چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 03.12.2024, 20:12

آمریکا ناوگان ارواح برای قاچاق نفت ایران را تحریم کرد


وزارت خزانه‌داری آمریکا می‌گوید ۳۵ شرکت و نفتکش دخیل در قاچاق نفت ایران را تحریم کرده است.

بر اساس بیانیه‌ای که روز سه‌شنبه ۱۳ آذر در وب‌سایت وزارت خزانه‌داری آمریکا منتشر شده، ۱۴ شرکت ثبت شده در هند، امارات، چین، هنگ‌کنگ، پاکستان، لیبریا، جزایر مارشال و ایران به لیست تحریم‌های آمریکا اضافه شدند.

به علاوه، ۲۱ نفتکش دخیل در قاچاق نفت، محصولات نفتی و پتروشیمی ایران، موسوم به «ناوگان ارواح» یا «ناوگان سایه»، نیز در لیست تحریم‌های آمریکا قرار گرفته‌اند.

پیشتر کلیر جانگمن مدیر بخش ردیابی نفتکش‌ها در سازمان اتحاد علیه ایران هسته‌ای به رادیو فردا گفته بود این سازمان حدود ۴۰۰ نفتکش «ناوگان سایه» را که در کار قاچاق نفت ایران بودند، شناسایی کرده است که بسیاری از آنها هنوز در لیست تحریمهای آمریکا قرار ندارد.

شرکت مشاوره انرژی، وُرتکسا، نیز ماه گذشته اعلام کرد دست‌کم ۱۹۰ نفتکش غول‌پیکر در میان «ناوگان سایه» هستند که هر کدام ظرفیت حمل دو میلیون بشکه را دارند و هنوز ۶۰ درصد آنها تحریم نشده‌اند.

ناوگان ارواح به نفتکش‌هایی گفته می‌شود که با خاموش کردن سیستم شناسایی خودکار، بصورت پنهانی محموله‌های نفتی را با توسل به انواع روش‌ها به بازارهای مقصد می‌رسانند؛ از جمله تخلیه چندباره محموله‌های نفتی در دل اقیانوس‌ها به نفتکش‌های دیگر و تغییر اسناد و برند نفت.

خزانه‌داری آمریکا می‌گوید اقدام جدید برای تحریم شرکت‌ها و نفتکش‌های فعال در قاچاق نفت ایران واکنشی به حمله موشکی اول اکتبر ایران به اسرائیل، تشدید تنش‌های هسته‌ای، همچنین در راستای تکمیل لیست تحریم‌های ۱۱ اکتبر آمریکا علیه ایران و اعمال هزینه‌های بیشتر بر درآمدهای نفتی جمهوری اسلامی است.

این بیانیه می‌افزاید درآمدهای نفتی منابع مالی برای رژیم ایران فراهم می‌کند تا بودجه هسته‌ای، توسعه پهپادها و موشک‌های پیشرفته و حمایت‌های مالی و مادی مداوم از فعالیت‌های تروریستی نیروهای نیابتی در منطقه را تامین کند.

بردلی تی اسمیت، معاون سرپرست وزارت خزانه‌داری در امور تروریسم و اطلاعات مالی می‌گوید ایران همچنان درآمدهای حاصل از تجارت نفت خود را به سمت توسعه برنامه هسته‌ای، تکثیر فناوری موشک‌های بالستیک و پهپادی خود و حمایت از گروه‌های تروریستی منطقه‌ای اختصاص می‌دهد که خطر بی‌ثباتی بیشتر در منطقه را به دنبال دارد.

او تصریح کرد ایالات متحده متعهد به ایجاد اختلال در ناوگان سایه و اپراتورهایی است که در کار تسهیل غیرقانونی قاچاق نفت ایران هستند.

خزانه‌داری آمریکا در بیانیه خود گفته است ایران به شبکه گسترده‌ای از نفتکش‌ها و شرکت‌های مدیریت حمل و نقل دریایی برای انتقال نفت خود به مشتریان خارجی با استفاده از تاکتیک‌هایی مانند جعل اسناد، دستکاری سیستم‌های ردیابی کشتی‌ها، تغییر مداوم نام و پرچم کشتی‌ها متکی است.

رادیو فردا



نظر شما درباره این مقاله:








رضا رحمانی استاندار آذربایجان غربی انتخاب شد
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 04.12.2024, 8:16

رضا رحمانی استاندار آذربایجان غربی انتخاب شد




نظر شما درباره این مقاله:








نه آقای پزشکیان، مشکل خود حکومت دینی است نه آموزش!
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 04.12.2024, 8:00

نه آقای پزشکیان، مشکل خود حکومت دینی است نه آموزش!


سعید پیوندی

آقای پزشکیان در مصاحبه‌ها و خطابه‌های خود بحرانی که در جامعه در رابطه با پوشش اجباری زنان، سبک زندگی و یا مهاجرات جوانان وجود دارد را پی‌آمد آموزش بد و ناکارا قلمداد می‌کند. او در مصاحبه تلویزیونی ۱۲ آذر ۱۴۰۳ در مورد لایحه حجاب می‌گوید “روش حل مسئلۀ حجاب باید از مدرسه شروع شود... ما این‌ها را که دستمان بوده نتوانسته‌ایم آموزش دهیم”.

او چند روز پیشتر هم در گردهمایی سراسری مسئولین بسیج دانشجویی و طلاب بسیجی گفته بود که “آموزشی باید در دانشگاه‌ها و در مدارس به دانشجو‌ها داده بشود که اگر این دانشجو را حتی بزنی حاضر نباشد مملکت و آب و خاک خودش را ول بکند و بگوید من به خارج خواهم رفت بلکه بگوید من خواهم ماند و این مملکت را درست خواهم کرد”(ایرنا، ۲ آذر ۱۴۰۳).

از زمان انتخابات ریاست جمهوری این چندمین بار است که آقای پزشکیان مشکل کنونی حکومت با زنان و جوانان را به روش یا آموزش بد فرو می‌کاهد. معنای این حرف رئیس جمهور در برخورد با یک پدیده اجتماعی فراگیر و بحران‌آفرین چیست؟ آیا او هم مانند کسانی که گشت ارشاد را به خیابان‌ها فرستادند و یا “لایحه ‌حجاب” را سرهم کردند برداشتن حجاب و خواست آزادی پوشش را نوعی “ناهنجاری”، “انحراف اخلاقی” و یا “جرم” می‌داند؟ آیا او با حجاب اجباری مخالف است؟

می‌توان پذیرفت که آقای پزشکیان این حرف‌ها را از سر مهربانی و خیرخواهی و برای همدردی با نسل جوان به زبان می‌آورد. شاید هم او به جای واکاوی ریشه‌های اصلی این شکاف فرهنگی و بحران سیاسی ترجیح می‌دهد مسئول (پدر) مهربانی باشد که کاربرد روش‌های آمرانه‌ای برای نظارت و کنترل اجتماعی یا خشونت روزمره نهادهای رسمی را زیان‌بخش می‌داند (نتیجه این مخالفت برای جامعه مثبت است). به همین دلیل است که او حرفی درباره آزادی پوشش و سبک زندگی نمی‌زند و نقد خود را متوجه سویه کارکردی و اجرایی لایحه حجاب می‌کند.

آقای رئیس جمهور، برای درک بهتر شکاف روزافزون فرهنگی میان نسل جوان و حکومت باید به سراغ کارهای میدانی در جامعه‌شناسی بر روی جوانان و رابطه آن‌ها با دین و دینداری و دنیای کنونی رفت. نظام آموزشی ایران با پدیده فربه‌گی و تورم آسیب شناسانه (اوردوز) تربیت دینی روبروست.

از کلاس اول دبستان تا سال آخر دبیرستان، بطور متوسط حدود یک چهارم زمان آموزشی به مسائل دینی اختصاص دارد و موضوع حجاب و پوشیدگی بدن در همه سطوح در میان دانش‌آموزان ترویج و تبلیغ می‌شود.

برای محجبه کردن کامل همه دختران در ۹ سالگی “مراسم تکلیف” برپا می‌شود و از سال هفتم دبیرستان هم در کنار کلاس دینی، قرآن و تعلیمات اجتماعی، درسی به نام سبک زندگی اسلامی وظیفه توجیه حجاب به عنوان فضیلت دینی برتر و یا تقویت هویت دینی و درونی‌سازی “حیات طیبه” را به عهده دارد.

اگر با این حجم سنگین از آموزش مکتبی باز هم بخش بزرگی از نسل جدید سر سازگاری با حجاب اجباری و سبک زندگی اسلامی ندارد، مشکل شاید چیزی فراتر از انتقال ساده یک نظام ارزشی و رفتاری خاص به نسل جوان است. مشکل فقط روش‌ها، آموزش بد و ناکارا و یا کاربست نابجای خشونت علیه شهروندان زن و مرد در جامعه نیست.

- مشکل بنیادی از سال ۱۳۵۸ به این سو درک و نوع نگاه جمهوری اسلامی به جامعه و انسان امروزی، نادیده انگاشتن أصول بنیادی جامعه مدرن مانند برابری و آزادی شهروندی، کرامت انسانی و یا وجود رابطه یک‌سویه آسیب‌شناسانه حکومت دینی با شهروندان است؛

- مشکل اصلی حکومتی است که نمی‌خواهد رابطه متکثر جامعه با دین، دینداری و یا بی‌دینی را به رسمیت بشناسد. انتخاب دین، سبک دینداری و رابطه با أصول دینی و معنویت اموری شخصی‌اند و حکومت حق دخالت در این حوزه را ندارد و در نتیجه نمی‌تواند اصل دینی مانند حجاب را که مربوط به یک خوانش از یک دین خاص می‌شود را به نام قانون به همه شهروندان یک کشورتحمیل کند؛

- مشکل اصلی نظام آموزشی است که یک دین حکومتی و مجموعه‌ای از مناسک دینی تهی شده از معنویت را به صورت آمرانه و بدون حق انتخاب به نسل جوان تحمیل می‌کند؛

- مشکل اصلی حکومتی است که نمی‌خواهد شکست آشکار یکسان‌ و خالص‌سازی فرهنگی در نظام آموزشی و در جامعه را در ۴ دهه گذشته ببیند و بپذیرد؛

- مشکل اصلی حکومتی است که تحمیل یک خوانش از دین کشور را به امپراطوری ممنوعیت‌ها و تبعیض‌های سیستمی رنگارنگ (جنسیتی، دینی، اتنیکی، جنسی...) تبدیل کرده است؛

- مشکل اصلی قانون‌گذاری درباره حجاب در مجلسی است که در آن نمایندگان همه گروه‌های جامعه حضور ندارند چرا که نهاد انتصابی به نام شورای نگهبان حق انتخاب‌شدن و انتخاب‌کردن آزادانه را از شهروندان گرفته است؛

- مشکل اصلی حکومتی است که به شهروندانش اجازه مخالفت با یک قانون ظالمانه را نمی‌دهد و برآن است تا برای فرونشاندن نافرمانی مدنی زنان همه امکانات اداری، امنیتی و نظامی کشور را به میدان آورد؛

- مشکل اصلی قوه فضائیه است که به جای دفاع از عدالت و حقوق مردم به نهادی خودسر و ظالم برای دفاع از حکومت و سیاست‌های آن، سرکوب مخالفان و تحمیل ممنوعیت‌ها در حوزه حجاب تبدیل شده است؛

- مشکل از بحران مشروعیت و فروپاشی اعتماد عمومی است که نظام دینی بخاطر مجموعه سیاست‌های ویرانگر، ناکارایی و پاسخگو نبودن درگیر آن است؛

- مشکل اصلی کسانی هستند که به صورت ریاکارانه دین حکومتی را ابزار اقتدار سیاسی و سلطه بر جامعه کرده‌اند؛

- مشکل اصلی حکومت دینی است که به جای معنویت و جامعه اخلاقی ادعایی به ریاکاری مذهبی و فساد فراگیر میدان داده است؛
- مشکل اصلی فلسفه حکومتی ناسازگار با زمانه و سبک و سیاق حکمرانی ناکارایی است که سرزمین کهن ما را به چنان ورطه سقوطی کشانده که فرار از کشور به اولین آرزوی بخش مهمی از جوانان آن تبدیل شده است...

کانال شخصی سعید پیوندی https://t.me/paivandisaeed



نظر شما درباره این مقاله:








مناظره فائزه هاشمی و احمد زیدآبادی ">
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 03.12.2024, 22:49

مناظره فائزه هاشمی و احمد زیدآبادی


مناظره فائزه هاشمی رفسنجانی و احمد زیدآبادی | بازگشت ترامپ و فشار حداکثری

فائزه هاشمی: عده‌ای از مردم وقتی حمله اسرائیل و رای آوردن ترامپ را دیدند، خوشحال شدند. دلیلش این است که از تمام راه‌های اصلاح ناامید شده‌اند و امیدشان به فشار خارجی است. شرایط بین‌المللی به‌نحوی نیست که ترامپ یا هر فرد دیگری به‌دنبال تغییر نظام جمهوری اسلامی باشند. مرحوم هاشمی رفسنجانی از همان ابتدای انقلاب به‌دنبال تعامل با آمریکا بود.

احمد زیدآبادی: در خاورمیانه انقلابی که منجر به ثبات شود، تجربه نکرده‌ایم. سیاست ترامپ و فشار حداکثری ممکن است باعث وضعیت بدتری شود. ارتباط ایران و آمریکا نباید به این حالت کشیده می‌شد. هاشمی رفسنجانی هرچند خودش در دامن زدن به احساسات ضدآمریکایی نقش داشت، اما در زمان دولتش به‌دنبال اصلاح روابط بود و باید همان زمان این مسئله حل می‌شد.



نظر شما درباره این مقاله:








حکومت نظامی در کره جنوبی لغو شد
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 03.12.2024, 22:18

حکومت نظامی در کره جنوبی لغو شد


یون سوک یول، رئیس‌جمهور کره جنوبی دستور لغو حکومت نظامی در این کشور را صادر کرد.

به گزارش ایرنا، رئیس جمهور کره جنوبی در بیانیه‌ای با اعلام خبر برگزاری جلسه فوق‌العاده کابینه دولت خود، اظهار کرد: در این جلسه طرح لغو حکومت نظامی اضطراری به تصویب رسید.

رئیس جمهور کره جنوبی اظهار کرد: من در ساعت ۱۱ شب گذشته با قصد قاطعانه‌ خود برای نجات کشور در برابر نیروهای ضد دولتی که تلاش می‌کنند عملکرد اساسی کشور و نظم قانون اساسی و دموکراسی آزاد را فلج کنند، حکومت نظامی اضطراری اعلام کردم.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: اما با توجه به درخواستی که از سوی مجلس ملی برای لغو حکومت نظامی وجود داشت، دستور دادم تا نیروهایی که برای اجرای امور حکومت نظامی بسیج شده بودند، به پایگاه‌های خود بازگردند.

رئیس جمهور کره جنوبی همچنین بار دیگر درخواست خود از پارلمان این کشور برای توقف فعالیت‌های به گفته او ظالمانه‌ای که عملکردهای ملی را فلج می‌کند، از جمله تلاش برای استیضاح مقام‌های دولتی را تکرار کرد.

به گزارش ایرنا، گروهی از شهروندان سئول که در مقابل ساختمان اصلی پارلمان کره جنوبی اجتماع کرده بودند، پس از انتشار خبر رای قانونگذاران این کشور مبنی بر لغو فرمان برقراری حکومت نظامی اضطراری، با سر دادن شعارهایی مانند «زنده باد جمهوری کره!» و «یون سوک یول، کناره گیری!» خواستار برکناری رئیس جمهور کره جنوبی شدند.

پس از اینکه قانونگذاران پارلمان کره جنوبی در جلسه‌ای اضطراری به اتفاق آرا به لغو فرمان برقراری حکومت نظامی اضطراری از سوی رئیس جمهور این کشور رأی دادند، از ساعت یک بامداد چهارشنبه (به وقت محلی) ده‌ها تن از نیروهای نظامی که وارد ساختمان اصلی پارلمان کره جنوبی شده بودند شروع به خروج از آنجا کردند.

اعلام حکومت نظامی در کره جنوبی در پی اختلاف حزب «قدرت مردم» و حزب اصلی اپوزیسیون بر سر لایحه بودجه سال آینده صورت گرفت.

در همین ارتباط حزب دموکرات کره جنوبی (DP) به عنوان حزب اصلی اپوزیسیون این کشور پیشتر در بیانیه‌ای تصمیم یون سوک یول رئیس جمهور کره جنوبی مبنی بر اعلام حکومت نظامی اضطراری در این کشور را یک کودتا خواند و خواستار لغو فوری این تصمیم شد.

در بیانیه این حزب آمده است: اعلام حکومت نظامی اضطراری از طرف رئیس جمهور کره جنوبی، اقدامی نامعتبر و غیرقانونی است و وی باید در این خصوص پاسخگو باشد.

بیانیه حزب دموکرات کره جنوبی می‌افزاید: اعلام حکومت نظامی اضطراری از لحاظ رویه‌ قانونی باطل است زیرا بدون جلسه هیات دولت کره جنوبی اعلام شده است.

بر اساس این بیانیه، وضعیت سیاسی و اجتماعی کنونی در کره جنوبی، فاقد معیارهای مندرج در قانون اساسی این کشور برای اعلام حکومت نظامی اضطراری است.

نمایندگان مجلس ملی کره‌ جنوبی در جلسه‌ای اضطراری که پس از صدور دستور حکومت نظامی توسط «یون سوک یول» رئیس جمهور این کشور برگزار شد، به لغو این دستور رای دادند.

نمایندگان مخالف دولت کره‌ جنوبی با وجود حضور نیروهای ارتش، با بالا رفتن از دیوارهای پارلمان وارد ساختمان نهاد قانونگذاری این کشور شدند و به لغو حکومت نظامی اعلام شده توسط رئیس جمهور رای دادند.

پارلمان کره‌ جنوبی دارای ۳۰۰ کرسی است و نمایندگان مخالف دولت، ۱۷۰ کرسی از این تعداد را در اختیار دارند. با این حال نمایندگان مجلس ملی با ۱۹۰ رای موافق در برابر هیچگونه رای مخالفی، دستور حکومت نظامی را لغو کردند.

گزارش‌ها حاکی از آن است که نیروهای نظامی کره‌جنوبی که وارد تالار اصلی مجلس شده‌ بودند، پس از اعلام رای پارلمان این کشور مبنی بر لغو حکومت نظامی، در حال ترک ساختمان مجلس هستند.

با این حال خبرگزاری رویترز نوشت: اگرچه قانون رئیس جمهور کره‌ جنوبی را ملزم می‌کند که پایان حکومت نظامی را اعلام کند، اما هنوز پاسخی از دفتر رئیس‌جمهور در این رابطه دریافت نشده است.

نمایندگان مجلس ملی کره‌ جنوبی اقدام یون سوک یول رئیس جمهور این کشور را در اعلام حکومت نظامی اضطراری، خلاف قانون اساسی اعلام کرده‌اند.

ارتش کره‌جنوبی فعالیت پارلمان و احزاب را در پی صدور حکم حکومت نظامی، ممنوع اعلام کرده بود.

یون سوک یول رئیس‌جمهور کره جنوبی، عصر امروز (سه‌شنبه به وقت محلی) در یک سخنرانی زنده تلویزیونی در سراسر این کشور وضعیت حکومت نظامی اعلام کرد.

وی این اقدام را برای «حفظ نظم و قانون اساسی» و مقابله با آنچه «تهدید نیروهای ضد دولتی و طرفدار کره شمالی» خواند، ضروری دانست.

رئیس‌جمهور کره جنوبی در این سخنرانی اشاره‌ای به تهدید خاصی از سوی کره شمالی نکرد و بر مسائل داخلی و فعالیت‌های احزاب مخالف تمرکز داشت. این تصمیم در شرایطی اعلام شد که کره جنوبی از دهه ۱۹۸۰ به عنوان یک دموکراسی شناخته شده است.

اعلام این وضعیت باعث واکنش‌هایی در داخل و خارج از این کشور شد و ارزش وون کره جنوبی نیز در برابر دلار آمریکا کاهش یافت. در همین حال، کاخ سفید واکنشی به این اتفاقات نشان نداد.

یون در سخنرانی خود گفت: هدف از این اقدام حفاظت از جمهوری کره جنوبی و حفظ نظم، آزادی و قانون اساسی کشور است.

وی همچنین به مخالفت‌ها با بودجه پیشنهادی دولت و تلاش‌ها برای استیضاح برخی مقامات ارشد اشاره کرد و آن را تهدیدی برای مدیریت دولتی دانست.



نظر شما درباره این مقاله:








نامه همسر مصطفی تاج‌زاده به همسر علی خامنه‌ای
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 03.12.2024, 22:06

نامه همسر مصطفی تاج‌زاده به همسر علی خامنه‌ای




نظر شما درباره این مقاله:








توهین کوچک‌زاده به ظریف
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 03.12.2024, 22:00

توهین کوچک‌زاده به ظریف




نظر شما درباره این مقاله:








نافرمانی مدنی را گسترش دهیم / عبدالله ناصری
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 03.12.2024, 21:42

نافرمانی مدنی را گسترش دهیم / عبدالله ناصری


قانون جدید حجاب و عفاف که قطعا مبتذل‌ترین قوانین مجالس رهبری و به عبارتی “شر مطلق” است، در جهت حفظ یکی از “خطوط قرمز” رهبر اعلام شد. ابتدا از پشت پرده آن بگویم که آقای “بیژن نوباوه” طراح و پیگیر اصلی این قانون از دست این خروجی مبتذل، خشمگین است و باور دارد قانون اولیه که مختصر و قابل درک بود توسط آقای قالیباف و تیم‌اش به کلی تغییر کرده است.

فارغ از مفاد این قانون ضد انسانی و هر تلطیفی در آن، اکنون فرصت مناسبی برای زن و مرد انقلابی “زن، زندگی، آزادی” است که خیابان را دوباره به دست گرفته و بی‌خشونت، حقوق آزادی پوشش که عطای بی منت خداوندگار به مخلوق‌اش است را فریاد کند. به نظر نگارنده کم نیستند کنشگران مخالف “حجاب موهوم اجباری” که این فرصت را برای امحای “خط قرمز وهمی” ولی متوهم مناسب می‌دانند.

اصلا مهم نیست این “مفصل نامه” تراوش ذهن قالیباف باشد یا “مختصرنامه”ی مدعای نوباوه. پوشش و حجاب زن، امر عرفی و اختیاری است. اندیشه‌ورزان خردمندی که برای بیان ابتذال قانون حجاب قلم می‌زنند بهتر است که زنان و دختران شریف ایران را به اجرا نکردن و مقاومت در برابر قانون مذکور بخوانند. مخالفان جمهوری اسلامی، فریاد خود را در انقلاب “مهسا” جمع کرده و به درستی باور دارند بهترین راه برای رسیدن به حکومت دموکراتیک سکولار و فراغت از شر حکومت دینی، همراهی با انقلاب مهسا است.

به عنوان یک تاریخ خوانده‌ی تحلیلگر، و با توجه به شرایط بسیار لغزنده‌ی حکومت و ترس و لرز شدیدی که رئیس حکومت را در آغوش گرفته باید وسعت “نافرمانی مدنی” را گسترش داد. نافرمانی با تمرکز بر نفی حجاب اجباری. به عنوان یک تحریم‌کننده‌ی انتخابات، هیچ توقعی منطقا از دولت چهاردهم و رئیس سلیم خلیق صدیق آن ندارم، مگر فریاد مظلومی را پژواک شده‌ام ولی باور دارم هر چند کم‌رنگ، فرصت “دوگانه‌گی حکومت” پیش آمده و این به نفع اکثریت ملت است.

تلگرام کلمه
@kaleme



نظر شما درباره این مقاله:








عراقچی: اگر دولت سوریه درخواست نیرو کند
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 03.12.2024, 19:31

عراقچی: اگر دولت سوریه درخواست نیرو کند




نظر شما درباره این مقاله:








آمریکا شبکه «ناوگان ارواح» برای قاچاق نفت ایران
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 03.12.2024, 18:09

آمریکا شبکه «ناوگان ارواح» برای قاچاق نفت ایران




نظر شما درباره این مقاله:








حمله شورشیان، نفوذ ترکیه در سوریه را افزایش می‌دهد
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 03.12.2024, 16:22

حمله شورشیان، نفوذ ترکیه در سوریه را افزایش می‌دهد


آیلا جین یاکلی، استانبول
فایننشال تایمز

پس از آنکه نیروهای مخالف شهر حلب، دومین شهر بزرگ سوریه، را در یک حمله غافلگیرانه تصرف کردند، تصاویری از شخصی منتشر شد که پرچم ترکیه را بر دیوار قلعه قرون‌وسطایی این شهر می‌آویزد. به نظر می‌رسید این اقدام فردی تنها باشد، اما رسانه‌های حامی دولت ترکیه این تصویر را به‌عنوان نمادی از نفوذ دیرینه آنکارا در جنگ داخلی کشور همسایه برجسته کردند. 

این درگیری ۱۳ ساله روز جمعه گذشته با پیشروی شورشیان به رهبری گروه اسلام‌گرای «هیئت تحریر الشام» (HTS) به داخل حلب و تقریباً بدون هیچ مقاومتی دوباره شعله‌ور شد. پس از آن، جناح‌های تحت حمایت ترکیه که با HTS هماهنگ شده بودند، روز یکشنبه به شهر استراتژیک تل رفعت در شمال سوریه حمله کردند. این شهر تحت کنترل نیروهای کرد سوریه قرار دارد. 

پیشروی چشمگیر شورشیان بار دیگر توجهات را به نقش ترکیه در این کشور عربی ویران‌شده جلب کرده است. ترکیه سال‌ها به‌عنوان حامی اصلی شورشیانی که در سال ۲۰۱۱ علیه بشار اسد قیام کردند، شناخته می‌شود. 

برخلاف دیگر جناح‌های شورشی سوریه، هیئت تحریر الشام (HTS) مستقیماً تحت حمایت ترکیه نیست. اما تحلیل‌گران معتقدند این حمله بدون موافقت ضمنی آنکارا امکان‌پذیر نبوده و می‌تواند نفوذ رئیس‌جمهور رجب طیب اردوغان را در مذاکرات آینده با اسد و متحدانش، یعنی روسیه و ایران، تقویت کند. 

گُنول تول، مدیر انستیتوی خاورمیانه در واشنگتن و نویسنده کتابی درباره نقش ترکیه در جنگ سوریه، می‌گوید: «بدون چراغ سبز ترکیه، این عملیات هرگز ممکن نبود.» 

او افزود: «ترکیه فرصتی را دید تا معادلات میدانی را تغییر دهد، موقعیت اسد را تضعیف کند و به دولت آینده آمریکا نشان دهد که می‌تواند به‌طور مؤثری نفوذ ایران را مهار کند.» 

اردوغان و دیگر مقامات ترکیه تاکنون مداخله ترکیه را تأیید نکرده‌اند. وزیر امور خارجه ترکیه، هاکان فیدان، روز دوشنبه به خبرنگاران گفت: «اینکه رویدادهای سوریه را صرفاً به‌عنوان یک مداخله خارجی توضیح دهیم، اشتباه است.» 

اما این حمله فرصتی را برای ترکیه فراهم کرده است تا جناح‌های هم‌پیمان خود را برای مقابله با نیروهای کرد که آنکارا آن‌ها را امتداد «پ‌ک‌ک» (حزب کارگران کردستان) می‌داند، بسیج کند. پ‌ک‌ک یک گروه جدایی‌طلب است که دهه‌هاست با دولت ترکیه در جنگ بوده است. جلوگیری از تجمع شبه‌نظامیان کرد در مرزهای ترکیه، انگیزه اصلی اردوغان برای مداخله در سوریه در سال‌های اخیر بوده است. 

پیش از حمله شورشیان، آنکارا از امتناع اسد برای مذاکره با مخالفان سوری به‌شدت ابراز ناامیدی کرده بود. دمشق امسال تلاش‌های نادری از سوی اردوغان برای ترمیم روابط قطع‌شده پس از حمایت ترکیه از شورشیان در سال ۲۰۱۱ را رد کرد. 

ترکیه عملاً حافظ استان ادلب، پایگاه اصلی HTS در شمال غرب سوریه است. ترکیه هزاران سرباز و نیروهای شورشی آموزش‌دیده و مسلح شده توسط خود را که به‌صورت جمعی به‌عنوان «ارتش ملی سوریه» (SNA) شناخته می‌شوند، در بخش‌هایی از شمال غرب و شمال سوریه که تحت کنترل ترکیه هستند، مستقر کرده است.

درحالی‌که ترکیه HTS را یک گروه تروریستی می‌داند، نقشی حیاتی در تضمین بقای این منطقه تحت کنترل شورشیان ایفا می‌کند. تحلیل‌گران می‌گویند HTS و SNA که پیش‌تر با یکدیگر درگیر شده بودند، برای این حمله اخیر هماهنگ عمل کرده‌اند. 

یکی از اهداف ترکیه فشار بر ایالات متحده برای پایان دادن به حمایت از «نیروهای دموکراتیک سوریه» (SDF) به رهبری کردها در شمال شرق سوریه بوده است؛ مسئله‌ای که همواره منبع تنش بین این دو متحد ناتو است. آمریکا SDF را به‌عنوان شریک اصلی خود در نبرد علیه داعش حمایت کرده و حدود ۹۰۰ سرباز در سوریه مستقر کرده است. 

دونالد ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری خود به خواسته‌های اردوغان تمایل نشان داده بود، اما دولت آینده آمریکا ممکن است خروج نیروهای آمریکایی را به‌عنوان امتیازی به ایران تلقی کند. 

اردوغان همچنین در سوریه با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، شراکتی پیچیده شکل داده است، با وجود اینکه دو طرف از جناح‌های مخالف در جنگ حمایت می‌کنند. ترکیه و روسیه در مارس ۲۰۲۰ به توافق آتش‌بسی برای ادلب رسیدند که ثبات نسبی به این منطقه بخشید و هر دو کشور در تعیین آینده نقش اساسی خواهند داشت. 

هانا نوت، مدیر منطقه اوراسیا در مرکز مطالعات عدم گسترش جیمز مارتین، گفت: «ما تصور می‌کردیم که ترک‌ها معمولاً به منافع روسیه توجه دارند. فکر نمی‌کنم پوتین از این وضعیت رضایت چندانی داشته باشد... اما شاید هیچ‌یک تصور نمی‌کردند این [حمله] تا این حد پیش برود.» 

آنکارا که به اهمیت توازن مناسبات خود با مسکو آگاه است، از دخالت مستقیم در درگیری‌های اخیر خودداری کرده است. جان آچون، پژوهشگر سیاست خارجی در اندیشکده «سِتا» در آنکارا، گفت ترکیه حتی نیروهای مخالف را از پاسخگویی زودهنگام به حملات نیروهای دولتی سوریه و جنگنده‌های روسی به ادلب بازداشته است. 

اما در هفته‌های اخیر، اردوغان تهدیدهای خود برای یک حمله نظامی مستقیم جدید علیه SDF را از سر گفته است. او روز شنبه گفت: «اراده ما برای حل مسئله تروریسم از سرچشمه آن قوی‌تر از همیشه است. ما از برداشتن گام‌های جدید تردید نخواهیم کرد.» 

الهام احمد، از شورای دموکراتیک سوریه مستقر در بریتانیا که شاخه سیاسی SDF است، در بیانیه‌ای گفت که جوامع کرد و دیگر اقلیت‌ها پس از این حمله در شمال سوریه با «وضعیتی به‌شدت ناامن» روبه‌رو هستند. 

اردوغان همچنین وعده داده است که ۳.۲ میلیون سوری که به ترکیه پناه برده‌اند، به کشور خود بازخواهند گشت. این مسئله که یک موضوع سیاسی حساس به شمار می‌رود، به نظر می‌رسد در انتخابات محلی امسال باعث کاهش آراء حزب عدالت و توسعه او شده است. 

معاون رئیس‌جمهور، جودت ییلماز، روز یکشنبه به اعضای حزب حاکم گفت که ترکیه اکنون انتظار یک راه‌حل سیاسی دارد که پناهجویان را به کشورشان بازگرداند. 

اما یک دیپلمات سابق ترکیه که خواست نامش فاش نشود، هشدار داد که ترکیه ممکن است با یک بحران جدید پناهجویان روبه‌رو شود. به گفته یک مقام سازمان ملل، نزدیک به ۵۰ هزار نفر در درگیری‌های اخیر آواره شده‌اند. 

این دیپلمات گفت: «خلق یک روایت قهرمانانه مبنی بر اینکه ترکیه یا نیروهای نیابتی آن می‌توانند کنترل حلب را به دست بگیرند، بیشتر به تحریک احساسات ملی‌گرایانه مربوط است، اما ممکن است در این باتلاق فرو برویم.» او افزود که ترکیه ممکن است به روابط خود با غرب و روسیه آسیب بزند. 

فیدان گفت که ترکیه نمی‌خواهد جنگ تشدید شود و مردم بیشتری آواره شوند و بار دیگر از ایران و روسیه خواست تا دمشق را به گفتگو با مخالفان تشویق کنند. 

فیدان روز دوشنبه گفت: «دمشق باید با مردم خود و مخالفان مشروع آشتی کند. ترکیه آماده است همه کمک‌های لازم را در این زمینه ارائه دهد.» 

اما این دیپلمات گفت ممکن است زمان گفتگوها دیگر از دست رفته باشد: «این یک خیال‌پردازی سیاسی است. ما حتی نمی‌دانیم آیا اسد هنوز توانایی سیاسی لازم برای برآوردن انتظارات ترکیه را دارد، درحالی‌که به نظر می‌رسد او حتی ارتشی هم ندارد.» 



نظر شما درباره این مقاله:








هشدار ترامپ: گروگان‌ها آزاد نشوند
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 03.12.2024, 13:49

هشدار ترامپ: گروگان‌ها آزاد نشوند




نظر شما درباره این مقاله:








ویروس کرونا منشا آزمایشگاهی داشته است
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 03.12.2024, 12:56

ویروس کرونا منشا آزمایشگاهی داشته است




نظر شما درباره این مقاله:








تجمع زنان با لباس زیر در لندن در اعتراض
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 03.12.2024, 10:39

تجمع زنان با لباس زیر در لندن در اعتراض




نظر شما درباره این مقاله:








شبکه قاچاق نفت کوره ایران در عراق
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 03.12.2024, 10:32

شبکه قاچاق نفت کوره، یک میلیارد دلار برای ایران و نیروهای نیابتی آن درآمد ایجاد می‌کند

شبکه قاچاق نفت کوره ایران در عراق


یک شبکه پیچیده قاچاق نفت کوره که به گفته برخی کارشناسان حداقل یک میلیارد دلار در سال برای ایران و نیروهای نیابتی آن درآمد ایجاد می‌کند، از زمان روی کار آمدن محمد شیاع السودانی به عنوان نخست‌وزیر عراق در سال ۲۰۲۲ رونق گرفته است. این اطلاعات را پنج منبع آگاه به رویترز اعلام کرده‌اند. 

این عملیات از سیاست دولتی بهره می‌برد که در چارچوب آن عراق نفت کوره را با قیمت‌های بسیار یارانه‌ای به کارخانه‌های تولید آسفالت تخصیص می‌دهد. بر اساس اظهارات این پنج نفر و سه گزارش اطلاعاتی غربی (دو گزارش از اوت امسال و یک گزارش بدون تاریخ)، این شبکه شامل شرکت‌ها، گروه‌ها و افرادی در عراق، ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس است. 

طبق این طرح، ماهانه حدود ۵۰۰,۰۰۰ تا ۷۵۰,۰۰۰ تن متریک نفت کوره سنگین (HFO)، از جمله نفت کوره با گوگرد بالا (HSFO)، معادل ۳.۴ میلیون تا ۵ میلیون بشکه نفت، از کارخانه‌ها منحرف شده و عمدتاً به آسیا صادر می‌شود. این اطلاعات را دو منبع اعلام کردند. 

ابعاد گسترده قاچاق نفت کوره از زمان روی کار آمدن السودانی و مشارکت نهادهای مختلف در عراق در این تجارت غیرقانونی تا پیش از این گزارش نشده بود. 

مقامات ایرانی و عراقی به درخواست‌های رویترز برای اظهار نظر درباره این یافته‌ها پاسخی ندادند. 

ایران، عراق را به‌عنوان یک “رگ حیاتی اقتصادی” می‌بیند و از طریق شبه‌نظامیان شیعه قدرتمند و احزاب سیاسی تحت حمایت خود، نفوذ نظامی، سیاسی و اقتصادی قابل‌توجهی در این کشور دارد. ایران همچنین از طریق صادرات، ارز خارجی از عراق به دست می‌آورد و از سیستم بانکی این کشور برای دور زدن تحریم‌های ایالات متحده استفاده می‌کند. 

در حالی که بغداد برای سال‌ها نقش متحد هر دو کشور واشنگتن و تهران را به‌طور ظریف بازی کرده است، انتظار می‌رود با توجه به سیاست‌های سختگیرانه دونالد ترامپ در قبال ایران، تلاش‌های این کشور برای دور زدن تحریم‌ها و فعالیت‌هایش در عراق تحت نظارت بیشتری قرار گیرد. 

نفت کوره از عراق دو مسیر اصلی که خارج می‌شود: یکی شامل مخلوط کردن آن با محصولات مشابه از ایران و معرفی آن به‌عنوان نفت خالص عراقی است که به ایران کمک می‌کند تحریم‌های سخت انرژی ایالات متحده را دور بزند. این اطلاعات توسط پنج منبع که به دلیل حساسیت موضوع خواستند نامشان فاش نشود، ارائه شده است.

مسیر دیگر شامل صادرات نفت کوره تخصیص‌یافته برای برنامه یارانه‌ای با استفاده از اسناد جعلی برای مخفی کردن منشأ آن است.

ایران از مسیر اول به‌طور مستقیم سود می‌برد. نفت کوره ایرانی معمولاً به دلیل تحریم‌ها با تخفیف فروخته می‌شود، اما اگر به‌عنوان نفت عراقی معرفی شود، می‌تواند با قیمت بالاتری فروخته شود. در همین حال، مسیر دوم به سود شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران در عراق است که کنترل این طرح قاچاق را در دست دارند.

سه منبع میزان درآمد حاصل از هر دو مسیر را بر اساس فرضیات درباره حجم معاملات و قیمت‌های نسبی تخمین زدند. برآوردهای آن‌ها از یک میلیارد دلار در سال تا بیش از سه میلیارد دلار متغیر بود.

این تجارت غیرقانونی ممکن است نهادها و مقامات عراقی را با خطر تحریم‌های ایالات متحده مواجه سازد، چراکه آن‌ها به ایران کمک می‌کنند. برخی مقامات عراقی نگران هستند که دولت ترامپ ممکن است آن‌ها را هدف قرار دهد. 

با این حال، رهبران سیاسی عراق برای حفظ قدرت خود به‌شدت به حمایت گروه‌های شیعه قدرتمند تحت حمایت ایران وابسته هستند، که این امر مهار فعالیت‌های غیرقانونی مانند قاچاق نفت کوره را برای آن‌ها دشوار می‌کند. 

دفتر السودانی به درخواست‌ها برای اظهار نظر درباره این تجارت، خطر تحریم‌ها یا تلاش‌های دولت برای محدود کردن این کسب‌وکار پاسخی نداد. 

تحت نظر واشنگتن

قاچاق پرسود نفت کوره و ارتباط آن با ایران و افرادی که تحت تحریم‌های ایالات متحده هستند، از قبل در رادار واشنگتن قرار داشته است. به گفته یکی از منابع، این موضوع در گفت‌وگوهای مقامات آمریکایی با السودانی هنگام بازدید نخست‌وزیر عراق از ایالات متحده در ماه سپتامبر مطرح شد. 

در پاسخ به سؤال رویترز درباره این‌که آیا قاچاق مورد بحث قرار گرفته است یا خیر، یکی از مقامات وزارت خارجه آمریکا گفت: «در حالی که درباره گفت‌وگوهای خاص اظهارنظر نمی‌کنیم، می‌توانیم تأیید کنیم که وزارتخانه نگرانی‌های خود را در مورد آسیب‌های تجارت غیرقانونی و حمایت خود از عرضه شفاف نفت به بازار، با همتایان عراقی‌مان مطرح کرده است.» 

وزارت خزانه‌داری ایالات متحده به سؤالات درباره تجارت نفت کوره یا خطر تحریم‌ها برای نهادها و مقامات عراقی پاسخی نداد. 

تحریم‌های ایالات متحده علیه ایران عمدتاً در پاسخ به برنامه هسته‌ای این کشور و حمایت از گروه‌هایی در سراسر خاورمیانه است که ایالات متحده آن‌ها را سازمان‌های تروریستی می‌داند، از جمله حماس در غزه، حزب‌الله در لبنان و حوثی‌ها در یمن. 

در حالی که واشنگتن به مقامات عراقی فشار آورده است تا فعالیت‌هایی را که به نفع ایران هستند سرکوب کنند، نفوذ تهران در عراق بسیار عمیق است. 

نقش گروه عصائب اهل الحق (AAH) 

در مرکز عملیات قاچاق، گروه شیعه عراقی «عصائب اهل الحق» (AAH) قرار دارد؛ یک نیروی شبه‌نظامی و حزب سیاسی که از حامیان اولیه السودانی بود و یکی از اعضای کلیدی بلوکی به‌شمار می‌رود که او را برای نخست‌وزیری معرفی کرد. این اطلاعات توسط پنج منبع آگاه و سه گزارش اطلاعاتی ارائه شده است. 

یافته‌های این گزارش‌ها که توسط رویترز مشاهده شده، بر اساس منابع گسترده‌ای در عراق و ادارات دولتی آن است که هویت آن‌ها فاش نشده است. 

دفتر السودانی، گروه عصائب اهل الحق و رهبر آن قیس الخزعلی به سؤالات رویترز پاسخی ندادند. 

عصائب اهل الحق که تحت حمایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران قرار دارد، در سال ۲۰۱۸ به ساختار امنیتی عراق پیوست و اکنون ۱۶ نماینده در پارلمان این کشور دارد. 

خزعلی در سال ۲۰۱۹ به دلیل نقش ادعایی این گروه در نقض جدی حقوق بشر، از جمله کشتار معترضان عراقی در همان سال و سایر خشونت‌ها، توسط واشنگتن تحریم شد. این خشونت‌ها شامل حمله‌ای در سال ۲۰۰۷ بود که منجر به کشته شدن پنج سرباز آمریکایی شد. 

خزعلی این تحریم‌ها را به سخره گرفت و دو روز بعد در ویدیویی که در شبکه X منتشر کرد، با طعنه گفت که از این‌که واشنگتن تا این حد دیر او را تحریم کرده، شخصاً ناراحت است. 

روش کار

اگرچه قاچاق نفت کوره پیش از روی کار آمدن السودانی در اکتبر ۲۰۲۲ وجود داشت، اما به گفته پنج منبع، این فعالیت از زمان تصدی او پیچیده‌تر و سازمان‌یافته‌تر شده است. 

صادرات نفت کوره عراق در مسیر رسیدن به رکوردی بی‌سابقه بالای ۱۸ میلیون تن در سال جاری است، بر اساس داده‌های منابع صنعتی و ردیابی کشتی‌ها، که بیش از دو برابر صادرات در سال ۲۰۲۱ است. 

بر اساس گفته‌های پنج منبع و گزارش‌های اطلاعاتی، برخی از کارخانه‌های تولید آسفالت در این شبکه، برای ایجاد مازاد نفت کوره جهت صادرات، نیاز خود را هنگام درخواست تخصیص رسمی نفت کوره بیش از حد واقعی اعلام می‌کنند. برخی دیگر از کارخانه‌ها فقط روی کاغذ وجود دارند، به این معنی که تمام تخصیص‌های آن‌ها می‌تواند برای صادرات منحرف شود. 

در مرکز این طرح، شرکت دولتی صنایع معدنی قرار دارد که کارخانه‌های تولید آسفالت را به‌عنوان یک سرمایه‌گذاری مشترک با شرکت‌های خصوصی اداره می‌کند. به گفته منابع، این شرکت در ابتدا برای تقویت صنایع محلی مانند تولید فلوکوت (نوعی ماده ضدآب‌کننده آسفالت در ساخت‌وساز) تأسیس شده بود. 

یکی از گزارش‌های اطلاعاتی غربی اشاره کرده است که این شرکت دولتی در دوره السودانی تحت کنترل شدید گروه عصائب اهل الحق قرار گرفته و برای صادرات مقادیر زیادی نفت کوره با گوگرد بالا (HSFO) استفاده می‌شود. به گفته این گزارش، کارخانه صنایع آسفالت الثاغر، یکی از پروژه‌های این شرکت دولتی، توسط عصائب اهل الحق به‌عنوان مکانی برای ذخیره نفت کوره استفاده می‌شود. 

برخی از کارخانه‌هایی که ظاهراً در این فعالیت دخیل هستند، تحت کنترل عصائب اهل الحق یا کتائب حزب‌الله قرار دارند. کتائب حزب‌الله یک گروه شبه‌نظامی عراقی دیگر است که توسط سپاه پاسداران ایران حمایت می‌شود و واشنگتن آن را به‌عنوان یک سازمان تروریستی معرفی کرده است. 

شرکت دولتی صنایع معدنی، کارخانه الثاغر و کتائب حزب‌الله به درخواست‌های مفصل برای اظهارنظر پاسخ ندادند. 

تلاش برای مقابله با قاچاق

در تلاش قبلی برای سرکوب این تجارت، مصطفی الکاظمی، نخست‌وزیر پیشین عراق، دستور بازنگری در ظرفیت واقعی عملیاتی کارخانه‌های تولید آسفالت را صادر کرد، تخصیص نفت کوره به آن‌ها را کاهش داد و قیمت سوخت یارانه‌ای را از ۷۰ دلار به ۲۲۰ دلار در هر تن افزایش داد. این اطلاعات را دو منبع و گزارش‌های اطلاعاتی ارائه کردند. 

رویترز نتوانست مشخص کند که چه عاملی موجب این اقدامات شد. 

در ژانویه ۲۰۲۳، چند ماه پس از به قدرت رسیدن السودانی، قیمت سوخت به ۱۰۰ تا ۱۵۰ دلار در هر تن کاهش یافت؛ قیمتی بسیار پایین‌تر از قیمت بازار که برای صادرات بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ دلار تخمین زده می‌شود. هرچه قیمت سوخت یارانه‌ای پایین‌تر باشد، سود جنبی حاصل از صادرات آن در بازارهای بین‌المللی بیشتر است. 

دولت السودانی همچنین مجوزهای مربوط به کارخانه‌های تولید آسفالت را گسترش داد و ۳۷ پروژه جدید را شامل کرد، که تقریباً باعث دو برابر شدن این صنعت به‌صورت ناگهانی شد. به گفته یکی از منابع، برخی از این پروژه‌ها ساختگی بودند و صرفاً برای دریافت تخصیص نفت کوره جهت صادرات طراحی شده بودند. 

تخصیص نفت کوره توسط دفتر نخست‌وزیر از طریق فرماندهی ملی عملیات (PM-NOC) تعیین می‌شود. 

شرکت محصولات و توزیع نفت (OPDC) سپس وظیفه پردازش درخواست‌های حمل سوخت، شامل شماره خودروها، حجم و مشخصات بار، و اطلاعات شناسایی هر راننده و کامیون را بر عهده دارد. 

حرکت سوخت توسط PM-NOC بررسی و با یادداشت‌هایی تأیید می‌شود که به کامیون‌ها اجازه عبور از ایستگاه‌های بازرسی تحت نظارت پلیس نفت عراق را می‌دهد. این اطلاعات توسط سه منبع اعلام شد. 

PM-NOC، OPDC و شرکت بازاریابی نفت دولتی عراق (SOMO)، که مسئول صادرات نفت کوره عراقی است، به درخواست‌ها برای اظهارنظر پاسخی ندادند. 

مخلوط با سوخت ایرانی

پس از انحراف سوخت از کارخانه‌ها، نفت کوره از دو مسیر منتقل می‌شود که هر دو شامل استفاده از اسناد جعلی هستند. 

بخشی از نفت کوره عراقی مستقیماً از بنادر جنوبی عراق صادر می‌شود و اسناد جعلی آن را به‌عنوان محصولات دیگری مانند باقی‌مانده وکیوم یا فلوکوت معرفی می‌کنند. این‌ها محصولات جانبی پالایش هستند که به‌طور قانونی قابل حمل‌اند. 

شرکت دولتی معدن که مالک شبکه‌ای از تأسیسات مخلوط کردن نفت کوره سنگین در سراسر عراق است، مجاز به حمل و نقل نفت کوره بین این تأسیسات و صادرات فلوکوت است. این اطلاعات در یکی از گزارش‌های اطلاعاتی ذکر شده است. 

مسیر دوم شامل مخلوط کردن نفت کوره قاچاق با نفت مشابه ایرانی است و با استفاده از اسناد جعلی به‌عنوان نفت خالص عراقی معرفی می‌شود، تا به ایران کمک کند تحریم‌های سخت انرژی غرب را دور بزند. 

شهر جنوبی بصره به مرکز عملیات اختلاط تبدیل شده و بنادر خور الزبیر و ام‌قصر نقاط کلیدی برای صادرات نفت قاچاق هستند. این اطلاعات توسط پنج منبع ارائه شده است. 

رویترز نتوانست مشخص کند که آیا مقامات بندری از این عملیات قاچاق اطلاع داشتند یا خیر. 

اختلاط توسط مهندسان عراقی، معمولاً در جریان انتقال از کشتی به کشتی انجام می‌شود و سپس نفت کوره به مشتریانی عمدتاً در آسیا ارسال می‌شود. این اطلاعات در دو گزارش اطلاعاتی آمده است. 

شباهت میان درجه‌های نفت کوره عراقی و ایرانی انجام این عملیات را تسهیل می‌کند و به گفته یکی از منابع، تعیین علمی اختلاط پس از انجام آن دشوار است. 

مقامات بندری عراق به درخواست‌ها برای اظهارنظر پاسخی ندادند. 

تغییرات قیمت و تخصیص‌ها

در ماه ژوئیه، دولت السودانی قیمت نفت کوره یارانه‌ای را به ۳۶۹ دلار در هر تن افزایش داد، کاهش تخصیص به کارخانه‌های تولید آسفالت به حدود ۶۰ درصد ظرفیت آن‌ها را توصیه کرد و همچنین دستور بازنگری در ظرفیت واقعی آن‌ها را صادر کرد. 

رویترز نتوانست مشخص کند که چرا دولت این بازنگری را آغاز کرد یا نتیجه آن چه بود. سه منبع گفتند که این اقدام تلاش دولت برای فاصله گرفتن از عملیات قاچاق بود. 

نمایندگان السودانی به درخواست‌ها برای اظهارنظر پاسخ ندادند. 

از ماه اوت، قیمت‌های یارانه‌ای به تدریج کاهش یافته و اکنون به ۲۲۸ تا ۲۶۸ دلار در هر تن رسیده است. 



نظر شما درباره این مقاله:








چه کسانی در شورای عالی فضای مجازی مخالف رفع فیلترینگ
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 03.12.2024, 10:31

چه کسانی در شورای عالی فضای مجازی مخالف رفع فیلترینگ




نظر شما درباره این مقاله:








وکیل پخشان عزیزی از «اخبار ناخوشایند»
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 03.12.2024, 9:20

وکیل پخشان عزیزی از «اخبار ناخوشایند»




نظر شما درباره این مقاله:








میرحسین موسوی در بیمارستان بستری است
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 03.12.2024, 8:31

میرحسین موسوی در بیمارستان بستری است




نظر شما درباره این مقاله:








هادی البحره: آنکارا از طرح شورشیان خبر داشت
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 03.12.2024, 7:43

هادی البحره: آنکارا از طرح شورشیان خبر داشت


به گفته رئیس اصلی مخالفان خارج‌نشین سوریه، شورشیان مسلح سوری از یک سال پیش خود را آماده تصرف حلب کرده بودند اما این حمله به دلیل جنگ غزه به تاخیر افتاد و در نهایت هفته گذشته پس از آتش‌بس لبنان کلید خورد.

هادی البحره روز دوشنبه در این خصوص به رویترز گفت شورشیان به سرعت توانستند حلب و مناطق اطراف آن را به تصرف خود درآوردند زیرا حزب‌الله و سایر شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران که حامی رئیس جمهوری سوریه هستند، همچنان با اسرائیل درگیر بودند.

وی در این اظهارات که نخستین نمونه علنی و آشکار از نوع خود توسط یک چهره اپوزیسیون خارج‌نشین دولت سوریه در خصوص آمادگی‌های شورشیان مسلح محسوب می‌شود به مطلع بودن ترکیه از این ماجرا اشاره کرد و افزود: ارتش ترکیه، متحد برخی گروه‌های شورشی که پایگاه‌هایی نیز در سراسر مرز جنوبی خود در سوریه دارد، در جریان طرح‌های گروه‌های مسلح شورشی قرار گرفته اما به صراحت اعلام کرده بود که هیچ نقشی به صورت مستقیم در این میان ایفا نخواهد کرد.

حمله به شمال غربی سوریه چهارشنبه گذشته آغاز شد، روزی که اسرائیل و حزب‌الله لبنان توافق آتش‌بسی را اجرایی کرده بودند که به بیش از یک سال جنگ و درگیری میان دو طرق پایان داد.

هادی البحره، رئیس ائتلاف ملی نیروهای انقلاب و مخالفان سوریه، که از آنها به عنوان اپوزیسیون رسمی سوریه نام برده می‌شود، در ادامه به رویترز گفت: «آنها (شورشیان) یک سال پیش واقعاً شروع به آموزش و بسیج نیرو کرده و این عملیات را بسیار جدی‌تر گرفتند.»

وی که در دفتر خود در استانبول این مصاحبه را انجام می‌داد، یادآور شد: «اما جنگ غزه و سپس جنگ لبنان عملیات آنها را به تأخیر انداخت. آنها معتقد بودند که جنگیدن در سوریه همزمان با جنگ در لبنان خوب به نظر نمی‌رسید.»

رئیس مخالفان خارج‌نشین دولت اسد سپس افزود: «بنابراین، آنها به این نتیجه رسیدند که در لحظه برقراری آتش‌بس در لبنان، از این فرصت استفاده کرده و حملات خود را آغاز کنند.»

فرماندهان شورشی جداگانه به رویترز گفته‌اند که نگران این بودند اگر حمله را زودتر آغاز می‌کردند، ممکن بود به نظر برسد که به اسرائیل کمک می‌کنند.»

این عملیات جسورانه‌ترین پیشروی شورشیان و بزرگترین چالش برای بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه طی سال‌های اخیر در جنگی داخلی است که خطوط مقدم آن از سال ۲۰۲۰ تا حد زیادی ثابت مانده بود.

نیروهای سوری و متحدان روس آنها حملات متقابل را آغاز کرده‌اند که به گفته هادی البحره طی روزهای آینده سبب تشدید بی‌ثباتی در حلب و ادلب خواهد شد.

روسیه، ایران، حزب‌الله

به گفته رئیس ائتلاف ملی نیروهای انقلاب و مخالفان سوریه، بازپس‌گیری حلب توسط شورشیان همچنین راه را برای آوارگان سوری در دیگر نقاط کشور و حدود ۶۰۰ هزار آواره ساکن در ترکیه برای بازگشت احتمالی به خانه هموار می‌کند.

وی تصریح کرد: «رژیم اسد به دلیل جنگ اخیر لبنان و کاهش نیروهای حزب‌الله از حمایت کمتری برخوردار است.» به اعتقاد این معرض سوری، «شبه نظامیان ایرانی نیز اکنون امکانات و نفرات کمتری را در اختیار دارند به اضافه آنکه روسیه به دلیل «مشکل اوکراین» به نسبت گذشته پوشش هوایی کمتری در اختیار ارتش سوریه قرار می‌دهد.

یکی از مقامات ترکیه در پاسخ به سوالی درباره هرگونه آگاهی قبلی ترکیه از طرح های شورشیان سوری به رویترز گفت: «هیچ چیزی به نام اجازه یا حمایت کشورمان وجود ندارد».

کارشناسان: ترکیه می تواند از حمله شورشیان در سوریه منتفع شود

ناظران می گویند که ترکیه می تواند یکی از برندگان بزرگ بحران جدید در سوریه باشد چرا که به این کشور فرصت می‌دهد علاوه بر حل مشکل پناهندگان سوری و بازگرداندن آنها به کشورشان، با تهدید‌های ناشی از شبه‌نظامیان کرد در امتداد مرز خود مقابله کند.

به گزارش فرانس‌پرس، اگرچه بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، پیشنهاد کمک از سوی رجب طیب اردوغان، همتای ترکیه‌ای خود را رد کرده است، اما به نظر می رسد آنکارا اکنون نقش مهمی در تصمیم گیری‌های بالقوه موثر بر تحولات آینده سوریه ایفا می‌کند.

نقش ترکیه در حمله جدید شورشیان

عمر اوزکیزیلچیک (Ömer Özkizilcik)، پژوهشگر شورای آتلانتیک در آنکارا، می‌گوید ترکیه سابقه طولانی «همکاری» با هیئت تحریر الشام، ائتلافی از گروه‌های جهادی که رهبری حمله اخیر شورشیان را بر عهده داشت، دارد.

او به خبرگزاری فرانسه گفت: «می‌توانیم به وضوح بگوییم که حمایت غیرمستقیم ترکیه (از حمله) وجود داشته است، اما دخالت مستقیمی در کار نبوده است.»

وی افزود، اگرچه قرار بود عملیات شورشیان «هفت هفته پیش» انجام شود، اما «ترکیه در آن زمان از شورشیان خواست تا از آغاز این حمله نظامی خودداری کنند».

روسیه، متحد اسد نیز مواضع شورشیان در شمال غرب را «به شدت» بمباران کرد تا بدین وسیله این نیروها را تضعیف کرده و از حمله آنها به نیروهای دولتی جلوگیری کند.

چارلز لیستر، کارشناس موسسه خاورمیانه واشنگتن نیز با این فرضیه موافق است؛ او می‌گوید: «حمله به حلب در ابتدا برای اواسط اکتبر برنامه‌ریزی شده بود، اما ترکیه آن را متوقف کرد.»

اوز کیزیلچیک، پژوهشگر شورای آتلانتیک در آنکارا تصریح می‌کند: پس از آنکه تلاش‌های آنکارا برای عادی‌سازی روابط با رژیم اسد با شکست مواجه شد و ترکیه به هدف خود مبنی بر دنبال کردن یک راه حل سیاسی نرسید، برای این حمله چراغ سبز نشان داد.

یورونیوز فارسی



نظر شما درباره این مقاله:








جواد ظریف: اقلیتی اکثریت‌نما داریم
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 03.12.2024, 7:14

جواد ظریف: اقلیتی اکثریت‌نما داریم


مهدی بیک‌اوغلی / اعتماد

محمد جواد ظریف در جلسه دفتر سیاسی حزب اعتماد ملی

سخنان محمدجواد ظریف درباره مسائل کشوردردفتر سیاسی حزب اعتماد ملی مملو از ظرایف بود و نکته‌های ریز و درشتی که هر کدام واجد ارزش‌های ویژه‌ای است. به همین دلیل است که در بین اظهاراتش مدام پرانتزهایی باز می‌کند. روشن است که این پرانتزها را تنها زمانی باز می‌کند که پای منافع ملی و مصالح عمومی کشور در میان باشد در غیر این صورت حاضر نیست برای هیچ مصلحت و خوشایندی، حقیقتی را پنهان سازد. بهای این صراحت لهجه را قبلا در ماجرای انتشار فایل صوتی و گفت‌وگو با سعید لیلاز پرداخته است. زمانی که رقبا از ترس او و محبوبیتش در میان عموم ایرانیان، ناجوانمردانه فایل صوتی محرمانه‌ای را عیان کردند تا به‌زعم خود، ظریف را با شمشیر دموکلس ردصلاحیت‌ها دور نگه دارند. اما او نشان داد که در تبدیل تهدیدها به فرصت، تبحر خاصی دارد. به همین دلیل او درباره راهبردهای عبور از بحران ایران امروز سخن می‌گوید، ایده تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها را مطرح می‌کند و ابعاد گوناگون آن را شرح می‌دهد.

ظریف پس از پایان دولت روحانی، گوشه دنج اتاقی کوچک در دانشگاه تهران را انتخاب کرد؛ اما رقبا به همین فاصله هم راضی نشدند؛ در اقداماتی عجیب نام او از برنامه‌های مختلف دانشکده‌ای که در آن درس می‌داد و وقت خود را صرف رشد آن می‌کرد، حذف ‌کردند. حتی اجازه حضور در افتتاحیه‌ای که ۴ سال آن را پایه‌ریزی کرده بود نیز داده نشد! ظریف اما همه این تهدیدها را در طرفه‌العینی به فرصت بدل کرد. زمانی که به قول خودش کت از تن درآورد و در شمایل یک حامی پر و پا قرص پزشکیان وارد عرصه انتخابات سال ۱۴۰۳ و نشست انتخاباتی پزشکیان در صدا و سیما شد. این گونه شد که ظریف در عرض ۱۰ دقیقه همه آنچه رقبا طی ۳ سال رشته بودند را به آنی پنبه کرد و به همه نشان داد که مسعود پزشکیان چه افراد متخصصی را در اطرافش جمع کرده.

به همین دلیل است که وقتی از پزشکیان سخن می‌گوید، گل از گلش می‌شکفد و می‌گوید به او و ایده‌هایش افتخار می‌کند! ابایی از بیان این موضوع ندارد که پزشکیان بهترین انتخاب در شرایط فعلی است و بهتر از او وجود ندارد. هر چند حتی پس از انتخاب پزشکیان هم ترکش‌های برآمده از حسادت‌ها، تخریب‌ها و نقدهای رقبا بر تنش می‌نشیند اما همواره یادآور می‌شود که برای ایران و ایرانی شایسته است که هر سختی را به جان خرید و هر مسیری را طی کرد. عبارات و کلماتش را با دقت انتخاب می‌کند. در انتهای هر مبحث با تکه طنز و مطایبه‌ای تلاش می‌کند لبخند را به لبان مخاطبانش بنشاند تا حرفش برای مخاطبانش جذاب باقی بماند.

این گزارش حاوی بخش‌هایی از سخنان آقای ظریف وزیر پیشین امور خارجه است که می‌خوانید.

■ اگر آقای دکتر پزشکیان روز شنبه ۱۶ تیر رای نمی‌آوردند، احتمالا به مجلس باز می‌گشتند. اما من قطعا نمی‌توانستم به اتاقم در دانشگاه تهران بازگردم. چرا این حرف را می‌زنم؟ قبل از انتخابات پس از شهادت آقای رییسی قرار بود سخنران افتتاحیه کنفرانسی در دانشکده خودمان باشم که امسال پنجمین سال آن بود و ۴ سال قبل این کنفرانس را شخصا افتتاح کرده بودم، امسال هم من سخنران افتتاحیه بودم اما مرا حذف و دکتر مقیمی، رییس سابق دانشگاه را دعوت کردند. این مسائل تازه قبل از انتخابات و زمانی بود که من در صدا و سیما رفتم و کت در آوردم و عرق ریختم. همه دوستان سختی‌ها را تحمل کردند تا فرد خوبی مثل دکتر پزشکیان، رییس‌جمهور کشور شود و همگی به او افتخار می کنیم.

■ این حرف‌ها را زدم تا به شما بگویم من در حلقه اول تصمیم‌سازی‌های دکتر پزشکیان نیستم؛ هر چند جامعه و بسیاری از این افراد یک چنین توقعی دارند، اما بعد از شورای راهبری بنده تقریبا از همه تصمیم‌گیری‌ها حذف شدم. بنده هم در نگرانی‌هایی که درخصوص انتصاب استانداران و... وجود دارد، شریکم. اما باید قبول کنیم نگرش رییس‌جمهور این گونه است. البته آقای دکتر پزشکیان قصد باج دادن به کسی را ندارد. خودشان هم اعلام کرده‌اند قصد دارند از هر فرد توانمندی استفاده کند. اگر فردی را توانمند بداند، برایش مهم نیست رییس ستاد قالیباف و حتی رییس ستاد سعید جلیلی باشد. الزاما نباید اصرار کنیم (که دکتر پزشکیان) نگاه ما را بپذیرند. مردم ایشان را انتخاب کرده‌اند نگاه ایشان این گونه است که باید به این کشور خدمت کنند. مبنای خدمت این است که با هم دعوا نکنیم. فردی پرسید که چرا اسم این دولت را دولت وفاق گذاشته‌اید؟ (دکتر پزشکیان) گفتند به خاطر اینکه قشنگ نبود بگذاریم دولت «دعوا نکنیم!!!» مبنای ایشان این است که ما با کسی دعوا نداریم. نگرش ایشان است و به آن اعتقاد دارد. وظیفه ما کمک به رییس‌جمهور است تا این ایده به ثمر بنشیند.

■ من اساسا نه اصلاح‌طلب هستم و نه اصولگرا؛ بنابراین نمی‌دانم جناح مقابل، کدام جناح می‌شود! اما نمی‌دانم اقلیت اکثریت‌نما چقدر به این توافق اعتقاد دارند. برداشتم این است که اعتقادی ندارند. اما دکتر پزشکیان معتقد است با همین روش و دست فرمان می‌توانند موفق شوند. ایشان در مسیر خودشان استوار هستند. ما هم با ایشان قرار گذاشتیم که کمک کنیم و هم از دکتر پزشکیان انتخاب بهتری نداریم. بنابراین توقعات ما باید با واقعیت‌ها همخوان باشد. احزاب و تشکل‌های مدنی اگر می‌خواهند پیشرفت کنند، به جای جمع‌های رقابتی و محفلی باید جمع‌های مبتنی بر پلتفرم شکل بدهند. احزاب باید چارچوب فکری داشته باشند نه چارچوب محفلی. احزاب ایران اصولا گروه‌های محفلی هستند و بر اساس رفاقت‌های دیرینه تشکیل شده‌اند. وقتی احزاب قوی‌تر شوند می‌توانند کادر‌سازی کنند و مبتنی بر یک نگرش اقدام کنند.

■ قصد دارم بحثی را مطرح کنم که به نظرم راه خروج از بحران‌های داخلی و خارجی کشور است. اول اینکه محور همه تصمیم‌سازی‌ها باید ایران باشد. ایران از ابتدای قاجار تحقیر شده، مورد تهاجم قرار گرفته و همواره سرزمین و قلمرو از دست داده است. بنابراین نگاه ایران و ایرانی به همه‌چیز تهدیدمحور بوده است. این کشور همواره با هجمه‌های بیرونی مواجه بوده که به داخل نیز تسری پیدا کرده است. وقتی این دیدگاه تسری پیدا می‌کند و مسلط می‌شود همسایه‌ها هم تهدید دیده می‌شوند، خانم‌های کشور هم تهدید دیده می‌شوند. اینترنت تهدید دیده می‌شود و... اما «تهدید» را باید «محدود» کرد. این واقعیت‌های تاریخی است که روانشناسی ایرانیان را شکل داده است.

■ از ۱۷۹۰ میلادی به بعد ابتدا قرارداد گلستان (جنگ اول ایران و روسیه) منعقد شده. سپس در جنگ دوم ایران و روسیه قرارداد ترکمانچای بسته شده است. بعد ماجرای از دست دادن هرات شکل گرفته است. در زمان رضاشاه اروندرود را از دست دادیم و از دست رفتن آرارات، از دست رفتن فیروزه و... از دست رفتن بحرین در زمان محمد رضاشاه هم ثبت شده است. اما این همه ماجرا نیست؛ در قرن بیستم تحقیر جنگ جهانی اول را داریم که ایران اشغال شد و مردم به قحطی مبتلا شده‌اند. در جنگ جهانی دوم، هم دوباره ایران اشغال شد. اشغال آذربایجان هم در ادامه به وجود آمد. در واقع تا سال ۱۹۴۵ ایران طی ۱۵۰ سال تهدید و تحقیر مداوم را از سر گذرانده است.

■ از سال ۱۹۴۵ که پهلوی دوم روی کار آمد تلاش کرد با وابستگی این تحقیر را جبران کند. ابتدا سیاست دوستونی جانسون باعث شد، ایران به یکی از دو ستون امنیتی منطقه بدل شود. سپس با خراب شدن وضعیت امریکا و دکترین نیکسون که تلاش می‌کند نیروی امریکایی در بیرون امریکا نجنگد این روند تغییر کرد. ما باید متوجه باشیم حضور خارجی همواره تهدید است، شاه از دکترین نیکسون استفاده کرد و نخستین پیروزی نظامی ایران را طی ۱۸۰ سال در ظفار عمان شکل داد. در این پیروزی هم ایران به عنوان نیروی نیابتی و نه نیروی اصیل پیروز شد. این نیروی نیابتی همچنین در سال ۱۹۷۵ توانست قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را با عراق منعقد کند. این دوران تلاش ایران در بیرون آمدن از تحقیر تاریخی از طریق وابستگی است.

■ با انقلاب سال ۵۷ ایران اما روند تازه‌ای را آغاز کرد که در آن چند خاصیت نمایان شد. نخست اینکه ایران به بیرون وابستگی ندارد، دوم اینکه جمهوری اسلامی نخستین حکومتی است که طی ۲۲۰ سال گذشته یک وجب از خاک ایران را از دست نداده است. حتی شاه هم بحرین را از دست داد اما جمهوری اسلامی نه. ۸ سال از صدام در برابر یک انقلاب جوان حمایت شد اما ایران یک وجب خاکش را از دست نداد. پس از آن هم به دنیا فهماندیم که ایران لقمه راحتی نیست که هر قدرتی بتواند بخشی از ایران را بکند و ببرد. امریکا اگر با ما در بیفتد ما پهپاد آنها را می‌زنیم. شهید سلیمانی ما را بزند ما عین‌الاسد آنها را می‌زنیم. اسراییل اگر با ما در می‌افتد ما پاسخ می‌دهیم. اینها نکات مهمی است؛ در روایت ما ایران به موجودیتی بدل شده که بدون تکیه بر قدرت خارجی می‌تواند از استقلال و تمامیت ارضی خود پاسداری کند. دیگر نیاز نیست که فکر و ذکرمان حفظ امنیت‌مان باشد. حفظ امنیت ما یک دستاورد است. ایجاد این دستاورد بیش از همه مرهون مردم، نیروهای مسلح و امام و مقام معظم رهبری است.

■ البته حتما می‌شد این دستاورد با هزینه‌های کمتر شکل بگیرد اما نهایتا دستاورد ارزشمندی است. البته دستاوردهای دیگری هم به دست آورده‌ایم که متولیان باید درباره آن صحبت کنند. اما حالا که دلمشغولی ما امنیت نیست، باید به همان اظهاراتی توجه کنیم که دکتر پزشکیان در روزهای انتخابات مطرح کرد. اینکه ما از نگاه تهدید‌محور با توجه به همه تهدید‌ها می‌توانیم نگاه فرصت‌محور داشته باشیم؛ با جهان تعامل داشته باشیم. با اطمینان به نفس می‌توانیم مذاکره کنیم. چون توانسته‌ایم از امنیت‌مان بدون کمک خارجی دفاع کنیم. ما اعتماد به نفسی داریم که مردم خودمان را تهدید نمی‌گیریم. ایرانیان خارج از کشور را تهدید نمی‌گیریم. بنابراین لازم نیست قانون مشاغل حساس را تصویب کنیم. باید دید چند ایرانی خارجی از کشور جاسوس بوده‌اند؟ چند نفوذی در ایرانیان خارجی از کشور داشته‌ایم؟ آنقدر متوجه آدرس‌های غلط شده بودیم که آدرس‌های واقعی را فراموش کرده بودیم.

■ امروز نگاه‌مان به همسایگان‌مان، نهادهای بین‌المللی، fatf و... نباید بر اساس تهدید باشد. همه این نگاه‌ها که تهدید‌محور و ناشی از عدم اعتماد به نفسند. باید بپذیریم که دوران تهدید ما به سر آمده و می‌توانیم به فرصت‌ها نگاه کنیم. وقتی به همسایه با نگاه تهدید نگاه نشود یعنی مسوول روابط کشور بخش سیاسی و اقتصادی است.



نظر شما درباره این مقاله:








از سوریه تا لایحه عفاف و حجاب/ احمد زیدآبادی ">
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 22:23

از سوریه تا لایحه عفاف و حجاب/ احمد زیدآبادی




نظر شما درباره این مقاله:








پزشکیان: قانون حجاب⁩ قابلیت اجرا ندارد
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 22:16

پزشکیان: قانون حجاب⁩ قابلیت اجرا ندارد


مسعود پزشکیان شامگاه دوشنبه در دومین گفت‌وگوی تلویزیونی خود با مردم شرکت کرد. بخش‌هایی از گفته‌های او به نقل از خبرگزاری «ایرنا»

* ما با ناترازی‌های بسیار بدی در حوزه انرژی اعم از آب، برق و گاز مواجه هستیم، سرانه مصرف برق در کشور ما چند برابر کشورهای جهان است و نیاز ما با تولید کشور همخوانی ندارد. این درحالی است که ایران از نظر منابع گازی جایگاه بالایی در جهان دارد و نباید امروز با ناترازی انرژی مواجه باشیم.

* برای حل مشکلات باید بپذیریم که کارشناسان و متخصصین تصمیم بگیرند و راهکار ارائه دهند، هرکسی بتواند به حل مشکل ناترازی انرژی کمک کند، ما در دولت استقبال می کنیم.

* در مدت صد روز با حوادث زیادی روبرو بودیم. شب تحلیف اسماعیل هنیه را شهید کردند و از آن به بعد درگیر شدیم. روند و آرامشی که باید در روند کار داشتیم را بهم زد. بعد از آن هیات دولت را انتخاب کردیم و نهایتا هیات دولت را به مجلس معرفی کنیم.

* باوری که درمورد بکارگیری افراد براساس شایستگی ها داشتیم محقق شد. برای نخستین بار استاندار سنی کرد در کردستان منصوب کردیم، پیش از این استاندار کرد داشتیم اما شیعه بود. برای نخستین بار یک مدیر عرب را در خوزستان، قشقایی را در استان خودش، بلوچ را در سیستان و بلوچستان به عنوان استاندار معرفی کردیم. شعار و باوری که داشتیم و اینکه همه اقوام و سلایق و قومیت ها را براساس شایستگی بکار بگیریم ، شکل گرفت.

* برای نخستین بار حضور خانم ها در دولت بیش از گذشته است، همه اینها بدون مساعدت و پشتیبانی مقام معظم رهبری امکان پذیر نبود و اگر ایشان پشتیبانی و حمایت نمی کردند، برخی از این افراد در روند ارزیابی ها خود به خود رد می شدند.

* اختلاف وقتی ایجاد می شود که کسی حق دیگری را ضایع کند و حق او را نادیده بگیرد، وفاق سهمیه دادن و تقسیم پست نیست، بلکه این است که کسی را ضایع نکنیم.

* در برنامه دولت برای خروج از بحران‌های اقتصادی؛ مداخلات اقتصادی بدون توجه به معیشت و زندگی مردم نخواهد بود. برای دردها مسکن تزریق کردیم اما درمان نکردیم، روند ناترازی‌های انرژی در دولت‌های گذشته ادامه پیدا کرده تا امروز به بحران رسیده است. باید به چاه‌های نفت گاز تزریق کنیم اما در حال بیرون کشیدن گاز از آنها هستیم معنی آن این است که حتی نمی‌توانیم نفت از آن استخراج کنیم.

* اگر نتوانیم منابع را برای نسل آینده مدیریت کنیم، زمین سوخته تحویل خواهیم داد. ما دومین ذخایر گاز جهان را داریم، چرا باید در این وضعیت باشیم؟ چون درمان نکردیم. تا آمدیم دست بزنیم گفتند دست نزنید.

* در گروه اقتصادی دولت اعم از وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی و مشاور عالی اقتصادی با همکاری اقتصاددانان به چهار برنامه برای تغییر روند اقتصادی کشور رسیده‌ایم؛ در زمینه رشد سرمایه‌گذاری و تولید، حل ناترازی‌ها، معیشت مردم و ثبات و امنیت غذایی و برنامه‌های اولویت‌دار صنایع که پیشران اقتصاد هستند.۴ برنامه اصلی و ۲۵ زیر مجموعه اقتصادی استخراج شده است که در حال کار کارشناسی بر روی آن هستیم.

* ناترازی انرژی یک مجموعه است. نمی‌توانیم پول بازنشسته، گندمکار و کارکنان دولت را بدهیم در مقابل ۴ میلیارد دلار بنزین وارد می‌کنیم و با قیمت ۱۵۰۰ تومان بفروشیم. آیا باید این کار را ادامه دهیم؟ این روند نیاز به درمان دارد اینکه این درمان چگونه انجام شود نیاز به کار کارشناسی دارد. باید با نگاه به معیشت و زندگی مردم مداخلات اقتصادی انجام شود.

* وقتی به واردات بنزین ارز اختصاص داده نشود باید از یک جایی جبران شود. واقعیت این است که ما با ناترازی‌های بسیار بدی مواجه هستیم. ناترازی گاز، برق، انرژی، آب ، پول و محیط زیست داریم و همه این ناترازی‌ها در حدی هستند که ممکن است به بحران تبدیل شوند که مجبور شدیم برنامه قطعی برق به مدت ۲ ساعت  در روز را اعلام کنیم.

* فصل تابستان و قبل از این دولت برق کارخانه‌ها را قطع کرده بودند. قرار بود امسال تولید افزایش پیدا کند نه تنها افزایش پیدا نکرد بلکه قدری هم با مشکل مواجه شد. واقعیت این است که نیروگاه‌های ما کفاف نیازهای ما را نمی‌دهند ضمن اینکه برقی که ما در کشور مصرف می‌کنیم چند برابر سرانه کشورهای انگلستان، کانادا و آلمان است یعنی ما کم داریم اما بیشتر از کسانی که زیاد دارند مصرف می کنیم .

* در زمان تصدی وزارت بهداشت به کشورهای زیادی رفتم، در کشورهای اروپایی و کانادا جایی لوستر نمی‌بینید حتی در هتل‌های لاکچری هم که بروید نور زیادی نیست اما خیلی راحت ما در یک اتاق چند لوستر گذاشته‌ایم و کلی چراغ روشن می‌کنیم درصورتی که می‌توانیم این کار را نکنیم بنابراین نتیجه این می‌شود که الان نیازمان با توان تولیدمان همخوانی ندارد.

* وقتی که ما دولت را تحویل گرفتیم ذخایر نفت، گاز و گازوییل و سوخت ما در نیروگاه‌ها بیش از ۳ میلیارد  متر مکعب بود امسال بیش از یک میلیارد است و اگر به ۷۰۰ میلیون مترمکعب برسد دیگر نمی‌توانیم سوخت را به نیروگاه‌ها بدهیم.

