">
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 13:10

چگونه بدن زنان سیاسی شد؟


در گفت‌وگو با سعید پیوندی جامعه‌شناسی و سیاست‌مدار جمهوری‌خواه پرسیده‌ام: چرا و چه‌گونه در ایران بدن زنان به باره‌ای سیاسی دگردیسید؟ داستان این رنج و سرکوب بی‌پابان از کجا آغاز شده است؟ و چرا در جمهوری اسلامی ایران سرکوب زنان چنین ساختارمند و پی‌گیر پی‌گیری می‌شود؟
پس از آشنایی ایرانیان با غرب و ارزش‌ها ی جدید نسل نخست روشن‌فکری ایران هرچند برای آموزش و‌ حتا آزادی ی زنان کوشش‌ها ی بسیار کرد؛ اما بسیاری از آن‌ها دریافتی ژرف از ارزش‌ها ی جدید، به‌ویژه آزادی نداشتند و می‌خواستند ساختار اجتماعی و ایستار زنان در خانه و خانواده هم‌چنان دست‌نخورده ادامه پیدا کند. به زبان دیگر آن‌ها مادران باسوادی‌ را می‌خواستند که هم‌چنان به ارزش‌ها ی سنتی وفادار بمانند! اما چنین چیزی ممکن نبود؛ و نیست. توسعه اجتماعی و انسانی به خودبنیادی آدمی و خواست ارزش‌ها ی جدید هم می‌رسید. یعنی آموزش، کار و زنده‌گی اجتماعی زنانی را می‌آفریند که جست‌وجوگر آزاد خوش‌بختی هستند؛ کسانی که در تعریف و کران‌بندی آزادی هم اثر و هنایش خود را می‌گذارند. زنانی که بر بدن خویش هم چیره و حاکم هستند؛ و می‌شوند. یعنی توسعه در جایی ناگزیر به آزادی و آزادسازی جامعه هم می‌رسد. آزادی آزادی داوری کردن و خطا کردن هم هست. آزادی بن‌یادها ی خانه و خانواده و پیوندها ی اجتماعی را هم دگرگون می‌کند. و این برای سامانه ی گوارشی تنگ جامعه ی ایرانی پذیرفتنی نبود؛ و شوربختانه هنوز هم برای بسیاری پذیرفتنی نیست. سنت استبداد از این فربود بی‌خبر نبود، و هرگاه لازم بود با دست گذاشتن روی این دست هراس‌ها، مردم را گرفتار هراس از آزادی می‌کرد و برای خود سیاهی‌لشکر می‌آفرید.
در دوران رضاشاه و سپس محمدرضاشاه با آن که زنان روی کاغذ و در متن‌ها ی حقوقی کم‌وبیش آزاد شده بودند، اما از آن‌جا که آزادی و بن‌یادها ی آن برآمد یک گفتمان ملی نبود؛ و از خانه، خانواده، مدرسه‌ها و دانش‌گاه‌ها ی ما نیامده بود، و به آن‌جاها راه نیافته بود، در جریان کار هیچ‌گاه نتوانست به گل بنشیند؛ بار دهد؛ و به نهادینه شدن آزادی در جامعه و سپهر همه‌گانی برسد. به طور وارونه آزادی زنان که از سو ی حکومت و نواندیشان پیش‌گذاسته شده بود به هراس از آزادی انجامید؛ و لایه‌هایی از جامعه را به دامن سنت‌گرایان مذهبی انداخت. در چنین متنی است که بدن زنان باری سیاسی می‌یابد و به باره‌ای سیاسی دگردیسی می‌کند. رودرویی جمهوری اسلامی با ارزش‌ها ی جدید چندان عجیب نیست؛ و نبوده است. اما رودرویی اسلام‌گرایان با بدن زنان بسیار پیچیده‌تر از ایستاده‌گی آن‌ها در برابر ارزش‌ها ی جدید است؛ تا جایی ‌که ام روز در ایستار «زن، زنده‌گی،آزادی»، آزادی زنان و آزادی بدن زنان، مادر همه ی آزادی‌ها در ایران شده است.
در این گفت‌وگو به پویش گفتمان آزادی زنان در جامعه ی ایران پیش از انقلاب ۵۷ پرداخته‌ایم و از برخی از دش‌واری‌ها و آسیب‌ها در این گفتمان یاد کرده‌ایم. در گفت‌وگوها ی دیگر از گوشه‌هایی دیگر به داستان پرآب‌وچشم زنان و رنج بی‌پایان آن‌ها خواهیم پرداخت.



نظر شما درباره این مقاله:








چشم‌انداز: ترامپ از خامنه‌ای چه می‌خواهد؟
">
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 21:54

چشم‌انداز: ترامپ از خامنه‌ای چه می‌خواهد؟


چشم‌انداز: پروژه مبهم ترامپ و ایلان ماسک برای حکومت ایران؛ ترامپ از خامنه‌ای چه می‌خواهد؟
خبر دیدار موتلف قدرتمند و ثروتمند دونالد ترامپ یعنی ایلان ماسک با سفیر جمهوری اسلامی در نیویورک هر چند تلویحا توسط تمام طرف‌ها تایید شد، اما در ۲۴ ساعت گذشته با تکذیب ناگهانی و عجیب وزارت خارجه جمهوری اسلامی مواجه شده است. این دیدار که وزیر خارجه ایران ادعا می‌کند هرگز انجام نشده، میان طرفداران خامنه‌ای و پزشکیان نیز یک منازعه جدی ایجاد کرده است. دلیل تکذیب این دیدار چه بود؟ ایلان ماسک دنبال چیست؟ دونالد ترامپ از جمهوری اسلامی چه می‌خواد؟ و آیا آنچنان که تحلیلگران حکومتی ادعا می‌کنند، اختلافات ایران و آمریکا با کمی نرمش و اعطای چند امتیاز تجاری به ترامپ قابل حل است؟!

چشم‌انداز با مهدی مهدوی آزاد
مهمانان: محسن سازگارا - امید معماریان



نظر شما درباره این مقاله:








خواب ترامپ برای خاورمیانه و ایران ">
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 17:47

خواب ترامپ برای خاورمیانه و ایران


ترامپ و اعضای کابینه‌اش چه خوابی برای خاورمیانه و ایران دیده‌اند؟



نظر شما درباره این مقاله:








تابوشکنی‌‌، پاسخ‌ جامعه عاصی به حکومت اسلامی است ">
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 16.11.2024, 10:24

تابوشکنی‌‌، پاسخ‌ جامعه عاصی به حکومت اسلامی است


تابوشکنی‌‌، پاسخ‌ جامعه عاصی به حکومت اسلامی است
گفت‌وگوی رضا گوهرزاد با سعید پیوندی



نظر شما درباره این مقاله:








ترامپ‌هراسی؟ هومن فخیمی، فریدا صبا، مایکل کاظمی ">
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 16.11.2024, 8:28

ترامپ‌هراسی؟ هومن فخیمی، فریدا صبا، مایکل کاظمی




نظر شما درباره این مقاله:








آیا انتخاب ترامپ به معنای آغاز دور جدیدی ">
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 12.11.2024, 21:26

آیا انتخاب ترامپ به معنای آغاز دور جدیدی


آیا پیروزی ترامپ و حزب جمهوریخواه آمریکا باعث آغاز عصر جدیدی در آمریکا و جهان خواهند شد؟
بر خلاف تصور احزاب نژادپرست اروپایی و دولت نتانیاهو و گروه‌های دست  راستی ایرانی، سیاست‌های داخلی و خارجی ترامپ در چهار سال آینده بیشتر موجب تشدید  تورم اقتصادی در آمریکا و اروپا و نارضایتی به خصوص در بین کارگران و حقوق بگیران خواهد شد.
از سوی دیگر کشورهای عربی با ادامه جنگ در غزه و لبنان و حمایت آمریکا از دولت اسرائیل موافقت نخواهند کرد، ضمن آن که مردم اسرائیل نیز با ادامه این جنگ موافق نیستند.
در این برنامه از آقایان دکتر کاظم علمداری و دکتر مهرزاد بروجردی پرسیدم تا چه اندازه فشار های حداکثری از سوی دولت جدید امریکا زمینه ساز تغییر رژیم در کشورمان خواهد.شد؟



نظر شما درباره این مقاله:








تبعید و اپوزیسیون- دکتر کاظم کردوانی- علی لیمونادی ">
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 11.11.2024, 12:42

تبعید و اپوزیسیون- دکتر کاظم کردوانی- علی لیمونادی




نظر شما درباره این مقاله:








دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت را صادر کرد
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 13:33

خبر فوری:

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت را صادر کرد


دادگاه کیفری بین‌المللی احکام بازداشت برای بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، یوآو گالانت، وزیر دفاع پیشین این کشور، و محمد ضیف، رهبر حماس، به اتهام جنایات جنگی مرتبط با جنگ غزه صادر کرده است. 

این احکام، نتانیاهو و گالانت را در صورت سفر به خارج از کشور در معرض خطر بازداشت قرار می‌دهد. گزارش‌هایی تاییدنشده وجود دارد مبنی بر اینکه محمد ضیف ممکن است توسط اسرائیل کشته شده باشد. 

دادستان ارشد دادگاه، کریم خان، در ماه مه درخواست این احکام بازداشت را داده بود و گفته بود دلایل معقولی وجود دارد که نشان می‌دهد نتانیاهو و گالانت مسئولیت کیفری برای ایجاد گرسنگی گسترده در غزه که جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت محسوب می‌شود، بر عهده دارند. 

روز پنجشنبه، دادگاه اعلام کرد دلایل معقولی برای اعتقاد به اینکه ضیف مسئول جنایات علیه بشریت و جنایات جنگی شامل قتل، شکنجه، تجاوز جنسی و گروگان‌گیری است، وجود دارد. 

ایالات متحده پیشتر احکام جنایات جنگی دادگاه لاهه علیه ولادیمیر پوتین و دیگر مقامات روسی به دلیل جنایات انجام‌شده در اوکراین را تایید کرده بود اما تعقیب نتانیاهو و گالانت توسط این دادگاه را محکوم کرده است. این موضع‌گیری متناقض، دولت بایدن را در برابر اتهاماتی از سوی بسیاری از اعضای سازمان ملل، به‌ویژه کشورهای جنوب جهانی، مبنی بر داشتن استانداردهای دوگانه قرار داده است. 

هیات سه‌قاضی در تصمیم متفق‌القول خود برای صدور احکام بازداشت نتانیاهو و گالانت نوشت: «دادگاه کیفری لاهه بر این نظر است که دلایل معقولی وجود دارد که باور شود این دو فرد به طور عمدی و آگاهانه جمعیت غیرنظامی در غزه را از دسترسی به اقلام ضروری برای بقا، شامل غذا، آب، دارو، و تجهیزات پزشکی، سوخت و برق محروم کرده‌اند.» 

اسرائیل صلاحیت دادگاه را که مقر آن در لاهه است رد کرده و اتهامات جنایات جنگی در غزه را انکار کرده است. دادگاه روز پنجشنبه اعلام کرد پذیرش صلاحیت دادگاه توسط اسرائیل الزامی نیست. 

وزارت خارجه اسرائیل در ماه سپتامبر اعلام کرده بود که دو لایحه حقوقی به دادگاه ارائه داده و به چالش کشیده است که چرا دادگاه به اسرائیل فرصت بررسی مستقل اتهامات را پیش از درخواست احکام بازداشت نداده است. 

برخی از کشورهای عضو پیش‌تر احکام دادگاه را نادیده گرفته‌اند، اما با این حال نتانیاهو و گالانت در صورت سفر به هر کشوری که اساسنامه رم ۱۹۹۸ را امضا کرده باشد، با خطر بازداشت مواجه خواهند بود. 

خان درخواست صدور احکام بازداشت برای سه رهبر حماس را داده بود که دو نفر از آنان از آن زمان کشته شده‌اند. این درخواست به دلیل جنایات جنگی مرتبط با حمله حماس در ۷ اکتبر به اسرائیل بود که در آن جنگجویان بیش از ۱۲۰۰ اسرائیلی را که عمدتاً غیرنظامی بودند کشتند و ۲۵۰ نفر را ربودند. 

اسرائیل اعلام کرده که ضیف را نیز در یک حمله هوایی کشته است، اما حماس این موضوع را نه تایید و نه تکذیب کرده است. 

احکام بازداشت ممکن است فشارهای خارجی بر دولت نتانیاهو را افزایش دهد، زیرا ایالات متحده به دنبال میانجیگری برای برقراری آتش‌بس میان اسرائیل و حماس است. با این حال، احتمال دارد در کوتاه‌مدت جایگاه سیاسی نخست‌وزیر در داخل اسرائیل را تقویت کند، زیرا بیشتر اسرائیلی‌ها صلاحیت دادگاه کیفری بین‌المللی را به عنوان دخالت در امور داخلی کشورشان رد می‌کنند. 

جو بایدن گفته است که باور ندارد نتانیاهو برای تضمین آتش‌بس تلاش کافی می‌کند، پس از آنکه نخست‌وزیر اسرائیل اعلام کرد قصد ندارد بر سر کنترل راهبردی بر مناطق داخل غزه سازش کند. نتانیاهو حماس را متهم کرده که در مذاکرات، حسن نیت نشان نمی‌دهد. 



نظر شما درباره این مقاله:








عاطفه رنگریز، زندانی سیاسی، به بیمارستان منتقل شده است
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 12:35

عاطفه رنگریز، زندانی سیاسی، به بیمارستان منتقل شده است




نظر شما درباره این مقاله:








اوکراین: روسیه با موشک بالستیک قاره‌پیما
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 11:32

اوکراین: روسیه با موشک بالستیک قاره‌پیما




نظر شما درباره این مقاله:








مگر کم می‌میریم؟ / احمد زیدآبادی
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 11:14

مگر کم می‌میریم؟ / احمد زیدآبادی




نظر شما درباره این مقاله:








علت و درمان پف زیر چشم
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 11:09

علت و درمان پف زیر چشم


همه ما هرازگاهی، صبح‌ها با چشم‌هایی که زیر آنها پف کرده است، از خواب بیدار می‌شویم. پف زیر چشم دلایل مختلفی همچون ژنتیک دارد. اما چگونه می‌توان از شر این پف خلاص شد؟

دلایل پف زیر چشم

علاوه‌بر ژنتیک، پف زیر چشم، دلایل دیگری دارد که با دانستن آنها ممکن است بتوانیم به‌راحتی آن را درمان کنیم:

* بی‌خوابی
هر شب که خواب کافی نداشته باشیم، اثر آن را صبح روز بعد با چشم‌های پف‌کرده می‌بینیم. بی‌خوابی ماهیچه‌های اطراف چشم را ضعیف کرده و از مقدار کولاژن می‌کاهد. به همین دلیل، آب در اطراف چشم جمع شده و زیر چشم پف می‌کند.

* حساسیت
حساسیت موجب ترشح بیش از حد هیستامین در بدن می‌شود که در نتیجه آن زیر چشم پف می‌کند.

* قاعدگی
خانم‌ها در دوران قاعدگی به‌دلیل افزایش مقدار هورمون، دچار پف زیر چشم می‌شوند که پس از گذشت چرخه قاعدگی، پف زیر چشم هم برطرف می‌شود.

* گریه کردن
نمک موجود در اشک، جلوی سرازیر شدن تمام مایع اشک را می‌گیرد و آن را اطراف چشم نگه می‌دارد و زیر چشم پف می‌کند.

* غذاهای پرنمک و الکل
وجود سدیم اضافی در بد موجب حفظ آب در بدن می‌شود. به همین دلیل معمولا پس از صرف غذای شور، به‌ویژه صبح‌ها، صورت و بدن و زیر چشم پف می‌کند. الکل هم به‌دلیل اینکه غلظت بالایی از سدیم دارد، همین اثر را می‌گذارد.

مشکلات تیروئیدی، سرماخوردگی و درگیر شدن سینوس‌ها، بالا رفتن سن، بی‌تحرکی، مشکلات کلیوی و کبدی، استعمال دخانیات و عفونت‌های چشمی از دیگر دلایل پف کردن زیر چشم هستند.

درمان پف زیر چشم

به‌طور کلی پف زیر چشم خطرناک نیست، اما برای درمان آن روش‌های مختلفی وجود دارد:

با استفاده از کمپرس آب سرد یا چای کیسه‌ای دم‌کشیده روی چشم‌هایتان می‌توانید از پف چشم‌ها بکاهید. همچنین استفاده از پدهای ژل خنک‌کننده و کرم‌های مرطوب‌کننده‌، ماساژ ملایم زیر چشم، ورزش، رژیم غذایی کم‌نمک، ترک دخانیات، پیشگیری از قرار گرفتن در معرض مواد حساسیت‌زا و ترک نوشیدنی‌های الکلی، در درمان پف زیر چشم موثر هستند.

درضمن اگر پف زیر چشم‌تان به‌دلیل مشکلات جسمانی بود، باید با مراجعه به مراکز درمانی، آن بیماری‌ها را برطرف کنید تا پف زیر چشم‌تان هم از بین برود.


منبع: خبر آنلاین



نظر شما درباره این مقاله:








محکومیت ایران در سازمان ملل به دلیل افزایش اعدام‌ها
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 9:14

محکومیت ایران در سازمان ملل به دلیل افزایش اعدام‌ها


کمیتهٔ سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد، پیش‌نویس قطعنامه‌ای حقوق بشری را علیه جمهوری اسلامی، با تمرکز بر اعدام‌ها، بازداشت‌ها و شکنجه در زندان‌های ایران تصویب کرد.

بر اساس گزارش روز چهارشنبه، ۳۰ آبان‌ماهِ وب‌سایت سازمان ملل، پیش‌نویس این قطعنامه علیه نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی، از سوی نمایندگی کانادا ارائه شد و با ۷۷ رأی موافق، ۲۸ رأی مخالف و ۶۵ رأی ممتنع به تصویب کمیته سوم مجمع عمومی رسید.

این پیش‌نویس باید بعد از این در مجمع عمومی سازمان ملل نیز به رأی گذاشته شود.

پیش‌نویس این قطعنامه، به «افزایش نگران‌کنندهٔ شمار اعدام‌ها» و «نقض تعهدات حقوق بشری ایران با توسل به اعترافات اجباری و محاکمه ناعادلانه» اشاره و نسبت به اعدام افراد زیر ۱۸ سال در ایران اظهار نگرانی کرده است.

قطعنامهٔ یادشده همچنین از جمهوری اسلامی خواسته است «استفادهٔ گسترده و سیستماتیک از بازداشت‌های خودسرانه را متوقف کند».

اگرچه نماینده جمهوری اسلامی در سازمان ملل مدعی شده که پیش‌نویس قطعنامهٔ یادشده «ناعادلانه و با انگیزه سیاسی» است، اما سازمان دیده‌بان حقوق بشر نیز روز چهارشنبه ۳۰ آبان اعلام کرده بود مقامات جمهوری اسلامی از اعدام «به عنوان ابزاری برای ایجاد وحشت» به ویژه علیه اقلیت‌های قومی و مخالفان سیاسی استفاده می‌کنند.

نهادهای حقوق بشری دیگر همچون عفو بین‌الملل نیز ارزیابی مشابهی از رفتار جمهوری اسلامی دارند.

نمایندهٔ کانادا در سازمان ملل که پیش‌نویس قطعنامه را معرفی کرده، با اشاره به بدترشدن وضعیت حقوق بشر در ایران، گفت که جمهوری اسلامی با «بی‌اعتنایی آشکار به جان انسان‌ها»، از مجازات اعدام علیه افرادی استفاده می‌کند که از حق خود برای آزادی بیان، عقیده و تجمع مسالمت‌آمیز استفاده می‌کنند.

او هشدار داد: «علاوه بر این، رژیم ایران علیه اقلیت‌های قومی و زنان به طور فزاینده‌ای مجازات اعدام صادر می‌کند و این دیگر نمی‌تواند ادامه یابد».

نماینده ایران: سیاسی و ریاکارانه است

زهرا ارشادی سفیر و معاون نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد، در واکنش به تصویب پیش‌نویس این قطعنامه گفت که جمهوری اسلامی قطعنامهٔ «ناعادلانه و سیاسی» درباره وضعیت حقوق بشر، که «ماهیت گزینشی، جانبدارانه و ریاکارانه» است، را قاطعانه رد می‌کند.

او بدون اشاره به گزارش‌های نهادهای حقوق بشری درباره شمار بالای اعدام‌ها، بازداشت‌های خودسرانه، اعترافات اجباری و شکنجه‌ها در ایران، چنین استدلال کرده که چون کانادا در مقابل حملات اسرائیل به غزه «حمایت» یا «سکوت» کرده و واکنشی به حملات تروریستی شاه‌چراغ و انفجارهای کرمان «نداشته»، قطعنامه ارائه شده توسط این کشور «گزینشی» است.

اظهارات او در شرایطی بیان می‌شود که دیده‌بان حقوق بشر در گزارش روز گذشته خود تصریح کرده بود در ۱۰ ماه ابتدایی سال جاری خورشیدی دست‌کم ۶۵۱ نفر در ایران اعدام شدند.

اما خانم ارشادی پیش‌نویس معرفی شده از طرف کانادا با محوریت نگرانی از شمار بالای اعدام‌ها را به «عدم شناخت نویسنده قطعنامه از ایران، مردم، فرهنگ، دین و تمدن غنی آن» نسبت داده است.

مای ساتو، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، اواسط شهریور ۱۳۰۴ در شبکه ایکس نوشته بود: «در اوت ۲۰۲۴، حداقل ۹۳ نفر اعدام شدند. بر اساس اطلاعات دریافتی، تنها بخشی از این اعدام‌ها را جمهوری اسلامی ایران رسماً گزارش کرده است که ضرورت شفافیت را برجسته می‌کند.»

پیش از او نیز کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل در گزارشی تأکید کرد که اعدام‌های مرتبط با مواد مخدر در ایران از سال ۲۰۲۱ به‌طور چشمگیری افزایش یافته است.

رادیو فردا



نظر شما درباره این مقاله:








تضییع حقوق کودکان در جوامع اقلیت ایران
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 21.11.2024, 8:42

به مناسبت روز جهانی کودک:

تضییع حقوق کودکان در جوامع اقلیت ایران


روز جهانی کودک؛ سرکوب و تضییع پیوسته حقوق کودکان در جوامع اقلیت ایران

هم‌زمان با روز جهانی کودک، کمپین حقوق بشر ایران بر این نکته تاکید دارد که کودکان جوامع اقلیت‌های قومی و مذهبی در ایران به‌طور گسترده و آشکار با نقض شدید و نظام‌مند حقوقشان در تمامی جنبه‌های زندگی فردی و جمعی مواجه‌اند، در حالی که بسیاری از این موارد از سوی جامعه بین‌المللی نادیده گرفته می‌شود. این کودکان که با بدترین اشکال فقر و تبعیض روزانه دست‌وپنجه نرم می‌کنند، آسیب‌پذیرترین بخش جامعه‌‌اند و از کم‌ترین حمایت‌ها برخوردارند.

کنشگران حقوق بشر سال‌هاست که وضعیت حقوق کودکان در جمهوری اسلامی ایران را بحرانی توصیف کرده‌اند. پدیده‌هایی مانند «کودک‌همسری»، «کودکان کار»، و «کودک‌سرباز» از جمله چالش‌های شناخته‌شده در این حوزه‌ها است.

با این حال، کودکان جوامع اقلیت نه‌تنها این معضلات را به شکلی حادتر تجربه می‌کنند، بلکه با پیامدهای ناشی از خشونت و سرکوب‌های نظام‌مند حاکمیت جمهوری اسلامی که دهه‌ها بر این جوامع اعمال می‌شود نیز روبه‌روند و به‌نوعی قربانی ستم‌های تقاطعی و چندلایه می‌شوند.

هادی قائمی، مدیر اجرایی کمپین حقوق بشر ایران، با طرح این پرسش که «چه کسی برای کودکان جوامع اقلیت ایران که قربانیان خاموش جنایات و فجایع بسیاری هستند، سخن خواهد گفت؟» تاکید کرد: «شعار امسال روز جهانی کودک، ‘ هر کودک، هر حق’ است، اما در جمهوری اسلامی، هیچ حقی برای کودکان اقلیت وجود ندارد. خشونت و تبعیضی که این جوامع تحت ستم تجربه می‌کنند، تاثیرات فاجعه‌باری بر کودکان آن‌ها دارد.»

کمپین حقوق بشر ایران از سازمان ملل متحد و تمامی کشورهای دموکراتیک و متعهد به حقوق بشر می‌خواهد به مسئله نقض نظام‌مند و ساختاری حقوق کودکان در ایران، به‌ویژه کودکان جوامع اقلیت قومی و مذهبی، توجه ویژه داشته باشند. این کمپین تأکید می‌کند که جامعه جهانی نباید در برابر موارد متعدد نقض جدی حقوق کودکان در ایران سکوت کند و باید این موارد را به‌صورت مستقیم و قاطعانه با مقام‌های جمهوری اسلامی ایران در میان بگذارند.

زیست روزمره کودکان زیر سایه فقر و خشونت

یکی از فعالان حوزه کودکان در سیستان و بلوچستان، در گفت‌وگو با کمپین حقوق بشر ایران، مهم‌ترین معضلات و بحران‌های کودکان در مناطق محروم این استان را چنین توصیف کرد:

«اگر بخواهم در یک کلمه خلاصه کنم، باید بگویم “فقر”. اما لازم است بدانیم که این فقر دقیقا به چه معناست. متاسفانه، نگاه رایج به فقر صرفا به عنوان یک مشکل اقتصادی، اغلب مسئله را به خطا می‌برد و منجر به ایجاد رویکردی خیریه‌محور در قبال تبعیض علیه کودکان در مناطق محروم، از جمله در سیستان و بلوچستان، می‌شود. از سوی دیگر، اینکه بخواهیم فقر اقتصادی را با مفهوم فقر فرهنگی جایگزین کنیم نیز برای توضیح کامل مسئله تبعیض کافی نیست.

به‌عنوان مثال، می‌توان در مناطقی که مدرسه ندارند، مدرسه‌سازی کرد، اما این کافی نیست. چطور می‌توان کمبود شدید معلمان را جبران کرد؟ یکی از چالش‌های اصلی برای دختران دانش‌آموز در بسیاری از شهرهای سیستان و بلوچستان، ازدواج اجباری است.

وقتی فضای آموزشی مناسبی برای این دختران وجود ندارد و هیچ جایگزینی نیز فراهم نیست که آنها بتوانند از طریق آن آینده‌ای برای خود بسازند، چگونه می‌توان خانواده‌ها را قانع کرد که از ازدواج اجباری دخترانشان جلوگیری کنند؟ در سال‌های اخیر، شاهد موارد متعددی از خودکشی دختران نوجوان در شهرهای این استان بوده‌ایم.»

این فعال مدنی محلی، در پاسخ به پرسشی درباره تأثیر رویکردهای تبعیض‌آمیز مقام‌های دولتی-حکومتی نسبت به اقلیت‌ها بر زندگی کودکان در سیستان و بلوچستان گفت:

«ببینید، بسیاری از کودکان سیستان و بلوچستان اساسا فرصت تجربه کودکی را ندارند. برای بسیاری از آنها که به نحوی درگیر مسئله سوخت‌بری هستند و اغلب در این کار به پدران یا برادران بزرگ‌ترشان کمک می‌کنند، هیجان‌انگیزترین لحظات زندگی‌شان زمانی است که ماشین‌های سوخت‌بر با سرعت زیاد حرکت می‌کنند. از طرف دیگر، بسیاری از کودکانی که سرپرست خانواده‌شان به دلایلی مانند سوخت‌بری کشته شده یا به‌دلیل جرایم مرتبط با مواد مخدر به حبس‌های طولانی‌مدت یا حتی اعدام محکوم شده‌اند، با واقعیت‌های تلخ زندگی روبه‌رو می‌شوند.

به نظر من، کودکان در بسیاری از مناطق سیستان و بلوچستان بسیار زودتر از همسالان خود و به شکلی ملموس‌تر با مفاهیمی مثل اعدام آشنا می‌شوند. شاید هیچ‌جای دیگری در کشور چنین مفاهیم تلخ و غیرانسانی، مانند کشته شدن در جاده‌ها یا اعدام، تا این اندازه به زندگی روزمره کودکان نزدیک نباشد.»

موارد زیر از جمله چالش‌های اصلی و تأثیرات ویرانگر بر زندگی کودکان در جوامع اقلیت به شمار می‌آید:

خشونت کشنده حکومتی علیه کودکان معترض:
* در جریان «جمعه خونین» زاهدان، دست‌کم ۱۹ کودک بلوچ در میان بیش از ۱۰۰ نفری بودند که به دست عوامل انتظامی و سپاه پاسداران و سایر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی کشته شدند.
* همچنین در طی خیزش «زن، زندگی، آزادی»، دست‌کم ۱۶ کودک کرد جان خود را از دست دادند.
* گزارش عفو بین‌الملل نشان می‌دهد بیش از ۶۰٪ از کودکان کشته‌شده در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» از اقلیت‌های بلوچ و کرد بوده‌اند، که این آمار نشان‌دهنده ابعاد گسترده تبعیض و سرکوب علیه این جوامع است.

اعدام نوجوانان:
* ایران یکی از معدود کشورهایی است که هنوز نوجوانان را پای چوبه دار می‌برد و اعدام می‌کند. اغلب این نوجوانان از اقلیت‌های قومی و، مذهبی هستند. به عنوان مثال مهدی برهویی، نوجوان ۱۷ ساله بلوچ که مهرماه ۱۴۰۳ اعدام شد.

از دست دادن والدین به دلیل خشونت و سرکوب حکومتی:
* بسیاری از کودکان اقلیت‌ها والدین خود را به دلیل استفاده ناعادلانه از مجازات اعدام یا خشونت حکومتی علیه معترضان از دست می‌دهند.
* کودکان بهایی در ایران به دلیل زندانی شدن والدینشان، تنها به دلیل باورهای دینی‌شان، متحمل آسیب‌های فراوانی می‌شوند. این کودکان نه تنها از محبت و حمایت والدین محروم می‌شوند، بلکه تحت فشارهای روانی و اجتماعی قرار می‌گیرند و در برخی موارد از امکانات آموزشی و اجتماعی هم محروم می‌شوند.

ازدواج کودکان:
* ازدواج کودکان در ایران قانونی است (برای دختران از ۱۳ سالگی یا حتی کمتر با رضایت قاضی و والدین). تنها در یک بازه زمانی ۹ ماه (ابتدای سال ۱۴۰۱ تا پایان پاییز همان سال) بیش از ۲۰ هزار ازدواج دختران زیر ۱۵ سال و ۱,۰۸۵ زایمان در این سن ثبت شده است.

خشونت خانگی و حمایت ناکافی قانونی:
* کودکان در ایران، به ویژه در مناطق اقلیت‌نشین، از حمایت قانونی کافی در برابر سوءاستفاده‌های جسمی و جنسی برخوردار نیستند. این مناطق که اغلب با محدودیت‌های شدید اقتصادی و اجتماعی مواجه‌اند، دسترسی به خدمات حمایتی مانند مشاوره، خانه‌های امن و مراقبت‌های پزشکی را به‌طور چشمگیری محدودتر است.

مدارس ناکافی:
* مناطق اقلیت‌نشین در ایران با کمبود شدید مدارس ابتدایی و متوسطه مواجه هستند. به دلیل نبود مدارس در نزدیکی محل زندگی، بسیاری از دانش‌آموزان از دسترسی به آموزش محروم می‌شوند و اغلب مجبور به ترک تحصیل می‌شوند.

کار کودکان:
کودکان اقلیت‌ها سهم زیادی از نیروی کار کودکان در ایران را تشکیل می‌دهند، که ناشی از فقر عمیق در این مناطق است. طبق آمارها، ۸٪ از کودکان ایران کارگر هستند و از این میان، ۱۰٪ آنها به مدرسه نمی‌روند. این وضعیت نشان‌دهنده مشکلات جدی در دسترسی به آموزش و شرایط زندگی کودکان در مناطق اقلیت‌نشین است.

فقر شدید:
* کودکان اقلیت‌ها در استان‌های بسیار محروم زندگی می‌کنند که از خدمات ضروری مانند آموزش و بهداشت بی‌بهره‌اند.

کودکان خیابانی:
* تعداد زیادی از کودکان جوامع اقلیت‌ها در ایران به عنوان «کودکان خیابانی» شناخته می‌شوند. این وضعیت آن‌ها را در معرض خطرات جدی مانند مواجهه با گروه‌های تبهکار و قاچاق مواد مخدر و بهره‌کشی جنسی قرار می‌دهد. این کودکان، که غالبا به دلیل فقر شدید و مشکلات اجتماعی مجبور به زندگی در خیابان‌ها می‌شوند، از حمایت‌های قانونی و اجتماعی لازم بی‌بهره‌اند.

رفتار جمهوری اسلامی ایران با کودکان اقلیت‌های قومی و مذهبی به‌طور جدی ناقض قوانین داخلی و بین‌المللی است. این رفتار، نقض آشکار چندین ماده از قانون اساسی ایران و همچنین تعهدات این کشور تحت میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) و میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR) است. به‌ویژه در میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که تأکید دارد:«تدابیر ویژه‌ای برای حمایت و کمک به کودکان و جوانان، بدون هیچ‌گونه تبعیض به دلایل مربوط به تبار یا شرایط دیگر، اتخاذ شود. کودکان و جوانان باید از استثمار اقتصادی و اجتماعی محافظت شوند.»

علاوه بر این، ایران تعهدات خود تحت اصول بنیادین سازمان بین‌المللی کار (ILO) که کار کودکان را به‌طور جدی ممنوع می‌کند، نقض می‌کند.

استفاده از خشونت علیه اعتراض‌های مسالمت‌آمیز، به‌ویژه در مناطق اقلیت‌نشین، و همچنین خشونت علیه کولبران، نقض صریح اصول اولیه سازمان ملل متحد در مورد استفاده از زور و سلاح گرم توسط ماموران دولتی است. این اصول آشکارا تاکید می‌کنند که «استفاده عمدی و مرگبار از سلاح گرم، تنها زمانی مجاز است که به‌طور مطلق اجتناب‌ناپذیر باشد و برای حفاظت از جان انسان ضرورت داشته باشد.»

جمهوری اسلامی ایران چندین ماده از مفاد پیمان‌نامه حقوق کودک (CRC) را که امضا هم کرده است نقض کرده است. از جمله این نقض‌ها، اجرای حکم اعدام برای افراد زیر سن قانونی است که به‌طور کامل در کنوانسیون حقوق کودک  ممنوع شده است. حکومت ایران علنا اعلام کرده است که هیچ بندی را که «با قوانین اسلامی یا قوانین داخلی مغایرت داشته باشد» اجرا نخواهد کرد.

جمهوری اسلامی ایران همچنین پروتکل اختیاری مربوط به فروش کودکان، بهره‌کشی جنسی از کودکان و هرزه‌نگاری کودکان (۲۰۰۷) را تصویب کرده، اما اجرای مفاد این پروتکل، به‌شدت ناقص و ناکافی بوده است.

سعید دهقان، وکیل حقوق بشری و عضو کانون بین‌المللی وکلا با اشاره به مساله نقض حقوق کودکان در ایران به کمپین حقوق بشر ایران گفت: «در برابر نقض نظام‌مند حقوق کودکان در جمهوری اسلامی ایران و تخلفات پرشمار از پیمان‌نامه حقوق کودک (با وجود امضای آن)، ما به‌عنوان جامعه مدنی ایران باید در راستای اقدامات عملی که تضمین‌کننده پاسخ‌گویی قانونی از طریق سازوکارهای بین‌المللی، به‌ویژه در چارچوب سازمان ملل متحد، باشد، تلاش کنیم.»

هادی قائمی، مدیر اجرایی کمپین حقوق بشر ایران، نیز افزود: «وقتی از کودکان جوامع اقلیت در ایران صحبت می‌کنیم، تنها از اعداد و ارقام سخن نمی‌گوییم؛ آن‌ها انسان‌هایی هستند که خشونت، فقر و تبعیض‌های نظام‌مند و ساختاری حاکم، زندگی‌شان را نابود کرده است. جامعه بین‌المللی باید مطمئن شود که کودکان در جوامع اقلیت ایران قربانیان فراموش‌شده نیستند.»



نظر شما درباره این مقاله:








گزارشی از مرگ پر ابهام غفار اکبری
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 22:07

گزارشی از مرگ پر ابهام غفار اکبری




نظر شما درباره این مقاله:








پیام مصطفی تاجزاده از زندان اوین
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 20:46

پیام مصطفی تاجزاده از زندان اوین




نظر شما درباره این مقاله:








حمله اوکراین به خاک روسیه با موشک‌های بریتانیایی
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 19:31

حمله اوکراین به خاک روسیه با موشک‌های بریتانیایی


اوکراین  برای اولین بار با موشک‌های کروز بریتانیایی خاک روسیه را هدف قرار داد

یک روز پس از استفاده اوکراین از موشک‌های «اتکمز» آمریکا، ارتش کی‌یف روز سی‌ام آبان برای اولین بار با موشک‌های کروز «سایه طوفان» ساخت بریتانیا، خاک روسیه را مورد هدف قرار داد.

حملات موشکی روز جاری اوکراین به‌صورت گسترده‌ای توسط خبرنگاران حوزه جنگ در شبکه تلگرام بازتاب یافته و یک مقام روسی نیز این حملات را تأیید کرده است.

تاکنون آمریکا، بریتانیا و فرانسه مجوز استفاده از تسلیحات دوربرد ساخت این کشورها را به اوکراین برای هدف قرار دادن خاک روسیه صادر کرده‌اند؛ موضوعی که روسیه نسبت به آن هشدار داده و گفته است این موضوع به «تنش بزرگ» در جنگ اوکراین منجر خواهد شد.

خبرنگاران حوزه جنگ روسیه با انتشار تصاویری در شبکه تلگرام گزارش داده‌اند که صدای دست‌کم ۱۴ «انفجار عظیم» در منطقه کورسک روسیه شنیده شده و تصاویری از بلند شدن دود سیاه ناشی از حمله موشک‌های کروز ساخت بریتانیا نیز در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است.

سخنگوی نخست‌وزیر بریتانیا می‌گوید دولت این کشور دربارهٔ گزارش‌ها و موضوعات عملیاتی اظهار نظر نمی‌کند.

موشک‌های کروز «سایه طوفان» ۲۵۰ کیلومتر برد دارند و به ارتش اوکراین اجازه می‌دهند اهداف خود را در عمق خاک روسیه هدف قرار دهد.

موشک بالستیک هایپرسونیک ام‌جی‌ام- ۱۴۰ (اتکمز) آمریکا نیز که اوکراین روز گذشته از آنها برای حمله به خاک روسیه استفاده کرد، حدود ۳۰۰ کیلومتر برد دارند. هدف حمله روز سه‌شنبه اوکراین با این موشک‌ها، یک زرادخانه روسیه در ناحیه بریانسک، واقع در جنوب غرب روسیه، بود.

کشورهای غربی اجازه استفاده از تسلیحات دوربرد آنها به اوکراین را واکنشی به ورود ۱۰ هزار نظامی کره شمالی به روسیه برای اعزام به جنگ اوکراین عنوان کرده‌اند.

اوکراین طی ماه‌های گذشته با اشاره به استفاده گسترده روسیه از موشک‌های دوربرد برای هدف قرار دادن شهرهای این کشور، خواستار مجوز استفاده از موشک‌های دوربرد غربی برای حمله به خاک روسیه شده بود.

در پی اعطای مجوز استفاده از موشک‌های دوربرد غرب به اوکراین، روسیه تهدید کرده که در دکترین هسته‌ای خود بازبینی می‌کند.

واشینگتن این تهدید را «لفاظی غیرمسئولانه کرملین» عنوان کرده و گفته است نیازی به تعدیل موضع هسته‌ای خود نمی‌بیند.

تحلیلگران نظامی می‌گویند بعید است موشک‌های دوربرد امتیازی قطعی به اوکراین در مقابل تجاوز روسیه بدهد، اما می‌تواند به تقویت موقعیت این کشور کمک کند؛ به‌ویژه در حفظ بخش‌هایی از منطقه کورسک روسیه که ماه اوت به تصرف ارتش اوکراین درآمد.

سفارت آمریکا در کی‌یف به دلیل خطر حمله هوایی تعطیل شد

سفارت آمریکا در کی‌یف روز چهارشنبه ۳۰ آبان در بیانیه‌ای گفت که در واکنش به «اطلاعات مشخصی در مورد احتمال حمله هوایی» فعالیت خود را تعطیل می‌کند. این بیانیه از کارکنان سفارت و شهروندان آمریکایی در پایتخت اوکراین خواست به محض هشدار حمله هوایی به پناهگاه و نقاط امن بروند.

بیانیه سفارت آمریکا بدون ارائه جزئیات در مورد حمله هوایی افزود: «به دلیل احتیاط فراوان سفارت تعطیل می‌شود و به کارکنان دستور داده شده که در اماکن امن بمانند.»

سفارتخانه‌های اسپانیا، ایتالیا و یونان نیز پس از صدور این هشدار غیرمعمول از سوی سفارت آمریکا تعطیل شدند.

در اولین ساعات صبح روز چهارشنبه به دلیل احتمال حملات پهپادی قریب‌الوقوع روسیه آژیر حمله هوایی در چندین ناحیه اوکراین، از جمله کی‌یف، به صدا درآمد.

هشدار سفارت آمریکا در مورد احتمال وقوع حملات هوایی به کی‌یف یک روز پس از آن صادر شد که وزارت دفاع روسیه گفت اوکراین در حملات خود به ناحیه بریانسک از موشک‌های دوربرد آمریکایی استفاده کرده است.

رسانه‌های غربی چند روز پیش گزارش دادند که جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، کاربرد موشک‌های دوربرد این کشور در حمله به خاک روسیه را تأیید کرده ولی کاخ سفید تاکنون به‌طور رسمی اتخاذ این تصمیم را اعلام نکرده است.

ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، استفاده از موشک‌های بالستیک و هایپرسونیک آمریکایی (اتکمز) در حمله به ناحیه بریانسک، واقع در جنوب غربی روسیه، را نه تأیید و نه تکذیب کرده است.

سازمان اطلاعات نیروهای مسلح اوکراین روز چهارشنبه ۳۰ آبان گفت یک قرارگاه فرماندهی ارتش روسیه در شهر گوبکین در استان بلگورود، واقع در ۱۶۸ کیلومتری مرز روسیه و اوکراین را «با موفقیت» هدف حمله قرار گرفته است. این سازمان اعلام نکرد که حمله با چه سلاح‌هایی انجام شده است.

نیروی هوایی اوکراین نیز در بیانیه‌ای گفت که ارتش روسیه در بامداد روز چهارشنبه ۱۲۲ پهپاد به سوی مناطق مختلف شلیک کرده و ۵۶ مورد از پهپادها بر فراز ۱۴ ناحیه ره‌گیری و در آسمان منهدم شده‌اند.

در رویدادی دیگر شهردار اودسا، بندر اوکراین در ساحل دریای سیاه، خبر داد که تعداد کشته‌های حملات موشکی روسیه به این شهر در روز دوشنبه به ۱۱ نفر افزایش یافته است.

رادیو فردا



نظر شما درباره این مقاله:








تمایل به مهاجرت به زیر ۱۸ سال
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 17:25

تمایل به مهاجرت به زیر ۱۸ سال




نظر شما درباره این مقاله:








قلدری با پنجه‌بوکس! / احمد زیدآبادی
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 14:08

قلدری با پنجه‌بوکس! / احمد زیدآبادی




نظر شما درباره این مقاله:








بازداشت رضا رمضان‌زاده، فعال سیاسی
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 13:40

بازداشت رضا رمضان‌زاده، فعال سیاسی




نظر شما درباره این مقاله:








بن سلمان به سوء استفاده از صندوق
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 12:38

بن سلمان به سوء استفاده از صندوق




نظر شما درباره این مقاله:








انتصاب از درون جبهه پایداری وفاق ملی نیست
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 12:24

انتصاب از درون جبهه پایداری وفاق ملی نیست




نظر شما درباره این مقاله:








نیلا ابراهیمی برندهٔ جایزهٔ بین‌المللی صلح کودکان شد
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 12:07

نیلا ابراهیمی برندهٔ جایزهٔ بین‌المللی صلح کودکان شد


نیلا ابراهیمی، دختر ۱۷ سالهٔ اهل افغانستان، برندهٔ جایزهٔ بین‌المللی صلح کودکان شد.

بنیاد «حقوق کودکان»، مستقر در هلند، که همه‌ساله این جایزه را به کودکی که مشارکت قابل توجهی در دفاع از حقوق سایر کودکان داشته باشد اهدا می‌کند، در بیانیهٔ خود اعلام کرد که خانم ابراهیمی را به عنوان فردی «الهام‌بخش» یافته که پیامی از «امید» را برای جوانان دیگر در سراسر جهان به ارمغان آورده است.

پیشتر نیز چهره‌های شناخته‌شده‌ای از جمله گرتا تونبرگ، فعال مبارزه با تغییرات اقلیمی، و ملاله یوسف‌زی، فعال مبارزه برای حق تحصیل دختران، برندهٔ این جایزه را شده بودند.

نیلا ابراهیمی فعالیت‌های خود را از ۱۳ سالگی و هم‌زمان با سقوط دولت افغانستان و قدرت‌گیری دوبارهٔ طالبان آغاز کرد. او توانست با بهره‌گیری از فضای مجازی و رسانه‌های اجتماعی، توجهات جهانی را به سرکوب‌های روزافزون علیه زنان در افغانستان جلب کند.

ابراهیمی هنگامی که ۱۳ سال داشت در اقدامی جسورانه ویدئویی از خود ضبط کرد که در آن آواز می‌خواند.

این ویدئو توسط برادرش در توییتر منتشر شد؛ یکی از صدها ویدئویی که در آن زنان افغانستان به منع آوازخوانی دختران بالای ۱۲ سال که توسط مدیر آموزش و پرورش طالبان در کابل اعلام شده بود، اعتراض می‌کردند.

پس از فراگیری این کارزار که با هشتگ #IAmMySong شناخته می‌شد، وزیر آموزش و پرورش طالبان اعلام کرد که مدیر این سازمان در کابل بدون مشورت با او چنین دستوری را صادر کرده است و این بخشنامه را موقتأ پس گرفت.

این موفقیتِ هر چند کوچک اما مهم، نقطهٔ عطفی در مبارزهٔ نیلا ابراهیمی برای آزادی بیان و حقوق دختران در افغانستان بود.

او پس از آن به کانادا مهاجرت کرد و فعالیت‌های خود را با تأسیس بنیاد «داستان او» گسترش داد. این سازمان غیرانتفاعی، دختران افغان را تشویق می‌کند که داستان‌ها و تجربیات خود را با دیگران به اشتراک بگذارند و کمک می‌کند تا صدای آنان در سطح جهانی شنیده شود.

ابراهیمی از آن زمان تاکنون در نشست‌های مختلف بین‌المللی، از جمله نشست ژنو برای حقوق بشر و دموکراسی، سخنرانی کرده و به تبیین وضع دشوار دختران در افغانستان پرداخته است.

از زمانی که گروه اسلام‌گرای طالبان در سال ۲۰۲۱ در افغانستان قدرت را در دست گرفت، زنان از زندگی عمومی نظیر مشاغل و همچنین حضور در پارک‌ها و سالن‌های ورزشی و از همه مهم‌تر، تحصیلات متوسطه و عالی محروم شده‌اند.

رادیو فردا



نظر شما درباره این مقاله:








تجمع بزرگ فرهنگیان بازنشسته در مقابل مجلس
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 11:54

تجمع بزرگ فرهنگیان بازنشسته در مقابل مجلس


هزاران معلم بازنشسته برای چندمین بار از استان‌های مختلف به تهران آمدند و در اعتراض به‌ اجرا نشدن رتبه‌بندی و پرداخت مطالبتشان دست به اعتراض زدند.

صبح چهارشنبه ۳۰ آبان چند هزار نفر از فرهنگیان بازنشسته در اعتراض به اجرا نشدن صحیح قانون رتبه‌بندی و عدم اعمال ۹۰ درصد فوق‌العاده رتبه‌بندی در حقوق بازنشستگی با تجمع مقابل مجلس شورای اسلامی در تهران خواستار اجرای رتبه‌بندی و پرداخت مطالباتشان شدند.

بازنشستگان با سر دادن شعار«اعمال رتبه‌بندی حق مسلم ماست»، خواستار اعمال آن در فیش‌های حقوقی خود شدند. آن‌ها همچنین با در دست داشتن پلاکاردهایی خواستار اعمال رتبه‌بندی به‌ویژه برای معلمان بازنشسته سال ۱۴۰۰ شدند.

فرهنگیان معترض، معلمان بازنشسته سال ۱۴۰۰ بودند که رتبه‌بندی آن‌ها اجرا نشده و از همسان‌سازی حقوق بازنشستگان چیزی نصیب‌شان نشده است.

این فرهنگیان بازنشسته برای چندمین بار دست به تجمع اعتراضی زدند. آن‌ها هفته گذشته نیز چندین تجمع از جمله در مقابل سازمان برنامه و بودجه، وزارت آموزش و پرورش و نهاد ریاست جمهوری برگزار کردند اما مسئولان توجهی به خواسته‌های آن‌ها نمی‌کنند.

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، متشکل از ۲۵ تشکل صنفی در سراسر کشور، چهارشنبه ۳۰ آبان ضمن اعلام حمایت کامل از مطالبات بازنشستگان فرهنگی، نسبت به پیامدهای بی‌توجهی مسئولان به این مطالبات هشدار داد.

براساس نظام رتبه‌بندی معلمان این قانون از تاریخ ۳۱ شهریورماه ۱۴۰۰ اعمال می‌شود و معلمان بازنشسته پیش از این تاریخ مشمول آن نمی‌شوند، در حالی‌که معلمان بازنشسته سال ۱۴۰۰ نیز باید مشمول این قانون شوند.

تجمع‌کنندگان اعلام کردند که حدود ۴۷ هزار بازنشسته فرهنگی سال ۱۴۰۰ از رتبه‌بندی محروم هستند و این موضوع سبب کاهش چهار تا هفت میلیون تومانی حقوقشان شده است.

در سال‌های اخیر، مسئله رتبه‌بندی معلمان یکی از موضوعات مهم نظام آموزشی کشور و یکی از خواسته‌های اساسی معلمان بوده است. معلمان بازنشسته سال ۱۴۰۰ که به دلیل سابقه کاری طولانی انتظار دارند که از مزایای رتبه‌بندی برخوردار شوند در وضعیت دشوار معیشتی قرار دارند.

نظام رتبه‌بندی ابزاری است برای ارتقای کیفیت آموزشی و بهبود وضعیت معیشتی معلمان اما مسئولان حکومتی با رویکردی ابزاری و کنترل‌گرانه، این فرآیند را به ابزاری برای اعمال فشار بر معلمان معترض و به گروگان‌گرفتن معیشت آن‌ها تبدیل کرده‌اند.

مجلس شورای اسلامی در سال ۱۴۰۰ «قانون نظام رتبه‌بندی معلمان» را به تصویب رساند. طبق این قانون، افرادی که در آزمون رتبه‌بندی معلمان شرکت می‌کنند، با توجه به شایستگی‌ها و امیتازهایی که کسب می‌کنند، در پنج رتبه قرار می‌گیرند که با رتبه و درجه شغلیِ به‌دست آمده، از حق و حقوق شغلی بهره‌مند می‌شوند.

تأخیر در اجرای این قانون و بی‌نظمی در پرداخت‌ حقوق معلمان که نمونه آن در روزهای پایانی دو سال گذشته رخ داد، نارضایتی طولانی‌مدت معلمان را به‌همراه داشته است. چندین نفر از معلمان معترض در سال‌های اخیر زندانی شده‌اند.

پرداخت نشدن حقوق و معوقات معلمان در پایان سال ۱۴۰۱ منجر به استعفای یوسف نوری، وزیر وقت آموزش و پرورش شد.

رادیو زمانه



نظر شما درباره این مقاله:








پشت پرونده اکباتان: شکنجه، اعترافات اجباری و اعدام
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 10:32

پشت پرونده اکباتان: شکنجه، اعترافات اجباری و اعدام


کمپین حقوق بشر ایران

پشت پرونده اکباتان: سرکوب، شکنجه، اعترافات اجباری و ارعاب و اعدام

صدور احکام اعدام برای شش معترض بازداشت‌شده در جریان قیام «زن، زندگی، آزادی» در پرونده موسوم به «اکباتان»، گواه دیگری بر تداوم سرکوب‌های سیاسی و نقض نظام‌مند طیف گسترده‌ای از حقوق و آزادی‌های اساسی شهروندان ایران است.

این احکام وحشیانه و خودسرانه اعدام، نمایانگر بی‌اعتنایی کامل مقام‌های جمهوری اسلامی به اصول و مبانی اولیه حقوق بشر، از جمله ممنوعیت شکنجه و حق برخورداری از دادرسی عادلانه، بوده و تصویر بسیار روشنی از سرکوب شدید و شیوه‌های اعتراف‌گیری از مخالفان ارائه می‌دهد.

کمپین حقوق بشر ایران ضمن محکوم کردن قاطع این احکام بی‌رحمانه، خواهان واکنش هماهنگ و موثر جامعه جهانی برای لغو فوری این احکام و تامین حقوق اولیه بازداشت‌شدگان است.

به گفته هادی قائمی، مدیر اجرایی کمپین حقوق بشر ایران «این دست اقدامات حاکمیت، نشان‌دهنده پیوستگی سرکوب بی‌رحمانه اعتراضات به دست نیروهای قهری جمهوری اسلامی است».

کمپین حقوق بشر ایران از سازمان ملل، دولت‌های دموکراتیک، سازمان‌های حقوق بشری، و انجمن‌های حقوقی در سراسر جهان می‌خواهد با قاطعیت و فوریت، مقام‌های جمهوری اسلامی را زیر فشار قرار دهند تا نه‌تنها اجرای احکام اعدام را متوقف کنند، بلکه روند نظام‌مند صدور این احکام بی‌حساب و بدونظارت را نیز به‌طور کامل به‌حالت تعلیق درآورند.

یافته‌های راستی‌آزمایی‌شده کمپین حقوق بشر ایران نشان می‌دهد روند رسیدگی به پرونده کیفری اکباتان مملو از ایرادات جدی حقوقی و نقض آشکار ابتدایی‌ترین حقوق متهمان بوده است. اطلاعات به‌دست آمده حاکی از اعمال فشارهای شدید روانی بر متهمان است، به‌طوری‌ که یکی از بازداشت‌شدگان، در پی صدور قرار بازداشت مجدد و برای خودداری از بازگشت به زندان، دست به خودکشی زده است. این تراژدی، خود گواه روشنی بر اعمال فشارهای ویرانگر بر بازداشت‌شدگان و نشان آشکاری از بی‌‌اعتباری کامل اعترافات و اظهارات دیکته شده در مرحله موسوم به «تحقیقات مقدماتی» و مراحل بعدی دادگاه است.

از بازداشت‌های خودسرانه تا صدور احکام بی‌رحمانه اعدام

جلسه آخرین دفاع میلاد آرمون، ایمانی، برمرزپورناک، حسینی، خوش‌اقبال، کفایی، نجاران و نعمتی، هشت متهم پرونده «شهرک اکباتان»، در روزهای ۱۲ و ۱۳آبان۱۴۰۳ در دادگاه کیفری تهران برگزار شد.

پس از برگزار شدن این جلسات، «پیام درفشان»، وکیل‌ مدافع نعمتی، با انتشار مطلبی در حساب ایکس خود نوشت پس از برگزاری جلسه اخذ آخرین دفاع در روز یکشنبه۱۳آبان، قرار تامین وثیقه‌ موکلش و سه تن دیگر از متهمان آزاد شده، «در اقدامی غیرقابل پیش‌بینی»، به قرار بازداشت تبدیل و به زندان کرج منتقل شدند.

این وکیل دادگستری با بیان اینکه هیچ‌‌گونه اتهام جدیدی از سوی شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران به این اشخاص تفهیم نشده، نوشت علت تبدیل قرار آن‌ها برای وکلا نامشخص است.

به نوشته این وکیل دادگستری در تهران، مستشاران حاضر در جلسه اخیر در سایر جلسات رسیدگی سابق حضور نداشته‌اند و به همین دلیل، «امکان مذاکره درباره پرونده با آن‌ها میسر نشد.»

چند روز بعد بابک پاک‌نیا، وکیل دادگستری، اعلام کرد شعبهٔ ۱۳ دادگاه کیفری یک تهران شش تن از متهمان «پرونده اکباتان»‌ را به اعدام محکوم کرده است.

بابک پاک‌نیا که وکالت برخی از این متهمان را برعهده دارد، چهارشنبه ۲۳ آبان در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: این شعبه، میلاد آرمون، علیرضا کفایی، امیرمحمد خوش‌اقبال، نوید نجاران، حسین نعمتی و علیرضا برمرزپورناک را «به قصاص نفس» محکوم کرده است.

رسیدگی فراقضایی و غیر قانونی در صدور احکام وحشیانه اعدام

روند صدور احکام اعدام برای شش متهم پرونده اکباتان به‌وضوح با قوانین آیین دادرسی کیفری ایران مغایرت دارد. به گفته یک منبع مطلع از پرونده که با کمپین حقوق بشر ایران صحبت کرده است: «یکی از مهم‌ترین نکات این پرونده، دیدگاه مستشار و رئیس شعبه است که در «رأی اقلیت» تصریح شده که این متهمان، نمی‌توانند به قتل عمد محکوم شوند. دلیل این دیدگاه قضایی که در اقلیت قرار گرفته این است که ضربات وارده به مقتول را تعداد زیادی از افراد صورت گرفته است و هیچ مدرک معتبری اثبات نمی‌کند که این متهمان ضرباتی وارد کرده‌اند که به مرگ مقتول منجر شده باشد.»

یکی از رخدادهای بی‌حساب، تعجب‌برانگیز و شبهه‌دار در روند رسیدگی به این پرونده، حضور و اعمال نفوذ دو مستشار امنیتی قبل از تصمیم قضایی و صدور احکام اعدام بوده است.

به گفته منابع مطلع کمپین حقوق بشر ایران، دلیل حضور این دو مستشار وابسته، امتناع مستشار قبلی از امضای دستور بازداشت مجدد متهمان بود. در پی این امتناع، مستشار یادشده به «مرخصی اجباری» فرستاده شد و این دو مستشار امنیتی جایگزین او شدند و در روند رسیدگی را تغییر دادند.

نکته اساسی و تعیین‌کننده اینجاست که اساسا این دو مستشار امنیتی وابسته جدید در پرونده اکباتان در هیچ‌کدام از جلسات دادگاه حضور نداشتند. در حالی که طبق مفاد آیین دادرسی کیفری این افراد باید حضور داشته باشند. برابر اطلاعات به‌دست آمده این افراد تنها در آخرین جلسه دادگاه، یعنی جلسه اخذ آخرین دفاع، در جلسه حضور داشته‌اند. پس از آن، هر دو مستشار دستور بازداشت را صادر کردند و حکم اعدام هم دقیقا به امضای همین دو مستشار جدید رسیده است.

به گفته این فرد مطلع، «اساسا ادبیاتی که در رأی دادگاه آمده به هیچ‌وجه یک ادبیات حقوقی مرسوم و پذیرفته‌شده نیست و بیشتر شبیه به متن گزارش امنیتی است. باید گفت که این دو نفر (مستشاران امنیتی) با ورود به پرونده، دخالت صریح و آشکاری در روند قضایی داشته‌اند، در حالی که طبق قوانین آئین دادرسی کیفری، این اقدام خلاف قانون است. نکته قابل تأمل اینجاست که در واقع، وقتی قضات دادگاه کیفری در ابتدا حاضر به صدور رأی نشدند، این دو مستشار امنیتی وارد پرونده شدند و رأی را امضا کردند. این موضوع صراحتاً نشان می‌دهد که در صدور این رأی هیچ اراده قانونی وجود نداشته است.»

بنا به اطلاعات رسیده به کمپین حقوق بشر ایران احسان شیخ‌‌الحکمایی و سعید شرافتی مستشاران امنیتی در شعبه ۱۳ دادگاه بودند که حکم را امضا کردند. همچنین رئیس شعبه ۱۳ اصغر خلیلی نام دارد که با امضای حکم مخالف بوده است. 

از ضد و نقیض‌های پرونده اکباتان تا شکنجه بازداشت‌شدگان

در جریان خیزش سراسری مردم ایران، شهرک اکباتان واقع در غرب تهران به یکی از کانون‌های اصلی اعتراضات مسالمت‌آمیز و گسترده مردم پایتخت تبدیل شد.

اعتراضاتی که با برخوردهای خونین عوامل انتظامی، سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به‌شدت سرکوب شد. در روز ۴ آبان ۱۴۰۱، اعتراضات در این شهرک اکباتان به صحنه درگیری تبدیل شد که در جریان آن، یک بسیجی به نام «آرمان علی‌وردی» جان خود را در اثر ضرب و شتم از دست داد. پس از این حادثه، جو شدید امنیتی بر شهرک اکباتان حاکم شد و مقامات نظامی و امنیتی شمار زیادی از جوانان ساکن این منطقه را به اتهام قتل عمد و مشارکت در قتل بازداشت کردند. اگرچه آمار دقیقی از شمار بازداشت‌شدگان در دسترس نیست، اما به گفته برخی منابع، حدود ۵۰ نفر از شهروندان توسط نیروهای امنیتی و پلیس بازداشت شدند. بیشتر این افراد پس از مدتی و به دلیل کمبود مدارک کافی آزاد شدند.

پرونده اکباتان یکی از مناقشه‌برانگیزترین پرونده‌های مربوط به اعتراضات سراسری مردم ایران در ۱۴۰۱ است. بسیاری از جنبه‌ها و زوایای این پرونده، با گذشت بیش از دو سال از آغاز آن، همچنان مبهم و غیرشفاف باقی مانده است.

پیش‌تر یک منبع مطلع از پرونده اکباتان به کمپین حقوق بشر ایران گفته بود: «مقامات سازمان اطلاعات سپاه ادعا دارند که فیلم‌هایی در اختیار دارند که در آن مشخص است این متهمان ضربات کشنده به آرمان علی‌وردی وارد کرده‌اند و این امر اثبات می‌کند که این افراد قاتل هستند و باید قصاص شوند. بر این اساس، دادگاه کیفری در روند رسیدگی به پرونده از تمام ارگان‌های نظامی و امنیتی خواسته بود که این فیلم‌ها را به دادگاه ارائه دهند، اما مقامات اطلاعات سپاه اعلام کردند که فیلم‌ها امنیتی هستند و تنها می‌توانند به دادگاه انقلاب ارائه شوند.»

پس از بازداشت متهمان پرونده اکباتان بسیاری از آنها تحت شکنجه‌های شدید روحی و جسمی قرار گرفتند. بنا به اطلاعات رسیده به کمپین حقوق بشر ایران شماری از این افراد ناچار به اعتراف علیه خود و همچنین علیه یکدیگر شده‌‎اند.

پس از بازداشت متهمان پرونده اکباتان، بسیاری از آنها تحت شکنجه‌های شدید روحی و جسمی قرار گرفتند. بنا بر اطلاعات رسیده به کمپین حقوق بشر ایران، شماری از این افراد ناچار به اعتراف علیه خود و همچنین علیه یکدیگر شده‌اند. این اعترافات، که تحت فشار و شکنجه به دست آمده‌اند، نه‌تنها هیچ اعتبار و وجاهت حقوقی ندارد؛ بلکه خود نشان‌گر نقض جدی حقوق بشر و حقوق متهمان و استفاده نظام‌مند از شیوه‌های وحشیانه اعتراف‌گیری است.

