سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 28.04.2025, 22:16

الشرع؛ پیش از عقب‌نشینی اسرائیل هیچ




نظر شما درباره این مقاله:








اطلاعیه کمیته بررسی علل حادثه آتش‌سوزی در بندر رجایی
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 28.04.2025, 22:12

اطلاعیه کمیته بررسی علل حادثه آتش‌سوزی در بندر رجایی




نظر شما درباره این مقاله:








نرگس محمدی در گفتگو با حسین رزاق ">
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 28.04.2025, 20:16

نرگس محمدی در گفتگو با حسین رزاق


ضرورت گفتگو برای گذار از استبداد دینی به دموکراسی/ نرگس محمدی در گفتگو با حسین رزاق



نظر شما درباره این مقاله:








جعفر پناهی: آتش بندرعباس، شعله‌های فروپاشی
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 28.04.2025, 20:09

جعفر پناهی: آتش بندرعباس، شعله‌های فروپاشی




نظر شما درباره این مقاله:








شمار قربانیان انفجار بندر رجایی به دست‌کم ۷۰ نفر رسید
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 28.04.2025, 19:20

شمار قربانیان انفجار بندر رجایی به دست‌کم ۷۰ نفر رسید


اسکندر مؤمنی، وزیر کشور ایران، از خاموش شدن آتش در بندر رجایی خبر داد. مسئول بهداشت استان هرمزگان نیز  آخرین آمار قربانیان را دست‌کم ۷۰ نفر اعلام کرد. گمرک کشور نیز اعلام کرده، محموله‌ای که باعث انفجار شده است، به گمرک گزارش نشده بود.

تصاویر ماهواره‌ای که توسط آسوشیتدپرس تجزیه و تحلیل شده است نیز ویرانی ناشی از این انفجار را نشان می‌دهد که بیش از ۱۰۰۰ نفر را مجروح کرده است. این تصاویر که توسط شرکت Planet Labs PBC گرفته شده‌اند، در حالی منتشر می‌شوند که گزارش‌های خبری محلی از محل حادثه، سؤالات بیشتری را در مورد علت انفجار روز شنبه در بندر  رجایی در نزدیکی بندرعباس مطرح می‌کنند.

اسکندر مؤمنی، وزیر کشور ایران، از خاموش شدن آتش خبر دادو مهرداد حسن‌زاده، مقام مسئول بهداشت اضطراری استان، آمار قربانیان را اعلام کرد.

گزارش شده است که این بندر یک محموله شیمیایی مورد نیاز برای سوخت جامد موشک‌های بالستیک را دریافت کرده بود ــــ چیزی که مقامات آن را تکذیب کرده‌اند، اگرچه منبع نیرویی که چنین ویرانی را به بار آورده است را توضیح نداده‌اند.

تصاویر ماهواره‌ای نشان می‌دهد که انفجار روز شنبه یک ساختمان مجاور محل انفجار را که به نظر می‌رسید در ردیفی قرار داشته که قبلاً کانتینرهای دیگری در آن قرار داشتند، کاملاً منهدم کرده است. همچنین بیشتر ساختمان دیگری را که درست در غرب آن قرار داشت، در هم کوبیده است.

نیروی انفجار نیز قابل مشاهده بود، به طوری که به نظر می‌رسد دو دهانه به عرض حدود ۵۰ متر ایجاد شده است. کانتینرهای دیگر در نزدیکی نیز بر اثر انفجار و آتش‌سوزی شدید پس از آن، خرد شده و از شکل افتاده‌اند.

آتش‌سوزی تا روز دوشنبه، حدود دو روز پس از انفجار اولیه در محل ادامه داشت. انفجار درست زمانی رخ داد که ایران دور سوم مذاکرات با ایالات متحده بر سر برنامه هسته‌ای به سرعت در حال پیشرفت خود را آغاز کرده بود.

مقامات هنوز توضیحی برای این انفجار ارائه نکرده‌اند.

شرکت امنیتی خصوصی آمبری می‌گوید این بندر در ماه مارس یک ماده شیمیایی سوخت موشک دریافت کرده است. این بخشی از محموله پرکلرات آمونیوم از چین توسط دو کشتی به ایران بود که برای اولین بار در ژانویه توسط فایننشال تایمز گزارش شد. این ماده شیمیایی که برای ساخت پیشرانه جامد موشک‌ها استفاده می‌شود، قرار بود برای جبران ذخایر موشکی ایران که در جریان حملات مستقیم آن به اسرائیل در طول جنگ با حماس در نوار غزه کاهش یافته بود، مورد استفاده قرار گیرد.

ارتش ایران دریافت این محموله شیمیایی را تکذیب کرده است.

تصاویر منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی از این انفجار، دود مایل به قرمزی را نشان می‌دهد که درست قبل از انفجار از آتش بلند می‌شود. این نشان می‌دهد که یک ترکیب شیمیایی در این انفجار دخیل بوده است، مانند انفجار سال ۲۰۲۰ در بندر بیروت.

اواخر روز یکشنبه، خبرگزاری نیمه‌رسمی ایلنا به نقل از سعید جعفری، مدیرعامل یک شرکت خدمات دریایی فعال در این بندر، گزارش داد که اظهارات نادرستی در مورد محموله‌ای که منفجر شده، وجود دارد و او آن را “بسیار خطرناک” خواند.

جعفری گفت: “این حادثه پس از اظهارات نادرست در مورد کالاهای خطرناک و تحویل آن بدون مدارک و برچسب رخ داده است.”

گزارش دیگری از خبرگزاری نیمه‌رسمی ایسنا مدعی شد که محموله‌ای که باعث این انفجار شده است، به گمرک نیز گزارش نشده بود.

تنها مقامات عالی‌رتبه در ایران، مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، می‌توانند رویه‌های عادی در این بندر را دور بزنند.
(جان گمبریل / آسوشیتدپرس)


اطلاعیه کمیته بررسی علل حادثه آتش‌سوزی در بندر رجایی

کمیته بررسی علل حادثه آتش‌سوزی در بندر رجایی با صدور اطلاعیه‌ای، نتایج اولیه بررسی‌های خود را اعلام کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دولت، متن کامل اطلاعیه به شرح زیر است:

«باسمه تعالی
ضمن عرض تسلیت بابت وقوع این حادثه تأسف‌بار، به اطلاع هم‌وطنان گرامی می‌رساند کمیته بررسی علل حادثه آتش‌سوزی در بندر شهید رجایی پس از برگزاری چندین جلسه با حضور کارشناسان و متخصصان، نتایج اولیه را به شرح زیر اعلام می‌کند:

۱- قصور در رعایت اصول ایمنی و پدافند غیرعامل محرز شده است.
۲- خلاف‌اظهاری در برخی موارد وجود داشته و دستگاه‌های امنیتی و قضایی با جدیت در پی شناسایی خاطیان هستند.
۳- علت‌یابی قطعی این حادثه مستلزم بررسی کامل و همه‌جانبه ابعاد مختلف آن است که به دلیل الزامات کارشناسی، نیازمند طی شدن فرایندهای فنی و آزمایشگاهی است؛ اگرچه بدون فوت وقت مراحل اجرایی آن دنبال خواهد شد و در اسرع وقت به اطلاع عموم مردم خواهد رسید.

به هموطنان عزیز اطمینان داده می‌شود که با همه مقصران این حادثه بدون هیچگونه اغماض برخورد خواهد شد؛ لذا درخواست می‌شود اخبار مربوط به علت حادثه را تنها از این کمیته که به ریاست استاندار هرمزگان تشکیل شده است، دنبال بفرمایند.»


گمرک: محموله‌ای که در بندر رجایی دچار حریق شد در اختیار گمرک نبوده است

ایسنا: محموله وارداتی که روز شنبه (ششم اردیبهشت) در بندر رجایی دچار انفجار و حریق شده، هیچ‌گونه شماره کوتاژ و اظهارنامه مبنی بر اینکه به گمرک اظهار شده باشد را ندارد و این کشتی و محموله آن در اختیار گمرک نبوده است.

طبق اعلام گمرک، محموله وارداتی که ابتدا در بندر  رجایی دچار انفجار و حریق شده است، در اختیار گمرک نبوده و هیچ‌گونه شماره کوتاژ و اظهارنامه مبنی بر اینکه کالا به گمرک اظهار شده، ندارد.

طبق آنچه گمرک جمهوری اسلامی به ایسنا اعلام کرده است، با توجه به اینکه هر محموله‌ای کشتی که وارد بندر می‌شود ابتدا مانیفست (اطلاعات باری) آن به بندر داده می‌شود و پس از آن، صاحب کالا محموله را به گمرک اظهار می‌کند تا تشریفات گمرکی و ترخیص آن آغاز شود. اما محموله وارداتی که روز شنبه (ششم اردیبهشت) در بندر  رجایی دچار انفجار و حریق شده، هیچ‌گونه شماره کوتاژ و اظهارنامه مبنی بر اینکه به گمرک اظهار شده باشد را ندارد و این کشتی و محموله آن در اختیار گمرک نبوده است.

گفتنی است؛ طی دو روز اخیر عملیات اطفای حریق در بندر  رجایی انجام شده و اکنون لگه‌گیری آتش‌سوزی در بندر در حال انجام است.

اکنون با توجه به پایان اطفاء حریق، انجام تمامی تشریفات گمرکی در بندر رجایی به مدار برگشته و تجارت به روال عادی برگشته و همه رویه‌های گمرکی نیز اعم از صادارت، واردات و ترانزیت در بندر  رجایی برقرار شده است.

ارسال محموله‌های صادراتی نیز از دیگر گمرکات کشور به مقصد گمرک  رجایی از امروز از سر گرفته شده و محموله‌های ارسالی به بندر پذیرش می‌شوند.



نظر شما درباره این مقاله:








پیشنهاد ایران به سه کشور اروپایی‌ها برای دیدار در رم
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 28.04.2025, 19:03

پیشنهاد ایران به سه کشور اروپایی‌ها برای دیدار در رم


خبرگزاری رویترز روز دوشنبه، ۲۸ آوریل، از قول چهار دیپلمات نوشت، ایران پیشنهاد ملاقات با طرف‌های اروپایی توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ را احتمالاً در روز جمعه در رم مطرح کرده است، درصورتی که مذاکرات با ایالات متحده از سر گرفته شود. با این‌حال اروپایی‌ها هنوز پاسخی به این پیشنهاد نداده‌اند.

مقامات عمانی گفته‌اند که دور جدید مذاکرات ایران و آمریکا ممکن است در ۳ مه (۱۳ اردیبهشت) در اروپا برگزار شود، اما هنوز تصمیم رسمی در این باره گرفته نشده است.

پیشنهاد ایران به بریتانیا، فرانسه و آلمان (معروف به E3) نشان می‌دهد که تهران گزینه‌های خود را باز نگه داشته، اما در عین حال می‌خواهد موضع اروپایی‌ها را درباره احتمال بازگشت تحریم‌های سازمان ملل قبل از اکتبر(اسنب‌بک)، زمانی که قطعنامه تأییدکننده توافق ۲۰۱۵ منقضی می‌شود، ارزیابی کند.

دو دیپلمات از E3 و یک دیپلمات غربی گفتند که ایران پس از مذاکرات روز شنبه با آمریکا(در مسقط)، پیشنهاد ملاقات احتمالی در روز جمعه در رم را مطرح کرده است. در صورتی که این امکان وجود نداشته باشد، ایرانی‌ها همچنین پیشنهاد گفت‌وگو در تهران را قبل از آن تاریخ داده‌اند.

یک مقام ایرانی این پیشنهاد را تأیید کرد، اما گفت که E3 تاکنون پاسخی نداده است.

دیپلمات‌های اروپایی و غربی گفتند که E3 در حال ارزیابی این موضوع است که آیا ملاقات با ایران در این زمان به نفع آنهاست یا بهتر است صبر کنند تا ببینند مذاکرات با واشنگتن چگونه پیش می‌رود، اما آنها برگزاری جلسه در تهران را رد کرده‌اند.

مقام ایرانی گفت: «مهم است که همه طرف‌های توافق ۲۰۱۵ در یک راستا باقی بمانند. بنابراین، ملاقات با کشورهای E3 این هفته قبل از دور بعدی مذاکرات با آمریکایی‌ها مفید خواهد بود.»

مهلت تحریم‌های سازمان ملل

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، روز پنجشنبه گفت که آماده سفر به اروپا برای گفت‌وگو است، اما اشاره کرد که پس از تیرگی روابط دو طرف، این اروپایی‌ها هستند که باید اقدام کنند.

از سپتامبر گذشته، تهران و سه قدرت اروپایی چندین بار برای بررسی روابط و موضوع هسته‌ای دیدار کرده‌اند.

آخرین جلسه آنها در ماه مارس در سطح کارشناسی برگزار شد و در آن پارامترهای یک توافق آینده برای تضمین عقب‌نشینی برنامه هسته‌ای ایران در ازای لغو تحریم‌ها بررسی شد.

دونالد ترامپ، که در سال ۲۰۱۸ و در دوران ریاست‌جمهوری خود از توافق ۲۰۱۵ ایران و قدرت‌های جهانی خارج شد، تهدید کرده است که در صورت عدم دستیابی سریع به توافقی جدید که مانع از توسعه سلاح هسته‌ای توسط ایران شود، به این کشور حمله خواهد کرد.

غرب به ایران مشکوک است که در پی دستیابی به سلاح هسته‌ای است، اتهامی که ایران آن را رد می‌کند. دیپلمات‌ها می‌گویند تهدید تحریم‌های مجدد برای تحت فشار قرار دادن تهران جهت امتیازدهی طراحی شده و بحث‌های دقیق درباره استراتژی بین آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها حیاتی است.

از آنجا که آمریکا از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ با ایران خارج شده، نمی‌تواند مکانیسم بازگشت فوری تحریم‌ها (snapback) را در شورای امنیت سازمان ملل فعال کند. این موضوع E3 را تنها طرف‌های توافق می‌کند که هم توانایی و هم تمایل به اعمال snapback را دارند.

وقتی از این مقام ایرانی پرسیده شد که آیا پیشنهاد ملاقات با اروپایی‌ها درباره snapback است، او اشاره کرد که این بخشی از هدف است.

او گفت: «مذاکرات با آمریکا، به ویژه درباره گام‌های هسته‌ای، به سرعت پیش نمی‌رود و واضح است که ما به زمان بیشتری نیاز داریم. تهران چندان موافق یک توافق موقت نیست، چون به طرف آمریکایی اعتماد ندارد.» 

«اگر در یک توافق موقت، ما گام‌های خود را برداریم و طرف مقابل این کار را نکند، چه می‌شود؟ ما نیاز داریم اروپایی‌ها درک کنند که ما به دنبال یک توافق جدید هستیم و آماده‌ایم گام‌هایی برای محدود کردن غنی‌سازی برداریم، اما به زمان نیاز داریم.» 

وزارت خارجه بریتانیا و آلمان در مورد اینکه آیا ایران پیشنهاد ملاقات برای این هفته را داده است، به طور خاص اظهارنظری نکردند. وزارت خارجه فرانسه نیز بلافاصله پاسخی نداد.



نظر شما درباره این مقاله:








تهدیدهای «بی‌سابقه» نتانیاهو! / صابر گل‌عنبری
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 28.04.2025, 18:44

تهدیدهای «بی‌سابقه» نتانیاهو! / صابر گل‌عنبری


نتانیاهو در این دو سال همواره ایران را تهدید کرده است؛ اما تهدیدهای دیروز او مبنی بر «نابودی کامل» تاسیسات هسته‌‎ای و مراکز غنی‌سازی اورانیوم صریح‌تر از همیشه و تقریبا «بی‌سابقه» بود.

این تهدیدها یک روز بعد از انفجار بندرعباس قابل توجه است. با این حال، فهم بهتر اظهارات دیروز نتانیاهو مستلزم شناخت بستر یا بسترهای آن است.

در دو بستر داخلی اسرائیل و مذاکرات ایران و آمریکا می‌توان تهدیدهای نتانیاهو را تحلیل کرد. درباره مورد نخست می‌توان گفت که مذاکرات ایران و آمریکا تقریبا وارد متن کشمکش‌های داخلی اسرائیل شده است.

نتانیاهو از زمان شروع این مذاکرات به شدت هدف حمله تند مخالفان است و آن‌ها مدام با طعنه به بی‌بی حمله می‌کنند و شروع دیپلماسی میان آمریکای ترامپ و ایران را شکستی برای او و سیاست‌هایش می‌دانند.

در این راستا، یائیر لاپید رهبر اپوزیسیون اسرائیل اخیرا نتانیاهو را «بزدل و ترسو» نامید و او را متهم به ممانعت از اجرایی شدن طرحش در اکتبر گذشته برای حمله به میادین نفتی ایران کرد و خواستار اعلان ۵ شرط در تعامل با پرونده هسته‌ای شد.

در همین حال هم نفتالی بنت نخست وزیر اسبق اسرائیل که از شانس بیشتری نسبت به نتانیاهو در انتخابات آینده برخوردار است، راهبرد او در قبال ایران را «شعار بدون عمل» دانست و سیاست مناخیم بگین را به او متذکر شد که مبتنی بر «حمله و نابود کردن» برنامه هسته‌‎ای دشمنان بود.

توام با ادامه مذاکرات این انتقادات شدت گرفت و نتانیاهو تقریبا به سه روش واکنش نشان داد؛ نخست «درز دادن» خبر وجود تصمیم حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران و جلوگیری ترامپ از آن در رسانه‌های آمریکایی بود. البته این «درز خبری» علاوه بر مصرف داخلی در اسرائیل، مصرف مذاکراتی دیگری هم دارد که در ادامه یادداشت به آن اشاره خواهد شد. در واقع نتانیاهو با این کار می‌خواست به جامعه اسرائیل اعلام کند که مصمم به «نابودی» تاسیسات هسته‌ای ایران است و عدم حمله را به مخالفت ترامپ نسبت دهد.

اما شیوه دوم نیز صدور بیانیه دفتر نتانیاهو در واکنش به انتقادات داخلی بود که در آن به تعهد مجدد او برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتمی تاکید و اعلام کرد: «نخست وزیر عملیات‌های علنی و سری متعددی را در نبرد علیه برنامه هسته‌ای ایران رهبری کرده و اگر این عملیات‌ها نبود ایران امروز زرادخانه هسته‌ای داشت و این عملیات‌ها نزدیک به یک دهه برنامه هسته‌‎ای ایران را به عقب انداخته است.»

به نظر می‌رسد که راهکار سوم نتانیاهو در مواجهه با انتقادات فزاینده داخلی ایراد تهدیدهای بی‌سابقه دیشب بود تا عزم «جدی» خود را در مقابله با برنامه هسته‌ای ایران نشان دهد.

جدا از الزامات ورود مذاکرات ایران و آمریکا به کشمکش‌های سیاسی در اسرائیل، اما این مواضع نتانیاهو را نمی‌توان صرفا در این بستر و به دور از بستر مذاکرات ایران و آمریکا دید.

اما در رابطه با بستر دوم تهدیدهای نتانیاهو، دو احتمال وجود دارد؛ نخست این که نوعی فشار بر ترامپ برای کوتاه نیامدن از خواسته کلیدی اسرائیل مبنی بر برچیدن برنامه هسته‌ای ایران در مذاکرات و احتمال دون نیز نوعی تقسیم کار میان ترامپ و نتانیاهو است که به مرگ بگیرد تا ایران به تب و دادن حداکثر امتیازات در مذاکرات تن دهد.

در این احتمال، نتانیاهو نقش پلیس بد و مرد دیوانه را به عهده دارد که ترامپ هم از آن به عنوان ابزار چانه‌زنی در مذاکرات استفاده می‌کند؛ با این پیام به ایران که اگر فلان خواسته و شروط در مذاکرات برآورد نشود، دست اسرائیل را برای حمله باز می‌گذارم.

واقعیت امر این که با توجه به وضعیت خاص نتانیاهو و نگرانی‌اش از  انتقام ترامپ بعید است که بخواهد با فشار شخصیت خودشیفته ترامپ را تحریک کند. از این رو، مصرف مذاکراتی این تهدیدها بیشتر معطوف به قسمی تقسیم کار با ترامپ بنظر می‌رسد تا فشار بر او. خود نتانیاهو هم می‌داند که هر گونه حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران بدون موافقت و همکاری آمریکا امکانپذیر نیست و ترامپ نیز به این مهم واقف است. بنابراین تهدید به نابودی این تاسیسات لزوما فشاری متوجه ترامپ نمی‌‎کند.

در موضوع حمله به تاسیسات هسته‌‌ای ایران تلاش نتانیاهو این است که آمریکا را درگیر کند نه این که خود اسرائیل راسا اقدام کند و حمله‌ای در این سطح را بدون هماهنگی و همکاری واشنگتن انجام ‌دهد؛ والا اکنون شرایط سیاسی اسرائیل برای چنین عملی آماده است و بر خلاف جنگ غزه که مخالفان نتانیاهو خواهان پایان دادن به آن در مقابل آزادی گروگان‌ها هستند، اما حمله به ایران پشتوانه نوعی اجماع داخلی را دارد و جریان‌های دیگر در این خصوص تندتر از نتانیاهو هستند.

در کل هر چند در سطح کلان می‌طلبد تهدیدات نتانیاهو چنان جدی تلقی شود که انگار همین فردا عملی می‌شود؛ اما تمرکز اسرائیل بر خرابکاری به موازات مذاکرات خواهد بود.

تلگرام نویسنده
@Sgolanbari



نظر شما درباره این مقاله:








بیانیه نهضت مقاومت ملی ایران درباره انفجار
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 28.04.2025, 17:58

بیانیه نهضت مقاومت ملی ایران درباره انفجار




نظر شما درباره این مقاله:








دورنمای «درز اطلاعات» در پرونده انفجار اخیر
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 28.04.2025, 17:48

دورنمای «درز اطلاعات» در پرونده انفجار اخیر




نظر شما درباره این مقاله:








کانون نویسندگان ایران: تسلیت به بازماندگان انفجار
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 28.04.2025, 16:17

کانون نویسندگان ایران: تسلیت به بازماندگان انفجار




نظر شما درباره این مقاله:








گفتگوی اکبر کرمی با احمد پورمندی و حسین موسویان ">
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 28.04.2025, 15:40

گفتگوی اکبر کرمی با احمد پورمندی و حسین موسویان


کنگره ملی جمهوری‌خواهان
کنگره ملی، گرانی‌گاه جمهوری‌خواهی یا سازوکاری برای گذار؛ اکبر کرمی، احمد پورمندی و حسین موسویان

در گفت‌وگو با  احمد پورمندی و حسین موسویان که هر دو از کهنه‌کاران جمهوری‌خواه هستند، پرسیده‌ام؛ چرا جمهوری‌خواهان در پی برپایی کنگره هستند؟ و کنگره ی ملی جمهوری‌خواهان در پی چیست؟ آیا درس‌ها ی درخوری از تجربه‌ها ی ناکام گذشته گرفته شده است؟ و آیا تکاپو ی برپایی کنگره ی ملی جمهوری‌خواهان برآمد آسیب‌شناسی جریان‌ها، نهادها و ناکامی‌ها ی گذشته است؟ یا می‌تواند تکرار آن‌ها باشد؟ آماج بنیادین برپاکننده‌گان کنگره چیست؟ چه می‌تواند باشد؟ و چرا به جا ی برپایی یک نهاد فراگیر که سنگی بسیار بزرگ است، به برداشتن سنگ‌ها ی کوچک‌تر همانند هم‌سازی بر سر یک متن حقوقی و اعلامیه ی گذار کار نشده است؟ پای‌گاه هم‌بودیگ (اجتماعی) جریان جمهوری‌خواه کیست؟ چه می‌خواهد؟ و تا چه پایه با ارزش‌ها ی نوین آشناست؟ آیا کنگره ی ملی پاسخ به این دست نیازها و خواست‌ها است؟ یا ریختی از هم‌آوردی با جریان سلطنت‌طلب هم در آن دیده می‌شود؟ آیا کنگره ی ملی جمهوری‌خواهان، گرانی‌گاهی است برای جمهوری‌خواهی؟ یا قرار است سازوکاری برای گذار باشد؟

چرا ما پس از دو سده مبارزه برای توسعه، شکوفایی و ترقی و یک سده تکاپو برای سامانیدن قدرت، داوری  و ریختی از لیبرال دمکراسی هنوز در چم‌و‌خم سیاست‌ورزی درمانده‌ایم؟ چرا هنوز امکانی برای برگزاری یک انتخابات آزاد در ایران فراهم نیست؟ و حتا اصلاح‌طلب‌ها هنوز نمی‌توانند نماینده‌گان بایسته و شایسته ی خود را داشته باشند؟ دش‌واری کار کجاست که نمی‌گذارد این ویرانه ایران شود؟ آسیب‌شناسی راه رفته چه می‌گوید؟ و کسانی که رویا ی برساختن «کنگره ی ملی جمهوری‌خواهان ایران» را بیرون از ایرانیان پخته‌اند، چه می‌گویند؟ تا چه اندازه این رویاها با فربودها و واقعیت‌ها ی سیاسی هماهنگ است؟ و چرا چنین رویایی را باید از رویاها ی اصلاح‌طلبانه در درون ایران جدا کرد؟

آیا فشار سلطنت‌طلب‌ها و نگرانی از بازگشت به گذشته است که جمهوری‌خواهان را به تک‌وتا انداخته است؟ و آیا خطر افتادن دوباره در چاه سلطنت جدی است؟ یا میوه ی درخت جمهوری‌خواهی رسیده است و اکنون زمان چیدن سیب مردم‌سالاری است؟ 



نظر شما درباره این مقاله:








صد روز حکم‌رانی کینگ دونالد!
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 28.04.2025, 15:29

صد روز حکم‌رانی کینگ دونالد!


م. روغنی

با همدردی و تسلیت به خانواده هم‌وطنان جان باخته در انفجار بندر رجایی!

بی‌تردید ایدئولوژی‌زدگی، یک‌دندگی و خوی سرکوبگرانه خامنه‌ای، عظمت‌طلبی و گرایش‌های تزاریستی پوتین و سرانجام خودشیفتگی و خودبینی ترامپ در گونه راهبردهای حکومتی این رهبران شایان اهمیت است.

بررسی این راهبردها از جمله مدرنیته‌ستیزی خامنه‌ای و تکیه‌اش بر سرنیزه نیروهای امنیتی در اداره کشور و کشتار مردم اوکراین و اشغال بخش مهمی از آن سرزمین توسط تزار روسیه و همکاری راهبردی و نزدیک این دو رهبر از دایره این نوشته خارج است.

مری ترامپ (Mary Trump) برادر زاده دونالد ترامپ که دکترای روانشناسی دارد، در کتاب خود در باره ترامپ و زندگی خانوادگی پسرعمویش و تاثیرات تربیتی پدر بر فرزند و پدر بزرگ بر نوه‌اش را با عنوان “چگونه خانواده من خطرناکترین مرد جهان را پرورش داده‌اند” بیان کرده است[۱].

مری ترامپ پدر بزرگش را فردی “اجتماع‌ستیز” (sociopath) سنجیده، و چگونگی خشونت‌ورزی (قلدری) و مهربانی‌ستیزی را که قطره قطره در نوه‌اش تزریق کرد، بیان می‌کند!

وی باور دارد که پسر عمویش به بیماری‌های روانی و پیش از هر چیز “خودشیفتگی” (narcissism) مزمن دچار است. علائم این بیماری را می‌توان از جمله در مواردی از خود بزرگ‌بینی، حق به جانبی، کمبود همدلی و خود را منزه از هر خطا دانستن مشاهده کرد.

مری ترامپ همچنین می‌افزاید که هدف پسر عمویش نگهبانی از غرور شکننده و اینکه دیگران او را مردی قوی و باهوش بسنجند، تشکیل می‌دهد.

با توجه به منش بیان شده، ترامپ در دور اول ریاست جمهوری اش، مطالبی را بیان کرد که از اندیشه‌های نژادپرستانه ناشی می‌شد. او در سال ۲۰۱۸، در جریان نشستی در باره مهاجرت، از جمله السالوادور،‌ هاییتی و کشورهای آفریقایَی را “سوراخ مدفوع” (shithole) نامید[۲]. افزون براین در سال ۲۰۱۹، زنان ناراضی رنگین‌پوست دمکرات در کنگره را مورد خطاب قرار داده گفت: “به کشورهای ورشکسته‌تان برگردید و آنجا را بازسازی کنید”. این در حالی بود که جملگی به جز یک نفر در آمریکا به دنیا آمده‌اند.

وی در سال ۲۰۲۰ و در جریان همه‌گیری ویروس کرونا که سبب مرگ صدها هزار آمریکایی شد، تزریق مواد عفونت‌زدا را برای معالجه این بیماری تجویز کرد!

ترامپ برپایه باورش که موضوع تغییرات آب و هوایی دست ساخته چینی‌هاست، از توافق پاریس علیه گرم شدن کره زمین خارج شد.

در سال ۲۰۲۱ در پی ناکامی در انتخابات، از یورش اراذل و اوباش هوادارش به کنگره با هدف جلوگیری از تائید بایدن به عنوان پیروز انتخابات پشتیبانی کرد و از آنان خواست “بجنگند و غوغا به پا کنند”. در این یورش چندین نفر کشته شدند.

افزون براین، ترامپ ناکامی در انتخابات را هرگز نپذیرفت و آن را دزدیده نامید.

ترامپ در سال ۲۰۲۴، به‌رغم پرونده‌های گوناگونش در دادگاه‌های فدرال، با رآی حداقل ۵۰ درصد آمریکایی‌ها دوباره به کاخ سفید راه یافت. وی شعار “اول آمریکا” را در تارک برنامه‌های انتخاباتی‌اش قرار داده بود اما تصمیمات وی در صد روز اول ریاست جمهوری‌اش نشان داد که در واقع “اول ترامپ” در راهبردهای اداره کشور جایگاه ویژه‌ای به خود اختصاص می‌دهند.

پیش از هر چیز خود را “کینگ ترامپ” خواند[۳] و برپایه گفتمانی نو استعماری، کانادا را ایالت پنجاه یکم نامید و از اشغال کانال پاناما و گرین‌لند سخن به میان آورد. سپس با ایده تخلیه باریکه غزه و مالکیت آمریکا برآن دنیا را در بهت فرو برد.

وی با بستن تعرفه‌های سنگین علیه کانادا و مکزیک دو شریک مهم تجاری‌اش و سپس برتمام کشورهای جهان بجز روسیه تزاری و ۱۴۵٪ علیه چین به جهان اعلان جنگ تجاری داد.!

این رهبر خود شیفته به‌رغم مخالفت بسیاری از جمهوری‌خواهان با اشغال نظامی اوکراین، با پشتیبانی همه‌جانبه از روسیه، از تمام خواسته‌های تزار پوتین از جمله جدایی همیشگی مناطق اشغال شده اوکراین پشتیبانی و با متجاوز خواندن روسیه در شورای امنیت مخالفت کرد.

ترامپ که در کارزار انتخاباتی‌اش قول داده بود به جنگ اوکراین در بیست و چهار ساعت خاتمه دهد، به‌رغم به حاشیه راندن اروپایی‌ها و کشور اوکراین در مذاکرات با روسیه و تحقیر پرزیدنت زلنسکی در کاخ سفید، هنوز نتوانسته به ادعای خود تحقق بخشد و نا امیدانه تهدید کرده است که از میانجیگری دست شوید. تلاش‌هایش برای پایان دادن جنگ در غزه نیز با ناکامیَ روبرو شده و می‌رود امیدش نسبت به دریافت جایزه صلح نوبل به ناامیدی بیانجامد.

با موج میهن‌پرستی در میان کانادایی‌ها علیه راهبردهای ترامپ، مخالفت آشکار با اشغال و یا تصاحب کانال پاناما و کشور گرین‌لند، رشد منفی سهام و تهدید کشورهای گوناگون مبنی بر مقابله به مثل در برابر تعرفه‌های آمریکا، و در پی آن عقب‌نشینی ترامپ در زمینه برخی از تعرفه‌ها، همگی بیانگر ناکامی این رهبر خودشیفته و خودنما در زمینه راهبرد‌های اصلی سیاست خارجی دولت آمریکا بوده است.

راهبردهای بالا واکنش داخلی را نیز به‌همراه داشته است. برپایه پژوهش دانشگاه میشیگان در ماه آوریل و در پی جنگ تجاری ترامپ، شاخص اعتماد مصرف کنندگان نسبت به شرایط اقتصادی در مقایسه با ماه ژانویه ۳۲ درصد کاهش یافته است که از رکود اقتصادی سال ۱۹۹۰، بی‌پیشینه بوده است.

افزون براین بر پایه نظرخواهی‌ها، آمریکایی‌ها شامل برخی از جمهوری‌خواهان، وفاداری‌شان را نسبت به کارکرد این ریاست جمهور در زمینه مسایل کلیدی کشور از دست می‌دهند. اکثریت شایان توجهی شرایط را “ترسناک” سنجیده و با مخالفت با رویکرد مهاجرتی و اقتصادی‌اش، تنها ۲۴ درصد باور دارند رییس جمهور الویت‌های درستی را در دستور کار قرار داده است. تنها نیمی از رای دهندگان کارکرد کلی وی را مثبت و اکثریت با راهبرد تعرفه‌ها و کاهش شمار کارمندان دولت فدرال مخالفند.

ترامپ پس از ناکامی‌های پیاپی در تحقق راهبردهای گوناگون، با امید به دست‌یابی به یک پیروزی فوری، تهدیدها علیه برنامه هسته‌ای نظامی خامنه‌ای را آغاز و با فرستادن سلاح‌های پیشرفته نظامی به پایگاه گارسیلورگا و ضربات سهمگین نظامی بر حوثی‌های یمن سرانجام خامنه‌ای را وادار به مذاکره کرد.

پیش از هر چیز رهبری تیم مذاکره کننده را استیو ویتکاف دوست بسیار نزدیکش سپرد که برخلاف مارکو روبیو، وزیر امور خارجه امریکا از مواضع میانه‌روتری نسبت به برنامه هسته‌ای نظامی خامنه‌ای برخوردار است.

دوم بنا بر گزارش نیویورک تایمز، در دور اول مذاکرات توقف غنی‌سازی اورانیوم، برچیده شدن کامل برنامه هسته ایران، مذاکره در مورد نیروهای نیابتی و پروژه‌های موشکی از خواسته‌های آمریکا حذف گردید و تمرکز اصلی مذاکرات “بر این بود که ایران مواد موجود را به سمت تولید سلاح اتمی نبرد”[۴].

ظاهرا در سومین دوره نشست در باره جزئیات فنی چگونگی مهار هسته‌ای جمهوری جهل و جنایت، گفتگوها با دست‌انداز روبرو شده به‌طوری که عراقچی از امید به شدت محتاطانه نسبت به نتیجه مذاکرات سخن به میان آورده است.

با این حال ترامپ که با بی‌مسئولیتی تمام در سال ۲۰۱۸، از جمله برای رویارویی با رویکردهای اوباما از برجام خارج شده بود، هم اکنون با ناشکیبایی می‌کوشد برجام تازه‌ای را در مدت کوتاهی سرهم‌ندی کند و باید منتظر ماند و دریافت که به‌م مخالفت‌های نتانیاهو تا چه حد آمادگی دارد از خواسته‌های حداکثری‌اش نسبت به محدود کردن تنها ابزار بازدارنده خامنه‌ای کوتاه آید.

شور بختانه در حالی که خامنه‌ای در ضعیف‌ترین دوران ولایی‌اش به‌سر می‌برد، مخالفان جمهوری اسلامی از همگرایی و تشکیل جبهه‌ای امیدساز در میان جامعه مدنی کشور ناتوانند. موضوعی که به این نظام مرتجع و زن‌ستیز امکان می‌دهد برای سال‌ها به زندگی ایران برباد دهش ادامه دهد!

اردیبهشت ۱۳۰۴
mrowghani.com
—————————————————-

[1] - Alexander Panetta, Book by Trump’s nice claims he has psychological disorders. We asked psychologists, CBC, July 11, 2020
[2] - Ravi Hari, Donald Trump’s 5 most controversial remarks that sparked fury during his first Presidency, # in India, 8 Nov. 2024
[3] - Independent, https://www.independent.co.uk/news/world/americas/us-politics/trump-long-live-the-king-twitter-b2701329.html

[۴] - نیورک تایمز: آمریکا از ایران نخواست که به طور کامل غنی‌سازی اورانیوم را متوقف کند، رادیو فردا، ۰۱/۲۴/ ۱۴۰۴

* تصویر بالای یادداشت بخشی از روی چلد یکی از شماره‌های مجله تایم است.



نظر شما درباره این مقاله:








گمرک: محموله‌ای که در بندر رجایی دچار حریق شد
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 28.04.2025, 15:20

گمرک: محموله‌ای که در بندر رجایی دچار حریق شد




نظر شما درباره این مقاله:








حوثی‌ها: ۶۸ نفر  در حمله هوایی آمریکا  کشته شدند
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 28.04.2025, 14:19

حوثی‌ها: ۶۸ نفر  در حمله هوایی آمریکا  کشته شدند


تلویزیون تحت کنترل حوثی‌ها روز دوشنبه ادعا کرد که در حمله هوایی ایالات متحده ۶۸  کشته شدند. تصاویری که از تلویزیون المسیره بخش شد، اجساد پوشیده از گرد و غبار و آوار در خرابه‌های یک مرکز بازداشت مهاجران آفریقایی در یمن را نشان می‌دادند.

به گزارش رویترز، این حمله یکی از مرگبارترین حملات هوایی در شش هفته حملات هوایی ایالات متحده علیه حوثی‌ها بود؛ گروهی متحد با ایران که شمال یمن را کنترل می‌کند و در آنچه همبستگی با فلسطینی‌ها می‌نامد، به کشتی‌ها در دریای سرخ حمله کرده است.

ارتش آمریکا بلافاصله به ایمیل رویترز که درخواست اظهار نظر در مورد این حمله را داشت، پاسخ نداد. ارتش آمریکا گفته است که به دلایل امنیتی عملیاتی، اطلاعات دقیقی در مورد اهداف حملات هوایی خود ارائه نخواهد داد.

تلویزیون المسیره، تحت کنترل حوثی‌ها، تصاویری از پیامدهای حمله در صعده، در مسیری که مهاجران آفریقایی برای عبور از یمن فقیر و درگیر جنگ برای رسیدن به عربستان سعودی از آن استفاده می‌کنند، نشان داد.