* نمی‌توانیم به نوعی مدیریت کنیم که در زمستان گاز خانه‌ها را قطع کنیم. اگر الان مراقبت نکنیم زمستان باید گاز قطع شود، اگر گاز قطع شود در زمستان چه می‌توان کرد.

* کل اعتبار و ارزی که به دانشگاه‌ها می‌دهیم بین ۱.۵ تا ۲ میلیون دلار  است! برای دانشگاهی که قرار است آینده جوانان ما را بسازد.  اما در امارات فقط برای هوش مصنوعی ۶ میلیارد دلار اختصاص داده شده، چگونه می‌خواهیم در رقابت علمی و تکنولوزی در آینده شرکت کنیم؟ می توانیم این را نبینیم و فقط با مسکن به صورت مقطعی درد را تسکین دهیم و رد شویم.

* وقتی به واردات بنزین پول اختصاص می‌دهیم، متعاقب این اقدام کسری می آوریم و کسری ایجاد تورم می‌کند و تورم به اقشار پایین فشار می‌آورد. تورم یعنی از جیب محرومین و کارمندان برداشتن.

* اینکه چه باید بکنیم، کارشناسان در حال بحث هستند، اگر روش مناسب پیدا شد با مردم در میان خواهیم گذاشت واقعیت را می‌گوییم. دیروز هم در مجلس ما عدد و رقم‌ها را بیان کردیم، با عدد و رقم نمی‌توان دعوا کرد.

* چرا نباید با اینهمه منابعی که داریم بتوانیم برق و گاز کارخانه‌ها را تامین کنیم. اگر کارخانه کار نکند ما نمی‌توانیم مالیات بگیریم، اگر نتوانیم مالیات بگیریم باید پول چاپ کنیم و این امر خودش تورم‌زاست. الان ۵ سال است تورم ۴۰ درصد داریم، این فاجعه است.

* امروز تورم ۳۳ درصد است و براساس اعلام کارشناسی بانک مرکز و مرکز آمار ایران تا پایان سال بر همین عدد خواهد ماند. قرار بود ۱۵ میلیارد دلار برای واردات نهاده‌ها و کالاهای اساسی اختصاص یابد. اما کل مبلغ اختصاص یافته ۱۲ میلیارد دلار است، ۵ میلیارد دلار هم پیش‌خرید کرده‌اند. الان هم باید هم ۵ میلیارد و هم این ۳ میلیارد دلار کسری را بپردازیم. از مقام معظم رهبری اجازه گرفتیم که از صندوق ذخیره ارزی برداشت کنیم تا جلوی افزایش قیمت گرفته شود و نگذاریم که قیمت بالا برود.

* روند برداشت از صندوق همان تزریق مسکن است که انجام دادیم. درآمد سال آینده در این بخش ۱۲ میلیارد دلار است اما برای یارانه انرژی سوخت، آب، گاز، برق مصرف می‌کنیم ۱۵۰ میلیارد دلار است. کدام عاقلی این کار را می‌کند؟ باید بپذیریم که کارشناسان و متخصصان برای حل ناترازی انرژی راه‌حلی پیدا کنند. باید بدون آسیب به اقشار کم درآمد مشکل را حل کنیم.

* در سال ۹۰ سرانه ما حدود ۷۰ میلیون تومان بود و الان حدود ۵۰ میلیون تومان است یعنی قدرت خرید ۲۰ میلیون کاهش پیدا کرده است و اگر همین راه را برویم روز به روز بدتر خواهد شد و این باید درمان شود.

* دانشگاهیان، اقتصادانان و کارشناسان کسانی هستند که می‌توانند در درمان دردها و حل مشکلات به ما کمک کنند، ما باید با جامعه و مردم هم در این باره گفت و گو کنیم تا درمانی که لازم است برای ماندگاری و عزت و سربلندی انجام دهیم و من معتقدم می‌توانیم این کار انجام دهیم.

* پولی برای خرید گندم نداشتیم. مجبور شدیم با اجازه رهبری از صندوق توسعه ملی برداشت کنیم تا پول گندمکاران را بدهیم. در قانون ۱۶۰ میلیارد دیده شده بود و ما ۲۲۰ میلیارد دلار نیاز داشتیم، علاوه بر اینکه باید قانون را هم اصلاح میکردیم تا امکان خرید گندم وجود داشته باشد.

* واقعیت بودجه با آنچه به عنوان عدد و رقم نوشته شده بود همخوانی نداشت. براساس قانون به پرستاران برای یک ساعت کار کردن ۲۵ هزار تومان می‌دادند! چه کسی برای ۲۵ هزار تومان شب‌ها کار می‌کند. آنها حق داشتند که اعتراض کنند. حال با بحث و تبادل نظر این عدد را به ۸۵ هزار تومان رسانده‌ایم اما با اینها کار درست نمی‌شود.

* حل ناترازی‌ها ساده نیست. باید بین متخصصان و کارشناسان اجماع ایجاد شود، بعد با مردم گفتگو کنیم و مردم به این اطمینان برسند که از نظر معیشتی و زندگی روزمره به مشکل نخواهند خورد تا بتوانیم آنرا اجرا کنیم.هر مداخله‌ای که برای مردم مشکل ایجاد کند غیرقابل قبول است و این کار را نخواهیم کرد.

به جای درمان، مسکّن زده‌ایم

* ما همه مشکلات را می‌توانیم حل کنیم اما به شرط اینکه اولا عدد و رقم‌ها را صادقانه بدهیم، نگوییم یک میلیون مسکن می‌سازیم اما نسازیم، قبلا گفتیم سالانه یک میلیون مسکن می‌سازیم چرا نساختیم، اینکه من یک وعده‌ای بدهم فردا نتوانم یا نشود آن وعده را اجرا کرد، درست نیست.

* ما الان پاداش بازنشستگان و پرستاران را نتوانسته‌ایم پرداخت کنیم در تلاش هستیم پول فراهم کنیم، چیزی که در قانون برای پرداخت مصوب کرده‌اند بیش از ۲۰ هزار میلیارد تومان بوده اما نیازی که اینها دارند بیش از ۷۰ هزار میلیارد است و این کسری باید از جایی جبران شود.

* تا به حال مسکّن زده‌ایم. اگر می‌خواهیم مساله را حل کنیم باید بپذیریم که کارشناسان تصمیم بگیرند و نظر کارشناسان را بپذیریم. اگر ۱۳۰ - ۱۵۰ میلیارد دلاری که برای انرژی می‌دهیم، تبدیل به ریال کنیم سرانه هر نفر ۹۰ میلیون تومان می‌شود.

* تلاش می‌کنیم که پاداش بازنشستگان را پرداخت کنیم ولی واقعیت این است که اینها مسکن و مقطعی است، پولی که وجود دارد همین است. اگر نتوانیم این مشکل را درست درمان کنیم، در آینده با مشکلات بیشتری مواجه خواهیم شد.

* تلاش ما این است که مشکلات را درمان کنیم و این کار را خواهیم کرد. با مردم گفتگو می‌کنیم و کاری می کنیم که عدالت در جامعه شکل بگیرد نه اینکه شخصی که منزل بزرگتری دارد از یارانه سوخت و برق و گاز بیشتری استفاده کند و آنکه در روستا یا حاشیه شهر زندگی می‌کند یارانه بیشتری بگیرد.

* براساس اطلاعات و داده‌ها مناطق یک و ۲ تهران، به اندازه تمام دیگر مناطق شهر سوخت و گاز استفاده می‌کنند. کجای این عدالت است؟ آیا درست است که این روند را ادامه دهیم؟ یارانه برق، گاز و بنزین باید با عدالت توزیع شود. اگر مشکل را حل نکنیم آنکه داراتر است بیشتر مصرف می‌کند و آنکه ندارد روز به روز گرفتارتر می‌شود.

* ۹۰ میلیون تومان سرانه می‌دهیم اما به کسی چیزی نمی رسد. اگر این را مدیریت کنیم و مراقبت کنیم خیلی از مشکلات حل می شود. باید نقشه راه نوشته شود و به گونه‌ای اجرا شود که عوارض آن ایجاد نشود و برکات آن به جامعه برسد اینگونه نیست که نسخه آن به سادگی نوشته شود.

* در قانون  وعده داده بودیم که یک میلیون مسکن بسازیم اما نشد، چرا صادقانه با مردم صحبت نمی‌کنیم؟ هر آدمی مدعی است که می تواند این کار را انجام دهد بسم الله. ۸۰۰ هزار نفر برای دریافت مسکن ثبت نام کرده‌اند، ۴۰۰ هزار نفر وام گرفته‌اند، آنچه باید بسازند بالای ۱۰۰۰ همت پول نیاز دارد که این کار را انجام دهند، از کجا می‌خواهند بیاورند؟

* اینکه وعده غیر واقعی به مردم بدهیم و فردا نتوانیم آنرا انجام دهیم فایده ندارد؛ همانطور که یک عمر است به مردم وعده داده شده است. اگر نظر کارشناسان را بپذیریم در عرض ۴ سال بسیاری از مشکلات را حل می کنیم به شرط آنکه ابتدا خودمان را در دولت اصلاح کنیم و دوم مردم باور کنند که می‌خواهیم به آنها خدمت کنیم. می‌خواهیم برای مردم کار کنیم و مشکلات مردم عزیزمان را رفع کنیم. نه امسال و آن یکی سال، یک عمر وعده دادیم اما اجرایی نشده است.

درباره گرانی‌های اخیر

* باید ۱۵ میلیارد دلار برای کالاهای اساسی اختصاص می دادند و ۵ میلیارد هم قبلا بود چقدر هم درآمد داشته‌ایم تا آخر سال ۱۲ میلیارد دلار است. از جایی پول برداشتند به جای دیگر دادند که باید پول آنها را هم بدهیم. از قبل پول شرکت ها را پیش خور کرده اند یعنی عددی که می‌توانیم درآمد داشته باشیم ۱۲ میلیارد است. حتی ما اجازه گرفتیم ۱۲ میلیارد را ۱۵ میلیارد دلار افزایش دادیم اما این کارها مسکن است.

* با این شرایط در سال آینده به شرط اینکه اتفاقی نیفتد و ترامپ هم که روی کار آمده اگر کاری نکند درآمد ما ۱۲ میلیارد دلار خواهد بود.

* تیمی را تعیین کرده‌ایم که نحوه انجام کار را بررسی کنند تا مردم معاش روزمره‌شان را داشته باشند و فشار به لحاظ حقوقی بر آنها وارد نشود، یعنی کاری خواهیم کرد که حداقل معیشت مردم در حدی که نیاز دارند را بتوانیم تامین کنیم.

* حال اینکه این کالابرگ به چه شکلی و چگونه باشد اجازه بدهید یک مدتی بگذرد تا ما به یک زبان و نگاه مشترک برسیم تا بعد بتوانیم اعلام کنیم و اعلام خواهیم کرد. مصمم هستیم و اصرار داریم به گونه ای اقدام کنیم که معیشت مردم مشکل پیدا نکند.

سیاست خارجی دولت

* ما در عرض این مدت حدود ۱۰۰ دیدار و گفت و گو با روسای جمهور و سران دولت ها داشتیم. به‌طور کلی در روند دیپلماتیک و سیاست خارجی بحث اصلی این است که با همه دنیا و کشورهای همسایه تعامل داشته باشیم و این چیزی است که می‌تواند ما را از این بحران‌ها نجات دهد ما باید اقتصاد را باز کنیم و روند همکاری ها را توسعه دهیم.

* در آینده نزدیک به اجلاس اوراسیا می‌رویم و قرار است ایران را به عنوان عضو ناظر اعلام کنند که بتوانیم با ۵-۶ کشوری که در اوراسیا هستند تعاملات با تعرفه‌های پایین یا صفر داشته باشیم. این وضعیت یک بازاری را برای ما ایجاد می‌کند که تولیدکنندگان و تجار ما در این بازارها با تعرفه‌های پایین بتوانند حضور پیدا کنند .

* در دولت تصمیم گرفته‌ایم که از اتاق بازرگانی و تولیدکنندگان بخش خصوصی نیز در این سفر همراه ما باشند و نیازها و کارهایی که ما باید برایشان انجام دهیم را در آنجا پیگیری کنیم.

* در اکثر این سفرها پیگیر این هستیم که تولیدکنندگان و صنعتگران ما حضور داشته باشند و ما بتوانیم راه را برای اینکه این تبادلات بتواند شکل بگیرد باز کنیم. در این مدت با رئیس جمهور چین صحبت کرده‌ایم و توافقات خوبی داریم و تلاش می‌کنیم مصوبات عملیاتی و اجرایی شود. معاون رئیس جمهور و یک گروه کارشناسی از چین نیز قرار است هفته آینده به ایران بیایند.

* با روسیه هم صحبت کرده‌ایم. ارتباطات، برنامه‌ها و معاهداتی داشتیم که در اینجا هم کارشناسان مجددا در حوزه نفت، گاز، راه و  برق بازنگری کردند. برای اینکه بتوانیم اینها را اجرایی کنیم خود من چندین جلسه گذاشتم.

* در صحبتی که با آقای پوتین داشتم گفتند که دو نفر از معاونین‌شان را هفته آینده به ایران می‌فرستند که توافقات دو کشور را نهایی کنیم تا در دیداری که با هم در اروسیا و یا در ماه ژانویه در مسکو با یکدیگر خواهیم داشت در یک روند رسمی آن توافقات را امضا کنیم تا کار را شروع کنند.

* با هند هم مذاکره داشتیم و یکسری توافقات حاصل شد، با عراق هم یکسری توافقات داشتیم ما روی توافقاتی که می‌توانیم با کشورهای همسایه و با کشورهای دوست داشته باشیم. تلاش می‌کنیم تا جایی که بتوانیم این ارتباطات را عملیاتی و اجرایی کنیم.

* وزیر راه و شهرسازی خانم صادق خودشان شخصا رفتند و از پروژه‌ها بازدید کردند تا اگر مشکلاتی وجود دارد و مربوط  به ما است را حل کنیم، همچنین در ارتباط با کریدورهای شمال و جنوب ، وزیر نیرو در ارتباط با برق و انرژی و وزیر نفت در ارتباط با گاز کارهای بزرگی در دست اجرا دارند. اگر بتوانیم اینها را با کمک این معاهدات و مشارکتی که انجام می‌گیرد عملیاتی کنیم می‌تواند بسیاری از مشکلات ما را حل کند.

* فشارهایی که به کشور وارد می‌کنند برای این است که اجازه ندهند در عمل نتوانیم مشکلات مردم را حل کنیم و مردم باور نکنند که برای آنها به میدان آمده‌ایم.

* باور دارم قدم اول برای حل مشکلات، ایجاد وحدت و انسجام داخلی است. هیات دولت را با همراهی قومیت‌ها شکل دادیم تا بگوییم ایران برای همه ایرانیان است، ایران برای یک دسته و جناح و یک تفکر نیست، هر کس بتواند برای این آب و خاک خدمتی ارایه کند که اینجا سرزنده و سربلند بماند، دستش را می‌بوسیم و استقبال می‌کنیم.

* با همسایگان برادریم. زمانی با همسایگان یک نقشه بودیم، استعمارگران خط کشی کردند و این روند و اوضاع را ایجاد کرده‌اند، دشمنان می‌خواهند با هم دعوا کنیم و ما باید هشیار باشیم که دعوا نکنیم. امروز با امیر قطر، نخست وزیر عراق، بشار اسد، رئیس جمهور روسیه صحبت کردم، تمام بحث این بود که نباید اجازه دهیم تروریست‎‌ها در منطقه جنگ و خونریزی راه بیاندازند.

* تمامیت ارضی همه کشورها محترم است و نباید اجازه دهیم، تمامیت ارضی هیچ کشوری به هیچ بهانه‌ای به هم بریزد.

* هر کمکی برای ایجاد امنیت و آرامش در منطقه و مقابله با تروریست‌ها از دستمان بربیاید انجام خواهیم داد و با کشورهای دوست و برادر منطقه هماهنگ خواهیم بود.

* وفاق این نیست که سهمیه بدهیم، وفاق یعنی حق مردم را بدهیم. وفاق یعنی پایبندی به حق و عدالت و دوری از ضلالت و تابعیت نفس.

* اختلاف زمانی شکل می گیرد که من حق کسی را نادیده می‌گیرم، اگر حق افراد را نادیده بگیریم اختلاف پیش می‌آید. تمام اختلافات به دلیل منیّت ماست. ما حق دیگران را نادیده می‌گیریم یا به خاطر جنسیت، یا به خاطر قومیت، یا مذهب.

* خداوند در قرآن می‌فرماید پیامبران را فرستادیم تا بر اساس حق و عدالت رفتار کنند. تابع هوای نفس نباش که تو را از مسیر خدایی بازمی‌دارد. وفاق این نیست که ما سهمیه بدهیم، وفاق این است که ما حق دیگران را ببینیم و به دیگران زور نگوئیم.

* حضرت علی (ع) در نامه‌ای به مالک می‌فرمایند: انصاف را در بین کسی که دوست و دشمن توست رعایت کن. این یعنی وفاق. همه مردمی که در این کشور زندگی می‌کنند ایرانی‌اند، حق آنها باید داده شود.

درباره رفع تحریم‌ها

* برای رفع تحریم‌ها در سفر آمریکا با اروپایی‌ها صحبت کردیم قرار بود هفته بعد، در اروپا توافق کنند مشکلات حل شود. اسرائیلی‌ها دعوا راه انداختند تا نگذارند ما با دنیا توافق کنیم و ما را در چالشی نگه دارند تا مردم ناامید شوند و بگویند اینها بی‌عرضه هستند!

* گفتگوهای ما در مسیر خوبی پیش می‌رفت؛ با رییس‌جمهور فرانسه رییس شورای اروپا و مقاماتی از سوییس گفت‌وگو کردم و  قرار شد با هم کار کنیم تا سوءتفاهمات از بین برود. اما کاری که اسراییل کرد با ترورهایی که در لبنان رقم زد مساله را به هم ریخت و طبیعتا وقتی ما مجبور شدیم پاسخ بدهیم اختلافات باز تشدید شد.

* در چند روز گذشته گفت و گو هایی انجام شده و قرار شد ادامه پیدا کند. اروپایی‌ها آن روی سکه خودشان را نشان دادند و به تبعیت از آمریکا کشتیرانی و هواپیمایی ما را تحریم کردند، با تمام این اوضاع ما به دنبال این هستیم که ثابت کنیم به دنبال جنگ نیستیم و به دنبال صلح هستیم.

* این شیطنت‌هایی که انجام می‌دهند برای این است که مردم ما را ناامید کنند. دلشان می‌خواهد مسلمان ها به جان هم بیفتند تا ذخایر ما را بردارند، ما نباید اجازه دهیم.

* قرار شد هم به لحاظ دیپلماسی گفت و گو های انجام شود وزیر امور خارجه ما  امروز در ترکیه بود و در آنجا گفت و گوهایی انجام داد. سران و مقامات چهار کشور روسیه، ایران، ترکیه و سوریه در ارتباط با روند آستانه با هم گفت و گو و دیدار می کنند و قرار است در ارتباط با تعهداتی که بود دوباره دیدار و گفت و گو داشته باشند.

* کاری که اینها در سوریه انجام داده‌اند حتی خلاف مصوبه شورای امنیت است برای اینکه آنها تروریست هستند و در شورای امنیت آنها را تروریست شناخته‌اند و الان یکی از کارها این است که از نظر دیپلماسی به شورای امنیت شکایت کنند و کسانی را که به تروریست ها کمک می‌کنند را محکوم کنند.

* قرار است این چند کشور در سطح وزاری خارجه در این هفته سریعا در جلسه‌ای درباره نحوه اینکه چگونه باید تعامل کنند گفت و گو کنند.

* در آینده نزدیک دیداری هم با رئیس جمهور روسیه خواهیم داشت و تلاش‌های دیپلماتیک‌مان را ادامه می‌دهیم روند را هم نظارت می‌کنیم تا ببینیم به کجا می‌رسد.

درمورد رفع فیلترینگ

* درموضوع رفع فیلترینگ اگر بخواهیم بر مبنای وفاق ملی پیش برویم باید سران قوا به یک زبان مشترک برسند. رهبر انقلاب نگفتند اینترنت را فیلتر کنید، بلکه گفتند حاکمیت کنید اما اینها همه چیز را فیلتر کردند.

* برای رفع مساله فیلترینگ باید ساختار مشخص داشته باشیم، سران قوا باید به یک زبان و نگاه مشترک برسند، پس از آن شورای عالی فضای مجازی نیز باید موافقت خود را اعلام کند. در نشست سران قوا با کارشناسان سه گزینه مطرح شد و به توافق هم رسیدیم. در شورای عالی فضای مجازی، دیدگاه‌های خاصی وجود داشت، کار به کارشناسان ارجاع شد و در حال برررسی است.

* در خدمت رهبر انقلاب که بودیم ایشان نیز معتقد بودند که به هیچ وجه نگفته‌اند فیلتر کنید، گفته‌اند امنیت سیستم را در دست داشته باشید اما فیلتر کرده‌اند و نارضایتی بزرگی هم ایجاد کرده‌اند.

* به وفاق معتقدم، اگر دستور دعوا بدهید بجای اینکه به نتیجه برسید هدف اصلی را هم گم می‌کنید. تلاش می‌کنیم با وفاق و همدلی جلو برویم.در جلسه‌ای که در محضر رهبر انقلاب  بودم، ایشان فرمودند بحث فضای مجازی را حل کنید.

* در جلسه سران قوا در حال پیگیری هستیم که گزینه انتخابی که سران به آن رسیده‌اند، گروه کارشناسان هم توافق کنند که به نتیجه برسد.

* اگر قانونی بنویسیم که عدالت در آن درنظر گرفته نشود، اجرا نخواهد شد، اگر اجرا شود هم نارضایتی ایجاد می‌کند. قانون باید براساس عدالت نوشته شود که حقوق گروهی ضایع نشود، اگر براساس حق و عدالت قانون بنویسیم و قضاوت کنیم، همه راضی خواهند شد.

* اگر جرمی انجام شود براساس آن مجازات کنید نه انگی بچسبانید که شخص تا آخر عمر نتواند از جای خود بلند شود. هر ایرانی در هر قومیت و جنسیت دریایی از قوت و قدرت است، اگر اجازه رشد بدهیم تا توان خود را به کار ببرد از بحران بیرون می‌آییم. هنگامی از بحران بیرون می‌آییم که همه را بازی بدهیم.

درباره دانشجویان و اساتید اخراجی

* بسیاری از دانشجویان و اساتید به دانشگاه بازگشته‌اند مگر کسانی که مشکل قضایی داشته باشند. کاری که با دانشجویان در دانشگاه انجام شده بود، غیرقابل قبول بود.

* وقتی نماینده بودم بارها با وزیر صحبت کردم که مراقبت کنید، قول دادند اما عمل نکردند. این رفتارها با دانشجو و اعضای هیات علمی نارضایتی ایجاد می‌کند. باید به دانشجویان و اساتید احترام بگذاریم که دلگرم شوند و احساس کنند مملکت مال آنهاست و وجودشان برای این مملکت ضروری است.

* برای حل مشکل ناترازی‌ها از نظرات اساتید و نخبگان استفاده خواهیم کرد و اگر اینها وارد میدان شوند مشکلات حل خواهد شد.

* در مورد سخت‌افزار مصمم هستیم در عرض یکسال تمام مدارس مورد نیاز کشور را با مشارکت مردم خواهیم ساخت.مردم اگر باور کنند می‌خواهیم مشکلاتشان را حل کنیم به میدان می‌آیند. ما ثابت می‌کنیم با مردم هستیم.

* از نظر نوع کلاس و چگونگی آموزش نیز، روش‌های فعلی در دنیا منسوخ شده است و امروزه بحث بر سر آن است که به دانش‌آموز حل مساله، ارتباطات، کار تیمی، مدیریت و ساختار سازی یاد بدهید. این نگاه در نوع و چینش کلاس شکل می‌گیرد.نوع کلاس باید طوری طراحی شود که این هدف را دنبال کند. فرد از ابتدا به نحو سیستمی آموزش‌ می بیند، یعنی می‌آموزد که چگونه برنامه ریزی کند.

* پزشک خانواده ۴ محور دارد؛ چه کسی مسئول چه کسانی است، چه خدمتی باید ارایه دهد، چه پولی میگیرد و چگونه جواب خواهد داد. در این ساختار هیچ ایرانی از خدمات مورد نیاز محروم نمی‌شود، همه خدمات را خواهند گرفت و چون پوشش همگانی است، اقشار کم درآمد خدمات برابر دریافت خواهند کرد.

* سیاست دولت این است که هر کسی که در نوبت است اول خدمات دریافت کند نه اینکه کسی که رئیس‌جمهور است اول خدمات بگیرد. باید رفتار و نگاه را اصلاح کنیم و نیاز به فرهنگ‌سازی دارد.

درباره اجرای قانون حجاب

* درباره قانون حجاب خیلی بحث داریم، به عنوان اجرا کننده این قانون خیلی سوالات و ابهامات داریم و قرار است در این رابطه گفت و گو کنیم  باید کاری کنیم که هم اصول و ارزشهای اعتقادی حفظ شود و هم کاری کنیم که وفاق را بهم نزنیم، اگر کاری را خوب اجرا نکنیم بدتر خواهد شد. کسانی که می خواهند کاری را انجام دهند باید حداقل مهارت، توانمندی، باور و اعتقاد را داشته باشند تا بتوانند آن کار را درست انجام دهند. در سیستم اداری خودمان بستر را برای اجرای این قانون آماده نمی‌بینم.

* قرار است گفت و گو کنیم و ببینم روند قضیه را به چه شکلی می‌توانیم تعامل کنیم که هم اصول و ارزش اعتقادی خودمان را داشته باشیم و هم اینکه کاری نکنیم که وفاق و همدلی جامعه را بر هم بزنیم و بعد یک عده‌ای را براساس همین کاری که انجام می‌دهیم با مشکل مواجه کنیم.

* ما داریم روی این موضوع کار می‌کنیم بسیاری از مسائل وجود دارد که از نظر من که باید اجرا کنم جای سوال است. اصولا به لحاظ علمی می‌گویند اگر می‌خواهید کاری را خراب کنید خوب به آن حمله نکن و از آن بد دفاع کن، اگر قرار باشد کاری را که می‌خواهم انجام بدهیم نتوانیم خوب اجرا کنیم و بد از آن دفاع کنم ممکن است خیلی بدتر شود.

* کسانی که می‌خواهند این کار انجام دهند باید حداقل مهارت، توانمندی، باور و اعتقاد را داشته باشند تا بتوانند آن کار را انجام دهند . من یک چنین بستری را در سیستم اداری خودمان آماده نمی‌بینم و یک چنین رفتاری را قدری مساله‌دار می‌بینم، باید بنشینیم گفت و گو کنیم و ببینیم به چه شکلی قرار است این اتفاق بیفتد.

* آیا جامعه می‌پذیرد  برای نداشتن حجاب مسافر، راننده اسنپ جریمه شود؟ کاری نکنیم که همه را ناراضی کنیم. روش حل مساله از مدرسه شروع می‌شود، اینها در دستمان بوده اما نتوانستیم آموزش دهیم، حال به اینجا که رسیده است می‌خواهیم با این کارها اصلاح کنیم. آیا می‌شود؟

* با تمام وجود آمده‌ام تا به مردم خدمت کنم، هیچ باوری جز خدمت به کشور ندارم و از همه ایرانیان، قلبا می‌خواهم که بیایند تا ایران را درست کنیم. اگر با هم باشیم هیچ مشکلی نمی‌تواند سد راه ما شود، با دعوا ساده‌ترین مسائل با مشکل مواجه می‌شود.

* با چالش‌های بزرگی مواجه هستیم، دشمنان دلشان می‌خواهند شکست بخوریم اما اگر با هم باشیم کسی نمی‌تواند ما را شکست دهد.



نظر شما درباره این مقاله:








روز مبارزه با سانسور / کانون نویسندگان ایران
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 20:58

روز مبارزه با سانسور / کانون نویسندگان ایران


بیانیه کانون نویسندگان ایران

شانزده سال پیش کانون نویسندگان ایران سیزده آذرماه را به یاد دو جانباخته‌ی راه آزادی بیان، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، روز مبارزه با سانسور نامید. کانون‌ نویسندگان ایران در این روز صدای خود را رساتر از هر زمان دیگر در برابر سیاست‌های سرکوبگرانه‌‌ی حاکمیت بلند می‌کند و اعلام می‌دارد که تا تحقق بند اول منشور خود، “آزادی اندیشه و بیان و نشر بی هیچ حصر و استثنا برای همگان”،  از مبارزه با تمامی اشکال سانسور باز نخواهد ایستاد و در برابر موج فزاینده‌ی سانسور و به محاق بردن اندیشه و تفکر آزاد، مانند گذشته با عزمی راسخ ایستادگی خواهد کرد.

سرکوب صداهای مستقل که از آغاز در دستور کار حاکمیت قرار داشت، با اعمال سیاست‌هایی چون اختصاص بودجه‌های کلان به ارگان‌ها و  عوامل سانسور، اقتصاد رانتی نشر، تهیه‌ی فهرست سیاه از نویسندگان و ناشران مستقل و آزادی‌خواهی که پیشتر کارهایشان مشمول سانسور (در اصطلاح رسمی، اصلاحیه) شده، به ابتذال کشیدن تئاتر و سینما و تبدیل آن به نمایش مضحک عوامل حکومتی و حذف و مثله کردن آثار مستقل… به قلع و قمع روزافزون ادبیات و هنر مستقل انجامید. با تثبیت این سیاست‌ها، تا به امروز بسیاری از نویسندگان و هنرمندان از انتشار و نمایش آثارشان محروم شده‌اند، کتاب‌های زیادی توقیف و از دسترس خوانندگان خارج شده و  تفتیش اندیشه و ارعاب نویسندگان مستقل سیری فزاینده یافته است.

در سال جاری نیز همچون سال‌های سیاه گذشته، حاکمیت به مدد سانسور در بزنگاه‌های سیاسی و اجتماعی، افکار عمومی را دستکاری و واقعیت را تحریف کرده است. روزنامه‌نگاران تحت فشار و تهدید و ارعاب قرار دارند و بسیاری از نویسندگان، ناخواسته به دام خودسانسوری گرفتار شده‌اند. نتیجه‌ی این فضای خفقان‌آور، کاهش کیفیت آثار و در حاشیه ماندن اخبار آزاد و بی‌طرف است. انتشار زیرزمینی آثار ادبی و هنری نیز، گرچه روزنی برای تنفس نویسندگان و هنرمندان گشوده، اما آنان را  از دسترسی به مخاطبان گسترده‌تر باز داشته است. با این همه هیچ حکومتی نتوانسته است صدای حقیقت را خاموش و آزادی و اندیشه را برای همیشه به بند کشد.

کانون نویسندگان ایران ضمن گرامی‌داشت یاد و نام بلند محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، همه‌ی شیوه‌های حاکمیتی سانسور را محکوم می‌کند و  از تمام نویسندگان و هنرمندان آزادی‌خواه می‌خواهد که تا روزی که حق آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان محقق شود، در برابر سانسور حکومتی سکوت نکنند و شیوه‌های پیدا و پنهان آن را افشا کنند.

کانون نویسندگان ایران
۱۲ آذر ۱۴۰۳



نظر شما درباره این مقاله:








پیام توماج صالحی به مردم پس از آزادی از زندان
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 20:55

پیام توماج صالحی به مردم پس از آزادی از زندان




نظر شما درباره این مقاله:








حزب‌الله فعلاً قصد ندارد به سوریه نیرو اعزام کند
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 20:36

حزب‌الله فعلاً قصد ندارد به سوریه نیرو اعزام کند


حزب‌الله لبنان می‌گوید در حال حاضر قصد ندارد نیروهای خود را برای حمایت از ارتش سوریه به شمال این کشور اعزام کند. سه منبع آگاه از مواضع این گروه مورد حمایت ایران روز دوشنبه به رویترز این موضوع را اعلام کردند.

ائتلافی از مخالفان مسلح سوری هفته گذشته حمله‌ای غافلگیرانه به شمال سوریه آغاز کرد و مناطق تحت کنترل دولت در استان‌های حلب و ادلب را تصرف نمود. این حمله باعث عقب‌نشینی نیروهای دولتی از شهر حلب شد که بزرگترین شکست برای بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، طی سال‌های اخیر به شمار می‌رود.

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، روز دوشنبه اعلام کرد که ارتش سوریه توان مقابله با شورشیان را دارد، اما “گروه‌های مقاومت کمک خواهند کرد و ایران هر حمایتی که لازم باشد، ارائه خواهد داد”، که اشاره به گروه‌های شبه‌نظامی منطقه‌ای تحت حمایت تهران دارد.

منابع خبری به رویترز گفتند که تاکنون از حزب‌الله درخواست نشده است که مداخله کند و افزودند که این گروه، پس از بیش از یک سال درگیری با ارتش اسرائیل، از جمله دو ماه جنگ شدید زمینی در جنوب لبنان، در این مرحله آمادگی اعزام نیرو به سوریه را ندارد.

حزب‌الله تاکنون به درخواست رویترز برای اظهار نظر پاسخ نداده است.

یک مقام ارشد ایرانی به رویترز گفت که ایران اوضاع را به دقت زیر نظر دارد و آماده است هرگونه کمکی را که لازم باشد به دولت سوریه ارائه دهد، اما تهران در حال حاضر برنامه‌ای برای حمایت نظامی، از جمله اعزام نیروهای نظامی به سوریه، ندارد.

این مقام افزود: “در دیدارهایی که با مقامات سوری داشتیم، هیچ درخواستی برای اعزام نیروهای نظامی ایرانی مطرح نشد.”

در پاسخ به پرسشی درباره حزب‌الله، یک مقام منطقه‌ای نزدیک به تهران گفت: “تهران با حزب‌الله در ارتباط است و تاکنون هیچ درخواستی از سوی دولت سوریه در این خصوص مطرح نشده است.”

به گفته یک منبع آگاه از عملیات حزب‌الله، ممکن است تا ۴۰۰۰ نفر از نیروهای این گروه در حملات اسرائیل به لبنان از اکتبر ۲۰۲۳ کشته شده باشند.

حملات هوایی اسرائیل همچنین به طور فزاینده‌ای نیروهای حزب‌الله را در سوریه هدف قرار داده است. حزب‌الله از سال ۲۰۱۳ با حمایت از نیروهای اسد برای بازپس‌گیری مناطق، همراه با ایران و روسیه، در سوریه مداخله کرده بود.

یکی از منابع به رویترز گفت که این گروه افسران ارشد مسئول عملیات در حلب را از شمال سوریه خارج کرده تا در جنگ زمینی علیه اسرائیل شرکت کنند.

دو منبع دیگر، یکی لبنانی و دیگری سوری، گفتند که حزب‌الله نیروهای خود را از سوریه در اواسط اکتبر خارج کرد، زمانی که درگیری‌ها با اسرائیل در طول مرز تشدید شد.



نظر شما درباره این مقاله:








مذاکرات آمریکا و امارات برای حذف ایران از سوریه
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 18:50

مذاکرات آمریکا و امارات برای حذف ایران از سوریه


* منابع رویترز می‌گویند ایالات متحده و امارات درباره لغو تحریم‌های اسد در ازای قطع روابط با ایران گفت‌وگو کرده‌اند.

ایالات متحده و امارات متحده عربی درباره امکان لغو تحریم‌ها علیه بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه در صورت جدایی او از ایران و قطع مسیرهای ارسال سلاح به حزب‌الله لبنان گفت‌وگو کرده‌اند. این اطلاعات را پنج فرد مطلع از این موضوع، در اختیار خبرگزاری رویترز گذاشته‌اند.

این گفت‌وگوها طی ماه‌های اخیر شدت گرفته است. به گفته منابع، دلایل این شدت گرفتن شامل احتمال انقضای تحریم‌های گسترده ایالات متحده علیه سوریه در تاریخ ۲۰ دسامبر و همچنین کارزار اسرائیل علیه شبکه منطقه‌ای تهران، از جمله حزب‌الله در لبنان، حماس در غزه و دارایی‌های ایران در سوریه است.

این مذاکرات پیش از حمله اخیر مخالفان مسلح بشار اسد به حلب صورت گرفته که بزرگ‌ترین عملیات آنها در سوریه طی سال‌های اخیر بوده است.

به گفته این منابع، پیشروی جدید مخالفان مسلح سوری، نشانه‌ای از ضعف در اتحاد اسد با ایران است؛ ضعفی که امارات و ایالات متحده با ابتکار خود قصد دارند از آن بهره‌برداری کنند. اما اگر اسد برای یک حمله متقابل از کمک ایران استفاده کند، این امر می‌تواند تلاش‌ها برای ایجاد شکاف بین سوریه و ایران را پیچیده‌تر کند.

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، روز یکشنبه برای نشان دادن حمایت از اسد به سوریه سفر کرد و رئیس‌جمهور امارات، شیخ محمد بن زاید آل نهیان، آخر هفته تلفنی با اسد درباره تحولات اخیر گفت‌وگو کرد.

برای این گزارش، رویترز با دو منبع آمریکایی، چهار منبع سوری و لبنانی و دو دیپلمات خارجی گفت‌وگو کرده است. این افراد گفتند که ایالات متحده و امارات فرصتی برای ایجاد شکاف بین اسد و ایران می‌بینند. حکومت ایران در جریان جنگ داخلی سوریه که از سال ۲۰۱۱ آغاز شد، به اسد کمک کرد تا بخش‌های بزرگی از کشورش را که به کنترل شورشیان درآمده بود، بازپس گیرد.

پیش از این، رسانه‌های لبنانی گزارش داده‌اند که اسرائیل پیشنهاد داده بود تحریم‌های ایالات متحده علیه سوریه لغو شود. اما ابتکار عمل امارات با همکاری ایالات متحده پیش از این گزارش نشده بود. همه منابع با شرط ناشناس ماندن صحبت کردند تا دیپلماسی پشت‌پرده را تشریح کنند.

دولت سوریه و کاخ سفید به سؤالات رویترز پاسخ ندادند. امارات نیز رویترز را به بیانیه خود درباره تماس تلفنی بن زاید با اسد ارجاع داد.

امارات نقش رهبری را در بازگرداندن اسد به جمع کشورهای عربی عمدتاً سنی ایفا کرده است. کشورهای عرب پس از پذیرش کمک ایران شیعه و غیرعرب برای سرکوب شورش‌های سنی علیه شورش‌های داخلی سوریه، حکومت اسد را طرد کرده بودند.

امارات در سال ۲۰۲۲ میزبان اسد بود که این نخستین سفر او به یک کشور عربی از زمان آغاز جنگ داخلی سوریه بود، پیش از آنکه اتحادیه عرب عضویت سوریه را مجدداً احیا کند.

به گفته منابع، امارات مدت‌ها است که امیدوار است اسد را از ایران دور کرده و روابط تجاری با سوریه برقرار کند، اما تحریم‌های ایالات متحده مانع این تلاش‌ها شده است.

یک دیپلمات ارشد منطقه‌ای که توسط تهران در جریان قرار گرفته است به رویترز گفت که ایران از «تلاش‌های پشت‌پرده برخی کشورهای عربی برای منزوی کردن ایران... با دور کردن سوریه از تهران» مطلع شده است.

این دیپلمات گفت که این تلاش‌ها به پیشنهادهایی درباره امکان رفع تحریم‌ها از سوی واشنگتن مرتبط بوده است.

«سیاست چماق و هویج»

حزب‌الله و حامی آن ایران، از سال ۲۰۱۲ برای حمایت از اسد در برابر شورشیان سنی در سوریه مداخله کرده‌اند؛ همزمان پایگاه‌ها و محموله‌های سلاح آنها در سوریه بارها توسط اسرائیل هدف قرار گرفته است. این کشور در تلاش است ایران را در سراسر منطقه تضعیف کند.

طی ماه‌های اخیر، حزب‌الله جنگجویان خود را از سوریه، از جمله مناطق شمالی، خارج کرده تا بر مبارزه با اسرائیل در جنوب لبنان تمرکز کند. مخالفان مسلح سوری که این هفته وارد حلب شدند، به خروج حزب‌الله به عنوان یکی از دلایل مقاومت کم نیروهای دولتی سوریه اشاره کردند.

یک منبع آمریکایی مطلع از این موضوع گفت که مقامات کاخ سفید درباره این موضوع با مقامات اماراتی گفت‌وگو کرده‌اند و به علاقه امارات به تأمین مالی بازسازی سوریه و «موقعیت ضعیف» اسد پس از حملات اسرائیل علیه حزب‌الله اشاره کرده‌اند.

به گفته این منبع آمریکایی، امکان لغو تحریم‌ها علیه اسد در حالی که نیروهای نیابتی ایران در کانون حملات اسرائیل قرار دارند، یک «فرصت» ایجاد کرده است تا با استفاده از سیاست «چماق و هویج» اتحاد سوریه با ایران و حزب‌الله شکسته شود.

لغو تحریم‌ها

پس از آنکه اسد سرکوب اعتراضات علیه خود در سال ۲۰۱۱ را آغاز کرد، ایالات متحده تحریم‌هایی را علیه سوریه اعمال کرد. این تحریم‌ها در سال‌های جنگ داخلی سوریه بارها تشدید شدند. سخت‌ترین این تحریم‌ها، به نام قانون سزار، در سال ۲۰۱۹ توسط کنگره به تصویب رسید.

تحریم‌های سزار تمامی بخش‌های تجاری سوریه را هدف قرار می‌دهد و شامل هر کسی می‌شود که با سوریه معامله کند، صرف‌نظر از ملیت، و همچنین کسانی که با نهادهای روسی و ایرانی در سوریه همکاری دارند.

اسد این تحریم‌ها را به منزله جنگ اقتصادی دانسته و آنها را مسئول سقوط ارزش پول ملی سوریه و کاهش استانداردهای زندگی معرفی کرده است.

این تحریم‌ها در تاریخ ۲۰ دسامبر منقضی خواهند شد، مگر اینکه توسط قانون‌گذاران آمریکایی تمدید شوند.

بخشی از گفت‌وگوهای اخیر میان آمریکا و امارات متحده عربی مربوط به اجازه دادن برای انقضای تحریم‌های سزار بدون تمدید آنها بود. این موضوع را یک منبع آمریکایی و سه منبع سوری تایید کرده‌اند.

یکی از منابع سوری گفت که امارات دو ماه پیش و  پس از آنکه تلاش‌های دو ساله‌اش برای کاهش تحریم‌ها علیه اسد پس از زلزله مرگبار در فوریه ۲۰۲۳ به نتیجه نرسید، موضوع اجازه انقضای تحریم‌ها را با مقامات کاخ سفید مطرح کرده بود.

محمد علاء غانم، یک فعال سوری در واشنگتن دی‌سی و عضو گروه “شهروندان برای آمریکای امن و مطمئن”، به رویترز گفت که گروهش برای تمدید تحریم‌های سزار تلاش کرده و ارزیابی کرده که ادامه این تحریم‌ها از حمایت دو حزبی برخوردارند.

او گفت: «ما طی چند ماه گذشته در این باره گفت‌وگوهایی داشته‌ایم، هرچند که البته هیچ نتیجه سیاسی در شهری مثل واشنگتن نمی‌تواند به طور صددرصد تضمین شود.»

کشورهای عربی مسیرهای دیگری نیز برای پاداش دادن به اسد در صورت فاصله گرفتن او از ایران دارند.

یک دیپلمات خارجی مستقر در خلیج فارس به رویترز گفت که هر دو کشور امارات و عربستان سعودی در ماه‌های اخیر “مشوق‌های مالی” به اسد پیشنهاد کرده‌اند تا از ایران جدا شود، و افزود که این پیشنهادها بدون هماهنگی با واشنگتن ممکن نبوده است.

یک منبع آگاه به رویترز گفت که سوریه، همراه با سایر بحران‌های منطقه، یکی از موضوعات بحث در سفر محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، به امارات در روز یکشنبه بوده است.

یک واسطه لبنانی گفت که امارات همچنین متعهد شده است بودجه‌ای برای بازسازی زیرساخت‌های ویران شده سوریه، به عنوان روشی برای “دورتر کردن اسد از ایران” اختصاص دهد.

ایران به اسد هشدار داده که فاصله گرفتن بیش از حد ممکن است پیامدهایی داشته باشد.

یک دیپلمات ارشد منطقه‌ای که توسط تهران در جریان قرار گرفته، گفت که رهبر ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای، پیامی از طریق مشاور ارشدش علی لاریجانی به اسد منتقل کرده که در آن آمده: «گذشته را فراموش نکن.»

این دیپلمات گفت: «این پیام به اسد یادآوری کرد که متحدان واقعی او چه کسانی هستند.»

«بازی با آتش»

از زمان حمله شبه‌نظامیان حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر سال گذشته، که جنگ در غزه را به دنبال داشت، ایران شبکه متحدان خود را برای ضربه زدن به اسرائیل بسیج کرده است.

اما اسد تا حد زیادی از مشارکت در این درگیری اجتناب کرده است، حتی در حالی که اسرائیل اهداف حزب‌الله را در کشورش مورد حمله قرار داده و یک مجتمع دیپلماتیک ایرانی در دمشق را بمباران کرده است.

یک مقام آمریکایی گفت که اسد از جنگ کناره‌گیری کرده تا از حملات بیشتر اسرائیل به سوریه جلوگیری کند و همچنان تحت «فشار شدید» قرار دارد تا اجازه ندهد حزب‌الله از طریق کشورش دوباره مسلح شود.

اسرائیل نشان داده که همچنان به سوریه توجه دارد. هنگامی که هفته گذشته توافق آتش‌بس با لبنان را اعلام کرد، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، گفت که اسرائیل تلاش‌های ایران، حزب‌الله و ارتش سوریه برای ارسال سلاح به لبنان را ناکام گذاشته است.

نتانیاهو گفت: «اسد باید بفهمد - او در حال بازی با آتش است.»


خبرگزاری رویترز
مایا گبیلی، پریسا حافظی و الکساندر کورنول



نظر شما درباره این مقاله:








مذاکرات آمریکا و امارات برای ترغیب سوریه
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 18:04

مذاکرات آمریکا و امارات برای ترغیب سوریه




نظر شما درباره این مقاله:








واکنش تند در اسرائیل به اظهارات وزیر دفاع اسبق
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 16:31

واکنش تند در اسرائیل به اظهارات وزیر دفاع اسبق




نظر شما درباره این مقاله:








چکاندن ماشه‌ “مقاومت مدنی ملی” / عیسی سحرخیز
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 16:03

چکاندن ماشه‌ “مقاومت مدنی ملی” / عیسی سحرخیز


می‌گویند فرضِ محال محال نیست، لذا این امر هم محال نیست که اجرای قانون موسوم به “عفاف و حجاب”، ناخواسته ماشه‌ی “مقاومتِ مدنیِ ملی” را در ایران بچکاند و به “دومینویی” غیرقابل پیش‌بینی تبدیل شود که هیچکس نخواهد دانست نقطه‌ی پایانی آن کجاست.

فرض کنید، نه تنها تمامیِ مخالفان این قانون، بلکه تنها ده، بیست درصدی از منتقدان و معترضانِ این اقدام ضدشرعی، ضدمردمی و... تصمیمم بگیرند، در “یک روزِ خاص” -در هفته اول اجرای قانون حجاب-  دست به “نافرمانی مدنی” بزنند و در حرکتی هماهنگ به کوی و برزن، خیابان و میدان، اداره و بانک، فروشگاه و فرودگاه یا... بیایند و اعلام وجود کنند.

در این صورت ارکان حاکمیت چه واکنشی نشان خواهند داد و در مقابل، کُنش بعدی اپوزیسیون در برابر این واکنش چه خواهد بود؟

آیا شخص خامنه ای دستوری ناخواسته در جهت لغو و تعلیق آن صادر خواهد کرد یا باز لجوجانه فرمان به اجرای آن خواهد داد- با تمام تبعات جانی و مالی، داخلی و خارجیِ سرکوبِ مخالفان در صحنه.

در صورت حالتِ دوم، واکنش مسعود پزشکیان به عنوان رئیس جمهور و مجری اصلی قانون چه خواهد بود؟
آیا او با توجه به اعلامِ تبعیتِ کامل از “ولی فقیه”، عامل اجرای منویات آمر خواهد شد یا بر سر پیمان با ملت خواهد ایستاد و در مخالفت با منویات رهبری به وعده‌ی استعفا عمل خواهد کرد؟

دامنه‌ی این پرسش‌ها را می توان گسترش داد و ابعاد گوناگون آن را بیان داشت، تا به نقطه های زیرین رسید، چون پیامدِ مرگبار  تمرد و قیام دختران و حتی همسر آن قاضیِ خون ریز فیلم “دانه انجیر معابد” به کارگردانی محمدرسول‌اف.

سخن کوتاه باید کرد و تنها بر این نکته تاکید داشت که حال فرصت شرکت در آزمایش فراهم است، نه تنها برای تحول‌خواهان، بلکه گروه گسترده ای از  اصلاح‌طلبان و حتی محافظه‌کاران خردمند.

امید است که عاقلان اندکِ حاضر در هسته‌ی قدرت در این فرصت کوتاه تا زمان وعده داده شده برای اجرای قانون حجاب، اندکی به خود آیند و خود حکم به “لغو”، “تعویق”، “تعلیقِ‌ محال” یا ... این اقدام ضدمردمی دهند.
اما در غیر این صورت احتمالا زمان یک “حرکتِ‌ ملی” فراهم خواهد شد؛ مخالفتی “مسالمت‌جویانه”، “خشونت‌پرهیز”، اما “اثرگذار” و “آینده‌ساز”.

باید دید در آن “روزِ موعود” و “کُنشِ سرنوشت‌ساز” و در واقع “آزمونِ فیصله‌بخش” چه کسی پای کار خواهد بود و آماده برای مشارکت در “امرِ ملیِ مقاومتِ مدنی”.


تلگرام نویسنده



نظر شما درباره این مقاله:








برنامه ۲۴ فوروم «زن، زندگی، آزادی – کلن»
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 15:57

برنامه ۲۴ فوروم «زن، زندگی، آزادی – کلن»




نظر شما درباره این مقاله:








تحریرالشام و طالبان! / احمد زیدآبادی
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 14:07

تحریرالشام و طالبان! / احمد زیدآبادی




نظر شما درباره این مقاله:








تیم اطلاع‌رسانی دولت کجاست و چه می‌کند؟
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 14:00

تیم اطلاع‌رسانی دولت کجاست و چه می‌کند؟




نظر شما درباره این مقاله:








چراغ سبز جواد ظریف به دونالد ترامپ
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 13:54

چراغ سبز جواد ظریف به دونالد ترامپ




نظر شما درباره این مقاله:








فلاحت‌پیشه: روسیه از توافق ایران با اروپا نگران است
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 13:35

فلاحت‌پیشه: روسیه از توافق ایران با اروپا نگران است




نظر شما درباره این مقاله:








اقتصاد سیاسی غارت‌سالار کدام است؟
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 12:19

اقتصاد سیاسی غارت‌سالار کدام است؟


احمد علوی

در چارچوب نظریه‌های مدرن الگوی دولت-ملت چنین تصور می‌شود، که دولت در مفهوم عام آن نماینده عموم شهروندان سازمان یافته در قالب جامعه مدنی است. بنا به این پنداره شهروندان یک جامعه به دولت‌ها وکالت می‌دهند تا به نمایندگی از آنها دارائی‌های همگانی و مشاع در جهت منافع عمومی آنها مدیریت نماید. اما واقعیت چیزی به‌جز پنداره‌هاست. چه دولت و مقامات آن خنثی نبوده و خود دارای منافع ویژه‌ای هستند. بنابراین در نبود نظارت فعال شهروندان(موکلان)، مقامات دولت(نمایندگان) آنها می‌توانند دارائی‌ها و امکانات را برخلاف مقررات و مصالح شهروندان در جهت منافع شخصی خود بکار بگیرند.

بنا به نظریه انتخاب عمومی (Public Choice Theory) مقامات سیاسی و اداری در نظام سیاسی بخصوص نظام‌های غیرپاسخگو و غیرشفاف دوگانه، مانند بازیگران هر بازار اقتصادی، به‌دنبال بیشینه‌سازی منافع شخصی خود هستند. سیاست‌مداران، دیوان‌سالاران، مدیران و گروه‌های ذی‌نفع تلاش می‌کنند تا از بودجه عمومی برای تأمین منافع شخصی یا گروهی خود استفاده کنند. در نتیجه، سمت و سوی سیاست‌ها و بودجه‌ریزی‌ها بیشتر در جهت تأمین این منافع قشر حاکم اختصاص یابند تا تحقق رفاه و اهداف عمومی شهروندان می‌باشد. این منافع می‌تواند سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، اطلاعاتی، ارتباطی، و همچنین آشکار و یا پنهان باشد. پیدایش آنچه غارت‌سالاری خوانده می‌شود در همین فرایند به انجام می‌رسد.

«غارت‌سالاری یا کلپتوکراسی» از اصطلاحاتی است که اخیرا برای توصیف و توضیح برخی از نظام‌های اقتصادی-سیاسی اقتدار گرا، غیر پاسخگو و با فساد گسترده رواج پیدا کرده است. بنا به آنچه داگلاس سی نورث (Douglass Cecil North) و برنده جايزه نوبل اقتصاد ١٩٩٣، توصیف می‌کند عبارت از نظامی است که نه تنها بالاترین لایه هرم مخروط حاکمیت بلکه پایین‌ترین لایه آن به غارت منابع عمومی آلوده شده و غارت منابع عمومی به هنجار و فرهنگی در دیوان سالاری تبدیل شده است. بنا به استدلال این برنده جایزه نوبل احترام و صیانت از حقوق مالکیت خصوصی، وظیفه حاکمیت هر جامعه، و زمینه‌ساز رشد اقتصادی آن است. اما با شیوع «غارت‌سالاری» احترام به حقوق مالکیت خصوصی نقض می‌شود و بدین ترتیب زمینه‌های رشد اقتصادی از بین می‌رود.

البته رابطه تنگاتنگی میان «غارت‌سالاری»، «قدرت مطلقه» و توزیع «رانت» وجود دارد. «غارت‌سالاری» دارای ویژگی‌های چندی است که مهمترین آنها عبارتند: تمرکز دارائی‌ها و درآمدها در نزد گروهی اندک در حاکمیت، غیر پاسخگوئی و عدم شفافیت حاکمیت، فرار و معافیت مالیاتی باندهای قدرت، قاچاق، پول شوئی گسترده، انتقال دارائی‌های عمومی به افراد و اشخاص وابسته به راس هرم حاکمیت و باندهای قدرت. در شرایط فعلی بیشتر این شاخصه‌ها را می‌توان در ساختار سیاسی-اقتصادی ایران یافت.

حاکمیت غارت‌سالار دارای چه ساختاری است؟

حاکمیت غارت‌سالار (Kleptocratic state) به یک ساختار حاکمیت اشاره دارد که در آن قشر حاکم یا گروه‌های الیگارشیک، منابع و ثروت عمومی را بدون توجه به توسعه پایدار یا منافع عموم مردم به نفع خود بهره‌برداری می‌کنند. این مفهوم به‌طور خاص توسط نظریه‌پردازانی مانند دوگلاس نورث (Douglass North)، دارون عجم‌اوغلو (Daron Acemoglu) و جیمز رابینسون (James Robinson) در چارچوب نهادگرایی اقتصادی و سیاسی توضیح داده شده است.

در همین راستا، بنابه یافته‌های دوگلاس نورث (Douglass North) نهادهای فعال یک جامعه در زیر چتر حمایت حقوقی دولت انگیزه اقتصادی پیدا می‌کند. بدون این حمایت و در صورتی که دولت خود فاسد باشد افراد دارای انگیزه فعالیت تولیدی بلند مدت نمی‌شوند و تلاشی برای بهبود اوضاع اقتصادی انجام نمی‌دهند. پیدایش نوآوری در فن‌آوری‌ها و به کارگیری رو‌ش‌های تولید کارآمد مشروط به اطمینان بلندمدت از حمایت و صیانت قانونی دولت از حقوق مدنی و مالکیت خصوصی است. همچنین به گمان نورث باور عمومی به منصفانه بودن نظام اقتصادی موجب می‌شود تا جرائمی همچون سرقت و بزه‌کاری کاهش پیدا کند.

«غارت‌سالاری» دارای شاخص‌های چندی است که مهمترین آنها عبارتند: تمرکز دارائی‌ها و درآمدها در نزد گروهی اندک، غیر پاسخگوئی و عدم شفافیت، فرار و معافیت مالیاتی، قاچاق، پول‌شوئی گسترده، انتقال دارائی‌های عمومی به افراد و اشخاص وابسته به هرم حاکمیت. بدین ترتیب اقتصاد سیاسی غارت‌سالار (Kleptocratic Political Economy) شکل می‌گیرد. بیشتر این شناسه‌هایی که در سطور پیشین آنها یاد شد را می‌توان در اقتصاد ایران یافت.

پانزده مولفه شاخص «غارت‌سالاری» در ایران

شواهد بسیاری به کارگیری واژگان «غارت سالاری» برای توصیف آنچه در ایران می‌گذرد را توجیه می‌کند. برخی از شاخص‌ها به شرح زیر هستند:

۱- خصوصی‌سازی‌های کاذب، سپردن مالکیت و مدیریت بنگاه‌های اقتصادی به مدیران و کارگزاران و صاحبان مقام و مسئولان و خویشاوندان آنها و فرایند “درب چرخان” یعنی مقامات حکومتی به مالکین و مدیران بخش خصولتی را به عهده می‌گیرند.
۲- کارکرد گسترده اقتصادی نهادهای مذهبی و سیاسی و عدم شفافیت و عدم پاسخگوئی آنها در قبال افکار عمومی و جامعه مدنی.
۳- عدم شفافیت فعالیت اقتصادی رهبر و اشخاص و نهادهای مربوطه و ناپاسخگویی آنها در قبال افکار عمومی و جامعه مدنی.
۴- دخالت گسترده نهادهای نظامی و امنیتی در امور اقتصادی و بویژه تصدی بنگاه‌های اقتصادی و مالی حکومتی و خصولتی و خصوصی.
۵- گسترش بانک‌های وابسته و خصولتی وابسته به مقامات و باندهای قدرت.
۶- رواج پول‌شوئی در شبکه بانکی و موسسات اعتباری غیرشفاف و غیرپاسخگو.
۷- فرار گسترده مالیاتی از سوی بخش خصوصی وابسته و نهادهای وابسته به رهبر حکومت.
۸- معافیت مالیاتی گسترده نهادهای وابسته به رهبر.
۹- تمرکز بخش عمده نقدینگی کشور در اختیار گروه اندکی که از رانت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بهره می‌برند.
۱۰- اختصاص اعتبارات بانکی به گروه کوچکی متشکل از باندهای ذی‌نفوذ حاکمیت.
۱۱- بحران معوقه‌های بانکی که به افراد محدودی که جزء وابستگان به حاکمیت هستند.
۱۲- استفاده از منابع صندوق‌های بازنشستگی به سود مدیران و کارگزاران حکومتی.
۱۳- موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز وابسته به باندهای ذی‌نفوذ حاکمیت.
۱۴- گسترش پدیده خویشاوندسالاری: نمونه خاندان لاریجانی، خامنه‌ای، خمینی، مهدوی کنی و بسیاری دیگر.
۱۵- قاچاق گسترده سوخت و کالا از سوی مقامات و سپاه پاسداران بخصوص در مرزهای کشور و به آسیای جنوب شرقی.

در تایید مطالب فوق بنا به گزارش‌های مکرر موسسه پژوهش جهانی فریزر در سال‌های متمادی گذشته، اقتصاد ایران همواره یکی از «بسته»ترین اقتصادهای جهان است و دارای یکی از پایین‌ترین رتبه‌ها در رده‌بندی آزادی اقتصادی می‌باشد. همزمان سازمان بین‌المللی شفافیت نیز اقتصاد ایران را یکی از کدرترین اقتصادهای جهان ارزیابی می‌کند.

یک زنجیره عوامل حقیقی و حقوقی و اقتصادی و سیاسی این فرایند را توضیح می‌دهد. اقتصاد ایران یک اقتصاد تک‌پایه نفتی است و حاکمیت انحصار درآمد نفت و تصمیم‌گیری در خصوص توزیع آن را را در اختیار دارد. افزون بر این بنا به قانون اساسی حاکمیت دارای اختیارات بسیار گسترده‌ای در زمینه اقتصادی و سیاسی است. اما همزمان عوامل دیگری چون انحصار قدرت مطلقه در نزد رهبر حکومت نیز از جمله عوامل سیاسی این فرایند بسته بودن اقتصادی است. نهادهای گوناگون وابسته به رهبر حکومت نظیر ستاد فرمان اجرائی فرمان امام، استان قدس رضوی، بنیاد مستضعفان و قرارگاه خاتم افزون بر نهادهای دولتی وجود دارند، که با دور زدن قوانین و فارغ از نظارت و رقابت عرصه را بر بخش خصوصی و موسسات غیر دولتی تنگ می‌کنند و نه تنها عرصه اقتصادی که عرصه‌های سیاسی و اجتماعی ایران را در چنبره اختیارات و قدرت خود دارند.

جمع‌بندی
غارت‌سالاری با فساد ساختاری و نهادینه همراه است. گروه‌های حاکم اغلب به صورت محسوس و نامحسوس از منابع و ثروت عمومی سوءاستفاده می‌کنند و بدین ترتیب میزان فساد در اقتصاد و عرصه عمومی افزایش می‌یابد. این امر علاوه بر آسیب به فرایند توسعه اقتصادی، به سرمایه اعتماد اجتماعی را کاهش داده و زمینه را برای تنش‌های اجتماعی فراهم می‌آورد. این تنش‌ها بعید نیست به اعتراض‌ها و بی‌ثباتی سیاسی بیانجامد.

حاکمیت غارت‌سالاری معمولاً منجر به ناتوانی در توسعه و رشد اقتصادی پایدار می‌شود. تمرکز قدرت و منابع در دست اقلیتی موجب می‌شود که نیازهای اساسی جامعه و سرمایه‌گذاری‌های بلند مدت در عرصه عمومی نظیر آموزش-پرورش، بهداشت-درمان و تامین اجتماعی در اولویت قرار نگیرد.

در نظام مبتنی غارت‌سالاری، قشر حاکم در مقابل تغییرات اصلاحی و بهبود‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مورد مقاومت نشان می‌دهند. زیرا هر تغییری تهدیدی برای جایگاه و منافع آن‌ها به شمار می‌آید.

۱۰ آذر ۱۴۰۳



نظر شما درباره این مقاله:








هشدار جدی در مورد عواقب اجرای طرح حجاب
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 12:08

هشدار جدی در مورد عواقب اجرای طرح حجاب


هشدار جدی ۱۰ فعال سیاسی و اجتماعی در مورد عواقب اجرای طرح حجاب و عفاف

ده فعال سیاسی و اجتماعی داخلی، به حاکمیت هشدار جدی دادند؛ با اجرای طرح حجاب و عفاف حاکمیت باید خود را برای برخوردهای دائمی و فرسایشی با شهروندان آماده کند، و بدون شک اراده مردم قوی‌تر از ماموران حکومتی است.

آنها تاکید کردند این مصوبه بدلایل متعددی ارزش قانونی نداشته و اکثریت دینداران، حقوقدانان و مردم کشور موافق آن نیستند.

ده فعال سیاسی در بیانیه‌ مشترک خود، به دولت و پلیس کشور هشدار دادند هرگز خود را وارد درگیری با نسل جدید و دختران نجیب ایران نکنند که کاسه صبر مردم ایران به اندازه کافی لبریز از نارضایتی و خشم شده و عواقب آن بر عهده تصویب کنندگان و مجریانش خواهد بود!

متن کامل این بیانیه مهم و هشدار دهنده به شرح زیر می‌باشد؛

به نام خدا

ما امضا کنندگان این بیانیه، به‌طور جدی هشدار می‌دهیم؛

اجرای آنچه با نام قانون حجاب و عفاف مطرح گردیده، ضمن سلب آزادی‌های مسلم و حقوق اولیه شهروندان کشور، موجب بوجود آمدن دودستگی خطرناک در جامعه و ایجاد فشار مضاعف بر اقشار به تنگ آمده از نابسامانی‌های اقتصادی گردیده، و ممکن است کشور را با بحران عمیقی مواجه نماید.

قانون تنها در صورتی قابل احترام و اجراست که حقوق اصلی شهروندان در آن زیر پا گذارده نشده باشد.

هرگز اکثریت سفیدپوست، حق اعمال زور  بر سیاهپوستان و تضییع حقوق آنها را با نام قانون ندارد. اکثریت مسلمانان در هیچ کشوری حق ندارند حقوق سایر اقلیت‌ها را با نام قانون مصوب اکثریت، زیر پا بگذارند.

حال آنکه هم اینک در کشور ایران، اقلیتی ناچیز در صددند نظر خویش را با تمسک به ابزاری با ظاهر قانون، بر اکثریت تحمیل نمایند!

آنچه به عنوان قانون حجاب و عفاف مطرح گردیده، از نظر اکثر حقوقدانان کشور، دینداران واقعی، و مردم متعهد و متمدن ایران، به عنوان قانون، پذیرفته نگردیده و تحت هیچ شرایطی تن به آن نخواهند داد.

مردم ایران از دیرباز خود حافظ پوشش متعارف بوده‌اند و هرگز نیازی به دخالت حکومت‌ها در این زمینه وجود نداشته است.

در صورتی که حاکمیت در پیگیری این مصوبه اشتباه، قصد لجاجت داشته باشد، ناگزیر است عواقب قطعی آن را نیز به جان بخرد.

مردم مسلما برابر تصریح قانون اساسی، حق اعتراضات مدنی را دارا خواهند بود و مسبب اقدامات مردمی، تنها حاکمیتی خواهد بود که بدون درک شرایط روز و حقوق مردم، اقدام به عمل اورده است.

دولت مستقر هرگز نباید زیر بار اجرای چنین مصوبه غیرقانونی برود.

نیروهای انتظامی حق برخورد با زنان پاکدامن و بافرهنگ کشور را ندارند.

هیچ بیگانه‌ای حق تذکر حجاب به دختران ما را ندارد.

مردم ایران در پاسداری از ارزش‌ها، اصول و کرامت خویش و حفظ حریم خانواده از دخالت حاکمیتی که از عهده وظایف اولیه خود بر نمی‌آید، با هیچکس سر شوخی و مجامله ندارند.

امیدواریم این هشدار دلسوزانه، جدی گرفته شده و از نابسامانی‌های اجتماعی بیشتر و نفرت بیش از پیش مردم و خروج سرمایه‌های مادی و معنوی از کشور عزیزمان ایران جلوگیری به عمل آید.

محمد تقی اکبرنژاد
مژگان ایلانلو
حسین جعفری
شهاب‌الدین حائری‌شیرازی
اکبر دانش‌سرارودی
ناصر دانشفر
پروانه سلحشوری
رحیم قمیشی
فخرالسادات محتشمی‌پور
علی مرادی



نظر شما درباره این مقاله:








احتمال برگزاری نشست سه‌جانبه با ترکیه و ایران
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 11:47

احتمال برگزاری نشست سه‌جانبه با ترکیه و ایران




نظر شما درباره این مقاله:








نیروهای «حشد الشعبی» از عراق وارد سوریه شدند
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 11:34

نیروهای «حشد الشعبی» از عراق وارد سوریه شدند




نظر شما درباره این مقاله:








بشار اسد در دام امتناع از سازش گرفتار شد
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 11:18

بشار اسد در دام امتناع از سازش گرفتار شد


فایننشال تایمز

برای بیش از یک سال، در حالی که درگیری‌ها میان اسرائیل و نیروهای تحت حمایت ایران در سراسر خاورمیانه گسترش یافت و به داخل سوریه نیز کشیده شد، رئیس‌جمهور سوریه، بشار اسد، به‌طور آشکار سکوت اختیار کرد. 

در حالی که جنگ داخلی طولانی‌مدت در سوریه همچنان ادامه دارد، دولت بشار اسد به یک دولت شکست‌خورده و ورشکسته تبدیل شده است. حامیان اصلی اسد - روسیه، ایران و حزب‌الله - نیز به دلیل درگیری‌های خود تضعیف و مشغول شده‌اند. در این شرایط، اسد به نظر می‌رسید که محتاطانه عمل کرده و ظاهراً در حال سبک و سنگین کردن اوضاع بود. 

اما حمله ناگهانی این هفته توسط شورشیان اسلام‌گرا، که طی ۴۸ ساعت از آغاز حمله خود، شهر حلب، دومین شهر بزرگ کشور را تصرف کردند، به‌طور چشمگیری بی‌ثباتی در سوریه، شکنندگی تسلط اسد بر کشور ویران‌شده‌اش و ابعاد گسترده مخالفت‌ها با حکومت او را آشکار کرد. 

حید حید، تحلیلگر سوری در مؤسسه چتم هاوس، گفت: «اسد به شدت آسیب‌پذیر است. همه منتظرند ببینند آیا رژیم می‌تواند نیروهای خود و متحدانش را برای بازپس‌گیری مناطق بسیج کند یا خیر.» 

پیش از این، اسد در مخمصه‌ای گرفتار شده بود: اسرائیل که در طول ۱۲ ماه گذشته ده‌ها حمله به اهداف مرتبط با ایران در سوریه انجام داده است، به‌طور علنی هشدار داده بود که اسد در تیررس آن قرار دارد و باید موضع خود را انتخاب کند. 

با این حال، تحلیلگران مسائل سوریه معتقدند اسد شاید فرصتی برای بازپس‌گیری بخشی از استقلال خود از حامیان خارجی‌اش پیش روی خود می‌دید؛ چرا که کشورهای عربی و برخی قدرت‌های اروپایی به این فکر افتاده بودند که شاید باید این رهبر اقتدارگرا را احیا کنند. 

منطق آن‌ها چنین بود که به نظر می‌رسید بدترین مرحله جنگ داخلی سوریه تمام شده، اسد همچنان در قدرت باقی مانده و شاید اکنون زمان مناسبی برای رسیدگی به مسائل بین‌المللی همچون پناهجویان و قاچاق مواد مخدر باشد. 

اما پیشروی شگفت‌آور شورشیان، وابستگی اسد به روسیه، ایران و شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران را برای دفع تهدیدات داخلی برجسته کرد. 

نیروهای طرفدار اسد عقب‌نشینی کردند، در حالی که شورشیان به رهبری گروه «هیئت تحریر الشام» (HTS)، به سمت حلب، شهری با ۲ میلیون نفر جمعیت، پیشروی کرده و سپس به سمت جنوب و شهر حماه حرکت کردند. 

تشدید بحران و سقوط روحیه در ارتش سوریه

روز یکشنبه نیروهای اسد تلاشی را برای بازسای قوای خود آغاز کردند. جنگنده‌های سوری و روسی چندین حمله هوایی به حلب و ادلب، استان شمال غربی که پایگاه اصلی هیئت تحریر الشام (HTS) است، انجام دادند.

اما تحلیلگران می‌گویند ۱۳ سال پس از یک قیام مردمی علیه رژیم اسد و آغاز جنگ داخلی در این کشور، حس ناامیدی و افت روحیه به صفوف ارتش نیز سرایت کرده است.

چارلز لیستر از مؤسسه خاورمیانه گفت: «واحدهای نظامی یکی پس از دیگری در حال عقب‌نشینی، فروپاشی و ترک مواضع خود بودند.» 

اقتصاد سوریه متأثر از بدهی‌های پرداخت‌نشده به حامیان خارجی رژیم، تحریم‌های غرب و فروپاشی نظام بانکی در لبنان همسایه، که مدت‌ها پناهگاهی برای تجار سوری بوده است در آستانه فروپاشی قرار دارد.

جهاد یازجی، کارشناس اقتصادی سوریه، گفت: طی پنج سال گذشته، مردم سوریه فقیرتر شده‌اند و رژیم تقریباً هیچ اقدامی برای بهبود زندگی مردم انجام نداده است. او افزود که افزایش مالیات‌ها، مصادره زمین‌ها و اقتصاد در حال فروپاشی، با فساد گسترده رژیم که در همه جنبه‌های دولت ریشه دارد، ترکیب شده است. 

تصور بی‌توجهی خانواده اسد به رنج مردم سوریه و رفتار غارتگرانه آن‌ها، نارضایتی را فراتر از مخالفان همیشگی اسد گسترش داده و این حس به بخش‌های مختلف جامعه سوریه، از جمله گروه‌هایی از جامعه وفادار علوی، اقلیتی که اسد به آن تعلق دارد، نیز سرایت کرده است. 

یازجی گفت: «بسیاری از افراد از اینکه پس از سال‌ها وفاداری، اکنون در وضعیتی بدتر از قبل قرار دارند، خشمگین هستند.» 

فساد و ناامیدی اکنون در بسیاری از نهادهای دولتی سوریه گسترش یافته است. کارمندان دولتی در حالی بر اداره کشوری نظارت می‌کنند که تقریباً هیچ بخشی از آن به درستی کار نمی‌کند. 

با وجود تلاش‌های اخیر برای حرفه‌ای‌سازی ارتش، یازجی می‌گوید: «این تلاش‌ها خیلی اندک و خیلی دیرهنگام بودند.» روحیه ارتشیان همچنان پایین باقی مانده است و سربازان تحت تأثیر سختی‌هایی چون خدمت اجباری و حذف یارانه‌ها قرار گرفته‌اند. 

در یک نمونه نادر از انتقاد از رژیم در میان وفادارترین هواداران اسد(علوی‌ها)، یکی از علویان سوری گفت: «ما آماده‌ایم از روستاها و شهرهای خود محافظت کنیم، اما نمی‌دانم آیا علوی‌ها برای شهر حلب خواهند جنگید یا نه... رژیم دیگر دلیلی به ما نمی‌دهد که به حمایت از آن ادامه دهیم.» 

تحلیلگران می‌گویند، این حس ناامیدی با بی‌میلی آشکار رژیم برای سازش با مخالفانش، حتی در حالی که روسیه حامی آن تلاش کرده است اسد را به وارد شدن در یک روند سیاسی ترغیب کند، عمیق‌تر شده است. 

فرصتی که اسد در تابستان امسال داشت

با این حال، تلاش‌ها از سوی کشورهای عربی و برخی کشورهای اروپایی برای ازسرگیری ارتباط با اسد، پس از زلزله ویرانگری که در فوریه ۲۰۲۳ ترکیه و شمال سوریه را لرزاند، دوباره جان گرفته بود.

در ماه ژوئیه، ایتالیا سفارت خود را در دمشق بازگشایی کرد و به فهرست کشورهای کوچک‌تر اروپایی پیوست که روابط دیپلماتیک خود با سوریه را احیا کرده‌اند. 

کشورهای عربی، از جمله برخی که در آغاز از شورشیان در زمان آغاز جنگ داخلی حمایت می‌کردند، نیز تلاش کرده‌اند اسد را از انزوا خارج کنند. این تلاش‌ها با هدایت عربستان سعودی باعث شد سوریه سال گذشته برای اولین بار از سال ۲۰۱۱، به اتحادیه عرب بازگردد. 

آن‌ها امیدوار بودند از اسد امتیازاتی در زمینه مقابله با قاچاق مواد مخدر که باعث بی‌ثباتی منطقه شده و ایجاد محیطی امن برای بازگشت پناهجویان بگیرند. اما دمشق در هر دو زمینه پیشرفت اندکی داشته است. 

ترکیه، حامی اصلی گروه‌های مخالف سوری، نیز علاقه خود را به عادی‌سازی روابط با اسد نشان داد، اما این تلاش توسط اسد رد شد. 

مقامات عراقی که امسال به گفت‌وگوهای میان دمشق و آنکارا کمک کردند، گفتند دولت اسد حاضر به ارائه هیچ‌گونه امتیازی در مورد مسئله پناهجویان که یکی از مسائل حساس در سیاست داخلی ترکیه است، نشد. 

در عوض، اسد به بمباران ادلب، منطقه تحت کنترل شورشیان، ادامه داد و هزاران نفر دیگر را به سمت مرز ترکیه، که حدود ۳ میلیون پناهجوی سوری را میزبانی می‌کند و نیروی نظامی در شمال سوریه مستقر کرده است، سوق داد. 

تحلیلگران می‌گویند که ممکن است ترکیه به‌صراحت حمله تحت رهبری هیئت تحریر الشام (HTS) را تأیید نکرده باشد، اما این حمله می‌تواند منافع آنکارا را تأمین کرده و احتمالاً به این کشور در مذاکرات آینده اهرم بیشتری بدهد. 

مالک العبد، تحلیلگر سوری، گفت: «اسد از تابستان این فرصت را داشت که با رجب طیب اردوغان گفت‌وگو کند و طرحی را تدوین کند که بر اساس آن ترکیه عملاً یک منطقه نفوذ در شمال سوریه به دست آورد. او می‌توانست این موضوع را به شکلی آبرومندانه و سیاسی مذاکره کند، اما از آن امتناع کرد.» 

اسد همیشه امتیاز دادن را نشانه ضعف می‌داند، اما حمله HTS وابستگی او به روسیه، ایران و گروه‌های مرتبط با ایران و نقش برجسته قدرت‌های خارجی در سوریه را برجسته کرده است. 

اولین حضور عمومی اسد از زمان بروز بحران جدید، تنها زمانی رخ داد که وزیر امور خارجه ایران، عباس عراقچی، یکشنبه شب از دمشق بازدید کرد. روسیه، ایران و امارات متحده عربی قول داده‌اند از رژیم حمایت کنند. 

اما با تحت فشار قرار گرفتن اسد، ممکن است راه‌حل دیپلماتیک تنها راه خروج او باشد، اگرچه او سال‌ها از پذیرش چنین راه‌حلی خودداری کرده است. العبد گفت: «اسد می‌تواند دوام بیاورد... اما در بلندمدت، هیچ راهی وجود ندارد که بتواند از تقسیم قدرت با مخالفان اجتناب کند، و این پایان رژیم خواهد بود.»



نظر شما درباره این مقاله:








آمریکا و متحدانش خواستار کاهش تنش‌ها در سوریه شدند
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 10:57

آمریکا و متحدانش خواستار کاهش تنش‌ها در سوریه شدند




نظر شما درباره این مقاله:








نامه محقق داماد به مراجع درباره طرح حجاب
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 10:29

نامه محقق داماد به مراجع درباره طرح حجاب


جماران: آیت‌الله مصطفی محقق داماد در نامه ای به مراجع تقلید نوشت: اینک که این قانون‌ هنوز ابلاغ نشده و لازم الاجرا نگردیده به عنوان یک دانش آموخته حوزه علمیه قم از شما بزرگواران استدعا دارم‌ در راستای رسالت فرهنگی نهاد مرجعیت برای حل این معضل اجتماعی که عدم توجه به آن ممکن است موجب خسارت به دین و آیین و نظام و کشور عزیزمان شود عنایت ویژه فرموده تا مساله از طرق پیش بینی شده در‌‌ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به نحو شایسته حل وفصل گردد.