میلاد آرمون و علیرضا کفایی از بازداشت‌شدگان پرونده اکباتان دست‌کم دو ماه در بازداشت اداره آگاهی نگهداری شدند. میلاد آرمون چندین هفته در سلول انفرادی بازداشتگاه اداره آگاهی بوده و در همین مدت بارها مورد شکنجه قرار گرفته است. او اولین‌بار در روز ۱۲ آبان‌ماه به همراه چهار نفر دیگر از بازداشت‌شدگان مقابل دوربین‌‌ عوامل امنیتی آورده شد تا زیر فشارها دست به اعترافات اجباری علیه خود بزند.

علیرضا کفایی که سابقه بیماری اعصاب و روان دارد، در مدت بازداشت در «آگاهی» به شدت مورد شکنجه قرار گرفت. او یکی از افرادی بود که در تصاویر منتشر شده از بازسازی صحنه قتل در خبرگزاری‌های حکومتی دیده می‌شد. شکنجه‌های روحی و جسمی که بر او اعمال شد، نه‌تنها بر وضعیت جسمانی و روانی‌اش تأثیر گذاشت، بلکه استفاده از او در بازسازی صحنه قتل زیر فشار و بدون رعایت اصول حقوقی و اخلاقی بوده است.

پیش‌تر، یک منبع مطلع از پرونده در شرح وضعیت بد و شکنجه‌های دوران بازداشت این افراد و شدت تحمیل شرایط غیرانسانی بر آنان گفته بود: «بعد از بازداشت نوید نجاران، اتهامی به او منتسب شد که پیش‌تر یکی از متهمان، تحت شکنجه و فشار، ناچار به اعتراف شده و همان اتهام را پذیرفته بود. در چنین وضعیتی، وقتی بازپرس از او می‌پرسد پس چرا چنین اعترافی کردی، او می‌گوید: “می‌خواستم از این وضعیت خلاص شوم، حتی به قیمت اعدام.”



نظر شما درباره این مقاله:








پنهان‌کاری آماری علیـه زنان
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 10:31

پنهان‌کاری آماری علیـه زنان


سارا سبزی / روزنامه هم‌میهن

حقوق‌دانان و فعالان حوزه زنان از فقدان آمار رسمی خشونت علیه زنان می‏‌گویند

در غیاب آمارهای رسمی مربوط به خشونت علیه زنان، این گزارش‌های غیررسمی، رسانه‌ای و اطلاعات منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی است که تصویری از وقوع این خشونت‌ها به دست می‌دهد. گزارش اخیر روزنامه هم‌میهن نشان داد که در سه‌ماه نخست سال‌های ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ دست‌کم ۸۵ ‌زن و دختر از سوی  شوهر، پدر، برادر و مردان نزدیک به آنها، کشته شده‌اند، تهران در صدر زن‌کشی است، درمجموع آمارهای بین‌المللی از قتل بیش از پنج زن در هر ساعت خبر می‌دهند و حالا باید قتل فجیع دو زن در ایران در هفته‌های اخیر را هم به این آمار اضافه کرد.

کمیسیون زنان بنیاد باران به مناسبت ۲۵ نوامبر (روز جهانی منع خشونت علیه زنان)، نشستی تخصصی با موضوع زن‌کشی برگزار کرد. در این نشست شهیندخت مولاوردی، حقوقدان و معاون اسبق امور زنان و خانواده ریاست‌جمهوری، الهه کولایی، استادتمام دانشگاه تهران و نماینده مجلس ششم، کامبیز نوروزی، حقوقدان، شهناز سجادی، دستیار حقوق شهروندی معاون اسبق زنان در ریاست‌جمهوری و کتایون مصری، پژوهشگر مطالعات زنان و جنسیت حضور داشتند.

کتایون مصری، پژوهشگر مطالعات زنان در ابتدای این نشست، مسئله چندوجهی بودن خشونت علیه زنان را واکاوی کرد و آن را موضوعی جهانی دانست. به گفته او، واکاوی علل متعدد قتل‌های خانوادگی که تحت عنوان زن‌کشی مورد بررسی قرار می‌گیرد، باید در یک بستر تاریخی و گفتمان فرهنگی که به هژمونی مردان در جامعه وجاهت می‌بخشد، بررسی شود. این موضوع یک امر جهان‌شمول است و سازمان ملل آمارهای متعددی از این قتل‌ها اعلام می‌کند.

به گفته او، در کشور آمارهای شفافی در این زمینه وجود ندارد اما با دو قتل اخیر برخی آمار‌ها از سوی مرکز آمار اعلام شد: «با وجود اینکه بسیاری از کشورها ازجمله ما به مرحله گذار رسیده و تمایل بسیار زیادی به مصادیق مدرنیته در زندگی روزمره داریم، اما همچنان زندانی باورهایی هستیم که اعمال انواع خشونت علیه زنان را از قتل تا خشونت فیزیکی و کلامی و... توجیه می‌کند. باوری که منبعث از سنت‌های عرفی و تفسیرهای سلیقه‌ای است و جایگاه فرودست زنان را تثبیت می‌کند.»

مصری به آمارهای جهانی خشونت علیه زنان هم اشاره کرد که طبق آن سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده است، در سال‌های ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ بیش از ۷۰ درصد زنان در دنیا قربانی خشونت از سوی همسران و مردان زندگی خود شده‌اند: «در کشور ما آمارهای شفافی نیست و اگر هم باشد ناقص است؛ چون بسیاری از خشونت‌ها پنهان می‌ماند.

با این وجود در سه‌ماه اول سال‌های ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۳ دست‌کم ۸۵ زن و دختر از طرف همسر، برادر، پدر و سایر نزدیکان کشته شدند. آخرین اطلاعات مرکز آمار هم گویای همین آمار است و ثابت می‌کند در بهار امسال ۱۶۲۶۴ نفر با انگیزه یا ادعای همسرآزاری به پزشکی قانونی مراجعه کرده‌اند که از این رقم ۱۵۷۶۴ مورد را زنان تشکیل می‌دادند.

علاوه بر باورهای عرفی که این خشونت‌ها را طبیعی می‌داند و نشان‌دهنده ورود سازمان‌های دولتی و نهادهای مدنی است، حساس‌سازی مردم نسبت به انواع خشونت‌ها ـ نه‌فقط آنها که منجر به قتل می‌شود ـ حتی نسبت به خشونت کلامی و روانی که در محیط جامعه و کار تحت توجیهات حقوقی، کاملاً قانونی دیده می‌شود، باید برانگیخته شود.»

آمارهای جهانی خشونت علیه زنان

کارشناسان زیادی معتقدند خلأ قانونی و حقوقی یکی از مهم‌‌ترین عواملی است که به موضوع خشونت علیه زنان دامن می‌زند. شهیندخت مولاوردی، حقوقدان، توضیحات بیشتری درباره ابعاد این عوامل مطرح کرد. او از موارد قتل زنان در هفته‌های اخیر گفت: «در هفته‌های اخیر با اشکال تکان‌دهنده خشونت در جامعه خود روبه‌رو شدیم؛ از قتل یک خبرنگار، خودکشی دو دانش‌آموز و یک روزنامه‌نگار و فعال سیاسی و مرگ مشکوک یک دختر ۱۱ساله در کاشمر و به گفته آقای فیاض- جامعه‌شناس- گویی با یک اپیدمی خودکشی و قتل روبه‌رو هستیم.

پدیده‌های اجتماعی مثل خودکشی و خشونت مثل یک منشور چندوجهی‌اند و نمی‌توان گفت که یک عامل دارند. در خشونت هم چندین عامل در هم‌افزایی با هم منجر به وضعیتی می‌شوند که شاهد آن هستیم. انواع فشارها و محدودیت‌هایی که از نظر فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، بین‌المللی و روانی در هم‌افزایی با هم منجر به وضعیت فعلی می‌شوند.»

او در مورد بیانیه‌های اخیر انجمن‌های روانشناسی و روانپزشکی گفت: «هیچ‌کدام از ما مصون از این اختلالات نیستیم. زمانی که در دولت بودیم گزارش‌هایی داشتیم که اشاره می‌کردند بالای ۷۰ درصد جامعه دچار درجاتی از این اختلالات هستند و این موضوع نشان می‌دهد این وضعیت نیاز به یک مدیریت اساسی و برنامه کاربردی داریم.

این فشارهای روانی یک بحران جمعی را رقم زده است. نباید فراموش کنیم که این حوادث در خلأ اتفاق نیفتاده و اگر می‌خواهیم در کنترل آن موثر باشیم، باید به این عوامل توجه کنیم. به درستی و به صورت دقیق برای ما ثابت شد که خشونت علیه زنان همه مرزهای تحصیلات، طبقه، مذهب، فرهنگ و... را درنوردیده و متغیرهایی چون تحصیلات و طبقه بالا مصونیت در برابر خشونت ایجاد نمی‌کند و نمی‌توان به‌راحتی مطرح کرد که خاص مناطق کمتر توسعه‌یافته یا جهان سوم است.»

نهاد زنان سازمان ملل به‌تازگی و در آستانه روز جهانی منع خشونت، گزارشی منتشر کرد که شهیندخت مولاوردی آمارهایی از آن را مطرح کرد. طبق این گزارش درحالی‌که در کشورهایی چون ایران آمارهایی از خشونت زنان نداریم، در سال‌های اخیر دسترسی به داده‌ها در سطح جهانی بهبود یافته و برای ۱۶۱ کشور در دسترس است. در کنار آن تغییرات آب‌وهوایی و تغییر اقلیم، بهداشت و... به خشونت علیه زنان دامن زده است.

زن‌کشی، خشونت جنسی، ختنه زنان، خشونت ناشی از فناوری، خشونت اقتصادی و... از مصادیق خشونت علیه زنان قلمداد شده و بحران‌های اقلیمی این خشونت‌ها را تشدید کرده، آنها را به حاشیه می‌راند و با اشکال متعددی از تبعیض مواجه می‌کند. ۸۰ درصد کسانی که به‌دلیل تغییرات آب‌وهوایی آواره شدند، زنان‌اند و تقریباً از هر سه زن، یک زن یک بار در زندگی خود مورد خشونت فیزیکی و جنسی شریک جنسی یا غیر آن قرار می‌گیرد.

در این گزارش آمده، تغییرات آب‌وهوایی، بهداشت و بحران‌های بشردوستانه، به خشونت علیه زنان دامن ‌می‌‌زند و زن‌کشی، خشونت جنسی، قاچاق انسان و استثمار زنان، ختنه زنان، خشونت ناشی از فناوری علیه زنان، خشونت علیه زنان در زندگی عمو‌می‌ و خشونت اقتصادی را از مصادیق خشونت دانسته است.

براساس این گزارش، تخمین زده ‌می‌‌شود که ۷۳۶ ‌میلیون زن - تقریباً از هر سه‌نفر، یک‌نفر - حداقل یک‌بار در زندگی خود مورد خشونت فیزیکی یا جنسی شریک صمیمی‌، خشونت جنسی غیرشریک یا هر دو قرار گرفته‌اند (۳۰ درصد از زنان و زنان ۱۵ ساله و بالاتر). این آمار شامل آزار جنسی ‌می‌‌شود. زنانی که خشونت را تجربه کرده‌اند بیشتر از افسردگی، اختلالات اضطرابی، بارداری‌های برنامه‌ریزی‌نشده، عفونت‌های مقاربتی و اچ‌آی‌وی رنج ‌می‌‌برند که پیامدهای طولانی‌مدتی دارد.

بیشتر خشونت علیه زنان توسط شوهران فعلی یا سابق یا شرکای صمیمی‌ انجام ‌می‌‌شود. بیش از ۶۴۰ ‌میلیون زن ۱۵ ساله و بالاتر (۲۶ درصد) مورد خشونت شریک جنسی قرار گرفته‌اند. این گزارش نشان ‌می‌دهد که در سال ۲۰۲۲، حدود ۴۸ هزار و ۸۰۰ زن در سراسر جهان توسط شریک جنسی خود یا سایر اعضای خانواده کشته شده‌اند.

این به آن معناست که به‌طور متوسط ​​هر ساعت بیش از پنج زن یا دختربچه توسط یکی از اعضای خانواده خود کشته ‌می‌‌شوند. زنانی که از انواع تبعیض رنج ‌می‌‌برند با خطر بیشتری از خشونت روبه‌رو و برابر عواقب آن آسیب‌پذیرترند. دختران نوجوان بیشتر از زنان بالغ در معرض خطر خشونت شریک جنسی قرار دارند. در سن ۱۹ سالگی، تقریباً یک‌ دختر از هر چهار دختر نوجوان (۲۴درصد) که در یک رابطه بوده‌اند، قبلاً توسط شریک زندگی خود مورد آزار جسمی‌، جنسی یا روانی قرار گرفته‌اند.

گزارش اخیر سازمان ملل نشان می‌دهد، بحران‌های اقلیمی‌ و بهداشتی به خشونت علیه زنان دامن ‌می‌‌زند. بحران‌های درهم‌تنیده ازجمله بحران‌های اقتصادی، درگیری‌ها و تغییرات آب‌وهوایی، خشونت‌های مبتنی بر جنسیت را تشدید ‌می‌‌کنند و زنان به حاشیه رانده‌شده با اشکال نامتناسب و متعددی از تبعیض‌های متقاطع مواجه‌اند.

قانون کفایت نمی‌کند

سخنران بعدی نشست، کامبیز نوروزی، حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری بود. او از نوع مواجهه پیشگیرانه با جرائم گفت که وابسته به خصوصیات جرم‌شناسی است. برای مثال کلاهبرداری و خیانت در امانت و ثروت به‌شدت وابسته به کیفیت اقتصادی یک جامعه است؛ هرچه بحران اقتصادی بیشتر، احتمال وقوع آن بیشتر. اما برخی بنیادهای تاریخی، روانشناختی و سنتی عمیقی دارند و به‌شدت چندعاملی‌اند: «مواجهه پیشگیرانه با این نوع از جرائم بسیار پیچیده، درازمدت و دشوار است. زن‌کشی و همسرکشی یکی از این نوع جرائم است.

از نظر حقوقی محض به همه آنها قتل گفته می‌شود و این تفکیک‌ها به‌واسطه جرم‌شناسی این موضوع است. از پیچیدگی‌های این نوع جرائم، روان‌شناختی بودن و ارتباط با ساختار عاطفی آنهاست. حقوق یا نهاد خانواده، پیچیده است و قانون در نظام خانواده و روابط زوجین و فرزندان با آنها خیلی کارکرد ندارد، اگرچه نافی قوانین حمایتی نیستم و این نگاه به این معنا نیست که قانون‌گذار نهاد خانواده را رها کند.

این نهاد به‌شدت وابسته به نظام‌های سنتی و عرفی و اخلاق عمومی است.» نوروزی اعتقاد داشت، در جرم همسرکشی اعم از زن‌کشی و شوهرکشی، خصوصیات روانشناختی و عاطفی به‌شدت موثر است و به ساختارهای سنتی جامعه برمی‌گردد: «در این ساختارها مردان به‌خصوص تکالیفی را برعهده خود احساس می‌کنند. گزارش‌ها نشان می‌دهد، زن‌کشی در گروه‌های فرودست بیشتر است.

در نظام آماری ما آمارهای کیفری در دسترس نیستند و همین به ما اجازه یک نگاه دقیق و کلی را نمی‌دهد. اطلاعات ما ناشی از گزارش‌های رسانه‌ای و پلتفرم‌هاست. نمی‌دانیم چقدر همسرکشی وجود دارد. از نظر روش‌شناسی هم نمی‌شود جمعیتی را نمونه گرفت. هرسال باید تمام‌شماری کرد. قربانی و قاتل چه خصوصیاتی دارند و... را نمی‌دانیم. مطالعات علمی چندانی هم در این زمینه انجام نشده و کار دشواری است.

چون دسترسی به قاتل بعد از وقوع قتل باید در زندان اتفاق بیفتد که معمولاً اجازه داده نمی‌شود و گفت‌وگو با این فرد در زندان به‌شدت دشوار است. یکی از بهترین مطالعات مربوط به سال ۱۳۸۱ را دکتر محمد آشوری و شهلا معظمی انجام داده‌اند، بنابراین قادر نیستیم یک تصویر روشن از وضعیت همسرکشی در کشور داشته باشیم.»

نوروزی توضیح داد از زمانی که گوشی‌های هوشمند وارد میدان شدند، گردش اطلاعات به‌شدت افزایش یافته و اینکه اطلاعات بیشتری داریم الزاماً به‌معنای افزایش نیست: «جامعه ایران به‌شدت و به عریانی جرم‌زاست اما برای آنکه اسیر سیاست نشویم و تحلیل دقیق‌تری داشته باشیم نیازمند آمارهایی هستیم که نداریم و صرفاً براساس گزارش‌های غیررسمی می‌توان صحبت کرد.

شرایط جوامع با یکدیگر فرق می‌کند و جرم زن‌کشی وابسته به نظام‌های سنتی و ساختارهای روانی افراد است. در زن‌کشی چند عامل موثر است: معمولاً این جرم در اقشار فرودست اتفاق می‌افتد در بین سنین ۲۰-۱۹ تا ۴۰ سال بیشتر است. در مردان دو عامل در زن‌کشی موثر است: مورد اول؛ شکست‌های سنگین عاطفی و عشقی است.

در چند فقره اسیدپاشی سال‌های قبل همه از این نوع بودند که دختر یا رابطه را رها کرده یا جدا شده و احتمالاً یک سابقه بشری در این قتل‌ها موثر باشد و آن هم حس مالکیتی است که مرد به زن دارد. نوع دیگر؛ قتل‌های ناموسی است که به مقصود حراست از نوعی شرافت اتفاق می‌افتد.

زن یا دختر، کاری می‌کند که با معیارهای اخلاقی یک گروه اجتماعی سازگار نیست و طبق داوری مرد، رفتار او باعث لکه‌دار شدن آن گروه اجتماعی است که جز با خون پاک نمی‌شود. این مورد از زن‌کشی بسیار پیچیده و مبتنی بر سنت‌های عمیق تاریخی است. دادگستری خوزستان پر از پرونده‌های این نوع زن‌کشی است که اصلاً پرونده را رها می‌کنند. در این سنت تمام طایفه مرگ را شایسته آن زن می‌دانند.»

نوروزی از قتل مونا حیدری گفت که با همراهی عمو و پدرش به ایران برگردانده، با همکاری آنها در اختیار همسرش قرار داده شد و اولیای‌دم رضایت دادند: «در خیلی از این قتل‌ها اساساً شکایتی نمی‌شود و حداکثر خانواده یک آگهی فقدان می‌دهد و خودشان آن زن را دفن می‌کنند. اینجا با وضعیتی پیچیده روبه‌رو هستیم؛ این خانواده‌ها الزاماً بی‌سواد، فقیر و ناآگاه نیستند.

ارزش‌هایی بر آنها حاکم است و تا وقتی نظام قبایلی ذیل توسعه سراسری اجتماعی نباشد، این سنت‌ها پابرجاست.» او یکی از مشکلات اساسی بی‌نظمی حقوقی در ایران را ورم حقوقی دانست و معتقد بود، خود قانون‌گذاری به یک تروما تبدیل شده است: «قانون مسئله را حل نمی‌کند. در لایحه پیشگیری از آسیب‌دیدگی زنان، بخش زیادی از ضمانت‌های اجرایی شامل جریمه و حبس مرد شده است.

این نوع ضمانت‌های اجرایی در ساختار خانواده در ایران کارکرد ندارد. این بحران‌ها را حل کنید، موضوع درست می‌شود. نهاد خانواده را از چنگ بحران اقتصادی، اخلاقی و ارزشی رها کنید، موضوع درست می‌شود. برای مثال در نسل‌های ۶۰ و ۷۰  بین زنان و مردان این سوال وجود داشت که چادر خوب است یا بد؟ این سوال اخلاقی بود. مرد یا زنی که با انواع مشکلات اقتصادی درگیر است، می‌شکند و در خانه بازتاب پیدا می‌کند. براساس اطلاعات منتشرشده در روزنامه‌های سال‌های ۷۷ تا ۸۷، استخراج کرده‌ام که ۱۵۰ مورد شوهرکشی گزارش شده است.»

مسائل مربوط به زنان به کندی پیش می‌رود

شهناز سجادی، دستیار حقوقی شهروندی معاون رئیس‌جمهور اسبق که در تدوین لایحه پیشگیری از آسیب‌دیدگی زنان و ارتقای امنیت آنها در برابر سوءرفتار تلاش زیادی کرده هم یکی دیگر از سخنران‌های این نشست است و درباره مراحل تصویب این لایحه توضیح داد و گفت: «خشونت علیه زنان در ایران از قدیم بوده تا جایی که در قوانین مدونی که در سال ۱۳۰۴ تصویب شد، خشونت علیه زنان هم تحت عناوینی، در نظر گرفته شده بود. در قوانین کیفری و مدنی، حق و حقوق زنان و جرائمی که علیه آنها اتفاق می‌‌افتاد از نظر مجازات، در قوانین اولیه سال ۱۳۰۴، در نظر گرفته شد.

در سال ۱۳۱۱ هم که قانون مدنی تصویب شد، پیش‌بینی‌هایی درباره مجازات جرائم علیه زنان هم صورت گرفت. با این همه اما هیچ قانون خاصی برای زنان نداشتیم، شاید هم این ضرورت به‌اندازه امروز احساس نمی‌شد که قانونی مختص زنان و کودکان داشته باشیم. اما هرچقدر جلوتر رفتیم، با رشد مهاجرت‌ها و ورود بیشتر زنان به عرصه اجتماعی و علمی منجر شد تا تهدیدات علیه زنان هم بالا برود.»

او در ادامه توضیح داد: «شاید به همین دلیل بود که از دهه ۹۰، این فکر در میان دولت‌ها شکل گرفت تا قوانینی ویژه زنان و کودکان تدوین کنند. در همین راستا هم حرکت‌هایی دیده شد که لایحه منع خشونت علیه زنان یکی از آنها بود که در دولت دهم شکل گرفت.آن زمان خانم مجتهدزاده که معاون زنان ریاست‌جمهوری بود، تلاش زیادی کرد و توانست این لایحه را بنویسد که بعدها عنوانش به تامین امنیت زنان در برابر خشونت تغییر کرد.

اما وقتی این لایحه به دولت یازدهم رسید، همزمان در قوانین مجازات اسلامی سال ۹۲ اصلاحاتی ایجاد شد و درنهایت ناچار شدند تا بخش کیفری این لایحه را بازبینی کنند و متناسب با قانون جدید به آن بپردازند.» براساس اعلام او، تنظیم سند ملی زنان هم که در دولت یازدهم شکل گرفت، یکی دیگر از این اقدامات بود. قانون برنامه توسعه پنج‌ساله، دولت را مکلف کرده بود که برای تامین امنیت زنان و کودکان در برابر خشونت، این سند را تنظیم کند.

اما مسیر پیچیده‌ای را طی کرد: «این لایحه از معاونت زنان به وزارت کشور فرستاده شد، آنجا دستخوش تغییرات اساسی شد و به دولت برگشت. تغییرات آن به اندازه‌ای بود که معاونت زنان حاضر نشد این سند را با تغییراتش اجرا کند و دوباره سند را به‌شکل دلخواه تنظیم کرد. با اینکه دولت مکلف بود تا سال ۹۹ که پایان برنامه پنج ساله توسعه بود، این سند را تنظیم کند اما هیچ خبری از آن نیست به‌طورکلی مسائلی که درباره زنان است، چه سند و چه طرح، خیلی به کندی پیش می‌رود، زمانی هم که اعتراض می‌شود، می‌گویند در اولویت نیست. مسائل مربوط به زنان و کودکان در اولویت آخر است. همانطور که لایحه حمایت از کودکان، ۱۲-۱۱سال طول کشید تا تصویب شود.»

براساس اعلام دستیار حقوقی شهروندی معاون رئیس‌جمهوراسبق، مسئله دیگری که بین صاحبنظران حاکمیت وجود دارد، تشکیل یک نهاد متمرکز در حوزه زنان است: «در حال حاضر زنان در حوزه‌های مختلفی حضور دارند، در معاونت زنان ریاست‌جمهوری، در کمیسیون‌های متعدد، استانداری‌ها، شهرداری‌ها، شورای عالی انقلاب فرهنگی و... اما خروجی آنها صفر است، البته در مورد مسئله حجاب خیلی سریع خروجی می‌دهند. الان بحث این است که وزارت زنان و خانواده تشکیل شود یا سازمان زنان و خانواده که بتواند در حوزه زنان تصمیم‌ساز باشد. لازم است این مسائل به نتیجه برسد.»

از نظر سجادی، یکی از اتفاقات نادری که در حوزه زنان رخ داده که در ۲۰ سال گذشته دیده نمی‌شد، اشتراک‌نظر بین جامعه زنان در دو جناح راست و چپ است: «قبلاً اینطور نبود که حوزه زنان مورد توجه قرار بگیرد، اما حالا زنان جناح راست هم به همان حرف‌هایی رسیده‌اند که ما ۲۰ سال پیش درباره آن صحبت می‌کردیم.

ما بارها گفته‌ایم که دیه زن و مرد مساوی باشد، در قانون مجازات اسلامی که در سال ۹۲ اصلاح شد، تاکید کرده که اگر مردی، زنی را بکشد و خانواده زن اصرار به قصاص داشته باشند، باید مابه‌‌التفاوت دیه مرد پرداخت شود. از کجا؟ از صندوق تامین خسارات. اما به‌دلیل کمبود بودجه، این صندوق پولی ندارد و مردان سال‌ها در زندانند تا بودجه تامین شود و مجازات قصاص اجرا شود. شاید هم این‌کار را می‌کنند تا آمار قصاص و اعدام را پایین نگه دارند. نمی‌دانیم.»

تلاش برای حذف واژه خشونت

او می‌گوید که در تمام طرح‌ها و لایحه‌ها، واژه خشونت را حذف کرده‌اند، از به‌کار بردن کلمه خشونت واهمه دارند و همه‌جا آن را حذف کرده‌اند؛ حتی در این لایحه پیشگیری از آسیب‌دیدگی زنان و ارتقای امنیت آنها در برابر سوءرفتار هم تلاش شده تا اسمی از خشونت برده نشود: «سوءرفتار می‌تواند یک رفتار غیرمتعارف باشد، اما خشونت منجر به جنایت و قتل می‌شود.

درواقع تلاش کرده‌اند تا کمی فضا را تلطیف کنند، این لایحه در دولت دهم شکل گرفت و آماده شد، در دولت یازدهم به‌روزرسانی شد، بعد از تایید در کمیسیون‌های اصلی و فرعی دولت، به این دلیل که جنبه قضایی و کیفری داشت، به قوه‌قضائیه فرستاده شد تا نظر دهند، اما آنجا حتی عنوانش را تغییر دادند. بعدها که با مسئولان معاونت اجتماعی صحبت کردیم، گفتند که این لایحه در کارگروه‌هایی که در قم و مشهد تشکیل شده، از سوی طلاب در حال بررسی است.

پس از بررسی و اعمال تغییرات، این لایحه در کشوی میز رئیس قوه‌قضائیه قرار گرفت. ماه‌های زیادی در این وضعیت بود تا درنهایت توانستیم به‌شکلی این لایحه را از قوه‌قضائیه خارج کنیم و در سال ۹۹ به مجلس بفرستیم. در این فاصله نمایندگان مجلس طرحی را با همین عناوین و با همین ساختار تنظیم کردند و درنهایت این طرح مجلس و لایحه دولت‌های یازدهم و دوازدهم ادغام شد.

بسیاری از نکات لایحه اولیه حذف شد اما شکل اصلی‌اش را حفظ کردند و نکات خوبی هم دارد. یکی از آنها مسئله تهدید علیه زنان بود که قابلیت پیگیری دارد.» به گفته او، اگر زنی مورد تهدید قرار گیرد یا احساس تهدید داشته باشد، می‌تواند به مراجع قضایی مراجعه کند، این مسئله تنها برای زنان در نظر گرفته شده است و بعد از اعلام این موضوع دادستان باید برای او اقدامات تامینی انجام دهد و ازجمله اینکه به زن اجازه خروج از خانه دهد و... در بخش دیگری هم به اقدامات حمایتی بعد از وقوع جرم اشاره شده. این لایحه موضوع زنان را فراقوه‌ای دیده و تمام وزارتخانه‌ها را موظف به ورود کرده است.

اگر این لایحه تصویب شود، شورای پیشگیری از وقوع جرم، مکلف به اجرای آن است. این شورا متشکل از ۱۸-۱۷ وزیر، نماینده قوه‌قضائیه، نایب‌رئیس مجلس و... است و شورای عالی پیشگیری از وقوع جرم، ناظر بر اجرای این لایحه است. برخی از دستگاه‌ها مانند بهزیستی هم موظف به تامین امنیت برای زنان شده است، مثل فرستادن آنها به خانه‌های امن. از سوی دیگر در پروسه‌های قضایی، زنان از پرداخت هزینه‌ها معاف هستند.

در بحث خروج از کشور هم بنا بر ضرورت، دادگاه می‌تواند به او مجوز خروج دهد، البته باید ضرورت آن ثابت شود که شرکت در مجامع علمی و ورزشی ازجمله آنهاست. در کنار همه اینها نکته دیگر این لایحه، امکان استفاده زنان از بخش غیرقابل گذشت بودن جرائم است.

به عقب برگشتیم

الهه کولایی، استاد دانشگاه تهران، یکی دیگر از این سخنرانان بود که تاکید داشت، باید به وضعیت فرآیندهای جهانی و منطقه‌ای هم توجه کنیم و شرایط ایران را فارغ از روندهای جهانی نبینیم: «به فرآیند تلاش‌های جهانی که نگاه کنیم، می‌بینیم تلاش‌های وسیعی انجام شده، درباره مسائل مربوط به زنان و خشونت علیه آنها و نادیده گرفتن حقوق‌شان به اشکال گوناگون انجام شده اما حاصل همه این تلاش‌ها را در غزه، لبنان و کشورهای منطقه دیدیم. واکنش‌های جهانی در سطح حکومت‌ها به این نقض همه‌جانبه حقوق بشر را مشاهده کردیم.

دسترسی به این آرزوها که در اسناد بین‌المللی و کنوانسیون‌ها ثبت شد، در کشور خود هم شاهد آن بودیم. مواردی مانند کنوانسیون سیدا و محو همه اشکال تبعیض علیه زنان که در کشور ما سرنوشت نامعلومی دارد. بعد از ۲۰ سال دولت‌زایی در افغانستان، امروز می‌بینیم که زنان در افغانستان در چه شرایطی قرار دارند. اگر این عوامل مورد توجه قرار نگیرند، صرفاً وضع قانون چاره‌ساز نیست و نیاز به رویکردی کلان داریم که زمینه، زیربنا و بسترها را هدف قراردهیم.»

کولایی قتل منصوره قدیری به دست همسر حقوقدانش را تکان‌دهنده خواند و گفت: «در جای خود قوانین هم به رفتار شکل می‌دهد، اهمیت آن را نفی نمی‌کنم اما باید به عوامل بازتولید‌کننده این رفتارها هم توجه کنیم. فرهنگ و آموزش‌های رسمی و غیررسمی و خوانشی بسته از مذهب، آن را تقویت می‌کند. ما در شرایطی صحبت می‌کنیم که قانونی به‌نام جوانی جمعیت وجود دارد، خشونت علیه زنان را با شدت زیادی به‌کار می‌گیرد و زن را به‌عنوان ابزار تولیدمثل در نظر می‌گیرد.

درحالی‌که مسئله جمعیت تحت تاثیر عوامل متعددی است و تقلیل آن به یک وجه، یعنی خشونت سازمان‌یافته که قانون علیه زنان در جامعه اعمال می‌کند. قانون عفاف و حجاب یا تحمیل حجاب، نوع رفتاری که با زنان در این خصوص می‌شود، عین خشونت است و اینکه فکر کنیم حد یقفی برای آن وجود دارد، غیرواقعی است.»

کولایی توضیح داد برخلاف همه باورهایی که به‌عنوان نسل ۵۷ داشتیم، در عرصه عمل، چنین رفتارهایی بعد از ۴۵ سال با زن در جامعه ایرانی شکل می‌گیرد و تبدیل به قانون می‌شود: «برای تغییر وضعیت زنان نیاز به اراده سیاسی داریم. نیاز داریم حکومت یک رویکرد انسانی را به زنان ترویج کند. ما شاهد تناقض‌ها، برگشت‌ها و صدمات بسیار سنگینی به آرمان‌های بشری هستیم. برخلاف آن تصویر خوشبینانه، امروز شاهد اتفاقاتی مانند خودکشی دسته‌جمعی زنان از ترس تجاوز در سومالی هستیم، آن هم در قرن بیست‌ویکم و بعد از این تلاش‌ها در چنین وضعیتی قرار داریم.

ما دچار افراط‌گرایی دینی هم هستیم و دوباره به صدها سال پیش برگشتیم که انسان بودن زنان مورد سوال قرار می‌گیرد. واقعیت این است که جامعه بشری با چالش‌های اساسی در دفاع از حقوق انسان‌ها، زنان و کودکان روبه‌رو است. اراده برای تغییر باید در حکومت وجود داشته باشد. ۱۳ سال است این لایحه مدام تغییر می‌کند چون نمی‌خواهند این امتیازات تقسیم شود و یک رابطه انسانی برابر در نهاد خانواده و روابط زن و مرد ایجاد شود.»



نظر شما درباره این مقاله:








نامه‌ی ابوالفضل فاتح موسس ایسنا به پزشکیان
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 9:57

نامه‌ی ابوالفضل فاتح موسس ایسنا به پزشکیان




نظر شما درباره این مقاله:








دستیابی اسرائیل به اسناد کمکهای مالی به حماس
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 9:47

دستیابی اسرائیل به اسناد کمکهای مالی به حماس




نظر شما درباره این مقاله:








قطعنامه تازه علیه برنامه هسته‌ای ایران ارائه شد
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 9:39

قطعنامه تازه علیه برنامه هسته‌ای ایران ارائه شد


منابع دیپلماتیک به خبرگزاری فرانسه گفتند، کشورهای غربی روز چهارشنبه به طور رسمی قطعنامه انتقادی جدیدی از جمهوری اسلامی ایران را در آژانس بین المللی انرژی اتمی پیش از نشست هیات مدیره این آژانس ارائه کردند.

یک منبع دیپلماتیک که خواست نامش فاش نشود به خبرگزاری فرانسه گفت: «متن رسماً پیش از نیمه شب سه‌شنبه ارسال شد» و منبع دیپلماتیک دوم نیز این اطلاعات را تایید کرد.

پیش از این وزیر امور خارجه حکومت ایران نسبت به ارائه قطعنامه جدید هشدار داده و گفته بود که چنین اقدامی «تنها موضوع را پیچیده تر خواهد کرد.» به نوشته خبرگزاری فرانسه قدرت‌های غربی به دنبال آن هستند که جمهوری اسلامی ایران را به دلیل همکاری ضعیف آنها با ناظر هسته‌ای سازمان ملل در مورد برنامه هسته‌ای آن محکوم کنند.

روز گذشته خبرگزاری رویترز گزارش داد که جمهوری اسلامی پیشنهاد داده ذخایر اورانیوم غنی‌شده خود تا سطح ۶۰ درصد را افزایش ندهد، مشروط به این که قدرت‌های غربی نیز از تصویب قطعنامه‌ای علیه جمهوری اسلامی در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی صرفنظر کنند.

براساس گزارش رویترز، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در یکی از دو گزارش محرمانه خود اعلام کرده که جمهوری اسلامی اقدامات مقدماتی برای اجرای این پیشنهاد را آغاز کرده است. اما دیپلمات‌های غربی این پیشنهاد را «تلاشی در آخرین لحظه» برای جلوگیری از محکومیت توصیف و تأکید کرده‌اند که غنی‌سازی ۶۰ درصدی هیچ توجیه غیرنظامی ندارد و جمهوری اسلامی می‌تواند به‌راحتی این روند را از سر بگیرد.

گزارش رویترز همچنین اشاره می‌کند که ذخایر اورانیوم غنی‌شده جمهوری اسلامی تا تاریخ ۲۶ اکتبر به ۱۸۲/۳ کیلوگرم رسیده است، که طبق معیارهای آژانس برای تولید چهار سلاح هسته‌ای کافی است. این در حالی است که جمهوری اسلامی همواره دستیابی به سلاح هسته‌ای را انکار کرده است.

رویترز می‌گوید در گزارش دوم آژانس آمده است که جمهوری اسلامی با بررسی امکان ورود چهار بازرس جدید به کشور موافقت کرده، اما این بازرسان نمی‌توانند از میان افرادی باشند که پیش‌تر از فعالیت در ایران منع شده‌اند.

براساس این گزارش، قطعنامه‌ای که توسط بریتانیا، فرانسه، آلمان و آمریکا ارائه شده، جمهوری اسلامی را به دلیل عدم همکاری کافی با آژانس محکوم می‌کند و از آژانس می‌خواهد گزارشی جامع درباره فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی تهیه کند.

رویترز اضافه کرده است که این قطعنامه به احتمال زیاد تصویب خواهد شد، چراکه تنها روسیه و چین به‌طور سنتی مخالف چنین قطعنامه‌هایی هستند.

رویترز تأکید کرده است که هدف از این قطعنامه، افزایش فشار بر جمهوری اسلامی برای بازگشت به مذاکرات و پذیرش محدودیت‌های جدید بر برنامه هسته‌ای است.

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز سه‌شنبه در نشست خبری اعلام کرد که واشنگتن در هماهنگی کامل با شرکای اروپایی خود، از تلاش‌ها برای پاسخگو کردن ایران بابت عدم همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی حمایت می‌کند.

متیو میلر در پاسخ به پرسش خبرنگار بخش فارسی صدای آمریکا درباره گزارش‌های اخیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و تلاش سه کشور اروپایی برای توبیخ جمهوری اسلامی به دلیل عدم همکاری با این نهاد نظارتی سازمان ملل متحد گفت: «پیش از نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ما کاملاً با شرکای خود در اروپا هماهنگ هستیم و قویاً از تمام تلاش‌ها برای پاسخگو کردن حکومت ایران حمایت می‌کنیم.»

صدای آمریکا



نظر شما درباره این مقاله:








اهمیت گفتمان از «تاج‌زاده تا شاهزاده»
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 8:23

اهمیت گفتمان از «تاج‌زاده تا شاهزاده»


آرش پژوهنده

چرا نظریه راهبردی “گفتمان ملی، از تاج‌زاده تا شاهزاده” مهم است؟

گفتگوی آقایان مهدی نصیری و دکتر زیباکلام یک بار دیگر بحث تقابل یا تعامل طیف‌های متنوع و گوناگون سیاسی از اصلاح‌طلب گرفته تا مشروطه خواه را پیش روی ما قرار داده است. عنوان “از تاج‌زاده تا شاهزاده” به قدری پرسش برانگیز است که عده‌ای را بی‌مهابا به طرد و رد هر گونه امکان تعامل و گفتگو میان دو طیف اصلاح‌طلب و برانداز وامی‌دارد و عده‌ای را بر می‌انگیزاند تا مطالعه و دقت بیشتری در محتوای این گفتمان داشته باشند.

در وهله اول این پرسش به ذهن متبادر می‌شود که چرا عنوان “از تاج‌زاده تا شاهزاده” انتخاب شده است. آیا این انتخاب صرفا از روی قافیه پردازی بوده؟ و یا محتوای در خور اعتنا و قابل توجهی در پس این عنوان لحاظ شده است. در این مورد باید گفت هر چند میان دو کلمه “تاجزاده” و “شاهزاده” تصادفا نوعی شباهت و قرابت لفظی وجود دارد اما در عین حال نوعی موضوعیت محتوایی نیز دیده می‌شود. آقایان تاج‌زاده و شاهزاده هر یک به تنهایی نماینده نوعی گفتمان راهبردی سیاسی هستند که عملا رقیب یکدیگر به حساب می‌آیند.

جناب تاج‌زاده آن چنان که خود بارها گفته است یک اصلاح‌طلب است. وجه مشترک تاج‌زاده با سایر اصلاح‌طلبان در این است که براندازی را نه ممکن می‌داند و نه مفید. او بارها تاکید کرده است که هر چند اعتراضات خیابانی را حق مردم می‌داند اما بر این عقیده است که اعتراضات خیابانی هزینه بسیار دارد و منفعت اندک. و چه بسا پیامدهای زیانبار دیگری همچون احتمال هرج مرج و سوریه‌ای شدن را نیز می‌تواند در بر داشته باشد. تاج‌زاده همچون بسیاری از اصلاح‌طلبان دیگر بر این عقیده است که شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیش رو خود به خود جمهوری اسلامی را در وضعیتی قرار خواهد داد که ناچار به پذیرش اصلاحات خواهد شد. البته در مدار فکری ایشان غیر از “انتظار برای اصلاح”، روشنگری، چانه‌زنی و گفتگو هم می‌تواند نقش مهمی در تغییر اوضاع سیاسی کشور داشته باشد. اما سوال اینجاست که “پس تفاوت تاج‌زاده با سایر اصلاح‌طلبان چیست؟”

تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اصلاح‌طلبان به طور عمده هیچ سخنی از تغییر و اصلاح قانون اساسی بر زبان نمی‌‌آوردند. آنها بر این عقیده بودند که با همین قانون اساسی موجود می‌توان به تفاسیر دموکرات منشانه تری دست یافت که سویه‌های جمهوری خواهی آن قوی‌تر و فربه‌تر باشد. تاج‌زاده در میان اصلاح‌طلبان تقریبا اولین کسی بود که اعلام کرد خود قانون اساسی می‌بایست اصلاح شود. از این رو در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نامزد شد و اعلام کرد که قصد دارد در صورت پیروزی در انتخابات از طرف مردم با شخص رهبر جمهوری اسلامی گفتگو کرده و ایشان را متقاعد نماید که زمان تغییر، اصلاح و بازنگری قانون اساسی فرا رسیده است. در واقع ایشان می‌کوشید که از طریق یک راهکار قانونی، تنها مرجع تصمیم گیرنده برای تغییر قانون اساسی یعنی شخص رهبری را متقاعد نماید که طرح “اصلاحات ساختاری” را بپذیرد. در واقع وی می‌کوشید انتخابات ریاست جمهوری را عملا به یک رفراندوم برای تغییر قانون اساسی مبدل کند. در هر حال هر چه بود جناب تاج‌زاده در انتخابات ریاست جمهوری رد صلاحیت و پس از چندی دستگیر و روانه زندان شد.

هر چند جناب تاج‌زاده تا کنون هیچ توضیحی نداده است که آیا هنوز هم به همان مدل پیشنهادی “اصلاحات ساختاری” پایبند است یا خیر؟ اما چنین به نظر می‌رسد که نزد ایشان همچنان در بر همان پاشنه سابق می‌چرخد. همچنین بر ما معلوم نیست که آیا ایشان هنوز هم به پرهیز از حضور خیابانی مردم معترض باور دارد یا خیر. هر چند آقایان میرحسین موسوی و خاتمی کمی دیرهنگام و مدتی پس از انتخابات ۱۴۰۰ درباره ضرورت تغییر قانون اساسی اظهارنظرهایی کردند اما به نظر می‌رسد پرونده “اصلاحات ساختاری” همچنان روی زمین افتاده و هیچ کس مسئولیت پیگیری و تداوم آن را بر عهده نمی‌‌گیرد. با این حال پروژه “اصلاحات ساختاری” این قابلیت را دارد که بدون تاج‌زاده هم به راه خود ادامه دهد. راهی که دیگر مسیرش از صندوق انتخابات ریاست جمهوری نمی‌‌گذرد بلکه می‌تواند متکی بر روش‌های دیگری از جمله اعتراضات خیابانی باشد.

از طرف دیگر جناب شاهزاده و طرفداران ایشان بر این عقیده هستند که اساسا مدل اصلاحات از هر نوعی که باشد در غالب جمهوری اسلامی جواب نمی‌‌دهد و جز براندازی راه حل دیگری پیش روی ما نیست.

با این تفاسیر این سوال بوجود می‌آید که “با وجود چنین اختلافات عمیقی بین تاج‌زاده و شاهزاده طرح گفتگو چه معنا دارد و چه فوائدی می‌تواند داشته باشد؟”

جناب مهدی نصیری در تعریف نظریه راهبردی “گفتمان ملی، از تاج‌زاده تا شاهزاده” چنین توضیح داده‌اند که “منظور از این طرح فقط گفتگوی دو نفر آدم با نام‌های تاج‌زاده و شاهزاده نیست. بلکه منظور گفتگوی تمامی گروه‌ها و شخصیت‌های فعال سیاسی که به چهار اصل دموکراسی، سکولاریزم، حقوق بشر و تمامیت ارضی ایران باور دارند می‌باشد. البته از آنجایی که سه اصل دموکراسی، حقوق بشر و سکولاریزم ریشه مشترک داشته و لازم و ملزوم یکدیگر هستند نگارنده بر این عقیده است که چهار اصل نام برده توسط جناب نصیری به دو اصل دموکراسی و تمامیت ارضی ایران خلاصه شود. چرا که دموکراسی طبیعتا در دل خود حقوق بشر و سکولاریزم را هم دارد. البته جا دارد که در اینجا به مدل پیشنهادی دکتر عبدالکریم سروش مبنی بر رعایت حداقلی احکام شرعی در چارچوب احکام حکومتی که در واقع مدل بسیار رقیق شده‌ای از حکومت اسلامی است نیز اشاره گذرایی داشته باشیم.

علاوه بر این توضیحات لازم است یک اصل دیگر با عنوان “تعیین سرنوشت کشور بر اساس انتخابات مجلس موسسان قانون اساسی” را نیز به دو اصل فوق اضافه کنیم. بنابر این می‌توان گفت گفتمان ملی “از تاج‌زاده تا شاهزاده” عبارت است از گردهمایی و گفتمان سرنوشت ساز میان تمامی گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی که به سه اصل “دموکراسی، تمامیت ارضی ایران و تعیین مدل حکومت آینده بر اساس مجلس موسسان قانون اساسی” باور دارند.

به‌رغم تمام این تفاسیر شکاف میان آقایان تاج‌زاده و شاهزاده همچنان باقی است و شاید عده‌ای این سوال را مطرح کنند که اساسا طرح گفتگوی شاهزاده و تاج‌زاده چه ضرورتی دارد؟ از نظر اینجانب اصل و محتوای این طرح همان “گفتمان ملی” است. حالا چه با شاهزاده و تاج‌زاده و چه بدون شاهزاده و تاج‌زاده. اما تاکید بر نام این دو نفر خالی از حسن نیست. همانطور که گفته شد تاج‌زاده و شاهزاده از نظر راهبردهای سیاسی نماینده دو قطب رقیب در مقابل یکدیگر هستند. بنابر این در این گفتمان تلاش می‌شود تا در حد امکان گروه‌های سیاسی مختلف و متنوع و بعضا دور از هم که به سه اصل فوق باور دارند شرکت داده شوند.

دوما قرار نیست که آقایان نام برده تا ابد بر سر یک عقیده بمانند. این گفتگو‌ها در پی دست یابی به یک راه حل جامع با توافق حداکثری است. بنابر این هر یک از طرفین ممکن است پس از برگزاری گفتگو‌ها در عقاید و نظرات خود تجدید نظر بکنند.

سوما حداقل حسن چنین گفتمانی این است که همه گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی ضمن بیان عقاید و نظرات خود درباره راهکارهای پیشنهادی دیگران به نقایص و معایب راهکارهای پیشنهادی خود نیز پی می‌برند. مهمتر از آن این که توده‌های مردم و خصوصا اقشار فرهیخته و فعالان سیاسی درک بهتر و شفاف‌تری نسبت به وضعیت سپهر سیاسی کشور ایران به دست می‌آورند.

و در نهایت این که برپایی چنین گفتمانی می‌تواند بیش از پیش تجزیه‌طلبان را در انزوا قرار داده و از کانون توجه برخی اقشار جامعه دور سازد. یادمان باشد که گزینه “تمامیت ارضی ایران”، شعار مطلوب و آرمانی تمامی گروه‌های ایران دوست و میهن‌پرست است. بنابر این گفتمان تجزیه طلبی به طور طبیعی در دل چنین گفتمانی قرار نمی‌‌گیرند. دستیابی به راه حل‌های مشترک و نزدیک تر می‌تواند بازه زمانی و کیفیت انتقال قدرت از ساختار کنونی به ساختار جدید (چه در غالب اصلاح قانون اساسی و چه در غالب براندازی) را تسهیل کرده و فرصت را برای عناصر جدایی خواه و تجزیه طلب به حداقل برساند.

با توجه به قرار گرفتن کشور در وضعیت جنگی و احتمال بروز درگیری‌های گسترده و پر خسارت میان ایران و اسرائیل و همچنین روی کار آمدن ترامپ در آمریکا و همچنین احتمال قریب الوقوع اعمال سیاست تعدیل قیمت حامل‌های سوخت در دولت پزشکیان احتمال بروز مجدد اعتراضات گسترده خیابانی در شهرهای ایران را افزایش یافته است. در چنین شرایطی طبیعتا احتمال رخ دادن هر یک از دو گزینه سرنگونی یا عقب نشینی جمهوری اسلامی نیز تقویت می‌شود. از آنجایی که امروزه هیچ گونه امکانات نظر سنجی برای تعیین عده و عده طرفداران دو نظریه “اصلاحات ساختاری” و “براندازی” وجود ندارد بهتر است پیشاپیش هر دو گروه خود را برای احتمالات پیش رو آماده سازند.

همانگونه که در اعتراضات زن، زندگی و آزادی شاهد بودیم به‌رغم حضور پرشور و فداکارانه بسیاری از مردم در عرصه خیابان بسیاری دیگر از مردم (که به قشر خاکستری موسوم هستند) حاضر به همراهی و همدلی با هم وطنان معترض خود نشدند. این عدم همدلی الزاما ناشی از ترس و بزدلی نیست بلکه می‌تواند حاکی از دغدغه‌ها و نگرانی‌های جدی میهن پرستانه و ترس از بروز هرج و مرج و فروپاشی اجتماعی و سرزمینی باشد.

بنابر این پیگیری دو هدف براندازی و اصلاحات ساختاری در غالب اعتراضات خیابانی به طور همزمان نه تنها امکان‌پذیر است بلکه می‌تواند انگیزه بیشتری برای حضور قشر خاکستری در کناز معترضان خیابانی ایجاد کند. در نهایت این خود مردم هستند که می‌توانند تشخیص بدهد کدام هدف را دنبال بکنند. این خود مردم هستند که می‌توانند تشخیص بدهند اعتراضاتشان را تا مرحله به ثمر نشاندن “اصلاحات ساختاری” پیش ببرند یا تا مرحله “براندازی”.


نظر خوانندگان:


■ آقای پژوهنده عزیز. این ضرورت کاملأ دیده می‌شود که همانطور که نوشته‌اید، در حد امکان، گروه‌های سیاسی مختلف و متنوع شروع به تبادل نظر و گفتگو بکنند. گسترش «فرهنگ مذاکره و گفتگو» در عین حال انگیزه و دلگرمی بیشتری برای حضور قشر خاکستری در بحث‌ها و جزئیات مسائل اجتماعی فراهم می‌کند. اساس و پایه این فرهنگ، عبارت از این است که هر گروهی «موجودیت» گروه‌های فکری دیگر را به رسمیت بشناسد و از فرهنگ «تک‌صدایی» فاصله بگیرد.
با احترام. رضا قنبری. آلمان


■ این تعریف و تقسیم بندی از جبهه مردمی و مخالف جمهوری اسلامی ضرورتا درست نیست، یا دست کم تمامی حقیقت نیست. این تعبیر کلی که گویا همه باید از آن تبعیت کنند “برانداز یا اصلاح‌طلب” است. در حالی که می‌توان تقسیم‌بندی‌های موجه‌تری نیز قائل شد. برای مثال عقایدی که معتقد به “تغییر از بالا” هستند، در مقابل نظراتی که “حضور و کنش مردمی” را رمز رسیدن به ابتدای جاده دمکراسی می‌دانند. گروه اول می‌توانند از درون اصلاح‌طلبان باشند که تغییر نظر سران رژیم را روزنه آزادی مردم ایران می‌دانند و یا افرادی که سرنگونی بوسیله جنگ و بدست امریکا و اسرائیل را راه سعادت مردم میدانند. در طرف دیگر نیروهایی که خود را ملزم به احترام برای عقاید گوناگون می‌کنند و معتقدند که جبهه (تشکیلات) اپوزوسیون باید “اعتراضات مردمی” را بصورت مقاومت منفی و تشکل‌های صنفی سازماندهی کند.
آنها که “اعتراضات مردمی” را مساوی شورش و اغتشاش می‌دانند به مورد سوریه (و شاید لیبی) تکیه می‌کنند. باید گفت که چنین خطری دور از واقعیت نیست. اما با دست بدامان رژیم شدن چیزی از احتمال این خطر کم نمی‌شود. تنها اتحاد اپوزسیون که به صدای مردم تبدیل شود میتواند مانع از فروپاشی اجتماعی گردد.
سپاس از پژوهنده و قنبری گرامی برای تاکید بر ” تبادل نظر و گفتگو و گسترش «فرهنگ مذاکره و گفتگو» ” که سازنده و سودمند است.
با آرزوی سلامتی, پیروز.




نظر شما درباره این مقاله:








ضربه‌ مهلک قطعی‌های برق به زیرساخت‌ ارتباطی
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.11.2024, 8:16

ضربه‌ مهلک قطعی‌های برق به زیرساخت‌ ارتباطی


قطعی‌های نامنظم و بی‌برنامه برق در کشور، ارتباطات مردم را مختل و همچنین با افزایش فرسوده‌سازی تجهیزات مخابراتی، خسارات سنگینی به اپراتورهای ارتباطی کشور تحمیل کرده است و کسی هم پاسخگو نیست!

تجهیزات مخابراتی از جمله ایستگاه‌های پایه (BTS) نقش اساسی در تأمین ارتباطات پایدار شهری و جاده‌ای دارند. این سایت‌ها برای ارایه خدمات ارتباطی یکپارچه و بدون وقفه به جریان متناوب برق وابسته‌اند و به عبارت دیگر در برابر قطعی‌ها و نوسانات برق به‌شدت آسیب‌پذیر هستند.

از طرف دیگر براساس استانداردهای ارتباطی و الزامات حاکمیت ارتباطات کشورمان، اپراتورهای ارتباطی ملزم به استقرار باتری‌های پشتیبان در تمامی سایت‌های خود برای ایجاد پایداری سرویس در شرایط قطعی‌های لحظه‌ای برق هستند؛ اما با این حال همچنان سوال است که چرا در زمان قطعی‌های اخیر برق، سرویس‌دهی ارتباطی نیز مختل یا حتی متوقف می‌شود.

برای پاسخ به این سوال، سوژه را به صورت فنی با فعالان صنعت ارتباطی پیگیری و راهبری کردیم و نهایتا به این نتیجه رسیدیم که «قطعی‌های مکرر برق» نه تنها باعث قطع خدمات می‌شود بلکه به دلیل فشار بر تجهیزات سخت‌افزاری، عمر مفید آنها را نیز کاهش می‌دهد و هزینه‌های سنگینی به اپراتورهای ارتباطی تحمیل می‌کند که در نهایت هیچکس پاسخگو نیست و راه جبران هزینه‌ها نیز پیش‌بینی نشده است.

لذا در این گزارش به بررسی دقیق این مسائل و تأثیرات نامطلوب قطعی‌های نامنظم برق که خسارات چندجانبه‌ای را به صنعت ارتباطات وارد می‌کند، می‌پردازیم.

قطعی‌های مکرر و نوسانات برق، به دلیل ایجاد فشار مضاعف بر تجهیزات پشتیبان انرژی، بیشترین ضربه را به باتری‌های (UPSهای) سایت‌ها و در مرحله بعدی به یونیت که متشکل از تجهیزات مختلف شبکه برای ایجاد فرآیند ارتباطی رادیویی و مدیریت سیگنال‌ها است، وارد می‌کند و مهم‌ترین اثرات مخرب آن به این شرح است:

- کاهش عمر مفید باتری‌ها: همانطور که گفته شد باتری‌های پشتیبان انرژی در BTSها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که در مواقع اضطراری مانند قطع برق کوتاه‌مدت مورد استفاده قرار گیرند و پیگیری‌ها نشان داد که اصولا با هر ۱۰ ساعت شارژ پیوسته آمادگی ۲ ساعت سرویس‌دهی متناوب را دارند. با این حال، نوسانات و قطعی‌های مکرر، باعث می‌شود این باتری‌ها با فرامین متعددی در موعد هر قطعی به مدار فراخوان شوند در حالی که مدت زمان شارژ آنها تکمیل نشده است و عملا چون توان طولانی‌تری برای در مدار ماندن ندارند، این فشار مضاعف، به سرعت عمر مفید آنها را کاهش می‌دهد و منجر به ناکارآمدی آنها پیش از موعد استاندارد زمانی می‌شود.

- افزایش نرخ خرابی تجهیزات سخت‌افزاری و هزینه‌های بالای واردات: همچنین قطعی‌های نامنظم برق به سیستم‌های حساس مدیریت سیگنال سایت‌های مخابراتی که اصطلاحا به مجموعه آنها یونیت گفته می‌شود نیز آسیب جدی می‌زند و باعث فرسودگی زودرس تجهیزات موجود در یونیت‌ها و رکتیفایرها می‌شود. تعمیر یا جایگزینی این تجهیزات (متشکل از ارسال‌کننده و دریافت‌کننده سیگنال‌های رادیویی، مدیریت تخصیص کانال و کنترلر دسترسی، تقویت‌کننده سیگنال‌های رادیویی، آنتن‌های ارتباطی و...) با یونیت دست دوم خارجی به دلیل محدودیت‌های تحریمی، در بعضی مواقع با ۱۰ برابر قیمت واقعی انجام می‌شود که برای اپراتورها بسیار دشوار است.

- کیفیت پایین تولیدات داخلی: در شرایط خاص اقتصادی کشور که متبلور از تحریم‌هاست و وجود قوانینی نظیر ممنوعیت واردات کالاهای دارای مشابه داخلی، باتری‌ها و رکتیفایرهای تولید داخلی در مقایسه با نمونه‌های خارجی، کیفیت نسبتا پایین‌تری دارند و عملا در برابر قطعی‌های مکرر برق مقاوم نیستند و سریعا از سیکل عملکرد پایدار خارج می‌شوند و این نیز محدودیتی دیگر برای خدمات‌دهی یکپارچه شبکه ارتباطی در شرایط وقوع بحران است.

در شرایطی که قطعی‌‌های گسترده برق و عدم ارایه زمانبندی دقیق (جهت مدیریت سایت‌های ارتباطی از سوی اپراتورها) به یکی از چالش‌های اصلی حوزه ارتباطات تبدیل شده و به نظر می‌رسد که ضعف در برنامه‌ریزی و عدم ارایه جدول زمانبندی مشخص قطعی از سوی سازمان‌هایی همچون توانیر، بر این موضوع دامن زده است، پیگیری‌های ما نشان داد «نبود اطلاع‌رسانی دقیق از سوی توانیر در مورد قطعی‌ها، مانع از آن می‌شود که اپراتورها اقدامات پیشگیرانه مناسب مانند بررسی و آماده‌سازی باتری‌های پشتیبان و تأمین دیزل ژنراتور برای نقاط هدف را داشته باشند.»

زمانی که قطعی‌ها به صورت غیرمنتظره و بدون زمانبندی دقیق رخ می‌دهند و تکرار در قطعی‌ها که در تابستان امسال هم شاهد آن بودیم، عمر مفید باتری‌ها را شدیدا می‌کاهد و نرخ خروج از چرخه سرویس‌دهی را می‌افزاید و همین موضوع به عنوان مثال ممکن است در یک روز منجر به خروج ۶۰۰۰ سایت ارتباطی از مدار سرویس‌دهی و چرخه ارتباطات سیار کشور لنگ شود و اعتراضات مردمی را به دنبال داشته باشد.

ضمن اینکه صرف مقوله هر قطعی برق، باعث توقف سیستم کولینگ (خنک‌کننده) سایت‌ها می‌شود و همین فقره منجر به افزایش دمای سایت و ضربه به تجهیزات موجود در یونیت‌ها، رکتیفایرها و حتی باتری‌های یو‌پی‌اس می‌شود.

از آن جهت که در مدار بودن مداوم ایستگاه‌های پایه مخابراتی (BTS) به‌ویژه در مناطق دوردست، صعب‌العبور و جاده‌های مواصلاتی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است و این نقاط غالبا در موقعیت‌هایی قرار دارند که دسترسی به امکانات ارتباطی دیگر به راحتی امکان‌پذیر نیست و تنها راه ارتباطی مردم و مسافران با شبکه، همین سایت‌های مخابراتی هستند؛ عدم پایداری شبکه در این مناطق می‌تواند به قطع ارتباط در زمان‌های حساس منجر شود و دسترسی به خدمات ضروری مانند تماس‌های اورژانسی یا درخواست کمک را مختل کند.

بنابراین تامین برق پایدار و اقدامات مناسب برای حفظ کارکرد BTSها در این مسیرها نه‌تنها یک ضرورت فنی بلکه اقدامی برای تأمین امنیت عمومی به شمار می‌آید؛ از این رو، لازم است که سیاست‌گذاری‌های جدی در زمینه تأمین انرژی پایدار برای این سایت‌های ارتباطی انجام گیرد تا کارکرد مداوم آنها حتی در شرایط سخت و دورافتاده نیز تضمین شود.

روزنامه اعتماد



نظر شما درباره این مقاله:








ایران به آژانس پیشنهاد داده که ذخایر اورانیوم
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 22:24

ایران به آژانس پیشنهاد داده که ذخایر اورانیوم




نظر شما درباره این مقاله:








ایران به قطعنامه برای پایان مجازات اعدام رای منفی داد
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 22:13

ایران به قطعنامه برای پایان مجازات اعدام رای منفی داد




نظر شما درباره این مقاله:








زندان، اعدام، حصر کی تمام می‌شوند؟ / رحیم قمیشی
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 22:09

زندان، اعدام، حصر کی تمام می‌شوند؟ / رحیم قمیشی




نظر شما درباره این مقاله:








حال نامساعد سیامک امینی
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 21:09

حال نامساعد سیامک امینی




نظر شما درباره این مقاله:








پیشنهاد اسرائیل به بشار اسد؛ رفع تحریم‌ها
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 20:41

پیشنهاد اسرائیل به بشار اسد؛ رفع تحریم‌ها




نظر شما درباره این مقاله:








نخستین حمله اوکراین به روسیه با موشک‌های آمریکایی
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 15:46

نخستین حمله اوکراین به روسیه با موشک‌های آمریکایی


اوکراین روز سه‌شنبه ۱۹ نوامبر ۲۰۲۴ از موشک‌های ATACMS آمریکایی برای حمله به خاک روسیه استفاده کرد. این حمله پس از دریافت مجوز جدید از دولت بایدن انجام شد. 

روسیه اعلام کرد که نیروهایش پنج فروند از شش موشک شلیک‌شده به یک تأسیسات نظامی در منطقه بریانسک را سرنگون کرده‌اند. بقایای یکی از این موشک‌ها به تأسیسات برخورد کرده، آتش‌سوزی‌ای ایجاد کرده که به سرعت خاموش شده و هیچ تلفاتی یا خسارتی به بار نیاورده است. 

اوکراین اعلام کرد که یک انبار تسلیحاتی روسیه در حدود ۱۱۰ کیلومتری (۷۰ مایلی) داخل خاک روسیه را هدف قرار داده که این حمله باعث انفجارهای ثانویه شده است. ارتش اوکراین به طور عمومی مشخص نکرد که از چه سلاح‌هایی استفاده کرده، اما یک منبع رسمی اوکراینی و یک مقام آمریکایی بعداً تأیید کردند که از موشک‌های ATACMS استفاده شده است. 

جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده، همین هفته مجوز استفاده اوکراین از موشک‌های ATACMS، که دوربردترین موشک‌های ارائه‌شده توسط واشنگتن هستند، برای حمله به داخل خاک روسیه را صادر کرد. مسکو استفاده احتمالی از این موشک‌ها را تشدید جنگ توصیف کرده و اعلام کرده است که این اقدام واشنگتن را به یک طرف مستقیم در جنگ تبدیل کرده و باعث واکنش متقابل روسیه خواهد شد. 

این حمله در حالی انجام شد که اوکراین هزارمین روز جنگ را پشت سر گذاشت؛ در حالی که نیروهای خسته در خطوط مقدم درگیر هستند، کی‌یف تحت محاصره حملات هوایی قرار دارد، یک‌پنجم از خاک اوکراین در دست مسکو است و نگرانی‌هایی درباره آینده حمایت‌های غربی با نزدیک شدن دونالد ترامپ به کاخ سفید وجود دارد. 

کارشناسان نظامی معتقدند که استفاده از موشک‌های آمریکایی برای حمله به مناطقی در عمق خاک روسیه، می‌تواند به اوکراین کمک کند که بخش کوچکی از خاک روسیه که در اختیار دارد را به عنوان ابزار چانه‌زنی حفظ کند، اما احتمالاً تأثیر تعیین‌کننده‌ای بر مسیر جنگ ۳۳ ماهه نخواهد داشت. 

مسکو اعلام کرده است که استفاده از این نوع تسلیحات بدون حمایت عملیاتی مستقیم از سوی ایالات متحده ممکن نیست و بنابراین استفاده از این تسلیحات، واشنگتن را به مشارکت‌کننده مستقیم در جنگ تبدیل می‌کند. 

روز سه‌شنبه، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، دکترین جدید هسته‌ای را امضا کرد که ظاهراً هشداری به واشنگتن است. این دکترین آستانه استفاده از سلاح‌های اتمی توسط روسیه را کاهش داده و شامل پاسخ به حملاتی می‌شود که تمامیت ارضی این کشور را تهدید کند. 

واشنگتن اعلام کرد که این به‌روزرسانی دکترین هسته‌ای تعجب‌آور نیست و آن را به عنوان «ادامه همان اظهارات غیرمسئولانه روسیه» توصیف کرد. 

نوسانات در بازارها

گزارش‌ها درباره حمله اوکراین باعث نوساناتی در بازارها شد، به طوری که شاخص‌های سهام در اروپا کاهش یافتند و دارایی‌های امن افزایش قیمت پیدا کردند. 

ترامپ از میزان کمک‌های ایالات متحده به کی‌یف انتقاد کرده و گفته است که جنگ را به سرعت پایان خواهد داد، بدون اینکه مشخص کند چگونه. هر دو طرف به نظر می‌رسد انتظار دارند که بازگشت او به قدرت در دو ماه آینده همراه با فشار برای مذاکرات صلح باشد که از اوایل جنگ تاکنون برگزار نشده است. 

طرف‌های درگیر در هفته‌های اخیر تلاش خود را برای تشدید تنش افزایش داده‌اند تا موقعیت قوی‌تری در هرگونه مذاکرات به دست آورند. ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، گفته است که کی‌یف باید تمام تلاش خود را انجام دهد تا جنگ سال آینده از طریق دیپلماتیک پایان یابد. 

او روز سه‌شنبه در سخنرانی خود در پارلمان به مناسبت هزارمین روز جنگ گفت: «در این مرحله از جنگ، تصمیم گرفته می‌شود که چه کسی پیروز خواهد شد. آیا ما بر دشمن پیروز خواهیم شد یا دشمن بر ما اوکراینی‌ها… و اروپایی‌ها. و بر همه کسانی در جهان که می‌خواهند آزاد زندگی کنند و تحت سلطه یک دیکتاتور نباشند.» 

مراسم یادبود با شمع برای اواخر روز سه‌شنبه برنامه‌ریزی شده بود. 

هزاران شهروند اوکراینی کشته شده‌اند، بیش از شش میلیون نفر به عنوان پناهنده در خارج زندگی می‌کنند، و جمعیت این کشور از زمان صدور فرمان حمله توسط پوتین از راه زمین، دریا و هوا که بزرگ‌ترین درگیری اروپا پس از جنگ جهانی دوم را آغاز کرد، یک‌چهارم کاهش یافته است. 

تلفات نظامی بسیار سنگین بوده است، هرچند آمار این تلفات به شدت مخفی نگه داشته می‌شود. برآوردهای عمومی غربی که بر اساس گزارش‌های اطلاعاتی استوار هستند، نشان می‌دهند که صدها هزار نفر در هر دو طرف زخمی یا کشته شده‌اند. 

الکساندر سیریسکی، فرمانده ارشد اوکراین، در تلگرام نوشت: «در سنگرهای یخ‌زده منطقه دونتسک و در استپ‌های سوزان منطقه خرسون، زیر آتش خمپاره، موشک‌های کاتیوشا و ضدهوایی، ما برای حق زندگی می‌جنگیم.» 

این جنگ در هر گوشه‌ای از اوکراین خانواده‌ها را داغدار کرده است. مراسم خاکسپاری نظامیان در شهرها و روستاهای دورافتاده امری عادی شده است و مردم از شب‌های بی‌خوابی ناشی از صدای آژیرها و نگرانی خسته شده‌اند. 

در سال اول پس از تهاجم، نیروهای اوکراینی توانستند نیروهای روسی را از اطراف کی‌یف عقب برانند و بخش‌هایی از اراضی را با موفقیت‌های نظامی غافلگیرکننده در برابر دشمنی بزرگ‌تر و بهتر مجهز، بازپس گیرند. 

اما از آن زمان تاکنون، دو طرف درگیر جنگ سنگری فرسایشی شده‌اند که شهرهای شرقی اوکراین را به خاک تبدیل کرده است. نیروهای روسیه همچنان یک‌پنجم اوکراین را در اشغال دارند و در یک سال گذشته به طور پیوسته پیشروی کرده‌اند. 

کی‌یف اکنون امیدوار است که از نوار کوچکی از خاک در منطقه کورسک روسیه که در ماه اوت طی اولین حمله بزرگ خود به خاک روسیه تصرف کرده، به عنوان اهرم استفاده کند. اوکراین می‌گوید روسیه ۵۰ هزار نیرو در این منطقه مستقر کرده تا آن را بازپس بگیرد. 

در حرکتی که در غرب به عنوان تشدید تنش محکوم شده، روسیه اکنون ۱۱ هزار سرباز کره شمالی را مستقر کرده که به گفته کی‌یف، برخی از آن‌ها در کورسک با نیروهای اوکراینی درگیر شده‌اند. زلنسکی گفته است که پیونگ‌یانگ ممکن است ۱۰۰ هزار سرباز بفرستد. 

از سوی دیگر، روسیه همچنان به پیشروی روستا به روستا در شرق اوکراین ادامه می‌دهد و روز سه‌شنبه اعلام کرد که یک منطقه دیگر را تصرف کرده است. 

با آغاز زمستان، مسکو روز یکشنبه حملات هوایی خود را به سیستم برق‌رسانی آسیب‌دیده اوکراین از سر گرفت و ۱۲۰ موشک و ۹۰ پهپاد را در بزرگ‌ترین حمله از ماه اوت شلیک کرد. 

به طور عمومی، هیچ نشانه‌ای از کاهش اختلافات میان مواضع مذاکراتی دو طرف دیده نمی‌شود. کی‌یف مدت‌ها است که خواستار عقب‌نشینی کامل روسیه از تمام مناطق اشغال‌شده و تضمین‌های امنیتی غرب به اندازه معاهده دفاع متقابل ناتو برای جلوگیری از حملات آتی روسیه بوده است. 

کرملین می‌گوید اوکراین باید تمام جاه‌طلبی‌های خود برای پیوستن به ناتو را کنار بگذارد و تمامی نیروهایش را از استان‌هایی که روسیه از زمان تهاجم خود مدعی الحاق آن‌ها شده است، خارج کند. 


خبرگزاری رویترز از کی‌یف



نظر شما درباره این مقاله:








موافقت حزب‌الله با طرح آمریکا برای آتش‌بس
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 12:21

موافقت حزب‌الله با طرح آمریکا برای آتش‌بس


موافقت حزب‌الله با طرح آمریکا برای آتش‌بس با اسرائیل

حزب‌الله لبنان، گروه مورد حمایت ایران، موافقت خود را با طرح پیشنهادی آمریکا برای آتش‌بس بین این گروه و اسرائیل اعلام کرد؛ در همین حال گزارش شده است که آموس هاکستین، نماینده ویژه ایالات متحده در امور خاورمیانه، رهسپار بیروت می‌شود.

علی حسن خلیل، دستیار نبیه بری رئیس پارلمان لبنان، شامگاه دوشنبه ۲۸ آبان به رویترز گفت پاسخ کتبی دولت این کشور روز دوشنبه به سفیر آمریکا در بیروت تحویل داده شد.

ساعاتی پیش از آن نیز نجیب میقاتی، نخست وزیر لبنان، در مصاحبه با تلویزیون «العربی» گفت پاسخ این کشور به پیش‌نویس آتش‌بس مثبت است و فقط برخی «موارد مبهم» باید در گفت‌وگوی رو در رو با نماینده ویژه آمریکا شفاف شوند.

هر دو مقام لبنانی گفته‌اند که نماینده ویژه دولت آمریکا «به زودی» به بیروت سفر می‌کند.

اسرائیل هنوز واکنشی به این خبر نشان نداده است.

طرح پیشنهادی آتش‌بس را پنجشنبه گذشته لیزا جانسون، سفیر ایالات متحده در بیروت، در اختیار نبیه بری، رئیس مجلس لبنان، گذاشت و پس از آن گزارش شد که لبنان در حال بررسی این طرح است.

در همین حال روزنامه نیویورک تایمز گزارش داده است پیامی که علی لاریجانی روز جمعه از طرف رهبر جمهوری اسلامی برای حزب‌الله برده حاوی موافقت او با طرح آتش‌بس بر اساس قطعنامه ۱۷۰۱ است.

مقام‌های ایران به این گزارش واکنشی نشان نداده‌اند و علی لاریجانی نیز در سفر به بیروت گفته بود به دنبال «بر هم زدن» طرح آتش‌بس نیست و «برای حل مسائل» به آنجا رفته است.

ساعاتی پیش از انتشار گزارش‌ها درباره پاسخ مثبت لبنان به طرح آتش‌بس، نخست وزیر اسرائیل گفته بود حملات این کشور علیه حزب‌الله «حتی در صورت حصول توافق آتش‌بس در لبنان» ادامه خواهد یافت.

بنیامین نتانیاهو در پارلمان اسرائیل گفت: هیچ مدرکی مبنی بر اینکه حزب‌الله به آتش‌بس احترام می گذارد وجود ندارد و «ما ناچاریم امنیت خود را در شمال [اسرائیل] تضمین کنیم».

جزئیاتی از طرح پیشنهادی آمریکا به طور رسمی اعلام نشده اما رسانه‌ها به نقل از منابع مختلف گزارش داده‌اند که این طرح شامل آتش‌بس ۶۰ روزه است که طی آن نیروهای ارتش لبنان در مرز با اسرائیل مستقر می‌شوند.

بر اساس قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل، تنها گروه‌های مسلح در جنوب رودخانه لیتانی باید ارتش لبنان و نیروهای حافظ صلح سازمان ملل باشند.

این قطعنامه به جنگ ۳۴ روزه ارتش اسرائیل و حزب‌الله در سال ۲۰۰۶ پایان داد اما به گفته اسرائیل، حزب‌الله بندهای مهم این قطعنامه را که مربوط به عدم حضور شبه‌نظامیان مسلح در جنوب لبنان، از خط رودخانه لیتانی تا مرز اسرائیل است، رعایت نکرد.

حزب‌الله، گروه مورد حمایت ایران، حملات راکتی و پهپادی خود به اسرائیل را از یک روز پس از حمله هفتم اکتبر آغاز کرد.

درگیری‌های اسرائیل و حزب‌الله لبنان تا اواخر شهریور عمدتا به تبادل آتش در مناطق مرزی دو کشور محدود بود اما اسرائیل از ۲۷ شهریور عملیات برای ضربه زدن به حزب‌الله را با انفجار پیجرها گسترش داد و سپس نیروهای زمینی خود را وارد جنوب لبنان کرد.

رادیو فردا



نظر شما درباره این مقاله:








اروپا و ایران؛ چرایی تشدید تقابل؟ / صابر گل‌عنبری
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 12:08

اروپا و ایران؛ چرایی تشدید تقابل؟ / صابر گل‌عنبری


تقابل اروپا و ایران رو به فزونی و وارد فازی کم‌سابقه شده است. تحریم‌های اخیر اروپا از هواپیمایی تا کشتیرانی و همچنین تلاش برای تصویب قطعنامه‌ای در شورای حکام و اقدامات دیگر نشان از عزم اروپا برای بالا بردن سطح این تقابل به شکل جدی است.

طرح پیش‌نویس قطعنامه در شورای حکام علیه برنامه هسته‌ای ایران منعکس‌کننده همین عزم و اراده اروپایی‌هاست. چنین قطعنامه‌ای در صورت تصویب سفر گروسی به ایران را کان لم یکن و روند فعال‌سازی اسنپ بک را تسریع خواهد کرد.

به نظر می‌رسد که تهران با این سفر و بالا بردن سطح دیدارها با گروسی تلاش داشت که مانع تصویب این قطعنامه شود و تنش را کنترل کند. از این رو، هم گویا موافقت نهایی با تفاهماتی که با مدیر کل آژانس در سفرش مطرح شد، به سرنوشت نشست فردای شورای حکام منوط شده و قبل از آن چیزی رسانه‌ای نشد.

اما پرسش کانونی درباره علت یا علل این دور تند اروپا علیه ایران است. عوامل زیادی مطرح می‌شود که مهم‌ترین آن‌ها دریافت اروپایی‌ها از نقش ایران در جنگ اوکراین به عنوان جنگی حیاتی برای امنیت و آینده این قاره است.

واقعیت این است که همه این عوامل تاثیرگذار و مهم است؛ اما به نظر نگارنده نباید این رفتار اروپا صرفا در تصویری اروپایی ایرانی در قاب روابط و تنش‌های دوجانبه دیده شود.

این رویکرد اروپا را می‌توان تصمیمی غربی و نه صرفا اروپایی برای افزایش تقابل دیرینه غرب و جمهوری اسلامی ایران دانست. به نظر می‌رسد که مجموعه غرب در  یک سال اخیر به دلایل مختلف از انباشت تنش تاریخی گرفته تا جنگ اوکراین، جنگ‌های اخیر اسرائیل و تنش‌ها در منطقه و غیره به این برآورد و جمع‌بندی رسیده است که باید دستکم در تاکتیک‌های خود علیه تهران بازنگری کند و سیاست جدیدی را در پیش بگیرد و در این راستا هم می‌خواهند از همه ظرفیت‌های موجود برای «فشار حداکثری» از جمله ظرفیت پرونده هسته‌ای استفاده کنند.

در یک کلام می‌توان گفت که رویکرد جدید اروپا خروجی تصمیم هماهنگ «غرب سنتی» (با شمول آمریکای بایدن و اروپا با همکاری اسرائیل) است و بعید نیست در آینده هم اروپا چنان تند شود که چه بسا خود ترامپ نیز انگشت به دهان بماند و تعجب کند.

اما بازگشت ترامپ نیز می‌تواند به تلاقی رویکرد جدید «غرب سنتی» و «غرب ترامپی» علیه ایران کمک کند.

تلگرام نویسنده
@Sgolanbari



نظر شما درباره این مقاله:








اروپا و ایران؛ چرایی تشدید تقابل؟ / صابر گل‌عنبری
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 12:03

اروپا و ایران؛ چرایی تشدید تقابل؟ / صابر گل‌عنبری




نظر شما درباره این مقاله:








دو بسیجی دیگر در سیستان‌ و‌ بلوچستان کشته شدند
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 11:57

دو بسیجی دیگر در سیستان‌ و‌ بلوچستان کشته شدند




نظر شما درباره این مقاله:








نگرانی آلمان و فنلاند در پی قطع‌ِ «مشکوکِ» دو کابل‌
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 11:35

نگرانی آلمان و فنلاند در پی قطع‌ِ «مشکوکِ» دو کابل‌




نظر شما درباره این مقاله:








معلوم نیست کی نوبت زندگی کم‌دغدغه ایرانیان
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 10:52

معلوم نیست کی نوبت زندگی کم‌دغدغه ایرانیان




نظر شما درباره این مقاله:








سن سکته قلبی در ایران به ۳۵سال رسید
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 10:49

سن سکته قلبی در ایران به ۳۵سال رسید


دبیر اجرایی هشتمین کنگره بین‌المللی نارسایی قلب ایران گفت: «مصرف سیگار و قلیان به خصوص در سنین پایین باعث افزایش ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی شده و تعجب می کنیم که فرد ۳۵ ساله دچار سکته قلبی شده است .»

به گزارش ایرنا، وحید اسلامی روز سه شنبه در یک نشست خبری که در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی برگزار شد، افزود: سالانه ۱۶۰ هزار مرگ قلبی و عروقی در ایران اتفاق می افتاد و از هر پنج نفر، یک نفر به دلیل سکته قلبی جان خود را از دست می‌دهد.

وی با بیان اینکه مرگ و میر بیماری های قلبی دغدغه مهم در جامعه است، هشدار داد: مصرف سیگار و قلیان به خصوص در سنین پایین باعث افزایش ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی شده و تعجب می کنیم که فرد ۳۵ ساله دچار سکته قلبی شده است .

دبیر اجرایی هشتمین کنگره بین‌المللی نارسایی قلب ایران تاکید کرد: خود مراقبتی از جمله اقداماتی است که در پیشگیری از ابتلای افراد به بیماری های قلب و عروق و کاهش عوارض آن تاثیر بسزایی دارد و افزایش تمایل به تحرک بدنی در کاهش کم تحرکی جامعه می تواند موثر باشد.

اسلامی تاکید کرد: فاکتورهای قابل کنترل و غیرقابل کنترل زیادی در بروز و شیوع بیماری‌های قلبی نقش دارند و برخی فاکتورهای محیطی همچون آلودگی هوا، ژنتیک و استرس محیطی غیرقابل کنترل است.

وی با بیان اینکه تاخیر در مراجعه به پزشک هنگام ایجاد علایم درد قلبی، باعث سکته قلبی می شود ، تاکید کرد: اگر هر فردی احساس درد در قفسه سینه داشت سریعا به پزشک مراجعه کند.

۴۰ درصد دانش آموزان اضافه وزن دارند

به گفته اسلامی، در سنین مدرسه حدود ۴۰ درصد دانش آموزان اضافه وزن دارند و این زنگ خطری برای ابتلا به بیماری قلبی و عروقی است و متاسفانه از ورزش غافل هستند.

این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی هشدار داد که باید به این موضوع مهم توجه شود و کاهش سن ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی خطرناک است.

موفقیت ایران در پیوند قلب

عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز در این نشست با اشاره موفقیت ایران در درمان و پیوند بیماری قلب گفت: از سلول های بنیادی نیز پزشکان ما برای درمان بیماری های قلبی و عروقی استفاده می کنند.

بابک شریف کاشانی افزود: فرد مبتلا به نارسایی قلب علایمی همچون نفس تنگی، خستگی، ورم پا و افزایش مایع در اطراف قلب و ریه را تجربه می کند و خطر این بیماری در صورت تاخیر در درمان با سرطان ها برابری می کند.

وی اظهارداشت: آگاهی عمومی در مورد بیماری نارسایی قلب ناکافی است و اغلب مبتلایان به این بیماری درمان خود را با جدیت دنبال نمی کنند، به همین منظور قصد داریم در «هشتمین کنگره بین المللی نارسایی قلب ایران» با تاکید بر مواردی همچون سبک صحیح زندگی، ضرورت پرهیز از سیگار و نیز کنترل قند، چربی و فشار خون به آگاهی رسانی در این حوزه پرداخته و به مردم یادآوری کنیم که در صورت مشاهده علایم نارسایی قلبی به موقع به پزشک مراجعه کنند.

استفاده از پمپ مصنوعی

وی ادامه داد: دستگاه هایی برای درمان بیماری قلبی وجود دارد بطوری که استفاده پمپ مصنوعی باعث می شود بیماران را کمتر در لیست انتظار پیوند قلب نگه داریم .

شریف کاشانی افزود: پمپ مصنوعی برای درمان بیماری قلبی استفاده می شود و اکنون این دستاورد در کشور مورد استفاده قرار می گیرد و باعث افزایش طول عمر بیمار می شود.

هشتمین کنگره بین المللی نارسایی قلب ایران هفت تا ۹ آذر در مرکز همایش های بین المللی دانشگاه شهید بهشتی با امتیاز بازآموزی برگزار می شود.

همزمان با برپایی هشتمین کنگره بین المللی نارسایی قلب ایران نمایشگاه جانبی تجهیزات پزشکی برپا خواهد شد که در آن دستگاه های تشخیصی و درمانی مانند اکوکاردیوگرافی، آنژیوگرافی و غیره مطابق با تکنولوژی های روز دنیا عرضه می شود. همچنین شرکت های دارویی جدیدترین داروهای درمانی نارسایی قلب را به متخصصان این رشته معرفی خواهند کرد.



نظر شما درباره این مقاله:








پس از برق، نوبت به قطعی برنامه‌ریزی‌شده گاز می‌رسد؟
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 10:10

پس از برق، نوبت به قطعی برنامه‌ریزی‌شده گاز می‌رسد؟




نظر شما درباره این مقاله:








مسمومیت با مونوکسید کربن در ایران
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 10:05

مسمومیت با مونوکسید کربن در ایران




نظر شما درباره این مقاله:








واردات از ترکمنستان و روسیه؛ نمایش
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 10:03

واردات از ترکمنستان و روسیه؛ نمایش




نظر شما درباره این مقاله:








تهران، بهشت دزدان / آمار بالای سرقت خودرو
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 7:56

تهران، بهشت دزدان / آمار بالای سرقت خودرو


زهرا جعفرزاده / روزنامه هم‌میهن

جدیدترین گزارش منتشرشده از سرقت خودرو در تهران نشان می‌دهد، شهر تهران با ۱۳ هزار و ۸۷۷ مورد، خراسان رضوی با ۷ هزار و ۱۳۷ مورد، استان اصفهان با ۶ هزار و ۷۱۲ مورد، غرب استان تهران با ۶ هزار و ۲۱۵ مورد، استان البرز با ۴ هزار و ۶۰۵ مورد و استان آذربایجان شرقی با ۴ هزار و ۱۷ مورد، به‌ترتیب بیشترین موارد سرقت خودرو در کشور را دارند. شهر تهران در دزدیده شدن خودروهایش صدرنشین است و پژو و پراید با سهم ۸۹ درصدی، بیشتر از سایر خودروها دزدیده می‌شوند. این آمار را پلیس براساس داده‌های سال ۱۴۰۲ اعلام کرده است.

روز گذشته یکی از کسب‌وکارها در حوزه فناوری، نشستی برگزار کرد تا پس از پنج سال هم از تولید محصولش که یک ردیاب خودروست، توضیح دهد و هم آماری از میزان سرقت خودروها در کشور و تاثیر استفاده از ردیاب‌های خودرو برای جلوگیری از سرقت ارائه دهد. این تولیدکننده، برای ارزیابی دیدگاه مردم درباره امنیت خودروها در برابر سرقت، با همکاری یک آژانس تحقیقات افکار عمومی با مشارکت ۵۰۰ نفر از کاربران این ردیاب، همچنین سایر افراد صورت گرفت که نتایج قابل توجهی داشت.

براساس نتایج این نظرسنجی، ۶۸ درصد افراد بیش از گذشته نگران سرقت خودرو هستند. در این میان زنان بیش از مردان احساس می‌کنند که در پنج سال گذشته میزان سرقت وسایل نقلیه در کشور بالا رفته است؛ ۷۶ درصد زنان در برابر ۶۸ درصد مردان شرکت‌کننده در این نظرسنجی.

آمار بالای سرقت خودرو در غرب تهران

یوسف دوست‌حسینی، مدیر این کسب‌وکار و متخصص حوزه فناوری و اطلاعات، جزئیاتی از آمار جمع‌‌آوری شده با همکاری فراجا را اعلام کرد.

براساس اطلاعات ارائه‌شده از سوی پلیس فراجا، شهر تهران صدرنشین تعداد سرقت خودرو در کشور است، تعداد سرقت‌های گزارش شده در پلیس آگاهی غرب استان تهران، به تنهایی بیشتر از بسیاری از استان‌های کشور است. بعد از شهر تهران، استان‌های خراسان رضوی و اصفهان، هم‌زمان با جمعیت بالاتری که نسبت به دیگر استان‌ها دارند، در صدر این فهرست قرار گرفته‌اند.

پرسرقت‌ترین مناطق سرفرماندهی‌های فراجا برای سرقت خودرو در سال ۱۴۰۲ به این ترتیب است: شهر تهران ۱۳ هزار و ۸۷۷ مورد، خراسان رضوی ۷ هزار و ۱۳۷ مورد، استان اصفهان ۶ هزار و ۷۱۲ مورد، غرب استان تهران ۶ هزار و ۲۱۵ مورد، استان البرز ۴ هزار و ۶۰۵ مورد و استان آذربایجان  شرقی ۴ هزار و ۱۷ مورد.

سهم ۸۹ درصدی پراید و پژو

در سال ۱۴۰۲، میزان ثبت سرقت عددی معادل ۷۶ هزار و ۷۰۰ خودرو در کشور بود، یعنی ۸۶/۳ سرقت خودرو به‌ازای هر ۱۰۰ هزار نفر از جمعیت. ۴۴ درصد از کل سرقت‌های خودرو در تهران ثبت شده که معادل عددی بیش از ۱۸ هزار و ۶۰۶ مورد بوده است. ۸۹ درصد از کل سرقت‌های خودرو در ایران، در سال ۱۴۰۲ مربوط به پراید و انواع پژو بوده. آمارهای پلیس نشان می‌دهد خودروهای مدل سال ۸۹ به پایین، بالاترین آمار سرقت را در کشور دارند. تحریک قفل مرکزی، استفاده از سیم مفتولی، کج کردن در، شکستن شیشه و توپی‌زنی از پرتکرارترین روش‌های سرقت خودرو است.

سرقت با سوئیچ روشن، ایجاد تصادف ساختگی، سرقت تحت پوشش مامور، سرقت تحت پوشش خریدار و حمل با جرثقیل، از دیگر روش‌های پرتکرار سرقت خودروست. تجهیز به ردیاب جی‌پی‌اس، تجهیز خودرو به سوئیچ مخفی، استفاده از ابزار ضدسرقت مثل قفل فرمان و پدال، آژیر، دزدگیر، همچنین استفاده از فناوری روز برای ساخت کلید و سوئیچ، توصیه پلیس برای پیشگیری از سرقت است.

مطالعاتی که از سوی این تولیدکننده انجام شده نشان می‌دهد که آمار سرقت خودرو در ایران حتی از کشورهای اروپایی‌ پایین‌تر است، اما همین میزان سرقت، باتوجه به دارایی بودن خودرو، اثرات روانی و اجتماعی بسیاری برای افراد و خانواده‌های مالباخته دارد. در عین حال استفاده از ردیاب‌های خودرو کمک زیادی به کاهش سرقت و افزایش آمار کشفیات کرده است.

یک خودرو، معادل حداقل ۳ سال حقوق

آنطور که برآورد شده، حدود ۴۰۰ میلیون تومان، قیمت ارزان‌ترین خودروی سواری صفر کیلومتر در ایران است، مقایسه این عدد با حداقل حقوق پایه در قانون کار نشان می‌دهد با درآمد ماهانه ۱۱ میلیون تومان، ارزان‌ترین خودروی صفر کیلومتر می‌تواند به اندازه ۳۶ ماه کارکرد یک نفر ارزش داشته باشد، یعنی با سرقت خودرو، سرمایه سه سال کار کردن یک فرد از دست می‌رود.

در شرایطی که بازار خودرو مثل بازار طلا و ارز تبدیل به یک بازار مالی شده و قیمت آن هر روز بالاتر می‌رود، نمی‌توان انتظار داشت که درآمد سه سال کار کردن، منتهی به خرید یک خودرو شود. به همین دلیل گفته می‌شود که خودرو شخصی قبل از اینکه یک کالای مصرفی باشد، تبدیل به یک کالای سرمایه‌ای شده است.

آمار به دست آمده از عملکرد اداره‌های پلیس آگاهی در کشور و جمع‌بندی آماری وقوع و کشف بیانگر این است که در سال ۱۴۰۲ از ۱۰۰ درصد خودروهای موجود در کشور، ۰/۲۶ درصد انواع خودروها مورد سرقت قرار گرفته‌اند که ۸۶/۲ درصد از این سرقت‌ها منجر به کشف شده، درحالی‌که در مقایسه با مدت مشابه سال ۱۴۰۱، با کاهش ۹/۱ درصدی سرقت و افزایش ۴/۱ درصدی کشف مواجه است.

بنابر اطلاعاتی که پلیس اعلام کرده، کمترین ایمنی خودرو مربوط به خودروهای پراید و انواع پژو با تولید سال‌های قبل از ۸۹ است. در حال حاضر بیشتر خودروهای مدل بالای ۱۴۰۱ تولید داخل، همچنین خودروهای مونتاژی وارداتی، از ایمنی قابل قبول‌تری در برابر سرقت برخوردارند. بر این اساس خودروهای مدل ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۳ حدود ۲۵ درصد از کل سرقت‌ها و خودروهای قبل از سال ۱۳۹۲، ۷۵ درصد از سرقت‌ها را به خود اختصاص داده‌اند. خودروهای مدل هر یک از سال‌های بین ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۳ یک تا دو درصد کل سرقت‌های سال ۱۴۰۲ را به خود اختصاص داده‌اند. این گزارش نشان می‌دهد که بیشترین خودروهای سرقتی، تولیدشده سال ۸۴ بوده‌اند.

تهران چه وضعیتی دارد؟ بنا بر این گزارش، آمار سرقت خودرو در شهر تهران در سال ۱۴۰۲ به این صورت است: ۱۸ هزار و ۶۰۶ خودروی سرقت‌شده، سهم ۲۴ درصدی سرقت خودرو در تهران نسبت به کل کشور، ۱۵/۴ درصد کاهش سرقت خودرو در تهران. تعداد خودروهایی هم که در این سال کشف شده، ۱۳ هزار و ۲۷۹ دستگاه و کشف آن هم ۱۷ درصد است.

براساس گزارش پلیس، در سال ۱۴۰۲، ۷۶ هزار و ۷۰۰ خودرو به سرقت رفته‌اند. براساس اعلام فراجا، در پایان سال ۱۴۰۲، ۲۹ میلیون و ۵۰۰ هزار دستگاه خودرو در ایران دارای پلاک فعال بوده‌اند. در این میان آمار کشف خودروهای سرقتی در ایران در سال ۱۴۰۲ هم، ۶۶ هزار و ۱۰۰ دستگاه بوده است.

افزایش سرقت، باور ۷۳ درصد از جمعیت

در سال ۱۴۰۲ به میزان ۱۴۳ هزار و ۵۷۶ بار در سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی درباره سرقت خودرو صحبت شده است. در ماه‌های پایانی سال ۱۴۰۲ نسبت به ماه‌های ابتدایی، محتواهای مرتبط با سرقت خودرو در شبکه‌های اجتماعی، رشد چند برابری پیدا کرده است. این مسئله نشان‌‌دهنده بالا رفتن حساسیت عمومی و توجه به معضل سرقت است. بررسی‌ها نشان می‌دهد، ۷۳ درصد از جمعیت کشور معتقدند در پنج سال گذشته، آمار سرقت وسایل نقلیه افزایش یافته است.

احساس ناامنی در شهرهای بزرگ بیشتر از شهرهای کوچک و روستاهاست. ۶۹ درصد از مالکان خودروهای زیر دو میلیارد تومان و ۴۷ درصد مالکان خودروهای بالای دو میلیارد تومان معتقدند که در پنج سال گذشته، آمار سرقت وسایل نقلیه صعودی بوده است. تلقی ساکنان شهرهای بزرگ از میزان سرقت خودرو در سال‌های اخیر با تلقی ساکنان روستاها تفاوت قابل توجهی دارد.

درحالی‌که ۷۰ درصد از ساکنان شهرهای بزرگ معتقدند که میزان سرقت در پنج سال گذشته رشد کرده در شهرهای کوچک، بیشتر افراد  ـ ۶۴ درصد ـ معتقدند میزان سرقت در این سال‌ها تغییر نکرده یا حتی کمتر شده است. از طرفی بیشتر پاسخ‌دهندگان ـ ۴۵ درصد ـ اظهار کرده‌اند که احساس می‌‌کنند سرقت خودرو در پنج سال گذشته کاهش یافته و تقریباً نصف میزان شهرنشین‌ها ـ ۳۶ درصد ـ اظهار کرده‌اند که تعداد سرقت خودرو و موتور بالا رفته است.

احساس ناامنی در جوانان

نتایج این نظرسنجی همچنین نشان می‌دهد، ادراک امنیت برای سالمندان بیشتر از جوانان است، درحالی‌که ۷۷ درصد جوانان ۱۸ تا ۲۴ ساله معتقدند، میزان سرقت خودرو در کشور طی پنج سال گذشته افزایش یافته، این نسبت با افزایش سن، کمتر شده و درنهایت ۵۰ درصد از افراد بالای ۶۵ سال چنین تلقی‌ای از تغییرات روند سرقت خودرو در کشور دارند. همچنین درحالی‌که ۶۸ درصد شرکت‌کنندگان در نظرسنجی کل کشور، تلقی‌شان از روند سرقت خودرو در سال‌های گذشته صعودی است، در استان‌های بزرگ این نسبت بسیار بالاتر است و بعضاً به ۸۱ درصد ـ آذربایجان شرقی ـ می‌رسد. به‌طور دقیق‌تر ۷۸ درصد از تهرانی‌های شرکت‌کننده در نظرسنجی، معتقدند که میزان سرقت در کشور طی سال‌های گذشته افزایش یافته است.

نیوزیلند در صدر جهان

در بخشی از این گزارش به آمار جهانی سرقت خودرو و وضعیت ایران اشاره شده است. از میان کشورهای جهان، نیوزیلند با نرخ سرقت یک هزار و ۱۷۲ مورد به‌ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت، بیشترین آمار سرقت خودرو را در دنیا دارد، این نرخ معمولاً برای کشورهای مورد بررسی، حدود ۱۰۰ مورد به‌ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است. بعد از نیوزیلند، اروگوئه، ایتالیا، ایالات‌متحده آمریکا و یونان به چشم می‌خورند.

بعد از آنها هم به‌ترتیب سوئد، استرالیا، انگلستان، هلند، شیلی، مکزیک، فلاند، پرتغال، سوئیس و کلمبیا قرار دارد و بعد از کلمبیا، ایران دیده می‌شود. در تمام کشورهای دنیا، سارقان دنبال خودروهای قدیمی‌تر می‌روند. پژوهشی که در سال ۲۰۲۰ از سوی اف‌بی‌آی انجام شد، نشان داد بیشترین خودروهای سرقتی این کشور، مربوط به مدل‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ است.

فورد پیکاپ، شورلت پیکاپ و هوندا سیویک، بیشترین تعداد سرقت‌های خودرو را در آمریکا به خود اختصاص دادند. در بین خودروهایی که مدل‌های جدیدترشان بیشتر سرقت می‌شوند، نام نیسان آلتیما و تویوتا کرولا به چشم می‌خورد. کشور کانادا هم در سال ۲۰۲۳ نرخ سرقت ۲۸۶ مورد به‌ازای هر ۱۰۰ هزار نفر را تجربه کرده که این عدد بیش از چهار برابر میانگین جهانی است، روند تغییرات نرخ سرقت در کانادا از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۲ عموماً نزولی بوده که دلیل آن، استفاده از تکنولوژی در خودروها و ابزارهای پیشگیری از سرقت بوده است.

در سال‌های اخیر اما این روند متوقف و اخیراً صعودی شده است، به‌طوری‌که در سال ۲۰۲۳ نرخ سرقت در کانادا پنج درصد نسبت به سال ۲۰۲۲ رشد کرده است.  گزارش‌های جدید از سرقت خودرو در ایتالیا با ۵۹ میلیون نفر جمعیت هم نشان می‌دهد که در سال ۲۰۲۳ این کشور ۱۳۲ هزار مورد سرقت خودرو داشته است. این آمار نشان می‌دهد که نرخ سرقت خودرو در این کشور، معادل ۲۲۱ مورد به‌ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است، میزان سرقت در این کشور نسبت به سال ۲۰۲۲، حکایت از رشد ۷ درصدی دارد. سه مدل فیات، یعنی فیات پاندا، فیات ۵۰۰ و فیات پانتو، بالاترین سهم را در سرقت‌ها دارند. ۸۰ درصد سرقت خودرو در ایتالیا، مربوط به شهرهای کامپانیا، لاتزیو، پوگلیا، سیسیل و لامباردی است.

سرقت بالای مگان ۴ و کلیو ۴ در فرانسه

آمار سرقت خودرو در فرانسه هم نشان‌‌دهنده رشد ۱۹ درصدی در دو سال گذشته دارد. دو مدل خودرو مگان ۴ و کلیو ۴، از شرکت رنو، بیشترین تعداد سرقت خودرو را در فرانسه داشته‌اند. براساس این گزارش، بیش از ۷۰ هزار خودرو در این کشور طی سال ۲۰۲۳ سرقت شده که در مقایسه با سال ۲۰۲۱ رشد ۱۹ درصدی را نشان می‌دهد. بعد از رنو، انواع مدل‌های پژو، به‌طور خاص پژو ۲۰۰۸ و انواع مدل‌های تویوتا در رتبه‌های بعدی بالاترین آمار سرقت در فرانسه قرار گرفته‌اند.

پلیس انگلستان هم در سال ۲۰۲۳ از سرقت ۶۴ هزار خودرو در این کشور خبر داده است که این آمار پنج درصد بالاتر از آمار ارائه‌شده در سال ۲۰۲۲ است. سه برند؛ لکسوز، لندرور و جگوار بیشترین آمار سرقت خودرو در انگلستان را دارند. سرقت خودرو در اسپانیا هم قابل توجه است. ۳۱ هزار خودرو در سال ۲۰۲۳ در این کشور دزدیده شده‌اند، این عدد نسبت به آمار سال قبل از آن، ۱۷ درصد بالا رفته است، بنز، بی‌ام‌و و تویوتا بیشترین آمار سرقت خودرو در بین برندها را دارد.

آلمان هم مانند دیگر کشورهای اروپایی با رشد آمار سرقت خودرو در سال ۲۰۲۳ مواجه شده است. پلیس این کشور می‌گوید در این سال نزدیک به ۳۰ هزار خودرو دزدیده شده که نسبت به سال گذشته ۱۷/۵ درصد افزایش یافته است. جیپ گرند چروکی، کیا استینگر و رنج روور، بالاترین آمار سرقت خودرو در آلمان در بین مدل‌های مختلف را به خود اختصاص داده‌اند.

نرخ سرقت خودرو در این کشورها حداقل ۲۲۰ مورد به‌ازای هر ۱۰۰ هزا نفر است. دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد، آخرین‌بار در سال ۲۰۱۸ گزارش رسمی درباره سرقت خودرو در سطح جهان منتشر کرد. براساس این گزارش، میانگین نرخ سرقت خودرو در دنیا، معادل ۸۵/۳ به‌ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است. مقایسه این عدد با گزارش‌های پلیس ایران نشان می‌دهد که میزان سرقت در ایران تا حد زیادی به میانگین جهانی نزدیک است. در ایران ۸۶/۳  مورد نسبت خودروهای سرقتی به‌ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است و میانگین جهانی ۸۵/۳ نسبت سرقت خودرو به‌ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است.

چرا خودروهای قدیمی؟

علی فتوت احمدی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه صنعتی شریف و مدیرعامل شرکت تولیدکننده در این نشست به مسئله ادراک جامعه از امنیت اشاره کرد. به گفته او، با اینکه آمار سرقت در ایران نزدیک به متوسط جهانی است اما مردم احساس ناامنی روانی دارند. یوسف دوست‌حسینی هم به‌عنوان متخصص حوزه فناوری و اطلاعات و مدیر این کسب‌وکار توضیح داد که بررسی‌ها نشان می‌دهد، احساس امنیت به سن افراد هم بستگی دارد: «در این بررسی مشخص شد که هرچقدر به قشر جوان نزدیکتر می‌شویم، نگرانی آنها نسبت به سرقت بالاتر می‌رود. درحالی‌که افراد میانسال دغدغه کمتری نسبت به این موضوع دارند.»

او در ادامه  به سوالات خبرنگاران پاسخ داد و درباره اینکه چرا سارقان بیش از همه خودروهای قدیمی را سرقت می‌کنند، توضیح داد: «ضریب امنیتی خودروهای قدیمی کم است، به همین دلیل هم سارقان به سمت این خودروها می‌روند. البته نکته جالب اینجا بود که از طریق نصب همین ردیاب‌ها، ما با همکاری پلیس توانستیم به انبار موتورسیکلت‌های مسروقه برسیم.

یعنی این دستگاه‌ها در این زمینه هم می‌توانند کمک‌کننده باشند.» مدیران این شرکت، تاکید کردند که هدف آنها معرفی محصول نیست، بلکه در تلاشند تا نرخ آگاهی استفاده از این دستگاه‌ها را بالا ببرند تا ضریب امنیت خودروها بیشتر شود: «قیمت این محصول نیم‌درصد ارزش دارایی یک خودروست و با نصب آن می‌توان امنیت دارایی را به بیش از ۸۰ درصد رساند.»

خبرنگاری پرسید که حریم شخصی کاربران چطور تامین می‌شود؟ آن هم در شرایطی که با نصب این دستگاه، به‌راحتی می‌توان موقعیت قرار گرفتن خودرو را به دست آورد. دوست‌حسینی در این‌باره توضیح داد: «تمام داده‌های کاربران به‌صورت رمز‌نگاری شده و بدون نام وارد شده است، بنابراین نمی‌توان متوجه شد که این موقعیت مربوط به چه کسی است. ما ذیل قوانین کشور، حریم خصوصی کاربران را رعایت کرده‌ایم و این جزو تعهدات ما به کاربران است.»

براساس اعلام او، بررسی‌ها نشان می‌دهد که ارزش وسایل نقلیه شخصی در کشور بیش از ۱۰ هزار همت برآورد شده است. البته این عددها به‌دلیل شرایط تورم مضمن در کشور، تقریباً جایگزین پذیری‌اش تضعیف شده و تبدیل به یک دارایی شده است. یعنی از یک دارایی مصرفی تبدیل به یک دارایی سرمایه‌ای شده است. ردیاب جی‌پی‌اس یکی از موثرترین راهکارها برای پیشگیری از سرقت خودروست: «بررسی‌ها نشان می‌دهد که در ایران تنها دو درصد از مردم برای ایمنی وسایل نقلیه‌شان از این تجهیزات استفاده می‌کنند، درحالی‌که در کشورهای توسعه‌یافته این عدد ۲۰ درصد است.»

به گفته او، بنا بر آنچه در گزارش‌های پلیس آمده، سارقان از روش‌های کلاسیک سرقت استفاده می‌کنند، بنابراین استفاده از فناوری برای جلوگیری از سرقت و افزایش امنیت خودروها با استفاده از این فناوری، می‌تواند نقش زیادی در تامین امنیت آنها دارد.

دوست‌حسینی در ادامه با نگاهی به وضعیت سرقت در کشورهای جهان هم گفت: «آنچه در کشورهای مختلف دیده می‌شود این است که شهرها و کلان‌شهرها بالاترین میزان سرقت را به خود اختصاص داده‌اند، در آمریکا هم مانند ایران، بیشتر از همه خودروهای قدیمی برای سارقان جذاب‌تر است و خودروهای جدید نرخ سرقت پایین‌تری دارند.» به گفته او، در قاره اروپا، پنج کشور بررسی شده که پرچمدار سرقت‌ها در این پنج کشور، ایتالیا با نزدیک به ۲۲۰ سرقت در هر ۱۰۰ هزار نفر در سال ۲۰۲۳ بوده است.



نظر شما درباره این مقاله:








پرستاری و طبابت با اعمال شاقه
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 19.11.2024, 7:30

پرستاری و طبابت با اعمال شاقه


بنفشه سام‌گیس / اعتماد

روایت «اعتماد» از پرستاران و پزشکانی که بر اثر حملات مراجعان مراکز درمانی مجروح می‌شوند

پزشکی قانونی رای داده و رییس اداره معاینات پزشکی قانونی شهرستان بویراحمد، در ۸ خط، با ادبیاتی اداری، خطاب به کلانتری یاسوج نوشته که ضربات چاقو به گردن «امین خواهانی‌پور» علاوه بر جراحات متعدد و از جمله پارگی عروق و اعصاب گردن، باعث فلج تارهای صوتی، اختلال در حرف زدن و تولید صدا، کاهش ظرفیت تنفسی و درجاتی از اختلال در بلع شده است. امین خواهانی‌پور، پرستار بیمارستان جلیل یاسوج بود و بامداد ۱۱ آذر پارسال و در ساعت کار در اورژانس بیمارستان، یک مرد غریبه از پشت سر به او حمله کرد و به گردنش چاقو زد. امین ۲۰ روز در بیمارستان بستری بود؛ ۱۲ روز در بخش مراقبت‌های ویژه و ۸ روز در بخش داخلی و جراحی. اوایل بهمن پارسال، با پیامک به سوالاتم جواب داد.

«.... تقریبا ساعت ۳ نیمه شب، فردی که اصلا نه بیمار بود و نه همراه بیمار، وارد بیمارستان شده و کنار استیشن پرستاری بود و من از کنار ایشان رد شدم و بدون هیچ حرف و صحبت و جر و بحثی، از پشت سر با چاقو به من حمله کرد و به گردنم ضربه وارد کرد. فرصت دفاع از خود و فرار نداشتم. بعد از چند ثانیه متوجه شدم که چاقو خوردم. فورا به اتاق CPR و بعد به اتاق عمل منتقل شدم. تا زمانی که بیهوشم کردن، هوشیار بودم.... ضربه چاقو، ورید ژوگولار و عصب واگ رو قطع کرد و شریان کاروتید دچار خراشیدگی سطحی شد (ورید ژوگولار، دو سیاهرگ بسیار مهم در هر دو طرف گردن است، عصب واگ، طولانی‌ترین عصب مغزی که در بلع غذا، صحبت کردن، فعالیت‌های پاراسمپاتیک و گوارش نقش دارد، شریان کاروتید مسیر خون‌رسانی به نواحی پیشین مغز است) ضارب، باز هم می‌خواسته به کادر درمان چاقو بزنه که توسط بقیه همراهان دستگیر میشه و خودش رو به تشنج می‌زنه و توسط نیروی انتظامی دستگیر میشه .... هیچ خصومتی نبود. نیروی انتظامی ازش تست مواد گرفت و منفی بود... در بازجویی اولیه میگه که اصلا به بیمارستان مراجعه نکرده، وقتی فیلم صحنه حمله رو بهش نشون دادن، گفت بر اثر مصرف مواد بوده ... فعلا نمی‌تونم صحبت کنم و دست چپم بی‌حسه .... ضارب فعلا در بازداشته...»

آقای خواهانی پور، پیامکش را با این جمله‌ها تمام کرد: «متاسفانه در بیمارستان ما، حراست و نگهبان خیلی ضعیف عمل می‌کنن چون تعداد همراهان خیلی زیاده و حراست، اجازه برخورد با درگیری‌ها رو نداره. یک هفته بعد از حمله به من، یکی از دیگر از پرستاران همین بیمارستان، چنان از همراه بیمار کتک خورد که شبکیه چشمش پاره شد و مجبور شدن چشمش رو جراحی کنن. شنیدم که بعد از این حوادث، یگان امداد در بیمارستان مستقر شده ... امنیت جانی نداریم ....»

حالا بیش از ۱۱ ماه از حادثه چاقو خوردن امین گذشته و ضارب با قید وثیقه ازاد شده. خانواده امین وکیل گرفته‌اند و منتظر دریافت دیه‌اند. امین هنوز نمی‌تواند حرف بزند. برادرش می‌گوید صدای حرف زدن امین به حدی ضعیف است که تقریبا شنیده نمی‌شود و ۱۱ ماه است که امین، حرف‌هایش را یا روی کاغذ یا روی صفحه پیامک گوشی تلفن همراه می‌نویسد. آخرین تشخیص پزشک معالج این بوده که ممکن است به زودی، همان مقدار اندک از تارهای صوتی که سالم مانده‌اند هم از بین بروند مگر اینکه، تزریق ژل‌های ترمیمی به تارهای صوتی. اثری نجات‌بخش داشته باشد. نزدیک یک سال است که امین، از جیب خانواده می‌خورد چون بعد از حادثه، خانه‌نشین شده. تیرماه امسال، طرح خدمت امین در بیمارستان جلیل یاسوج تمام شد و ظاهرا ناتوانی از تکلم، دلیل ناگفته‌ای بود که مسوولان بیمارستان را برای همکاری با این پرستار ۳۵ ساله بی‌رغبت کرد. برادرش می‌گوید امین برای انجام خدمات پرستاری هیچ مشکلی ندارد ولی تا امروز و با وجود چند مکاتبه با دانشگاه علوم پزشکی یاسوج و وزارت بهداشت، درخواست اشتغال مجدد امین به عنوان پرستار قراردادی به نتیجه نرسیده و آخرین جوابی که خانواده امین از مسوولان شنیده‌اند این بوده که: «اشتغال برادرتان به عنوان پرستار قراردادی، غیرقانونی است و ما هم کار غیرقانونی انجام نمی‌دهیم.»

آنچه به سر «امین خواهانی‌پور» آمد، بخشی از حملات فیزیکی و کلامی و روانی همراهان بیماران و مراجعان مراکز درمانی سراسرکشور به پرستاران و پزشکان و نیروهای اورژانس ۱۱۵ و بهیاران است. درحالی که جامعه پرستاری و پزشکی معتقدند این حملات و تهاجم برخی همراهان بیماران به پرستاران و پزشکان، تا یک دهه قبل بی‌سابقه بوده و هر اعتراضی، صرفا با یک مشاجره کلامی و با وساطت اطرافیان، تمام و حل می‌شده، امروز می‌شود با فرضی نزدیک به یقین گفت که کمتر پرستار و پزشکی پیدا هست که ظرف ۱۰ سال اخیر و در دوره فعالیت حرفه‌ای‌اش در مراکز درمانی دولتی، از ضرب شست فیزیکی و کلامی مراجعان بی‌نصیب مانده باشد. تجربه زنان پرستار و پزشک و بهیار از این حملات، ازجنس فحش شنیدن و هل داده شدن و زخم خوردن و چنگ زده شدن از هم جنس و تهدید به قتل و تهدید به تجاوز بوده و هست اما بعضی ازمردان درمانگر، تجربه‌های ملموس‌تر و آسیب زننده‌تری دارند؛ مشت توی صورت‌شان زده شده، مونیتور و طبقه فلزی به سرشان کوبیده شده، تیزی چاقو، صفحه میزشان را دریده، دست و پای‌شان را شکسته‌اند، گلوله سینه شان را شکافته، مرده‌اند...

خانم میم، پزشک متخصص بیماری‌های زنان در یکی از بیمارستان‌های هرمزگان است. خانم میم، پارسال بعد از جراحی یک مادر باردار ۲۸ ساله، توسط همراهان بیمار تهدید به قتل شد و از همراهان بیمار کتک خورد به این دلیل که در زمان جراحی این زن باردار، برای متوقف کردن خونریزی غیر قابل کنترل ناشی از سقط و برای نجات جان مادر، ناچار شد رحم بیمار را خارج کند.

«وقتی این زن به بیمارستان منتقل شد، با نتایج سونوگرافی متوجه شدیم که بارداری غیر طبیعی داره و سقط کرده و باید کورتاژ بشه. در زمان آماده‌سازی برای بستری پیش از جراحی، بیمار به دلیل بارداری خارج از رحم و چسبندگی جفت به خونریزی افتاد. شدت خونریزی در حدی بود که به صورت اورژانسی به اتاق عمل اعزام شد و حتی فرصتی برای کسب رضایت همسر نداشتیم. بیمار به حدی بدحال بود که در زمان آماده‌سازی برای جراحی، برای یک لحظه تمام علائم حیاتی‌اش هم قطع شد. با پزشک مقیم دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان تماس گرفتم و تایید کرد که برای متوقف شدن خونریزی، رحم بیمار رو خارج کنم. این تصمیم، تنها راه نجات زن بود اگرچه می‌دونستم در بعضی مناطق هرمزگان، زن بدون رحم، مایه ننگ خانواده است. ولی این زن یک فرزند ۵ ساله هم داشت و من در اون لحظه به عنوان تنها متخصص زنان این بیمارستان، باید بین یک مادر باردار مرده ولی دارای رحم یا یک مادر بدون رحم ولی زنده در کنار بچه ۵‌سا‌له‌اش، انتخاب می‌کردم. جراحی انجام شد و مادر، از مرگ نجات پیدا کرد ولی خبری که به خانواده و همراهان بیمار رسیده بود، باعث شد به سمت اتاق عمل هجوم بیارن چون اصلا نمی‌تونستن استدلال من رو برای این جراحی بپذیرن. قبل از حمله به اتاق عمل، پرونده بیمار رو پاره کرده بودن و نگهبان و خدمه بیمارستان رو کتک زده بودن و به تمام پزشکان و پرستاران بیمارستان فحش داده بودن. مدیریت بیمارستان با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و پلیس، چند مامور به بیمارستان فرستاد ولی شرایط به حدی غیرقابل کنترل بود که فرمانده انتظامی شهرستان به بیمارستان اومد تا درگیری رو متوقف کنه. خانواده و همراهان بیمار که حدود ۵۰ نفر بودن، به فرمانده انتظامی گفتن می‌خوان با جراح صحبت کنن. من با همراهی فرمانده انتظامی و رییس بیمارستان، به سالن بخش زایمان رفتم و در حالی که دو مامور انتظامی به عنوان محافظ کنار من ایستاده بودن، برای چند خانم که خودشون رو مادر و خواهر و دوستان بیمار معرفی کردن، شرایط رو توضیح دادم. در حال توضیح وضعیت و علت این جراحی بودم که یکی از این خانم‌ها به من حمله کرد و با دو تا دستش من رو به دیوار کوبید و با فحاشی، تهدید به قتل کرد و مرتب داد می‌زد که زنده‌ات نمی‌ذاریم، زنده ات نمی‌ذاریم. نیروی انتظامی، بالاخره خانواده رو از محیط بیمارستان اخراج کرد و تا صبح در محوطه بیمارستان حضور داشت تا مبادا درگیری جدیدی اتفاق بیفته.»

آقای سین، پزشک متخصص داخلی در یکی از بیمارستان‌های استان اردبیل است. آقای سین، پارسال دو بار توسط بیمارانش تهدید به قتل شد چون حاضر نبود بدون نسخه به این بیماران قرص آرامبخش و مرفین بدهد.

«بار اول، تابستون پارسال بود. ساعت ۴ صبح، کشیک اورژانس بیمارستان بودم که مردی به اتاق مطب اومد و گفت پذیرش و تریاژ نشده ولی بدحاله و براش قرص آرامبخش بنویسم. گفتم اول باید پذیرش بشه و در صورت تشخیص پرستار تریاژ، قرص آرامبخش می‌نویسم. هنوز جمله من به انتها نرسیده بود که چاقویی از جیبش درآورد و گفت پزشک قبل از تو، همین کار رو کرده و تو هم باید بنویسی. چاقو رو باز کرد. چاقو رو روی میز کوبید و گفت حالا بنویس، حالا اون چیزی که من می‌خوام رو بنویس. من الان ۴۰۰ تا کلونازپام خوردم و روی هوام. مردن من با مردن تو برای من فرقی نمی‌کنه دکتر. بنویس هر چی می‌خوام. قرص رو نوشتم و نسخه رو گرفت و رفت. به محض اینکه از اتاقم خارج شد، یکی از پرستارا که چاقوی فرورفته توی میز رو دیده بود به حراست بیمارستان اطلاع داد. من هم از اتاقم به پاویون رفتم. این مرد یک ربع بعد به اورژانس برگشته بود و دنبال من می‌گشت. حراست به پلیس ۱۱۰ تلفن زد و مامور انتظامی اومد و از صفحه میز و جای چاقو عکس گرفت و عکس به شکایت من ضمیمه شد ولی چون اون روز، جمعه بود، نمی‌تونستیم عکس رو به دادگاه برسونیم. این مرد صبح جمعه بازداشت شد و بعد از ظهر جمعه به دلیل فقدان ادله کافی با حکم قاضی کشیک آزاد شد. عصر شنبه دوباره به اورژانس اومد و به پزشک کشیک اورژانس گفت که براش قرص آرامبخش بنویسه. به محض ورودش به بیمارستان، به دادستان شهر تلفن زدیم و بابت آزاد شدنش شکایت کردیم و دادستان دستور بازداشت داد و گفت که قاضی کشیک مقصر بوده و صبح یکشنبه، نیروی انتظامی عکس و پرونده رو به دفتر دادستان فرستاد و این آقا، به ۸ ماه حبس محکوم شد... بار دوم چند ماه بعد اتفاق افتاد. باز هم ساعت ۴ صبح، کشیک اورژانس بودم که مردی اومد و قمه ۵۰ سانتی روی میزم گذاشت و گفت برام مرفین بنویس برم تزریق کنم. این مرد هم پذیرش نشده بود. با تجربه بار اول، می‌دونستم که نباید مخالفت کنم. گفتم برو اتاق تزریقات تا من پرونده تشکیل بدم. این مرد که یا از خماری حرف من رو نشنید یا حوصله انتظار نداشت، روی میزم کوبید و سطل زباله رو از کنار اتاق برداشت و به دیوار کوبید و با فحاشی، شیشه‌های الکل رو شکست. حراست بیمارستان به نیروی انتظامی خبر داد و پلیس اومد و مرد رو از اورژانس بیرون کرد. مرد، بعد از ۱۰ دقیقه به اورژانس برگشت و به من گفت آقای دکتر، تعهد دادم ولی بیرون از اورژانس منتظرتم.»

آقای سین می‌گوید که در بیمارستان‌های استان اردبیل، پزشک چاقو خورده، زیاد پیدا می‌شود و درباره وضعیت دو نفر از دوستانش تعریف می‌کند؛ آقای ب و آقای ح که پزشک متخصص در بیمارستان‌های استان‌هایی دیگرند. پارسال، همراه یک بیمار با مشت توی چشم آقای ب زد و آقای ح، طوری از همراه یک بیمار کتک خورد که پوست سرش شکافت و جای شکافتگی را بخیه زدند. جرم اقای ح این بود که در هنگام تخلیه سرم بیمار، کنار بیمار نبود و بیمار دیگری در تخت کناری را معاینه می‌کرد ....

آقای سین که از ۵ سال قبل در اورژانس بیمارستان مشغول به کار است، حرف‌هایش را با این جمله‌ها تمام می‌کند: «بیمارستان‌هادر ایران در مواردی کادر درمان با مشکلات امنیتی مواجه‌اند.نگهبان و نیروی انتظامات هم، در زمان درگیری همراهان بیماران با پرستاران و پزشکان، هیچ کاری از دستشون برنمیاد چون اجازه برخورد با همراهان بیمار رو ندارن و مسلح هم نیستن و اجازه حمل سلاح هم ندارن و اگر مداخله فیزیکی در درگیری داشته باشن، همراه بیمار می‌تونه ازشون شکایت کنه و ازشون دیه بگیره. در بیمارستان‌های دولتی ما، تکریم کادر درمان بی‌معناست در حالی که وقتی حرمت پرستار وپزشک با حملات فیزیکی و کلامی همراهان بیماران از بین میره، کادر درمان هیچ انگیزه‌ای برای جان فشانی نداره. من البته فقط چند مورد از این حملات رو برای شما تعریف کردم وگرنه فحاشی و کتک و شبه حمله و تهدید به قتل و تهدید به تصادف ساختگی و... بعضی وقت‌ها اتفاق می‌افته. آیا واقعا باید شکم پرستار و پزشک با ضربه چاقوی همراه بیمار دریده بشه تا به فکر تامین امنیت کادر درمان بیفتیم ؟ بسیاری از دوستان من، دیگه انگیزه‌ای برای کار در بیمارستان دولتی ندارن چون به وضوح شاهدن که با وجود ممنوعیت و جرم بودن حمل سلاح سرد، در برخی از استان‌های محروم کشور، بعضی مردان که وارد بیمارستان دولتی میشن، یک چاقو هم توی جیبشون دارن. من در استان‌های جنوبی ایران هم کار کردم. در این استان‌ها گاهی درگیری‌ها، مسلحانه است و بنابراین مجروح یک درگیری مسلحانه، در معیت ده‌ها مرد مسلح به سلاح گرم به بیمارستان دولتی منتقل میشه و در این بیمارستان‌ها، پرستار و پزشک به محض کوچک‌ترین خطا با اسلحه و سلاح گرم تهدید میشن. انگار تنها وظیفه پرستار و پزشک در بیمارستان دولتی این بوده که روی صندلی بنشینن تا همراه بیمار بیاد توی صورتشون مشت بکوبه یا بهشون چاقو بزنه یا بهشون فحش بده. من هر روز که از خونه به سمت بیمارستان میام، همسر و مادر و پدرم نگرانن که آیا زنده و سالم به خونه برمی‌گردم یا نه؟»

خانم الف، پزشک عمومی در یکی از درمانگاه‌های نوار مرزی جنوب ایران است. خانم الف چند ماه قبل به دلیل حمله فیزیکی همراه یک بیمار، زخمی شد و به دادگاه شکایت کرد و منتظر دریافت دیه بابت جراحات ناشی از این حمله است. خانم الف می‌گوید که درمانگاه محل خدمتش، با اینکه جمعیت زیادی را در این تکه از نوار مرزی پوشش می‌دهد، فقط یک مامور حراست دارد که این مامور، همزمان، سرایدار و عضو شورای شهر هم هست و البته در کنار همه این وظایف، باید به زندگی خانوادگی‌اش هم رسیدگی کند.

«صبح زمستون پارسال، چون درمانگاه خالی بود به پانسیون رفتم. فاصله پانسیون تا درمانگاه، کمتر از سه دقیقه است. نزدیک ظهر از درمانگاه با من تماس گرفتن و گفتن یک بیمار با درد شکم اومده. کمتر از سه دقیقه طول کشید تا به درمانگاه برگشتم و البته در اون لحظه اثری هم از مامور حراست درمانگاه ندیدم. همراه بیمار به محض اینکه من رو دید، شروع کرد به فحاشی با کلمات بسیار رکیک و گفت فلان فلان شده، با کدوم فلان شده‌ای حرف می‌زنی که نمیای بیمار من رو ویزیت کنی؟ من سکوت کردم و مشغول معاینه بیمار شدم. بیمار، سرماخورده و دچار اسهال و درد شکم بود ولی همراه بیمار اصرار داشت که مشکل از آپاندیسیته در حالی که هیچ علامتی از آپاندیسیت نبود. مامور حراست بعد از نیم ساعت به درمانگاه اومد و وقتی فریادهای همراه بیمار رو شنید، مرد رو از درمانگاه بیرون کرد. سه روز بعد از این اتفاق، همین مرد به درمانگاه اومد و با فحاشی و اعتراض به پزشک کشیک گفت چرا درمانگاه در ساعات صبح پزشک مقیم و کشیک نداره و کلید درمانگاه رو با تهدید از پرستار گرفت و درِ درمانگاه رو به روی همکار پزشکم قفل کرد و اطراف درمانگاه گازوییل ریخت و می‌خواست درمانگاه روآتیش بزنه که پلیس سر رسیده بود و مرد، با یک تعهد آزاد شد در حالی که ۱۷ پرونده قضایی داشت و در یکی از پرونده‌ها به قتل متهم شده بود. سه ماه قبل از این درگیری کلامی، بیمار به دلیل تموم شدن موجودی واکسن، به من حمله کرد و چنان به دستم چنگ انداخت که پزشکی قانونی برای زخم منجر به خونریزی شدید، دیه تعیین کرد و دادگاه حکم داد که بیمار باید ۵ میلیون تومن به من دیه بده.»

