دست داده است و تنها به واسطه برخورداری از اسلحه و منابع مالی و تبلیغاتی در مقام «گنده لات محل» قرار گرفته است، این بی‌حکومتی شهروندان را در موقعیت «جنگ همه با همه» قرار نمی‌دهد و تمییز «دوست» از «دشمن» در این وضعیت متفاوت از موقعیت هابزی است که کارل اشمیت نیز مورد توجه قرار می‌دهد.

در این شرایط، گروه‌های اجتماعی در چنان منافع بنیادینی در اتحاد قرار می‌گیرند که نه تنها دچار تضاد منافع آشکار نیستند، که چونان گروه‌های هم‌منفعت «دوست» صرفا یک دشمن مشخص را در برابر خود یافته‌اند که همانند «حکومت» است. این اتحاد مبتنی بر «دوستی» در میان قاطبه اجتماع ناگزیر به غلبه بر «دشمن» محدود اما واجد امکانات بی‌شمار منتهی خواهد شد و از همین روست که در ابتدای این تحلیل می‌توان با قطعیتی (سیاسی)، از «پایان» حکومت موجود سخن گفت.

اما نکته مهم‌تر از این پایان، دغدغه آغاز دیگری است که در آن، گروه‌های «دوستی» کنونی در غیاب «دشمن بزرگ»، دچار تکثری می‌شوند که می‌تواند امیدبخش یا خطرناک باشد. امیدبخشی این تکثر از آن جهت است که فرصت گسترش آنچه در این سال‌ها در سرکوب حیات مدنی از سوی حکومت، در «منزل» در جامعه تجربه شده بود، به ساحت مدنی بسط یابد. رواداری اجتماعی که از جمله به‌خصوص در زمینه تحمیل حجاب اجباری در مخیله عمومی شکل گرفته است، دستاورد کوچکی نیست. همه می‌دانیم که تحمیل ارزش‌های نسل‌های قبلی بر نسل جدید در این ساحت پیشینه‌ای بیش از اجبار حکومتی دارد؛ اما اکنون به نوعی رواداری عمومی رسیده است.

این نکته را در درک و پذیرش تفاوت‌های سبک زندگی در عرصه‌های مختلف دیگر نیز می‌توان مشاهده کرد که با شدت متفاوت، شیوه‌های ارتباطی بین‌نسلی را در جامعه ایرانی دگرگون کرده است. اما از سوی دیگر خطرناک نیز می‌تواند باشد. زیرا شدت مخاطره «دشمن بزرگ» به اندازه‌ای است که باعث غفلت از تفاوت‌های بنیادین و حتی رقابت‌های گروه‌های مختلف «دوستی» در جامعه می‌شود و در نتیجه در لحظه فقدان دشمن بزرگ، «دشمنی‌های کوچک» فاقد پیش‌زمینه می‌تواند به بروز بحران‌های جدید رهنمون شود. اینجاست که فرصت فعالیت روشنگرانه برای اهل سیاست و فکر دوباره گشوده می‌شود و به نظر می‌رسد دست‌کم به جبران خطای گذشته، لازم است اینک نقش موثر برای چنین موقعیتی ایفا شود.

با این حال، عملکرد سیاسیون در این مدت کوتاه نشان از آن دارد که متاسفانه همچنان قرار است ایفای نقش منفعل و فرصت‌طلبانه خویش را ادامه دهند. اما اهل فکر هنوز می‌توانند از میراث سرمایه اجتماعی گذشته خویش (که هنوز همانند اهل سیاست به پایان نرسیده است) بهره‌برداری کنند. نمونه‌ای در این زمینه کافی است: میرحسین موسوی که در سال‌های اخیر به‌واسطه حصر ظالمانه از عرصه کنش‌گری سیاسی معطوف به قدرت دور مانده است، هنوز می‌تواند با یادداشتی کوتاه در مقام یک روشنفکر، جامعه را به شوق آورد؛ هرچند تالی اصلاح‌طلب‌اش، یعنی سیدمحمد خاتمی دیگر چنین اعتباری ندارد.

با این حساب، به نظر می‌رسد مسئولیت تاریخی اهل فکر در این موقعیت، بیش از هر چیز اندیشیدن به وضعیتی است که در فقدان ناگزیر «دشمن بزرگ» به زودی پدید خواهد آمد. برای این وضعیت می‌بایست «ارزش‌های دوستی و دشمنی» را تعریف و سطح‌بندی کرد. نمونه سرنمونی چنین کاری را می‌توان در «منشور جنبش سبز» جستجو کرد. اینک و با توجه به مجموعه تحولات پیش‌آمده، شاید «منشور دوستی و دشمنی» مورد نیاز باشد و یا شاید «منشور» دیگری که در گفتگوی عمومی اهل فکر مورد وفاق قرار گیرد. اما آنچه هست اینکه چنین مداخله‌ای برای پیشگیری از بروز جنگ «همه با همه» و همچنین انتقال تجربه انباشته اجتماعی این سال‌ها در حوزه «تدبیر منزل» به عرصه مدنی و ارتقای آن به جستجوی عمومی و هم‌پوشان «زندگی بهتر» ضروری و عاجل است.

در این موقعیت اهل فکر باید مخاطره ناشی از حفظ «گفتگوی عمومی» را به جان بخرند و نگذارند آخرین میراث «دشمن بزرگ»، نابودی بنیادهای رواداری تجربه‌شده برای شرایطی باشد که گروه‌های متکثر «دوستی» در مقام «رقابت»، «مجادله»، «تخاصم» و یا «دشمنی» مبتنی بر منافع جمعی قرار می‌گیرند. حفظ ارزش‌های سازنده این رواداری و فهم عمومی برای تبدیل «دوستی» به «رقابت» و نه «دشمنی» نیازمند همتی جمعی در میان روشنفکران و دانشگاهیان و به‌طور کلی «اهل فکر» جامعه است. باید گام برداشت!

*کانال تلگرام کلمه




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024