متن یادداشت آیت الله مصطفی محقق داماد بدین شرح است:

بسمه تعالی
محضر مقدس مراجع معزز تقلید شیعه متع الله المسلمین بطول بقائهم
سلام علیکم 

با کمال ادب و احترام مواردی را‌ به عرضتان می رساند:

۱. امروز در کنار رسالت عظیمی که  در راستای حفظ ارزش‌ها و آرمان‌های مکتب تشیع و آموزه های اهل بیت عصمت و‌ طهارت(ع) به کف با کفایت آن بزرگواران سپرده شده بدون شک نظارت بر اجرای این دستور و آموزه مهم نبوی است که: یسروا ولا تعسروا و بشروا ولا تنفرو‌ا. بی تردید این رسالت بزرگ، در جهانی که کانون های قدرت و فساد در حال دامن زدن به اسلام هراسی و نشان دادن چهره ای خشن از آیین پیامبر رحمت(ص) هستند بسی حساس تر می شود.

۲. مستحضرید که اخیراً قانونی در مجلس شورای اسلامی با  عنوان لایحه حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب به تصویب رسیده که حسب اطلاع، قوۀ مجریه آمادگی اجرای آن را ندارد و آن را غیرقابل اجرا و بر خلاف مصالح عامه می‌داند. تجربۀ عملی در پیگیری آنچه این قانون در پی آن است هم نشان داده است که رعایت شرایط امر به معروف و نهی از منکر از جمله عدم توهین به کسانی که امر و نهی می شوند و رعایت حرمت و کرامت آنها در عمل ممکن نبوده است و بسیار اتفاق افتاده است که نه تنها آبرو و حیثیت شخص مورد امر و نهی که خانواده آنها نیز مورد تعرض قرار گرفته است.

۳. نکته مهمی که کاملا مرتبط با رسالت مرجعیت است اینکه به نظر این جانب با توجه به آشنایی با مفهوم و معنای قانون و‌‌ تجربۀ نسبتاً طولانی وانس با دانش حقوق، مواد زیادی از این قانون نه تنها غیرقابل اجرا‌ که از نظر ثمربخشی در امر مقدس عفاف و حجاب درست، نتیجه عکس خواهد داد و حتی موجب تنفر نسل جوان از آموزه های دینی و ترک ناخواستۀ وطن اسلامی توسط برخی از هموطنان عزیز می شود.

۴. مکرراً از سوی مقامات عالی ‌کشور در ملاقات با مسئولان کشوری تذکر داده شده است که موضوع حجاب باید‌ از ‌طریق فرهنگی پیگیری شود، نه با چوب و فلک؛ ولی تصویب این قانون، خلاف منویات و تذکرات مرجعیت است.

۵. اینک که این قانون‌ هنوز ابلاغ نشده و لازم الاجرا نگردیده به عنوان یک دانش آموخته حوزه علمیه قم  از شما بزرگواران استدعا دارم‌ در راستای رسالت فرهنگی نهاد مرجعیت برای حل این معضل اجتماعی که عدم توجه به آن ممکن است موجب خسارت به دین و آیین و نظام و کشور عزیزمان شود عنایت ویژه فرموده تا مساله از طرق پیش بینی شده در‌‌ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به نحو شایسته حل وفصل گردد.

سید مصطفی محقق داماد
۱۱/۹/۱۴۰۳



نظر شما درباره این مقاله:








نواندیشان دینی: ابلاغ «قانون حجاب و عفاف»
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 9:07

نواندیشان دینی: ابلاغ «قانون حجاب و عفاف»




نظر شما درباره این مقاله:








قانون حجاب بحران اجتماعی را تشدید می‌کند
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 8:26

قانون حجاب بحران اجتماعی را تشدید می‌کند


نیره خادمی / اعتماد

گفت‌وگوی «اعتماد» با دکتر احمد بخارایی، مدیر گروه جامعه شناسی سیاسی در انجمن جامعه شناسی ایران

لایحه پر حاشیه عفاف و حجاب سرانجام در روزهای پایانی مهر‌ماه سال ۱۴۰۳ در ۷۴ ماده توسط شورای نگهبان تایید شد و روز دهم آذر ماه متن کامل آن در برخی رسانه‌ها منتشر شد. از زمان انتشار متن، موجی از انتقاد و نگرانی از اجرای این لایحه که حالا دیگر نام قانون را با خود همراه دارد، در رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی شکل گرفت. در این لایحه نه تنها برای زنان و مردان که برای صاحبان کسب و کارها هم مجازات‌های سنگین مادی تا ۹۲۰ میلیون تومان و همچنین محرومیت‌های اجتماعی و معنوی در نظر گرفته شده است. اگرچه این قانون هنوز ابلاغ نشده است و حتی چند روز پیش حجت‌الاسلام انصاری، معاون حقوقی ریاست‌جمهوری از تعلیق اجرای آن خبر داد ولی محمد باقر قالیباف، رییس مجلس دو روز بعد از این سخنان از ابلاغ آن در بیست و سومین روز آذرماه سخن گفت.

«اعتماد» برای بررسی تبعات اجرای این قانون در جامعه پر مساله ایران سراغ دکتر احمد بخارایی، مدیر گروه جامعه شناسی سیاسی در انجمن جامعه شناسی ایران و استاد دانشگاه رفت تا با توجه به بندهای مختلف آن به یک تصویر کلی از موضوع برسد. او معتقد است که نگاه‌های ایدئولوژیک که با قدرت پیوند خورده، می‌خواهد ایدئولوژی را با بازوی قدرتی پیش ببرد، به ضد خودش تبدیل می‌شود و همان حداقل‌ها از اصول اخلاقی که در جامعه هست هم، ‌آرام ‌آرام فروکش خواهد کرد.

* در حال حاضر با اصرار نمایندگان مجلس لایحه حجاب تبدیل به قانون شده است و با وجود اینکه هنوز از سوی دولت ابلاغ نشده، رییس مجلس از ابلاغ آن تا ۲۳ آذر خبر داده، در وهله اول ضرورت اجرای چنین قانونی در کشور چیست؟ و اساسا فکر می‌کنید چرا نمایندگان مجلس به دنبال طرح چنین موضوعی هستند؟

اولا به این موضوع توجه کنیم که نامگذاری این مجموعه قانون تدوین شده تحت عنوان لایحه، یک خطا و اشتباه است. لایحه چیزی است که از طرف دولت به مجلس ارایه می‌شود. در دوره ریاست‌جمهوری سابق، قوه قضاییه این لایحه را تدوین کرد و مجموعه‌ای را به نام لایحه عفاف و حجاب و صرفا از طریق دولت به عنوان حلقه واسط و رابط به مجلس داده شد. بنابراین آنچه لایحه خوانده می‌شود، لایحه نیست. قوه قضاییه تدوین کرده، امروز هم مجلس می‌خواهد ابلاغ کند. عنصر اصلی که قوه مجریه هست هم از ابتدا تا انتها عملا بدون نقش است. اینکه چرا این طرح الان تصویب می‌شود و از طرف نمایندگان مجلس می‌خواهد ابلاغ شود، به دو دلیل است؛ یکی اینکه موضوعی بوده که در دولت آقای رییسی مطرح شده بود؛ دولتی که افکار تند و رادیکال درش بود. عملا به جریان افتاده بود و نمی‌توانست مسکوت بماند. منتها در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری جدید برای اینکه جلب مشارکت مردم شود، موقتا اجرا و رسیدگی‌اش را در مجلس به تعویق انداختند. بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوی و راحت شدن خیال‌ها از اینکه نیمی از مردم در انتخابات شرکت کردند در چند ماهی که گذشته ما در سیاست خارجی خیلی موفقیتی به دست نیاوردیم، چه در خصوص مسائل منطقه‌ای چه در خصوص انتخاب ترامپ. مجموعا احساس می‌شود خیلی موفقیتی در سیاست خارجی نداشتیم. معمولا این مواقع توجه‌ها جلب می‌شود به سمت داخل. موکلین هم از وکلای خودشان این نوع مطالبه‌گری‌ها را خواهند داشت به دنبال این دو علتی که عرض کردم لایحه عفاف و حجاب مطرح شد.

* این قانون در حال حاضر با کل جامعه و کسب و کارها علاوه بر زنان روبه‌رو است و از کسب و کارها و حتی تاکسی‌های اینترنتی خواسته شده تا اطلاعات افراد را در اختیار مراجع قرار دهند، اگر چنین قانونی تصویب شود به‌طور کلی چه تاثیری بر جامعه خواهد داشت؟

بله، محتوای قانون به نحوی است که متاسفانه همه را درگیر می‌کند. به نظر می‌رسد بیش از آنچه با کسانی که بی‌حجاب هستند، برخورد مستقیم شود، با کسانی برخورد می‌شود که مستقیم با افراد بی‌حجاب مواجه می‌شوند؛ از جمله کسبه و مکان‌هایی که زنان در آنجا حضور پیدا می‌کنند. درواقع روند مردم علیه مردم می‌خواهد تقویت شود، به شکل رسمی از مردم خواسته می‌شود که گزارش‌دهنده باشند و برای ارایه گزارش‌هایی در مورد بی‌حجاب‌ها از مردم و علی‌رغم میل‌شان استفاده شود. اگر اینگونه نباشد دچار جریمه‌های سنگین می‌شوند و در اصل دچار تضاد رفتاری می‌شوند. خیلی از مردم و کسبه موافق این نیستند که گزارشی دهند، اما در عمل وقتی به این کار مجبور شوند، تضادی بین نظر و رفتار شکل می‌گیرد. در جامعه ما متاسفانه از اینگونه تضادها چه در سطح کلان بین مسوولان که بازتابش را در ساختارها می‌بینیم، چه در سطح خرد مثل اعضای یک خانواده دیده می‌شود. این تضاد در نظر و رفتار که متعاقبش دورویی، تظاهر و دورنگی را به دنبال دارد، گسترده شده. یکی از عوامل گسست اجتماعی همین تضاد بین نظر و رفتار است. با این کار می‌خواهند توسط کسانی که صاحب مشاغل و نیروهای ناظر هستند و ذی‌نفعند، این را تشدید و تقویت کنند که علی‌رغم میل‌شان درباره بی‌حجابان گزارش دهند.

* جامعه هدف البته زنان هستند. فکر می‌کنید تاثیر مستقیم آن بر جامعه زنان و دختران ایرانی چیست؟

می‌گویند «الانسان حریص علی ما منع» انسان حریص است بر انجام چیزی که از آن منع می‌شود. اینکه بخواهند با زور و ضرب و جریمه و ترس و تهدید و نیروی پلیس حجاب را به اجبار به فرد علی‌رغم اینکه میل ندارد، تحمیل کنند، تردیدی نیست جز اینکه فرد بیشتر تشویق و ترغیب شود به اینکه کاری کند که نسبت به انجام ندادن آن کار نهی می‌شود. بنابراین اولین اثرش بین زنان این است که خودشان اتوماتیک‌وار به بی‌حجابی تشویق می‌شوند. شاید در شرایط عادی با آن شدت و حدت معتقد به آن نباشند. یعنی اگر عادی رها شوند، بی‌حجابی را ساده‌تر برگزار کنند. زمانی که از آن منع می‌شوند، بی‌حجابی را پیچیده‌تر یعنی توام با رفتارهای بدنی، انواع آرایش‌ها و مسائلی از این دست توامان انجام دهند. موضوع دوم اینکه در جامعه متلاطمی چون جامعه ما که سیاست‌های داخلی و خارجی، مسائل معیشتی مردم و... همه و همه مساله‌ساز شده، ما هم‌زمان در چند بحران به سر می‌بریم؛ بحران فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی. حالا در بین این فضایی که چند بحران وجود دارد در میانه این فضا بیایند افراد را علی‌رغم میل‌شان به کاری وادار کنند که مورد قبول‌شان نیست. این تشدید همان فضای بحران‌گونه اجتماعی است و گسستی که در جامعه بوده را افزون می‌کند. آخرین آماری که از گسست اجتماعی داریم، در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری بوده. به رغم اینکه همه توصیه می‌کردند که به فردی مثل آقای پزشکیان رای داده شود و امید اصلاح هم داده بودند و ایشان هم با شعارهای عدالت و علی‌وار وارد صحنه شد، همه اینها در ابتدا ۴۰‌درصد و در نهایت ۵۰درصد مشارکت‌جو داشتیم. ۵۰‌درصد مرز بحران است. لذا جامعه‌ای که اینچنین با بحران‌ها مواجه است، این نوع زیرپا گذاشتن شخصیت زنان و برخورد قهری با آنها در خصوص حجاب به تشدید بحران‌ها کمک می‌کند.

* قانونگذار در این زمینه معتقد است همانطور که بحث جریمه در جرایم رانندگی و به عنوان مثال کمربند ایمنی نتیجه داشته است، در این ماجرا هم همان نتیجه را خواهد داشت. نظر شما چیست؟ آیا اساسا می‌توان این دو مقوله را با هم مقایسه کرد؟

ما دو نوع نظام حکمرانی داریم؛ نظام حکمرانی از جنس مکانیکی یا ارگانیکی. مکانیکی آن نوع برخوردهای ابتدایی و اولیه‌ و خشونت‌بار و تحکمی است. نظامی که نتواند ظرافت‌ها را درک کند و رابطه صحیحی بین نقش‌های مختلف، نقش‌های متمایز اجتماعی تعریف کند، نتواند تکثر ر‌ا فهم کند و متعاقبش تنوعات را تحمل کند، این نظام به سمت نظام حکمرانی مکانیکی می‌رود. در غیر این‌صورت نظام حکمرانی ارگانیکی است، آنجا که تنوعات و تکثرات را درک می‌کند و نظام خودش را موظف می‌داند برای همه قشرها و گروه‌های اجتماعی علی‌السویه و عادلانه حکم براند، نه تنها بر گروهی خاص. وقتی گروهی خاص مطرح می‌شود، نظام حکمرانی مکانیکی می‌شود. در مواد مندرج در همین لایحه که قانون شده، اینکه حجاب را هم مثل یک خلافی مثل سرقت که همه متفق‌القولند امر مذمومی است یا خلافی مثل نبستن کمربند ایمنی در حین رانندگی یا عبور از چراغ قرمز، درنظر بگیرند. فکر می‌کنند حجاب که یک مقوله فرهنگی، ارزشی، نگرشی و معرفتی است، از جنس رد شدن از چراغ قرمز است. نگاه‌های کوچک و کوتاه افراد کوته‌قامت در عرصه سیاست‌گذاری اجتماعی باعث این بحث است. تصور غلط‌شان این است که اگر در اثر جریمه کسی مجبور می‌شود کمربند ایمنی را ببندد، در اثر جریمه هم افراد با حجاب می‌شوند و آن حجاب ماندگار و ذاتی خواهد بود و امر به معروف و نهی از منکر شده است. این تصورات غلط و باطلی است. نمی‌دانند که اگر اجبار بیش از حد به حجاب بشود، افرادی که با حجاب هستند هم عکس‌العمل نشان خواهند داد. چون فکر می‌کنند به عنوان ابزار مورد استفاده قرار می‌گیرند و ابزار قدرت و سیاست شده، آنها هم معترض خواهند شد. همانگونه که در گذشته هم معترض بودند.

* این قانون فقط به جریمه و مجازات زنان نمی‌پردازد. در بخش‌هایی از آن مجازاتی برای مردان هم درنظر گرفته است از جمله ورود مردان به واگن زنانه مترو که با جریمه نقدی ۵ تا ۵۰۰ میلیون قرار است مانع از این کار شود. یا بحث بدپوششی در مورد مردان نیز شامل جریمه می‌شود. فکر می‌کنید اینکه در قانون حجاب و عفاف این‌بار مردان هم مورد مجازات قرار می‌گیرند چه واکنشی را در آنان برمی‌انگیزد؟

بله، در این قانون به مردان هم پرداخته شده، اما تصورم این است که این قانون اگر ابلاغ شود، ابلاغ شدنش هم نزاعی بین قوه مقننه و مجریه ایجاد خواهد کرد. من حدسم این است آقای پزشکیان که وعده‌هایش را هنوز نتوانسته عملی کند و این تنها وعده‌ای است که قابل اندازه‌گیری است، اگر بخواهد خلاف میل ایشان و وعده‌های انتخاباتی‌اش عمل شود، او معترض خواهد شد. این تضادی است که به راحتی حل نمی‌شود، احتمالا به صحبت‌های رهبری کشیده می‌شود، نهایتا احتمالا ایشان حرفی بزند که ختم کلام را اعلام کند. پیش‌بینی‌ام این است که راه بینابینی پیشنهاد خواهد شد. قانون خیلی سفت و سخت است، اما اجرایش آنچنان جدی نخواهد بود. در این میان برای مردان هم اگر مجازاتی در نظر گرفته شده، همیشه قشرهای ضعیف را در برمی‌گیرد و آسیب می‌بینند. کسانی که از قدرت بیشتری برخوردارند، می‌دانند چطور قانون را دور بزنند. حدسم این است خیلی سراغ مردان نمی‌آیند که نارضایتی را تشدید نکنند. همچنین حدسم این است فشار بیاورند به واسطان و رابطان؛ کسانی که در محیط‌هایی که زنان حضور پیدا می‌کنند صاحب مشاغل یا ناظر هستند؛ مثل مراکز خرید یا سینماها یا تئاتر، مراکزی از این دست. با فشار آوردن به آنها، تهدید و جریمه آنها با واسطه عمل می‌کنند. شرایط کشور ما طوری نیست که بتوانند برخورد وسیع و مستقیم با زنان داشته باشند. به نظر می‌رسد که به مرگ می‌گیرند که افراد به تب راضی شوند. بعید به‌نظر می‌رسد با مردان بخواهند مواجهه‌ای صورت بگیرد.

* در ماده ۳۸ این قانون آمده است: هر شخصی در فضای مجازی یا غیرمجازی حجاب را مورد توهین یا تمسخر قرار دهد یا برهنگی، بی‌عفتی، کشف حجاب یا بدپوششی را ترویج یا تبلیغ کند یا هر رفتاری انجام دهد که نوعا ترویج آنها محسوب شود، در مرتبه اول به جزای نقدی درجه چهار و به تشخیص مقام قضایی ممنوعیت خروج از کشور تا دو سال و ممنوعیت فعالیت عمومی در فضای مجازی از شش ماه تا دو سال محکوم می‌شود و در مراتب بعدی جزای نقدی یک درجه تشدید و سایر مجازات‌های مرتبه اول نیز اعمال و به حبس درجه پنج نیز محکوم می‌گردد. گمان می‌کنید این مجازات و جریمه‌ها با اعمال یادشده تطابقی دارد؟ کسی در صفحه مجازی خود اگر بدون حجاب یا بر اساس این ماده بدپوشش ظاهر شود، را می‌توان به ممنوعیت خروج از کشور محکوم کرد؟ آیا از نظر شما این احکام، زیاده از حد نیست؟

بله، در ماده ۳۸ به سلبریتی‌ها اشاره شده و مجازات سنگینی برای‌شان درنظر گرفته شده. متاسفانه به نظر می‌رسد این قانون، ابزار است. آنجا که بخواهند در مورد سلبریتی که رنگ و بوی سیاسی هم دارد اعمال می‌کنند. این قانون مثل یک موم دست قانونگذار و قاضی است، هرطور بخواهند ورود می‌کنند، هرجایی که مصلحت ببینند ورود می‌کنند و جایی که نبینند، ورود نمی‌کنند. هرچند ممکن است مواجهه‌ها و برخوردها اندک باشد؛ اما دست‌شان را باز می‌گذارد که به عنوان یک ابزار از آن استفاده کنند. این موم قانون را هر طور که می‌خواهند می‌توانند شکل بدهند. متاسفانه ناهماهنگی وجود دارد، می‌گویند هر نوع تبلیغ در مورد بی‌حجابی؛ ممکن است من نوعی فردا بیایم استدلال کنم بی‌حجابی در اسلام نمی‌تواند یک عمل مجرمانه تلقی شود، آن موقع می‌شوم تشویش‌کننده اذهان عمومی و در دادگاه محکوم می‌شوم. این قانون متاسفانه مثل شمشیری است دولبه که بستگی دارد که دستی که شمشیر را دارد، به کدام سمت و سو اراده کند حرکتش بدهد. در مورد بحث بی‌حجابی بین علما اختلاف است که اجباری است یا اختیاری، مجازات‌های سنگین و وحشتناکی دارد؛ تا ۲ سال زندان و ممنوع‌الخروجی. جالب است که در ماده ۳۸ به بدپوششی هم اشاره شده که خیلی جای تفسیر را باز می‌گذارد. کجا پوشش به لحاظ قانونی تعریف شده که بدپوششی بخواهد معنادار شود؟ قانون که نمی‌شود گفت، یک حربه‌ای است در دست صاحبان مناصب و قضات، حسب ضرورتی که تشخیص می‌دهند، می‌توانند از این حربه سوء‌استفاده کنند و به اهداف خاص خود برسند، و الا چیزهایی که گفته شد اگر در حد وسیع بخواهد اجرا شود، اعتراضات سریع و سنگینی را به دنبال خواهد داشت.

* در جای دیگری از مواد این قانون به باز گذاشتن دست اتباع خارجی برای امر به معروف به زنان اشاره می‌کند که با واکنش شدید جامعه در فضای مجازی مواجه شده است. فکر می‌کنید در صورت اجرای این بند، شاهد چه اتفاقاتی باشیم؟

وقتی یک نظام حکمرانی به خودش اجازه می‌دهد خارج از مرزهایش به جنگ نیابتی بپردازد، طبیعی است که به دیگران هم اجازه بدهد در داخل مرزهایش دخالت کنند. اینها دوروی یک سکه است. در مورد این قانون که به اتباع خارجی اجازه داده شده که امر به معروف و نهی از منکر کنند، دست خیلی‌ها را باز می‌گذارد. ممکن است در عمل این اتفاق در حد گسترده صورت نپذیرد. اعتقادم این است که توسط خود شهروندان ایرانی هم در حد وسیع و گسترده صورت نخواهد پذیرفت، چون ما در شرایط ویژه و بحرانی قرار داریم و نظام حکمرانی اگر از حداقل عقلانیت هم برخوردار باشد، صحنه جدیدی را برای تشدید گسست اجتماعی و تشدید اعتراضات اجتماعی فراهم نمی‌کند. بعید می‌دانم حتی از سوی شهروندان داخلی مقابله بخواهد صورت بگیرد، چه برسد به اتباع خارجی، اما همین‌قدر که در قانون نوشته می‌شود نشان‌دهنده بی‌تدبیری کسانی است که اینگونه لوایح را در قوه قضاییه نوشتند و پیشنهاد دادند.

* در برخی مواد این قانون آمده است؛ کلیه بانک‌های غیردولتی یا شرکت‌های حمل و نقل مسافر یا فروشگاه‌ها و صاحبان حرف و مشاغل و مسوولان محوطه شهرک‌ها یا مجتمع‌ها موظفند تصاویر دوربین‌های خود را جهت شناسایی اشخاص ناقض این قانون در اختیار فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (فراجا) قرار دهند. از نگاه شما، کنترل‌گری مردم توسط حکومت و البته مردم توسط مردم تا این حد چه عواقبی در روابط اجتماعی و زندگی افراد خواهد داشت؟

ما دو نوع نظارت اجتماعی داریم؛ رسمی و غیر رسمی. نظارت رسمی زمانی است که چیزی مخل نظم عمومی است و بر این اساس قانون برای آن نوشته می‌شود. در چارچوب آن قانون، نظارت اجتماعی رسمی شکل می‌گیرد. مثل مثالی که زده شد برای عبور از چراغ قرمز یا هرگونه اجحاف و تعرض از سوی یک فرد به دیگری، ببینید پای تعرض به دیگری وسط است. اما زمانی که بحث ارزش‌ها و اعتقادات است نمی‌شود نظارت رسمی وجود داشته باشد. ارزش‌ها و اخلاق اموری است که افراد در حد درک و فهم و انتخاب‌شان موظفند رعایت کنند. اینگونه نیست که مثلا مقرر کنید فرد به خودش راست بگوید. نمی‌توانید این را بگویید. در مورد دیگری اگر راست نگوید و به دیگری دروغ بگوید و خسارت وارد کند، آن موقع قانون معنادار می‌شود. در بحث حجاب، بحث فرد است، انتخاب خودش است، عوارضش را خودش تصمیم گرفته بر عهده بگیرد، عوارضی که بر اساس نوع خاصی از تفسیر دینی در آن دنیا ممکن است عواقبی داشته باشد، در مواردی که آسیبی به دیگری نمی‌رسد، نمی‌تواند در قالب قانون در بیاید. اگر در بیاید ارزش‌های اخلاقی به ضد ارزش تبدیل می‌شوند و همان مقداری که مورد توجه قرار می‌گیرند هم ‌آرام آرام از اعتبار ساقط می‌شوند و ارزش، ضد ارزش می‌شود، ارزش علیه ارزش پا به صحنه می‌گذارد. این مهم است که اینجور نگاه‌های ایدئولوژیک که با قدرت پیوند خورده، می‌خواهد ایدئولوژی را با بازوی قدرتی پیش ببرد، به ضد خودش تبدیل می‌شو‌د و همان حداقل‌ها از اصول اخلاقی که در جامعه هست هم، ‌آرام ‌آرام فروکش خواهد کرد.



نظر شما درباره این مقاله:








سه اهرم برای فشار  برای زمین‌گیر کردن پزشکیان
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 8:17

سه اهرم برای فشار  برای زمین‌گیر کردن پزشکیان


سیما پروانه‌گهر / اعتماد

مسعود پزشکیان در ایام رقابت‌های انتخاباتی بخش عمده‌ای از اظهارات و وعده‌های خود را بر اساس دو موضوع مورد توجه و مطالبه مردم قرار داد. نخست موضوع گشت‌های ارشاد و طرح نور و دوم مساله فیلترینگ. او اگرچه در حوزه سیاست خارجی نیز اساس و بنای رفع تنش و احیای روابط با منطقه و جهان را مطرح کرد اما واقعیت امر این است که برای بخش زیادی از رای‌دهندگان در انتخابات ریاست‌جمهوری اعم از کسانی که تصمیم به رای داشتند و بین کاندیداها به دنبال تحقق نظر خود می‌گشتند و کسانی که با تردید و بعد از تعلل تصمیم به رای دادن گرفتند مسائل اصلی در تعیین رای نهایی یا از اساس رای دادن موضوعات اقتصادی و بعد از آن مواردی بود که در زندگی روزمره با آن دست و پنجه نرم می‌کردند. از این جهت مساله فیلترینگ و تعیین تکلیف درباره موضوع گشت‌های طرح نور و فراتر از آن موضوع تعیین تکلیف در مورد قانون حجاب از اهمیت زیادی برخوردار بود.

در کنار این دو وعده پزشکیان البته حضور یک چهره نیز توانست در جلب اعتماد برای رای دادن به پزشکیان موثر باشد؛ ورود ظریف به میدان و حمایت تمام قد از مسعود پزشکیان. «حضور ظریف در ساختار دولت» و «تعیین تکلیف و ممانعت از اجرایی شدن قانون حجاب» و «رفع فیلترینگ» به نمادهای تعریف شده در دولت پزشکیان تبدیل شد که حالا مخالفان و منتقدان او سعی دارند تا با چالش‌سازی در این حوزه‌ها دولت را زمین‌گیر کنند.

قانون حجاب و مساله ظریف؛ قالیباف مرزهای خود با دولت را بازتعریف کرد

وقتی «محمدجواد ظریف» در کنار «مسعود پزشکیان» در عرصه رقابت‌های انتخاباتی حاضر شد، مشخص بود که می‌تواند همچون کاتالیزوری روند جذب آرای خاکستری به سمت پزشکیان را تسریع و تشدید کند. همین مساله هم حالا به اهرمی برای تسویه حساب با او و البته در بعد کلان‌تر با خود دولت تبدیل شده است. محور اصلی فشار بر دولت پزشکیان در مورد مساله ظریف در حال حاضر از سمت مجلس دوازدهم است؛ از چهره‌هایی همچون حمید رسایی و امیرحسین ثابتی که از گذشته با ظریف مشکل داشتند و حالا نیز او را در شکست در مقابل کاندیدای مورد نظر و حمایت‌شان یعنی سعید جلیلی مقصر می‌دانند تا رییس مجلس که از دیدگاه بسیاری در مساله ظریف سیاست یکی به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفت.

او برخلاف ثابتی و رسایی که اصل را بر دفاع از قانون انتصاب اشخاص در مشاغل حساس گذاشته و خواهان کنار رفتن ظریف از دولت شدند، از یک طرف قانون را نیازمند اصلاح توصیف و از طرف دیگر خواهان کنار رفتن ظریف از دولت تا زمان حل مساله قانون شده است. اگر چه ساعتی بعد از حضور در جلسه علنی و غیرقانونی خواندن حضور ظریف در دولت او در نشست خبری‌اش با کنایه گفت وفاقی که بخواهد با یک رای مخالف به فوریت از بین برود همان بهتر که نباشد!

قالیباف با اکت و نوع رفتار سیاسی‌اش در ماجرای ظریف هم حد و مرز وفاق و الزامات آن را با زبان بی‌زبانی به دولت پزشکیان یادآوری کرد و هم سعی کرد با ارائه تلویحی این مطلب که موافق اصلاح قانون فعلی است مرزی بین خود و نیروهای سعید جلیلی و پایداری بکشد. البته قالیباف برای یادآوری شرایط پیدا و پنهان خود در موضوع وفاق با دولت پزشکیان از اهرم دیگری نیز استفاده کرد؛ اختیار رییس مجلس برای ابلاغ قانونی که دولت از ابلاغ آن امتناع کرده باشد.

قالیباف در این خصوص سابقه و تجربه دارد؛ وقتی حسن روحانی از ابلاغ قانون اقدام راهبردی در ماه‌های پایانی کار دولت دوازدهم سرباز زد، این قالیباف بود که با استفاده از ظرفیت و اختیار قانونی رییس مجلس برای ابلاغ قانون، این کار را انجام داد. او حالا نیز با تاکید بر اینکه «در مورد عفاف و حجاب قانون داریم» گفت که این قانون ۲۳ آذرماه ابلاغ می‌شود، یعنی درست زمانی که مهلت رییس دولت برای ابلاغ قانون به پایان می‌رسد.

قالیباف درباره لایحه حجاب مسیر سختی را پشت سرگذاشت. از درگیری با نیروهای جبهه پایداری در مجلس یازدهم تا متلک‌هایی که از جریان‌های مختلف اصولگرا در ایام رقابت‌های انتخاباتی شد و حتی اتهامی مبنی بر دست بردن در لایحه بعد از بررسی و تصویب در کمیسیون ویژه. حالا او با ابلاغ این قانون خود را از تمامی این اتهامات مبرا و در عین حال قدرت و اختیار خود را برای دولت نیز بازتعریف می‌کند.

مهم‌تر از جریان‌ها در شرایط فعلی چهره‌ها هستند؛ یکی پزشکیان را تهدید به برکناری و زندانی کردن می‌کند و دیگری از روایت مهدی فضائلی مبنی بر موافقت رهبری با اصلاح مساله تابعیت قهری در قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس روایتی عجیب‌تر می‌سازد؛ که شاید رهبری با سخت‌تر کردن مساله تابعیت قهری و افزایش دایره نزدیکان فرد فراتر از همسر و فرزندان موافق است و منظور از «اصلاح» سختگیری بیشتر است.

این تنها امیرحسین ثابتی نیست که مقابل این نقل قول اما و اگر آورده است. احسان صالحی، دبیر سابق شورای اطلاع‌رسانی دولت درباره نقل‌قول معاون حقوقی رییس‌جمهور از رهبر انقلاب درباره قانون مشاغل حساس را «پروژه سرکوفت‌زنی به مجلس» خوانده و انتقاد کرده است که «در لایحه پیشنهادی دولت، تفکیکی بین تابعیت قهری و اکتسابی نشده و به کلی مانع تابعیت مضاعف فرزندان و همسر برای انتصاب در مشاغل حساس از قانون حذف شده است. بر این اساس پروژه سرکوفت‌زنی به مجلس با استناد به نظر منسوب به رهبر معظم انقلاب، بلاوجه است و آنچنان که آقای انصاری گفته نظر ایشان صرفا درباره اصلاح تابعیت قهری است. اما در لایحه دولت تفکیکی در این زمینه نشده است.» علاوه بر این مساله ظریف و حضور او در دولت تنها از طریق چنگ‌اندازی به قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس در حال پیگیری نیست بلکه مخالفان دولت و ظریف از اهرم‌های نظارتی نیز برای فشار بر دولت استفاده می‌کنند .

خبرآنلاین در گزارشی در این باره خبر داده است که «محمدمنان رییسی، نماینده قم در مجلس دوازدهم اعلام کرده است که سوالی از وزیر اطلاعات را «به دلیل همراهی وزارت اطلاعات با انتصاب برخی افراد مساله‌دار» در سامانه مجلس ثبت کرده. او در این باره نوشته است: «ارادت حقیر به وزیر محترم اطلاعات سبب نخواهد شد چشم بر عملکرد سوال‌برانگیز این وزارت در دولت فعلی فرو ببندم و ان‌شاءالله در دفاع از حقوق نظام و ملت، هر آنچه لازم باشد را انجام خواهم داد و این سوال را تا آخر، حتی اگر منتج به کارت زرد شود پیگیری خواهم کرد.

بر اساس آنچه منان رییسی در این باره منتشر کرده متن سوال او شامل این موضوع است که «علت تغییر رفتار واضح وزارت اطلاعات در تایید صلاحیت‌ها و استعلام‌های لازم برای مدیران دولتی در دولت فعلی در مقایسه با دولت سابق چیست و چرا در بسیاری از موارد، وزارت محترم اطلاعات، چشم بر انتصاب افراد ناشایسته فروبسته و عملا با این انتصابات همراهی می‌کند؟»

در این گزارش همچنین تاکید شده است که «موضوع مقابله طیفی از نمایندگان مجلس با حضور ظریف در دولت البته تنها با ابزارهای قانونگذاری نبوده و منتقدان و مخالفان او از ابزارهای نظارتی نیز برای تخریب دولت و فشار برای کنار رفتن ظریف استفاده می‌کنند. نمونه روشن آن، در ابتدا جلسه کمیسیون امنیت ملی با حضور وزیر اطلاعات در این باره بوده و حالا هم طرح سوال از وزیر اطلاعات با محوری در همین رابطه.»

فیلترینگ؛ فشار از بیرون و مخالفت از درون شورای عالی فضای مجازی

در ابتدای آغاز به کار دولت پزشکیان بسیاری تصور می‌کردند که رفع فیلتر در دسترس‌ترین وعده‌ای است که پزشکیان می‌تواند با تحقق آن شروع قابل قبولی داشته باشد. حالا اما با گذشت بیش از ۱۰۰ روز از آغاز به کار دولت این مساله نیز به کلاف سردرگمی تبدیل شده است.

مجلس دوازدهم در این موضوع نیز تا حد توان خود مانع از تحقق وعده رفع فیلتر شد. در نخستین جلسات علنی تشکیل شده در مجلس دوازدهم بعد از پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات تنشی جدی به دلیل عدم رسیدگی به طرح دوفوریتی‌اش درباره رفع فیلترینگ رخ داد. ماجرا از این قرار بود که نمایندگان نزدیک به دولت و حامیان مسعود پزشکیان در راستای تحقق این وعده دست به طراحی طرحی زدند برای رفع فیلترینگ. طرح اما در دستورکار قرار نگرفت و اعتراض محمدقسیم عثمانی، نماینده بوکان در مجلس مبنی بر اینکه «من طرحی دوفوریتی تهیه و تقدیم هیات رییسه کردم. این طرح تمام مراحل خود را طی کرده که به جایی نرسید.

بعد از این سنگ‌اندازی مجلس بود که دولت تصمیم گرفت که مساله رفع فیلتر را از مسیر شورای عالی فضای مجازی پیش ببرد. در ابتدای امر هم تصور می‌شد که اگر چه حساسیت‌ها در این باره زیاد است و تصمیم‌گیرنده اصلی رییس‌جمهور نیست؛ اما از آنجایی که پزشکیان رییس شورای عالی فضای مجازی است و همراه با تیمش دست بالا را در این شورا دارد، می‌تواند بر مطالبه جدی مردم وتحقق وعده انتخاباتی خود مبنی بر رفع فیلترینگ پافشاری کند؛ هر چند که فشارهای بالا و پایین ذی‌نفعان بر او و دولتش بی‌امان باشد.

در روزهای اخیر اما علی ربیعی، دستیار رییس دولت در امور اجتماعی از مخالفت‌های درون این شورا برای رفع فیلترینگ خبر داده و گفته: «نمی‌دانم چرا چند نفر در شورای عالی فضای مجازی در برابر تصمیم و قول رییس‌جمهور به مردم مقاومت می‌کنند؛ فیلترینگ چه خاصیتی برای کشور داشته است؟»

پیش از این نیز مجید انصاری، معاون حقوقی رییس‌جمهور گفته بود که فروشندگان فیلترشکن در ایران به ‌دلیل «درآمد هنگفت با تمام توان» جلوی رفع فیلترینگ ایستاده ‌اند. اندیشکده دانشگاهی «حکمرانی شریف» با همکاری مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران، «ایسپا» در گزارشی اعلام کرد که دست‌کم ۳۰ درصد از کاربران اینترنت در ایران ماهانه تا ۱۵۰ هزار تومان برای خرید یا تمدید اشتراک فیلترشکن هزینه می‌کنند. نویسندگان این گزارش با در نظر گرفتن تعداد کاربران اینترنت در ایران تخمین زده‌اند که گردش مالی بازار خرید و فروش ابزارهای فیلترشکن در ایران، سالانه بالغ بر ۵ هزار میلیارد تومان باشد.

در کنار این مسائل دولت با مساله FATF نیز درگیری‌هایی دارد. هفته‌های اخیر چهره‌های سیاسی و برخی تشکل‌ها برای دولت در ارتباط با موضوع FATF خط و نشان کشیده‌اند. در آخرین مورد بسیج دانشجویی در نامه‌ای به پزشکیان تاکید کرده که در مقابل تصویب این موضوع ایستادگی خواهد کرد. اظهارات دو پهلوی آملی لاریجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در روزهای بعد نیز نشان داد که این مساله نیز در شرایط پیچیده‌ای قرار دارد.

با این وجود به نظر می‌رسد مطالبه عمومی مردم از دولت بر دو محور قانون حجاب و فیلترینگ است. در کنار این مساله کنار رفتن ظریف از دولت نوعی شکست در برابر رقبا و منتقدان دولت تلقی می‌شود و شاید به اندازه قانون حجاب و مساله رفع فیلترینگ بازتاب اجتماعی نداشته باشد اما در مختصات سیاست داخلی پیام‌های روشنی را درباره توان دولت مخابره می‌کند و حتی این مساله در خارج از مرزها نیز قابل تفسیر خواهد بود.

مخالفان مسعود پزشکیان با هت‌تریک بر روی این سه موضوع سعی در زمینگیر کردن دولت دارند. این اتفاق چندان هم دور از ذهن نبود اما مساله اصلی توان و برنامه دولت برای مقابله با این موضوعات است. مسیری که هم سرنوشت سیاسی دولت پزشکیان و خود او را تعریف می‌کند و هم شاید برای ادوار آتی بر خود نهاد انتخابات تاثیرگذار باشد.



نظر شما درباره این مقاله:








قانون حجاب می‌تواند به نافرمانی اجتماعی
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 8:02

قانون حجاب می‌تواند به نافرمانی اجتماعی




نظر شما درباره این مقاله:








جزئیات ماجرای بریدن گوش دختر نوجوان در بهشهر
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 7:56

جزئیات ماجرای بریدن گوش دختر نوجوان در بهشهر




نظر شما درباره این مقاله:








مصوبه‌ای برای زمین‌زدن زودهنگام دولت پزشکیان
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 02.12.2024, 7:45

مصوبه‌ای برای زمین‌زدن زودهنگام دولت پزشکیان


احمد زیدآبادی / هم‌میهن

محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی اعلام کرده است که در روز 23 آذر قانون موسوم به حجاب و عفاف را برای اجرای آن ابلاغ خواهد کرد. لایحۀ حجاب و عفاف که در ابتدا توسط غلامحسین محسنی‌اژه‌ای، رئیس قوۀ قضائیه ارائه شد، دارای چند اصل محدود و مختصر بود. این لایحه در دولت مرحوم سیدابراهیم رئیسی فربه‌تر شد و نهایتاً کمیسیون فرهنگی مجلس یازدهم، آن را از شکل اولیه‌اش انداخت و عملاً لایحه را به صورت طرحی پیچیده و بسیار حجیم درآورد که 5 فصل و 74 ماده دارد. این طرح که خارج از صحن علنی مجلس صورت «قانون» به خود گرفته است، یک روندِ پلکانی و رو به تزایدِ جریمۀ نقدی منجر به دیگر مجازات‌ها را برای تنبیه بانوان به دلیل نوع پوشش آنان مصوب کرده است که کمتر کسی حوصلۀ مطالعه و بررسی جزئیات تو در توی آن را دارد!

هر فرد آشنا به سیاست و حقوق و جامعه‌شناسی با مرور فصول و مواد این مصوبه، اذعان می‌کند که در شرایط امروز ایران نه‌فقط امکان اجرا شدن آن نیست، بلکه اصرار بر اجرای آن، جز تشدید نارضایتی بسیاری از مردم، دامن زدن به شکاف اجتماعی و دوقطبی‌سازی جامعه و ایجاد دردسر و بروز تشنج در مراکز انتظامی و قضایی مأمور اجرای آن، حاصلی به بار نمی‌آورد.

بنابراین، بر اهل فن روشن است که قانون حجاب و عفاف نه به قصد اجرا بلکه به منظور برانگیختن برخی از اقشار مردم و ایجاد تشنج به تصویب رسیده است و به همین جهت، داعیۀ طراحان و حامیان آن مبنی بر داشتن دغدغۀ شرعی و اخلاق اجتماعی محلی از اعراب پیدا نمی‌کند. در درجۀ نخست، مصوبه نسبتی با شرع ندارد. در هیچ متن شرعی، مجازاتی برای نوع پوشش بانوان به‌خصوص از نوع جریمۀ مالی در نظر گرفته نشده و وضع اینگونه مجازات‌ها از نقطه نظرِ برداشت‌های سنتی از شریعت، نوعی بدعت به شمار می‌رود که در آن چارچوب مفهومی، خود مستوجب مجازات است!

در درجۀ بعد، مصوبه با برداشتی سختگیرانه و متصلب از شریعت از نوع آنچه برخی فرقه‌های بنیادگرای نوظهور ادعا می‌کنند، تدوین شده است. تاریخ اسلام نشان می‌دهد که احکام شریعت با مرور زمان، از سوی بسیاری از فقیهان بلندپایه تفسیری موسع‌تر و ملایم‌تری پیدا کرده‌اند. نمونۀ روشن آن، حقوق زنان است که تا همین صد سال پیش، باید تمام سر و روی خود را در چادر و چاقچور و روبنده می‌پوشاندند، هرگونه ایفای نقش اجتماعی و سیاسی از جمله رأی دادن و شغل اداری برای‌شان حرام بود، بدون اجازۀ شوهر حق خروج از خانه و مسافرت را نداشتند، از حضور در ملأعام و سخن گفتن در میان جمع نامحرم، محروم بودند. مرد هرگاه اراده می‌کرد زنش را طلاق می‌داد و یا بدون اطلاع و اجازۀ او بر سرش تا سه نفر هوو می‌آورد! حال بعد از گذشت فقط صد سال، کدام‌یک از این احکام که منطبق با شریعت و تا روز قیامت لایتغیر پنداشته می‌شد، اجرا می‌شود و یا اصولاً قابل اجراست؟

نمونۀ بعد، حقوق اهل کتاب است. در نص آمده است که اهل کتاب موظفند با «سرشکستگی» جزیه بپردازند. کدام فقیه امروزه مدافع جزیه دادن اهل کتاب آن هم با آن کیفیت است؟ حالا این پرسش پیش می‌آید که چرا با وجود انطباق هر چه بیشتر احکام شرعی با دو عنصر زمان و مکان در طول تاریخ، عده‌ای همچنان بر بازگشت به صورت‌های اولیۀ عموم احکام و سختگیری در مورد اجرای توأم با جبرِ آنها اصرار دارند و حتی فراتر از آن، برای توجیه سختگیری خود به بدعت‌گذاری در تشدید مجازات هم متوسل می‌شوند؟ به نظر می‌رسد مسئله از دو حال خارج نیست.

آنها یا مدافع نوعی سلفی‌گری افراطی هستند که هیچ مصلحت اجتماعی و سیاسی را به رسمیت نمی‌شناسد و نهایتاً با ادعای اینکه مثلاً در «نصوص» سخنی از حرمت برده‌داری نرفته است، سر از توجیه برده‌داری در این عصر درمی‌آورد! و یا اینکه شریعت را دستمایۀ مناسبی برای تحریک برخی از اقشار مذهبی و استفاده از آنها در جهت تحکیم قدرت سیاسی خود یافته‌اند و به این منظور از دامن زدن به تشنج و شکاف‌های اجتماعی و دوقطبی‌سازی و بحران‌آفرینی برای رقیب سیاسی خود و کل جامعه ابایی ندارند.

در این میان واضح است که ابلاغ این قانون برای اجرا، دولت مسعود پزشکیان را دچار بحران می‌کند و فلسفۀ وجودی آن را از بین می‌برد. آقای پزشکیان در طول تبلیغات انتخاباتی خود، به طور روشن مخالفت خود را با توسل به اجبار در زمینۀ پوشش بانوان اعلام کرد و بخشی از مردم به امید تحقق این وعده پای صندوق‌های رأی حاضر شدند و به او رأی دادند.

حالا ابلاغ قانونی که از یک سو رئیس‌جمهور و اعضای کابینه‌اش با اجرای آن مخالفند و از سوی دیگر، به صورتی پلکانی بسیاری از مردم را دچار دردسر می‌کند و در مقابل حکومت قرار می‌دهد، آیا به چیزی جز قطع امید کامل از دولت پزشکیان و سلب اعتماد از او در بین هوادارانش منجر می‌شود؟ دولتی که در بین مردم از حد لازمی از اعتماد برخوردار نباشد با کدام ابزار می‌تواند وظایف خود را انجام دهد؟ دولتی که قادر به انجام وظایف خود نباشد، اصولاً برای چه باید بر سر کار بماند؟

متأسفانه در پشت این ماجرا، نوعی تلاش برای سقط کردن زودهنگام دولت پزشکیان به چشم می‌خورد. هدف این است که به رأی‌دهندۀ ایرانی برای چندمین بار تفهیم شود که رئیس‌جمهوری با گرایشات آقای پزشکیان هیچ نوع دایرۀ اختیارات اثرگذاری ندارد و تنها مجری چشم و گوش بسته و بی‌اختیار احکامی است که افرادی با حداقل رأی ممکن در میان جامعه، تحت عنوان «قانون» در برابر او می‌گذارند!

به نظرم استیضاح آقای پزشکیان و رأی عدم کفایت سیاسی به او توسط مجلس، هزینه‌اش برای کشور و حکومت کمتر از ابلاغ لایحۀ موسوم به حجاب و عفاف باشد! اگر پاره‌ای محافل سیاسی قصد شکست و ناکامی دولت و نشستن بر جای آن را دارند، به جای چرخاندن لقمه دور سر خود، همان راه سرراست و کم‌هزینه‌تر را در پیش گیرند، به صلاح عموم نزدیک‌تر است!



نظر شما درباره این مقاله:








یاسوج در شوک؛ خودکشی دختر جوان پس از تجاوز گروهی
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 01.12.2024, 23:00

یاسوج در شوک؛ خودکشی دختر جوان پس از تجاوز گروهی




نظر شما درباره این مقاله:








اسرائیل مانع از فرود هواپیمای ایرانی در سوریه شد
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 01.12.2024, 21:48

اسرائیل مانع از فرود هواپیمای ایرانی در سوریه شد


یک هواپیمای ایرانی که مظنون به حمل سلاح برای گروه حزب‌الله در لبنان بود، توسط نیروی هوایی اسرائیل در آسمان سوریه در شب بین شنبه و یکشنبه (۱۰ و ۱۱ آذر ۱۴۰۳) متوقف شد.

به گزارش “تایمز اسرائیل”، جنگنده‌های نیروی هوایی اسرائیل این هواپیما را بر فراز سوریه رهگیری کرده و به آن دستور دادند که بازگردد. این هواپیما نیز پس از مدت کوتاهی بازگشت.

یک منبع نظامی اسرائيل این خبر را تأیید کرد.

این حادثه اولین بار توسط سایت خبری “ynet” گزارش شد، هرچند این سایت تصویری از داده‌های پروازی یک هواپیمای دیگر متعلق به شرکت هواپیمایی “ماهان ایر” را که شنبه بعدازظهر در شهر ساحلی لاذقیه سوریه فرود آمد، نشان داد.

این رهگیری به‌عنوان بخشی از تلاش‌های اسرائیل برای جلوگیری از رسیدن سلاح‌های ایرانی به گروه حزب‌الله، در شرایطی که آتش‌بس میان اسرائیل و حزب‌الله برقرار است، صورت گرفت.

در ماه‌های اخیر، نیروهای دفاعی اسرائیل چندین پرواز ایرانی را که مظنون به حمل سلاح برای حزب‌الله بودند، مجبور کرده‌اند تا مسیر خود را در آسمان سوریه یا عراق تغییر دهند.

نیروهای دفاعی اسرائیل اعلام کرده‌اند که در طول آتش‌بس نیز به تلاش‌های خود برای جلوگیری از ارسال سلاح به حزب‌الله ادامه خواهند داد و حتی محموله‌های سلاح را در هر نقطه‌ای از لبنان یا سوریه، هدف قرار خواهند داد.

هفته گذشته، یک مقام ارشد نظامی اسرائیل گفت که ارتش نه‌تنها محموله‌های سلاح را هدف قرار خواهد داد، بلکه رژیم بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، نیز به دلیل کمک به حزب‌الله بهای آن را خواهد پرداخت.

در ساعات پیش از آتش‌بس که اوایل صبح چهارشنبه ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ برقرار شد، نیروهای دفاعی اسرائیل حملاتی را به مسیرهای قاچاق حزب‌الله انجام دادند.

سه گذرگاه مرزی بین شمال لبنان و سوریه که به گفته ارتش اسرائیل توسط حزب‌الله برای قاچاق سلاح استفاده می‌شد، تخریب شدند. نیروهای دفاعی اسرائیل ارزیابی کردند که تعمیر این گذرگاه‌ها زمان‌بر خواهد بود و در این مدت، حزب‌الله مسیرهای محدودی برای انتقال سلاح در اختیار خواهد داشت که نظارت اسرائیل بر آن‌ها را آسان‌تر می‌کند.

روز شنبه و در جریان آتش‌بس، جنگنده‌های نیروی هوایی اسرائیل زیرساخت‌هایی را در نزدیکی گذرگاه‌های مرزی سوریه و لبنان هدف قرار دادند که به گفته نیروهای دفاعی اسرائیل، به‌صورت فعال توسط حزب‌الله برای انتقال سلاح استفاده می‌شدند.

به گفته نیروهای دفاعی اسرائیل، در سال‌های اخیر هزاران کامیون و صدها هواپیما، موشک و سایر قطعات برای حزب‌الله از ایران به سوریه و سپس به لبنان حمل کرده‌اند.

گزارش‌ها درباره حملات اسرائیل به محموله‌های سلاح حزب‌الله از اوایل سال ۲۰۱۳ منتشر شدند. اسرائیل به‌طور رسمی درباره این حملات سکوت کرده است تا از واکنش دمشق و متحدانش، با توجه به جنگ داخلی در سوریه، جلوگیری کند.

بااین‌حال، در سال‌های اخیر اسرائیل به‌طور فزاینده‌ای درباره این حملات شفاف‌سازی کرده است. این عملیات بخشی از یک کارزار هوایی طولانی‌مدت بوده است که هدف آن جلوگیری از ایجاد جای پا برای ایران در نزدیکی مرز سوریه و اسرائیل است.



نظر شما درباره این مقاله:








توماج صالحی، خوانندهٔ معترض، از زندان آزاد شد
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 01.12.2024, 21:48

توماج صالحی، خوانندهٔ معترض، از زندان آزاد شد


خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران، از آزادی توماج صالحی، خواننده معترض، خبر داده است.

این خبرگزاری شامگاه دوشنبه ۱۱ آذرماه به نقل از روابط عمومی دادگستری کل استان اصفهان اعلام کرد که آقای صالحی که «بابت ارتکاب جرم تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس قطعی محکوم شده بود با گذراندن دوران محکومیت خود» از زندان آزاد شده است.

هفته گذشته مصطفی نیلی، وکیل توماج صالحی خبر داده بود که دادگاه با صدور قرار موقوفی تعقیب، پرونده مربوط به اعتراضات ۱۴۰۱ این خواننده معترض و زندانی را مختومه اعلام کرده است.

او اما تاکید کرده بود که موکلش همچنان بابت پرونده «فعالیت تبلیغی علیه نظام» در زندان است و ابراز امیدواری کرده بود با توجه به مدتی که آقای صالحی در حبس بوده است، به زودی پایان حبسش اعلام شود.

توماج صالحی بابت پرونده اتهامی مربوط به اعتراض‌های ۱۴۰۱ در اردیبهشت ماه امسال توسط دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد.

انتشار خبر صدور حکم اعدام برای این خوانندهٔ معترض موج گسترده جهانی از اعتراض به این رأی را در پی داشت و نهادهای حقوق بشری و دولت‌های غربی خواستار لغو این حکم و آزادی توماج صالحی شدند.

پس از مدتی دیوان‌عالی ایران این حکم را نقض کرد و آن را به شعبه ۵ دادگاه انقلاب اصفهان فرستاد و در نهایت این پرونده مختومه شد.

توماج صالحی، رَپِر، ۲۷ آبان ۱۴۰۲ «پس از تحمل ۲۵۲ روز زندان انفرادی، و مجموعاً یک سال و ۲۱ روز حبس» به قید وثیقه آزاد شد، اما ۱۲ روز بعد و پس از انتشار ویدئویی که در آن شکنجه‌ شدنش در زندان را شرح می‌داد، با «ضرب‌وشتم» بازداشت شد.

او در جریان اعتراضات گسترده سال ۱۴۰۱ که با جان باختن مهسا ژینا امینی در بازداشت گشت ارشاد آغاز شد، حضور جدی داشت و از تمام معترضان، بازداشتی‌ها و فعالان سیاسی حمایت می‌کرد و بر این اساس نیز پرونده جدیدی برای او گشوده شده بود.

او به دلیل فعالیت‌هایش در آن سال به یکی از نمادهای جنبش زن، زندگی، آزادی تبدیل شد.

مهر ماه امسال بنیاد «واتسلاو هاول» جایزه حقوق بشری سال ۲۰۲۴ میلادی خود را به نمایندهٔ او اهدا کرد.

رادیو فردا



نظر شما درباره این مقاله:








بیانیه اداره عملیات نظامی مخالفان سوری
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 01.12.2024, 19:16

بیانیه اداره عملیات نظامی مخالفان سوری




نظر شما درباره این مقاله:








قانون شرم‌آورِ به اصطلاح عفاف و حجاب
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 01.12.2024, 18:40

قانون شرم‌آورِ به اصطلاح عفاف و حجاب




نظر شما درباره این مقاله:








قیمت گذاری بر دختران ایرانی در همدان
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 01.12.2024, 18:31

قیمت گذاری بر دختران ایرانی در همدان




نظر شما درباره این مقاله:








به خاطر این موها شلاقم زدند
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 01.12.2024, 18:03

به خاطر این موها شلاقم زدند




نظر شما درباره این مقاله:








بزرگداشت روز جهانی حقوق بشر / ماینز آلمان
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 01.12.2024, 17:34

بزرگداشت روز جهانی حقوق بشر / ماینز آلمان




نظر شما درباره این مقاله:








بمباران مناطق تحت کنترل مخالفان در سوریه
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 01.12.2024, 17:04

بمباران مناطق تحت کنترل مخالفان در سوریه


جنگنده‌های روسیه و سوریه حملات هوایی به شمال غرب سوریه تحت کنترل شورشیان را شدت بخشیدند 

جنگنده‌های روسیه و سوریه روز یکشنبه شهر ادلب در شمال سوریه را هدف حملات هوایی قرار دادند. منابع نظامی اعلام کردند که این حملات در حالی انجام شد که بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، وعده داد شورشیانی را که به شهر حلب هجوم آورده‌اند، سرکوب کند. 

ساکنان محلی گفتند یکی از حملات - در دومین روز از این حملات - منطقه‌ای پرجمعیت در مرکز شهر ادلب را هدف قرار داد. ادلب بزرگ‌ترین شهر در منطقه تحت کنترل شورشیان در نزدیکی مرز ترکیه است که حدود چهار میلیون نفر در چادرها و سکونتگاه‌های موقت در آن زندگی می‌کنند. 

بر اساس گزارش امدادگران حاضر در محل، دست‌کم هفت نفر کشته و ده‌ها نفر زخمی شدند. ارتش سوریه و هم‌پیمان آن، روسیه، ادعا می‌کنند که مخفیگاه‌های گروه‌های شورشی را هدف قرار می‌دهند و حمله به غیرنظامیان را رد می‌کنند. 

روز شنبه، جنگنده‌های روسیه و سوریه دیگر شهرهای استان ادلب را بمباران کردند. این مناطق اخیراً در یکی از جسورانه‌ترین حملات شورشیان طی سال‌های اخیر، تحت کنترل کامل شورشیان درآمدند. این درگیری‌ها در جنگ داخلی‌ای رخ داده است که از سال ۲۰۲۰ خطوط مقدم آن تقریباً ثابت مانده بود. 

شورشیان جمعه‌شب به شهر حلب، واقع در شرق استان ادلب، یورش بردند و ارتش سوریه را وادار به عقب‌نشینی از این شهر کردند. این بزرگ‌ترین چالش برای بشار اسد طی سال‌های اخیر محسوب می‌شود. 

بشار اسد در اظهاراتی که در رسانه‌های دولتی منتشر شد، گفت: «تروریست‌ها فقط زبان زور را می‌فهمند و این همان زبانی است که ما با آن آنها را در هم خواهیم شکست.» 

ارتش سوریه اعلام کرد در حمله به حلب ده‌ها سرباز این کشور کشته شده‌اند. 

روز یکشنبه، ارتش سوریه اعلام کرد که چندین شهر و روستا را که در روزهای اخیر توسط شورشیان تصرف شده بودند، بازپس گرفته است. شورشیان شامل ائتلافی از گروه‌های مسلح سکولار مورد حمایت ترکیه و همچنین گروه اسلام‌گرای هیئت تحریر الشام هستند که به‌عنوان قوی‌ترین نیروی نظامی مخالفین شناخته می‌شود. 

هیئت تحریر الشام از سوی ایالات متحده، روسیه، ترکیه و سایر کشورها به‌عنوان یک گروه تروریستی شناخته می‌شود. 

جنگ سوریه که از سال ۲۰۱۱ تاکنون ادامه دارد، صدها هزار کشته و میلیون‌ها آواره برجای گذاشته است. هرچند که عمده درگیری‌ها در سال‌های اخیر پس از کمک ایران و روسیه به دولت اسد برای بازپس‌گیری کنترل بیشتر اراضی و تمامی شهرهای اصلی، متوقف شده بود. 

خروج غیرنظامیان از حلب

در داخل شهر حلب، خیابان‌ها عمدتاً خالی بودند و بسیاری از مغازه‌ها روز یکشنبه تعطیل بودند، چراکه ساکنان وحشت‌زده در خانه‌های خود مانده بودند. شاهدان و ساکنان گزارش دادند که همچنان تعداد زیادی از غیرنظامیان در حال ترک شهر بودند. 

یوسف خطیب، یکی از ساکنان، به رویترز گفت که جنگجویان مسلح شورشی که پرچم مخالفان را در دست داشتند، در شهر گشت می‌زدند. او افزود که برخی از شورشیان در تقاطع خیابان‌ها مستقر شده‌اند. 

احمد توتنجی، تاجری از محله مرفه “حلب نو”، گفت که از سرعت عقب‌نشینی ارتش شگفت‌زده شده است. او اظهار داشت: «من شوکه شده‌ام که چطور آنها فرار کردند و ما را رها کردند.»

عبدالله الحلَبی، یک بازنشسته که محله‌اش در نزدیکی منطقه مرکزی قصر البلدی بمباران شده بود، گفت مردم از تکرار بمباران‌های رهبری‌شده توسط روسیه که یک دهه پیش هزاران نفر را کشت و شورشیان را مجبور به عقب‌نشینی کرد، وحشت دارند. 

منابع نظامی ارتش اعلام کردند که نیروهای سوری که از شهر عقب‌نشینی کرده بودند، اکنون در حال تجدید قوا هستند و نیروهای کمکی نیز برای کمک به ضدحمله فرستاده شده‌اند. 

شهر حلب از زمان پیروزی دولت در سال ۲۰۱۶، که یکی از نقاط عطف بزرگ جنگ محسوب می‌شد، به‌طور کامل در کنترل دولت بوده است. در آن زمان، نیروهای سوریه با حمایت روسیه محاصره شدیدی بر مناطق شرقی شهر که در کنترل شورشیان بود، اعمال کردند و آن مناطق را ویران کردند. 

شورشیان روز یکشنبه اعلام کردند که توانسته‌اند به مناطق جنوبی شهر حلب پیشروی کنند و شهر خان‌طومان را تصرف کنند تا مسیر اصلی تدارکاتی ارتش به شهر حلب را قطع کنند. 

منابع شورشی همچنین گفتند که شهرک صنعتی شیخ نجار، یکی از بزرگ‌ترین مناطق صنعتی کشور، را نیز تصرف کرده‌اند. 

رویترز نتوانست به‌طور مستقل صحت این گزارش‌ها از میدان نبرد را تأیید کند. 

در طول جنگ سوریه، ایران هزاران شبه‌نظامی شیعه را به سوریه اعزام کرد و همراه با روسیه که قدرت هوایی را فراهم می‌کرد، به بشار اسد کمک کرد تا شورشیان را سرکوب و بیشتر اراضی خود را بازپس بگیرد. 

اکنون فقدان این نیروی انسانی برای مقابله با حملات تازه شورشیان، به عقب‌نشینی سریع نیروهای ارتش سوریه منجر شده است، بنا بر گفته دو منبع ارتشی. شبه‌نظامیان وابسته به ایران، به رهبری حزب‌الله، حضور قدرتمندی در منطقه حلب دارند. 

اسرائیل نیز در ماه‌های اخیر حملات خود به پایگاه‌های ایران در سوریه را افزایش داده و همچنین عملیاتی در لبنان انجام داده که به گفته خود، حزب‌الله و توانایی‌های نظامی آن را تضعیف کرده است. 

خبرگزاری رویترز
نویسنده: سلیمان الخالدی 



نظر شما درباره این مقاله:








عملکرد رهبر ثبات و امنیت ایران را به مخاطره انداخته
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 01.12.2024, 16:09

نامه سرگشاده مصطفی تاج‌زاده به علی خامنه‌ای: مشکل اول ایران در حال حاضر ولی‌فقیه است

عملکرد رهبر ثبات و امنیت ایران را به مخاطره انداخته


به نام خدا
جناب آقای خامنه‌ای
رهبر جمهوری اسلامی ایران
بعد از سلام

با نظر/تایید جناب‌عالی، قاضی صلواتی که در ستمگری و بدنامی با قاضی مرتضوی رقابت می‌کند، برای سومین بار، مرا به جرم “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی” به ۵ سال حبس جدید، افزون بر ۱۲ سال قبلی محکوم کرد. زحمت تهیه کیفرخواست را نیز سربازان گمراه امام زمان در اطلاعات سپاه کشیدند.

در نامه ۱۸ مهر به شما، خواهان تشکیل دادگاه طبق اصل ۱۶۸ قانون اساسی شدم که صراحت دارد؛ “رسیدگی به جرائم سياسی و مطبوعاتی” باید “علنی و با حضور هیئت منصفه” صورت گیرد اما منصوبان قضایی شما به قانون تمکین نکردند. در ۲۰ آبان محکمه‌ای غیرعلنی و فرمایشی تشکیل دادند و مرا غیابی محکوم کردند. به نظر می‌رسد هنوز بر این تصورید که “النصر بالرعب” جواب می‌دهد و با احکام سنگین می‌توانید منتقدان را مرعوب و منفعل کنید، غافل از آنکه چنین احکامی در درجه نخست ضعف و ترس حاکمیت را به نمایش می‌گذارد. صدای منتقدان را نیز گسترده‌تر ‌و گیراتر می‌کند.

رهبر محترم!
من در سالهای اخیر به دو دلیل به نقد صریح اما مشفقانه عملکرد جناب‌عالی پرداخته‌ام:

اول. متمرکزشدن تمام قدرت‌ها در دستان شما،
دوم. اتخاذ راهبرد توسعه‌گریز، آزادی‌ستیز و ایران‌سوز توسط رهبری.

من به انتقاد از شما پرداختم چراکه با تجاوز به حق حاکمیت ملی، به مصاف انتخابات آزاد رفته‌اید و در جهت حاکمیت اقلیت خودی بر کشور و تحمیل علائق و سلایق آنها بر ملت می‌کوشید. اعتراضات مسالمت‌آمیز مردم را نیز از جمله‌ در جنبش سرافراز سبز در سال ۸۸، دی ۹۶، آبان ۹۸ و جنبش جاودان “زن ، زندگی، آزادی” شدیدا سرکوب کرده‌اید و راه بر هرگونه اصلاح امور از مجاری قانونی بسته‌اید. در عرصه بین‌الملل هم با آمریکاستیزی اجتناب‌پذیر و فرصت‌سوز و نیز با راهبرد غیرواقع‌بینانه و پرهزینه “ایران و جبهه مقاومت متحدش باید حرف اول را در منطقه بزند”، کشور را گرفتار عقب‌ماندگی، انزوا و تحریم کرده‌اید. نتیجه آنکه، پس از ۳۵ سال حکومت جناب‌عالی، ایرانیان نه توسعه دارند نه رفاه؛ نه از آزادی بهره‌مندند و نه از عدالت. خرمن دین‌شان را هم آتش زهد ریا سوخته است. قرار بود ایران در سال ۱۴۰۴ قدرت اول منطقه شود. اول شده است ولی در اغلب عرصه‌ها از آخر!

جناب آقای خامنه‌ای!
به اوضاع ایران، که از لحاظ ذخائر و منابع طبیعی پنجمین کشور دنیاست، نگاه کنید. نشانه‌های شکست آنقدر همه‌جانبه و همه‌گیر شده‌اند که ندیدن آنها غیرممکن شده است: فقر، فساد و فلاکت فراگیر؛ تورم، رکود و گرانی مزمن؛ ناترازی‌های متعدد و کمرشکن؛ مهاجرت جگرسوز مغزها و سرمایه‌ها؛ تخریب نفس‌گیر محیط زیست؛ نارضایتی، یاس و خشم فزاینده شهروندان و .... شکست در هیچ جا به آشکاری صداوسیمای رهبر نیست. تکرارهایش ملالت‌بار و ابتذالش آزارنده شده‌اند و روزبه‌روز بی‌اعتبارتر و بی‌مخاطب‌تر می‌شود. ادعا می‌کردید نظام حکمرانی ولایت‌فقیه الگوی مسلمانان جهان می‌شود، عبرت آنها شده است. هیچ عالم، روشنفکر، حزب و جنبش اسلامی “حکومت روحانیت” و اجرای اجباری احکام فقهی را مدلی موفق و تجربه‌ای کارآمد نمی‌بیند. و هیچ جریانی تن به “اسلام آمرانه” ، “حجاب زوری” و “تحقیر شبانه روزی زنان” نمی‌دهد، جز داعش و طالبان.

به باور من از عصر صفویه تاکنون که تشیع مذهب اکثریت ایرانیان شده، روحانیت شیعه اشتباهی خسارت‌بارتر از پذیرش مسئولیت حکومت مرتکب نشده است. نمی‌فهمم چرا مرجعیت حساب خود را از ملت جدا کرد؛ قدرت را در دست گرفت و فرمانروایی بر قلوب مردم را از دست وانهاد. درهرحال وقت آن رسیده که به این بدعت زیان‌بار از سنت سلف صالح پایان داده شود. با حذف ولایت‌فقیه از قانون اساسی، عمر “جمهوری یک‌نفره” به سر می‌آید، سیاست‌ورزی دموکراتیک می‌گردد و بحران جانشینی هم منتفی ‌می‌شود.

رهبر محترم!
آنچه امروز ثبات و امنیت پایدار ایران را به مخاطره انداخته، عملکرد شماست نه قلم من. اگر احتمال می‌دادم با بستن دهانم در راهبرد ایران‌برانداز خود تجدیدنظر می‌کردید و مدیریت کشور را در ریل درست قرار می‌دادید، ساکت می‌ماندم، اما چه کنم که سکوتم جناب‌عالی را در پیمودن مسیر خطرناک کنونی بی‌پرواتر می‌کند، به ویژه آنکه اطرافیان خود را از کسانی برگزیده‌اید که از اظهار حقایق به شما خودداری می‌کنند؛ از سر ترس و ملاحظه‌کاری، یا از بی‌بصیرتی و فرصت‌طلبی. بنابراین چاره نمی‌بینم جز آنکه خود بگویم که مشکل اول ایران در حال حاضر ولی‌فقیه و رویکردهای فقرگستر و فسادپرور اوست. نه اینکه دیگران، موافق یا مخالف خطا نکرده یا نمی‌کنند، اما نقش جناب‌عالی در انباشت مشکلات و افول کشور بی‌بدیل است. با رویکرد جاری شما از دست هیچ دولتی کاری ساخته نیست. دولت پزشکیان نیز در مهار مشکلات ناکام می‌ماند و به‌زودی به بن‌بست می‌رسد، اگر جناب‌عالی رویکرد خود را تغییر ندهید.

از سوی دیگر موقعیت و اختیارات شما در نجات ایران بی‌همتاست. کافی است تسلیم خواست ملت شوید، هر چه بخواهند. می‌دانم تسلیم خواست اکثریت شدن برای جنابعالی سخت است. بسیار هم سخت است، اما چاره‌ای جز سرکشیدن جام زهر صلح و آشتی با ملت ندارید، اگر بخواهید تغییرات بنیادی و گریزناپذیر، ایران را در چاه ویل بی‌دولتی و هرج‌ومرج نیندازد و عبور از بحران ها با سلامت و امنیت ممکن شود. از شهامت مقتدای خود در پذیرش شکست و مسئولیت در جنگ ۸ ساله درس بگیرید. اگر به رای و نظر اکثریت تن دهید، نامی نیک از خود به یادگار می‌گذارید. مردم هم خود داوطلبانه و فعالانه برای حل مشکلات به یاری حکومت و دولت می‌شتابند و موضع ایران را در مناسبات بین‌المللی تقویت می‌کنند. به سود همگان از جمله خود شماست که اصالت و حتی الویت را به لغو تحریم اکثریت ملت بدهید. هم سهل‌الوصول است و هم مشکل‌گشا. نه فقط هزینه ندارد، بلکه به لغو تحریم‌های بیگانگان از موضع عزت هم یاری می‌رساند. به علاوه پایداری در برابر زیاده‌خواهی‌های احتمالی قدرت‌های بزرگ را نیز در دسترس قرار می‌دهد. باردیگر یادآور می‌شود که توافق با امریکا بدون سازش با ملت، در بهترین حالت مسکنی بیش نخواهد بود. حال آنکه مصالحه و توافق با ملت بزرگ و بزرگوار ایران درمان دردهاست.

امید که جناب‌عالی به جای آنکه مثل گذشته بخش مهمی از مشکل باشید، در آینده قسمت بزرگی از راه‌حل شوید. از یاد نبرید که اگر از بالا تن به تغییرات اساسی ندهید، این ملت بار دیگر برای تحقق مطالبات تاریخی خویش، خود دست به کار خواهد شد و با مقاومت و نافرمانی مدنی موانع را از سر راه برخواهد داشت و برای تحقق “آزادی، عدالت و پیشرفت” منتظر هیچ‌کس و معطل هیچ مقامی نخواهد ماند. ملت مصمم است ایران را برای همه ایرانیان کند، به یاری خدای بزرگ.

زندان اوین
۱۱ آذر ۱۴۰۳



نظر شما درباره این مقاله:








بیانیه مشترک نسرین ستوده و صدیقه وسمقی
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 01.12.2024, 15:38

بیانیه مشترک نسرین ستوده و صدیقه وسمقی




نظر شما درباره این مقاله:








کرباسچی: مردم زیر بار قانون حجاب نمی‌روند
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 01.12.2024, 14:09

کرباسچی: مردم زیر بار قانون حجاب نمی‌روند




نظر شما درباره این مقاله:








اولین میوهٔ قانون حجاب قبل از ابلاغ؟/ مهرداد خدیر
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 01.12.2024, 14:07

اولین میوهٔ قانون حجاب قبل از ابلاغ؟/ مهرداد خدیر




نظر شما درباره این مقاله:








گل به خودی لیبرال‌دموکراسی
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز

دیوان دادگستری لاهه

iran-emrooz.net | Sun, 01.12.2024, 11:43

گل به خودی لیبرال‌دموکراسی


حمید فرخنده

زمینه‌سازی‌ها و پشتیبانی‌های لیبرال دموکراسی‌های غربی از تشکیل دولت اسرائیل و حمایت‌های پیوسته و عملی از این دولت در اختلافاتش با فلسطینی‌ها و کشورهای عرب در کنار حمایت لفظی از قطع‌نامه‌های منصفانه در اختلافات اعراب و اسرائیل و البته دلسوزی‌ها و کمک‌های انساندوستانه به فلسطینی‌ها روالی قدیمی و همیشگی بوده است. با تشکیل دولت اسرائیل و آغاز این بحران حداقل ۸۰ ساله در خاورمیانه، لیبرال دموکراسی‌های غربی اشک ترحم‌شان را برای فلسطینی‌ها ریختند ولی دست اخوتشان را به اسرائیل دادند.

البته این حمایت‌ها از یهودیان و کمک به بنیانگذاری دولت اسرائیل کم و بیش نیم قرن قبل از ۱۹۴۸ در اواخر قرن نوزدهم با تشکیل کنگره جهانی یهودیان در اتریش و بنیانگذاری صهیونیسم آغاز شده بود.

هنگامی که حدود دو هفته پیش دیوان بین‌المللی کیفری لاهه حکم جلب نتانیاهو و وزیر دفاع مستعفی‌اش یوآو گالانت را صادر کرد، کشورهای غربی دچار مشکل مهمی شدند: ادامه حمایت از نتانیاهو یا گردن نهادن به رای دیوان کیفری بین‌المللی که بیش از یک دهه است چون نگین حقوق بشر لیبرال دموکراسی در لاهه می‌درخشد؟ درخششی که هر از چندی با صدور حکم بازداشت یک صاحب قدرت و جنایتکار حقوق بشری، نقش لیبرال‌دموکراسی را در پاسداشت حقوق انسان‌ها و به محاکمه کشیدن جنایتکاران جنگی در هر کجا که باشند را به دنیا نشان می‌داد.

همانطور که نزدیک به دو سال پیش در مارس ۲۰۲۳ این دیوان بین‌المللی حکم جلب ولادیمیر پوتین به خاطر تجاوز روسیه با اوکراین و کشتار بی‌رحمانه مردم این کشور را صادر کرد، حدود دو هفته پیش نیز بار دیگر با رای این دیوان علیه نتانیاهو و گالانت دنیا و افکار آزاده جهان امیدوار شدند که جنایات نتانیاهو و ارتش اسرائیل در غزه نیز بی کیفر نمی‌ماند.

دولت فرانسه اما چهار روز پیش اعلام کرد که به نتانیاهو مصونیت سیاسی می‌دهد و سخنگوی دولت آلمان نیز اعلام کرد که اگر نتانیاهو به آلمان سفر کند بازداشت نخواهد شد. این درحالیست که فرانسه، آلمان و دیگر دولت‌های غربی از صدور حکم بازداشت پوتین حمایت کامل کرده بودند. دولت فرانسه در آن زمان تاکید کرده بود که «هیچ‌کس از دست قانون نمی‌تواند فرار کند». حمایت اخیر فرانسه و آلمان از نتانیاهو در برابر رای دیوان بین‌المللی کیفری اما نشان داد که برخی می‌توانند از دست قانون فرار کنند!

حمایت فرانسه و آلمان از نتانیاهو ‌دهن‌کجی آشکار به یک نهاد معتبر و حقوق بشری است که خودشان از بنیان‌گذاران آن بوده‌اند. استثنا قائل شدن برای نتانیاهو بی‌اعتبار کردن این نهاد خوش‌نام بین‌المللی و گل به خودی لیبرال‌دموکراسی است. استفاده ابزاری از حقوق بشر را در دستگاه سیاست خارجی کشورهای غربی قبلا بارها شاهد بودیم. اما استفاده ابزاری از رای نهادی حقوقی و مستقل که خود به آن اعتبار داده‌اند را برای اولین بار شاهد هستیم.

جو بایدن گفته از رای دیوان بین‌المللی کیفری لاهه شوکه شده و این رای علیه نتانیاهو و گالانت را ظالمانه خوانده است. او اما هیچ‌‌گاه نگفته است که از کشته شدن بیش از ۵۰ هزار نفر که اکثرشان زنان و کودکان هستند شوکه شده یا اینکه کشتار گسترده مردم بیگناه غزه ظالمانه هست.

البته امریکا از امضاکنندگان منشور دیوان بین‌المللی کیفری لاهه نیست و از نظر حقوقی خود را متعهد به احکام این دادگاه نمی‌داند. به دلیل نقش تاریخی این کشور در حمایت از دیکتاتوری‌ها حداقل در گذشته، زندان گوانتانامو، و دیگر اعمال ضد حقوق بشری ارتش امریکا در مداخلاتشان در دیگر کشورها که بخشی از آن در اسناد ویکی‌لیکس منتشر شد، قابل فهم است که چرا امریکا عضوی دیوان بین‌المللی کیفری لاهه نیست و در مورد اخیر نیز مخالف این رای است. اما اینکه فرانسه و آلمان که از ستون‌های اصلی اتحادیه اروپا و لیبرال‌دموکراسی غربی هستند، چنین دوگانه با احکام صادره از سوی این دیوان برخورد می‌کنند، گویای بی‌اعتنایی آنها به حقوق بین‌الملل و حقوق بشر است وقتی که با سیاست‌های دولت‌هایشان مغایر باشد.