این درمانگاه، با اینکه تنها مرکز درمانی در این تکه از نوار مرزی جنوب است، دندانپزشک ندارد و خانم الف می‌گوید چند ماه قبل، این درمانگاه دندانپزشک هم داشت ولی یک بیمار ناراضی از کیفیت خدمات دندانپزشکی، دندانپزشک را در مطبش حبس و او را تهدید به تجاوز گروهی کرده و بعد از این تهدید دندانپزشک از درمانگاه فرار کرده است...

آقای واو، پزشک متخصص داخلی در یکی از بیمارستان‌های خیریه دولتی شیراز است؛ بیمارستانی که مرکز پیوند عضو برای کل نوار جنوبی کشور است و طبق دستور مدیریت بیمارستان، هیچ بیمار غیرپیوندی، غیر از سطوح اول و دوم تریاژ (بیماران بدحال و درآستانه قطع علائم حیاتی) نباید در اورژانس این بیمارستان بستری شوند. آقای واو تجربه کوبیده شدن طبقه فلزی پرونده‌های پزشکی بر سرش توسط یک بیمار را برایم تعریف می‌کند.

«زمستون پارسال، کشیک اورژانس بودم که آقایی به همراه داماد و پسرش به اورژانس اومد. بیمار ریوی بود و دستگاه اکسیژن ساز به همراه داشت. درخواست بستری داد و گفتم ما مرکز پیوند عضو هستیم و از هر مراجع تنفسی باید اسکن ریه بگیریم تا در صورت لزوم اجازه بستری بدیم. به پزشک مقیم بیمارستان اطلاع دادم و ایشون گفت اگر بیمار، علائم حیاتی پایدار داره، نیاز به بستری نیست. با اسکن ریه معلوم شد که ایشون مبتلا به کروناست. همون روز، سه جوون پیوند عضو و دچار آبسه ریوی در اتاق ایزوله بستری کرده بودیم و تخت ایزوله خالی هم نداشتیم و اورژانس هم بسیار شلوغ بود. به این آقا گفتم شما به بیمارستان دیگری مراجعه کنین چون تخت ایزوله نداریم علاوه بر اینکه شما اصلا نیاز به بستری ندارین. شروع به تهدید و فحاشی کرد و گفت که فردا شیشه‌های بیمارستان رو خرد می‌کنم و بعد از شکایت به سوپروایزر، از اورژانس بیرون رفت. همون لحظه، یک بیمار ایست قلبی به اورژانس آوردن که باید به اتاق احیا اعزام می‌شد و من به مطبم برگشتم که پرونده این بیمار رو بنویسم. این آقا دوباره به اتاق من اومد. چند بار با مشت روی میز کوبید و این‌بار، اعتراضاتش رو با فحش‌های رکیک ناموسی تکرار کرد و من هم در سکوت مشغول نوشتن پرونده بودم. در همین لحظه، طبقه فلزی مخصوص پرونده رو از روی میزم برداشت و توی سرم کوبید. طوری دچار شوک شدم که تا مدتی به نوشتنم ادامه دادم. صدای فحاشی بیمار به گوش بقیه کادر درمان رسید و بیمار رو از بیمارستان اخراج کردن ولی چند دقیقه بعد از این اتفاق، دچار تهوع و سردرد بسیار شدیدی شدم که احتمال به خونریزی مغزی دادم ولی نتایج اسکن طبیعی بود.»

آقای واو می‌گوید که در ماه‌های اخیر موارد زیادی از حملات همراهان بیماران به کادر درمان این بیمارستان را شاهد بوده و از کتک خوردن یکی از نگهبانان بیمارستان تعریف می‌کند که بر اثر شدت حمله همراه بیمار، تارهای صوتی‌اش پاره شد و بخیه خورد ...

آقای صاد، نیروی اورژانس ۱۱۵ در استان اصفهان است. آقای صاد، اوایل امسال بر اثر حملات خانواده بیمار به ‌شدت مصدوم شد و اعتراضش بابت بی‌توجهی دولت به تهدیدهای جانی علیه کادر درمان را به فضای رسانه‌های تصویری کشاند. در یکی از این ویدیوها، آقای صاد در مورد آنچه به دلیل اشتباه خانواده بیمار به سرش آمد تعریف می‌کند.

«خانواده بیمار، آدرس رو به اشتباه اعلام کرده بودن. وقتی به محل حادثه رسیدیم، هنوز از ماشین پیاده نشده بودم که یک نفر به من حمله کرد و با مشت توی صورتم و چشمم کوبید که شیشه‌های عینکم شکست و پیراهنم رو پاره کرد و من رو از آمبولانس بیرون کشید. در همین لحظه، مچ پام بین کلاچ و ترمز گیر کرد و مچ پام پیچ خورد که در اون لحظه فقط درد شدید رو احساس کردم ولی روز بعد از این اتفاقات در معاینه معلوم شد که تاندون پا بر اثر همین حمله، پاره شده و ناچار شدم پام رو گچ بگیرم. من با همین درد با همکارم به بالین بیمار رفتم و وظیفه‌ام رو انجام دادم و بیمار رو به سرعت به مرکز درمانی منتقل کردیم. در حین انتقال بیمار به بیمارستان هم، همین فرد مهاجم سوار آمبولانس شده بود و چند بار داخل آمبولانس با فحاشی به من حمله کرد. متاسفانه این اولین‌بار نیست که من و همکارم مورد حمله و آزار و اذیت همراه و بیمار قرار می‌گیریم. هر بار گذشت کردیم ولی این‌بار گذشت نمی‌کنیم. بعد از انتقال بیمار به بیمارستان، پیگیری قضایی رو شروع کردم و حالا این فرد محکوم شده و باید به من دیه و خسارت بده.»



نظر شما درباره این مقاله:








نتانیاهو می‌گوید اسرائیل بخشی از برنامه هسته‌ای
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 21:58

نتانیاهو می‌گوید اسرائیل بخشی از برنامه هسته‌ای




نظر شما درباره این مقاله:








برای آزادی فوری نرگس محمدی مداخله کنید
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 20:11

ائتلاف آزادی نرگس از شورای حقوق بشر سازمان ملل درخواست می‌کند:

برای آزادی فوری نرگس محمدی مداخله کنید


نامه مشترک ۴۴ سازمان و نهاد بین‌المللی خطاب به شورای حقوق بشر سازمان ملل برای آزادی فوری نرگس محمدی

کمپین حقوق بشر ایران و چهل و سه سازمان و نهاد بین‌المللی در نامه‌ای مشترک خطاب به شورای حقوق بشر سازمان ملل خواستار آزادی فوری نرگس محمدی، فعال حقوق بشر محبوس در زندان اوین و برنده جایزه صلح نوبل، شدند.

نرگس محمدی که بیش از یک دهه را به‌طور پیوسته با اتهامات ساختگی و بی‌‌اساس روبرو و در زندان محبوس بوده است، طی سال‌های اخیر بارها بارها با محرومیت از خدمات پزشکی مواجه شده است. در آخرین مورد، تنها دو روز پس از انجام عمل جراحی پیچیده و برخلاف توصیه پزشک و درخواست‌های قانونی برای مرخصی درمانی و تعلیق حکم، به زندان اوین بازگردانده شد.

در بخشی از این نامه مشترک آمده است: «رفتار مقامات زندان در محروم کردن محمدی از درمان‌های پزشکی ضروری و فوری، بی‌توجهی آشکار به سلامت و رفاه او در دوران حبس را نشان می‌دهد. این وضعیت نگران‌کننده تنها محدود به او نیست و بخشی از یک الگوی سیستماتیک در بی‌توجهی به نیازهای پزشکی زندانیان، از جمله مدافعان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران و نویسندگان است».

کمپین حقوق بشر ایران قویاً از درخواست ائتلاف برای آزادی فوری و بدون قید و شرط محمدی حمایت کرده و از شورای حقوق بشر سازمان ملل می‌خواهد که برای احترام و حفاظت از حقوق تمامی بازداشت‌ شدگان، مقامات جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دهد.

متن فارسی نامه:

درخواست ائتلاف آزادی نرگس از شورای حقوق بشر سازمان ملل برای آزادی فوری نرگس محمدی به دلایل پزشکی مداخله کنید

شورای حقوق بشر سازمان ملل،

ما، سازمان‌های امضاکننده مدافع آزادی بیان و حقوق بشر، این نامه را در پاسخ به اخبار منتشر شده مبنی بر نیاز فوری نرگس محمدی، برنده ایرانی جایزه صلح نوبل، به مراقبت‌های پزشکی می‌نویسیم. با توجه به بررسی وضعیت حقوق بشر ایران در چارچوب مکانیزم بررسی ادواری جهانی (UPR) شورای حقوق بشر سازمان ملل که طی دو ماه آینده در ژنو برگزار می‌شود، از شما می‌خواهیم از مقامات ایرانی بخواهید تا به دلایل انسانی به محمدی مرخصی درمانی اعطا کنند تا او بتواند از مراقبت‌های پزشکی جامع و ضروری برای درمان شرایط وخیم جسمانی خود بهره‌مند شود.

محمدی، مدافع حقوق بشر، روزنامه‌نگار، نویسنده و معاون سابق مرکز مدافعان حقوق بشر (DHRC) در ایران، بیش از ۱۰ سال از زندگی خود را در زندان سپری کرده و دوره فعلی بازداشت  او از آبان ۱۴۰۰ آغاز شده است. او هم‌اکنون به اتهاماتی نظیر «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «تبانی علیه امنیت کشور» به تحمل مجموعاً ۱۳ سال و ۹ ماه زندان محکوم شده است. محمدی که نویسنده و فعال برجسته بین‌المللی است، دریافت‌کننده جوایز متعدد بین‌المللی از جمله جایزه صلح نوبل ۲۰۲۳، جایزه جهانی آزادی مطبوعات یونسکو/گی‌یرمو کانو ۲۰۲۳، جایزه آزادی نوشتن PEN/Barbey ۲۰۲۳ و جایزه شجاعت خبرنگاران بدون مرز در سال ۲۰۲۲ است.

سلامتی محمدی طی دوران طولانی حبس به شدت آسیب دیده است. در سال ۱۴۰۱ او چندین بار دچار حمله قلبی شد و در نهایت برای جراحی اورژانسی قلب به بیمارستان منتقل گردید. در اوایل مهر ۱۴۰۳ خانواده محمدی نگرانی شدید خود را نسبت به امتناع مکرر مقامات زندان اوین از انتقال او به بیمارستان برای انجام آنژیوگرافی، که از سوی متخصص قلب او در اسفند ماه تجویز شده بود، ابراز کردند؛ وی در نهایت در تاریخ ۶ آبان ۱۴۰۳ به این قرار ملاقات پزشکی دست یافت. در ۱۳ آبان وکیل او اعلام کرد که در طول معاینه اخیر پزشکی، پزشکان یک ضایعه استخوانی مشکوک به سرطان در پای راست او کشف کرده‌اند. اگرچه محمدی تحت عمل جراحی برای برداشتن بخشی از استخوان پای خود، از جمله پیوند استخوان قرار گرفت، اما تنها دو روز پس از جراحی، برخلاف توصیه پزشکان و درخواست وکلای او برای مرخصی درمانی، به زندان بازگردانده شد.

رفتار مقامات زندان در محروم کردن محمدی از درمان‌های پزشکی ضروری و فوری، بی‌توجهی آشکار به سلامت و رفاه او در دوران حبس را نشان می‌دهد. این وضعیت نگران‌کننده تنها محدود به او نیست و بخشی از یک الگوی سیستماتیک در بی‌توجهی به نیازهای پزشکی زندانیان، از جمله مدافعان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران و نویسندگان است. نمونه‌ای تکان‌دهنده از این رفتار، مرگ شاعر و فیلمساز بکتاش آبتین در دی ماه ۱۴۰۰ در بازداشت دولتی، به دلیل تاخیر در ارائه مراقبت‌های پزشکی به‌موقع بود. اخبار وخامت وضعیت پزشکی محمدی در حالی منتشر می‌شود که همزمان موجی از محرومیت زندانیان عقیدتی کمتر شناخته‌شده از مراقبت‌های پزشکی در ایران مشاهده می‌شود. ما با درخواست اخیر ۲۲ زندانی زن در بند زنان زندان اوین هم‌صدا هستیم که حکومت و قوه قضاییه ایران را مسئول ایجاد شرایطی می‌دانند که جان زندانیان را در معرض خطر جدی قرار می‌دهد و از ذی‌نفعان بین‌المللی حقوق بشر درخواست می‌کنیم در راستای ایجاد تغییرات لازم همکاری کنند.

همزمان با سومین سالگرد بازداشت ناعادلانه محمدی در ۲۵ آبان  ما، سازمان‌های امضا کننده، درخواست فوری برای آزادی کامل و بی‌قیدوشرط او داریم، زیرا اساساً او نباید در زندان باشد. همچنین، در این مدت خواستار اعطای فوری مرخصی درمانی به دلایل انسانی هستیم، با توجه به وضعیت وخیم سلامتی او و نیازش به مراقبت‌های پزشکی جامع. علاوه بر این، از مقامات ایرانی می‌خواهیم که جرم‌انگاری فعالیت‌های حقوق بشری را متوقف کرده و از فراخواندن مدافعان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران و نویسندگان برای اجرای احکام زندان در حالی که وضعیت سلامتی آنان در شرایط بحرانی است، خودداری کنند.

ما از شورای حقوق بشر سازمان ملل می‌خواهیم اطمینان حاصل کند که دولت ایران بدون تأخیر توصیه‌ای را که در چرخه قبلی بررسی ادواری جهانی پنج سال پیش پذیرفت، اجرا کند، مبنی بر اینکه «تمام افراد در بازداشت، مراقبت‌های بهداشتی کافی و درمان مناسب از جمله اقدامات پیشگیرانه مانند غربالگری شرایط پزشکی را به صورت رایگان و بدون تبعیض دریافت کنند.» در نهایت، بار دیگر درخواست گسترده خود برای آزادی فوری و بی‌قیدوشرط تمام افرادی را که به دلیل فعالیت‌های حقوق بشری، از جمله بیان عقاید، به ناحق بازداشت شده‌اند، تکرار می‌کنیم و از شورای حقوق بشر سازمان ملل و سایر ذی‌نفعان ملی و بین‌المللی درخواست می‌کنیم که بر مقامات ایرانی برای رعایت حقوق بنیادین همه ایرانیان، به‌ویژه کسانی که به دلیل فعالیت‌های حقوق بشری خود تحت پیگرد قرار گرفته‌اند، فشار بیاورند.

امضا کنندگان:

Abdorrahman Boroumand Center for Human Rights in Iran
All Human Rights for All in Iran
Association for the Human Rights of the Azerbaijani people in Iran (AHRAZ)
Baloch Activists Campaign
Balochistan Human Rights Group
Center for Human Rights in Iran CHRI)
Chilean PEN Center
Coalition For Women In Journalism
Croatian PEN
Danish PEN
ECPM (Together against the death penalty)
English PEN
Femena
Freedom House
Free Nazanin Campaign
Front Line Defenders
International Federation for Human Rights (FIDH)
Iran Human Rights
Iran Justice
Irish PEN/PEN na hÉireann
HÁWAR.help
Kurdistan Human Rights Association-Geneva (KMMK-G)
Kurdistan Human Rights Network
Kurdpa Human Rights Organization
League for the Defence of Human Rights in Iran (LDDHI)
Middle East Matters
Narges Foundation
PEN America
PEN Austria
PEN Canada
PEN Català
PEN Flanders Belgium
PEN International
PEN Melbourne
PEN Netherlands
PEN Norway
PEN Sweden
PEN Sydney
Raoul Wallenberg Centre for Human Rights
Reporters Sans Frontières
San Miguel PEN
Shirin Ebadi, 2003 Nobel Peace Prize Laureate
United for Iran
World Organisation Against Torture (OMCT)



نظر شما درباره این مقاله:








آلمان: سه کشور اروپایی و آمریکا علیه جمهوری اسلامی
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 19:18

آلمان: سه کشور اروپایی و آمریکا علیه جمهوری اسلامی




نظر شما درباره این مقاله:








پزشکیان: در موضوع رفع فیلترینگ،
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 19:00

پزشکیان: در موضوع رفع فیلترینگ،




نظر شما درباره این مقاله:








موج جدید صدور احکام اعدام برای زندانیان سیاسی
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 18:42

موج جدید صدور احکام اعدام برای زندانیان سیاسی


سازمان حقوق بشر ایران
دوشنبه  ۲۸ آبان ۱۴۰۳

به موازات افزایش اجرای احکام اعدام در زندان‌های ایران، موج تازه‌ای از صدور احکام اعدام برای معترضان و زندانیان سیاسی آغاز شده است. در یک هفته گذشته، دست‌کم هشت زندانی سیاسی حکم اعدام دریافت کرده‌اند. همچنین پرونده چهار زندانی سیاسی بلوچ که پیشتر به اعدام محکوم شده بودند، به شعب اجرای احکام فرستاده شده است.

سازمان حقوق بشر ایران موج جدید صدور احکام اعدام را زنگ خطری برای اجرای سریع و قریب‌الوقوع این احکام با هدف هراس‌افکنی در جامعه برمی‌شمارد و از مردم ایران و جامعه بین‌الملل می‌خواهد تا با واکنش‌های اعتراضی مناسب، مانع از صدور و اجرای احکام اعدام شوند.

این سازمان همچنین هشدار می‌دهد که در پرتو توجه رسانه‌ها به اخبار بحران‌های داخلی و بین‌المللی، حکومت به اعدام‌های بیشتری دست خواهد زد. از این رو، توجه بیشتر افکار عمومی و اصحاب رسانه به مسائل حقوق بشری، از جمله‌ اعدام‌ها، ضروری‌ست.

محمود امیری‌مقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، در این باره گفت: «هزینه سیاسی نسبتا پایین اعدام صدها زندانی با اتهامات غیر سیاسی در ماه‌های گذشته، حکومت را بر آن داشته تا اعدام معترضان و زندانیان سیاسی را نیز تشدید کند.» وی افزود: «جمهوری‌اسلامی که در حال طی کردن بحرانی‌ترین دوران حاکمیت خود است تنها با توسل به سرکوب و اعدام می‌تواند بقای خود را ادامه دهد. بالا بردن هزینه سیاسی از طریق اعتراضات مردمی، کارزارهای جامعه مدنی و واکنش قوی‌تر جامعه جهانی می‌توانند ماشین اعدام حکومت را متوقف کنند. برای جلوگیری از اعدام‌های گسترده باید نسبت به هر اعدام، واکنش مناسب نشان داد.»

شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران، روز ۲۳ آبان ماه شش تن از متهمان پرونده معروف به اکباتان تهران را به اتهام «مشارکت در قتل عمد» به قصاص نفس (اعدام) محکوم کرد. میلاد آرمون، علیرضا کفایی، امیرمحمد خوش اقبال، نوید نجاران، حسین نعمتی و علیرضا برمرزپورناک، در آبان ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات سراسری «زن، زندگی، آزادی»  بازداشت شده بودند. آنان علاوه بر اتهام‌هایشان مبنی بر شرکت در اعتراضات، در پرونده‌ای که نقایص بسیار دارد، به کشتن یک تن از نیروهای بسیج به نام آرمان علی‌وردی در شهرک اکباتان متهم شدند. این در حالی‌ست که نقایص پرونده به حدی بود که به گفته یکی از وکلای پرونده، حتی رئیس شعبه با حکم اعدام مخالف بود و «رأی اقلیت» صادر شد. یکی از «مستندات»ی که در دادگاه برای صدور حکم مبنا قرار گرفته، اعترافات اجباری برخی متهمان است که حتی پیش از آغاز روند دادرسی، از صداوسیمای حکومتی پخش شد. این متهمان در زندان قزل‌حصار محبوس‌اند.


بالا از چپ به راست: میلاد آرمون، علیرضا کفایی، نوید نجاران
پایین از چپ به راست: امیرمحمد خوش‌اقبال، حسین نعمتی و علیرضا برمرزپورناک

علاوه بر این، روز یک‌شننبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳، شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی که به صدور احکام اعدام در محاکمه‌های ناقض بدیهی‌ترین اصول اولیه دادرسی شهرت دارد، وریشه مرادی، شهروند کُرد و زندانی سیاسی زندان اوین را به اتهام «بغی» به اعدام محکوم کرد.


وریشه مرادی

وریشه مرادی مرداد ماه ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در حومه سنندج بازداشت شده و دی ماه همان سال به زندان اوین منتقل شد. او سومین زنی است که در ماه‌های اخیر به اتهام‌های سیاسی حکم اعدام می‌گیرد. پیش از او، شریفه محمدی و پخشان عزیزی، به ترتیب در شعبه یک دادگاه انقلاب رشت و شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شده بودند. حکم شریفه روز ۱۴ تیر و حکم پخشان روز ۲ مرداد اعلام شد.

همچنین به گزارش روزنامه خراسان، محمدمهدی س که نام خانوادگی او اعلام نشده، در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به ریاست قاضی «محمدشجاع پورفدکی» با اتهام قتل یک مامور سرکوب در جریان تظاهرات، به اعدام محکوم شد. این متهم در تاریخ یکم مهرماه ۱۴۰۱ دستگیر شد.

از سوی دیگر، پرونده چهار تن از شهروندان بلوچ به نام‌های عیدو شه‌بخش، عبدالغنی شه‌بخش، عبدالرحیم قنبرزهی و سلیمان شه‌بخش، از اعضای کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام در ایران که حکم اعدامشان پیشتر در دیوان عالی تایید شده بود، به شعبه یکم اجرای احکام دادسرای ناحیه ۳۳ تهران ارجاع شده‌ است و خطر اجرای حکم آنان وجود دارد. این چهار تن به اتهام بغی از طریق «تشکیل و عضویت در گروهک‌های تروریستی ضدانقلاب» در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ به اعدام محکوم شده بودند. در آبان امسال حکم آنان به اجرای احکام فرستاده شد.


عیدو شه‌بخش، عبدالرحیم غنی‌زهی، سلیمان شه‌بخش و عبدالغنی شه‌بخش

عیدو شه‌بخش و عبدالغنی شه‌بخش متهمان ردیف اول پرونده بودند که پیشتر یک بار به همین اتهام بازداشت و آزاد شده بودند اما بار دیگر به دست نیروهای سازمان اطلاعات سپاه بازداشت و این بار به مرگ محکوم شدند. به گزارش منابع بلوچ، یکی دیگر از این متهمان، سلیمان شه‌بخش، در هنگام بازداشت تنها ۱۲ سال داشت. تمام متهمان برای اعتراف علیه خود به‌شدت شکنجه شدند. آنان در زندان قزل‌حصار نگهداری می‌شوند.

این چهار زندانی و وریشه مرادی از اعضای کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام هستند که از اوایل سال جاری میلادی در زندان‌های ایران آغاز شد و اکنون در ۲۵ زندان هر هفته با اعتصاب غذای زندانیان برگزار می‌شود.

شایان ذکر است که صدور احکام اعدام برای زندانیان سیاسی در ایران، در دادگاه‌هایی زیر نفوذ نهادهای امنیتی انجام می‌شود که عمدتا با اصول شناخته‌شده‌ی روند قضایی و دادرسی عادلانه همخوانی ندارند و در اکثر موارد این احکام بر پایه اتهام‌های بی‌سند و اعتراف‌های اخذشده زیر شکنجه صادر می‌شوند.



نظر شما درباره این مقاله:








مرگ بیش از هزار فُک خزری در سواحل قزاقستان
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 17:33

مرگ بیش از هزار فُک خزری در سواحل قزاقستان


دولت قزاقستان می‌گوید در ماه گذشته بیش از هزار لاشه فُک در امتداد سواحل دریای خزر کشف شده است.

هرچند مرگ دست‌جمعی فُک‌ها در این منطقه قبلاً هم گزارش شده بود، اما داده‌های جدید وزارت کشاورزی قزاقستان نشان می‌دهد تلفات اخیر در «مقیاس بزرگ» رخ داده است.

به گفته این وزارتخانه، مقامات شیلات ۱۰۳۴ لاشه فُک را در امتداد ساحل در ناحیه «توپکاراگان» در منطقه «مین‌قشلاق» در غرب قزاقستان بین ۲۴ اکتبر تا ۱۳ نوامبر کشف کرده‌اند.

کمیته شیلات وزارت کشاورزی قزاقستان احتمال می‌دهد که پدیده‌های طبیعی، از جمله انتشار گاز طبیعی ناشی از زمین‌لرزه‌های زیر آب، دلیل مرگ‌ومیر فُک‌ها بوده باشد اما نتیجه‌گیری نهایی در مورد علل این اتفاق پس از تکمیل آزمایش‌های آزمایشگاهی ممکن است سه تا چهار ماه طول بکشد.

با این وجود آزمایش نمونه‌های بافتی تا تاریخ ۱۳ نوامبر برای تعدادی از بیماری‌های عفونی و آنفولانزای پرندگان منفی بوده است.

متخصصان محیط‌زیست در «مین‌قشلاق» می‌گویند که نمونه‌های آب گرفته شده از مناطقی که فک‌ها در آنجا یافت شدند، هیچ «انحراف غیرعادی» را نشان نمی‌دهد. بر اساس اعلام وزارت کشاورزی قزاقستان، اداره بازرسی شیلات به نظارت بر آب‌های سرزمینی برای شناسایی عوامل منجر به مرگ در بین فُک‌ها ادامه می‌دهد.

متخصصان بوم‌شناسی و اکولوژی تاکنون احتمالات مختلفی از جمله «فقدان کنترل بر محیط‌زیست» و «شکار غیرمجاز» را دلیل مرگ فُک‌ها ارزیابی کرده‌اند.

ادیلبک کوزیباکوف، بوم‌شناس نگرانی خود را در مورد مرگ دسته جمعی فُک‌های خزری ابراز کرده و آن را به «فقدان کنترل واقعی» بر زیست‌بوم منطقه نسبت داده است.

به گفته آسل بایموقانووا، متخصص انستیتوی هیدروبیولوژی و اکولوژی، مطالعات روی لاشه‌هایی که تاکنون مورد بررسی قرار گرفته‌اند، نشان می‌دهد که همه آن‌ها تغذیه خوبی داشته‌اند و بیش از نیمی از نمونه‌های ماده باردار بودند.

این پژوهشگر در صفحه شخصی خود در اینستاگرم نوشته است: «فُک‌ها قبل از مرگ جوان و زنده بودند. مرگ آن‌ها ظاهراً غیرطبیعی و ناگهانی بوده است.»

این کارشناس همچنین اعلام کرده است فُک‌ها در پاییز هر سال برای تولید مثل به شمال دریای خزر مهاجرت می‌کنند و به همین دلیل مرگ‌ومیرها در این مدت به صورت متمرکز در آب‌های شمالی رخ داده است.

به گزارش وب‌سایت «اوراسیانت» مقامات قزاقستان جمعیت کلی فُک خزری را در محدوده ۳۰۰ هزار تخمین می‌زنند اما متخصصان می‌گویند ممکن است کمتر از ۱۰۰ هزار فُک خزری باقی مانده باشد.

رسانه خبری «لادا» به دام افتادن فُک‌ها در تورهای ماهیگیری را یکی از تئوری‌های مورد بررسی برای توضیح علت مرگ آن‌ها اعلام کرده و احتمال داده است که فُک‌ها در تورهای ماهیگیری «شکارچیان غیرقانونی» به دام افتاده باشند.

فُک‌ دریای خزر گونه‌ای منحصربه‌فرد است که جمعیت آن در بحبوحه تغییرات اقلیمی و سایر تهدیدات محیطی مانند ماهیگیری، آلودگی و کوچک شدن دریا به شدت در حال کاهش است.

مرگ و میر دسته جمعی فُک برای اولین بار در دریای خزر در اوایل دهه ۲۰۰۰ به دلیل «مسمومیت مزمن» گزارش شد. مقامات قزاقستان مرگ نزدیک به ۲۰۰ فُک در اواخر سال ۲۰۲۲ را به «ذات الریه» نسبت داده بودند.

در شرایطی که نگرانی‌ها در مورد تأثیر استخراج نفت، زباله‌های صنعتی و سایر آسیب‌های زیست‌محیطی بر اکوسیستم دریا در حال افزایش است، موارد قابل‌توجهی از مرگ فُک‌ها در دریای خزر در سال‌های اخیر گزارش شده است.

در نوامبر ۲۰۲۲، بیش از ۱۷۰ لاشه در امتداد سواحل قزاقستان پیدا شد و یک ماه بعد، حدود ۲۵۰۰ فُک مرده در خاک روسیه کشف شد.

در سال ۲۰۲۳ مقامات قزاقستان «عفونت‌های ویروسی» را علت اصلی مرگ فُک‌ها اعلام کردند و افزودند که سیستم ایمنی این حیوانات به دلیل آلودگی به خطر افتاده است.

مقامات بهداشتی روسیه نیز این مرگ‌ومیر دسته‌جمعی را به «عوامل طبیعی» نسبت دادند و علت آن را مسمومیت ناشی از گازهایی دانستند که از زیر بستر دریا خارج می‌شود.

رادیو فردا



نظر شما درباره این مقاله:








بررسی جانشینی یا کارنامه ولایت فقیه؟
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 16:18

بررسی جانشینی یا کارنامه ولایت فقیه؟


سعید پیوندی

عنوان اصلی یادداشت:
مسئله جانشینی و یا زمانی برای پرسش‌های اساسی درباره کارنامه ولایت فقیه؟

امروز چگونه می‌توان بدون بررسی و سنجش عینی پرونده ۴۵ سال حکمرانی به بحث درباره موضوع جانشینی آقای خامنه‌ای پرداخت‌؟ بخش بزرگی از مردم ایران ۴۵ سال پیش امضای خود را چشم‌بسته زیر قرارداد اجتماعی با نظام نوپدید دینی معلق میان آسمان و زمین گذاشتند که بسیاری از اصول و مواد آن مبهم و ناروشن بود. در فضای انقلابی و آشفته آن زمانه کمتر کسی شاید تصور می‌کرد که از آن میثاق شتابزده میان مردم و نهاد دین قرار است نظام سیاسی به وجود آید که کشور ما در چهار دهه گذشته دچار چنین سرنوشتی کرد. هشدارهای کسانی هم که صدای پای فاجعه را شنیده بودند در جامعه انقلابی آن روزها پژواک چندانی نیافت.

رابطه جامعه مدرن با نظام حکمرانی در چهارچوب قرارداد اجتماعی تعریف می‌شود. دغدغه فلسفه سیاسی از قرن شانزدهم میلادی به این سو روشن کردن رابطه، مرزها و حدود قدرت حکومت و جامعه و یا شهروندان است. مشروعیت حکومت از کجاست ؟ شهروندان از چه حقوق و آزادی‌هایی برخوردارند و جامعه چگونه بر کار حکومت نظارت می‌کند؟ نهادهای اصلی قدرت چگونه از یکدیگر تفکیک می‌شوند و نظارت بر آن‌ها چگونه صورت می‌گیرد؟ اصل پاسخ‌گویی حکومت چگونه جامه عمل به خود می‌پوشاند؟ حکومت مدرن و حکمرانی مطلوب از درون این بحث‌های اساسی شکل گرفتند.

آن‌چه که اما در ایران گذشت و می‌گذرد قرابت اندکی با سبک و سیاق حکمرانی مدرن دارد. روحانیون سرمست از قدرت آسان به چنگ آمده کلاه گشادی بر سر مردم گذاشتند و نظامی را به نام امر قدسی به جامعه تحمیل کردند که حاصل آن وضعیت اسفناک امروز ایران است. امروز کشور ما در برابر خروجی و بیلان 45 سال نظام نامتعارف ولایت فقیه قرار دارد.

اصل ولایت فقیه در ۴۵ سال گذشته چهار اصل بنیادی جامعه و حکمرانی مدرن رانقض کرده است:

- نخست مشروعیت دمکراتیک و مردمی نهادهای اصلی انتخابی (قوای اجرایی و مقننه) از طریق سیاست غربال‌گری ایدئولوژیک شورای نگهبان زیر نظر ولایت فقیه و ناممکن گشتن حق انتخاب کردن و انتخاب شدن آزادانه؛
- دوم اصل اساسی تفکیک و استقلال قوای سه گانه بخاطر دخالت از بالای نهاد رهبری در امور اجرایی (دخالت در ترکیب دولت و سیاست‌های اجرایی) و قانون‌گذاری (حکم حکومتی) و انتصاب مستقیم رئیس قوه قضایی؛
- سوم حقوق و آزادی‌های اساسی شهروندان و جامعه مدنی ؛
- چهارم احترام به قانون، شفافیت و پاسخگویی و مسئولیت‌پذیری نهادهای رسمی و حق نظارت جامعه.

آنچه نارسایی‌های ساختاری اصل ولایت فقیه در قانون اساسی را دو چندان کرده خوانش و تفسیرهای فراقانونی و افزایش دایمی اختیارات (حکم حکومتی) است که در عمل این نهاد را از قدرت نامحدود و پوشیده از چشم جامعه برخوردار کرده است. بخش اصلی نهادهای موازی پرشماری که در چهاردهه گذشته در کنار دستگاه های رسمی شکل گرفته‌اند (شورای انقلاب فرهنگی، مجمع تشخیص مصلحت، اطلاعات سپاه...) زیر نظر رهبری قرار دارند. در حقیقت نهاد رهبری با داشتن بخش بزرگ قدرت حکومتی در سیاست خارجی، اقتصاد، سیاست داخلی، امور نظامی و امنیتی به هیچ‌کس پاسخ‌گو نیست. سرنوشت مجلس خبرگان که می‌بایست طبق قانون اساسی ج ا وظیفه انتخاب و نظارت بر نهاد ولایت فقیه را انجام دهد نمونه جالب این قانون‌شکنی است. درعمل جای این دو نهاد عوض شده و این رهبر است که بر مجلس خبرگان نظارت می‌کند، نمایندگان غربال شده توسط شورای نگهبان به حضور او “شرفیاب” می‌شوند و برای کار خود از ایشان دستور و رهنمود می‌گیرند.

این گره‌ها، آسیب‌های ساختاری و بی‌قانونی‌ها، شفاف و پاسخگو نبودن امر حکمرانی مطلوب را ناممکن کرده‌اند و فساد فراگیری که در نظام سیاسی، اقتصاد و جامعه مشاهده می‌شود پی‌آمد گریزناپذیر چنین نظم سیاسی غیرشفاف و قانون‌گریز است. همه می‌داند که بخش اصلی امور کشور زیر نظر نهاد ولایت فقیه است اما کمتر کسی هم از درون آن‌چه که “بیت رهبری” نام گرفته و راهروهای تاریک و رازهای آن خبری دارد. از سال ۱۳۷۶ هر تلاشی برای اصلاح نظام دینی و قدرت فراگیر نهاد رهبری هم با مقاومت اشکار این نهاد روبرو شده است.

کارنامه اقتصادی، ژئوپولتیکی، اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی فاجعه آمیز حکومت در برابر همگان قرار دارد. حکومت دینی حتا در ماموریت معنوی خود هم شکست بزرگی خورده و مناسک و ریاکاری مذهبی جای معنویت دینی را گرفته است. آن‌چه که دوگانگی فلج کننده حکومتی و یا بن‌بست حکومت‌مندی در ایران نام گرفته است به رابطه همراه با سلطه نهاد ولایت فقیه با دولت و جامعه مربوط می‌شود. “بیت رهبری” بازیگر اصلی بن‌بست حکمرانی، فروپاشی اخلاقی و فساد فراگیر کنونی کشور است.

مسئولین جمهوری اسلامی عادت دارند حسابرسی از نتایج سیاست‌های خود را به روز قیامت حواله دهند. اما در جامعه مدرن جای بیلان سیاست و پاسخ‌گویی در همین دنیاست. امروز پس از ۴۵ سال تجربه زمان بررسی بیلان و حسابرسی نظام دینی و ولایت فقیه است. چگونه می‌توان بدون ارزیابی سنجش‌گرانه آن‌چه در این ۴۵ سال گذشت و می‌گذرد از موضوع جانشینی سخن گفت؟ به همین دلیل هم امروز پرسش اساسی امروز نه جانشینی که بررسی شفاف کارنامه نهادی است که نقش اصلی را در به وجود آوردن وضعیت کنونی داشته است.

نیروهای زنده جامعه، نخبگان سیاسی، مدنی و دانشگاهی، روشنفکران، کنشگران و رسانه‌ها باید پرونده قطور نهاد پرقدرت و مرموز ولایت فقیه را در دستور کار جامعه ایران قرار دهند. آورده‌ها، خسارت‌ها و آسیب‌های این نهاد غیردمکراتیک و حکومت فردی استبدادی و قانون‌گریز برای جامعه چه بوده است؟ کسانی که به امکان اصلاح حکومت دینی باور داشتند و دارند در برابر کارنامه این نهاد و کارشکنی‌های آشکار و پنهان “بیت” در برابر اصلاحات چه می‌گویند؟ نیروهایی که زمانی شریک قدرت بوده‌اند و مکانیزم‌های درونی و نقش نهاد رهبری را به خوبی می‌شناسند و امروز سکوت می‌کنند چه پاسخی به تاریخ و نسل‌های آینده دارند؟ چرا نباید جامعه خواستار کمیسیون حقیقت‌یاب بی‌طرفی درباره کارکرد این نهاد شود؟ راه برون‌رفت از این بن‌بست ساختاری کدام است؟

(ادامه دارد)

کانال شخصی سعید پیوندی https://t.me/paivandisaeed



نظر شما درباره این مقاله:








جنبش‌های زنان پیشران توسعه پایدار
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 15:55

جنبش‌های زنان پیشران توسعه پایدار


احمد علوی

چرا جنبش‌های زنان پیشران توسعه جامعه مدنی و توسعه پایدار هستند؟

در ادبیات اقتصاد توسعه پایدار، تأکید بر نقش جنبش‌های زنان در توسعه پایدار و توسعه جامعه مدنی در چندین نظریه و رویکرد مطرح شده است. این رویکردها تأثیرات چندجانبه فعالیت‌های زنان را بر ابعاد اقتصادی، اجتماعی، و زیست‌محیطی توسعه پایدار بررسی می‌کنند. نقش پیشران زنان در توسعه سازمان‌های مردم‌نهاد و جامعه مدنی به چند دلیل ساختاری، فرهنگی و اجتماعی برمی‌گردد. که در اینجا به فشردگی به آن پرداخته میشود.

مارتا نوسبام (Martha Nussbaum) پژوهشگر آمریکایی توانمندسازی زنان و توسعه انسانی، نظریه رویکرد قابلیت‌ها (Capabilities Approach) را به‌عنوان چارچوبی برای عدالت اجتماعی و توسعه انسانی ارائه کرده است. او در  مقالات و کتاب‌های خود، به‌ویژه (Women and Human Development: The Capabilities Approach) تأکید می‌کند که زنان به‌دلیل موقعیت‌های اجتماعی و اقتصادی خاص خود، نیازمند حمایت و توسعه قابلیت‌هایی هستند که آن‌ها را قادر به زندگی‌ای با شأن و کرامت انسانی کند.

از نظر مارتا نوسبام، زنان انگیزه و تمایل بیشتری به مشارکت در جامعه مدنی دارند، چرا که این مشارکت به آن‌ها کمک می‌کند در برابر تبعیض‌های تاریخی و اجتماعی مقابله کنند و به توسعه ظرفیت‌های انسانی خود و دیگران بپردازند. نوسبام در چارچوب نظریه رویکرد قابلیت‌ها (Capabilities Approach) خود، عوامل اصلی‌ای را برای انگیزه زنان در جامعه مدنی ارائه می‌دهد.

۱. تجربه نابرابری و نیاز به عدالت اجتماعی
نوسبام بر این باور است که زنان به دلیل تجربه تاریخی نابرابری جنسیتی (Gender Inequality)، بیش از مردان به بهبود وضعیت جامعه و رفع بی‌عدالتی‌ها علاقه‌مند هستند. آن‌ها درک عمیقی از اهمیت دسترسی به حقوق برابر دارند و این تجربه، انگیزه آن‌ها را برای مشارکت در شبکه‌های مدنی و سازمان‌های مردم‌نهاد افزایش می‌دهد.

۲. تمایل به ارتقای زندگی و ظرفیت‌های فردی و جمعی
نوسبام تأکید می‌کند که زنان، به دلیل نقش‌های چندگانه‌ای که در خانواده و جامعه ایفا می‌کنند، به‌طور خاص به بهبود کیفیت زندگی فردی و اجتماعی علاقه‌مند هستند. این انگیزه آن‌ها را ترغیب می‌کند تا در توسعه جامعه مدنی و ایجاد سازمان‌هایی که به تقویت قابلیت‌ها و مهارت‌ها کمک می‌کند، فعال باشند.

۳. گرایش به همکاری و ایجاد همبستگی
زنان به دلیل نیاز به حمایت اجتماعی، اغلب تمایل بیشتری به ایجاد همبستگی (Solidarity) و همکاری دارند. نوسبام بر این ویژگی تأکید دارد که زنان به جای رقابت و فردگرایی، بیشتر به مشارکت و تقویت شبکه‌های اجتماعی (Social Networks) می‌پردازند. این تمایل، آن‌ها را به عوامل مؤثر در گسترش جامعه مدنی تبدیل می‌کند.

۴. تأثیرگذاری بر نسل آینده و ارتقای خانواده
زنان، به‌ویژه مادران، به‌طور طبیعی به بهبود زندگی نسل آینده علاقه‌مندند، زیرا این موضوع تأثیر مستقیمی بر کیفیت زندگی خانواده دارد. این نقش‌ها انگیزه بیشتری به زنان می‌دهد تا در جامعه مدنی فعال باشند و بر مسائلی همچون آموزش، بهداشت و رفاه اجتماعی تمرکز کنند.

۵. افزایش صدای زنان در عرصه عمومی
نوسبام معتقد است که مشارکت زنان در جامعه مدنی به آن‌ها کمک می‌کند تا صدای خود را در عرصه عمومی بلندتر کنند و بتوانند مطالبات و حقوق خود را مطرح کنند. این مشارکت برای زنان فرصتی فراهم می‌کند تا در سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌های عمومی تأثیرگذار باشند و به برابری دست یابند.

مثال‌های کاربردی از مشارکت زنان در جامعه مدنی
نوسبام به نمونه‌هایی مانند جنبش‌های زنان در هند اشاره می‌کند که از طریق سازمان‌های مردم‌نهاد (NGOs)، بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی زنان را پیگیری می‌کنند. همچنین در جنبش‌های محیط‌زیستی و سازمان‌های حامی حقوق بشر، حضور زنان مشهود است. نظریه مارتا نوسبام، به‌ویژه دیدگاه‌های او درباره “قابلیت‌های انسانی” (Capabilities Approach)، می‌تواند برای تحلیل شرایط ایران مفید باشد.

این نظریه، بر محور توانمندسازی افراد برای داشتن یک زندگی انسانی شایسته تمرکز دارد و معیارهایی برای عدالت اجتماعی و رفاه ارائه می‌دهد. نوسبام در این چارچوب بر عواملی چون آزادی‌های اساسی، کرامت انسانی، برابری جنسیتی، آموزش، بهداشت و مشارکت سیاسی تأکید دارد. انطباق این نظریه با شرایط ایران را می‌توان از چند منظر بررسی کرد:

۱. آزادی‌های اساسی و کرامت انسانی
شرایط در ایران: محدودیت‌های گسترده بر آزادی بیان، سرکوب مخالفان سیاسی، و برخوردهای امنیتی با فعالان مدنی و کارگری در ایران، نقض جدی کرامت انسانی و آزادی‌های اساسی است.
مطابق نظریه نوسبام: این محدودیت‌ها با اصول عدالت در نظریه قابلیت‌ها مغایر است، چراکه آزادی عمل و انتخاب، یکی از بنیادهای شکوفایی انسانی در دیدگاه اوست.

۲. برابری جنسیتی
شرایط در ایران: قوانین و سیاست‌های تبعیض‌آمیز علیه زنان در حوزه‌های حقوقی (مثل ارث، طلاق، سرپرستی کودکان)، شغلی، و اجتماعی قابل مشاهده است.
مطابق نظریه نوسبام: چنین تبعیض‌هایی مانع از دسترسی برابر زنان به قابلیت‌های اساسی مانند مشارکت در زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می‌شود و در نتیجه، عدالت اجتماعی مختل می‌گردد.

۳. آموزش و بهداشت
شرایط در ایران: هرچند ایران در حوزه آموزش و بهداشت در سطح منطقه پیشرفت‌هایی داشته، اما دسترسی عادلانه به این امکانات برای گروه‌های محروم، حاشیه‌نشین و اقوام غیرفارس محدود است. علاوه بر این، مشکلات اقتصادی، مهاجرت نخبگان و فرسودگی زیرساخت‌های بهداشتی به شکاف بیشتری دامن زده است.
مطابق نظریه نوسبام: حق دسترسی به آموزش و بهداشت یکی از قابلیت‌های کلیدی انسان‌هاست. نبود سرمایه‌گذاری در این حوزه‌ها، به‌ویژه برای گروه‌های محروم، نقض عدالت اجتماعی محسوب می‌شود.

۴. مشارکت سیاسی و اجتماعی
شرایط در ایران: مشارکت محدود اقوام، اقلیت‌های مذهبی، و گروه‌های سیاسی منتقد در فرآیندهای تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری، باعث نابرابری‌های عمیق شده است.
مطابق نظریه نوسبام: حق مشارکت فعال در زندگی سیاسی و اجتماعی از مؤلفه‌های حیاتی برای توانمندسازی افراد است. سرکوب این حق، نقض بنیادی عدالت از نگاه نوسبام است.

۵. عدالت اقتصادی و کاهش نابرابری
شرایط در ایران: نابرابری‌های اقتصادی و شکاف طبقاتی گسترده، همراه با فساد سیستماتیک و سوءمدیریت منابع، شرایط زندگی بسیاری از مردم را به حداقل‌های بقا تقلیل داده است.
مطابق نظریه نوسبام: این وضعیت، نقض آشکار توانایی افراد برای داشتن یک زندگی با کرامت است. نوسبام بر اهمیت ایجاد شرایطی تأکید دارد که افراد بتوانند از حداقل توانمندی‌های لازم برای زندگی انسانی برخوردار شوند.

راه‌حل‌های پیشنهادی از نگاه نوسبام:
۱. تقویت نهادهای مدنی: برای تضمین حقوق اساسی و دسترسی برابر به قابلیت‌ها، نهادهای مدنی مستقل باید تقویت شوند.
۲. رفع تبعیض جنسیتی و قومی: تغییر سیاست‌ها و قوانین برای تضمین برابری فرصت‌ها.
۳. سرمایه‌گذاری در آموزش و بهداشت: بهبود زیرساخت‌ها و کاهش نابرابری در دسترسی به خدمات.
۴. حمایت از آزادی بیان و مشارکت سیاسی: ایجاد فضاهای آزاد برای گفتگو و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود.

—————————————
منابع

Nussbaum, Martha. Women and Human Development: The Capabilities Approach. Cambridge University Press, 2000.
Nussbaum, Martha. Creating Capabilities: The Human Development Approach. Harvard University Press, 2011.
Robeyns, Ingrid. “The Capability Approach: A Theoretical Survey.” Journal of Human Development, 2005.

 



نظر شما درباره این مقاله:








اتحادیه اروپا و بریتانیا کشتیرانی ایران را تحریم کردند
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 15:46

اتحادیه اروپا و بریتانیا کشتیرانی ایران را تحریم کردند


اتحادیه اروپا با صدور بیانیه‌ای شرکت کشتیرانی ایران و همچنین کشتی‌ها و بنادری را که به روسیه در جنگ با اوکراین کمک نظامی می‌کنند تحریم کرد. بریتانیا نیز از مسدود شدن اموال شرکت هواپیمایی ایران ایر و تحریم شرکت کشتیرانی ایران خبر داده است.

با توافق تمام ۲۷ عضو اتحادیه اروپا، هرگونه معامله با کشتی‌ یا بنادری که برای انتقال پهپاد، موشک، فناوری و تجهیزات ساخت ایران به روسیه استفاده ‌شوند، ممنوع می‌شود.

اتحادیه اروپا همچنین در تحریم‌های جدید خود شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران و مدیر عامل آن، محمدرضا خیابانی، را تحریم کرده است.

در متن منتشر شده اتحادیه اروپا آمده است که هرگونه معامله با این بنادر، از جمله بندر امیرآباد و بندر انزلی، به دلیل نقش‌شان در انتقال پهپادها و موشک‌ها و قطعات ایرانی این تسلیحات ممنوع است. اگرچه این تحریم‌ها شامل شرایط اضطراری مرتبط با ایمنی دریانوردی یا موارد بشردوستانه نمی‌شود.

اروپا سه شرکت کشتیرانی روسیه را نیز تحریم‌ کرده است. در همین حال، بریتانیا نیز کشتی باری روسی پورت اولیا ۳ را تحریم کرد.

پیشتر آنالینا بربوک، وزیر خارجه آلمان، از تحریم‌های بیشتر برای ایران خبر داده بود.

صبح امروز هم اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، در پاسخ به «احتمال تحریم خطوط کشتیرانی از سوی اتحادیه اروپا» هشدار داد که ایران به هر «اقدام نامناسبی» علیه منافعش «واکنش متقابل» نشان خواهد داد.

سخنگوی وزارت خارجه ایران در نشست خبری هفتگی امروز صبح خود گفته بود: «اقدامات ایذایی طرف‌های مقابل در تحریم‌های بخش‌های مختلف اقتصادی ایران بی‌پاسخ نمی‌ماند.»

عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، دیروز در پستی در شبکه اجتماعی ایکس نوشته بود که اتحادیه اروپا قصد دارد با «ادعای واهی تحویل موشک‌های ما به روسیه» کشتیرانی ایران را تحریم کند و هشدار داد «این رفتارها همان چیزی را باعث می‌شوند که اتحادیه اروپا خواهان جلوگیری از آن است».

در ادامه، سخنگوی وزارت خارجه در موضعی مشابه با وزیر خارجه تکرار کرده بود: «هفته قبل هم اشاره شد که در شرایطی که مقامات اوکراین خودشان اذعان دارند به اینکه ادعاهای مربوط به انتقال موشک بالستیک از ایران به روسیه صحت نداشته است، انتظار می‌رفت که مقامات اروپایی در اقدامات تحریمی قبلی خود علیه ایران که بر مبنای این ادعا بود تجدیدنظر کنند.»

آقای عراقچی هم دقیقا با اشاره به موضع اوکراین گفته بود: «رئیس‌جمهور زلنسکی شخصا تایید کرده است که هیچ موشک بالستیک ایرانی به روسیه صادر نشده است.»

اتحادیه اروپا ۲۳ مهر امسال همگام با آمریکا اعلام کرد به خاطر صادرات و تحویل موشک‌های بالستیک ایران به روسیه، خطوط هواپیمای ایران از جمله ایران‌ایر و ماهان و ساها (سرویس اطلاعات و ارتباط هوایی ارتش) را در فهرست تحریم‌هایش قرار می‌دهد.

کی‌یف پیشتر به صراحت اعلام کرده بود روسیه از ابتدای حمله اوکراین در مجموع از هشت هزار و ۶۰ پهپاد شاهد ساخت ایران استفاده کرده که ویرانی و مرگ به بار آورده است.

ایران اما بارها ارسال پهپاد یا موشک‌های بالستیک به روسیه برای جنگ با اوکراین را تکذیب کرده است.

هشدار آلمان درباره حمایت چین از صنایع پهپادی ایران

ساعاتی پیش آنالینا بربوک گفته بود آلمان «در حال آماده‌سازی تحریم‌های جدید علیه ایران است» و در این میان «به پشتیبانی چین از [صنایع] پهپادسازی ایران» نیز توجه می‌کند.

وزیر خارجه آلمان این تحریم‌ها را پاسخ به فعالیت‌های «هسته‌ای و اقدامات منطقه‌ای» ایران خواند.

این در حالی مطرح می‌شود که اسماعیل بقایی در نشست خبری خود تاکید کرده بود که «رابطه ایران و چین مستحکم است» و «همکاری‌های بلندمدت نیز با جدیت از سوی دو طرف پیگیری می‌شود».

خانم بربوک گفت: «با در نظر گرفتن این مورد، ما تحریم‌های جدیدی علیه ایران اعمال خواهیم کرد تا با توجه به کمک‌های پهپادی چین این موضوع روشن شود که هر دو این مسائل عواقبی در پی خواهد داشت.»

در هفته‌های گذشته به دنبال اعدام جمشید شارمهد، شهروند ایرانی-آلمانی، تنش میان ایران با آلمان و اتحادیه اروپا افزایش یافته بود.

اکنون هشدار وزیر خارجه آلمان درباره نقش چین در صنایع پهپادی ایران در حالی صادر می‌شود که علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر ایران، یکشنبه با زونگ پی وو، سفیر چین در تهران، دیدار کرد.

او در این دیدار تاکید کرد: «روی کار آمدن ترامپ تاثیری بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و به ویژه روابط با چین نخواهد داشت.»

علی اکبر ولایتی در ادامه گفت: «گسترش و تحکیم روابط با ایران برای چین اهمیت بالایی دارد و ما نباید اجازه دهیم اتفاقاتی که در اطراف ما رخ می‌دهند بر روابط چین و ایران تاثیر بگذارد.»

به گفته آقای ولایتی، «توسعه روابط ایران، چین و روسیه در زمینه‌های مختلف و از جمله در قالب شانگهای و بریکس نیز اثرات ماندگار و مهمی خواهد داشت».

بریکس و شانگهای دو سازمان اقتصادی و سیاسی و امنیتی بین‌المللی است که برای موازنه با غرب ایجاد شده است و ایران به تازگی به عضویت هر دوی این نهاد درآمده است.

چین بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران و خریدار عمده نفت تحریم‌شده این کشور است.

محسن پاک‌نژاد، وزیر نفت ایران، هفته گذشته گفت که جمهوری اسلامی نگرانی جدی‌ای درباره فروش نفت خود پس از انتخابات دونالد ترامپ ندارد.

دونالد ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود سیاست «فشار حداکثری» را علیه ایران اعمال کرد. مجموعه فشارهای پیشتر آقای ترامپ از جمله شامل تحریم‌هایی علیه تهران بود که همکاری اقتصادی چین و ایران را با مشکل مواجه کرد.

آقای ترامپ به تازگی مارکو روبیو را به عنوان وزیر امور خارجه انتخاب کرده است که مواضع سختگیرانه‌ای علیه ایران و چین دارد.

در سال ۲۰۲۱، چین و ایران یک توافقنامه ۲۵ ساله استراتژیک امضا کردند. این توافقنامه عمدتا در زمینه‌هایی از جمله انرژی، امنیت، زیرساخت‌ها و ارتباطات است.

چند هفته پیش وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، به مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل اطمینان داد که چین در صورت هر تغییر بین‌المللی و منطقه‌ای از ایران حمایت خواهد کرد.

بقایی: در نیویورک موضوعات مورد بحث با اروپا «متعدد» بود

اتحادیه اروپا در حالی تحریم‌های بیشتری امروز علیه ایران اعمال کرد که آقای بقایی امروز در نشست خبری خود گفته بود: «ما در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مورد موضوعاتی که مورد نگرانی و علاقه طرفین بود با اروپایی‌ها صحبت کردیم.»

آقای بقایی در این نشست بار دیگر برنامه هسته‌ای ایران را «کاملا صلح‌آمیز» خواند.

رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، به‌تازگی به ایران سفر و با مسعود پزشکیان دیدار کرد. او گزارش تازه‌اش از برنامه هسته‌ای ایران را به شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ارائه کرده است.

نشست شورای حکام هم از امروز در وین، پایتخت اتریش، شروع شده است.

وزیر خارجه ایران هشدار داده است که اگر شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی علیه ایران قطعنامه‌ای صادر کند، ایران اقدامات جدیدی انجام خواهد داد که «حتما آنها خوشحال نخواهند شد».

بی‌بی‌سی فارسی



نظر شما درباره این مقاله:








کمال خرازی گفت اگر «باشو غریبه کوچک»
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 14:20

کمال خرازی گفت اگر «باشو غریبه کوچک»




نظر شما درباره این مقاله:








اتحادیه اروپا تحریم‌های جدیدی علیه ایران
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 13:12

اتحادیه اروپا تحریم‌های جدیدی علیه ایران




نظر شما درباره این مقاله:








بیانیه کانون نویسندگان ایران در سالگرد آبان خونین
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 12:17

بیانیه کانون نویسندگان ایران در سالگرد آبان خونین


بیانیه کانون نویسندگان ایران
افزایش سرکوب و صدور احکام اعدام در سالروز سرکوب خونین آبان ۹۸

بار دیگر و در روزهای منتهی به سالروز سرکوب خونین آبان ۹۸ ، دستگاه قضایی حکم اعدام وریشه مرادی، مددکار اجتماعی و فعال سیاسی را صادر کرد. این در حالی است که پرونده پخشان عزیزی دیگر فعال مدنی محکوم به اعدام نیز در جریان رسیدگی مجدد است و بیم آن می‌رود که با روند موجود یک بار دیگر به صدور حکم اعدام برای او منجر شود. این اقدام دستگاه قضایی در کنار صدور حکم قصاص برای متهمان پرونده موسوم به اکباتان در پشت درهای بسته و با ادله‌ای که حتا توسط قاضی شعبه نیز محل تردید جدی است نشانگر عدم پایبندی دستگاه قضا به حداقل‌های حقوق انسانی و اجتماعی برای متهمان است.

وریشه مرادی و پخشان عزیزی در طول روندی که به صدور چنین حکم ضدبشری منجر شده است از حق برخورداری از خدمات وکیل انتخابی، امکان دسترسی به پرونده و امکان دفاع موثر در طول دادگاه محروم بوده و حکم اعدام آنها از طریق کیفرخواستی که از سوی نهادهای امنیتی القا شده از پیش معین بوده است. همچنین متهمان جوان پرونده اکباتان نیز در روندی ناروشن و در شرایط فقدان مدرک، جلوگیری از ورود وکلای انتخابی به پرونده و امحاء دلایلی که می‌تواند به اثبات بی‌گناهی متهمان منجر شود و با اعمال نظر مستقیم مستشاران امنیتی به مجازات ضدانسانی اعدام محکوم شده‌اند.

حاکمیت با سرکوب گسترده و استفاده از ابزارهایی همچون اجرای احکام اعدام، صدور احکام سنگین قضایی، ایجاد محرومیت از حقوق اجتماعی و ایجاد اختلال در شغل و زندگی روزمره زنان ، جوانان و دیگر مردم به جان آمده از بی‌عدالتی و ستم، تصمیم خود را در مقابله با موج رو به گسترش آزادی‌خواهی و بیداری مردم به نمایش می‌گذارد.

رفتارهای اخیر با خانواده‌های دادخواه به جامانده از سرکوب‌های ۹۸ و ۱۴۰۱ و افزایش قتل‌های حکومتی در قالب اجرای احکام غیرانسانی اعدام شاهدی دیگر بر ترس و استیصال حکومت در برابر جنبش مردمی است‌. همزمان با تشدید بحران اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، حکومت به شدیدتر کردن رفتارهای ظالمانه و سرکوبگرانه به عنوان دستاویزی برای ایجاد جو ترس و خفقان دست یازیده‌است.

کانون نویسندگان ایران با اتکا به روح کلی منشور و اساسنامه خود مجازات اعدام را مجازاتی ضدانسانی می‌داند و صدور چنین حکمی را برای همه متهمان با هر اتهام یا نگرشی محکوم می‌کند. همچنین با استناد به بند اول منشور خود از حق دادخواهی و آزادی بیان آسیب‌دیدگان آبان ۹۸ و جنبش ۱۴۰۱ دفاع می‌کند و از عموم آزادیخواهان می‌خواهد دوشادوش هموطنانی که در این رویدادها و روندهای قضایی پس از آن تحت ستم قرار گرفته‌اند ایستاده و صدای خود را بر ضد سرکوب و اعدام بلند کنند.

کانون نویسندگان ایران
۲۷ آبان ۱۴۰۳



نظر شما درباره این مقاله:








عوارض کمبود یک ویتامین مهم در زنان
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 12:12

عوارض کمبود یک ویتامین مهم در زنان


ویتامین D در سلامت زنان نقش بسیاری دارد. کمبود آن باعث ابتلا به برخی بیماری‌ها می‌شود. تضعیف سیستم ایمنی بدن، ابتلا به بیماری‌های واگیردار، کمردردهای صبحگاهی، دردهای شدید در دوران قاعدگی، ریزش مو و برخی بیماری‌های روحی ناشی از کمبود این ویتامین در زنان است.

ویتامین D که معمولا به عنوان «ویتامین آفتاب» شناخته می‌شود، برای سلامت کلی ضروری است. علیرغم اهمیت آن، بسیاری از زنان در سراسر جهان به طور ناآگاهانه دچار کمبود این ویتامین هستند و علائم این کمبود اغلب نادیده گرفته شده یا به دلایل دیگر نسبت داده می‌شوندبه گزارش تایمز آف ایندیا، مصرف روزانه ۱۵ تا ۲۰ میکروگرم ویتامین D برای زنان بزرگسال توصیه می‌شود، و گاهی اوقات برای آن‌هایی که کمبود شدید دارند، دوزهای بالاتر مورد نیاز است.در این مطلب نگاهی به این مساله کرده‌ایم که چگونه کمبود ویتامین D بر زنان تاثیر می‌گذارد.

تاثیر کمبود ویتامین D بر تراکم استخوان در زنان

ویتامین D باعث تسهیل در دریافت کلسیم که تراکم استخوان و در نتیجه استحکام آن را تعیین می‌کند، می‌شود. پوکی استخوان یکی از پیامدهای شناخته شده کمبود این ویتامین است، اما اغلب علائم اولیه آن به سختی تشخیص داده می‌شوند. زنان ممکن است شکستگی‌های جزئی یا درد مبهم در استخوان‌ها را به ویژه در ساعات صبح احساس کنند که در نظرشان این بخشی از پیری طبیعی است و ربطی به کمبود ویتامین D ندارد، در حالی که این تصور اشتباهی است.

مطالعه‌ای در سال ۲۰۲۰ که در مجله تحقیقات استخوان و مواد معدنی منتشر شد، نشان داد که زنانی که سطح ویتامین D کمتر از ۲۰ نانوگرم در میلی‌لیتر دارند، در مقایسه با آن‌هایی که سطوح کافی این را دارند، به‌طور قابل‌توجهی بیشتر در معرض خطر شکستگی استخوان قرار دارند. این موضوع به ویژه در دوران یائسگی زمانی که تراکم استخوان به طور طبیعی کاهش می‌یابد نگران‌کننده است و نیاز به ویتامین D را حتی جدی‌تر می‌کند.