تصاویر اجسادی را نشان می‌داد که در میان آوارهای خون‌آلود پوشیده از گرد و خاک بودند. امدادگران مردی را که اندکی تکان می‌خورد روی برانکارد حمل می‌کردند. یکی از بازماندگان به زبان امهری، زبان اصلی اتیوپی، فریاد می‌زد: «مادرم».

محمد عبدالسلام، سخنگوی حوثی‌ها، در شبکه ایکس نوشت که دولت آمریکا با بمباران بازداشتگاه صعده که بیش از ۱۰۰ مهاجر آفریقایی بدون مدارک را در خود جای داده بود، مرتکب «جنایتی وحشیانه» شده است.

رویترز توانست مکان و زمان وقوع ویدئوی پس از بمباران را از طریق نشانه‌های قابل مشاهده، مانند ساختمانی انبار مانند با سقف موج‌دار خرد شده، تأیید کند. تصاویر ماهواره‌ای از همان مکان در روز قبل، سقف را سالم نشان می‌داد.

این مکان با محل یک مرکز مهاجران که در حمله هوایی قبلی به رهبری عربستان سعودی در سال ۲۰۲۲ نیز مورد اصابت قرار گرفته بود، مطابقت داشت.

مرگبارترین حمله آمریکا به یمن تاکنون در این ماه رخ داد که در آن حمله به یک پایانه سوخت در دریای سرخ دست‌کم ۷۴ نفر را کشت.

طرفداران حقوق بشر نگرانی‌هایی را در مورد کشتار غیرنظامیان مطرح کرده‌اند. سه سناتور دموکرات روز پنجشنبه به پیت هگست، رئیس پنتاگون، نامه نوشتند و خواستار پاسخگویی در مورد تلفات غیرنظامیان شدند.

مسیر خطرناک

یمن یک دهه است که شاهد جنگ داخلی بین حوثی‌ها و دولتی است که جنوب را کنترل می‌کند و از سوی کشورهای عربی حمایت می‌شود، هرچند در دو سال گذشته پس از آتش‌بس بین حوثی‌ها و عربستان سعودی، درگیری‌ها کاهش یافته است.

مقامات سازمان‌های امدادی می‌گویند هر سال صدها هزار نفر که به دنبال فرار از فقر هستند، از طریق شاخ آفریقا و دریای سرخ سفر می‌کنند تا با پای پیاده از طریق یمن به مرز عربستان سعودی برسند.

بر اساس گزارش سازمان بین‌المللی مهاجرت، آژانس سازمان ملل، سال گذشته بیش از ۵۰۰ نفر در تلاش برای رسیدن به یمن در دریای سرخ غرق شدند.

مرز یمن و عربستان، که از غرب به شرق در دشت ساحلی مرطوب، کوه‌های پوشیده از بوته‌های خاردار و تپه‌های شنی بیابانی امتداد دارد، سال‌ها خط مقدم فعال جنگ بود و حتی پس از آتش‌بس که درگیری‌های عمده را متوقف کرد، همچنان خطرناک باقی مانده است.

دیده‌بان حقوق بشر در سال ۲۰۲۳ گزارش داد که مرزبانان سعودی با استفاده از سلاح‌های انفجاری و تیراندازی، صدها مهاجر اتیوپیایی، از جمله زنان و کودکان، را که سعی در عبور از مرز داشتند، کشته‌اند. یک مقام سعودی این گزارش را رد کرد.

عربستان سعودی، بزرگ‌ترین صادرکننده نفت جهان، سال‌هاست که تلاش می‌کند تعداد مهاجران بدون مدارک که وارد این کشور شده و اغلب در مشاغل کم‌درآمد کار می‌کنند را کاهش دهد. مطالعات سازمان ملل نشان داده است که حدود ۷۵۰,۰۰۰ اتیوپیایی در این کشور زندگی می‌کنند.



نظر شما درباره این مقاله:








ترامپ: بدون بمباران به‌زودی با ایران به توافق می‌رسیم
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 28.04.2025, 9:48

ترامپ: بدون بمباران به‌زودی با ایران به توافق می‌رسیم




نظر شما درباره این مقاله:








ایستاده به تماشای قتل؛ مردم مقصرند؟
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 28.04.2025, 8:14

ایستاده به تماشای قتل؛ مردم مقصرند؟


مستوره نصیری / خبرآنلاین: انتشار ویدئویی از صحنه یک جنایت هفته گذشته بسیار مورد بحث قرار گرفت. این فیلم که سوم اردیبهشت ماه منتشر شد، حاوی تصاویر خشنی از حمله یک مرد به دختر ۱۸ ساله‌اش بود که در انظار فرزندش را با ضربات چاقو به قتل می‌رساند.

بحث‌های شکل گرفته درباره این جنایت حول دو موضوع پررنگ بود، قتل ناموسی و کشتن فرزند از سوی پدر و دومی بی‌تفاوتی مردمی که شاهد قتل بودند. همین موضوعات بهانه‌ای شد که با سیمین کاظمی، پزشک و جامعه‌شناس و نیما شجاعی، جامعه‌شناس و پژوهشگر، به بحث و بررسی بپردازیم.

کاظمی درباره بی‌تفاوتی رهگذران معتقد است: با سیطره شیوه تولید سرمایه در مخصوصا دنیای معاصر، انسان‌ها مقداری دچار از خود بیگانگی و بیگانگی نسبت به اطرافیان و هم نوعان خود شده‌اند و عواطف در این جوامع معاصر، کمتر شد. این را برخی اقتضای شهر نشینی و مدرن شدن می‌دانند و برخی آن را از پیامدهای سرمایه داری و تغییراتی می‌دانند که در روابط اجتماعی رخ می‌دهد.

شجاعی دراین‌باره می‌گوید: آیا شهروندان ایرانی در موقعیت‌های مختلف، این بی تفاوتی را نشان داده‌اند؟ فکر نمی‌کنم به این ترتیب باشد. شاید در یک سری موارد خاص بوده باشد چون بحث خشونت خانگی وجود دارد و مواردی که احتمالا به لحاظ روانشناسی اجتماعی، شهروندان از مواجهه با آن حذر می‌کنند،  ولی اگر بخواهیم بگوییم مشارکت، سویه دیگر بی تفاوتی است، در کمک‌هایی که در بحران‌های اجتماعی و طبیعی مانند سیل و زلزله و کارهای خیر رخ می‌دهد، می‌بینیم که این روحیه جمعی همچنان وجود دارد و ایرانی‌ها این مشارکت را دارند.

هر دوی این جامعه‌شناسان اما نسبت به خشونت خانگی علیه زنان در خانواده و زن‌کشی هشدار جدی می‌دهند. کاظمی می‌گوید: قتل زن، چیزی است که نه تنها تبعاتی ندارد، بلکه در بین مردان به عنوان قتل خانوادگی و در ذیل اختلاف خانوادگی اکثرا صورت بندی می‌شود. یعنی مردان می‌توانند بدون این که ترسی از واکنش جامعه و پلیس و قانون داشته باشند، به راحتی این کار را بکنند و از عمل خودشان اعلام خشنودی می‌کنند. موضوع این است.

برخورد مردم در صحنه قتل فاطمه سلطانی توسط پدرش چطور ارزیابی می‌شود؟

سیمین کاظمی: فکر می‌کنم خود این جنایت انقدر مهم است که آن بحث واکنش‌ها یک موضوع حاشیه‌ای است. در مورد این ماجرا، اولا واقعیت را نمی‌دانیم. تعداد محدودی از آدم‌ها را می‌بینیم که از آن جا رد می‌شوند. ما فقط چند نفر را می‌بینیم که گذرا رد می‌شوند و واکنش‌هایی را نشان نمی‌دهند. دو منظر را باید نگاه کنیم. یکی این که واکنشی به این فاجعه دارند و یکی این که آیا مداخله‌گری می‌کنند یا نه. یعنی فکر می‌کنم این جا انتظار اجتماعی، مداخله افراد است. ولی واکنش‌هایی که این جا دیده می‌شود، عموما واکنش‌هایی است که از سر ترس است. شاید من و شما هم اگر آن جا بودیم، هیچ مداخله ای نمی‌کردیم. چون آن شخص مسلح بوده و خطر آسیب زدن به دیگران هم وجود داشته است.

اگر بخواهیم به این بی تفاوتی، مقداری بی‌طرفانه نگاه کنیم، یکی از ویژگی‌های زندگی شهری و شهرنشینی است. در جوامع روستایی، روابط آدم‌ها روابط سطحی و گذرا است. وقتی در شهر راه می‌رویم ممکن است موقعیت‌های گوناگونی را ببینیم و ضرورت نداشته باشد که در این‌ها مداخله کنند. افراد سعی می‌کنند فاصله خود را از دیگران حفظ کنند و در جوامع شهری، با شهر نشینی، تقسیم کار وجود دارد و افراد فکر می‌کنند برخی از موارد و مداخله‌ها کار آن‌ها نیست و کار نهادهای حرفه ای و تخصصی مانند پلیس است. برای این است که به خاطر همان مسئله مدرن شدن و شهرنشینی، می‌بینیم کمتر مداخله ای صورت می‌گیرد.

ولی وجه دیگر هم دارد که با سیطره شیوه تولید سرمایه در مخصوصا دنیای معاصر، انسان‌ها مقداری دچار از خود بیگانگی و بیگانگی نسبت به اطرافیان و هم نوعان خود شده‌اند و عواطف در این جوامع معاصر، کمتر شد. این را برخی اقتضای شهر نشینی و مدرن شدن می‌دانند و برخی آن را از پیامدهای سرمایه داری و تغییراتی می‌دانند که در روابط اجتماعی رخ می‌دهد.

چیزی که مسلم است، به عنوان یک بیننده و ناظر، این که آدم‌ها از آن جا رد می‌شوند و می‌توانستند کاری کنند و شاید آن دختر به قتل رسیده را نجات دهند، به لحاظ محاسباتی که به عنوان یک ناظر از داخل خانه امکان پذیر بود. ولی وقتی در موقعیت باشیم و عوامل مختلف را کنار هم بگذاریم، این کار تقریبا غیر ممکن است که انتظار داشته باشیم افراد در یک جنایت مداخله کنند و بخواهند پیش گیری کنند.

نیما شجاعی: این واقعه یک امر دردناک است و از بحث‌های اخلاقی و حقوقی و این موارد هرچه بگوییم کم است. ولی مسئله این است که وقتی این را می‌بینیم، فیلم بخشی از واقعیت را نشان می‌دهد. می‌خواهیم ببینیم آیا به این شکل می‌توانیم استنتاج کنیم که جامعه بی تفاوت است و آیا این بی تفاوتی، ذات مدرنیته است و این بی تفاوتی که در فرضیه شما وجود دارد را می‌شود اثبات کرد؟ من با طرح عنوان گفتگو سعی می‌کنم که منطق را جلو ببرم. اگر به این صورت نگاه کنیم، باید به طور آماری در طی تاریخ نگاه کنیم که آیا شهروندان ایرانی در موقعیت‌های مختلف، این بی تفاوتی را نشان داده‌اند؟ فکر نمی‌کنم به این ترتیب باشد.

شاید در یک سری موارد خاص بوده باشد چون بحث خشونت خانگی بحث خانم دکتر کاظمی است و اشاره کردند و مواردی که احتمالا به لحاظ روانشناسی اجتماعی، شهروندان از مواجهه با آن حذر می‌کنند، را نمی‌خواهم ورود کنم.  ولی اگر بخواهیم بگوییم مشارکت، سویه دیگر بی تفاوتی است، در کمک‌هایی که در بحران‌های اجتماعی و طبیعی مانند سیل و زلزله و کارهای خیر رخ می‌دهد، می‌بینیم که این روحیه جمعی همچنان وجود دارد و ایرانی‌ها این مشارکت را دارند.

این که در این موقعیت خاص، چه رخ می‌دهد و آیا می‌شود از این موقعیت خاص به نوعی استنتاج کنیم و تعمیم دهیم، لازمه تحقیق است که آیا در این موقعیت خاص و این خشونت خانگی، آیا ما شهروندان ایرانی هنوز آن مقدار آگاه نشده‌ایم و هنوز آن مداخله و کنشگری که خانم دکتر {کاظمی} می‌گویند را یاد نگرفته‌اند که انجام دهند و دلیلش چیست؟ به طور عمومی چیزی که خیلی مقدماتی باتوجه به شواهدی که در تاریخ ما وجود دارد، این است که به نظر می‌رسد این مشارکت اجتماعی خیلی جدی وجود دارد و {مردم} دست گیری و کمک را دوست دارند.


سیمین کاظمی

در این موقعیت خاص، به نوعی با وضعیتی روبرو می‌شویم که یک پدر، دخترش را با آن شکل فجیع به قتل می‌رساند. این که این پدیده، در اصل پدیده ای است که باید علت‌یابی شود و ببینیم کدام دستگاه‌های سیاست گذار و مداخله گر متولی موضوع هستند، از این منظر به نظر می‌رسد که خیلی جدی تر باید مورد بحث قرار بگیرد.

میزان خشونتی که در قتل‌های اخیر اتفاق افتاده مورد توجه است، افزایش خشونت در قتل‌های خانوادگی را چطور بررسی می‌کنید؟

کاظمی: درمورد شیوه قتل و میزان خشونتی که در این صحنه قتل وجود دارد، ضربه‌ای که وارد می‌شود شخص جان خود را از دست می‌دهد. یک نفر کشته می‌شود و به قتل می‌رسد. هر بلایی که بعد از آن بر سر شخص بیاید، پیامی است که قاتل می‌خواهد به بقیه ناظران و بینندگان بدهد. یک نفر را می‌بینیم که در اهواز، همسرش را به قتل می‌رساند و سرش را می‌برد و در شهر می‌چرخاند. باید ببینیم این چه دلالتی دارد. این به ما چه می‌گوید؟ پدری دخترش را در خیابان در جلوی انظار عمومی به قتل می‌رساند. این قتل‌های وحشیانه که این حد خشونت دارند، تا جایی می‌شود گفت که خشم است. این خشم از چیست؟ سوال این است که چرا زن‌ها اکثرا هدف این خشم و خشونت هستند؟

شخصی که به اسم قتل ناموسی سر بریده همسرش را در شهر می‌چرخاند یا کسی که جلوی چشم مردرم دخترش را در تحقیر آمیزترین وضعیت ممکن در جوی آب به قتل می‌رساند، به ما می‌رساند که در این جامعه زن بی ارزش است. قتل زن، چیزی است که نه تنها تبعاتی ندارد، بلکه در بین مردان به عنوان قتل خانوادگی و در ذیل اختلاف خانوادگی اکثرا صورت بندی می‌شود. یعنی مردان می‌توانند بدون این که ترسی از واکنش جامعه و پلیس و قانون داشته باشند، به راحتی این کار را بکنند و از عمل خودشان اعلام خشنودی می‌کنند. موضوع این است.

دخترش را به خاطر گناه نکرده که مشخص نیست گناهش چه بوده است، به تحقیرآمیزترین وضعیت در خیابان به قتل می‌رساند، به نظرم نشان می‌دهد که از طرف جامعه و قانون و دولت، پذیرش چنین خشونتی در حال بیشتر شدن است. داریم قتل‌های فجیع‌تر و تحقیر بیشتری نسبت به زنانی که به قتل رسیده‌اند می‌بینیم. این یعنی این پذیرش و ظرفیت در جامعه وجود دارد.

شجاعی: صحبت‌ها درست و دردناک است. برخی اوقات می‌گوییم چه زمانی قرار است فکری برای این مسائل شود و آرامش خاطر و حرفی باشد که ما شنیدیم و فهمیدیم که چنین وضعیت آنمیکی در جامعه رخ می‌دهد و باید برایش کاری کرد و حرکتی انجام داد. همانطور که اشاره شد، یک خشونت شدید بود. اما مسئله این است که وقتی در مقام تبیین می‌خواهیم برویم و می‌خواهیم بگوییم علت چیست و علت یابی کنیم که چرا این داستان تداوم می‌یابد و حل نمی‌شود، به نظر می‌رسد که باید لنز را روی این موضوع انداخت. چندین دریچه داریم. بحث روانشناسی اجتماعی، روانشناسی، سیاسی و جامعه شناسی وجود دارد. از نظر جامعه شناسی، با یک نوع فرهنگ روبه‌رو هستیم که در آن تبعیض شدیدی اعمال می‌شود. می‌بینیم که نه تنها نسبت به زن، بلکه نسبت به کودک و کارگر و دانشجو، به اشکال مختلفی این تبعیض‌ها اعمال می‌شود.

قبل از این که صحبت داشته باشیم جستجو کردم و دیدم این دختر از ۱۸ سالگی تصمیم گرفته بود که کار کند و فکر می‌کردم که در جوامع توسعه یافته، این یک افتخار است که می‌توانند مستقل از پدر و مادر کار کنند. ولی چه می‌شود که این پدر متولد – اگر اشتباه نکنم – سال ۴۸ چنین قتل فجیعی انجام می‌دهد. باید بحث حقوقی و روانشناسی شود. اتفاق دیگری در جامعه افتاده است که این پدر آموزش ندیده است. او قطعا باید به هر ترتیبی تقاص پس دهد و البته بگویم که با اعدام هم مخالفم.

اما این که چه اتفاقی افتاده است که نهادها سیاست گذار اجتماعی و آموزشی و آموزش و پرورش و دانشگاه ما، سریال‌ها و فیلم ها، به سمت پلیسی شدن رفته‌اند.  گویی اگر اراده‌ای برای این اتفاقات نیست، اراده‌ای برای حل این اتفاقات هم نیست. این که جامعه – به قول دورکین - در وضعیت آنومیک باقی بماند و خودش با این مسائل روبه‌رو شود.رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی باید تلاش کنند که این اتفاق بیافتد. همین که اشاره شد، اولیای دم، خود پدر است. نمی‌دانم چه اتفاق حقوقی قرار است بیافتد. در هر حال یک تروما باقی خواهد ماند و بعد تبدیل به حوادث اهواز و میدان کاج می‌شود و تا دلتان بخواهد می‌شود از این داستان‌ها دید.

قتل‌های ناموسی،‌نه آموزش و یا به قول کارشناسان دولتی فرهنگ‌سازی وجود دارد و نه قوانین بازدارنده‌ای، چه باید کرد؟

کاظمی: درمورد این موضوع خشونت علیه زنان و قتل ناموسی شاید ده‌ها بار گفته‌ام و متاسفانه با هر قتل مجبورهستم که همان حرف‌ها را تکرار کنم و هیچ فایده ای هم ندارد. ولی من به شخصه که در این جامعه زندگی می‌کنم معتقدم هروقت هر کسی فرهنگ سازی را به عنوان یک راهکار ارائه می‌دهد، یا اگر در مقام مسئول دولتی است، این به آن معنی است که هیچ کاری نمی‌خواهد بکند. اگر به عنوان کارشناس غیر دولتی است، به نظرم فهم درستی از موضوع ندارد. از این دو حالت خارج نیست. این فرهنگ سازی یک اصطلاح باب روز است که به کرات تکرار می‌شود. در مواجهه با هر مسئله اجتماعی، این راهکار فرهنگ سازی به گوش ما می‌خورد.

درمورد خشونت علیه زنان، خشونت، زمینه‌های فرهنگی فکری اجتماعی اقتصادی دارد . درمورد زنان به طور مشخص، یکی این است که فرضی وجود دارد. این که خشونت علیه زنان یک امر عادی است. در این گزارشات که رسانه‌ها می‌دهند یا مقامات پلیس اعلام می‌کنند، تقریبا صد درصد جنایتی که درمورد زنان صورت می‌گیرد و خشونتی که علیه زنان می‌شود را اختلافات خانوادگی قلمداد می‌کنند. یعنی از قبل یک توجیه و چهارچوب مشخص دارند که بگویند این قتلی که رخ داده است اختلاف خانوادگی بوده است.

اختلاف خانوادگی یعنی این امری مربوط به حوزه خصوصی است و بیشتر از آن نباید مداخله و ورود کرد. چون در حوزه خصوصی و خانواده رخ داده است. در خانواده هم گفته می‌شود که خشونت و درگیری و ناسازگاری امری عادی است. از این رو قتل زنان و خشونت علیه زنان عادی است و می‌دانیم که تقریبا بیشترین موارد قتل زنان، به دست نزدیکانشان، یا پدر یا همسر یا پارتنرشان در جهان صورت می‌گیرد.

ولی در ایران این واقعیت پذیرفته نمی‌شود که این زن کشی است و تمایل دارند قتل زنان را به عنوان اختلاف خانوادگی صورت بندی کنند و بازتاب دهند. تا وقتی که مسئله را به این شکل بازنمایی می‌کنند، به این معنی است که اراده ای برای پیش گیری از قتل و خشونت علیه زنان وجود ندارد. به موضوع لایحه خشونت علیه زنان که اسمش هم حتی عوض شده است اشاره کردید. وقتی لایحه ای به مدت ۱۲ سال معطل می‌ماند، نشان می‌دهد که اصلا فوریت ندارد. در نتیجه این را گذاشته اند تا ببینند چه زمانی بین سه قوه به توافق خواهند رسید و ببینند چیزی که از آن باقی مانده است به تصویب خواهد رسید یا نه.


نیما شجاعی

موضوع دیگر، مفروضاتی است که در جامعه ما درمورد زنان وجود دارد. یکی از مفروضاتی که در این جامعه وجود دارد این است که زن و فرزند، اموال مرد و جزو متعلقاتش هستند. وقتی چیزی در مالکیت کسی باشد، او که مالک است می‌تواند به راحتی درموردشان تصمیم بگیرند. الان می‌بینیم که بعد از قتلی که در طالش درمرود رومینا اشرفی رخ داد، پدران دیگری هم به این آگاهی درمورد مصونیت خودشان از مجازات رسیده‌اند و این که قتل دختر نمی‌تواند مجازات سنگین داشته باشد. می‌بینیم حتی این مالکیت بر زنان فقط درمورد پدر و همسر نیست. مثلا می‌بینیم که پسرعموها یا سایر افراد مذکر خانواده هم همین حس را دارند که یک زن در مالکیت همه آن‌ها است و می‌توانند هر تصمیمی که بخواهند درموردش بگیرند و به نتیجه بگیرند که خودشان او را مجازات کنند. از طرفی قوانین حمایت نمی‌کنند و برخی قوانین علیه زنان هستند. زنان اجازه صحبت کردن درمورد مسائل و مشکلاتشان ندارند. در نتیجه آن چیزی که این قتل‌ها را تسهیل می‌کند، خشونت نهادی و ساختاری است. خشونتی است که با نادیده گرفتن و حمایت نکردن و کاری نکردن، علیه زنان اعمال می‌شود.

ما فجیع‌ترین قتل‌ها و انواع خشونت علیه زنان را دیده‌ایم و هیچ وقت ندیده‌ایم که یک مقام مسئول دولتی این را به صراحت و بدون اما و اگر محکوم کند. آیا معاون زنان آقای پزشکیان این قتل را محکوم کرد؟ آیا موضعی گرفت؟ ما می‌گوییم چرا افرادی که در خیابان هستند واکنشی نشان ندادند و مداخله ای نکردند. این خانم که معاون زنان و امور خانواده است چرا واکنش نشان نمی‌دهد؟
این مفروضاتی که در جامعه وجود دارد و بر اساس آن، ارزش‌ها و هنجارهای مردسالاری است، خشونت ساختاری موجود و این که بخشی از آن همین است که قوانینی برای حمایت از زنان وجود ندارد، این نوع قتل زن و خشونت علیه زنان، این عادی انگاشتنش همه باعث می‌شود که خشونت‌ها تداوم پیدا کند.

شجاعی: به خاطر تبعیض‌هایی که به شکل ساختاری در فرهنگ سیاسی ما وجود داشته و دارد، من فرمایشات خانم دکتر کاظمی و تاکیدشان روی اصطلاحات تخصصی که مد نظر است را درک می‌کنم که می‌گویند خشونت ساختاری نیست و بحث حقوق عمومی و خصوصی را مطرح کردند. از همین منظری که اشاره داشتید و تاکیدی که خانم دکتر کاظمی روی بحث خشونت ساختاری داشتند، این را عرض کنم که ما در علوم اجتماعی، درمورد روابط اجتماعی افراد باهم صحبت می‌کنیم.  انواع گروه‌ها از کوچک و بزرگ و موسسه تا قوم و... را داریم. خیلی از این مسائلی که به وجود می‌آید، در هر گروهی وجود دارد.

این خشونت ساختاری که به این شکل شدید مشاهده می‌کنیم، به خلاهایی بر می‌گردد که در حوزه‌های سیاست گذاری اجتماعی و به طور مشخص در حوزه آموزش داریم. جامعه توسعه یافته، جامعه‌ای است که تلاش می‌کند تا در همین گروه‌ها، این گفتگو و بحث و شنیدن همدیگر را کم کم جا بیندازد و بتواند راجع به خشم‌ها و مطالباتش گفت‌وگو کند. وقتی با پدیده ای مانند شکاف قومیتی برخورد می‌کنیم، همین عید نوروز امسال اتفاقی در ارومیه افتاد و تعارضاتی در آن جا رخ داد یا خشم و غضبی که در رانندگی در اتوبان‌های تهران مشاهده می‌کنید، از همین دسته است.

بحث من جامعه شناسی است و نمی‌خواهم روی یک نوع خشونت علیه زنان اشاره داشته باشم. اینجا با یک پدیده عام تر و نادیده گرفتن‌های جدی تر مواجه هستیم. جایی که سیاست گذار ما به وظایف خود و اقناع توجه نمی‌کند. اتفاقا به مطالبات آن در افکار عمومی پاسخ نمی‌دهد. همانطور که اشاره شد، معاونت امور زنان و وزیر، باید الان ایفای نقش کند. ببینید که چقدر مسائل مختلف در کرمان و تصادفات رخ می‌دهد، ولی ما حداقلی از همراهی را از جانب این سیاست گذارها می‌بینیم.

این جا است که به آن پدیده ساختاری که پایه داستان است، یعنی با پدیده شکاف دولت و ملت روبه‌رو هستیم. دولتی که متولی حل این مسائل است، نه به معنای قوه مجریه بلکه به معنای حاکمیت و تمام ارکان آن، نمی‌تواند به وظایف خود عمل کند. آموزشی که من روی آن تاکید می‌کنم {اینجاست که} وقتی سند توسعه سازمان ملل ۲۰۳۰ به خاطر یک سری ملاحظات، از  فرآیند آموزشی ‌حذف می‌شود و ما با پدیده ای روبرو می‌شویم که باید جایگزین آن نوع آموزش‌ها شود، آموزش جنسی و تربیت‌های جنسی و نحوه ارتباط بین پدر و مادرها باهم و نحوه تربیت فرزندان باهم را شامل می‌شود. وقتی علاقه ای ندارید که آن مسیری که کشورهای توسعه یافته رفته اند بروید، مشخص است که با چنین پدیده‌هایی روبه‌رو می‌شوید. این که یقه آن پدر را بگیرم، چه دردی از جامعه دوا خواهم کرد؟ به نظرم موضوع خیلی عمیق‌تر است. لایحه‌های سیاست گذاری در جامعه باید پاسخگو باشند. گیریم پدر را هم گرفتید و محکوم کردید، مسئله این جا است که خود قتل دردناک است و بی توجهی به آن دردناک‌تر. این نکته به سیاست‌گذاری و نه فرهنگسازی بر می‌گردد.

کاربرد کلمه فرهنگ‌سازی متاسفانه در افکار عمومی مبتذل شده است و دقیق نیست. ولی سیاست‌گذار ما به جای این که توجه کند که چطور باید بقا پیدا کند و رای جمع کند و لابی کند، اتفاقا باید به موضوع آموزش و موضوعاتی که جهان به آن سمت رفته است توجه کند.در بحث توسعه سازمان ملل و برنامه‌های توسعه ای، به میزان استرسی که افراد در محیط کار و خانه خود دارند توجه می‌کند ببینید که چقدر مسئله در بحث گزارش توسعه انسانی اهمیت دارد. سیاست گذار ما کجای داستان است، سیاست گذار ما چه کاری کرد؟

بحث من ساختاری است. بحث این است که سیاست گذار ما اگرچه همچنان چشم خود را نسبت به این موضوعات ببندد، چون آموزش و تربیت و تریبون دست او است، قطع به یقین با این پدیده‌ها به شکل متواتر روبرو خواهیم شد و آن زمان دیگر شاید نشود به راحتی کاری را انجام داد که بیست سال پیش باید انجام می‌دادند و الان هم می‌توانند انجام دهند و نیاز باشد ده سال دیگر به شکل دیگری آن را جمع کند.



نظر شما درباره این مقاله:








گمشده در آتش/ گزارش میدانی از بندرعباس
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 28.04.2025, 7:37

گمشده در آتش/ گزارش میدانی از بندرعباس


سارا سبزی / هم‌میهن

ظهر یکشنبه بعد از انفجار، آسمان بندرعباس کم‌کم از زیر سایه آن غبار ناشناس بیرون می‌آید. گوش شهر از صدای پرواز هواپیماها و هلیکوپترها پر شده، رد «انفجار» در حافظه‌ شهر باقی مانده و بندر هنوز از بهت روز حادثه بیرون نیامده است. بیش از هزارنفر مجروح شده‌اند، ۴۰ نفر کشته شده‌اند و ۱۹۴ نفر هنوز در بیمارستان‌ها بستری‌اند و اینها همه، هنوز آمار نهایی و قطعی نیست. با توجه به شدت انفجار و شرایط اسکله بعد از این حادثه، نمی‌توان آماری قطعی از تعداد کشته‌ها و مفقودین اعلام کرد. غیر از خود کارمندان و پرسنل بندر، رهگذران و مسافرانی دیگر هم هستند که آمار درستی از آنها وجود ندارد.

تا ۲۴ ساعت بعد از انفجار اسکله شهید رجایی، به تعداد کشته‌ها اضافه می‌شود و خانواده‌ها و دوستان کارکنان مفقودشده اسکله، در بیمارستان‌ها، پزشکی قانونی و آرامستان شهر به دنبال نشانی از آنها می‌گردند، مسئولان دولتی در شهر رفت‌وآمد می‌کنند، آتش‌نشان‌ها روی اسکله انفجارهای کوچک و شعله‌های زبانه‌گرفته باقی‌مانده را مهار می‌کنند و شایعه در شهر راهش را ادامه می‌دهد.

گرما و رطوبت هوای بندرعباس به‌هم‌پیچیده و از ابرهای سیاه دیروز خبری نیست. دود آتش دیگر مثل دیروز دیده نمی‌شود و هنوز نشانی از تسلیت روی دیوارهای شهر بالا نرفته است. صبح هشتم اردیبهشت‌ماه، روی دیوار اورژانس بیمارستان شهید محمدی و سیدالشهدای بندرعباس، اسامی مصدومان بستری‌شده حادثه انفجار اسکله شهید رجایی چسبانده شده: ۲۵۳ نام در فهرست بیمارستان شهید محمدی و  ۱۷۸ نام روی در شیشه‌ای اورژانس بیمارستان سیدالشهدا. هر دو بیمارستان خلوت شده‌اند، بیمارها در بخش‌های مراقبت ویژه، جراحی و عمومی بستری‌اند و آمارهای ارجاع تقریباً از شب قبل ثابت مانده است، اما هنوز خبری از مفقودی‌های حادثه نیست. تا یک‌روز بعد از انفجار دیگر در این دو بیمارستان هیچ  بیمار بی‌نام‌ونشانی باقی نمانده و خانواده‌هایی که به‌دنبال عزیز مفقودشان می‌گردند از همه‌جا ناامید برمی‌گردند.

پذیرش بیمارستان شهید محمدی تا روز بعد از انفجار هم با نام‌هایی روبه‌رو می‌شود که در فهرست‌اش وجود ندارد و به خانواده‌ مفقودی‌ها توصیه می‌کند که به بیمارستان‌های دیگر سر بزنند. مردی پشت پنجره پذیرش ایستاده و نشانی از دو زن می‌گیرد؛ خواهر خودش و همسر یکی از دوستانش که از دیروز گم شده بودند و بعد از ۲۴ ساعت بالاخره توانست نام آنها را در فهرست بیمارستان شهید محمدی پیدا کند، اما دوستان یک ترخیص‌کار جوان گمشده در انفجار بندر، نتوانستند ردی از او پیدا کنند.

آخرین نقطه همان بیمارستان شهید محمدی است، اما  قرار بود بی‌خبری ادامه پیدا کند. آنها در پزشکی قانونی پیکرهایی سوخته دیده بودند که کسی آنها را نمی‌شناخت: «خبری از او نداریم و در اسکله هم کسی را راه نمی‌دهند. سه، چهار نفر از دوستان‌مان را بعد از انفجار در بیمارستان‌ها پیدا کردیم اما هنوز خبری از یکی از آنها نداریم. به سردخانه هم سرزدیم، دیگر منتظر پیدا کردن یک نشان ساده‌ایم؛ زنجیر و انگشتری که بتوان او را شناسایی کرد.»

شنبه‌شب فرمانده انتظامی هرمزگان و رئیس پلیس استان هرمزگان در ارائه گزارشی به وزیر کشور اعلام کرد که شش‌نفر در انفجار بندر شهید رجایی مفقود شده‌اند. دیروز فاطمه جراره، نماینده بندرعباس هم گفت که نگرانی‌هایی از مفقودشدن تعدادی از عزیزان‌مان به گوش می‌رسد و بررسی‌ها در حال انجام است تا سریع‌تر نگرانی خانواده‌ها‍‌ی‌شان برطرف شود. آنچه از نزدیک در این شهر جریان دارد اما نشانِ دیگری است. در اطراف اسکله و بیمارستان‌ها، گروه‌گروه دوست، آشنا و همکار به‌دنبال یک نشان از دوست و خانواده‌ای می‌گردند و این یعنی احتمالاً تعداد مفقودی‌ها بیشتر از شش‌نفر است.

۱۹۴ نفر در بیمارستان‌ها ماندند

وضعیت بیماران بستری‌شده پایدار شده است و خبری از ازدحام روز گذشته نیست. محمد آشوری، استاندار هرمزگان اعلام کرده در انفجار، بیش از هزارنفر مجروح شدند که ۱۹۴ نفر تاکنون در بیمارستان‌ها بستری‌اند و بقیه پس از مداوا مرخص شده‌اند. یکی از  مجروحانِ روز شنبه، راننده‌ تریلی بود که از لحظه انفجار خاطره زیادی برایش باقی نمانده است و حالا باید ترخیص شود.

موج انفجار او و دوستانش را بیهوش کرده بود: «با محل حادثه ۵۰ متر فاصله داشتم، خدا جانی دوباره به من داده است. داشتیم در همان محوطه انفجار بار خالی می‌کردیم، وقتی اسکله منفجر شد، سنگ و آهن بود که از آسمان می‌ریخت و بعد هم من و دوستانم بیهوش شدیم. یک‌سری هم توانستند فرار کنند.»

سعید کاشانی، رئیس بیمارستان شهید محمدی در میان ازدحام مجروحان، به «هم‌میهن» آخرین وضعیت مصدومان بستری‌شده در بیمارستان را می‌گوید و توضیح می‌دهد که تعداد مصدومان بستری‌شده نسبت به شنبه‌شب افزایش نداشته است: «حدود۲۵۰ نفر تریاژ شده و ۱۵۰ نفر هم بستری شدند. سه نفر از بیماران با شرایط وخیم‌تر هم در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شده‌اند. بیشترین آسیب هم مربوط به ضربه به سر، سوختگی و جراحات ناشی از خرده‌شیشه و آسیب به چشم  است.»

یکی از پرستاران این بیمارستان هم می‌گوید که تا ساعت هفت عصر روز شنبه، ۲۵۱ نفر به بیمارستان منتقل شده بودند و ۱۵ نفر هم آخر شب از بیمارستان صاحب‌الزمان منتقل شدند و شرایط ویژه‌تری داشتند. «کشته‌ها را خیلی جمع نکردند که بیاورند. آماری هم از سوخته‌ها ندارند و فقط مصدومان و سوختگی‌ها را آورده بودند. خیلی از بیماران سوختگی به دستگاه وصلند و بعضی از بیمارانی که صورت‌هاشان سوخته، در نوبت جراحی‌اند.»

بعد از حادثه انفجار در اسکله بندر شهید رجایی ۱۲۰۵ مصدوم، پذیرش شدند که از این تعداد ۹۷۲ نفر به‌صورت سرپایی یا بستری محدود درمان و ترخیص شدند. از این آمار شش‌نفر به خارج از استان اعزام شده‌اند و چهارنفر پس از اعزام به‌دلیل شدت جراحات فوت کرده‌اند. مهرداد صیادی‌نیا، جراح عمومی بیمارستان محمدی می‌گوید، در میان بیماران دچار سوختگی، یک مورد سوختگی شدید و یک مورد فوتی منتقل‌شده به بیمارستان ثبت شده و به‌دلیل نیاز، بعضی بیماران به شیراز ارجاع شده‌اند: «سوختگی‌های بالای ۵۰ درصد احتمال مرگ‌ومیر بالایی دارند و باید در مراکز خاصی بستری شوند که اینجا نداریم.

از این بیمارستان به شیراز هم ارجاع شده است. ما بیمار در سنین پایین نداشتیم و بیشتر آنها هم مرد بودند. دیروز با وجود تعداد بالای بیمار، تجهیزاتی کم نداشتیم؛ آن هم در شرایطی که خدمات رساندن به ۱۵۰ بیمار در عرض دو ساعت حتی در مجهزترین بیمارستان‌ها هم کار سختی است و درمجموع خدمات‌رسانی بسیار خوب بود. فکر می‌کنم آنهایی که در مرکز حادثه بودند، آنقدر دوام نیاوردند که به بیمارستان ما منتقل شوند و بیشتر کسانی که به بیمارستان ارجاع داده شدند، در حاشیه حادثه بودند.»

بیمارستان‌ها هنوز در حالت آماده‌باش‌ هستند اما دیگر مصدوم تازه‌ای منتقل نمی‌شود. غیر از بیمارستان محمدی، مصدومان در بیمارستان‌های خلیج‌فارس، سیدالشهدا و خاتم‌الانبیا در خود بندرعباس بستری شده بودند و حراست دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان اجازه ورود خبرنگاران، مصاحبه و گفت‌وگو با مصدومان را گرفته بود؛ همه‌چیز قرار بود تنها از مسیر رئیس دانشگاه علوم پزشکی اعلام شود.