جنگ غزه بالاخره روزی پایان خواهد یافت و اجساد زیر آوار مانده در ویرانه‌های غزه بر آن ۵۰ هزار نفری که تاکنون کشته شده‌اند، اضافه خواهد شد. اما جای ضربه‌ای که این برخورد‌های دوگانه بر پیکر لیبرال‌دموکراسی غربی وارد کرده است در تاریخ خواهد ماند.

این سیاست‌های دوگانه و دهن‌کجی به حقوق بین‌الملل، لیبرال‌دموکراسی‌ها را در مقابل موج فزاینده راست افراطی در این کشورها و در برابر دولت‌های ناقص حقوق بشر در سطح دنیا و بویژه منطقه خاورمیانه تضعیف خواهد کرد.


نظر خوانندگان:


■ حمایت فرانسه و آلمان از نتانیاهو به معنای بی‌اعتبار کردن دیوان بین‌المللی کیفری یا نقض اصول حقوق بشر نیست. این تصمیمات در واقع بخشی از پیچیدگی‌های سیاست بین‌المللی است که گاهی ضرورت‌های دیپلماتیک و منافع بلندمدت ایجاب می‌کند رویکردی انعطاف‌پذیرتر اتخاذ شود.
همچنین، مقایسه این تصمیم با حمایت از صدور حکم بازداشت پوتین ممکن است ساده‌سازی بیش از حد موضوع باشد، زیرا هر پرونده حقوقی و سیاسی شرایط خاص خود را دارد. فرانسه و آلمان، به عنوان بازیگران کلیدی در عرصه بین‌المللی، ممکن است این تصمیم را برای جلوگیری از تنش‌های بیشتر در منطقه یا حفظ زمینه‌های گفت‌وگو و صلح گرفته باشند. در نتیجه، به جای تفسیر این اقدامات به عنوان تناقض یا ابزارسازی، باید آن‌ها را در چارچوب واقعیت‌های پیچیده سیاست جهانی تحلیل کرد.
کامی صمدی


■ اصل نکته اتفاقا احترام به رای دادگاه یا دیوان کیفری است، که رعایت نشده است. بقیه توجیه سیاستمدارانه است که ربطی به رای قوه مستقل قضائیه ندارد، چنانکه شما نیز همین‌کار را کرده‌اید. گردن نهادن به رای قوه قضائیه مستقل، آن هم در امر مهم جنایت علیه بشریت، افتخار لیبرال دموکراسی‌ها در مقایسه با نظام‌های بسته بوده است. اینکه این امر مهم را به یک دادگاه بین‌المللی سپرده‌اند، نشانه اهمیت و خطیر بودن موضوع بوده است. حتی اینکه فرانسوا میتران انیس نقاش را پس از مدتی تحت عنوان «دلایل حکومتی»Reson d’etat آزاد می‌کند در چهارچوب قوانین فرانسه و‌ اختیارات رئیس جمهور برای آزادی گروگان‌های خودی، قابل درک است. گردن ننهادن به رای دیوان کیفری لاهه در پس زمینه کشتار مردم غزه، برای لیبرال دموکراسی چیزی جز بی‌اعتبار کردن حقوق بین‌الملل و ذبح آن برای دفاع از نتانیاهو نیست. در اینجا برعکس باج دادن برای آزادی گروگان‌های خودی نیز مطرح نیست. آیا به این نکته توجه کرده‌اید که امریکا نیز هر بار که رای علیه اسرائیل در شورای امنیت سازمان ملل را وتو می‌کند یا به قطع‌نامه‌های مجمع عمومی این سازمان علیه اسرائیل رای منفی می‌دهد، از همین استدلال یا در حقیقت توجیه شما استفاده می‌کند؟
با احترام/ حمید فرخنده


■ آقای فرخنده عزیز.
با شما کاملأ موافقم که جای ضربه‌ای که این رای دیوان بین‌المللی کیفری لاهه بر پیکر لیبرال‌دموکراسی غربی وارد کرده است در تاریخ خواهد ماند. اما شک دارم که این دیوان، موضوع «حق داشتن» و «ضعیف بودن» را به درستی از هم تفکیک کرده باشد. بعد از ۷ اکتبر که اخبار و تصاویر حمله حماس و گروگان گیری، در صدر اخبار بود، افکار عمومی به نفع اسراییل چرخید، چرا که اسراییل در یک موقعیت ضعف و ستمدیدگی قرار گرفته بود. اما به مرور ورق برگشت. توجه شود که در ماه‌های بعد، اگر ده‌ها هزار اسراییلی خانه‌های خود را ترک نمی‌کردند و یا به پناهگاه‌های امن نمی‌رفتند و قدرت خنثی سازی اکثر موشک‌ها را در هوا نداشته و همچنان در «موقعیت ضعف و ستمدیدگی» باقی می‌ماندند، زیر صدها موشکی که به سمت شهرهای اسراییل پرتاب شد نیز هزاران زخمی و کشته به جا می‌ماند.
با احترام. رضا قنبری


■ اشتباهات لیبرال دمکراسی از خیلی وقت پیش آغاز شده، امروز آنها در شرایط کاملا دفاعی قرار دارند. روز به روز سنگری را از دست می‌دهند و چشم‌انداز خوبی در افق نمی‌بینند. با این حرف کوتاهی آنها در محکومیت جنایات خاور میانه توجیه نمی‌شود، اما کمی بهتر فهمیده می‌شود. شولتز و مکرون جایگاهی بسیار لغزنده دارند. گاهی در اتخاذ موضع تنازع بقا بیشتر نقش دارد تا اصول. باز تاکید می‌کنم که این دلیل توجیه نمی‌شود. باید اعتراف کرد که یکسال اخیر در خاورمیانه مرزهای ارزشی تا حدودی مخدوش شدند. یک دلیل آن دخالت جنایت‌گرانه و مخرب جمهوری اسلامی است که تبدیل به هیزم بیار راست‌های افراطی شدند.
با حکم لاهه یا بدون آن، متاسفانه، نام نتانیاهو به عنوان “قصاب غزه” در تاریخ ثبت خواهد شد. اما در جهت‌گیری‌ها و نتیجه‌گیری‌های نهایی نباید شتابزده بود. در دوران مغشوش و “آب گل‌آلود” کنونی رعایت اعتدال و دور نگری را پیشه کنیم.
یک نکته در مورد دادگاه لاهه: از دادگاه لاهه نه انتظار حکم سیاسی داریم و نه انتظار صدور روزانه حکم که وزن و تاثیر دادگاه را به تحلیل می‌برد. اما بطور جدی توقع می‌رود که جنایت علیه زنان در ایران و افغانستان با نام بردن از سردمداران حکومتی آنها در دستور کار باشد. در جهان مردانه کنونی، جنایت علیه زنان اگر چه مهم تلقی می‌شود اما جنبه ثانوی دارد. آیندگان قضاوت متفاوتی خواهند دشت.
موفق باشید، پیروز


■ آقای قنبری عزیز،
کار هر دادگاهی از جمله دیوان بین‌المللی کیفری رسیدگی به خلاف یا جنایت انجام شده است. حتی در جنگ نیز جنایت جنگی بخاطر پیش‌گیری از حمله دشمن قابل قبول نیست تا چه رسد در یک دادگاه. درمورد حملات ایران به اسرائیل نیز همه شواهد نشان می‌دهد که در هر دو حمله نشان دادن توانایی موشکی ایران بوده است و نه کشتار مردم اسرائیل به شیوه‌ موشک زدن کور صدام به تهران برای کشتار هرچه بیشتر مردم. البته این بحث را به گمانم قبلا نیز داشته‌ایم و شما قانع نشدید.
پیروز گرامی،
چنانکه خود شما اشراف دارید مشکلات مکرون و شولتز قبل از هر چیز داخلی است. البته بخش خارجی آن نیز عمدتا سیاست این کشورها در قبال جنگ روسیه و اوکراین است. درمورد تضییق حقوق زنان در ایران و افغانستان و اصولا پایمال شدن حقوق بشر در هر کشوری نیز اگر به تعاریف رسمی و حقوقی «جنایت جنگی» یا «جنایت علیه بشریت» رجوع کنیم بهتر به درجه‌بندی آنها و اینکه چه مواردی شامل رسیدگی در دیوان بین‌المللی کیفری می‌شوند یا نمی‌شوند پی می‌بریم. خود شما نیز البته اشاره کرده‌‌اید.
با احترام/ حمید فرخنده




نظر شما درباره این مقاله:








اهمیت فرودگاه حلب که به‌دست گروه‌های مسلح
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 01.12.2024, 11:01

اهمیت فرودگاه حلب که به‌دست گروه‌های مسلح




نظر شما درباره این مقاله:








مخالفان رفع فیلترینگ اینترنت را بشناسید
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 01.12.2024, 9:45

مخالفان رفع فیلترینگ اینترنت را بشناسید


سونیتا سراب‌پور / شرق

بیش از دو هفته از برگزاری آخرین جلسه شورای عالی فضای مجازی با محوریت بررسی موضوع رفع فیلترینگ می‌گذرد. ۲۲ آبان پشت درهای بسته و با حضور چند خبرنگار انتخابی که تنها بعد از پایان جلسه اجازه مصاحبه با وزیر ارتباطات و دبیر شورا را داشتند، جلسه‌ای برگزار شد که از آن اظهارات ضد و نقیضی در مورد وعده رئیس‌جمهوری برای برداشتن محدودیت‌های اینترنتی به بیرون مخابره شد.

در یک هفته اخیر هم مقام‌های مختلف دولتی از سخنگوی دولت تا وزیر ارتباطات اعلام کرده‌اند که در حال حاضر رفع فیلترینگ در انتظار تصمیم‌گیری کمیته‌ای در همین خصوص در شورای عالی فضای مجازی است. اما نه مشخص شده در این کمیته چه کسانی عضو هستند و نه به صورت شفاف مشخص شده که این کمیته آیا قرار است تنها طرح وزارت ارتباطات برای رفع فیلترینگ را بررسی کند یا طرح‌های دیگر در این زمینه که علیه طرح وزارت ارتباطات است را نیز بررسی خواهد کرد؟

در بین اظهارات یک هفته اخیر مقامات دولتی در مورد رفع فیلترینگ، اظهارات علی ربیعی، معاون اجتماعی رئیس‌جمهوری، شاید از جالب‌ترین نظرات باشد. او در ویدئویی که در شبکه ایکس از خود منتشر کرده، ضمن نکوهش فیلترینگ و ادامه آن تأکید می‌کند «عده‌ای در شورای عالی فضای مجازی مخالف برداشته‌شدن فیلترینگ هستند و نسبت به رفع فیلترینگ مقاومت می‌کنند».

اما این افراد چه کسانی هستند و چرا باید در حالی که حتی براساس شنیده‌های «شرق» سران قوا نیز در مورد طرح رفع فیلترینگ وزارت ارتباطات نظر مثبت خود را اعلام کرده‌اند، نسبت به دنبال‌کردن یا اجرای آن مقاومت کنند؟

لیدر مخالفان

در بین اعضای حقیقی شورای عالی فضای مجازی، جدی‌ترین مخالف بررسی با فوریت طرح رفع فیلترینگ وزارت ارتباطات در آخرین جلسه شورا رسول جلیلی بوده است. البته او تنها مخالف بررسی طرح رفع فیلترینگ وزارت ارتباطات نیست و به طور کلی مخالف کاسته‌شدن محدودیت‌های اینترنتی از طرف دولت چهاردهم است.

طی چند ماه گذشته او از تمام توان خود برای جلوگیری از رفع فیلترینگ استفاده کرده و مذاکراتش با گروه‌های مختلف برای ادامه روند فعلی در یک ماه اخیر شدت بیشتری هم گرفته است. همچنین او از هر فرصتی هم که صداوسیما به او می‌دهد، استفاده می‌‌کند و از مزایای فیلترینگ می‌گوید و اینکه چرا باید محدودیت‌های اینترنت ادامه داشته باشد. نمونه آن گفت‌وگوی اخیرش با رسانه ملی در مورد مزایای فیلترینگ برای کسب‌وکارهای داخلی بود که صدای بسیاری از استارت‌آپ‌های بزرگ و کوچک کشور را درآورد.

مخالفت رسول جلیلی با جریان آزاد اطلاعات مربوط به دیروز و امروز نیست. این رئیس سابق دانشگاه شریف از ابتدای ورود اینترنت به کشور مخالف سرسخت وب‌سایت‌ها و سرویس‌هایی بوده که کاربران به آن دسترسی داشته‌اند.

برای نمونه او در گفت‌وگویی با خبرگزاری فارس در سال ۱۳۸۴ گفته بود: «در حال حاضر سایت‌هایی که دربرگیرنده مطالب مغایر با ارزش‌های اخلاقی، دینی، فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی، حکومتی و سیاسی هستند، جزء سایت‌های ممنوعه محسوب شده و بالطبع فیلتر خواهند شد». همچنین او از شرکت فناوری اطلاعات که امروز به سازمان فناوری اطلاعات تبدیل شده، خواسته بود تا به جای استفاده از محصولات خارجی در اجرای فیلترینگ بر دانش و توان متخصصان داخلی تکیه کرده و نیازهای خود را از منابع داخلی تأمین کند.

در اواخر دهه ۸۰ اعلام شده بود که این شرکت نوعی تجهیزات مربوط به نظارت بر تبادل پیام کوتاه را در اختیار دولت قرار می‌دهد. رسول جلیلی به جز اینکه نامش با فیلترینگ گره خورده است، به عنوان حامی بومی‌سازی سرویس‌ها و ابزارهای خارجی هم شناخته می‌شود. او که یکی از منتقدان سرسخت سیاست‌های دولت حسن روحانی و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات او بود، در سال ۱۳۹۷ در همایش ملی فضای مجازی پاک از نماد «@» بومی‌سازی‌شده با نام «در نشان» رونمایی کرد.

او در آن زمان گفته بود این نماد بومی‌سازی‌شده برای ایجاد هویت مستقل ایرانیان در فضای مجازی ایجاد شده و از وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات آن زمان یعنی محمدجواد آذری‌جهرمی هم خواست Unicode این نشان را تا روز جهانی ارتباطات ثبت کند تا امکان استفاده کاربران فارسی از آن در فضای مجازی فراهم شود.

هم‌تیمی همیشه حاضر

در کنار رسول جلیلی، یکی از افرادی که مخالف برنامه دولت چهاردهم برای کاهش محدودیت‌های اینترنت است، رضا تقی‌پور دیگر عضو حقیقی شورای عالی فضای مجازی است. براساس شنیده‌های خبرنگار «شرق» او نیز مانند رسول جلیلی در آخرین جلسه شورای عالی فضای مجازی به بررسی با فوریت طرح رفع فیلترینگ وزارت ارتباطات رأی منفی داده است و خواستار این شده که به طرح‌های دیگر در این زمینه که عموما موافق ادامه شرایط موجود است، توجه شود.

رضا تقی‌پور، نماینده مجلس و وزیر ارتباطات دولت دهم را پیش از اینکه با نام طرح پرحاشیه «صیانت از کاربران در فضای مجازی» بشناسند، باید خالق راه‌اندازی طرح‌هایی مانند «اینترنت پاک» دانست.

تقی‌پور در پاییز سال ۱۳۹۰ و زمانی که در مسند وزیر ارتباطات دولت دهم بود، در نشست سالانه بین‌المللی روز «رایانه پاک» اعلام کرد که ایده اولیه «اینترنت پاک» چندماهی است که مطرح شده و اجرای آن باید در دستور کار قرار بگیرد. آن‌طورکه آن زمان خبرگزاری مهر از او نقل قول کرده بود، به باور تقی‌پور اینترنت پاک مراقب خواهد بود تا تنها محتوای مفید و پاک در فضای اینترنت توسعه پیدا کند.

تقی‌پور در سخنرانی خود در این نشست همچنین تأکید کرده بود هم‌اکنون اینترنتی که وجود دارد بر مبنا و اساس تئوری‌های اومانیستی و لیبرالیستی پایه‌گذاری شده و خاطرنشان کرده بود: «این اینترنت برای جوامع خطرناک است و نیاز به بازتعریف دارد، در این راستا طرح اینترنت پاک ارائه شده است». حالا با گذشت بیش از یک دهه از این اظهارات هرچند اجرای طرح اینترنت پاک او در سال‌های مدیریتش در وزارت ارتباطات به سرانجام نرسید، اما در نهایت در اواخر دهه ۹۰ این طرح با عنوان طرح «صیانت از کاربران در فضای مجازی» در زمانی که او نماینده مجلس بود، پیگیری شد.

رضا تقی‌پور را می‌توان دنبال‌کننده اجرای طرح شبکه ملی اطلاعات نیز معرفی کرد. هرچند موضوع شبکه ملی که به عنوان اینترنت ملی شناخته می‌شد، توسط عبدالمجید ریاضی، معاون فناوری و اطلاعات وزارت ارتباطات دولت نهم در سال ۱۳۸۴ مطرح شد، اما ایجاد این طرح به صورت جدی در زمان وزارت تقی‌پور در وزارتخانه ارتباطات و فناوری اطلاعات در دولت دهم پیگیری شد.

تقی‌پور که موتورهای جست‌وجو را «موتورهای جاسوسی» می‌داند، او را به خاطر کافی‌دانستن اینترنت با سرعت ۱۲۸ کیلوبیت بر ثانیه برای کاربران خانگی هم می‌شناسند. هرچند او سال‌ها بعد در گفت‌وگویی اعلام کرد از حرف او بد برداشت شده و او چنین چیزی نگفته است.

از دل حرف‌های چند سال اخیر او به عنوان عضو حقیقی شورای عالی فضای مجازی و نماینده مجلس هم یک حرف از همه پررنگ‌تر است و آن اینکه پلتفرم‌های خارجی مسدود می‌شوند، مگر اینکه قوانین کشور را بپذیرند. فشار او برای اجرای این کار در شرایطی رقم می‌خورد که ایران تحت تحریم‌های شدید بین‌المللی است و هیچ شرکت خارجی حاضر به ورود به ایران و همکاری با آن نیست. رضا تقی‌پور در آخرین اظهارنظرهایی هم که از او دیده می‌شود، در مخالفت با رفع فیلترینگ اعلام کرده اگر محتوای مجرمانه این پلتفرم‌ها قابل حل است، دولت دست به رفع فیلتر بزند.

او در گفت‌وگویی که بر خروجی وب‌سایت شورای عالی فضای مجازی قرار گرفته، گفته است: «آقای رئیس‌جمهور بارها اعلام کردند که به کار کارشناسی اعتقاد دارند بر همین اساس به عنوان یک کارشناس معتقدم اگر دولت می‌تواند محتوای ضداخلاقی که در داخل این سکوها منتشر می‌شود، حذف یا مسدود کند و راه‌حل فنی برای این کار دارد، بیاید ارائه دهد و فیلترینگ  را بردارد».

مخالفی در لباس صلح

قرارگرفتن نام محمدحسن انتظاری، عضو حقیقی شورای عالی فضای مجازی در کنار نام‌های رسول جلیلی و رضا تقی‌پور شاید کمی عجیب باشد، چون او هیچ‌گاه مانند آن دو نفر به صورت علنی به موافقت با فیلترینگ و ایجاد محدودیت دسترسی کاربران به اینترنت نپرداخته است و در نقل‌قول‌هایی که از او رسانه‌ای شده نمی‌توان مواردی را پیدا کرد که او را در کنار مخالفان سرسخت رفع محدودیت اینترنت بگذارد.

با این حال طبق شنیده‌های خبرنگار «شرق» محمدحسن انتظاری در آخرین جلسه شورای عالی فضای مجازی طرحی ارائه می‌دهد که درست نقطه مقابل طرح رفع فیلترینگ وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است و همین امر هم باعث می‌شود، بررسی طرح‌های مختلف در مورد فیلترینگ به کمیته‌ای در این زمینه در شورای عالی فضای مجازی ارجاع داده شود.

محمدحسن انتظاری که نامش‌ بین اعضای حقیقی شورای‌عالی فضای مجازی دیده می‌شود، برای نزدیک به دو سال در دوران دولت اول حسن روحانی دبیر شورا و رئیس مرکز ملی فضای مجازی بود. این مدیر باسابقه و قدیمی حوزه ارتباطات، در‌ حالی بر صندلی شورا به عنوان رئیس تکیه زد که شورای ‌عالی فضای مجازی با پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات (مرکز تحقیقات مخابرات سابق) بر سر جنگی بزرگ به دلیل تصاحب یک ساختمان بودند.

با انتخاب محمدحسن انتظاری که مدیریت دوران طلایی مرکز تحقیقات مخابرات را در کارنامه کاری خود داشت، محمود واعظی، وزیر ارتباطات دولت یازدهم، در تلاش بود‌ اختلاف‌های بین مرکز ملی و این وزارتخانه را پایان دهد، اما این اتفاق رخ نداد، تا جایی که اختلاف‌های  بین این دو نهاد علنی شد.

در تابستان ۱۳۹۳ در‌حالی‌که حسن روحانی و وزارت ارتباطات دولتش در تلاش بودند وضعیت اینترنت کشور را که مورد انتقاد کاربران بود سروسامان دهند و با پایان انحصار ارائه نسل سوم تلفن همراه (3G) گشایش‌هایی در این زمینه ایجاد کنند، انتظاری به مخالفت با این تصمیم پرداخت و اعلام کرد که اپراتورها بدون داشتن پیوست فرهنگی نمی‌توانند سرویس 3G را ارائه کنند.

اگرچه با بالا و پایین‌های بسیار وزارت ارتباطات در آن زمان توانست مجوز ارائه تکنولوژی 3G و 4G را برای اپراتورهای همراه اول و ایرانسل بگیرد، اما اختلاف‌های مرکز ملی با وزارت ارتباطات بر سر توسعه شبکه ملی اطلاعات خودنمایی کرد که در‌نهایت به جدایی انتظاری از ریاست مرکز ملی فضای مجازی انجامید.

تماس «شرق» با محمدحسن انتظاری برای در جریان قرار گرفتن در مورد جزئیات آخرین جلسه شورای‌عالی فضای مجازی درباره رفع فیلترینگ هم به نتیجه‌ای نرسید. انتظاری در پاسخ به ما فقط به این نکته اکتفا کرد که نمی‌تواند در این زمینه پاسخ‌گو باشد و باید در این زمینه از روابط عمومی شورا پیگیری لازم انجام شود. با‌این‌حال او یک روز بعد از آخرین جلسه شورای ‌عالی فضای مجازی در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس گفته است: «ما در ایران قائل به فیلترینگ نیستیم و در صورت پذیرش قواعد سرزمینی کشور توسط مدیران پلتفرم‌های خارجی، همه به یک میزان می‌توانند به فضای مجازی دسترسی داشته باشند». همچنین او در مورد این جلسه تأکید کرده است: «یک طرح توسط وزارت ارتباطات ارائه شده که چون از قبل اطلاع داده نشده بود و اعضا بی‌خبر بودند به همین دلیل خیلی به آن پرداخته نشد».

رئیس مرکز در ژست یک بی‌طرف

براساس شنیده‌های «شرق»، در کنار نام این سه نفر که به عنوان اصلی‌ترین مخالفان طرح رفع فیلترینگ وزارت ارتباطات از آنها یاد می‌شود، نام افراد دیگری همچون مهدی اخوان بهابادی، سعیدرضا عاملی به عنوان اعضای حقیقی و البته وزیر دفاع و نماینده سازمان پدافند غیرعامل به عنوان اعضای حقوقی شورا هم دیده می‌شود. اما این مخالفان نیستند که باعث شده‌اند طرح رفع فیلترینگ وزارت ارتباطات به نتیجه‌ای نرسد. افرادی‌ بین اعضای حقیقی شامل حمید شهریاری، مسعود ابوطالبی و کامیار تفتی نیز با رأی ممتنع خود به این طرح عملا در بین کسانی قرار می‌گیرند که با اجرای این طرح مخالف هستند.

بی‌طرف بزرگ این ماجرا که خود را از تمام تصمیم‌گیر‌ی‌ها عقب کشیده است، محمدامین آقامیری، دبیر شورا و رئیس مرکز ملی فضای مجازی است. طبق شنیده‌های «شرق»، او در تمام جلسه‌های اخیر شورا با موضوع رفع فیلترینگ سعی کرده کوچک‌ترین دخالتی نداشته باشد و برعکس انتظار تصمیمی در این زمینه اتخاذ نکند.

محمدامین آقا‌میری که از خانواده آقامیری‌هاست و از آن به عنوان خاندان نوظهور قدرت در ایران یاد می‌شود، وارد‌شدن به کارهای اجرائی را از گرفتن سمت به عنوان مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف شروع کرد. عکس‌هایی هم از او در بین درگیری دانشجویان در اوایل دهه ۹۰ می‌توان با جست‌وجو در اینترنت پیدا کرد.

نام او در شرکت‌های مختلفی حوزه فناوری به عنوان عضو هیئت‌مدیره یا نایب‌رئیس دیده می‌شود، اما زمانی نام او رسانه‌ای شد که بعد از قرار‌گرفتن در جایگاه معاون فناوری و نوآوری وزیر ارتباطات دولت سیزدهم، برای یک سال در سازمان تنظیم مقررات به عنوان رئیس قرار گرفت و معاون وزیر شد. ماندن او در این سمت هم زیاد طولانی نبود، چرا‌که کمتر از یک سال از سوی ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهوری دولت سیزدهم، به عنوان رئیس مرکز ملی فضای مجازی انتخاب شد.

یکی از وظایفی که در اسفند سال ۱۴۰۱ ابراهیم رئیسی در این سمت به او سپرد، بازبینی سیاست‌های فیلترینگ بود. بااین‌حال تا زمانی که او در این دولت به عنوان رئیس مرکز ملی فضای مجازی فعال بود، هیچ خروجی از این دستور ارائه نداد و فقط در پاییز سال ۱۴۰۲ در حاشیه یکی از همایش‌های حوزه ارتباطات در پاسخ به «شرق» که بازنگری سیاست‌های فیلترینگ به کجا رسیده، به این اظهارنظر بسنده کرد که بازنگری در این زمینه آغاز شده اما کمیته فیلترینگ است که مصادیق آن را تعیین می‌کند.

او همچنین در مورد تداوم فیلترینگ پلتفرم‌های خارجی از جمله اینستاگرام، ایکس و... هم اعلام کرد: «در آینده در مورد این موضوع مفصل صحبت خواهیم کرد».

یک سال از این اظهارنظر می‌گذرد و او با وجود ادامه کارش به عنوان دبیر شورای‌ عالی فضای مجازی، قدمی برای حل معضل فیلترینگ برنداشته است. همچنین در کنار تلاش دولت برای اینکه شورای ‌عالی فضای مجازی را به عنوان مرجع تصمیم‌گیری در زمینه سیاست‌های فیلترینگ معرفی کند، آقا‌میری در لباس بی‌طرفی حاضر شده و سعی نکرده است به بازشدن این گره چند‌ساله کمک کند. حتی خبرهایی هم که روی سایت مرکز ملی فضای مجازی از قول مقامات مختلف از جمله برخی اعضای شورای‌عالی فضای مجازی قرار می‌گیرد، در مخالفت با سیاست‌هایی است که دولت چهاردهم برای برداشتن محدودیت‌های اینترنت پیگیری می‌کند.

دوقطبی شدیدی که این روزها در شورای‌عالی فضای مجازی بین اعضای حقوقی و حقیقی آن بر سر رفع فیلترینگ دیده می‌شود در‌ حالی است که مسعود پزشکیان، به عنوان رئیس این شورا یکی از اصلی‌ترین وعده‌هایش در کارزار انتخاباتی ریاست ‌جمهوری بازبینی سیاست‌های فیلترینگ و برداشتن محدودیت‌های اینترنتی بوده است. حالا سؤالی که برای بسیاری به وجود آمده این است که آیا مسعود پزشکیان می‌تواند در‌حالی‌که برخی از اعضای کابینه خودش هم با رفع فیلترینگ موافق نیستند، اعضای شورای‌ عالی فضای مجازی را برای رفع فیلترینگ بر سر یک سفره بنشاند.



نظر شما درباره این مقاله:








روشنک مولایی، فعال مبارزه با حجاب اجباری آزاد شد
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 01.12.2024, 8:22

روشنک مولایی، فعال مبارزه با حجاب اجباری آزاد شد




نظر شما درباره این مقاله:








قانون حجاب و عفاف منتشر شد
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 01.12.2024, 7:50

قانون حجاب و عفاف منتشر شد


سرانجام از محتوای قانون حجاب و عفاف مصوب مجلس که قالیباف وعده ابلاغ آن را در ۲۳ آذرماه داده است، پرده‌برداری شد. قانونی در ۷۴ ماده و مجموعا در ۵ فصل که در بطن آن دامنه وسیعی از وظایف برای نهادهای مختلف حاکمیتی اجرایی از وزارت راه و شهرسازی و ارتباطات گرفته تا نیروی انتظامی و ستاد امر به معروف و نهی از منکر و...در این قانون وظایفی در موضوع حجاب در نظر گرفته شده است.

با بررسی محتوای این قانون اما مشخص می‌شود که چرا دولت نسبت به اجرای این قانون حساسیت دارد و خواستار تعلیق و اصلاح آن شده است. اعمال جرایم اقتصادی تا ۱۶۵ میلیون تومان و محرومیت افراد از خدمات اقتصادی، بانکی، اداری و... بخش‌های دیگری از محتوای این قانون هستند.

اما از جمله نکات قابل توجه این قانون جرایم مالی است که برای بی‌حجابی در نظر گرفته شده است. بر اساس ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی، یک‌دوم حداکثر جزای نقدی درجه هشت جریمه، معادل ۵ میلیون تومان است. مرتبه دوم که جزای نقدی درجه ۸ به علاوه جزای نقدی در مرحله اول یعنی معادل نصف جزای درجه ۸ (پنج میلیون تومان) بوده، جمعا می‌شود ۱۵ میلیون تومان. به عبارت دیگر، دو بار پیامک در ارتباط با بی‌حجابی برای زنان ۱۵ میلیون تومان جریمه شامل می‌شود.

جزای نقدی درجه ۶، ۲۰ میلیون تا ۸۰ میلیون تومان است و رقم جریمه درجه ۵، ۸۰ میلیون تومان تا ۱۶۵ میلیون تومان است. حیرت‌انگیز اینکه افرادی که جرایم خود را پرداخت نکنند قادر به استفاده از خدمات اداری، مالی و اجتماعی نیستند.

در این بخش از ماده قانونی آمده است: «در صورت عدم پرداخت جریمه قطعی ارایه هر یک از خدمات صدور یا تعویض گذرنامه، شماره‌گذاری یا تعویض پلاک وسایل نقلیه موتوری، صدور مجوز خروج از کشور، ترخیص خودرو که به صورت قانونی توقیف شده، صدور یا تعویض گواهینامه رانندگی منوط به پرداخت جریمه است.» همچنین در موادی از این قانون آمده که تصاویر دوربین‌های وزارت اطلاعات و سازمان انرژی اتمی و وزارت دفاع و نیروهای مسلح با رعایت ملاحظات حفاظتی و امنیتی برای شناسایی متخلفان باید در اختیار فراجا قرار گیرد.

احراز هویت افراد متخلف چگونه صورت می‌گیرد؟

از سوی دیگر، در ماده ۴۸ این قانون آمده است؛ «هر شخصی در انظار عمومی معابر یا اماکن عمومی که نوعا در منظر نامحرم است اعم از فضای حقیقی یا مجازی مرتکب بدپوششی شود، در مرتبه اول از طریق سامانه‌های هوشمند فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (فراجا) با تطبیق با سایر بانک‌های اطلاعاتی اطمینان‌آور و احراز هویت قطعی مرتکب معادل دوسوم حداکثر جزای نقدی درجه هشت جریمه و لیکن اخذ جریمه مذکور برای مدت سه سال معلق می‌شود و با استفاده از سامانه‌های هوشمند یا پیامک با پست به وی اعلام می‌شود.»

در ادامه این ماده آمده است؛ «در صورت تکرار در مدت تعلیق جریمه در مرتبه دوم علاوه بر اخذ جریمه مرتبه اول، معادل یک و دو دهم[نصف] حداکثر جزای نقدی درجه ۸ جریمه و با استفاده از طرق مذکور به وی اعلام می‌شود. در مرتبه سوم توسط مرجع قضایی به حداکثر جزای نقدی درجه ۶ و در مراتب بعدی به جزای نقدی درجه ۵ محکوم می‌شود.

در صورت تکرار بیش از چهار بار مرتکب به مجازات تکرار جرم موضوع ماده (۳۸) این قانون محکوم می‌گردد.» تبصره یک از این ماده نیز می‌گوید: «بدپوششی در مورد زنان عبارت است از پوشیدن لباسی که قسمتی از بدن پایین‌تر از گردن یا بالاتر از مچ پا یا بالاتر از ساعد دست‌ها دیده شود یا لباسی که مصداق اعانه بر اثم یا تهییج دیگران باشد.»

تبصره ۲ نیز مربوط می‌شود به «بدپوششی در مورد مردان» که این‌گونه توضیح داده شده است: «هر نوع پوشش خلاف عفت و اخلاق اسلامی که مصداق اعانه بر اثم یا تهییج دیگران باشد.» مطابق اعلام سامانه ملی قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران منظور از جزای نقدی درجه ۸ (حداکثر جزای نقدی ۱۰ میلیون تومان) است که دوسوم آن معادل با رقمی بین ۶ تا ۷ میلیون تومان است.

وظایف نهادهای حاکمیتی در قانون حجاب و عفاف

در بخشی از این قانون وظایفی برای نهادهای مختلف از جمله وزارت کشور، وزارت راه و شهرسازی و سایر نهادهای حاکمیتی در نظر گرفته شده که در نوع خود عجیب است. در این قانون وزارت کشور مکلف به تهیه شناسنامه اجتماعی بر مبنای منطقه و آمایش سرزمینی با توجه به تنوع فرهنگ‌ها، اعتقادات جهت تقویت «سبک زندگی اسلامی خانواده‌محور» و «فرهنگ عفاف و حجاب متناسب با آداب و رسوم» است.

از سوی دیگر، وزارت راه مکلف است به طراحی ساختمان‌ها به گونه‌ای که حریم خصوصی واحدهای مسکونی در معرض دید نامحرم نباشد. همچنین وزارت ارتباطات مکلف است به سرعت بخشیدن به راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات. نیروی انتطامی نیز باید سامانه‌های هوشمند شناسایی مرتکبان رفتارهای خلاف قانون با استفاده از ابزارهایی از قبیل دوربین‌های ثابت و سیار و هوش مصنوعی را ایجاد و تقویت کند.

فرماندهی انتظامی می‌تواند اشخاص مورد وثوق که دارای شرایط تاهل، گذراندن دوره‌های آموزشی لازم و التزام عملی به اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هستند را برای معرفی مرتکبین جرایم موضوع این قانون و گزارش جرایم آنها آموزش دهد و به کار گیرد.

نحوه شناسایی و اعمال جریمه افراد متخلف

مجوز گروه‌های مردمی امر به معروف باید دارای شرایط تابعیت ایران یا مهاجرین یا اتباع بیگانه در صورت دارا بودن مجوز اقامت رسمی از وزارت کشور و دارا بودن حداقل مدرک تحصیلی کارشناسی با سطح دو حوزه علمیه و گواهی پایان دوره آموزش امر به معروف باشند.

افراد آموزش دیده نیروی انتظامی می‌توانند مستندات و تصویر فرد را به سامانه اختصاصی که توسط فرماندهی انتظامی ایران تهیه می‌شود، گزارش دهند. مردم می‌توانند گزارش ارتکاب جرایم موضوع این قانون و عدم رعایت این قانون توسط دستگاه‌هایی که در این قانون برای آنها تکلیف تعیین شده است را به سامانه مردمی فرماندهی انتظامی ایران (فراجا) گزارش دهند.

ضابطان مکلفند بلافاصله حساب‌های کاربری و صفحات متناظر و پایگاه اطلاع‌رسانی متهم را توقیف و پرونده را حداکثر ظرف بیست و چهار ساعت جهت تعیین تکلیف به مرجع قضایی صالح ارسال کنند. صاحبان حرف مشاغل و کسب و کارهای مجازی و غیرمجازی در صورتی که در محل کسب یا حرفه یا شغل، به هر ترتیب برهنگی بی‌عفتی کشف حجاب یا بدپوششی را ترویج یا تبلیغ کنند در مرتبه اول به حداکثر جزای نقدی درجه سه یا پرداخت دو ماه سود ناشی از درآمد سالانه آن، شغل هر کدام بیشتر باشد و به تشخیص قاضی به ممنوعیت خروج از کشور تا دو سال و ممنوعیت تبلیغات در فضای مجازی و غیرمجازی از شش ماه تا دو سال و در مرتبه دوم به حداکثر جزای نقدی درجه دو یا پرداخت چهار ماه سود ناشی از درآمد سالانه آن شغل هر کدام بیشتر باشد و ممنوعیت خروج از کشور از شش ماه تا دو سال و ممنوعیت تبلیغات در فضای مجازی و غیرمجازی از شش ماه تا دو سال و در مرتبه سوم علاوه بر مجازات‌های مرتبه دوم به حبس درجه پنج نیز محکوم می‌شوند.

هر شخصی در انظار عمومی معابر یا اماکن عمومی که نوعا در منظر نامحرم است اعم از فضای حقیقی یا مجازی اقدام به برهنگی کند یا با پوششی ظاهر شود که عرفا برهنگی محسوب می‌شود بلافاصله توسط ضابطان بازداشت و به دادگاه صالح معرفی می‌شوند و به مجازات حبس درجه چهار یا جزای نقدی درجه سه محکوم می‌شود.

آقایان هم گوش به زنگ باشند

ورود مردان به محیط‌های اختصاص یافته به زنان در اماکن و وسایل حمل و نقل عمومی مشمول مجازات این ماده می‌شود مگر مواردی که ضرورت محسوب می‌شود. در صورت ظن قوی بر غیرایرانی بودن مرتکب گذرنامه یا مجوز اقامت وی توقیف و پس از اعمال احکام مقرر در این قانون، وی با تشخیص قاضی به مجازات نیز محکوم می‌شود.

مهلت پرداخت مجازات‌های نقدی جرایم موضوع این قانون ده روز پس از قطعیت رای و ابلاغ رای قطعی مرجع قضایی است. در صورت عدم پرداخت جریمه قطعی ارایه هر یک از خدمات صدور یا تعویض گذرنامه، شماره‌گذاری یا تعویض پلاک وسایل نقلیه موتوری، صدور مجوز خروج از کشور، ترخیص خودرو که به صورت قانونی توقیف شده، صدور یا تعویض گواهینامه رانندگی منوط به پرداخت جریمه است.

در صورتی که جریمه یا جزای نقدی مستند قابل وصول نباشد، مرجع قضایی می‌تواند برای اجرای حکم تا زمان وصول جریمه یا جزای نقدی حکم مبنی بر عدم ارایه خدمات الکترونیکی بانکی مربوط به انتقال یا پرداخت وجه با ارزش بیش از یک‌دهم حداکثر جزای نقدی درجه هشت اعم از طریق حساب یا کارت بانکی به محکوم‌علیه صادر کند. در صورت تعدد جرایم موضوع این قانون، مجازات‌های نقدی با هم جمع می‌شود.

روزنامه اعتماد



نظر شما درباره این مقاله:








توضیحات مربی باران‌ ارجمند درباره پناهندگی او
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 01.12.2024, 7:33

توضیحات مربی باران‌ ارجمند درباره پناهندگی او


در سال‌های اخیر‌ موج مهاجرت ورزشکاران ایرانی به خارج از کشور شدت گرفته است. مشکلات اقتصادی و کمبود امکانات از دلایل اصلی کوچ قهرمانان کشورمان به دیگر سرزمین‌‌های بیگانه است.

به گزارش «اعتمادآنلاین»، اما در تازه‌ترین خبر‌ پیرامون این‌ موضوع درخواست پناهندگی باران ارجمند ملی‌پوش ۱۵ ساله ایران است که جامعه ورزش را تحت تاثیر قرار داد. عضو تیم ملی تنیس روی‌ میز که همراه دیگر اعضای این رشته به مسابقات جهانی سوئد اعزام شده بود از بازگشت به ایران امتناع کرد و خواهان اخذ اقامت در کشور دانمارک شد‌.

جمعه شب فدراسیون تنیس‌روی میز بیانیه‌ای در این رابطه منتشر کرد و نوشت: باران ارجمند ملی‌پوش نوجوان زیر ۱۵ سال ایران که برای حضور در مسابقات قهرمانی جهان در سوئد حضور داشت، پس از پایان مسابقات کاروان را ترک کرد. این ورزشکار نوجوان بدون اطلاع و هماهنگی فدراسیون پس از پایان مسابقات قهرمانی جهان و حین بازگشت تیم به کشور، خود را به پلیس شهر کپنهاگ معرفی کرد و از دسترس مسوولان تیم خارج شد. این در حالی است که شیوه‌نامه‌های مراقبتی و معمول در تمامی مراحل برای ورزشکاران اعزامی انجام شده بود. پس از اطلاع مسوولان فدراسیون از این اتفاق، موضوع به صورت فوری از طریق سفارتخانه ‌ایران در سوئد و دانمارک و در تماس با خانواده این ورزشکار مورد پیگیری قرار گرفت و در حال حاضر اقدامات لازم برای کسب اطلاع از وضعیت او در جریان است.

به ‌همین بهانه با محمودرضا ریزبند، یکی از مربیان باران گپ و گفتی ترتیب دادیم که چکیده‌ای از آن را در ادامه می‌خوانید.

* چند سال است که مربی باران ارجمند هستید؟

تقریبا یک سال و نیم است که مربی او هستم. تقریبا چهار سال پیش باران از گرگان به تهران آمد و حدود یک تا دو سال نزد خانم آقامیری کار کرد که گویا با ایشان به مشکل خورد و نتوانستند با هم ادامه بدهند که بعدش من با او همکاری‌ام را آغاز کردم.

* کمی از عملکرد فنی و موفقیت او بگویید.

او یک دختری بود که مقام‌های بسیار زیادی را کسب کرده بود. نفر اول نوجوانان ایران و نفر اول جوانان کشورمان بود. نفر چهاردهم زیر ۱۵ ساله‌های دنیا‌ شد که توانست سهمیه مستقیم جهانی سوئد را کسب کند، چون این مسابقات هم فقط رنک‌های بالا اجازه شرکت داشتند و اعتبار زیادی داشت. در عراق اول و در قزاقستان سوم و لبنان دوم شد و در تورنمنت‌های مختلف مقام‌های زیادی به دست آورد.

* آخرین بار کی با او صحبت کردید؟

روز قبل از اعزام به سوئد رفتم اردوی تیم ملی یک ادکلن به او هدیه دادم و با هم عکسی گرفتیم و وقتی هم به سوئد رفت هر روز با من در تماس بود برای آنالیز بازی‌ها حریفانش را معرفی می‌کرد. تا شب قبل از بازگشت به ایران با او تماس گرفتم و از طریق واتس‌اپ سوال کردم که کی می‌رسی به ایران؟ جواب داد حدود ساعت ۱۰ صبح می‌رسیم تهران.

* به شما گفته بود که به ایران برنمی‌گردد؟

اصلا حرفی در این ‌باره نزد و اگر بود که اجازه نمی‌دادم، چون با این شرایط خطرناک است. یک سال، دو سال دیگر می‌توانستیم برای او لیگ پیدا کنیم تا خیلی قانونی برود مثل بنیامین یا شاگرد دیگرم خانم شیما صفایی که نفر اول ایران است و قانونی اقدام کرد و رفت آلمان و با یک تیم‌ خوب قرارداد بست. باران مقام‌های زیادی داشت و می‌شد خیلی راحت و قانونی برای او اقدام کرد. دیروز صبح مادرش به من زنگ زد و خبر داد که باران با تیم برنگشته و بعد پیگیری کردیم و متوجه شدیم. هیچ کسی نمی‌دانست و‌ حتی خانواده‌اش هم نمی‌دانستند که او نمی‌خواهد برگردد. همه ما شوکه شدیم!

* فکر می‌کنید چرا باران‌ نخواست دیگر به ایران برگردد؟

خب در این شرایط کمی سخت است. بحث دلار و هزینه‌هاست. رشته تنیس روی میز هم یک رشته پرخرجی است، لوازم گران است و بعد بحث اعزام‌ها راهم در نظر بگیرید. در بسیاری از اعزام‌ها فدراسیون توانایی‌های لازم را ندارد! اعزام‌ها زیاد است و بخشی هم به خانواده‌ها سپرده می‌شود که هر خانواده‌ای هم توانایی پرداخت ‌آن را ندارد. الان هر مسابقه که بروند شاید صد میلیون هزینه‌اش می‌شود. خانواده‌هایی که به لحاظ مالی خوب هستند این پول را می‌دهند، اما خیلی‌ها این شرایط را ندارند. این بچه هم‌ حتما پیش خودش فکر می‌کند و آینده‌اش را می‌بیند خب تا کی؟ پرداخت این هزینه‌ها سخت است و‌ خانواده او هم به لحاظ مالی متوسط رو به پایین هستند. حتما دیده از یک‌جایی به بعد کم‌ می‌آورد و شرایط را دیده و حالا این ‌تصمیم را گرفته دیگر!

* هزینه این مسابقات را هم‌ خودش پرداخت کرد؟

این مسابقات سوئد را نه، اما برای کسب سهمیه در این مسابقات چندین مسابقه باید پشت سر بگذارید و رنک خود را بالا ببرید و بعد در این مسابقات شرکت کنید.

* اگر یک تنیس‌باز پول اعزام نداشته باشد چه؟

ندارد که هیچی! چون باران ارجمند خیلی نزدیک شده به کسب جهانی اعزام به عراق را فدراسیون‌ هزینه‌اش که حدود ۳۰ میلیون تومان بود، داد، اما قزاقستان که یک تورنمنت مهم دیگر بود که صد میلیون هزینه‌اش می‌شد را خودم با یکسری‌ها صحبت کردم و ‌پول جمع کردیم تا بتواند در آن مسابقات هم‌ شرکت کند. قبلی‌ها هم بعضی‌هایش را خودش پول داد و‌ بعضی‌ها هم‌ اسپانسرهای شخصی‌اش پرداخت کرده بود.

* باران‌ درس می‌خواند؟

بله، در رشته تربیت‌بدنی درس می‌خواند.

* به لحاظ رفتاری چطور بود؟

فوق‌العاده خوب؛ در تمام این سال‌ها نه فدراسیون کوچک‌ترین مشکلی با او داشت و نه ما. او بچه بسیار کم‌حرف و باحجب و حیایی بود و فقط فکر تمرینش بود. تحت فشار قرار داشت، چون مدرسه‌اش هم با او همکاری نمی‌کرد، شش صبح تا دو بعد از ظهر در مدرسه بود و بعد می‌آمد باشگاه و فردا همین داستان بود. مسیر باشگاه تا مدرسه زیاد بود و اینها به ارجمند فشار وارد می‌کرد و از طرفی بحث مالی هم است. من که هیچ هزینه‌ای از او نمی‌گرفتم و کلی هم برایش اسپانسر پیدا کردم و هزینه‌های لوازمش را از این طرف و آن طرف تهیه می‌کردم. برای من مثل خواهرم بود که پشتش بودم، اما خب حالا این اتفاق افتاد. من هم به او پیام دادم، اما هنوز ندیده، چون بحث امنیتی است و شاید تا چند روز گوشی‌اش دست خودش نباشد، اما حتما با من تماس می‌گیرد. حالا تصمیمی است که گرفت و باید احترام‌ گذاشت. کاری از دست هیچ کس برنمی‌آید؛ حراست و مربی و مدیر همراهش بودند کاری نتوانستند انجام بدهند دیگر ما چطور می‌توانستیم‌ جلویش را بگیریم؟

* فکر می‌کنید او می‌توانست در ایران به موفقیت‌های بیشتری دست پیدا کند؟

در ایران شرایط برای دخترها خیلی سخت است تا حالا که کسی در تنیس نتوانسته، بالاخره این محدودیت‌هایی که برای خانم‌هاست. من ‌خودم مذهبی و‌ خانواده‌ام مذهبی هستند، اما در یک‌جایی که بحث حرفه‌ای می‌شود ما یکسری محدودیت‌ها داریم. محدودیت‌هایی که نه فقط در پینگ‌پونگ، بلکه در اجتماع جلوی یکسری کارهای شما را می‌گیرد. وقتی با شلوار و مقنعه و تونیک مقابل رقیب قرار می‌گیرد واقعا بازی کردن سخت است. ضمن اینکه خارجی‌ها با پسرها می‌توانند تمرین کنند و محدودیتی ندارند، اما متاسفانه در اینجا ما در باشگاه‌ها اجازه این کار را نداریم و برای باران بازیکن خانم می‌آوردم تا با خانم‌ها تمرین کند. متاسفانه مشکل بزرگ ‌ورزش ما همین است. اجازه نمی‌دهند آقایان و خانم‌ها با هم تمرین کنند. در خیلی جاهای دیگر آزاد است، اما در ورزش متاسفانه این محدودیت است‌. در کنسرت‌ها و کافه‌ها و رستوران‌ها آزاد است، اما در ورزش آن هم تنیس روی میز که هیچ برخوردی در آن نیست این قانونی هست که وجود دارد و کاری هم نمی‌شود کرد! خب یک دختر ۱۳، ۱۴ ساله اینها را کنار هم می‌گذارد و به این نتیجه رسیده است. البته من می‌دانستم قطعا مخالفت می‌کردم، چون دوست داشتم برود اما راه درستش را برود. این راه شاید بی‌بازگشت باشد. از دیشب همه آن‌ ور آبی‌ها به این موضوع پرداختند که دنبال سوءاستفاده هستند و دل‌شان برای این ورزشکار که نمی‌سوزد. خب همه این فشارها کاری می‌کند که برگشت باران مشکل شود شاید هم برگردد،اما در ورزش قطعا به مشکل می‌خورد و دیگر اعتماد نمی‌کنند که به مسابقات دیگر اعزامش کنند.



نظر شما درباره این مقاله:








چشم‌انداز: آیا محور مقاومت درحال فروپاشی است؟ ">
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 22:24

چشم‌انداز: آیا محور مقاومت درحال فروپاشی است؟




نظر شما درباره این مقاله:








اتحاد ترکیه و عراق برای دورزدن ایران
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 21:55

اتحاد ترکیه و عراق برای دورزدن ایران


سارینا سیف / تجارت نیوز

ترکیه با هدف گسترش ارتباطات خود، قصد ایجاد کانال سوئز جدید از طریق عراق را دارد. موضوعی که مستقیما فضای منطقه را دگرگون خواهد کرد. علی شریعتی، عضو اتاق بازرگانی ایران، عنوان کرد: به دلیل شرایطی که برای ایران به‌وجود آمده است، روز به روز جایگاه ایران در حوزه ترانزیت بین‌الملل از دست خواهد رفت و کشورهایی مانند ترکیه، جایگزین ایران خواهند شد.

به گزارش تجارت نیوز، عراق پروژه‌ای به ارزش ۱۷ میلیارد دلار برای اتصال یکی از بندرهای بزرگ خود در سواحل جنوبی به ترکیه از طریق شبکه راه‌آهن و جاده آغاز کرده است.

با این پروژه، بندر فاو در جنوب عراق که در منطقه‌ای غنی از منابع نفتی قرار دارد، به ترکیه متصل خواهد شد. این اتصال موجب کوتاه‌تر شدن زمان سفر بین آسیا و اروپا می‌شود و می‌تواند عراق را به یک هاب حمل‌ونقل تبدیل کند که رقیب جدی برای کانال سوئز خواهد بود.

با پیشبرد این اهداف، عراق به هاب تجارت در منطقه تبدیل می‌شود و با همکاری ترکیه، بازار صادراتی ایران از دست خواهد رفت. باید دید که چه اهدافی منجر شده است که عراق به عنوان یکی از شرکای تجاری ایران، این گونه ترکیه را جایگزین ایران کند؟

اهداف پروژه اتصال بندر فاو به ترکیه

راه‌آهن و جاده اتصال بندر فاو به ترکیه، تنها برای انتقال کالا و مسافر نیست، بلکه فرصتی برای توسعه گسترده‌تر مناطق مختلف عراق فراهم می‌آورد. دولت عراق برنامه‌هایی برای راه‌اندازی قطارهای سریع‌السیر با سرعت ۳۰۰ کیلومتر در ساعت دارد که مناطق مختلف صنعتی عراق را به یکدیگر متصل خواهد کرد.

خدمات ریلی عراق در حال حاضر محدود به چند خط است، ازجمله یک قطار مسافربری که بغداد را به بصره وصل می‌کند، ولی پس از اجرای این پروژه، عراق به یک مرکز ترانزیت کلیدی تبدیل خواهد شد.

بندر فاو در آینده می‌تواند رقابتی جدی برای بندرهای ایران ایجاد کند و به عراق فرصت‌های زیادی برای تقویت جایگاه ژئوپلیتیکی‌اش در منطقه بدهد. این پروژه همچنین شامل ساخت بندر جدید، پایانه‌های نفتی و سایر زیرساخت‌های حمل‌ونقل است.

این پروژه به دنبال ایجاد مسیری جدید برای حمل کالا از شرق آسیا، از جمله هند، از طریق خلیج فارس به عراق، ترکیه و سپس اروپاست. این مسیر جدید ممکن است تأثیر زیادی بر بندرهای جنوبی ایران بگذارد و ظرفیت حمل و نقل آنها را کاهش دهد.

علاوه بر این، عراق در حال تلاش برای اتصال بندر فاو به راه‌آهن خود و ترکیه است تا یک کریدور حمل‌ونقل جدید به وجود آورد. این کریدور ممکن است تأثیر منفی بر ترافیک ترانزیتی ایران به ترکیه و کاهش استفاده ترکیه از مسیر ایران برای حمل کالا به خلیج فارس منجر شود.

ترکیه در این پروژه به دنبال اهداف اقتصادی مختلفی ازجمله حمل سریع‌تر کالا و مسافر با قطارهای سریع‌السیر و توسعه خطوط انتقال نفت و گاز است. همچنین، این پروژه پس از جنگ روسیه و اوکراین و تحولات جهانی، در شرایط جدید رقابت‌های منطقه‌ای قرار گرفته است که می‌تواند بر موازنه‌های اقتصادی و سیاسی تأثیرگذار باشد.

نقش تحولات منطقه در پیشبرد اهداف ترکیه

یکی از مسیرهای جایگزین کانال سوئز، پروژه اتصال بندر فاو به ترکیه بوده که از آن طریق به مدیترانه و اروپا متصل خواهد شد. اما کریدور دیگر، از فاو به سوریه، لاذقیه ومدیترانه خواهد رسید.

به نظر می‌رسد با اینکه مسیر سوریه کوتاه‌تر است و زودتر به مدیترانه و اروپا می‌رسد، اما گزینه ترکیه به سوریه ترجیح داده شده و ترکیه با حمایت از گروه‌های مسلح مخالف دولت سوریه، سعی دارد منافع خود را در این مسیر تقویت کند.

در نهایت، این کریدور جدید می‌تواند به معنای کاهش استفاده ترکیه از مسیر ایران برای حمل کالا به جنوب خلیج فارس باشد و رقابت‌های جدیدی را در منطقه شکل دهد.

از دست رفتن جایگاه ایران در حوزه ترانزیت بین‌الملل

در همین زمینه علی شریعتی، عضو اتاق بازرگانی ایران، در گفت‌وگو با تجارت‌نیوز مطرح کرد: در حال حاضر، جایگاه ایران در موارد مختلفی در حال از دست رفتن است. برای مثال، ایرانیان با مشکلات بین‌المللی فراوانی روبه‌رو شده‌اند و به دلیل سیاست‌های اتحاذشده، ساعت‌ها در فرودگاه‌ها درگیر هستند. چراکه پروازها مدام لغو می‌شود یا اصلا پروازی به اروپا وجود ندارد. این روند بسیار تاسف‌برانگیز است و موضوعی است که مردم عادی لمس می‌کنند.

به گفته او، به جز مردم عادی، به دلیل شرایطی که برای ایران به‌وجود آمده است، روز به روز جایگاه ایران در حوزه ترانزیت بین‌الملل از دست خواهد رفت و کشورهایی مانند ترکیه، جایگزین ایران خواهند شد.

اردوغان در رؤیای ایجاد امپراتوری!

شریعتی ادامه داد: اکنون ترکیه نقش بسزایی در آشفتگی منطقه حلب دارد. در فضای ژئوپلیتیک منطقه، این موضوع ارتباط مستقیمی با موضوع حماس و دیگر بحث‌های سیاسی و نقاط قوت ایران داشته و ترکیه سعی بر تغییر فضای منطقه و کنار گذاشتن رقبای خود را دارد. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه، یک نقشه امپراتوری در ذهن دارد و اقدامات متفاوتی برای رسیدن به هدف خود انجام می‌دهد.

این فعال اقتصادی تشریح کرد: یکی از این اقدامات، گسترش ارتباط با عراق است. عراق کشوری است که ۴۴ میلیون نفر جمعیت دارد و با بودجه ۱۵۶ میلیارد دلاری و فروش ۴.۵ میلیون بشکه‌ای نفت در روز، بازار بزرگی محسوب می‌شود. زیرساخت‌های عراق، اهمیت بسیاری دارد و کشورهایی مانند ترکیه، علاقه دارند که نقشی در این زیرساخت‌ها داشته باشند.

او متذکر شد: البته باید در نظر داشت که نقش امنیت در عراق بسیار مهم است و با وجود تنش‌های موجود در عراق، پروژه ترکیه به سادگی انجام‌پذیر نیست. اما پروژه مذکور، یک مگاپروژه بوده و سرمایه‌گذاری میلیارد دلاری در این پروژه انجام شده است.

ایجاد کانال سوئز جدید

عضو اتاق بازرگانی ایران و عراق خاطرنشان کرد: در حال حاضر، عمده ترانزیت کالاهای عراق، از طریق ایران و تنگه هرمز انجام می‌شود. اگر ایران تا زمان به سر انجام رسیدن این پروژه، نتواند فکری به حال از دست نرفتن مزیت‌های خود کند، نه‌تنها عراق را از دست خواهد داد، بلکه ترکیه نیز به آرزوی دیرینه خود خواهد رسید و عراق را تبدیل به کانال سوئز خود خواهد کرد.

او در مورد از دست رفتن جایگاه ایران توضیح داد: در صورت تحقق این پروژه، استفاده از خلیج فارس و موقعیت آب‌های آزاد آن برای دریافت بار و ارسال به اروپا، از مسیر ترانزیت عراق می‌گذرد که در دست ترکیه خواهد بود. این موضوع عواقب نگران‌کننده‌ای برای ایران خواهد داشت.

آن طور که این فعال اقتصادی توضیح داد: ترکیه به دنبال گسترش یک امپراتوری است و در این مسیر حرکت می‌کند. در چنین شرایطی، ایران درگیر فیلترینگ، پخش صدای عادل فردوسی‌پور از تلویزیون و مسائل این چنینی است.

شریعتی با ذکر مثال دیگر در مورد از دست رفتن جایگاه ایران ادامه داد: به عنوان مثال، پروازهای خارجی کشور به بهانه‌های بی‌اساس تحت تأثیر قرار می‌گیرند. این در حالی است که امارات و ترکیه در حال گسترش شبکه هوایی خود هستند و پروازهای بیشتری به ایران می‌فرستند. ایران از همین موضوع هم جا مانده است.

به گفته او، در حال حاضر تقریبا عضوی از هر ایرانی در خارج از کشور حضور دارد و باید بین ایران و کشور محل سکونتش تردد داشته باشد. ایران از همین تردد مسافران هم جا مانده و نقش خود را از دست داده است. چندی پیش حداقل یک ایرلاین ایرانی وجود داشت، اما اکنون صورت مساله هم پاک شده است.

عضو اتاق بازرگانی ایران و عراق بیان کرد: این وضعیت، نشانه قدرت نیست. اگر در زمینه‌های دیگر قدرت وجود دارد، کافی نیست و باید مجموعه‌ای از قدرت‌ها، اعم از قدرت اقتصادی وجود داشته باشد. اینکه ایرانیان مجبور باشند برای دریافت ویزا در صف‌های طولانی ایستاده و از خدمات اولیه مانند کارت‌های اعتباری و بانکی محروم شوند، وضعیتی خلاف عزت و قدرت است.

بازگشت به قرن اول هجری

به گفته شریعتی، برخی مسئولان معتقدند که تحریم‌ها تاثیری ندارند و نباید به مسائل بین‌المللی توجه کرد، اما واقعیت این است که بدون حل مشکلات خود با دنیا، هیچ پیشرفت و بهبود واقعی اتفاق نخواهد افتاد و اکنون مردم در شرایط قرن اول هجری زندگی می‌کنند.

وی افزود: وضعیت تحولات و تنش‌های اخیر در منطقه نشان داده است که اگر همچنان با همین روند با دنیا برخورد شود و مسائل و مشکلات با  دنیا حل نشود، ایران روز به روز هزینه‌های بیشتری پرداخت خواهد کرد.

او در مورد احیای روابط با دنیا تصریح کرد: باید گفت که با احیای برجام و خروج ایران از لیست سیاه FATF، ایران به گلستان تبدیل نمی‌شود. حداقل شش سال طول می‌کشد که ایران به نقطه صفر بازگردد. اما هرچه این اقدامات عقب انداخته شود، ایران با شیب بیشتری به لحاظ جایگاه خود در شاخص‌های اقتصادی، سقوط خواهد کرد و جایگاه خود را از دست خواهد داد.

این فعال اقتصادی با انتقاد از رویکرد برخی از مقامات گفت: برخی مسئولان در کشور از بستن تنگه هرمز و گروگان‌گیری به مثابه راه حل، سخن به میان می‌آورند. این سیاست‌ها نتیجه‌ای جز انزوا و نابودی برای ما به همراه نداشته است. یک روز ایران در اقتصاد جهانی سهم داشت و تهدید به عرضه نکردن نفت می‌کرد. اما در حال حاضر، عرضه نکردن نفت، منجر به کاهش درآمد ایران می‌شود و تغییری در جهان حاصل نخواهد شد.

وی عنوان کرد: سیاست‌های نادرست اقتصادی و بی‌توجهی به روابط بین‌المللی باعث شده است که ایران از بسیاری از فرصت‌ها محروم بماند و به جای اینکه از تجارت و سرمایه‌گذاری‌های خارجی بهره‌مند شود، به راحتی این امکانات به کشورهای دیگر منتقل می‌شود. جریان اقتصاد در حال حرکت است و اگر ایران خود را با آن تنظیم نکند، از مسیر جا می‌ماند.

او در نهایت خاطرنشان کرد: ایرانیان، جاماندگان هستند؛ اما مسئولان فکر می‌کنند همه‌چیز تحت کنترل است. موضوع آن است که مسائل به حاشیه برده شده و از اصل جا مانده است. اگر این شرایط ادامه پیدا کند، کماکان ایران از تحولات جا می‌ماند.



نظر شما درباره این مقاله:








عقبگرد شاخص‌های توسعه‌ای در ایران
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 20:20

عقبگرد شاخص‌های توسعه‌ای در ایران


محسن رنانی

مطالعه روند توسعه کشور در طول سال‌های ۱۳۹۹ تا سال ۱۴۰۲ نشان می‌دهد که ایران در طول دولت سیزدهم از شاخص‌های توسعه‌ای عقبگرد داشته است.

بر‌اساس گزارشی که مؤسسه پویش فکری توسعه به همت محسن رنانی، اقتصاددان، تهیه کرده است، شاخص ترکیبی توسعه که شامل همه ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فردی و زیست‌محیطی می‌شود در طول دولت سیزدهم کاهش یافته و نمره آن از ۴۴.۹۴ در سال ۱۳۹۹ به عدد ۴۳.۰۳ در سال ۱۴۰۲ رسیده است.

رتبه شاخص ترکیبی توسعه ایران هم در سال ۱۳۹۹ در بین ۱۵۴ کشور جهان ۱۰۷ بوده است که در طول دولت سیزدهم رتبه این شاخص به ۱۲۲ تنزل یافته است. بخشی از این تنزل رتبه به دلیل کاهش در شاخص ترکیبی توسعه در داخل کشور بوده است و بخشی به دلیل حرکت سریع و رو به جلوی سایر کشورهاست اما سؤال این است که چه منظرهایی از توسعه باعث شده شاخص‌ ترکیبی توسعه در این دوره کاهش یابد.

«رصدخانه توسعه» و به طور ویژه «کتاب توسعه»، هرساله با تولید شاخص ترکیبی متشکل از ۳۸۰ شاخص در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، زیست‌محیطی و فردی توسعه، مسیر توسعه در ایران و سایر کشورهای جهان را رصد می‌کند. اولین و آخرین کتاب توسعه منتشرشده، مربوط به سال‌های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۲ است که مقایسه وضعیت توسعه ایران در این دو کتاب، می‌تواند به نوعی عملکرد دولت سیزدهم را نمایش دهد. در این گزارش به مقایسه این دو تصویر پرداخته‌ایم.

نمره «شاخص ترکیبی توسعه» (متشکل از ۳۸۰ شاخص و نماگر توسعه) در طول دولت سیزدهم از ۴۴.۹۴ در سال ۱۳۹۹ به عدد ۴۳.۰۳ در سال ۱۴۰۲ رسیده است که حدود دو درصد کاهش را نشان می‌دهد. شاخص‌ ترکیبی ساده توسعه (متشکل از ۱۳ کلان شاخص جهانی توسعه) نیز تقریبا همین میزان کاهش را برای نمره توسعه در طول دولت سیزدهم محاسبه کرده است.

رتبه شاخص ترکیبی توسعه ایران هم در سال ۱۳۹۹ در بین ۱۵۴ کشور جهان ۱۰۷ بوده که در طول دولت سیزدهم به ۱۲۲ تنزل داشته است. بخشی از این تنزل رتبه به دلیل کاهش در شاخص ترکیبی توسعه در داخل کشور بوده است و بخشی به دلیل حرکت سریع و رو به جلوی سایر کشورهاست.

در سال ۱۳۹۹ شاخص ترکیبی مربوط به «منظر اقتصادی توسعه» برابر ۳۸.۱۱ بوده است که این عدد در سال ۱۴۰۲ به عدد ۳۶.۲۲ کاهش داشته است.

البته روند جهانی و سایر کشورهای جهان در این دوره که دوران کرونا به حساب می‌آید، کمی کاهشی بوده است. به همین دلیل با وجود کاهش نزدیک به دو نمره‌ای شاخص ترکیبی اقتصادی، رتبه ایران در این دو سال در بین ۱۵۴ کشور، همان رتبه ۱۲۴ ثابت باقی مانده است.

در بخش اقتصادی دو دامنه «تولید و رشد اقتصادی» و «فناوری، نوآوری و اختراعات» به ترتیب ۱۰ درصد و پنج درصد رشد کرده است اما دامنه‌های «زیرساخت‌های اقتصادی»، «عدالت اقتصادی»، «ثبات اقتصادی» و «محیط مطلوب کسب‌وکار» به ترتیب شش درصد، هشت درصد، شش درصد و ۱۰ درصد تنزل یا کاهش را تجربه کرده‌اند.

عقبگرد توسعه سیاسی در دولت سیزدهم

نمره «منظر سیاسی توسعه» ایران به طور کلی وضعیت مناسبی را نشان نمی‌دهد و در مقیاس ۱۰۰ عدد ۳۸.۱۷ در سال ۱۳۹۹ را به خود اختصاص داده است که در طول دوران دولت سیزدهم، این شاخص‌ از این هم کمتر شده و در سال ۱۴۰۲ به عدد ۳۴.۱ رسیده است. در بین ۱۵۴ کشور مورد محاسبه، رتبه ایران از ۱۳۲ به رتبه ۱۴۴ تنزل داشته است. در این منظر همه دامنه‌های «مشارکتی‌بودن نظام سیاسی»، «سلامت سیاسی و نظام قضائی و پاسخ‌گویی آنها»، «امنیت و ثبات سیاسی»، «عدالت و برابری سیاسی» و «آزادی‌های مدنی» در طول این دوره کاهش یافته‌اند؛ یعنی به ترتیب ۱۱ درصد، ۱۲ درصد، ۱۰ درصد، ۱۱ درصد و هشت درصد تنزل را تجربه کرده‌اند.

نمره «منظر اجتماعی توسعه» در طول این دوره از ۴۵.۲۱ به عدد ۴۴.۹۶ کاهش یافته است. البته این کاهش نمره برای یک دوره سه‌ساله چندان کاهش چشمگیری به حساب نمی‌آید اما وقتی به تغییرات رتبه ایران نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم همین کاهش کوچک چه تأثیر عمیقی بر جایگاه جهانی ایران گذاشته است. ایران از رتبه ۱۰۲ در سال ۱۳۹۹ به رتبه ۱۲۱ در سال ۱۴۰۱ تنزل یافته است که تغییر جدی به حساب می‌آید. در بخش اجتماعی توسعه، دامنه‌های «ایمنی و امنیت اجتماعی» و «برابری و عدالت اجتماعی» در طول این دوره به ترتیب یک درصد و هفت درصد رشد کرده و دامنه «سرمایه اجتماعی» نزدیک ۱۰ درصد تنزل داشته است.

«منظر زیست‌محیطی توسعه» در ایران در حالت مقایسه‌ای با کشورهای مشابه وضعیت مناسبی ندارد و در سال ۱۳۹۹ با نمره ۴۱.۲۳ در رتبه ۹۵ دنیا ایستاده است اما فقط با گذر از دوره دولت سیزدهم و در سال ۱۴۰۲ این منظر به نمره ۳۹.۸۴ کاهش یافته است و رتبه ۱۳۵ دنیا در بین ۱۵۴ کشور را نصیب ایران کرده است.

چنین تنزل رتبه‌ای هم عجیب است و هم زنگ خطر‌ها را به صدا درمی‌آورد که نشان می‌دهد نبود توجه به منظر زیست‌محیطی توسعه به مرحله بروز بحران‌ها رسیده است. در این بخش دامنه‌ «کارآمدی استفاده از محیط‌ زیست» تقریبا ثابت بوده است و دو دامنه «کیفیت محیط‌ زیست و زیست‌پذیری» و «آلودگی‌های زیست‌محیطی» به ترتیب پنج درصد و شش درصد تنزل داشته است ولی در جهانی که اغلب کشورها در حوزه زیست‌محیطی در‌حال رشد هستند، چنین‌ کاهشی بسیار هشدار‌دهنده است.

کاهش رتبه ایران در توسعه فردی

نمره «منظر فردی توسعه» ایران در سال ۱۳۹۹ برابر ۶۱.۹۸ بوده که رتبه ۶۳ را در بین ۱۵۴ کشور جهان برای ایران فراهم کرده است. اما در سال ۱۴۰۲ این نمره به ۶۰.۰۴ کاهش یافته است و باعث شده‌ رتبه ایران در این منظر به رتبه ۷۲ تنزل پیدا کند. یعنی کاهش سایر منظرهای توسعه که در بخش‌های قبلی مرور کردیم، نهایتا خود را در کاهش منظر فردی توسعه نشان داده است.

در بخش فردی توسعه، هر‌دو دامنه‌های «دسترسی به امکانات اولیه زندگی» و «دسترسی به امکانات توانمند‌کننده» به ترتیب یک درصد و شش درصد تنزل را در طول دوره سه‌ساله تجربه کرده‌اند. «شاخص ترکیبی ساده توسعه» که متشکل از ۱۳ کلان شاخص جهانی توسعه است، برای ۱۲ سال متوالی موجود است که بر‌اساس آنها می‌توانیم روند دولت‌های یازدهم و دوازدهم را مرور کنیم. بر این اساس، «شاخص ترکیبی ساده توسعه» از سال ۱۳۹۲ تا سال ۱۳۹۵ (دولت یازدهم) حدود دو درصد ارتقا داشته است.

از سال ۱۳۹۶ تا سال ۱۳۹۹ (دولت دوازدهم) حدود پنج درصد کاهش را تجربه کرده است و از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ (دولت سیزدهم) حدود دو درصد دیگر کاهش را تجربه کرده است. نتیجه اینکه فعالیت‌ها و تلاش‌های بسیار زیادی که در دولت سیزدهم رخ داده است، هرچند در بخش‌های اقتصادی و به‌ویژه در رشد تولید کمی بهبود را ایجاد کرده است، اما در مجموع نتوانسته مانع روند افول در هیچ‌یک از منظرهای توسعه شود.


شرق



نظر شما درباره این مقاله:








نسرین شاکرمی با تودیع وثیقه آزاد شد
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 19:44

نسرین شاکرمی با تودیع وثیقه آزاد شد




نظر شما درباره این مقاله:








صدور ۶ حکم اعدام و بیش از ۵۴ سال
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 18:00

صدور ۶ حکم اعدام و بیش از ۵۴ سال




نظر شما درباره این مقاله:








انصاری: فرسایش خاک در ایران ۷ برابر
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 17:51

انصاری: فرسایش خاک در ایران ۷ برابر




نظر شما درباره این مقاله:








صدور ۶ سال حکم جدید زندان برای مصطفی تاج‌زاده
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 17:43

صدور ۶ سال حکم جدید زندان برای مصطفی تاج‌زاده




نظر شما درباره این مقاله:








درباره عقب رانده شدن نیروهای جمهوری اسلامی از منطقه
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 17:29

درباره عقب رانده شدن نیروهای جمهوری اسلامی از منطقه




نظر شما درباره این مقاله:








گفت‌وگوی اکبر کرمی و سعید پیوندی ">
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 17:26

گفت‌وگوی اکبر کرمی و سعید پیوندی


هراس‌ها و اضطراب‌های جنسی از کجا می‌آیند؟

در گفت‌وگو با سعید پیوندی جامعه‌شناسی و سیاست‌مدار جمهوری‌خواه پرسیده‌ام: چرا و چه‌گونه در ایران بدن زنان به باره‌ای سیاسی دگردیسید؟ داستان این رنج و سرکوب بی‌پابان از کجا آغاز شده است؟ و چرا در جمهوری اسلامی ایران سرکوب زنان چنین ساختارمند و پی‌گیر پی‌گیری می‌شود؟ در این بازه به هراس‌ها و اضطراب‌های جنسی در سنت ایرانی و اسلامی که خان هفتم آزادی و برابری زنان است پرداخته‌ایم. چیست در سنت ما که همه‌ی تکاپوها برای مدرن شدن و نوینش را ناکام می‌کند؟
پس از آشنایی ایرانیان با غرب و ارزش‌ها ی جدید نسل نخست روشن‌فکری ایران هرچند برای آموزش و‌ حتا آزادی ی زنان کوشش‌ها ی بسیار کرد؛ اما بسیاری از آن‌ها دریافتی ژرف از ارزش‌ها ی جدید، به‌ویژه آزادی نداشتند و می‌خواستند ساختار اجتماعی و ایستار زنان در خانه و خانواده هم‌چنان دست‌نخورده ادامه پیدا کند. به زبان دیگر آن‌ها مادران باسوادی‌ را می‌خواستند که هم‌چنان به ارزش‌های سنتی وفادار بمانند! اما چنین چیزی ممکن نبود؛ و نیست. توسعه اجتماعی و انسانی به خودبنیادی آدمی و خواست ارزش‌ها ی جدید هم می‌رسید. یعنی آموزش، کار و زنده‌گی اجتماعی زنانی را می‌آفریند که جست‌وجوگر آزاد خوش‌بختی هستند؛ کسانی که در تعریف و کران‌بندی آزادی هم اثر و هنایش خود را می‌گذارند. زنانی که بر بدن خویش هم چیره و حاکم هستند؛ و می‌شوند. یعنی توسعه در جایی ناگزیر به آزادی و آزادسازی جامعه هم می‌رسد. آزادی آزادی داوری کردن و خطا کردن هم هست. آزادی زنان آزادی جنسی هم هست.
چنین دریافتی از آزادی است که بنیادها ی خانه و خانواده و پیوندها ی اجتماعی را هم دگرگون می‌کند. و این دریافت برای سامانه ی گوارشی تنگ جامعه ی ایرانی پذیرفتنی نبود؛ و شوربختانه هنوز هم نیست. سنت استبداد از این فربود بی‌خبر نبود، و هرگاه لازم بود با دست گذاشتن روی این هراس‌ها و اضطراب‌ها، مردم را گرفتار هراس از آزادی می‌کرد و برای خود سیاهی‌لشکر می‌آفرید.
در دوران رضاشاه و سپس محمدرضاشاه با آن که زنان روی کاغذ و در متن‌ها ی حقوقی کم‌وبیش آزاد شده بودند، اما از آن‌جا که آزادی و بن‌یادها ی آن برآمد یک گفتمان ملی نبود؛ و از خانه، خانواده، مدرسه‌ها و دانش‌گاه‌ها ی ما نیامده بود، و به آن‌جاها راه نیافته بود، در جریان کار هیچ‌گاه نتوانست به گل بنشیند؛ بار دهد؛ و به نهادینه شدن آزادی در جامعه و سپهر همه‌گانی برسد. به طور وارونه آزادی زنان که از سو ی حکومت و نواندیشان پیش‌گذاسته شده بود به هراس از آزادی انجامید؛ و لایه‌هایی از جامعه را به دامن سنت‌گرایان مذهبی انداخت. در چنین متنی است که بدن زنان باری سیاسی می‌یابد و به باره‌ای سیاسی دگردیسی می‌کند. رودرویی جمهوری اسلامی با ارزش‌ها ی جدید چندان عجیب نیست؛ و نبوده است. اما رودرویی اسلام‌گرایان با بدن زنان بسیار پیچیده‌تر از ایستاده‌گی آن‌ها در برابر ارزش‌های جدید است؛ تا جایی ‌که امروز در ایستار «زن، زند‌گی، آزادی»، آزادی زنان و آزادی بدن زنان، مادر همه ی آزادی‌ها در ایران شده است.
در این گفت‌وگو به پویش گفتمان آزادی زنان در جامعه ی ایران پیش از انقلاب ۵۷ پرداخته‌ایم و از برخی از دشواری‌ها و آسیب‌ها در این گفتمان یاد کرده‌ایم. در گفت‌وگوها ی دیگر از گوشه‌هایی دیگر به داستان پرآب‌وچشم زنان و رنج بی‌پایان آن‌ها خواهیم پرداخت.