خستگی مداوم

خستگی علامتی است که زنان به راحتی آن را نادیده می‌گیرند، تا حدی به این دلیل که می‌توانند آن را تحمل کنند و به این دلیل که با علائم چندین بیماری جزئی همپوشانی دارد. یکی از پنهان‌ترین اثرات کمبود ویتامین D، خستگی مداوم است. بسیاری از زنان با سطوح پایین انرژی دست و پنجه نرم می‌کنند که آن را به مشغله زیاد یا کیفیت خواب ضعیف خود نسبت می‌دهند، در حالی که کمبود ویتامین D می‌تواند عامل اصلی باشد. شواهد نشان می‌دهد که کمبود ویتامین D ممکن است منجر به اختلال در عملکرد شناختی و از دست دادن حافظه شود. زنان مسن ممکن است اختلالات جزئی در حافظه یا تمرکز را تجربه کنند که در صورت عدم کنترل می‌تواند پیشرفت کند.

کمبود ویتامین D و ریزش مو

در حالی که تغییرات هورمونی یا استرس اغلب به عنوان دلایل اصلی ریزش مو مطرح می‌شوند، نازک شدن یا ریزش مو بدون دلیل می‌تواند یکی دیگر از نشانه‌های خاموش کمبود ویتامین D باشد. کمبود این ویتامین می‌تواند فولیکول‌های مو را ضعیف کرده و بازسازی آن‌ها را مختل کند.

کمبود ویتامین D و عدم تعادل هرمونی

ویتامین D تعادل هورمونی را حفظ می کند. کمبود آن ممکن است بر چرخه‌های قاعدگی تاثیر بگذارد و منجر به بیماری‌هایی مانند سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) شود که به طور غیرمستقیم باعث ناباروری می‌شود. علاوه بر این، ویتامین D به تولید هورمون‌های جنسی مانند استروژن و پروژسترون کمک می‌کند.

نوسانات خلقی و زوال شناختی، علائم مهم کمبود ویتامین D

بسیاری از شرایط سلامت روان مانند افسردگی، اضطراب یا نوسانات خلقی با کمبود ویتامین D مرتبط هستند. گیرنده‌های این ویتامین در مغز یافت می‌شوند و این به تاثیر مواد شیمیایی سطح‌کننده خلق و خو مانند سروتونین کمک می‌کند.

سایر عوارض کمبود ویتامین D

درد یا ضعف عضلانی غیر قابل توضیح ممکن است یکی دیگر از علائم پنهان کمبود ویتامین D باشد. این می تواند به صورت ناتوانی در انجام ورزش ظاهر شود. کمبود این ویتامین همچنین با خطر بیشتر بیماری‌های مزمن مانند دیابت نوع ۲، بیماری‌های قلبی و عروقی و اختلالات خود ایمنی مرتبط است. در حالی که ایجاد این شرایط سال‌ها طول می‌کشد، علائم اولیه مانند افزایش وزن، نوسانات قند خون یا خستگی می تواند به کمبود اساسی ویتامین D اشاره کند.


منبع: همشهری آنلاین



نظر شما درباره این مقاله:








افزایش سرکوب و صدور احکام اعدام
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 12:01

افزایش سرکوب و صدور احکام اعدام




نظر شما درباره این مقاله:








حادثه در معدن طلای قروه
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 11:51

حادثه در معدن طلای قروه




نظر شما درباره این مقاله:








سیمین کاظمی: ما به محاصره خشونت درآمده‌ایم
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 11:49

سیمین کاظمی: ما به محاصره خشونت درآمده‌ایم


مستوره نصیری / خبرآنلاین

اخبار حوادث از نوع خشونت نظیر قتل و خودکشی در روزهای اخیرا بارها در سرخط خبرها قرار گرفته است. اثرات این نوع اخبار در مخاطبان قطعا متفاوت است اما به یقین می‌توان گفت آسیب روانی آنها تاب‌آوری زیادی می‌خواهد. سوالات زیادی در این خصوص وجود دارد، اول اینکه آیا این میزان از خشونت را می‌توان عادی فرض کرد؟ چطور باید در برابر این میزان از آسیب روانی خودمان را حفظ کنیم، وظیفه حاکمیت در این میان چه تعریفی پیدا می‌کند؟

دکتر سیمین کاظمی، پزشک، جامعه‌شناس و پژوهشگر به این سوالات پاسخ داده است. او معتقد است که «ما به محاصره خشونت درآمده‌ایم. آن هم خشونت به اشکال غیرمنتظره و تکان دهنده.» و می‌گوید: «در ایران حمایت سنتی، یعنی حمایت خانوادگی رو به زوال است، ولی حمایت اجتماعی و دولتی و نهادهای دیگر هم آنقدر قوی نیست که جای آن را بگیرد. از طرف دیگر در عصری زندگی می‌کنیم که پول بر روابط انسانی و اجتماعی چیره شده است. هر حمایتی که بخواهید باید پولش را بدهید.»

او تاکید می‌کند: «تلاش رسمی برای انکار خشونت علیه زنان و تحریف آن به “اختلافات خانوادگی” نکته قابل تاملی است. وقتی اصطلاح اختلاف خانوادگی به کار می‌رود، گویا دو طرف کاملا مساوی بوده از قدرت و امکانات و اختیارات یکسان برخوردار بوده‌اند و حالا در یک درگیری یکی مغلوب شده است. این در حالی است که در این به اصطلاح “اختلافات خانوادگی” همیشه زنان قربانی می‌شوند، چون قدرت کمتری دارند و قانون هم از آنها حمایت نمی‌کند.»

متن کامل گفت‌وگوی خبرآنلاین با دکتر سیمین کاظمی را در ادامه بخوانید:

* میزان حوادث خودکشی، قتل و همسرکشی و ... در هفته‌های اخیر زیاد شنیده شده است، شاید نکته متفاوت این حوادث میزان خشونتی است که در جزئیات آنها دیده می‌شود، به نظر شما این میزان از خشونت نگران‌کننده نیست؟

خشونت و جنایت البته که نگران‌کننده است. تعدد خبرهای قتل، خشونت، خودکشی نشان می‌دهد ما به محاصره خشونت درآمده‌ایم. آن هم خشونت به اشکال غیرمنتظره و تکان دهنده. وقتی خبر قتل خبرنگار، پزشک، خواننده و زنان منتشر می‌شود یا خبر خودکشی دانش آموز و روزنامه نگار و اعدام به ما می‌رسد، آشکارا شبح مرگ و تباهی را بر فراز جامعه می‌توان دید و این هولناک و نگرانکننده و اضطراب‌آور است.

* دلایل افزایش این نوع خشونت‌ها را چه می‌دانید؟

این خشونت ها محصول تحولات کوتاه مدت نیست، بلکه در طی دهه های اخیر پرورده شده و حالا داریم نتایج آن را می‌بینیم و همچنان خواهیم دید. خشونت در یک جامعه ناامید و بی‌آینده امکان بروز می‌یابد. در جامعه‌ای که در آن چشم انداز بهبود و تغییر مثبت، تاریک و مبهم است. جامعه‌ای که افراد نسبت به آن احساس تعلق نمی‌کنند، رشته‌های پیوند افراد به جامعه سست شده، ارزش‌های اخلاقی و انسانی ضعیف شده و امیدواری به زندگی کمرنگ شده است.

* حاکمیت در این میان چه وظایفی دارد که طبعا کوتاهی و اهمال کرده است؟

ساختار سیاسی در رفتار کنشگران اجتماعی تاثیرگذار است. جامعه در موقعیت محاسبه ناپذیری و اضطراب است. گویا رسیدن به یک وضعیت باثبات و یک زندگی بی دغدغه به رویایی دور و تحقق نیافتنی تبدیل شده است. ساختار سیاسی در برساخت چنین موقعیتی مسوول است. اما این مسوولیت را نمی‌پذیرد یا کاری برای ترک این موقعیت و فراهم کردن آرامش و ثبات برای جامعه نمی‌کند یا از انجام آن عاجز است. چنین موقعیتی به جامعه آسیب می‌زند، از جمله این آسیب‌ها بروز خشونت است.

* از جمله هشدارهایی که عنوان می‌شود، مسری بودن خودکشی و تسری خشونت و قتل در سایر افراد است، این موضوع را تایید می‌کنید؟

منشا بعضی از رفتارهای انسان، مشاهده و الگو گرفتن از دیگران است، یعنی از طریق یادگیری اجتماعی. خودکشی از طریق یادگیری اجتماعی خطری است که بیشتر در کمین نوجوانان است.


دکتر سیمین کاظمی

گزارش رسانه‌ها و بازنمایی آنها از خودکشی و قتل در تکرار شدن آنها توسط دیگران موثر است، البته شخصی که این رفتار را به تقلید از دیگران و تحت تاثیر گزارش‌های رسانه‌ها مرتکب می‌شود، با احتمال بالا مشکلات زمینه‌ای حل نشده‌ای دارد که ممکن است دیدن خبر خودکشی دیگران اقدام به خودکشی را در او تسریع یا تسهیل کند. برای همین رسانه‌ها باید در انتشار گزارش‌ها مراقب باشند که ارزیابی مثبتی از خودکشی یا قتل به مخاطب منتقل نکنند. مثلا انتشار استوری‌های قاتل پزشک اشتباه محض بود. در مورد خودکشی هم نباید از شخص قهرمان ساخت یا مثلا اصطلاح مرگ خودخواسته یا خودکشی اعتراضی را به کار برد. اینها به نوعی ستایش و تحسین خودکشی است.

ما هیچگاه ندیده‌ایم مقامات رسمی، حتی زنانی که در دولت و مجلس هستند بیایند و به صراحت خشونت علیه زنان را محکوم کنند. حتی اگر ظاهرا بخواهند حمایت کنند با اما و اگر است.این یعنی اینکه خشونت علیه زنان در ایران عادی است و از این جهت کشور برای زنان ناامن است.

* نبود یا کمبود گروه‌ها یا افراد متخصص و مرجع و البته غیردولتی برای حل و کاهش چنین بحران‌هایی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

در ایران حمایت سنتی، یعنی حمایت خانوادگی رو به زوال است، ولی حمایت اجتماعی و دولتی و نهادهای دیگر هم آنقدر قوی نیست که جای آن را بگیرد. از طرف دیگر در عصری زندگی می‌کنیم که پول بر روابط انسانی و اجتماعی چیره شده است. هر حمایتی که بخواهید باید پولش را بدهید. حمایت دولتی هم که به دلیل بحران اقتصادی ماندگار ضعیف و ناکافی است. خدمات تخصصی غیر دولتی هم در ازای پول است و در دسترس همگان نیست. از طرفی بسیاری یا به اثربخشی این خدمات و کمک‌ها اعتماد ندارند یا انگ اجتماعی موجب می‌شود به سمتش نروند.

* افزایش خشونت خانگی در سال‌های اخیر دست‌کم در آمارهای رسمی قابل تایید است،‌ چه باید کرد؟

خشونت خانگی، عمدتا متوجه زنان است و در اخباری که اخیرا منتشر همه موارد قتل زنان به دست بستگان نزدیک‌شان اتفاق افتاد. همین قتل زنان را متمایز می‌کند و باید آن را ذیل خشونت مبتنی بر جنسیت یا خشونت علیه زنان دسته‌بندی کنیم. تلاش رسمی برای انکار خشونت علیه زنان و تحریف آن به “اختلافات خانوادگی” نکته قابل تاملی است. وقتی اصطلاح اختلاف خانوادگی به کار می‌رود، گویا دو طرف کاملا مساوی بوده از قدرت و امکانات و اختیارات یکسان برخوردار بوده‌اند و حالا در یک درگیری یکی مغلوب شده است. این در حالی است که در این به اصطلاح “اختلافات خانوادگی” همیشه زنان قربانی می‌شوند، چون قدرت کمتری دارند و قانون هم از آنها حمایت نمی‌کند. در مقابل قانون آشکارا از خشونت مردان علیه زنان حمایت می‌کند. ما هیچگاه ندیده‌ایم مقامات رسمی، حتی زنانی که در دولت و مجلس هستند بیایند و به صراحت خشونت علیه زنان را محکوم کنند. حتی اگر ظاهرا بخواهند حمایت کنند با اما و اگر است.این یعنی اینکه خشونت علیه زنان در ایران عادی است و از این جهت کشور برای زنان ناامن است.

* انتشار این اخبار طبعا اجتناب‌تاپذیر است، اما چطور می‌توان اثرات منفی این خبرها را کم کرد؟

نحوه بازنمایی خودکشی یا قتل در رسانه‌ها مهم است. قهرمان سازی، عادی سازی و برجسته کردن مرتکبان کار نادرستی است. حالا رسانه‌ها نقش مهم‌تری پیدا کرده‌اند، مخصوصا که افراد واکنش جامعه به چنین اخباری را از طریق کامنت‌ها و نظرات کاربران می‌توانند ببینند. مثلا در مورد خبر قتل یک نفر پزشک یا خبرنگار زن، تعدادی در حمایت از قاتل نظر داده بوده‌اند یا قربانیان را نکوهش کرده بودند. وقتی در جامعه‌ای قتل و خشونت مقبولیت اجتماعی داشته باشد، یعنی در آن جامعه هم فاجعه اخلاقی رخ داده و هم باید انتظار تداوم خشونت‌های شدیدتر از این را داشت.



نظر شما درباره این مقاله:








مرگ حداقل ۶ کارگر معدن بعد از حادثه طبس
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 10:06

مرگ حداقل ۶ کارگر معدن بعد از حادثه طبس


حادثه‌ی معدنجوی طبس در شبانگاهِ ۳۱ شهریور، یک «بیگ‌بَنگ» بود، یک فاجعه با ابعاد بسیار بزرگ؛ در این حادثه که دو تونل معدنجو را درگیر کرد، ۵۳ کارگر جان خود را از دست دادند، تعدادی مصدوم شدند و هنوز هم از مصدومیت سنگین رنج می‌برند. حادثه‌ی معدنجو، مرگبارترین حادثه معدن در تاریخ مدرن ایران بود؛ از زمانی که استخراج مکانیزه‌ی معادن کشور آغاز شده، چنین حادثه دلخراشی با این ابعاد سنگین اتفاق نیفتاده بود.

به گزارش ایلنا، اما معدنجو، پایان کار نبود؛ خشم معادن ایران فروکش نکرد؛ هرچند نشست و کمیته و دستورالعمل و استراتژی بعد از آن حادثه کم نداشتیم؛ ده مهر، ده روز بعد از حادثه، وزیر کار تاکید کرد «معادن پرخطر کشور تعطیل می‌شوند»؛ یک ماه بعد در دهم آبان‌ماه، احمد میدری با اشاره به تعطیلی ۷ معدن خطرناک، خبر از پرداخت حقوق کارگران این معادن داد. وزیر کار همچنین از پیگیری بهبود وضعیت رفاهی معدن‌کاران و جلوگیری از تکرار حوادث مشابه خبر داد.

اما اطلاعات دریافتی ما و اخبار منتشره نشان می‌دهد که بعد از حادثه معدنجو، به هیچ وجه از تکرار حوادث مشابه جلوگیری نشده است؛ حداقل ۶ کارگر معدن بعد از حادثه طبس در اثر فقدان ایمنی کشته شده‌اند و حداقل ۶ کارگر دیگر نیز در جریان حوادث مرگبار واحدهای معدنی کشور، مصدوم و روانه‌ی بیمارستان‌ها شده‌اند.

مرگ حداقل ۶ کارگر معدن در دو ماه اخیر بعد از حادثه‌ی دلخراش طبس، نشان از بی‌نتیجه ماندن تمام نشست‌ها و کمیته‌های برگزار شده دارد؛ دستورالعمل‌ها و باید نبایدها نتوانسته جلوی مرگ کارگران معادن و بی‌سرپرست ماندن خانواده های فقیر کارگری را بگیرد؛ حتی تعطیلیِ معادنِ پر خطر کارساز نبوده است؛ از قضا آخرین حادثه مرگبارِ رخ داده، مرگ یک کارگر در معدنی در استان گلستان بوده؛ معدنی که در روزهای پیش از آن، مسئولان ادعا کرده‌ بودند به دلیل ایمن نبودن تعطیل شده است!

مرگ ۶ کارگر معدن بعد از معدنجو

۲۴ آبان، سید جواد کریمی، فرماندار شهرستان آزادشهر، از ریزش بخشی از معدن ذغال سنگ کلات شرق بخش چشمه‌ساران شهرستان آزادشهر در حین تعمیرات خبر داد و گفت: سه کارگر دچار حادثه شدند و به بیمارستان انتقال پیدا کردند و یک کارگر نیز جان باخت. همان روزِ حادثه وزارت کار در اطلاعیه‌ای اعلام کرد «معدن یک ماه پیش در ۲۴ مهربه تقاضای بازرس کار تعطیل شده بود و حادثه در زمان تعمیر و نگهداری رخ داده است».

یعنی حداقل ۴ کارگر در حال تعمیر و نگهداری معدنی بودند که یک ماه قبل، به خاطر ناایمن بودن از سوی بازرس کار تعطیل شده بود! آیا این معدن واقعاً تعطیل بوده است؟ این کارگران بدون تجهیزات ایمنی، در معدن ناایمن و تعطیل چه تعمیراتی انجام می‌دادند که جان باختند! چرا کارگران همچنان قربانی می‌شوند حتی در معادنی که ادعا می‌شود تعطیل‌ است؟!

در زمان عقب‌تر می‌رویم؛ ۹ آبان، منابع کارگری از مرگ یک کارگر در معدن سنگ آهن «کوه سنبل» سنگان خواف خبر دادند. طبق این گزارش، یک کارگر معدن کوه سنبل سنگان حین بازدید از چرخ‌های عقب یک دستگاه کامیون ده تن که  قصد بارگیری داشت دچار حادثه شده  و بین چرخ وکمپرس گیر افتاده است.۲۱ مهر، در جریان وقوع حادثه انفجار در یک معدن سنگ لاشه در محور هفتکل به باغملک، سه کارگر مصدوم شدند.

دوباره ۲۱ مهر، یک منبع کارگری در استان کرمان از مرگ یکی از کارگران مجتمع معدنیِ مس سرچشمه به دلیل گازگرفتگی خبر داد. در این حادثه، یک کارگر حدود ۳۰ساله که برای خاموش کردن دو کمپرسور در بالای کارخانه مولیبدن مجتمع ۲ به داخل اتاقک رفته بود، کشته می‌شود.

۱۶ مهر، یک کارگر معدن ذغال سنگ طزره از مجموعه شرکت زغال سنگ البرز شرقی بر اثر گیر افتادن در پشت واگن در تونل مادر (اکلن وینچ) به شدت مصدوم شد و با وجود انتقال به بیمارستان ولایت دامغان جان باخت.

۱۰ مهر، یک کارگر معدن مس سرچشمه واقع در فاصله ۴۵ کیلومتری شهرستان رفسنجان، بر اثر اصابت لاستیک دامپتراک روی سرش جان باخت.۴ مهر، یک راننده لودر در معدن سنگ دولومیت ملوسان نهاوند بر اثر حادثه شغلی جان خود را از دست داد.

حداقل ۶ کارگر معدن بعد از معدنجوی طبس به دلیل فقدان اصول ایمنی کشته  شده‌اند که ۲ تن از آن‌ها، کارگر معادن ذغال‌سنگ بوده‌اند و حداقل ۶ کارگر دیگر نیز در جریان حوادث کار مصدوم و دچار نقص عضو یا جراحت و سوختگی شده‌اند. البته یادمان نرود که این‌ آمارها فقط مربوط به حوادثی‌ست که به رسانه‌ها راه پیدا می‌کند؛ در معادن کشور حوادث مرگباری رخ می‌دهد که روح رسانه از آن خبردار نیست؛ کارگران از بیمِ بیکار شدن، در مقابل مرگ و مصدومیت همکاران خود سکوت می‌کنند؛ یک کارگر کشته می‌شود، کارگر بغل‌دستی، زبان به کام می‌گیرد و چون کارفرما تهدید می‌کند، ساکت می‌ماند.

چرا حوادث مرگبار معدن متوقف نشد؟

«احسان سهرابی» فعال کارگری و عضو اسبق شورایعالی حفاظت فنی، دستورالعمل‌ها و نشست‌های مکرر را بی نتیجه توصیف می‌کند و می‌گوید: دلایل تکرار حوادث مرگبار معادن روشن است؛ کارگران تشکل مستقل و حق دادخواهی و امتناع از کار پرخطر ندارند؛ تجهیزات ایمنی و مانیتورینگ در کشور نیست، فقط یکی از ۱۰۰ معدن ذغال‌سنگ کشور، مکانیزه است، باقی همه سنتی و بی‌تجهیزات هستند؛ کارفرماها با بازرسان کار لابی می‌کنند و تن به هزینه کردن برای ایمنی نمی‌دهند؛ کارشناسان ایمنی و بهداشت کارِ معادن دست‌شان لای سنگ کارفرماست و از مهم‌تر اینکه، کارفرما قصور می‌کند اما مجازات نمی‌شود و قسر درمی‌رود.

او ادامه می‌دهد: مگر کارفرمای معدنجو، مکافات دید تا آیینه‌ی عبرت دیگران شود؟ دریغ که مرگ کارگران ارزان است و جان‌شان ارزشی ندارد.بی‌ارزشیِ جان کارگران تا پشت اتاق‌های دربسته ادامه دارد؛ در نشست اخیر شورایعالی کار، دستور کار جلسه، ترمیم نظام جبران خدمت کارگران معادن ذغال‌سنگ و بررسی آیین‌نامه «حق دانستن و حق امتناع از کار» بود؛ اولی به کمیته سه‌جانبه مزد ارجاع شد تا نگویند وزیر کار فقط شعار داده است که حقوق کارگران معادن را زیاد می‌کنم و دومی  همچنان در دست بررسی‌ست! آیین‌نامه حق دانستن و حق امتناع از کار به کجا می‌رسد وقتی کارگر تشکل مستقل و قرارداد دائم ندارد؟ آیا چنین کارگری می‌تواند در صورت کشف احتمال خطر جانی، از ادامه کار و دستور کارفرما امتناع کند؟ مگر کارگران معدنجو، صبح حادثه بوی گاز را نشنیدند و به کارفرما نگفتند؟ نتیجه چه شد؟ دستور آمد که باید سر کار بروید وگرنه اخراجید!

بنابراین برای نجات جان کارگران معادن ایران، اصلاحاتی ساختاری‌تر و بنیادی‌تر از اینها لازم است؛ با تصویب یک آیین‌نامه، کارگرانِ بی‌تشکل و بی‌قدرت، از «حق امتناع» برخوردار نمی‌شوند! وقتی پای انتخاب بین «نان» و «جان» در میان است، وقتی می‌دانی در صورت امتناع و اعتراض، «نان» را حتماً از دست می‌دهی، بدون لحظه‌ای شک کردن «جان» را قمار می‌کنی....!



نظر شما درباره این مقاله:








ایران درهای گفتگو با ترامپ را باز نگه می‌دارد
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 9:54

ایران درهای گفتگو با ترامپ را باز نگه می‌دارد


مجید تخت‌روانچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه ایران، اظهار داشت که تهران درهای مذاکره با دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب ایالات متحده، را باز نگه داشته است. او همچنین هشدار داد که هرگونه تلاش آمریکا برای اعمال دوباره سیاست «فشار حداکثری» بر ایران، موفق به گرفتن امتیاز نخواهد شد. 

تخت‌روانچی در گفت‌وگو با «فایننشال تایمز» بیان کرد که زورگویی و تهدید نمی‌تواند در این بن‌بست طولانی‌مدت میان ایران و غرب بر سر برنامه هسته‌ای تهران اثربخش باشد. 

او گفت: «در مورد مذاکرات، ما باید سیاست آمریکا را مشاهده کرده و بر اساس آن تصمیم‌گیری کنیم.» 

وی افزود: «در حال حاضر، پرسش کلیدی این است که دولت جدید آمریکا چگونه به ایران، مسئله هسته‌ای، امنیت منطقه و خاورمیانه نزدیک خواهد شد. هنوز زود است که درباره نتایج خاص گمانه‌زنی کنیم.» 

تخت‌روانچی گفت توافق هسته‌ای که در سال ۲۰۱۵ با غرب به دست آمد و ترامپ بعداً آمریکا را از آن خارج کرد، «هنوز می‌تواند به‌عنوان پایه‌ای مورد استفاده قرار گیرد و برای انعکاس واقعیت‌های جدید به‌روزرسانی شود.» او افزود: «اگر سایر طرف‌ها به تعهدات خود بازگردند، ما بارها گفته‌ایم که آماده‌ایم همان کار را انجام دهیم.» 

وی تأکید کرد: «ما طرفدار مذاکرات هستیم، همان‌طور که [با آن توافق] اثبات کردیم... اما چه کسی مذاکرات را قبلاً خراب کرد؟ این دولت ترامپ بود که تمایلی به مذاکره نداشت.» 

در عین حال، این دیپلمات با سابقه و مذاکره‌کننده هسته‌ای سابق هشدار داد که اگر ترامپ دوباره رویکردی سخت‌گیرانه در پیش بگیرد، «فشار حداکثری با مقاومت حداکثری روبرو خواهد شد.» 

او افزود: «ما به کار خود برای دور زدن تحریم‌ها ادامه خواهیم داد، شرکای تجاری خود را متنوع خواهیم کرد و روابط منطقه‌ای را تقویت می‌کنیم تا آرامش حفظ شود.» 

در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ، او با خروج از توافق ۲۰۱۵ که به‌عنوان *برجام* شناخته می‌شود و تهران آن را با قدرت‌های جهانی امضا کرده بود، بحران هسته‌ای با ایران را آغاز کرد. ترامپ همچنین موجی از تحریم‌ها را بر جمهوری اسلامی تحمیل کرد که از آن به‌عنوان کمپین «فشار حداکثری» یاد می‌کرد. 

او تهران را متهم کرد که «روح» توافق را با هدایت درآمدهای جدید به حمایت از متحدان منطقه‌ای خود، به‌ویژه حزب‌الله لبنان، نقض کرده است. 

در پاسخ، ایران فعالیت‌های هسته‌ای خود را به‌طور قابل توجهی گسترش داد و اورانیوم را نزدیک به سطح تسلیحاتی غنی‌سازی کرد، هرچند اصرار داشت که برنامه‌اش صرفاً اهداف غیرنظامی دارد، *فایننشال تایمز* گزارش داد. 

افرادی که با تفکرات ترامپ آشنا هستند به *فایننشال تایمز* گفتند که دولت او تلاش خواهد کرد ایران را «ورشکسته» کند تا جمهوری اسلامی را وادار به مذاکره کند. 

بحران‌های منطقه‌ای و هسته‌ای در تهران نگرانی‌هایی ایجاد کرده‌اند مبنی بر اینکه ترامپ دوباره تلاش خواهد کرد صادرات نفت ایران – که منبع حیاتی ارز سخت کشور است – را به صفر برساند. ایران در سال‌های اخیر صادرات نفت خود را، عمدتاً به چین، به‌طور قابل توجهی افزایش داده است. 

تخت‌روانچی تلاش کرد احتمال اعمال تحریم‌های شدیدتر نفتی در دوران دوم ریاست‌جمهوری ترامپ را کم‌اهمیت جلوه دهد. 

او گفت: «هرچند ممکن است تحولاتی رخ دهد، اما تغییرات قابل توجهی در پی نخواهد داشت.» وی افزود: «اگر دولت ترامپ تصمیم بگیرد سیاست فشار حداکثری در بازار نفت را دوباره دنبال کند، مطمئناً شکست خواهد خورد. در دنیای امروز، هیچ کشوری نمی‌تواند شرایط خود را به کل جامعه بین‌المللی دیکته کند.» 

او در پایان گفت: «در حال حاضر امیدواریم که او همان اشتباه را تکرار نکند، زیرا نتیجه تفاوتی نخواهد داشت.» 

منبع گزارش: فاینانشال تایمز



نظر شما درباره این مقاله:








پروانه سلحشوری: کلینک ترک بی حجابی
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 9:20

پروانه سلحشوری: کلینک ترک بی حجابی




نظر شما درباره این مقاله:








چه با ترامپ، چه بی ترامپ، زمان به ضرر ماست
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 9:14

چه با ترامپ، چه بی ترامپ، زمان به ضرر ماست


انتخابات آمریکا بالاخره انجام شد و جمهوری خواهان به صحنه بازگشتند. اما حالا با ترامپ چه باید کرد؟ برخی مدعی‌اند که ترامپ امروز با ترامپ دوره‌ی اول ریاست جمهوری‌اش تفاوت‌های جدی دارد. برخی نیز مدعی‌اند که با توجه به رویکرد اقتصادمحور ترامپ، می‌توان با او به یک تعامل و توافق رسید.

روزنامه کیهان نوشت: آمدن دوباره ترامپ در کاخ سفید و اظهارات غیرمسئولانه برخی اصلاح‌طلبان همچون مرعشی، کلانتری، زیدآبادی و... تیتر‌های روزانه رسانه‌های آنها در مذاکره با دولت جدید آمریکا و تصویر متفاوت از ترامپ ۲۰۲۴ با ترامپ ۲۰۱۶ را باید در راستای القای دوقطبی و شکاف در درون حاکمیت و ایجاد فضای روانی در کشور آن‌هم در شرایطی که دشمن تجریه موفق دو عملیات بزرگ وعده صادق ۱ و ۲ را دیده و طعم تلخ آن را چشیده، دانست.
به جهت بررسی موضوع فوق، «انتخاب» گفتگویی با ابراهیم اصغرزاده، فعال سیاسی اصلاح طلب انجام داد، که در ادامه مشروح آن را می‌خوانیم:

* سناریو‌های پیش روی ایران در مقابل ترامپ چیست؟

چه با ترامپ چه بی ترامپ، زمان به ضرر ماست. فرصت‌ها به سرعت ابر و باد می‌گذرند. نکته کلیدی ماجرا این است که وضع موجود و تکیه بر سیاست‌های نخ نمای تکراری قابل ادامه نیست. مسأله اصلی که فعلا روند‌های اصلاحی را تحت الشعاع قرار داده، مسأله منازعه ایران و امریکاست. این نزاع طی سال‌های گذشته از سطح ادراک ایدئولوژیک و تعارض منافع فراتر رفته و به سطح تهدید موجودیت و تضاد هویتی میان دو کشور رسیده است.

در حالی که دو کشور ادعایی ارضی نسبت به یکدیگر ندارند و پای هیچ اختلاف مرزی در میان نیست، سخن از خصومت ورزی و ستیز بر سر یک کشور ثالث و حق و حقوق یک ملت دیگر است. در حالی که دکتر پزشکیان در تبلیغات انتخاباتی خود وعده تعامل با دنیا و رفع تحریم‌ها داده و بار‌ها بر همکاری و مودت با کشور‌های نزدیک و همسایگان تأکید کرده است ولی دعوت شتابزده از اسماعیل هنیه برای شرکت در مراسم تحلیف و در صدر نشاندن او به دنیا این پیام را مخابره کرد که در ایران چیزی تغییر نکرده و در سیاست‌های منطقه‌ای کشور هم به رغم انتخاب رئیس جمهور جدید، در بر همان پاشنه سابق خواهد چرخید. گفته می‌شود ترامپ رئیس جمهور جدید امریکا تاجر مسلک و اهل معامله است که حتی از معاملات غیرمتعارف مثلاً گرفتن عکس یادگاری با کیم جونگ دیکتاتور کره شمالی یا کوتاه آمدن در برابر تجاوز وحشیانه پوتین به اوکراین و یا سکوت وی در ماجرای قتل وحشیانه جمال خاشقچی روزنامه‌نگار عرب مقیم آمریکا که گفته شد جسدش را با اره استخوان بری، در سفارت عربستان در ترکیه مثله کردند، ابایی ندارد.

* ترامپ با دوره‌ی قبل از خود تفاوت کرده؟ او به واقع از ایران چه می‌خواهد؟

اولاً تقلیل استراتژی امنیت ملی امریکا به اراده شخص ترامپ نوعی سهل اندیشی سیاسی و مانع از فهم پیچیدگی سیاست خارجی ابرقدرت امریکاست، ثانیاً ترامپ اگر می‌گوید دنبال تغییر رژیم در ایران نیست و آماده معامله است، منظورش هر نوع معامله‌ای نیست. او از صلح قدرتمندانه و معامله دیگری سخن می‌گوید که با فشار حداکثری بتواند توازن قدرت و نظم جدیدی در منطقه خاورمیانه ایجاد نماید. بر این اساس رفع تهدیدات و بهره‌گیری از فرصت‌ها در زمان ترامپ سخت‌تر خواهد شد. گرچه بنظرم در کنار تشدید تهدید با توجه به همین خصوصیات ترامپ و با توجه به پیروزی چشمگیر او در انتخابات اخیر آمریکا، می‌توان همزمان به فرصت‌های جدیدی دست یافت. شرایط بگونه‌ای پیش می‌رود که تنها تعامل با امریکا از موضع برابر و مبتکرانه می‌تواند شرایط را به نفع ایران تغییر دهد. حتی جلب اعتماد چین و روسیه هم دیگر برای رفع خطر تهدیدات امریکا کافی و کارساز نیست و نمی‌تواند فرصت ساز باشد.

* در این نقطه، کدام عمل و ابزار، باعث ایجاد قدرت بازدارندگی برای ایران در مقابل آمریکا و غرب می‌شود؟

ایران با آنکه یک کشور بانفوذ و یک قدرت منطقه‌ای است گرچه تعاملش از موضع ضعف با امریکا موجب تحقیرش می‌شود ولی در هر معامله‌ای فیمابین که منافع ملی‌اش تأمین و تضمین شود، آن معامله دوجانبه با امریکا برای ایران یک پیروزی محسوب شده و باعث ارتقای منزلت و پرستیژ ما در سطح جهانی می‌شود. اگر بتوانیم تور امنیتی اطراف ایران را پاره کنیم و از این انزوای خطرناک خارج شویم گام بلندی جهت توسعه کشور برداشته خواهد شد. یکی از عواملی که تا کنون مسیر توسعه کشور را مسدود ساخته است همین انزوای مطلق ما در صحنه بین‌المللی و تردید جهانی علیه مقاصد و اهداف ایدئولوژیک نظام ماست. شعار‌های تحریک‌کننده و ادعا‌های بلندپروازانه که موجب نظامی شدن چهره کشور شود و حضور فرماندهان نظامی را در هر محفل و مراسمی برجسته نماید، با هر توجیهی که صورت پذیرد، افکار عمومی جهان را ضد ما بسیج و دست دیگران برای ماجراجویی علیه ما را بازتر خواهد کرد. باید یادآوری کرد که با توجه به توان نامحدود زرادخانه و مزیت مطلق نظامی امریکا، تصور بازدارندگی نظامی ساده انگاری است و می‌تواند اشتباه محاسبه‌ای سنگین و پرهزینه باشد.  بازدارندگی تنها در چارچوب تدابیر سیاسی هم واقع بینانه است هم ممکن.

ترامپ اگر بزینسمن و آدم اقتصادی است و از هزینه لشگرکشی نظامی دل خوشی ندارد ولی از ایران هراسی و فروش تسلیحات به همسایگان ایران سود می‌برد و می‌تواند با اعمال فشار حداکثری و گسترش تحریم‌ها علیه ایران، مبادلات بانکی، تجاری و فروش نفت ما را قفل کند که این یعنی کسری بودجه زیاد و تورم بالا و سقوط قدرت خرید مردم، که نتیجه‌اش می‌شود تشدید نارضایتی عمومی و تسخیر مجدد خیابان بدست ناراضیان و نهایتاً برخورد قهرآمیز نظامیان با مردم معترض در خیابان و خارج شدن کنترل اوضاع از دست دولت. درست است که تنش زدایی و اعتمادسازی با دیگران بخصوص همسایگان یک ضرورت اجتناب ناپذیر جهت تأمین منافع و امنیت کشور است، ولی حقیقت این است که دوری و نزدیکی یا کوچکی و بزرگی کشور‌ها در تصویری که از ما ساخته شده تغییری ایجاد نمی‌کند.

* تمرکز ایران بر روی چین، با روی کار آمدن ترامپ چه تغییری خواهد کرد؟

اساساً هر کشوری که از جانب ما احساس تهدید کند، خودش می‌تواند بالقوه فرصتی برای چین و امریکا فراهم کند. ضمن آنکه اعتمادسازی با سایرین نمی‌تواند خلاء ناشی از تعامل اصولی با امریکا را برای ما پُر کند. حتی کشور‌های دوست هم برای همکاری و همراهی با ما، نیازمند تعامل ما با امریکا هستند. این مطلب را قبلاً بار‌ها خود دولتمردان چینی که یک ابرقدرت است به دولتمردان ما گوشزد کرده‌اند.

* نکته آخر؟

هر اقدام ایذایی که منجر به دعوت امریکا برای حمله نظامی به ایران شود یعنی نابودی زیرساخت‌های مادی و اقتصادی کشور؛ اما مهمتر از آن زیرساخت اجتماعی و پایگاه مردمی حکومت است که آسیب خواهد دید و شکاف دولت ملت را عمیق‌تر خواهد کرد. فعلا ضرورت دارد تا با استفاده از دیپلماسی خلاقانه، هزینه هرنوع ماجراجویی نظامی علیه خود را بالا ببریم و بگونه‌ای عمل کنیم که افکار عمومی جهان کوچک‌ترین تردید و انعطافی پیرامون حمله به ایران از خود نشان ندهد. که این هم در گرو تعامل منطقی و از موضع برابر با امریکاست.



نظر شما درباره این مقاله:








قتل بیش از ۵ زن در هر ساعت در جهان
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 8:36

قتل بیش از ۵ زن در هر ساعت در جهان


محبوبه کریمی / روزنامه هم‌میهن

این دیگر تبدیل به یک روتین هرروزه شده؛ تلفن همراه را برداری، شبکه‌های اجتماعی را باز کنی و با یک خبر ثابت روبه‌رو شوی؛ مردی گلوی همسرش را برید، مردی با کلنگ فرق همسرش را شکافت، پدری دخترش را خفه کرد، برادری خواهرش را آتش زد و... همین چند روز پیش بود که خبر قتل خبرنگار ایرنا به دست همسرش، شبکه‌های مجازی را پر کرد و باز هم همان موضوعات مانند تعیین تکلیف لایحه منع خشونت علیه زنان که ۱۱ سال است در مجلس خاک می‌خورد، در صدر مطالبات قرار گرفت؛ بعد آمارهایی که هرازچندگاه به‌روز می‌شوند: در سه‌ماه نخست سال‌های ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ دست‌کم ۸۵ ‌زن و دختر از سوی  شوهر، پدر، برادر و مردان نزدیک به آنها، کشته شده‌اند و تهران در صدر زن‌کشی است. اما فقط زن‌کشی ‌از موارد خشونت مبتنی بر جنسیت نیست، هرچند شدیدترین آنهاست.

آخرین اطلاعات مرکز آمار ایران نشان ‌می‌دهد، در بهار امسال درمجموع ۱۶ هزار و ۲۶۴ نفر به‌دلیل همسرآزاری توسط سازمان پزشکی قانونی معاینه شده‌اند که از این رقم ۱۵ هزار و ۷۶۴ مورد ـ یعنی ۹۶ درصد ـ آن به زنان اختصاص داشته است و ‌می‌‌توان گفت که زنان بازماندگان اصلی خشونت‌های خانگی و همسرآزاری‌اند. حالا در آستانه ۲۵ نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان و ۱۶ روز نارنجی برای اطلاع‌رسانی در این باره، سازمان ملل در گزارش‌هایی و طبق روال هرسال، مصادیق خشونت علیه زنان را تعریف و دستورالعمل‌هایی برای کاهش آن منتشر کرده است.

قتل بیش از ۵ زن در هر ساعت

درحالی‌که در کشورهایی مانند ایران دسترسی به آمارهای خشونت علیه زنان چندان کار ساده‌ای نیست، بخش زنان سازمان ملل در گزارشی تازه نوشته که در سال‌های اخیر در دسترس بودن داده‌ها درباره خشونت علیه زنان به‌طور قابل توجهی بهبود یافته و داده‌های مربوط به شیوع خشونت شریک جنسی، در حال حاضر برای حداقل ۱۶۱ کشور در دسترس است.

در این گزارش آمده، تغییرات آب و هوایی، بهداشت و بحران‌های بشردوستانه، به خشونت علیه زنان دامن ‌می‌‌زند و زن‌کشی، خشونت جنسی، قاچاق انسان و استثمار زنان، ختنه زنان، خشونت ناشی از فناوری علیه زنان، خشونت علیه زنان در زندگی عمو‌می‌ و خشونت اقتصادی را از مصادیق خشونت دانسته است.

براساس این گزارش، تخمین زده ‌می‌‌شود که ۷۳۶ ‌میلیون زن - تقریباً از هر سه‌نفر یک‌نفر - حداقل یک‌بار در زندگی خود مورد خشونت فیزیکی یا جنسی شریک صمیمی‌، خشونت جنسی غیرشریک یا هر دو قرار گرفته‌اند (۳۰ درصد از زنان و زنان ۱۵ ساله و بالاتر). این آمار شامل آزار جنسی ‌می‌‌شود. زنانی که خشونت را تجربه کرده‌اند بیشتر از افسردگی، اختلالات اضطرابی، بارداری‌های برنامه‌ریزی‌نشده، عفونت‌های مقاربتی و اچ‌آی‌وی رنج ‌می‌‌برند که پیامدهای طولانی‌مدتی دارد.

بیشتر خشونت علیه زنان توسط شوهران فعلی یا سابق یا شرکای صمیمی‌ انجام ‌می‌‌شود. بیش از ۶۴۰ ‌میلیون زن ۱۵ ساله و بالاتر (۲۶ درصد) مورد خشونت شریک جنسی قرار گرفته‌اند. این گزارش نشان ‌می‌دهد که در سال ۲۰۲۲، حدود ۴۸ هزار و ۸۰۰ زن در سراسر جهان توسط شریک جنسی خود یا سایر اعضای خانواده کشته شده‌اند.

این به آن معناست که به‌طور متوسط ​​هر ساعت بیش از پنج زن یا دختربچه توسط یکی از اعضای خانواده خود کشته ‌می‌‌شوند. زنانی که از انواع تبعیض رنج ‌می‌‌برند با خطر بیشتری از خشونت روبه‌رو و برابر عواقب آن آسیب‌پذیرترند. دختران نوجوان بیشتر از زنان بالغ در معرض خطر خشونت شریک جنسی قرار دارند. در سن ۱۹ سالگی، تقریباً یک‌ دختر از هر چهار دختر نوجوان (۲۴درصد) که در یک رابطه بوده‌اند، قبلاً توسط شریک زندگی خود مورد آزار جسمی‌، جنسی یا روانی قرار گرفته‌اند.

یک تجزیه و تحلیل منطقه‌ای از نظرسنجی‌های سلامت زنان که در پنج کشور عضو CARICOM (جامعه و بازار مشترک کارائیب، یک اتحادیه سیاسی و اقتصادی بین‌المللی متشکل از ۱۵ کشور عضو در قاره آمریکا و اقیانوس اطلس) - گرانادا، گویان، جامائیکا، سورینام و ترینیداد و توباگو - از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹ انجام شد، نشان داد که زنان ۱۵ تا ۶۴ ساله اعتقاد داشتند که تسلط مرد و نابرابری جنسیتی، خشونت را تقویت ‌می‌‌کند.

رفتارهایی که برای کنترل بدن زنان، استقلال و ارتباط با دیگران در نظر گرفته شده است نیز به شدت با افزایش تجربه خشونت شریک عاطفی مرتبط است. همچنین مطالعه‌ای که در اتحادیه اروپا انجام شد نشان داد که زنان دارای معلولیت نسبت به زنان بدون معلولیت، ‌میزان بیشتری از انواع خشونت‌های شریک عاطفی را گزارش ‌می‌‌کنند.

خشونت علیه دختربچه‌ها

حدود ۱۵ ‌میلیون دختر نوجوان در سراسر جهان، ۱۵ تا ۱۹ ساله، رابطه جنسی اجباری را تجربه کرده‌اند. در اکثریت قریب‌به‌اتفاق کشورها، دختران نوجوان بیشتر در معرض خطر رابطه جنسی اجباری (رابطه جنسی اجباری یا سایر اعمال جنسی) توسط شوهر، شریک یا دوست‌پسر فعلی یا سابق‌اند. براساس داده‌های ۳۰ کشور، تنها یک درصد از آنها تاکنون به‌دنبال کمک حرفه‌ای بوده‌اند. گزارش بخش زنان سازمان ملل ‌می‌‌گوید، نسبت جهانی زنان ۲۰ تا ۲۴ ساله که قبل از ۱۸ سالگی ازدواج کرده‌اند، از تقریباً یک در چهار در سال ۲۰۱۰ به تقریباً یک در پنج (۱۹ درصد) در سال ۲۰۲۲ کاهش یافته است.

پایان دادن به ازدواج کودکان تا سال ۲۰۳۰، باید ۲۰ برابر نرخ فعلی شتاب یابد. اگر پیشرفتی حاصل نشود، ۹ ‌میلیون دختر در سال ۲۰۳۰ در دوران کودکی ازدواج خواهند کرد و دخترانی از فقیرترین و حاشیه‌نشین‌ترین جوامع به‌طور نامتناسبی تحت‌تأثیر قرار خواهند گرفت. در سطح جهان، از هر سه دانش‌آموز ۱۱ تا ۱۵ ساله، یک‌نفر حداقل یک‌بار در ماه گذشته توسط همسالان خود در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند و دختران و پسران به‌طور مساوی در معرض قلدری قرار ‌می‌‌گیرند.

در‌حالی‌که پسرها بیشتر از دخترها قلدری فیزیکی را تجربه ‌می‌‌کنند، دختران بیشتر احتمال دارد که قلدری روانی را تجربه کنند؛ آنها گزارش ‌می‌‌دهند، به‌دلیل اینکه چهره یا بدن‌شان بیشتر از پسرها به نظر بقیه ‌می‌‌رسد، مورد تمسخر قرار ‌می‌‌گیرند.

تغییرات اقلیمی‌ و آوارگی: خشونت مبتنی بر جنسیت

گزارش اخیر سازمان ملل ‌می‌‌گوید بحران‌های اقلیمی‌ و بهداشتی به خشونت علیه زنان دامن ‌می‌‌زند. بحران‌های درهم‌تنیده ازجمله بحران‌های اقتصادی، درگیری‌ها و تغییرات آب‌وهوایی، خشونت‌های مبتنی بر جنسیت را تشدید ‌می‌‌کنند و زنان به حاشیه رانده‌شده با اشکال نامتناسب و متعددی از تبعیض‌های متقاطع مواجه‌اند.

تغییرات اقلیمی‌ و تخریب محیط‌زیست، خطرات خشونت علیه زنان را به‌دلیل جابه‌جایی، کمبود منابع، ناامنی غذایی و اختلال در خدمات به بازماندگان افزایش ‌می‌‌دهد: تخمین زده ‌می‌شود که ۸۰ درصد از افرادی که به‌دلیل تغییرات آب و هوایی آواره شده‌اند، زنان‌اند.

پس از طوفان کاترینا در سال ۲۰۰۵، ‌میزان تجاوز جنسی در ‌میان زنان آواره شش برابر نرخ پایه در ‌می‌‌سی‌سی‌پی در آن سال افزایش یافت. در پی زلزله کانتربری، پلیس نیوزیلند افزایش ۵۳ درصدی خشونت خانگی را گزارش کرد. در اتیوپی تعداد دخترانی که برای ازدواج زودهنگام در ازای خرید دام برای کمک به خانواده‌ها برای مقابله با تأثیرات خشکسالی طولانی‌مدت فروخته ‌می‌‌شوند، افزایش یافت.

نپال شاهد افزایش قاچاق از سه تا پنج هزارنفر در سال ـ در سال ۱۹۹۰ ـ  به ۱۲ هزارنفر تا ۲۰ هزارنفر در سال پس از زلزله ۲۰۱۵ بود. همچنین نرخ ازدواج کودکان در مناطق آسیب‌دیده چهار درصد بیشتر است. در افغانستان، تا جولای ۲۰۲۴، ۶۴ درصد از زنان در مقایسه با دو درصد از مردان گزارش دادند، «اصلاً» احساس امنیت نداشتند که خودشان خانه را ترک کنند.

هشت درصد از زنان مورد بررسی ادعا کردند، حداقل یک زن یا دختر را ‌می‌‌شناسند که در سه سال گذشته اقدام به خودکشی کرده است. در هائیتی، هشت درصد از زنان در کمپ‌ها گفتند که حداقل یک‌بار برای رفع نیازهای خود به کار جنسی/ روسپیگری متوسل شده‌اند و ۲۰/۶ درصد دیگر هم حداقل یک‌نفر را ‌می‌‌شناسند که این کار را انجام داده است. همچنین زنان آواره اجباری در کلمبیا و لیبریا، به‌ترتیب ۴۰ و ۵۵ درصد بیشتر در معرض خطر خشونت از طرف شریک عاطفی در سال گذشته ‌میلادی نسبت به زنان غیرآواره بودند.

قاچاق، ختنه و استثمار زنان

گزارش بخش زنان سازمان ملل ‌می‌‌گوید که در سال ۲۰۲۰، از هر ۱۰ قربانی قاچاق انسان در سطح جهان، چهار نفر زن بالغ و دو نفر دختربچه بودند و ۹۱ درصد از قربانیان قاچاق برای استثمار جنسی، زن‌اند. تجزیه و تحلیل پرونده‌های دادگاه نشان ‌می‌‌دهد که قربانیان زن به ‌میزان سه‌برابر بیشتر از مردان مورد خشونت فیزیکی توسط قاچاقچیان قرار ‌می‌‌گیرند.

ختنه زنان (FGM) یک عمل عمیقاً ریشه‌دار است که ‌میلیون‌ها زن و دختربچه را در سراسر جهان تحت‌تأثیر قرار ‌می‌‌دهد. به‌رغم تلاش‌های جهانی برای از بین بردن آن، ختنه زنان همچنان به ایجاد خطرات جدی برای سلامتی، نقض حقوق اساسی بشر و تداوم نابرابری جنسیتی به‌ویژه در بخش‌هایی از آفریقا و خاور‌میانه ادامه ‌می‌‌دهد. بیش از ۲۳۰ ‌میلیون زن تحت ختنه قرار گرفته‌اند که نشان دهنده افزایش ۱۵ درصدی یا ۳۰ ‌میلیون زن بیشتر در مقایسه با داده‌های هشت سال پیش است.

در کشورهای جنوب صحرای آفریقا، از هر چهار زن و دختربچه، یک نفر تحت عمل ختنه زنان قرار گرفته است اما سطوح آن در کشورهای مختلف بسیار متفاوت است؛ هنوز کشورهایی وجود دارند که در آنها حداقل ۹ نفر از هر ۱۰ دختربچه و زن ۱۵ تا ۴۹ ساله، ختنه شده‌اند.

خشونت ناشی از فناوری

فقدان یک تعریف مشترک برای خشونت مبتنی بر فناوری علیه زنان، جمع‌آوری داده‌های جهانی قابل مقایسه را چالش‌برانگیز ‌می‌‌کند. با این حال، مطالعات کشوری و منطقه‌ای نرخ بسیار نگران‌کننده‌ای از آزار، اذیت و سوء‌استفاده آنلاین را نشان ‌می‌‌دهد: از هر ۱۰ زن در اتحادیه اروپا، یک زن از سن ۱۵ سالگی تجربه آزار و اذیت سایبری را داشته است. این شامل دریافت ایمیل‌ها یا پیام‌های کوتاه جنسی ناخواسته یا توهین‌آ‌میز، در شبکه‌های اجتماعی است.

در کشورهای عربی، یک مطالعه منطقه‌ای نشان داده که ۶۰ درصد از زنان کاربران اینترنت در منطقه در سال گذشته در معرض خشونت آنلاین قرار گرفته‌اند. در کشورهای بالکان غربی و اروپای شرقی، بیش از نیمی‌ از زنان در طول زندگی خود نوعی خشونت آنلاین را تجربه کرده‌اند.

در اوگاندا در سال ۲۰۲۱، حدود نیمی‌ از زنان (۴۹درصد) گزارش دادند که مورد آزار و اذیت آنلاین قرار گرفته‌اند. براساس یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۶ توسط کمیسیون ملی حقوق‌بشر کره، ۸۵ درصد از زنان سخنان نفرت‌پراکنی آنلاین را تجربه کردند.

خشونت علیه روزنامه‌نگاران و نمایندگان مجلس

نمایندگان مجلس و روزنامه‌نگاران، با سطوح بالایی از خشونت روانی، آزار، اذیت و تهدید مواجه‌اند که اغلب به جنسیت آنها مرتبط است. این اشکال خشونت نه‌تنها امنیت شخصی آنها را تهدید ‌می‌‌کند، بلکه مانع برابری جنسیتی و مشارکت دموکراتیک ‌می‌‌شود. در پنج منطقه، ۸۲ درصد از زنان نماینده مجلس گزارش دادند که در دوران خدمت خود، نوعی خشونت روانی را تجربه کرده‌اند که شامل اظهارات، ژست‌ها و ارسال تصاویری از ماهیت جنسی تحقیرآ‌میز و تهدید بوده است.

رسانه‌های اجتماعی، بستر اصلی برای این نوع سوء‌استفاده‌اند، به‌طوری‌که تقریباً نیمی‌ (۴۴ درصد) از قانون‌گذاران زن گزارش داده‌اند که تهدید به مرگ، تجاوز یا آدم‌ربایی علیه خود یا خانواده‌هایشان شده‌اند. ۶۵ درصد از زنان نماینده مجلس گزارش کردند که در معرض اظهارات جنسی، عمدتاً توسط همکاران مرد در پارلمان قرار گرفته‌اند.

همچنین یک نظرسنجی جهانی نشان داده که ۷۳ درصد از زنان روزنامه‌نگار، خشونت آنلاین را تجربه کرده‌اند. ۲۰ درصد گفتند که در رابطه با خشونت آنلاینی که تجربه کرده‌اند مورد حمله یا سوء‌استفاده آفلاین قرار گرفته‌اند.

خلأ قانونی، فقدان گزارش

بخش زنان سازمان ملل ‌می‌‌گوید، کمتر از ۴۰ درصد از زنانی که خشونت را تجربه ‌می‌‌کنند به دنبال کمک از هر نوعی‌اند. در اکثر کشورهایی که داده‌های موجود در مورد این موضوع را دارند، زنانی که به‌دنبال کمک‌اند به خانواده و دوستان خود از خشونت ‌می‌‌گویند و تعداد بسیار کمی‌ از مؤسسات رسمی‌ مانند پلیس و خدمات بهداشتی حمایت ‌می‌‌کنند.

همچنین کمتر از ۱۰ درصد از کسانی که به دنبال کمک بودند به پلیس مراجعه کردند. در سال ۲۰۲۲، تنها ۱۴ درصد از کل زنان - حدود ۵۵۷ ‌میلیون نفر - در کشورهایی زندگی ‌می‌‌کردند که از حمایت قانونی قوی برای تضمین حقوق اساسی انسانی زنان برخوردار بودند. کشورهایی که قانون خشونت خانگی دارند، نسبت به کشورهایی که چنین قوانینی ندارند، نرخ کمتری از خشونت شریک جنسی دارند (۹/۵ درصد در مقایسه با۱۶/۱ درصد). ۱۵۱ کشور قوانین مربوط به آزار و اذیت جنسی دارند، اما تنها ۳۹ کشور قوانینی دارند که آزار جنسی در فضاهای عمو‌می‌ را ممنوع ‌می‌‌کند و از ۱۶۵ کشوری که قوانین خشونت خانگی دارند، تنها ۱۰۴ کشور قوانین جامعی برای رسیدگی به خشونت خانگی دارند.

در سال ۲۰۲۳، لسوتو، توگو و ازبکستان قوانینی را تصویب کردند که از زنان در برابر اشکال مختلف خشونت خانگی محافظت ‌می‌‌کند و ارمنستان، گینه استوایی، اردن، مولداوی و سورینام قوانینی را در مورد آزار جنسی در استخدام وضع کردند. اما بیش از ۶۰ درصد کشورها هنوز فاقد قوانین تجاوز جنسی مبتنی بر اصل رضایت‌اند. کمتر از نیمی‌ از جمعیت زنان جهان توسط قوانین برابر آزار و اذیت سایبری محافظت ‌می‌‌شوند و به‌طورکلی، ۱۳۹ کشور فاقد قوانین کافی برای منع ازدواج کودکان‌اند.

از سال ۲۰۲۳، تنها ۲۷ کشور سیستم جامعی برای پیگیری و تخصیص بودجه برای برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان دارند و به‌رغم افزایش بودجه کمک به صندوق ارتقای توسعه اقتصادی و رفاه کشورهای در حال توسعه (ODA) طی پنج سال گذشته، بودجه برای پایان دادن به خشونت علیه زنان بین سال‌های ۲۰۱۹-۲۰۱۸ و ۲۰۲۱-۲۰۲۰، ۱۳درصد کاهش یافته است.

۹۹ درصد از کمک‌ها به ODA به سازمان‌های محلی حقوق زنان و جنبش‌های فمینیستی نمی‌‌رسد.  همچنین خشونت علیه زنان هزینه‌های قابل توجهی برای دولت، بازماندگان و جوامع دارد. هزینه‌ها هم مستقیم و غیرمستقیم، هم محسوس و نامشهودند. به‌عنوان مثال، هزینه‌های حقوق افراد شاغل در پناهگاه‌ها، هزینه‌های مستقیم ملموس است. هزینه‌ها برعهده همه افراد ازجمله بازماندگان، مجرمان، دولت و جامعه به‌طورکلی است. در ویتنام، درآمدهای از دست رفته ناشی از خشونت، تقریباً ۱/۴۱ درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل ‌می‌‌دهد.

زنانی که خشونت را تجربه ‌می‌‌کنند، ۳۵ درصد کمتر از زنانی که خشونت را تجربه نکرده‌اند درآمد دارند که نشان‌دهنده کاهش قابل‌توجه دیگری بر اقتصاد ملی است. در مصر، تخمین زده ‌می‌‌شود که بخش بهداشت بیش از ۱۴ ‌میلیون دلار هزینه برای خدمت به یک‌چهارم (۶۰۰هزار) بازماندگان متحمل ‌می‌‌شود. در مراکش، کل هزینه سالانه خشونت فیزیکی یا جنسی علیه زنان ۲/۸۵ میلیارد درهم (حدود ۳۰۸ ‌میلیون دلار) در سال برآورد شده است و در سراسر اتحادیه اروپا، هزینه خشونت مبتنی بر جنسیت ۳۶۶ ‌میلیارد یورو در سال برآورد شده است که خشونت علیه زنان ۷۹ درصد از این هزینه یا ۲۸۹ ‌میلیارد یورو را تشکیل ‌می‌‌دهد.

تحقیق‌ها و داده‌ها: پایان دادن به خشونت علیه زنان

بخش زنان سازمان ملل ‌می‌‌گوید، داده‌ها برای ارائه درک بهتری از ماهیت، بزرگی، شدت و فراوانی خشونت علیه زنان، حیاتی است. داده‌های بهتر ‌می‌‌تواند به ما کمک کند تا انواع و اشکال خشونتی که زنان تجربه ‌می‌‌کنند، دریافت یا فقدان حمایت از بازماندگان، خطرات و عواقب، هزینه‌های این خشونت، همچنین مواردی که برای پیشگیری و پاسخ به خشونت علیه زنان مؤثر است را درک کنیم.

تحقیقات و آمار ابزارهای ارزشمندی برای توسعه سیاست‌ها و مداخلات مبتنی بر شواهد برای پایان دادن به خشونت علیه زنان‌اند. راه‌حل‌های مؤثر باید با داده‌ها مشخص شوند و جمع‌آوری داده‌ها براساس استانداردهای مورد توافق جهانی در دستور کار بین‌المللی و دولتی قرار دارد. شکاف قابل‌توجهی از اطلاعات جامع، قابل اعتماد، قابل مقایسه و به‌روز در مورد خشونت علیه زنان وجود دارد. درحالی‌که کشورها به‌طور فزاینده‌ای از تعاریف و رویکردهای مشابه استفاده ‌می‌‌کنند، شکاف‌هایی در دسترسی به داده‌ها در مورد برخی از اشکال خشونت مانند زن‌کشی، آزار جنسی و خشونت آنلاین باقی مانده است.

در سال ۲۰۰۶، بخش زنان سازمان ملل یک پایگاه داده جهانی برای جمع‌آوری اقدامات انجام‌شده توسط دولت‌ها برای مقابله با خشونت علیه زنان ایجاد کرد. پایگاه داده شامل نمایه‌های کشوری با داده‌های مربوط به اشکال مختلف خشونت است. پایگاه داده جهانی خشونت علیه زنان، پاسخ‌های سیاستی مؤثری را برای پیشگیری و رسیدگی به خشونت علیه زنان در سراسر جهان شناسایی ‌می‌‌کند.

در یک گام مهم، بخش زنان سازمان ملل متحد با سازمان بهداشت جهانی (WHO) در یک برنامه جهانی پنج ساله (۲۰۲۲-۲۰۱۸) برای تقویت روش‌شناسی برای اندازه‌گیری خشونت علیه زنان و بهبود جمع‌آوری داده‌ها در سطح کشورها همکاری ‌می‌‌کند. به‌عنوان مثال در مکزیک، یک مطالعه منفرد در مورد زن‌کشی ‌که داده‌های ۳۵ ساله را بررسی ‌می‌‌کرد، شامل تجزیه و تحلیل گواهی‌های مرگ و گزارش‌های جراحت و راه‌هایی برای تقویت فرآیندها و سیاست‌های عمو‌می‌ برای کمک به زنان برای داشتن یک زندگی عاری از خشونت بود.

در گرجستان، یک مطالعه سراسری در مورد خشونت علیه زنان در سال ۲۰۱۷ تکمیل شد که برای اولین‌بار، داده‌هایی را در مورد شیوع آزار و اذیت جنسی و تعقیب در آن گنجانده بود. این داده‌ها مستقیماً برای حمایت از قانون آزار جنسی استفاده شد و در سال ۲۰۱۹ اولین قانون آزار جنسی در کشور تصویب شد.

در سال ۲۰۱۹، با حمایت زنان سازمان ملل، کوزوو (براساس قطعنامه ۱۲۴۴ شورای امنیت سازمان ملل) یک پایگاه داده متمرکز جدید برای موارد خشونت خانگی ایجاد کرد تا امکان نظارت و تعقیب قضایی پرونده‌ها و اطمینان از پاسخگویی در سطوح ملی و محلی را فراهم کند.

برای پایان دادن به خشونت علیه زنان متحد شوید

«بحران خشونت مبتنی بر جنسیت فوری است.» این تیتر بسیاری از گزارش‌های مربوط به زنان در رسانه‌های جهانی است. به همین دلیل است که در طول ۱۶ روز فعالیت علیه خشونت مبتنی بر جنسیت، بخش زنان سازمان ملل با ایجاد کمپینی تحت عنوان «هر ۱۰ دقیقه یک‌زن کشته ‌می‌شود، بی‌هیچ بهانه‌ای برای پایان دادن به خشونت علیه زنان متحد شوید»، توجه‌ها را به تشدید هشداردهنده خشونت علیه زنان جلب کرده است.