فاطمه جراره، نماینده بندرعباس در مجلس گفته است که به‌دلیل نامشخص بودن تعداد مفقودی‌ها قرار است سامانه‌ای از طرف استانداری راه‌اندازی شود: «عزیزانی که نتوانسته‌اند به عزیزان خود دسترسی پیدا کنند و اطلاع ندارند که آن‌ها کجا هستند، می‌توانند به آن سامانه مراجعه کنند و اطلاعات خود را بارگذاری کنند یا به تیمی که در آنجا قرار داده شده، اطلاع دهند تا سریع‌تر تعیین تکلیف شوند.»

بیشتر مجروحان اولیه به بیمارستان نیروی دریایی ارتش که به اسکله نزدیک‌تر است، منتقل شده بودند و کارکنان پذیرش و پرستاران آن دیگر هیچ بیمار بی‌نامی ندارند. گوشه‌ای از بیمارستان که متعلق به نیروی زمینی ارتش است، چند زن و مرد زیر سایه نشسته‌اند؛ خانواده مرد جوانی که از دیروز در انفجار اسکله گم شده و حالا هیچ‌کجا ردی از او پیدا نمی‌شود. «اسماعیل» جوان و تازه‌داماد که در همان محوطه سینای بندر شهید رجایی کار می‌کرد، مفقود شده بود، او که تازه چندماه از ازدواجش می‌گذشت. یکی از اعضای خانواده‌اش می‌گوید همه بیمارستان‌ها، پزشکی قانونی و آرامستان شهر را گشته‌اند اما خبری نیست، اسماعیل هیچ‌کجا نبود: «به خانواده‌ها گفته شده شاید برای شناسایی نیاز به آزمایش دی.ان.ای باشد و منتظریم به ما خبر دهند.

احتمالاً از تهران برای انجام این کار کمک بگیرند. در بیمارستان شهید محمدی هم دو نفر به‌تازگی شناسایی شده‌اند.» او شنیده است هنوز پیکرهایی از محوطه نزدیک محل انفجار خارج نشده‌اند و در اخبار خوانده که تعداد مفقودی‌ها بین پنج تا ۱۰ نفر است. آنها تنها نبودند، داخل محوطه بیمارستان سیدالشهدا چند جوان بلوچ ایستاده‌اند؛ آنها هم از دوستان‌شان بی‌خبر مانده بودند و عکس‌ها و اسم‌های مفقودی‌ها، مجروحان و کشته‌شده‌ها در گروه‌های واتساپی و تلگرامی دست‌به‌دست و شهر برای پیدا شدن ردی از مفقودی‌های حادثه، زیرورو می‌شود.

مجهول‌الهویه زیر آوار انفجار

از شب‌شنبه که انفجار و آتش‌سوزی در بندر آغاز شد، ابرهای سیاه متراکم‌تر شدند و چشم‌ اهالی از شدت دود و آلودگی بلندشده از اسکله می‌سوخت. آنها گاهی به آسمان چشم می‌دوختند که رد هواپیماهای آب‌پاش و هلیکوپترها را دنبال کنند. موج انفجار آنقدر شدید بوده که روستاهای بسیار دورتر از اسکله هم آن را حس کرده‌ بودند. ویدئوهای روز حادثه دست‌به‌دست می‌شود و گوش‌به‌گوش خاطره لحظه انفجار بارها مرور می‌شود. خودروهای اوراق‌شده در انفجار به شهر آمده‌اند.

خودرویی با سقفی فرو رفته وارد حیاط بیمارستان سیدالشهدا می‌شود و همه‌ می‌دانند که او هم دیروز در اسکله بوده و موج انفجار درست مثل یک سنگ بزرگ روی سقف‌اش فرود آمده است. راننده برادر یکی از مجروحان حادثه است که در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان سیدالشهدا بستری شده؛ جوانی‌ ۳۵ ساله و ترخیص‌کار گمرک. او تعریف می‌کند،خودرویش دیروز در پارکینگ اسکله و درست در فاصله ۲۵۰ متری از محل حادثه بود: «موج انفجار شاید حدود دوهزار ماشین را گرفت. برادرم هم در فاصله ۳۰ متری از محل حادثه بوده و موج انفجار آنقدر شدید بود که او را پنج، شش متر از زمین بلند کرد، روی زمین انداخت و دست‌وپا، دنده، سر و بینی‌اش آسیب دید.

انفجار که رخ داد، من در اسکله بودم. مثل یک زلزله ۱۰ ریشتری بود.» او می‌داند که دو نفر از همکاران برادرش هم فوت کرده‌اند: «آن دو نفر در کانکس داخل محوطه و در مدار انفجار بودند. این‌ جنازه‌ها قابل رویت و شناسایی بودند. کسانی را داریم که مجهول‌الهویه‌اند و نمی‌توان آنها را تشخیص داد.  بعضی از جنازه‌ها پودر شده‌اند، شدت انفجار آنقدر زیاد بود که می‌توانست یک‌نفر را پودر کند. انگار که ۱۰۰ موشک خورده باشد آنجا. آهن‌پاره، کانتینر و ماشین‌های ترکیده همه‌جا بود. فاجعه بود. هرتعداد کانتینر که در محوطه وجود داشت، سوخته است.»

بنویسید فاجعه شده بود

تا یک‌روز بعد از انفجار، دود بلند شده از اسکله رقیق‌تر شده و خط کمرنگی از آن به چشم می‌آید. آتش‌نشان‌ها از شهرهای مختلف به بندرعباس رسیده‌اند و در شیفت‌های کوتاه‌مدت آتش را مهار می‌کنند. متخصصان مواد شیمیایی‌، کارشناس‌ها، گروه‌های عملیاتی و تیم‌هایی دیگر. یکی از آتش‌نشان‌های حاضر در اسکله تعریف می‌کند که برای جابه‌جا کردن کانتینرها به لودر و لیفتراک نیاز است: «در بسیاری از کانتینرها پر از سیلندرهای گاز بود و بعضی از این انفجارها هم به‌دلیل وجود همین سیلندرهاست.

ما کانتینرها را بیرون می‌کشیم، آتش آن را اطفاء می‌کنیم، اما باز دوباره شروع می‌شود. چون لودر نیست که کار کند، آتش پیش می‌رود.» آبگیری از هواپیما انجام می‌شود و این آتش‌نشان می‌گوید، تعداد انفجارهای کوچک کمتر شده است؛ انفجارهایی که شاید ناشی از همین سیلندرهای گاز، فلزهای تحت فشار یا عوامل دیگر باشند: «از تهران حدود ۳۵ آتش‌نشان به منطقه آمده‌ایم و باز هم گروه‌های دیگری اعزام خواهند شد. فعلاً نمی‌توان تخمین زد که چندنفر جان‌شان را از دست داده‌اند. هسته حرارتی زیاد است و با جابه‌جا شدن کانتینرها زبانه می‌کشند اما در حال کمترشدن است؛ چون روند جداسازی کانتینرها در حال انجام است. چون آنچه می‌سوزد، باید بسوزد و تمام شود.» آتش‌نشان‌ها از تکه‌پیکرهایی لابه‌لای کانتینرها می‌گویند، از مرگ با سوختن، گم‌شدن پیکر لابه‌لای آهن، خون و آتش.

اطفای حریق تا عصر یکشنبه وارد مرحله لکه‌گیری شد و آنطور که رئیس ستاد مدیریت بحران استان اعلام کرده است، ۸۰ درصد از آتش‌سوزی در بندر مهار شده است.

شهر هنوز پر از شایعه است و مردم با احتیاط درباره آن حرف می‌زنند. مرد راننده هم همان شایعه‌ها را شنیده بود و مدام تکرار می‌کرد. همانطور که با ماسک پشت فرمان نشسته بود، از غبار نشسته روی آسمان شهر می‌گوید و با دست، رد دود را نشان می‌دهد: «الان دودهای اسکله هم مثل ابر شده است، رقیق‌تر و کمرنگ‌تر.» خانه‌اش ۴۰ کیلومتر با اسکله فاصله دارد: «اسکله که منفجر شد، انگار یک‌نفر در خانه را با لگد باز کرد. شیشه‌ بعضی جاها خرد شد. سقف ماشین‌ها پایین آمده بود. فشار انفجار خیلی بالا بود. شما حساب کن که فقط ۴۰ کیلومتر موج آن انفجار آن بود.» لحظه انفجار به پالایشگاه و روستاهای اطراف هم رسید و به خانه‌ها و مدرسه‌ها آسیب زده بود. مدرسه‌هایی نزدیک اسکله که دانش‌آموزانش چنددقیقه قبل از انفجار تعطیل شدند و چند ساعت بعد تصویر دیوارها و سقف ریخته آن را دیده بودند.

دستور تعطیلی شهر روز قبل، چندساعت بعد از انفجار صادر و هشدارهای آلودگی هوا به مواد شیمیایی اعلام شد. حالا از آن آلودگی، غباری رقیق در آسمان باقی مانده و خیابان‌های بندرعباس از همیشه خلوت‌تر هستند. هم‌زمان که آمارهای کشته‌شدگان بالا می‌رفت، مردم خبر سه‌روز عزای عمومی را شنیدند، بی‌آن‌که نشانی از آن در شهر ببینند. وزارت بهداشت شب‌شنبه تاکید کرده بود که  در پی انفجار در اسکله شهید رجایی و انتشار گازهای سمی حاصل از اشتعال مواد شیمیایی، به‌منظور حفظ ایمنی و سلامت ساکنان مناطق متاثر از این حادثه، رعایت نکات بهداشتی و ایمنی ضروری است و از شهروندان درخواست می‌شود از هرگونه تردد غیرضروری در خارج از منزل خودداری کنند. در مواردی که خروج از منزل اجتناب‌ناپذیر است، استفاده از ماسک‌های مناسب، توصیه می‌شود.»

اما فقط تعداد کمی از مردم از ترس نفس‌کشیدن مواد شیمیایی ناشناخته، ماسک به‌صورت زده‌اند و اینستاگرام اهالی بندرعباس پر از استوری تسلیت و مفقودی است. مرضیه، ساکن بندرعباس است و می‌گوید: «خود من دونفر را می‌شناسم که از دیروز مفقود شده‌ بودند. پیکر یکی از آنها شناسایی شد اما هنوز خبری از نفر دوم نیست. تعدادشان خیلی زیاد نیست اما تعداد مجروحان زیاد بود و همین کار شناسایی را سخت می‌کرد. کسانی که مفقود اعلام شده‌اند، ممکن است نیروی شرکتی باشند که بیمه نمی‌شوند و در فهرست‌ها نیستند. مثل کارگران بلوچ یا ماشین‌های کانتینربری که هربار به اسکله می‌آیند و یک یا دو کارگر با خودشان می‌آورند و ممکن است نام همان‌ها در لیست نباشد.»

مرضیه می‌گوید، دوستانی در پالایشگاه دارد که بعد از موج انفجار، آسیب دیده‌اند: «یکی سرش به دیوار خورد، یکی توی صورت‌اش شیشه ریخته است. شیشه خانه‌های روستای خون‌سرخ پایین آمده و شهرک شهید رجایی که کارمندان آنجا ساکن بودند، تخلیه شده ‌است.» او دوستانی دارد که آن روز جان‌شان از انفجار نجات پیدا کرد؛ کارمندانی که صبح روز حادثه خواب مانده بودند و مرخصی گرفته بودند یا ترجیح دادند چندساعت دیرتر از همیشه در اسکله حاضر شوند. او هم کسانی را می‌شناسد که از شدت انفجار، صورت‌های‌شان از شکستن خرده‌شیشه زخمی شده و شنیده است که کارمندان اسکله حتی مجبور شده‌اند که خودشان همکاران‌شان را از زیر آوار بیرون بیاورند. «بنویسید فاجعه شده بود.»



نظر شما درباره این مقاله:








زندان، جای ناقضان حقوق بشر است نه مدافعان آن
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 28.04.2025, 7:18

زندان، جای ناقضان حقوق بشر است نه مدافعان آن


بیانیه‌ای از زندان اوین در اعتراض به ابطال پروانه‌ وکالت محمد نجفی، وکیل زندانی

تصمیم به ابطال پروانه‌ی وکالت محمد نجفی، نه یک حادثه‌ی حقوقی، که حلقه‌ای از زنجیره‌ی سرکوب مدافعان آزادی و عدالت است. در کشوری که ناقضان حقوق بشر مصون‌اند و مدافعانش باید هزینه بدهند، ما زندانیان سیاسی زندان اوین، سکوت در برابر این بی‌عدالتی را خیانتی به آرمان عدالت می‌دانیم.

اقدام اخیر در ابطال پروانه‌ی وکالت آقای محمد نجفی، بی‌سابقه در یکی دو دهه‌ی اخیر و به‌وضوح غیرقانونی و با انگیزه‌های سیاسی است؛ اقدامی که نه تنها ضربه‌ای به حقوق قانونی جامعه‌ی وکالت وارد می‌آورد، بلکه سرآغاز روندی خطرناک است که می‌تواند به سایر وکلا و مدافعان حقوق بشر نیز تسری یابد.

در حالی‌که این تصمیم در ظاهر آسیبی به صنف وکالت تلقی می‌شود، در واقع، تلاشی است برای محدود کردن وکلای مستقل و حقوق‌بشری و سلب حق دفاع آزادانه از شهروندان و متهمین؛ حقی که در هر نظام عدالت‌محور، پایه‌ای‌ترین اصل محسوب می‌شود.

محمد نجفی، وکیل شجاع و مدافع حقوق بشر، در سال‌های فعالیت حقوقی خود، نه تنها در کنار زندانیان سیاسی و اجتماعی ایستاده، بلکه به‌عنوان شخصیتی اخلاقی و متعهد، در دفاع از حقوق متهمان و قربانیان ظلم نقش برجسته‌ای ایفا کرده است. او بارها به دلیل ایستادگی در برابر نهادهای امنیتی و دفاع از کسانی که صدایشان شنیده نمی‌شود، با تهدید، محاکمه و زندان روبه‌رو شده است.

ابطال پروانه‌ی وکالت او، امتداد همان مسیر سرکوب و حذف وکلای مستقل است، و پیامی واضح دارد: دفاع از حقوق بشر در این کشور، هزینه دارد.

این تصمیم ناعادلانه در حالی اتخاذ می‌شود که افرادی چون سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران، که در پرونده‌های متعدد نقض فاحش حقوق بشر دست داشته‌اند، نه تنها از حق وکالت محروم نشده‌اند، بلکه در مواردی حتی مورد حمایت رسمی قرار گرفته‌اند. مرتضوی با کارنامه‌ای سنگین از سرکوب و شکنجه، نماد کامل تضاد ارزش‌ها و تبعیض نهادینه در ساختار قضایی کشور است. در مقابل، محمد نجفی، با شجاعت و وجدان حرفه‌ای، همواره در کنار مظلومان ایستاده و بی‌چشم‌داشت از آنان دفاع کرده است.

این وارونگی آشکار در نظام ارزش‌گذاری، یعنی حمایت از ناقضان حقوق بشر و مجازات مدافعان آن، لکه‌ای ننگین بر پیشانی نظام قضایی کشور است. البته باید یادآور شد که در دهه‌ی شصت، پروانه‌ی وکالت ده‌ها وکیل مستقل با بهانه‌های واهی و به‌شیوه‌ای ظالمانه باطل شده بود، اما در یکی دو دهه‌ی اخیر، چنین اقدامی بی‌سابقه بوده است. آنچه این رخداد را تلخ‌تر می‌کند، همراهی یک نهاد مدنی چون کانون وکلای دادگستری با این ظلم آشکار است؛ نهادی که باید مدافع حقوق صنفی و حرفه‌ای اعضای خود باشد، اما در این مورد نه تنها سکوت کرده، بلکه در عمل با آن همراه شده است.

محمد نجفی، علاوه بر تعهد حرفه‌ای، در زندان نیز چهره‌ای مهربان، همراه و انسانی بوده است. او با همدلی و دلسوزی، فضای سرد و بی‌روح زندان را انسانی‌تر کرده و همواره پشتیبان روحیه‌ی هم‌بندی‌هایش بوده است.

ما پنج نفر، از تمامی وکلا، نهادهای حقوق بشری، و تمامی کسانی که به عدالت و اصول حقوق بشر باور دارند، می‌خواهیم که به این اقدام ظالمانه اعتراض کنند و با صدایی متحد، از حقوق حرفه‌ای و قانونی محمد نجفی دفاع نمایند. اگر این ظلم آشکار، بدون واکنشی گسترده و پیگیرانه مواجه شود، بدون شک در آینده شاهد گسترش چنین روندهایی علیه دیگر وکلای مستقل خواهیم بود.

این بیانیه، نه فقط در دفاع از محمد نجفی، بلکه فریادی است علیه تمام تلاش‌ها برای خاموش‌کردن صدای عدالت، قانون، و حقوق بشر در این سرزمین.

ابوالفضل قدیانی – مصطفی تاج‌زاده – علیرضا بهشتی – سیامک ابراهیمی – مهدی محمودیان

زندان اوین – اردیبهشت ۱۴۰۴
تلگرام مهدی محودیان
@MahmoudianMeh



نظر شما درباره این مقاله:








ارزیابی علت وقوع انفجار در بندر رجایی/احمد زیدآبادی ">
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 23:40

ارزیابی علت وقوع انفجار در بندر رجایی/احمد زیدآبادی




نظر شما درباره این مقاله:








نرگس محمدی: سرمنشا فجایع، رژیمی است
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 23:32

نرگس محمدی: سرمنشا فجایع، رژیمی است




نظر شما درباره این مقاله:








احمد شرع خواست کردها برای عدم تمرکز
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 22:24

احمد شرع خواست کردها برای عدم تمرکز




نظر شما درباره این مقاله:








نتانیاهو خواستار برچیده شدن کامل
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 22:12

نتانیاهو خواستار برچیده شدن کامل




نظر شما درباره این مقاله:








حکمرانی ناشایست، علت‌العلل سوانح در ایران
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 21:41

حکمرانی ناشایست، علت‌العلل سوانح در ایران


احمد علوی

۷ اردیبهشت ۱۴۰۴

نقش حکمرانی ناشایست (Bad Governance) به‌عنوان یک عامل ریشه‌ای در ناکارآمدی مدیریت ریسک در حادثه بندر رجایی (۲۶ آوریل ۲۰۲۵) و حوادث مشابه در ایران طی دهه گذشته بررسی می‌شود.

۱. تعریف حکمرانی ناشایست و ارتباط آن با مدیریت ریسک

حکمرانی ناشایست به معنای ناکارآمدی، عدم شفافیت، فساد، تمرکزگرایی و دیوانسالاری نامناسب، عدم رعایت پروتکل‌های ایمنی روزآمد و کارآمد و فقدان پاسخگویی در ساختارهای مدیریتی و تصمیم‌گیری یک کشور بخصوص در سطح کلان و سایر سطوح است. در زمینه مدیریت ریسک، حکمرانی ناشایست به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم بر شناسایی، ارزیابی، کنترل، و پاسخ به ریسک‌ها تأثیر منفی می‌گذارد.

۲. نقش حکمرانی ناشایست در خصوص حادثه بندر رجایی

حادثه بندر  رجایی (بنا به اطلاعات رسمی انفجار در محوطه کانتینری شرکت سینا به دلیل سهل‌انگاری در نگهداری مواد خطرناک مانند سدیم پرکلرات، تاکنون با دست کم ۴۰ کشته، بیش از ۱۰۰۰ مجروح، و خسارات گسترده) تنها نمونه‌ای از تأثیر حکمرانی ناشایست بر مدیریت ریسک و بحران پس از آن است:

ناکارآمدی در نظارت و اجرا: عدم اجرای استانداردهای ایمنی در ذخیره‌سازی مواد خطرناک، با وجود اخطارهای قبلی مدیریت بحران، نشان‌دهنده ناکارآمدی در سیاست‌گذاری و نظارت است. این مشکل ریشه در نبود مکانیزم‌های اجرایی مؤثر و فساد احتمالی در زنجیره نظارت دارد.

تمرکزگرایی و حذف مشارکت: تمرکز تصمیم‌گیری در نهادهای دولتی و سرکوب نهادهای مدنی مستقل (مانند اتحادیه‌های کارگری یا سازمان‌های غیردولتی) مانع از نظارت مردمی بر ایمنی بندر شد.

پنهان‌کاری و عدم شفافیت: اطلاع‌رسانی گمراه‌کننده اولیه (مانند گزارش تسنیم که حادثه را به “ساختمان اداری” محدود کرد) نشان‌دهنده تلاش برای کنترل روایت به‌جای حل بحران است، که از ویژگی‌های حکمرانی ناشایست است.

نبود پاسخگویی: تاکنون هیچ گزارش رسمی درباره شناسایی و مجازات مسئولین سهل‌انگار در بندر رجایی منتشر نشده، که نشان‌دهنده فقدان مکانیزم‌های پاسخگویی است.

اختصاص منابع اقتصادی به امور رانتی: اختصاص منابع اقتصادی به امور رانتی (مانند پروژه‌های غیرضروری برای گروه‌های خاص)، تبلیغاتی (مانند کمپین‌های پروپاگاندا)، و نیابتی (مانند حمایت از گروه‌های خارجی) به‌جای سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های حیاتی و مدیریت ریسک، یکی از مصادیق کلیدی ناکارآمدی حکمرانی ناشایست است. این مسئله در ایران به‌صورت زیر مدیریت ریسک را تضعیف می‌کند:

کاهش بودجه زیرساخت‌های ایمنی: منابع محدود به‌جای ارتقای تجهیزات ایمنی (مانند سیستم‌های اطفای حریق یا پایش مواد خطرناک)، صرف پروژه‌های غیرضروری یا فعالیت‌های تبلیغاتی می‌شود.

فساد و رانت: تخصیص بودجه به پروژه‌های رانتی (مانند قراردادهای غیرشفاف با شرکت‌های خاص وابسته به مافیای قدرت و ثروت) منابع را از بخش‌های حیاتی مانند بنادر، راه‌آهن، و مدیریت بحران منحرف می‌کند.

اولویت‌های نادرست: تمرکز بر فعالیت‌های گروه‌های نیابتی یا تبلیغاتی یا مذهبی و سیاسی، و عدم آمادگی برای بحران‌های داخلی (مانند حوادث صنعتی یا بلایای طبیعی) را کاهش می‌دهد.

۳. ترکیب عوامل: حکمرانی ناشایست، پنهان‌کاری، سرکوب، و نبود رسانه‌های مستقل

حکمرانی ناشایست به‌عنوان یک عامل ریشه‌ای، با پنهان‌کاری، سرکوب نهادهای مدنی، نبود رسانه‌های مستقل، و نهادهای سرکوب‌گر یک چرخه معیوب ایجاد کرده که مدیریت ریسک را در ایران تضعیف می‌کند. این عوامل در حادثه بندر رجایی و حوادث دهه گذشته (۱۳۹۴-۱۴۰۴) به‌صورت زیر عمل کرده‌اند:

الف) حکمرانی ناشایست و پنهان‌کاری
ارتباط: حکمرانی ناشایست با ترویج فرهنگ پنهان‌کاری، مانع از انتشار اطلاعات دقیق درباره مخاطرات می‌شود. در بندر رجایی، عدم اطلاع‌رسانی درباره ذخیره‌سازی ناایمن مواد خطرناک و کم‌اهمیت جلوه‌دادن حادثه، ریشه در فقدان شفافیت سیستمی دارد.
پیامد: پنهان‌کاری شناسایی و ارزیابی ریسک‌ها را مختل می‌کند و اعتماد عمومی را کاهش می‌دهد. در حوادثی مانند سقوط هواپیمای اوکراینی (۱۳۹۸) یا پلاسکو (۱۳۹۵)، پنهان‌کاری اولیه (انکار شلیک موشک یا وضعیت ناایمن ساختمان) مدیریت بحران را پیچیده‌تر کرد.
نمونه در بندر رجایی: گزارش گمراه‌کننده تسنیم و تأخیر در اعلام جزئیات حادثه، هماهنگی امدادی را تضعیف کرد و احتمالاً خسارات را افزایش داد.

ب) حکمرانی ناشایست و سرکوب نهادهای مدنی
ارتباط: حکمرانی ناشایست با تمرکزگرایی و سرکوب نهادهای مستقل مدنی (مانند سازمان‌های غیردولتی، اتحادیه‌های کارگری، و فعالان محیط‌زیست)، نظارت مردمی بر زیرساخت‌های حیاتی را از بین می‌برد.
پیامد: نبود نهادهای مدنی مستقل، شناسایی ریسک‌ها (مانند مواد خطرناک در بندر) و فشار برای اصلاحات را غیرممکن می‌کند. در بندر رجایی، فقدان نظارت مدنی باعث شد که سهل‌انگاری‌ها تا زمان فاجعه پنهان بمانند.
نمونه‌های تاریخی: در حادثه متروپل (۱۴۰۱)، نبود نهادهای مدنی برای نظارت بر ساخت‌وساز غیراستاندارد به ریزش ساختمان منجر شد. در سیل ۱۳۹۸، سرکوب گروه‌های مدنی، مشارکت اجتماعی در امدادرسانی را محدود کرد.

ج) حکمرانی ناشایست و نبود رسانه‌های مستقل
ارتباط: حکمرانی ناشایست با سانسور و کنترل رسانه‌ها، مانع از فعالیت رسانه‌های مستقل می‌شود که می‌توانند با افشای تخلفات و ایجاد فشار عمومی، به پیشگیری از بحران‌ها کمک کنند.
پیامد: نبود رسانه‌های مستقل، شفافیت را کاهش می‌دهد و مسئولین را از پاسخگویی معاف می‌کند. در بندر رجایی، فقدان رسانه‌های مستقل باعث شد که اخطارهای ایمنی قبلی نادیده گرفته شوند و سهل‌انگاری‌ها افشا نشوند.
نمونه‌های تاریخی: در پلاسکو و سقوط هواپیمای اوکراینی، رسانه‌های مستقل خارج از کشور نقش مهمی در افشای حقیقت داشتند، اما محدودیت دسترسی داخلی، تأثیر آنها را کاهش داد.

د) حکمرانی ناشایست و نهادهای سرکوب‌گر
ارتباط: حکمرانی ناشایست با تقویت نهادهای سرکوب‌گر (مانند نیروهای امنیتی نظیر سپاه پاسداران) به‌جای نهادهای امدادی، اولویت را به کنترل امنیتی به‌جای مدیریت بحران می‌دهد.
پیامد: این نهادها با ایجاد فضای ترس، گزارش‌دهی تخلفات ایمنی را محدود می‌کنند و منابع را از امدادرسانی منحرف می‌سازند. در بندر رجایی، تمرکز احتمالی بر کنترل اطلاعات به‌جای امدادرسانی سریع، پاسخ به بحران را تضعیف کرد.
نمونه‌های تاریخی: در سیل ۱۳۹۸ و اعتراضات پس از سقوط هواپیمای اوکراینی، نهادهای سرکوب‌گر بیشتر بر کنترل امنیتی متمرکز بودند تا حمایت از امدادرسانی یا حقیقت‌یابی.

۴. الگوهای تاریخی و تداوم چرخه معیوب (۱۳۹۴-۱۴۰۴)

طی دهه گذشته، حکمرانی ناشایست و عوامل مرتبط با آن در حوادث متعدد ایران نقش داشته‌اند:

پلاسکو (۱۳۹۵): ناکارآمدی نظارت شهرداری، پنهان‌کاری درباره وضعیت ناایمن ساختمان، سرکوب صدای کسبه، و نبود رسانه‌های مستقل برای فشار بر مسئولین، فاجعه را تشدید کرد.

سانحه قطار سمنان (۱۳۹۵): ناکارآمدی در سیاست‌گذاری و فناوری ریلی، عدم پاسخگویی مسئولین، و نبود نظارت مدنی، به مرگ ۴۷ نفر منجر شد.

سیل ۱۳۹۸: ناکارآمدی مدیریت منابع آب، سرکوب گروه‌های مدنی، و فقدان رسانه‌های مستقل برای هشدار زودهنگام، خسارات را افزایش داد.

سقوط هواپیمای اوکراینی (۱۳۹۸): پنهان‌کاری، سرکوب اعتراضات، و کنترل رسانه‌ها، حقیقت‌یابی و مدیریت بحران را به تأخیر انداخت.

متروپل (۱۴۰۱): فساد در نظارت بر ساخت‌وساز، نبود نهادهای مدنی، و فقدان رسانه‌های مستقل، به ریزش ساختمان و مرگ ۴۳ نفر منجر شد.

حادثه بندر رجایی نشان‌دهنده تداوم این الگوها است: ناکارآمدی نظارت، پنهان‌کاری، سرکوب نظارت مدنی، و نبود رسانه‌های مستقل، یک فاجعه قابل‌پیشگیری را به بحران ملی تبدیل کرد.

۵. تحلیل یکپارچه: چرخه معیوب حکمرانی ناشایست

حکمرانی ناشایست به‌عنوان ریشه اصلی، یک چرخه معیوب را ایجاد کرده که در آن:

ناکارآمدی و فساد مانع از اجرای استانداردهای ایمنی و نظارت مؤثر می‌شود (مانند ذخیره‌سازی ناایمن در بندر رجایی).

پنهان‌کاری اطلاعات حیاتی را از دسترس نهادهای امدادی و جامعه دور نگه می‌دارد (مانند اطلاع‌رسانی گمراه‌کننده تسنیم).

سرکوب نهادهای مدنی نظارت مردمی و مشارکت اجتماعی را حذف می‌کند (مانند نبود پایش مواد خطرناک). اختصاص منابع اقتصادی اعم از منابع مالی، انسانی و آموزشی به اموری غیر مولدی که ارتباطی با افزایش امنیت و ایمنی محیط کار ندارند.

نبود رسانه‌های مستقل فشار عمومی برای اصلاحات را از بین می‌برد (مانند نادیده‌گرفتن اخطارهای ایمنی).

نهادهای سرکوب‌گر با اولویت‌دادن به کنترل امنیتی، منابع را از پیشگیری و امدادرسانی منحرف می‌کنند.

این چرخه در بندر رجایی بنا به اطلاعاتی که تا تهیه این یادداشت منتشر شده است به مرگ دست کم ۴۰ نفر، بیش از ۱۰۰۰ مجروح، و خسارات گسترده منجر شد و در حوادث گذشته نیز الگویی مشابه داشته است.

۶. پیامدهای سیستمی

کاهش اعتماد عمومی: پنهان‌کاری و عدم پاسخگویی، اعتماد جامعه به نهادهای حکومتی را تضعیف می‌کند و مشارکت عمومی در مدیریت بحران را کاهش می‌دهد.

تکرار حوادث: نبود درس‌آموزی از حوادث گذشته به دلیل فقدان شفافیت و نظارت، باعث تکرار فجایع مشابه می‌شود.

خسارات اقتصادی و انسانی: ناکارآمدی مدیریت ریسک، خسارات مالی و جانی را افزایش می‌دهد (مانند خسارات زیرساختی بندر رجایی، بزرگ‌ترین بندر تجاری ایران).

انزوای بین‌المللی: عدم رعایت استانداردهای ایمنی و شفافیت، همکاری‌های بین‌المللی در مدیریت بحران را محدود می‌کند و ریسک بازرگانی خارجی را افزایش میدهد.

۸. نتیجه‌گیری

حکمرانی ناشایست به‌عنوان ریشه اصلی ضعف‌های مدیریت ریسک در ایران، با پنهان‌کاری، اختصاص منابع اقتصادی به امور رانتی، فساد مدیریت، سرکوب نهادهای مدنی، نبود رسانه‌های مستقل، و نقش نهادهای سرکوب‌گر یک چرخه معیوب ایجاد کرده که در حادثه بندر رجایی ( تاکنون ۱۸ کشته، بیش از ۱۰۰۰ مجروح) و حوادث دهه گذشته (پلاسکو، سیل ۱۳۹۸، سقوط هواپیمای اوکراینی، متروپل) نقش کلیدی داشته است. دگرگونی ساختاری حکمرانی، حذف نیروی سرکوب از حکمرانی کشور، افزایش شفافیت، تقویت نظارت مدنی، و حمایت از رسانه‌های مستقل ضروری است تا این چرخه شکسته شود و مدیریت ریسک در ایران بهبود یابد.



نظر شما درباره این مقاله:








رستم زین‌الدینی، زندانی سیاسی بلوچ
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 21:25

رستم زین‌الدینی، زندانی سیاسی بلوچ




نظر شما درباره این مقاله:








ادعای پوچ و موهوم محمدجواد لاریجانی
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 21:23

ادعای پوچ و موهوم محمدجواد لاریجانی




نظر شما درباره این مقاله:








ملت ایران در اثر این واقعه شوم عزا دار است
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 21:17

ملت ایران در اثر این واقعه شوم عزا دار است




نظر شما درباره این مقاله:








دپوی مواد بسیار خطرناک با عنوان کالای معمولی
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 20:44

فاجعه انفجار در بندر رجایی:

دپوی مواد بسیار خطرناک با عنوان کالای معمولی


ایلنا: مدیرعامل شرکت توسعه خدمات دریایی و بندری سینا به عنوان شرکتی که انفجار مهیب روز گذشته بندر شهید رجایی در محوطه اختصاصی این شرکت رخ داده بود گفت: این سانحه درپی اظهار خلاف محموله‌های وارداتی رخ داده و محموله‌های «بسیار خطرناک» منفجر شده بندر شهیدرجایی تحت عنوان «کالای معمولی» وارد و دپو شده بود.

سعید جعفری با تشریح وقایع منجر به حادثه تلخ روز گذشته بندر شهید رجایی و انفجار مهیب رخ داده در محوطه اختصاصی شرکت بندری سینا در محدوده بندر شهید رجایی اظهار کرد: بر اساس آیین‌نامه بین‌المللی حمل و نقل کالاهای خطرناک، متولیان و عوامل حمل دریایی و خشکی، مکلفند محموله‌های خطرناک را با ذکر گروه اصلی و فرعی آن و با ارائه فرم مشخصات ایمنی و قبل از ورود کالا به گمرکات اظهار کنند تا محموله‌های ورودی به بنادر مطابق با الزامات آیین‌نامه، بسته‌بندی و برچسب‌زنی شوند.

مدیرعامل شرکت توسعه خدمات دریایی و بندری سینا اضافه کرد: بر همین اساس بنادر، محموله‌های خطرناک را به محوطه مخصوص نگهداری کالاهای خطرناک که در زون‌بندی بندر، در محدوده‌های خاص بندری طراحی و احداث شده‌اند منتقل می‌کنند.

جعفری با تاکید بر اینکه در این شرایط تمامی الزامات تخلیه، بارگیری و حمل و نگهداری از پای کشتی تا انبار و بارگیری با وسایل حمل زمینی و بالعکس منطبق با آیین‌نامه کالاهای خطرناک انجام می‌شود، گفت: بنابراین مسولیت بندر و کارگزاران بعنوان سازمان‌های تحویل‌گیرنده کالا، در واقع مطابق با اظهار قانونی متولیان حمل به گمرکات و بنادر، بسته‌بندی و برچسب‌زنی برچسب‌های کالاهای خطرناک است.

وی ادامه داد: متاسفانه ارزیابی اولیه و کارشناسی درخصوص حادثه روز گذشته بندر شهیدرجایی نشان می‌دهد که این سانحه تلخ درپی تکرار فاجعه‌آمیزِ اظهار خلاف واقع در خصوص کالاهای خطرناک و تحویل این کالاها بدون اسناد و برچسب‌های کالاهای خطرناک رخ داده است.

جعفری افزود: قدرت و موج انفجار و شعاع تخریب و سایر مشخصه‌های انفجار روز گذشته، بیانگر محموله‌های به شدت خطرناکی بوده که  براساس کنوانسیون FAL و قوانین و مقررات بندری بایستی توسط شرکت حمل کننده به صورت کتبی و رسمی به عنوان کالای خطرناک به بندر اظهار شود. این درحالی است که این محموله به عنوان محموله معمولی و غیرخطرناک اظهار و بسته‌بندی و تحویل بندر شده بود.

وی در پایان گفت: متاسفانه این اظهار خلاف، با در معرض خطر قرار دادن تمامی محدوده از کشتی تا انبار در بندر، موجبات بروز این سانحه شد و بر همین اساس شرکت توسعه خدمات دریایی و بندری سینا، پیگیری‌های قانونی را به‌عمل خواهد آورد.

* توضیح: این خبر که ابتدا در خبرگزاری کار ایران (ایلنا) منتشر شده بود، اندکی بعد از سایت این خبرگزاری حذف شد. برخی سایت‌های دیگر نیز که آن را بازنشر کرده بود، حذف کردند اما در برخی دیگر مانند سایت خبرگزاری جماران ــــ تا زمان انتشار این خبر در ایران امروز ــــ وجود داشت.



نظر شما درباره این مقاله:








انفجار بندرعباس، انفجار بندر بیروت و انفجار
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 16:30

انفجار بندرعباس، انفجار بندر بیروت و انفجار




نظر شما درباره این مقاله:








تماس تلفنی مهدی کروبی با سعید مدنی
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 13:29

تماس تلفنی مهدی کروبی با سعید مدنی




نظر شما درباره این مقاله:








هستی امیری بازداشت شد
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 13:26

هستی امیری بازداشت شد




نظر شما درباره این مقاله:








به واسطه تحریم‌ها سال‌هاست ارزان
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 13:16

به واسطه تحریم‌ها سال‌هاست ارزان




نظر شما درباره این مقاله:








پزشکیان باید خواستار تغییر رئیس صداوسیما شود
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 13:02

پزشکیان باید خواستار تغییر رئیس صداوسیما شود




نظر شما درباره این مقاله:








روایت تازه از وضعیت سرین کرتیس در ندامتگاه
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 12:56

روایت تازه از وضعیت سرین کرتیس در ندامتگاه




نظر شما درباره این مقاله:








انفجار بندرعباس و مذاکرات مسقط / گفتگو با دکتر کنگرلو ">
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 12:22

انفجار بندرعباس و مذاکرات مسقط / گفتگو با دکتر کنگرلو




نظر شما درباره این مقاله:








هانا آرنت و ابتذال شر
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 10:46

هانا آرنت و ابتذال شر


برگردان علی‌محمد طباطبایی

جورجیا ارکل گزارش تند و آتشین آرنت از محاکمه آیشمن را مورد بررسی مجدد قرار می‌دهد

بخش اول

مقدمه مترجم: مقاله‌ی حاضر به بررسی گزارش تأثیرگذار هانا آرنت از محاکمه‌ی آدولف آیشمن در اورشلیم می‌پردازد، گزارشی که ابتدا در قالب مجموعه‌ای از مقالات در نشریه‌ی نیویورکر منتشر شد و سپس در سال ۱۹۶۳ در قالب کتابی با عنوان «آیشمن در اورشلیم: گزارشی از ابتذال شر» به چاپ رسید. آرنت در این اثر جنجالی، با رویکردی نو به مسئله‌ی شر و مسئولیت اخلاقی، شخصیت آیشمن را نه به‌عنوان یک هیولای شیطان‌صفت بلکه به‌مثابه کارمندی عادی، مطیع و بی‌فکر ترسیم کرد که بدون تعمق در پیامدهای اعمالش، در ماشین بوروکراتیک رژیم نازی مشارکت داشت. او با ابداع مفهوم «ابتذال شر»، نشان داد که شر می‌تواند نه از قصد و اراده‌ای شیطانی، بلکه از ناتوانی در تفکر، بی‌مسئولیتی شخصی، و اطاعت کورکورانه از دستورها سر برآورد. جورجیا آرکل در این مقاله با بازخوانی این روایت تاریخی و نظری، ضمن مروری بر زمینه‌های اجتماعی و سیاسی محاکمه، واکنش‌های برانگیخته‌شده نسبت به دیدگاه آرنت را نیز تحلیل می‌کند. او تلاش دارد نشان دهد که چگونه آرنت، با زبانی فلسفی و در عین حال گزارش‌گرانه، گفتمانی تازه در باب منشأ شر، مسئولیت فردی، و رابطه‌ی فرد با قدرت سیاسی بنیان نهاد، گفتمانی که همچنان الهام‌بخش مباحثات فلسفی، حقوقی و اخلاقی معاصر است.