نظر شما درباره این مقاله:








ترکیه: در درگیری‌های حلب دخالتی نداریم
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 14:07

ترکیه: در درگیری‌های حلب دخالتی نداریم




نظر شما درباره این مقاله:








اسلام، اقتدارگرایی و توسعه نیافتگی
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 13:47

اسلام، اقتدارگرایی و توسعه نیافتگی


فرزین زندی

هفته‌نامه تجارت فردا

کتاب «اسلام، اقتدارگرایی و توسعه‌نیافتگی؛ مقایسه‌ای جهانی و تاریخی»(۱) به قلم «احمد کورو»(۲) استاد ترک‌تبار دانشگاه سن‌دیه‌گو آمریکا، یکی از جدیدترین کتاب‌های چاپ‌شده در حوزه اقتصاد و تاریخ است که با ظرافتی خاص، به مقایسه تاریخ اسلام و اروپا مبادرت کرده و از این رهگذر، به ریشه‌های اقتدارگرایی و نقش آن در مسیر توسعه پرداخته است. این کتاب که در سال ۲۰۱۹ توسط انتشارات دانشگاه کمبریج به چاپ رسیده است با این پرسش اساسی آغاز می‌شود که «چرا کشورهای مسلمان در مقایسه با میانگین‌های جهانی، عمدتاً در سطح بالایی از اقتدارگرایی و سطوح پایین توسعه اقتصادی قرار دارند؟»

احمد کورو در قسمت مرور تاریخی در پاسخ به این پرسش به بررسی تحولات دوره‌های مهم تاریخ مسلمانان با تاریخ اروپای غربی، مقایسه و تحلیل آنها پرداخته است. تحلیل نویسنده، به رد دیدگاه ذات‌گرایانه در مورد مسلمانان و غرب می‌پردازد و این دو را به مثابه موجودیت‌هایی متمایز نه متضاد، مطرح می‌کند. در واقع کورو تشریح می‌کند که مسائل جوامع مسلمان و جوامع غربی شباهت‌های زیادی با هم داشته‌اند. اختلافات فعلی بین این دو که به ظاهر، قضاوت‌های مقایسه‌ای متعارف بین آنها را توجیه می‌کند، نتیجه فرآیندهای پیچیده تاریخی و حتی وارونه است.

نویسنده مدعی است که از نظر روابط طبقاتی، از قرن هشتم تا یازدهم میلادی، جوامع مسلمان ویژگی‌هایی شبیه به آنچه جوامع اروپای غربی در دوره رنسانس به دست آورده‌اند (روشنفکران خلاق و بازرگانان برجسته و اثرگذار) را کسب کرده‌اند. یعنی دهه‌ها و حتی قرن‌ها از آنها جلوتر بوده‌اند. در این دوره اکثر دانشمندان اسلامی از خدمت به دولت خودداری می‌کردند. آنها اغلب از درآمدهای به‌دست‌آمده از منافع تجاری تامین مالی می‌شدند و تعامل با حاکمان را مفسده‌برانگیز می‌دانستند. این شیوه در زمانه امپراتوری سلجوقی در قرن یازدهم که یک اتحاد قدرتمند «دین-دولت» تشکیل شد، تغییر کرد. این شکل‌گیری مبتنی بر دو دگرگونی اصلی بود؛ نخست، طبقه نظامی به تسلط بر اقتصاد اقدام و تجار را تضعیف کرد به این شکل که از طریق گسترش «سیستم اقطاع» درآمد حاصل از کار بر روی زمین (عمدتاً کشاورزی) برای نظامیان و دیگر مقامات توزیع می‌‌شد. دوم، با تاسیس مدارس نظامیه، رویکرد سنتی در مذهب سنی تثبیت و تحکیم شد به‌طوری که دانشمندان اسلامی به‌طور فزاینده‌ای تبدیل به خدمتگزاران حکومت شدند.

این تحول عقیدتی و نهادی، به تدریج فلاسفه و دانشمندان اسلامی مستقل را از بین برد. متعاقباً نیز حملات خارجی از سوی اروپای غربی (صلیبیون) و آسیای مرکزی (مغول‌ها) باعث شد بسیاری از مسلمانان به نخبگان نظامی و مذهبی پناه ببرند. سرانجام الگوی سلجوقی که شکلی از اتحاد «علما-دولت» بود توسط امپراتوری‌های بعدی مسلمان، به ویژه ایوبیان (مملوک‌ها)، عثمانی‌ها، صفویان و مغولان اقتباس و پذیرفته شد. از این‌رو روابط طبقاتی که در طول سده یازدهم میلادی و سال‌های پس از آن بر جهان اسلام حاکم شد، شباهت‌های جالب توجهی با اوایل اروپای قرون وسطی داشته است؛ تسلط نخبگان نظامی و روحانیون بر جامعه و تضعیف زمینه‌های شکوفایی روشنفکران و بازرگانان.

در قسمت دیگر این کتاب، دلایل پایین بودن سطح تحولات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در اکثر کشورهای دارای اکثریت مسلمان، در مقایسه با میانگین‌های جهانی بررسی شده است.  اکثر این کشورها حکومت‌هایی به شدت وابسته و تحت نفوذ غرب دارند. نویسنده بر این باور است که امروزه سطح توسعه در کشورهای مسلمان به ویژه در مقایسه با کشورهای غربی، به شکلی غیرقابل انکار، پایین است. با این حال استدلال‌هایی را با اشاره به مسائلی چون «استعمار غرب» به عنوان عوامل اصلی بروز این مشکلات در جهان اسلام مطرح می‌کند و سپس آنها را مورد ارزیابی قرار می‌دهد. کورو معتقد است که این عوامل، سد راه توسعه جوامع اسلامی نبوده‌اند بلکه در عوض، استدلال می‌کند که اتحاد «دین و دولت» عامل اصلی مشکلات مسلمانان بوده است. این اتحاد که قرن‌ها پیش به وجود آمده و ادامه پیدا کرده، میراث اقتدارگرایی و توسعه‌نیافتگی اقتصادی و اجتماعی را در جهان اسلام قرن بیستم به جا گذاشته است.

این کتاب ابتدا با پرداختن به ترکیه و حکومت کمال پاشا آتاتورک در دهه ۱۹۲۰ تاکید دارد اگرچه چند رهبر سکولار، این اتحاد «علما- دولت» را با ایجاد جوامع مستقل مسلمان نوین تضعیف کردند یا از بین بردند، با وجود این، توده‌های مردم مسلمان تا حد زیادی به عقاید محافظه‌کارانه وفادار ماندند که این مساله، جایگاه عمومی علمای جهان اسلام را تحکیم و تثبیت می‌کرد. به معنای وسیع‌تر، سه گروه که نویسنده، آنها را «بازیگران اسلامی» می‌نامد شامل «علما»، «گروه‌های اسلام‌گرا» و «شیخ‌های صوفی» حتی در کشورهایی که در آنها به مدت چند دهه، سیاست‌های سکولاریزه کردنِ از بالا به پایین اعمال می‌‌شد (همچون ترکیه و تونس) از حمایت قابل توجه عمومی برخوردار بوده‌اند.

شکست‌های مکرر سیاستمداران سکولار در سیاست خارجی، اقتصاد و اصلاحات اجتماعی نیز به محبوبیت طیف مذهبی کمک کرده است. علاوه بر این، بسیاری از رهبران سکولار هنگامی که تلاش می‌کردند قوانین خود را با بهره‌گیری از برخی نهادهای اسلامی مانند سازمان «دیانت» در ترکیه و «الازهر» در مصر قانونی کنند، برخی از جنبه‌های اتحاد تاریخی «علما- دولت» را بازتولید کرده‌اند. سرانجام چنین رویکردی موجب شده در چندین کشور مسلمان، اتحاد «علما- دولت» یا به حیات خود ادامه دهد (مانند عربستان سعودی) بر همین اساس تجزیه و تحلیل نویسنده کتاب به‌طور ویژه بر سه مساله معاصر یعنی «خشونت»، «اقتدارگرایی» و «توسعه‌نیافتگی» که سیکل معیوبی را در کشورهای اسلامی تشکیل داده‌اند متمرکز است و باور دارد اگرچه هر یک از این سه علت دلایل خاص خود را دارند اما همه آنها به یکدیگر مرتبط هستند. احمد کورو تاکید دارد که خشونت، الزاماً مربوط به مسلمانان نیست بلکه در همه نقاط جهان رخ می‌دهد. فعالیت‌های تروریستی برخی گروه‌های مسلمان، روندی است که اخیراً تشدید و از دهه ۱۹۸۰ آغاز شده است. کورو این ‌روند را مربوط به افول جهانی چپگرایی و ظهور جنبش‌های سیاسی-مذهبی می‌داند و معتقد است که تا دهه ۱۹۸۰، برجسته‌ترین بازیگران خشونت‌گرای جهان، چپگرایان بوده‌اند که حتی در خاورمیانه نیز نقش‌آفرینی می‌کردند اما رفته‌رفته گروه‌های اسلامی به جای چپ‌ها درگیر تروریسم شدند.

به این ترتیب این بخش از کتاب که به بررسی خشونت و اسلام نیز می‌پردازد، بر این مساله تاکید دارد که لازم است تفسیرهای گوناگون از اسلام مورد بررسی قرار گیرند نه اینکه اسلام به عنوان یک موجودیت واحد و یکپارچه تلقی شود. در درجه نخست، تفسیر خاصی از اسلام یعنی تفسیر جهادی-سلفی، خشونت را ارتقا داده است زیرا این ایده بر این اساس استوار است که یک آیه قرآن (درباره حمله به مشرکان در مکه) بر بیش از ۱۰۰ آیه دیگر که بر صلح، صبر، تحمل و آزادی تاکید کرده است، ارجحیت دارد.

گرچه گروه‌های جهادی-سلفی از نظر عددی بسیار حاشیه‌ای تلقی می‌شوند اما پیام آنها در عصر کنونی بسیار گسترش یافته است زیرا نه علما و نه سایر مسلمانان نتوانسته‌اند نگرش‌های صلح‌آمیز را به عنوان گزینه‌های بدیل، گسترش دهند. اغلب علمای اسلامی با توجه به آموزه‌های خود، در پی دفاع از سنت‌ها و نه اصلاح آن هستند و جایگزین‌های اصیلی را در این مورد تولید نکرده‌اند. با این وضعیت، عامه مسلمانان نیز دیگر قادر به تولید مباحث استدلالی صلح‌آمیز نیستند چراکه علمای اسلامی معمولاً در تولید گفتمان‌های مشروع اسلامی انحصار کامل دارند. روشنفکران مسلمان نیز بدون هرگونه آموزش در مدارس دینی، در صورت تلاش برای تولید تفسیرهای بدیل از اسلام، از نظر جامعه مسلمانان، مشروعیت بسیار محدودی خواهند داشت. لیدرهای سیاسی نیز مسوولیت بسیار زیادی در مورد خشونت در جهان اسلام را بر عهده دارند. آنها علیه سایر کشورها اعلان جنگ می‌کنند و سیاست‌های استبدادی آنها در داخل کشورهای خود نیز باعث می‌شود که برخی گروه‌ها علیه آنها مجبور به مقابله مسلحانه شوند. علاوه بر این، نگرانی اقتدارگرایانه آنها برای حفظ قدرت به هر قیمتی، بسیاری از کشورهای مسلمان را به سمت وسواس امنیتی، انزوا و بعضاً درونگرایی هدایت کرده است.

نکته مهم اینجاست که در جهان اسلام، هر دو «بازیگر اسلامی» و «سکولارها» در این خشونت نقش داشته‌اند. همکاری نزدیک بین علمای درباری و دولت نیز موجب انحصار شرعی برای اولی و ایجاد مشروعیت دینی برای دومی شده است. در حالی که علمای اسلامی مانع گسترش تفسیرهای جدید از اسلام به عنوان جایگزینی مناسب و امروزی شده‌اند، دولت‌ها نیز برای توجیه سرکوب‌های مخالفان سیاسی از دین استفاده می‌کنند. در این میان گروه‌های اسلام‌گرا نیز عموماً دولت‌ها را به اقتدارگرایی سوق داده‌اند. شیوخ صوفی هم عمدتاً سلسله‌مراتب معنوی و حتی اجتماعی را ترویج کرده‌اند. بنابراین عقاید و دستورات آنها نیز به اقتدارگرایی کمک کرده است. در عین حال سکولارها هم بسیاری از ایدئولوژی‌های غیردموکراتیک را در بسیاری از کشورهای مسلمان ترویج و تبلیغ کرده‌اند.

در بخش دیگری از همین قسمت نیز توضیح داده شده که اقتدارگرایی در جهان اسلام، مبنای مادی مستحکمی داشته است. به عنوان یک واقعیت متکی بر منابع زمینی، کشورهای مسلمان ۶۰ درصد از ذخایر نفتی جهان را در اختیار دارند. کورو به خوبی توضیح داده است که چگونه نفت، گاز و دیگر منابع رانتی، تسلط نخبگان سیاسی و مذهبی غیرمولد در بیشتر کشورهای مسلمان را افزایش داده است. این رانت‌ها بقای بسیاری از رژیم‌های اسلامی را امکان‌پذیر کرده است که تحت سلطه اتحاد «علما-سلطنت» (مانند عربستان سعودی) هستند.

در برخی موارد، فقدان درآمدهای نفتی، مقامات سیاسی را وادار کرده است که کنترل دولت بر اقتصاد و جامعه را کاهش دهند اما این سیاستمداران عموماً به دنبال رانت و راه‌های بازگشت به سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی آماری هستند. حتی در ترکیه، کشوری بدون رانت نفتی و با وجود نامزدی عضویت در اتحادیه اروپا، اردوغان با دریافت وام‌های بین‌المللی و فروش اراضی استانبول، سیستم نیمه‌رانتی را بنا کرده است تا بتواند نظام رانتی و استبدادی خود را بر اساس شکل جدیدی از اتحاد «دین-دولت» تثبیت کند.

نویسنده تاکید دارد که کشورهای مسلمان به روشنفکران خلاق و بورژوازی مولد نیاز دارند تا این مشکلات ریشه‌ای، برطرف و توسعه حاصل شود. با این حال، وضعیت حاشیه‌ای روشنفکران و بورژوازی در جوامع مسلمان در قرن بیستم و به بعد پابرجاست. کورو به این شکل توضیح می‌دهد که روشنفکران و بورژوازی مسلمانان به دلیل محدودیت‌هایی که اتحاد دین و دولت بر آنها تحمیل کرده است، در جوامع مسلمان معاصر نفوذ محدودی داشته‌اند.

او به مثالی جالب اشاره می‌کند و معتقد است که از نظر تاریخی، علمای جهان اسلام، برخی از فیلسوفان برجسته و پیروان آنها را مرتد اعلام می‌کردند تا از صحنه روزگار کنار روند در حالی که علمای معاصر به‌طور جدی با این میراث تاریخی چالش‌برانگیز دست و پنجه نرم نکرده‌اند و مساله ارتداد را در کتب احکام اسلامی بدون تغییر رها کرده‌اند و همچنان ارتداد به عنوان یک مجازات، کماکان مرسوم است. نویسنده باور دارد که معرفت‌شناسی کنونی علمای اسلامی و اتکا بر استدلال قیاسی و دوری جستن از عقل استدلالی و تجربه‌گرایی، مبنای مشترکی است برای هر سه گروه مورد اشاره یعنی علما، گروه‌های اسلام‌گرا و شیوخ صوفی که فضای ضدروشنفکری را تقویت و با ظهور و تقویت روشنفکری مقابله کنند.

کتاب در بازگشتی به تاریخ اروپا این فرآیند تاریخی را مدنظر قرار می‌دهد که در اروپا، به این دلیل، جدایی بین کلیسای کاتولیک (دین) و مقامات سلطنتی (دولت) نهادینه شد که هیچ یک از طرفین نتوانستند دیگری را به‌طور کامل از صحنه کنار بزنند. علاوه بر آن، روابط طبقاتی شروع به تغییر کرد و بازرگانان یا طبقه سرمایه‌دار، به‌طور فزاینده‌ای قدرتمند و تاثیرگذار شدند و در نهایت، دانشگاه‌هایی شروع به تاسیس کردند که توانستند مبنایی نهادی برای شکوفایی روشنفکران ایجاد کنند. این روابط جدید طبقاتی، سرانجام منشأ دستاوردهای اقتصادی و فکری در دوره رنسانس و دوره‌های بعدی اروپا شد. چنین فرآیندی برای کشورهای اسلامی نیز شاید بتواند تکرار شود.

کتاب در نهایت اذعان دارد که در اکثر کشورهای مسلمان، رهبران سکولار نیز اغلب اقتدارگرا، دولت‌گرا و ملی‌گرا بوده‌اند و نه قهرمان آزاداندیشی. این رهبران و احزاب آنها عموماً مخالف فردگرایی، تفکر انتقادی و تنوع یعنی لوازم و شرایط لازم برای شکوفایی زندگی روشنفکرانه بوده‌اند. سکولارها نیز شخصیتی پیرامون رهبران خود ایجاد کرده‌اند که شباهت بسیاری به ستایش صوفیان از مراد خود به عنوان «انسان کامل» داشته است. در بسیاری از کشورهای مسلمان نیز طبقه صنعتگران و بازرگانان ظاهر شدند اما آنها در داخل کشور به نوعی تحت فشار قرار گرفتند و محدود شدند و از همین رو، نتوانستند بورژوازی مستقلی را تشکیل دهند. در این مورد، هم بازیگران اسلامی و هم سکولارها مسوولیت ضعف پایدار بورژوازی را بر عهده دارند. با وجود چند استثنا، علمای اسلامی نیز به جای اینکه با بورژوازی متحد شوند، با مقامات دولتی همکاری و همراهی داشته‌اند و این اتحاد، سنگ بنای وضعیتی است که شرایط کنونی بسیاری از کشورهای اسلامی امروزی بر آن استوار است.

—————————————-
پی‌نوشت‌ها:

1- “Islam, Authoritarianism, and Underdevelopment: A Global and Historical Comparison”
2- Ahmet T. Kuru



نظر شما درباره این مقاله:








قیمت دلار در بازار آزاد تهران به بیش از ۷۱ هزار
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 12:23

قیمت دلار در بازار آزاد تهران به بیش از ۷۱ هزار




نظر شما درباره این مقاله:








کنترل حلب و اطراف آن به دست مخالفان اسد افتاد
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 12:10

کنترل حلب و اطراف آن به دست مخالفان اسد افتاد


باراک راوید / اکسیوس

به گزارش یک گروه ناظر بر جنگ و منابع محلی، چندین گروه مسلح مخالف دولت سوریه تقریباً کنترل کامل شهر حلب، دومین شهر بزرگ سوریه، را به دست گرفته‌اند. 

اهمیت این خبر: تصرف حلب تحولی چشمگیر در جنگ داخلی ۱۳ ساله سوریه به شمار می‌رود و بزرگ‌ترین حمله شورشیان از سال ۲۰۲۰ تاکنون است. 

پیشروی شورشیان در حلب ضربه‌ای سنگین نه تنها به رژیم بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، بلکه به حامیان روسی و ایرانی او نیز وارد کرده است. 

این حمله در حالی انجام شد که اسد برای دیدار با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، روز شنبه به مسکو سفر کرده بود. 

جزئیات خبر: گروه‌های مسلح شورشی روز چهارشنبه یک حمله غافلگیرانه به حلب انجام دادند و به سرعت نیروهای ارتش سوریه، شبه‌نظامیان حامی ایران و برخی نیروهای روسی مستقر در منطقه را شکست دادند. 

این عملیات به رهبری “هیئة تحریر الشام” (HTS)، یک گروه اسلام‌گرای سنی مخالف دولت که تحت حمایت ترکیه قرار دارد و توسط ایالات متحده به عنوان سازمانی تروریستی شناخته می‌شود، انجام شده است. 

روز جمعه، شورشیان وارد بخش قدیمی شهر حلب شدند و چندین مکان کلیدی، از جمله قلعه تاریخی و مسجد اموی را تصرف کردند؛ این خبر در ویدئوهایی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است، تأیید شد. 

آن‌ها همچنین کنترل بیش از یک دوجین روستا، پایگاه نظامی و مواضع اطراف شهر را به دست گرفتند. 

یکی از مقامات ایالات متحده اعلام کرد که این حمله دولت بایدن را غافلگیر کرد و افزود که آمریکا در این حمله دخالتی نداشته است. 

نمای کلی: جنگ داخلی سوریه پس از سرکوب خشونت‌آمیز اعتراضات دموکراسی‌خواهانه توسط بشار اسد در سال ۲۰۱۱ آغاز شد. 

تخمین زده می‌شود که در این جنگ حدود نیم میلیون نفر کشته شده و حدود ۶.۸ میلیون نفر مجبور به ترک کشور شده‌اند. 

در سال‌های اخیر، جنگ میان دولت و گروه‌های مخالفی که برای سرنگونی اسد تلاش می‌کنند، به نوعی در بن‌بست قرار گرفته بود. 

حمله اخیر شورشیان به حلب تنها یک روز پس از اعلام آتش‌بس میان اسرائیل و حزب‌الله در لبنان آغاز شد. 

شورشیان این حمله را زمانی آغاز کردند که حزب‌الله، ایران و روسیه – که همگی در سال ۲۰۱۶ به اسد برای بازپس‌گیری حلب کمک کرده بودند – اکنون درگیر جنگ‌های دیگری در لبنان و اوکراین هستند و از نظر نظامی در وضعیت ضعیفی قرار دارند. 



نظر شما درباره این مقاله:








شما در سیاست خارجی‌تان کاملا شکست خوردید!
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 12:00

شما در سیاست خارجی‌تان کاملا شکست خوردید!


به سلامتی!

به سلامتی حزب‌الله لبنان توافق کرد با اسرائیل آتش‌بس کند، به پشت رودخانه لیطانی عقب بکشد و کلیه تسلیحات پیشرفته، موشک‌ها و مهمات گرانقیمتش را به رایگان در اختیار دولت لبنان قرار دهد. خوشا به حال دولت و مردم لبنان.
آن هزینه‌های هنگفت حاکمیت ایران از خزانه مردم تهیدست کشور را چه کسی محاسبه خواهد کرد؟ آیا درصدی از آن به ایران برخواهد گشت؟

به سلامتی مخالفان اسد بزرگترین شهر سوریه، یعنی حلب را دوباره به‌دست خود گرفتند، بدون هیچ مقاومتی از سوی نیروهای دولتی سوریه و حاکمیت بشار اسد. فعلا مخالفان اسد در آنجا به جشن و پایکوبی مشغولند. بعید است روسیه دوباره بخواهد هواپیماهای جنگنده‌ه‌اش را به خرج کشور ثالثی مثل ایران، وارد این درگیری کرده و به کشتار مردم در حلب مشغول شود. اسد امکان حفظ حاکمیت نیم‌بند خود را بدون حمایت قوای مسلح ایران و روسیه و حزب‌الله لبنان ندارد.
منتظر اخبار جدید می‌مانیم تا ببینیم آنهمه هزینه ما در سوریه آیا نتیجه‌ای هم خواهد داد، یا بلای جان کشور ما می‌شود!

به سلامتی در عراق آقای سیستانی به دولت آن کشور اعلام کرده هیچ نیروی مسلحی خارج از چارچوب دولت عراق، نباید وجود داشته باشد و دولت هم به همه گروه‌ها دستور اکید داده به هیچ عنوان حق ندارند عملیاتی ولو بر علیه اسرائیل و یا آمریکا انجام دهند. تجهیز حشدالشعبی عراق چند میلیارد دلار برای ما هزینه داشت؟ به اسم مبارزه با داعش چقدر پول آنجا ریختیم؟ چه کسی آن‌همه هزینه را پوشش خواهد داد؟ آیا دولت عراق تسلیحات گروه‌های نیابتی را خواهد خرید؟!
با ایران حساب خواهد کرد؟

به سلامتی بزودی یمن هم شاهد وضعیت مشابهی خواهد شد.
همه اینها از دید کارشناسان قابل پیش‌بینی بود، همانطور که همه فریاد زدند اینهمه خرج پروژه‌های هسته‌ای نکنید و کسی گوش نکرد.
متخصصان فریاد زدند این‌همه آب را به بهانه خودکفایی هدر ندهید کسی گوش نکرد.
همان‌طور که همه فریاد می‌زنیم ایران را زمین سوخته و بیابان لم‌یزرع نکنید، نگذارید استعدادها از کشور بروند، نگذارید ایران خالی از نسلی شود که به آن بسیار نیازمند است!
و کسی را خیالی نیست!

قرار نیست تنها شاهد به یغما رفتن سرمایه‌های ایران باشیم و فقط داد بزنیم.
قرار نیست پول‌هایی که می‌توانند کشورمان را آباد کنند یک به یک به‌دست دولت‌های دیگر بیفتند و ما تنها افسوس بخوریم.
قرار نیست بنشینیم و ببینیم فقر سراسر زندگی ما را سوزانده.
نه!

سلامتی لبنان و سوریه و عراق و یمن با شکست سیاست‌های منطقه‌ای غلط حاکمان ما، هیچ فایده‌ای برای ما ندارد. وقتی کسی از رو نمی‌رود! شکست حزب‌الله و حماس را در ایران جشن می‌گیرند که دیدید پیروز شدند!!
پیشروی مردم سوریه را تعبیر به موفقیت تروریست‌ها می‌کنند.
انتظار دارند دولت عراق نگاه کند نیروی مسلحی از خارج کشورش دستور بگیرد و آتش کند!
شما در سیاست خارجی‌تان کاملا شکست خوردید، نیاز به هیچ توضیح اضافه‌ای نیست. یک کودک هم می‌فهمد.
چون در آنجا نمی‌توانید با هوچی‌گری خود را پیروز نشان دهید.
در حوزه داخلی هم شکست خورده‌اید، بدون هیچ شکی. اما آنقدر خفقان ایجاد کرده‌اید، آنقدر پول خرج تبلیغات کرده‌اید، آنقدر زندان برده‌اید، آنقدر هیاهو کرده‌اید، که خودتان هم دروغ‌هایتان باورتان شده؛
“انگار که می‌شود همینطور ادامه داد”!!

نه، نمی‌شود!
به سلامتی مردم ایران هم راه بیان نظراتشان را پیدا می‌کنند.
به سلامتی دنیا برای همیشه به کام کاسه لیسان نخواهد چرخید.
به سلامتی خواب‌های دور و درازتان برای حکمرانی ابدی، دادن پرچم خیالی به دست امام زمان، تعبیر نخواهد شد!
به سلامتی ما هم روزی خواهیم خندید،
به آنها که فکر می‌کردند محور خلقتند!
در حالیکه از عهده اداره یک روستا هم
بر نمی‌آمدند!
به سلامتی وضعیت روز به روز بهتر می‌شود.
و مردم آماده‌تر برای یک تغییر واقعی
به‌دور از احساسات
و به‌دور از خشونت
به سلامتی
رفتن دیکتاتورها
دیگر یک آرزو نیست!

منبع: تلگرام نویسنده
@ghomeishi3

 



نظر شما درباره این مقاله:








عقب‌نشینی عربستان از یک پیمان نظامی مهم با آمریکا
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 11:29

عقب‌نشینی عربستان از یک پیمان نظامی مهم با آمریکا


دو مقام سعودی و چهار مقام غربی به خبرگزاری رویترز اطلاع دادند که عربستان سعودی از پیگیری معاهده دفاعی بلندپروازانه خود با واشنگتن که قرار بود در ازای عادی‌سازی روابط با اسرائیل به دست آید، دست کشیده است و اکنون به دنبال یک توافقنامه همکاری نظامی معتدل‌تر است.

ریاض در اوایل سال جاری میلادی تلاش کرد تا در ازای تعدیل موضع خود در قبال تشکیل کشور فلسطینی، یک معاهده امنیتی متقابل گسترده با آمریکا منعقد کند و به واشنگتن اعلام کرد که «تعهد علنی اسرائیل به راه حل دو کشوری» می‌تواند برای عادی‌سازی روابط دیپلماتیک این پادشاهی با اسرائیل کافی باشد.

به گفته این منابع، در بحبوحه خشم عمومی در عربستان سعودی و در سراسر خاورمیانه نسبت به تشدید حملات نظامی اسرائیل در غزه، محمد بن سلمان، ولیعهد این کشور بار دیگر به رسمیت شناختن اسرائیل را مشروط به «برداشتن گام‌های ملموس» برای ایجاد یک کشور فلسطینی عنوان کرد.

این دیپلمات‌های غربی به رویترز گفتند که بنیامین نتانیاهو، نخست‌ وزیر اسرائیل همچنان مشتاق به عادی‌سازی روابط با عربستان سعودی است و آن را به عنوان یک نقطه عطف تاریخی و نشانه‌ای از پذیرش گسترده‌تر در جهان عرب می‌داند. اما آنها این نکته را هم خاطرنشان کردند که نتانیاهو پس از عملیات موسوم به طوفان الاقصی در هفتم اکتبر ۲۰۲۳، اکنون با مقاومت شدید داخلی برای دادن هرگونه امتیاز به فلسطینی‌ها مواجه است و می داند که هر حرکتی در جهت تشکیل کشور فلسطینی، ائتلاف حاکم او را در هم خواهد شکست.

تا بایدن هست

به گفته این منابع، با توجه به اینکه هم بن سلمان و هم نتانیاهو در حال حاضر از سوی پایگاه‌های قدرت داخلی خود تحت فشار هستند، ریاض و واشنگتن حداقل امیدوارند که پیش از پایان دوره ریاست جمهوری جو بایدن در ماه ژانویه، یک پیمان دفاعی ساده‌تر را نهایی کنند.

یک معاهده جامع دفاعی بین ایالات متحده و عربستان به موافقت اکثریت دو سوم نمایندگان مجلس سنای آمریکا نیاز دارد که به گفته این شش منبع، این مهم، بدون به رسمیت شناختن اسرائیل توسط ریاض بعید خواهد بود.

به گفته این منابع، پیمانی که اکنون مورد بحث قرار دارد بر تقویت تمرین‌ها و رزمایش‌های نظامی مشترک برای مقابله با تهدیدات منطقه‌ای به‌ویژه از سوی ایران، و در عین حال بر ارتقای مشارکت بین شرکت‌های دفاعی آمریکا و عربستان سعودی برای محدود کردن همکاری با چین تمرکز دارد.

این توافق باعث افزایش سرمایه‌گذاری عربستان در حوزه فناوری‌های پیشرفته، به ویژه دفاع در برابر هواپیماهای بدون سرنشین می‌شود. ایالات متحده حضور خود را در ریاض از طریق آموزش، لجستیک و پشتیبانی امنیت سایبری افزایش خواهد داد و ممکن است یک گردان موشکی پاتریوت را برای تقویت دفاع موشکی عربستان و ایجاد بازدارندگی یکپارچه در مقابل ایران مستقر کند.

متفاوت با پیمان‌ها با ژاپن و کره جنوبی

اما بر خلاف آنچه که در ابتدا تصور می‌شد، این پیمان از آن نوع معاهده‌های دفاعی متقابل مثل معاهده نظامی آمریکا با ژاپن و کره جنوبی نیست که نیروهای آمریکایی را ملزم به حفاظت از بزرگترین صادرکننده نفت جهان در صورت مواجهه با حمله خارجی ‌کند.

بسته به فرمت این پیمان، اگر در وهله کنونی صرفا یک توافقنامه همکاری کوچک نهایی شود می‌تواند بدون نیاز به گرفتن موافقت  از کنگره، قبل از خروج بایدن از کاخ سفید نهایی شود.

آمدن ترامپ و مواجهه بن سلمان با دوراهی معامله قرن

با این حال، با ورود قریب الوقوع دونالد ترامپ به کاخ سفید، اوضاع پیچیده تر می شود.

مقامات فلسطینی و عرب نگرانند که ترامپ و دامادش، جارد کوشنر که معمار طرح موسوم به «معامله قرن» و همچنین متحد نزدیک ولیعهد عربستان است، در نهایت بن سلمان را متقاعد کنند که از این طرح حمایت کند.

اگرچه رهبری عربستان سعودی قاطعانه از تشکیل کشور فلسطینی حمایت می کند، اما دیپلمات‌ها مطمئن نیستند که اگر ترامپ پیشنهاد سال ۲۰۲۰ برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطینیان را احیا کند، آن وقت ولیعهد عربستان چه واکنشی نشان خواهد داد.

این طرح به اسرائیل اجازه می‌دهد تا اسرائیل بخش‌های وسیعی از اراضی کرانه باختری اشغالی از جمله شهرک‌های اسرائیل و دره اردن را ضمیمه کند و بیت‌ المقدس را به عنوان «پایتخت تقسیم‌ناپذیر اسرائیل» به رسمیت بشناسد؛ و عملاً ادعای فلسطینیان درباره قدس شرقی به عنوان پایتخت کشور فلسطینی را نادیده می‌گیرد.

با مشروعیت بخشیدن به الحاقات اسرائیل، طرح ترامپ از سوی بسیاری به عنوان ضربه‌ای سخت به راه حل دو کشوری و امید فلسطینی‌ها به تشکیل دولت تلقی می‌شود.

مقامات سعودی اصرار دارند که ایجاد یک کشور فلسطینی مطابق با توافق‌های بین‌المللی قبلی، از جمله بیت‌ المقدس شرقی به عنوان پایتخت آن، شرط اساسی برای صلح و ثبات منطقه‌ای بلندمدت است.

یورونیوز فارسی



نظر شما درباره این مقاله:








فرض کنید بمب اتمی هم ساختید!
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 11:02

فرض کنید بمب اتمی هم ساختید!


بیات محمدی

کره شمالی سال ۲۰۰۳ یعنی ۲۱ سال پیش از N.P.T خارج و انصراف خود را از عضویت در آژانس هسته ای اعلام و رسما اقرار کرد که به بمب اتم دست یافته است، ماجرا به همینجا ختم نشد متعاقب این تصمیم، تمامی درهای مراودات جهانی به روی او بسته و روابط دیپلماتیکش بجز با چند کشور انگشت شمار با کل جهان خارج قطع گردید، هسته‌ای شدنش همانا و تخریب پایه‌های اقتصادی و فرو رفتن مردمش تا خرخره در باتلاق فقر و فلاکت مطلق هم همانا .

۲۱ سال بدین منوال گذشت و ناداری و انزوای بین المللی بیشتر شد و این کشور ضعیف‌تر و بی‌اعتبارتر و بدبخت تر شد، این در حالی بود که هرگز نتوانست از این سلاح اتمی علیه دشمنانش استفاده کند چون نیک می‌داند کمترین تاوان استفاده از این سلاح، نابودی خودش توسط دیگران را به دنبال دارد، حالا شما بفرمایید دستیابی به این سلاح برای کره شمالی یا هر کشور دیگری که سودای چنین کاری را در سر دارد تهدید است یا فرصت؟

بله منهای روسیه و امریکا و بریتانیا و فرانسه و چین که عضو دائم شورای امنیت هستند و حق وتو دارند و زورمان به آنها نمی‌رسد تنها ۴ کشور دیگر یعنی کره شمالی، هند، پاکستان و اسرائیل هم دارای سلاح هسته‌ای هستند. آیا بمب اتم برای مردم هند و پاکستان که اکثریت مردم آنها در عسرت و تنگدستی و ناداری بسر می‌برند و از حداقل استانداردهای زندگی بی بهره‌اند چه دستاوردی و چه سودی و چه منفعتی و چه خاصیتی دارد مخصوصا اگر نتوانی از آن استفاده کنی؟

همین رژیم اسرائیل که ۴۶ سال است توسط جمهوری اسلامی به محو و نابودی تهدید می‌شود چه استفاده‌ای توانسته است از سلاح هسته‌ای علیه ما بکند؟ بجای اینکه بگوئیم بیش از ۱۹۰ کشور جهان سلاح هسته‌ای ندارند ما هم مثل انها، می‌گوئیم چرا ما نباید مثل ۴  کشور دیگر سلاح هسته‌ای داشته باشیم؟ پیغام و پسغام می‌فرستیم که غنی‌سازی را افزایش می‌دهیم، سانتری فیوژهای نسل جدید نصب می‌کنیم، در دکترین هسته‌ای خود تجدیدنظر می‌کنیم وووو ....که چی؟

این تهدیدها و خط و نشان کشیدنها و چنین و چنان و تهدید به خروج از ان . پی . تی و ساخت بمب اتم بعدش چه  می‌شود؟ تازه می‌شویم مثل کره شمالی و بستن تمام دربهای دنیا به روی خود و انزوای کامل و ادامه ماجرا، بدون اینکه بتوانیم از سلاحی که دارو ندارمان را به پای آن ریختیم و ملتی را اسیر و گرفتار آن کردیم استفاده کنیم!

اصلا فرض محال سلاح هسته‌ای ساختیم از آن هم استفاده کردیم، رژیم کودک‌کش را هم با آن محو نمودیم، این وسط چی به مردم ایران می‌رسد؟ آیا پس از آن اثری از ایران باقی خواهند ماند؟ تو را به قران به دنبال چی می‌گردید؟

اقتصاد ویران، سیاست درب و داغون، روحیه مردم خراب، اعصابها بهم ریخته، اعتماد از بین رفته، اعتقادات تقلیل یافته، مشروعیت به فنا رفته، اخلاق سقوط کرده، امید به زندگی کاهش یافته، و شما هنوز سرِ هیچ برای دنیا رجزخوانی می‌کنید؟

چند میلیون نفر دیگر باید از کشور فرار کنند، چند میلیون نفر دیگر باید معتاد شوند، چند میلیون نفر دیگر باید به لشکر بیکاران اضافه شوند، چند میلیون نفر دیگر باید از جوانان پیر شوند، چند میلیون نفر دیگر باید بی‌آبرو شوند، چه تعداد دیگر باید خودکشی کنند و جوانمرگ شوند، چه تعداد دیگر باید راهی زندانها شوند، چه میزان دیگر  از زندگی‌ها باید متلاشی شود، چند نسل دیگر باید فدا شوند؟

جنگ، تحریم، مبارزه، مقابله، محور مقاومت، برهه حساس، برجام،  FATF, ناترازی، حاملهای انرژی، سهمیه ، کوپن، یارانه، کمک معیشتی، حجاب، بگیر و ببند، سرباز دشمن، برانداز، ضددین وووو.... کی باید این عناوین چندش‌آور از زندگی مردم خارج شوند و آوای دل‌انگیز الفت، مهربانی، صداقت، متانت، گذشت، طراوت، شادابی، برخورداری، خوش خلقی، امید به زندگی، در جامعه طنین‌انداز شود و طناب بدبختی و افسردگی و اضطراب از گردن مردمی که با جنگ به دنیا آمدند با جنگ زندگی کردند و بعضا با جنگ جان خود را از دست دادند برداشته شود؟


منبع: @arezoefarda



نظر شما درباره این مقاله:








دستور پزشکیان درباره کانون پرورش فکری
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 10:53

دستور پزشکیان درباره کانون پرورش فکری




نظر شما درباره این مقاله:








ایجاد تعادل در فشار و قندخون با اصلاح تغذیه
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 10:28

ایجاد تعادل در فشار و قندخون با اصلاح تغذیه


اگرچه با پیشرفت فناوری‌های پزشکی، درمان‌های بیشتر بیماری‌ها کشف شده‌ است و امید به زندگی از نظر علم پزشکی افزایش یافته اما در واقعیت، بیماری‌های مزمنی وجود دارد که شاخص سلامتی را با کاهش مستمر روبه‌رو کرده است.

خون؛ شمشیری دو دم در رگ‌های انسان

خون، در عین حال که حیات‌بخش بوده و زندگی بدون آن ممکن نیست، بستر برخی از بیماری‌های مهمی است که امروزه جوامع بشری را درگیر خود کرده است. افزایش یا کاهش فشار خون، هر کدام می‌تواند سلامت انسان را با خطر جدی روبه‌رو کند و درصد مواد موجود در آن نیز اگر اندکی جابه‌جا شود، زندگی روزمره را مختل می‌کند. برخی از بیماری‌های خونی ریشه ژنتیکی دارند و برخی دیگر با عوامل خارجی شکل گرفته و ادامه پیدا می‌کنند و کیفیت سلامتی انسان را تحت‌تاثیر قرار داده و زندگی روزمره مبتلایان را کاملا عوض می‌کنند.

فشار خون بالا؛ قاتل خاموش

فشار خون بالا یک وضعیت شایع و خطرناک است که در آن فشار خون موجود در رگ‌ها تحت عوامل مختلفی به ‌طور مداوم افزایش می‌یابد و به ‌طور مستقیم سبب افزایش خط بروز بیماری‌های قلبی سکته مغزی و نارسایی کلیه می‌شود.

این بیماری به عنوان یکی از قاتلان خاموش انسان نیز شناخته می‌شود، زیرا مبتلایان به آن هیچ علامت مشخصی تا زمانی که دچار بیماری‌ها و مشکلات برآمده از آن نشوند، ندارند و تازه وقتی دچار عوارض فشار خون بالا شوند، متوجه حضور این قاتل خاموش در رگ‌های‌شان می‌شوند و به دنبال علاجی قطعی برای آن می‌گردند که البته تقریبا وجود ندارد. این قاتل خاموش عوامل مختلفی دارد که ژنتیک، چاقی، مصرف نمک زیاد و عدم فعالیت بدنی مناسب از آن جمله است و ممکن است فردی سال‌ها دچار آن باشد ولی علائمی که منجر به تشخیص بیماری شود، در وی آشکار نشود.

علایم این بیماری در صورت تشدید سردردهای شدید، به‌خصوص در ناحیه پشت سر، سرگیجه و تاری دید، تپش قلب یا نامنظم شدن ضربان قلب، خونریزی بینی و تنگی نفس، به‌ویژه هنگام فعالیت بدنی است اما درنهایت این پزشک است که تشخیص دقیق ابتلا به فشار خون بالا را تایید می‌کند.

رابطه سن و فشار خون

براساس مطالعات گسترده‌ای که در کشورهای مختلف جهان صورت گرفته، سن افرادی که بیشترین خطر ابتلا به پرفشاری خون را دارند، معمولا بالای ۴۵ سال است. در این گروه سنی، مردان بیشتر از زنان به پرفشاری خون دچار می‌شوند. اما پس از ۶۵ سالگی، این الگو معکوس شده و زنان نسبت به مردان بیشتر تحت تاثیر پرفشاری خون قرار می‌گیرند. در این میان گسترش فشار خون در میان جوانان، زنگ خطر جدی را به صدا درآورده است. میزان شیوع فشار خون بالا در جوانان بیشتر از آن چیزی است که قبلا تصور می‌شد و براساس مطالعات انجام شده در حال حاضر تقریبا یک‌پنجم جوانان به آن دچار هستند.

مطالعات موردی مختلفی در شهرهای ایران و دیگر کشورهای جهان صورت گرفته است که به عنوان نمونه یک مطالعه در میان جوانان شاغل در شهر بیرجند -‌که نتایج آن در سال ۱۴۰۲ در مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند منتشر شده است‌- نشان می‌دهد شیوع فشارخون بالا ۳/۵ درصد و پیش‌فشارخون بالا ۲/۳۴ درصد در میان نمونه‌ای به اندازه ۱۱۸۰ نفر در این شهر است.

در همین مطالعه براساس آنالیز رگرسیون لوجستیک، متغیرهای سن، جنسیت، محل کار و سابقه فامیلی رابطه معنی‌داری با فشارخون بالا و متغیر‌های جنسیت، نمایه توده بدن و وضعیت اجتماعی اقتصادی ارتباط معنی‌داری با پیش‌فشارخون بالا داشته است.

فشار خون بالا در گروه سنی ۳۵-۲۰ سال ۸/۳درصد و در گروه سنی ۴۰-۳۶ سال ۵/۷درصد بود و شیوع پیش فشارخون بالا براساس سن، در گروه سنی ۳۵-۲۰ سال ۸/۳۰ و در گروه سنی ۴۰-۳۶ سال ۹/۳۴درصد است. نتایج مشابهی از مطالعات فشار خون بالا در کشورهای دیگر نیز به دست آمده است و نشان می‌دهد فشارخون بالا در گروه سنی ۳۵-۲۰ به ‌طور معناداری افزایش یافته است.

دیابت، همراه بشر از گذشته تا امروز

دیگر بیماری‌ای که آن هم با خون انسان سر و کار دارد، افزایش یا کاهش قند خون است که دیابت نیز نامیده می‌شود. اگر در میزان قند خون انسان، کمبودی به وجود ‌آید یا میزان آن از حد مجاز افزایش یابد، سلامت انسان مورد تهدید واقع می‌شود و زندگی روزمره تحت‌تاثیر قرار می‌گیرد. افزایش یا کاهش قند خون با ترشح انسولین در بدن کنترل می‌شود، یعنی اگر قند دریافتی از میزان ۱۸۰ میلی‌گرم در دسی‌لیتر بالاتر باشد، انسولین از سلول‌های سازنده آن در بدن ترشح شده و میزان آن را به حد نرمال می‌رساند و اگر از این حد مجاز پایین‌تر باشد، ترشح انسولین کمتر شده و قند بیشتری وارد خون می‌شود.

براساس مطالعاتی که در دانشگاه استنفورد صورت گرفته و نتایج آن در مجله دیابت امریکا به چاپ رسیده، چندین نسخه ژنتیکی متفاوت را در هورمون موثر در ترشح انسولین شناسایی شده که این نسخه‌های متفاوت در برخی جوامع انسانی بیش از دیگر جوامع مشاهده می‌شوند. نتایج مطالعات این کارشناسان همچنین نشان می‌دهد تکامل باعث ایجاد نسخه‌های ژنتیکی جهش یافته می‌شود و این جهش‌های ژنتیکی در بروز دیابت و نرخ شیوع این بیماری تاثیرگذار هستند و افرادی که دارای نسخه‌های جدید هستند، سریع‌تر از افرادی که ژن‌های قدیمی و متعلق به اجدادشان را دارند، دچار افزایش قند خون می‌شوند.

دیابت در جهان

دیابت یکی از شایع‌ترین بیماری‌های غیرواگیر در جهان است. براساس مطالعات انجام شده، این بیماری چهارمین علت مرگ و میر در بیشتر کشورهای توسعه‌یافته بوده و از هر ۱۰ بزرگسال در سراسر جهان یک نفر به آن مبتلا است. همین مطالعات نشان می‌دهد در هر ۵ ثانیه یک نفر به علت دیابت یا عوارض ناشی از آن جان خود را از دست می‌دهد و در این میان بیش از ۹۰ درصد بیماران، دیابت نوع ۲ دارند و تقریبا نیمی از آنها هنوز از بیماری خود اطلاع ندارند.

دیابت نوع ۲ معمولا بیماری میانسالان و سالمندان است اما طی سال‌های اخیر به علت افزایش میزان چاقی، عدم تحرک بدنی و رژیم غذایی نامناسب در گروه سنی نوجوانان و جوانان نیز به‌ طور فزاینده‌ای دیده می‌شود.

عوارض دیابت چیست؟

ازجمله شایع‌ترین عوارض دیابت، شروع بیماری‌های قلبی عروقی است. دیابت نوع ۲ یا سطح بالای قند خون خطر تجمع کلسترول روی دیواره رگ‌های خونی را افزایش می‌دهد. این رسوبات به مرور زمان جامد شده و پلاک‌هایی را تشکیل می‌دهند که شریان‌ها را باریک کرده و جریان خون را محدود می‌کنند و در ادامه منجر به تصلب شرایین می‌شوند. برخی اوقات پلاک‌های ناپایدار پاره می‌شوند و باعث ایجاد زنجیره‌ای از رویدادهای مخرب شده که به تشکیل لخته خون ختم می‌شود و می‌تواند جریان خون را در شریان‌های کوچک‌تر مسدود یا به‌ طور کامل متوقف کند و در نهایت حمله قلبی و سکته را افزایش می‌دهد.

ازسوی دیگر، افزایش سطح قند خون، ظرفیت اعصاب برای ارسال پیام را مختل می‌کند که می‌تواند منجر به نوروپاتی دیابتی شود. افراد مبتلا به دیابت همچنین دچار برخی بیماری‌های چشمی (رتینوپاتی) می‌شوند که ممکن است منجر به اختلال بینایی یا نابینایی شود که علل اصلی آن شامل سطوح بالای قند خون، فشار خون و کلسترول بالا است. دیابت همچنین می‌تواند به مشکلات کلیوی و درنهایت بیماری‌های کلیوی شود که بر اثر آنها کلیه‌ها عملکرد خود را از دست داده و از کار بیفتند که در این حالت دیالیز یا پیوند کلیه ناگزیر خواهد بود. دیابت کنترل نشده می‌تواند باعث زخم پا و ساق پا شود که درمان آن دشوار است و می‌تواند منجر به عفونت و در شرایط شدید، به قطع عضو منجر شود.

دیابت در ایران

دیابت در ایران نیز همانند دیگر کشورهای جهان بیماری مطرحی در میان بیماری‌های غیرواگیردار است و هر ساله افراد زیادی را با عوارض خود زمینگیر کرده هزینه زیادی برای اشخاص و سیستم درمانی ایجاد می‌کند. ‌براساس آمار منتشر شده از آخرین مطالعه کشوری در سال ۱۴۰۰، برآورد تعداد کل بیماران دیابتی در جمعیت بالای ۲۵ سال در ایران بیش از ۷ میلیون نفر و در همان سال شیوع دیابت نیز ۱۴.۱۵درصد (متوسط قند خون در جمعیت ذکر شده ۱۰۵.۵۱ میلی‌گرم در دسی‌لیتر بوده است) برآورد شد که سهم زنان ۱۴.۷۱درصد و سهم مردان ۱۳.۴۴درصد بود. همچنین شیوع پیش‌دیابت نیز در همین جمعیت، ۲۴.۷۹درصد بوده است که سهم زنان ۲۳.۵۴درصد و سهم مردان ۲۶.۳۵درصد بود. در این میان میزان آگاهی از دیابت ۷۳.۲۹درصد، پوشش درمان ۶۵.۰۵درصد و درمان موثر ۳۱.۰۶درصد بوده است.

نقش تغییر سبک زندگی در شیوع دیابت و فشار خون

براساس مطالعات انجام شده، نیاز به اتخاذ رویکردی جامع برای پیشگیری و مدیریت هر دو وضعیت تهدید‌کننده سلامت، یعنی دیابت و فشار خون بالا وجود دارد و دانشمندان هنوز در ابتدای کشف مقرون‌به‌صرفه‌ترین ابتکارات برای ترویج تغییرات سبک زندگی پایدار و تضمین برابری و دسترسی به خدمات بهداشتی برای همه هستند.

به گفته محققان درنظر گرفتن دیابت و فشار خون بالا به عنوان یک موضوع ویژه و تغییر تغذیه و سبک زندگی برای ایجاد تعادل در فشار و قند خون می‌تواند به رسیدن به راهکاری جامع برای کنترل این دو بیماری خاموش منجر شود. یک مطالعه موردی از سوی دکتر آلتوبلی و همکاران که در سال ۲۰۲۰ برای سیستم‌های مراقبت ملی از دیابت در کشورهای اروپایی اجرا شده، شیوع بالای دیابت نوع ۲ و عوامل خطر اصلی آن را در اروپا با تنوع زیاد بین کشورهای اروپایی و بین جنسیت‌ها نشان می‌دهد.

در بررسی دیگری نتایج حاصل از ۶۶ بررسی و متاآنالیز نشان داد که پیروی از یک الگوی غذایی سالم مانند الگوی غذایی مدیترانه‌ای و همچنین مصرف زیاد غلات کامل، محصولات لبنی کم‌چرب، ماست، روغن زیتون، شکلات فیبر و فلاونوئیدها به ‌طور قابل‌توجهی خطر ابتلا به دیابت را کاهش می‌دهند. در میان مطالعات مشاهده‌ای منتشر شده، چندین یافته جالب در رابطه با رفتارهای غذایی و سبک زندگی در سنین مختلف سلامت و گروه‌های جمعیتی خاص مشاهده شده است.

در یک مطالعه آینده‌نگر با مشارکت ۲۷۸۴۴ کارگر بزرگسال، مشخص شد که در یک دوره نظارت ۵ ساله، عوامل سبک زندگی مانند رژیم غذایی، فعالیت بدنی، سیگار کشیدن و وزن بیش از حد بدن با تداوم پیش دیابت و پیشرفت به دیابت T۲ مرتبط است. در دومین مطالعه مقطعی در بزرگسالان ظاهرا سالم، یک الگوی غذایی از نوع غربی غنی شامل گوشت قرمز و فرآوری شده، غذاهای دریایی و محصولات سرخ شده با افزایش خطر ابتلا به پیش دیابت مرتبط دانسته شد، درحالی که یک الگوی غذایی غنی از تخم‌مرغ، شیر و قهوه با کاهش پیش دیابت مرتبط بود.

اصلاح تغذیه را جدی بگیرید

مطالعات صورت گرفته در میان جوانان و نوجوانان نشان می‌دهد یک الگوی غذایی که با افزایش مصرف مرغ و شیرینی‌ها و مصرف کم میوه‌ها مشخص می‌شود، ارتباط مثبتی با افزایش سطح انسولین دارد. در مورد سالمندان نیز اصلاح سبک زندگی برای کاهش خطر ابتلا به دیابت T۲ برای کنترل بهتر قند خون در افراد مسن موثر است. یکی از مواد غذایی مناسب برای کاهش فشار خون، ماهی سالمون و سایر ماهی‌های چرب است که منبعی عالی از چربی‌های امگا ۳ بوده و در کنار کاهش فشار خون، فواید قلبی قابل توجهی نیز دارند. این چربی‌ها ممکن است با کاهش التهاب به کاهش سطح فشار خون کمک کنند و گنجاندن آنها در رژیم غذایی افراد مبتلا به فشار خون بالا موثر بوده است.

تغییر روغن مورد استفاده از دیگر تغییرات تغذیه‌ای مفید برای کاهش فشار خون و ایجاد تعادل است که در این میان روغن زیتون به دلیل مواد مغذی و ترکیبات گیاهی موجود در آن مانند چربی امگا ۹ و پلی‌فنول‌های آنتی اکسیدانی، می‌تواند جایگزین موثری برای دیگر روغن‌ها به حساب آمده و سبب کاهش فشار خون در استفاده مستمر شود.

در این میان برخی روغن‌های جدید، سبب ایجاد تعادل در فشار خون و تراز شدن قند خون به‌طور همزمان می‌شوند و متخصصان تغذیه استفاده از آنها را توصیه می‌کنند. مواد غذایی مختلف دیگری نیز مانند سیب‌زمینی و کیوی دارای اثر لازم روی فشار خون بالا معرفی شده‌اند اما باید دقت کرد که مصرف مواد غذایی باید به اندازه و تحت نظر متخصص تغذیه و براساس نیاز هر فرد باشد تا ضمن موثر بودن، با داروهای مصرفی نیز تداخل ایجاد نکند.

روزنامه اعتماد



نظر شما درباره این مقاله:








چه بر سر قوی‌ترین اقتصاد اروپا آمده است؟
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 9:27

چه بر سر قوی‌ترین اقتصاد اروپا آمده است؟


کریستینا ج. اورگاز
بی‌بی‌سی موندو

«پایان معجزه آلمان»؛ چه بر سر قوی‌ترین اقتصاد اروپا آمده است؟

آلمان دوره‌ای پرتلاطم را پشت سر می‌گذارد. شاخص‌های اقتصادی این کشور سال‌هاست تضعیف شده و جایگاه آن را به عنوان یک «معجزه اقتصادی» را تهدید می‌کنند. با شکنندگی بزرگ‌ترین اقتصاد منطقه یورو، کشورهای دیگر قاره نیز آسیب خواهند دید.

آلمان دیگر «قهرمان جهانی صادرات» نیست؛ عنوانی که زمانی در بازارهای بین‌المللی با آن شناخته می‌شد.

در اوج دوران جهانی‌ شدن، آلمان به بزرگ‌ترین صادرکننده جهانی تبدیل شد. گاز ارزان روسیه، سوخت صنایع این کشور را تامین می‌کرد و چین شریک تجاری بزرگ آن بود. شرکت‌های خودروسازی، مواد شیمیایی و مهندسی روزهای خوشی را سپری می‌کردند.

اما دنیایی که در آن آلمان یکه‌تاز بود دیگر وجود ندارد. رخدادهایی مانند برگزیت، تعرفه‌های ترامپ، حمله روسیه به اوکراین و ظهور چین - که از یک خریدار به رقیب بدل شده است - به مدل صنعتی آلمان ضربه وارد کرد.

البته این‌ها تنها دلایل نبودند. ولفگانگ مونشاو، مدیر رسانه تخصصی «یورو اینتلیجنس» و نویسنده کتاب «ورشکسته: پایان معجزه اقتصادی آلمان»، می‌گوید: «شاید بزرگ‌ترین شوک از سوی دنیای فناوری وارد شد.»

«آلمان امروز یکی از بدترین شبکه‌های تلفن همراه در اروپا را دارد. سیستم فکس همچنان در ارتش و مطب‌های پزشکی حکمرانی می‌کند و بسیاری از فروشگاه‌ها هنوز فقط پول نقد می‌پذیرند.»

مونشاو می‌نویسد: «به عنوان مثالی از دلیل عقب افتادن کشور می‌توان به این نکته اشاره کرد که در ابتدا مدیران صنعت خودروسازی آلمان - که عمدتا مرد بودند - خودروهای برقی را اسباب‌بازی دخترانه می‌پنداشتند.»

به گفته مونشاو این افول سال‌هاست که در حال شکل‌گیری است. «بدترین تصمیم‌ها در دوران زمامداری آنگلا مرکل گرفته شد. در دهه ۲۰۱۰ آلمان وابستگی خود به گاز روسیه را افزایش داد، در زیرساخت‌های دیجیتال و فیبر نوری کمتر سرمایه‌گذاری کرد و وابستگی خود به صادرات را افزایش داد… این مدلی است که به دلایل مختلف دیگر منسوخ شده است.»

با وجود آن که مرکل به عنوان رهبر جهان غرب تحسین می‌شد، مونشاو می‌گوید فقدان اصلاحات اقتصادی چشمگیر و تمرکز بیش از حد بر سیاست خارجی به ضرر نوآوری و برنامه‌ریزی اقتصادی بلندمدت تمام شد.

امروز شرکت‌های بزرگ شیمیایی، مهندسی و خودروسازی با مشکلاتی روبرو شده‌اند و در کنار آن‌ها کسب‌وکارهای کوچک‌تر که تامین‌کننده قطعات هستند نیز آسیب دیده‌اند.

نمونه بارز این وضعیت در حال حاضر فولکس‌واگن است. بزرگ‌ترین کارفرمای بخش خصوصی آلمان برای نخستین بار در ۸۷ سال گذشته درباره تعطیلی کارخانه‌هایش در این کشور هشدار داده است.

«ساخت آلمان» روزگاری نماد فناوری پیشرفته و قابل اعتماد بود، اما به گفته مونشاو آلمان نتوانست صنعت مهندسی مکانیک خود را با مدل دیجیتال تطبیق دهد.

علاوه بر همه اینها، ائتلاف حاکم به رهبری اولاف شولتز، صدراعظم آلمان چندی پیش فرو پاشید که باعث شد کشور بدون بودجه عمومی بماند و مجبور به اعلام انتخابات جدید در فوریه ۲۰۲۵ شود.

چطور ممکن است یکی از پیشرفته‌ترین کشورهای جهان در زمینه فناوری، از دیگران عقب مانده باشد؟

در مصاحبه با ولفگانگ مونشاو، عوامل مختلفی را بررسی کردیم که باعث شد اقتصاد پیشرو منطقه یورو به این وضعیت دچار شود.

* امروز آلمان با اقتصادی با رشد بسیار پایین روبرو است، مسئله‌ای که برای هیچ‌کس عادی نیست. چه اتفاقی برای اروپا خواهد افتاد؟

اروپا آسیب خواهد دید. آلمان که موتور رشد آن بود، اکنون با رکود خود تمایل سیاسی کمتری برای اجرای طرح‌های بزرگ حمایتی در اتحادیه اروپا دارد. این کشور یکی از بزرگ‌ترین تأمین‌کنندگان خالص بودجه اتحادیه است.

دیگر نمی‌توان مانند قبل به آلمان که اکنون در رکود است، برای تامین مالی اتحادیه اروپا اعتماد کرد و ممکن است تمایل خود را به تامین مالی جنگ اوکراین نیز از دست بدهد.

چون بدون رشد اقتصادی، فضای مالی برای گسترش بودجه وجود ندارد. بنابراین ما شاهد تصمیم‌های دشواری خواهیم بود که همه آن‌ها با هم مرتبط هستند.

* آیا کشوری وجود دارد که بتواند به‌عنوان موتور اروپا جایگزین آلمان شود؟

فکر نمی‌کنم هیچ کشوری وجود داشته باشد که بتواند جایگزین آلمان شود، به‌ ویژه با در نظر گرفتن ابعاد و اندازه آن. آلمان با ۸۵ میلیون نفر جمعیت از مجموع ۵۰۰ میلیون جمعیت اتحادیه اروپا، اقتصادی دارد که حدود ۲۰ درصد بزرگ‌تر از دومین اقتصاد اتحادیه است.

* معجزه اقتصادی آلمان از چه زمانی آغاز شد؟

این معجزه در واقع پس از جنگ جهانی دوم شروع شد. در اواخر دهه ۱۹۴۰، دوره‌ای از تاسیس شرکت‌های جدید و پویایی اقتصادی بر پایه مهندسی و صنعت آغاز شد.

خطوط لوله نفت و گاز و رآکتورهای هسته‌ای چرخ‌دنده‌های محرک اقتصاد آلمان بودند. این خطوط لوله بعدها دسترسی آلمان به نفت نروژ و گاز روسیه را فراهم کردند. این مرحله نخست از معجزه اقتصادی آلمان تا اواخر دهه ۱۹۷۰ ادامه داشت.

دوره ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ با مشکلات بیشتری همراه بود زیرا اتحاد دوباره آلمان هزینه زیادی در پی داشت. اما سال ۲۰۰۵ مرحله دوم آغاز شد که تا حدود سال ۲۰۱۸ ادامه داشت.

بین سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵، آلمان دوره‌ای از موفقیت را تجربه کرد که به آن «معجزه مدرن آلمان» گفته می‌شود.

از جمله عواملی که به این موفقیت کمک کرد اصلاحات بازار کار در دولت گرهارد شرودر، صدراعظم وقت آلمان، در سال ۲۰۰۳ بود که منجر به تعدیل دستمزدها و همچنین تامین گاز ارزان از روسیه و آزادسازی حمل و نقل شد.

یک دیگر از عوامل، تقاضای بالای اقتصادهای در حال رشد سریع مانند چین یا هند برای کالاهای صنعتی آلمان بود.

* چه نشانه‌هایی وجود دارد که «معجزه» به پایان رسیده است؟

در آمار و ارقام منتشر شده، این روند را می‌توان از حدود سال ۲۰۱۸ مشاهده کرد. اما این یک فرآیند تدریجی بوده که ریشه‌های آن به سال‌ها قبل برمی‌گردد.

آنچه برای آلمان رخ داده این است که بیش از حد به چند صنعت خاص به ویژه صنعت خودروسازی وابسته شد. این مسئله تا حدی غیر معمول است.

بیشتر کشورهای بزرگ مانند آمریکا، چین، برزیل یا ژاپن دارای صنایع متنوعی هستند. آن‌ها تنها به یک یا دو صنعت وابسته نیستند.

اما آلمان به شدت به صنایع خودروسازی، شیمیایی و همچنین مهندسی مکانیک وابسته شد.

این سه صنعت که برای اقتصاد آلمان بسیار حیاتی بودند، از سال ۲۰۱۸ مشکلات مشابهی را تجربه کرده‌اند.

* مشکلات این صنایع چه بودند؟

یکی از مشکلات، بحران ناشی از افزایش قیمت انرژی بود که به ویژه پس از حمله روسیه به اوکراین به یک مسئله مهم تبدیل شد. اما در صنعت خودروسازی، مسئله دیگری هم رخ داد: ناکامی در نوآوری.

این صنعت نتوانست در خودروهای الکتریکی حرفی برای گفتن داشته باشد. همچنان خودروهای قدیمی خود با سوخت فسیلی را می‌فروخت و در فناوری‌های اشتباه سرمایه‌گذاری می‌کرد.

امروز، تسلا و خودروسازان چینی در خودروهای الکتریکی پیشرو هستند و آلمانی‌ها عقب افتاده‌اند.

به نوعی، وسواس آلمان نسبت به صنعت، نشان‌دهنده ناتوانی این کشور در پذیرش این واقعیت است که اقتصادهای مدرن غربی بر پایه خدمات بنا شده‌اند، نه تولید.

* یکی از دوستانتان به شما گفته بود که این کتاب را ننویسید، چون آلمان در بازسازی خود، آن هم در زمانی که کمتر انتظار می‌رود، سابقه دارد. آیا این بار هم چنین اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا آلمان می‌تواند دوباره احیا شود؟

این بحران با بحران‌های قبلی متفاوت است. در گذشته مشکلات آلمان حول رقابت‌پذیری و هزینه‌ها می‌چرخید. اما این بحران از نوعی است که در آن آلمان، به عنوان یک کشور، در حال فروش محصولاتی منسوخ است که دیگر در خط مقدم فناوری قرار ندارند.

علت این امر این است که آلمان از انقلاب دیجیتال قرن بیست و یکم عقب ماند و سال‌ها در فناوری‌های اشتباه سرمایه‌گذاری کرد. در صنعت خودرو این موضوع به‌وضوح دیده می‌شود، چون اثرات آن آشکار است.

هم‌زمان شاهد روند کند دیجیتالی شدن صنایع موجود بودیم. فناوری دیجیتال جایگزین دستگاه‌های مکانیکی می‌شد که آلمان در آن‌ها پیشرو بود، اما این کشور نتوانست خود را با این تغییرات وفق دهد.

* آیا این پدیده در صنعت به همان بی‌میلی آلمان‌ها نسبت به دیجیتال‌سازی مربوط است که در کتاب «ورشکستگی» به آن اشاره شده؟

فکر می‌کنم همین‌طور است. این موضوع در بسیاری از جنبه‌های زندگی عمومی و همچنین در بسیاری از بخش‌های دولتی که همچنان از دستگاه‌های فکس استفاده می‌کنند، مشهود است. همین موضوع در سیستم پزشکی هم دیده می‌شود.

در زمینه‌های دیگر وجود دارد مثل تلفن همراه و پوشش شبکه آن که در بسیاری از مناطق بسیار ضعیف است و همین طور در توسعه فیبر نوری که بسیار عقب‌مانده است.

* آیا فکر می‌کنید جامعه آلمان فناوری‌هراس است؟

بله. و این تنها به حوزه دیجیتال محدود نمی‌شود. در جامعه آلمان نوعی نگرش ضد فناوری وجود دارد. همین موضوع را می‌توان در مورد استفاده از پول الکترونیکی یا حتی کارت‌های اعتباری مشاهده کرد.

به عنوان مثال، در مورد انرژی هسته‌ای می‌توان گفت آلمان هرگز نزدیک به وقوع یک حادثه هسته‌ای نبود. با این حال تصمیم گرفت نیروگاه‌های هسته‌ای خود را تعطیل کند، در حالی که در دیگر کشورها، این نیروگاه‌ها بخش بسیار مهمی از تامین انرژی ارزان هستند.

* در کتاب شما آمده است که موفقیت آلمان در دهه‌های گذشته پایه‌گذار بحران فعلی این کشور بوده است. یعنی آنچه در گذشته به موفقیت آلمان کمک کرد، اکنون به ضرر آن تمام شده است. آیا این کمی متناقض نیست؟

دقیقا همین‌طور است. چیزی که در یک دوره نقطه قوت آلمان بود، اکنون به نقطه ضعف آن تبدیل شده است. آلمان به شدت به روسیه و چین وابسته بود و تا زمانی که شرایط ژئوپلیتیک مناسب بود، این مدل با رشد و شکوفایی همراه بود. همین امر درباره فناوری نیز صدق می‌کند.

اما اکنون هر دو عامل تغییر کرده‌اند، در حالی که شرکت‌ها همچنان همان رویه قبلی را دنبال می‌کنند و به تلاش برای تجارت با روسیه و چین ادامه می‌دهند.

آلمان همچنان شرکت‌های خوبی دارد، اما سودهای کلانی که پیش‌تر در حوزه مهندسی به دست می‌آورد، اکنون دیگر حاصل نمی‌شود. این سودها اکنون در حوزه هوش مصنوعی و فناوری‌های دیجیتال به دست می‌آید.

سود زیادی که شرکت‌های آلمانی قبلا از آن‌ها برخوردار بودند، اکنون کاهش یافته‌ است. به نظر من این مسئله کلیدی است. آلمان نتوانسته خود را با تغییرات تطبیق دهد، و به همین دلیل در شرایط کنونی گرفتار شده است.

* خواندن این جمله در کتاب برایم شگفت‌آور بود: «بدترین تصمیمات برای آلمان در دوران طولانی صدارت آنگلا مرکل گرفته شد، زمانی که او به عنوان رهبر جهان آزاد ستایش می‌شد». در آن دوران چه اتفاقی افتاد؟

مرکل عمدتا بر سیاست خارجی تمرکز داشت. او علاقه‌ای به اصلاحات اقتصادی نداشت؛ فکر نمی‌کنم کسی به یاد بیاورد که در دوران او هیچ‌گونه اصلاحات اقتصادی مهمی، به جز افزایش سن بازنشستگی، تصویب شده باشد.

البته او در آلمان چهره‌ای بدون جایگزین بود. تشکیل هیچ ائتلافی بدون حمایت یا حضور او امکان‌پذیر نبود. مرکل به لحاظ شخصی نیز بسیار محبوب بود، و دوران او یک دوره خوب به‌شمار می‌رفت.

رشد اقتصادی قوی بود، و معمولا دولت‌ها زمانی که همه چیز خوب پیش می‌رود، به سراغ حل مشکلات نمی‌روند.


ولفگانگ مونشاو، مدیر رسانه تخصصی «یورو اینتلیجنس» و نویسنده کتاب «ورشکسته: پایان معجزه اقتصادی آلمان»

آلمان در آن دوران از بسیاری از پیشرفت‌های فنی فاصله گرفت. همچنین در همان دوره بود که این کشور به شدت به چین و روسیه وابسته شد و تصمیم به تعطیلی نیروگاه‌های هسته‌ای گرفت.

تصمیمات بسیاری گرفته شد که اکنون، در نگاه به گذشته، به‌عنوان اقداماتی اشتباه تلقی می‌شود. مرکل پشت یک توافق گسترده سرمایه‌گذاری با چین بود.

البته من شخصا او را مسئول تمام مشکلات کنونی آلمان نمی‌دانم و تقصیر را به گردن هیچ فرد خاصی نمی‌اندازم.

امروز، آلمان با یک اقتصاد بسیار کم‌رشد روبرو است و مردم می‌پرسند چه اتفاقی افتاده است. در کتابم توضیح داده‌ام که این تصمیم‌های نادرست در طی دهه‌های گذشته گرفته شده است.

اما در عرصه بین‌المللی، مرکل با بحران یورو در سال ۲۰۰۸، الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴، موج‌های مهاجرتی به اروپا و همه‌گیری کووید-۱۹ روبه‌رو شد.

او در همه این زمینه‌ها به عنوان رهبر دیپلماسی اروپا درخشید. رابطه بسیار نزدیکی با باراک اوباما در آمریکا داشت و با ولادیمیر پوتین نیز همکاری می‌کرد.

مرکل حضوری بسیار جهانی داشت، اما کسی نبود که از نظر استراتژیک به قدرت اقتصادی و ژئوپلیتیک فکر کند. او اولویت‌های دیگری داشت.

بزرگ‌ترین توانایی او در سیاست آلمان این بود که توانایی هدایت ائتلاف‌ها بین احزاب چپ و راست را داشت. این کار آسانی نیست. او مدیری بسیار، بسیار توانمند بود و همین دلیل بقای طولانی‌مدتش بود.

نمی‌خواهم ارزش کار او را کم کنم. فقط می‌گویم بسیاری از مشکلاتی که آلمان امروز با آن‌ روبه‌رو است، نتیجه اشتباهاتی قابل پیش‌بینی بود که او در دوران صدارتش مرتکب شد. این موضوع واضح بود.

سیاست انرژی احتمالا بارزترین مثال است، اما صنعت خودروسازی نیز نمونه دیگری است.

به غول‌های بزرگ فناوری در جهان نگاه کنید. تقریبا همه آن‌ها آمریکایی هستند و تعداد کمی هم از چین. هیچ غول فناوری‌ای در اروپا وجود ندارد.

اما آلمان کشوری است که می‌توانست چنین چیزی داشته باشد. این کشور اقتصاد بزرگی دارد و پول زیادی در اختیار دارد. اما این بخشی از میراث مرکل است که بازسازی آن بسیار دشوار خواهد بود.



نظر شما درباره این مقاله:








ستیز بنیادگرایی‌ شیعی و سنی
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 8:46

ستیز بنیادگرایی‌ شیعی و سنی


علی صاحب‌الحواشی

سقوط حلب، سومین حلقه از زنجیره وقایع حیرت‌افکن یکسال اخیر، بعد از ویرانی حماس و شکستن کمر حزب‌الله لبنان بود؛ همان حلب و سوریه‌ای که نیروی هوای روسیه از هوا، و به‌اصطلاح “مدافعان حرم” قاسم‌سلیمانی از زمین، چنان بر سر اهالی آبادی‌هایش ویران کردند که “زمین‌سوخته” شد، تا به‌دست‌اش آورند.

روسیه می‌خواست از پایگاه دریایی خود بر ساحل سوری مدیترانه صیانت بکند که ضامن‌ اقتدارش بر حوزه آن دریاست، و جمهوری‌اسلامی می‌خواست از خطوط مواصلاتی لجستیکی خود به حزب‌الله لبنان حفاظت بکند که از سوریه می‌گذشت. این بود که هردو متحد شدند تا خیزش عظیم مردم سوریه علیه بشار اسد را درهم‌بکوبند، و به هزینه‌های گزاف انسانی چنین هم کردند.

اما امروز که حزب‌الله لبنان خاکسترنشین شده است، مصیبت دیگری برایش در حال رقم‌خوردن است: با تسخیر حلب، بندناف تغذیه او از جمهوری‌اسلامی در خطر قطع‌شدن قرار گرفته است.

این درحالیست که روسیه مشغول جنگ اوکراین است و امکان زیادی از تحرک در سوریه را ندارد، و جمهوری‌اسلامی هم فرورفته در باتلاق ابربحران‌های اجتماعی‌سیاسی‌اقتصادی و بین‌المللی، مفلس و زمین‌گیر گشته است تا نتواند از نو در سوریه گرد‌وخاکی بکند؛ قاسم‌سلیمانیِ خالدابن‌ولید “سیف‌الله”اش را هم ندارد که از نو صغیر و کبیر آنجا را به‌خاک‌وخون بکشد.

حالا نوبت‌ بنیادگراییِ سنیِ اخوان‌المسلمینیِ اردوغان است که بنیادگرایی امامیه جمهوری اسلامی را در سوریه “قیچی‌بکند”. این اتفاقی‌ است که این روزها در سوریه در جریان است و همین‌امروز، حلب را نیز تصرف کرد.

در این گیر‌ودار، بی‌تردید اسرائیل از به جان‌هم افتادن این دو بنیادگرایی اسلامی بسیار خرسند است، به‌ویژه که دست برتر را ترکیه‌ی پرمایه‌ی اعتلایافته دارد و دست فروتر را جمهوری‌اسلامیِ مفلس و درمانده. آنچه در این‌میان برای اسرائیل اهمیت دارد، قطع شدن خطوط مواصلاتی جمهوری‌اسلامی به بقیه‌السیف حزب‌الله در لبنان است، همان‌که قاسم‌سلیمانی برای برقرار داشتن‌اش ده‌ها هزاران‌نفر سوری را بی‌دریغ‌ و بی‌افسوس کُشت. 

ذات و بن‌مایه همه “بنیادگرایی‌ها”، نفرت است! دشمنی بنیادگرایان مسلمان شیعه و سنی از هم، بسی بیش از دشمنی هریک از آن‌ها با اسرائیل یا که با غرب است. داعش را که دیدیم؛ یادتان هست وقتی محمدمرسی به تهران آمد، در آن کنفرانس کذایی، به کوری چشم میزبانش چه سلام‌ و صلوات غرایی به ابوبکر و عمر و عثمان فرستاد و بدون ملاقات با خامنه‌ای هم ایران را ترک نمود؟! این یک چشمه کوچک از نفرت‌ پرلهیب بین‌ بنیادگرایان مسلمان بود!

جمهوری‌اسلامی از بدو تاسیس تلاش بسیاری کرد تا “محبوب‌قلوب” اهل سنت بشود. منتها چون بغض‌ و کینه‌اش از آنان را نمی‌توانست در پس‌ پرده نفاقی که داشت پنهان سازد، باورش نکردند، محلش نگذاشتند، و نتوانست چنان شود که دوست داشت بشود. بهترین‌شان، امویان ناصبی “حماس” و “جهاد اسلامی” بودند که پول‌های اهدایی جمهوری‌اسلامی را گرفتند و خوردند و سخنگوی “جهاداسلامی” در مصاحبه با مخبر آن شبکه عربی، شرم نکرد تا شیعه را برابر با کافر بگیرد! بغض و کینه را ببین که حتی دیپلماسی را هم وتو می‌کند!

بنابراین در متن‌وبستر بنیادگرایی اسلامیِ شیعی و سنی، حقا که:
اگر از هردو جانب جاهلان‌اند
وگر زنجیر باشد، بگسلانند!

جنگ جمهوری اسلامی در سوریه - که با عنوان ریاکارانه “دفاع از حرم” به مردم ایران فروخته شد - سرانجام پس از فجایعی که به‌بار آورد، مغلوبه شد!
برای ابعاد فاجعه‌ای که جهت تضمین خطوط مواصلاتی حزب‌الله انجام‌ شد، فقط توجه کنید که در جنگ غزه چهل‌ هزار فلسطینی کشته‌ شدند و در جنگ جمهوری‌ اسلامی در سوریه بیش از چهار صد هزار سوری مقتول گشتند، مجروحان و بی‌خانمانان به‌کنار! همه این‌ها تصدق سر حزب‌الله بود که اسرائیل دست‌آخر کمرش را شکست! و بی‌تردید اکثریت ایرانیان این را به‌فال نیک گرفتند!

بنیادگرایان امامیه، جهان‌اسلام را که نتوانستند به‌دست آرند، “خانه” را هم در قمار سیاست باختند! اینت ورشکستگی و روسیاهی...