۱۶ روز نارنجی فرصتی برای احیای تعهدات، دعوت به پاسخگویی و اقدام از سوی تصمیم‌گیرندگان است، زیرا جهان به سی‌ا‌مین سالگرد اعلا‌میه پکن و پلتفرم اقدام در سال ۲۰۲۵ نزدیک ‌می‌‌شود؛ طرحی رویایی برای دستیابی به برابری جنسیتی و زنان و حقوق دختربچه‌ها. بخش زنان سازمان ملل ‌می‌‌گوید، زن‌کشی ‌یک مشکل جهانی و وحشیانه‌ترین، مشهودترین و افراطی‌ترین تجلی تداوم خشونت مبتنی بر جنسیت است که زنان تحمل ‌می‌‌کنند. زن‌کشی گواه نهایی این است که سیستم‌ها و ساختارهایی که برای محافظت از زنان طراحی شده‌اند، شکست خورده‌اند.

عادی‌سازی خشونت - از آزار خانگی گرفته تا آزار و اذیت در محل کار و فضاهای عمو‌می‌ و خشونت دیجیتال - منجر به فضای فرهنگی ‌می‌‌شود که در آن زنان مورد آزار و اذیت قرار ‌می‌‌گیرند و عمداً کشته ‌می‌‌شوند و این‌ها اغلب بدون مجازات باقی ‌می‌‌مانند. آنچه ما در مورد زن‌کشی ‌‌می‌‌دانیم این است که اغلب خشونت مبتنی بر جنسیت مکرر و در حال افزایش است، به این معنی که اگر به‌طور موثر به علائم اولیه خشونت پرداخته شود، ‌می‌‌توان از آن جلوگیری کرد. بدون پایان دادن به خشونت علیه زنان، جهان نمی‌‌تواند به اهداف توسعه پایدار برسد.

این خشونت همچنان یک مانع بزرگ در برابر برابری جنسیتی است. با حمایت و ایجاد قوانین و سیاست‌های مربوط به خشونت مبتنی بر جنسیت ‌می‌شود به مقابله با آن رفت. سرمایه‌گذاری در سازمان‌های پیشگیری و حقوق زنان برای تضمین حقوق و دسترسی به خدمات ضروری برای بازماندگان، ضروری است. همه نقشی برای پایان دادن به آزار و کشتار زنان دارند.

دولت‌ها ‌می‌‌توانند قوانین و برنامه‌های ملی را برای جلوگیری از خشونت علیه زنان، حمایت از زنان، برنامه‌های پیشگیری و خدماتی که از بازماندگان حمایت ‌می‌‌کنند، تصویب و اجرا کنند. کشورهایی که قوانینی را برای متوقف کردن خشونت خانگی تصویب کرده‌اند، به‌طور متوسط ​​نرخ کمتری از خشونت شریک جنسی دارند (۹/۵ درصد در مقایسه با ۱۶/۱ درصد). شرکت‌ها و مؤسسات ‌می‌‌توانند سیاست‌هایی را به اجرا بگذارند که تحمل هیچ‌گونه خشونت علیه زنان را ندارند و فعالانه از بازماندگان حمایت ‌می‌‌کنند.

اکنون زمان افزایش آگاهی و سازماندهی رویدادها با استفاده از رنگ نارنجی و صحبت کردن، چه آنلاین و چه آفلاین است. افراد ‌می‌‌توانند از خلاقیت خود برای ترویج پیام تحمل نکردن خشونت علیه زنان، حمایت از رهبران برای اتخاذ و اجرای قوانین و سیاست‌ها، حمایت و کمک مالی به سازمان‌های زنان محلی و افزایش آگاهی در خانه‌ها، مدارس، جوامع و در فضاهای دیجیتال، استفاده کنند.



نظر شما درباره این مقاله:








بستر قتل‌های خانوادگی کاملا اجتماعی است
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 8:24

بستر قتل‌های خانوادگی کاملا اجتماعی است


یک جامعه‌شناس و روان‌شناس اجتماعی گفت: خشونت خانگی علیه زنان در تمام طبقات فرودست، متوسط و فرادست رخ می‌دهد، اما نوع آن فرق می‌کند و طبیعتا در طبقات فرودست این نوع خشونت عریان‌تر و بی‌مهاباتر است.
به گزارش ایلنا، «علیرضا شریفی یزدی» جامعه‌شناس و روان‌شناس اجتماعی با تشریح علل خشونت‌ خانگی علیه زنان در جامعه ایرانی گفت: مطالعات نشان می‌دهد خشونت خانگی ۹۶ درصد علیه زنان و ۴ درصد علیه مردان صورت می‌گیرد. این آمار گویای این است که زنان در خانواده چه شرایطی را تجربه می‌کنند، اینکه چرا خشونت در خانه بیشتر علیه زنان است، چندین دلیل دارد؛ نخستین دلیل این است که کشور در حال حاضر در شرایط بسیار خاص قرار دارد. در واقع ما در وضعیتی هستیم که جامعه تب‌دار است و هر حرکت اقتصادی که صورت می‌گیرد، منجر به فشار اقتصادی به جامعه و در نتیجه موجب فشار روانی به خانواده‌ها می‌گردد و بیشتر مردان به خود اجازه می‌دهند، فشار روانی که در جامعه تحمل می‌کنند و در خانواده انباشته شده را بر روی زنان تخلیه کنند.

وی ادامه داد: دلیل دیگر این است که به طور سنتی خشونت علیه زنان یک امر نهادینه شده است و تا حدی و با کمال تاسف پذیرفته شده است؛ به این معنا که در جامعه ایرانی کسی چندان تعجب نمی‌کند که بشنود مردی با همسر خود بدرفتاری می‌کند، او را کتک می‌زند یا او را با محرومیت اقتصادی و عاطفی مواجه می‌کند که یکی از دلایل آن‌ عدم حمایت قانون است و در واقع دچار خلاء قانون در حمایت از زنان در مقابل خشونت مردان هستیم. در زمینه قتل در قانون، وقتی زنی توسط پدر خود کشته شود برای نمونه ماجرای قتل رومینا توسط پدرش، زمانی که با آن پدر مصاحبه می‌شود که چرا دختر خود را کشتی نه پسر را مانند یک حقوقدان با اشراف به قانون پاسخ می‌دهد، اگر پسر را می‌کشتم قصاص می‌شدم و این حاکی از آن است که قانون در زمینه قتل زن توسط پدر خلاء دارد.

هر ۴ دقیقه یکبار روح و روان یک زن خراشیده می‌شود
این جامعه‌شناس اظهار کرد: در مورد مردان دیگر مانند همسر، زمانی فرد را قصاص می‌کنند که قرار باشد توسط خانواده زن، نصف دیه داده شود. اگر قانونی وجود دارد باید برابر باشد، چون این قانون برابر نیست مردان به خود اجازه می‌دهند این خشونت را حتی تا فجیع‌ترین شکل خود یعنی قتل زنان پیش ببرند. البته نباید بسنده کنیم به این آمار که هر ۴ روز یک زن در کشور به دست مردان خود کشته می‌شود، چرا که هر ۴ دقیقه یکبار روح و روان یک زن خراشیده می‌شود و این در هیچ جا ثبت نمی‌گردد. درباره خشونت‌های خانگی که توسط مردان خانواده به زنان تحمیل می‌شود، صرفا وقتی  قتلی رخ می‌دهد و آشکار می‌گردد، موجب می‌شود حساس شویم، مصاحبه کنیم که البته در جای خود ارزشمند است، اما باید بدانیم که میزان خشونت علیه زنان و عمق آن بسیار زیاد است.

شریفی یزدی با بیان اینکه یکی دیگر از دلایل خشونت خانگی علیه زنان سکوت دستگاه‌های ذیربط در این زمینه است، گفت: برای مثال بخش اورژانس اجتماعی باید در این نوع خشونت‌ها ورود جدی داشته باشد، اما متاسفانه مداخله روشن و مشخصی برای این موضوع ندارد.

«مسئله فرهنگ» دلیل اصلی خشونت علیه زنان است
وی دلیل اصلی خشونت علیه زنان در خانواده را «مسئله فرهنگ» عنوان کرد و گفت: تا زمانی که زن را تحت قیمومیت مرد می‌شناسیم و برابری حقوق برای آن قائل نیستیم متاسفانه همچنان شاهد این گونه فجایع در جامعه خواهیم بود. دلیل جامعه‌شناسی دیگر این است که جامعه دو پاره شده است، به این معنا که با نسل جدیدی مواجه هستیم که بسیاری از ارزش‌ها، هنجارها، آداب، سنن و اعتقادات نسل‌های قبل را به هیچ وجه قبول ندارد و سبک زندگی خود را بر اساس اصول اعتقادی خود پایه ریزی می‌کند، در حالی که پدر همسر یا برادر بزرگ‌تر او بر اساس هنجارها و ارزش‌های قدیمی‌تر که نسل جدید آن را قبول ندارد و آنها نیز نتوانسته‌اند به این نسل منتقل کنند، زندگی می‌کنند. این تفاوت دیدگاه طبیعتا میزان خشونت را در درون خانواده‌ها افزایش می‌دهد و قربانی آن تاکنون عمدتا زنان بوده‌اند که باید فکری برای آن کرد.

خشونت علیه زنان در طبقات فرودست، عریان‌تر و بی‌مهاباتر است
شریفی یزدی در پاسخ به این سوال که خشونت خانگی علیه زنان در طبقات مختلف جامعه به چه صورتی است؟ گفت: خشونت خاتگی علیه زنان در تمام طبقات فرودست، متوسط و فرادست رخ می‌دهد، اما نوع آن فرق می‌کند و طبیعتا در طبقات فرودست عریان‌تر و بی‌مهاباتر است. در قشر متوسط و فرادست خشونت خانگی جنبه‌های دیگری به خود می‌گیرد و بستگی به این دارد که چه تعریفی از خشونت داشته باشیم. در میان طبقات پایین کتک زدن، برخورد فیزیکی، تهدید و حبس کردن بسیار رایج است.

خشونت خانگی در قشر متوسط چگونه است؟
وی خاطرنشان کرد:‌ در قشر متوسط خشونت خانگی به شکل محرومیت عاطفی، بی‌توجهی کردن، رابطه موازی گرفتن و خیانت خود را نشان می‌دهد و جنس خشونت بیشتر به این شکل است. در قشر فرادست جامعه که مانند بسیاری جاهای دنیا نوع آسیب‌ها و فسادهای‌شان معمولا مشترک است، داستان متفاوتی وجود دارد. اگر قشربندی اجتماعی این مسئله را تحلیل کنیم، خشونت‌های خیلی عریان نوعا متعلق به قشر پایین یا متوسط رو به پایین جامعه است.

فقط در صورت حمایت خانواده پدری، زن می‌تواند از خشونت خانگی رها شود
این استاد جامعه‌شناسی در خصوص کمک به زنان در مقابل خشونت‌های خانگی گفت: کمک‌ها معمولا یا از خانواده است و زن باید از خانواده پدری درخواست کمک کند که عمده خانواده پدری سنتی و فرودست جامعه ما بر این باور است که زن باید با لباس سفید برود و با کفن برگردد. هنوز در قشرهای متوسط تا جایی که امکان دارد تلاش می‌شود زن را در آن رابطه و خانواده نگه دارند و در واقع واقعیت این است که خانواده همکاری نمی‌کند و در خانواده‌ای که حمایت صورت می‌گیرد، زن می‌تواند از آن زندگی مشترک خارج شود.

جامعه در رواج خشونت علیه زنان مقصر است
وی جامعه را در رواج خشونت علیه زنان مقصر دانست و خاطرنشان کرد: گفت: قانون هم در این زمینه سکوت اختیار کرده است. اگر زنی به پزشکی قانونی مراجعه کند و اثبات شود که زن توسط همسر خود مورد ضرب و جرح قرار گرفته، باید به استناد آن برود اقامه دعوی کند که دیگر زندگی مشترک بهم می‌ریزد.

«نداشتن امنیت اقتصادی» علت تحمل خشونت خانگی از سوی زنان
دلیل دیگری که زنان نسبت به خشونت خانگی اعتراض جدی نمی‌کنند، نداشتن امنیت اقتصادی است. میزان اشتغال زنان در دوره دکتر روحانی تنها ۱۴ درصد بوده و اخیرا این عدد به ۱۲ درصد رسیده است و لذا دیگر شرایط اقتصادی اجازه نمی‌دهد، ۸۸ درصد زنان بدون اشتغال وقتی خشونت علیه آنان در خانه اعمال می‌شود، کار جدی انجام دهند و با این شرایط وضعیت اقتصادی‌، عدم حمایت خانواده پدری و خلاء قانونی چگونه می‌خواهد معیشت زندگی خود را تامین کند؟!

«ترسِ جدایی از فرزند در بعد از طلاق» از دلایل سکوت زنانِ قربانی خشونت خانگی است
شریفی یزدی در ادامه توضیح چرایی سکوت زنان قربانی خشونت خانگی گفت: از دلایل دیگر سکوت بیشتر زنان قربانی در مواجهه با خشونت خانگی، موضوع فرزند است. زنانی که دارای فرزند هستند از ترس اینکه از فرزندشان جدا شوند، چون تنها تا ۷ سال فرزند متعلق به مادر است، سختی‌ها را به جان می‌خرد. در نهایت مشکل اصلی ابتدا به خلاء قانون حمایتی برمی‌گردد و سپس مربوط به مباحث فرهنگی می‌شود.

وی خاطرنشان کرد: آنچه که مطالعات نشان می‌دهد در قشر متوسط همین مشکلات به گونه‌ای دیگر خود را نشان می‌دهد. البته نسبت به سالیان قبل شرایط بهتر شده و خانواده‌ها حمایت بیشتری از دختران خود دارند که اگر در زندگی مشترک خوبی نیستند، بتوانند طلاق بگیرند، اما هنوز بخش بزرگی از جامعه به این بیماری مبتلاست.

ابراز نگرانی از تکرار قتل‌های خانوادگی
شریفی یزدی در تحلیل خود از دو فقره قتل خانوادگی در هفته گذشته که در یکی از آنها، مرد بعد از کشتن همسر و فرزند خود اقدام به خودکشی می‌کند، گفت: اگر از بعد روانشناسی نگاه کنیم، این جنس قتل‌ها برای انسانی است که اختلال شخصیت سایکوپتی یا اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارد و یا شخصیت مرزی است که به نقطه جنون رسیده است و فردی است با بیماری سایکوز که انقطاع از محیط دارد که می‌توان تحلیل‌های روانشناسی برای آن داشت، اما یک جامعه‌شناس بزرگ تعریف بزرگی دارد و می‌گوید اساسا خودکشی‌ها و دگرکشی‌ها رخدادهای فردی و روانی نیستند، بلکه در واقع دماسنج یک جامعه است و یک حرکت اجتماعی محسوب می‌شود. آنچه که شاهد آن هستیم و در حال افزایش است، نوع قتل‌هایی است که تمام اعضای خانواده کشته می‌شوند.

وی افزود: اگر هر ده سال یا پنج سال یکبار این حادثه رخ دهد می‌توانیم بگوییم اتفاق است، اما وقتی زنجیره می‌شود به مانند آنچه طی هفته گذشته رخ داد، نشان دهنده شرایط نامناسب اجتماعی است. خانواده به عنوان اصلی‌ترین نهاد اجتماعی شرایط خوبی را تجربه نمی‌کند به طوری که یک مرد حاضر است همسر، فرزند و خودش را نابود کند و این خود نوعی بیان اعتراض است. به معنای واقعی وقتی اینگونه قتل‌ها تکرار و افزایش پیدا می‌کند به این معنی است که با یک جامعه تب‌دار رو به رو هستیم که این زنگ خطری است.

بستر قتل‌های خانوادگی کاملا اجتماعی است
این جامعه‌شناس افزود: اینکه فقط قتل را مبنا قرار هیم بحث دیگری است، اما قتل در راستای خود ابعاد مورد بررسی دیگری هم دارد. وقتی در درون خانواده‌ها گرایش به انواع مواد مخدر، روان گردان شیوع یافته و مصرف مشروبات الکی در جامعه افزایش پیدا کرده و گرایش خانم‌ها به مصرف سیگار بسیار بالا رفته، تمام این‌ها زنگ خطری است که در یک پازل بهم چسبیده باید دیده شود و تحلیل کرد و همه این‌ها نشان می‌دهد حال خانواده ایرانی خوب نیست و بستر این گونه قتل‌ها کاملا اجتماعی است.



نظر شما درباره این مقاله:








مداراگری، جانمایه اقتصاد بازار بنیاد
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 18.11.2024, 8:17

مداراگری، جانمایه اقتصاد بازار بنیاد


جمشید اسدی

سازمان ملل متحد روز ۱۶ نوامبر را به‌عنوان روز جهانی مداراگری معرفی کرده است. نام چنین روزی به فرنگی تولرانس (Tolerance) است که می‌توان آن را به  شکیبایی، تسامح و آسان‌گیری هم ترجمه کرد.

روز جهانی مداراگری نیز فرصتی است برای اندیشیدن در اهمیت مدارا و شکیبایی در دیگر سپهرهای زندگی اجتماعی، به‌ویژه در حوزه اقتصاد. ما در این نوشتار کوتاه نخست به معنی  مداراگری می‌پردازیم و سپس جای و مقام آن را در اقتصاد می‌کاویم.

مداراگری همچون ستون پایه همزیستی مسالمت‌آمیز

مداراگری به معنای پذیرش و احترام به تفاوت‌های انسانی، فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی است. بدون مدارا، همزیستی اجتماعی ممکن نیست و جوامع به‌جای رشد و شکوفایی، نیروی خود را درگیر تنش‌ها و تضادهای بی‌پایان می‌کنند. در بهترین حالت، مداراگری از اخلاق فردی ناشی می‌شود؛ اخلاقی که سخت‌گیری‌ها و تعصب‌ها را کنار می‌گذارد و با پذیرش گوناگونی، زمینه را برای پایداری و صلح اجتماعی فراهم می‌کند.

اما اگر اخلاق فردی قادر به گسترش مداراگری نباشد، که در بیشتر مواقع نیست، حکومت‌های دموکراتیک و نهادهای انتظامی با تنظیم قوانین و نظارت بر اجرای آن‌ها، احترام به حقوق و تفاوت‌ها را به گردن می‌گیرند و همگان را به پاسداشت آن وا می‌دارند.

به هر روی، مداراگری بنیاد و شالوده جامعه همبسته و پویاست، چه نه تنها شهروندانی که دیدگاه‌ها و پیشینه‌های متفاوتی دارند را از درگیری‌ باز می‌دارد، بلکه سرمایه اجتماعی ارزشمندی برای گفت‌وگو، نوآوری و پیشرفت پایدار به وجود می‌آورد. افزون بر این، مداراگری جامعه را در برابر بحران مقاوم‌تر و برای تغییر آماده‌تر می‌کند.

آیا مداراگری را می‌توان در فرای زندگی سیاسی به اقتصاد نیز گسترش داد؟ آری می‌توان، اما تنها در چارچوب نظام اقتصادی مشخص.

مداراگری در اقتصاد: دولتی-دستوری یا بازار بنیاد؟

مداراگری در اقتصاد تعریف کلی نمی‌‌تواند داشته باشد، بلکه باید آن را با توجه به نوع سامانه اقتصادی تعریف بازشناخت. اقتصاد دو سامانه آرمانی دارد: یکی دستوری-دولتی و دیگری بازار‌بنیاد. مداراگری در اولی ناشدنی و در دومی ستون‌پایه است.

در اقتصاد دولتی-دستوری، تصمیم‌های اقتصادی بر پایه دستورات و مقررات از سوی حاکمان و دولت گرفته می‌شود. در چنین سامانه‌ای، مداراگری امکان‌پذیر نیست، زیرا این ساختار به طور ذاتی بر انحصار قدرت و تحمیل دستورهای حکومتی استوار است که از سوی دولت برای خیر و صلاح همگان صادر شده‌اند. حال اگر کسانی با این دستورات و مقررات همسو نباشند، معمولاً نادیده گرفته‌شده یا حتی سرکوب می‌شوند. بنابراین روشن است که در چنین سامانه‌ای، مدارا و شکیبایی نمی‌‌تواند وجود داشته باشد.

در مقابل، اقتصاد بازار بنیاد، به دلیل جانمایه خود، ناچار به پذیرش و تمرین مداراگری است. در این سامانه، دادوستد بر پایه منافع متقابل خریدار و فروشنده صورت می‌گیرد و کاری به هویت نژادی و جنسیتی و اعتقادی طرفین ندارد. به دیگر سخن، اقتصاد بازار بنیاد تنها در شرایطی شدنی است برای که افراد بتوانند بدون تعصب و پیش‌داوری با یکدیگر تعامل یا همان مداراگری کنند.

اقتصاد آزاد، به دلیل ایجاد فرصت‌های برابر برای همه افراد، زمینه‌ای برای کاهش تعصبات و تمرین مداراگری فراهم می‌کند. در بازاری که رقابت عادلانه و شفاف وجود دارد، شکیبایی و مداراگری نه تنها یک فضیلت انسانی، بلکه یک نیاز برای بقای اقتصادی است.

نکته این جاست که کسانی که تن به داد و ستد بر پایه می‌دهند، با قانون و بی قانون پشتیبان، می‌بایستی شکیبا باشند، چرا که مهم‌ترین عامل برای ایشان، موضوع داد و ستد، یعنی کیفیت کالا و بهای مناسب است، نه مذهب، قومیت یا باورهای شخصی طرفین داد و ستد.

چرا اقتصاد بازار بنیاد مداراگر است؟

در اقتصاد بازار آزاد، سه اصل آزادی انتخاب، رقابت سالم و عدم تبعیض پشتیبان مداراگری‌اند:

۱) فروشنده و خریدار آزادی انتخاب دارند و از این رو، بر پایه نیازها و منافع خود با هرکسی که نیاز و منافع ایشان را برآورد معامله می‌کنند. اگر کالای موردنیاز مشتری را یک فروشنده تأمین کند، دین، قومیت یا اعتقادات او اهمیتی نخواهد داشت.

۲) در بازار آزاد، رقابت سالم میان فروشندگان باعث می‌شود که آن‌ها تمرکز خود را بر کیفیت و قیمت کالا بگذارند، نه بر پیش‌داوری‌های شخصی. در این‌جا، کیفیت و قیمت کالا اولویت دارد، نه تفاوت‌های شخصی طرفین. رقابت، تعصب را کاهش می‌دهد.

۳) برابری در فرصت‌ها: اقتصاد بازار بنیاد به همه افراد، جدا از تفاوت‌هایشان، امکان می‌دهد که برای پاسخگویی نیازهای بازارمشارکت کنند. در بازار آزاد، هر فردی که بتواند نیاز بازار را تأمین کند، صرف‌نظر از باورها یا پیشینه‌اش، می‌تواند موفق شود.

بدین ترتیب، شکیبایی در اقتصاد بازار بنیاد به این معناست که افراد بر پایه منافع مشترک و فرصت‌های تجاری با یکدیگر داد و ستد می‌کنند و لزومی نمی‌‌بینند که وابستگی‌های قومی، دینی یا اجتماعی خریدار یا فروشنده را مورد پرسش قرار دهند.

بی‌طرفی اقتصاد بازار بنیاد فضای مناسبی برای شکیبایی است. چه تولیدکننده و مصرف‌کننده ممکن است از فرهنگ‌های کاملاً متفاوتی باشند، اما هدف و تمرکز ایشان بر ارزش اقتصادی داد و ستد است و از همین رو، تفاوت‌هایشان را نادیده می‌گیرند و با هم معامله می‌کنند. همین موضوع می‌تواند به تقویت مداراگری در جامعه کمک کند. 

مداراگری در اقتصاد: نمونه‌های فراتر از مرزهای فرهنگی و تاریخی

نمونه‌های تاریخی و مهم‌روزگار مداراگری در اقتصاد بازار بنیاد داد و ستدی بسیارند.

جاده ابریشم یکی از بهترین نمونه‌های تاریخی مداراگری اقتصادی است. این راه تجاری که آسیا، خاورمیانه و اروپا را به هم  می‌پیوست، بستری آشکار برای داد و ستد میان بازرگانان از فرهنگ‌ها و باورهای دینی گوناگون بود. چنان که تاجران مسلمان، بودایی، مسیحی و یهودی برای مبادله کالاهایی مانند ابریشم، ادویه، جواهر و کاغذ با یکدیگر همکاری می‌کردند. معیار اصلی معامله، کیفیت کالا و اعتماد متقابل بود، نه تفاوت‌های مذهبی یا قومی.

در سده‌های میانه میلادی، بازرگانان از دین‌ها و فرهنگ‌ها و زبان‌های گوناگون، به‌ویژه در مناطقی مانند مدیترانه، خاورمیانه و اروپا، با یکدیگر داد و ستد داشتند. شهرهای ونیز، قاهره، بغداد و دیگر مراکز مهم بازرگانی فرامرزی بودند که در آن‌ها مسلمانان، مسیحیان و یهودیان در کنار یکدیگر به تجارت می‌پرداختند.

بازرگانان برای موفقیت در تجارت ناچار بودند بر اساس کیفیت کالا و شرایط معامله با یکدیگر همکاری کنند، نه بر اساس پیش‌داوری‌های فرهنگی یا مذهبی. چنان‌که یک تاجر مسیحی اروپایی برای تأمین کالاهای ارزشمند مانند ادویه یا پارچه، با یک تاجر مسلمان در خاورمیانه داد و ستد می‌کرد. سندهای تاریخی بسیاری نشان می‌دهند که در بازارهای بزرگ سده‌های میانه میلادی، قوانین و مقرراتی به وجود آمده بود که تبعیض را محدود و از برابری در معاملات پشتیبانی می‌کرد. این قوانین، پایه‌گذار نوعی تربیت اجتماعی برای مداراگری در جوامع تجاری بودند.

در دوران مدرن نیز، نمونه‌های مداراگری در بازارهای بین‌المللی فراوان‌اند. همچون شرکت‌های چندملیتی، مانند اپل و سامسونگ که در زنجیره تأمین خود با تأمین‌کنندگانی از کشورهای مختلف با فرهنگ و مذهب متفاوت همکاری می‌کنند. بازارهای مالی جهانی مانند بورس اوراق بهادار، نمونه‌ای دیگر از تسامح عملی است؛ جایی که سرمایه‌گذاران از سراسر جهان تنها بر اساس بازده اقتصادی و نه پیش‌داوری‌های اجتماعی یا فرهنگی تصمیم‌گیری می‌کنند.

تجربه تاریخی و معاصر نشان می‌دهد که مداراگری یکی از الزامات اساسی برای موفقیت اقتصادی و اجتماعی است. در حالی که اقتصاد دولتی-دستوری به دلیل ماهیت انحصاری و سرکوبگر خود با مدارا بیگانه است، اقتصاد بازار بنیاد بستر طبیعی برای تمرین مداراگری فراهم می‌کند. با تکیه بر اصول رقابت، آزادی و اعتماد، بازار آزاد می‌تواند الگویی برای همزیستی مسالمت‌آمیز و شکوفایی جوامع در عصر حاضر باشد. 

سخن پایانی

مداراگری نه‌تنها یک فضیلت اخلاقی بلکه یک ضرورت عملی برای همزیستی و توسعه اقتصادی است. در حالی که اقتصاد دولتی-دستوری به دلیل ماهیت اقتدارگرای خود با مداراگری بیگانه است، جانمایه اقتصاد بازار بنیاد بر پایه مداراگری برای تعامل و رقابت آزاد است. با مداراگری، جوامع می‌توانند از تمام ظرفیت‌های خود بهره‌مند شوند و ثبات و رفاه را برای همه تضمین کنند.

همچنان که داستان‌اش رفت، داد و ستد همچون ستون‌پایه اقتصاد بازار بنیاد نوعی تربیت اجتماعی برای مداراگری است. تاجران به تدریج یاد می‌گرفتند که برای موفقیت اقتصادی، باید تعصبات را کنار گذاشت و بر پایه منافع مشترک عمل کرد. این فرهنگ تسامح و شکیبایی از طریق تجارت به سایر بخش‌های جامعه نیز منتقل می‌شد.

جمهوری اسلامی مداراگری را نخست  در اقتصاد از میان برد و دست به قتل‌های زنجیره‌ای شرکت‌های ملی بخش خصوصی زد. پس از آن بود که ناشکیبایی و قتل‌های زنجیره‌ای به سپهر سیاسی و اجتماعی هم کشیده شد.

نظام ولایی هنوز هم اقتصاد بازار بنیاد را بر نمی‌‌تابد. شوربختا که اپوزیسیون چپ گرا-مذهبی هم اهل مدارا با اقتصاد بازار بنیاد برای انتخاب آزاد مشتریان و رقابت سالم کارآفرینان نیست.


نظر خوانندگان:


■ با درود فراوان به جناب دکتر اسدی گرامی و تشکر از نوشته خوبشان. نکته من آنست که هر چند اقتصادهای آزاد و مبتنی بر بازارهای رقابتی در تخصیص منابع کمیاب کارآمدتر هستند اما این به معنی کامل بودن این سیستم اقتصادی نیست. جنابعالی به عنوان یک اقتصاددان به خوبی از بحث شکست بازار اگاهی دارید. این شکستها که می‌تواند ناشی از:
- انحصار طبیعی
- اطلاعات نامتقارن
- اثرات خارجی منفی (Externalities)
- تولید نا متناسب کالای عمومی
- و موارد دیگر که هزینه مبادله در آنها بطور بیرویه بالاست اما بهر حال موجب تخصیص غیر بهینه منابع می شوند.
در اینجا لازم است دولت دخالت کرده و شکست بازار را اصلاح کند یا سیاست بهینه جایگزین (Second Best) را اتخاذ کند. نکته آنجا است که در بسیاری از موارد ما شکست دولت (Government Failure) داریم که با دخالتهای خود به بهانه اصلاح شکست بازار تخصیص منابع را بدتر می کنند و با ایجاد نهادهای نامناسب (Inconsistence Institutions) ناکارامدتر (Pareto Inefficient) می‌کنند که بیشتر ناشی از فساد مقامات دولتی و ناسالم و غیر دموکراتیک بودن حکومتها است. بنابراین ابتدا باید یک نظام سیاسی دموکراتیک و رقابتی سالم ایجاد کرد تا با نهادهای سازگار اقتصاد بازار بنیاد کارآمد ایجاد کند.
خسرو




نظر شما درباره این مقاله:








بن علی و بن سلمانیسم!
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 21:22

بن علی و بن سلمانیسم!


احمد پورمندی

همه شواهد حاکی از آن است که «دوران خامنه‌ای» رو به پایان است و مساله جانشینی به مثابه محور مهم دوران پساخامنه‌ای، به مساله روز تبدیل شده است. این سوال در دستور کار سیاست در کشور ما قرار گرفته است که آیا مساله جانشینی خامنه‌ای در چارچوب نظام و بدون بحران‌های بزرگ حل خواهد شد و چگونه؟

شایع‌ترین تحلیل که در تایید آن دلایل مهمی هم وجود دارد، این است که طرح نظام برای جانشینی، انتقال رهبری به مجتبی بن علی، فرزند دوم علی خامنه‌ای است و در ادامه هم این فرضیه بسیار تخیلی مطرح می‌شود که بن علی، بن سلمان ایران خواهد بود و «انقلاب سفید» دومی در راه است.

برای فهم پروسه جانشینی و بررسی احتمالات مختلف، لازم است که نقش عوامل مهم و تاثیر گذار را بررسی کنیم. جامعه نسبتا بیدار، پرتحرک و به شدت ناراضی ایران، نیرو‌های اصلاح‌طلب، مخالفان گذارطلب، براندازان و دولت‌های خارجی از جمله عواملی هستند که می‌خواهند در روند پر کردن خلا ناشی از مرگ خامنه‌ای نقش‌آفرینی کنند، اما نقش تعیین‌کننده را گروه‌های برخوردار حاکمی دارند که تا امروز شاکله نظام قدرت در جمهوری اسلامی را تشکیل داده‌اند. سپاه پاسداران، سازمان‌های اطلاعات و امنیت بویژه وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه، روحانیت حاکم و ابرسرمایه‌دارانی که بازار صادرات نفت و مشتقات نفتی و واردات را در اختیار دارند، تا کنون توانسته‌اند ذیل تئوری و ساختار مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه، توزیع «ابر رانت»‌های اقتصادی را در بین خود، بدون توسل به خشونت‌های جدی، مدیریت کنند. بخش خصوصی، فن‌سالاران و دیوان‌سالاران به مثابه سه گروه برخوردار دیگر، نقش شریک کوچکتر و ناراضی ائتلاف حاکم را بازی می‌کنند.

سرکوب خشن هر گونه حرکت و تشکل در داخل، ایجاد محور مقاومت در منطقه، پروژه‌های موشکی و اتمی و درگیر نگه داشتن غرب در بحران خاورمیانه و تحریم ایران و ایجاد «اقتصاد مقاومتی» به مفهوم تضمین تحصیل رانت‌های اقتصادی و بوپژه رانت‌های نفتی در ارتباط با چین و ورود کالا از این کشور، مهم‌ترین اجزای برنامه کلان راهبردی است که این گروه‌های برخوردار، زیر رهبری خامنه‌ای بر سر آن توافق کرده‌اند.

منطقا تا وقتی رابطه اقتصادی با چین به شکل کنونی ادامه پیدا کند، چین روزانه حدود ۱،۵ میلیون بشکه نفت ایران را به حدود نصف قیمت بخرد و در ازای آن بجای دلار، کالای چینی به تجار وارد کننده تحویل بدهد، ائتلاف گروه‌های برخوردار می‌تواند به تحصیل رانت‌های کلان اقتصادی و حیات خود ادامه بدهد. بنابراین، مستقل از عوامل پیش‌بینی‌ناپذیری نظیر جنگ و قیام توده‌ای، تا وقتی غرب، درگیر در باتلاق خاور میانه، ناچار به ادامه و تشدید تحریم‌ها باشد، چین و گروه‌های برخورداری که به درستی «کاسبان تحریم» نام گرفته‌اند، دلیلی برای تغییر راهبردهای کلان کنونی نخواهند داشت و خصلت‌نمای اصلی جانشینی «تداوم وضع موجود» خواهد بود.

علاوه بر منافع اقتصادی، برای چین درگیر ماندن ایالات متحده در خاورمیانه، تمرکز کامل بر شرق دور را دشوار کرده و از منظر چالش کلان قرن هم دارای اهمیت است.

بنا بر آنچه گفته شد، می‌توان به این نتیجه نزدیک شد که سرنوشت جانشینی در نبرد چین و آمریکا تعیین خواهد شد. اگر آمریکا بتواند با منهدم کردن محور مقاومت جمهوری اسلامی در لبنان، غزه، یمن، سوریه و عراق پای خود را از باتلاق خاورمیانه بیرون بکشد و چین را نیز از ادامه خرید نفت ایران منصرف کند، آنگاه می‌توان با اطمینان بیشتری از ته کشیدن منابع اصلی رانت و پایان ائتلاف حکومتی، همزمان با پایان دوران خامنه‌ای سخن گفت.

درهم آمیزی منافع گروه‌های برخوردار حاکم در ساختار مافیایی اقتصاد ایران، شکل‌گیری گروه‌های دوراندیش و مستقل در هیئت حاکمه را به امری بعید بدل کرده است و در نتیجه فکر تغییر زمانی در حکومت جدی خواهد شد که کفگیر نفت فروشی و واردت از چین به ته دیگ بخورد. ظاهرا همه محاسبه حکومت این است که غرب بهای سنگین راضی کردن چین را نخواهد پرداخت و چین هم به آسانی از مکیدن خون ایران و درگیر نگه داشتن آمریکا در خاور میانه دست نخواهد کشید و تا چنین است، جانشین خامنه‌ای هر که باشد، باید بتواند ادامه وضعیت موجود را مدیریت کند. اما اگر چین از خرید نفت ایران منصرف شود، آنگاه تمام ارکان قدرت دچار زلزله بزرگی خواهند شد که نتایج آن قابل پیش‌بینی نیست.

اگر اندکی دوراندیشی در بخش‌های موثر حکومت وجود می‌داشت، می‌شد آغاز «بن سلمانیسم»، پس از مرگ یا حذف خامنه‌ای را، پیش از آنکه سرنوشت کشور در پکن و واشنگتن تعیین شود، سوژه جنگ قدرت داخلی و امری محتمل دانست. اما تا وقتی ادامه وضعیت موجود، و امید به تداوم سیاست تاکنونی چین، تعیین‌کننده گزینه مطلوب حاکمیت باشد، شانسی برای بن سلمانیسم وجود نخواهد داشت.

با فرض تغییر سیاست چین، جنگ اجتناب‌ناپذیر قدرت، نظام ج.ا. را درگیر بحران فروپاشی خواهد کرد و برای توسل به بن سلمانیسم دیر خواهد بود. چه در ادامه وضعیت موجود و چه پس از فروختن ج.ا. به آمریکا، چین شیشه عمر نظام را در چنگ دارد و آنرا ارزان از کف نخواهد داد و در همه حال، خامنه‌ای دوم، بر فرض جانشینی، سرنوشتی بهتر از پدرش نخواهد داشت!

چه ادامه وضعیت موجود و چه اوج‌گیری جنگ قدرت، به نظر می‌رسد که پایان دوران خامنه‌ای با پایان جمهوری اسلامی فاصله چندانی نداشته باشد و ایران به ناگزیر، گزینه خود را برای تغییر روی میز خواهد گذاشت که بوی زن-زندگی-آزادی می‌دهد و تشابه چندانی با بن سلمانیسم ندارد!


نظر خوانندگان:


■ با درود بر جناب پورمندی و تشکر از مقاله ارزنده اشان. پیشنهاد میکنم چند نکته زیر نیز در چارچوب همین مقاله مورد توجه قرار گیرد.
اول، احتمال بالا گرفتن جنگ قدرت در درون اردوگاه اصولگرایان. زیرا با حذف فیزیکی رئیسی و نیز کنار گذاشته شدن احمد خاتمی از هیات مدیره مجلس خبرگان و نیز جلوگیری از ورود آملی لاریجانی به مجلس خبرگان از یک سو و کاهش نفوذ و مشروعیت خامنه ای در درون الیت حاکم (اعم از اصولگرا و اصلاح طلب) به دلیل اشتباهات راهبردی او و اصرار غیر موجه بر ادامه دشمنی با آمریکا و کوبیدن به طبل نابودی اسرائیل که کشور را به بن بست کنونی رسانده است از سوی دیگر؛ وضعیت فعلی را میتوان آتش زیر خاکستر دانست. آتشی که با تضعیف بیشتر موقعیت خامنه ای، مرگ و یا کشته شدن او میتواند با علنی شدن مخالفتها با رهبری مجتبی خامنه ای شعله ور شود. گروه های مختلف مافیایی آخوندی- مالی-نظامی با ملغمه ای از انگیزه های ایدئولوژیک و وسوسه دست یابی به قدرت و میلیاردها دلار رانت نفتی ممکن است برای کنار زدن یکدیگر به خشونت متوسل شوند.
دوم، بازیگری روسیه. نفوذ اطلاعاتی و سیاسی روسیه در کشور قابل انکار نیست و پوتین که ظاهرا برای رهبری رئیسی برنامه ریزی کرده بود و از حذف او بر آشفته شد میتواند در قبال امتیازاتی مثلا در اکراین حمایت سیاسی و اطلاعاتی و نظامی از رژیم را کاهش دهد. فراموش نکنیم که دست یابی ایران به بمب اتمی بر ضد علایق روسیه (و نیز چین) است. بنابراین اگر رژیم زیر فشار فزاینده غرب بخواهد به سوی سلاح هسته ای برود مسلما روسیه مخالفت و کارشکنی خواهد کرد.
سوم، فرصت طلبی نتانیاهو. آرزو و تلاش دولت اسرائیل در سالهای اخیر، بخصوص پس از شروع جنگ غزه و اکنون لبنان، کشاندن پای آمریکا به درگیری با ایران برای از بین بردن برنامه های هسته ای و موشکی ایران و تخریب زیر ساختها و تاسیسات نفتی و تضعیف کشور بوده است بطوری که برای سالها خطری از سوی ایران او را تهدید نکند. موقعیت کنونی با بازگشت ترامپ به قدرت ایده ال نتانیاهو و افراطیون اسرانیل برای عملی شدن این برنامه است. بنابراین ممکن است حتی قبل از شروع به کار دولت ترامپ در دو ماه آینده اسرائیل از طریق ترورهای برنامه ریزی شده در سطوح بالای سیاسی نظامی ایران و تخریب و بمباران مراکز حساس هسته ای و نظامی و تاسیسات نفتی عملاکار را به جنگ بکشد.
نهایتا، بنظر میرسد راهبرد اصلی ترامپ ایجاد تحریم های فلج کننده برای کشاندن ایران به پای میز مذاکره در نقطه ضعف کامل آن و به امضا رساندن قراردادهای تحقیر کننده باشد تا نتواند هیچگونه مانعی بر سر راه عادی سازی روابط کشورهای عربی و اسرائیل ایجاد نکند. در این راه مسلما اروپا با او همراهی خواهد کرد و چین هم بعید است به خاطر ایران در مقابل آمریکا بایستد. بخصوص آنکه برنامه بازیابی رشد اقتصاد چین نیاز به همکاری و بازارهای دو قدرت بزرگ اقتصادی دیگر جهان یعنی آمریکا و اتحادیه اروپا با آن دارد.
خسرو


■ جناب پورمندی گرامی. درود بر شما.
من با برداشت کلی شما در این نوشتار ازجمله و بویژه سطر پایانی آن همسو هستم. یعنی اگر پس از خامنه‌ای جمهوری اسلامی باقی بماند که امکان آن هم زیاد نیست، بن علی نه بن سلمان که کاریکاتوری از حاکم بی خرد و کودک صفت کره شمالی خواهد شد، که امکان آن نیز بسیار اندک است. هرچند چین و روسیه احتمالاً از او پشتیبانی کنند، اما رقابت داخلی میان گروههایی که شمااز آن یاد کردید، آنچنان تیز و خام طمعانه است که بن علی پشتیبانان داخلی چندانی نخواهد داشت.
پیروز باشیم. بهرام خراسانی ۲۸ آبان ۱۴۰۳


■ جناب پورمندی؛ روح حاکم بر تحلیل جنابعالی این است که سرداران و مافیای قدرت در پساخامنه‌ای، تن به “بن سلمانیسم” نخواهند داد اما از یک نکته کلیدی از نظر دور مانده‌است! نکته این است که هیچ سیستم دیکتاتوری یا اقتدارگرا، به سادگی از قدرت کنار نخواهد رفت اما اینجا مشخصا در باره کشورمان ایران، واقعیت این است که مافیای قدرت، راهی جز عقب نشینی ندارد زیرا هم در داخل و هم در خارج تحت فشارهای شدید است واین فشارها، روز به روز تشدید خواهد شد، بنابراین جمهوری اسلامی فرجامش مشخص است: بن سلمانیسم و اصلاحات تدریجی یا فروپاشی و سقوط... به نظرم گزینه اول با توجه به واقعیت‌های ایران، محتمل‌تر است.
ارادتمند: محمد علی فردین


■ از قرار معلوم تاثیر اظهارات عباس پالیزدار با همکاری دوستانش در وزارت اطلاعات برای جا انداختن بن سلمانیسم شیعی در حال آشکار شدن است و این بار قرار است آقا مجتبی سکان‌دار کشتی اصلاحات از بالا جا انداخته شود. بیخود نیست که عده‌ای این نظام را قابل اصلاح می‌دانند و حالا باید یخ زده منتظر بمانند با این امید که “الهی فال زینب راست باشد” و دو باره دستیار ولی فقیه جدید برای حفظ نظام شوند. باید مواظب و هشیار بود که تراوشات اتاق فکر نظام نباید اساس تحلیل‌ها قرار گیرد و فعالان سیاسی و بدنبالش مردم را به سرگردانی فکری و عملی سوق دهد.
با درود سالاری


■ # با تشکر از خسروی گرامی که بحث را بازتر کردند، در شرایط دشواری که داریم، ناگزیر به هم اندیشی و راه جویی مشترک هستیم. طبعا در شرایط عدم وجود یک نیروی اپوزیسیون مورد اقبال مردم، وقتی شیرازه اقتدار حاکم دچار بحران جدی شود، نقش عوامل خارجی که به آنها اشاره کردید، پر رنگ تر خواهد شد. همه امید ما این است که ایران از بحران‌های سنگینی که در راه هستند، به سلامت عبور کند.
# با تشکر از آقای خراسانی، جناب فردین گرامی!
من هم امیدوارم که حکومت تن به عقب‌نشینی بدهد و با اقدامات اصلاحی، جامعه را به ثبات و آرامش هدایت کند. متاسفانه اما، خوش بینی شما را ندارم . ساختار قدرت در ایران به گونه‌ای ست که توافق برای عقب نشینی منظم را ممتنع می‌کند. فعلا اگر توافقات موجود برای ادامه وضعیت فعلی به بن بست بخورند، سیر محتمل‌تر ، نوعی هرج و مرج، همراه با خشونت و شورش های مختلف خواهد بود .چیزی به مرتب خشونت بار تر و پر آشوب تر از دوران دوازده ساله بعد از شهریور بیست و دوران بعد از انقلاب فرانسه، منظور من است. در این دوران، طبعا هم در بالا و هم در پایین ، شاهد تنش‌ها و درگیری های زیادی خواهیم بود تا سرانجام قدرت تازه‌ای شکل بگیرد. امیدوارم این بدبینی من بی پایه باشد و به همت نیرو های خواستار اصلاح، تحول و ‌‌گذار، یک اجماع نخبگانی شکل بگیرد و کنترل کار از دست عقلای جامعه خارج نشود.
با ارادت پورمندی




نظر شما درباره این مقاله:








قیمت دلار تا پایان سال بازه ۷۰ هزار تومان
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 21:10

قیمت دلار تا پایان سال بازه ۷۰ هزار تومان




نظر شما درباره این مقاله:








اوکراین برای حمله به عمق خاک روسیه مجوز گرفت
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 20:45

اوکراین برای حمله به عمق خاک روسیه مجوز گرفت


بایدن به اوکراین اجازه داد از تسلیحات آمریکایی برای حمله به عمق خاک روسیه استفاده کند

جو بایدن، رئیس‌جمهور  آمریکا به اوکراین اجازه داده است تا از تسلیحات ساخت آمریکا برای حملات هدف‌هایی در عمق خاک روسیه استفاده کند. دو مقام آمریکایی و یک منبع آگاه از این تصمیم روز یکشنبه اعلام کردند که این تصمیم تغییر قابل توجهی در سیاست واشنگتن در قبال درگیری اوکراین و روسیه به حساب می‌آید.

منابع مذکور گفتند که اوکراین در روزهای آینده قصد دارد نخستین حملات دوربرد خود را انجام دهد، اما به دلایل امنیتی جزئیات بیشتری ارائه نکردند.

این اقدام در حالی صورت می‌گیرد که تنها دو ماه تا آغاز به کار دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب، در ۲۰ ژانویه باقی مانده است. همچنین این تصمیم پس از ماه‌ها درخواست ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، گرفته شد که از آمریکا خواسته بود به ارتش اوکراین اجازه دهد از تسلیحات آمریکایی برای حمله به اهداف نظامی روسیه در عمق خاک این کشور استفاده کند.

این تغییر سیاست عمدتاً به دلیل اعزام هزاران نفر از نیروهای زمینی کره شمالی برای تقویت نیروهای روسیه بوده است؛ موضوعی که نگرانی‌های جدی در واشنگتن و کی‌یف ایجاد کرده است. این اطلاعات را یک مقام آمریکایی و منبع آگاه از این تصمیم در گفت‌وگو با رویترز تأیید کردند.

کاخ سفید و وزارت امور خارجه از اظهار نظر در این باره خودداری کردند. وزارت خارجه اوکراین و دفتر رئیس‌جمهور این کشور نیز فوراً به درخواست‌ها برای اظهارنظر پاسخ ندادند.

روسیه هشدار داده است که چنین اقدامی، که محدودیت‌های استفاده اوکراین از تسلیحات آمریکایی را کاهش می‌دهد، به عنوان یک تشدید عمده تنش تلقی خواهد شد.

طبق گفته منابع، احتمالاً اوکراین در نخستین حملات عمیق خود از راکت‌های ATACMS استفاده خواهد کرد که بردی تا ۱۹۰ مایل (۳۰۶ کیلومتر) دارند.

اگرچه برخی مقامات آمریکایی نسبت به این که اجازه دادن به حملات دوربرد بتواند مسیر کلی جنگ را تغییر دهد، ابراز تردید کرده‌اند، اما این تصمیم ممکن است در شرایطی که نیروهای روسیه در حال پیشروی هستند به اوکراین کمک کند و احتمالاً موقعیت کی‌یف را در مذاکرات احتمالی آتش‌بس تقویت کند.

مشخص نیست که ترامپ پس از آغاز به کار این تصمیم بایدن را لغو خواهد کرد یا خیر. ترامپ مدت‌ها است که از میزان کمک‌های مالی و نظامی آمریکا به اوکراین انتقاد کرده و قول داده است جنگ را به سرعت پایان دهد، هرچند که توضیح نداده چگونه.

سخنگوی ترامپ فوراً به درخواست‌ها برای اظهارنظر پاسخ نداد. اما یکی از نزدیک‌ترین مشاوران سیاست خارجی او، ریچارد گرنل، این تصمیم را مورد انتقاد قرار داد.

گرنل در پستی در پلتفرم ایکس (X) در واکنش به این خبر نوشت: «افزایش تنش در جنگ‌ها پیش از ترک دفتر.»

برخی از جمهوری‌خواهان کنگره از بایدن خواسته بودند تا محدودیت‌های مربوط به نحوه استفاده اوکراین از تسلیحات آمریکایی را کاهش دهد.

از زمان پیروزی ترامپ در انتخابات ۵ نوامبر، مقامات ارشد دولت بایدن بارها گفته‌اند که از زمان باقی‌مانده خود استفاده خواهند کرد تا اطمینان حاصل کنند اوکراین در سال آینده به طور مؤثر می‌تواند بجنگد یا از «موضع قدرت» با روسیه برای صلح مذاکره کند.

«خیلی دیر شده است»

ایالات متحده معتقد است که بیش از ۱۰,۰۰۰ سرباز کره شمالی به شرق روسیه اعزام شده‌اند و بیشتر آن‌ها به منطقه کورسک منتقل شده و عملیات‌های جنگی را آغاز کرده‌اند.

روسیه با وجود متحمل شدن تلفات سنگین، با سریع‌ترین سرعت از سال ۲۰۲۲ تاکنون در حال پیشروی است و اوکراین اعلام کرده که با برخی از این نیروهای کره شمالی که در کورسک مستقر شده‌اند درگیر شده است.

نیروهای اوکراینی که با کمبود نیروی انسانی مواجه هستند، بخشی از مناطقی را که در حمله‌ای در ماه اوت به کورسک تصرف کرده بودند از دست داده‌اند. زلنسکی پیش‌تر گفته بود که این مناطق می‌توانند به عنوان برگ برنده در مذاکرات استفاده شوند.

الکس پلیتساس، پژوهشگر ارشد غیرمقیم در شورای آتلانتیک، گفت: «حذف محدودیت‌های هدف‌گیری به اوکراینی‌ها اجازه می‌دهد که بدون دست‌بسته بجنگند.»

او افزود: «با این حال، مثل همه چیز دیگر، معتقدم تاریخ خواهد گفت که این تصمیم خیلی دیر اتخاذ شد. درست مثل سیستم‌های موشکی ATACMS، HIMARS، خودروهای زرهی بردلی، تانک‌های آبرامز و جنگنده‌های F-16. همه این‌ها خیلی زودتر لازم بودند.»

علیرغم درخواست‌های مکرر زلنسکی، کاخ سفید تمایلی به اجازه دادن به استفاده از تسلیحات تأمین‌شده توسط آمریکا برای هدف‌گیری در عمق خاک روسیه نداشت، چرا که نگران بود این اقدام باعث تشدید درگیری شود.

سایر متحدان کی‌یف نیز تسلیحات ارائه کرده‌اند، اما محدودیت‌هایی در مورد نحوه و زمان استفاده از آن‌ها در خاک روسیه اعمال کرده‌اند. این نگرانی وجود داشت که چنین حملاتی می‌تواند به تلافی‌هایی منجر شود که پای کشورهای ناتو را به جنگ باز کند یا موجب یک درگیری هسته‌ای شود.

رادوسلاو سیکورسکی، وزیر امور خارجه لهستان، نیز این اقدام را پاسخی به مداخله کره شمالی دانست.

سیکورسکی در پلتفرم ایکس (X) گفت: «رئیس‌جمهور بایدن در واکنش به ورود نیروهای کره شمالی به جنگ و حمله موشکی گسترده روسیه به زبانی که ولادیمیر پوتین آن را درک می‌کند پاسخ داد - با برداشتن محدودیت‌ها بر استفاده اوکراین از موشک‌های غربی.»


خبرگزاری رویترز
نویسندگان: مایک استون و هومرا پاموک
واشنگتن، ۱۷ نوامبر  ۲۰۲۴



نظر شما درباره این مقاله:








انتقال زهرا رضایی، زندانی سیاسی به زندان قرچک
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 20:08

انتقال زهرا رضایی، زندانی سیاسی به زندان قرچک




نظر شما درباره این مقاله:








محمد عفیف مسئول رسانه‌ای حزب‌الله لبنان
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 17:37

محمد عفیف مسئول رسانه‌ای حزب‌الله لبنان




نظر شما درباره این مقاله:








درخشش ابدی یک ذهن پاک
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 16:03

درخشش ابدی یک ذهن پاک


محمد طبیبیان و فرهاد نیلی

رضا طهماسبی / تجارت فردا

بررسی ایده‌های دنیل کانمن و کتاب «اندیشیدن، سریع و آهسته» در میزگرد محمد طبیبیان و فرهاد نیلی

جایزه نوبل علم اقتصاد در سال ۲۰۰۲ به هیچ اقتصاددانی نرسید و یک روان‌شناس این جایزه را به خانه برد. دنیل کانِمَن، استاد دانشگاه پرینستون، به دلیل پل زدن میان علم روان‌شناسی و اقتصاد و کاربرد روان‌شناسی در درک مسائل مربوط به مراحل تمیز و قضاوت انسانی و کاربرد آن در درک تصمیم‌گیری به‌ویژه در شرایط عدم اطمینان از سوی آکادمی نوبل شایسته دریافت نوبل علم اقتصاد شناخته شد. او کتاب معروف و پرفروشی با عنوان «اندیشیدن، سریع و آهسته» دارد که با چند ترجمه متفاوت در دسترس فارسی‌زبانان قرار دارد که شامل ایده‌های اصلی و دستاوردهای مهم علمی او و همکارانش است. محمد طبیبیان و فرهاد نیلی، دو اقتصاددان، در این میزگرد با مرور اندیشه کانمن و کتاب معروفش، به این مسئله می‌پردازند که او چه آموزه‌ای برای زندگی فردی و اجتماعی و مهم‌تر از آن سیاست‌گذاری اقتصادی و اداره اقتصاد یک جامعه دارد.

***

‌* کانمن در حوزه علم اقتصاد چه دستاورد بزرگی داشت که با وجود اینکه دانش‌آموخته روان‌شناسی و استاد همین رشته بود، نوبل علم اقتصاد گرفت؟

محمد طبیبیان: در سال ۲۰۰۲ جایزه نوبل علم اقتصاد به دنیل کانمن که یک روان‌شناس بود، رسید. او برای چند دهه در مورد رفتار انسانی و انگیزه‌ها و پیچیدگی‌های تصمیم‌گیری در ذهن انسان مطالعه کرد. کانمن کتاب «اندیشیدن، سریع و آهسته» را در سال ۲۰۱۱ منتشر کرد که بسیار خواندنی است و من به همه دانشجویان اقتصاد و سایر رشته‌های علوم اجتماعی توصیه می‌کنم این کتاب را بخوانند. من در گذشته خلاصه‌ای از این کتاب تهیه کرده‌ام که در اینترنت و کانال شخصی خودم قابل دریافت است و اگر وقت خواندن این کتاب را به‌طور کامل ندارند، می‌توانند این خلاصه را مطالعه کنند. ما از ۲۰۰ سال قبل در علم اقتصاد در مورد رفتار بازیگران اقتصادی زیاد صحبت کرده‌ایم، اما تمرکز ما روی بیشینه کردن مطلوبیت در مورد فرد و خانوار و بیشینه کردن سود در مورد بنگاه بوده است. این مطالعات برای درک رفتار این بازیگران بسیار کمک‌کننده بوده است و به‌تدریج گسترده شده و از جمله ریاضیدانان مختلفی هم وارد کار روی این موضوع شدند که در نتیجه آن «نظریه انتخاب» یک ساختار علمی نسبتاً خوب و قوی پیدا کرده است. اما جای بررسی ذهن انسان و سازوکارهای پیچیده آن که فرد را به سمت‌وسوی خاصی هدایت می‌کند، خالی بود. دنیل کانمن به عنوان یک روان‌شناس با بعضی از شیوه‌های ساده تجربه و آزمون، نتایج بسیار مهمی به دست آورد. او با اینکه اقتصاد نخوانده بود در کنار همکارش، ایموس تِوِرسکی که البته او زود درگذشت و نوبل به او نرسید، این آزمون‌های ساده را انجام دادند و نتایج آن را جمع‌آوری و تحلیل کردند که دستاوردهای بسیار خوبی داشت. آنها توانستند برخی از تعارض‌های موجود در علم اقتصاد از جمله تعارض تصمیم‌گیری افراد در زمان ریسک را حل کنند.

اگر بخواهم ساده توضیح دهم، کانمن ذهن انسان را به دو قسمت «سامانه۱» و «سامانه۲» تقسیم می‌کند. سامانه ۱ ذهن انسان بسیار شبیه به پستانداران اولیه عمل می‌کند، یعنی بسیار سریع و آنی تصمیم می‌گیرد و نمی‌توان منبع این تصمیم را پیدا کرد، اما مبنای عمل او قرار می‌گیرد. جایگاه عمل این سامانه، قسمت پشت مغز انسان شامل مخچه و نخاع است که در تکامل بسیار کارکشته و ماهر است و تجربه میلیون‌ها سال بقای بشر را دارد. برای مثال زمانی که یک فرد دوچرخه‌سواری می‌کند، با فکر و اندیشه دوچرخه را کنترل نمی‌کند، بلکه سامانه ۱ مغز انسان این کار را می‌کند. ما اگر بخواهیم با فکر کردن دوچرخه برانیم حتماً زمین می‌خوریم، اما قسمت پشت مغز ما بعد از اینکه دوچرخه‌سواری یاد گرفت، دیگر کنترل را به دست می‌گیرد و خودش می‌داند سر هر پیچ چقدر باید خم شود یا دسته دوچرخه را چقدر بچرخاند که ما زمین نخوریم. بررسی سازوکار این فعالیت خودکار مغز بخشی از مطالعات کانمن بود. سامانه ۲ مغز قسمت جوان‌تر مغز در تکامل است که تنبل‌تر است و زمان نسبتاً بیشتری برای کار و به نتیجه رسیدن می‌خواهد. مثلاً اگر من از شما بپرسم ۶۵۴۷ ضربدر ۴۵۳ چه عددی می‌شود، نمی‌توانید آنی جواب بدهید و باید یک عملیات ذهنی با کمک سامانه ۲ مغز انجام دهید تا به جواب برسید. نکته جالب کتاب «اندیشیدن، سریع و آهسته» این است که این تفاوت‌ها را به صورت شیوا و قابل درک برای ما بیان می‌کند و اهمیت آن را به ما گوشزد می‌کند.

‌* کتاب «اندیشیدن، سریع و آهسته» یک کتاب نسبتاً قطور است که شاید خوانش آن در ابتدا چندان جذاب هم به نظر نیاید. چه انگیزه‌ای می‌توان به افراد داد که این کتاب را مطالعه کنند؟

فرهاد نیلی: من در ادامه نکاتی که آقای دکتر طبیبیان گفتند، بحث را با یک مثال شروع می‌کنم که خواننده ما با موضوع به شکل انتزاعی روبه‌رو نشود. تقریباً اکثر ما تجربه رانندگی ماشین را داریم. در بدو امر به کمک یک مربی رانندگی را با ماشین‌ یاد می‌گرفتیم، که قاعدتاً ماشین اتوماتیک نبود و دستی بود. قدم‌به‌قدم توالی کار را به ذهن سپردیم. اینکه اول کلاچ بگیریم، بعد ماشین را در دنده بیندازیم، به‌تدریج پا را از روی کلاچ برداریم و همزمان گاز بدهیم و طوری این کار را انجام دهیم که ماشین نپرد و خاموش نکند و با این حال بارها پیش آمد که ماشین خاموش شود تا اینکه به‌تدریج یاد گرفتیم. زمانی که فرد به عنوان یک نوآموز یا یک راننده تازه‌کار پشت فرمان می‌نشیند، سامانه‌ ۲ مغزش فعال است و می‌خواهد همه آن کارهای لازم برای حرکت خودرو را با یک ارتباط منطقی به هم وصل کند و اغلب هم خراب می‌کند. چون راننده‌ نوآموز همیشه سعی می‌کند از توان ذهنی‌اش استفاده کند. وقتی او در حال رانندگی با توان ذهنی‌اش است، نه می‌شود با او حرف زد، نه می‌شود سوال پیچیده ازش پرسید، چون همه‌ توجه او معطوف رانندگی است. اما وقتی رانندگی را یاد گرفت، ذهنش آزاد می‌شود و انجام این عمل به قسمت خودکار ذهنش می‌رود و بعد از آن بدون اینکه فکر کند تمام کارهای لازم از کلاچ گرفتن و دنده عوض کردن و حتی کارهای سخت‌تری مثل نیم‌کلاچ گرفتن و پارک کردن را انجام می‌دهد. در همه‌ این کارها ابتدا ساختار ذهنی‌ درگیر می‌شود، و فرد کُند می‌شود و همزمان نمی‌تواند هیچ کار پیچیده دیگری انجام بدهد. از آنجا که سعی می‌کند کار را با ساختار منطقی انجام دهد، انرژی صرف می‌کند و هم خودش کلافه می‌شود و هم بقیه را کلافه می‌کند. اما بعد از اینکه یاد گرفت و حرفه‌ای شد دیگر ذهنش آزاد می‌شود، چون رانندگی دیگر برایش یک فعالیت ذهنی نیست و تبدیل به امری شده که بدون توجه آن را انجام می‌دهد. اما همین راننده حرفه‌ای وقتی برای اولین‌بار روی سطح لغزنده، مثلاً جاده‌ای که بارندگی شدید دارد یا روی آسفالتش برف و یخ قرار گرفته، برود؛ دوباره ذهنش درگیر می‌شود و سامانه ۲ فعال می‌شود و می‌گوید تمام تجارب قبلی که از رانندگی در سطح با اصطلکاک بالا داشتی، حالا که اصطکاک جاده بسیار کم شده است، به دردت نمی‌خورد. اینجا باید یاد بگیری که سریع ترمز نزنی، یا وقتی ماشین به دلیل یخ‌زدگی جاده به یک سمت می‌رود، فرمان را به سمت دیگر نچرخانی و این خودش یک فعالیت ذهنی است.