در شب یازدهم ماه مه ۱۹۶۰، سازمان اطلاعات اسرائیل موساد، آدولف آیشمن را از خیابانی در منطقه‌ای آرام در بوئنوس آیرس ربود. آیشمن، که پیش از این افسر و مدیر اس اس بود، نقش کلیدی در سازماندهی انتقال میلیون‌هایهودی در سراسر اروپا به اردوگاه‌های کار اجباری نازی‌ها داشت. جای تعجب نبود که موساد مایل به گفت‌وگوی خصوصی با او بود.

پس از دستگیری، او به اسرائیل منتقل شد و در یازدهم آوریل۱۹۶۱ محاکمه گردید. مجله نیویورکر از هانا آرنت، متفکر سیاسی یهودی-آلمانی، دعوت کرد تا این محاکمه را پوشش دهد. محاکمه در دسامبر ۱۹۶۱ با محکومیت آیشمن به دلیل “جنایت علیه مردم یهود، جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی در طول دوره حکومت نازی‌ها” به پایان رسید. گزارش آرنت، بر اساس مشاهدات او از متهم و روند محاکمه، در سال ۱۹۶۳ در کتابش با عنوان «آیشمن در اورشلیم: گزارشی در باب ابتذال شر» منتشر شد.

آرنت در گزارش خود با این پرسش معماگونه دست و پنجه نرم کرد: آیا انسان می‌تواند کارهای شریرانه ای انجام دهد آنهم بدون اینکه ذاتاً شخصی شروری باشد؟ نتیجه‌گیری او نظریه‌ای تکان‌دهنده و تحریک‌آمیز از آب درآمد که تصور متعارف از شرارت به عنوان امری استثنایی و شیطانی را به چالش می کشید. آرنت در آیشمن هیولایی روان‌پریش را تشخیص نداد، بلکه ابتذال انسانی بی روح، پیش‌پاافتاده و فاقد تخیل را مشاهده کرد که به گفته او “نه منحرف بود و نه سادیستیک... بلکه به شکلی وحشتناک و ترسناک عادی” بود (ص ۲۷۶). به گفته آرنت، آیشمن به دلیل “ناتوانی در تفکر، یعنی تفکر از دیدگاه دیگری” (ص ۴۹)، وحشت اعمال خود را درک نکرده بود. بر اساس آنچه در جلسات محاکمه دید و شنید، او نتیجه گرفت که اگرچه اعمال شریرانه می‌توانند به تراژدی‌های عظیم منجر شوند، مرتکبان این اعمال لزوماً در همه موارد افرادی ذاتاً شرور نیستند. آن‌ها ممکن است انگیزه‌هایی داشته باشند که خودشان آن‌ها را شرورانه نمی‌دانند و این انگیزه‌ها در واقع ممکن است “پیش‌پاافتاده” باشند.

آرنت همچنین به شدت از روند محاکمه (که آن را “محاکمه ای نمایشی” نامید) انتقاد کرد، دادگاهی که به اشتباه بر رنج‌های یهودیان متمرکز بود تا بر ماهیت اخلاقی اعمال متهم. به نظر او، قضات در درک آیشمن شکست خوردند و آنچه را که به گفته او “درس این دوره طولانی از شرارت انسانی به ما آموخته بود - درس ابتذال ترسناک و غیرقابل توصیف شرارت” (آیشمن، ص ۲۵۲) را مبهم کردند. این نظریه بلافاصله طوفانی از بحث‌ها و جنجال‌ها را برانگیخت. منتقدان او را به “یهودی‌ستیزی”، توجیه اعمال آیشمن و بی‌اهمیت جلوه دادن هولوکاست به عنوان رویدادی غیراستثنایی متهم کردند. اما منظور واقعی او از “ابتذال شر” چه بود؟

آرنت نظریه‌ای را برای توضیح “پدیده‌ای که در جریان محاکمه آشکارا خودنمایی می‌کرد” (ص ۲۸۲) طراحی کرده بود. او به دنبال ارائه تفسیری جهان شمول از شرارت نبود، بلکه می‌خواست بر اساس مشاهدات خود از شهادت‌های آیشمن، ماهیت خاص اعمال او را تفسیر کند. آرنت نتیجه گرفت که نحوه گفتار پرطمطراق آیشمن و تکیه مداوم او به کلیشه‌ها و عبارات تکراری، نشان‌دهنده سطحی‌نگری و “لاابالی گری” (ص ۴۹) بود. استفاده او [آیشمن] از زبان خشک و مبهم اداری (Amtssprache) به عنوان تنها زبانش، به وضوح نشان‌دهنده ناتوانی مهلک او در تفکر انتقادی نسبت به اعمال خودش بود. وابستگی او به جملات نخ نمای عرفی هنگام صحبت درباره جنایات هولناک، با پوچی آخرین کلماتش قبل از اعدام بیشتر آشکار شد. او عبارات تکراری مرسوم در مراسم تشییع جنازه آلمانی را تکرار کرد و با این جملات پایان داد: “این سرنوشت همه انسان‌هاست. زنده باد آلمان، زنده باد آرژانتین... آن‌ها را فراموش نخواهم کرد” (ص ۲۵۲).

اصطلاح “ابتذال” از نظر آرنت علاوه بر اشاره به انگیزه‌های متهم، جاه طلبی های شخصی و تمایل به خودشیرینی برای مافوق، حتی به فعالیت‌های او [آیشمن] نیز مربوط می‌شد - فعالیت‌هایی که عمدتاً ماهیتی بوروکراتیک داشتند. آیشمن مسئول سازماندهی کردن “راه حل نهایی” بود: شغل او عمدتاً شامل کارهای اداری، پشت میز نشستن، تماس تلفنی برقرار کردن، صدور دستورالعمل‌ها، تنظیم مجدد برنامه‌های قطار، حل مشکلات، تخصیص نیروی انسانی و منابع می‌شد. همانطور که آرنت اشاره کرد، هیچ نشانه‌ای از باخبربودن آگاهانه او نسبت به نتایج جنایتکارانه اعمالش در خودآگاهش وجود نداشت - آگاهی‌ای که به گفته آرنت به نوعی خفته بود، به دلیل “کمبود تخیل” (ص ۲۸۷) که مانع از درک کامل او از آنچه واقعاً انجام می‌داد می‌شد. با در نظر گرفتن این موضوع، جای تعجب نیست که در برابر هر یک از پانزده اتهام وارده به او اعلام کرد: “به معنای کیفرخواست، گناهکار نیستم” (ص ۲۱). او احساس گناه نمی‌کرد چون شخصاً هیچ یهودی‌ای را نکشته بود، و شخصاً دستور کشتن آنها را صادر نکرده بود. شاید تکان‌دهنده‌تر این که او حتی ادعا کرد نسبت به قربانیان خود احساس بدی نداشته است.

همانطور که متهم در دفاعیات نهایی خود اعلام کرد: “من به دلیل اطاعت گناهکارم، به دلیل اینکه خودم را تابع وظایف رسمی‌ام کردم.” آرنت ادعا می‌کند که آیشمن اگر وظیفه‌اش را انجام نمی‌داد و اگر از دستورات اطاعت نمی‌کرد احساس گناه می‌کرد. با این حال، در قانون، اطاعت تلویحاً به معنای حمایت است. در واقع او با اطاعت خود از سیاست کشتار جمعی حمایت کرده و آن را ممکن ساخته بود. و با این حال آیشمن ادعا می‌کرد که اطاعت او از یهودستیزی ناشی نشده بود (و شاید دلایل شخصی داشت که از یهودیان متنفر نباشد - برخی شایعات حاکی از آن است که او حتی معشوقه یهودی داشته است). او صرفاً با تمایل شدید به همکاری، به احساس تعلق به نظمی بزرگتر که بتواند اراده خود را به آن تسلیم کند، هدایت می‌شد.

همانطور که آیشمن شخصاً اعلام کرد: “من از یک زندگی فردی که در آن رهبر وجود نداشته باشد و از یک زندگی دشوار می‌ترسیدم، زندگی‌ای که در آن هیچ دستورالعملی از سوی هیچکس دریافت نمی‌کردم.” به همین دلیل آرنت او را صرفاً به عنوان یک “پیرو” به تصویر کشید - یک بوروکرات سطحی و بی‌مغز که “مانند برگی در گردباد زمان” به حزب نازی پیوسته بود. علاوه بر این، تعداد زیادی از روانپزشکان سلامت روان متهم را تأیید کرده بودند و او را “مردی با ایده‌های بسیار مثبت” (صص ۲۵-۲۶) و دارای چشم‌انداز روانی “مطلوب” توصیف کردند - بنابراین به صورت علمی از نظریه آرنت حمایت کردند. اما این دقیقاً همان چیزی بود که هانا آرنت از “ابتذال شر” منظورش بود: “تناقض آشکار بین وحشت غیرقابل بیان اعمال و مسخره بودن غیرقابل انکار مردی که آنها را مرتکب شده است” (ص ۵۴).

در حالی که عدم تفکر انتقادی را به عنوان بارزترین ویژگی آیشمن در نظر می‌گیریم، نباید از تحلیل پویایی رژیم نازی غافل شویم که به معنای “لاابالی گری” بود و به این ترتیب گونه ی جدیدی از جنایتکاران مدرن را ایجاد کرد. آرنت معتقد بود که مدرنیته – و در این مورد خاص، فرهنگ جامعه صنعتی مقرارتی و دیوانی - شرایط لازم را برای پنهان کردن شرارت هیولاگونه و سادیستی درگیر در هولوکاست فراهم کرد. موفقیت هر رژیم توتالیتر عمدتاً به توانایی آن در نابودی فرآیند تفکر اتباعش متکی است، تبدیل انسان‌ها به گیرنده‌های خودکار و “پیش‌پاافتاده” دستورات. از این رو این نوع جدید از بزهکاری، دقیقاً و به طرز شوکه‌کننده‌ای، همان نوکر دولت (bureaucrat) معمولی و مطیع قانون بود.

این برداشت از بزه در عین حال مورد توافق متفکر لهستانی زیگمونت باومن (Zygmunt Bauman) نیز بود. در کتاب “مدرنیته و هولوکاست” (۱۹۸۹)، باومن می‌گوید فرهنگ و فناوری بوروکراتیک مدرن پیش‌شرط‌ هایی را فراهم می‌کنند که افراد عادی بتوانند آنچه را که “فعالیت‌های عادی” می‌دانند در شرایط و روش‌های به شدت غیرعادی انجام دهند. او نوشت: “اکثر بوروکرات‌ها یادداشت می‌نوشتند، تلفن می‌زدند و در جلسات شرکت می‌کردند. آنها می‌توانستند با نشستن پشت میزشان یک قوم کامل را نابود کنند” (ص ۲۴).

پس چگونه مدرنیته، مردم عادی را، اگرچه می توان گفت مردم عادی تا حدی بوروکراتیک را به مرتکبان شرور نسل‌کشی تبدیل کرد؟ باومن سه شرط ویژه را شناسایی می‌کند که هدفشان حفظ کل سیستم کشتار در چهارچوبی کاملاً دقیق و منظم (businesslike) و از این رو با هدفی کاملاً مشخص برای فرسودن و تحلیل بردن عمدی موانع اخلاقی در انسان ها بود: مرجعیت، عادی‌سازی و انسانیت زدایی کردن [تاکید از مترجم است]. اصل اول با تحمیل حس اخلاقی اطاعت و فرمانبرداری بر اتباع خود عمل می‌کند. اصل دوم فرآیند تفکر را با تبدیل اعمال خشونت‌آمیز به اعمال مکانیکی، خودکار و تابع قانون از بین می‌برد. و “انسانیت زدایی کردن” یهودیان - به عبارت دیگر، اشاره به آنها و دیدن آنها به عنوان موجودات غیرانسانی - به دستگاه اداری اجازه داد معضل اخلاقی ارتکاب جنایت علیه بشریت را حل کند. مفهوم انسانیت زدایی کردن در واقع بخش بزرگی از استدلال گسترده‌تر آرنت در مورد توتالیتاریسم را تشکیل می‌دهد. به گفته او، “ماهیت حکومت توتالیتر، و شاید طبیعت هر بوروکراسی، این است که از مردان، کارمندان و صرفاً چرخ‌دنده‌های ماشین اداری بسازد، و بنابراین آنها را غیرانسانی کند” (ریشه‌های توتالیتاریسم،۱۹۵۱).

همانطور که تاریخ‌دان دانا ویلا (Dana Villa) اشاره می‌کند، علیرغم نقاط اشتراک مهم بین باومن و آرنت، این دو متفکر رویکردی کاملاً متفاوت نسبت به سیاست های تمامیت خواهانه اتخاذ می‌کنند. در حالی که برای باومن موفقیت ایدئولوژی تمامیت خواهانه (یا توتالیتر) عمدتاً به جایگزینی “مسئولیت فنی” به جای مسئولیت اخلاقی وابسته است، آرنت برعکس معتقد است که اگرچه رژیم‌های توتالیتر قدرت تفکر را نابود می‌کنند، اما این به معنای نابودی انتخاب و مسئولیت اخلاقی آگاهانه نیست (نگاه کنید به راهنمای جامع کمبریج برای هانا آرنت، سال2000، صفحات 15-18).

از این منظر، آرنت معتقد بود اگرچه آیشمن فاقد عقلانیت تأمل آمیز (reflective rationality) برای تشخیص درست از نادرست در کار خود بود، اما کاملاً تهی شده از وجدان هم نبود. اطاعت او از سیستم و تسلیم در برابر دستورات، نتیجه اراده آگاهانه او برای پیروی از ایدئولوژی “اصل اطاعت از رهبری” (Führerprinzip)  بود. بنابراین، از آنجا که گناه در سایه‌های مسئولیت اخلاقی نهفته است، آرنت آیشمن را بدون تردید گناهکار در ارتکاب جنایت علیه بشریت می‌دانست، چرا که او به وضوح دارای وجدان بود.

آرنت معتقد بود که اعمال شرورانه آیشمن فاقد نیت شریرانه است و آنهم صرفاً به این دلیل که او از تفکر بازمانده بود: “این صرفاً لاابالی گری بود... که او را مستعد تبدیل شدن به یکی از بزرگترین جنایتکاران آن دوره کرد.” در اینجا همان بحث جنجال برانگیزی نهفته است که به سوء برداشت از مفهوم « ابتذال شر» در اندیشه هانا آرنت انجامید. منتقدان او به اشتباه تصور کردند که این مفهوم وسیله ای برای توجیه یا تبرئه آیشمن است – در حالی که، همان طور که ریچارد برنشتاین به درستی در کتاب « شر رادیکال» (ص 227، 2002) اشاره می کندهدف واقعی آن جلب توجه به درکی متفاوت از شر بود، شری که ریشه در ناتوانی از گفت و گوی انتقادی و تأملی با وجدان خویش دارد. 

ابتذال نقد (The Banality of Criticism)

......

ادامه دارد ...

——————————
* کلیه تصاویر این مقاله به استثنای تصویر روی نشریه «اکنون فلسفه» توسط هوش مصنوعی و با همکاری مترجم تهیه شده است.

Hannah Arendt & the Banality of Evil
Georgia Arkell reconsiders Arendt’s explosive report on the trial of Eichmann.


نظر خوانندگان:


■ باز تشکر از آقای طباطبایی باب گشودن مطلب توتالیتر. دیدن این فیلم هم در ارتباط با این مقاله جالب است.
Le Liseur / The Reader / Der Vorleser
البته فیلم سینمایی‌ای هم دقیقا در رابطه با موضوع مقاله به نام هانا آرنت ” Hannah Arendt ” در اینترنت هست.
با احترام سالاری


■ ممنون آقای طباطبایی گرامی از ترجمه این مقاله. حتما استحضار دارید که عنوان کتاب هانا آرنت The banality of evil هست، به معنای «پیش‌پا افتادگی شر» یا «عادی شدن شر». هرچند عنوان «ابتذال شر» و بکار بردن آن در ایران عادی شده یا جاافتاده است، اما در حقیقت پیش‌پا افتادگی شر معنا را بهتر می‌رساند. کلمه ابتذال گویی از اهمیت شر می‌کاهد، اما پیش‌پاافتادگی از عادی شدن شر می‌گوید با همه بدی آن. عادی شدنی که محصول مدرنیته هست، مدرنیته به معنای «عصر ظلمت» و ویژگی‌های آن که آرنت توصیف می‌کند.
حمید فرخنده


■ با تشکر بسیار از دوستان نادیده گرامی آقای سالاری و جناب حمید فرخنده. در باره معادل صحیح برای banality حق با شماست و پیش پا افتادگی صحیح تر است اما همان گونه که اشاره کرده‌اید در ایران واژه ابتذال جا افتاده است. بنده به عنوان یک مترجم غیرحرفه‌ای به ناچار همان معادل ابتذال را انتخاب کردم.
با تشکر از شما. علی‌محمد طباطبایی


■ با تشکر از ترجمه خوب آقای طباطبایی. دو سوال در این زمینه را به اجمال مطرح می‌کنم که شاید تامل در آنها روشنگر زوایای مهمی از این موضوع تاریخی باشد:
۱- چرا در آن زمان (سالهای ۶۰) تحلیل خانم آرنت که با یک مقاله در ستون نیویورکر آغاز شد با چنان واکنش متضادی از جانب جریان غالب فکری در جامعه یهودیان روبرو شد تا آنجا که به تدریج موجب نوعی بایکوت ناگفته از جانب آنها گردید؟ تنها بدلیل توصیف موجودیت آیشمن به “ابتذال شر” یا به قول آقای فرخنده “پیش‌پا افتادگی شر”؟ آنهم از جانب هانا که خود یک صهیونیست پیشرفته بود و از پیشگامان ایده “خود باوری یهودیان” در مقابل تسلیم به قضا و قدر و رحمت الهی؟ اهمیت داستان گفته شده و مهر و موم هولوکاست تا آن اندازه بود که کوچکترین شک و شبهه‌ای در هیچ زمینه قابل قبول نبود، بویژه این نگاه کاوشگر هانا که یافتن ریشه‌های واقعی هولوکاست را مستلزم مطالعات بی‌طرفانه و عمیق‌تر اجتماعی تاریخی می‌دید.
۲- تقابل فکری که هانا آغاز کرد سال‌ها موضوعی در گفتارهای روشنفکری و آکادمیک بود. پس چرا به ناگاه در ۵-۶ سال اخیر این بحث به سطح آمده و موضوعی عمومی‌تر شده؟ بی‌تردید علت در رشد و پاگیری همان عوامل ضدمدنی و نژادپرستانه است که در سال‌های جنگ دوم جریان داشت، پس عمومی شدن این موضوع نیز بسیار بجا و مفید است تا بتوان به کمک عقل جمعی به جواب‌های دقیق‌تری دست یافت.
با احترام. پیروز


■ با تشکر مجدد از آقای طباطبایی، گرامی، من فقط اشاره‌ای به همان عنوان ترجمه شده اولیه داشتم. در مورد « ابتذال» در همین مقاله‌ای که شما ترجمه کرده‌اید در توصیف آیشمن از سوی آرنت، نویسنده مقاله می‌گوید: «نتیجه‌گیری او نظریه‌ای تکان‌دهنده و تحریک‌آمیز از آب درآمد که تصور متعارف از شرارت به عنوان امری استثنایی و شیطانی را به چالش می‌کشید. آرنت در آیشمن هیولایی روان‌پریش را تشخیص نداد، بلکه ابتذال انسانی بی‌روح، پیش‌پاافتاده و فاقد تخیل را مشاهده کرد که به گفته او “نه منحرف بود و نه سادیستیک... بلکه به شکلی وحشتناک و ترسناک عادی” بود (ص ۲۷۶). می‌بینیم که آرنت از ابتذال انسانی می‌گوید نه از ابتذال شر. از انسانی به شکلی ترسناک عادی‌که دست به شر عظیم و غیرعادی(سازماندهی فرستادن میلیون‌ها یهودی به اردوگاه‌های مرگ) می‌زند.
با احترام/ حمید فرخنده




نظر شما درباره این مقاله:








علت انفجار در بندر رجایی: محموله سوخت موشک
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 10:18

علت انفجار در بندر رجایی: محموله سوخت موشک


جان گامبریل / خبرگزاری آسوشیتدپرس / ۲۷ آوریل ۲۰۲۵

انفجار و آتش‌سوزی عظیمی روز شنبه در بندری در جنوب ایران، که گفته می‌شود با محموله‌ای از یک ماده شیمیایی مورد استفاده در سوخت موشک مرتبط بوده، ۲۵ نفر را کشت و حدود ۸۰۰ نفر دیگر را زخمی کرد.

هلیکوپترها و هواپیماها تا صبح یکشنبه از هوا آب بر روی آتش سرکش در بندر شهید رجایی ریختند. این انفجار درست زمانی رخ داد که ایران و ایالات متحده روز شنبه در عمان برای سومین دور مذاکرات درباره برنامه هسته‌ای رو به پیشرفت تهران دیدار کردند.

هیچ‌کس در ایران به صراحت نگفت که این انفجار ناشی از حمله بوده است. با این حال، حتی عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران که مذاکرات را رهبری می‌کرد، روز چهارشنبه اذعان کرد که «سرویس‌های امنیتی ما به دلیل موارد گذشته تلاش برای خرابکاری و عملیات ترور که برای تحریک پاسخ مشروع طراحی شده بودند، در حالت آماده‌باش هستند.»

رسانه‌های دولتی آمار تلفات را اعلام کردند و گفتند که مقامات تنها هویت ۱۰ نفر از کشته‌شدگان، از جمله دو زن، را شناسایی کرده‌اند.

در همین حال، تلویزیون دولتی گزارش داد که آتش تحت کنترل است و تا اواخر یکشنبه کاملاً خاموش خواهد شد. همچنین اعلام کرد که فعالیت‌ها در بندر از سر گرفته شده و تصاویری از تخلیه کانتینرهای یک کشتی تجاری نشان داد.

جزئیات کمی درباره آنچه که باعث آتش‌سوزی در نزدیکی بندرعباس شد و گزارش شده که کانتینرهای دیگر را نیز منفجر کرد، وجود دارد.

شرکت امنیتی خصوصی امبری (Ambrey) می‌گوید این بندر در ماه مارس محموله شیمیایی سوخت موشکی دریافت کرده بود. این بخشی از محموله آمونیوم پرکلرات از چین توسط دو کشتی به ایران بود که ابتدا در ژانویه توسط فایننشال تایمز گزارش شد. این ماده شیمیایی برای ساخت سوخت جامد موشک‌ها قرار بود برای پر کردن ذخایر موشکی ایران استفاده شود که در حملات مستقیم به اسرائیل در جریان جنگ با حماس در نوار غزه کاهش یافته بود.

امبری گفت: «آتش‌سوزی ظاهراً نتیجه جابجایی نادرست محموله سوخت جامد برای استفاده در موشک‌های بالستیک ایران بوده است.»

داده‌های ردیابی کشتی‌ها که توسط آسوشیتدپرس تحلیل شد، یکی از کشتی‌هایی که گمان می‌رود این ماده شیمیایی را حمل می‌کرده، در ماه مارس در نزدیکی بندر قرار داشت، همان‌طور که امبری اعلام کرد. ایران دریافت این محموله را تأیید نکرده است. نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد به درخواست اظهارنظر در روز شنبه پاسخ نداد.

مشخص نیست چرا ایران این مواد شیمیایی را از بندر منتقل نکرده، به‌ویژه پس از انفجار بندر بیروت در سال ۲۰۲۰. آن انفجار، که ناشی از اشتعال صدها تن نیترات آمونیوم بسیار انفجاری بود، بیش از ۲۰۰ نفر را کشت و بیش از ۶۰۰۰ نفر را زخمی کرد. با این حال، اسرائیل سایت‌های موشکی ایران را که تهران در آن‌ها از مخلوط‌کن‌های صنعتی برای تولید سوخت جامد استفاده می‌کند، هدف قرار داده بود.

تصاویر شبکه‌های اجتماعی از انفجار روز شنبه در بندر شهید رجایی دود مایل به قرمزی را نشان می‌داد که پیش از انفجار از آتش بلند شده بود. این نشان‌دهنده دخالت یک ترکیب شیمیایی در انفجار است، مشابه انفجار بیروت.

«عقب بروید، عقب بروید! به کامیون گاز بگویید برود!» مردی در یکی از ویدئوها درست پیش از انفجار فریاد زد. «بهش بگو بره، قراره منفجر بشه! خدایا، این داره منفجر می‌شه! همه تخلیه کنید! عقب بروید! عقب بروید!»

خبرگزاری دولتی ایرنا شنبه شب گزارش داد که اداره گمرک ایران «انبار کالاهای خطرناک و مواد شیمیایی ذخیره‌شده در منطقه بندر» را عامل انفجار دانست، بدون توضیح بیشتر.

تصویر هوایی منتشرشده توسط رسانه‌های ایرانی پس از انفجار نشان داد که آتش‌سوزی در چندین نقطه از بندر شعله‌ور است و مقامات بعداً درباره آلودگی هوا ناشی از مواد شیمیایی مانند آمونیاک، دی‌اکسید گوگرد و دی‌اکسید نیتروژن هشدار دادند. مدارس و ادارات در بندرعباس روز یکشنبه تعطیل خواهند بود.

بندر رجایی؛ مقصد اصلی بارهای ایران

بندر شهید رجایی قبلاً نیز هدف قرار گرفته بود. حمله سایبری در سال ۲۰۲۰ که به اسرائیل نسبت داده شد، این بندر را هدف قرار داد. این حمله پس از آن رخ داد که اسرائیل اعلام کرد حمله سایبری به زیرساخت‌های آب خود را که به ایران نسبت داد، خنثی کرده است. مقامات اسرائیلی به درخواست‌های اظهارنظر درباره انفجار روز شنبه پاسخ ندادند.

ویدئوهای شبکه‌های اجتماعی دود سیاه غلیظی را پس از انفجار نشان می‌دادند. ویدئوهای دیگر شیشه‌های شکسته ساختمان‌هایی در چند کیلومتری کانون انفجار را نشان می‌داد. تصاویر رسانه‌های دولتی نشان‌دهنده هجوم زخمی‌ها به حداقل یک بیمارستان بود، در حالی که آمبولانس‌ها می‌رسیدند و امدادگران یک نفر را روی برانکارد منتقل می‌کردند.

حسن‌زاده، مقام مدیریت بحران استانی، پیش‌تر به تلویزیون دولتی گفت که انفجار از کانتینرهای بندر شهید رجایی در شهر ناشی شده است، بدون توضیح بیشتر. تلویزیون دولتی همچنین گزارش داد که انفجار باعث ریزش یک ساختمان شده است، اگرچه جزئیات بیشتری ارائه نشد.

وزارت کشور اعلام کرد که تحقیقاتی درباره انفجار آغاز کرده است. مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، نیز به بازماندگان این انفجار تسلیت گفت.

بندر شهید رجایی در استان هرمزگان حدود ۱۰۵۰ کیلومتر (۶۵۰ مایل) جنوب شرقی پایتخت ایران، تهران، در تنگه هرمز قرار دارد، دهانه باریک خلیج فارس که ۲۰ درصد از کل نفت معامله‌شده جهان از آن عبور می‌کند.



نظر شما درباره این مقاله:








فقر سایه در شهری که داغی تابستانش نفس‌گیر است
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 9:39

فقر سایه در شهری که داغی تابستانش نفس‌گیر است


مرضیه لرکی، علی کیافر

(مرضیه لرکی، کنشگر شهری، پژوهشگر توسعه پایدار، ساکن اهواز ـــــ علی کیافر، شهرساز، پژوهشگر، استاد دانشگاه، ساکن کالیفرنیا)

موهایش شانه نکرده و آشفته است و پیراهنی کهنه و خاکی رنگ بر تن دارد. آشکار است هم او و هم پیراهن او چندین تابستان و زمستان را از سر گذرانده‌اند – هر یک در بازه زمانی خود. چشمانش خیره به پنجره‌ی مشرف به خیابان است و درختی را سخت در آغوش کشیده است. وقتی از او پرسیده شود چرا درخت را بغل کرده‌ای؟ با ادبیات دست و پاشکسته خیلی سخت منظورش را می‌رساند: “درخت مهربونه… منو یاد مادرم میندازه، درخت مادرمه.”

با لباس‌های نخ‌نما و داغی آفتاب دیده هر روز بعد از ظهر در نوار سبز وسط خیابان زند، نرسیده به پل کابلی، ساعت‌ها درخت را در آغوش می‌کشد. نگاهش که می‌کنی حس می‌کنی در پس آن چشمان خیره، دانایی عمیقی نهفته است.

مرد نه دست نیازی دراز می‌کند، نه طالب نان و نگاه روندگان و تک و توکی که می‌ایستند و او را نگاه می‌کنند – اکثرا هم با تعجب و پرسشی در ذهن یا حتی بر لب. فقط هر روز می‌آید، درخت را بغل می‌کند، چند ساعتی می‌ماند و می‌رود. یک درهم‌آمیختگی مداوم و ساده میان او و درخت که خالق تصویری تکان‌دهنده بر تن شهر داغ بی‌درخت اهواز است. شهری که سال‌هاست از درخت بریده، از سایه تهی شده و یادش رفته تابستانِ خوزستان در نبود سایه چه بیداد می‌کند و چگونه اهالی را در هجوم داغیِ تموزِ بی‌سایه سار رها کرده تا نفس از جان‌ها سخت برآید.

در نشست‌های شهرخوانی و شب خوزستان، بارها از فقرِ درخت در اهواز گفته شده است. اما ناجی، آن مردِ درختی، کنشی تازه است. کسانی گفته‌اند نامش به‌راستی ناجی است و چه اسم با مسمایی. شاید او ناجی سایه‌های شهر باشد. او حرف نمی‌زند، حرکت و اتفاق را بی‌حرف نشان می‌داد. نمایش بی‌صدای حقی که لابلای آجرها و آهن‌ها گم شده است: حقِ مردمان به شهر و شهر به مردمان.

جامعه‌شناس فرانسوی، آنری لُفِور، در نظریه‌ی “حق شهر”(۱) می‌گوید “شهر فضایی‌ست که انسان باید در شکل دادن به آن نقش داشته باشد. شهر، خانه‌ی جمعی‌ ماست و ما حق داریم آن را زیبا و سبز بخواهیم.” درخت، نفس‌گاه زمین است و ناجی ما در گرمای طاقت‌فرسای اهواز. درخت، سایه است برای مادران منتظر اتوبوس، کودکان در راه مدرسه، کارگران زیر آفتاب. مردِ درختی، یک نشانه است؛ پیام‌آور حقِ فراموش‌شده‌ای‌ست که سال‌هاست در بی‌درختی و بی سایه ساری خاک خورده و نادیده گرفته شده است.

شهری که ناجی درخت آن را مادر خود می‌داند، شهری که فرزندانش، درخت را مادر می‌دانند، نباید از فقر درخت بمیرد. ناجی باید خوب و درست نگریسته شود؛ نشانی از شور زندگی، تبلور عشق به بودن و بهره بردن از گوشه گوشه آنچه شهر دارد و باید داشته باشد. باید این بیان نهایت هنر اعتراضی، خواسته یا نخواسته‌ی ناجی، به رسمیت شناخته شوند. نه تنها او، که درخت، که سایه، و حقی که سال‌هاست نادیده گرفته‌ شده اند. نه تنها آنان که تصمیم‌سازان شهری‌اند، یا از قِبَلِ شهر نان می‌خورند، که شهروندان باید در تولید، بازتعریف، توسعه و رشد فضاهای شهری نقش داشته باشند؛ فضاهای مورد نیاز و استفاده مردم هر دو کاری که سال‌هاست ناجی بی‌هیچ ادعایی بی‌هیچ صدایی و هیچ همراهی با یک کنش همدلانه انجام داده است.

حق به شهر یعنی حق حضور، حق مشارکت، و حقِ شکل‌دادن به فضاهای عمومی، به‌ویژه برای گروه‌هایی که سال‌ها در حاشیه مانده‌اند. در شهری مانند اهواز، که توسعه‌ی آن به نفع خودروها و سرمایه پیش رفته، نه برای انسان‌ها، این حق یعنی مطالبه‌ی هوای سالم، درخت، سایه، زیبایی و حضور مردمان.

در هر شهر و دیاری نیز؛ چه در اقلیم گرم و خشک، چه در کوهپایه‌های سرد خاک آلود و چه در هر گوشه‌ای از این سرزمین درد آلود.

مردِ درختی، ناجی، بدون آن‌که بداند، تبدیل به کنشگری شهری شده؛ شهروندی که با آغوشش، در برابر فراموشی فضاهای زنده ایستاده و با دست خالی، با تنِ خویش، از درخت محافظت می‌کند. از شهر نگهداری میکند.

اهواز شهری است که در آن مردی به نام ناجی هر روز درخت را که همچون مادر خود می‌داند، آگاهانه در آغوش می‌کشد و می‌بوسد - دنیای هوشمندانه زیبایی در مقابل آنکه درخت خانه‌ی احمد محمود(۲) را قطع کرد و آن که درخت کنار خیابان نظامی را قطع کرد و آن که از غم نان تیشه بر تن درختان شهر کشید و به صناری حراج‌شان زد. نباید اجازه داد مردِ درختی، تنها ناجی شهر باشد و دست تنها در آغوش کشیدن درخت‌ها را ادامه دهد. باید او را بها داد که ناجی حافظه‌ی شهری شده است، حافظه‌ای که درخت را از یاد برده است.

——————————————-
پانویس‌ها:
۱. سیاست فضایی، زندگی روزمره، و حق به شهر، ترجمه نریمان جهانزاد، تهران: همشهری ۱۳۹۹
۲. داستان‌نویس بس شناخته شده خوزستانی که “زمین سوخته” او در کنار “داستان یک شهر” و “مدار صفر درجه” و “درخت انجیر معابد” از شاخص‌ترین داستان های بلند نیم سده گذشته ایران‌اند.



نظر شما درباره این مقاله:








سوخت جامد موشک، دلیل انفجار بندر رجایی
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 8:12

سوخت جامد موشک، دلیل انفجار بندر رجایی


لیلی نیکونظر، آرون بوکسرمن و فرناز فصیحی / نیویورک تایمز / ۲۶ آوریل ۲۰۲۵

انفجار عظیمی در روز شنبه در بندری در جنوب ایران دست‌کم ۲۵ نفر را کشت و بیش از ۸۰۰ نفر را زخمی کرد، به گزارش رسانه‌های دولتی، و آتش‌سوزی بزرگی را در مهم‌ترین مرکز واردات کشور به راه انداخت.

فردی مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران گفت که ماده منفجرشده سدیم پرکلرات، یکی از اجزای اصلی سوخت جامد موشک‌ها، بوده است. این فرد به دلیل حساسیت موضوع امنیتی به شرط ناشناس ماندن سخن گفت.

خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی به نقل از یک مقام اعلام کرد که انفجار احتمالاً توسط کانتینرهای حاوی مواد شیمیایی ایجاد شده است، اما نوع مواد شیمیایی مشخص نشد. علت انفجار این مواد نامشخص است، اما مقامات ایرانی احتمال خرابکاری یا حمله عمدی را مطرح نکردند.

شرکت امنیتی امبری به آسوشیتدپرس گفت که نشانه‌هایی وجود دارد که انفجار ناشی از ذخیره‌سازی نادرست سدیم پرکلرات در بندر بوده است. فایننشال تایمز در ژانویه گزارش داد که چین این ماده شیمیایی را به ایران ارسال کرده بود، در حالی که ذخایر سوخت موشکی ایران سال گذشته پس از حملات موشکی ایران و گروه نیابتی‌اش، حزب‌الله، به اسرائیل کاهش یافته بود.

بر اساس تصاویر منتشرشده توسط یک شبکه ایرانی و ویدئوهای تأییدشده توسط نیویورک تایمز در شبکه‌های اجتماعی، انفجار و آتش‌سوزی ابرهای عظیمی از دود سیاه را به آسمان فرستاد. پخش رسانه‌های دولتی نشان داد که آتش‌سوزی تا شنبه شب، چند ساعت پس از انفجار اولیه، همچنان در مجموعه بندری گسترده ادامه داشت.

این بندر بزرگ‌ترین بندر ایران است و سال گذشته ۸۵ درصد از ترافیک کانتینری کشور و بخش بزرگی از نفت آن را مدیریت کرد، طبق اعلام سازمان بنادر و دریانوردی.

عبدالله باباخانی، سرمایه‌گذار در انرژی تجدیدپذیر و تحلیلگر اقتصادی، در پستی در شبکه ایکس نوشت: «حتی توقف دو هفته‌ای عملیات این بندر استراتژیک، به دلیل تخریب فیزیکی و عملیاتی، می‌تواند به شدت به اقتصاد کشور آسیب برساند.»

وزارت بهداشت ایران، با استناد به آلاینده‌های سمی موجود در هوا، وضعیت اضطراری در استان هرمزگان اعلام کرد و از مردم خواست در خانه بمانند، پنجره‌ها را بسته نگه دارند و از ماسک استفاده کنند.

مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، اعلام کرد که وزیر کشور برای نظارت بر تحقیقات درباره انفجار به منطقه اعزام شده است. او «اندوه و همدردی عمیق» خود را برای تلفات مرگبار این انفجار ابراز کرد.