منبع: تلگرام نویسنده
https://t.me/sahebolhavashi



نظر شما درباره این مقاله:








گفت‌وگوی رضا گوهرزاد با داوید پارسیان ">
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 8:34

گفت‌وگوی رضا گوهرزاد با داوید پارسیان


جرا شوينيسم ملي به تقویت موقعیت جمهوری اسلامی منجر می‌شود؟



نظر شما درباره این مقاله:








گزارش رویترز از دیدار دیپلمات‌های اروپایی و ایرانی
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 30.11.2024, 7:17

گزارش رویترز از دیدار دیپلمات‌های اروپایی و ایرانی


رویترز / پریسا حافظی و جان آیریش

دیپلمات‌های اروپایی و ایرانی روز جمعه دیدار کردند تا بررسی کنند که آیا می‌توانند پیش از بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید در ماه ژانویه، گفت‌وگوهای جدی، از جمله درباره برنامه هسته‌ای مورد مناقشه ایران، آغاز کنند.

این نشست‌ها در ژنو که نخستین نشست پس از انتخابات آمریکا بود، در پی صدور قطعنامه‌ای از سوی اروپا در هفته گذشته برگزار شد که ایران را به دلیل همکاری ضعیف با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مورد انتقاد قرار داده بود. این قطعنامه خشم تهران را برانگیخت.

یک مقام ارشد ایرانی به رویترز گفت که تهران انتظار دارد این مذاکرات “سخت و جدی” باشد. وی افزود که تهران هفته آینده، روسیه و چین را - که امضاکنندگان غیرغربی توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ با ایران هستند و ترامپ در دوره قبلی خود آن را ترک کرد - در جریان تحولات قرار خواهد داد.

ترامپ، که پس از خروج از توافق هسته‌ای، سیاست “فشار حداکثری” را در پیش گرفت و هدف آن ضربه زدن به اقتصاد ایران بود، در حال تشکیل دولت جدید خود با حضور افرادی است که به مواضع سختگیرانه علیه ایران شهرت دارند.

مجید تخت‌روانچی، معاون وزیر امور خارجه و مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای ایران، روز پنجشنبه با انریکه مورا، هماهنگ‌کننده اتحادیه اروپا، دیدار کرد و روز جمعه نیز با دیپلمات‌های ارشد بریتانیا، آلمان و فرانسه - که با عنوان E3 شناخته می‌شوند - گفت‌وگو کرد.

در حالی که بازگشت ترامپ به قدرت سؤالات بسیاری را ایجاد کرده است، چهار دیپلمات اروپایی گفتند که کشورهای E3 بر این باورند که اکنون زمان تعامل است، زیرا فرصت در حال از دست رفتن است.

مورا گفت که این تبادل نظرها “صریح” بوده و بر حمایت نظامی ایران از روسیه، وضعیت خاورمیانه و پرونده هسته‌ای متمرکز بوده است.

مقام ارشد ایرانی نیز گفت که این سه موضوع “به یکدیگر مرتبط” هستند.

سطح بی‌اعتمادی میان دو طرف زمانی آشکار شد که کشورهای اروپایی عضو توافق هسته‌ای ۲۰۱۵، در ۲۱ نوامبر قطعنامه‌ای را در هیئت حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تصویب کردند که ایران را مورد انتقاد قرار می‌داد.

تهران در واکنش به این قطعنامه به آژانس اطلاع داد که قصد دارد تعداد بیشتری از سانتریفیوژهای غنی‌سازی اورانیوم را در تأسیسات غنی‌سازی خود نصب کند.

این مقام ارشد ایرانی گفت: “اگر ما نقشه راهی را با فرانسه، بریتانیا و آلمان برای حل مناقشه هسته‌ای نهایی کنیم، توپ در زمین آمریکا خواهد بود که توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ را احیا کند یا از بین ببرد.”

یک مقام اروپایی نیز گفت که هدف اصلی، تلاش برای توافق بر سر یک جدول زمانی و چارچوب مشخص برای آغاز مذاکرات جدی است، به‌گونه‌ای که تعهدی روشن از سوی ایران برای شروع مذاکرات ملموس پیش از ورود ترامپ وجود داشته باشد.

کشورهای E3 در ماه‌های اخیر موضع سختگیرانه‌تری علیه ایران اتخاذ کرده‌اند، به‌ویژه از زمانی که تهران حمایت نظامی خود از روسیه را افزایش داد. با این حال، آنها همواره تأکید کرده‌اند که خواهان حفظ سیاست فشار و گفت‌وگو هستند.

مقامات ایرانی می‌گویند که هدف اصلی آنها یافتن راه‌هایی برای تضمین لغو تحریم‌ها خواهد بود.

هراس از جنگ

توافق ۲۰۱۵ تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران را در ازای پذیرفتن برخی محدودیت‌ها در برنامه هسته‌ای توسط تهران لغو کرد. از زمانی که ترامپ از این توافق خارج شد، ایران برنامه هسته‌ای خود را تسریع کرده و توانایی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای نظارت بر آن را محدود کرده است. 

کِلسِی داونپورت، مدیر سیاست عدم اشاعه در انجمن کنترل تسلیحات، گفت: “تا زمانی که ترامپ قدرت را به دست گیرد، توافقی حاصل نخواهد شد یا مذاکرات جدی درباره چارچوب یک توافق صورت نمی‌گیرد.” 

این مذاکرات همچنین در حالی برگزار می‌شود که نگرانی‌ها از شعله‌ور شدن جنگ تمام‌عیار میان ایران و رقیب سرسخت آن، اسرائیل، ادامه دارد، هرچند که آتش‌بسی در لبنان میان اسرائیل و متحدان ایران در حزب‌الله برقرار است. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، روز سه‌شنبه گفت که می‌خواهد تمرکز اسرائیل را به ایران معطوف کند. 

قدرت‌های اروپایی امیدوارند که ایران تصمیم بگیرد مذاکراتی را برای اعمال محدودیت‌های جدید بر فعالیت‌های هسته‌ای خود آغاز کند، حتی اگر این محدودیت‌ها به گستردگی توافق سال ۲۰۱۵ نباشد، با این هدف که تا تابستان به توافقی دست یابند. 

این اقدام می‌تواند زمان کافی برای اعمال محدودیت‌های جدید بر برنامه ایران و لغو تحریم‌ها پیش از پایان توافق در اکتبر ۲۰۲۵ فراهم کند. هنوز مشخص نیست که آیا ترامپ از این مذاکرات حمایت خواهد کرد یا خیر. 

اگر توافق جدیدی حاصل نشود، کشورهای E3 ممکن است فرایند موسوم به “بازگشت خودکار تحریم‌ها” (snapback) را آغاز کنند؛ فرایندی که در توافق ۲۰۱۵ پیش‌بینی شده و در آن موضوع به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده شده و تحریم‌ها می‌توانند دوباره اعمال شوند. 

ایران، که مدت‌ها است می‌گوید برنامه هسته‌ای‌اش صلح‌آمیز است، هشدار داده که در صورت وقوع این اتفاق، دکترین هسته‌ای خود را بازنگری خواهد کرد. 

یک مقام ارشد ایرانی گفت: “بازگشت خودکار تحریم‌ها مانعی جدی برای حل مناقشه هسته‌ای است.” 



نظر شما درباره این مقاله:








چپ، دموکراسی و اقتدارگرایی -۱
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 29.11.2024, 21:36

چپ، دموکراسی و اقتدارگرایی -۱


علیرضا بهتویی

پیش‌درآمد[۱]
به دوست نازنینی که از سال‌های دور می‌شناسم، گفتم که در حال نوشتنِ مطلبی هستم درباره‌ی «چپ و دموکراسی». چهره درهم کشید و گفت: چرا باز هم «چپ»؟ گمان نمی‌کنی که مفهوم چپ، به‌ویژه در کشور ما دِمُده و منسوخ شده است، به این دلیل ساده که تاریخش با خطاهای بزرگ و گاه فاجعه‌بار همزاد بوده است؟ فکر نمی‌کنی که چپ، آهنگِ خوشی را در ذهن مردم متبادر نمی‌کند؟ چپِ جهانی در چهره‌ی اتحاد شوروی هم شکست خورده و فروپاشیده است. این بنای فروپاشیده هم، نه‌تنها کارنامه‌ی مثبتی نداشت، بلکه به دلیل جنایات و کشتارهایی که در کشورِ مادر و مدل‌های مشابه در گوشه‌های مختلفِ جهان (به‌ویژه انواعِ جهان سومی آن) رخ داده، در تاریخ بشری، یادآورِ لحظه‌های خوش و انسانی هم نیست. از همه روشن‌تر آن‌که، آن چپ، با هزار من سریشم هم به دموکراسی نمی‌چسبد. امروزهِ روز، مردمِ ایران با دیکتاتوری از هر سنخی (به دلیلِ تجربه‌ی زیسته‌شان به‌ویژه در چهل و چند سال گذشته) رابطه‌ی خوشی ندارند. دنبالِ این نیستند که «فقط این‌ها بروند»، به بدیلِ «این‌ها» و این که چه‌قدر به امر دموکراسی پای‌بندند، سخت حساس‌اند. گمان نمی‌کنی که باید روی نام‌ها و مفاهیم تازه‌ای، به‌غیر از چپ، سرمایه‌گذاری کرد؟

گفتم: چون اندیشه‌ی «چپ» در ایران، با ایده‌های مارکسیست – لنینیستیِ اتحاد شوروی، گره خورده بود، «چپ» در وهله‌ی نخست، این معنایِ سوسیالیسمِ بلشویکی را به ذهن تداعی می‌کند. اما جانِ دل این نحله از چپ که تمامیِ چپ نیست. سوسیالیست‌های سوئدی (کشوری که من مجبور به مهاجرت به آنجا شدم و سال‌هاست در آن زندگی می‌می‌کنم)، مدلی از سوسیالیسم دموکراتیک ساخته بودند که از سال‌های ۱۹۳۰ تا پایان دهه‌ی ۱۹۸۰ میلادی با عنوانِ «مدلِ سوئدی» معروف بود و یکی از انسانی‌ترین و پیشرفته‌ترین مدل‌های زندگی اجتماعی به‌شمار می‌رفت. در آن جا آزادی و دموکراسی به معنایِ عمیق آن با عدالت اجتماعی گره خورده بود. پیشرفت اقتصادی، با زندگیِ خوب و مرفه برای همه‌ی مردم همراه بود. خب، این «مدلِ سوئدی» هم محصولِ اندیشه‌ی سوسیالیستی است و موجب سر‌بلندی همه‌ی آن‌هایی است که خود را با چپ و سوسیالیسم تعریف می‌کنند.

گفت: درست می‌گویی، سوسیال دموکراسی در اسکاندیناوی، دستاورد‌های آموزنده و قابلِ‌افتخاری داشته است. اما این کشورها سابقه‌ی دموکراسی و نهاد‌های دموکراتیک را قبل از «مدلِ سوئدی» هم داشتند. شاید درست به همین دلیل هم بود که سوسیالیسمِ‌شان دموکراتیک شد. اما در جهان پیرامونی (مثل کشور ما) که جولانگاه دیکتاتوری‌ها بوده، از این خبرها نیست. چپ در این کشورها با همان مدل شوروی و دیکتاتوری گره خورده است و سرنوشت دیگری هم نخواهد داشت.

گفتم: اما به امریکای جنوبی که نگاه می‌کنیم، در برزیل و اروگوئه در سال‌های گذشته و در شیلی و کلمبیایِ امروز می‌بینیم که چپ‌ها با آموختن از گذشته، کارنامه‌ی دیگری عرضه کرده‌اند. آن کشورها هم سال‌های سال، جولانگاه دیکتاتور‌ها از انواع گوناگون، با کشتارهای فراوان و جنایات بی‌رحمانه بوده‌اند. اما اکنون توانسته‌اند اصلاحاتِ عدالت‌پژوهانه برای بهبود زندگی فرودستانِ جامعه را با دموکراسی، حقوق اقلیت‌ها، بومیان، زنان و تلاش برای حفظ محیط زیست پیوند بزنند و کارنامه‌ی مثبتی ارائه کرده‌اند. ساده‌دل نباید بود که دموکراسی‌ها در این مناطق بی‌بازگشت نیست. این طور نیست که روند دموکراتیزه شدن در امریکای لاتین را دیگر خطری تهدید نمی‌کند. اساساً، دموکراسی‌ها را در همه جای جهان، در شمال و جنوبِ جهان، هر لحظه باید از شرِّ اقتدارگراها حفظ کرد. در جهان صنعتی و پیشرفته هم امروز، اقتدارگرایان راست افراطی ، بعد از سال‌ها که از دهه‌ی ۱۹۳۰ و جنایات وحشتناک‌شان می‌گذرد، در همه جا دوباره از سوراخ‌های تاریک‌شان بیرون آمده‌اند. همین امروز ترامپ بار دیگر برای رهبری ایالات متحده انتخاب شده است و بر اساس بسیاری از پیش بینی‌ها، این بار مؤثرتر از قبل، به قلع‌و‌قمعِ دستاوردهای دموکراتیک خواهد پرداخت.

گفت: با وجود این، من گمان می‌کنم که چپ و سوسیالیسم دست‌کم در کشورِ ما با تاریخِ آن «جریانِ واقعاً موجود» گره خورده و زنگِ خوبی در گوش‌ها ندارد.

گفتم: خوب من روی اتیکت‌ها و نام‌ها اصراری ندارم، اگر بر سرِ مضمون توافقِ نظر وجود داشته باشد. این نگرانی تو را دیگران هم ابراز کرده‌اند. برای مثال، شانتال مووف، از نظریه پردازارنِ چپ دموکراتیک گفته است:[۲]

ما باید بین «نظریه‌ی اجتماعی» و «عمل سیاسی» تمایز قائل شویم. در حالی که اصول سوسیالیستی می‌توانند دستورالعمل‌های نظریِ مفیدی برای تصور ساختن یک جامعه‌ی عادلانه ارائه دهند، اما وقتی نوبت به پراتیکِ سیاسی می‌رسد، من متقاعد شده‌ام که در جوامع پیشرفته‌ی صنعتی، با توسل به مفهومٍ «سوسیالیسم» نمی‌توان احساسات را برانگیخت و عواطف مشترکی را ایجاد کرد که اراده‌ی جمعی مترقی حول آن شکل بگیرد. زیرا که به دلایل متعدد، قدرت بسیج‌کنندگی‌ای را که در گذشته داشته، از دست داده است. همان‌طور که از جنبش‌های مردمی سراسر جهان، (برای مثال بهار عربی) مشخص است، ندای اصلی این جنبش‌های در خیابان‌ها و میدان‌ها، نه درخواست سوسیالیسم بلکه برای «دموکراسی واقعی» بود. در جریان اعتراضات گسترده‌ای هم که در واکنش به قتل جورج فلوید در سراسر جهان شکل گرفت، مردم تحت لوای جنبشِ «زندگی سیاه‌پوستان مهم است» گرد هم آمدند و آگاهی ضد‌نژادپرستی افزایش یافت. تمامی این جنبش‌های مختلف، هم به عدالت اجتماعی و هم دموکراسی نظر داشتند. اما آنها خواسته‌های خود را با واژگان سوسیالیستی، بیان نکردند. بنابراین یک پروژه سیاسی، یک «عمل سیاسی» باید بر اساس تجربیات زیسته و آرزوهای ملموس مردم با آنها ارتباط برقرار کند و وارد گفت‌وگو شود. این مبارزات باید از شرایط واقعی مردم نشأت بگیرد و دشمنانی را مشخص کند که مردم به‌راحتی بتوانند تشخیص دهند. همواره حول خواسته‌های مشخص است که مردم به عمل سیاسی روی می آورند. یک گفتار انتزاعی سوسیالیستی و ضدسرمایه‌داری با بسیاری از جنبش‌های اجتماعیِ امروز، هم‌صدا نیست. بی‌شک در مبارزه برای رادیکالیزه کردن و تعمیق دموکراسی، لزوماً یک بُعد ضد سرمایه‌داری و سوسیالیستی هم وجود دارد. بی‌شک بسیاری از این جنبش‌های اجتماعی، به دنبالِ پایان دادن انواع مختلفِ سلطه هستند که منشأ بسیاری از آن‌ها در شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری است. با این حال، بیشتر مبارزات مترقی امروزه در جهان، نه به نام ضد سرمایه‌داری یا سوسیالیسم، بلکه به نام آزادی، برابری و عدالت اجتماعی انجام می‌شوند و اغلب به عنوان مبارزات دموکراتیک و تعمیقِ دموکراسی تلقی می‌شوند. پس این که چپ ترقی خواه و دموکراتیک در هر کشوری، کدام اتیکت را برای پیشبردِ «عمل سیاسی» استفاده می‌کند، به شرایطِ مشخصِ آن کشور بر‌می‌گردد.

می‌گوید: آن وقت باید دید که چپ را چگونه تعریف می‌کنی.

می‌گویم: تعریف کوتاه و مختصرِ من از چپ در این جا آن اندیشه و عمل سیاسی‌ای است که می‌خواهد دموکراسی را تعمیق ببخشد و با عدالت اجتماعی، در یک روند تصمیم جمعی و دموکراتیک پیوند بزند.

می گوید: ولی امیدوارم همه‌ی این قصه‌هایی که می‌گویی، به این جا ختم نشود که چپ در مواجه با امر دموکراسی خطاهای جدی نداشته است.

پاسخ می‌دهم: به هیچ ترتیبی. من با سعید رهنما، در این زمینه همدلم که در موردِ چپِ ایرانی نوشته بود:[۳] آن‌ها به درستی به مشکلات و موانع ناشی از «فقدان دموکراسی» اشاره کرده‌اند. اما در عین حال، نه تعریف خودشان از مفهومِ دموکراسی را به‌وضوح ارائه داده‌اند، و نه در یک بررسیِ انتقادی از تئوری‌ها و عملکردهای خودشان، (و این که شاید برخی جنبه‌های همین تئوری‌ها بخشی از مشکلات و موانع در راه استقرار دموکراسی بوده)، کاملاً موفق بوده‌اند.

می‌گوید: آخرین سؤال این که نمی‌ترسی که با این نوشته‌ها از سویِ دوستانِ رادیکال، به ضدِ چپ بودن متهم شوی.

می گویم: خودم فکر می‌کنم که با این حرف و حدیث‌ها، اعتبارِ چپ در این روزگار بلندتر می‌شود تا بتواند نشان دهد که عقبه‌ای داشته و دارد که با هم با آرمانِ عدالت اجتماعی و با تلاش برای آزادی و تعمیق دموکراسی، کارنامه‌های عملیِ درخشانی دارند. مگر این که هر آن‌چه که غیر از چپِ نوع شوروی باشد را «لیبرال» و «رویزیونیسم» بپنداریم، که من با این تصور، به‌کلی غریبه‌ام.

گفت‌وگویِ ما با این قولِ من به پایان میرسد که تلاش خواهم کرد که در عینِ اذعان به اهمیتِ فکر و عملِ چپ در راستای تحول و پیشرفتِ جوامع بشری، نگاهی انتقادی به تئوری‌ها و عملکردهایِ این اندیشه‌ها درارتباط با امرِ دموکراسی، در جهان و ایران داشته باشم.

***

آن چه در این مجموعه نوشته‌ها می‌خوانید، تلاشی در راستای روشن‌تر کردن رابطه‌ی چپ با دموکراسی است. به این ترتیب، در این جا من وارد عرصه‌های دیگر، مثلاً رابطه‌ی اندیشه چپ با توسعه‌ی اقتصادی یا ارتباطِ آن با مسائل زیست‌محیطی نخواهم شد. اگر چه هر یک از آن‌ها، به نوبه‌ی خود فوق‌العاده مهم و اساسی هستند.

ساختار این نوشته (که در چهار بخشِ مجزا منتشر خواهد شد) به ترتیبِ زیر است:

در بخشِ اول که مبانی نظری بحث را در بر می‌گیرد، الف- به سؤالاتِ چرا دموکراسی، چرا رابطه‌ی چپ و دموکراسی می‌پردازم. و ب - دموکراسی و چپ را به لحاظ تئوریک تعریف خواهم کرد.

بخشِ دوم، به‌طورِ مختصر، روندِ تحولی چپ را در عرصه‌ی جهانی از دورانِ مارکس تا دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی با سه گرایشِ متفاوت توضیح می‌دهد.

در بخشِ سوم، به مرور کوتاهی بر تحولات اندیشه‌ای چپ نو در سال‌های بعد از ۱۹۸۰ می‌پردازد و آن چه چپ‌ها در عمل سیاسی (وقتی در مقامِ حکومت‌گری در امریکای جنوبی بودند)، را به تصویر می‌کشد.

در بخشِ چهارم،چپ در ایران، از مشروطیت تا به امروز موضوع بررسی است.

تلاش کرده‌ام در طولِ نوشته، منابعی را که از آنها سود برده‌ام را در پی‌نوشت‌‌ها بیاورم تا اگر کسانی، خواستار نقد یا تعمق بیشتر در هر زمینه‌ای بودند، به آن‌ها رجوع کنند.

بی‌شبهه، آن چه می‌خوانید، آغاز یک گفت‌وگو و تبادل نظر برای طرح سؤالات تازه است و نه نسخه‌ای بی‌کم‌و‌کاست با پاسخ به همه‌ی سؤالات. امیدم آن است، که این بحث و گفت‌وگوها، در تعمیق نظریِ اندیشه‌ی چپ ایرانی در راستای دموکراتیک‌تر شدن، به همه‌ی ما کمک کند.

چرا دموکراسی برای توسعه‌ی اقتصادی، اجتماعی و انسانی جوامع بشری، مناسب‌تر است؟

شاید در این روزگار که توافق عمومی در مورد ضرورت تلاش در راستای روند دموکراسی در همه‌ی جهان وجود دارد، پاسخ به چنین سؤالی خیلی ضروری به نظر نرسد. اما به یاد آوریم که امروزهِ روز نداهایی به گوش می‌رسد مبنی بر آن که: برای کشورهایی مثل ایران، توسعه‌ی اقتصادی مبرم است و این را دیکتاتوری‌ها بهتر هم محقق می‌کنند (به چین نگاه کن!) و یا این دموکراسی بورژوایی، توخالی و دروغین است، باید دموکراسی سوسیالیستی را دنبال کرد. خب این ندا‌ها نشان می‌دهد، که چنین توافقی، خیلی هم همگانی نیست. پس ببینیم، شاخه‌های مختلفِ علوم اجتماعی، به‌طورِ خلاصه در جوابِ به سؤال بالا چه می‌گویند.

اقتصاددانان نهاد گرا استدلال می‌کنند[۴] که نهادهای سیاسی و اقتصادی پایدار برای توسعه و ثبات اقتصادی ضروری هستند. سیستم‌های دموکراتیک تمایل دارند نهادهای فراگیری ایجاد کنند که اجازه‌ی مشارکت شهروندان و نمایندگی وسیع‌تری را فراهم می‌آورد. این فراگیری به تدوین سیاست‌های بهتر اقتصادی و نوآوری‌ها کمک می‌کند. در رژیم‌های استبدادی قدرت و منابع در دست گروهی معدود متمرکز می‌شوند که به ناکارآمدی و رکود منجر می‌شود. این نهادهای پایدار و قابل پیش‌بینی برای رشد اقتصادی حیاتی هستند زیرا که محیطی قابل‌اعتماد برای سرمایه‌گذاری‌های درازمدت و فعالیت‌های اقتصادیِ مستمر فراهم می‌آورند. رژیم‌های استبدادی، با حکمرانی‌های خودسرانه و ناپایدار، معمولاً محیطی غیرقابل پیش‌بینی ایجاد می‌کنند که توسعه‌ی اقتصادی را مختل می‌سازد. دموکراسی‌ها، با اجازه دادن به انتقال منظم و مسالمت‌آمیز قدرت، ثبات سیاسی بلندمدت را هم ایجاد می‌کنند. این امر را می‌توان به «تصحیح مسیر» هم تشبیه کرد، مانند اتوموبیلی که در یک جاده‌ی کوهستانی باید چپ و راست و بالا و پایین برود تا به‌سلامتی به مقصد مورد نظر برسد. دیگر آن که در سیستم‌های دموکراتیک، سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی، موردِ بحث و بررسی عمومی قرار می‌گیرند. این امر، منجر به حاکمیتی مؤثرتر و پاسخ‌گوتر می‌شود. رژیم‌های استبدادی، به دلیل عدم وجود مکانیسم‌های گفت‌وگوی عمومی و پاسخ‌گویی، در اجرای سیاست‌ها‌یشان با خطاها و چالش‌های جدی مواجه شوند. دموکراسی‌ها در عین حال، با تشویق گفت‌وگوهای آزاد، و فراهم کردنِ امکانِ ریسک و رقابت، محیط‌هایی ایجاد می‌کنند که برای نوآوری و تطبیق‌پذیری با شرایط تازه، مناسب‌تر است. آزادی بیان و توانایی به چالش کشیدن هنجارهای موجود در جوامع دموکراتیک به پیشرفت فناوری و نوآوری هم کمک می‌کند. نهادهای سیاسی فراگیر، (که ویژگی دموکراسی‌ها هستند)، با استفاده از بهترین استعداد‌ها (شایسته‌سالاری) نیروی انسانی لازم و کارآمد را در عرصه‌ی فعالیت‌های اقتصادی و تشویق نوآوری به کار می‌گیرند. در دیکتاتوری‌ها، رشد اقتصادی به دلیل فقدان انگیزه‌ها و تخصیص ناکارآمد منابع محدودتر می‌شود. رژیم‌های استبدادی غالباً مخالف اعتراض به ‌هنجار‌های حاکم و نوآوری هستند، در نتیجه امکانِ نوآوری و ریسک برایِ پیشرفت فناوری و تطبیق اقتصادی کندتر است.

حقوق مالکیتِ امن، اهمیت جدی برای توسعه‌ی اقتصادی دارد. دموکراسی‌ها در ایجاد و اجرای حقوق مالکیت به دلیل تأکیدشان بر حاکمیت قانون و توازن قوا موفق‌تر عمل می‌کنند. امنیتِ حقوق مالکیت، سرمایه‌گذاری بلندمدت و فعالیت اقتصادی را تشویق می‌کند. در رژیم‌های استبدادی، حقوق مالکیت هر لحظه ممکن است در معرض تغییرات خودسرانه باشد که می‌تواند انگیزه‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری را تضعیف کند. حاکمیت قانون (که در سیستم‌های دموکراتیک قوی‌تر است)، تضمین می‌کند که قوانین به‌طور منصفانه و مداوم اجرا می‌شود. این چارچوب قانونی به کاهش فساد، رانت‌خواری و سوءاستفاده از قدرت کمک می‌کند و محیطی پیش‌بینی‌پذیر و عادلانه برای فعالیت‌های اقتصادی ایجاد می‌کند. در رژیم‌های استبدادی، حاکمیت قانون می‌تواند ضعیف یا به‌طور انتخابی اجرا شود، باندهای قدرتمند رانت بگیرند که به فساد و ناکارآمدی منجر می‌شود. رهبرانی که از طریق انتخابات منظم، توازن قوا، و مطبوعات آزاد، به قدرت می‌رسند باید برای اقدامات و سیاست‌هایشان پاسخ‌گو باشند. این پاسخ‌گویی به جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت و فساد کمک می‌کند. در رژیم‌های استبدادی، عدم وجود چنین مکانیسم‌هایی به تمرکز قدرت و فساد گسترده منجر می‌شود. سیستم‌های دموکراتیک بهتر قادر به مدیریت اختلافات اجتماعی و سیاسی از طریق فرآیندهای نهادینه‌شده هستند. مکانیسم‌هایی برای حل‌وفصل صلح‌آمیز و مذاکره فراهم می‌آورند که می‌تواند به ساختارِ پایدارتر و منسجم‌تر جوامع منجر شود. رژیم‌های استبدادی، در مقابل، از سرکوب برای مدیریت اختلافات استفاده می‌کنند که می‌تواند به تنش‌های اساسی و بی‌ثباتی منجر شود. دموکراسی‌ها از سطوح بالاتری از سرمایه‌ی اجتماعی و همکاری برخورداند، زیرا اعتماد بین دولت و مردم و همچنین بین گروه‌های اجتماعی مختلف به ثبات سیاسی و اجتماعی انجامیده است. در رژیم‌های استبدادی، عدم شفافیت و بیرون بودن گروه‌های بزرگی از مردم، منجر به تضعیف اعتماد و تجزیه‌ی اجتماعی شود.

استدلالِ فیلسوفانِ پراگماتیست در دفاع از دموکراسی[۵] این است که دموکراسی را باید ارزشمند تلقی کرد، نه به دلیل اینکه نمایانگرِ نوعی حقیقت نهایی یا مطلق است. بلکه به این دلیل که بهترین سیستمی است که ما انسان‌ها تاکنون برای پذیرش نظرات متنوع و گفت‌وگو برای حل مشکلات اجتماعی پیدا کرده‌ایم. دموکراسی مجموعه‌ای از شیوه‌های مفید و مؤثر حکمرانی را به‌تجربه به‌کار گرفته (که در مقایسه با دیکتاتوری‌ها) در کاهش رنج انسان‌ها و ارتقای شادمانی و رفاه آن‌ها موفق بوده است. دموکراسی‌ها توانسته‌اند حس انسانی مشترک، همبستگی و احترام متقابل را تقویت ‌کنند که برای مقابله با بی‌عدالتی‌های اجتماعی و ساختن جامعه‌ای منصفانه‌تر ضروری است. دموکراسی‌ها، با اجازه دادن به گفت‌وگو و اصلاح، قادر به بهبود بیشتری در امر همبستگی و احترام متقابل در طول زمان بوده‌اند. اگر خلاصه کنیم، پراگماتیست‌ها تأکید دارند که هرچند دموکراسی‌های تاکنون موجود، کامل نیستند و در حالِ شدن و پیشرفت هستند، اما کارنامه‌ی بهتری از سیستم‌های استبدادی در پرداختن به نیازهای انسانی و ارتقای عدالت دارند.

جامعه‌شناسان می‌گویند:[۶] جوامعِ مدرن متنوع هستند و افراد و گروه‌های مختلف در آن‌ها باورها، ارزش‌ها و منافع متفاوتی دارند. در یک دموکراسی، این تکثر و تنوع به‌رسمیت شناخته می‌شود و به صورت قانونی مورد احترام قرار می‌گیرد. به‌جای تحمیل یک دیدگاه واحد بر جامعه، دموکراسی اجازه می‌دهد تا چندگانگی دیدگاه‌ها در عرصه‌ی سیاسی همزیستی کنند و بیان شوند. فضایی ایجاد می‌شود که در آن دیدگاه‌ها و منافع مختلف می‌توانند به صورت آزادانه مورد بحث قرار گیرند. این فرآیندهایِ بحث و گفت‌وگو برای تمرین آزادی و توانمندسازیِ شهروندان، امری اساسی است. آن‌ها دیگر نه به‌عنوان تابعان منفعل و گوش‌به‌فرمانِ یک حاکمیت، بلکه به‌عنوان شرکت‌کنندگان فعال در ساختنِ جامعه‌ی خود عمل می‌کنند. این مشارکتِ افرادِ جامعه در امور عمومی، حس مسئولیت و کنشگری را در میان شهروندان تقویت می‌کند که برای یک جامعه‌ی پویا و زنده ضروری است. امکانِ بروز و احترام به کثرت نظرات، امکان زندگی سیاسی غنی‌تر و متنوع‌تر را فراهم می‌آورد. دیکتاتوری‌ها در مقابل، مشارکت سیاسی و نارضایتی را سرکوب می‌کنند و به محیطی ساکن و سرکوبگر منجر می‌شوند.

در دموکراسی‌ها، «جامعه‌ی مدنی» و «سپهرِ عمومی» جایی است که در آن افراد می‌توانند گرد هم بیایند تا بحث و گفت‌وگو کنند و تصمیم‌گیری کنند، این امر، امکان بروزِ یک جامعه‌ی سیاسیِ خلاق و زنده را فراهم می‌آورد. در دموکراسی‌ها اصل بر آن است که همواره امکان بروزِ حوادث غیرقابل پیش‌بینی وجود دارد و این امر، راه‌حل‌های خلاقانه را می‌طلبد. به این دلیل، امکان ابرازِ ایده‌های جدیدی به شهروندان داده می‌شود تا بتوانند مسیر رویدادهای غیرقابل پیش‌بینی را هموار کنند. در دیکتاتوری‌ها، چنین امکانی سرکوب می‌شود زیرا قدرت متمرکز، گفت‌وگوی عمومی را ممنوع و یا به‌شدت کنترل می‌کند.در دموکراسی‌ها، «آزادی از ترس» وجود دارد. به این معنا که چنان محیط سیاسی‌ای ایجاد می‌شود که افراد می‌توانند آزادانه ابرازنظر کنند و در امر حکمرانی مشارکت کنند بدون آن که تهدید به خشونت یا سرکوب شوند. دیکتاتوری‌ها با ایجاد ترس فراگیر، آزادی فردی و مشارکت سیاسی را در نطفه خفه می‌کنند.

وقتی که دموکراسی، تضاد، اختلافِ منافع و سلیقه‌ها را به‌عنوان یک جنبه‌ی طبیعی و ضروری از زندگی سیاسی مشروعیت می‌بخشد، از تمرکز قدرت، حذف اندیشه‌های گوناگون و ظهور اقتدارگرایی جلوگیری می‌کند. به بیانِ دیگر، دموکراسی‌ها با به‌رسمیت شناختنِ تضادها در جامعه، نه به‌عنوان یک نیروی مخرب، بلکه به‌مثابه یک محرک برای نوآوری و تغییر، به‌مثابه مشوقِ برخوردِ مداومِ ایده‌ها نگاه می‌کند که نتیجه‌ی آن، راه‌حل‌های تازه، توافق‌های مکرر و سیاست‌هایی است که نیازهای جامعه را بهتر منعکس می‌کنند. مشروعیت تکثر و به‌رسمیت شناختن تضاد به این معناست که جامعه ساکن نیست بلکه از طریق تلاش برای حل این تضادها در هر برهه‌ی زمانی، به صورتی پویا تکامل می‌یابد که به نوبه‌ی خود، به تضاد‌های تازه و پیشرفت و توسعه می‌انجامد. دموکراسی با یک نوع «عدم‌قطعیت نهادینه‌شده» مشخص می‌شود. این عدم قطعیت ناشی از مبارزه‌ی مستمر گروه‌های گوناگون، ایده‌ها و منافعِ متفاوت است. برخلاف دیکتاتوری (که در آن قدرت متمرکز و تصمیمات نهایی و بی‌چون‌و‌چرا است)، دموکراسی اجازه می‌دهد تا تصمیمات به صورت مداوم مورد سؤال و بازنگری قرار گیرند. این عدم‌قطعیت تضمین می‌کند که هیچ گروهی نمی‌تواند قدرت را به صورت نامحدود انحصاری کرده و اراده‌ی خود را تحمیل کند و این امکان را فراهم می‌کند که جامعه به مرور زمان با شرایط تازه منطبق شود و تکامل یابد. دموکراسی‌ها بهتر قادر به یادگیری از اشتباهات خود و اجرای اصلاحات هستند. در عین حال، همین مشروعیت‌بخشی به تکثر و تضاد، سیستمی از کنترل و توازنِ نیروها را ایجاد می‌کند که در آن جناح‌های مختلف دولت، احزاب سیاسی و گروه‌های متشکل در جامعه‌ی مدنی می‌توانند یکدیگر را به چالش بکشند و پاسخ‌گویی طلب کنند. این امر از سوءاستفاده از قدرت جلوگیری و اطمینان حاصل می‌کند که حکومت‌ها پاسخ‌گوی خواسته‌های مردم باقی می‌ماند. همین مکانیسم در نظام‌های دموکراتیک، اجازه نمی‌دهد که فساد، رشوه‌خواری و دزدی از اموال عمومی امری عادی در جامعه بشود. بروز فساد توسط رسانه‌ها و جریانات اپوزیسیون (که دوره‌ای می‌چرخد) افشا می‌شوند و فسادکاران، توسط قوه‌ی قضاییه که مستقل از قدرتمندان دوره‌ای است، به دادگاه کشیده می‌شوند. اما در دیکتاتوری‌ها، فساد از معضلات جدی سیستم است که هیچ درمان قطعی هم ندارد. به فهرستِ که نگاه کنید، کشورهای اسکاندیناوی و اروپای غربی در بهترین موقعیت و دیکتاتوری‌ها (روسیه، ایران، ونزوئلا، سوریه و یمن) در قعر جدول هستند.[۷]

مایکل بوراووی جامعه‌شناس مارکسیست هم در این زمینه می‌نویسد:[۸] درسیستم‌های دموکراتیک، به‌ویژه آن‌هایی که دارای جنبش‌ها، تشکل‌ها و نهادهایِ قدرتمند در جامعه‌ی مدنی هستند، برای مزدبگیران، این امکان به وجود آمده که در محل کار و در سیاست‌های اجتماعی و اقتصادی نقش گسترده‌تری داشته باشند. این رویکرد مشارکتی، به‌طور قابل‌توجهی با رژیم‌های استبدادی که در آن‌ها مزد‌بگیران فاقدِ تشکل و نمایندگی هستند و زیرِ کنترل شدید امنیتی قرار دارند، متفاوت است. لذا استقرارِ سیستم‌های دموکراتیک می‌تواند منجر به شرایط کاری بهتر و شیوه‌های عادلانه‌تری درمحیط‌های کار شود. مزدبگیران و اتحادیه‌هایشان فرصت پیدا می‌کنند تا برای دستمزد بهتر، ساعات کار مناسب‌تر و شرایط کاری انسانی‌تر با کارفرما به مذاکره بنشینند. در حالی که در رژیم‌های استبدادی، همه‌ی این روندها با سرکوب یا کنترل‌های امنیتی مواجه‌اند.در یک کلام، سیستم‌های دموکراتیک شرایطِ بهتری برای برقراریِ عدالت اجتماعی و برابری‌های اقتصادی فراهم می‌کنند. این که چنین امکاناتی تا چه میزان در حکومت های امروزین، در دمکراسی های «واقعا موجود» به واقعیت تبدیل شده، داستان دیگری است که در ادامه به آن می پردازم. اما این نکته روشن است که رژیم‌های استبدادی ثروت و قدرت را در دست گروه‌های معدودی متمرکز می‌کنند که به نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی اسف‌باری منجر می‌شود. از سوی دیگر با بستن تمامی منافذ برای نفس کشیدنِ مخالفان، هر تلاش عدالت جویانه ای را نیز درهم می کوبند.

***

اما اجازه دهید تا در این جا روی نمونه‌ی چین به‌مثابه مدل رشد شتابان اقتصادی بدون دموکراسی (که به نظر می‌رسد هنوز هم طرفداران زیادی دارد) مکث کوتاهی بکنیم.

نخست باید پرسید: رشد اقتصادی و مدرنیزه کردن این کشور با کدام بها پیش رفته است؟ دیوید هاروی[۹] در این زمینه با توضیح رفتار غیرانسانی و بهره‌کشی وحشیانه از مهاجران روستایی در شهرهای چین، در جریان این مدرنیزه شدن، نوشته است: این افراد، که اغلب به عنوان «جمعیت شناور» (floating population) شناخته می‌شوند، از مناطق روستایی به شهرها مهاجرت می‌کنند تا فرصت‌های شغلی بهتری پیدا کنند. اما به دلیل نداشتن مجوز زندگی در آن شهر‌ها (household registration) از دسترسی به خدمات اجتماعی و حمایت‌های قانونی ‌محرومند. دستمزدهای پایین، شرایط کاری نامناسب و عدم‌امنیت شغلی چالش‌های روزمره‌ی آن‌هاست. زیرا تفاوت فاحشی میان حقوقِ افرادی که اجازه‌ی اقامت دارند و کسانی که ندارند، وجود دارد. به لحاظِ آماری، هاروی می‌نویسد: تا اوایل دهه‌ی ۲۰۰۰، تخمین زده می‌شد که بین ۱۲۰ تا ۱۵۰ میلیون مهاجر روستاییِ بدونِ مجوز زندگی در شهرهای چین وجود داشته باشند، که بخش قابل‌توجهی از نیروی کار صنعتی در پایین‌ترین بخشِ هرم اجتماعی در کارهای سخت را تشکیل می‌دهند. نتیجه آن که، رشد سریع اقتصادی به قیمت نابرابری و بهره‌کشی وحشیانه از آسیب‌پذیرترین قشرهای جامعه، حاصل شده است. به‌یاد آوریم که در اتحاد شوروی هم صنعتی‌شدن کشور تحت رهبری استالین، توسعه‌ی صنعت با فشار، کشتار و اعمال مالیات‌های بسیار سنگین بر کشاورزان پیش رفت.

نکته‌ی مشترک دیگر میان رشد اقتصادی چین در دهه‌های اخیر با رشد صنعتی در اتحاد جماهیر شوروی در گذشته این بود که نقطه‌ی شروع آن‌ها یک جامعه‌ی بسیار عقب‌مانده (در مقایسه با اروپای غربی و ایالات متحده) دهقانی بود. بنابراین با تخصیص منابع به بخش صنعتی، حتی اگر این کار به‌طور غیرفعال و با زور انجام می‌شد، می‌توانست شتابِ رشد سریع صنعتی حاصل شود.

این که با نبود دموکراسی، فساد و رانت‌خواری در جامعه‌ی چین امروزی، مسئله‌ای جدی است،[۱۰] از سیاست‌های اعلام شده‌ی حزب کمونیست قابل مشاهده است.[۱۱] اما سؤال جدی‌تر آن است که آیا چین قادر خواهد بود که در فقدان دموکراسی، نوآوری و خلاقیت‌های علمی و صنعتی را پیش ببرد ؟ شواهد تاریخی، آن چنان که عجم اوغلو می‌نویسد،[۱۲] نشان می‌دهند که پاسخ به این سؤال منفی است. این داده‌ها نشان می‌دهند که نوآوری، ابتکار و اختراع به‌طور پیگیر و مستمر و در عرصه‌های گوناگون در نبود آزادی و فرصت‌ها و انگیزه‌های گسترده برای بروزِ خلاقیت‌ها ممکن نیست. چین، بی‌شبهه رشد سریع و چشمگیر اقتصادی داشته است، اما این رشد تا کنون بر مبنای فناوری‌هایی پیش رفته که در جای دیگری رشد و نمو کرده بودند. این البته به این معنا نیست که در عرصه‌های معینی، رشد و نوآوری وجود نداشته است. به یاد آوریم که اتحاد شوروی نه‌تنها برخی از بهترین ریاضیدانان و فیزیکدانان جهان را پرورش داد، بلکه در برخی حوزه‌ها (به‌ویژه در فناوری نظامی و مسابقه‌ی فضایی)، به پیشرفت‌های مهمی هم دست یافت. حتی کره شمالی هم امروز، توانسته است سلاح‌های پیشرفته تولید کند. اما در همه‌ی این موارد، چنین موفقیت‌هایی از طریق پاسخ به مسائلی مشخص و محدود و با حمایت شدید دولتی در حوزه‌های معینی به دست آمده‌اند.

در موردِ چین انتقالِ تکنیک‌های موجود در کشورهای پیشرفته و کپی‌برداری از این فناوری‌ها، تا به حال بزرگ‌ترین نقش را داشته است. اما چنان‌که گفتیم، نوآوری مستمر و در عرصه‌های گوناگون، که ضامن رشدِ اقتصادیِ درازمدت است، نه فقط از طریقِ حل مشکلاتِ مشخص و روی میزِ حکومتی‌ها، بلکه از تخیل درباره‌ی پدیده‌ها و مسائل جدید، از طریقِ رؤیاپردازی درباره‌ی آن‌چه که هنوز نیست، حاصل می‌شود. پیشبردِ و عملی کردنِ این تخیلات و رؤیا‌ها، به آزادی و استقلال عمل اهل فن و نیز آزمایش و خطای مکرر آنان عملی می‌شود. شما می‌توانید منابع عظیمی را برای نوآوری سرمایه‌گذاری کنید، می‌توانید به افراد دستور دهید که سخت کار کنند، اما نمی‌شود به این ذهن‌های نوآور و نواندیش امر کنید: «حالا باید خلاق باشید». خلاقیت عنصر ضروری برای نوآوری پایدار است اما از سوی دیگر به طرزی جدی، وابسته به تعداد زیادی از افراد است که آزمایش می‌کنند، روی روش‌هایی که تاکنون به کار گرفته شده، فکر می‌کنند، نُرم‌ها و قواعدِ تاکنون موجود را زیر پا می‌گذارند، خطا می‌کنند، شکست می‌خورند و گاهی هم موفق می‌شوند. اما این روند‌ها در فقدان آزادی هایِ سیاسی، اقتصادی، هنری علمی و دانشگاهی ممکن نیست. به علاوه، ترس از شکست هم، مانع ریسک کردن می شود. این نوآوران، در شرایط فقدانِ آزادی، حتماً فکر می‌کنند چه اتفاقی می‌افتد اگر کاری که می‌کنیم با مخالفتِ سران حزبی مواجه شود؟ چه کنیم که حرف و فکر‌های ما با ایده‌های مورد حمایتِ حزب در تقابل نباشد؟ اگر قوانین را بشکنیم چه خواهد شد؟ چه بلایی سرمان می‌آید اگر نُرم‌ها و قوانین حاکمان را رعایت نکنیم؟ آیا بهتر نیست که از آزمایش (و «خدای ناکرده» خطا) و ریسک اجتناب کنیم تا سرمان بر باد نرود؟

در واقع، این نوع نوآوری که بر اساس آزمایش، ریسک‌پذیری و شکستن قوانین استوار است، سال‌های سال از دسترس برنامه‌ریزان دولتی اتحاد شوروی بیرون ماند و متحقق نشد. اقتصادِ چین نیز هنوز به چنین نوآوری‌هایی دست نیافته است. حکومت‌های استبدادی بی‌شبهه می‌توانند منابع فراوان مالی را در خدمت دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقی قرار دهند به امید آن‌که نوآوری و خلاقیت‌های علمی و صنعتی را گسترش دهند. می‌توانند حتی پاداش‌های بزرگی برای آن‌ها که موفق بشوند، منظور کنند (این پاداش البته برای برخی از دانشمندان شوروی، همان اجازه‌ی زنده ماندن‌شان بود). اما خلاقیت و نوآوری پیش نمی‌رود، مگر اینکه شرایط برای طبیعت سرکش، غیر قابلِ پیش‌بینی، کنترل‌ناپذیر، بی‌نظم و نافرمان تجربه‌های هنری، علمی و آزمایش‌‌گری در این عرصه ها فراهم شود. حکومت‌های استبدادی تاکنون از فراهم آوردن این شرایط، عاجز بوده‌اند. رشدِ اقتصادیِ چین به احتمال زیاد در چند سال آینده کاهشِ چشمگیر نخواهد یافت. اما درست مثلِ نمونه‌ی اتحاد شوروی، چالش بزرگ این کشور، فراهم آوردنِ شرایط آزاد برای آزمایش‌ها و نوآوری‌های گسترده است.

کلامِ آخر هم آن که هر دو تجربه‌ی تاریخیِ صنعتی‌شدنِ سریع جوامع دهقانی در کشورهایی بوده که هیچ تجربه‌ای از امر دموکراسی و جامعه‌ی مدنی نداشتند. کشور ما هم دوره‌ی جامعه‌ی پیشاصنعتی و دهقانی را از سر گذرانده و هم به لحاظ تاریخی تجاربِ غنی‌تری از این دو کشور در عرصه‌ی زندگی دموکراتیک و سازمان‌های جامعه‌ی مدنی داشته است.

چه‌گونه چپ در طول تاریخ، برای استمرار و تعمیق دموکراسی تلاش کرده است؟

منتقدینِ نومحافظه‌کاری مثلِ برنارد هانری لوی[۱۳] مدعی هستند که سنتِ چپ، هرگز به پرنسیپ‌های دموکراتیک متعهد نبوده، بلکه تنها انگیزه و رسالت‌اش تحمیلِ اقتدارگرایانه‌ی ارزش‌های نخبگان بر مردم عادی بوده است. اما حتی خوانش گذرا و سرسریِ آثارِ مارکس، ثابت می‌کند که در مرکزِ نقد او غیرانسانی بودنِ شیوه‌ی تولیدِ سرمایه‌داری، و نابرابری‌های بزرگ در دستیابی به منابع گوناگون بود و سوسیالیسم را انگیزه‌ای رهایی‌بخش برای ایجاد یک جامعه‌ی انسانی تلقی می‌کرد.

نیک که بنگریم، لیبرال‌ها‌ی هم‌دوره با مارکس، که در مقابلِ محافظه‌کارانِ طرفدارِ رژیم‌های پیشامدرن، هواخواه دموکراسی و انتخاباتِ همگانی بودند، اما از حقِ رأی همگانی دفاع نمی‌کردند و تنها دموکراسی «محدود» می‌خواستند. جان استوارت میل (که از مترقی ترین تئوریسین‌هایِ اندیشه‌ی لیبرال بود)، در کتابِ «تأملاتی پیرامونِ حکومت انتخابی» در سالِ ۱۸۶۵، استدلال‌های زیر را در عدم حمایت از حق رأی همگانی و مساوی برای همه شهروندان ارائه کرده بود:[۱۴] اول، رأی‌دهندگان باید دارای حداقل سطح تحصیلات و شایستگی فکری باشند. حق رأی برای مردمان فقیر که فاقد تحصیلات کافی (و به گمان او فاقد ظرفیت فکری) هستند، می‌تواند منجر به تصمیم گیری‌هایِ ضعیف و انتخاب نمایندگان نامناسب شود. دوم، آن کس که رأی می‌دهد باید از اخلاق شهروندی و مسئولیت مدنی برخوردار باشد، آن‌هایی که بیسواد هستند و از امکانات مادی کافی برخوردار نیستند، فاقد این ویژگی‌ها هستند، و می‌توانند سیستم را بی‌ثبات کنند. به این دلایل، پیشنهاد جان استوارت میل، حق رأی متفاوت بود. به این معنا که افراد تحصیل‌کرده، چند برابر بیسوادان (فقرای جامعه) حق رأی داشته باشند.

در مقابلِ این اندیشه‌ی لیبرال، چپ‌ها و سوسیالیست‌ها بودند که در سال‌های نیمه‌ی دوم قرن نوزدهم، با سازماندهی جنبش‌های ملی کارگری، در کشور‌هایی که در آن پارلمانتاریسم برقرار بود، پی‌گیرانه در راه احقاقِ حقِ رأی برایِ همه‌ی شهروندانِ مرد و زن، مستقل از میزانِ دارایی و تحصیلات، جنگیدند و توانستند موفق شوند. با کسبِ حق رأی برای مردان و زنان کارگر و دیگر اقشارِ محرومِ جامعه، احزاب سوسیال‌دموکرات به عناصر پابرجایِ سیستم‌های سیاسی کشور‌هایِ خود تبدیل شدند. در اروپای شمالی و مرکزی، در آستانه‌ی جنگ اول جهانی، بین ۲۵ تا ۴۰ درصد از رأی‌دهندگان (که اکثراً از گروه‌های محروم جامعه بودند) به سوسیالیست‌ها رأی می‌دادند. در سال‌های بعد (و به‌ویژه در دوره‌ی پس از جنگ جهانی دوم)، احزابِ سوسیال‌دموکرات، در تعمیق روند دموکراسی گام‌های بزرگی برداشتند.

سوسیالیست‌های کشورهای پیشرفته در عین حال از حق رأی زنان و برابری حقوقی آن‌ها در بازارِ کار مبارزه کردند. چپ‌ها (در مقایسه با لیبرال‌ها) منتقدانِ پیگیرِ‌تر استعمار، و استفاده از نیروی کار ارزانِ مردمان جنوب (چه در کشور‌های پیشرفته و چه در جهانِ پیرامونی) بوده‌اند. در عین حال که مبارزان ضدِ غارتِ منابع طبیعی و مواد خام ارزان کشورهای پیرامونی جهان بوده‌اند. چپ‌ها از عناصر مهم جنبش‌های حمایت از محیطِ زیست، علیه استفاده‌ی بی‌بند‌و‌بار از منابع کره‌ی زمین، و منتقدِ طفره‌رویِ سرمایه داری از پرداخت هزینه برای تبدیل روش‌های موجودِ تولیدی به سیستم‌های مناسب برای حفظِ زیست‌بوم بوده‌اند.

***

گاری گرستل (Gary Gerstle)، مورخ و متفکر سیاسی، در کتاب اخیرش، «ظهور و سقوط نظم نولیبرالی: آمریکا و جهان در دوران بازار آزاد»[۱۵] به بررسی «سقوط نظم و سامانِ نولیبرالی» می‌پردازد. او سقوط این نظم را ورود به یک دوران تازه، یک تغییر عمده در چشم‌انداز سیاسی، اقتصادی و فرهنگی توصیف می‌کند. به روایتِ گرستل، نولیبرالیسم با ظهور رونالد ریگان و مارگارت تاچر، در سال‌هایِ اواخر دهه‌ی ۱۹۷۰، به «نظم و سامانِ مسلط سیاسی» (political order) یک دوره تبدیل شد و جای «نظم و سامانِ مسلط سیاسی» قبلی (یعنی دولت رفاه و کینزگرایی) را گرفت که از سال‌های دهه‌ی ۱۹۳۰ تا دهه‌ی هفتاد، نظم مسلط بود. ایده‌های اساسی «نظم و سامانِ مسلط سیاسی» قبلی آن بود که اگر سرمایه‌داری را به حال خودش و بی‌کنترل بگذاریم، اول، بحران‌های سخت اقتصادی (مانند آن‌چه در ۱۹۳۰ اتفاق افتاد را به وجود می‌آورد) و دوم، نابرابری‌های بزرگ اقتصادی را موجب می‌شود.

ایده‌های نولیبرالیسم البته در دوره‌ی تسلط کینزگرایی هم وجود داشت اما حاشیه‌ای (marginal) بود. اما از دهه‌ی هشتاد به بعد، نظم مسلط شد. ایده‌های اساسی این نظم جدید، حداقل مداخله‌ی دولت در امر اقتصاد، خصوصی‌سازی و بازارهای آزاد فارغ از دخالت‌های سیاسی و قضایی بود. وقتی نولیبرالیسم به نظم و سامانِ مسلط سیاسی تبدیل شد، همه‌ی احزابِ حاضر در جامعه‌ی سیاسی مثل سوسیال‌دموکرات‌ها در اروپا و حزب دموکرات در ایالات متحده هم به آن تن دادند (همان طوری که وقتی روزولتِ جمهوری‌خواه هم که در دوره‌ی ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ پرزیدنت ایالات متحده شد به آن نظم مسلط دوران خودش تن داده بود).

با روایت گرستل، نخستین نشانه‌های ترک برداشتن این نظم و سامانِ مسلط سیاسی نولیبرال، با بحران مالی ۲۰۰۸ نمایان شد که شکنندگی و ریسک‌های بازارهای مقررات‌زدایی شده را نمایان کرد. گروه‌های انبوهی از شهروندان که از عواقبِ اقتصادی نولیبرالی، بی‌خانمان شده بودند و یا کار و شغل شان را از دست داده بودند، شروع به بیانِ نارضایتی‌های‌شان کردند. می‌گفتند: سیاست‌های نولیبرالی، وعده‌ی رفاه گسترده را داده بود. زیرا ثروت عمومی بیشتر می‌شود، و بعد همه‌ی جامعه وضع بهتری خواهند یافت. راست آن است که ثروت جامعه دراین سی سال فراوان‌تر شد. اما سهم اساسی این ثروتِ افزوده به جیبِ اقلیتی کوچک در بالاترین بخش هِرمِ اجتماعی رفت. ابرمیلیاردرها فراوان شدند. اما اکثریت بزرگِ مردم، فقط با عدم‌اطمینان شغلی و کارهای موقت و در بخش‌هایی با فقر و بی‌خانمانی دست به گریبان شدند. گروه‌های بزرگی در میان طبقات متوسط و کارگران کارشان را از دست دادند. کاهش درآمد واقعی و بی‌اطمینانی از آینده سهم آنان شد. نابرابری‌ها به‌شدت افزایش یافت.

توجه کنید که زمانی که لیبرالیسمِ کلاسیک قرن‌های ۱۸ و ۱۹ بر علیه دخالت حکمرانان سیاسی در امر اقتصاد مبارزه می‌کردند، طرفِ مقابل‌شان، آریستوکراسی و پادشاهان مستبدی بودند که دشمنانِ مدرنیته و رشد اقتصادی بودند. در حالی که طرفِ مقابلِ نولیبرالیسم دهه‌ی ۱۹۸۰، دولت‌های رفاه بودند که رشد اقتصادی به‌اضافه‌ی بهبود شرایط زندگی فرودستان جامعه را می‌خواستند.

گرستل اشاره می‌کند که ظهور پوپولیسم راست در قدرت سیاسی امریکا با انتخاب ترامپ در ۲۰۱۶ و خروج انگلیس از اتحادیه‌ی اروپا (Brexit) و رشد بی‌سابقه احزابِ راست افراطی و پوپولیست در اروپا، آسیا و آمریکای لاتین، نشانه‌های واکنشِ شورشیِ مردم علیه نظمِ نولیبرالی هستند. رشد راستِ افراطیِ پوپولیست و مذهب سیاسی‌شده‌ی مدرن (درست مانند روزگارِ تاریکِ سال‌های دهه‌ی ۱۹۳۰)، نشانگرِ احساسِ بیگانگی و نارضایتی انبوه مردمانی است که زیر فشار و تحقیرِ نولیبرالیسمِ مسلط، له شده‌اند. آنها به‌حق به‌دنبالِ آینده‌ای بهتر برای خود و فرزندانشان هستند، که در دسترس نیست. راستِ افراطی و پوپولیست، به این مردمانی که به دنبالِ چشم‌اندازی از یک دنیای عادلانه‌تر و آزادترند، می‌گوید که من (برخلافِ رهبرانِ سیاسیِ سی سال گذشته که شما را نادیده می‌گیرند)، به خشم و غصه‌های شما گوش می‌کنم، شما را و مشکلات‌تان را خوب می‌فهمم. در عین حال برای حل این مشکلات، وعده‌های دروغین می‌دهد، بخشی از آن‌ها را علیه بخشِ دیگر می‌شوراند، نفرت و دشمنی می‌پراکند و جنگ، مرگ و نابودی را تبلیغ می‌کند. هم‌صدا با گرستل می‌توان گفت که ما بی‌گمان وارد یک دوره‌ی گذار شده‌ایم. اما هنوز نمی‌توان گفت که چه چیزی «نظم و سامانِ مسلط سیاسی» دوره‌ی آینده خواهد بود.

اگر ایده‌های بنیادینِ اندیشه‌ی چپ، به‌روز و منطبق با شرایط کنونِی جوامع گوناگونِ در جهان شود، می‌تواند پرانرژی و پویا، باز درست مثل سال‌های دهه‌ی ۱۹۳۰، مبتکر و پیش‌برنده‌ی «جبهه‌ی متحد ضد فاشیستی» و بسیج فرودستان، برای اصلاح امور باشد. ادعای این پویایی بالقوه، بر این امر استوار است که جنبش‌های چپ، همواره مبتکرِ نقد همه‌جانبه و خواهان اصلاحِ نظم اجتماعی مدرن سرمایه‌داری بوده‌اند. در نقطه‌ی مقابلِ آن، راستِ محافظه‌کار (conservative)، پیوسته در برابر اصلاحات مقاومت کرده و برایِ حفاظت از (conserve) نظم موجود تلاش داشته است. راستِ محافظه‌کارِ سنتی (در اتحاد با لیبرال‌ها)، علی‌رغمِ مشاهده‌ی نارضایتیِ وسیع و انبوه مردم، امروز هم در برابرِ ضرورتِ اصلاحات در سیستم سرمایه‌داری نولیبرالِ جهانی‌شده، مقاومت می‌کند و به همین دلیل گاه در مسابقه با پوپولیسم راست، کم می‌آورد (مثل شکستِ حزب دموکرات در برابر ترامپ در انتخابات اخیر ایالات متحده آمریکا) و گاه در برابر پوپولیسم راست کرنش می‌کند تا برای به قدرت سیاسی دست یافتن، از حمایت آن‌ها برخوردار شود (نمونه‌ی راست‌های سنتی در سوئد امروز) . آن‌ها درس‌های جنگ دوم را به فراموشی می‌سپارند که پوپولیسم راست، جز نفرت، مرگ، نابودی، محصول دیگری نداشته است.

دل‌مشغولی چپ در دنیای امروز (با تغییرات بزرگ ساختاری و اندیشگی در دهه‌‌های جدید)، باز هم آن است که: چگونه مردم در گوشه‌های مختلف این کره‌ی خاکی، می‌توانند در جهانی عاری از جنگ و خشونت زندگی کنند، جهانی که در آن عدالت اجتماعی و همبستگیِ انسان‌ها با یکدیگر، بتواند با آزادی‌های فردی و حقوق بشر، با محافظت از چرخه‌ی زیست‌محیطی و اطمینان از پایداری حیاتِ روی زمین، هم‌بودی و همزیستی داشته باشد. سؤال این است که آیا ایده‌های بنیادینِ اندیشه‌ی چپ، می‌تواند به‌روز و منطبق با شرایط اکنونِ جهان شود؟ و اگر آری، چگونه؟

معنای چپ (در برابر راست)

از زمان انقلاب فرانسه، تمایز بین چپ و راست، میدانِ جهان سیاست را به دو جبهه تقسیم کرده است. آن دسته از اعضای مجلس ملی فرانسه که از حفظ سلسله‌مراتب اجتماعی موجود، جایگاه و امتیازات قدیمی و نهادهای سنتی مانند کلیسای کاتولیک حمایت می‌کردند، در سمت راست نشسته بودند. آن گروهی که از تغییراتی رادیکال‌تر مانند برابری بیشتر میان شهروندان، سکولاریسم، آزادی‌های مدنی و اصلاحات دموکراتیک حمایت می‌کردند، در سمت چپ نشسته بودند. از آن زمان تاکنون، بودن در جناح راست به‌معنای نزدیکی به سنت و دفاع از نظم موجود بوده است؛ در حالی که بودن در جناح چپ، به‌عنوان مخالفت با حفظ نظم موجود، تلاش برای ایجاد تغییرات با برنامه‌هایی به سود فرودستانِ جامعه است.

در تعریفِ دقیق تر از چپ، همواره ناگزیریم که آن را در مقابل مفهومِ «راست» تعریف کنیم، زیرا که هیچ هویتی (identity) - به شمولِ هویت سیاسی -، به‌تنهایی و در خلاء تعریف نمی‌شود و همیشه در برابرِ «آن دیگری که این نیست»، یا «آن دیگری که من نیستم» معرفی می‌شود. زن‌ها در برابر «ما» مردها، سیاهان در برابرِ «ما» سفید‌ها، روستایی‌ها در برابر «ما» شهری‌ها. دقت کنید که در این تعریفِ هویت، گروهی که قدرت دارد، («ما»)، «آن دیگری» را تعریف می کند و خودش مرجع است.

به این نکته هم باید اشاره کرد که آن‌چه که در یک دوره به‌عنوان چپ یا راست شناخته می‌شود، الزاماً در دوره‌ی دیگری همان معنای قدیمی را ندارد. این تأکیدی است بر نسبی بودن این مفاهیم. بنابراین چپ و راست نمایانگر دو گروه از ایده‌های ثابت و بلاتغییر نیستند، بلکه مثل تمامی مفاهیم دیگر، به مرور زمان معنی‌شان دچارِ تغییر می‌شود. برای مثال تمایز چپ و راست قبل از این‌که سوسیالیسم به جنبش سیاسی بزرگی در اروپا تبدیل شود، وجود داشت. بعدتر بود که مفهومِ چپ با سوسیالیسم گره خورد. این تمایزِ میانِ چپ و راست همچنان پابرجاست به این دلیل که طبیعتِ سیاست همانا انعکاسِ تضاد‌های درونِ جوامع است. از آن‌جا که این تضاد‌ها همواره خواهند ماند، تمایز میان چپ و راست هم پایدار می‌ماند. به صحنه‌ی سیاسی هر کشوری نگاه کنید، این تفاوت و تمایز را خواهید یافت. بنابراین، به جایِ یک تفاوت بنیادین و ذاتی (Essential) میان چپ و راست، باید به شرایطِ مشخص رجوع کرد. برای مثال مفهوم چپ و راست در ایالات متحده با آنچه در اروپای غربی است، تفاوت دارد، در عین حالی که در ایالات متحده هم در دوره‌های مختلف، این دو مفهوم به گونه‌های متفاوتی تعریف شده‌اند.

در توضیح تفاوتِ میانِ چپ در برابر راست، من به اثر کلاسیک نوربرتو بوببیو (Norberto Bobbio) در این زمینه رجوع می‌کنم.[۱۶] اگر«چپ» با عدالت اجتماعی (equality) و رهایی (emancipation) تعریف می‌شود، «راست» با نابرابری (inequality)، حفظ سنت‌ها (traditions) و سلسله‌مراتب (hierarchy) همزاد است. به بیان دیگر، می‌توان تفاوت را در تقابل میان سیاست‌های «راست‌ها» برای حذف و محروم سازی (exclusion) از حق رای و سایر حقوق شهروندی، از حضور در بازارِ کار، از عدم برخورداری از حقوق برابر برای گروه‌های فرودست (کارگران، زنان، اقلیت‌های مذهبی و قومی و...) در برابر تلاش‌های «چپ‌ها» برای شمول، پذیرش و مشارکت (inclusion) همین گروه‌های محروم‌شده، برای مشارکت در امر جامعه تشخیص داد. چپ، آن‌طور که بوببیو تعریف می‌کند، شاملِ تمامِ اندیشه‌ها و جنبش‌های پسا- روشنگری جهانی است که برای دستیابی به یک جامعه‌ی ایده‌آل انسانی، در انطباق با هنجارهای عقلانیت، سکولاریسم و برقراری برابری میان همه‌ی انسان‌ها (از هر جنس، نژاد، قومیت و مهم‌تر از همه طبقات مختلف اجتماعی) تلاش کرده است.

اگر عدالت اجتماعی (social justice) و برابری‌طلبی (egalitarianism) یا باور به این ایده را که همه‌ی مردم باید از حقوق سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مساوی برخوردار باشند از ستون‌های اصلی اندیشه‌ی چپ تلقی کنیم، می‌بینیم که این مفهوم چه تغییرات بزرگی را در تحول فلسفی چپ در طول زمان یافته است. بوببیو می‌نویسد: برابری هرگز به معنایِ «برابری همه کس در همه چیز» نیست. چنین «یکسانیِ» تحمیل شده به سراسرِ جامعه یک «برابری ساده»، غیرعملی و بی‌معنا است. فرض کنید که شما (به‌مثابه یک آزمایش)، ۵۰۰ نفر آدم را به‌طور اتفاقی انتخاب کنید، به هر کدام، برای مثال هزار دلار برای رفع مایحتاج‌شان در یک جزیره می‌دهید و آن‌ها را در آن جزیره به حال خودشان می‌گذارید. بعد از یک ماه، اگر برگردید و این ۵۰۰ نفر را ببیند، حتماً عده‌ای بسیار پول‌دار شده‌اند و عده‌ی دیگری به‌کل بی‌پول‌اند. این به دلیل توانایی‌های متفاوتی است که این انسان‌ها دارند. حالا دوباره همه‌ی پول‌ها را بگیرید و به‌طور مساوی تقسیم کنید. یک ماه دیگر که برگردید، اوضاع قبلی تکرار می‌شود. پس اگر می‌خواهید این «عدالتِ ساده» برقرار بماند، باید هر ماه مأمورانی را به جزیره بفرستید تا عدالت ساده برقرار بماند، و این یک روندِ بوروکراتیکِ پرهزینه را می‌طلبد. در برابرِ این «برابری ساده»، مفهومِ «عدالت مرکب» که توسطِ مایکل والزر طرح شده، قرار دارد. «عدالت مرکب» کثرت‌گرا است و (در بیانی بسیار ساده)، می‌گوید: دسته‌های گوناگونی از امکانات و پدیده‌های اجتماعی وجود دارد (مثلاً بهداشت و درمان، آموزش، پول و ثروت، قدرت سیاسی و یا موقعیت‌های کاری و شغلی) که می‌تواند هر یک جداگانه مورد بحثِ «چگونه توزیع کنیم» قرار بگیرد. در هر کدام از این حوزه‌های گوناگون زندگی اجتماعی، باید اصل توزیع جداگانه‌ای را ،که مخصوص و مطلوب آن عرصه است، پیش برد.[۱۷] برای مثال، توزیع موقعیت‌های شغلی در دستگاه بوروکراتیک، توزیع امکانات آموزشی و درمان، توزیع ثروت اقتصادی یا توزیع مقاماتِ سیاسی.

مثالِ دیگر در این تحولِ فلسفی اندیشه در طول زمان پیرامونِ امرِ عدالت اجتماعی و برابری‌طلبی را در نوشته‌های نانسی فریزر می‌توان دید که در بخش سوم این مطلب مفصل‌تر به آن خواهم پرداخت.[۱۸]

اگر به توضیح تفاوتِ میانِ چپ در برابر راست در نوشته‌هایِ بوببیو برگردیم، او میدانِ سیاست را بر اساس دو محور اساسی تقسیم می‌کند: الف- تفاوت بین عدالت اجتماعی و نابرابری در عرصه‌های گوناگون زندگی اجتماعی و ب - تفاوت بین آزادی و اقتدارگرایی، و ادامه می‌دهد: آیا می‌توان سؤال کرد که عدالت اجتماعی و آزادی چگونه و در چه شکلی در مفهوم یک جامعه‌ی ایده‌آل، می‌توانند سازگار و مکمل یکدیگر باشند؟ البته ما شاهد سیستم‌های اجتماعی‌ای بوده‌ایم که آزادی را قربانی برابری کرده‌اند. همچنین شاهد جوامعی هستیم که آزادی‌ (آزادی اقتصادی به معنای اخص کلمه) را به‌مثابه اولویت درجه‌ی نخست ستایش می‌کنند، بدون اینکه نگرانِ نابرابری‌های ناشی از آن باشند.

نگاره‌ی یک

بوبییو جریانات یک سویِ نگاره‌ی یک (فاشیسم و کمونیسم) را گرایش‌های افراطی راست و چپ می‌نامد. «پیشبردِ این پروژه‌هایِ افراطی تنها از طریق برپایی یک رژیم استبدادی قابل‌اجراست. این استبداد، در نهایت «محصولِ ماهیت رادیکال طرح‌های آن‌هاست» که باید به‌سرعت، بدون گفت‌وگو در جامعه، بدونِ اجرای آزمایشی در مقیاس‌های کوچک و مشاهده‌ی آزمون و خطا پیش برود. چرا که در این دیدگاه‌ها راه‌حل‌های رادیکال‌شان از پیش «درست و خطاناپذیر» و «علمی» است و باید نتایج سریع، قاطع و انقلابی داشته باشد. اگر پذیرفته شود که تفاوت نگرش به ایده‌آل عدالت اجتماعی و برابری معیار تمایز چپ و راست است، و این‌که تفاوت نگرش به آزادی‌ها معیار مربوطه برای تمایزِ بخش معتدل از گروه‌های افراطی هر دو جریانِ چپ و راست است، آن‌گاه می‌توان طیف سیاسی اندیشه‌ها و جنبش‌ها را به چهار بخش زیر خلاصه کرد:

الف) در جناح چپ افراطی، جنبش‌هایی وجود دارند که هم عدالت‌پژوه و هم استبدادی هستند و در این میان، بلشویسم در اتحاد شوروی مهم‌ترین نمونه‌ی تاریخی است.

ب) در جناح راست افراطی، اندیشه‌ها و جنبش‌های ضد آزادی و بی‌اعتنا به عدالت اجتماعی هستند که نمونه‌های تاریخی معروف مانند فاشیسم و نازیسم دارند.

ج) در جناح چپِ معتدل، اندیشه‌ها و جنبش‌هایی وجود دارند که هم عدالت‌پژوه و هم آزادی‌خواه هستند و شامل اندیشه‌های «دموکراسی رادیکال» و تمامی احزاب سوسیال‌دموکرات در دوره‌ی قبل از ۱۹۸۰ با سیاست‌های مختلف آن‌ها می‌شوند. در این تقسیم‌بندی میان «چپ»‌ها، سوسیالسم دموکراتیک در مقابل استالینسم قرار می‌گیرد، رزا لوکزامبورگ در برابرِ لنین و چپ معتدل نقیضِ چپ افراطی می‌شود. نقطه‌ی اساسی تمایز این دو جریانِ چپ، احترام به«آزادی»، یا نادیده گرفتن آن است.

د) در جناح راست میانه، دکترین‌ها و جنبش‌هایی وجود دارند که به درجات متفاوتی آزادی‌خواه‌اند اما مشکلی با نابرابری‌های اجتماعی ندارند و شامل تمامی احزاب سنتی لبیرال، نولیبرال و محافظه‌کار می‌شوند.

نکته‌ی آخر، رابطه مذهب با این تقسیم بندی چپ و راست است. بوبییو می‌نویسد: باید پرسید کدام تفسیر از مذهب؟ زیرا عدالت‌خواهی الهام‌گرفته از دین نقش گسترده‌ای در برخی از جنبش‌های ترقی‌خواه داشته است: از مساوات‌طلبان (Leveller) انگلیسی در قرن هفدهم تا الهیات رهایی‌بخش در جنبش‌هایِ مترقی آمریکای لاتین. به‌یاد بیاورید که نیچه نوشته بود، این اندیشه‌های مساوات‌طلبی و محصولات سیاسی آن، یعنی دموکراسی و سوسیالیسم، اثرات مضر آموزش‌های مسیحی است. بوبییو نتیجه می‌گیرد: ارتباط جناح راست با سنت‌گراییِ مذهبی قابل‌فهم اما اغلب گمراه‌کننده است. زیرا خداباوران و خدا‌ناباوران را در هر چهار قسمت نمودارِ فوق می‌توان یافت.[۱۹]

طبیعی است که ترسیم میدان سیاسی در یک محور مختصات دو بُعدی، پیچیده گی های متفاوت در این صحنه را بسیار ساده می کند. اما غرض آن است که تنها در دو محورِ آزادی و عدالت، تصوری از جای اندیشه های گوناگون در این میدان را ارائه دهد.

دموکراسی و اقتدارگرایی در جوامع مدرن

ظهور دموکراسی، نتیجه‌ی مجموعه‌ای از دگرگونی‌هایی بود که در اواخر قرون وسطی و در سپیده‌دمان مدرنیسم در اروپا آغاز شد. ازجمله‌ی این دگرگونی‌ها، توسعه‌ی تدریجی سیستمی از حکومت بود که در آن حوزه‌ی قدرت سیاسی از جامعه‌ی مدنی و جامعه‌ی سیاسی، از حوزه‌های دیگر فعالیت‌های جامعه مثل اقتصاد، سیستم قضایی و علم و دانش و غیره جدا شد و حوزه‌ی سیاسی حقِ تسلط بر این حوزه‌ها را از دست داد. قدرت سیاسی مجبور شد که محدودیت‌های دیگری را هم بپذیرد: تقسیم و باز‌تقسیمِ قدرت سیاسی، که موضوع انتخاب‌های تکرارشونده‌ی رقابتی توسط شهروندان، با نهاد‌های جاافتاده‌ای برای حل اختلاف‌ها. حالا دیگر مشروعیت یک قدرت سیاسی دیگر مبتنی بر نمایندگی خدا (ظل‌الله) نبود، بلکه رأی و پذیرش مردم و شهروندان، سرچشمه و منشاء این مشروعیت می‌شد. بنابراین، اگر در جوامعِ پیشامدرن، این شاه و رهبر است که تجسم جامعه، نماینده و هویت آن است، هم رهبر است، هم سایه‌ی خدا روی زمین و اطاعت بندگان از آن واجب. با ظهورِ مدرنیته، دیگر هیچ‌کس تجسم و مظهر جامعه نیست. در حالی که این نقشِ و تصویر شاه یا رهبر (تجسم جامعه، نماینده و هویت آن) محو می‌شود و از بین می‌رود، آن تخت و مسند پادشاهی هنوز پابرجاست. این جایِ خالی (lieu vide)، به گفته‌ی کلود لفور،[۲۰] مظهر جامعه‌ی مدرن و دموکراتیک است که با امر سیاسی گره خورده است. دیگر هیچ پیکری، نمی‌تواند، بر این تخت و مسند بنشیند. اشغالِ این مکان خالی غیرممکن می‌شود. کسانی که قدرت سیاسی را به‌طور موقتی به دست می‌آورند، هرگز نمی‌توانند ادعا کنند که آن تخت و مسند رهبری سیاسی را تصاحب می‌کنند. در دموکراسی‌ها قدرتِ مشروع از آنِ مردم شده است، اما هیچ‌کس، نمی‌تواند، به نامِ تمامِ مردم و به‌نمایندگی آن‌ها بدون محدودیت زمانی حرف بزند. دموکراسی با تنش بین دو اصل حفظ می‌شود: از یک سو، قدرت از مردم سرچشمه می‌گیرد. از سوی دیگر، این قدرت از آنِ هیچ‌کس نیست. تنش بین این دو اصل برای بقایِ دموکراسی ضروری است و نمی‌توان این تنش را بدون تهدید یا نابودی دموکراسی حل کرد. پس بزرگ‌ترین تفاوت لیبرال-دموکراسی با نوع حکومت در جوامعِ پیشامدرنِ سنتی، در آن است که:

الف - قدرت برخاسته از مردمی است که باشعورند و قدرتِ انتخاب دارند.

ب – مرکز قدرت، یک «صندلی همیشه خالی» است. خالی بودن فضای خالی قدرت در دموکراسی مدرن و جدایی آن از قانونِ یگانه و مطلقِ آسمانی، بدان معناست که یک تعریف یگانه از یک جامعه‌ی خوب و ایده‌آل هم از بین می‌رود، زیرا که پلورالیسم و کثرت‌گرایی، تعریف‌های متفاوت از جامعه‌ی خوب و ایده‌آل ارائه می‌دهد. بنا‌بر‌این، در دموکراسی‌ها امکان شنیده شدن دیدگاه‌های متعدد، صداهای مخالف و همزیستی باورها و ارزش‌های گوناگون فراهم می‌شود.