این تجربه رانندگی یک مثال یا استعاره است تا به کمک آن درک کنیم که ذهن ما مجهز به دو سامانه هست. یک سامانه، سریع و بی‌درنگ است و تلاشی از ناحیه‌ ما نمی‌طلبد، ما را خسته نمی‌کند چون زحمتی به ما نمی‌دهد، تند و چابک است و با کمکش می‌توانیم همزمان چند کار مختلف انجام دهیم. هدف اصلی این سامانه ۱، بقای ماست. منظور از بقا هم صرفاً بقای حیوانی نیست و به‌تدریج به یک مسئله بسیار پیچیده‌ تبدیل می‌شود. مثلاً اعتبار و آبروی ما یا تصویر ما هم وارد این بقا می‌شود. ذهن ما وقتی سامانه ۲ را به کار می‌گیرد که قرار است یک کار پیچیده انجام دهد؛ مثلاً رانندگی در سطح لغزنده. به‌محض اینکه سامانه ۲ فعال می‌شود، فعالیت‌های ما کُند می‌شود، چون باید دائم فکر کنیم که هر مرحله را چگونه انجام بدهیم، خسته می‌شویم چون تلاش می‌کنیم و همزمان کار دیگری نمی‌توانیم انجام دهیم. من قبل از آشنایی با دنیل کانمن و مقالات و کتاب‌های او، ذهن را تک‌بُعدی می‌دیدم که یا توجه می‌کند یا توجه نمی‌کند. اما کانمن می‌گوید ذهن یک فضای دوبُعدی دارد. یک بخش از هر کاری به سامانه ۱ سپرده می‌شود. این سامانه مانند این است که هدایت هواپیما به اتوپایلوت یا خلبان خودکار سپرده شده باشد. این سامانه مانند سیستم خودکار تجهیزاتی دارد که ما را هدایت می‌کند. هواپیما هم با خلبان خودکار هدایت می‌شود، اما به‌محض اینکه قرار است بنشیند، از باند بلند شود، یک چرخش باز نمی‌شود، یک موتورش از کار افتاده است، دیگر خلبان باید وارد شود و کار را انجام دهد. سیستم اتوپایلوت سامانه ۱ ذهن و خلبان سامانه ۲ ذهن ماست. ما به هر دو مجهز هستیم و استفاده ما از این دو براساس قاعده‌ای است که کانمن آن را «کمینه کردن زحمت» می‌نامد. ذهن ما تا جایی که به انجام فعالیت لطمه نزند، کم زحمت می‌کشد و تلاش می‌کند. سامانه ۱ تلاش را به حداقل می‌رساند و سامانه ۲ جایی وارد می‌شود که باید دقیق شویم و تلاش کنیم. ما این توانایی را داریم که با بهره‌گیری از هر دو سامانه کارهایمان را انجام دهیم؛ و ظاهراً فقط انسان قادر به این کار است.

‌* کانمن در کتاب عبارت جالب دیگری هم دارد و مضمونش این است که «توجه» هم یک منبع کمیاب است، یعنی باید آن را تخصیص بدهیم.

نیلی: کانمن از عبارت «ارز توجه» (currency of attention) استفاده می‌کند و می‌گوید ما در جیب یا حسابمان پول و یکسری منابع داریم و از آن استفاده می‌کنیم تا سطح رفاه خودمان را براساس این بودجه حداکثر کنیم، در زمان کار کردن هم بودجه دیگری به نام زمان داریم. کانمن اینجا یک بُعد جدید به نام «توجه» را معرفی می‌کند و می‌گوید، ما ظرفیت محدودی داریم برای اینکه بتوانیم توجه، تمرکز، تامل یا درنگ کنیم. یعنی اگر توجه خودمان را معطوف به یک فعالیت فیزیکی کنیم، همزمان کمتر می‌توانیم یک فعالیت ذهنی هم انجام دهیم. کانمن این مسئله را در قالب یک تجربه شخصی بیان می‌کند و می‌گوید، زمانی که به دانشگاه برکلی می‌رفتم، زیاد پیاده‌روی می‌کردم و فکر کردن در حال پیاده‌روی، مفرح‌ترین کاری بود که انجام می‌دادم. اما اگر می‌خواستم سرعت پیاده‌روی را بیشتر کنم، میزان توجهی که صرف حفظ تعادل من در پیاده‌روی آهسته می‌شد، باید افزایش می‌یافت، پس توجه کمتری به فکر کردن می‌رسید. در زمان دویدن دیگر نیاز به تلاش بسیار بیشتری داشتم، بنابراین یک فعالیت ذهنی دقیق را نمی‌توانستم انجام بدهم. او می‌گوید، هر فردی می‌تواند این آزمون را انجام دهد. وقتی فرد در زمان راه رفتن همزمان به یک کتاب یا پادکست گوش می‌دهد، وقتی به جایی می‌رسد که لازم است توجه بیشتری داشته باشد، ناخودآگاه سرعتش را کم می‌کند. چون باید از میزان توجهی که صرفِ تعادل‌بخشی در حرکت می‌شود، کم کند و به بخشی بدهد که در حال گوش دادن به یک بخش مهم کتاب است. حالا اگر قرار باشد یک چالش ذهنی سخت، یک محاسبه‌ ریاضی یا یک تصمیم‌گیری مهم انجام بدهد، احتمالاً کاملاً بایستد، چون میزان توجه فرد محدود است. ما در درون خودمان یک سامانه‌ بهینه‌ساز داریم که توجه را در هر لحظه صرف مهم‌ترین فعالیت ما می‌کند.

‌* یکی از پیش‌فرض‌های رایج در علم اقتصاد این است که انسان عقلانی است و عقلانی تصمیم می‌گیرد. اینجا یک ابهام ممکن است پیش بیاید که آیا یافته‌های کانمن در تضاد با این پیش‌فرض است و آن را نقض می‌کند یا خیر؟

طبیبیان: درک عام از فرض معقول بودن انسان و به کار بردن Rationality که نمی‌دانم عقلانیت واقعاً معادل مناسبی برایش است یا خیر، تا حدودی دچار اشکال است. فرض کنید من امروز یک دارایی مثل طلا یا ارز بخرم و فردا قیمتش کاهش پیدا کند. بعد از اتفاق غالباً می‌گویند که یک تصمیم غیرمنطقی و غیرعقلانی گرفته است. این برداشت عموم از غیرعقلانی بودن و غیرمنطقی بودن یک رفتار است. یا اینکه من خودرویی بخرم که خوب کار نکند و زود خراب شود یا حتی فرد ازدواج خوبی نداشته باشد و بعداً بفهمد که اشتباه کرده است. این شکل عمومی برداشت مردم از منطق و عقلانیت در اقتصاد است. اما در علم اقتصاد Rationality یا معقول بودن یک ساختار ریاضی است و ربطی به تجربه‌ها و مشاهدات شخصی ندارد. آنچه کانمن مطرح می‌کند یک مفهوم مرتبط اما کاملاً مجزاست. تا پیش از کانمن در اقتصاد به این توجه نمی‌شد که تصمیم، چه غلط و چه درست، چگونه در ذهن انسان شکل می‌گیرد، به عبارتی چه سازوکاری در ذهن انسان وجود دارد که طی آن در یک فرآیند، تصمیم گرفته می‌شود. اقتصاددانان به این مسئله بی‌توجه بودند و کانمن و همکارانش به آن توجه نشان دادند و بعدها نورولوژیست‌ها آن را به‌طور بسیار جدی ادامه دادند که در نهایت به دانش بشر و به علم اقتصاد در درک رفتار انسان کمک کرد.

یک مثال دیگر بزنیم؛ فرض کنید فردی به خواستگاری دختر شما می‌آید، شما در نگاه اول از او خوشتان می‌آید یا برعکس خوشتان نمی‌آید، اما هیچ دلیل مستدلی برایش ندارید. این یک تصمیم مهم است، اما هیچ منبعی برایش ندارید. هنوز خواستگار هیچ حرفی نزده و شما هم هیچ صحبت یا سوالی با او مطرح نکرده‌اید، اما در لحظه اول تصمیم می‌گیرید. کانمن می‌گوید این کار سامانه ۱ است که بلافاصله در همان نگاه اول تصمیم می‌گیرد و به شما بازخورد می‌دهد. پرس‌وجو کردن، سوال پرسیدن، تحقیق کردن از دوستان و نزدیکان و همسایگان و وقت گذاشتن و انرژی صرف کردن برای شناخت و تحلیل شرایط این خواستگار کار سامانه ۲ است. البته کار سامانه ۱ به هیچ وجه بی‌اهمیت نیست، بلکه تدابیر ویژه زیستی است که برای دوام و بقای ما در طول میلیون‌ها سال تکامل ضروری بوده است. فرض کنید آهویی در چمنزار در حال چراست و متوجه جنبشی در بوته‌های اطراف می‌شود. سامانه ۱ به او می‌گوید فرار کن چون ممکن است این جنبش به خاطر حضور یک حیوان درنده مانند پلنگ باشد. در نتیجه تمام توان آهو صرف جهش و فرار کردن می‌شود. شاید بعدش برگردد و ببیند فقط یک خرگوش پشت بوته‌ها بوده است، اما برای سامانه ۱ بقا مهم است. یا اینکه در نظر بگیرید شما وارد ساختمانی می‌شوید و می‌بینید همه دارند با سرعت از داخل ساختمان به بیرون فرار می‌کنند، لازم نیست شما صبر کنید و سوال کنید که چرا بقیه فرار می‌کنند و علتش را پیدا کنید، ذهن شما بلافاصله می‌گوید که شما هم باید فرار کنید. اگر چه بعد بفهمید که مسئله خاصی نبوده یا حتی افراد آنجا خواسته‌اند با شما شوخی کنند. اما در آن لحظه ذهن شما می‌گوید باید فرار کرد. این کار لازم است، حتی اگر اشتباه باشد. یک نمونه معروف دیگر هم از تصمیم فوری ذهن مربوط به دو پاره‌خط است که دو سر اولی پیکان‌هایی به درون و دومی به بیرون دارد و از آن برای یک نمونه شاخص خطای دید استفاده می‌کنند. چشم انسان تا این دو پاره‌خط را می‌بیند تصمیم می‌گیرد که پاره‌خط اولی که جهت پیکان‌های دو سر آن به داخل است، طول بیشتری دارد و پاره‌خط دوم که جهت پیکان‌های دوسر آن به بیرون است، طول کمتری دارد در حالی که با خط‌کش که اندازه بگیرید، یک اندازه هستند. اما هربار که نگاه کنید سامانه ۱ به شما می‌گوید که پاره‌خط اول بزرگ‌تر است. این یک خطاست، اما احتمالاً یک دلیل تکاملی داشته و برای بقا لازم بوده است. کانمن در مطالعاتش این مسائل را بررسی و با روش‌های مختلف آزمون کرد و با مصادیق رفتاری، اجتماعی و اقتصادی تطبیق داد و نتایج بسیار مهمی گرفت. برای نمونه محدودیت توجه بسیار مهم است. کانمن و همکارانش یک آزمون با عنوان «آزمون اضافه کردن یک» دارند و به یک فرد یک عدد چهاررقمی می‌گویند و از فرد می‌خواهند به هر عدد یک اضافه کند و به‌تدریج این اعداد سخت‌تر و اضافه کردن یک هم به ارقام بالاتر ارتقا پیدا می‌کند و به‌سرعت توان ذهنی تحلیل می‌رود و ذخایر توجه به پایان می‌رسد و خسته می‌شود. مصداق این آزمون‌ها در عالم واقع چیست؟ مثلاً بررسی کردند به این شکل که به چند قاضی پرونده‌هایی دادند که مطالعه کنند و آنهایی را که می‌توان عفو کرد، مشمول عفو قرار دهند. ارزیابی نشان می‌دهد که هر چقدر زمان گذشت و ذهن خسته‌تر شد و تحلیل رفت، تعداد پرونده‌هایی که عفو می‌خورد، کمتر می‌شد. یعنی ذخیره توجه می‌تواند روی سرنوشت افراد اثرگذار باشد. ما در اقتصاد قبلاً به این جنبه‌ها توجه نکرده بودیم و کانمن این مسائل را بررسی کرد که کمک بسیار زیادی در درک رفتار انسان به اقتصاددانان کرد. او می‌گوید ما بسیار کمتر از آنچه فکر می‌کنیم خودمان را می‌شناسیم.

* در مورد ذخیره توجه، کمیابی و تخصیص آن کانمن چه توضیحات بیشتری ارائه می‌دهد؟

نیلی: کانمن با یکی از همکارانش یک آزمایش انجام می‌دهند تا رابطه توجه با دیگر اندام فرد را بررسی کنند، چون از نظر آنها ذهن ما مستقل از اندام دیگر ما نیست و وقتی ما به مسئله‌ای توجه می‌کنیم، عضلات منقبض می‌شود، ضربان قلب بالا می‌رود، فشار خون تغییر می‌کند و مردمک چشم گشاد می‌شود. سنجش برخی موارد برای کانمن و همکارانش سخت بود، اما به این نتیجه رسیدند که بزرگ و کوچک شدن مردمک چشم را می‌توانند بسنجند. در نتیجه یک فضایی درست می‌کنند مانند آنچه در بینایی‌سنجی با آن روبه‌رو هستیم که چانه روی یک دستگاه قرار می‌گیرد و فرد روبه‌رو را نگاه می‌کند و تصویر مردمک چشم آنها روی پرده‌ای بزرگ در مقابل کانمن و دستیارانش قرار می‌گیرد. آنها در این شرایط از فرد سوال می‌پرسند و به او مسائلی برای حل کردن می‌دهند و مثلاً یک عدد چهاررقمی به فرد می‌دهند و از او می‌خواهند به هر رقمش یک اضافه کند و بعد به‌تدریج سوالات را سخت‌تر می‌کنند. کانمن مشاهده می‌کند که به‌محض درگیر شدن ذهن، مردمک چشم گشاد می‌شود و هرچه سوال‌ها سخت‌تر می‌شود، مردمک چشم بازتر و بازتر می‌شود تا اینکه در دوجا مردمک بسته می‌شود، اول وقتی که فرد موفق می‌شود مسئله را حل کند، دوم زمانی که از حل مسئله ناامید می‌شود. او این آزمون را به شیوه‌های مختلف جلو می‌برد و دائم میزان توجه را می‌سنجد.

در پایان کانمن تعبیر قشنگی به کار می‌برد و می‌گوید انگار مردمک چشم دریچه‌ای به روح و ذهن افراد است. حیات ذهنی ما تا قبل از کانمن یک جعبه سیاه بود اما او و همکارانش به‌تدریج تلاش می‌کنند این جعبه سیاه را باز کنند. مردمک چشم به ما نشان می‌دهد که فرد کی توجه می‌کند و کی توجه نمی‌کند. این مسئله در حوزه فروش بسیار اهمیت پیدا می‌کند. وقتی کسی برای خرید به یک فروشگاه می‌رود، فروشنده دقت زیادی به چشمان او دارد که به کجا خیره می‌شود و کدام محصول توجه او را جلب می‌کند چون مردمک چشمش باز می‌شود. به همین دلیل برخی افراد برای اینکه فروشنده متوجه نشود و بتوانند روی کالایی که می‌خواهند بخرند، بیشتر چانه بزنند و تخفیف بگیرند، از عینک آفتابی استفاده می‌کنند. نتیجه اینکه کانمن نشان داد توجهی که ذهن ما را درگیر می‌کند، سنجش‌پذیر است. او نشان داد که مردمک بازشده به معنای توجه و توانایی انجام کار است و بسته شدن یا به معنای انجام یا ناامید از انجام آن است. با بسته شدن، ذهن آماده انجام ماموریت بعدی است. میل ما به بقا ذخیره توجه را صرف مهم‌ترین فعالیتی می‌کند که می‌تواند بقای ما را تامین کند. کانمن می‌گوید که بقای ما مرحله‌ای است. مرحله اول دفع خطر است، همان مثالی که دکتر طبیبیان زدند که سامانه ۱ به آهو می‌گوید فرار کن چون دفع خطر برایش مهم‌ترین است و در اولویت قرار دارد. مرحله دوم، اغتنام فرصت است. یعنی وقتی ذهن خیالش از وجود امنیت راحت شده، یک فرصتی پدید آمده است و ذهن برای استفاده از فرصت چابک می‌شود و برای چریدن بیشتر در چمنزار، خرید ارز یا تتر با تامل بیشتری رفتار می‌کند.

سامانه ۱ در طول میلیون‌ها سال انسان را حفظ کرده و سامانه ۲ به نسبت بسیار جوان‌تر و مربوط به ۳۰۰ هزار سال اخیر است که انسان هوشمند به وجود آمده. کانمن می‌گوید قهرمان اصلی داستانِ من سامانه ۱ است. سامانه ۲ شخصیت و نقش مکمل است. من وقتی می‌خواستم برای دانشجویان مثال بزنم از فیلم جدایی نادر از سیمین گفتم. در این فیلم پیمان معادی بازیگر نقش اول مرد و لیلا حاتمی بازیگر نقش اول زن است. شهاب حسینی بازیگر مکمل یا نقش دوم است که هرچند در بازی خود شاهکار کرده، اما نقش دوم است. کانمن می‌گوید سامانه ۲ نقش دوم است؛ شخصیت مکمل است. و به نظر من شاهکار کانمن اینجاست که می‌گوید ما برای اینکه بقای خودمان را تامین کنیم سامانه ۱ را به خدمت می‌گیریم و سامانه ۱ سامانه‌ ۲ را برای کارهای دقیق به کار می‌گیرد اما ما همیشه خودمان را با سامانه ۲ معرفی می‌کنیم. ما خودمان را آدم‌های اتوکشیده‌‌ای معرفی می‌کنیم که همیشه توجه و تامل و درنگ داریم، سوگیری نداریم، از زبان بد و به قول خودش زبان مردسالارانه یا زن‌سالارانه استفاده نمی‌کنیم، دچار تبعیض نمی‌شویم و تنفر خودمان را کنترل می‌کنیم. ما خودمان را با سامانه‌ ۲ معرفی می‌کنیم در حالی ‌که تلفیقی از سامانه ۱ و ۲ هستیم.


دنیل کانمن / Daniel Kahneman

نکته جالب این است که هرگاه سامانه‌ ۲ درگیر می‌شود، سامانه ۱ کنار می‌کشد. کانمن باز یک آزمایش انجام می‌دهد و می‌گوید فردی را در نظر بگیرید که رژیم شکر گرفته و قرار است شیرینی نخورد، حالا به او یک مسئله سخت ریاضی، یک تصمیم‌گیری سخت و مهم برای یک شرکت، تغییر پرتفولیو یا یک کار سنگین به لحاظ ذهنی بسپارید. اگر در گیرودار آن تصمیم و تقلای حل مسئله، یک منو در اختیار او بگذارید که بین کیک شکلاتی یا سالاد انتخاب کند، اکثر آدم‌ها کیک شکلاتی را انتخاب می‌کنند. چون وقتی سامانه۲ آنها درگیر یک کار سخت است، سامانه ۱ غالب می‌شود و می‌گوید رژیم را ول کن و کیک شکلاتی بخور. کانمن نشان می‌دهد که هرگاه درگیر یک تصمیم‌گیری بزرگ و سخت می‌شویم که توجه کامل ما را می‌طلبد، ما دیسیپلین‌های شخصی را که خودخواسته انتخاب کرده‌ایم کنار می‌گذاریم و دچار خطا و سوگیری می‌شویم. حالا آن نکته‌ آقای دکتر طبیبیان بسیار اهمیت پیدا می‌کند. یعنی اگر قاضی نسبت به این مسئله آگاه نباشد که هر چه می‌گذرد توانش تحلیل رفته و کمتر عفو می‌دهد، به‌طور نظام‌مند خطا می‌کند؛ چون خستگی و گرسنگی او را دچار سوگیری می‌کند. مدیرعامل یک شرکت، یک وزیر یا سیاست‌گذار و تصمیم‌گیر باید توجه داشته باشد که وقتی سامانه ۲ ذهن او درگیر یک کار می‌شود، ممکن است دچار سوگیری شود. من زمانی با یکی از وزرای دولت ملاقات کردم، اولین حرفی که به من زد این بود که تو انتصاب مرا تبریک نگفتی. یعنی در ذهنش تبریک گفتن مهم‌ترین کاری بود که من باید انجام می‌دادم بنابراین سامانه ۱ سوگیری را حاکم کرده بود. گاهی فرد فکر می‌کند که دارد عاقلانه تصمیم می‌گیرد در حالی ‌که در تصمیم‌گیری‌های سخت، مقهور سامانه ۱ شده و دچار سوگیری، تبعیض، تنفر یا خشم شده است؛ چون انسان است و می‌خواهد بقای خودش را تامین کند. کانمن درس بسیار بزرگی به ما می‌دهد و می‌گوید ما موجود بسیار پیچیده‌ای هستیم و بسیار کمتر از آنچه فکر می‌کنیم، خودمان را می‌شناسیم. کانمن دریچه‌ای به ذهن ما باز می‌کند اما ذهن فقط شروع کار است و اما اجازه می‌دهد که تمام درون را واکاوی کنیم.

‌* اشاره کردید که کانمن مباحثی مطرح کرد که اقتصاد پیش از آن نسبت به آنها بی‌توجه بود. از طرفی بسیار در گذشته گفته می‌شد که اقتصاد علم ملال‌انگیزی است. آیا ایده‌های کانمن به علم اقتصاد کمک کرده است؟ به جذابیت آن هم به نظر می‌رسد افزوده باشد.

طبیبیان: اولاً تاکید کنم که اقتصاد علم بسیار جذابی است، من ۵۰ سال است که اقتصاد می‌خوانم و هنوز هم می‌خوانم و لذت می‌برم. دنیل کانمن یکسری شکاف‌هایی را در علم اقتصاد پر کرد و برای اقتصاددانان پاسخ‌هایی ارائه کرد. قبلاً در بحث‌های اقتصادی یک حفره خالی بود؛ بحث‌هایی که معطوف به رفتار انسان و تصمیم‌گیری‌هایش است. کانمن به ما گفت که ذهن انسان دو سامانه دارد؛ سامانه ۱ که فوری و آنی است مثل همان مثال قضاوت در مورد خواستگار در نگاه اول؛ و سامانه ۲ که درنگ می‌کند و توجه را تخصیص می‌دهد، فکر و محاسبه می‌کند تا بتواند به نتیجه برسد. بیایید یک مرور تاریخی داشته باشیم که نتایج کارکرد سامانه۱ و ۲ را شفاف کنیم. ما ملتی هستیم که در یک بازه نسبتاً کوتاه از یک جامعه‌ کشاورزی و سنتی به یک جامعه‌ شبه‌صنعتی شهرنشین تبدیل شدیم. زمانی که من به مدرسه می‌رفتم تقریباً بیشتر از۷۰ درصد جمعیت ایران ساکن روستاها بودند. حدود دو دهه و نیم بعد در مقطع انقلاب این عدد به ۵۱ درصد روستانشین کاهش پیدا کرده بود. امروز تنها ۲۳درصد جمعیت در روستاها هستند و ۷۷ درصد مردم شهرنشین شده‌اند. اما تفاوت چیست؟ در یک جامعه‌ روستایی کوچک و محدود، روابط اجتماعی بیشتر روی کارکرد سامانه ۱ می‌چرخد چون همه چیز تکراری و برابر یک روال معمول است. خارج از سامانه ۱ هم سامانه ۲ وارد نمی‌شود بلکه سنت به کمک‌ افراد می‌آید. یعنی اگر شما از خواستگار دخترتان در همان لحظه اول خوشتان نیامد و او را رد کردید، قدم بعدی تجزیه‌وتحلیل نیست بلکه روحانی یا کدخدا یا ریش‌سفید ده می‌آید و به شما می‌گوید که او آدم خوبی است و این‌بار سامانه ۱ احتمالاً نظرش را تغییر می‌دهد چون در پیش‌فرض حرف ریش‌سفید و روحانی ده را قبول دارد. اما در جامعه‌ مدرن این‌طور نیست و ما مجبوریم که دائم فکر کنیم و تحلیل کنیم و تصمیم بگیریم.

کانمن می‌گوید سامانه ۲ باید آموزش ببیند چون مثل سامانه ۱ نیست که خودبه‌خود و غریزی کار ‌کند. جامعه باید به مردم کارکردِ سامانه ۲ را آموزش بدهد. مثلاً وقتی می‌خواهید به فرزندتان ریاضی درس بدهید، او ابتدا مقاومت می‌کند و نمی‌خواهد یاد بگیرد، باید مشوق و جایزه بگذارید و انگیزه ایجاد کنید که یاد بگیرد چون باید سامانه ۲ را به کار بگیرد و تلاش کند و زحمت بکشد. کانمن می‌گوید به کار بردن سامانه ۲ همیشه با مقاومت روبه‌رو است و سخت است؛ چون باید انرژی و زمان گذاشت. برای بدو امر لازم است که این آموزش داده شود، بعد از یک مرحله‌ای که گذر کنیم خود سامانه ۲ فرد را به آموزش بیشتر ترغیب و تشویق می‌کند. پس جامعه‌ای از عقلانیت بیشتری برخوردار است، که روی به کار انداختن سامانه ۲ مردمش سرمایه‌گذاری کرده و آنها را آموزش داده باشد. مثلاً جامعه ژاپن را با یک کشور عقب‌مانده مقایسه کنید؛ چرا مردم ژاپن بهتر می‌توانند از ذهنیت‌هایشان استفاده کنند؟ یا چرا مردم سنگاپور و کره موفق هستند؟ دلیلش این نیست که ژنتیکی باهوش هستند، بلکه کانمن می‌گوید اساساً این موفقیت‌ها ربط زیادی به هوش ندارد، بلکه مرهون آموزش است. مردم یک جامعه باید بیاموزند که عقلانی فکر کنند و از قسمت جلوی مغزشان بیشتر استفاده کنند.

یکی از اثرات اقتصادی‌اش‌ این است که کسانی که سامانه ۲ مغزشان را بهتر به کار می‌گیرند، نرخ رجحان زمانی‌شان کمتر است. نمی‌خواهند هرچه دارند را مصرف کنند؛ بلکه حسابگری می‌کنند و بیشتر پس‌انداز می‌کنند، برای آینده فکر می‌کنند و آموزش بیشتری می‌بینند. پس به کار بردن سامانه ۲ و آموزش دیدن در آن، در اینکه آینده‌ یک کشور و یک جامعه چه می‌شود، بسیار موثر است.

نیلی: من از صحبت‌های آقای دکتر طبیبیان این‌طور برداشت می‌کنم که می‌شود جامعه‌ای داشت که سامانه ۲ در آن تعطیل باشد. همان روستا را در نظر بگیرید که ممکن است در آن زمان از نظر تقویمی جلو برود اما هیچ تحول جدیدی اتفاق نیفتد. چون هرآنچه افراد از گذشته یاد گرفته‌اند، برای تمشیت امورشان کافی است. آدم‌ها همدیگر را می‌شناسند و هیچ‌کس دیگری را غافلگیر نمی‌کند و شگفتی رخ نمی‌دهد چون هیچ تغییری وجود ندارد. جامعه کشاورزی اساساً همین‌گونه بود. در منطقه بین‌النهرین از ۱۲ هزار سال پیش کشاورزان و دامداران ساکن شده و زندگی و کار قرن‌ها و هزاره‌ها و دهه‌ها می‌گذشت و هیچ تفاوتی ایجاد نمی‌شد. خودشان بودند و گندم و دام؛ جامعه هیچ تغییری نمی‌کرد. جامعه‌ پیشینی اصلاً نیاز به سامانه ۲ در آن ایجاد نمی‌شد چون صورت مسئله پیچیده‌ای پیش روی انسان نبود و مغز انسان صورت‌مسئله‌ جدید و پیچیده‌ای نداشت که حل کند. همه امور تکراری و به روال معین بود، آدم‌ها به دنیا می‌آمدند و بزرگ می‌شدند؛ رشد عضلانی، رشد هیجانی و رشد عاطفی داشتند اما رشد تحلیلی چندانی نداشتند. فرد یاد می‌گرفت گندم بکارد و دام پرورش دهد. هنوز هم به جوامع کشاورزی که رجوع کنید، همه چیز بر اساس سنت و آموخته‌های پیشینیان است.

وقتی که جامعه پیچیده و صورت‌مسئله‌ها سخت‌تر می‌شود، انسان باید از آن سامانه ۲ استفاده کند و اینجا مهم است که جامعه چقدر بابت این زحمت به او پاداش می‌دهد. کانمن می‌گوید انسان پیش‌فرضی دارد مبنی بر اینکه جهان درک‌پذیر است؛ یعنی ما می‌توانیم جهان را بفهمیم اما همه‌ آدم‌ها حوصله‌ فهمیدن جهان را ندارند. سامانه ۱ به ما می‌گوید لازم نیست زیاد بفهمی و همان پیش‌داوری غریزی که داری کفایت می‌کند. پس ما که با جهان جدید و با هزاران مسئله‌ پیچیده روبه‌رو می‌شویم، اگر صبوری کافی نداشته باشیم و اگر جامعه بابت صبوری و تحلیلگری به ما پاداش ندهد، از مرز سامانه ۱ جلوتر نمی‌رویم. سامانه ۱ همیشه آماده است و با سوگیری پاسخ همه سوال‌ها را می‌دهد؛ با یک خط، مسئله را جواب می‌دهد و هیچ وقت حلقه‌ بازخوردش باز نمی‌شود و یاد نمی‌گیرد. چون برای همه‌چیز جواب دارد. انگار جواب حتی قبل از سوال آمده است.

سامانه ۱ احتیاج به هیچ تدبیری ندارد. خودگردان است و همه‌چیز را خودش انجام می‌دهد. این سامانه ۲ است که سوال مطرح می‌کند و برای سوال زحمت می‌طلبد. چون به‌کارگیری سامانه ۲ زحمت دارد اما میل طبیعی انسان این است که از زحمت پرهیز کند. جامعه باید به‌گونه‌ای باشد که به زحمت و صبر آدم‌ها و مهم‌تر از آن به پرسشگری آدم‌ها پاداش بدهد. ما چقدر به تامل کردن، فکر کردن و انتقاد کردن بها می‌دهیم؟ انگار یک عده هستند که همه‌چیز را می‌دانند و اصلاً نیازی به سامانه ۲ ندارند. دارون عجم‌اوغلو می‌گوید اگر می‌خواهید توزیع قدرت در جامعه را بفهمید، ببینید چه کسانی برای دیگران دستور کار تعیین می‌کنند و چه کسانی می‌گویند این کار را امروز انجام بده. اگر در آن سامانه‌ای که این کار را انجام می‌دهد جواب‌ها از پیش مشخص شده باشد، افراد به سمت استفاده از سامانه۱ خودشان می‌روند. عجم‌اوغلو در مقاله ساختارهای پاداش و تخصیص استعداد (Reward structures and the allocation of talent) می‌گوید سازوکار پاداش‌دهی است که مشخص می‌کند استعدادها در جامعه صرف چه‌چیزی می‌شود. ما اگر به‌گونه‌ای پاداش می‌دهیم که پاسخ‌ها معلوم است؛ هر آنچه در جهان اتفاق بیفتد، ما از پیش می‌دانیم که چرا اتفاق افتاده و راهکارش چیست. پس به‌گونه‌ای داریم القا می‌کنیم که پاسخ‌ها از پیش مشخص است و سوال‌ها تکرار سوالات قدیم است؛ نه علم تشویق می‌شود و نه آموزش. همه‌چیز با عجله و تند است، در نتیجه افراد دقیق، کُند و تحلیلگر به عقب رانده شده و فرودست می‌شوند. فرادستان کسانی می‌شوند که شتاب داشتن را تشویق می‌کنند؛ «سریع جواب این را بده» یا «دوروزه این گزارش را به من برسان». بعد که می‌پرسی در گزارش چه بنویسم، می‌گوید جواب معلوم است. فقط تبیین کن که چرا این جواب باید باشد.

مسائل امروز جامعه ما بسیار پیچیده است، اما ساختار ذهنی غالب این پیچیدگی را برنمی‌تابد و به دنبال سریع انجام دادن است و می‌گوید تکلیف معلوم است چون فکر می‌کند برای همه‌چیز جواب دارد و می‌داند. در این صورت پاداشی که به انسان‌ها داده می‌شود، این است که با جلوی مغزت زیاد کار نکن و با همان مخچه و نخاع کار را دربیاور چون جواب مشخص است. من نه‌فقط به دانشجویان اقتصاد، بلکه به کل دانشجویان و علاقه‌مندان علوم اجتماعی می‌گویم به این نکته توجه داشته باشید که وقتی جامعه پیچیده می‌شود، مغز انسان هم باید متناسب با آن پیچیده شود. جایی که درجه پیچیدگی‌اش بیشتر است، باید فعالیت‌ها را به‌طور جمعی انجام بدهیم. این مسئله در سطح فردی مهم، در سطح بنگاه بسیار مهم و در سطح کشور بسیار بسیار بسیار مهم است. بیایید یک مثال عینی از جامعه بزنیم. مثلاً تدبیر تورم برای اقتصاد ما بسیار مهم است، در حالی که سابقه و تجربه کامل آن در دنیا وجود دارد. ما فقط باید بتوانیم این تدبیر را به متن جامعه و اقتصاد خودمان بیاوریم و ببینیم چقدر باید نرخ بهره را بالا ببریم که تورم شروع به پایین آمدن بکند. حل تورم در سامانه ۲ است اما ما می‌خواهیم تورم را هم مانند همه مشکلات دیگر با سامانه ۱ حل کنیم. در سامانه ۱ «تورم» یعنی اینکه بنگاه‌ها قیمت‌هایشان را بالا برده و گران‌فروشی می‌کنند و به همین دلیل تورم ایجاد شده است. من این را می‌دانم و نیازی به آزمون و داده و تحقیق ندارم. جواب از پیش روشن است که ما می‌دانیم که باید چه کنیم. در نظر بگیرید که تورم جزو ابتدایی‌ترین مسئله‌هاست و مسائل بسیار پیچیده‌تری در جامعه و اقتصاد ما وجود دارد. ما هرچه در هرم تصمیم‌گیری بالاتر می‌رویم، جایگاه سامانه ۲ هم رفیع‌تر می‌شود و ما باید بیشتر نازش را بکشیم. هرچه بالاتر برویم، سامانه ۲ داده بیشتری می‌‌طلبد، آزمون بیشتری احتیاج دارد، زمان بیشتری برای رسیدن به جواب لازم دارد و بیشتر در پاسخ‌ها تردید می‌کند و صبوری بیشتری به خرج می‌دهد، چون باید درباره زندگی میلیون‌ها انسان تصمیم‌سازی کند.

کانمن سامانه ۱ را در انسان بازشناسی می‌کند. سامانه ۱ فعال است و کار خودش را انجام می‌دهد. نیاز نیست آموزشش بدهیم و تکامل کار خودش را می‌کند، اما سامانه ۲ را باید استخدام کنیم، حقوق بالا بدهیم، جایگاه برایش درست کنیم، داده در اختیارش قرار بدهیم تا بتواند آزمون کند. کانمن می‌گوید سامانه۱ آمارگریزی دارد. کسی که از سامانه ۱ استفاده می‌کند اساساً خیلی وقت‌ها تحمل دیدن آمار و محاسبات را ندارد، چون می‌گوید جواب را می‌داند.

‌* برای مثال هرچه بگویید تورم ۴۵ درصد است و افزایش قیمت‌ها به دلیل تورم است، قبول نمی‌کند.

نیلی: او می‌گوید گرانی کار شرکت‌هاست و باید جلوی آنها را گرفت. پس ساختار تولید و توزیع را کنترل می‌کند. انبارها را کنترل می‌کند که به‌زعم خودش کالا احتکار نشود، دستور می‌دهد مرغ و گوشت در بازار با قیمت پایین‌تر در فروشگاه‌ها و میادین عرضه شود تا قیمت پایین بیاید، میوه شب عید در انبار نگه می‌دارد تا شب عید با قیمت پایین عرضه کند. نوعی نگاه مهندسی دارد و جواب‌ها را می‌داند و تورم را این‌طور با سامانه ۱ می‌خواهد درمان کند. دنیل کانمن به‌زیبایی تاکید می‌کند که یکی از مسائل مهم «شگفتی» است؛ انسانی که فهمیده که جهان را خوب نمی‌شناسد، دائماً شگفت‌زده می‌شود که یک مسئله را نمی‌دانسته و تازه یاد گرفته و باید آن را حل کند. اما سامانه ۱ هیچ‌وقت شگفت‌زده و غافلگیر نمی‌شود چون جواب همه‌چیز را در آستین دارد و می‌گوید من کارشناسی می‌خواهم که همین جواب معین را برایم تولید کند.

‌* آقای دکتر طبیبیان پیش‌تر به این نکته اشاره کرده بودید که معمولاً پژوهش‌ها به این صورت انجام می‌شود که نتیجه را به پژوهشگر می‌دهند و از او می‌خواهند که در تحقیق طوری پیش برود که به آن نتیجه برسد.

طبیبیان: دقیقاً همین‌طور است. اساساً پول را می‌دهند که نتیجه دلخواه و از پیش تعیین‌شده آنها را دربیاوری. ما زمانی در یک موسسه پژوهشی‌ دولتی بودیم و افراد مختلفی از وزارتخانه‌ها و نهادهای مختلف می‌آمدند و می‌گفتند ما آنقدر پول دادیم و می‌خواهیم شما تحقیق کنید اما باید این نتیجه دربیاید. ما می‌گفتیم این دیگر پژوهش نیست که نتیجه‌ای که شما می‌گویید دربیاید و شاید نتیجه خلاف این باشد که شما می‌گویید. نتیجه اینکه پول نمی‌دادند و پژوهش را هم به جای دیگر سفارش می‌دادند. در مورد بحث من یک نکته دیگر بگویم. اینکه افراد درک کنند که ذهن ما یک سامانه ۲ هم دارد خودش دستاورد بزرگی است، چون همه‌چیز را غریزی می‌بینند و جواب می‌دهند. وقتی که مکرر اشتباه می‌کنند، هم اشتباهاتشان را قبول ندارند و روزگار را مسئول و مقصر می‌شمارند. برای همین از نظر من، پذیرش وجود سامانه ۲ در ذهن، خودش یک دستاورد است.

کانمن می‌گوید که سیستم ۲ را باید تربیت کرد و آموزش داد. یکی از شیوه‌های آموزش دادن سیستم ۲، آموزش دادن تئوری‌های علمی است چون تئوری‌ها نرم‌افزار ذهن هستند. چون از تورم یاد شد، من هم در ادامه مثال می‌زنم که اگر کسی تئوری‌های تورم را نداند، فکر می‌کند کاسب‌ها تورم درست می‌کنند و باید همه آنها را جریمه و تنبیه کرد. یک قسمت مهمی از آموزش ذهن، نظریات علمی است که تلاش بزرگی می‌خواهد تا آنها را در جامعه متناسب با تحول روزگار آموزش داد. اندیشه‌ورزی و نقادی لازمه و ضرورت آموزش است.

‌* گفته شد که تحول و پیشرفت اقتصادها نتیجه اهمیت دادن به سامانه۲ ذهن است. این فعال کردن چگونه باید صورت بگیرد؟

طبیبیان: اگر به زبان کانمن سخن بگوییم در اقتصادهای توسعه‌یافته‌ای مانند اروپای غربی، فعال شدن سامانه ۲ باعث پیشرفت شد. آموزش عقلانیت دادن در این منطقه با افرادی مانند رنه دکارت آغاز شد. او کتاب «گفتار در روش درست به‌کار بردن عقل و جست‌وجوی حقیقت در علوم» را منتشر کرد که به نوعی می‌گفت چگونه باید از عقل به‌درستی استفاده کرد. دکارت می‌گوید به نظر می‌رسد عقل در میان همه ابنای بشر به تساوی تقسیم شده چون هیچ‌کس از سهم عقلش ناراضی نیست. با این حال درست راه بردن عقل است که اهمیت دارد. همه انسان‌ها، به‌جز افرادی که مادرزادی دچار معلولیت هستند، سخت‌افزار سامانه ۲ یعنی قسمت جلویی مغز را دارند اما بعد از میلیون‌ها سال بقا، حدود ۲۰۰ هزار سال است که انسان خردمند پا گرفته و تنها ۲۰۰ سال است که به‌طور جدی از مغز و ذهنش استفاده می‌کند. زمانی که من کودک بودم، در روستای ما برای شخم زدن زمین از گاوآهن‌هایی استفاده می‌شد که چندده هزار سال قبل در غارنگاره‌ها کشیده شده و ما امروز دیده‌ایم. یعنی هیچ تحولی در آن طی این مدت بسیار طولانی داده نشده است. انسان‌ها این همه سال مغز را با خودشان حمل کردند اما راه استفاده از آن را یاد نگرفتند. ما باید آگاهانه راه استفاده از عقل را آموزش دهیم. اگر می‌خواهیم توسعه پیدا کنیم باید راه استفاده از عقل را یاد بگیریم، آموزش و توسعه دهیم. اگر هم این کار را نکنیم عقب می‌مانیم و نابود می‌شویم. دنیای امروز دنیای رحم و شفقت نیست. اگر نتوانیم خودمان را تطبیق بدهیم نابود می‌شویم. استفاده از عقل کار سختی است، کانمن هم همین را می‌گوید، زحمت و تلاش بسیار زیادی لازم دارد.

نیلی: نظام خلقت در وجود ما به عنوان یک موجود زنده که بقا را دنبال می‌کند، سازوکار بازخورد را درون ما تعبیه کرده است؛ یعنی لازم نیست فکر کنیم که باید گرسنه شویم و حالا باید غذا بخوریم یا اینکه باید تشنه شویم. هیچ‌کدام از سازوکارهای بیولوژیک ما رها نشده و همه خودکار عمل می‌کند. برای همین شما هیچ‌وقت کسی را نمی‌بینید که سه روز باشد یادش رفته باشد غذا بخورد. چون سازوکار اعلام گرسنگی و نیاز به غذا خودش فعال می‌شود و فرد را ملزم به تامین غذا می‌کند. پس ما در سامانه ۱ احتیاج به تعبیه‌ سازوکار یا در نظر گرفتن جایزه نداریم. شما نمی‌بینید فردی باشد که بدون ترس از افتادن به سمت یک پرتگاه برود، درنهایت سازوکار دفاعی‌اش فعال می‌شود و او در لبه پرتگاه می‌ایستد. تقریباً اکثر انسان‌ها به لبه پرتگاه که می‌رسند رفتارشان عوض می‌شود چون به دنبال بقا هستند. نیاکان ما کسانی بودند که از خودشان محافظت می‌کردند. آن ژن حرکت بی‌پروا به سمت پرتگاه به ما منتقل نشده چون اگر کسی آن را داشته به سمت پرتگاه رفته و افتاده و از بین رفته است. ما فرزندان کسانی هستیم که از خودشان محافظت کردند.

اما سامانه ۲ چنین سازوکاری ندارد. نیاز به حرکت، آموزش و نظام پاداش و انگیزه دارد. براساس همین سامانه ۲ است که ما بعد از هزاران سال از جامعه کشاورزی که گندم و دام پرورش می‌داد خارج شدیم و امروز جامعه مدرن، بانک، پول و اعتبار و بودجه داریم. درست است که بودجه ما می‌تواند کسری داشته باشد. چون صورت‌مسئله‌ها هم متناسب با روال طبیعی جامعه رشد کرده است. در تجارت سنتی ما نیازی به یادگیری نداشتیم و همان قواعد جامعه سنتی کفایت می‌کرد اما در تجارت بین‌المللی باید بانک کارگزار، نظام پرداخت، اعتبار اسنادی، قرارداد و همه این موارد روشن باشد تا بتوانیم تجارت کنیم. اینها به سامانه ۲ نیاز دارد. بنابراین آنچه ما را مجبور می‌کند که از سامانه ۲ استفاده کنیم، این است که ما خودمان را به یک عامل بیرونی متعهد کنیم. سامانه ۲ باید بیاید چون خِرَد مشترک و درک مشترک است. نظام بانکداری بین‌المللی سامانه ۲ است و ما هرچه از بانکداری متعارف فاصله بگیریم و بخواهیم بانکداری خودمان را درست کنیم، به نظام بانکی می‌رسیم که در آن ال‌سی و سرمایه در گردش وجود ندارد. سامانه‌ای درست می‌کنیم که همان امور غریزی خودمان را پاسخ دهد. هرچه بسته‌تر شویم و هرچه از آنهایی که از خِرَد جمعی استفاده می‌کنند فاصله بگیریم، از سامانه ۲ دور شده و به سامانه ۱ نزدیک می‌شویم. بسته شدن اقتصاد، پرهیز از شفافیت، پرهیز از حساب‌دهی، بالاتر رفتن کسری بودجه از یک آستانه مشخص، بالا بودن تورم و چنین عواملی از نتایج بی‌توجهی به سامانه ۲ است.

بشر ظرف ۳۰۰ سال گذشته یک سرمایه از انواع نرم‌افزارهایی درست کرده که برخی از آنها تبدیل به قراردادهای اجتماعی شده است؛ بنابراین وقتی وارد یک جامعه می‌شویم باید رفتار ما پیش‌بینی‌پذیر باشد. این ۳۰۰ سال اخیر تمام سرنوشت چندصد هزارساله‌ بشر را عوض کرده است. پارلمان درست شد، دولت پاسخگو شد، نهادها ایجاد شدند، دادگاه ایجاد شد و بعد از آن انقلاب صنعتی اتفاق افتاد. اینها حاصلِ خِرَد بشر است. بیش از ۱۸۰ کشور در دنیا با این نهادها و قراردادها با هم در ارتباط و تعامل هستند. ما هرچه بیشتر از آنها فاصله بگیریم، حلقه‌های بازخورد ما تعطیل و بسته می‌شود و سامانه ۱ غالب می‌شود. سامانه ۲ مستلزم ممارست، سرمایه‌گذاری، آموزش، پاسخگویی و پیش‌بینی‌پذیری است. کانمن می‌گوید آدم‌های روزکار در روز سامانه ۲ آنها فعال است و شب که به خانه می‌آیند سامانه ۱ آنها فعال می‌شود. اگر همه‌ لحظات ما شب بشود دیگر همه‌اش با سامانه ۱ کار می‌کنیم. شب قصه‌ گرسنگی و تشنگی و خوابیدن و امنیت است که همه مربوط به سامانه ۱ است. سامانه ۲ است که ما را در معرض پاسخگویی‌ قرار می‌دهد. هرچه مرزهای کشور بازتر و تجارت گسترده‌تر باشد ما متعهد‌تر و پاسخگوتر می‌شویم. در حال حاضر برای ما این خطر وجود دارد که ما یکی‌یکی بندها را قطع بکنیم و برگردیم به همان زندگی‌ غریزی که بر اساس سامانه ۱ است. یعنی ۳۰۰ سال اخیر بشر را تعطیل کنیم و به قبل از آن برگردیم. این خطر وجود دارد.

طبیبیان: ما تنها با سامانه ۲ می‌توانیم مشکلاتمان را حل کنیم. سامانه ۱ برای در رفتن ساخته شده است. ما باید برای حقوق طبیعی انسان‌ها ارزش قائل شویم و آن را سرلوحه امور فردی و جمعی قرار دهیم. اندیشمندان ما باید روی آن کار کنند. ما تنها توانستیم سطح بخش را خراش دهیم و هنوز بحث زیادی در مورد این مسئله باقی مانده است.


نظر خوانندگان:


■  گفتگوی جالب و آموزنده‌ای بود و باید از دکتر طبیبیان و دکتر فرهاد نیلی برای معرفی و توضیح ایده‌های درخشان کانمن به زبان ساده تشکر کرد. این توضیحات خدمات دانشمندان بزرگی چون کانمن به جامعه بشری را بخوبی نشان می‌دهد. فکر می‌کنم نظریه کانمن این معمای بزرگ را که چرا ما ایرانیان یا مصریها و یا ملتهای دیگری که تمدن قدیمی‌تری  داشته‌اند دیرتر از ملتهای اروپایی در مسیر نوزایی و روشنگری و مدرنیته و دموکراسی قرار گرفته‌اند توضیح می‌دهد. چرا که به قول آرامش دوستدار جامعه ما قرون متمادی دچار امتناع تفکر شده و هنوز هم از خواب بیدار نشده. چون آنهایی که مصدر کار هستند نه خود تفکری دارند و نه به جامعه اجازه تفکر و نوآوری می‌دهند چون ادعا می‌کنند پاسخ همه سئوال‌ها را دارند احتیاجی به فکر و تلاش ذهنی (که بقول آنها بدعت است) برای یافتن پاسخ های پرسش‌ها نیست. هر کس هم تذکر بدهد که این پاسخ شما درست نیست و برای حل مشکلات جوامع امروزی کفایت نمی‌کند او را با چوب تکفیر و کفر و الحاد و اخیرا غرب زدگی و وابستگی به این و آن متهم کرده و می‌رانند.
خسرو




نظر شما درباره این مقاله:








حسین رونقی پس از حضور در دادگاه به خانه بازگشت
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 13:29

حسین رونقی پس از حضور در دادگاه به خانه بازگشت


حسین رونقی، فعال سیاسی و زندانی سیاسی پیشین، در اعتراض به جلوگیری نیروهای امنیتی از برگزاری مراسم تدفین برای کیانوش سنجری، «با لب‌های دوخته» به دادگاه انقلاب مراجعه کرده بود به خانه خود بازگشته است. تلگرام این فعال سیاسی پیشتر از احتمال بازداشت او خبر داده بود.

ساعتی پس از حضور حسین رونقی در دادگاه، برادر او، حسن رونقی،‌ در شبکهٔ اجتماعی ایکس نوشت:‌ «ظاهراً مأموران امنیتی حسین را بازداشت کرده و از دادگاه انقلاب خارج کرده‌اند.»

کانال تلگرام حسین رونقی نیز از «بی‌خبری از وضعیت حسین رونقی بعد از ورود به دادگاه» خبر داده بود. اما همین کانال تقریبا دو ساعت بعد از بازگشت حسین به خانه خبر داد.

تلگرام حسین رونقی صبح روز یکشنبه ۲۷ آبان در یادداشتی نوشته بود: 

«ساعت ۸:۱۵ صبح ۲۷ آبان، حسین رونقی به همراه پدر، مادر و وکیلش، با لب‌های دوخته، جلوی دادگاه انقلاب حاضر می‌شوند. به مادر، اجازه‌ی ورود به دادگاه را نمی‌دهند و در نتیجه، حسین به همراه پدر و وکیلش، سعید جلیلیان، در دادگاه حاضر می‌شوند. بعد از گذشت چند ساعت، همچنان خبری از حسین و وکیلش نمی‌شود و وقتی مادر حسین پیگیری می‌کند به او می‌گویند که حسین به زندان منتقل شده است. پدر حسین بعد از خروج از دادگاه اطلاع می‌دهد که چندین مامور قصد انتقال حسین به محلی نامعلوم را داشتند که به اصرار وکیل و پدرش، اجازه‌ی همراهی وکیل را نیز می‌دهند و سعید جلیلیان همراهشان می‌رود. پدر و مادر حسین وقتی خبری از پسرشان و وکیلش نمی‌شود، حدود ساعت ۱ بعدازظهر به خانه بازمی‌گردند. تا این لحظه، خبری از حسین و وکیلش در دست نیست.»

آقای رونقی هم‌چنین بامداد یک‌شنبه ۲۷ آبان با انتشار ویدئویی در شبکه اجتماعی ایکس گفت: «ما حق داریم کیانوش، یکی از شریف‌ترین و عزیزترین فرزندان این سرزمین را به خاک بسپاریم»، اما مقامات جمهوری اسلامی به این مسئله توجهی نکرده‌اند.

او در ادامه گفت من اهل کشتن خودم نیستم، به دادگاه انقلاب می‌آیم و «شما مجبور هستید من را بازداشت کنید».

این فعال سیاسی ساعاتی پس از آن با انتشار عکسی از خود با لب‌های دوخته در شبکهٔ اجتماعی ایکس نوشت: «شاید تلنگری باشد، پاینده ایران»، عبارتی مشابه پیامی که کیانوش سنجری، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی پیش از خودکشی اخیر خود منتشر کرده بود.

متن یادداشت حسین رونقی:
الوعده وفا. گذشته از جان باید بگذشت از طوفان‌ها...
در مقابل دیکتاتوری و استبداد حاکم لبم را می‌دوزم چرا که با آنان حرفی ندارم جز یک کلام: «نه»، زمان سخن نیست، زمان عمل است،‌ به نشانه اعتراض به عملکرد اشغالگران این سرزمین، به نشانه اعتراض به فقر، به اعدام، به سرکوب زنان و زندانی کردن مردم، و به هر شکلی از ستم که در این کشور توسط جمهوری اسلامی حاکم شده است. به نشانه اعتراض به دولت فریب‌ و ریا که از ثروث مردم می‌دزد و خرج زیاده‌خواهی های خود می‌کند، به نشانه اعتراض به قوه قضاییه‌ای که کانون بی‌عدالتی، ظلم و حق‌کشی شده است. و چون سلاحی برای خفه کردن مخالفان و منتقدان در دستان دستگاه‌های امنیتی عمل می‌کند.
نه به سکوت تن میدم، نه ظلم رو می‌پذیرم، نه از رویارویی با این نیروهای ستمکار ترس به دلم راه میدم و نه از ایران میرم؛ با قلبم ایران و مردمش رو دوست دارم و با جان و وجودم مقاومت و مبارزه می‌کنم و از شما هم خواهش می‌کنم بدانید که باید در مقابل این ظالمان بایستیم، هر کسی به اندازه ای که می‌تواند باید کاری کند، بی‌تفاوت نباشد، فکر نکنیم اگر سرمان را به زیر بیندازیم و مشغول زندگی‌مان باشیم در امان خواهیم بود، همه زندگی در رفاه و امنیت را دوست داریم اما با جمهوری اسلامی شدنی نیست. مسئولیت این سرزمین با ماست و برای آزادی، ایران و آینده کودکانمان باید کنار هم بجنگیم. در ادامه راه کیانوش و جان‌باختگان راه وطن و برای آزادی زندانیان سیاسی-عقیدتی.
شما تنها می‌توانید ما را بکشید، با گلوله، با باتون یا با چوبه دار، یا در زندان‌ها به اسارت نگه دارید اما نمی‌توانید ما را سرسپرده و برده خود کنید، آنچنان که ماه‌منیر شجاع در مراسم کیان گفت: «می‌جنگیم،‌ می‌میریم ایران رو پس می‌گیریم.»
و آنگونه که کیانوش گفت: ««‏الوعده وفا. هیچ کس نباید به خاطر بیان عقایدش زندانی شود. اعتراض حق هر شهروند ایرانی‌ست. ما برای عشق به زندگی جان داده و می‌دهیم، و نه مرگ. آرزومندم روزی ایرانیان بیدار و بر بردگی چیره شوند. پاینده ایران».
من مرغ طوفانم نیندیشم ز طوفان
موجم، نه آن موجی که از دریا گریزد

کیانوش سنجری سال‌ها در آمریکا اقامت داشت و همکار بخش فارسی شبکه تلویزیونی «صدای آمریکا» بود. او سال ۱۳۹۵ که برای رسیدگی به مادر سالخورده‌اش از خارج به تهران بازگشته بود، بارها از سوی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی احضار و بازداشت شده بود.

آقای سنجری در اعتراض به ادامه بازداشت شماری از فعالان سیاسی روز چهارشنبه ۲۳ آبان خودکشی کرد.

این اتفاق با واکنش‌های گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی مواجه شد.

سازمان عفو بین‌الملل با انتشار بیانیه‌ای نوشت که «سال‌ها بازجویی، بازداشت ناعادلانه، شکنجه و تبعید» کیانوش سنجری را آزار داد و سرکوب‌گران او «بی‌کیفر ماندند».

مراسم خاکسپاری او نیز در فضایی امنیتی در بهشت‌ زهرای تهران برگزار شد.

یک فرد مطلع حاضر در بهشت‌ زهرا روز جمعه ۲۵ آبان به رادیو فردا گفت نیروهای امنیتی تنها به تعداد اندکی از نزدیکان و اعضای خانواده او اجازه دادند در مراسم خاکسپاری آقای سنجری حاضر باشند.

حسین رونقی که پیش‌تر درباره نحوه خودکشی آقای سنجری نوشته بود، خبر داد که روز پنج‌شنبه در راه شرکت در مراسم خاکسپاری کیانوش سنجری بازداشت شده است.


تلگرام حسین رونقی، رادیو فردا



نظر شما درباره این مقاله:








یک مقام آمریکایی دیدار ایروانی با ماسک را تایید کرد
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 13:06

یک مقام آمریکایی دیدار ایروانی با ماسک را تایید کرد


آسوشیتدپرس(AP)/ واشنگتن

یک مقام آمریکایی گزارش داد که ایران موفق به برگزاری دیداری با ایلان ماسک شده است؛ دیداری که به نظر می‌رسد یکی از گام‌هایی باشد که برای کاهش تنش‌ها با رئیس‌جمهور منتخب، دونالد ترامپ، برنامه‌ریزی شده است.

به گفته این مقام، امیرسعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل، روز دوشنبه (۱۲ نوامبر ۲۰۲۴) در نیویورک با ماسک – که این هفته به عنوان مشاور ترامپ در کاهش هزینه‌های دولت فدرال منصوب شد – دیدار کرد. اطلاعات این دیدار توسط یک مقام خارجی به این مقام آمریکایی منتقل شده است.

این مقام آمریکایی که به شرط ناشناس ماندن صحبت می‌کرد، اظهار داشت که در این دیدار موضوعات مختلفی مطرح شده، از جمله برنامه هسته‌ای ایران، حمایت ایران از گروه‌های ضد اسرائیل در خاورمیانه و امکان بهبود روابط میان ایران و ایالات متحده. با این حال، وی تاکید کرد که هیچ تصمیم فوری از سوی طرفین اتخاذ نشده است.

وی افزود که این دیدار به درخواست ایران صورت گرفته و در محل هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل برگزار نشده است. 

تیم انتقالی ترامپ از تایید یا تکذیب این دیدار که ابتدا توسط نیویورک تایمز گزارش شده بود، خودداری کرد.

کارولین لوویت، سخنگوی تیم انتقالی ترامپ، در بیانیه‌ای گفت: «مردم آمریکا رئیس‌جمهور ترامپ را مجدداً انتخاب کردند زیرا به او اعتماد دارند که کشورمان را رهبری کرده و صلح را از طریق قدرت در جهان بازگرداند. وقتی او به کاخ سفید بازگردد، اقدامات لازم برای تحقق این هدف را انجام خواهد داد.»

با این حال، خبرگزاری دولتی ایران (ایرنا) روز شنبه (۱۶ نوامبر ۲۰۲۴) گزارش داد که سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، اسماعیل بقایی، دیدار امیر سعید ایروانی با ایلان ماسک در نیویورک را تکذیب کرده و از پوشش گسترده رسانه‌های آمریکایی در این مورد ابراز تعجب کرده است.

این اقدام ایران در حالی صورت می‌گیرد که ترامپ در حال معرفی افراد برای مناصب کلیدی سیاست خارجی خود است، از جمله معرفی سناتور مارکو روبیو به عنوان وزیر امور خارجه و نماینده مایک والتز به عنوان مشاور امنیت ملی، که هر دو مواضع سخت‌گیرانه‌ای در برابر ایران دارند.

مقامات اطلاعاتی گفته‌اند که ایران با دور دوم ریاست‌جمهوری ترامپ مخالف بود، چرا که او را بیشتر مستعد افزایش تنش‌ها میان واشنگتن و تهران می‌دیدند. دولت ترامپ توافق هسته‌ای با ایران را لغو کرد، تحریم‌ها را دوباره اعمال کرد و دستور ترور سردار قاسم سلیمانی را صادر کرد؛ اقدامی که مقامات ایران وعده انتقام از آن را دادند.

وزارت دادگستری ایالات متحده این ماه توطئه‌ای برای ترور ترامپ توسط ایران را افشا کرد و مردی را متهم کرد که مدعی بود از سوی یک مقام دولت ایران مأموریت برنامه‌ریزی این ترور را در سپتامبر دریافت کرده است. وزارت امور خارجه ایران این گزارش را رد کرد.

این توطئه بخشی از تلاش‌های مستمر ایران برای هدف قرار دادن مقامات دولتی ایالات متحده، از جمله ترامپ، در خاک آمریکا است. به عنوان مثال، تابستان گذشته وزارت دادگستری یک مرد پاکستانی با ارتباطات با ایران را در یک توطئه مشابه متهم کرد.

در همین حال، به گزارش وال‌استریت ژورنال، ایران در ۱۴ اکتبر با ارسال پیامی کتبی به دولت بایدن اعلام کرد که قصد ندارد ترامپ را ترور کند. این پیام در پاسخ به هشدار قبلی ایالات متحده ارسال شد که هرگونه اقدام علیه جان ترامپ به عنوان یک اقدام جنگی تلقی خواهد شد.

در پاسخ به سوالات درباره گزارش‌های وال‌استریت ژورنال و سایر رسانه‌ها، هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل اعلام کرد که بیانیه‌های عمومی در مورد «پیام‌های رسمی تبادل شده میان دو کشور» صادر نمی‌کند.

در بیانیه هیئت نمایندگی ایران آمده است: «جمهوری اسلامی ایران مدت‌هاست تعهد خود را به پیگیری قضایی و قانونی ترور شهید سلیمانی اعلام کرده و کاملاً به اصول شناخته شده حقوق بین‌الملل پایبند است.»

در حالی که آیت‌الله علی خامنه‌ای، که تصمیم‌گیرنده نهایی در تمام امور کشور است، بارها تنفر خود از ترامپ را ابراز کرده، رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب جدید ایران همچنان برای مذاکرات با ترامپ به منظور کاهش تحریم‌های بین‌المللی اعلام آمادگی کرده است.

تیم انتقالی ترامپ به درخواست‌ها برای اظهار نظر درباره بیانیه هیئت نمایندگی ایران پاسخ نداده است.



نظر شما درباره این مقاله:








کشته شدن سخنگوی حزب‌الله در بیروت
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 12:49

کشته شدن سخنگوی حزب‌الله در بیروت




نظر شما درباره این مقاله:








عباس دریس و محمدجواد وفایی‌ثانی
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 12:31

عباس دریس و محمدجواد وفایی‌ثانی




نظر شما درباره این مقاله:








علیرضا کفایی؛ محکوم به اعدام در نتیجه اعتراف
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 12:05

علیرضا کفایی؛ محکوم به اعدام در نتیجه اعتراف




نظر شما درباره این مقاله:








احتمال انتصاب دوباره علی لاریجانی به دبیری شورای
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 11:33

احتمال انتصاب دوباره علی لاریجانی به دبیری شورای




نظر شما درباره این مقاله:








حسین رونقی: در مقابل دیکتاتوری و استبداد
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 10:02

حسین رونقی: در مقابل دیکتاتوری و استبداد




نظر شما درباره این مقاله:








جشن کیهانی!/ احمد زیدآبادی
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 9:49

جشن کیهانی!/ احمد زیدآبادی




نظر شما درباره این مقاله:








بازار جهانی فرش در تصاحب هندی‌ها
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 8:38

بازار جهانی فرش در تصاحب هندی‌ها


رئیس کمیسیون فرش، هنر و صنایع دستی اتاق بازرگانی ایران گفت: امروز بازار جهانی فرش در اختیار هندوستان قرار دارد و هندی‌ها توانسته‌اند امریکا را به عنوان بازاری که مقصد ۴۴ درصد صادرات فرش جهان است در اختیار بگیرند. در این شرایط ارزش صادرات فرش ایران از ۴۲۶ میلیون دلار در سال ۱۳۹۶ به کمتر از ۴۰ میلیون دلار در سال ۱۴۰۲ سقوط کرده است.