بندرعباس به طور استراتژیک در تنگه هرمز، جایی که خلیج فارس به خلیج عمان متصل می‌شود، قرار دارد — مسیری شلوغ برای حمل‌ونقل نفت و گاز طبیعی جهان.

در سال ۲۰۲۰، اسرائیل حمله سایبری را علیه بندر شهید رجایی انجام داد که عملیات آن را مختل کرد، به عنوان بخشی از جنگ مخفیانه طولانی‌مدت خود با ایران. مقامات اسرائیلی بلافاصله به درخواست اظهارنظر درباره انفجار روز شنبه پاسخ ندادند.

اما در تلاشی ظاهری برای رد شایعات دخالت اسرائیل، دفتر دادستان کل ایران بیانیه‌ای صادر کرد که «فعالان آنلاین» را که شایعاتی منتشر می‌کنند و «امنیت روانی جامعه» را تضعیف می‌کنند، محکوم کرد.

این انفجار تقریباً همزمان با آغاز دیدار مقامات آمریکایی و ایرانی در عمان در روز شنبه برای سومین دور مذاکرات درباره برنامه هسته‌ای ایران رخ داد.

هفته گذشته، نیویورک تایمز گزارش داد که اسرائیل قصد داشت ماه آینده به سایت‌های هسته‌ای ایران حمله کند، اما این اقدام توسط آقای ترامپ، که خواستار مذاکره برای توافقی با تهران بود، متوقف شد. با این حال، آقای ترامپ همچنین متعهد شده است که از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای جلوگیری کند، از جمله با اقدام نظامی در صورت لزوم.


(آمار تلفات انفجار در بندر رجایی توسط ایران امروز به روز شده است)



نظر شما درباره این مقاله:








اختلافات عمده ایران و آمریکا در دور سوم مذاکرات
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 8:00

اختلافات عمده ایران و آمریکا در دور سوم مذاکرات


مذاکرات روز شنبه ایران و آمریکا با اختلافات عمده بر سر امکان غنی‌سازی اورانیوم در ایران و گنجاندن برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات به پایان رسید. عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران این مذاکرات را «خیلی جدی‌تر از گذشته» دانست.

به گزارش وال‌استریت ژورنال، سومین دور مذاکرات هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و آمریکا روز شنبه ۲۶ آوریل پس از بیش از چهار ساعت گفتگو در حالی به پایان رسید که دو مساله کلیدی غنی سازی اورانیوم در ایران و گنجاندن برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران در این مذاکرات محل اختلاف دو طرف بود. با این حال دو طرف متعهد به برگزاری نشست‌های آتی شدند.

رویترز روز جمعه در گزارشی به نقل از یک مقام جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده بود که برنامه موشکی تهران در مقایسه با غنی‌سازی اورانیوم مشکل بزرگتری در مسیر توافق با آمریکا است.

عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران که هدایت تیم مذاکره‌کننده ایرانی را بر عهده دارد، روز شنبه پس از پایان مذاکرات گفت: «مذاکرات خیلی جدیٔ‌تر از گذشته بود و ما به تدریج وارد بحث‌های جزئی‌تر، فنی‌تر و تکنیکی‌تر شدیم.»

او همچنین درباره امکان تغییر دستور کار مذاکرات و اضافه شدن بحث‌های دیگر به آن گفت: «به هیچ‌وجه، با صراحت می‌گویم که موضوع ما فقط هسته‌ای است و هیچ موضوع دیگری را مورد مذاکره قرار نمی‌دهیم. البته وقتی می‌گوییم هسته‌ای یعنی اعتمادسازی در برنامه هسته‌ای ایران در مقابل رفع تحریم‌ها، پس هسته‌ای و تحریم‌ها در کنار یکدیگر است.»

آقای عراقچی با تاکید بر این که مذاکرات به صورت غیرمستقیم برگزار شد، گفت: «ما چندین‌بار به صورت مکتوب نظراتمان را ردوبدل کردیم.»

با این حال، وال‌استریت ژورنال گزارش داد که این مذاکرات، چون دو دور نخست هم به صورت غیرمستقیم و هم از طریق دیدار مستقیم مذاکره‌کنندگان ارشد برگزار شد.

عباس عراقچی همچنین با تاکید بر این که «هم در موضوعات کلان و هم در جزئیات» بین دو هیات مذاکره‌کننده اختلاف نظر وجود دارد، گفت: «تا جلسه بعدی قرار است که بررسی‌هایی در پایتخت‌ها صورت بگیرد که ببینیم چگونه می‌شود این اختلاف‌ها را کم کرد. ولی کاملا مشهود بود که دو طرف با جدیت وارد مذاکره شدند و این فضایی را ایجاد می‌کند که ما امیدوار باشیم پیشرفت ممکن است. البته این امیدواری ما همچنان به شدت محتاطانه است و مسائلی وجود دارد که باید تفاهمات کلی درمورد آن‌ها به دست بیاید و بعد درباره جزئیات آن‌ها مذاکره شود.»

آقای عراقچی همچنین گفت که دور بعدی مذاکرات احتمالا شنبه آینده و در همین سطح فعلی برگزار می‌شود، اما درباره محل مذاکرات اظهار نظری نکرد. با این حال، یک مقام ارشد دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا مذاکرات را «مثبت و سازنده» توصیف کرد و گفت که دو طرف به زودی در اروپا دیدار می‌کنند.

جمهوری اسلامی ایران همواره تاکید کرده است که برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز را دنبال می‌کند و مدتهاست که با تکیه بر منابع خارجی برای تامین سوخت مخالفت کرده و بر حق خود برای غنی‌سازی اورانیوم تاکید دارد.

مارکو روبیو روز چهارشنبه در گفتگوی پادکستی گفته بود که جمهوری اسلامی ایران تنها می‌تواند مواد غنی‌شده را وارد کند.

آقای روبیو گفته بود: «اگر ایران خواستار برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز است، می‌تواند مثل بسیاری دیگر از کشورها چنین برنامه‌ای داشته باشد، به این معنا که می‌تواند مواد غنی‌شده را وارد کند.»

دونالد ترامپ برای دستیابی به توافق ضرب‌الاجلی دوماهه تعیین کرده و بارها تهدید کرده که در صورت امتناع ایران از توافق، به گزینه نظامی متوسل خواهد شد.

آقای ترامپ همچنین روز جمعه در هنگام عزیمت به رم برای شرکت در مراسم تدفین پاپ فرانسیس گفت: «اوضاع با ایران بسیار خوب پیش می‌رود. ما گفتگوهای زیادی با آن‌ها داشتیم و فکر می‌کنم که به توافق خواهیم رسید.»

با این حال عباس عراقچی روز شنبه گفت: «دو طرف اراده خود را برای پیشرفت نشان داده‌اند، اما بعضی وقت‌ها اراده تنها کافی نیست و ممکن است اختلافات آن‌قدر جدی باشد که نتوان به سرانجام رسید. اراده به تنهایی ضامن موفقیت نیست. موفقیت وقتی حاصل می‌شود که خواسته‌های هر دو طرف تامین شده باشد و هر کدام به سطحی از رضایت رسیده باشند. این موضوع زمان‌بر و دشوار است.»

آقای عراقچی افزود: «بعضی از اختلافات ما خیلی جدی است و برخی کمتر، برخی پیچیدگی‌ خاص خود را دارند، ظرایف بسیار زیادی دارند. ما البته امیدواریم که به سرعت بتوانیم جلو برویم.»

وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران همچنین گفت: «من فکر می‌کنم تا اینجا حرکت ما خوب بوده است. از روند شکل‌گیری و سرعت مذاکرات راضی هستم.»

در این دور از مذاکرات برای نخستین بار تیم‌های فنی دو طرف به بررسی جزئیات چگونگی محدودسازی فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و امکان رفع برخی تحریم‌ها پرداختند.

به گزارش وال‌استریت ژورنال، تیم فنی آمریکا به رهبری مایکل آنتون، رئیس دفتر برنامه‌ریزی سیاسی وزارت خارجه آمریکا هدایت می‌شد. مجید تخت‌روانچی، معاون سیاسی و کاظم غریب‌آبادی، معاون بین‌المللی و حقوقی وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران هم هدایت تیم فنی ایران را بر عهده داشتند.

آقای عراقچی همچنین گفت که ممکن است در دور بعدی مذاکرات کارشناس‌هایی از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی حضور داشته باشند.

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار است در روزهای آینده هیاتی را برای گفتگو درباره از سرگیری نظارت بر تاسیسات هسته‌ای به ایران اعزام کند.

یورونیوز فارسی



نظر شما درباره این مقاله:








جان دانش‌آموزان اولویت چندم آموزش و پرورش است؟
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 7:23

جان دانش‌آموزان اولویت چندم آموزش و پرورش است؟


فاطمه کریم‌خان / اعتماد

اشک‌هایی که دیده نشد

دوشنبه اندکی بعد از ساعت سه بعد از ظهر دختر نوجوانی خودش را از تراس مدرسه به پایین پرت می‌کند. این افتتاحیه یک داستان جنایی نیست. روز دوشنبه اول اردیبهشت‌ماه، اندکی بعد از ساعت سه بعد از ظهر دختر نوجوانی در یکی از دبیرستان‌های پرند به قصد خودکشی از تراسی که تخمین زده می‌شود حدود هفت متر ارتفاع داشته باشد به پایین پریده است و صورتش با آسفالت کف حیاط مدرسه یکی شده است. این حادثه در حالی رخ داده است که اغلب سی و پنج دانش‌آموز کلاس هشت- چهار مدرسه در حیاط نگران و آشفته به تراس خیره بودند و خطاب به همکلاسی‌شان فریاد می‌زنند « تو رو خدا نپر».

یک روز قبل، روز شنبه سی و یکم اردیبهشت، اوضاع مدرسه « ه» در شهر پرند عادی نبوده است. اقلا نه برای دانش‌آموزان کلاس هشت چهار مدرسه که یک دانش‌آموز تازه به جمعیت سی و چهار نفره آنها اضافه شده است. آن هم نه یک دانش‌آموز مثل دیگران، بلکه دانش‌آموزی که می‌گویند « خیلی کسی از او خوشش نمی‌آمد».

«س»، در مدرسه دانش‌آموز ممتازی نبوده است. بچه‌ها می‌گویند مشکلات خانوادگی داشته است. پدر و مادرش با هم اختلاف دارند و پدرش با خانواده زندگی نمی‌کند. گفته می‌شود که او و مادر و برادرش با هم زندگی می‌کنند. مشکلاتش در مدرسه هم زیاد بوده است. بچه‌ها می‌گویند که او زیاد دعوا می‌کرده و درسش چندان خوب نبوده است. در شروع سال جدید و در حالی که تنها سه‌ماه به پایان سال تحصیلی باقی مانده است تصمیم گرفته شده که کلاس او را عوض کنند. با این حال حاشیه‌های این دانش‌آموز کمتر نشده است. روز یکشنبه دو هفته بعد از برگشتن بچه‌های مدرسه و همین طور تغییر کلاس، «س» در حیاط مدرسه با گروهی از هم کلاسی‌های قدیمی‌اش دعوا می‌کند. کسی نمی‌داند که دعوا بر سر چه چیزی بوده است. تمام آن چیزی که بچه‌ها می‌دانند این است که حرف‌های بسیار بدی به «س» زده شده و حالش بسیار بد بوده است.

بچه‌ها می‌گویند او قبلا هم سابقه حال بد را داشته است. ظاهرا تنها چیزی که در مدرسه او را آرام می‌کرده اتاق مشاور مدرسه بوده که « س» مرتب به آن رفت و آمد داشته است. از اینکه آیا « س» در روز دعوا با مشاور مدرسه حرف زده است یا نه بی‌خبریم. از اینکه بعد از دعوای روز یک‌شنبه و بعد از رفتن «س» به خانه چه اتفاقی افتاده است هم بی‌خبریم. تمام چیزی که می‌دانیم از ظهر روز دوشنبه شروع می‌شود. یعنی وقتی که «س» به مدرسه بر‌می‌گردد، اما حالش بسیار بد است. بچه‌ها می‌گویند او در تمام طول زنگ اول گریه می‌کرده است. معلم کلاس به او اجازه داده است که برود آبی به صورتش بزند و برگردد اما این کار حالش را بهتر نکرده است. در زنگ تفریح، یکی از همکلاسی‌های تازه «س» سراغش رفته است و با هم به دفتر مشاور مدرسه رفته‌اند. مشاور به « س» گفته است که می‌تواند بعد از پایان زنگ تفریح به اتاقش برود و با او در مورد ماجرای تازه‌ای که پیش آمده صحبت کند. با این وجود زنگ دوم، زنگ ریاضی بوده است. «س» سر کلاس باز هم گریه می‌کرده است و یکی از دوستان تازه‌اش کنار او نشسته است تا دلداری‌اش بدهد. این جا اولین‌باری است که «س» از میلش به خودکشی حرف زده است.

دوست تازه به او گفته است که این حرف نالازم است. که تنها باید اندکی صبر کند و سر وقتش سراغ مشاور برود و حتما بعد از اینکه با او صحبت کند حالش بهتر خواهد شد. معلم ریاضی البته از دیدن جو کلاس، دانش‌آموز گریان و دانش‌آموز دیگری که تلاش می‌کند او را آرام کند راضی نبوده است. او با پرخاش دانش‌آموزان را از هم جدا کرده و گفته است که اجازه ترک کلاس را نمی‌دهد. بچه‌ها از معلم خواسته‌اند که اجازه دهد «س» به دفتر مشاور برود اما معلم گفته است که کسی نمی‌تواند کلاس را ترک کند و چون شلوغی کلاس آرام نشده خودش به دفتر رفته و از دفتر خواسته است که گروهی از دانش‌آموزان را احضار کند، از آنها تعهد بگیرد که کلاس را به هم نمی‌ریزند و همین طور خواسته است که یکی از دانش‌آموزان که تا این لحظه در حال دلداری دادن به «س» بوده از کلاس اخراج شود، و بعد هم کلاسش را تغییر دهند.

وقتی دانش‌آموزان با گردن کج به کلاس برگشته‌اند، حال « س» هنوز بهتر نبوده. او قرارش با مشاور مدرسه را هم از دست داده است و حالا تمام کلاس نگران جابه‌جایی دوست «س» به کلاس دیگری هستند. قرار است به خاطر یک دانش‌آموز تازه، یکی از دوستان قدیمی بچه‌های کلاس جابه‌جا بشود و زور کسی هم به جایی نمی‌رسد.

زنگ بعدی، زنگ ورزش است. در حالی که همه بچه‌ها به حیاط رفته‌اند تا معلم حضور غیاب کند متوجه می‌شوند که «س» پایین نیامده است. دوستی که تا الان نزدیک «س» بود به این خیال که او هم با دیگران در حیاط است به کلاس برنگشته است در حالی که «س» خودش را به کلاس رسانده است و از فرصت خالی بودن کلاس استفاده کرده و از پنجره خودش را به تراس مدرسه رسانده است. «س» حالا بر لبه تراس نشسته است و می‌خواهد خودش را به پایین پرت کند.  بچه‌ها وحشت زده او را تماشا می‌کنند. بعضی‌ها داد می‌زنند و از او می‌خواهند عقب برود. «س» ترسیده است و نمی‌تواند از جایش تکان بخورد و در همان حال، معاون مدرسه به خیال اینکه می‌تواند دختر نوجوان را از پشت بگیرد و به عقب بکشد خودش را به تراس می‌رساند.

اوضاع آن طوری که در ویدئوهای مهار خودکشی توسط ماموران آموزش‌دیده پلیس و آتش‌نشانی مشاهده می‌کنیم پیش نمی‌رود. «س» با شنیدن صدای معاون مدرسه تعادلش را از دست می‌دهد و از تراس به پایین سقوط می‌کند. یک دختر پانزده ساله در روپوش مدرسه، از تراسی به ارتفاع یک و نیم- دو طبقه جلوی پای هم کلاسی‌هایش به زمین می‌خورد و بچه‌ها در شوک ناشی از دیدن این صحنه به لرزه می‌افتند.

از این جا به بعد همه‌چیز روی دور تند پیش می‌رود. ناظم و معلم به سرعت سی و چهار نفر بچه‌های کلاس هشت چهار را به طبقه بالا، به کلاس درس شان که « س» خودش را از پنجره آن بیرون کشیده و به پایین پریده است هل می‌دهند و در کلاس را می‌بندند. آمبولانس وارد حیاط مدرسه می‌شود و دختر نوجوان را به همراه معاون مدرسه با خود به بیمارستان می‌برد. در کلاس ولی کسی از این ماجرا خبر ندارد. بچه‌ها در حالی که ترسیده و مبهوت هستند در اتاقی با در بسته رها شده‌اند. یک نفر دچار حمله اضطرابی می‌شود و اسپری تنفسی، کمکی به بهتر شدن تنفسش نمی‌کند. یکی دیگر دچار استفراغ می‌شود و مدام بالا می‌آورد. یک نفر از شدت فشار عصبی دچار خون دماغ شده است. برخی از بچه‌ها به‌شدت گریه می‌کنند و دانش‌آموزی که تا همین زنگ پیش کنار «س» نشسته بود مدام خودش را سرزنش می‌کند و به همه می‌گوید «تقصیر من بود»، «اگر من تنهایش نگذاشته بودم این کار را نمی‌کرد»، «تقصیر من بود».

سر و صدای کلاس زیاد است، معلم کلاس کناری که زنگ قبل بالای سر همین بچه‌ها بوده خودش را به کلاس می‌رساند و از آنها می‌خواهد که ساکت شوند. بچه‌ها می‌گویند اظهارات معلم کاملا خالی از همدلی بوده است. او دانش‌آموزی که اقدام به خودکشی کرده را متهم کرده و از بچه‌های ترس خورده خواسته است که سکوت کنند تا او بتواند در کلاس دیگری که در آن بوده درسش را ادامه دهد. بچه‌ها تا زمانی که زنگ مدرسه بخورد به همان حال و در همان کلاس رها شده‌اند.

بعد از اینکه زنگ مدرسه خورده است، بچه‌های کلاس، به خصوص دوستان «س» و آنها که به صحنه سقوط او از تراس از همه نزدیک‌تر بوده‌اند، گیج و منگ خودشان را به خانه‌هایشان می‌رسانند. برخی آن‌قدر شوکه بودند که حتی کیف و وسایل‌شان را هم با خود با خانه نبرده‌اند. از اینجا به بعد پای اولیای بچه‌ها به مساله باز می‌شود.

یکی از اولیا که نمی‌خواهد نامش فاش شود، می‌گوید: «بچه‌ام وقتی به خانه رسید برای من تعریف کرد که چی شده است. تمام چیزی که ما می‌دانستیم این بود که یک بچه خودش را از تراس به پایین پرت کرده است و بعد بچه‌ها را در کلاس حبس کرده‌اند و وقتی زنگ خورده است آنها را رها کرده‌اند که به خانه بیایند. بچه من وقتی به خانه رسید حالش بسیار بد بود. کاری از دست ما بر نمی‌آمد. فکر کردیم که شاید چند ساعتی بگذرد و حالش بهتر شود اما این طور نشد. در نهایت او را با قرص آرام‌بخش و خواب‌آور خواب کردیم.»

اوضاع در خانه‌های دیگر از این هم بد‌تر بوده است، یکی دیگر از اولیا می‌گوید: « بچه من کیف و کتابش را جا گذاشته بود. تازه وقتی رسید جلوی در خانه متوجه شد که هیچ چیز همراهش نیست. با یکی از همکلاسی‌هایش به خانه همسایه رفت و از آنجا به ما زنگ زد. از وقتی که از مدرسه رسید تنها گریه می‌کرد. همکلاسی‌هایش گشته بودند و پرسان پرسان خانه ما را پیدا کرده بودند تا کیفش را برایش به خانه بیاورند. ولی حال بچه‌ها اینقدر بد بود که کسی به کیف فکر نمی‌کرد.»

این بچه، همان نوجوانی است که «س» موقع پریدن از تراس درست جلوی پای او فرود آمد. دانش‌آموز می‌گوید « من آن صدا را و آن شکل در هم رفتن «س» را هرگز فراموش نخواهم کرد».

مدرسه، بچه‌ها و اولیای آنها را در تاریکی نگه داشته است و ترس اینکه «س» در پی سقوط واقعا مرده باشد باعث شده است هیچ راهی برای آرام کردن بچه‌ها وجود نداشته باشد، یکی از اولیا می‌گوید: « بچه آن‌قدر گریه می‌کرد که ما هیچ راهی به ذهن‌مان نرسید غیر از اینکه با او راه بیفتیم برویم بیمارستان‌های اطراف را بگردیم و ببینم «س» را کجا برده‌اند، و چه بلایی سرش آمده است و آیا زنده است یا مرده.»

بالاخره ساعت حوالی ۹ شب، والدین یکی از بچه‌ها بیمارستانی که «س» به آن جا برده شده است را پیدا می‌کنند. به آنها اجازه نمی‌دهند که «س» را ببیند اما می‌فهمند که «س» زنده است. با یک پای شکسته، دست آسیب دیده، صورت و گردن به‌شدت مجروح، چهار پنج دندان شکسته، فک شکسته و بریدگی‌ها و زخم‌های عمیق دیگر. بچه‌ها به هم دیگر اطلاع می‌دهند که «س» زنده است. ولی چیزی از شوک اولیه کم نمی‌شود.

روز سه‌شنبه اوضاع کلاس هشت چهار هنوز بحرانی است. بچه‌ها بدون کیف و کتاب به مدرسه آمده‌اند. اعلامی مبنی بر اینکه نمی‌توانند در چنین شرایطی تظاهر کنند که هیچ اتفاقی رخ نداده است. از اداره کل آموزش و پرورش پرند چهار مشاور به مدرسه فرستاده شده‌اند. دو نفر نیروی حراست وزارت آموزش و پرورش هم به مدرسه آمده‌اند تا تحقیق کنند که در مدرسه چه اتفاقی افتاده است. آنچه که در روز سه‌شنبه روشن می‌شود این است که ظاهرا مدیر مدرسه در زمان وقوع حادثه در مدرسه حضور نداشته است؛ اما این چیزی نیست که برای بچه‌ها مهم باشد.

یکی از بچه‌ها می‌گوید: « مشاورانی که به مدرسه آمده بودند برای ما سخنرانی کردند. آنها به ما گفتند که باید یاد بگیریم خشم خودمان را کنترل کنیم و رفتارهای هیجانی انجام ندهیم. آنها نیامده بودند با ما حرف بزنند، بلکه بیشتر آمده بودند تا خودشان برای ما صحبت کنند. چند تا از ما که حالمان خیلی بد بود از جلسه بیرون آمدیم و به سخنرانی آنها گوش نکردیم.»

آن کسانی که آمده بودند تا به حرف بچه‌ها گوش کنند و بفهمند که در مدرسه چه اتفاقی افتاده است، از حراست وزارت آموزش و پرورش بوده‌اند. آنها چند نفر از بچه‌ها را که به «س» نزدیک‌تر بودند صدا کرده‌اند و از آنها خواسته‌اند که توضیح دهند در روز دوشنبه در مدرسه چه اتفاقی افتاده است. بعد از آنها خواسته‌اند حوادثی که در آن روز رخ داده است را بنویسند و شماره‌ای به آنها داده‌اند تا اگر لازم شد با حراست تماس بگیرند.

روز چهارشنبه مدیر و کادر مدرسه تلاش کرده‌اند تا همه‌چیز را به حالت عادی برگردانند. کلاس درس به روال قبلی برگزار شده است و آنها به بچه‌ها گفته‌اند امتحانات میان ترم که قرار بود از شنبه آغاز شود سر جای خودش می‌ماند. از بچه‌ها خواسته شده است که همه‌چیز را فراموش کنند و در مورد ماجرا صحبت نکنند. بعضی از دانش‌آموزان می‌گویند «س» در روز چهارشنبه هنوز در بیمارستان بوده است، بعضی می‌گویند نمی‌دانند «س» در بیمارستان است یا مرخص شده است.

بعضی دیگر می‌گویند چون خانواده «س» توان پرداخت شبی دو میلیون تومان هزینه بستری در بیمارستان را نداشته‌اند او را به خانه آورده‌اند. یکی از دانش‌آموزان که از دیگران به «س» نزدیک‌تر بوده است و بعد از حادثه در چت اینستاگرام با او صحبت کرده می‌گوید «س» تا روز پنجشنبه در بیمارستان بوده است. زخم دستش را بخیه کرده‌اند و پای شکسته‌اش را جا انداخته‌اند و دو هفته دیگر باید فک شکسته‌اش را جراحی کنند.  رد خون روی آسفالت کف مدرسه شسته شده است. دستگیره تمام پنجره‌های مدرسه را در آورده‌اند و پنجره‌ها را با سیم بسته‌اند تا کس دیگری نتواند پنجره‌ها را باز کند. شایعاتی در بین دانش‌آموزان وجود دارد که به «س» گفته‌اند از مدرسه اخراجش خواهند کرد هر چند برخی از همکلاسی‌هایش می‌گویند او باید روز شنبه برای امتحانات میان ترم به مدرسه بیاید.  خودکشی دانش‌آموزان در نتیجه فشار‌های کادر مدرسه خبر تازه‌ای نیست. تنها در سال گذشته، دو خبر خودکشی دو دانش‌آموز دیگر، آیناز کریمی و آرزو خاوری که هر دو هم سن و سال «س» بودند در رسانه‌ها منتشر شده است.

با در نظر گرفتن محافظه‌کاری بیمارگونه در مورد انتشار اخبار خودکشی به‌طور کلی، و انتشار اخبار خودکشی دانش‌آموزان به‌طور خاص، نمی‌توان با قطعیت گفت که خودکشی در نتیجه فشارهای محیط آموزشی به همین سه پرونده محدود بوده است.  آنچه در هر سه خودکشی اخیر، خودکشی «س» که منجر به جراحت‌های جدی برای او شده است، و خودکشی آیناز و آرزو که منجر به مرگ شده است قابل مطالعه است، مساله دخالت کادر مدرسه با دانش‌آموزان دچار بحران است. در پرونده «س» دخالت نا به جای فردی که صلاحیت دخالت در یک صحنه تهدید به خودکشی را نداشته است منجر به حادثه شده است در حالی که چه بسا اگر ماموران آموزش دیده پلیس، آتش‌نشانی یا اورژانس در صحنه حاضر می‌شدند می‌توانستند دختر نوجوان را بدون اینکه آسیبی به خودش برساند از ارتفاع پایین بیاورند و به جایی امن منتقل کنند.

هم در پرونده آرزو و هم در پرونده آیناز، آموزش و پرورش با صدور بیانیه‌هایی گفت که « جان دانش‌آموزان مهم است» و این طور نیست که نظم مدرسه در شرایط بحرانی نسبت به جان و سلامتی دانش‌آموزان در اولویت قرار داشته باشد. در چندین مرحله از روز یکشنبه تا ساعت سه بعد از ظهر روز دوشنبه، کادر مدرسه می‌توانستند با رسیدگی به شرایط روحی به هم ریخته دانش‌آموزی که با فریاد بلند کمک طلب می‌کند از بحرانی شدن اوضاع جلوگیری کنند. اندکی همدلی و ارجاع دانش‌آموزی که بی‌وقفه گریه می‌کند به کادر مشاوره مدرسه که اتفاقا از شرایط روحی دانش‌آموز آسیب دیده مطلع است می‌توانست جلوی اقدام به خودکشی «س» را بگیرد. عدم دخالت افراد بی‌صلاحیت در تهدید به خودکشی و دعوت از نیروهای آموزش دیده برای حل بحران، هر چند می‌توانست «نظم مدرسه» را به هم بزند اما احتمالا نتیجه‌ای غیر از سقوط یک دانش‌آموز جلوی پای سی و چهار دانش‌آموز دیگر به همراه می‌آورد.

بعد از وقوع حادثه، زندانی نکردن دانش‌آموزان در کلاسی که همین چند دقیقه پیش یکی از همکلاسی‌هایشان تلاش کرده است با خروج از پنجره آن جان خودش را بگیرد می‌توانست منجر به کاهش تبعات شهادت بر خودکشی یک همکلاسی شود. تماس با اولیای دانش‌آموزان برای اینکه به مدرسه بیایند و بچه‌ها را خودشان به خانه ببرند، به جای اینکه بچه‌ها را بعد از زنگ آخر به حال خودشان رها کنند تا افتان و خیزان به خانه‌هایشان برسند کار بسیار منطقی‌تری بود؛ اما یک بار دیگر آن چیزی که در این جا در اولویت قرار گرفته است «نظم مدرسه» بوده است نه سلامت روح و روان دانش‌آموزان.

حالا به نظر می‌رسد که می‌توان گفت ظاهرا جان و سلامت دانش‌آموزان برای وزارت آموزش و پرورش آنچنان واجد اهمیت نیست که علی‌رغم بروز فاجعه‌ای مانند خودکشی آیناز کریمی و علی‌رغم بروز ماجرای  خودکشی معصومانه آرزو خاوری، بدون اینکه ضرورتی بر آموزش ضربتی کادر مدیران مدارس برای خودداری از وارد کردن فشار بی‌جا به دانش‌آموزان و مدیریت کردن بحران‌هایی مانند تهدید یا اقدام به خودکشی انجام دهند، تنها مترصد فرصتی هستند تا در پاسخ به گزارش‌های مطبوعاتی در مورد خودکشی دانش‌آموزان «جوابیه» ارسال کنند.

توضیح: مدارک و اسامی دانش‌آموزان و اولیایی که با «اعتماد» صحبت کرده‌اند، در کنار اسم مدرسه و سایر اطلاعات ضروری در مورد این گزارش نزد اعتماد محفوظ است. برای جلوگیری از بروز فشار روانی بیشتر به دانش‌آموزان و اولیای آنها، از ذکر اسامی خودداری شده است.

برای تکمیل این گزارش با حراست آموزش و پرورش که مشغول تحقیق در مورد حادثه بود تماس گرفته شد که از پاسخ‌گویی خودداری کردند.



نظر شما درباره این مقاله:








افزایش آمار قربانیان بندر رجایی: ۲۵ کشته ۸۰۰ مجروح
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 7:00

افزایش آمار قربانیان بندر رجایی: ۲۵ کشته ۸۰۰ مجروح


انفجار بزرگی که ظهر روز شنبه، ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ در بندر رجایی بندرعباس به وقوع پیوست، تاکنون ۲۵ کشته، ۶ مفقودی و ۸۰۰ مجروح برجا گذاشته است اما اطلاعات دقیقی درباره علت وقوع حادثه در دست نیست. تمامی مدارس، دانشگاه‌ها و ادارات به‌دلیل انفجار و بحران آلودگی هوا تعطیل است.

خطر گازهای سمی پس از انفجار اسکله رجایی

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد علوم پزشکی تهران گفت: در پی انفجار اسکله رجایی و انتشار گازهای سمی، قرنطینه منطقه و اقدامات فوری برای محافظت از شهروندان ضروری است.

مصطفی نوری‌زاده در گفت‌وگو با ایسنا ضمن ابراز تأسف و تسلی در ارتباط با انفجار و آتش‌سوزی اسکله  رجایی اظهار کرد: در هنگام وقوع انفجار در یک مخزن سوخت، طیف وسیعی از گازهای سمی و آلاینده به سرعت در هوا پخش می‌شوند. از جمله مهم‌ترین این گازها می‌توان به مونوکسید کربن(CO)، دی‌اکسید کربن(CO₂)، دی‌اکسید نیتروژن(NO₂)، اکسیدهای گوگرد(SO₂ و SO₃)، هیدروکربن‌های فرار(VOCs) و ذرات معلق اشاره کرد.

وی افزود: مونوکسید کربن گازی بی‌رنگ و بی‌بو است که با اتصال به هموگلوبین خون، مانع از انتقال مؤثر اکسیژن در بدن شده و می‌تواند در مدت کوتاهی باعث خفگی شود. دی‌اکسید نیتروژن به شدت تحریک‌کننده مجاری تنفسی است و در مواجهه طولانی می‌تواند موجب التهاب مزمن ریه‌ها شود. اکسیدهای گوگرد نیز با تأثیر بر سیستم تنفسی، باعث بروز سرفه‌های شدید، حملات آسم و آسیب به بافت‌های حساس چشم و گلو می‌شوند. بخارات هیدروکربنی و بنزینی نیز علاوه بر خطر آتش‌سوزی مجدد، دارای خاصیت سرطان‌زایی هستند و تماس طولانی با آن‌ها سلامت عمومی افراد را به خطر می‌اندازد.

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد علوم پزشکی تهران با بیان اینکه در این شرایط، وظیفه دولت بسیار حیاتی است، ادامه داد: در کنار تأمین خون برای آسیب دیدگان باید دستگاه‌های اجرایی در کوتاه‌ترین زمان ممکن نسبت به قرنطینه منطقه، تخلیه اضطراری ساکنان، برقراری سیستم‌های پایش کیفیت هوا و اعلام هشدارهای عمومی اقدام کنند، همچنین باید امکانات لازم برای درمان مسمومان و ارائه تجهیزات حفاظتی مانند ماسک‌های فیلتردار فراهم شود. از سوی دیگر، مردم وظیفه دارند هشدارهای رسمی را جدی بگیرند، از تجمع در محل حادثه خودداری کنند و در صورت امکان در محیط‌های بسته با تهویه مناسب بمانند.

تعطیلی بندرعباس به‌دلیل انفجار و بحران آلودگی هوا

وقوع انفجار شدید در بندر رجایی و انتشار آلودگی گسترده در هوای بندرعباس، زندگی شهری را مختل کرد و تمامی مدارس، دانشگاه‌ها و ادارات را به تعطیلی کشاند. این تصمیم برای حفظ سلامت شهروندان و جلوگیری از گسترش اثرات آلودگی اتخاذ شده است.

مهراد حسن‌زاده، مدیرکل مدیریت بحران استانداری هرمزگان از تعطیلی کلیه مدارس، دانشگاه‌ها و ادارات شهرستان بندرعباس در روز یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ خبر داد. این تصمیم به دنبال وقوع حادثه انفجار در محدوده بندر رجایی و افزایش سطح آلاینده‌ها در فضای شهری اتخاذ شده است.

به گفته حسن‌زاده، در پی این حادثه، مقادیر زیادی از گازها و ذرات آلاینده در سطح شهر بندرعباس منتشر شده که می‌تواند سلامت شهروندان، به ویژه کودکان، سالمندان و افراد دارای بیماری‌های زمینه‌ای را تهدید کند.

وی افزود: با هدف پیشگیری از آسیب‌های احتمالی و رعایت پروتکل‌های ایمنی، تمام مدارس این شهرستان در همه مقاطع تحصیلی، اعم از دولتی و غیردولتی، تعطیل خواهند بود. همچنین فعالیت دانشگاه‌ها و ادارات نیز فردا به حالت تعلیق درمی‌آید.

حسن‌زاده با اشاره به هماهنگی کامل دستگاه‌های اجرایی، اورژانس، آتش‌نشانی، محیط زیست و سایر نهادهای مرتبط، خاطرنشان کرد: تیم‌های تخصصی در حال بررسی ابعاد دقیق حادثه و میزان آلودگی هستند و اطلاعیه‌های تکمیلی از طریق رسانه‌های رسمی منتشر خواهد شد.

مدیرکل مدیریت بحران هرمزگان از شهروندان خواست ضمن حفظ آرامش، از حضور غیرضروری در فضای باز و ترددهای بی‌مورد در سطح شهر خودداری کنند.

او تأکید کرد: لازم است هم‌استانی‌های گرامی اخبار مرتبط با این حادثه را صرفاً از طریق منابع رسمی پیگیری نمایند تا از بروز شایعات و اطلاعات نادرست جلوگیری شود.

این تعطیلی در حالی اعلام شده است که کارشناسان محیط زیست و بهداشت نیز نسبت به افزایش آلودگی هوا در محدوده شهری بندرعباس هشدار داده‌اند و از شهروندان خواسته‌اند حتی‌الامکان در فضای بسته باقی بمانند و از ماسک‌های مناسب برای کاهش آسیب استفاده کنند.

گزارش‌های تکمیلی درباره علت انفجار، میزان خسارت و روند پاک‌سازی محیط، به زودی توسط مراجع رسمی منتشر خواهد شد.

اعلام ۳ روز عزای عمومی در استان هرمزگان

استاندار هرمزگان در پی حادثه انفجار در بندر رجایی و فوت تعدادی از هم‌وطنان، سه روز عزای عمومی اعلام کرد.

به گزارش  پایگاه اطلاع‌رسانی دولت، محمد آشوری تازیانی ضمن عرض تسلیت مجدد به خانواده‌های جانباختگان حادثه تاسف‌برانگیز در بندر  رجایی، به خصوص مردم شریف استان هرمزگان، به مدت سه روز در استان عزای عمومی اعلام کرد.



نظر شما درباره این مقاله:








چرا پروتکل‌های ایمنی انبارداری رعایت نمی‌شود؟
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 27.04.2025, 7:00

چرا پروتکل‌های ایمنی انبارداری رعایت نمی‌شود؟


کارگران در خط مقدمِ مرگ/ چرا پروتکل‌های ایمنی انبارداری شیمیایی رعایت نمی‌شود؟

آنچه پر واضح است، نسبت منابع شیمیایی استفاده شده در کانتینرهای این بندر و عدم رعایت احتمالی برخی نکات ایمنی است؛ نکاتی که رعایت نکردن آن و عدم نظارت بر رعایت آن همواره حوادث تلخی را در کشور سبب شده است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، حادثه انفجار مواد شیمیایی در مخزنی در بندر  رجایی شهر بندرعباس در ظهر روز شنبه (ششم اردیبهشت) یادآور حوادث تلخ و مرگبار بزرگ در کشور است که صرف‌نظر از علت اولیه بروز حادثه، معمولاً به دلیل‌ عدم رعایت نکات ایمنی شغلی و ساختمانی و فیزیکی-شیمیایی رخ می‌دهد.

بسیاری بر این باور هستند که هیچ حادثه‌ای بر مبنای تصادف رخ نمی‌دهد و هر حادثه‌ای قابل پیشگیری است لذا نمی‌توان حادثه‌ی بدون مقصری در جهان پیدا کرد. انفجار مرگبار بندر  رجایی نیز از همین سنخ است. از این حادثه تاکنون ۲۵ کشته و ۷۵۰ مجروح گزارش شده است اما اطلاعات دقیقی درباره علت وقوع حادثه در دست نیست.