ج - هیچ منبع ثابت و دائمی قدرت مانند یک پادشاه، پیشوا یا یک گروه از نخبگان حاکم وجود ندارد. فقدانِ یک مرکزِ ثابت و دائمی قدرت منجر به چیزی می‌شود که لفور آن را «عدم‌تعین اجتماعی» یا «عدم‌قطعیت اجتماعی» (indeterminacy of the social) می‌نامد. به این معنا که نظم‌‌و‌نسق جامعه دائماً در حال تغییر و تحول است، هیچ بنیان نهایی یا جوهره‌ی ثابتی وجود ندارد که ماهیت یک جامعه را تعیین کند. در نتیجه، روند دموکراتیک بدون پایان باقی می‌ماند، همیشه در معرض تغییر است، و تحت تأثیر تعاملات و درگیری‌های جاری در جامعه است. دموکراسی‌شدنِ یک جامعه، روندی در حالِ شدن و تحول است. این که حق رأی زنان، طبقات و گروه‌های فرودست جامعه با مبارزه‌ی آنان در دموکراسی‌ها به‌تدریج به‌رسمیت شناخته می‌شود و مبارزه‌ی اقلیت‌های قومی، مذهبی یا دگرباشان جنسی در راه به دست آوردن حقوق مساوی با دیگران به نتایج مهمی دست می‌یابد، از نشانه‌های سیر این تحولات است. پس دموکراسی پدیده‌ای که یک‌بار برای همیشه ساخته شده نیست، بلکه یک روند و فرایند در حال تحول دائمی است، یک روند مداوم و پایان‌ناپذیر است. زیرا که با پیشرفت جامعه‌ی بشری، آزادی‌های گروه‌های مختلف و عرصه‌های گسترده‌تر زندگی اجتماعی، پهنه‌های تازه‌ای را مشمول امر دموکراسی می‌کند.

د – هیچ تضمینی (مثلاً جبرِ تاریخی!) هم برای ماندگاری دموکراسی وجود ندارد، دموکراسی می‌تواند شکست بخورد (قدرت‌گیری هیتلری‌ها در آلمان)، می‌تواند عقب گرد داشته باشد، می‌تواند درجا بزند و جلو نرود. پس در هر لحظه برای مراقبتِ از آن و تلاش برای تکاملِ آن نباید غفلت کرد.

چپِ سنتی و دگماتیک به این شاخص‌های دموکراسی انتقاد داشت و بر آن بود که حقوق بشر و موضوع حقوق فردی انسان‌ها، در تعریفِ لیبرال دموکراتیک از دموکراسی، افرادِ را منفرد، اتمیزه شده، و جدا از موقعیت‌شان در جامعه می‌بیند و در نهایت حامیِ مال‌و‌منال‌دار‌هایِ سلطه‌گر (و نه توده‌های تحتِ ستم و مزدبگیر) در جامعه‌ی سرمایه‌داری است. بنابراین نتیجه می‌گرفت که مطالبات حقوق بشری در نهایت خصلتی بورژوایی و رفرمیستی (و نه انقلابی) دارند. لفور[۲۱] در مقابل این فکر، بر آن بود که حقوق بشر، باید مشغله‌ی ذهنی چپ‌ها هم باشد. او اصرار داشت که نباید به حقوقِ فردی انسان‌ها به‌مثابه نهادهایی کاملاً تثبیت‌شده با معانی بلاتغییر و ثابت نگریسته شود. با وجود آن که منشأ این حقوقِ فردی در گفتمان لیبرالی بورژوایی است، اما مفهوم حقوق فردی انسان‌ها می‌تواند به‌طور چشمگیری گسترش یابد. نگاهی به تاریخ نشان می‌دهد که مبارزات در راه حقوق بشر چه راه درازی پیموده است: در قرن‌های نوزدهم و بیستم، بسیاری از فرو دستانِ جامعه که حقوق بشر آن‌ها را دربر نمی‌گرفت، به حقوق معینی دست یافتند. با مبارزه‌ای طولانی کارگران، اعضای اتحادیه‌های کارگری قدرتمند شدند؛ دهقانان، شهروندانی با حقوق برابر شدند؛ بردگان، به‌پا خاستند و برای آزادی‌شان جنگیدند و مردمان کشور‌های مستعمره، به مبارزان ملی‌گرایِ ضداستعمار تبدیل شدند. تمامی این گروه‌های مختلف، با استناد به حقوق برابر انسان‌ها و با استفاده از روش‌های نوآورانه‌ی مبارزه، برای احقاقِ حقوق خود تلاش کردند. بعدتر هم حقوقِ فردی گروه‌های فرودستِ دیگر در دستور مبارزه برای حقوق بشر قرار گرفت. جنبش‌های زنان، اقلیت‌های نژادی- قومی درون کشور‌های مختلف، اقلیت‌های مذهبی، دگرباشان جنسی و ... ادعاهای مبتنی بر حقوقِ فردی خویش را در گفتمانی که از مبارزات قبلی تأثیر گرفته بود، مطرح کردند. تمامی این پروژه‌های تلاش برای به رسمیت شناختنِ حقوق بشر، همچنان موضوعاتی موردِ مناقشه و ناتمام‌اند. دفاع از حقوق بشر اصل مولد و سازنده‌ی دموکراسی است زیرا که همواره گروه‌های تازه‌ای از فرودستانِ مورد تبعیض، از طریق ترویج آگاهی از حقوق خویش، به میدان مبارزه در حوزه‌های جدید اجتماعی وارد می‌شوند، گفتمان دموکراتیک و نهاد‌های دموکراسی گسترش می‌یابد و مفهوم حقوق بشر رادیکال‌تر می‌شود.

به تحولِ اندیشه‌های گوناگون پیرامون مفهومِ دموکراسی هم که بنگریم، این تحولاتِ در حالِ شدن را به‌خوبی می‌بینیم. تعریفِ سنتیِ لیبرالسم (که توسط جان لاک John Locke صورت‌بندی شده) چنین بود: «آزادی این است که فرد از محدودیت و خشونت از جانب دیگران رهایی داشته باشیم» در این تعریف آزادی فرد در مرکز توجه بود. جان استوارت میل (John Stuart Mill)، مفهوم «برابری» انسان‌ها را هم به ایده‌ی سنتی لیبرالیسم می‌افزاید و لیبرالیسم سیاسی را به لیبرالیسم اقتصادی گره می‌زند. او، نه‌تنها از برابری زنان در برابر مردان و اقلیت‌های «نژادی» و «قومی» در برابر سفید‌ها حمایت می‌کند، بلکه تأکید می‌کند که یکی از ضعف‌های نظری و اخلاقی لیبرالیسم سنتی آن است که به‌وضوح به مشکل نابرابری‌های اجتماعی در رابطه با آزادی‌های فردی نمی‌پردازد و اضافه می‌کند: آزادی فردی تا زمانی که همه‌ی آحاد جامعه نتوانند از آن بهره‌مند شوند، ارزش ندارد.[۲۲] آلفرد مارشال (Alfred Marshall)، اقتصاددان بزرگ انگلیسی که سخت تحت تأثیر جان استوارت میل بود، نسخه‌ی تازه‌ای از ایده‌های فردگرایانه‌ی لیبرالیسم انگلیسی را تئوریزه کرد. به اعتقاد او، تضادی بنیادین میان برابری سیاسی و حق رأی همگانی که در قوانین تصریح شده با نابرابری‌های اجتماعی -اقتصادی گسترده میان گروه‌های اجتماعی وجود دارد. راه‌حل این تضاد، به گمان وی، گسترش حقوق اجتماعیِ شهروندان است. این حقوق (که بعدتر مبانی دولت رفاه شد)، ازجمله تأمین اجتماعی در دوره‌های بیکاری، بیماری و دوره‌های فقر و اضطرار مالی را شامل می‌شد. به این ترتیب سه عرصه‌ی اساسی امکانات اجتماعی شهروندان، شامل حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی آنهاست. اندیشمندان سوسیالیست معاصر نظیر جان راولز (John Rawls) و مایکل والزر (Michael Walzer)، در کنار دفاع از آزادی‌های فردی، تعهدی جدی و استوار به برابری انسان‌ها و عدالت اجتماعی دارند. هم‌زمان، پسا-مارکسیست‌ها، تحولی تازه را در تعریف دموکراسی، یعنی «دموکراسی رادیکال» ارائه کردند. چنان‌که شانتال مووف[۲۳] به‌درستی نوشته، تجربه‌ی غم‌انگیز سوسیالسم نوع شوروی نشان داد که مردود شمردن لیبرال-دموکراسی خطا بود. نیروی ترقی‌خواه باید به دنبال گسترش و تعمیق دستاوردهای انقلاب‌های دموکراتیکی که دویست سال پیش آغاز شد، باشد. باید در راستای رادیکالیزه کردن سنت دموکراتیک مدرن تلاش کند. زیرا که زیربنای این دموکراسی مدرن همانا این ادعاست که همه‌ی انسان‌ها آزاد و برابرند. به‌جای به سخره گرفتن لیبرال-دموکراسی با اصطلاحاتی نظیر «دموکراسی صوری بورژوایی»، باید در جهت اجرای اصول اعلام‌شده‌ی همین لیبرال‌-دموکراسی (آزادی و برابری همه‌ی انسان‌ها) به‌معنای عمیق‌تر کلمه در جوامع لیبرال‌-‌دموکراتیک و تحقق یک دموکراسی کثرت‌گرا و رادیکال باشیم. چنان‌که نوربرتو بوبیو هم پیش‌تر نوشته بود:[۲۴] نهادهای لیبرال‌دموکراتیک باید بخش اساسی هر فرایند دموکراتیزه‌شدن باشند. اهداف سوسیالیستی هم تنها با به‌کار گرفتن راه و روش‌های قابل‌قبول در یک رژیم لیبرال- دموکراتیک قابل دستیابی هستند.[۲۵]

باز هم تاکید می‌کنم که در تاریخ معاصر، ما شاهد عقب‌گرد در این روند دموکراتیزاسیون هم در عرصه‌ی نظری و هم زندگی جوامعِ دموکراتیک بوده‌ایم. ظهور فاشیسم و نازیسم در دهه‌ی ۱۹۳۰ میلادی قرن گذشته از این نمونه‌های عملی است. در عرصه‌ی نظری هم، در سال‌های دهه‌ی هفتاد میلادی، با تئوری‌های لیبرالیسم اقتصادی ناب، با چهره‌هایی مثل هایک (Friedrich August von Hayek) و میلتون فریدمن (Milton Friedman)، لیبرال-دموکراسی عقب‌گردِ تازه‌ای کرد و چیرگی نولیبرالیسم (Neoliberalism) رقم خورد. در دستگاه فکری این گروه، دفاع از «آزادی‌های اقتصادی» مفهوم مرکزی است و جایی برای دفاع از برابری و عدالت اجتماعی در سیستم لیبرال-دموکراتیک قایل ‌نمی‌شود. از نظر فریدریش هایک، «دموکراسی تنها تا زمانی سودمند است که وسیله و ابزاری برای حفظ آزادی فردی و آرامش درونی افراد است». او قاطعانه معتقد بود که اگر بین دموکراسی و لیبرالیسم تعارضی ایجاد شود، اولویت باید به لیبرالیسم داده شود و دموکراسی باید قربانی شود. در سال‌های آخر عمر، هایک حتی تا آنجا پیش رفت که الغای دموکراسی را پیشنهاد کرد.[۲۶]

***

وقتی که به تقسیم و پراکندگی قدرت در تعریف مفهوم دموکراسی اشاره می‌شود، در جوامع مختلفی که سنت دموکراتیک را تجربه کرده‌اند، تاکنون روش‌های زیر به کار گرفته شده است:

الف- تقسیم مراکز مختلف قدرت: ۱) قانون‌گذاری (پارلمان)، ۲) اجرای قانون (قوه‌ی مجریه) و ۳) قوه‌ی قضاییه که با استقلال تک‌تک آنها و جلوگیریِ دخالت قوه‌ی مجریه در روند فعالیت دو مرکز دیگر تأمین می‌شود.

ب - رقابت و انتخاب آزاد، سرنوشت رهبری سیاسی (و این که چه کسی و کسانی به‌طور موقت و تا انتخاب بعدی در آن صندلی‌های خالی بنشینند) را تعیین می‌کند.

ج- پذیرش عمومی و ضمانت قانونی برای رقابت و نه حذف رقیبان سیاسی (آگونیسم و نه آنتاگونیسم[۲۷]). این سنت که آن جریانی که باید فرمان رهبری جامعه را (بدون اماواگر) به‌طور موقت به دست گیرد، آن نیرو و حزب سیاسی‌ای است که در انتخابات آزاد و عادلانه برنده شده است.

د- احترام به تکثر جامعه و تضمین حقوق اقلیت‌های سیاسی، عقیدتی، مذهبی، جنسیتی و... در قوانین کشور. تضمین‌های قانونی برای آزادیِ بیان و عقیده و ردِ هر شکل از دیکتاتوری اکثریت که اجازه‌ی نفس کشیدن به اقلیت‌ها ندهد.

ح- خودمختاری و استقلالِ حوزه‌های گوناگون جامعه مثل دانشگاه، فرهنگ، هنر، موسیقی، آموزش و پرورش، ورزش، بهداشت و غیره از قدرتِ زمامداران سیاسی و سلطه‌ی سرمایه. متخصصان و صاحبان صلاحیت در هر‌ حوزه، بدون دخالت سیاستمداران و صاحبان سرمایه در مورد قوانین بازی و چگونگی سلسله‌مراتب در آن حوزه‌ها تصمیم می‌گیرند. (توجه کنید که با یک عقب‌نشینی منفی، قدرت اقتصادی، در سال‌های اخیر، به دخالت بیشتر در این عرصه‌ها وارد شده است).

و – وجودِ جامعه‌ی مدنی آزاد و سرزنده در دموکراسی‌ها، که مراکزی برای گفت‌وگو، مجادله و بحث آزاد، میان شهروندان و سازمان‌های آنان (اتحادیه‌ها) از طریق مطبوعات آزاد و سایر ابزار ارتباطی را فراهم می‌آورد. وظیفه‌ی دیگر سازمان‌های جامعه‌ی مدنی آزاد، همانا نظارت و کنترل دائمی بر کار ارگان‌های متفاوت صاحب‌قدرت، نور انداختن بر نقطه‌های تاریک و مبارزه با فساد و سوءاستفاده از قدرت در جامعه است.

ز - عدم‌تمرکز و در مقابل انتقال قدرت تصمیم‌گیری به واحد‌های پایین‌تر جامعه، برای مثال، دموکراسی در محل‌ کار (مشارکت کارکنان در اداره‌ی شرکت‌ها و مؤسسات دولتی و غیردولتی) و نیز در اداره‌ی امور شهر‌ها و استان‌ها. این که برای نمونه، مسئولین شهرداری‌ها و استانداری‌ها از مردمان محلی هستند و نه اعزام‌شده‌هایِ از مرکز، این که بودجه‌ی این شهرداری‌ها و استانداری‌ها در نقاط مختلف کشور با تقسیم عادلانه، میان همه‌ی بخش‌های کشور تقسیم می‌شود، این که این شورا‌های شهر و استان، قدرت تصمیم‌گیری در مورد تخصیص بودجه به بخش‌های گوناگون (بهداشت، آموزش، راه و حمل‌و‌نقل، یا محیط زیست) دارند، از جلوه‌های این دموکراسی تمرکززدایی شده است.

***

دموکراسی و روند دموکراتیزاسیون را به گونه‌ی دیگری هم می‌توان تعریف کرد : این روندها در شرایطی آغاز می‌شوند که تعادل پرتکاپو و پویایی بین قدرت دولت از یک سو و قدرت جامعه‌ی مدنی از سوی دیگر برقرار می‌شود. این تعادل در آغاز شکننده است و با تغییر تناسب قوا می‌تواند به این یا آن سو منحرف شود.[۲۸] برای روشن‌تر شدن نقش دولت در استقرار دموکراسی، ضروری است که به نکات زیر توجه کنیم.

اتین دو لا بوئسی Étienne de la Boétie،[۲۹] در قرن شانزدهم میلادی رساله‌ای نوشته است با عنوان «سیاستِ اطاعت: رساله‌ای درباره بندگی اختیاری» که سؤال مرکزی اش این است که چرا مردم به اختیار خود به بندگی از استبداد دولتی تن می‌دهند؟ به عقیده‌ی لابوئسی این «بندگی ارادی» معما و پارادوکس است. زیرا مردم به لحاظ تعداد، بیشتر و به لحاظ تواناییِ جمعی قدرتمندتر از مستبدین ستمگر هستند، اما با این حال چرا انتخاب می‌کنند که اطاعت کنند؟ مگر نه این‌که قدرت حاکمان مستبد، با گردن نهادنِ مردم به تحت سلطه بودن، حفظ می‌شود؟ مگر نه این‌که اگر مردم این تمایل به تحت سلطه بودن را ترک کنند، استبداد فرو می‌پاشد؟ پس کلید براندازی استبداد، عدم‌همکاری و عدم‌اطاعتِ مردم است. اگر مردم به صورت جمعی از اطاعت و حمایت از ستمگر دست بکشند، ستمگر سرنگون می‌شود. این رساله البته به مکانیسم‌های کنترل در حکومت مستبد، نقش عادت، توهم مشروعیت، اهمیت استقلال فکری و تفکر انتقادی و... در پایداری استبداد حکومتی می‌پردازد. اما نکته‌ای که در این جا می‌خواهم بدان اشاره کنم، اهمیتِ دولت است. توماس هابز (Thomas Hobbes)، در «لِویاتان» (که در قرن هفدهم نگاشته شده) می‌نویسد:[۳۰] «حالت طبیعی» وضعیتی است که در آن انسان‌ها بدون هیچ حکومتی زندگی می‌کنند. در این وضع، هر فردی برای حفظِ بقایش و دفاع از خود، مجبور به استفاده از خشونت است. لذا «جنگ همه علیه همه» در می‌گیرد و انسان گرگ انسان می‌شود. برای فرار از این وضع، انسان‌ها باید یک قرارداد اجتماعی را طراحی کنند که شامل یک توافق همگانی است مبنی بر واگذاری بخشی از آزادی‌های‌شان به یک قدرت مرکزی که می‌تواند امنیت و نظم را در جامعه تأمین کند. این قدرت مرکزی که «لویاتان» نامیده می‌شود، نماد دولت است. او معتقد است که بدون یک دولت قوی و مقتدر، جامعه به حالت طبیعی بازمی‌گردد و بی‌نظمی، خشونت و «جنگ همه علیه همه» غالب خواهد شد. هابز بر این باور است که در ازای امنیت و نظم، افراد از برخی از آزادی‌های خود صرف‌نظر کنند و این یک معامله‌ی منطقی است، زیرا امنیت و ثبات جامعه، ارزش واگذاریِ برخی از آزادی‌های فردی را دارد.به این معنا است که ماکس وبر(Max Weber) دولت را به‌عنوان نهادی که انحصار استفاده‌ی مشروع از خشونت برای حفظ نظم اجتماعی را در اختیار دارد، تعریف می‌کند. برای آن که «وضعیتِ طبیعی» ملموس‌تر شود، جامعه‌ی امروز سومالی و یا هائیتی را در نظر بگیرید که در آن‌ها دولت مرکزی مقتدر نیست و باندهای گوناگونِ مسلح در بخش‌های مختلف کشور حکمرانی و تاخت‌و‌تاز می‌کنند. به این ترتیب است که می‌توان استدلال کرد که پاردوکسی که اتین دو لا بوئسی به آن اشاره کرده بود، با این امر قابل توضیح است که مردم ممکن است برای خلاصی از شرایطِ «جنگ همه علیه همه»، تن به استبداد یک دولت مرکزی بدهند تا از هرج‌و‌مرج و کشتار روزمره‌ی انبوهی از باند‌های بی‌قانون و بی‌رحم خلاص شوند.

نکته‌ای که بعدتر در نقد به تئوری تامس هابز بدان اشاره شد این بود که دولت و حکومت قادر است از آن قرارداد اجتماعی که قرار بود تنها بخشی از آزادی‌های شهروندان به یک قدرت مرکزی واگذار شود تا امنیت و نظم در جامعه تأمین شود، تخطی می‌کند و همه‌ی آزادی‌های فردی و اجتماعی را به سودِ اختیار و قدرتش زیر پا می‌گذارد. باز برای روشن شدن این موقعیت، به کودتایِ رضا خانِ میرپنج در اسفند ۱۲۹۹ رجوع کنید. چنان که عباس امانت[۳۱] نوشته در پاییز آن سال بن‌بست سیاسی به نقطه‌ی بحرانی خود رسیده بود. پس از استعفای حسن پیرنیا مشیرالدوله نه هیچ‌یک از سیاستمداران تهرانی توان ایجاد دولت داشت و نه اصلاً کسی پیدا می‌شد که بخواهد چنین مسئولیتی را بپذیرد. در گوشه‌های مختلف کشور هم شورش و نافرمانی برقرار بود، »احمدشاه، یک طفره‌رویِ ترسو بود که هیچ کاری نمی‌کرد، شخصیت‌های برجسته‌ی دوره‌ی مشروطه یا اعتبار خود را از دست داده و به تبعید رفته بودند یا کشته شده یا از سیاست کناره گرفته بودند». کودتایی که قرار بود به این بن‌بست و ناامنی‌ها پایان دهد، حکومتی را سامان داد که استبدادی بی‌سابقه را در تاریخ کشور رقم زد. جامعه‌ی مدنی ایران هم چنان ضعیف بود که قدرت مقاومت و مقابله با برآمدن این استبداد را نداشت.

نکته‌ی بعدی، تعریفی گسترده‌تر از وظایف دولت و حکومت در جامعه‌ی مدرن است که تنها به برقراری نظم، امنیت و ثبات و حفاظت از شهروندان در برابر خشونت و جنایت، محدود نمی‌شود. دستگاه عریض و طویل قضایی و بوروکراتیک برای حل‌وفصل اختلافات، تنظیم فعالیت‌های اقتصادی و مدیریت مالیات‌ستانی است. فراهم آوردنِ محیط اقتصادی فراگیری که فرصت‌ها را به‌طور گسترده در دسترس همه‌ی شهروندان قرار دهد تا نهادهای اقتصادی در انحصارِ یک گروه محدود نباشند. این شامل اجرای حقوق مالکیت، تضمین رقابت عادلانه و جلوگیری از انواع انحصارها است. دولت‌ها مسئول تأمین زیرساخت‌ها (شبکه‌ی برق، آب و ارتباطات شامل جاده و راه‌آهن و بنادر) یا سایر خدمات عمومی (بهداشت، آموزش، مراقبت از سالمندان و ...)، و دیگر خدماتی است که برای رفاه جامعه و توسعه‌ی اقتصادی ضروری هستند. حکومت‌ها باید فضایی فراهم کنند که نوآوری را تشویق کند و اجازه دهد جامعه قدرت انطباق با شرایط به‌سرعت در حال تغییر جهانی در عرصه‌های گوناگون را داشته باشد. این شامل حمایت از فعالیت‌های تحقیقاتی در زمینه‌های مختلف علمی و تکنیکی است.

نگاره‌ی دو

حال این وظایف چگونه پیش می‌روند، به تعادل قوا میانِ دولت از یک سو و سازمان‌های گوناگونِ «جامعه مدنی» از سوی دیگر دارد (نگاره‌ی دو). اگر حکومت توانایی وظایفی که در بالا شمردیم را داشته باشد و اگر جامعه‌ی مدنی (از رسانه‌ها تا سازمان‌های مستقل اقتصادی، از سازمان‌های سیاسی و حزبی تا گروه‌های متشکل منطقه‌ای، از تشک‌های سندیکایی و اتحادیه‌ها، تا سازمان‌های زنان، اقوام، دگرباشان و گروه‌های اقلیت مذهبی) هم قدرت‌مند باشند تا سیستم حکومتی را بازرسی و کنترل مداوم کنند، مراقب باشند تا حقوق شهروندان را زیر پا نگذارد و تمایلات استبدادی در آن‌ را مهار کنند، می‌توان گفت که توازن قوا میان قدرت جامعه و قدرت حکومت به‌وجود آمده است. در این شرایط حکومتی داریم که در عین حالی که توانمند است، اما تحت مهار جامعه و نهاد‌های جامعه‌ی مدنی است. در چنین توازنی است که دموکراسی استقرار می‌یابد. اما چنان‌که گفتیم، این توازن همواره در خطرِ نابودی و برهم خوردن است. دستیابی و حفظ دموکراسی، یک فرایند پیچیده و در حالِ شدن است. نیازمندِ تلاش مداوم از هر دو سو، هم دولت و هم جامعه‌ی مدنی برای سازگاری و انطباق با شرایط متغیر است. پایداری دموکراسی در گرو ساختن و مراقبت از نهادهای قوی در هر دو سوی معادله و پرورش چنان هنجارهای فرهنگی‌ای است که از پاسخ‌گویی متقابل بین دولت و جامعه‌ی مدنی حمایت می‌کنند. با درک این مکانیسم‌هاست که سیاست‌گذاران، پژوهشگران و شهروندان می‌توانند چالش‌های حفظ دموکراسی را راهبری و از ظهور استبداد و توتالیتاریسم یا هرج‌و‌مرج و جنگ همه علیه همه جلوگیری کنند.

توجه کنید که نمودار بالا از سه محور عمده قدرت در جامعه تنها به دو محور (دولت و جامعه‌ی مدنی) قناعت کرده است. محور سوم (یعنی قدرت اقتصادی) را در بخش سوم همین مطلب، با توضیح پیرامون تحولات اندیشه‌ای چپ در دهه‌های اخیر می‌آورم. نگاره‌ی بالا برای جوامعی مانند ایران امروز مصداق دارد. زیرا که قدرت اقتصادی در ایران، مستقل نیست و زیر سلطه‌ی دولت (به معنای state) قرار دارد. اما برای کشورهای صنعتی و پیشرفته باید سومین محور عمده‌ی قدرت (اقتصاد) را نیز وارد معادله کرد.

***

در بالا از قولِ کلود لفور گفتیم که در جوامع پیشامدرن، شاه و رهبر، تجسم جامعه، نماینده و هویت آن بود. با مدرنیته، دیگر هیچ کس تجسم و مظهر جامعه نیست. در حالی که نقشِ و تصویر شاه یا رهبر محو می‌شود و از بین می‌رود، آن تخت و مسند پادشاهی هنوز پابرجاست. این جایِ خالی، به گفته‌ی لفو، مظهر جامعه‌ی مدرن و دموکراتیک است. دیگر هیچ پیکری، نمی‌تواند، بر این تخت و مسند بنشیند. قدرتِ مشروع از آنِ مردم شده است، اما هیچ‌کس، نمی‌تواند، به نامِ مردم و به نمایندگی از آن‌ها حرف بزند.

این را هم تأکید کردیم که پیدایشِ دموکراسی با دفاع از حقوق انسان‌ها و ردِ خودکامگی همراه بوده است. دموکراسی به معنایِ اطاعت از قوانینی است که افراد جامعه روی آن‌ها توافق کرده‌اند. اما دموکراسی هیچ‌گاه به معنای اعمالِ دیکتاتوریِ اکثریت بر اقلیت نیست، بستنِ دهانِ اقلیت نیست («کسی که رأی نداده حق نظر نداره«، «چنددرصدی‌ها باید خفه شوند»). همین اقلیتِ امروز، می‌تواند اکثریتِ فردا باشد. دموکراسی‌ها، تکثر مردم و وجود تضاد‌ها را به‌رسمیت می‌شناسند. از آموزش‌های لفور با ارجاع به ماکیاولی، این نکته مرکزی است که تضاد‌ها در جامعه‌ی بشری هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسد. زیرا که بنابه استدلالِ ماکیاولی، تضاد بین دو گرایش، بین دو خواسته: «سرکوب کردن» و «سرکوب نشدن» همواره خواهد ماند. این مبارزه را نمی‌توان حل کرد؛ تنها می‌توان آن را مورد بحث، گفت‌وگو، درگیری و بازنگری قرار داد. به این ترتیب جامعه همیشه و در همه جا دچار تضاد است. حذف یا حل تضاد نه‌تنها غیرممکن بلکه نامطلوب هم است. هر تلاشی برای حذف تضاد و یا خیال‌پردازی درباره‌ی حذف آن، نقشی مرکزی در برقراری توتالیتاریسم خواهد داشت . لفور در این جا مارکس را هم به نقد می‌کشد که نوشته بود در جامعه‌ی بی‌طبقه‌ی کمونیستی تضادی نخواهد بود.

جامعه‌شناس مارکسیست، اریک اُلین رایت (Erik Olin Wright) ، اقتدار گرایی را نوعی اَبَردولت‌گرایی تعریف کرده است که در آن قدرت دولتی، جامعه‌ی مدنی را (که باید در برابرِ آن پاسخ‌گو باشد)، بی‌رحمانه سرکوب می‌کند. در سیستمِ توتالیتر، بدون هیچ‌گونه محدودیتی تمام قدرت اقتصادی در دست و تحتِ کنترل دولت است که همه‌ی جنبه‌های تولید و توزیع در جامعه را رهبری می‌کند.[۳۲] رایت اضافه می‌کند: سوسیالیسم دولتی که در اتحاد شوروی، پس از انقلابِ اکتبر مستقر شد، نمونه‌ی کامل چنین اقتدارگراییِ دولتی، زیرِ بیرقِ سوسیالسم است. حزب کمونیست، دولت را تصاحب کرد، سازمان‌های جامعه‌ی مدنی را به زیر یوغ خود کشید و همه‌ی فعالیت‌های اقتصادی را زیر کنترل گرفت. دیگر احزابِ کمونیست هم، هرجا که قدرت را به دست گرفتند، چنین کردند.

توجه کنید که در اندیشه‌ی لفور، توتالیتاریسم با استبداد جوامع پیشامدرن تفاوت دارد. اقتدارگرایی در جامعه‌ی مدرن، تلاشی دوباره برای پرکردنِ این تخت و مسند، این جایِ خالی است، کودتا علیه مدرنیسم و دموکراسی است. تکاپویی است برای پرکردن جایِ خالیِ شاه و رهبر. این بار، اما به نام تحقق امرِ «مردم»، «ملت» یا «امت». مردمی که دیگرهیچ تضادی با یکدیگر ندارند، ملت و امتی که در آن تکثر نیست، «همه با هم» هستند، یگانه شده‌اند (People-as-One). اقتدارگرایی، روح سرگردانی است که مدرنیته‌ی دموکراتیک را همواره تهدید و تعقیب می‌کند. گاه در چهره‌ی هیتلر و استالین بروز می‌کند و گاه معمر قدافی و صدام حسین. این سکاندارانِ سیستم‌های اقتدارگرا، تجسم مادیِ وحدتِ مردمِ یگانه، ملت یک‌پارچه، خلقِ قهرمان و امتِ شهیدپرور می‌شوند. هر تضادی، اختلافِ نظری، هر مخالفی، هر مخالفت و ناسازگاری، به بیرون، به آن دیگرانِ خبیث (دشمنانِ مردم، ملت، امت، خلق)، نسبت داده می‌شود. این دشمنانِ مردم، می‌توانند، یهودی‌ها، خودفروختگانِ بورژوا، چپی‌های خائن یا عوامل امپریالیسم باشند.

گفتیم که در دموکراسی‌ها بین دولت و جامعه‌ی مدنی جدایی وجود دارد، هریک مستقل‌اند. در رژیم اقتدارگرا، این استقلال از بین می‌رود و جامعه‌ی مدنی در دولت جذب می‌شود. حالا بوروکراسی دولتی، همه‌کاره است. اما این دستگاه بوروکراتیک هم در برابر دولت و حاکمیت (نظام) ضعیف است. زیرا همه‌ی هستی‌اش را به دولت بدهکار است. از‌این‌رو، دولت آن را هم مستقل تلقی نمی‌کند، و آن را با دستورات غیرقابل سرپیچی‌اش به خود وابسته می‌کند. این‌ها تابع فرمان هستند، مثل قضاتی که حکم‌های سنگین می‌دهند، ولی هر وقت حاکمان لازم دیدند، آنها را خلع می‌کنند و دور می‌اندازند. در پروژه‌ی توتالیتر، هر نوع فعالیتی در جامعه توسط کمیسر‌های سیاسی، واحد‌های حراست یا نمایندگان رهبر دوباره‌سازی می‌شود. این‌ها قرار است وحدتِ میان دولت و جامعه را تأمین کنند. به‌عنوان مثال، در یک کارخانه، اداره یا دانشگاه، مدیران کارهای اجرایی را پیش می‌برند اما این کمیسر‌های سیاسی و حراستی‌ها هستند که به آن کارها معنی ایدئولوژیک می‌دهند.

حزب و جامعه‌ای که تحت حاکمیت حزب است، یک تقسیم عظیم را تبلیغ می‌کند. تقسیمِ میان «داخل» (ما) و «خارج» (دشمنان ما، امپریالیست‌ها،...)؛ هیچ تقسیم دیگری جز این بین مردم و دشمنانشان وجود ندارد. با این حال، در چنین جامعه‌ای دیگر جایی برای تقسیم داخلی نمی‌تواند وجود داشته باشد. جامعه باید در درون خود اصل همگنی، یک‌پارچه‌گی و خودشفافیت را حفظ کند. این فرایند یک پارادوکس خاص را به‌وجود می‌آورد. به گفته‌ی لفور، این پارادوکس چنین است: «تفاوت ها و تقسیم درجامعه انکار می‌شود—می‌گویم انکار می‌شود چون یک لایه‌ی مسلط جدید (دستگاه دولتی و حاکمان) به‌طور واقعی خود را از بقیه‌ی جامعه متمایز کرده است.[۳۳] در عین حال، در یک دنیای ذهنی و در عالمِ خیال، مردم به‌عنوان یک واحد یگانه‌اتصویر می شوند. تقسیم بین «ما» و آن دیگری‌ها، که خارج از جامعه‌ی ما است، وجود دارد و نه در درون «ما».

حکومت «ترور» و وحشت و سرکوب بی‌رحمانه از سوی اقتدارگرایان، تنها برای سرکوبِ مخالفان نیست، بلکه پس از نابودی آنها هم ادامه دارد. هدف والاتر، «تنومند کردنِ قامتِ مقدسِ مردم-ملت-امتِ واحد» است. یک شکاف همیشگی میان «ما» و «دشمنان خارجی» وجود دارد. یک ستون پنجم دشمنان خارجی همواره در داخل ما، مثلِ معاندین، منافقین، دشمنان مردم- خلق – امت هستند که وحدت را برهم می‌زنند، پس باید نابود شوند. اما از آن‌جا که این مفهومِ مردم-ملت-امتِ واحد و همگن یک تصور، یک وهم و خیال است و واقعیت جامعه پر از تضادها، تکثر و چند‌گانگی است، پس ترور هم در رژیم اقتدارگرا، پایان‌ناپذیر می‌شود. هر مخالفتی، هرگونه دگراندیشی، دشمنی با «مردم واحد» و توطئه‌ی دشمنان معرفی می‌شود که باید سرکوب شود. بسیاری از دشمنانِ امروز، دوستان و هم‌مسلکان قدیمی بودند، که یا به قتل می‌رسند یا در بند و حصر خانگی می‌میرند.

***

در بخشِ دوم این نوشته، به‌طورِ مختصر، روندِ تحولیِ چپ را در عرصه‌ی جهانی از دورانِ مارکس تا پایان دهه ۱۹۸۰ میلادی تشریح می‌کنم.

علیرضا بهتویی
—————————————————
[۱] از دوست نازنین‌ام که اجازه داد این مکالمه‌ی خصوصی را در این‌جا نقل کنم سپاسگزارم. دوستان دیگری، متن اولیه‌ی این مطلب را خواندند و نظر دادند، از تک‌تک آن‌ها برای وقتی که گذاشتند و نکات انتقادی که مطرح کردند، صمیمانه سپاسگزارم. از سردبیر «نقد اقتصآد سیاسی» هم سپاسگزاری می‌کنم که مثل همیشه، با دقت فراوان این مطلب را خواند، تصحیحات به‌جایی را وارد کرد و نکاتی را یادآور شد، که بی‌شبهه در ارتقای نوشته‌های همه‌ی نویسندگان این نشریه (به شمول من) تأثیر جدی دارد و همه‌ی ما را کمک می‌کند.

[2] Mouffe, C. (2022). Towards a green democratic revolution: Left populism and the power of affects. Verso Books. P. 33-34
[3] Rahnema, S. (2013). The Left and the struggle for democracy in Iran. In Reformers and Revolutionaries in Modern Iran (pp. 250-267): Routledge.
[4] North, Douglass, John Wallis, Steven Webb, and Barry Weingast. 2007. Limited Access Orders in the Developing World: A New Approach to the Problems of Development. World Bank Policy Working Paper. & North , Douglass C. 2005. Understanding the Process of Economic Change. Princeton: Princeton University Press. & North, D. C., Wallis, J. J., Webb, S. B., & Weingast, B. R. (Eds.). (2013). In the shadow of violence: Politics, economics, and the problems of development. Cambridge University Press.
[5] Rorty, R. (2021). Pragmatism as Anti-authoritarianism. Harvard University Press. & Rorty, Richard (1989). Contingency, irony, and solidarity. Cambridge: Cambridge University Press
[6] Tilly, Charles (2007). Democracy. Cambridge: Cambridge University Press
. & Przeworski, Adam, et. al. (2000). Democracy and Development: Political Institutions and Well-Being in the World, 1950–1990. New York: Cambridge University Press.
[7] Corruption Perceptions Index 2023، transparency.org
[8] Burawoy, Michael (1985). The politics of production: factory regimes under capitalism and socialism. London: Verso, & Burawoy et al. (2006). Possibilities for Socialism in the Twenty-first Century. Berkeley Journal of Sociology, 50, 168-182.
[9] Harvey, David (2005). A brief history of neoliberalism. Oxford: Oxford University Press

[۱۰] در شاخص (CPI) سال ۲۰۲۳ که توسط سازمان شفافیت بین‌الملل منتشر شده است، چین در رتبه‌ی ۷۶ از میان ۱۸۰ کشور قرار گرفته و امتیاز ۴۲ از ۱۰۰ را کسب کرده است. شاخص CPI کشورها را در مقیاسی از ۰ (بسیار فاسد) تا ۱۰۰ (بسیار پاک) رتبه‌بندی می‌کند. امتیازی زیر ۵۰ نشان‌دهنده‌ی مشکلات جدی در زمینه‌ی فساد است. در این زمینه، امتیاز چین نشان‌دهنده‌ی چالش‌های مداوم در مبارزه با فساد در این کشور است.

[11] China’s Gilded Age: The Paradox of Economic Boom and Vast Corruption, Cambridge University Press, 2020
[12] Acemoglu, Daron & Robinson, James A. (2019). The narrow corridor: states, societies, and the fate of liberty. New York: Penguin Press
[13] Bernard-Henri Lévy, Barbarism with a Human Face, trans. George Holoch (New York: Harper and Row, 1979)
[14] Mill, J. S. (1865). Considerations on representative government. Longman, Green, Longman, Roberts, and Green.
[15] Gerstle, G. (2022). The rise and fall of the neoliberal order: America and the world in the free market era. Oxford University Press.
[16] Bobbio، N. (1996). Left and right: The significance of a political distinction. University of Chicago Press
[17] Walzer, M. (2008). Spheres of justice: A defense of pluralism and equality. Basic books.

برای توضیح در‌باره نظر والزر به مصاحبه من تحت عنوان «عدالت از منظر مایکل والزر».

[18] Fraser, Nancy, & Honneth, Axel (2003) Redistribution or recognition? a political-philosophical exchange, Verso.

[۱۹] در این زمینه رجوع کنید به نوشته‌ی من در نقد اقتصاد سیاسی: چپ‌های «نجس» و مذهبی‌های «خرده‌بورژوا».

[20]. Lefort, Claude, Democracy and political theory, Polity, Cambridge, 1988
[21] Lefort, C. (1986) The Political Forms of Modern Society: Bureaucracy, Democracy, Totalitarianism, J.Thompson (ed.), Cambridge, MA: Polity Press.
[22] Ansson, S. O. (2022). John Stuart Mill and the Conflicts of Equality. The Journal of Ethics, 26(3), 433-453.
[23] Mouffe, C. (1996). Dimensions of radical democracy: pluralism, citizenship, community (Vol. Mouffe, Chantal (red.) (1992). Dimensions of radical democracy: pluralism, citizenship, community. London: Verso). London: Verso.
[24] Bobbio, N. (1987). The Future of Democracy (1984). In: Polity Press, Cambridge.

[۲۵] برای تعریف مبسوط تر از مفهوم دموکراسی رادیکال نگاه کنید به نوشته‌ی من در «نقد اقتصاد سیاسی» با عنوانِ: کدام چپ، کدام سوسیالیسم؟

[26] Hayek, F. (1944). The Road to Serfdom. London: Routledge & Hayek, F. (1960). The Constitution of Liberty. Chicago: Univ. In: Chicago Press.

[۲۷] برای بحث مفصل تر در مورد این دو مفهوم نگاه کنید به بخش سوم همین سلسله مقالات

[28] Acemoglu, D., & Robinson, J. A. (2020). The narrow corridor: States, societies, and the fate of liberty. Penguin. عجم‌اوغلو و رابینسون ورود به این روند را ورودِ به «دالان باریک آزادی» نام داده‌اند.
[29] de La Boétie, E. (1975). Politics of Obedience: The Discourse of Voluntary Servitude, The. Ludwig von Mises Institute.

برای شرح مبسوط تر پیرامون این رساله، رجوع کنید به درس‌گفتارهای «نظریه‌های دموکراسی ۳» – محمدرضا نیکفر در «ایران آکادمیا».

[30] Hobbes, T., & Missner, M. (2016). Thomas Hobbes: Leviathan (Longman library of primary sources in philosophy). Routledge.
[31] Amanat, A. (2017). Iran: A modern history. Yale University Press.
[32] Wright, E. O. (2020). Envisioning real utopias. Verso Books.

رایت در عین حال تأکید دارد که اقتدارگرایی، حتی در وحشیانه‌ترین شکل‌اش هم قادر به نابود کردن تمامی شبکه‌های (معمولاً غیررسمی) اجتماعی در جامعه‌ی مدنی، کنترل کاملِ فعالیت‌های اقتصادی و از بین بردن هر گونه مبارزه برای دموکراسی نیست.
[۳۳]. برای مثال، دستگاه رهبری اتحاد شوروی، ازفروشگاه‌های مخصوص خرید می‌کردند و در بیمارستان‌های جداگانه از مردم عادی درمان می‌شدند.

منتشر شده در وبسایت «نقد اقتصاد سیاسی»



نظر شما درباره این مقاله:








عبدالحمید؛ «فشارهایی که برای سفر پزشکیان
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 29.11.2024, 18:09

عبدالحمید؛ «فشارهایی که برای سفر پزشکیان




نظر شما درباره این مقاله:








دبیرکل حزب دموکرات‌های آزاد آلمان استعفا
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 29.11.2024, 17:53

دبیرکل حزب دموکرات‌های آزاد آلمان استعفا




نظر شما درباره این مقاله:








سوریه و تحولاتی سهمگین! / صابر گل‌عنبری
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 29.11.2024, 17:43

سوریه و تحولاتی سهمگین! / صابر گل‌عنبری




نظر شما درباره این مقاله:








ورود مخالفان مسلح رژیم اسد به مرکز شهر حلب
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 29.11.2024, 15:34

ورود مخالفان مسلح رژیم اسد به مرکز شهر حلب


گروه‌های مسلح مخالف که با نیروهای رژیم بشار اسد در حال درگیری هستند، وارد مرکز شهر حلب در شمال سوریه شدند.

این گروه‌ها که از سه روز پیش با نیروهای رژیم اسد درگیر شده و از سمت غرب به سمت مرکز شهر حلب پیشروی می کنند، خطوط دفاعی نیروهای رژیم را در حومه شهر، حمدانیه، حلب جدید و محور زهرا شکستند و از آنجا وارد مرکز حلب شدند.

گروه‌های مسلح مخالف رژیم اسد همچنین منطقه سراقب را که بزرگراه های M۴ و M۵ در جنوب شرقی ادلب تلاقی می کنند، از شاخه های شمالی و جنوبی آن محاصره کردند.

گفتنی است درگیری‌ها ابتدا در حومه غربی استان حلب از ساعات اولیه بامداد ۲۷ نوامبر آغاز شد و در طول روز ادامه داشت.

در روزهای ۲۷ - ۲۸ نوامبر، گروه‌های مسلح مخالف رژیم با پیشروی سریع از حومه غربی حلب به سمت مرکز، در مجموع ۵۶ روستا و نقطه را به کنترل گرفتند.

درگیری شدید صبح دیروز در منطقه سراقب واقع در شرق استان ادلب در شمال غرب سوریه رخ داد.

گروه های مسلح مخالف دیروز و امروز ۱۲ روستای تحت کنترل رژیم اسد در خط مقدم ادلب را تصرف کردند.

این گروه‌ها امروز در مجموع ۱۴ روستا و نقطه دیگر در استان‌های حلب و ادلب را به کنترل خود درآوردند. بدین ترتیب گروه های مسلح در درگیری های ۳ روزه در مجموع ۷۰ شهرک و نقطه در حلب و ادلب را تصرف کردند.

گروه‌های مخالف رژیم اسد از صبح امروز منطقه‌ای به وسعت ۵۵۰ کیلومتر مربع در خط مقدم ادلب و حلب را به کنترل خود درآورده‌اند.

در نتیجه این درگیری‌ها، حدود ۱۰ هزار غیرنظامی از مناطق درگیر به مناطق روستایی ادلب پناه برده‌اند.

گروه‌های مسلح مخالف رژیم اسد روز جمعه هم‌چنین کنترل منطقه مهم و استراتژیک سراقب ادلب در شمال غرب سوریه را به دست گرفتند.

خبرگزاری آنادولو


پیشروی غافل‌گیرانهٔ مخالفان اسد در شمال غرب سوریه

در ادامهٔ حملات و پیشروی‌ شورشی‌های جهادی هیئت تحریرالشام در استان‌های ادلب و حلب در سوریه، خبرگزاری‌ها از سقوط یک پایگاه ارتش و کنترل آن‌ها بر ۱۳ روستای دیگر در مناطقی که تا پیش از این در دست دولت مرکزی بود، خبر می‌دهند.

این تحولات نظامی سفر غیرمنتظره بشار اسد به مسکو برای دیدار با رئیس‌جمهور روسیه را در پی داشت اما هنوز جزئیاتی از مذاکرات او با ولادیمیر پوتین اعلام نشده است.

شمار تلفات در عملیات تهاجمی هیئت تحریرالشام و گروه‌های متحد آن‌ها که به طور ناگهانی از روز چهارشنبه هفتم آذر آغاز شد، همراه با کشته‌های حملات هوایی روسیه در این بخش از سوریه، به حدود ۲۰۰ نفر افزایش یافته است. برخی گزارش‌ها تلفات را بیش از ۲۳۰ نفر نیز اعلام کرده‌اند.

گروه دیده‌بان حقوق بشر سوریه که از بریتانیا رویدادهای سوریه را رصد می‌کند، اعلام کرده تا اوایل بامداد جمعه ۹ آذر، ۱۰۲ تن از کشته‌های حملات دو روز اخیر، از نیروهای تحریرالشام بودند، ۱۹ تن از تلفات از اعضای گروه‌های متحد آن‌ها و ۶۱ تن از قربانیان نیز نیروهای ارتش سوریه بودند.

حمله هوایی روسیه نیز در حمایت از ارتش سوریه در روز پنج‌شنبه دست‌کم ۱۹ کشته در مناطق جنگی داشت.

جهادی‌های افراطی هیئت تحریرالشام دست کم ۴ سال بود که از دست زدن به چنین حملاتی خودداری کرده یا توان آن را در مقابله با ارتش وفادار به بشار اسد نداشتند.

به گزارش خبرگزاری‌ آلمان، اعضای تحریرالشام با آغاز حمله از شامگاه چهارشنبه از ادلب به سوی حلب حرکت کردند. ادلب از سال ۲۰۱۹ پس از آن‌که توانسته بود سایر گروه‌های مسلح را از منطقه بیرون براند، در کنترل این گروه بود. ادلب با حدود ۴ میلیون ساکنین آن آخرین بخش از سوریه بود که ارتش بشار اسد نتوانسته بود بر آن مسلط شود.

غیر از هیئت تحریرالشام، گروه‌های شورشی دیگری که مورد حمایت ترکیه هستند، در ادلب مستقر هستند. ترکیه در راستای تأمین منافع راهبردی خود در سال‌های گذشته نیروهایی از ارتش این کشور را در نواره مرزی ادلب مستقر کرده است.

حلب در حالی دوباره شاهد هجوم نیروهای شورشی شده که در سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ در جریان جنگ داخلی سوریه متحمل تلفات و ویرانی‌های گسترده شده بود.

قطع بزرگراه بین‌المللی دمشق – حلب

پیشروی غافلگیرانه نیروهای جهادی تحریرالشام روز پنج‌شنبه تردد در بزرگراه بین‌المللی شماره ۵ میان دمشق – حلب و چهار راه میان این بزرگراه با بزرگراه شماره چهار که دمشق را به بندر لاذقیه متصل می‌کند، مسدود کرد.

به گزارش خبرگزاری‌ها، هواپیماهای جنگی سوریه که با جنگنده‌های روسی نیز حمایت می‌شدند، در تلاش برای جلوگیری از پیشروی تحریرالشام روز پنج‌شنبه اقدام به حملات هوایی کردند. هواپیماهای روسی ظهر این روز با برخاستن از پایگاه هوایی حمیمیم در استان لاذقیه مناطق غربی حلب را بمباران کردند.

رویترز گزارش داده که نیروهای حزب‌الله مورد حمایت ایران نیز در برخی از مناطق مناقشه حضور داشتند. جمهوری اسلامی ایران پنج‌شنبه از کشته شدن سرتیپ دوم پاسدار کیومرث پورهاشمی از نیروهای قدس سپاه پاسداران با عنوان «مستشار» در این حملات خبر داد.

تحریرالشام اعلام کرده که به حملات مکرر روسیه و سوریه به مناطق غیرنظامی و با هدف «قطع تجاوز» واکنش نشان داده است. این گروه تأکید دارد که ارتش سوریه و همچنین نیروی هوایی روسیه مستقر در سوریه ادلب را هدف حملات پهپادهای مجهز به بمب قرار می‌دادند، گلوله‌باران منطقه ادامه داشت و کمبود شدید مواد غذایی زندگی را برای ساکنین غیرنظامی ادلب سخت کرده بود.

گیر پدرسن، نماینده ویژه سازمان ملل برای سوریه، حملات سوریه و روسیه در طول ماه‌های گذشته در ادلب را تأیید کرده بود.

فرماندهی ارتش سوریه اعلام کرد که نیروهایش روزهای چهارشنبه و پنج‌شنبه با «حملات تروریستی وسیع و شمار زیادی تروریستِ مجهز به سلاح‌های متوسط و سنگین» مقابله کرده و موفق به وارد کردن «تلفات چشمگیر» به مهاجمان شده است. ارتش سوریه به همراهی «نیروهای دوست» اشاره کرد اما شمار تلفات خود را درز گرفت.

با وجود حملات هوایی سوریه و روسیه، خبرگزاری آناتولی ترکیه گزارش داده که نیروهای تحریرالشام به ۵ کیلومتری حلب نزدیک شده‌اند. این خبرگزاری از کنترل شورشی‌ها بر بیش از ۳۰ روستا و نقطه راهبردی در غرب حلب در منطقه‌ای به وسعت ۲۵۰ کیلومتر مربع خبر داده است.

دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل متحد اعلام کرد ۱۴ هزار تن، که نیمی از آن‌ها کودک هستند، بر اثر این خشونت‌ها جابه‌جا شده‌اند.

تحریرالشام در آغاز برپایی خود با نام جبهه النصره بخشی از گروه القاعده بود اما در سال ۲۰۱۶ جدایی خود را از القاعده اعلام کرد. برخی از کارشناسان غربی نیروهای جهادی گفته‌اند تحریرالشام تلاش کرده تا حدی از ایدئولوژی افراطی فاصله بگیرد اما این گروه کماکان در فهرست تروریستی آمریکا، اتحادیه اروپا و بریتانیا قرار دارد.

واکنش ایران

سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران پنج‌شنبه شب حملات شورشی‌ها در سوریه را «بخشی از طرح اهریمنی» اسرائیل و آمریکا «برای ناامن کردن» منطقه نامید و نسبت به «فعال شدن دوباره گروه‌های تکفیری» هشدار داد.

اسماعیل بقائی گفت حملات جاری در حالی که اطراف حلب و ادلب جزو مناطق «کاهش تنش» بود، نقض فاحش «توافقات روند آستانه» بوده و دستاوردهای پیشین را به خطر می‌اندازد. آن توافقات با حمایت ترکیه بدست آمده بود.

به گفته بقائی، جمهوری اسلامی ایران از دولت سوریه در مقابله قاطع با «تروریست‌ها» و «بازگرداندن ثبات و امنیت به سوریه حمایت می‌کند.

اما سخنگوی وزارت خارجه ایران توضیح بیشتری در مورد نحوهٔ این حمایت نداد و نگفت آیا تهران نیروهای تازه‌ نفسی از نظامیان خود را برای کمک به حکومت بشار اسد راهی سوریه می‌کند یا نه.

رسانه‌ها در جمهوری اسلامی ایران آغاز حملات ناگهانی هیئت تحریرالشام در استان ادلب و پیشروی آن‌ها به سوی حلب را با آتش‌بس برقرار شده میان ارتش اسرائیل با گروه حزب‌الله در لبنان مرتبط دانسته‌ و پرسش‌هایی در مورد «نقش پشت پرده» ترکیه در این رویدادها مطرح کرده‌اند.

وبسایت «انتخاب» در تهران پنج‌شنبه در این ارتباط نوشت ترکیه با تشدید بحران در سوریه در پی این است که به حضور ایران در مدیترانه برای همیشه پایان دهد و قصد خود برای «کشیدن دیوار امنیتی از مدیترانه تا مرز ایران» را عملی کند. رجب طیب اردوغان این هفته بر کشیدن این دیوار دوباره تأکید کرده بود.

«انتخاب» با اشاره به «فشار مضاعف به ایران از منظر نظامی و دیپلماتیک در شرایط فعلی»، افزود خطر عمده برای ایران این است که روسیه هم احتمالا قطع ارتباط ایران با حزب‌الله را که به کاهش نفوذ تهران در منطقه منجر شود، برای خود مطلوب بداند.

به نوشته این وبسایت، سفر بشار اسد به روسیه نشان می‌دهد رئیس‌جمهور سوریه، روسیه را «حامی اصلی خود» می‌بیند و نوع نگاه او به حضور ایران در سوریه بر نوع برخورد روسیه هم اثرگذار خواهد بود.

در این میان، یکی از فرماندهان هیئت تحریرالشام که خواسته نامش برده نشود، پنج‌شنبه به شبکه کان اسرائیل گفت ضربات شدید وارده به حزب‌الله در جنگ اخیر اسرائیل و این گروه در لبنان که به تضعیف شدید جایگاه حزب‌الله در سوریه هم منجر شده، به نیروهای تحریرالشام برای آغاز حملات «جرأت بخشید».

رادیو فردا



نظر شما درباره این مقاله:








مشکل اصلی مردم در مواجهه با اینترنت
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 29.11.2024, 14:47

مشکل اصلی مردم در مواجهه با اینترنت


مهدی محمودیان

مشکل اصلی مردم در مواجهه با اینترنت: سرعت و پهنای باند، نه صرفاً فیلترینگ

در سال‌های اخیر، فیلترینگ به یکی از مسائل برجسته در حوزه اینترنت ایران تبدیل شده است، اما واقعیت این است که بخش عمده‌ای از مشکلات کاربران اینترنت در ایران به فیلترینگ محدود نمی‌شود، بلکه ریشه در کیفیت پایین خدمات، سرعت ناکافی، تفکیک ترافیک داخلی و خارجی و محدودیت پهنای باند دارد. حتی اگر فیلترینگ رفع شود، بدون اصلاح زیرساخت‌ها و بهبود سرعت اینترنت، مشکلات اساسی پابرجا خواهد بود.
چرا سرعت اینترنت پایین است؟

پایین بودن سرعت اینترنت در ایران عوامل متعددی دارد:

۱. زیرساخت‌های قدیمی: بسیاری از زیرساخت‌های مخابراتی کشور همچنان مبتنی بر فناوری‌های قدیمی و ناکارآمد هستند. این ضعف، به‌ویژه در مناطق روستایی و شهرهای کوچک، باعث کاهش سرعت و کیفیت اینترنت می‌شود.

۲. کمبود سرمایه‌گذاری: سرمایه‌گذاری ناکافی در توسعه زیرساخت‌های فیبر نوری و ارتقای شبکه‌های 4G و 5G باعث شده که ایران از استانداردهای جهانی فاصله بگیرد.

۳. مدیریت پهنای باند: سیاست‌های محدودکننده در تخصیص پهنای باند بین‌المللی، و کاهش سالانه آن بدون شفافیت و توضیح به مردم.

۴. موانع تحریمی: دسترسی محدود به فناوری‌های پیشرفته به دلیل تحریم‌های بین‌المللی، توسعه زیرساخت‌های نوین را دشوار کرده است.

۵. افزایش قیمت و تفکیک ترافیک: تفکیک ترافیک به داخلی و خارجی، نه تنها نقض حق انتخاب است بلکه با توجه استفاده گسترده از ترافیک جهانی توسط کاربران، مردم برای ارتباط با دنیا هزینه دو تا سه برابری پرداخت می‌کنند.

۶. اینترنت طبقاتی: سیاست اینترنت طبقاتی،‌ سیاستی تبعیض‌آمیز است که باعث می‌شود گروه‌های مختلف اجتماعی دسترسی نابرابر به اینترنت داشته باشند.

راه‌حل چیست؟

برای حل مشکل سرعت و پهنای باند، اقدامات زیر ضروری است:

۱. حذف تفکیک ترافیک: تفکیک ترافیک به داخلی و خارجی، نه تنها نقض حق بی‌طرفی شبکه است، بلکه باعث می‌شود حتی در صورت رفع فیلترینگ، سرعت استفاده از سرویس‌های محبوب جهانی کمتر باشد در حالی که کاربر مجبور است هزینه دو تا سه برابری نسبت به ترافیک داخلی پرداخت بکند.

۲. توسعه فیبر نوری: سرمایه‌گذاری در پروژه‌های فیبر نوری باید اولویت اول باشد. شبکه فیبر نوری امکان انتقال حجم بالایی از داده‌ها را با سرعت بالا فراهم می‌کند و برای گسترش اینترنت 5G ضروری است. کشورهای پیشرفته بخش عمده‌ای از زیرساخت‌های خود را بر اساس فیبر نوری توسعه داده‌اند.

۳. گسترش اینترنت 5G: توسعه اینترنت نسل پنجم می‌تواند سرعت دسترسی کاربران را به‌طور چشمگیری افزایش دهد. این امر نیازمند تخصیص فرکانس مناسب و سرمایه‌گذاری سنگین است، اما تأثیر آن در بلندمدت بسیار چشمگیر خواهد بود.

۴. افزایش ظرفیت پهنای باند بین‌المللی: افزایش پهنای باند بین‌المللی از طریق همکاری با شرکت‌های خارجی و ایجاد کانال‌های ارتباطی جدید می‌تواند ترافیک شبکه را روان‌تر کند.

۵. کاهش انحصار مخابراتی: دولت باید با ارائه تسهیلات و کاهش موانع قانونی، بخش خصوصی را برای سرمایه‌گذاری در فناوری‌های پیشرفته‌تر تشویق کند. شرکت ارتباطات زیرساخت به عنوان تنها عامل ورود و خروج و توزیع اینترنت در ایران یک انحصار ایجاد کرده است که دولت میتواند با شکستن آن زمینه لازم برای توسعه و گسترش زیرساخت اینترنت، برابری دیجیتالی، و ورود پهنای باند را فراهم کند.

۶. حمایت از بخش خصوصی: دولت باید با ارائه تسهیلات و کاهش موانع قانونی، بخش خصوصی را برای سرمایه‌گذاری در فناوری‌های پیشرفته‌تر تشویق کند.

چرا دولت دست بازتری در این زمینه دارد؟

برخلاف فیلترینگ، که تحت نظارت نهادهای متعدد و متداخل قرار دارد، توسعه زیرساخت‌ها، کاهش یا کنترل قیمت، تفکیک ترافیک و نقض بی‌طرفی شبکه و افزایش پهنای باند در حوزه اختیارات مستقیم دولت است. اگر دولت به جای تمرکز بر وعده‌های رفع فیلترینگ، که اجرای آن به عوامل خارج از کنترل دولت وابسته است، منابع و انرژی خود را صرف بهبود زیرساخت‌ها و سرعت اینترنت کند، نتایج ملموس‌تری برای مردم به همراه خواهد داشت. حذف اینترنت طبقاتی نیز در توان دولت است و دولت می‌‌تواند مصوبات دولت قبلی در این زمینه را به سادگی لغو کند.

سخن پایانی

مشکل اصلی کاربران ایرانی، کیفیت پایین اینترنت است که زندگی روزمره و کسب‌وکارهای آنلاین را تحت تأثیر قرار داده است. دولت باید به جای تمرکز بر وعده‌هایی که بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند، گام‌های عملی در جهت رفع این مشکلات بردارد. مردم انتظار دارند که دولت در حوزه‌هایی که دست بازتری دارد، از جمله سرعت و پهنای باند، عملکرد قابل قبولی داشته باشد. رفع این مشکلات می‌تواند گامی موثر در جهت بهبود رضایت عمومی و اعتماد به دولت باشد.

منبع: تلگرام نویسنده
@MahmoudianMehdi



نظر شما درباره این مقاله:








حکم اعدام مسعود رحیمی در سنگاپور اجرا شد
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 29.11.2024, 13:37

حکم اعدام مسعود رحیمی در سنگاپور اجرا شد




نظر شما درباره این مقاله:








گزارش بلومبرگ از انحلال «شرکت شمخانی» در لندن
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 29.11.2024, 12:50

گزارش بلومبرگ از انحلال «شرکت شمخانی» در لندن


پس از تعلیق فعالیت‌ها در دبی، اکنون بنابر گزارش بلومبرگ صندوق پوشش سرمایه‌ای که ادعا می‌شود بخشی از شبکه تجاری تحت نظر حسین شمخانی است، به کارکنان دفتر لندن خود آغاز فرآیند انحلال را اعلام کرده است. آیا درآستانه بازگشت ترامپ، شبکه تسهیل فروش نفت ایران «تحت کنترل شمخانی» فرو می‌پاشد؟

به گزارش بلومبرگ به نقل از منابع آگاه، شرکت اوشن لئونید اینوستمنتز (Ocean Leonid Investments)، صندوق پوشش سرمایه‌ای که گفته می‌شد بخشی از شبکه تجاری است که حسین شمخانی، پسر علی شمخانی، مشاور ارشد علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران از آن برای تسهیل فروش نفت ایران استفاده می‌کند، به کارکنان دفتر لندن خود اطلاع داده که به دلیل «محدودیت مجوزها» فعالیت‌هایش را در پایتخت بریتانیا متوقف می‌کند.

به گزارش بلومبرگ، افرادی که از طریق نامه و یا تماس تلفنی از این تصمیم شرکت مطلع شدند، می‌گویند که اگرچه بخش عمده سرمایه و تعهدات مالی اوشن لئونید در امارات عربی متحده متمرکز است، اما قسمتی از آن برای انجام معاملات به لندن منتقل می‌شود. هنوز مشخص نیست که منظور این شرکت از «محدودیت مجوزها» دقیقا چیست و فعالیت‌هایش از سوی چه نهادی و چگونه در بزرگترین مرکز مالی اروپا محدود شده است.

چه بر سر اوشن لئونید آمده است؟

بنابر اسناد مرکز راهبرد امور مالی بریتانیا (FCA)، چندین کارمند این صندوق پوشش سرمایه تنها تا تاریخ ۲۶ نوامبر برای معامله با مشتریان مشخص شده‌اند.

این در حالی است که بلومبرگ اواخر ماه اکتبر به نقل از منابع آگاه گزارش داده بود که مرکز مالی دبی (DIFC) در پی فشارهای فزاینده از سوی نهادهای نظارتی بین‌المللی، اقداماتی را علیه شرکت‌های میلاووس (Millavous Group) و اوشن لئونید اینوستمنتز (Ocean Leonid Investments) انجام داده است و هر دو شرکت اخیرا در سامانه ثبت منطقه آزاد DIFC به عنوان «غیرفعال - تعلیق‌شده» ظاهر شده‌اند.

بلومبرگ در این گزارش همچنین گفته بود که اگرچه این دو شرکت از مهم‌ترین بخش‌های شبکه تحت مدیریت حسین شمخانی هستند، هنوز مشخص نیست که اقدامات مرکز مالی دبی تا چه اندازه بر فعالیت‌های تاثیر خواهد گذاشت. با این حال، به گفته منابع آگاه، بسیاری دیگر از شرکت‌های مرتبط با «سلطان فروش نفت ایران» همچنان فعال هستند زیرا، حوزه اختیارات مرکز مالی دبی صرفا به منطقه آزاد مالی دبی محدود است و سایر شرکت‌های شبکه شمخانی در خارج از این منطقه فعالیت می‌کنند.

سخنگوی اوشن لئونید در آن زمان طی بیانیه‌ای ضمن اعلام ارسال اعتراض رسمی این به مرکز مالی دبی اعلام کرده بود که این شرکت «در حال مذاکره فعال با مرکز مالی دبی است تا تمامی اطلاعات مورد نیاز آن‌ها را در تمام حوزه‌های مورد توجه ارائه کند.»

او همچنین گفته بود: «فعالیت‌های این شرکت به طور کامل با تمامی قوانین و مقررات مربوطه مطابقت دارد و درباره تمامی فعالیت‌هایش با نهادهای مربوطه، از جمله مرکز مالی دبی، شفاف بوده است. اوشن لئونید چیزی برای پنهان کردن ندارد و مطمئن است که می‌تواند حقایق را به مرکز مالی دبی ارائه دهد تا بر اساس شواهد قانونی تعلیقش لغو شود.»

اما به رغم این اظهارات، به نظر می‌رسد فعالیت این صندوق پوششی با اختلال مواجه و هرروز محدودیت‌های جدیدی بر آن وضع می‌شود.

به گزارش بلومبرگ به نقل از منابع آگاه، اوشن لئونید در ماه‌های اخیر در جهت جذب سرمایه‌گذاری‌های جدید با شرکت‌های مدیریت دارایی و صندوق‌های سرمایه‌گذاری در اروپا، آمریکا و خاورمیانه وارد مذاکره شده بود. اما بنابر اظهارات این منابع، این مذاکرات نیز اکنون به حالت تعلیق درآمده‌اند.


حسین شمخانی

نقش حسین (هکتور) شمخانی چیست؟

بلومبرگ پیش‌تر در گزارشی اوشن لئونید را صندوق پوششی خوانده بود که توسط حسین شمخانی مدیریت شده و در لندن، دبی، ژنو و سنگاپور فعالیت می‌کند. سخنگوی اوشن لئونید اوایل اکتبر با تکذیب این گزارش، اعلام کرده بود که شرکت به شدت ادعاهایی مطرح شده مبنی بر اینکه حسین شمخانی درگیر یا ناظر بر این شرکت است را رد می‌کند. وکیل حسین شمخانی نیز گفت که موکلش هیچ ارتباطی با شرکت‌های میلاووس یا اوشن لئونید ندارد.

بلومبرگ همچنین در ماه اوت طی گزارش مفصلی به نقل از چندین منبع آگاه اعلام کرده بود که حسین شمخانی در سطوح بالای مدیریتی میلاووس قرار دارد و به لطف حضور او، این شرکت توانسته‌ است از فروش نفت و فرآورده‌های نفتی ایران و روسیه میلیارد‌ها دلار پول به جیب بزند.

بنابر این گزارش، کمتر کسی در دبی و محافل تجاری جهانی از هویت واقعی حسین شمخانی آگاه است و اکثرا او را به با نام «هکتور» می‌شناسند و تعداد کمتری حتی نسبت به نفوذ گسترده او آگاهی دارند. با این حال چند منبع آگاه از فعالیت‌های هکتور به بلومبرگ گفتند که او معاملات بخش‌های قابل‌توجی از نفت ایران و روسیه را در دست دارد. به گفته این منابع شرکت‌های عضو شبکه تجاری او علاوه بر نفت‌ تحریم شده تهران و مسکو، به معامله نفت دیگر کشورهای تحریم نشده نیز می‌پردازند و گاهی اوقات نفت خام حوزه‌های مختلف را آنچنان با هم مخلوط می‌کنند که حتی خریدارانی که این بشکه‌ها را آزمایش می‌کنند، نمی‌توانند به مبدا آن‌ها پی ببرند.

شمخانی پیش‌تر گزارش‌های بلومبرگ، از جمله مالکیت هر شرکت نفتی، کنترل شبکه تجاری، یا داشتن شرکتی که در معاملات کالا با ایران یا روسیه درگیر باشد را رد کرده است.

حسین شمخانی در بیانیه‌ای که توسط وکیلش به بلومبرگ ارسال شده، گفته بود: «من آن‌طور که بلومبرگ ادعا می‌کند در تجارت دخیل نیستم و در کشورهایی که تحت تحریم نیستند، فعالیت می‌کنم.»

یورونیوز فارسی



نظر شما درباره این مقاله:








وزیر اقتصاد لبنان: حدود ۲۰ میلیارد دلار ضرر
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 29.11.2024, 11:59

وزیر اقتصاد لبنان: حدود ۲۰ میلیارد دلار ضرر




نظر شما درباره این مقاله:








نوبت سوریه؟ / احمد زیدآبادی
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 29.11.2024, 11:37

نوبت سوریه؟ / احمد زیدآبادی




نظر شما درباره این مقاله:








گفتگویی در بارهٔ وضعیت داخلی و خارجی کشور ">
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 28.11.2024, 21:52

گفتگویی در بارهٔ وضعیت داخلی و خارجی کشور




نظر شما درباره این مقاله:








حضور اهل ایمان
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳ - Wednesday 4 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 28.11.2024, 21:19

حضور اهل ایمان


افشین افشار

در کتیبه داریوش در بیستون به عنوان یک سند مهم تاریخی اهورامزدا بارها ستایش شده است.

- داریوش شاه گوید: اهورامزدا این شاهنشاهی به من عطا نمود. او مرا یاری کرد تا این شاهی بدست آورم. پس به لطف اهورامزدا من این شاهی را دارم….

این متن درهم تنیدگی حکومت و دین در یکی از شاخص ترین دستاوردهای تمدنی و جهش‌های تکامل اجتماعی بشر در قالب حکومتی بر بنیاد انسان و خرد را نشان می‌دهد. شکلی یگانه از حکمرانی که در آن جدایی دین از حکومت نه به عنوان روشی در مدیریت مملکت بلکه به عنوان باوری دینی که علیرغم استقرار حکومت‌های دینی در دوران‌های بعد هرگز در هیچ بخش جهان تکرار نشد. دلیل این امر تفاوت دین میترایی با سایر ادیان به ویژه ادیان سامی بود که تاکید بر خدا داشتند و در میترا تاکید بر انسان بود. هسته مرکزی باور ایرانیان که علی رغم تحمیل ادیان در دوره‌های بعد با رمز اناالحق باقی ماند.

- حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است / بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود.

دین و گردانندگان امر دین در تمام جوامع با حکومت مرتبط بوده‌اند.

در تمام سرزمین‌ها و در همه دوران‌ها آثاری که پیوند میان دین و حکومت را نشان می‌دهند بسیار است. معماری‌ها، متون، سنگ نگاره‌ها، سکه‌ها، نقوش روی ظروف و سلاح‌ها.

آرامگاه تمام شاهان ایران نشان دهنده دیندار بودن آنان است. گور کوروش به نشان مقام پیر که بالاترین مقام در آیین میتراست در طبقه هفتم سازه ایی سنگی قرار دارد. آرامگاه داریوش، فرزندش خشایارشا و نوه‌اش اردشیر به جهت تقرب به میترا در قلب یک صلیب در دل کوه قرار دارد.

صلیب نماد میتراییان بود. یونانیان و بعدتر رومیان، اسیران ایرانی را برای شکنجه بیشتر به صلیب که برای آنان نمادی مقدس بود میخکوب می‌کردند و مقابل آفتاب رها می‌ساختند تا از گرما و تشنگی در حالی که آهسته آهسته به سمت مرگ می‌روند از نور و خورشید که برایشان گرامی بود بیزار شوند و رو برگردانند.

هر کجا گوری از شاهی ایرانی وجود دارد یا نمادهای دینی با خود دارد یا مانند شاهان قاجار و پهلوی با فروتنی و تواضع در جوار آنچه به آن معتقد بودند در قبری ساده آرمیده‌اند، مانند گور خمینی نماد خودپرستی آخوندی نیستند. کسانی که خود را جانشین خدا و شاخص دین می‌بینند بعد از مرگ هم توقع دارند به جای خدا ستایش شوند.

نه تنها شاهان ایران بلکه حاکمان در سراسر دنیا هر زمان در راستای باورهای مردم خود بوده‌اند. غیر از این نمی‌‌توانست باشد. قدرت خمینی متکی بر باور مردم بود چنانکه ضعف خامنه ایی از عدم باور مردم است. در همه سیستم‌های حکومتی از گذشته‌های دور تاکنون، از ابتدایی ترین قبایل تا حکومتهای پیشرفته دین نقش مهمی داشته است. رئيس جمهور آمریکا به انجیل سوگند یاد می‌کند و حرکات و کلمات جادوگر یک قبیله در آمازون به حکومت رئیس قبیله اعتبار و رسمیت می‌بخشد.

انسان از دورترین اعصار دریافته بود بخش اعظم امور از کنترل و مدیریت او خارج است. قسم به انجیل در آمریکا و بیان اوراد توسط جادوگر ابراز مراتب خاکساری و وفاداری به نیرویی است که تصور می‌شود کنترل کننده امور خارج از دسترس است.

در نظام‌هایی مانند فرانسه سعی می‌شود دین و حکومت از هم جدا باشند ولی این هم به معنای تضاد حکومت با دین نیست. در انگلستان از روزگار‌هانری هشتم شاه همزمان رئیس دولت و مسئول کلیساست و این امر یکی از عوامل مهم ثبات در آن کشور بوده است.

در ادیان ابراهیمی با قبول اولویت شریعت نسبت به خرد زمام امور زندگی باورمندان عملا به جای فرزانگان به روحانیون سپرده می‌شود. در اسلام از روزگار پیامبر ریاست حکومت و ریاست دین یکی شدند اما شیوه حکمرانی یر اساس شریعت در ایران کاربردی نبود و به ناچار شاهان به نمایندگی از خلیفه حکمرانی می‌کردند. خردمندان مؤمن ایرانی از همان آغاز با حکومت دینی مخالف بودند.

- گر تو دین می‌طلبی از سر دنیی برخیز / که زِدین بار نیابیم مگر بار کشیم
- هیچکس را ندهد دنیی و دین دست بهم / هرکه گوید که دهد، خنجر انکار کشیم

نمایندگان دین در موقعیت قدرت با معرفی خود به عنوان نمایندگان خداوند در غیبت ابدی او به سادگی به جای خدا می‌نشینند و مردم را به پرستش خود وادار می‌کنند. آهسته آهسته‌ امر بر خودشان هم مشتبه می‌شود. خامنه ایی چندی پیش مدعی شد که خدا از دهان او سخن می‌گوید.

- بت پرستی می‌کنی در زیر دلق / می‌نمایی خویش را صوفی به خلق

اعراب مسلمان اصلا خوش‌شان نمی‌‌آمد ایرانی‌ها از مجموعه کلماتی که هر کدام برای آنها تداعی کننده امر واضحی بودند به نام تفسیر مفهوم دیگری استخراج می‌کنند و سعی می‌کنند با استفاده از این تفسیرهای کشدار معانی دیگری برای آیات روشن اختراع کنند.

کلمات در همه زبان‌ها برای اشاره به پدیده‌ها و مناسبات بین آنها به کار می‌روند و همواره مخلوق محیط و شرایط زیست انسان هستند. هیچ کلمه ایی مقدس نیست و از آسمان نازل نشده است. چه بسیار زبانها و خط‌ها مانند سومری که در طول تاریخ آمده‌اند و علی رغم کمک به ارتقاء بشر محو شده‌اند.

شبیه ابزارهای آهنی گوناگونی که از سنگ معدن آهن از پی فرایند ذوب ساخته می‌شوند خاستگاه فیزیکی همه کلمات مقداری انرژی است که پس از عبور از تارهای صوتی به ابزار کلمه تبدیل شده و مفهومی را از یک ذهن به ذهنی دیگر منتقل می‌کند.

تعداد بیشتر انسانها و وجود مناسبات گسترده تر در شرایط زیست شهری ضرورت خلق کلماتی را موجب می‌شود که در زندگی قبیله ایی به واسطه ساده تر بودن روابط و امور، کلمات معطوف به آنها به دلیل عدم نیاز شکل نمی‌‌گیرند. در یک روستا، شهرک، شهر و یک کلان شهر ده میلیونی با افزایش تدریجی جمعیت، امکانات و موسسات مختلف مانند دهیاری، بخشداری، پاسگاه، مدرسه، بهداری، راهداری، شهرداری، استانداری، کارخانه‌ها، ادارات، فروشگاههای بزرگ، فرودگاه، بیمارستان، ورزشگاه، دانشگاه، دادگاه، شبکه‌های حمل و نقل … ایجاد می‌شوند و متناسب با این پدیده‌ها نوع و گستره مناسبات پیچیده تر شده و متعاقبا تعداد کلمات جدیدی که برای تبیین شرایط و انتقال مفاهیم متولد می‌شوند بیشتر می‌شوند و همزمان کلمات فاقد کاربرد آهسته آهسته از دایره گفتمان روزانه خارج می‌شوند.

امروزه که کلمات بسیاری مربوط به عصر دیجیتال در حال خلق شدن هستند وسعت و سرعت ارتباطات تا حدود زیادی فاصله بین شهر و روستا را از بین برده است و کلمات جدید به سرعت منتشر می‌شوند. اما در گذشته‌های نه چندان دور برخی کلمات شهری در روستا فاقد مفهوم بودند.

مفسرین ایرانی متون اسلامی در واقع تلاش کردند کلماتی را که از بطن زندگی در بیابان و برای بیان روابط جاری در آن محیط و متناسب با فهم و برداشت قبایل ساکن در آنجا خلق شده بود برای تبیین شرایط و زندگی در شهر مناسب سازی کنند.

در عربستان نیازی به تفسیر دیده نشد همانگونه که اندیشه برپایی حکومت اسلامی هرگز تهدیدی برای امیران آن سامان نبود زیرا اعراب قبل از اسلام هم مسلمان بودند و همین سبک زندگی را داشتند. ابوسفیان به شرط استمرار شرایط و امکان کسب درآمد از کعبه و برپایی مراسم حج به پیامبر اجازه ورود به مکه داد. پیامبر چنان از این لطف او خوشحال بود که غنائم جنگهای بعد را تماما به او بخشید.