به گزارش ایلنا، مرتضی حاجی ‌آقامیری، رئیس کمیسیون فرش، هنر و صنایع دستی اتاق بازرگانی ایران شرحی از چالش‌های پیش روی صنعت فرش ایران ارائه کرد و گفت: اصلی‌ترین عامل انزوای فرش ایران در بازارهای جهانی تحریم‌های بین‌المللی و پس از آن سیاست‌های نادرستی است که در کشور و به دلیل شرایط غیرعادی برآمده از تحریم‌ها اتخاذ می‌شود و مهم‌ترین این سیاست‌ها پیمان‌سپاری ارزی است؛ در سال ۱۳۹۶ و آخرین سال پیش از اعمال آخرین دور از تحریم‌های امریکا علیه ایران ارزش صادرات فرش ایران ۴۲۶ میلیون دلار بود و با اعمال تحریم‌ها ما این هشدار را دادیم که بانک مرکزی شبکه انتقال ارز صادرکنندگان فرش به ایران را با پیمان‌سپاری ارزی از بین می‌برد زیرا فرش ایرانی ابتدا باید از کشور به یک بازار خارجی منتقل و سپس بازاریابی آن آغاز شود در این شرایط پیمان‌سپاری ارزی به این معناست که صادرکننده ارز فرشی که هنوز نفروخته را برگرداند در پی اتخاذ این سیاست و آسیب‌های برآمده از آن ارزش صادرات فرش ایران به زیر ۱۰۰ میلیون دلار افت کرد و حتی این رقم در سال ۱۴۰۲ به ۳۹.۷ میلیون دلار سقوط کرد در حالی که فرش در سال ۱۳۷۳ سهمی ۴۴درصدی از کل صادرات غیرنفتی ایران داشت.

وی افزود: همچنین به دلیل تبصره ۱۲۱ آیین‌نامه اجرایی امور گمرکی امکان بازگرداندن فرش‌های ایرانی که در بازارهای خارجی انباشته و قیمت‌های آن شکسته شده است به کشور وجود ندارد، این فرش‌ها را می‌توان پس از بازگشت به ایران تعمیر کرد و در بازارهای جدید عرضه کرد، علاوه بر این اجرا نشدن بیمه اجتماعی برای قالیبافان و شاغلین صنایع دستی شناسه‌دار سبب شده حداقل حقوق نیز به این افراد اختصاص پیدا نکند، حاصل این اتفاقات از بین رفتن اشتغال ۲میلیون نفری و کاهش تولید و صادرات در صنعت فرش دستباف ایران است.

حاجی ‌آقامیری خاطرنشان کرد: فرش ایران پس از انقلاب در سه دوره به طور مستقیم توسط امریکا تحریم شد در نتیجه اینها نیمی از سال‌های پس از انقلاب فرش ایران تحریم بوده اما با وجود همین تحریم‌ها از طریق یک شبکه نقل و انتقال مالی که به صورت مویرگی وجود داشت صادرات فرش ایران انجام می‌شد. اما از سال ۱۳۹۷ بانک مرکزی با سیاست پیمان‌سپاری ارزی این شبکه را بست، در همین حال گاه اظهاراتی که از سوی مسئولان دولتی مربوط به صنعت در مورد چالش‌های صنعت فرش ایران می‌شنویم حاکی از آن است که آنها اطلاعات درست در اختیار ندارند با این حال بخش خصوصی در قالب تشکل‌ها و اتحادیه‌ها حاضر است مسائل و مشکلات را به صورت دسته‌بندی شده در اختیار مقامات مسئول قرار دهد.

رئیس کمیسیون فرش، هنر و صنایع دستی اتاق بازرگانی ایران تصریح کرد: امروز بازار جهانی فرش در اختیار هندوستان قرار دارد و هندی‌ها توانسته‌اند امریکا را به عنوان بازاری که مقصد ۴۴درصد  صادرات فرش جهان است در اختیار بگیرند، هندی‌ها همچنین موفق شده‌اند ذائقه این بازار را به سمت کالاهای خود سوق دهند بنابراین حتی اگر درها بازار امریکا به روی فرش‌های ایرانی باز شود، زمان، هزینه و تلاش زیادی باید صرف شود تا ایران جایگاه خود را در این کشور بازیابد. ضمن اینکه الان امکان ورود و خروج فرش ایرانی در بازار امریکا وجود ندارد و حتی نمی‌توان با روش صادرات دوباره فرش ایرانی را در بازار امریکا عرضه کرد زیرا ارزیابان فرش در امریکا کاملا به تکنیک فرش ایران مسلط هستند و در نتیجه اینها درهای ۴۴ درصد بازار جهانی فرش به روی ایران کاملا بسته است و چون مساله ایران و امریکا ابعاد کلان سیاسی دارد نمی‌توان فعلا به تغییری در شرایط کنونی امیدوار بود.

حاجی ‌آقامیری از ترکیه و افغانستان به عنوان دیگر رقبای ایران در بازار جهانی فرش یاد کرد و گفت: مساله‌ای که در مورد فرش افغانستان برای ایرانی‌ها وجود دارد، قاچاق فرش‌های این کشور به ایران است این فرش‌های قاچاق با کیفیت و قیمتی پایین‌تر در بازار ایران عرضه می‌شود، افغانستان یکی از کشورهای تولیدکننده فرش است و زمانی که امریکایی‌ها که در افغانستان حضور نظامی داشتند و طالبان ضعیف شده بود امریکایی‌ها در صنعت فرش افغانستان سرمایه‌گذاری کردند و قالیبافی را در این کشور گسترش دادند.



نظر شما درباره این مقاله:








زینب علی‌پور، خبرنگار جوان درگذشت
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 8:37

زینب علی‌پور، خبرنگار جوان درگذشت




نظر شما درباره این مقاله:








نرگس محمدی پس از عمل جراحی به زندان بازگردانده شد
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 17.11.2024, 7:10

نرگس محمدی پس از عمل جراحی به زندان بازگردانده شد




نظر شما درباره این مقاله:








رفتاری که جمهوری اسلامی از اتحاد شوروی آموخته
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 16.11.2024, 21:08

رفتاری که جمهوری اسلامی از اتحاد شوروی آموخته


ماشااله رزمی

نگهداری زندانیان سیاسی دربیمارستان‌های روانی
رفتاری که جمهوری اسلامی از اتحاد شوروی آموخته

خودکشی کیانوش سنجری زندانی سیاسی سابق که هنگام زندانی بودن در بیمارستان روانی نگهداری می‌شده، انتقال خانم آهو دریائی، زنی که در داخل دانشگاه علوم تحقیقات بعد از درگیر شدن با ماموران حجاب، لباس‌های خود را در آورد و با زیرجامه در محوطه دانشگاه قدم زد و سپس توسط انتظامات دستگیر و به بیمارستان روانی منتقل شد و هم‌چنین زنی به نام مهری طالبی دارستانی رئیس امور زنان ستاد امر به معروف و معاون سابق وزیر کار دولت رئیسی که از راه اندازی «کلینیک ترک بی‌حجابی» خبر داده، یعنی زنانی را که حجاب اجباری را قبول ندارند در کلینیک روانی بستری خواهند کرد، مرا بر آن داشت تا قسمتی از خاطراتم را باز خوانی کنم و تطابق نقطه به نقطه رفتار جمهوری اسلامی ایران با زندانیان سیاسی را با رفتار اتحاد شوروی سابق با زندانیان سیاسی یادآور شوم.

من روز ۲۰ شهریور ۱۳۶۴ بعداز چهار سال زندگی مخفیانه در ایران در حالیکه به شدت از درد کیسه صفرا رنج می‌بردم، با پای پیاده و چشمان گریان به خاطر مجبور بودن به ترک وطنم، از مرز خاکی اتحاد شوروی در استان اردبیل، گذشتم و وارد اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شدم. شنیده بودم اگر پرنده از مرزهای شوروی رد شود، ماموران مرزبانی بلافاصله مطلع می‌شوند اما من بعد از رد شدن از مرز حدود نیم ساعت در دره‌ای نشستم و منتظر شدم تا ماموران مرزبانی به سراغ من بیایند و چون پاسی از شب گذشته بود و خبر از کسی نبود لذا چمدانم را کنار سنگی گذاشتم و دست خالی به راه افتادم.

اغلب ایرانیان که فکر می‌کنند رودخانه ارس تمام مرز ایران و شوروی سابق را می‌پیماید و به دریای خزر می‌ریزد اما واقعیت اینطور نیست و یک نگاه دقیق به نقشه جغرافیا نشان می‌دهد که رودخانه ارس وقتی به استان اردبیل می‌رسد مسیر خود را به طرف شمال کج می‌کند و بعد از طی مسافتی به رودخانه کُر یا همان کورا می‌پیوندد و سپس هر دو یکی شده به دریای خزر می‌ریزند. من از قسمت خاکی مرز شوروی رد شدم.

مدتی در تاریکی راه رفتم تا به ساختمانی رسیدم و چون علامت داس و چکش روی دیوار بود یقین کردم که پاسگاه مرزبانی است اما در بسته بود و کسی در اطرافش نبود، ناچار در زدم و یک سرباز روس در را باز کرد و به زبان روسی پرسید چه می‌خواهی؟ من چند کلمه روسی حفظ کرده بودم و گفتم من پناهنده سیاسی هستم و می‌توانم به زبان‌های فارسی، ترکی و انگلیسی حرف بزنم. در را بست و لحظاتی بعد چند سرباز و یک افسر آمدند و مرا به داخل پاسگاه بردند و گفتند بنشین تا مترجم بیاوریم، حدود نیم ساعت بعد خانمی را برای ترجمه کردن آوردند که به‌نظرم امور دفتری پاسگاه را انجام می‌داد و می‌خواست به زبان انگلیسی مشخصات من را به پرسد من هم متوجه شدم او همانقدر انگلیسی می‌داند که من روسی می‌دانم. به‌هر ترتیبی بود مشخصات خودم و علت آمدنم را به او فهماندم که چند بار «خاراشو، خاراشو» گفت و رفت تا آمدن مرا به مرکز پاسگاه‌های مرزبانی اطلاع بدهد.

من در پاسگاه ماندم تا که نزدیکی‌های صبح یک افسر جمهوری شوروی آذربایجان که ترکی حرف می‌زد آمد و مشخصات کامل مرا نوشت و از وسایلی که در چمدان داشتم صورت برداری کرد و مرا به پادگان شهر جلیل‌آباد آن‌سوی رودخانه ارس برد و روز بعد مرا به شهر سومقائیت در سی کیلومتری شمال شهر باکو منتقل کردند و گفتند همینجا می‌مانی تا رفقایت بیایند و تکلیف تورا روشن بکنند.

جائی که مرا مستقر کردند، «سناتوریوم کارگران الکتریک» در سومقائیت در ساحل دریای خزر بود. استراحتگاه مجهزی بود و بیش از ۲۰ نفر خدمه از پزشک و پرستار و نظافتچی و باغبان و آشپز داشت که من با همه‌شان به ترکی صحبت می‌کردم. بعد از من هم به تدریج تعدادی ایرانی به آنجا آوردند که بیشتر خانواده‌های کرد یا مازندرانی بودند و زبان ترکی نمی‌‌دانستند که من عملا مترجم آنها هم شدم. من هنگام ورود گفته بودم که همسر و دختر من در فرانسه هستند و طبق مقررات امور پناهندگان سازمان ملل متحد حق دارم پیش همسر و فرزندم بروم اما کار به این سادگی‌ها نبود.

چند هفته بعد از استقرار من در سومقائیت یکی از مسئولان سازمان فدائیان خلق ایران از تاشکند به دیدن من آمد و گفت فعلا رفقای شوروی اجازه رفتن تو به فرانسه را نمی‌‌دهند تو می‌توانی در باکو بمانی، یا به تاشکند بیائی و یا به افغانستان بروی و با کادرهای رادیوی «رادیو زحمتکشان» که برای ایران برنامه پخش می‌کند همکاری بکنی که البته من هیچکدام از پیشنهادات او را قبول نکردم و لذا در سومقائیت ماندگار شدم.

اقامت من در سومقائیت ۷ ماه طول کشید. دراینجا قصد شرح جزئیات اقامت هفت ماهه را ندارم اما رئیس هلال احمر جمهوری سوسیالیستی آذربایجان هر از چندی به سومقائیت می‌آمد تا شرایط زیستی پناهندگان را ببیند و یرای انتقال آنان به شهرها یا جمهوری‌های دیگر اقدام کند. پناهندگانی که به سومقائیت می‌آوردند چون اغلب خانواده بودند و بچه همراه داشتند لذا درعرض دو یا سه هفته آنان را به باکو یا جمهوری‌های دیگر شوروی منتقل می‌کردند اما من تنها بودم و ماندگار شده بودم. رئیس هلال احمر چند بار به من پیشنهاد کرد که آپارتمانی در باکو برای شما در نظر گرفته شده هر وقتی بخواهی می‌توانیم شما را به باکو منتقل بکنیم تا بعدا شاید بتوانی به فرانسه بروی که البته من قبول نمی‌‌کردم. پناهندگانی که در باکو بودند، قبل ازاینکه به سر کار فرستاده شوند ماهانه ۹۰ روبل کمک از هلال احمر دریافت می‌کردند اما من در سومقائیت هیچ کمکی دریافت نمی‌‌کردم و بنظرم می‌رسید که رئیس هلال احمر آپارتمانی را به نام من در باکو نوشته بود و آدرس من آنجا شده و احتمالا ماهی ۹۰ روبل کمک هلال احمر به چاه ویل می‌رفت.

اقامت طولانی مدت من در سومقائیت این شایعه را قوت بخشیده بود که «ماشااله رزمی با سیاست‌های حزب توده و سازمان فدائیان خلق ایران مخالف است و در داخل کشور نیز کادرهای باقی مانده سازمان مخالف رهبری شده‌اند، بدین‌جهت ماشااله را در سومقائیت زندانی کرده‌اند تا او نتواند نارضایتی کادر‌های داخل کشور از رهبری را به دیگران بگوید».

رئیس هلال احمر آذربایجان از مسئولان اصلی حزب کمونیست آذربایجان بود و احمدوف نام داشت و بعد از آنکه من رفتن به باکو را رد کردم با من صمیمی شد و هروقت به سومقائیت می‌آمد از من می‌خواست که در محوطه باغچه سناتوریوم قدم بزنیم و صحبت کنیم. احمدوف علیرغم موقعیت بالائی که در حزب داشت، انسان مهربانی بود و به عنوان رئیس هلال احمر واقعا می‌خواست به پناهندگان خدمت بکند. در صحبت با من، از اینکه جمهوری اسلامی رهبران حزب توده را دستگیر و متهم به جاسوسی برای شوروی کرده بود اظهار نارضایتی می‌کرد و می‌گفت ایران چه دارد که شوروی برای مطلع شدن از آنها جاسوس در آنجا داشته باشد، ایران نه زیر دریائی اتمی دارد، نه سفینه فضائی دارد و نه دانشمندان نابغه دارد، چیز مهمی ندارد که لازم باشد از آنها اطلاعات بدست بیاورند.

این بحث‌ها که تقریبا هر دو هفته یک بار اتفاق می‌افتاد به تدریج باعث گردید تا به اصطلاح روی من باز شود و ضمن صحبت سوالاتی در باره اوضاع شوروی از او بپرسم. او نیز براحتی جواب می‌داد و به صورت تلویحی از فساد موجود در جامعه شوروی به اصطلاح انتقاد سازنده می‌کرد. من روزنامه‌ها را می‌خواندم و اخبار تلویزیون را نیز به‌دقت گوش می‌کردم و تا اندازه‌ای اوضاع شوروی را می‌شناختم. یک روز به احمدوف گفتم که من هر روز لااقل ۵ روزنامه را ورق می‌زنم و بعضی مقالات را می‌خوانم اما همه روزنامه‌ها مثل هم هستند، چرا این‌همه کاغذ هدر می‌دهید یا روزنامه‌ها ر ا آزاد بگذارید که مطالب گوناگون بنویسند و یا همه را تعطیل کنید و فقط یک روزنامه منتشر بکنید.

احمدوف به عنوان احترام مرا معلم خطاب می‌کرد که به معنی استاد است و وقتی گفتم چرا همه روزنامه‌ها فقط یک حرف را تکرار می‌کنند؟ راه رفتن را قطع کرد و به فاصله یک متر از من ایستاد و با تحکم گفت «ماشاللا موعللیم، حقیقت بیر دیر ژورناللار دا حقیقتی یازیرلار!» یعنی اینکه استاد ماشااله حقیقت یکی است و روززنامه‌ها هم حقیقت را می‌نویسند. متوجه شدم که او حقیقت را یکی و آن را هم مطلق می‌داند و اگر روزنامه‌ها مثل هم نباشند پس حقیقت را نمی‌‌نویسند. بحث را ادامه ندادم چون دیدم پست و مقام او به همان حرفی که می‌زند بسته است و گرنه برکنارش می‌کنند.

من قبلا شنیده بودم که محمد بی‌ریا شاعر معروف و وزیر فرهنگ پیشه‌وری به‌خاطر مخالفت با سیاست‌های شوروی ضمن اینکه سال‌ها در سیبری زندانی تبعیدی با کار چوب‌بری بوده، مدتی نیز در آسایشگاه روانی زندانی شده بود لذا در صحبتی دیگری که با احمدوف داشتم حرف زندانیان سیاسی را مطرح کردم و احمدوف هم از من پرسید چرا این همه زندانی سیاسی در ایران وجود دارد که من توضیح دادم در ایران احزاب و تفکرات گوناگون وجود دارد ولی جمهوری اسلامی هیچکدام را قبول ندارد و می‌گوید «حزب فقط حزب‌اله، رهبر فقط روح‌اله» و هر کسی را که تفکر حکومت را قبول نداشته باشد یا می‌کشد یا زندانی می‌کند. در ادامه صحبت من بحث را به زندانیان سیاسی در شوروی کشاندم و از احمدوف سوال کردم:

«چرا در شوروی مخالفان سیاسی را در آسایشگاه‌های روانی نگهداری می‌کنید؟» بار دیگر احمدوف از راه رفتن باز ایستاد و رو به من گفت: «ماشاللا موعللیم، بو نه سوزدور، هرکیم قیزیل اوردو ایله موخالیفت گوستررسه دلی دیر دا!» یعنی استاد ماشااله این چه حرفی است، هرکس با ارتش سرخ مخافت نشان بدهد دیوانه است دیگر! در مقابل استدلال احمدوف من چیزی نگفتم زیرا متوجه شدم که واقعا به حرفی که می‌زند اعتقاد دارد و فاجعه هم در اینجا بود یعنی در اتحاد شوروی سابق مانند جمهوری اسلامی ایران حقیقت را مسخ کرده بودند و مسئولین نیز مسخ شده بودند و خیال می‌کردند اگر روزنامه‌ها غیر از تصمیمات حزبی چیز دیگری بنویسند حتما بر ضد حقیقت نوشته‌اند و اگر کسی مانند ساخاروف دانشمند و فیزیکدان معروف، حرفی می‌زند که غیر از تصمیمات کمیته مرکزی حزب کمونیست است، حتما دیوانه است چون هر کس با حزب مخالفت بکند با ارتش سرخ مخالفت کرده و مخالفت با بزرگترین ارتش دنیا هم دیوانگی است.

حال خانم مهری طالبی دارستانی از گشایش کلینیک ترک بی‌حجابی خبر می‌دهد، غیر از بودجه‌ای که برای این کار عبث گرفته است حتما مثل احمدوف شوروی فکر می‌کند که حقیقت یکی است و آنهم در انحصار ایشان است. مشکل ۹۰ میلیون ایرانی هم مسئولینی هستند که تفکرات مهری دارستانی را دارند و سرنوشت اتحاد شوروی را برای جمهوری اسلامی رقم خواهند زد. ضمنا دم آن طنزگوی تبریزی گرم که ازراه اندازی «کلینیک ترک اختلاس» خبر داده است.

پاریس ۱۵ نوامبر ۲۰۲۴



نظر شما درباره این مقاله:








لبنان پیشنهاد ۱۳ ماده‌ای آمریکا برای آتش‌بس
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 16.11.2024, 20:42

لبنان پیشنهاد ۱۳ ماده‌ای آمریکا برای آتش‌بس




نظر شما درباره این مقاله:








اعلامیه حزب دموکراتیک مردم ایران
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 16.11.2024, 20:28

اعلامیه حزب دموکراتیک مردم ایران




نظر شما درباره این مقاله:








تورکمن‌های دمکرات: ماشین اعدام  را متوقف کنید!
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 16.11.2024, 20:24

تورکمن‌های دمکرات: ماشین اعدام  را متوقف کنید!




نظر شما درباره این مقاله:








ترامپ برنامه «فشار حداکثری» علیه ایران را احیا می‌کند
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 16.11.2024, 20:09

ترامپ برنامه «فشار حداکثری» علیه ایران را احیا می‌کند


گزارش «فاینانشال تایمز»
نویسندگان: فلیشیا شوارتز در واشنگتن و اندرو انگلند در لندن

رئیس‌جمهور منتخب آمریکا می‌خواهد تهران را مجبور به کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای و توقف تأمین مالی نیروهای نیابتی منطقه‌ای کند.

بر اساس گفته‌های افرادی که با روند انتقال دولت در آمریکا آشنا هستند، دولت جدید دونالد ترامپ سیاست «فشار حداکثری» خود را برای «ورشکسته کردن» توانایی ایران در تأمین مالی نیروهای نیابتی منطقه‌ای و توسعه تسلیحات هسته‌ای احیا خواهد کرد.

گروه سیاست خارجی ترامپ قصد دارد از همان ابتدای بازگشت رئیس‌جمهور منتخب به کاخ سفید در ژانویه، تحریم‌ها علیه تهران، از جمله صادرات نفت حیاتی ایران، را تشدید کند. 

یکی از کارشناسان امنیت ملی که با روند انتقال ترامپ آشنا است، گفت: «او مصمم است که استراتژی فشار حداکثری برای ورشکسته کردن ایران را در سریع‌ترین زمان ممکن دوباره اجرایی کند.»

این طرح در زمانی که خاورمیانه در آشفتگی به سر می‌برد و حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ موجی از خصومت‌های منطقه‌ای را به دنبال آورده و جنگ پنهانی اسرائیل با ایران را علنی کرده، تغییر قابل توجهی در سیاست خارجی آمریکا خواهد بود.

ترامپ در جریان کارزار انتخاباتی خود اشاره کرد که خواهان توافقی با ایران است. او در ماه سپتامبر گفت: «ما باید توافقی انجام دهیم، زیرا پیامدها غیرقابل‌تحمل هستند. ما باید توافق کنیم.»

افرادی که با تفکرات ترامپ آشنا هستند، اظهار داشتند که تاکتیک فشار حداکثری برای وادار کردن ایران به مذاکره با آمریکا به کار گرفته خواهد شد – هرچند کارشناسان معتقدند این اقدام با احتمال موفقیت پایینی همراه است.

رئیس‌جمهور منتخب در دوره اول ریاست‌جمهوری خود، پس از خروج از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ که ایران با قدرت‌های جهانی امضا کرده بود، کمپینی از فشار حداکثری را آغاز کرد و صدها تحریم علیه جمهوری اسلامی اعمال کرد.

در پاسخ، تهران فعالیت‌های هسته‌ای خود را افزایش داد و اورانیوم را تا نزدیک به سطح تسلیحاتی غنی‌سازی کرد.

تحریم‌ها در دوران دولت بایدن همچنان باقی ماند، اما تحلیلگران می‌گویند این دولت در اجرای سخت‌گیرانه آنها کمتر جدیت به خرج داد، زیرا تلاش داشت توافق هسته‌ای با ایران را احیا کند و بحران را کاهش دهد.

بر اساس گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا، صادرات نفت خام ایران طی چهار سال گذشته بیش از سه برابر شده است؛ از ۴۰۰ هزار بشکه در روز در سال ۲۰۲۰ به بیش از ۱.۵ میلیون بشکه در روز تا به امروز در سال ۲۰۲۴، که تقریباً تمامی این محموله‌ها به چین ارسال می‌شود.

تیم انتقالی ترامپ در حال تهیه فرمان‌های اجرایی است که او می‌تواند در نخستین روز حضور خود در دفتر بیضی‌شکل برای هدف قرار دادن تهران صادر کند. این شامل تشدید و افزودن تحریم‌های جدید بر صادرات نفت ایران است.

باب مک‌نالی، رئیس شرکت مشاوره‌ای Rapidan Energy و مشاور انرژی سابق دولت جرج بوش، گفت: «اگر آنها با تمام توان پیش بروند... می‌توانند صادرات نفت ایران را دوباره به چند صد هزار بشکه در روز کاهش دهند.»

او افزود: «این منبع اصلی درآمد آنهاست و اقتصادشان در حال حاضر بسیار شکننده‌تر از گذشته است... وضعیت آنها بدتر از دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ خواهد بود، و این وضعیت بسیار ناگوار خواهد بود.»

مشاوران ترامپ از رئیس‌جمهور منتخب خواسته‌اند که سریعاً درباره تهران اقدام کند. یکی از افرادی که با این طرح آشنا است گفت: «رئیس‌جمهور جدید آمریکا به صراحت اعلام خواهد کرد که ما اجرای تحریم‌های ایران را بسیار جدی خواهیم گرفت.»

مایک والتز، مشاور امنیت ملی آینده ترامپ، در دوران عضویتش در مجلس نمایندگان، قانونی را پیش برد که تحریم‌های ثانویه بر خرید نفت خام ایران توسط چین اعمال می‌کند. این لایحه هنوز در سنا تصویب نشده است.

کمپین فشار حداکثری با هدف محروم کردن ایران از درآمدهای لازم برای تقویت ارتش یا تأمین مالی گروه‌های نیابتی در منطقه طراحی شده است، اما در نهایت هدف این است که تهران برای مذاکره درباره یک توافق هسته‌ای جدید و تغییر سیاست‌های منطقه‌ای خود متقاعد شود.

بر اساس گفته‌های افرادی که با روند انتقال آشنا هستند، ایران از گروه‌های شبه‌نظامی در سراسر منطقه حمایت می‌کند که طی سال گذشته به اسرائیل حمله کرده‌اند. اسرائیل و ایران همچنین حملات موشکی مستقیمی علیه یکدیگر انجام داده‌اند.

یکی از کارشناسان امنیت ملی که با روند انتقال ترامپ آشنا است، گفت: «امیدواریم این اقدام انگیزه‌ای باشد برای اینکه آنها با حسن نیت وارد مذاکرات شوند تا روابط تثبیت شود و حتی روزی به عادی‌سازی روابط بینجامد. اما فکر می‌کنم شرایط ترامپ برای این کار بسیار سخت‌تر از آن چیزی است که ایرانی‌ها آمادگی‌اش را دارند.»

ستاد انتخاباتی ترامپ به درخواست اظهارنظر در این باره فوراً پاسخ نداد.

در میان تیم امنیت ملی ترامپ، افراد ارشد شامل مارکو روبیو، نامزد سمت وزیر امور خارجه، و مایک والتز، مشاور امنیت ملی، حضور دارند که هر دو از رویکرد سخت‌گیرانه علیه ایران حمایت کرده‌اند.

والتز در رویدادی در ماه اکتبر در شورای آتلانتیک گفت: «تنها چهار سال پیش... ارز آنها در حال سقوط بود، و آنها واقعاً در موضع ضعف قرار داشتند... ما باید به آن وضعیت بازگردیم.»

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، این هفته از تیم ترامپ خواست که دوباره فشار حداکثری را امتحان نکند.

او در شبکه اجتماعی X نوشت: «تلاش برای اجرای “فشار حداکثری ۲.۰” تنها به “شکست حداکثری ۲.۰” منجر خواهد شد.» عراقچی به پیشرفت‌های هسته‌ای ایران در سال‌های پس از خروج ترامپ از توافق اشاره کرد و افزود: «ایده بهتری وجود دارد: “حداکثر عقلانیت” را امتحان کنید – به نفع همه.»

دولت جدید ایران به رهبری رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب مسعود پزشکیان اعلام کرده است که به دنبال تعامل مجدد با غرب در موضوع بن‌بست هسته‌ای با هدف کسب امتیازات تحریمی برای تقویت اقتصاد بحران‌زده کشور است.

عباس عراقچی پس از مذاکراتی که روز پنجشنبه با رافائل گروسی، رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، در تهران انجام داد، در شبکه X نوشت: «ایران آماده است بر اساس منافع ملی و حقوق غیرقابل انکار خود مذاکره کند، اما آماده مذاکره تحت فشار و تهدید نیست!»

حتی اگر هر دو طرف آمادگی مذاکره داشته باشند، شانس پیشرفت کم است.

کریم سجادپور، پژوهشگر ارشد در بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی، می‌گوید: «سؤال اصلی این است که آیا آیت‌الله خامنه‌ای مایل است با مردی که قاسم سلیمانی را کشت، بر سر توافقی هسته‌ای و منطقه‌ای مذاکره کند.»

او افزود: «تصور توافقی هسته‌ای یا منطقه‌ای که برای نخست‌وزیر اسرائیل و رهبر عالی ایران قابل قبول باشد، دشوار است.»

مقامات سابق دولت ترامپ، از جمله رئیس‌جمهور منتخب، پس از آنکه ترامپ در ژانویه ۲۰۲۰ دستور ترور فرمانده ارشد ایرانی، قاسم سلیمانی، را صادر کرد، با تهدیدهای بیشتری از سوی ایران مواجه شده‌اند.

وزارت دادگستری آمریکا هفته گذشته دولت ایران را به استخدام فردی برای طراحی توطئه‌هایی به منظور ترور دشمنان فرضی رژیم، از جمله ترامپ، متهم کرد. ایران هرگونه دخالت در طرحی برای قتل ترامپ را رد کرده است.

گزارشی در نیویورک تایمز مبنی بر اینکه ایلان ماسک این هفته با سفیر ایران در سازمان ملل دیدار کرده تا درباره کاهش تنش‌ها بین آمریکا و ایران گفتگو کند، انتظارات را افزایش داده که ترامپ ممکن است به دنبال توافقی با تهران باشد. هیئت ایرانی در سازمان ملل از اظهار نظر در این باره خودداری کرده است.



نظر شما درباره این مقاله:








رد پای فیلترینگ در خاموشی ایران!
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 16.11.2024, 20:03

رد پای فیلترینگ در خاموشی ایران!


فیلترشکن‌ها چگونه برق را می‌بلعند؟
با تشدید فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی در ایران، دیگر کمتر شهروند ایرانی را می‌توان پیدا کرد که در گوشی تلفن همراه خود انواع و اقسام فیلترشکن‌ها را نصب نکرده باشد. اما فیلترینگ چه نقشی در قطعی برق کشور دارد؟ سهم فیلترشکن‌ها در خاموشی ایران چقدر است؟

به گزارش تجارت نیوز،  فیلترشکن‌ها به دنبال رمزنگاری و رمزگشایی داده‌ها از منابع پردازشی بیشتری استفاده می‌کنند که منجر به افزایش مصرف باتری و افزایش میزان شارژ دستگاه‌های الکترونیکی می‌شوند. با یک محاسبه ساده می‌توان دریافت مصرف برق فیلترشکن‌ها به اندازه برق تولیدی نیروگاه‌های خورشیدی در ایران رسیده است تا آنها هم در مصرف برق کشور نقش بسزایی ایفا کنند.

البته این حساب‌وکتاب از آن رو نیست که عامل اصلی خاموشی این روزهای کشور فیلترینگ معرفی شود.

همچنین بر فرض نبود فیلترینگ، شیوه مدیریت انرژی از سوی دولت‌ها به‌تنهایی برای قطع منظم برق صنایع و شبکه خانگی کافی است و طبیعتاً در نبود فیلترشکن‌ها هم مردم ایران باید متحمل خاموشی در گرما و سرما شوند.

قرار هم نیست در نهایت این محاسبات از دولت خواسته شود به دلیل تاثیر فیلترشکن‌ها بر تشدید افزایش مصرف برق× اقدام به رفع فیلترینگ کند زیرا استفاده از اینترنت آزاد حق طبیعی شهروندان هر کشوری است و دولت وظیفه دارد اینترنت را بدون ایجاد هیچ محدودیتی و با بهترین سرعت و کیفیت در اختیار کاربران قرار دهد. حتی اگر فیلترشکن‌ها یک وات هم مصرف برق نداشته باشند.

از این رو، در همین ابتدا باید گفت هدف از نگارش این گزارش توجه به موضوعی در حوزه فیلترینگ است که شاید کمتر کسی به آن توجه داشته باشد. فیلترینگی که تمام ارکان زندگی مردم و بسیاری از کسب‌وکارها را مختل کرده و رد پای آن حتی در خاموشی کشور هم به چشم می‌خورد.

کاهش مصرف برق با رفع فیلترینگ
موضوع کمبود برق که عمدتاً در فصول گرم سال بر سر زبان‌ها می‌افتد، در سال جاری به دنبال کاهش ذخایر نیروگاهی، در روزهای سرد سال نیز بحران‌زا شده است. مسئولان در مواجهه با کمبود برق، دائماً بر مدیریت مصرف و صرفه‌جویی در مصرف برق تاکید می‌کنند.

یک موضوع جالب توجه در این زمینه، میزان مصرف برق فیلترشکن‌هاست. در پی استفاده روزانه مردم از فیلترشکن‌ها، شارژ باتری گوشی‌ها و دیگر دستگاه‌های هوشمند، سریع‌تر از گذشته تمام می‌شود و مردم مجبور به شارژ دو تا سه مرتبه و گاه دائمی دستگاه‌های هوشمند خود در روز هستند.

در این گزارش به میزان مصرف برق فیلترشکن‌ها با توجه به میزان کاربران پرداخته شده است.

میزان مصرف برق دستگاه‌های هوشمند چقدر است؟
میزان شارژ هر گوشی هوشمند یا لپ‌تاپ، بستگی به میزان استفاده هر کاربر و ولتاژ باتری آن دارد. اگر مبنا، میانگینی از استفاده یک کاربر معمولی در نظر گرفته شود، میزان مصرف برق گوشی هوشمند، تبلت و لپ‌تاپ به شرح زیر خواهد بود.

اگر یک تبلت به صورت متوسط هر روز شارژ شود، به مدت یک سال و به صورت میانگین ۱۲ کیلووات ساعت برق برای شارژ آن استفاده خواهد شد.

حال اگر یک گوشی هوشمند ساده با یک باتری با ظرفیت ۲.۵۵ آمپر و ولتاژ ۳.۸ ولت و توان ۹.۶۹ وات ساعت در نظر گرفته شود، میزان برق مورد استفاده برای شارژ این گوشی هوشمند، ۳.۴۹ کیلووات ساعت خواهد بود.

شایان ذکر است ظرفیت باتری گوشی‌های هوشمند در بازار، از حدود ۲.۵ تا پنج آمپر متغیر است و اگر دیگر عوامل موثر بر تخلیه شارژ گوشی در نظر گرفته شود، میزان برق مورد استفاده برای شارژ گوشی‌های هوشمند، سالانه بین ۳.۴ تا ۶.۸ کیلووات ساعت خواهد بود.

یک لپ‌تاپ با باتری شش سلولی با ولتاژ ۱۱.۱ ولت و ظرفیت ۴.۴ آمپر ساعت، ۴۸.۸۴ وات ساعت انرژی در هر بار شارژ مصرف می‌کند. اگر تنها یک بار این دستگاه شارژ شود، سالانه ۱۷.۸۲۶ کیلووات ساعت برق برای شارژ این لپ‌تاپ استفاده خواهد شد.

فیلترشکن‌ها مصرف باتری را افزایش می‌دهند
با توجه به استفاده روزافزون از فیلترشکن‌ها در ایران، میزان شارژ گوشی‌های هوشمند، تبلت‌ها و لپ‌تاپ‌ها افزایش یافته است. با یک نگاه ساده و رجوع به تجربه زیسته افراد می‌توان دریافت شارژ گوشی‌ها، تبلت‌ها و لپ‌تاپ‌ها زودتر از حالت معمول تمام می‌شود و هر یک از شهروندان به سبب استفاده از فیلترشکن‌ها، مجبور به شارژ دو تا سه باره این دستگاه‌ها هستند.

فیلترشکن‌ها برای رمزنگاری و رمزگشایی داده‌ها از منابع پردازشی بیشتری استفاده می‌کنند که منجر به افزایش مصرف شارژ باتری می‌شود. همچنین بسیاری از فیلترشکن‌ها حتی زمانی که از آنها استفاده نمی‌شود، در پس‌زمینه فعال‌اند و به صورت مداوم باتری استفاده می‌کنند.

نکته دیگر آن است که سرعت پایین اینترنت باعث می‌شود فیلترشکن‌ها برای حفظ اتصال، بیشتر تلاش کنند و در نتیجه باتری بیشتری مصرف شود. طبق بررسی‌های انجام‌شده، فیلترشکن‌ها حدود هفت تا ۱۰ درصد مصرف شارژ باتری را افزایش می‌دهند.

با توجه به این میزان افزایش، لازم است به میزان برق مصرف‌شده برای استفاده از فیلترشکن‌ها پرداخته شود.

بیش از ۷۵ درصد از مردم ایران از گوشی‌های هوشمند استفاده می‌کنند
گزارش جهانی Digital ۲۰۲۳ از مجموعه Datareportal نشان می‌دهد از بین جمعیت آنلاین ایران، بیش از ۷۵ درصد آنها کاربران گوشی‌های هوشمند هستند و ۲۳ درصد از لپ‌تاپ و کامپیوتر استفاده می‌کنند.

چنان‌که آمار Statista نشان می‌دهد، ۶۶ میلیون ایرانی از گوشی هوشمند استفاده می‌کنند. با توجه به این آمار، ۲۲۴.۴ گیگاوات ساعت برق صرف شارژ گوشی‌های هوشمند ۲.۵ آمپر و ۴۴۸.۸ گیگاوات صرف شارژ گوشی‌های هوشمند پنج آمپر به طور سالانه می‌شود.

این بدان معناست که در ایران به سبب استفاده از فیلترشکن‌ها، سالانه به طور میانگین، ۳۳.۶۶ گیگاوات ساعت به این مقدار مصرف افزوده می‌شود.

حال این محاسبات باید برای کاربران لپ‌تاپ هم محاسبه شود. از ۲۰ میلیون کاربری که از لپ‌تاپ استفاده می‌کنند، همگی آنها سالانه به طور متوسط ۱۷.۸۲۶ کیلووات ساعت برق مصرف می‌کنند. با توجه به این آمار، ۳۵۶.۵۲ گیگاوات ساعت برق صرف شارژ لپ‌تاپ‌ها می‌شود. این یعنی با استفاده از فیلترشکن‌ها، سالانه ۳۵.۶۵ گیگاوات ساعت به این مقدار افزوده خواهد شد.

سالانه ۶۹.۳۱ گیگاوات برق به دلیل استفاده از فیلترشکن‌ها استفاده می‌شود!
محاسباتی که انجام شد، بدان معناست که ۶۹.۳۱ گیگاوات هرساله و ۱۸۹ مگاوات روزانه در پی اعمال فیلترینگ بر کشور، برق بیشتری مصرف می‌شود. شایان ذکر است این محاسبات کمینه مصرف برق فیلترشکن‌ها را نشان می‌دهد. چراکه با وجود اینترنت بسیار کند موجود در ایران، فیلترشکن‌ها بیش از ۱۰ درصد مصرف باتری را افزایش خواهند داد.

جالب است به این نکته توجه شود که روز چهارشنبه، ۲۳ آبان‌ماه، عباس علی‌آبادی، وزیر نیرو دولت چهاردهم، یک نیروگاه ۲۰۰ مگاواتی خورشیدی در بهبهان افتتاح کرد. این بدان معناست که رفع فیلترینگ به صورت روزانه می‌تواند اندازه یک نیروگاه خورشیدی برق، در مصرف برق صرفه‌جویی کند.

گفتنی است، تولید برق از نیروگاه‌های خورشیدی روزانه حدود ۲۰۰ مگاوات است.

مسئولان دائم بر صرفه‌جویی مصرف برق به منظور جبران کمبود برق تاکید می‌کنند اما باید گفت رفع فیلترینگ، علاوه بر آنکه یک مطالبه بحق از جانب مردم است، می‌تواند به میزان چشمگیری در مصرف برق صرفه‌جویی کند.



نظر شما درباره این مقاله:








زنان اوین: خواهان لغو همه احکام اعدام هستیم
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 16.11.2024, 13:09

زنان اوین: خواهان لغو همه احکام اعدام هستیم


ما، زنان زندانی در اوین، ضمن محکوم کردن رویه‌های خصمانه، غیرانسانی و فراقانونی دستگاه قضایی برای سرکوب فعالان سیاسی، مدنی و عقیدتی و مخالفت با حکم اعدام، لغو همه‌ی احکام صادر شده‌ی اعدام برای زندانیان سراسر کشور را خواستاریم.

ما، زنان اوین، از شما احاد مردم ایران خواستاریم:

به سکوت و انفعال خود پایان دهید. جمهوری اسلامی جان‌های عزیز را قربانی خشونت مطلق خود و شیوه‌های آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه می‌کند.

دستگاه سرکوب و استبداد دینی جمهوری اسلامی بار دیگر خشونت خود را علیه مردم ایران به نمایش گذاشته است. در شرایطی که ایران با بحران‌های سیاسی، اقتصادی، آزادی‌خواهانه و حقوقی، جنگ و جنایت در منطقه و جنگ و تحریم خارجی دست و پنجه نرم می‌کند، این نظام استبدادی با به کار گرفتن ابزار خشونت و مرگ بار دیگر حکم اعدام صادر کرده است.

روش‌های مراجع در شعبه‌ی دادگاه انقلاب، اثبات وابستگی به راست امنیتی مطلق و به اعدام ختم می‌شود. 

این حکم غیراخلاقی از راه‌بردهای نهادهای امنیتی و در نبود قضات مستقل در دستگاه قضا صادر می‌شود.

در اعتراض به شیوه‌ی اجرای چنین احکامی که هیچ تعریفی از عدالت ندارد و با هیچ‌یک از موازین حقوق بشر هم‌خوانی ندارد، سکوت خود را بشکنید و صدای اعتراض خود را بلند کنید.

ما، زنان زندانی اوین، همراه با سایر مردم در دیگر نقاط ایران خواستار لغو احکام صادر شده‌ی اعدام (چه به صورت اعلام علنی و چه غیر علنی که هر روز و هر شب در حال اجرا شدن است) هستیم.

این احکام خشونت‌آمیز، نه تنها حقوق انسانی، بلکه ارزش‌های آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه‌ی مردم ایران را نشانه گرفته است.

این حکومت، خودکامه، تلاش می‌کند تا به ناکامی‌های مکرر خود در عرصه‌ی سیاست‌های داخلی و خارجی، ضعف تدابیرش و ناکامی نهادهای امنیتی‌اش، در پیش برده پروژه‌هایش در منطقه و عرصه، و سوی دیگر، انسداد و مقاومت گسترده مردم در راه رسیدن به آزادی و برابری پاسخی ندهد و برای سرکوب بیشتر از مجازات اعدام بهره می‌برد.

پاسخ ما، زنان بند زنان اوین، به حاکمیت سیاسی و مدنی و به سیاست‌های نهادها و عناصر امنیتی این است که این شیوه غیرانسانی و غیراخلاقی و خشونت‌گرا در مسیر سرکوب آمال و مطالبات انسانی و اخلاقی و فرهنگی مردم ایران نخواهد توانست موفق شود.

ما، زنان زندانی در اوین، ضمن محکوم کردن رویه‌های خصمانه، غیرانسانی و فراقانونی دستگاه قضایی برای سرکوب فعالان سیاسی، مدنی و عقیدتی و مخالفت با حکم اعدام، لغو همه احکام صادر شده‌ی اعدام برای زندانیان سراسر کشور را خواستاریم.

از شما احاد مردم ایران می‌خواهیم که به سکوت و انفعال پایان دهید و صدای اعتراض خود را بلند کنید. خشونت مطلق این نظام، جان‌های عزیز را قربانی می‌کند. این احکام خشونت‌آمیز نه تنها حقوق انسانی، بلکه ارزش‌های آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه مردم ایران را نشانه گرفته است.

۲۶ آبان ۱۴۰۳
بند زنان اوین



نظر شما درباره این مقاله:








سن سرطان‌ در ایران ۱۰ سال پایین‌تر از کشورهای دیگر است
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 16.11.2024, 12:58

سن سرطان‌ در ایران ۱۰ سال پایین‌تر از کشورهای دیگر است




نظر شما درباره این مقاله:








کارخانه خودروسازی سایپا در سوریه تعطیل شد
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 16.11.2024, 12:30

کارخانه خودروسازی سایپا در سوریه تعطیل شد




نظر شما درباره این مقاله:








زلنسکی: جنگ اوکراین با دولت ترامپ زودتر
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 16.11.2024, 12:04

زلنسکی: جنگ اوکراین با دولت ترامپ زودتر




نظر شما درباره این مقاله:








«نه جنگ نه مذاکره» خسارت محض است!
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 16.11.2024, 11:51

«نه جنگ نه مذاکره» خسارت محض است!


مصطفی تاجزاده

قسمت اول: در نقد اصلاح گری بوروکراتیک

سوم: به درستی می‌‌گویند اصلاحات پروژه تدریجی است و انقلاب حرکتی دفعی. نمی‌توان به نام اصلاحات در پی انقلاب بود، باید از اصلاحات ممکن شروع کرد و گام به گام به اصلاحات مطلوب رسید. آنچه نمی‌گویند این است: اصلاحات مورد اشاره ایشان نه از تیر ۱۴۰۳ که از خرداد ۱۳۷۶ شروع شده است. در این سه دهه علی‌الاصول باید به طرح و تحقق تغییرات ژرف‌تر متناسب با تحولات داخلی و خارجی نزدیک‌تر می‌شدیم نه اینکه «ترقی معکوس» کنیم و از مطالبات ملت و موازین دمکراتیک دورتر شویم. اصلاح‌طلبان نباید اشتباه آیت‌الله خامنه‌ای را مرتکب شوند که هرچه شهروندان گشایش‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و بین‌المللی بیشتری طلبیده‌‌اند، رهبر محدودیت‌ها و محرومیت‌های بیشتری بر ایشان تحمیل کرده و بی‌اعتنا به مطالبات اکثریت، دست سخنگویان اقلیت را برای حقنه کردن علایق و سلایق خود بر ملت باز گذاشته است. به این ترتیب سیستم روز به روز آسیب‌پذیرتر شده است. در هر حال اصلاح‌طلبان باید پا به پای رشد گرایش‌ به دموکراسی‌خواهی و شکست تمامت‌خواهی در اذهان عمومی، سطح مطالبات آزادیخواهانه و عدالت‌طلبانه خود را بالا برند تا از اکثریت ملت و خواسته‌هایشان فاصله نگیرند. عکس این مسیر را پیمودن اصلاحات را به دست خود به انزوابردن و در نهایت حذف‌کردن است.

همچنین باید دقت کنند که تاکید مطلق ایشان بر تدریج‌گرایی شبیه نظر انسدادطلبانی نشود که از مشروطه تاکنون هرگاه سخن از ضرورت تامین آزادی می‌رود، می‌گویند ایران سوئیس نیست! ۱۰۰ سال طول می‌کشد که به آن کشور برسیم! اکنون نیز که ۱۱۸ سال از انقلاب مشروطه می‌گذرد همچنان می‌گویند ایران سوئیس نیست و هرگز نمی‌گویند ایرانیان چه زمانی شایستگی بهره‌مندی از آزادی را پیدا می‌کنند! در هر حال تدریج‌گرایی نباید نام مستعار طفره‌رفتن از اصلاحات بنیادی شود.

مهم‌تر توجه به این نکته است: شرایط کشور عادی و تحت کنترل نیست که بتوان از تغییرات اندک شروع کرد و کم کم به طرف اصلاحات اساسی حرکت کرد. با کمال تاسف باید گفت ایران با سرعت به سمت بن‌بست و فروپاشی در حرکت است و فرصت زیادی ندارد. بنابراین اگر روند گسترش فقر و فساد و فلاکت متوقف نشود و تورم و گرانی و بیکاری کاهش نیابد، اگر بی‌برقی و بی‌گازی همچنان مردم را به زحمت اندازد و موضوع جهش بهای بنزین با روح و روان شهروندان بازی کند، اگر مشکلات حاد زیست محیطی مهار نگردد و فکری برای فرسودگی نگران‌کننده تجهیزات و تاسیسات قدیمی نشود و ...، بعید نیست ظرف چند سال آینده به وضعیت کوبا برسیم، تازه اگر سر از سوریه یا لیبی در نیاوریم. به علاوه، بدون تغییر در رویکرد رهبر و تجدیدنظر در سیاست‌های کلان کشور، انجام اصلاحات موردی و جزئی نیز با دشواری‌های فراوان روبرو می‌شود. اگر اساسا ممکن باشد!

برای مثال بدون لغو تحریم‌ها، بدون دست‌بردارشتن از لجبازی‌ با ملت، بدون تحول ملموس و معنادار بودجه، بدون استفاده از شایستگان فراتر از معیارهای تنگ اطلاعاتی، امنیتی و سپاهی، سخن گفتن از واقعی‌کردن قیمت سوخت مسموع نیست و تلاش‌ها برای اجرایی کردنش سیستم را با چالش‌های متعدد روبه‌رو می‌کند. به بیان دیگر، مادام که برای لغو تحریم‌ها تلاشی همه‌جانبه صورت نگیرد، افزایش حقوق کمتر از رشد نرخ تورم باشد و مردم شاهد بودجه ۲۲ هزار میلیارد تومانی صداوسیمای کاسب تحریم و جنگ، فسادهای سه و نیم میلیارد دلاری دبش، هزینه‌های سنگین نیروهای نیابتی و مراکز بی‌خاصیت به اصطلاح فرهنگی و ... باشند، افزایش بهای بنزین را حتی رای‌دهندگان موجه نمی‌یابند چه رسد به تحریم‌کنندگان.

چهارم؛ دکتر پزشکیان انسانی شریف، پاکدست، مردم‌گرا و متواضع است و قصد خدمت دارد. باید به کمک او شتافت؛ اما نباید به تغییرات حداقلی بسنده کرد زیرا مهارکننده مشکلات و برآورنده انتظارات نیست. خطای جبهه ملی را در تقابل با دولت امینی نباید مرتکب شد. ولی اشتباه دولت دوم روحانی را هم نباید تکرار کرد. تقابل با دولت وفاق خطاست اما هم‌سرنوشت‌شدن با آن نیز صحیح نیست، به ویژه اگر دست به اصلاحات اساسی و دموکراتیک نزند. اصلاح‌طلبان باید بر ضرورت اصلاحات ساختاری تاکید و سیاست‌های اشتباه هسته سخت قدرت را بدون لکنت زبان نقد کنند. این روش هم دست دولت را برای چانه‌زنی و انجام اصلاحات بیشتر باز می‌کند و هم موجب دلگرمی مردمی می‌شود که روندهای جاری آنها را کلافه و خسته کرده است. بنابراین حمایت از اقدام‌های مثبت دولت پزشکیان لازم است اما چشم‌بستن بر استمرار مشکلات کمرشکن و تحقیرهای روزانه حاکمیت مطلقا توجیه ندارد. همچنان که روشنگری درباره علل و عوامل اصلی معضلات ضرورت تام دارد. اگر اصلاح‌طلبان خود را در موقعیتی نمی‌بینند که صراحتا از اصلاح/تغییر قانون اساسی دفاع کنند، دست کم بر «اصلاحات ساختاری، رویکردی و رفتاری» مندرج در بیانیه ۱۵ ماده‌ای آقای خاتمی اصرار ورزند.

از خود وی نیز انتظار می‌رود از تاکید بر آن اصلاحات غفلت نورزد اگر نجات کشور و خروج از بحران‌ها را در گرو انجام آنها می‌یابد.

پنجم. گرانیگاه سخن من ستیز با رهبری نیست، بلکه پایان‌دادن به مسیر قهقرایی به سوی فقر، فساد، عقب‌ماندگی، انسداد، انزوا و ابتذال است. من این کار سترگ را بدون اصلاحات ساختاری و سیاستی ممکن نمی‌دانم. به همین دلیل چنانچه رهبر خود پرچمدار چنین تغییراتی شود از آن استقبال می‌کنم. زیرا نه با آقای خامنه‌ای و نه هیچ‌کس دیگری سر قدرت دعوا نداشته و ندارم. ولی اگر رهبر زیر بار اصلاحات اساسی و فوری نرود همچنان رفتار و گفتار وی را نقد خواهم کرد، تا زمانی که به نظر اکثریت ملت تمکین کند. قبلاً هم گفته‌ام. تا زمانی که آقای خامنه‌ای رهبر است، هر که رئیس‌جمهور باشد، ایران وارد جنگ تمام عیار نخواهد شد. زیرا او مصمم است کشور را دور از جنگ نگه دارد. اما متاسفانه وی درک واقع‌بینانه‌ای از جنگ اقتصادی و پیامدهای ویرانگر فردی و جمعی و نیز مادی و معنوی آن ندارد. به همین دلیل در شرایطی که میهن گرفتار شدیدترین تحریم‌های نفتی و بانکی است، شعار “نه جنگ، نه مذاکره” می‌دهد اما با تصور دورزدن تحریم‌ها، آنها را تثبیت می‌کند و تسلیم محاصره اقتصادی ایران می‌شود. هنر پزشکیان این است که افزون بر “نه به جنگ” گفتن، به وضعیت “نه جنگ، نه صلح” پایان دهد. چرا که این راهبرد هنگام محاصره اقتصادی و/یا نظامی کشور سم مهلک است. پشت آن نیز کاسبان تحریم و کاسبان جنگ صف کشیده‌اند.

اگر دولت وفاق به خطیربودن موقعیت و اندک بودن زمان برای حل مشکلات التفات کافی نداشته باشد، زودتر از آنچه تصور می‌کند، شکست می‌خورد میهن و مردم را دچار چالش‌های خطرناک و پیش‌بینی‌ناپذیر می‌کند. دکتر پزشکیان باید ببیند که در همین فاصله کوتاه بهای ارز حدود ۲۰ درصد افزایش یافته است. طلا و دیگر کالاها نیز جهش‌های اساسی قیمتی داشته‌اند. بودجه پیشنهادی ۱۴۰۴ هم، به‌رغم برخی تغییرات، چنگی به دل نمی‌زند و قادر به مهار مشکلات نیست. پس راهی نمی‌ماند جز آنکه رهبر را توجیه کند که راهبرد “نه جنگ نه مذاکره” و وضعیت “نه جنگ نه صلح”، مردم را در سرگشتگی و بسیاری از امور را در تعلیق نگه‌داشته است. با این راهبرد زیان‌های جهانی‌شدن گریبان ایران را گرفته است بی آنکه ایرانیان بتوانند از فرصت‌ها و مواهب آن بهره ببرند. رهبر هم باید متوجه شود که “نه جنگ نه صلح” یعنی رضایت‌دادن به تحریم‌های کمرشکن کنونی، یعنی تداوم تورم، گرانی و رکود، یعنی ادامه افزایش قیمت ارز و کاهش ارزش پول ملی، یعنی فقر گسترده‌تر، یعنی گسترش بی برقی و بی‌گازی، یعنی تخریب بیشتر محیط زیست، یعنی کمبود برخی داروهای ضروری، یعنی مهاجرت بیشتر مغزها و سرمایه‌ها، یعنی افزودن بر خشم، استیصال و ناامیدی شهروندان عاصی، تا کی و کجا انفجاری بزرگ رخ دهد! چنانچه پزشکیان نتواند تحریم‌ها را لغو کند و حاکمیت را از دهن‌کجی به ملت بازدارد آنچه از دولتش بر جا می‌ماند گران کردن بنزین و دلار و کالاها خواهد بود و خدای ناکرده شراکت در سرکوب شهروندان معترض! این روند یعنی تکرار تجربه تلخ دولت دوم روحانی، یعنی شکست!

در قسمت اول این جستار با عنوان «نقد اصلاحات بوروکراتیک» که چند روز پیش منتشر شد یادآور شدم که اصلاحات در حد بقای نظام را خود رهبر انجام می‌دهد، صرفنظر از اینکه چه کسی رییس‌جمهور باشد. مسئله این است که چنین اصلاحاتی، حتی اگر بتواند سیستم را حفظ کند، ایران را در مسیر توسعه و ایرانیان را به رفاه و آزادی نمی‌رساند. افزون بر آن توضیح دادم که حد اصلاحات نه اراده و اجازه رهبر است، نه میزان پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان؛ حد اصلاحات خواست ملت است و نیاز کشور. بر همین اساس خط قرمز اصلاح‌طلبان باید ناخرسندی اکثریت مردم باشد، نه نارضایتی رهبر. گفتار و عمل آنان نیز باید ترجمان مطالبات اکثریت ملت باشد، نه خوشایند یا بدانید رهبر، همچنان که آیت‌الله رفسنجانی در دهه آخر عمر خود عمل کرد.

ما فراموش نکرده‌ایم، که آرای منفی و طردشدگی آقای هاشمی در سال ۸۴ به‌حدی بود که هر نامزدی با وی به دور دوم انتخابات می‌رفت، پیروز می‌شد. اما همراهی او با ناراضیان از نتیجه انتخابات سال ۸۴ وضعیت را چنان دگرگون کرد، که در سال ۹۲ هر نامزدی مقابل وی به رقابت می‌پرداخت، در همان دور اول انتخابات محکوم به شکست بود. به همین دلیل وزیر اطلاعات وقت، شخصاً در جلسه شورای نگهبان حاضر شد تا هاشمی رد صلاحیت شود و سونامی آرای وی سناریوی ستاد مهندسی انتخابات را بر هم نزند.

سخن پایانی؛

من نمی‌دانم آقای پزشکیان چقدر می‌تواند به پیمان خود وفادار بماند و در صورت لزوم گردن خود را از دین ملت برهاند! اما می‌دانم اصلاح‌طلبان اگر بخواهند اصلاحات را زنده نگه دارند، نباید عهد خود را با مردم بشکنند. نباید در دفاع از حقوق شخصی و اساسی شهروندان تعلل بورزند. نباید در افشای ماجراجویی‌ها و قانون‌ستیزی‌های حاکمیت کوتاهی کنند. نباید آدرس غلط به جامعه بدهند و با نادیده‌انگاری ریشه مشکلات به زائده قدرت تبدیل شوند. در همین جهت به دوستانی که دیگران را به واقع‌بینی دعوت می‌کنند، عرض می‌کنم واقع‌بینی را نباید به ظاهربینی و‌ سطحی‌نگری تقلیل داد! باید زیر پوست شهرها و روستاهای ایران را کاوید و‌ براساس تصویر روشن از جامعه سخن گفت! از یاد نبرند که در دنیای معاصر واقعیتی قدرتمندتر و برتر از «اراده ملت» وجود ندارد. حرف آخر را دیر یا زود اکثریت ملت خواهد زد، همچنان که از انقلاب مشروطه تا کنون زده‌است. اگر توازن قدرت در بالا به ضرر دولت وفاق است اما در پایین به زیان حاکمیت به هم خورده است و این مهمتر است. هشدار می‌دهم! اگر نخواهیم کار به انفجار بکشد، باید مشفقانه اما صریح با رهبر سخن بگوییم و او را به شنیدن صدای اکثریت و رای و خواست آنها و نیز مخالفت علنی با موروثی‌شدن ولایت فقیه مجاب/مجبور کنیم، پیش از آنکه مسئله بحران جانشینی، حل انبوه مشکلات را دشوارتر کند.

باید به آیت‌الله خامنه‌ای گفت:

* حق ندارد با ملت ایران همچون مردمی صغیر رفتار کند و برخلاف نظر اکثریت، خود یک تنه برای سرنوشت کشور تصمیم گیرد.
* حق ندارد شعار راهبردی “میزان رای ملت است” را به “میزان رای رهبر است” تقلیل دهد و در حقیقت منحرف نماید و حق حاکمیت ملی را نادیده انگارد.
* حق ندارد صداوسیما را در اختیار اقلیتی آزادی‌ستیز، توسعه‌گریز و جنگ‌طلب بگذارد.
* حق ندارد قوه قضاییه را در خدمت ساکت و سرکوب‌کردن منتقدان قرار دهد.
* حق ندارد بزرگان ما را با نقض آشکار قوانین ۱۴ سال در زندان خانگی نگه دارد.
* حق ندارد سپاه و سازمان اطلاعاتش را بر ارکان کشور حاکمیت بخشد.
* حق ندارد بر خلاف منافع و مصالح ملی و برخلاف میل و اراده اکثریت قاطع ملت و نظر تخصصی قاطبه کارشناسان، همچنان بر فیلترینگ اصرار ورزد.
* حق ندارد زمانی که حتی مراجع در نجف و قم حجاب اجباری را ناصحیح و غیرعملی می‌خوانند، همچنان بر فعالیت گشت ارشاد و طرح نور تاکید کند.
* حق ندارد سیاست‌های آموزشی، گزینشی، استخدام و ارتقای شهروندان را بر مبنای معیارهای غیرحرفه‌ای و سهمیه‌های تبعیض‌آمیز و مبتنی بر وفاداری‌های شخصی و روابط قبیله‌ای سامان دهد.
* حق ندارد با تقسیم ناعادلانه فرصت‌ها در راه شکوفایی استعدادهای جوانان در مام وطن مانع بتراشد، ایران را از بهره‌مندی از توان، تجربه، مدیریت و مهارت‌های زنان و مردان خود محروم کند و مهاجرت را گزینه اول شهروندان نماید.
* حق ندارد بازدارندگی ملی را یک بعدی کتد و به تقویت بنیه دفاعی و نظامی منحصر نماید و ارکان دیگر بازندگی ملی، یعنی اقتصاد قوی، رضایت و مشارکت مردم و دیپلماسی حرفه‌ای را به فراموشی بسپارد.
* حق ندارد ملت ایران را با خودی/غیرخودی کردن شهروندان تجزیه کند و حکم به محرومیت اکثریت غیرخودی از حقوق مسلم خویش دهد.
* حق ندارد دانشگاه‌ها را پادگان کند و حزب پادگانی را جایگزین احزاب مدنی نماید.
* حق ندارد همچنان بر فعالیت گشت ارشاد و طرح نور تاکید کند.

حق ندارد مانع گفت‌وگوی آزاد و ملی در باره مهمترین مسائل کشور، از معایب قانون اساسی و مشکلات ساختاری تا مناسبات منطقه‌ای و جهانی، از افول سرمایه اجتماعی و مشارکت حداقلی انتخاباتی تا آلودگی ارکان حکومت به فساد گسترده و نفوذ فراگیر بیگانه، از پیامدهای‌های ایران‌سوز توقیف فله‌ای مطبوعات تا بی‌اعتباری صداوسیما و انتقال مرجعیت خبری و رسانه‌ای به خارج از کشور و .... شود.

آقای خامنه‌ای باید دریابد آن زمانی که می‌توانست بر خلاف نظر اکثریت ملت در جهت آمریکاستیزی و تحریم‌پذیری گام بردارد و پاسخ راهبرد توسعه‌سوز، آزادی‌ستیز و فقرگستر خود را به آن دنیا و به خداوند موکول کند، به سر آمده است. همچنین باید دریابد که وظیفه حکومت ایران اخراج آمریکا از غرب آسیا و نابودکردن اسرائیل نیست. هرچند می‌توان اگر به نفع ملت ایران بود، آن رژیم نژادپرست و اشغالگر را به رسمیت نشناخت و در هرحال تمام ابزارهای سیاسی، تبلیغاتی، حقوقی و بین‌المللی را برای متوقف‌کردن جنایات آن به‌کار گرفت.

همگان بدانند در ایران معاصر، آن‌هم در عصر ارتباطات، تحمیل علایق و سلایق اقلیت به ملت جایی ندارد و حاکمیت موظف است به حقوق و آزادی‌های مدنی و سیاسی آحاد شهروندان گردن نهد. به سخن روشن، ملت ایران تصمیم گرفته است حق حاکمیت خود را اعمال و “ایران” را “برای همه ایرانیان” کند، چه با همراهی رهبر چه با عبور از وی؛ از طریق “مقاومت مدنی” مثل تحریم انتخابات و یا با “نافرمانی مدنی” مانند نصب تجهیزات ماهواره و فیلترشکن و نادیده‌گرفتن حجاب اجباری و دیگر زورگویی‌ها.


زندان اوین
۲۶ آبان ۱۴۰۳



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024