در همه این حوادث که اغلب جنبه بحران و عزای ملی پیدا می‌کند، کارگران متاسفانه خط مقدم قربانیان هستند. چه در زمان انفجارات یا حوادث و نشت‌ها و چه در زمان دفع خطر و اطفای آتش، همواره این کارگران هستند که بیشترین آسیب را دیدند، لذا به نظر می‌رسد توجه به چاره اندیشی برای حل بنیادین این موضوع، اهمیتی دوچندان دارد.

مهرداد حسن‌زاده، مدیرکل مدیریت بحران هرمزگان همچنین در حاشیه این حادثه گفته است: علت این حادثه انفجار چندین کانتینر دپو شده در محوطه اسکله بندر  رجایی بوده است. طبق اظهارات منابع محلی، گفته می‌شود انفجار در محوطۀ گوگرد بندر صورت گرفته است.

بر اساس گزارش‌های اولیه، تیم‌های امدادی و نیروهای امنیتی در محل حضور دارند و عملیات بررسی و امدادرسانی در حال انجام است؛ تحقیقات جهت مشخص شدن ابعاد این حادثه همچنان ادامه دارد. وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی نیز هرکدام در دستوراتی متفاوت از نیروهای تحت امر خود در استان‌های مجاور خواستند تا به کمک نیروهای فعال در بندرعباس بشتابند.

در ابتدای شروع حادثه پنج فروند بالگرد هلال احمر به منطقه حادثه دیده در گمرگ  رجایی بندرعباس اعزام شد. سخنگوی سازمان مدیریت بحران کشور نیز در ادامه در بعد از ظهر شنبه اعلام کردند که وزیر کشور نیز در منطقه حضور دارد و عملیات امدادرسانی برای حادثه انفجار بندر  رجایی ادامه دارد. دادستان کل کشور نیز به دادستان مرکز استان هرمزگان دستور داده بود تا ضمن بررسی دقیق حادثه انفجار در بندر  رجایی، برخورد قاطع با عامل یا عاملان احتمالی در اولویت قرار گیرد.

پر واضح است که در صورت رعایت پروتکل‌های نگهداری و حمل مواد شیمیایی، این امکان وجود داشت که از حادثه جلوگیری شده و یا حداقل از گستردگی ابعاد آن ممانعت به عمل آید.

گمرک جمهوری اسلامی ایران نیز در دستورالعمل فوری به همه گمرکات اعلام کرد تا از ارسال محموله‌های صادراتی و ترانزیتی به مقصد گمرک  رجایی بندرعباس تا اطلاع ثانوی خودداری کنند.

مهرداد حسن‌زاده، مدیرکل مدیریت بحران هرمزگان نیز در حاشیه این حادثه گفته است: علت این حادثه انفجار چندین کانتینر دپو شده در محوطه اسکله بندر  رجایی بوده است. طبق اظهارات منابع محلی، گفته می‌شود انفجار در محوطۀ گوگرد بندر صورت گرفته است.

آنچه پر واضح است، نسبت منابع شیمیایی استفاده شده در کانتینرهای این بندر و عدم رعایت احتمالی برخی نکات ایمنی است؛ نکاتی که رعایت نکردن آن و عدم نظارت بر رعایت آن همواره حوادث تلخی را در کشور سبب شده است.

شهرام غریب (مدرس ارشد ایمنی صنایع) با تاکید بر اهمیت مقوله رعایت پروتکل‌های ایمنی در حمل و نگهداری محصولات شیمیایی گفت: طبق گزارشات مطرح شده باز هم با یک انفجار مخزنی و نشت آتش و انفجار دو مرحله‌ای مواجه هستیم که نوعی سرایت در آن ایجاد شده است.

وی افزود: پر واضح است که در صورت رعایت پروتکل‌های نگهداری و حمل مواد شیمیایی، این امکان وجود داشت که از حادثه جلوگیری شده و یا حداقل از گستردگی ابعاد آن ممانعت به عمل آید.

اما این پروتکل‌ها چه بوده‌اند که در بسیاری موارد رعایت نمی‌شوند؟

امیرحسین زلفی گل (کارشناس حوزه ایمنی و بهداشت حرفه‌ای در استان البرز) در این زمینه اظهار کرد: پروتکل‌های نگهداری از مواد شیمیایی در آیین‌نامه‌های وزارت کار مبحث جداگانه‌ای دارد. ما در مبحث انبارداری مواد شیمیایی پرخطر که فصلی از این آیین‌نامه وزارت کار است، به تفصیل این شرح را داریم که مواد شیمیایی پرخطر، شرایط نگهداری و انبارداری کاملاً متفاوتی دارند و گاه هر ماده به نسبت یک ماده دیگر، شرایط نگهداری متفاوت باید باشد.

وی افزود: تمام شاخص‌های مختلف نگهداری از جمله «دما»، «میزان رفت و آمد هوای آزاد به محوطه نگهداری»، «سطح تهویه»، «جلوگیری از تجمع بخارات»، «سطح بیرونی تبادل هوا»، «سیستم‌های ضد جرقه روشنایی و خاموشی» و «بدون روشنایی بودن تا حد امکان» از مواردی است که حتما در نگهداری مواد شیمیایی خاص و به ویژه اشتعال‌زا رعایت شود تا جان کارگران گرفته نشود.

زلفی گل با اشاره به ضرورت جدانگه‌داشتن برخی مواد شیمیایی از یکدیگر و نگه نداشتن ترکیبات اشتعال‌زا (ولو اینکه بعدا قرار بر مخلوط کردن آن‌ها باشد) اظهار کرد: در انبارداری مواد شیمیایی قاعدتاً فواصل استانداردی بین مواد مختلف که ترکیب آن‌ها می‌تواند خطر را چند برابر کند، قید شده است. مواد شیمیایی ۹گانه شامل مواد شیمیایی خطرناک هم می‌شود. این استاندارد فواصل بین مواد شیمیایی مختلف و جدا نگهداشتن آن‌ها در آیین نامه جهانیِ آمریکاییِ با نام «اوشا» (OSHA) برای مدیریت ایمنی مواد شیمیایی و حمل و نقل آن‌ها آمده است.

این کارشناس ایمنی اضافه کرد: شرایط نگهداری مواد شیمیایی همچنین در آیین نامه تدوین شده توسط سازمان ملل نیز گنجانده شده است. بر این اساس هر ماده شیمیایی خطرناک با یک کد اختصاصی UN-number شناخته می‌شود. در این برگ یا کد شرایط نگهداری آن ماده قید شده است و قابل ارجاع خواهد بود. مثلا اگر مواد اکسیدکننده داشته باشیم، باید موادی در جوار آن وجود داشته باشد که از خوردگی اجتناب شود.

این فعال صنفی متخصص ایمنی افزود: این موضوع درباره مواد شیمیایی اشتعال‌زا به طریق اولی و با تاکید و وسواس بیشتر با کد اختصاصی آمده و نیروی کار و مدیران هر مجموعه تغییرات، حمل و نقل مواد، بار زدن و انبار کردن هر چیز را فقط با ملاحظات ایمنی در این زمنیه باید انجام دهند؛ به امید اینکه دیگر حادثه‌ای جان هیچ کارگری را در اثر برخی اشکالات نگیرد.



نظر شما درباره این مقاله:








«ترامپ بیم آن دارد که پوتین او را بازی می‌دهد»
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 23:29

«ترامپ بیم آن دارد که پوتین او را بازی می‌دهد»


اما راسیتِر، پل کربی و یان ایکمن / بی‌بی‌سی جهانی

دونالد ترامپ، رئيس جمهور آمریکا پس از دیدار با ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، که در حاشیه‌ی مراسم خاکسپاری پاپ فرانسیس انجام شد، تمایل ولادیمیر پوتین برای پایان دادن به جنگ اوکراین را زیر سوال برد.

ترامپ پس از ترک رم و در پیامی در شبکه‌های اجتماعی نوشت که بیم آن را دارد که پوتین «دارد او را بازی می‌دهد»، آن هم پس از حملات موشکی مسکو به کی‌یف در اوایل هفته‌ی جاری. او افزود که «هیچ دلیلی وجود ندارد که پوتین به مناطق غیرنظامی موشک شلیک کند.»

پیش‌تر در همان روز، ترامپ و زلنسکی در داخل کلیسای جامع سنت پیتر، اندکی پیش از آغاز مراسم خاکسپاری، در حال گفت‌وگویی جدی دیده شدند.

کاخ سفید این دیدار ۱۵ دقیقه‌ای با زلنسکی را «بسیار پربار» توصیف کرد. رئیس‌جمهور اوکراین نیز این دیدار را دارای «ظرفیتی بالقوه برای تاریخی شدن» دانست.

این نخستین دیدار رو در روی ترامپ و زلنسکی از زمان رویارویی پرتنش‌شان در دفتر بیضی (کاخ سفید) در ماه فوریه بود.

ترامپ در حساب کاربری خود در شبکه‌ی اجتماعی “تروث سوشال” نوشت که حملات روسیه به شهرهای اوکراین «مرا به این فکر می‌اندازد که شاید او (پوتین) واقعاً نمی‌خواهد جنگ را متوقف کند، بلکه فقط دارد مرا معطل می‌کند و باید به شکل متفاوتی با او برخورد شود، از طریق “اقدامات بانکی” یا “تحریم‌های ثانویه؟”»

ترامپ پیش‌تر گفته بود که پس از مذاکرات سه‌ساعته‌ی روز جمعه میان فرستاده‌ی ویژه‌ی او، استیو ویتکاف، و رئیس‌جمهور روسیه، روسیه و اوکراین «بسیار به یک توافق نزدیک شده‌اند».

از سوی دیگر، کرملین روز شنبه اعلام کرد که پوتین در دیدار با ویتکاف، آمادگی روسیه برای ورود به مذاکرات مستقیم با اوکراین «بدون پیش‌شرط» را تایید کرده است.

نخستین مواجهه‌ حضوری پس از دیدار پرتنش در کاخ سفید

دیدار ترامپ و زلنسکی در رم، نخستین مواجهه‌ی حضوری آن‌ها از زمان ملاقاتشان در کاخ سفید بود؛ جایی که ترامپ به زلنسکی گفته بود «تو برگ برنده‌ای نداری» و در برابر روسیه در حال شکست خوردن است.

او این پیام را این هفته نیز تکرار کرد و گفت رئیس‌جمهور اوکراین «هیچ کارتی برای بازی ندارد». ترامپ پیش از این بارها اوکراین را مقصر آغاز جنگ دانسته و زلنسکی را متهم کرده بود که مانعی بر سر راه مذاکرات صلح است.

با این حال، کاخ سفید لحن مثبت‌تری نسبت به دیدار روز شنبه اتخاذ کرد، و زلنسکی این ملاقات را «دیداری بسیار نمادین که پتانسیل تبدیل شدن به یک واقعه‌ی تاریخی را دارد، اگر به نتایج مشترک برسیم» توصیف کرد.

دو تصویر از این دیدار منتشر شد که نشان می‌دهد رئیس‌جمهور آمریکا با کت و شلوار آبی و رئیس‌جمهور اوکراین با لباس مشکی، روبه‌روی یکدیگر نشسته و به طور جدی در حال گفت‌وگو هستند.

آندریی سیبیها، وزیر امور خارجه‌ی اوکراین نیز تصویری از این دیدار را در شبکه‌ی اجتماعی ایکس منتشر کرد و نوشت: «نیازی به کلمات نیست تا اهمیت این دیدار تاریخی را توصیف کند. دو رهبر در کلیسای سنت پیتر برای صلح تلاش می‌کنند.»

تصویری دیگر که توسط هیأت اوکراینی از داخل کلیسای جامع سنت پیتر منتشر شد(تصویر بالای گزارش)، نشان می‌داد که ترامپ و زلنسکی در کنار سر کیر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا، و امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، ایستاده‌اند و مکرون دست خود را بر روی شانه‌ی زلنسکی گذاشته است.

این تصویر به نوعی این برداشت را القا می‌کرد که نخست‌وزیر بریتانیا و رئیس‌جمهور فرانسه در فراهم کردن این دیدار میان ترامپ و زلنسکی نقش داشته‌اند، آن هم در پس‌زمینه‌ای از غم و اندوه مراسم خاکسپاری.

پس از این دیدار، ترامپ و زلنسکی از پله‌های کلیسا پایین آمدند؛ جایی که با ورود زلنسکی، جمعیت برای او کف زدند. سپس هر دو در ردیف اول جایگاه مراسم نشستند.

در طول مراسم، آن دو با فاصله‌ی اندکی از یکدیگر نشسته بودند، در حالی که مکرون و سایر سران کشورها بین آن‌ها قرار داشتند.

در خطبه‌ی مراسم، کاردینال «جووانی باتیستا ری» به فراخوان‌های بی‌وقفه‌ی پاپ فرانسیس برای صلح اشاره کرد. او گفت: «ساختن پل به جای دیوار» توصیه‌ای بود که پاپ بارها آن را تکرار می‌کرد.

مقام‌های اوکراینی از احتمال برگزاری دیدار دومی میان ترامپ و زلنسکی سخن گفته بودند، اما کاروان ترامپ بلافاصله پس از مراسم محل را ترک کرد و هواپیمای او نیز مدت کوتاهی بعد رم را ترک کرد.

زلنسکی اما بعدها در باغ ویلای بوناپارت - محل سفارت فرانسه در واتیکان - با مکرون دیدار کرد.

او همچنین در ویلای وولکونسکی، اقامتگاه سفیر بریتانیا، با کیر استارمر ملاقات داشت و به طور جداگانه با اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، نیز گفت‌وگو کرد.

مکرون در پیامی در شبکه‌ی اجتماعی ایکس نوشت که پایان دادن به جنگ در اوکراین هدفی است که «ما با رئیس‌جمهور ترامپ در آن اشتراک نظر داریم» و افزود که اوکراین آماده‌ی پذیرش «آتش‌بس بدون قید و شرط» است.

سخنگوی دفتر نخست‌وزیری بریتانیا نیز اعلام کرد که استارمر و زلنسکی در دیدار خود درباره‌ی پیشرفت‌های مثبتی که اخیراً در جهت «تأمین صلحی عادلانه و پایدار در اوکراین» حاصل شده گفت‌وگو کردند و افزودند که هر دو طرف توافق کردند «روند پیشرفت را حفظ کنند» و «در اولین فرصت دوباره گفت‌وگو کنند».

در جریان تبادل نظر داغ ماه فوریه در کاخ سفید، ترامپ، زلنسکی را متهم کرده بود که با مخالفت با طرح‌های آتش‌بسی که از سوی واشنگتن هدایت می‌شود، «با جنگ جهانی سوم قمار می‌کند».

کی‌یف طی ماه‌های اخیر تحت فشارهای فزاینده‌ی ترامپ قرار گرفته تا در قالب توافقی با مسکو، پذیرای واگذاری برخی مناطق به روسیه شود.

طبق گزارش‌ها، این واگذاری‌ها شامل بخش‌های وسیعی از خاک اوکراین از جمله شبه‌جزیره‌ی کریمه می‌شود که در سال ۲۰۱۴ به طور غیرقانونی توسط روسیه ضمیمه شده بود.

زلنسکی در گذشته بارها این ایده را رد کرده است. او روز جمعه در گفت‌وگویی با بی‌بی‌سی پیشنهاد داد که «یک آتش‌بس کامل و بدون قید و شرط می‌تواند امکان بحث درباره‌ی همه چیز را فراهم کند.»



نظر شما درباره این مقاله:








محمود عباس برای خود جانشین تعیین کرد
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 21:55

محمود عباس برای خود جانشین تعیین کرد




نظر شما درباره این مقاله:








انفجار مهیب در بندر رجایی در بندرعباس
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 21:17

انفجار مهیب در بندر رجایی در بندرعباس


ظهر امروز ــــ شنبه ششم اردیبهشت ــــ انفجار مهیبی در محدوده بندر رجایی در غرب شهرستان بندرعباس به وقوع پیوست که هنوز علت وقوع آن مشخص نشده است. شدت این انفجار به حدی بود که زمین را به لرزه درآورد به نحوی که در شهرهای اطراف محل انفجار نیز احساس شد.

گمرک در اطلاعیه‌ای محل وقوع حادثه را محوطه کانتینتری سینا در بندر رجایی اعلام کرد که وابسته به سازمان بنادر و دریانوری است.

این انفجار همزمان با آغاز دور سوم مذاکرات هسته‌ای ایران با ایالات متحده در عمان رخ داد، اگرچه علت انفجار بلافاصله مشخص نشد.

یک مقام مدیریت بحران محلی به تلویزیون دولتی گفت: “منبع این حادثه انفجار چندین کانتینر انبار شده در منطقه اسکله بندر شهید رجایی بود. ما در حال حاضر در حال تخلیه و انتقال مجروحان به مراکز درمانی هستیم.”

براساس گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، انفجار بندر رجایی تاکنون ۱۴ کشته، ۶ مفقودی و ۷۵۰ مجروح برجا گذاشته است اما اطلاعات دقیقی درباره علت وقوع حادثه در دست نیست.

اسکندر مومنی، وزیر کشور که در محل حادثه حضور یافته گفته: در حال حاضر اولویت اول ما امداد و نجات و نجات جان انسان ها و هموطنان عزیز هست و در کنار آن به اطفا حریق و جلوگیری از گسترش آن به بقیه نقاط توجه اساسی داریم.

او گفت: تا این لحظه ۷۵۰ نفر مصدوم داشتیم که حدود ۲۱۲ نفر سرپایی مداوا شدند و بقیه در مراکز درمانی استان‌های همجوار اعزام شدند و مداوای مجروحین ادامه دارد.

تلویزیون دولتی هم‌چنین اعلام کرد که «سهل‌انگاری در جابجایی مواد قابل اشتعال از عوامل مؤثر» در انفجار بوده است.

خبرگزاری تسنیم تصاویری از مردان مجروح را منتشر کرد که در میان صحنه‌های سردرگمی، روی جاده افتاده و در حال رسیدگی به آنها بودند.

تسنیم نوشته است: محل انفجار در بندر رجایی یک ساختمان اداری بوده و هنوز علت اصلی آن مشخص نیست.

موج این انفجار به حدی بوده که اکثر ساختمان‌های این بندر را با خسارت بسیار شدید مواجه کرده و تمام خودروها خسارت دیده‌اند و به نوعی مچاله شده‌اند.

اینکه چه تعدادی از کارکنان در زمان حادثه در محل انفجار بوده‌اند مشخص نیست اما طبق گفته تعدادی از کارکنان بندر، احتمالا افراد بسیاری در این حادثه مجروح و یا حتی جان باخته‌اند.

در سال ۲۰۲۰، کامپیوترهای بندر رجایی مورد حمله سایبری قرار گرفتند که باعث ایجاد پشتیبان‌گیری‌های گسترده در آبراه‌ها و جاده‌های منتهی به تأسیسات شد. همان زمان روزنامه  واشنگتن پست گزارش داده بود که به نظر می‌رسد اسرائیل، دشمن اصلی ایران، در تلافی حمله سایبری قبلی ایران، پشت این حادثه بوده است.

ویز کشور  مسوول بررسی ابعاد حادثه بندر رجایی شد

مسعود پزشکیان دستور بررسی وضعیت و علل حادثه بندر رجایی بندرعباس را صادر کرد.

‏به گزارش ایسنا، متن پیام مسعود پزشکیان در شبکه اجتماعی ایکس به شرح زیر است:

«ضمن ابراز تاسف عمیق و هم‌دردی با حادثه دیدگان در استان هرمزگان، دستور بررسی وضعیت و علل حادثه را صادر کردم. وزیر کشور به عنوان نماینده ویژه جهت بررسی دقیق ابعاد سانحه، ایجاد هماهنگی‌های لازم و رسیدگی به وضعیت مصدومان به منطقه اعزام شد.»

گزارش میدانی «فارس» از حادثه بندر رجایی

شاهدان عینی می‌گویند که ابتدا یک آتش‌سوزی جزئی رخ داده، اما به دلیل دمای هوای ۴۰ درجه و همچنین انباشت مواد اشتعال‌زا، این آتش به سرعت تسری پیدا کرده و باعث انفجار گردیده است.

خبرنگار فارس از استشمام بوی شبیه بوی گوگرد در حوالی محل حادثه خبر می‌دهد و می‌گوید که عوامل مدیریت بحران در حال تخلیه خودروهای سنگین و نیمه سنگین و سبک از بندر رجایی هستند تا فرایند امدادرسانی با سرعت و سهولت انجام گیرد.

ماشین‌های اورژانس به سرعت در حال انتقال مصدومان حادثه به مراکز درمانی بندرعباس هستند؛ هنوز شمار دقیق تعداد مصدومان مشخص نیست اما برآوردهای میدانی خبرنگار فارس تعداد مصدومان این حادثه را بیش از ۲۰۰ نفر نشان می‌دهد.

دود سیاه و غلیظ ناشی از این حادثه غرب آسمان بندرعباس را فراگرفته و تیم‌های مختلف آتش‌نشانی مشغول اطفای حریق هستند.

۹۰ درصد واردات کالا به ایران از بندر رجایی انجام می‌شود.

کالاهای ترانزیتی به روسیه، افغانستان و آسیایی میانه نیز از مبداء بندر رجایی وارد ایران می‌شوند.



نظر شما درباره این مقاله:








مرزهای نادیده: وقتی مراقبت مرگ را مشروع می‌کند
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 19:44

مرزهای نادیده: وقتی مراقبت مرگ را مشروع می‌کند


سیامک نوروزی

رنج، گاهی بی‌صدا بر جان آدمی چنگ می‌اندازد، بی‌آنکه فریادش به جایی برسد. قصه‌ی پدر و پسری که در برلین به پایان زندگی‌شان رسیدند، نمونه‌ای عمیق و تکان‌دهنده از این رنج‌های بی‌صداست. روایتی که فراتر از یک حادثه‌ی فردی، ما را به تأملی روان‌شناختی، اجتماعی و فرهنگی دعوت می‌کند؛ بر مرزهای نادیده‌ای که میان مراقبت، فداکاری و مرگ کشیده می‌شود.

زنده‌یاد حسن عرب‌زاده، پدری که چهار دهه از عمر خود را وقف نگهداری از فرزند بیمارش کرده بود، در لحظه‌ای که ناتوانی جسم و روان بر او غلبه کرد، تصمیمی گرفت که نه تنها به زندگی خود، بلکه به زندگی فرزندش نیز پایان داد. تصمیمی که در لایه‌های عمیق روان، تنها به عنوان یک تراژدی فردی قابل فهم نیست، بلکه آینه‌ای از نارسایی ساختارهای مراقبتی، فشارهای بینافردی و مکانیسم‌های دفاعی ناخودآگاه است.

درک این ماجرا نیازمند توجه به چند سطح هم‌زمان است:

سطح فردی:
در روان پدر، روندی تدریجی شکل گرفت؛ همذات‌پنداری شدید با رنج فرزند، که به مرزهای فردی آسیب زد. پدر، مرز میان خود و دیگری را گم کرده بود. رنج فرزند دیگر فقط رنج او نبود؛ به درون او خزیده و بخشی از هویت پدر شده بود. این فروپاشی مرزها در نهایت به مشروعیت‌بخشی ناخودآگاه به «رهایی از طریق مرگ» انجامید؛ مکانیسمی دفاعی که در آن پایان دادن به حیات، همچون رحمتی تلقی می‌شود برای خود و دیگری.

سطح بینافردی:
رابطه‌ی طولانی و فرساینده‌ی مراقب و مراقبت‌شونده، زمینه‌ای برای شکل‌گیری پویایی‌های عمیق هیجانی است. از یک سو وابستگی عاطفی شدید، از سوی دیگر احساس مسئولیت بی‌پایان، و از سویی دیگر خستگی مزمن مراقب. در چنین رابطه‌ای، مراقب ممکن است به نقطه‌ای برسد که تصمیماتش دیگر بر مبنای واقعیت بیرونی نباشد، بلکه از دل یک روان زخمی و فرسوده بجوشد.

سطح خانوادگی و اجتماعی:
تنهایی این خانواده در مواجهه با بار عظیم مراقبت، نشانه‌ای از ضعف ساختارهای حمایتی بود. در کشوری با یکی از پیشرفته‌ترین نظام‌های بهزیستی، این واقعیت تلخ، یعنی از دست رفتن این خانواده، نشان می‌دهد که دسترسی به خدمات به معنای استفاده‌ی مؤثر از آنها نیست. موانع فرهنگی، احساس شرم یا وفاداری سنتی به خانواده، و ترس از قضاوت اجتماعی، ممکن است مانع از پذیرش کمک حرفه‌ای شوند.

سطح فرهنگی:
در بسیاری از جوامع باقی‌ماندن فرزندان بیمار در آغوش خانواده نشانه‌ی تعهد، فداکاری و عشق قلمداد می‌شود. انتقال عزیزان به مراکز مراقبتی، هنوز در ذهن بسیاری به معنای رها کردن و بی‌وفایی است. این ارزش‌های فرهنگی، گرچه از عشقی عمیق ریشه می‌گیرند، اما گاهی به قیمت فرسایش کامل روان مراقبان و کاهش کیفیت زندگی مراقبت‌شونده تمام می‌شوند.

برای درک عمیق‌تر این تضاد، می‌توان به تجربه‌ی دیگری نگاه کرد؛ اسطوره‌ی فوتبال ایران، پرویز قلیچ‌خانی، که این روزها در یکی از مراکز مراقبت تسکینی بستری است. برخلاف نگاه انتقادی بخش‌هایی از جامعه، بستری شدن این قهرمان به معنای رها شدن او نیست، بلکه پاسخی انسانی و مسئولانه به نیازهای ویژه‌ی اوست؛ مراقبتی حرفه‌ای، توأم با احترام به کرامت انسانی.

این مقایسه نشان می‌دهد که مراقبت واقعی همیشه به معنای “در کنار خود نگاه داشتن” نیست. گاهی پذیرش کمک از ساختارهای حرفه‌ای، فداکارانه‌تر و انسان‌دوستانه‌تر از اصرار بر مراقبتی است که در عمل، هم مراقب و هم مراقبت‌شونده را به مرزهای ناتوانی و فرسودگی می‌رساند.

مرزهای نادیده: یک داستان چندوجهی
با اندوهی عمیق، به داستان زنده‌یاد حسن عرب‌زاده و فرزندش محسن می‌نگریم. پدری که پس از سال‌ها مراقبت عاشقانه از فرزند معلول خود، در لحظه‌ای پر از استیصال و فرسودگی، تصمیم به پایانی تراژیک گرفت. مرگی که در نگاه او، شاید رحمتی ناگزیر بود، اما در واقع، فاجعه‌ای چندلایه بود که در بستر رابطه‌ی درهم‌تنیده‌ی فردی، خانوادگی، اجتماعی و ساختاری شکل گرفت.

در دل این روایت، مکانیسم‌های روانی نیرومندی کار می‌کنند: همذات‌پنداری کامل پدر با رنج فرزند، تا جایی که مرز میان خود و دیگری فرومی‌ریزد. پدری که ناتوانی، درد و وابستگی فرزندش را چون زخمی بر جان خود حس می‌کند و در ناخودآگاه خویش، رهایی از این رنج را تنها در مرگ می‌بیند. مشروعیت‌بخشی به مرگ، به عنوان رحمتی که از مسیر شفقت عبور می‌کند، مکانیسمی است که در چنین شرایطی فعال می‌شود. تصمیم پدر به پایان دادن به زندگی فرزند، و همزمان پایان دادن به زندگی خودش، نشان‌دهنده‌ی گسیختگی مرزهای خود و دیگری است؛ گسیختگی‌ای که در روابط طولانی مدت مراقبتی، به‌ویژه بدون حمایت ساختاری و روانی کافی، بسیار رایج و خطرناک است.

از سوی دیگر، غیبت مادر در این تصمیم، خود لایه‌ی دیگری از این تراژدی است. مادر، که سال‌ها در کنار پدر در مراقبت از محسن سهیم بود، از این تصمیم حیاتی کنار گذاشته شد. این حذف، نه فقط نشانه‌ی فردی بودن تصمیم پدر، بلکه بازتاب تنهایی ژرف او در تجربه‌ی فرسایش روانی و جسمی نیز بود. شاید در ناخودآگاه پدر، پایان دادن به رنج فرزند و خود، نوعی نجات برای مادر هم تصور شده باشد؛ اقدامی که به گمان او، می‌توانست همسرش را از بار کمرشکن مراقبت خلاص کند. اما این تصمیم به جای کاستن از رنج، بار درد بی‌پایانی را بر شانه‌های مادر گذاشت.

شریک بودن اجتماع در خودکشی
خودکشی، اگرچه کنشی فردی است، اما هرگز در خلأ اتفاق نمی‌افتد. خودکشی در بستر اجتماعی، فرهنگی و تاریخی رخ می‌دهد. هر جامعه‌ای، به میزانی که نتواند ساختارهای حمایتی مؤثر ایجاد کند، به میزانی که نتواند خانواده‌های فرسوده از مراقبت را شناسایی و حمایت کند، در خودکشی‌های رخ‌داده شریک است. در این پرونده‌ی غم‌انگیز نیز، سهمی از مسئولیت بر دوش نهادهای درمانی و رفاهی آلمان سنگینی می‌کند.

زنده‌یاد حسن و همسرش سال‌ها در مراقبت خانگی از فرزندشان کوشیدند، اما در این مسیر از دریافت حمایت‌های کافی بازماندند. شاید بی‌اعتمادی به سیستم‌های مراقبتی، ریشه‌گرفته از تجربیات تبعیض‌آمیز یا تفاوت‌های فرهنگی، بخشی از این ماجرا باشد. اما تنها خانواده‌ها به تنهایی بار این مسئولیت را بدوش نمیکشند. این وظیفه‌ی نهادهای مراقبتی و درمانی نیز است که با حضور فعال، با ارائه‌ی مشاوره‌های روانی مستمر، با ایجاد پل‌های اعتماد فرهنگی، به خانواده‌های فرسوده از مراقبت نشان دهند که واگذاری مراقبت به مراکز حرفه‌ای، خیانت به عزیزانشان نیست، بلکه عین انسانیت و شفقت است.

فرهنگ فداکاری مطلق و ایده‌ی مقدس نگه داشتن بیمار در خانه، بدون درک محدودیت‌های انسانی و بدون لحاظ کیفیت واقعی زندگی، به عنوان ارزش غالب در بسیاری از خانواده‌ها، در اینجا نقش‌آفرین شده است. ترس از «انداختن عزیز به دست بیگانگان» و حس شرم یا گناه از واگذاری مراقبت، مانعی روانی ایجاد می‌کند که حتی در زمان فرسودگی کامل، خانواده‌ها را از تصمیم به سپردن عزیزانشان به مراکز تخصصی بازمی‌دارد.

صداهای گمشده
در این میان، چیزی که بیش از همه غایب بود، صدای خود محسن بود. انسانی که سال‌ها با بیماری زیست، اما در تصمیمی که به پایان زندگی او منتهی شد، امکان ابراز خواسته‌ها و نیازهایش را نیافت. حق زندگی و حق تصمیم‌گیری، حتی برای کسانی که توان کامل ابراز را ندارند، باید جدی گرفته شود. حضور سیستماتیک مشاوره‌های بین‌رشته‌ای روانی، حقوقی و اجتماعی می‌توانست چنین فجایعی را پیشگیری کند.

در نقطه‌ی مقابل، به ماجرای اسطوره‌ی فوتبال ایران، که امروز در مرکز مراقبت‌های ویژه‌ی پایان زندگی (palliativ vård) بستری است، می‌توان نگاهی انداخت. در این مورد نیز موجی از احساسات جامعه برانگیخته شد: چرا باید قهرمان تنها باشد؟ چرا عزیزانش او را به مرکز مراقبت سپردند؟ اما واقعیت این است که این بستری شدن، نشانی از بی‌وفایی یا ترک کردن نیست؛ بلکه تلاشی آگاهانه برای حفظ کرامت انسانی در آخرین روزهای زندگی است. انتخابی آگاهانه و انسانی که برخاسته از شناخت محدودیت‌های مراقبت فردی و ضرورت سپردن مراقبت تخصصی به کسانی است که با مهر و دانش، روزهای پایانی را برای بیمار قابل‌تحمل‌تر می‌کنند.

دو داستان، دو سرنوشت متفاوت
یکی در هم‌آمیختگی بی‌مرز عشق و درد، تا جایی که مرگ را راه رهایی می‌بیند.

دیگری در پذیرش محدودیت‌ها و واگذاری مسئولیت مراقبت به جمعی آگاه.

هیچ‌یک آسان نیست. هیچ‌یک خالی از درد نیست. اما شاید پذیرش ناتوانی‌های انسانی و اعتماد به نهادهای حمایتی، راهی باشد که هم رنج فردی را بکاهد و هم از فاجعه‌های جبران‌ناپذیر پیشگیری کند.

رنج‌های بی‌صدا باید شنیده شوند. باید جدی گرفته شوند. باید به مراقبین خسته فرصت داده شود که قبل از فرسودگی کامل، کمک بطلبند ـ و این کمک نه نشانی از شکست، بلکه نشانی از عشق آگاهانه باشد.


سیامک نوروزی، روان‌درمانگر و مشاور اجتماعی، استکهلم
۲۶ آوریل ۲۰۲۵



نظر شما درباره این مقاله:








«علت انفجار مواد شیمیایی داخل کانتینرها بود»
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 19:37

«علت انفجار مواد شیمیایی داخل کانتینرها بود»


رسانه‌های دولتی ایران گزارش دادند که انفجار عظیمی که احتمالاً ناشی از مواد شیمیایی بود، روز شنبه در بزرگ‌ترین بندر ایران، بندرعباس، دست‌کم ۸ نفر را کشته و بیش از ۷۵۰ نفر را زخمی کرده است.

این انفجار که در بخش بندر رجانی شهر بندرعباس رخ داد، همزمان با آغاز سومین دور مذاکرات هسته‌ای ایران با ایالات متحده در عمان بود، اما هیچ نشانه‌ای از ارتباط بین این دو رویداد وجود ندارد.

حسین ظفری، سخنگوی سازمان مدیریت بحران ایران، به نظر می‌رسد انفجار را به ذخیره‌سازی نامناسب مواد شیمیایی در کانتینرهای بندر رجایی نسبت داده است. او به خبرگزاری ایلنا گفت: «علت انفجار مواد شیمیایی داخل کانتینرها بود.»

وی افزود: «پیش‌تر، مدیرکل مدیریت بحران در بازدید از این بندر هشدارهایی داده و به احتمال خطر اشاره کرده بود.»

با این حال، یک سخنگوی دولت ایران اعلام کرد که اگرچه احتمالاً مواد شیمیایی عامل انفجار بوده‌اند، اما هنوز نمی‌توان دلیل دقیق آن را مشخص کرد.

رئیس‌جمهور ایران، مسعود پزشکیان، دستور تحقیق درباره این حادثه را صادر کرد و وزیر کشور را به محل اعزام نمود. وزیر کشور اعلام کرد تلاش‌ها برای خاموش کردن آتش و جلوگیری از گسترش آن به سایر مناطق ادامه دارد.

کانال‌های خبری رسمی ایران تصاویری از ابر عظیم سیاه و نارنجی دود ناشی از انفجار در بالای بندر و ساختمانی اداری با درهای تخریب‌شده و کاغذها و آوار پراکنده پخش کردند.

بندر رجایی، واقع در نزدیکی تنگه استراتژیک هرمز، بزرگ‌ترین مرکز کانتینری ایران است که طبق گزارش رسانه‌های دولتی، بخش عمده کالاهای کانتینری کشور را مدیریت می‌کند.

انفجار باعث شکستن شیشه‌ها در شعاع چند کیلومتری شد و در جزیره قشم، در ۲۶ کیلومتری جنوب بندر، شنیده شد.

خبرگزاری نیمه‌رسمی تسنیم تصاویری از مردان زخمی که در جاده‌ها تحت مداوا بودند، در میان صحنه‌های آشوب منتشر کرد.

تلویزیون دولتی پیش‌تر گزارش داد که جابجایی نامناسب مواد قابل‌اشتعال یکی از «عوامل مؤثر» در این انفجار بوده است. یک مقام محلی مدیریت بحران به تلویزیون دولتی گفت که انفجار پس از منفجر شدن چند کانتینر ذخیره‌شده در بندر رخ داد.

در حالی که امدادگران برای خاموش کردن آتش تلاش می‌کردند، مقامات گمرک بندر اعلام کردند که کامیون‌ها از منطقه تخلیه شده‌اند و محوطه کانتینری محل انفجار احتمالاً حاوی «کالاهای خطرناک و مواد شیمیایی» بوده است. مقامات گفتند که فعالیت‌های بندر پس از انفجار متوقف شده است.

حوادث مرگبار

در سال‌های اخیر، مجموعه‌ای از حوادث مرگبار زیرساخت‌های انرژی و صنعتی ایران را تحت تأثیر قرار داده است که بسیاری از آن‌ها، مانند انفجار روز شنبه، به سهل‌انگاری نسبت داده شده‌اند.

این حوادث شامل آتش‌سوزی پالایشگاه‌ها، انفجار گاز در یک معدن زغال‌سنگ و حادثه تعمیرات اضطراری در بندرعباس بوده که در سال ۲۰۲۳ یک کارگر را کشت.

ایران برخی دیگر از حوادث را به دشمن اصلی خود، اسرائیل، نسبت داده است که در سال‌های اخیر حملاتی را در خاک ایران علیه برنامه هسته‌ای این کشور انجام داده و سال گذشته دفاع هوایی ایران را بمباران کرد.

تهران اعلام کرد که اسرائیل پشت حمله فوریه ۲۰۲۴ به خطوط لوله گاز ایران بوده است، در حالی که در سال ۲۰۲۰، رایانه‌های بندر شهید رجایی هدف حمله سایبری قرار گرفتند. واشنگتن‌پست گزارش داد که به نظر می‌رسد اسرائیل در آن حادثه، به تلافی حمله سایبری قبلی ایران، دست داشته است.

اسرائیل اعلام کرده است که نسبت به نتیجه مذاکرات آمریکا و ایران نگران است و خواستار برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران شده است. تهران می‌گوید این برنامه صرفاً برای مقاصد صلح‌آمیز است، اما ناظران بین‌المللی می‌گویند که ایران به توانایی ساخت بمب نزدیک‌تر شده است.

هیچ اظهارنظری فوری از سوی ارتش اسرائیل یا دفتر نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو درباره دخالت احتمالی اسرائیل در انفجار روز شنبه ارائه نشد.

مقامات ایرانی اعلام کردند که تأسیسات نفتی از انفجار روز شنبه آسیبی ندیده‌اند.

شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی ایران در بیانیه‌ای اعلام کرد که این حادثه «هیچ ارتباطی با پالایشگاه‌ها، مخازن سوخت، مجتمع‌های توزیع و خطوط لوله نفت» ندارد.


گزارش خبرگزاری رویترز



نظر شما درباره این مقاله:








انفجار بندرعباس و فرضیه خرابکاری!
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 17:15

انفجار بندرعباس و فرضیه خرابکاری!


صابر گل‌عنبری

انفجار امروز در بندر عباس در هنگامه حساس و مهمی یعنی در روز برگزاری دور سوم مذاکرات در مسقط رخ داده و به همین علت متعاقب وقوع انفجار نگاه‌ها به سمت اسرائیل به عنوان مظنون اصلی حادثه رفته است که از این طریق می‌خواهد این مذاکرات را بر هم بزند و به شکست بکشاند.

هنوز با گذشت ساعت‌ها از این واقعه، طبق معمول روایت دقیقی از علت آن و حجم خسارت اقتصادی منتشر نشده و دقیقا مشخص نیست که چه اتفاقی افتاده و علت حادثه چیست و چه بسا فعلا هم روشن نشود.

از این رو، هنوز مشخص نیست که حادثه‌ای طبیعی بوده که به صورت تصادفی در روز دور سوم مذاکرات رخ داده یا نه و اقدامی خرابکارانه است.

اما اگر فرضیه دوم را مبنا قرار دهیم، باید دید هدف چه بوده است؟ در این حالت هدف هر چه بوده باشد، به شکست کشاندن مذاکرات نبوده است. خود اسرائیل هم به خوبی می‌داند که چنین عملیاتی به فرض دست داشتن در آن موجب پایان دادن و به شکست کشاندن مذاکرات نمی‌شود.

بنابراین این فرضیه که اسرائیل با هدف شکست مذاکرات مسقط دست به این کار زده باشد، چندان موضوعیت پیدا نمی‌کند. واقعیت این است که نه این اقدام ــــ اگر خرابکارانه باشد ــــ و حتی عملیاتی غیر مستقیم فراتر از آن هم از جمله ترور و .... موجب تعطیلی مذکرات نمی‌شود؛ هر چند ممکن است در صورت تکرار به آن لطمه بزند. تنها اقدامی که این روند را به شکست و تعطیلی می‌کشاند و یا دستکم موجب تعلیق آن می‌شود، حمله آشکار و صریح اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران است.

اما اتفاق دیگری که می‌تواند موجب پایان دادن به دیپلماسی با ایران از طرف ترامپ شود، این است که یک حادثه بزرگ علیه نیروهای آمریکایی در منطقه رخ دهد که تلفات جانی قابل توجه در پی داشته باشد و به ایران یا متحدان آن منتسب شود.

حمله به تاسیسات هسته‌ای نیز، هم فعلا بعید به نظر می‌رسد و هم این که بدون موافقت و چراغ سبز آمریکا ممکن نیست که اسرائیل به این اقدام دست بزند؛ به ویژه در این دوره که ترامپ در کاخ سفید حاکم است و نتانیاهو به شدت در مقابل او دست به عصا حرکت می‌کند؛ تا جایی که حتی عصبانیت و خشم خود از روند دیپلماتیک کنونی میان تهران و واشنگتن را در حرف و حدیث هم بروز نمی‌دهد و در موضع‌گیری کلامی به شدت محتاطانه سخن می‌گوید.

این رویکرد بی‌بی برخلاف رویه نه چندان دور اوست که در ایام اوباما و بایدن در پیش گرفته بود و به کنگره آمریکا می‌رفت و علنا سیاست‌های دو رئیس جمهور دموکرات حاکم را به چالش می‌کشید.

اما اکنون که نتانیاهو اولویت و تمام هم و غمش ماندن در قدرت است و در بعد کلامی تا این اندازه ملاحظه ترامپ را می‌کند، بدون هماهنگی با او دست به کاری نمی‌زند که موجب خشم و انتقام او شود.

البته این بدان معنا نیست که فرضیه خرابکاری در حادثه انفجار در بندرعباس کلا منتفی است، بلکه در یک حالت دیگر این فرضیه همچنان پابرجاست و آن هم این که اگر واقعا خرابکاری باشد، می‌تواند کار موساد و با هماهنگی آمریکا باشد، اما چنان که گفته شد هدف تعطیلی مذاکرات نیست، چون اساسا چنین هدفی با این حادثه محقق نمی‌شود، بلکه هدف می‌تواند فشار عملی در خارج از میز مذاکرات برای گرفتن امتیازات بیشتر و دادن امتیازات کمتر در خود مذاکرات باشد.

در این راستا به فرض صحت چنین فرضیه‌ای، وقوع خرابکاری در بزرگ‌ترین بندر کانتینری ایران و دومین از این نوع در سطح منطقه با توجه به حجم آسیب اقتصادی که می‌تواند به شاهراه‌ تجارت کشور وارد شود، واجد اهمیت و پیام خاص خود است.

از این رو باز تاکید می‌شود اگر فرضیه وقوع خرابکاری صحت داشته باشد، می‌توان انتظار داشت که در آینده نیز چنین حوادثی با اهداف پیشگفته تکرار شود که در این صورت به چالشی جدی فراروی مذاکرات تبدیل خواهد شد.

تلگرام نویسنده
@Sgolanbari



نظر شما درباره این مقاله:








آمریکا: مذاکرت در مسقط مثبت و سازنده بود
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 17:00

آمریکا: مذاکرت در مسقط مثبت و سازنده بود


باراک راوید / آکسیوس / ۲۶ آوریل ۲۰۲۵

ایالات متحده و ایران روز شنبه سومین دور مذاکرات هسته‌ای را به پایان رساندند و به گفته بدر البوسعیدی، وزیر امور خارجه عمان، که میانجیگری بین طرفین را بر عهده دارد، توافق کردند که دوباره در تاریخ ۳ مه دیدار کنند.

چرا مهم است: مذاکرات در مسقط در روز شنبه اولین باری بود که طرفین به جزئیات فنی یک توافق هسته‌ای احتمالی، به‌ویژه محدودیت‌هایی که ایالات متحده می‌خواهد بر برنامه هسته‌ای ایران اعمال کند و تحریم‌هایی که ایران خواستار لغو آن‌ها از سوی ایالات متحده است، پرداختند.

● یک مقام ارشد آمریکایی در بیانیه‌ای که برای خبرنگاران ارسال شد، گفت: “مذاکرات در مسقط مثبت و سازنده بود. هنوز کارهای زیادی باقی مانده است، اما پیشرفت بیشتری در رسیدن به توافق حاصل شد.”

● دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور، در مصاحبه‌ای با مجله تایم که روز جمعه منتشر شد، گفت که معتقد است “می‌توانیم بدون حمله به توافق برسیم. امیدوارم بتوانیم.” وقتی از او پرسیده شد که آیا برای دیدار با رهبران ایرانی آماده است، گفت: “البته.”

خبر اصلی: مذاکرات روز شنبه بین تیم‌های کاری از هر دو طرف و بین مذاکره‌کنندگان ارشد، استیو ویتکاف، فرستاده کاخ سفید، و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، برگزار شد.

● مقام ارشد آمریکایی گفت که سومین دور مذاکرات بیش از چهار ساعت طول کشید و شامل تعامل مستقیم و غیرمستقیم بین تیم‌های آمریکایی و ایرانی بود.

● این مقام افزود که دور بعدی مذاکرات هفته آینده در اروپا برگزار خواهد شد.

آنچه می‌گویند: وزیر امور خارجه عمان گفت: “مذاکرات ایالات متحده و ایران امروز نشان‌دهنده آرمان مشترک برای رسیدن به توافق بر اساس احترام متقابل و تعهدات پایدار بود. اصول اساسی، اهداف و نگرانی‌های فنی همگی مورد بحث قرار گرفتند.”

● عراقچی در جلسه‌ای با رسانه‌های همراه خود گفت که از پیشرفت و سرعت مذاکرات رضایت دارد و تأکید کرد که هر دو طرف جدی هستند.

● او افزود: “این دور از مذاکرات بسیار جدی‌تر از گذشته بود و ما به‌تدریج به بحث‌های دقیق‌تر و فنی‌تر وارد شدیم.” وی گفت که طرفین در طول مذاکرات چندین بار مواضع کتبی خود را مبادله کردند.

● عراقچی افزود: “برخی اختلافات جدی هستند، برخی کمتر. من به رسیدن به توافق امیدوارم، اما همچنان محتاط هستم.”

به چه چیزی باید توجه کنیم: ویتکاف از مسقط به ابوظبی سفر کرد تا با مقامات اماراتی پیش از سفر رئیس‌جمهور ترامپ به امارات در اواسط ماه مه گفت‌وگو کند.



نظر شما درباره این مقاله:








چگونه ترامپ بازیچه دست پوتین شده است
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 16:50

چگونه ترامپ بازیچه دست پوتین شده است


پیتر بیکر / نیویورک تایمز

۲۶ آوریل ۲۰۲۵

* چگونه ترامپ در مسیر اهداف پوتین حرکت می‌کند؛ از اوکراین تا تضعیف نهادهای آمریکایی

آقای ترامپ در حال تخریب آن دسته از نهادهای آمریکایی است که مدت‌ها مایه آزردگی مسکو بوده‌اند؛ از جمله صدای آمریکا و بنیاد ملی برای دموکراسی. او با توقف موقت عملیات‌های تهاجمی سایبری و محدود کردن برنامه‌هایی که برای مقابله با اطلاعات نادرست روسیه، دخالت در انتخابات، نقض تحریم‌ها و جنایات جنگی طراحی شده‌اند، ایالات متحده را در نبرد پنهانش با روسیه عملاً خلع سلاح کرده است.

او روسیه را از پرداخت تعرفه‌هایی که بر واردات از تقریباً همه کشورهای دیگر اعمال می‌کند، معاف کرده و استدلال کرده است که روسیه پیشاپیش تحت تحریم قرار دارد. با این حال، همین تعرفه را بر اوکراین — طرف مقابل مذاکرات — اعمال کرده است. و در چرخشی نسبت به دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش، وب‌سایت «پولیتیکو» گزارش داده که تیم آقای ترامپ در حال بررسی احتمال لغو تحریم‌ها علیه پروژه خط لوله گاز «نورد استریم دو» به اروپاست؛ پروژه‌ای که پیش‌تر بارها آن را محکوم کرده بود.

اگر ترامپ مامور روسیه بود چه می‌کرد؟

ایوو دالدر، مدیر اجرایی شورای امور جهانی شیکاگو و سفیر پیشین آمریکا در ناتو در دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما، گفت: «ترامپ دقیقاً همان‌طور که پوتین می‌خواست عمل کرده است. دشوار است تصور کنیم که اگر ترامپ واقعاً مأمور روسیه بود، رفتاری متفاوت با آنچه در ۱۰۰ روز نخست دور دوم ریاست‌جمهوری خود داشته، انجام می‌داد.»

کارولین لویت، دبیر مطبوعاتی کاخ سفید، این دیدگاه که اقدامات ترامپ به سود روسیه بوده را رد می‌کند. او در مصاحبه‌ای گفت: «رئیس‌جمهور تنها در راستای منافع ایالات متحده عمل می‌کند.»

او افزود هیچ ارتباطی میان روسیه و کاهش بودجه سازمان‌های مختلف که توسط وزارت کارآمدسازی دولت به ریاست ایلان ماسک (که با نام DOGE شناخته می‌شود) انجام شده یا سایر تلاش‌های مشابه برای کوچک‌سازی دولت وجود ندارد.

لویت گفت: «DOGE هیچ ارتباطی با تلاش‌های تیم امنیت ملی ما برای پایان دادن به جنگ ندارد. این‌ها تصمیمات آگاهانه‌ای نیستند که رئیس‌جمهور برای راضی نگه داشتن روسیه اتخاذ کرده باشد. در موضوع روسیه و اوکراین، او در تلاش است جهان را با پایان دادن به جنگ و دستیابی به یک صلح پایدار راضی کند.»

ترامپ مدت‌هاست که انتقادها مبنی بر نرمی در قبال روسیه را رد کرده، هرچند تحسین خود از پوتین را آشکارا ابراز کرده است. او این هفته پس از حمله موشکی به کیف که منجر به کشته شدن حداقل دوازده نفر شد، در اقدامی نادر آقای پوتین را سرزنش کرد و در شبکه‌های اجتماعی از او خواست: «ولادیمیر، بس کن!»

او بعدتر در گفتگو با خبرنگاران انکار کرد که تنها بر اوکراین برای امتیازدهی فشار وارد می‌کند. ترامپ گفت: «ما فشار زیادی به روسیه وارد می‌کنیم و روسیه این را می‌داند.»

وقتی از او پرسیده شد که روسیه در چارچوب یک توافق صلح باید از چه چیزهایی چشم‌پوشی کند، تنها گفت که روسیه اجازه نخواهد داشت تمام اوکراین را تصرف کند — هدفی که در سه سال از آغاز تهاجم تمام‌عیار خود، به لحاظ نظامی نتوانسته به آن دست یابد. او گفت: «متوقف کردن جنگ، متوقف کردن تصرف کل کشور — این خودش امتیاز بزرگی است.»

اما نکته قابل توجه درباره بازگشت ترامپ به قدرت، آن است که بسیاری از اقدامات دیگر او در سه ماه گذشته، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، به نفع روسیه تفسیر شده‌اند — تا جایی که مقامات روسی در مسکو آشکارا از رئیس‌جمهور آمریکا حمایت کرده و برخی از اقدامات او را جشن گرفته‌اند.

تمجید روسیه از تعطیلی صدای آمریکا

پس از آنکه ترامپ اقدام به برچیدن صدای آمریکا و رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی کرد — دو رسانه خبری تحت حمایت مالی آمریکا که از زمان اتحاد جماهیر شوروی و سپس در قبال روسیه، گزارش‌های مستقل مخابره می‌کردند — مارگاریتا سیمونیان، رئیس شبکه دولتی روسی «راشاتودی»(RT)، این اقدام را «تصمیمی فوق‌العاده از سوی ترامپ» توصیف کرد. او افزود: «ما نتوانستیم آن‌ها را تعطیل کنیم، متأسفانه، اما آمریکا خودش این کار را کرد.»

این‌ها تنها چند نمونه از نهادهای دولتی آمریکا هستند که ترامپ و ماسک هدف قرار داده‌اند و روسیه از این اقدامات خشنود شده است.

مسکو مدت‌هاست که نسبت به سازمان توسعه بین‌المللی ایالات متحده (USAID)، بنیاد ملی برای دموکراسی (NED)، مؤسسه بین‌المللی جمهوری‌خواه (IRI) و مؤسسه ملی دموکراتیک (NDI) کینه به دل دارد؛ نهادهایی که برنامه‌های ترویج دموکراسی را تأمین مالی می‌کنند و کرملین آن‌ها را بخشی از یک کارزار برای تغییر رژیم می‌داند. اکنون همه این نهادها در معرض تعطیلی قرار گرفته‌اند.

طرح جدید بازسازی وزارت خارجه که توسط مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، ارائه شده نیز دفاتری را هدف قرار داده که طی سال‌ها موجب نارضایتی روسیه شده‌اند؛ از جمله دفتر دموکراسی و حقوق بشر که قرار است در یک دفتر جدید کمک‌های خارجی ادغام شود. روبیو گفته است که این دفتر به «سکویی برای فعالان چپ‌گرا برای تسویه حساب با رهبران محافظه‌کار خارجی» در کشورهایی مانند لهستان، مجارستان و برزیل تبدیل شده بود.

آلینا پولیاکوا، رئیس مرکز تحلیل سیاست‌های اروپایی (CEPA)، می‌گوید: «نتیجه نهایی این اقدامات این است که در بلندمدت به نفع روسیه تحت رهبری پوتین تمام خواهد شد. این نوع برنامه‌های ترویج دموکراسی در دولت‌های مختلف آمریکا، ابزاری برای جذب متحدان و ارتقای جایگاه آمریکا در جهان تلقی می‌شدند. با عقب‌نشینی از این برنامه‌ها، ما آن جایگاه را تضعیف می‌کنیم و روسیه جای ما را می‌گیرد.»

ساموئل چارپ، تحلیلگر مؤسسه RAND، گفت که بسیاری از اقدامات ترامپ لزوماً با هدف خوشایند ساختن اوضاع برای مسکو انجام نشده است. او گفت: «من مطمئن نیستم که روس‌ها این اقدامات را به عنوان خواسته‌هایی که بخواهند روی میز مذاکره با آمریکا بگذارند، در نظر گرفته باشند» — اقداماتی مانند برچیدن صدای آمریکا. «اما قطعاً از حذف این نهادها خوشحالند.»

در عین حال، چارپ افزود که طرح صلح اوکراینی که ترامپ ارائه کرده، هرچند به نفع مسکو متمایل است، به برخی نکات کلیدی که روسیه اصرار بر گنجاندن آن‌ها در هرگونه توافق صلحی دارد، نمی‌پردازد؛ از جمله ممنوعیت حضور هرگونه نیروی نظامی خارجی در اوکراین.

او گفت: «این طرح بسیاری از مسائلی را که روسیه آن‌ها را اولویت‌های اصلی خود در مذاکرات جنگ اوکراین اعلام کرده، نادیده می‌گیرد و امتیازاتی که داده شده، در برخی موارد حتی ممکن است جزء اولویت‌های اصلی روسیه نباشند.»

برخی از نهادهایی که هدف کاهش بودجه و تعطیلی قرار گرفته‌اند، در برابر این اقدامات مقاومت کرده‌اند و هنوز مشخص نیست که در نهایت چه تعداد از این کاهش‌ها به اجرا در خواهد آمد.  این هفته، یک قاضی فدرال آمریکا، دستور توقف برچیده شدن صدای آمریکا را تا زمان بررسی‌های حقوقی بیشتر صادر کرد. دولت ترامپ روز جمعه نسبت به این تصمیم اعتراض کرد. بنیاد ملی برای دموکراسی، گروه‌های کمک‌رسان و سایر نهادها نیز شکایت‌هایی را مطرح کرده‌اند.

با این حال، برای برخی دیگر از ابتکارات دولتی هیچ مسیر حقوقی برای مقابله وجود ندارد. مارکو روبیو در اوایل ماه جاری، یک دفتر دولتی را که اطلاعات نادرست منتشرشده از سوی روسیه و دیگر دشمنان خارجی را ردیابی می‌کرد، تعطیل کرد و مدعی شد که دولت بایدن با این کار «در پی سانسور صدای آمریکایی‌ها» بوده است.

ورود افراد مرتبط با روسیه به حلقه اطراف ترامپ

دولت ترامپ همچنین یک کارگروه ویژه که به دنبال مصادره اموال الیگارش‌های روسی بود را منحل کرده؛ تلاشی برای مقابله با دخالت‌های انتخاباتی روسیه و سایر قدرت‌های خارجی را از بین برده؛ از یک گروه بین‌المللی که رهبران مسئول تهاجم به اوکراین را تحت تعقیب قرار می‌داد، خارج شده؛ و تأمین مالی پروژه‌ای را که ربوده شدن ده‌ها هزار کودک اوکراینی توسط نیروهای روسی را مستند می‌کرد، متوقف کرده است.

همچنین طبق گزارش روزنامه واشنگتن پست، دولت ترامپ جایگاه ویژه‌ای را که برای جمع‌آوری مدارک درباره جنایات روسیه در اوکراین ایجاد شده بود، خالی گذاشته است. افزون بر این، عملیات تهاجمی سایبری علیه روسیه نیز متوقف شد، با این توجیه که نمی‌خواهند مذاکرات صلح اوکراین را برهم بزنند، اگرچه بعدها اجازه اجرای این عملیات داده شد.

علاوه بر این، ترامپ افرادی را که با تلاش‌های روسیه برای نفوذ در سیاست آمریکا ارتباط دارند، به حلقه اطراف خود وارد کرده است. به گزارش واشنگتن پست، اد مارتین، دادستان موقت او در واشنگتن، بیش از ۱۵۰ بار در شبکه‌های راشاتودی و اسپوتنیک — دو رسانه دولتی روسیه که پروپاگاندای روسی را منتشر می‌کنند — ظاهر شده است.

تنها در همین هفته، کاخ سفید تیم پول، مفسر راست‌گرا را به جمع خبرنگاران رسمی خود اضافه کرد؛ فردی که برای هر ویدیویی که در یک شبکه اجتماعی منتشر می‌کرد، ۱۰۰ هزار دلار دریافت می‌کرد — پرداختی که وزارت دادگستری آن را بخشی از یک عملیات نفوذ روسیه توصیف کرده است. 

آقای پول گفته که نمی‌دانسته این پول از سوی روسیه تأمین شده و تاکنون هیچ اتهام کیفری علیه او مطرح نشده است.

برخی از مواضع دولت ترامپ در تناقض با اصول دیرینه حزب جمهوری‌خواه است و حتی در مواردی با مواضع پیشین خود تیم ترامپ نیز تعارض دارد. بنیاد ملی برای دموکراسی در دوران ریاست‌جمهوری رونالد ریگان تأسیس شد. جایگاهی که برای مستندسازی جنایات روسیه در اوکراین ایجاد شده بود — و اکنون لغو شده — بر اساس قانونی بود که به ابتکار نماینده جمهوری‌خواه مایکل والتز از فلوریدا تصویب شد؛ فردی که اکنون مشاور امنیت ملی ترامپ است.

پذیرفتن این ایده که روسیه بخشی از سرزمین‌های اشغال‌شده را در قالب یک توافق صلح متوازن حفظ کند، به طور گسترده اجتناب‌ناپذیر تلقی می‌شود. اما ترامپ فراتر رفته و پیشنهاد به رسمیت شناختن رسمی کنترل روسیه بر کریمه — شبه‌جزیره‌ای که روسیه در سال ۲۰۱۴ در نقض قوانین بین‌المللی از اوکراین تصرف کرد — را ارائه کرده است؛ گامی اضافی که بسیاری در اوکراین و همچنین دوستان این کشور در واشنگتن و اروپا را شوکه کرده است.

چنین اقدامی سیاست دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ را معکوس می‌کند. در سال ۲۰۱۸، وزارت خارجه دولت ترامپ «اعلامیه کریمه» را صادر کرد و بر «عدم پذیرش ادعای حاکمیت کرملین بر سرزمینی که با زور تصرف شده» تأکید کرد و آن را با عدم به رسمیت شناختن اشغال کشورهای بالتیک توسط شوروی طی پنج دهه مقایسه کرد.

در سال ۲۰۲۲، روبیو که آن زمان سناتور جمهوری‌خواه از فلوریدا بود، از تدوین قانونی حمایت کرد که به رسمیت شناختن حاکمیت روسیه بر هر بخش اشغالی از خاک اوکراین توسط آمریکا را ممنوع می‌کرد. روبیو در آن زمان گفت: «ایالات متحده نمی‌تواند ادعاهای پوتین را به رسمیت بشناسد، وگرنه با ایجاد یک سابقه خطرناک، راه را برای دیگر رژیم‌های استبدادی — مانند حزب کمونیست چین — باز می‌کند تا از آن تقلید کنند.»

ترامپ: آمریکا می‌تواند ادعای پوتین را به رسمیت بشناسد

در مقابل، ترامپ در مصاحبه‌ای جدید با مجله تایم به‌طور آشکار اعلام کرد که ایالات متحده می‌تواند ادعای پوتین را به رسمیت بشناسد. در واقع، او بدون آنکه منتظر نهایی شدن هیچ توافقی بماند، به شکلی عملی این کار را انجام داد.

او در این مصاحبه که روز جمعه منتشر شد گفت: «کریمه در اختیار روسیه باقی خواهد ماند.»

ترامپ بار دیگر اوکراین را مقصر آغاز جنگ دانست و گفت: «دلیل شروع جنگ این بود که اوکراین شروع کرد به صحبت درباره پیوستن به ناتو.»

دیوید شیمر، مشاور پیشین رئیس‌جمهور جو بایدن در امور روسیه، استدلال کرد که اثر نهایی تمایل ترامپ به سمت روسیه و برچیدن نهادهای آمریکایی که مسکو را آزار می‌دادند، تضعیف موقعیت آمریکا در برابر یکی از اصلی‌ترین دشمنانش است. شیمر یادآور شد که تنها ماه گذشته، جامعه اطلاعاتی آمریکا اعلام کرد که روسیه همچنان یک «تهدید بالقوه پایدار برای قدرت، حضور و منافع جهانی ایالات متحده» محسوب می‌شود.

شیمر گفت: «رویکرد فعلی به طور کامل به نفع روسیه است — از دادن امتیاز پشت امتیاز در موضوع اوکراین گرفته تا برچیدن ابزارهای کلیدی قدرت نرم ما و تضعیف شبکه ائتلاف‌های ما در سراسر اروپا؛ شبکه‌ای که همواره به ایالات متحده امکان داده بود در برابر تجاوزگری روسیه از موضع قدرت برخورد کند.»

—-
* پیتر بیکر خبرنگار ارشد کاخ سفید برای روزنامه نیویورک تایمز است. او در حال حاضر ششمین دوره ریاست‌جمهوری را پوشش می‌دهد و گاه تحلیل‌هایی می‌نویسد که رؤسای جمهور و دولت‌های آنان را در یک بستر وسیع‌تر تاریخی قرار می‌دهد.



نظر شما درباره این مقاله:








عراقچی: فضای مذاکره کاملا جدی و کاری بود
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 16:30

عراقچی: فضای مذاکره کاملا جدی و کاری بود


عراقچی پس از پایان مذاکرات غیرمستقیم تهران-واشنگتن، توضیحاتی را درباره روند مذاکرات ارائه کرد.

به گزارش ایسنا، عباس عراقچی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، روز شنبه و در پایان دور سوم گفت‌وگوهای غیرمستقیم میان ایران و آمریکا در مسقط، توضیحاتی را درباره روند مذاکرات ارائه کرد.

● دور سوم مذاکرات در مسقط برگزار شد. ما از عمان و وزیر خارجه این کشور بسیار متشکریم. یک محیط آرام حکمفرما بود. مذاکرات خیلی جدی‌تر از گذشته بود و به تدریج وارد بحث‌های جزئی‌تر، فنی‌تر و تکنیکی‌تر شد.

● چندین بار نظرات را به‌صورت مکتوب ردوبدل کردیم. در مجموع فضای مذاکره، کاملا جدی و کاری بود.

● هم در موضوعات کلان و جزئیات اختلافات وجود دارد. تا جلسه بعدی قرار است در پایتخت‌ها بررسی صورت گیرد که چطور می‌توانیم اختلافات را کم کنیم.

● اینکه هر دو طرف با جدیت وارد مذاکرات شدند، کاملا مشهود بود و این، فضایی را ایجاد می‌کند که امیدوار باشیم که می‌شود پیشرفت کرد. امیدواری ما به‌شدت محتاطانه است و مسائلی هست که باید در مورد آن تفاهمات کلی به‌دست آید و بعد درباره جزئیات مذاکره شود.

● دور بعدی مذاکرات هم احتمالا مجددا شنبه خواهد بود و جزئیات و مکان آن را دولت میزبان که عمان است، تنظیم می‌کند و به اطلاع طرفین می‌رساند.

● سطح مذاکرات هم در همین سطح فعلی با حضور بنده و آقای ویتکاف خواهد بود با همراهی کارشناسان.

● ما با توجه به موضوعاتی که در جلسه مطرح می‌شود، کارشناسان لازم را به همراه می‌بریم. الان که از بحث کلیات به تدریج وارد بحث‌های جزئی‌تر و تخصصی‌تر هم به تدریج اضافه می‌شوند. ما در این جلسه کارشناسان اقتصادی را برای اولین بار به همراه داشتیم و حضور آن‌ها بسیار مفید بود. از جلسه آینده، حدس می‌زنم کارشناس سازمان انرژی اتمی هم اضافه شود. ما به موقعیتی رسیدیم که بحث‌های فنی‌تر هسته‌ای هم داشته باشیم. هر چه جلوتر برویم، با توجه به موضوعاتی که در دستورکار است، کارشناس مربوطه هم اضافه خواهد شد.

● دستورکار گفت‌وگوها به هیچ وجه تغییر نمی‌کند. موضوع ما فقط هسته‌ای است و هیچ موضوع دیگری را مورد مذاکره قرار نمی‌دهیم. وقتی از هسته‌ای صحبت می‌کنیم، یعنی اعتمادسازی در برنامه هسته‌ای ایران در مقابل رفع تحریم‌ها. ما فقط در این موضوع مذاکره می‌کنیم و هیچ موضوع دیگری را نمی‌پذیریم که درباره آن مذاکره کنیم. در سه دور گذشته هم این موضوع کاملا از سوی هر دو طرف رعایت شده است.

● وقتی می‌گوئیم فضای مذاکره جدی بود، یعنی دو طرف اراده خود را برای پیشرفت نشان دادند اما در برخی موارد اراده به تنهایی کافی نیست و ممکن است اختلاف به اندازه‌ای جدی باشد که نشود به سرانجام رسید؛ یعنی اراده به تنهایی ضامن موفقیت نیست. موفقیت زمانی حاصل می‌شود که نظرات و خواسته‌های هر دو طرف تامین شده باشد و هر کدام به سطحی از رضایت در مذاکرات رسیده باشند.

● این موضوعی است که به طول می‌انجامد، سخت است، برخی از اختلافات ما بسیار جدی است، برخی از اختلافات دیگر جدیت کمتری دارد، برخی‌ها پیچیدگی‌های خاص خود را دارد، ظرایف بسیار زیادی دارد. البته ما امیدوار هستیم به سرعت بتوانیم به جلو برویم، تجربات بار گذشته به ما کمک می‌کند که حرکت ما سهل‌تر و سریع‌تر باشد. من فکر می‌کنم حرکت ما تا اینجا خوب بوده است. ما در دور سوم در نقطه‌ای هستیم که شاید اگر مذاکرات دیگری بود، به این سرعت نمی‌توانتسمی به آن برسیم اما مذاکرات قبلی به ما کمک می‌کند مسیر را سریع تر طی کنیم.

● من از روند شکل‌گیری و سرعت مذاکرات راضی هستم. فکر می‌کنم روند خوبی دارد. مذاکرات فضای خوبی دارد، جدیت و اراده وجود دارد اما آیا می‌شود به توافق رسید؟ من امیدوارم اما خیلی محتاطانه.



نظر شما درباره این مقاله:








آغاز دور سوم مذاکرات ایران و آمریکا در عمان
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 13:41

آغاز دور سوم مذاکرات ایران و آمریکا در عمان


مذاکره‌کنندگان ارشد ایران و آمریکا روز شنبه دور جدیدی از مذاکرات غیرمستقیم را آغاز کردند تا توافقی برای مهار برنامه هسته‌ای تهران به دست آورند، در حالی که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، از اطمینان خود برای دستیابی به توافقی جدید که راه ایران به سوی بمب هسته‌ای را مسدود کند، سخن گفت.

به گزارش خبرگزاری رویترز، روز شنبه ابتدا کارشناسان دیدار کردند و سپس مذاکرات غیرمستقیم بین عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ در خاورمیانه، از طریق میانجی‌گری عمان در مسقط آغاز شد. این مذاکرات یک هفته پس از دور دوم گفت‌وگوها در رم برگزار شد که هر دو طرف آن را سازنده توصیف کردند.

جلسات غیرمستقیم در سطح کارشناسان در مسقط، که در طول روز شنبه ادامه داشت، با هدف تدوین چارچوبی برای یک توافق هسته‌ای بالقوه برگزار شد.

یک مقام ایرانی که از مذاکرات مطلع بود، بدون ارائه جزئیات بیشتر به رویترز گفت که مذاکرات در سطح کارشناسان «دشوار، پیچیده و جدی» است.

ترامپ در ابتدای دومین دوره ریاست‌جمهوری خود تلاش کرده است تا در برخی از بزرگ‌ترین درگیری‌ها و بحران‌های جهان، از جمله تهاجم روسیه به اوکراین، حمله اسرائیل به غزه و مسئله پیچیده برنامه هسته‌ای ایران، توافق‌هایی را میانجی‌گری کند. جمهوری اسلامی نیز از سوی خود اعلام کرده است که به دنبال رفع تحریم‌ها است، زیرا اقتصادش همچنان در رنج است و پس از بیش از یک سال ناکامی‌های نظامی در برابر دشمن منطقه‌ای خود، اسرائیل، قرار دارد.

اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، در عمان به خبرنگاران گفت: «ایران در موضع اصولی خود برای پایان دادن به تحریم‌های ناعادلانه ثابت‌قدم است و آماده است تا اعتمادسازی در مورد ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای خود را انجام دهد.»

ترامپ در مصاحبه‌ای با مجله تایم که روز جمعه منتشر شد، گفت: «فکر می‌کنم با ایران به توافق خواهیم رسید»، اما او تهدید به اقدام نظامی علیه ایران در صورت شکست دیپلماسی را تکرار کرد.

اندکی پس از آغاز مذاکرات غیرمستقیم عراقچی و ویتکاف، رسانه‌های دولتی ایران از انفجار عظیمی در بندر شهید رجایی در نزدیکی شهر بندرعباس در جنوب ایران خبر دادند که صدها نفر را مجروح کرد.

فشار حداکثری

در حالی که تهران و واشنگتن هر دو اعلام کرده‌اند که به دنبال دیپلماسی هستند، اما همچنان بر سر اختلافی که بیش از دو دهه ادامه داشته، فاصله زیادی دارند.

ترامپ، که از فوریه گذشته کمپین «فشار حداکثری» علیه تهران را احیا کرده است، در دوره اول ریاست‌جمهوری خود در سال ۲۰۱۸ از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ بین ایران و شش قدرت جهانی خارج شد و تحریم‌های فلج‌کننده‌ای را علیه ایران بازگرداند.

از سال ۲۰۱۹، ایران محدودیت‌های هسته‌ای این توافق را نقض کرده و به گفته آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، غنی‌سازی اورانیوم خود را به طور «چشمگیری» تا سطح ۶۰ درصد، نزدیک به سطح ۹۰ درصد مورد نیاز برای تسلیحات هسته‌ای، تسریع کرده است.

مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، این هفته گفت که ایران باید تحت یک توافق، غنی‌سازی اورانیوم را به طور کامل متوقف کند و هرگونه اورانیوم غنی‌شده مورد نیاز برای سوخت تنها نیروگاه اتمی فعال خود، بوشهر، را وارد کند.

به گفته مقامات ایرانی، تهران مایل است در ازای رفع تحریم‌ها، برخی محدودیت‌ها بر برنامه هسته‌ای خود را مذاکره کند، اما توقف برنامه غنی‌سازی یا تحویل ذخایر اورانیوم غنی‌شده از «خطوط قرمز ایران است که نمی‌توان از آن‌ها کوتاه آمد».

علاوه بر این، کشورهای اروپایی به مذاکره‌کنندگان آمریکایی پیشنهاد داده‌اند که یک توافق جامع باید شامل محدودیت‌هایی باشد که از دستیابی ایران به توانایی نصب کلاهک هسته‌ای بر موشک بالستیک جلوگیری کند. چندین دیپلمات اروپایی این موضوع را مطرح کرده‌اند.

تهران تأکید دارد که قابلیت‌های دفاعی‌اش، مانند برنامه موشکی، قابل مذاکره نیست و رهبران روحانی ایران می‌گویند برنامه موشکی این کشور تهدیدی برای کشورهای منطقه نیست. یک مقام ایرانی آگاه از مذاکرات روز جمعه گفت که تهران برنامه موشکی خود را مانع بزرگ‌تری در مذاکرات می‌بیند.

ایران سال گذشته پس از ترور فرماندهان ایرانی و رهبران شبه‌نظامی متحد توسط اسرائیل، در تشدید تنش‌های منطقه‌ای ناشی از جنگ غزه، ده‌ها موشک بالستیک به سوی اسرائیل شلیک کرد.



نظر شما درباره این مقاله:








دیدار ترامپ و زلنسکی در رم «بسیار سازنده» بود
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 12:33

دیدار ترامپ و زلنسکی در رم «بسیار سازنده» بود


یک مقام کاخ سفید اعلام کرد که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا و ولودیمیر زلنسکی، رهبر اوکراین، روز شنبه در رم دیداری «بسیار سازنده» داشتند. هر دو رهبر در مراسم تشییع جنازه پاپ فرانسیس شرکت کرده بودند.

به گزارش رویترز، سخنگوی دفتر زلنسکی گفت که دو رهبر، در دیداری حدوداً ۱۵ دقیقه‌ای در کلیسای سنت پیتر، توافق کردند که در همین  روز دیدار دومی داشته باشند و تیم‌هایشان در حال برنامه‌ریزی برای آن هستند.

این دیدار در واتیکان، اولین دیدار آنها از زمان برخورد خشمگینانه‌شان در دفتر بیضی کاخ سفید در واشنگتن در ماه فوریه و در زمانی حساس در مذاکرات با هدف پایان دادن به درگیری بین اوکراین و روسیه، انجام می‌شود.

استیون چونگ، مدیر ارتباطات کاخ سفید، گفت: «رئیس‌جمهور ترامپ و رئیس‌جمهور زلنسکی امروز به صورت خصوصی دیدار کردند و گفتگوی بسیار سازنده‌ای داشتند. جزئیات بیشتر در مورد این دیدار متعاقباً اعلام خواهد شد.»

آندری یرماک، رئیس دفتر زلنسکی، در پستی در شبکه‌های اجتماعی این دیدار را «سازنده» توصیف کرد.

دفتر زلنسکی تصاویری از دیدار رم منتشر کرد. در یکی از آنها (تصویر بالای گزارش)، رهبران اوکراین و آمریکا در یک سالن بزرگ سنگ مرمر، با فاصله حدود دو فوت روبروی یکدیگر نشسته بودند و برای گفتگو به سمت یکدیگر متمایل شده بودند. در این تصویر هیچ دستیاری دیده نمی‌شد.

در عکس دوم، از همان مکان، زلنسکی، ترامپ، کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا و امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه در یک جمع فشرده ایستاده بودند. مکرون دستش را روی شانه زلنسکی گذاشته بود.

ترامپ، که هر دو طرف را برای توافق بر سر آتش‌بس تحت فشار قرار داده است، روز جمعه گفت که گفتگوهای سازنده‌ای بین فرستاده‌اش و رهبری روسیه انجام شده است و خواستار دیدار سطح بالا بین کی‌یف و مسکو برای نهایی کردن توافق شد.

ترامپ قبلاً هشدار داده بود که اگر دو طرف به زودی به توافق نرسند، دولتش از تلاش‌هایش برای دستیابی به صلح خارج خواهد شد.