مفسرین ایرانی سعی کردند مفاهیم رشد یافته در شرایط پیچیده تر زندگی شهری را در ظرف کوچکتر کلمات خلق شده در شرایط ساده تر زندگی بیابانی جا سازی و به شهرنشینان منتقل کنند اما آن مفاهیم فراتر از ظرفیت واقعی آن کلمات بودند.

- هست دریای معانی بس عظیم / کشتی پندار حایل کرده‌ام

مؤمنانی که عدم تطابق ظرف و مظروف، کلمه و مفهوم را در می‌یافتند و سعی در تبیین موضوع داشتند بارها و بارها در طول تاریخ از سوی ملایان به کفر و الحاد و زندقه متهم شدند.

- کفر چو منی گزاف و آسان نبود / محکم‌تر از ایمان من ایمان نبود

هر چه کار سخت تر شد تفسیرها و جملات واضح و روشن به سایه رفتند و در ساحت شعر به اشاره و کنایه و تصویر و رمز تبدیل شدند.

- من این دو حرف نوشتم چنان که غیر ندانست / تو هم زِ روی کرامت چنان بخوان که تو دانی

مرد حکیم پیشاپیش تذکر می‌دهد که دریافت منظور او برای غریبه‌ها میسر نیست و ضمن طلب بخشش از خواننده می‌خواهد به برداشت خود قانع باشد و در جستجوی منظور واقعی او برنیاید. زیرا؛

- محرم راز دل شیدای خود / کس نمی‌‌بینم زِ خاص و عام را.

و مخاطرات کار بسیار بالاست،

- شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل / کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها

برای آگاهی یافتن از منظور او باید به جهانش نزدیک شد.

- تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی / گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

در تفسیرهای طولانی و اشعار رمزآلود تا آنجا که ممکن بود مفاهیم شهری و میترایی در ظرف کلمات قبیله ایی و جمله بندی‌های اسلامی تعبیه کردند.

- گرچه بر واعظِ شهر این سخن آسان نشود/ تا ریا وَرزَد و سالوس مسلمان نشود
- اسمِ اعظم بِکُنَد کارِ خود‌ای دل، خوش باش / که به تَلبیس و حیَل، دیو مسلمان نشود

آدمیت با عشق و راستی میسر می‌شود نه با نماز و روزه.

در اجبار به برخاستن سحرگاهی برای عبادت و خواندن نماز صبح فوایدی مادی و جسمانی در حد ورزش صبحگاهی قائل بودند و در آن هیچ فضیلت روحانی و معنویت قابل ذکری نمی‌‌دیدند.

- صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ / هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم

از تظاهر به آداب قبیله بنام شریعت و زهد و تلاش برای متقاعد ساختن مردم شهرنشین با توضیح و تفسیر آیات و احادیث و روایاتی که فقط خاطرات بادیه بودند دچار عذاب وجدان و یاس می‌شدند.

- این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی / وین دفتر بی‌معنی غرق می‌ناب اولی
- چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم / در کنج خراباتی افتاده خراب اولی
- من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت / این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی
- تا بی سر و پا باشد اوضاع فلک زین دست / در سر هوس ساقی در دست شراب اولی

گاهی کارد به استخوان می‌رسید و عدم باور و آشتی خود را با اسلام آشکارا بیان می‌کردند.

- بسوز این خرقه تقوا تو حافظ / که گر آتش شوم در وی نگیرم.

و برای در امان ماندن از آزار ملایان که تا پیش از جمهوری اسلامی با تصور منشاء خیر بودن حمایت قاطبه مردم را با خود داشتند، به پادشاهان که در اصل نگهبانان واقعی تمدن شهری و حقوق شهروندی بودند پناه می‌بردند.

- بر طَرْفِ گلشنم گذر افتاد وقتِ صبح / آن دَم که کارِ مرغِ سحر آه و ناله بود
- دیدیم شعرِ دلکش حافظ به مدحِ شاه / یک بیت از این قصیده به از صد رساله بود

۱۵۰۰ سال است که در ایران جنگ بر سر حقوق شهروندی بین آیین میترایی شهر و آیین قومی و قبیله ایی به نام شریعت در جریان است. شاهان به اعتبار و حرمت مردم که ملایان را بعنوان نمایندگان دین خدا بیش از ایشان قبول داشتند عملا اسیر ملایان بودند و امکان انجام هیچ تحول مهمی در مملکت را نداشتند. ناصرالدین شاه وقتی ملایان همه راههای تجارت و سرمایه گذاری خارجی را که بیشتر مانند امروز از ترس آشنایی مردم با بنیادهای نظری تمدن و تضعیف قدرتشان بود به رویش بستند بخصوص بعد از همراهی زنانش با ملایان در واقعه تحریم تنباکو که با تحریک روسها صورت گرفته بود چنان افسرده شد که علی رغم تلاش برای حفظ ظاهر شاهانه امور، اکثر اوقات خود را در تنهایی با عکاسی و شکار و خاطره نویسی می‌گذراند. جماعت فلاکت ملا پیشتر قتل معلم محبوبش امیرکبیر را هم بخاطر تمایل امیر به مدنیت به او تحمیل کرده بودند.

شاه بزرگ پهلوی مشکل را دریافت و با دلی پرخون چاره کار را در حذف و فدا کردن خود و مواجه ساختن مردم با واقعیتی که ملایان نماینده آن بودند دید. اکنون آن شهامت بی مانند به نتیجه رسیده است. مردم به تضاد ذاتی بین باورهای خود و ملایان پی برده‌اند که اهریمن را فرشته می‌دیدند.

اندیشمندان ایرانی خواسته یا ناخواسته از پوشش اسلام و کلمات عربی زره ایی برای حفاظت از مفاهیم میترایی عشق و راستی که نتیجه تکامل اجتماعی انسان در محیط شهری بودند ساختند.

- حافظ جناب پیر مغان مامن وفاست / درس حدیث عشق بر او خوان و زو شنو.

انسان شهری به درک ضرورت عبور از قوم و قبیله و قائل شدن حق برابر با خود برای دیگران جهت حفظ صلح و آرامش به حرمت زندگی رسیده است اتفاقی که با توجه به ساختار در مناطق پرجمعیت رخ می‌دهد.

- تیمارِ غریبان اثرِ ذکرِ جمیل است / جانا مگر این قاعده در شهرِ شما نیست؟

پس از انقلاب اسلامی ملایان تلاش کردند از چارچوبهای حکومتی و سیستم اداری به جا مانده از پادشاهی بهره برداری کنند ولی مانند صدر اسلام امر ابتر باقی ماند و مملکت هر چه بیشتر اسلامی شد بیشتر درغرقاب نکبت و فلاکت فرو رفت.

اسلام برآمده از جغرافیایی بیابانی با جمعیت اندک و پراکنده بود که به خاطر کمبود منابع همواره در حال جنگ با یکدیگر بودند به نحوی که هر سال مشخصا فقط چهار ماه در وضعیت صلح قرار داشتند. مناسبات بین قبایل شبه جزیره به دلیل عدم تولید محصولات حتی از مناطق روستایی حاصلخیزِ دارای مازاد تولید و امکان خلق ثروت و داد و ستد ابتدایی تر بود از این رو اسلام امکان تبیین روابط مابین پدیده‌ها و قانونمند ساختن مناسبات جوامع پرجمعیت شهری همان دوران آغازین را هم نداشت چه رسد به جوامع امروزی که سرعت پیشرفت علوم و پیچیده شدن امور سیستم‌های مدرن را هم مستاصل کرده است. در جهان عصر دیجیتال با اسلام حتی امکان درک و شناسایی مسائل امکان پذیر نیست چه رسد به حل آنها.

جانشینان خلفا به دلیل عدم تواناییِ نرم افزار ساده اسلام در راهبریِ سخت افزار پیچیده حکومتی ساسانیان و درماندگی در اداره امور، بخش‌های مختلف مملکت را به هر فردی که نرخ بالاتری پیشنهاد می‌داد واگذار می‌کردند و مانند ایام جهاد در غارت سهیم می‌شدند. تعهد افراد به خلیفه در واقع تعهد به ثروتشان بود. تاکید خامنه ایی بر اقتصاد مقاومتی رشوه آگاهانه او به گروههای ذینفع مانند پایداری و مؤتلفه در ازای وفاداری و مشارکت در قتل مردم است. رانت‌های وابستگان نظام در غارت مملکت و اختلاسهای بی مجازاتِ امام جمعه و شهردار و ... همان واگذاری مناطق در عهد خلفا و نیاز حکومت به فساد برای پایداری است که به عنوان امری ساختاری و بنیادی بخشی جدایی ناپذیر از حکومت دینی است، با آن متولد شده است و بدون آن فرو می‌ریزد.

- ز پیمان بگردند وز راستی / گرامی شود کژّی و کاستی
- رباید همی این از آن آن ازین / ز نفرین ندانند باز آفرین
- شود بندهٔ بی‌هنر شهریار / نژاد و بزرگی نیاید به کار
- به گیتی کسی را نماند وفا / روان و زبان‌ها شود پر جفا
- از ایران و از ترک و از تازیان / نژادی پدید آید اندر میان
- نه دهقان، نه ترک و نه تازی بود / سخن‌ها به کردار بازی بود
- همه گنج‌ها زیر دامن نهند / بمیرند و کوشش به دشمن دهند
- چنان فاش گردد غم و رنج و شور / که شادی به هنگام بهرام گور
- زیان کسان از پی سود خویش / بجویند و دین اندر آرند پیش
- بریزند خون از پی خواسته / شود روزگار مهان کاسته

فساد در حکومت اسلامی مانند حکومت پادشاهی موردی و قابل اصلاح نیست. علاوه بر این اخلاق هم در اسلام در همان چارچوب مناسباتی که بین قبایل وجود داشت تعریف می‌شود. رفتار امروز ملایان شیعه با مردم همان سنت و سیره قبایل آن روزگار است و مغایرتی با اسلام ندارد.

- پشمینه‌پوشِ تندخو، از عشق نشنیده‌است بو / از مَستیَش رمزی بگو، تا تَرکِ هشیاری کند

داستان‌هایی که ایرانیان از کرامات اخلاقی بزرگان دین ساخته‌اند برای نزدیک کردن خلق و خوی مهری و آیین جوانمردی میترایی با خلقیات خشن بدوی و عصبیت اسلامی است و هیچ نسبتی با واقعیت ندارد.

- فتنه می‌بارد از این سقف مقرنس برخیز / تا به میخانه پناه از همه آفات بریم

سنت و سیره و آداب و رسوم بزرگان دین شبیه سایر اهالی بادیه بود. غیرممکن است سیستم و سخت افزاری که برای مناسبات گسترده و پیچیده جمعیت کثیر شهری طراحی شده است با قوانین و نرم افزار قبیله کار کند. میزان و سرعت اطلاعاتِ در گردشِ شهر بسیار بیش از اطلاعات مورد نیاز برای راه اندازی سیستم روستا و قبیله است.

یک کشاورز زمین را شخم میزند، بذر را می‌کارد و منتظر می‌نشیند. هر وضعیتی بعد از آن از کنترل او خارج است. هیچ امکانی برای تاثیرگذاری بر نتیجه و محصول ندارد. عدم بارش، آفت، طوفان، تگرگ، سیل، …. نگران است و بر اساس تجربه می‌داند کار همیشه به سرانجام و محصول نمی‌‌رسد. ناچار به نیروهایی پناه می‌برد که گمان دارد بر امور خارج از کنترل او احاطه دارند. در شهر آهنگر به تجربه دریافته بود کیفیت شمشیر مستقیما به سنگ آهن، دمای آتش، شدت ضربه پتک و توان او بستگی دارد نه خدایان. اعتقادات ماورایی و مذهبی در روستا همواره قوی تر از شهر بوده است. در شهر راننده سرویس کارخانه می‌داند هر دقیقه تاخیر او باعث تاخیر در حضور تعدادی از پرسنل در محل کار خواهد شد. بروز هر اشکالی در سیستم‌های شهری، گاز، آب، برق و ترافیک جمعیت کثیری را متاثر می‌سازد. امروزه که امکانات حمل و نقل و اینترنت فاصله‌ها را به حداقل رسانده است افراد به صورت روزانه در شهر و روستا تجربه می‌کنند که عملکرد هر فرد بر زندگی دیگران و عملکرد دیگران بر زندگی هر فرد تاثیر مستقیم دارد. تجربه ایی که کیفیت درک آن نسبت مستقیم با کیفیت دمکراسی در هر جامعه دارد.

منظور از فاصله شهر و روستا در خلق و درک مفاهیم جدید است هدف مقایسه ارزش کار کشاورزی که بدون ضایع کردن حقی نان خود و بسیاری را با زحمت حاصل می‌کند یا شهر را مامن فرشتگان نشان دادن نیست. علاوه بر این بزرگترین فجایع بشری به نام انقلاب و جنگ هم ریشه در شهرها دارند.

گروه‌هایی از مردم انقلابی ۵۷ که خود مدت زمان زیادی نبود شهرنشین شده بودند و هنوز آداب و رسوم روستا در بخش اعظم زندگی شان جاری بود مدت کمی پس از انقلاب در مقام مخالف، مقابل حکومتی با مدل و معیار قبیله قرار گرفتند به نحوی که در مراحل بعد عمده نیروهای محافظ انقلاب اسلامی به ناچار از میان روستاییان گزینش شدند. نرم افزار ذهنی روستایی ایرانی با اسم مستعار تعهد با نرم افزار بیابانی اسلام هم خوانی بیشتری داشت تا شهر و صنعت و مدرنیته و قوانین و مقررات جاری بین آنها. از آنجا که در شرایط طبیعی جهان بینی افراد در راستای بقای آنها شکل می‌گیرد اولویت تعهد به تخصص در حکومت اسلامی امری ماهوی و ناچار است نه مقطعی و انتخابی. شهر و مناسبات آن مهمترین محل تجلی وضعیت کاملا غیرطبیعی تمدن هستند که در مسیری برگشت ناپذیر با پیشرفت ناگزیر دانش غیرطبیعی تر هم خواهد شد.

مردمان تازه شهرنشین شده ایران اعتقادات محکم دینی داشتند به نحوی که حتی مارکسیست‌ها هم فرصت دفاعیه دادگاه را به مراسم شام غریبان تبدیل می‌کردند یا اعضای جماعت دلخراش ملی مذهبی که با هزینه دولت به فرنگ اعزام شده بودند در بازگشت به جای تقویت بنیادهای علمی در دانشگاه که محل تبیین نظری مدرنیته و زندگی شهری است با کت و کراوات تعظیم کنان پشت سر ملایان نماز جماعت برپا می‌کردند و با تاسیس انجمن اسلامی ازعوامل اصلی ضدیت نظری و عملی با مدرنیته و مظاهر زندگی شهری و همچنین مشوق پنهان و آشکار تشکیل هسته‌های تروریستی علیه تمدن شدند. گرچه احتمالا غرقاب دینی که مردم در آن اسیر بودند چنان عمیق بود که ایجاد تغییرات اساسی و بنیادین مدرن سازی در مملکت که مستلزم تحول شناختی در سطح ملی بود به ناچار با هزینه‌هایی در حد فاجعه ۵۷ مواجه می‌گردید.

پشت سر نهادن تجربه خونین حکومت دینی همراه با وقوع انفجار اطلاعاتی اینترنتی فاصله بین درک شهری و روستایی را در ایران بیش از سایر کشورها کاهش داده است گرچه این فاصله با توجه به تفاوت بنیادین شهر و روستا در سرعت و حجم اطلاعات در گردش در هیچ زمان و مکان قابل حذف نیست.

در حکومت ملایان تمامی امور مملکت مانند زمان معاویه به بیت خامنه ایی ختم شده است. تمام کلماتی که اشاره به مدنیت دارند و نهادهایی که مقرر بود محل ارتباط و تجلی مفهوم این کلمات باشند تهی و بی خاصیت شده‌اند. دولت، حکومت، عدالت، انتخابات، مجلس، قانون، آموزش، حقوق، توسعه، دانشگاه، پژوهش، صنعت، تولید، اقتصاد، امنیت، …

محور اصلی تمام این مفاهیم واقعیت عینی “مردم” است که در حکومت اسلامی جز برای سوءاستفاده به حساب نمی‌‌آیند، کلیت مردم را گرسنه نگه داشتن و با به خدمت گرفتن حداقلی اکثریت را به ضرب کشتار و زندان به بردگی گرفتن. خامنه ایی گفت مردم قدرت تحلیل ندارند و خمینی گفت اگر ۳۵ میلیون بگویند بله من می‌گویم نه و مصباح گفت….

در این میان اما کلماتی معانی دیگری یافتند. کلمه مهمی که نحوه حکومت و شرایط زندگی نقشی اساسی در تحول تدریجی دیدگاه و آشکار شدن تفاوت مفهوم اسلامی و ایرانی آن داشت کلمه دین بود. این تفاوت مهم به شکلی عینی رویت و تجربه شد و در حافظه تاریخی مردم ثبت گردید.

دین اسلام از منظر ایرانی در باور به حق (راست) و دفاع از حقیقت (راستی) هر روز تجلی و درخشش بیشتری در ضرورت الزام به گفتار و کردار و پندار نیک دارد. گرچه در منجلاب فعلی، منحنی کلی اخلاق اجتماعی با فاصله گرفتن از شریعت و دین سنتی، بخشی به نیت مبارزه با حکومت و بخشی به ناچار، رو به زوال دارد اما ضرورت تغییر جهت به سمت نیکی را بزودی زندگی بر اساس عقل و در راستای بقا پس از تغییر شرایط به جامعه تحمیل خواهد. جوامع برای بقا و پایدارای با توجه به شرایط ناچار معیارها و مرزهای اخلاقی ویژه خود را خلق می‌کنند. زندگی در پوشش تمدن یعنی زیستن در قید و بند قوانین مختلف. تلاش گروه‌هایی مانند هیپی‌ها برای داشتن آزادی طبیعی در بطن تمدن به شکست انجامید. آزادی همراه با تمدن یک سو تفاهم بیش نیست. مصادیق آزادی مانند آزادی بیان، احزاب، مطبوعات، اجتماعات ...همه اشاره به وجود چارچوبها، قیدها، بندها و موانع محکم قانونی جهت ایجاد فضایی امن برای انجام فعالیت و مصون ماندن از تهاجم قدرت است.

در مقام مواجهه با تفسیرهای بی دلیلِ ایرانیان از قرآن، اعراب مسلمان تاب این همه داستانهای تخیلی غیر ضروری که کل ماجرا را به انحراف کشانده بود نیاوردند و تفسیر را حرام اعلام کردند. آنان با معانی کلمات و جملاتی که از بطن زندگی شان برخاسته بود کاملا آشنا بودند. گفتند اگر نیاز به این همه توضیح و حرف اضافه بود خداوند و پیامبرش هیچ مشکلی با بیشتر حرف زدن نداشتند و بهتر می‌توانستند آن را انجام دهند.

“حق” یکی از مهمترین کلماتی است که با مفهومی قلب شده وارد فرهنگ ایرانی شده است. حق به معنای هر چیز پایدار، ثابت و استوار، مثل هر کلمه ایی به ضرورت و در راستای بقا و پیشبرد امور روزمره خلق شده است و در محیط زیست مردم بادیه برای بچه شتری که توان سواری و حمل بار یافته و زیر بار محکم و استوار و پایدار باقی می‌ماند بکار می‌رود. استخراج معانی از کلمات به غیر از صورت مستقیم زیستی آنها ویژه زمانی است که انسان برای زندگی ناچار بوده است معنا را متوجه اموری ورای واقعیت عینی ولی در راستای آن نموده و ناچار به اشاره و مجاز روی آورده است. متضادِ حق باطل است به معنای هر آنچه ناپایدار و سست است و مصداق آن کف روی آب. در آیه؛ وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا (۸۱ - الإسراء) طبق معمول ایرانیان در مورد معنای آیه خیال پردازی کرده و آنرا متناسب با باورهای خود به امری غیر مادی نسبت داده و تفسیر کرده‌اند. در صورتی که معنای کلمه حق در آیه به توانایی ثبات بواسطه قدرت جسمانیِ موجودِ قوی تر در مقابل عدم ثبات و ناپایداری موجود ضعیف تر اشاره دارد. موضوع، برتری “راست” در مقابل دروغ یا درست در مقابل نادرست نیست، بحث امور غیرمادی نیست.

در ترکیب الله اکبر(الله بزرگتر است) صفت تفضیلی اکبر به مقایسه فیزیکی و بزرگتر بودن جسمانی الله نسبت به دیگری اشاره دارد. ایرانیان برای امکان داستان سرایی و رسیدن به مفهومی غیرمادی و ماورایی با قلب معنا و سعی در حذف شکل جسمانی، آن را به ” و خداوند بلند مرتبه است ” ترجمه کرده‌اند. اعراب با الله مدتها قبل از اسلام به خوبی آشنا بودند و برای درک ویژگی‌های او نیازی به توضیحات مبسوط مفسرین ایرانی نداشتند. الله برای آنان محترم بود کما اینکه نام پدر پیامبر اسلام عبدالله بود. برای آنان الله “وجود” دارد و دارای جسم و صفات ویژه جسمانی است. به وضوح ضمیر مذکر هُوَ در مورد او بکار برده می‌شود، قُل هُوَ الله اَحد. حتی احدیت از منظر آنان با احدیت ایرانی متفاوت است. منظور آنان از احدیت بی رقیب بودن در قدرت است نه توحید مد نظر ایرانیان به معنای یگانه بودن.

منشاء مذکر بودن خداوند در ادیان سامی تورات است. یهودیان در زمان ظهور اسلام در هر دو سوی دریای سرخ دارای نفوذ و اعتبار بودند. دراتیوپی و اریتره و سراسر شبه جزیره عربستان قبایل یهودی تا یمن گسترده بودند. آنان به خاطر پیشینه تاریخی دارای انسجام بیشتر و موقعیت اقتصادی و قدرت اجتماعی بالاتری نسبت به سایرین بودند. در مدینه اعضای سایر قبایل عرب کارگران و مستخدمین آنها بودند. سواد، خط، کتابت، دیانت، تجارت، مدیریت و ثروت آنها را از دیگران متمایز و برتر ساخته بود. همین امروز هم بهترین خواهند بود اگر بتوانند از چاه خونبار قوم و قببیله گرایی نجات یابند، در موقعیتی برابر با سایرین آنان وارثان ایمان هستند.

بخش مهمی از اسلام رونوشتی از تعالیم یهود بود. اکثر قصه‌های قرآن و آنچه بعنوان قوانین قضایی اسلام خوانده می‌شود از تورات اخذ شده‌اند. تورات که مملو از آموزه‌های مربوط به قوم و قبیله گرایی و توصیه به خشونت مقدس نسبت به غیریهود است در ترکیب با فرهنگ خشن بادیه نشینی که خود محصول اقلیم خشک و سخت صحرا بود در اسلام به یک ابزار کشتار و مصیبت تمام عیار برای تمدن تبدیل شد چنان که مردمان از جبل الطارق تا مرز چین هنوز در فجایع بی پایان آن دست و پا می‌زنند. تنها در مکان‌هایی از این پهنه گسترده امکان زندگی میسر است که دین از سیاست جدا شده باشد. هر چه مردمان بیشتر توانسته باشند اسلام را از محدوده زندگی اجتماعی دور نگه دارند از سعادت و خوشبختی بیشتری برخوردار بوده‌اند. تلاشی که امروز مرد شجاعی مانند شاهزاده بن سلمان سعی در انجام آن دارد‌، که البته راه آن برگزاری کنسرت در صحن مسجدالحرام نیست. حرمت مکان‌هایی مانند مکه و مدینه بخاطر باورمندان باید محفوظ بماند. نه بت پرستی مهم است نه خداپرستی، آنچه مهم است انسانها هستند و حفظ تعادل بین خداپرستان و بت پرستان، زیرا نه ضرورت خداپرستی قابل اثبات است و نه ضرورت بت پرستی، هنگامی که محور راستی انسان است.

با وجود یهودیان در شبه جزیره عربستان پیامبر اسلام با داستانهای تورات امکان پیشبرد اهداف خود را نداشت. او همه قبایل یهودی را در عربستان از دم تیغ گذراند. یهودیان در آنسوی دریای سرخ هنوز زندگی می‌کنند.

امروزه جمله أشهد أن محمداً رسول الله را کدام قاضی بعنوان شهادت یک شاهد در دادگاه قبول می‌کند؟ آیا می‌توان شهادت کسی بر امری با این اهمیت را بدون این که با چشم خود شاهد بوده باشد پذیرفت؟ آیا کسی شاهد این واقعه بوده است؟ آیا بیان این مطلب در محضر آن قاضی که خود شاهد تمام شاهدان و عالِم به تمام امور از ازل تا ابد است شهادت دروغ محسوب نمی‌‌شود؟

در واقع اما چنین جمله ایی را غالبا افرادی که شمشیر بر گلویشان بوده است برای نجات جان خود و زن و فرزندان از دست غارتگران بی رحم به زبان جاری ساخته‌اند وگرنه در واقعیت امر نه آنان و نه هیچ کس دیگر هرگز شاهد ابلاغ هیچ رسالتی از سوی خداوند به هیچ پیامبری نبوده است.

خدای مورد نظر ایرانیان مسلمان با الله مورد نظر مسلمانان بادیه یکی نبود. ایرانیان مفهومی غیر مادی را جایگزین مفهوم واقعی کلمه الله کردند که در فرهنگ مردم حجاز دارای ویژگی‌های مادی و صفات جسمانی بود. رحمان، رحیم، صابر، قاهر، قادر، غاضب، علیم، خبیر، بصیر، مکار، جبار ...

تمام باورها و فولکلور رایج در آن اقلیم که محصول زیست گونه انسان در آن جغرافیا بود به نام دین و سنت نبوی و امور قدسی و الهی به شکست خوردگان تحمیل شد.

- عشقت رسد به فریاد گر خود بسان حافظ / قرآن زبر بخوانی در چارده روایت

تنها باور قلبی به آیین راستی، عشق و مهربانی میترا می‌تواند یاور تو در تحمل درد و رنج ناشی از اجبار به حفظ و قرائت انبوهی از متون باشد که می‌دانی معنای واقعی آنها چیزی نیست که سعی می‌شود در قالب آن کلمات و عبارت‌ها به تو تحمیل شود.

- گر چه عرض هنر پیشِ یار بی‌ادبیست / زبان خموش، ولیکن دهان پُر از عربیست
- پری نهفته رخ و دیو در کرشمهٔ حُسن / بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبیست

شاعر متاسف است از این که با وجود توانایی مجبور به سکوت است و امکان بیان زیبایی‌های اندیشه متعالی مهری و مدنیت شهری را ندارد و در عوض ناچار است با کلمات عربی در ستایش سنت‌های تباه و خونین قبیله‌های بیابانی پرحرفی کند و از این بابت در عذاب و شگفتی است.

کلمات رحمان و رحیم در بسم الله الرحمن الرحیم برای مردمان بیابان که مهمترین تجلی ایمان آنها جهاد در راه خدا، قتل، تجاوز، غارت و فروش زنان و کودکان بود مفهوم دیگری داشتند. کدام واقعه در تاریخ اسلام محل تجلی رحمانیت است؟ قتل عام بنی قریظه یا رفتار با زنان اسیر در خیبر؟ یا منش و روش حکومت‌های داعش و طالبان و جمهوری اسلامی؟

چیزی به نام اسلام رحمانی هرگز وجود نداشته است. در صدر اسلام کدام منطقه با دعوت مبلغین و بدون اجبار و کشتار مسلمان شدند؟ اسلام رحمانی اختراع ایرانیان برای ایجاد شرایطی جهت ادامه بقا در وضعیت مابین مرگ و زندگی پس از شکست بود و گرنه تا همین امروز کسی جز شمشیر آخته از اسلام یا هر دین دیگری در مقام قدرت چیزی ندیده است. دینداران اهل گفتگو و منطق و استدلال در مورد دین نیستند و هر مخالفی را کافر و مستحق مرگ می‌دانند. در کدام بخش از حکومت ۴۵ ساله ملایان کسی رحم دیده است؟

رحم در اسلام منتج از فهم قبایل صحرانشین که محصول شرایط زیست گونه انسان در محیط خشن بیابان است با رحم در جوامع متمدن شهرنشین متفاوت است. رحم در اسلام بدین معناست که طبق قانون شریعت یک مرد غیرمسلمان همواره سزاوار مرگ است و اموال و زن و فرزندانش متعلق به مسلمانی است که او را بکشد. هنگامی که غیرمسلمانان بدون کشته شدن، به اسارت رفتن و مورد تجاوز قرار گرفتن در کنار مسلمانان امکان زندگی داشته باشند رحمانیت اسلام شامل حال آنان شده است و مسلمانانی که شرعا منعی برای انجام چنین اعمالی ندارند وقتی آنرا انجام نمی‌‌دهند رحیم محسوب می‌شوند. مومنین هر زمان که احساس تکلیف کردند مجازند و می‌توانند آتش به اختیار علیه کفار به تشخیص خود که حتی می‌تواند یک مسلمان دیگر باشد، عمل کنند. اگر امروز مسلمانان به سرزمین‌های غیرمسلمانان حمله نمی‌‌کنند نه این که جهاد بلاموضوع شده باشد، بلکه امکان و توانش موجود نیست.

جمله لا اکراه فی الدین در معنای لطیف رایج ایرانی آن “در پذیرش دین اجباری نیست” با مصیبت‌هایی که ایرانیان بواسطه اجبار در مسلمان شدن از سر گذرانده‌اند بیشتر به یک شوخی تلخ شبیه است.

۱۵۰۰ سال بعد از هجوم اولیه تعداد زیاد کشته‌ها، زخمی‌ها، زندانی‌ها و اذیت و آزار روزانه و بی پایان در موضوعی فرعی مانند حجاب به خوبی معنای واقعی لا اکراه فی الدین، عدم اجبار در دین را آشکار می‌کند.

در شیوه مردمان آشنا به زندگی شهری رحمانیت لطف نیست بلکه ضرورتی عقلی است که با صلاحدید خرد جمعی طی یک قرارداد اجتماعی به عنوان قانون بین مردم به رسمیت شناخته شده و سپس در زندگی روزانه به عنوان وظیفه شهروندی جاری شده است و تخطی از آن جرم است. امری که محصول هزاران سال زیست مشترک جاندار گونه انسان در کنار هم از غار تا قبیله و رسیدن به شهر بوده است. توقف در چراغ قرمز بخاطر لطف به دیگران نیست، وظیفه ایی است که عدم رعایت آن هزینه در پی دارد. هنوز در محله‌هایی از شهرها که رنگ و بوی قوم و قبیله از آن احساس می‌شود میزان دیگرپذیری و امنیت عمومی که شاخصه‌های مهم مدنیت و شهرنشینی هستند کاهش می‌یابد.

هرگز ادیان سامی و پیروان آنها رحمانی در وجه شهری آن نبوده‌اند نه در ایران نه در هیچ جای دیگر. رحمانی بودن آنان تنها زمانی اتفاق افتاده است که ناچار بوده‌اند.

منشاء خشونت بی حد و حصر در ادیان سامی تورات است که بدون هیچ ملاحظه ایی آن را در ارتباط با غیریهود تجویز می‌کند، روزگار مردم فلسطین و لبنان و سوریه پیش روست. اسرائیل، از بدو تاسیس، هر جا که لازم بداند به قتل و کشتار متوسل می‌شود و آن را حق خود می‌داند. روزی که دیگران را به قتل نمی‌‌رساندند نمی‌‌توانستند امروز که می‌توانند طبق کتاب مقدس خود هیچ منعی در آن نمی‌‌بینند.

مسیحیت که نسخه متمدنانه و شهری یهودیت است در ترکیب با باورهای میترایی رنگ و بوی محبت گرفت وگرنه مسیح یک یهودی بود که در عصیان علیه فساد روحانیان یهود توسط هم کیشانش به جرم ارتداد و تبلیغ آیین عشق و مهربانی به صلیب کشیده شد. قرون وسطی و عصر خشونت در مسیحیت زمانی رو به نقصان نهاد که آهسته آهسته بین آموزه‌های خشن نهفته در عهد عتیق و مهربانی متیرایی ممزوج شده در مسیحیت فاصله ایجاد شد. فصل مشترک بزرگان و اندیشمندان یهودی بسیاری مانند انیشتین، فروید، مارکس و... که منشاء خدمات به جامعه انسانی بوده‌اند عدم ارتباط با دینداری و التزام به رعایت شریعت یهود بوده است. فیلسوف بزرگ ضد دین اسپینوزا توسط همکیشان یهودی‌اش کافر خوانده شد. ادیان سامی حکم قتل اندیشمندان بسیاری را در طول تاریخ صادر کرده‌اند.

ستایش خشونت از ویژگی‌های جوامع قومی و قبیله ایی است که در آن بقا به وضعیت پایه و جانوری نزدیک تر است. قبایل هر چه عقب مانده تر و بدوی تر، خشن تر. قبایل جنگل نشین آمازون و آفریقا بدون این که متوجه باشند یا قصدی داشته باشند در قبال دیگران در وضعیت عادی هم خشن محسوب می‌شوند. مهرپرستان یهودیان را از اسارت نجات دادند ولی آنها به جای نوشتن یک خط قدردانی داستانی بلند و جشنی مفصل در مورد قتل عام آنها ساختند. آنها میتراییان را افرادی دیدند که دستور یهوه را در مورد حفاظت از ایشان که ویژه و برگزیده‌اند به عمل آورده‌اند. مهربانی دیگران را نسبت به خود از روی شعور و شناخت نمی‌‌دانند بلکه اراده یهوه می‌بینند.

ایرانیان مسلمان تا آنجا که ممکن بود باورهای خود را که محصول زندگی نوع انسان در مناسبات شهری رشد یافته در بطن آیین مهر طی روزگارانی طولانی بود با مفاهیم برآمده از زندگی ساده در قبیله و بیابان، با تحمل فلاکت بسیار و تاوان از دست دادن ارزش‌هایی منطبق ساختند.

- با چنین حیرتم از دست بشد صرفه کار / در غم افزوده‌ام آنچِ از دل و جان کاسته ام

انطباق مفاهیم برآمده از مناسبات زندگی در محیط کم جمعیت بیابان با شرایط زندگی در اجتماع انبوه شهری که پیشتر با خلق ابزارها و گسترش مناسبات و پیچیده تر و عمیق تر ساختنِ مفاهیمِ نهفته در کلمات و متعاقباً قوانین، مسیر تکامل از زندگی روستایی به شهری را طی هزاران سال تجربه، درک و ارتقا داده امری غیرممکن است.

امکان مفاهمه و درک متقابل بین مردم باورمند به اصول شهرنشینی (راست) و مردمان معتقد به قواعد بادیه (شریعت) به واسطه دوری از ذهنیت مدنی و ویژگی‌های آدمیت که حتی دیو از آنان گریزان است وجود ندارد.

- زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد / دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند.

از طالبان تا داعش تا ملایان شیعه طیف گسترده ایی است که هر چه بیشتر به اصل شریعت و سنت وفادار باشند و بیشتر قرآن بخوانند با شهر و تمدن و مظاهر آن تضاد بیشتری دارند و بیشتر مایه وحشت هستند. خشن، بدوی و انقلابی‌اند و فاقد ظرفیت‌های گفتگو و دیپلماسی. امروز مردم عادی که خواهان یک زندگی منطبق با زمان هستند به شکل محسوسی از بسیجیان و اهل مسجد و هیئت و مداحی که در کار کشتن مظلومین یا مؤید آن هستند گریزان و متنفراند.

قوانین قبیله ایی اسلام پس از تصرف مناطق، شهرها را تبدیل به قبیله‌هایی پرجمعیت و شهروندان را به موالی تبدیل کرد. ایرانیان که از دیرباز مؤمن بودند پس از شکست، از مدنیت شهری به بدویت قبیله ایی تبعید شدند ولی با وجود تلاش مفسرین و قلب مفاهیم و همکاری ملایان، در اندیشه و فرهنگ همواره بیرون از دایره امت خونریز اسلام که تجلی ایمان در آنها به نام جهاد همان بی رحمی، قتل، غارت و تجاوز است باقی ماندند.

- گوهری کز صدفِ کون و مکان بیرون است / طلب از گمشدگانِ لبِ دریا می‌کرد

و هیچگاه ویژگی‌های شهر و آدمیت را فراموش نکردند.

- شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار / مهربانی کی سرآمد شهریاران را چه شد.

مردمانی که طی هزاران سال همزیستی، به حکم عقل و در راستای بقا به ایمان در آیین عشق رسیده بودند امکان همراهی با دستورالعمل‌های خونین گروهی را نداشتند که انگیزه ایمان در آنها طمع غنیمت و پاداش بهشت یا ترس از عذاب دوزخ بود.

- سالها دل طلب جام جم از ما می‌کرد / و آنچه خود داشت زِ بیگانه تمنا می‌کرد

- این همه شعبده خویش که میکرد اینجا / سامری پیش عصا و ید بیضا می‌کرد

با این همه، انحطاط اخلاق به عنوان بخشی از فلاکت و نکبت حاصل از شکست در ریاکاری و دورویی گسترده اجتماعی خود را نشان داد.

- می‌خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب / چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند

کلمات مخلوق تاریخ و جغرافیای زیست انسان هستند. هر کلمه مانند یک ظرف و حاوی مظروفی است که مفهوم آن کلمه است.

کلمه حق فاقد بار مفهومی کلمه “راست” مورد نظر ایرانیان بود که سعی می‌کردند امور و زندگی خود را بر اساس آن پیش ببرند.

حق در عربی امری وجودی، جسمانی و عینی بود حال آنکه منظور ایرانیان در اشاره به حق امری ذهنی و کاملا غیر جسمانی بود. از حق مفهوم “راست” و از مهمترین مشتق آن حقیقت “راستی” را در نظر داشتند.

این جابجایی مفاهیم و قرار گرفتن آنها در جای خود در مبارزه مردان و زنان متدینی مانند موسوی، تاج زاده، قدیانی، نصیری، نوری زاد، وسمقی، سپهری و بسیارانی دیگر با حکومت دینی با همراهی تمام ایرانیان به شکل عملی در حال وقوع است. امروز مبارزان اهل حق، اصحاب عشق همان یاران حلقه میترا هستند که در “راه راست” (حق) که در انتقال به اسلام به “صراط مستقیم” تبدیل شد و رسیدن به راستی (حقیقت) از جان خویش می‌گذرند.

- راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست / آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست

از جان خود گذشتن بر خلاف حکم عقل است که همواره زندگی را در اولویت می‌بیند. در آیین میترا از خودگذشتگی با حکم عقل برای حفظ حرمت و شان زندگی که همان راستی است عشق نامیده می‌شود.

- قیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشق / همچو قطره شبنمی است که بر بحر می‌کشد رقمی

میترا ایزد نگهبان و ناظر بر پیمان‌ها و مجازات کننده پیمان شکنان است. وفاداری مهمترین ویژگی یک میترایی و پیمان شکنی و دروغ بزرگترین گناهان بودند.

- پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد / گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان

در معابد میترا افراد به صورت دایره یا حلقه کنار هم پیرامون پیر می‌ایستادند و مراسم را اجرا می‌کردند. در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریم. اعضای هر معبد را یاران حلقه می‌خواندند و در حلقه بودن به معنای وفادار بودن به گروه بود.

- اين زمان در کس وفاداری نماند / زان وفاداران و ياران ياد باد

در سنگ نگاره‌های متعدد تاجگذاری، حلقه ایی به نشان پیمان بین اهورامزدا و شاه دیده می‌شود. شاه یکتاپرست به اهورامزدا تعهد می‌دهد به راستی و دادگری بین مردمان که مهمترین مؤلفه‌ها در پادشاهی مزدایی هستند وفادار بماند. پادشاهی در این سرزمین همواره نه در کنار ایمان بلکه متکی و بر اساس ایمان بوده است.

- پس آنگه سوی آسمان کرد روی / که‌ای دادگر داور راست‌گوی

- تو گفتی که من دادگر داورم / به سختی ستم دیده را یاورم

- همم داد دادی و هم داوری / همم تاج دادی هم انگشتری

پادشاهی ایرانی در ابتدای امر بر بنیادِ ایمان ساختاری شهری بر اساس انسان و حقوق شهروندی جایگاهی در راس امور داشت ولی بعد از اسلام ناچار شد یه صورت ضمنی تابع نمایندگان دینی با ساختاری قبیله ایی باشد و بر اساس امت عمل کند. پادشاهی بعد از اسلام عملا بین مردم و روحانیت به دام افتاد. سقوط و انحطاط ایرانیان با حذف ایمان از حکمرانی و سلطه شریعت آغاز شد، گر چه شریعت اسلام نتوانست ایمان را از زندگی مردم حذف کند. بعد از مسلمان شدن اجباری مردم، موضوع دین و موضوع ایمان از هم جدا شدند، دیگر ایمان نتیجه مسلمانی نبود و مسلمانی به ایمان ختم نمی‌‌شد. مردم در واقع به ویژگی‌های میترایی ایمان داشتند که با شریعت اسلام نسبتی نداشت.

- گر مسلمانی از این است که حافظ دارد / آه اگر از پی امروز بود فردایی

خردمندان و اندیشمندان بسیاری برای حفظ حریم قدسی ایمان عقلانی زیر سقف کوتاه و خونین اسلام تشریعی به کفر و الحاد متهم شدند.

- تا در نظر خلق نگردی کافر / در مذهب عاشقان مسلمان نشوی

در مناسبات انسانی نسبت فرد و جامعه همچون نسبت قطره و دریاست. بدون دریا قطره هیچ است و بدون قطره‌ها دریا ناپدید می‌شود. مفهوم جامعه در آیین میترایی در کلمه “مردم” متبلور است. در ترکیب مال مردم، حق مردم، حرف مردم به معنای قضاوت جامعه و هر ترکیبی که با کلمه مردم خلق می‌شود، مردم اشاره به شخصی خاص نیست بلکه منظور جامعه است و مسئولیت فرد را نسبت به جامعه یادآوری می‌کند. تلاش برای برقراری تعادل بین فرد و جامعه یا به عبارتی ماندن در راه راست همواره نیازمند از خودگذشتگی فرد است.

- خویشتن را خیر خواهی خیرخواه خلق باش / زآن که هرگز بد نباشد نفس نیک‌اندیش را
- آدمیت رحم بر بیچارگان آوردن است / کآدمی را تن بلرزد چون ببیند ریش را
- راستی کردند و فرمودند مردان خدای /‌ای فقیه اول نصیحت گوی نفس خویش را
- آنچه نفس خویش را خواهی حرامت سعدیا / گر نخواهی همچنان بیگانه را و خویش را

مهمترین دستاورد زندگی هر شخص و شاخصِ بودن در راه راستی کسب اعتبار در جامعه و حفظ آن بود که به آبرو داشتن نزد مردم تعبیر می‌شد. آبرو داشتن بین مردم موضوع مهمی بود که تا قبل از حکومت ملایان برای همگان حائز اهمیتی حیاتی بود.

“راستی” تا حدودی شبیه دمکراسی است. با این تفاوت که دمکراسی وضعیتی سیاسی و راستی باوری دینی است.

- مایهٔ هر نیکی و اصل نکوئی راستی است / راستی هرجا که باشد نیکوی پیدا کند
- چون به نقطهٔ اعتدالی راست گردد روز و شب / روزگار این عالم فرتوت را برنا کند
- نرگس و گل را که نابینا شوند از جور دی / عدل فروردین نگر تا چون همی بینا کند
- راستی کن تا به دل چون چشم سر بینا شوی / راستی در دل تو را چشمی دگر انشا کند
- گرمی و سردی تو را هر دو مثال است از ستم / زان همی هر یک جهان را زین دو نازیبا کند
- مر ستم گر را نبینی کایزد عادل همی / گاه وعده آتش سوزان و گه سرما کند
- دشت دیباپوش کرده‌است اعتدال روزگار / زان همی بر عدلت ایزد وعدهٔ دیبا کند
- آنچه ایزد کرد خواهد باتو آنجا روز عدل / با جهان گردون به وقت اعتدال اینجا کند
- کار دنیا را همی همتای کار آن جهان / پیش ما اینجا چنین یزدان بی همتا کند
- گر تو اندر چرخ گردان بنگری فعلش تو را، / گرچه جویا نیستی مر علم را، جویا کند
- هر که مر دانائی دنیی بیابد گر به عقل / بنگرد، دنیا به فعل او را به دین دانا کند
- آب گاه اجزای خاکی را همی کلی کند / باز گه مر کل خاکی را همی اجزا کند
- چون زکلش جزو سازد ریگ نرم آید ز سنگ / چون زجزوش کل سازد خاک را خارا کند.

“راست” اعتدال و موازنه به نفع زندگی است و “راستی” تلاش برای ایجاد و حفظ این توازن و تعادل و داد در زندگی است.

راستی حفظ تعادل مابین حقوق فرد و جامعه است و مشخص ساختن نقطه تعادل در تمام امور و مابین همه افراد اجتماع کار سترگی است که قطعا همواره کسانی از تعیین آن متضرر و ناراضی‌اند و به اعمال قدرت نیاز دارد. در دمکراسی تلاش بر این است که یافتن نقاط تعادل به مردم واگذار شود. دو حزب کارگر و محافظه کار در انگلستان زمانی که برای رسیدن به قدرت به رقابت برمی خیزند با اعلام برنامه‌های خود نشان می‌دهند که با اعمال چه سیاست‌هایی قصد رسیدن به خیر عمومی یا نقاط تعادل در سطح جامعه و بین میلیونها شهروند را دارند. جامعه دیرپای استوار بر زمین پادشاهی انگلستان طی سالیان به تجربه دریافته است موقعیت “راستی” یا مصلحت عمومی جایی بین برنامه‌های دو حزب، کمی به چپ یا کمی به راست قرار دارد. وضع موجود جایگاه “راستی” پیشین است که با اعمال فاکتور زمان در فرآیند انتخابات اصلاح و به روز می‌شود. هر دو حزب به ظرفیت‌ها و محدودیت‌های مملکت آگاهند و بر اساس توهمات و تخیلات برنامه ارائه نمی‌‌دهند و البته در برنامه‌های هیچ حزبی هرگز مبارزه با تمامیت ارضی مملکت دیده نمی‌‌شود. “مردم” (جامعه) به برنامه‌های احزاب در زمینه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی ... که آن را تامین کننده منافع و خواست خود ببینند رای می‌دهند. تایید نقاط متعدد تعادل اعلام شده در برنامه‌های حزب پیروز توسط مردم و اتصال آنها به هم علاوه بر مجوز، راه راست را به یک سیستم سیاسی خردگرای مبتنی بر انسان که به نیت خیر مردم بنا شده است برای سیاستگذاری و اعمال قدرت نشان می‌دهد.

دموکراسی در انگلستان همان تلاش برای رسیدن به راستی با مشارکت مردم بدون اعمال خشونت و از طریق صندوق رای است که استقرار سیستم متحرک حزبی بر زمین محکم و استوار پادشاهی امکان رسیدن به ثبات و کارآیی بالای آن را فراهم ساخته است. حکومت با ساختار ناپایدار حزبی بر زمین متحرک جمهوری به ویژه در محیط قومی و قبیله ایی خاورمیانه فاقد اعتماد بنفس، ضعیف، فاقد ثبات و قدرت کافی برای پیشبرد اهداف و سیاست‌های کلان خواهد بود.

مفهوم راست همراه با آیین میترا به غرب منتقل شد و در آنجا منشاء قانونگذاری گردید، right. کشف یک معبد میترا (London Mithraeum) در لندن مربوط به زمان حضور رومیان شاید بتواند اشاره ایی به نحوه این انتقال مفهوم باشد.

انقلاب صنعتی در اروپا منجر به گسترش روزافزون مناسبات بین انسان و ابزارهای جدید و در پی آن ضرورت خلق قوانین جدید شد. این ضرورت به ناچار حکومت‌ها را متوجه استخراج قوانین از تنها مرجع حقوقی موجود و مجاز که کتاب مقدس بود نمود. احیاء کلمه راست ( right ) در اروپا بعد از هزار سال غیبت با آغاز جداسازی مفهوم “راست” از شریعت قبیله‌ای و خونبار یهود که از طریق عهد عتیق در ظرف مسیحیت با هم یکی و ممزوج شده بودند منشاء انسان گرایی و شهری گری نوین اروپایی و آغاز عصر روشنگری شد. گرچه به دلیل عدم وجود خاستگاه و نداشتن ریشه مفهومی چندان در سیاست‌ها جاری نگردید. میترائیسم اروپایی یک دین وارداتی ایرانی بود که صرفا به دلیل ویژگی‌های رزمی و اهمیت بالای وفاداری در آن بیشتر محبوب نظامیان بود و درکی از معنای راست و غور در مقامات هفتگانه آن وجود نداشت. برابر ساختن عشق به عنوان نیروی پیش برنده در مسیر راستی در میترائیسم ایرانی و love که بیشترین کاربرد آن در اشاره به امور جنسی است نشانی از این فاصله در درک مفهومی دارد.

حقوق در اروپا با جداسازی راستی از شریعت یهودی در ظرف مسیحیت بر اساس بشر (human rights) بازتعریف شد و توسعه یافت. با این حال اروپائیان، کاشفان جدید حقوق بشر آغازگر خونبارترین جنگها طی چند صد سال اخیر همزمان با عصر روشنگری بوده‌اند. هنوز منشاء مهم درگیری و جنگ و دیگرستیزی در اروپا قوم و قبیله گرایی است که اروپائیان با نام انحرافی راستگرایی سعی در پنهان ساختن آن دارند. خود را برتر دانستن و تلاش برای نابودی دیگران هیچ نسبتی با راستی ندارد.

- من از بازویِ خود دارم بسی شُکر / که زورِ مردم آزاری ندارم

تنها جنگی که راست اندیشان موظف به شرکت ناگریز در آن هستند دفاع از راستی یا همان حرمت حیات است هنگامی که روش‌های عقل در آدمیت به بن بست رسیده و چاره ایی جز رجوع به اصل جانوری باقی نمانده باشد.

در ایران بر پایه ایمان، انسان که موضوع و راستی که شاخص قانون گذاری بودند هر دو پس از اسلام جای خود را به الله دادند.

برابر کردن کلمه الله با حق اختراع ایرانیان بود. کما اینکه حق تعالی هم ترکیبی ایرانی است. حق مانند رحمان، رحیم، جبار، قهار... از ویژگی‌ها و صفات الله است.

جانشینان خود خوانده الله در حکومت‌های دینی تمامی اختیارات و مسئولیت‌های او را به خود تفویض کرده‌اند. خلفا و ولی فقیه، نظام و شاخص نظام شدند و حفظ حکومت آنان اوجب واجبات شد. آنان که اناالحق گفتند و انسان و راستی را موضوع و شاخص زندگی دیدند به جرم کفر و الحاد بر دار شدند.

- شوی اندر حقیقت واقف حق / چو منصور اندر آیی در اناالحق

کلمه حق با تکیه بر مفهوم ایرانی آن در جای کلمه الله و در حقوق به جای “راست” نشست و منشاء قانونگذاری و انحراف و سپس با انتشار به فروع‌ در بحث و جدل‌های کلامی و فلسفی بی پایان منجر به ایجاد انشعابات گوناگون در اسلام شد.

پس از ۴۵ سال تجربه مدیریت جامعه، تمشیت امور، ارتباط با مردم و اجرای عدالت در ظرف حکومت اسلامی تضاد ماهوی مابین باور قلبی مومنین مسلمان ایرانی و واقعیت عینی اسلام در حالی آشکار می‌شود که حکومت به ملاحظه زمانه امکان پیاده سازی کامل احکام اسلام را نداشته است.

اکنون مردم تضاد عمیق بین باورهای پیشین خود از مفهوم کلمات دینی و معانی واقعی و آخوندی آنها را با گوشت و پوست و استخوان، با روح و روان و با جسم و جان خود در خیابان هنگامی‌ که با موهایشان بر روی زمین کشیده می‌شوند، هنگامی که باتون بر سرشان کوبیده می‌شود، هنگامی‌ که در گورستان کنار قبر عزیزانشان نشسته‌اند، در مدرسه وقتی مسموم می‌شوند، در زندان هنگامی که به آنها تجاوز می‌شود، هنگامی که حکم اخراج از کارشان را می‌گیرند، هنگامی که از فرط نومیدی به خودکشی فکر می‌کنند، هنگامی که به هر دلیلی روزانه خوار و خفیف می‌شوند عمیقا درک کرده‌اند. متوجه شده‌اند وقتی یک ملا می‌گوید انسان اشرف مخلوقات خداست دروغ می‌گوید. با دیدن عملکرد طالبان، داعش و ملایان شیعه به همگان ثابت شده است چنین باوری در اسلام هرگز وجود نداشته است.

آشکار شدن اختلاف و دوگانگی مابین حق ایرانی و حق اسلامی و مشخص شدن عدم کارایی قوانین قبیله ایی اسلام در محیط شهری اتفاق بسیار مهمی است که با توجه به آگاهی و تغییر ذهنیت مردم منجر به تحولی اساسی و ناگریز خواهد شد. لجنزار حکومت اسلام را این بار مردم ایران خشک خواهند کرد به هلاکو نیاز نیست.

همانگونه که انتظار می‌رفت بی بی سی در واکنش به پیشنهاد نصیری با عنوان از تاج زاده تا شاهزاده که به نیت ایجاد اتحاد مابین مردم طرح شده بود سریعاً در جهت تقابل و جلوگیری از شکل گیری زمینه گفتگو و اتحاد بین گروههای اپوزیسیون وارد عمل شد. در قدم اول برای ترساندن نیروهای حکومتی مرددی که از نظر عقیدتی از مرداب حکومت اسلامی عبور کرده‌اند با سوالاتی که با لحنی پرخاش جویانه و از موضع قدرت مخصوصا برای تداعی و القاء شرایط اتاق بازجویی طراحی شده بود مصاحبه را به محاکمه تبدیل کرد. با افراد و موضوعات باب طبع دولت فخیمه با لبخندی ملیح بر لب و در فضایی دوستانه و گفتگو محور کار را پیش می‌برند. تلاش کرد مانع پیمودن مسیر شجاعانه نصیری که جز با ایمان قابل تفسیر نیست توسط دیگران شود. در مرحله بعد با تاکید بسیار بر جدی نبودن این پیشنهاد مهم و اساسی سعی کرد با خط دهی به سایرین در توجه نکردن به پیشنهاد، آن را در نطفه خفه کند که تا حدودی موفق شد. مصاحبه کنندگان بعدی با الگو قرار دادن بی بی سی، با طرح سوالاتی مشابه خواسته یا ناخواسته مجری سیاست‌های انگلستان شدند.

بی بی سی تلویزیون آموزشی یا شبکه خبری بخش خصوصی نیست. بخشی از وزارت خارجه پادشاهی انگلستان است و مانند سایر واحدهای این وزارتخانه مجری سیاست‌های دولتی است که محض رضای خدا برای خبر رسانی و آگاهی بخشی به اقصی نقاط عالم بودجه تعیین نمی‌‌کند. خبر در هیچ خبرگزاری، خصوصی یا دولتی، صرفا برای اطلاع رسانی گزارش نمی‌‌شود. از میان اتفاقات بسیار رخ داده در جهان بر اساس هدف گذاری‌ها اخباری گزینش شده و آنگونه که صلاح باشد به سمع و نظر می‌رسد نه آنگونه که اتفاق افتاده است. جهت دهی به افکار و زمینه سازی برای عملیاتی ساختن سیاست‌ها در سطح جهانی در راستای منافع دولت‌ها یا بخش خصوصی که در سطوح بالا به هم می‌رسند مهمترین وظیفه هر خبرگزاری است.

در بی بی سی گزارش یک درگیری حزب الله با اسرائیل یا درگیری‌های حوثی‌ها به زبانهای مختلف یکسان نیست. محتوا و لحن گزارش در مورد یک واقعه در زبان‌های مختلف با هم فرق دارد.

در گذشته کمپانی هند شرقی با اتخاذ سیاست تفرقه افکنی بین مناطق مختلف هند توانسته بود سالها در آنجا حکومت کند و بی بی سی میراث آن دوران است.

الگویی که بعدتر برای انهدام کشورها در رسانه‌های مختلف مورد استفاده روبرت مردوک در ترویج و تبلیغ قوم و قبیله گرایی با شمایل دروغین ناسیونالیسم در سطح جهانی به نیت خودویرانگر برتری بخشیدن و تثبیت جایگاه یهود به عنوان قوم برگزیده قرار گرفت که به نابودی برخی از کشورهای عربی با نام فریبنده بهار عربی و ایجاد خطر فزاینده برای یهودیان سراسر جهان منجر شده است.

واکنش‌های بعدی در فضای رسانه ایی نشان داد که نقشه بی بی سی برای مقابله با انرژی و قابلیت‌های نهفته پیشنهاد نصیری حداقل بطور موقت موثر بوده است. از آن رو موقت است که ضرورت گفتگو و اتحاد مابین گروههای مختلف همچنان باقی است. این تاثیر منفی بیش از هر جا در واکنش منفعلانه پادشاهی خواهان دیده شد.

می‌دانند با اجماع نیروها پیرامون شاه نقشه نابودی ایران بر باد است. از این رو سعی می‌کنند از یک سو با حمایت از دوام حکومت ملایان که برای بقا ناچار است روز به روز بیشتر بر بیشعوری و درندگی متکی باشد بنیه و توان اقتصادی و نظامی ایران را کاهش دهند و از سویی با ایجاد تفرقه از هر طریق ممکن، طرح و دامن زدن به مسائل قومی، نژادی، زبانی، دینی و حتی جنسیتی و ایجاد ضعف در انسجام ملی شرایط انهدام کشور را فراهم کنند. با تمام امکانات رسانه ایی، آشکار و پنهان با پیشنهاد از تاج زاده تا شاهزاده مخالفت کردند. آگاه هستند که تنها اجماع موثر علیه حکومت اسلامی نه در یک سطح کنار شاه ، بلکه پشت سر شاه امکان شکل گیری دارد. نشست جرج تاون هم اگر شخصیت‌ها و گروهها پشت سر شاه قرار می‌گرفتند موفق بود. برای رسیدن به چنین اجماعی به نیت خیر عمومی راهی غیر از ایثار و گذشتن از خود به خاطر مردم وجود ندارد. شاه در فرهنگ میترایی، تجلی گذشتن هر فرد از خود به خاطر مردم است. مثال فرد و مردم مثال قطره و دریاست. ۱۵۰۰ سال است این وضعیت آشفته و دگرگون شده است. پادشاهان پهلوی هم بر اساس قانون، ناچار به قرآن قسم یاد کردند. اما این بار متفاوت خواهد بود زیرا مردم چنین انتظاری ندارند و عنصری به نام روحانیت که عملا صدها سال سرنوشت مملکت را به گروگان گرفته بود در باور مردم حذف شده است.

نوک و لبه شمشیر حاصل ضربات بی شمار پتک بر پاره ایی آهن بی شکل برای رسیدن به بالاترین میزان کارآیی است. ضرورت هدایت و رهبری نبرد علیه دشمنان مردم و آزادی توسط شاه تشخیص یک ملت پس از دریافت ضربات سهمگین و گداخته شدن در کوره روزگار است. تنها با توان ذهنیت پادشاهی و قرار گرفتن همه نیروها در یک راستا می‌توان از این باتلاق عمیق عبور کرد.

با ذهنیت جمهوری که به نیت جلوگیری از اتحاد مابین ایرانیان تبلیغ و حمایت می‌شود نیروهای مدعی برای موفقیت چاره ایی جز حذف یکدیگر ندارند و از آنجا که هیچ کدام دارای قدرت کافی برای پیروزی نیستند ناچار به بیگانگان که مترصد فرصت هستند رجوع خواهند کرد. حاصل کار غیر از تفرقه و دشمنی روزافزون و نزاع بی پایان نخواهد بود.

در مصاحبه با نصیری مثل قاضی‌های انگلیسی کلاه گیس بر سر گذاشتند و انگار جنایتکاری را به دام انداخته باشند با طرح پرسش‌های به اصطلاح چالشی، بیشتر سعی در اجرای نمایشی پرهیجان از اعتراف گیری و وادار ساختن او به پذیرش جنایات هولناک خود طی سالها همکاری با حکومت داشتند تا دغدغه تقرب به حقیقت یا بررسی موضوع مهم اتحاد از تاج زاده تا شاهزاده. گرچه نصیری هم مثل تمام کسانی که حسابشان پاک است از محاسبه باکی نداشت و با اعتباری افزونتر از این خان‌ها بیرون آمد.

- یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر / کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی.

افرادی مانند نصیری، موسوی، تاج زاده، نوری زاد، قدیانی، سپهری، وسمقی و کسانی شبیه آنها در پی تبلیغات و کسب منافع تن به زندان و انفرادی و مواجهه با هر خطری نداده‌اند. اگر طالب آسایش و امکاناتی بیش از زندگی جاری خود بودند راه واضح و آشکار دلبری از خامنه ایی را که بر هیچکس پوشیده نیست به خوبی می‌دانستند. علاوه بر این هر زمان آهنگ بازگشت داشته باشند با استقبال حکومت مواجه می‌شوند. تعداد یاران در این حلقه هرگز، در هیچ دورانی، زیاد نخواهد بود.

- بکوشید کاین جنگ آهرمنست / همان درد و کین است و خون خستنست
- کسی کو شود کشته زین رزمگاه / بهشتی بود شسته پاک از گناه

از جان خود گذشتن کاری خلاف جریان طبیعت است. هنگامی که شخص تصمیم می‌گیرد از خود بخاطر دیگران عبور کند کاری غیرعقلانی انجام داده است. آنجا که عقل آگاهانه دیوانگی را برای حفظ حرمت زندگی، که پاسدداشت راستی (حقیقت) است، ضروری تشخیص میدهد محل تجلی عشق است.

- حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است / کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد

عبور از مرز زندگی با حکم عقل و از طریق استدلال بخاطر مردم نمود ایمانی با وجهه ایی کاملا ایرانی و منطبق بر معیارهای شهرنشینی است. بر خلاف ایمان اسلامی منطبق بر معیارهای قبیله ایی است که شاخص آن قتل و غارت و تجاوز به نام جهاد در راه خداست.

- ثواب روزه و حج قبول آن کس برد / که خاک میکده عشق را زیارت کرد

جهاد که در آیین قبیله نشان ایمان دیده می‌شود در آیین شهری جنایت قلمداد می‌شود. امری که هم اکنون در حکومت ملایان جاری است.

مومنان انقلابی آتش به اختیار؛ از قبیله خودی نظام با انجام هر جنایتی دفاع کنید آنگاه غنائم که اموال عمومی هستند متعلق به شماست.

رابین هود در قصه‌ها و افرادی واقعی مانند عیاران و یعقوب لیث اگر دزد بودند از حکام و ثروتمندان می‌دزدیدند و بین فقرا تقسیم می‌کردند و منتی نه بر خدا داشتند و نه بر مردم ضمن این که مراقب زنان و کودکان بودند و آنها را پس از تجاوز در بازار به عنوان برده به فروش نمی‌‌رساندند و این جنایت را بخشی از ایمان و دین محسوب نمی‌‌کردند.

امروز دلیل تقابل افراد متشرعی مانند نصیری با حکومت ملایان ایمان است. همان گونه که در گذشته به زعم خودشان انگیزه تقابل بسیاری از آنها با پادشاهی بود.

اتفاق مهمی رخ داده است که مردم ایران به ویژه متدینین پس از یک تجربه هولناک و خونین ۴۵ ساله متوجه شده‌اند آن دین اسلام به نمایندگی روحانیت شیعه که “حق” می‌دانستند دینی نیست که در ذهن و ضمیر خود بدان ایمان داشتند. تصور آنان از تجلی عینی دینی که باور داشتند عدالت، انصاف، رحم، مروت، صداقت، درستکاری و مردمداری بود. ویژگی‌هایی که هیچ ارتباطی به هیچ دورانی از حکومت اسلام از صدر تا بحمدلله ذیل آن در امروز ندارد.

هر چه بیشتر از حکومت اسلامی می‌گذرد مردم بیشتر متوجه می‌شوند آنچه ارزش‌های دینی می‌پنداشتند در واقع ویژگی‌هایی بودند که نهاد پادشاهی نگهبان آنها بود. در غیاب پادشاهی آن ارزش‌های انسانی که همه یادگار آیین مهر هستند از عرصه زندگی ناپدید شدند. آنچه امروز در ایران حاکم است نه اسلام خوب است، نه اسلام بد، اصل اسلام است که بخاطر شرایط زمانه مانند صدر اسلام امکان اجرایی شدن ندارد. مردمی که ۱۵۰۰ سال سعی کرده بودند به هر شکل ممکن خود را با اسلام همراه کنند در این ۴۵ سال متوجه شدند بدون سیستم پادشاهی که نماد و حامی باورهای شفقت آمیز و ارزشهای انسانی دوران “شهر” بود امکان زیستن زیر سقف کوتاه خیمه خون چکان قبیله اسلام هرگز ممکن نبوده است. مردم دریافته‌اند ایمان آنها و دین آنها نه تنها بر هم منطبق نیست بلکه دو موضوع متضاد هستند. نمود ایمان آنها در عالم وجود ارزشهای شهری و انسانی است ولی دین آنها محل تجلی مؤلفه‌های منسوخ قومی و تجاوزات قبیله ایی است.

تضاد بزرگی که خردمندان مؤمن ایرانی صدها سال پیش متوجه آن شده بودند و با توضیح و تفسیر سعی در متصل ساختن فضائل میترایی به اصل واقعیت اسلام با مبدل و واسطه ایی به نام طریقت که همان راه راست است داشتند.

- شریعت از ره معنیست‌ ای دوست / حقیقت را بمعنی اوست چون پوست
- شریعت پوست مغز آمد حقیقت / میان این و آن باشد طریقت
- بخود بربسته اهل شرع قرآن / نمی‌دانند حقیقت معنی آن
- بود اهل شریعت اهل دنیا / بمعنی در حقیقت نیست بینا
- حقیقت اهل دنیا همچو دیوند / همیشه با خروش و با غریوند

اسلام خوب مداراکننده، مهرپرستی متصل شده به اسلام است که در حکومت اسلامی و زمان جاری بودن احکام شریعت به عنوان قانون توانایی کارکرد ندارد. اسلام در مقام حکومت در این روزگار امکان خوب بودن ندارد.

جهان با درد و رنج بسیار در حال گذراندن تجربه عینی شکلهای متفاوت حکومت دینی از اسلامی تا یهودی است. حرمت محفوظ تمام ادیان و مذاهب مربوط به انسانهای باورمند است و قداست آنها به دلیل اشاره به گوهر ایمان. در قالب حکومت همه آنها فاجعه هستند.

اعضای دفتر و نزدیکان شاه با توجه به جایگاه و مفهوم پادشاهی به عنوان نگهبان راستی منفعلانه ترین واکنش‌ها را نسبت به پیشنهاد نصیری داشتند. به جای استقبال و دعوت از او جهت برگزاری یک جلسه مشترک با حضور شاه برای بررسی این پیشنهاد حیاتی، با احساس وزیر دربار، نگاهی از بالا به پایین داشتند و شبیه افراد حکومتی از سر تفرعن با موضوع برخورد کردند. مگر تا به حال چند نفر شبیه نصیری چنین پیشنهادی مطرح کرده بودند؟ شخصی تا بدانجا پیش رفت که با نادانی هر چه تمامتر خواستار تخلیه اطلاعاتی نصیری شد. لحن و ادبیات برخی از مدافعان پادشاهی در مواجهه با موضوع نشان دهنده یکسان انگاشتن ولی فقیه با پادشاه بود. ظاهرا تفاوت ماهوی این دو را متوجه نشده‌اند که ولی فقیه قدرت خود را از خدا می‌داند و حکومت را ابزاری برای جاری ساختن حکم خدا و قدرت شاه از مردم است و حکومت ابزاری برای دادگری بین مردم. مردمداری اصل اساسی پادشاهی است.

شاهنشاهی بزرگ، یک توده ایی را که به او شلیک کرده بود نه تنها مورد بخشش قرار داد بلکه با استخدام در رادیو و تلویزیون جایگاه اجتماعی او را از یک تروریست به شهروندی محترم و مسئول تغییر داد. چند مورد مشابه در تاریخ وجود دارد؟

شیوه برخورد نزدیکان شاه با نصیری بدتر از نحوه برخورد حکومت اسلامی با توابین سیاسی بود. آنان حداقل در حکومت و مستقر بودند و رفتارها و مواضع شان اگر ظالمانه بود ابلهانه جلوه نمی‌‌کرد.

اقبال به پادشاهی ضرورتی عقلی برای ادامه بقا در سرزمینی است که شهروندان آهسته آهسته و از پی تجربه دهه‌ها زیستن در لجنزار خونین حکومت دینی آن را درک کرده‌اند. نتیجه مهاجرت تعدادی از انجمن اسلامی دانشگاه ولی فقیه به دفتر شاهزاده و مصاحبه‌های گاه و بیگاه آنها نیست. نصیری از سیستم ولایت فقیه طرد نشده است. با میل خود فاصله گرفته است و پیشنهادش از سر ناچاری و شکلی از فرصت طلبی ندارد. بخاطر چرب نشدن نانش در حکومت و برای گرفتن فاند، استخدام در یک خبرگزاری یا اندیشکده این پیشنهاد مهم را مطرح نکرد.

در شرایط نجات از طاعون ملایان و در یک رقابت انتخاباتی آزاد اقبال مردم به امثال نصیری و کسانی که در زندانهای حکومت عملا قید جان خود را زدند و ایستادند و مبارزه کردند بیش از سیاستمداران و تحلیلگران خارج از کشور از جمله نزدیکان پادشاه است. علاوه بر این مردان و زنان مبارز داخل کشور که نشان داده‌اند برای حق مردم حاضر به گذشتن از جان هستند و در اخلاص و ایمانشان به حقیقت تردیدی نیست با هر اندیشه سیاسی یاران بالقوه و اصلی شاه برای برقراری سیستمی بر اساس راستی هستند.

- دلیران یکایک چو شیر ژیان / همه بسته بر کین ایرج میان
- به پیش اندرون کاویانی درفش / به چنگ اندرون تیغ بنفش

جای خوشوقتی بسیار است که افرادی مانند نصیری از منظر حق طلبی منتقد حکومت اسلامی هستند نه به امید رئیس جمهور یا وزیر دربار شدن و از برخوردهای مایوس کننده ناامید نمی‌‌شوند.

- یار مردان خدا باش که در کشتی نوح / هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

همه شهروندان نسبت به شاه در موقعیت برابر هستند. سیستم پادشاهی برای پیوستن مبارزان به واحد گزینش و شورای نگهبان و جنتی جوان کراواتی کمترین نیازی ندارد. اگر طائب و علم الهدی هم اعلام پیوستن به پادشاهی خواهان کردند مثل بقیه محسوب می‌شوند با این تفاوت که افرادی مانند آنان به خوبی می‌دانند شرایط بهتری در همراهی با حکومت می‌توانند داشته باشند تا با تغییر حکومت. مهمترین مشخصه سیستم پادشاهی دادگری است و هیچکس نباید از اجرای عدالت نومید باشد، چه ظالم چه مظلوم، چه گناهکار چه بیگناه. ترساندن بریدگان از حکومت چه معنا دارد؟ کسی از نزدیکان شاهزاده نمی‌‌تواند برای مردم تعیین تکلیف کند که چه کسی حق دارد به پادشاهی خواهان ملحق شود و چه کسی حق ندارد، شرط و شروط تعیین کند و از آن بدتر خط و نشان بکشد. خودی و غیر خودی وجود ندارد، همه افراد ملت در مقابل شاه و قانون یکسان هستند.

شاید شایسته تر باشد نزدیکان پادشاه با فروتنی بیشتری با کسانی که در ایران برای آزادی می‌جنگند مواجه شوند چنان که در مقابل نیروهای سیاسی خارج از کشور هم اگر نیازی به فروتنی نباشد قطعا احترام ضروری است. رفتارهای متفرعنانه باعث دافعه شده و با همه حسن نیت‌ها مانعی در به ثمر رسیدن تلاش‌های آنان است.

خردورزان مؤمنی که پس از سالها مداقه در اَعمال حکومت و تفکر از منظر ایمان دینی به ضرورت جدایی دین از سیاست رسیده‌اند برای هر سیستم حکومتی در ایران آینده یک تکیه گاه مدیریتی هستند. آنان به عنوان مسلمانانی ایرانی موضع مخالف در مقابل حکومت و دفاع از حق مردم را به عنوان یک تکلیف شرعی برای حفظ حرمت و جایگاه دین آنگونه که خود باور دارند می‌بینند و نه فرصتی برای سرمایه گذاری سیاسی و کسب سود و منفعت در آینده.

- گر در صف دین داران دین دار نخواهم شد / از بهر چه با رندان در کار نخواهم شد
- شد عمر و نمی‌بینم از دین اثری در دل / وز کفر نهاد خویش دین‌دار نخواهم شد
- کی فانی حق باشم بی قول اناالحق من / کز عشق چو مشتاقان بردار نخواهم شد
- دانم که نخواهم یافت از دلبر خود کامی / تا من ز وجود خود بیزار نخواهم شد
- ‌ای ساقی جان می‌ده کاندر صف قلاشان / این بار چو هر باری بی بار نخواهم شد
- از یک می‌عشق او امروز چنان مستم / کز مستی آن هرگز هشیار نخواهم شد
- تا دیده خیال او در خواب همی بیند / از خواب خیال او بیدار نخواهم شد
- هرچند که عطارم لیکن به مجاز است این / بی عطر سر زلفش عطار نخواهم شد

پادشاهی در ایران با اندکی فراز و نشیب به ضرورت حیات و به مدد عقل برپا خواهد شد، اما فقط به نور ایمان جلال خواهد یافت.

- توقیع شمس آمد شفق طغرای دولت عشق حق / فال وصال آرد سبق کان عشق زد این فال‌ها
- عشق امر کل ما رقعه‌ای او قلزم و ما جرعه‌ای / او صد دلیل آورده و ما کرده استدلال‌ها
- آغازِ عالَمْ غُلغُلِه، پایانِ عالَم زِلزِلِه / عشقی و شُکری با گِله، آرام با زِلزال‌ها.


نظر خوانندگان:


■ با تشکر از نویسنده محترم برای زحمتی که برای تنظیم این متن کشیده اند. ظاهرا نویسنده گرامی معتقد است که رژیم سیاسی آینده ایران پادشاهی خواهد بود زیرا در پایان مقاله میگویند “پادشاهی در ایران با اندکی (!) فراز و نشیب به ضرورت حیات و به مدد عقل برپا خواهد شد، اما فقط به نور ایمان جلال خواهد یافت”. کاش این جمله را در ابتدا آورده می شد و بقیه مقاله کوششی میشد برای توضیح این جمله و استدلال می شد که چرا به ضرورت حیات و به مدد عقل نظام پادشاهی در کشور برپا خواهد شد. یا بر عکس در ابتدا نظریه ای مطرح می شد بعد آن نظریه در پرتو واقعیت ها اطلاعات و داده های مختلف تاریخی و اجتماعی و سیاسی، روابط بین الملل و توازن نیروهای سیاسی در کشور و غیره بررسی و پس از این تلاش فکری به این نتیجه می رسید که “پادشاهی در ایران به ضرورت حیات و مدد عقل...برپا خواهد شد”. آنهم با اندکی فراز و نشیب! صرف نظر از اینکه آیا پادشاهی هایی که در طول تاریخ ایران یا سایر کشورهای دنیا برپا شده به ضرورت حیات و مدد عقل بوده یا به زور شمشیر و جنگ و قتل و غارت و مکر و حیله و سیاست؟ مقاله سیر منطقی برای اثبات این گزاره را طی نکرده است.
بخش پایانی جمله هم نیاز به توضیح دارد: “..اما فقط به نیروی ایمان جلال خواهد یافت”. ایمان به چه؟ آیا کشورهای مختلف که به اوج علم و دانش و اقتصاد و توانمندیهای مالی و فناوری و نظامی رسیده اند یعنی فر و شکوه و جلال و عظمت یافته اند مثلا به نور ایمان بوده؟ ایمان به چه؟ یک دین یا خدا و یا ایدئولوژی خاص؟
نکته آن است که بشر متمدن از دیر باز با تلاش فکری اندیشمندان خود برای توضیح و پیش بینی پدیده ها در عرصه های مختلف علوم طبیعی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و غیره، مجموعه ای از نظریه های قابل رد یا اثبات را ایجاد کرده تا بتواند در چارچوب این نظریه ها پدیده های مورد نظر خود را توضیح دهد و پیش بینی های مشروط بکند. مثلا نظام سیاسی آینده ایران یک موضوع مهم برای همه ما ایرانیان است. اینرا باید با دقت و در چارچوب نظریه های سیاسی، جامعه شناسی، اقتصائ سیاسی، روانشناسی اجتماعی، روابط بین الملل و غیره با دقت بررسی و اظهار نظر کرد که رژیم سیاسی آینده ایران چه مشخصاتی خواهد داشت. اگر ما ایرانیها بخواهیم بدون توجه به این گستره علمی در همه رشته ها از جمله علوم انسانی و سیاسی هم چنان به شیوه مالوف گذشتگان کشکولی از دانستنیهای مختلف از تاریخ باستان تا اظهار نظر اشخاص مختلف و آرزو ها و خواسته و رفتار متواضعانه یا متکبرانه چهره های سیاسی اجتماعی را فراهم کرده و بر اساس آن اعلام کنیم که رژیم سیاسی آینده ایران پادشاهی، یا جمهوری، استبدادی و یا دموکراتیک خواهد بود راه به جایی نخواهیم برد.
برای شخص بنده و احتمالا برای بسیاری از ایرانیان شکل حکومت، (پادشاهی یا جمهوری) تا زمانیکه دموکراتیک همراه با حکمرانی خوب و کارآمد باشد، اهمیت زیادی ندارد. یعنی هدف استقرار یک دموکراسی سکولار مبتنی بر حقوق بشر و آزادیهای تعریف شده در کشور است که یک حکمرانی کارآمد و مسئولی را ایجاد کرده و به توسعه همه جانبه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران کمک کند. طبعا چنان رژیم سیاسی باید از درون بحث و گفتگوهای سیاسی و نهایتا رفراندم و یا همه پرسی آزاد برپا شود. حال اگر منظور از “برپایی پادشاهی به ضرورت حیات و مدد عقل” چنان حکومتی است فبه المراد.
خسرو




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024