اختلاف نظرها بر سر قلمرو

پس از دور دیپلماسی رفت و برگشتی در این هفته، طبق اسناد مذاکرات به دست آمده توسط رویترز، اختلافاتی بین موضع کاخ سفید ترامپ در مورد مذاکرات صلح و موضع اوکراین و متحدان اروپایی آن پدیدار شده است.

واشنگتن پیشنهاد می‌کند که به طور قانونی به رسمیت شناخته شود که کریمه، شبه جزیره اوکراینی که در سال ۲۰۱۴ توسط مسکو ضمیمه شد، قلمرو روسیه است، چیزی که کی‌یف و متحدانش در اروپا می‌گویند خط قرمزی است که از آن عبور نخواهند کرد.

همچنین اختلافاتی در مورد سرعت لغو تحریم‌ها علیه روسیه در صورت امضای توافق صلح، نوع تضمین‌های امنیتی که اوکراین خواهد داشت و نحوه جبران خسارت مالی اوکراین وجود دارد.

ترامپ و زلنسکی روابط شخصی پر فراز و نشیبی داشته‌اند. ترامپ در دیدارشان در دفتر بیضی، رهبر اوکراین را به «قمار با جنگ جهانی سوم» متهم کرد.

از آن زمان، کی‌یف تلاش کرده است روابط را ترمیم کند، اما کنایه‌ها ادامه داشته است. زلنسکی گفته است که ترامپ در یک «حباب اطلاعات نادرست» به نفع مسکو گرفتار شده است، در حالی که رهبر آمریکا زلنسکی را به تعلل در توافق صلح و اظهارات «تحریک‌آمیز» متهم کرده است.

اما این دو مرد به یکدیگر نیاز دارند. ترامپ برای دستیابی به آرزوی اعلام شده‌اش مبنی بر ایجاد صلح سریع بین روسیه و اوکراین، به همراهی زلنسکی نیاز دارد، در حالی که کی‌یف به ترامپ نیاز دارد تا مسکو را برای تعدیل برخی از شرایط سنگین‌تر تعیین شده برای آتش‌بس تحت فشار قرار دهد.

در دیدار دفتر بیضی در ماه فوریه، خبرنگاری از یک شبکه خبری محافظه‌کار آمریکایی که حضور داشت، زلنسکی را به بی‌احترامی به این مناسبت به دلیل نپوشیدن کت و شلوار متهم کرد.

زلنسکی، از زمان آغاز تهاجم تمام عیار روسیه در سال ۲۰۲۲، از کت و شلوار اجتناب کرده و لباس‌های نظامی را ترجیح داده و می‌گوید این روش او برای نشان دادن همبستگی با هموطنانش است که برای دفاع از اوکراین می‌جنگند.

زلنسکی روز شنبه در رم نیز از پوشیدن کت و شلوار خودداری کرد و به جای آن پیراهن تیره پوشید که تا گردن دکمه‌اش بسته بود و بدون کراوات، و یک ژاکت نظامی تیره روی آن پوشیده بود.



نظر شما درباره این مقاله:








انفجار و اسیدپاشی! / احمد زیدآبادی
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 12:00

انفجار و اسیدپاشی! / احمد زیدآبادی




نظر شما درباره این مقاله:








غنی‌سازی و برنامه موشکی، دو گره اصلی مذاکرات
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 11:50

غنی‌سازی و برنامه موشکی، دو گره اصلی مذاکرات




نظر شما درباره این مقاله:








در سایۀ ابلیس؛ زندگی سیاسی نواب صفوی
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 10:09

در سایۀ ابلیس؛ زندگی سیاسی نواب صفوی


حمید شوکت

در سایۀ ابلیس
زندگی سیاسی نواب صفوی
جمعیت فدائیان اسلام

نواب صفوی رهبر جمعیت فدائیان اسلام که در صدمین سالگرد تولد او هستیم، پیام‌آور مرگ و نیستی در تاریخ معاصر ایران است. رهبری وحشت‌آفرین که ترور فردی را به نمادی از نام و آوازۀ جمعیتی که بنیان نهاد بدل ساخته بود. ترور فردی در پیشبرد هدف‌های سیاسی اگرچه پیشینه دیگری دارد که با او آغاز نمی‌شود. اما کارایی و دوام آن با نام نواب و جمعیت فدائیان اسلام گره خورده است.

از ترور ناصرالدین‌ شاه قاجار در دوازدهم اردیبهشت ۱۲۷۵ به دست میرزا رضا کرمانی در حرم شاه‌عبدالعظیم و ترور میرزا علی‌اصغر خان اتابک و آیت‌الله سید عبدالله بهبهانی در جریان انقلاب مشروطیت، تا ترورهای کمیته انتقام در کشتن کسانی که “در اجرای اصلاحات سد راه وطن‌خواهان بودند”، همگی نشان از دامنه و گستردگی ترورهای سیاسی در ایران روزگار پادشاهان قاجار به این سو دارند.

در سال‌های دور و نزدیک دوران پهلوی نیز با ترور فردی به عنوان وسیله‌ای در پیشبرد هدف‌های سیاسی روبه‌رو هستیم. ترور سید محمدرضا کردستانی (میرزاده عشقی)، شاعر، روزنامه‌نگار، جمهوری‌خواه پرشور و قتل روزنامه‌نگاران دیگری چون احمد دهقان و محمد مسعود و یا عبدالمجید زنگنه، وزیر فرهنگ کابینه رزم‌آرا تا ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر به دست هیئت‌های موتلفه اسلامی نمونه‌های دیگر چنین راه و رسمی در سپهر سیاست ایران هستند. راه و رسمی که در دفتر و کارنامه حزب توده تا سازمان چریک‌های فدایی خلق یا سازمان مجاهدین خلق و تشکیلاتی که مجاهدین مارکسیست نام گرفت نیز به ثبت رسیده است.

از فردای پیروزی انقلاب اسلامی نیز با ترورهای گروه فرقان روبه‌رو هستیم که سرآغاز فصلی دیگر در تداوم  چنین راه و رسمی به شمار می‌آیند. ترورهایی که برخی از بلندپایگانگان جمهوری اسلامی چون آیت‌الله مرتضی مطهری، رئیس شورای انقلاب، سید محمدولی قره‌نی، نخستین رئیس ستاد مشترک ارتش، حاج مهدی عراقی، عضو شورای اجرایی بنیاد مستضعفان و ریاست زندان قصر را به کام مرگ کشیدند. ترور آیت‌الله میراسدالله مدنی، نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی و امام جمعه همدان و تبریز و نیز اسدالله لاجوردی، رئیس پیشین زندان اوین و دادستان انقلاب تهران به دست سازمان مجاهدین خلق نیز نمونه‌های دیگری از تدوام بی‌گسست این روند هستند.

اگر به این سیاهه، ترورهای نافرجام دیگری چون سوء قصد به محمدرضا شاه و حسین فاطمی، سخنگوی دولت و معاون پارلمانی محمد مصدق و حسین علاء، نخست وزیر در دوره پهلوی دوم و علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی و سید علی خامنه‌ای پس از پیروزی انقلاب اسلامی را بیفراییم، با گستردگی دامنه ترور فردی در پیشبرد هدف‌های سیاسی باز هم بیشتری روبه‌رو خواهیم شد. سیاستی که در خارج از کشور نیز به از میان برداشتن شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر نظام پادشاهی، ارتشبد غلامعلی اویسی، فرماندار نظامی تهران، شهرام شفیق، فرزند اشرف پهلوی و احمد شفیق، کاظم رجوی، برادر مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق، فریدون فرخزاد، خواننده و ترانه‌سرا و عبدالرحمان قاسملو و صادق شرفکندی، رهبران حزب دمکرات کردستان و شماری دیگر از مخالفان حکومت اسلامی ایران انجامید.

با این همه، هیچ یک از اینها، دامنه و تاثیر ترورهای جمعیت فدائیان اسلام را در رویدادهای سیاسی جامعه ایران نداشت. ترور عبدالحسین هژیر که راه مصدق و یارانش را به مجلس شانزدهم شورای ملی گشود و سپس ترور حاجعلی رزم‌آرا که به ملی شدن صنعت نفت انجامید، پیامدی ماندگار در تاریخ معاصر ایران بر جای نهاد که با نام نواب و مریدانش گره خورده است. با نام طلبه‌ای تبه‌کار که نخسین گام‌های خود را در عرصه سیاست با قتل احمد کسروی آغاز کرد و تا پایان راه در گذار از شقاوتی به شقاوتی دیگر بر جنون و جنایت، روال و رسمیتی دور از انتظار بخشید. آغاز و پایانی بر لبۀ تیغ گذران عمری در تداومی خونبار که در تنگدستی و تهی‌دستی، در بی‌خانمانی و زندان تا جان باختن بر سر آرمان و آخرتی موهوم سپری گشت. آمال و اوهام و آرمانی که در سایۀ ابلیس، جز برافراشتن چوبه‌های اعدام بر دروازه‌های بهشت موعود، جز داس مرگ و “بریدن دست دزد” و “تازیانه بر زناکار”، و جز کینه و قصاص راه و چاره دیگری نمی‌شناخت.

نواب را با چنان کارنامه‌ای، در جمهوری اسلامی ایران “شبنم سرخ” و “سفیر سحر” خواندند. در نیکداشت خاطره‌اش نشست و همایش تشکیل دادند و به یادبودش تمبر منتشر کردند. نامش را بر ایستگاه مترو و مدرسه و بزرگراه نهادند و آرامگاهش را بنا ساختند تا قدر و منزلتی درخور جایگاهش بیابد و در آرامشی که سزاوارش می‌شماردند جاودانه بماند. آرامشی که به نام دین و نیکبختی مومنان نه تنها از دیگران، که از خود و یارانش نیز دریغ داشته بود. خود و یارانی که روزگارشان از بام تا شام در شیون و شکوه و شکایت از گناه یا در اوراد وهم‌آلود دور باطل تسبیح‌های‌شان، در زمزمه زیارتنامه و مصیبت و مرثیۀ “حال و هوای شب عاشورا” سپری گشت.

فدائیان اسلام در چنان حال و هوایی به مناسبت درگذشت همسر دوم نواب در واپسین روزهای مرداد ۱۳۳۲، با تسلیت به “عالیقدر رهبر” آن جمعیت نوشتند: “شما را از این جهان لذت و آسایش حرام است. شما فرزند خلف و صالح و جانباز بزرگ مصیبت‌کش جهان اعلیحضرت حسین بن علی هستید و از هر کس برای تحمل مصیبت در راه خدا و عشق خدا سزاوارترید. فوت نابهنگام همسر جوان شما تاثرات دینی شما را تکمیل کرد. این مصیبت هم پس از تقدیر حق ناشی از هجمات و حملات مداوم حکومت‌ها بر مسکن و مأوای شما بود، بر دفتر قطور مصائب شما در راه اسلام افزوده گردید. امید آنکه این فاجعه جانگذاز آخرین مصیبت شما در راه خدا باشد.”

نواب مدت‌ها پیش از آن که شماری از یاران و رهروانش در جمهوری اسلامی ایران به اقتدار و قدرت دست یابند به اعتبار دست یافته بود. نویسنده‌ای چون علی‌اصغر حاج سید جوادی، روزنامه‌نگاری چون امیرمختار کریم‌پور شیرازی و شاعری چون فریدون توللی در نیکداشت جمعیتی که او بنیان نهاد مقاله نوشتند و شعر سرودند.  بیژن جزنی و ناصر صادق، از رهبران سازمان چریک‌های فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق نیز چنین کردند. جزنی بدون آن که سخنی از محکومیت ترور هژیر، رزم‌آرا و سوء قصد نافرجام علاء به میان آورد، تنها قتل کسروی را “زشت” و سوء قصد نافرجام به فاطمی را “زشت‌ترین” ترورهای فدائیان اسلام خواند و از این که کدام یک از سران آن جمعیت “صادق‌تر” از دیگری بود یاد کرد. ناصر صادق نیز از “فرزندان رشید” خلق، از “ستارخان‌ها، کوچک‌خان‌ها، مصدق‌ها، نواب‌ها و روزبه‌ها” نام برد و نواب و خلیل طهماسبی، قاتل رزم‌آرا را “قهرمانان مبارزی” خواند که در نبرد با حکومت تیرباران شده بودند.

در آثاری که به بررسی زندگی سیاسی نواب پرداخته‌اند، به تاثیرپذیری او و فدائیان اسلام از اخوان المسلمین مصر اشاره شده است. درباره نخستین نشانه‌های نزدیکی میان آن دو جمعیت اسلامی می‌بایست از شرکت نواب در کنفرانس اسلامی فلسطین که در آذر ۱۳۳۲ در اردن تشکیل شده بود نام برد. او پس از پایان آن کنفرانس به دعوت جمعیت اخوان المسلمین به مصر رفت. نواب در آن سفر میهمان حسن الهُضَیبی، جانشین حسن البَنّاء، بنیانگذار و نخستین مرشد اخوان المسلمین مصر بود و در دفتر المسلمون، نشریه آن جمعیت در قاهره اقامت داشت. او در بازگشت به ایران مقاله‌ای از البَنّاء را به فارسی ترجمه کرد.

نواب در مقدمه‌ای بر آن ترجمه از “اراده قوی و روح جاویدان رهبر فقید اخوان المسلمین، راهنمای جهاد مقدس ضداجنبی ملت مسلمان مصر” نام برد و از “روح پرفتوح رادمرد مجاهد، شهید حسن البَنّاء، بنیانگذار جمعیت مسلمانان مبارز و مجاهدین حقیقی راه تعالی اسلام یعنی اخوان المسلمین مصر” یاد کرد. شخصیتی که به گفته نواب در “جهاد فی سبیل‌الله جام شهادت نوشید” و نشان داد “برخلاف متظاهرین به دین و ریاکاران ماسکدار، مردان از جان گذشته و فداکاری نیز در جهان هستند که سر در کف نهاده و برای اعتلای پرچم مقدس مذهب اسلام جان و سر نثار می‌کنند. مرحوم حسن البَنّاء  در مصر به افتتاح مکتبی مبادرت ورزیده که امروزه هزار تن از شجاع‌ترین و با شهامت‌ترین جوانان و مردان دلیر مصری پیرو آن مکتب می‌باشند و هم آنها بودند که در حوادث جانگداز کانال سوئز اسلحه به‌ دست گرفته و از ناموس و شرف مسلمانان دفاع کردند.”
 
جز این آگاهی چندانی از آشنایی نواب با آرا و عقاید آن جمعیت در دست نیست. هر چند ممکن است سال‌ها پیش از شرکت در کنفرانس اسلامی فلسطین و سفر به مصر، زمانی که در نجف اقامت داشت از سیاست‌ و برنامه اخوان المسلمین آگاهی یافته باشد. از شیخ محمد محمود الصّواف، رهبر اخوان‌ المسلمین عراق نقل شده است نواب هنگام اقامت در آن کشور با آن جمعیت در تماس بود و در نشست‌های آن شرکت می‌کرد. “او حتی چندین بار به عربی برای آنان سخنرانی کرده” بود.

گذشته از این، برخی کتاب رهنمای حقایق را که مانیفست فدائیان اسلام به شمار می‌آید، نشانه تاثیرپذیری آن جمعیت از اخوان المسلمین مصر دانسته‌اند. اگرچه این را نیز نباید نادیده انگاشت که او هشت سال پیش از سفر به اردن و دیدار با سران اخوان المسلمین دست به تشکیل جمعیت فدائیان اسلام زده بود.

در شماری از آثاری که به پیشینه جنبش‌های اسلامی پرداخته‌اند، از برخی شباهت‌ها میان فدائیان اسلام و اخوان المسلمین مصر نام برده شده است که درخور توجه هستند.  هر دو جمعیت در اجرای شریعت اسلام و جایگاه زنان و حجاب تا ستیز با غرب‌ و کمونیسم و بازگشت به احکام و ارزش‌های اسلامی همآواز بودند. این شباهت‌ها از بابت دیگری نیز اهمیت دارند و آن پشتیبانی هر دو جمعیت از نیروهای “ملی” در ایران و مصر است. جمعیت فدائیان اسلام در مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت با مصدق در مسیر مشترکی قرار گرفتند و اخوان المسلمین مصر به پشتیبانی از کودتای افسران آزاد آن کشور به رهبری محمد نجیب و جمال عبدالناصر برخاستند. شباهتی شگفت‌انگیز به نشانه آن که ملیون ایران و مصر نیز که پس از کسب قدرت دیگر نیازی به فدائیان اسلام و اخوان المسلمین نمی‌دیدند، از آنان روی برتافتند و کار از همراهی به کشمکش و از رقابت به رویارویی کشید.

فارغ از این شباهت‌ها، تفاوت‌های آشکاری نیز میان آن دو جمعیت وجود داشت که نمی‌توان نادیده گرفت. به گفته حمید عنایت، فدائیان اسلام هیچ‌گاه “جنبشی توده‌ای نشدند و همواره گروهی از جان گذشته باقی ماندند.” درباره اخوان المسلمین مصر جز این است. آنها پایه توده‌ای داشتند و مدرسه و مسجد و کارگاه نساجی به راه انداختند و در شهر و روستا به خدمات عمرانی دست زدند و برای بینوایان سرپناه ساختند. حال آن که روزگار فدائیان اسلام با خیرات یا آنچه آیت‌الله سید حسین طباطبایی بروجردی نوعی باج‌گیری نامیده بود سپری گشت.

وجه دیگری که در شناخت از فدائیان اسلام اهمیت دارد، میراثی است که در جمهوری اسلامی ایران از نواب و جمعیتی که بنیان نهاد بر جای مانده است. عنایت در کتاب اندیشۀ سیاسی در ایران معاصر که نسخه انگلیسی آن سه سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی منتشر شد، به “فلسفه حقوقی” نظام حاکم بر ایران در اجرای “عدالت اسلامی” پرداخته است. عنایت در این زمینه از احکام دادگاه‌های انقلاب تا “جرائم اخلاقی” دیگر نام می‌برد. راه و روشی که به گفته او اگرچه نشانه نظامی برخاسته از یک انقلاب است، اما آنجا که در توجیه حقانیت خود به عبارت “محاربه با خدا و رسول” و “مفسدفی‌الارض” استناد می‌کند بر قرآن استوار شده است. نواب و مریدانش نیز از این دیدگاه برای گناهکاری سرافکنده و رسوا در سرزمین اسلام یا بنده‌ای خطاکار در بارگاه پروردگار، عقوبتی جز عذاب و جزایی جز قصاص نمی‌شناختند.

با انقلاب اسلامی در ایران، جریانی در تاریخ‌نگاری جمهوری اسلامی بنا را بر آن گذاشت تا اسطوره‌ای را که بر محور رهبر جمعیت فدائیان اسلام شکل می‌گرفت معنا و تداومی پایدار بخشد. رشتۀ تداومی بی‌گسست میان نواب و آیت‌الله خمینی که با نمونه‌هایی از آن در آثار مورخانی که از دیدگاهی دیگر به چنین تداومی نگریسته‌اند نیز روبه‌رو هستیم.

در این دیدگاه حقیقتی نهفته است که نخستین نشانه‌های آن را می‌توان در کتاب کشف الاسرار رهبر انقلاب اسلامی ایران بازیافت. آیت‌الله خمینی در آن اثر کسروی را “افیونیِ” ابلهی نامیده بود که به “ناپاکی و خلاف عفت” شناخته شده، مردم را به “آیین ناپاک زرتشت موهوم” فرامی‌خواند. “تبریزی بی‌سروپا”یی که در بیستم اسفند ۱۳۲۴ به دست مریدان نواب در کاخ دادگستری تهران غرقه به خون شد.

در رویکرد آیت‌الله خمینی درباره نقش پادشاه در کشور اسلامی، نبرد با کفر و بی‌دینی در برپایی عدل اسلامی، جایگاه مستضعفان شهر و روستا در نظامی که بنیان نهاد نیز با نمونه‌های دیگری از همآوایی میان آرا و عقاید رهبر انقلاب اسلامی با نواب و جمعیت فدائیان اسلام روبه‌رو هستیم. اما در این میان حقیقت دیگری از نظر دور مانده است و آن این که آیت‌الله خمینی ترور فردی، این جان کلام و چشم و چراغ نواب و مریدانش را چاره کار نمی‌دانست. او که در کشف الاسرار خواهان اعدام “یاوه‌سرایی” چون کسروی “در حضور هواخواهان دین” شده بود، نه تنها سخنی در ستایش قاتلان او به میان نیاورد، بلکه در ماجرای رویارویی آیت‌الله بروجردی با فدائیان اسلام در نیمه خرداد ۱۳۲۹ که به درگیری در حوزه علمیه قم انجامید، خواستار دخالت شهربانی برای پایان دادن به نافرمانی طلاب مدافع نواب شد. واقعیتی به نشانه آن که او فدائیان اسلام را تا سال‌ها رقیبی برای خود و جایگاهی که در کمین آن بود می‌دانست.

با پیروزی انقلاب اسلامی و گماردن شماری از یاران و رهروان نواب چون محمدصادق خلخالی در جایگاه نماینده حاکم شرع، حاج مهدی عراقی به عضویت در شورای اجرایی بنیاد مستضعفان و ریاست زندان قصر، سید هادی خسروشاهی به سفارت ایران در واتیکان، محسن رفیق‌دوست در مقام ریاست تدارک تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شیخ فضل‌الله محلاتی به نمایندگی ولی فقیه در آن سپاه، میر اسدالله مدنی به نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی و امامت نماز جمعه همدان و تبریز، محمدعلی رجایی، به نخست وزیری و ریاست جمهوری ماجرا به گونه‌ای دیگر بود. آیت‌الله خمینی زمانی به چنین گزینشی دست زد که در رقابتی بی‌رقیب، خود را به رهبری انقلاب اسلامی برکشیده، در جایگاه امام امت، سرور و سالار یاران و رهروان نواب بود.

این کتاب در سیزده فصل و ۴۷۶ صفحه توسط انتشارات فروغ در آلمان منتشر شده است.



نظر شما درباره این مقاله:








پاسخ سوریه به شروط آمریکا برای کاهش تحریم‌ها
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 10:00

پاسخ سوریه به شروط آمریکا برای کاهش تحریم‌ها


تیمور ازهری و مایا گبیلی / خبرگزاری رویترز

بر اساس نسخه‌ای از نامه‌ای که رویترز مشاهده کرده است، سوریه به صورت کتبی به فهرستی از شروط ایالات متحده برای کاهش احتمالی بخشی از تحریم‌ها پاسخ داده و اعلام کرده که به اکثر این شرط‌ها عمل کرده، اما برخی دیگر نیازمند “تفاهم‌های دوجانبه” با واشنگتن هستند.

ایالات متحده ماه گذشته فهرستی شامل هشت شرط به سوریه ارائه کرد که دمشق باید آن‌ها را اجرا کند، از جمله نابودی کامل ذخایر تسلیحات شیمیایی باقی‌مانده و اطمینان از عدم واگذاری نقش‌های ارشد حکومتی به اتباع خارجی.

سوریه به شدت به کاهش تحریم‌ها نیاز دارد تا اقتصاد فروپاشیده خود را پس از ۱۴ سال جنگ احیا کند؛ جنگی که طی آن ایالات متحده، بریتانیا و اروپا تحریم‌های سختی را با هدف فشار بر بشار اسد، رئیس‌جمهور سابق، اعمال کردند.

در ژانویه، ایالات متحده معافیتی شش‌ماهه برای برخی تحریم‌ها صادر کرد تا کمک‌های بشردوستانه را تشویق کند، اما این اقدام تأثیر محدودی داشته است.

منابع در ماه مارس به رویترز گفتند که در ازای تحقق تمام خواسته‌های آمریکا، واشنگتن این تعلیق را برای دو سال تمدید خواهد کرد و ممکن است معافیت دیگری نیز صادر کند.

رویترز اولین رسانه‌ای بود که گزارش داد ناتاشا فرانچسکی، مقام ارشد آمریکایی، این فهرست شرایط را در دیدار حضوری با اسعد الشیبانی، وزیر امور خارجه سوریه، در حاشیه کنفرانس کمک به سوریه در بروکسل در ۱۸ مارس تحویل داده است.

الشیبانی در اولین سخنرانی خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد در روز جمعه، تلاش کرد نشان دهد که سوریه در حال حاضر در حال رسیدگی به این خواسته‌ها، از جمله در مورد تسلیحات شیمیایی و جستجو برای یافتن آمریکایی‌های مفقودشده در سوریه است.

اظهارات علنی او با محتوای نامه محرمانه سوریه به آمریکا، که نسخه‌ای بدون تاریخ از آن توسط رویترز مشاهده شده، همخوانی دارد. محتوای این نامه پیش‌تر گزارش نشده بود.

دو مقام غربی و یک مقام سوری که از محتوای نامه مطلع بودند، تأیید کردند که این نسخه با آنچه رویترز مشاهده کرده، مطابقت دارد.

در این سند چهارصفحه‌ای، سوریه متعهد شده است که دفتری در وزارت امور خارجه برای یافتن آستین تیس، روزنامه‌نگار آمریکایی مفقودشده، ایجاد کند و جزئیاتی از تلاش‌های خود برای رسیدگی به ذخایر تسلیحات شیمیایی، از جمله همکاری نزدیک‌تر با یک نهاد جهانی نظارت بر تسلیحات، ارائه کرده است.

اما این نامه در مورد دیگر خواسته‌های کلیدی، از جمله اخراج جنگجویان خارجی و اعطای مجوز به آمریکا برای انجام حملات ضدتروریستی، توضیحات کمتری ارائه کرده است.

سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا تأیید کرد که واشنگتن پاسخی از مقامات سوری به درخواست ایالات متحده برای انجام “اقدامات مشخص و دقیق اعتمادساز” دریافت کرده است.

سخنگو گفت: «ما در حال ارزیابی این پاسخ هستیم و در حال حاضر چیزی برای به اشتراک گذاشتن نداریم.» او افزود که ایالات متحده «هیچ نهادی را به عنوان دولت سوریه به رسمیت نمی‌شناسد و هرگونه عادی‌سازی روابط در آینده به اقدامات مقامات موقت بستگی خواهد داشت.»

وزارت امور خارجه سوریه به درخواست برای اظهارنظر پاسخ فوری نداد.

جنگجویان خارجی

نامه اعلام کرد که مقامات سوری موضوع جنگجویان خارجی را با دانیل روبینشتاین، فرستاده سابق آمریکا، بحث کرده‌اند، اما این موضوع “نیازمند جلسه مشورتی گسترده‌تر” است.

نامه می‌گوید: «آنچه در حال حاضر می‌توان تأیید کرد این است که اعطای درجات نظامی پس از اعلام قبلی در مورد ترفیع شش نفر متوقف شده است.» این اشاره ظاهراً به انتصاب جنگجویان خارجی، از جمله اویغورها، یک اردنی و یک ترک، به مناصب نظامی در دسامبر گذشته است.

نامه مشخص نکرده که آیا درجات اعطا شده به این جنگجویان خارجی لغو شده یا خیر و همچنین اقدامات آتی را ذکر نکرده است.

منبعی که از رویکرد دولت سوریه به این موضوع مطلع است، گفت که دمشق با توجه به دیدگاه خود مبنی بر لزوم رفتار مناسب با شورشیان غیرسوری که به سرنگونی اسد کمک کردند، تا حد امکان رسیدگی به این موضوع را به تأخیر خواهد انداخت.

در مورد درخواست آمریکا برای هماهنگی در امور ضدتروریسم و امکان انجام حملات به اهداف تروریستی، نامه اعلام کرد که این موضوع “نیازمند تفاهم‌های دوجانبه” است.

نامه متعهد شد که دولت جدید سوریه هیچ تهدیدی علیه منافع آمریکا یا غرب در سوریه را تحمل نخواهد کرد و قول داد “اقدامات قانونی مناسب” را بدون توضیح بیشتر اجرا کند.

احمد الشرع، رئیس‌جمهور موقت سوریه، پیش‌تر در مصاحبه‌ای گفته بود که نیروهای آمریکایی مستقر در سوریه بدون مجوز دولت حضور دارند و افزود که هرگونه حضور باید با توافق دولت باشد.

یک مقام سوری که از محتوای نامه مطلع است، گفت که مقامات سوری در حال بررسی راه‌های دیگر برای تضعیف افراط‌گرایان بدون اعطای صریح مجوز به آمریکا برای انجام حملات هستند، زیرا این اقدام پس از سال‌ها بمباران سوریه توسط نیروهای هوایی خارجی در طول جنگ، اقدامی جنجالی تلقی می‌شود.

تعهد به عدم تهدید اسرائیل

یک دیپلمات ارشد و فرد دیگری که از محتوای نامه مطلع بود، به رویترز گفتند که این نامه به طور کامل به پنج خواسته پاسخ داده، اما سایر موارد همچنان “حل‌نشده” باقی مانده‌اند.

آن‌ها گفتند که این نامه در ۱۴ آوریل ــــ تنها ۱۰ روز پیش از سفر شیبانی به نیویورک برای سخنرانی در شورای امنیت ــــ ارسال شده است. مشخص نیست که آیا ایالات متحده به این نامه پاسخ داده است یا خیر.

یک مقام سوری و یک منبع آمریکایی که از محتوای نامه مطلع بودند، گفتند که شیبانی قرار بود در سفر به نیویورک محتوای نامه را با مقامات آمریکایی بحث کند.

نامه سوریه اعلام می‌کند که امیدوار است اقدامات انجام‌شده، که آن‌ها را “تضمین” توصیف کرده، به نشستی برای بحث مفصل درباره هر مورد، از جمله بازگشایی سفارت‌ها و لغو تحریم‌ها منجر شود.

در مورد شبه‌نظامیان فلسطینی در سوریه، نامه اعلام کرد که الشرع کمیته‌ای برای “نظارت بر فعالیت‌های گروه‌های فلسطینی” تشکیل داده و گروه‌های مسلح خارج از کنترل دولت مجاز نخواهند بود. این نامه تنها چند روز پیش از بازداشت دو مقام فلسطینی از گروه جهاد اسلامی توسط سوریه ارسال شده بود.

نامه اظهار داشت: «در حالی که بحث‌ها در این مورد می‌تواند ادامه یابد، موضع کلی این است که اجازه نخواهیم داد سوریه منشأ تهدید برای هیچ طرفی، از جمله اسرائیل، باشد.»

نامه همچنین به “ارتباطات جاری” بین مقامات ضدتروریسم سوریه و نمایندگان آمریکا در امان برای مبارزه با داعش اشاره کرد و گفت که سوریه تمایل به گسترش این همکاری دارد. مذاکرات مستقیم بین سوریه و آمریکا در امان پیش‌تر گزارش نشده بود.



نظر شما درباره این مقاله:








گفت‌وگوی علی لیمونادی و مهران براتی ">
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 8:36

گفت‌وگوی علی لیمونادی و مهران براتی


آینده گفتگوهای ایران و آمریکا - دکتر مهران براتی - علی لیمونادی



نظر شما درباره این مقاله:








حمایت از مذاکرات به دلیل نگرانی از فروپاشی اقتصادی
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 8:28

حمایت از مذاکرات به دلیل نگرانی از فروپاشی اقتصادی


سوزانا جورج و نیلو تبریزی / واشنگتن پست / ۲۵ آوریل ۲۰۲۵

پوشش رسانه‌ای ایران درباره مذاکرات هسته‌ای بین واشنگتن و تهران عمدتاً مثبت بوده و نشان‌دهنده تمایل فزاینده نخبگان ایرانی برای تعامل با ایالات متحده است. حتی رسانه‌های محافظه‌کار نیز این مذاکرات را نشانه‌ای از نفوذ جهانی ایران توصیف کرده‌اند.

روزنامه تندرو «جوان»، وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اخیراً در مقاله‌ای نوشت: «توازن قدرت به نفع جمهوری اسلامی تغییر کرده است.» روزنامه محافظه‌کار «همشهری» نیز اعلام کرد ایران در مذاکرات اخیر با استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا، «پیام اقتدار» خود را به نمایش گذاشته است.

تحلیلگران می‌گویند این پیام‌رسانی نشان‌دهنده اجماع در حال شکل‌گیری در میان مقامات ایرانی است که تعامل با دولت ترامپ باید در اولویت باشد — اما نه به دلیل قدرت ایران، بلکه به دلیل احتمال فروپاشی اقتصادی در صورت عدم کاهش تحریم‌ها.

گرگوری برو، تحلیلگر مسائل ایران در گروه اوراسیا که رسانه‌های ایرانی را به‌دقت رصد می‌کند، گفت: «حس می‌شود که شرایط تغییر کرده است. اجماعی در میان نخبگان وجود دارد که مذاکره با ایالات متحده برای کسب تخفیف تحریم‌ها باید در اولویت باشد.»

ائتلاف حامی تعامل در ایران ممکن است با ورود مذاکرات هسته‌ای به مرحله‌ای دقیق‌تر در این آخر هفته در عمان مورد آزمون قرار گیرد. با توجه به سال‌ها تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی و فشارهای نظامی فزاینده از سوی اسرائیل و ایالات متحده، مذاکره‌کنندگان ایرانی احتمالاً باید امتیازات دشواری را در نظر بگیرند.

اظهارات ایرانی‌ها با دوره منتهی به توافق هسته‌ای ۲۰۱۵، که دونالد ترامپ بعداً از آن خارج شد، تفاوت چشم‌گیری دارد. در آن زمان، رهبر ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای، با حسن روحانی، رئیس‌جمهور وقت، در تضاد بود و توافق هسته‌ای، معروف به برجام، را «خسارت محض» خواند. بااین‌حال، در نهایت این توافق را تأیید کرد.

به گفته فردی آگاه از تفکرات رهبری ایران، این تغییر با انتخاب مسعود پزشکیان، اصلاح‌طلبی که چندان شناخته‌شده نبود، به‌عنوان رئیس‌جمهور در سال گذشته آغاز شد. این فرد که به دلیل حساسیت موضوع نخواست نامش فاش شود، گفت پس از عملیات نظامی اسرائیل علیه ایران و متحدان منطقه‌ای‌اش، حمایت از تعامل به‌ویژه در میان رهبری ارشد نظامی ایران افزایش یافت.

کوشا صفت، استادیار جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، گفت این تغییر تفکر یکپارچه نبود، به‌ویژه پس از کشته شدن اسماعیل هنیه، رهبر حماس، و حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله. او افزود یک گروه به سمت «تشدید تنش منطقه‌ای، حتی جنگ» تمایل دارد و گروه دیگر خواستار «عادی‌سازی روابط بین ایران و آمریکا» است.

صفت اضافه کرد: «آنچه اکنون به‌ویژه قابل‌توجه است، این است که رهبر انقلاب نقش میانجی بین این دو قطب متضاد را بر عهده گرفته است.»

آیت‌الله خامنه‌ای در تمامی تصمیم‌گیری‌های مهم حرف آخر را می‌زند، اما به گفته گرگوری برو، او از طریق مشورت حکمرانی می‌کند. برو افزود: «همیشه نوعی کشمکش بین گروه‌های مختلف با جهت‌گیری‌های ایدئولوژیک متفاوت وجود داشته است. خامنه‌ای از نظر ایدئولوژیک با تندروها هم‌راستا است، اما معمولاً از طریق اجماع و با توجه به نظرات نخبگان اداره می‌کند.»

خامنه‌ای درحالی‌که در را برای تعامل باز گذاشته، همچنان به انگیزه‌های آمریکا بدبین است. او در ماه مارس گفت مذاکرات توسط «برخی دولت‌های زورگو» پیشنهاد شده که هدف واقعی‌شان «تسلط و تحمیل انتظارات خودشان» است.

به گفته صفت، در پشت صحنه، رئیس‌جمهور و رهبر انقلاب «همکاری نزدیکی» دارند. او گفت: «گفته می‌شود پزشکیان در چرخه اخیر حملات متقابل، خواستار به تأخیر انداختن انتقام علیه اسرائیل شد تا فضا برای مذاکرات با آمریکا حفظ شود. رهبر انقلاب با این تصمیم موافقت کرد.»

پزشکیان در دوران مبارزات انتخاباتی خود بر پیگیری کاهش تحریم‌ها تأکید داشت. او گفت پس از سال‌ها تلاش برای ایجاد «اقتصاد مقاومتی»، زمان تعامل مجدد با جهان فرا رسیده است. مصطفی نجفی، تحلیلگر خاورمیانه مستقر در ایران، می‌گوید: «پزشکیان و برخی دیگر از شخصیت‌های سیاسی بانفوذ توانستند با مرتبط کردن مذاکرات به بهبود شرایط اقتصادی، اقناع سیاسی ایجاد کنند.»

پزشکیان همچنین با همکاری نزدیک با رهبران نظامی ایران، رویکردی با «حداکثر هماهنگی و همکاری» اتخاذ کرد و با «گرد هم آوردن برخی چهره‌های بانفوذ و تعامل نزدیک با رهبر انقلاب» اجماع ایجاد کرد. نجفی این همکاری را «بی‌سابقه» خواند.

انتظار می‌رود در عمان، ویتکاف و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، همانند دو جلسه قبلی، دیدار کوتاهی داشته باشند. در همین حال، تیم‌های فنی کار دشوار تدوین جزئیات توافقی را آغاز خواهند کرد که احتمالاً بخشی از غنی‌سازی مواد هسته‌ای ایران را محدود کرده و در ازای کاهش تحریم‌ها، شفافیت بیشتری در برنامه هسته‌ای ایران ایجاد خواهد کرد.

مذاکره‌کنندگان ایرانی به دنبال لغو تحریم‌ها هستند تا سال‌ها کاهش اقتصادی و تورم افسارگسیخته را معکوس کنند. ارزش پول ایران همچنان به پایین‌ترین حد خود رسیده است.

مهان هاشم‌پور، مالک شرکت مهان همراه، یک توزیع‌کننده بزرگ لوازم الکترونیکی در شهر اصفهان، گفت پایان تحریم‌ها به تاجرانی مانند او امکان دسترسی مستقیم به بازارهای خارجی را می‌دهد و انحصارهای فاسدی که در سال‌های اخیر رشد کرده‌اند را تضعیف می‌کند.

او گفت: «در حال حاضر، برخی شرکت‌ها با استفاده از روابط خود با دولت و انحصار بر بازار، دیگران را از تجارت واردات تلفن همراه کنار زده‌اند و خودشان به واردکنندگان بزرگ تبدیل شده‌اند.»

تحریم‌های اقتصادی ایران بازار سیاه گسترده و پرسودی از واسطه‌هایی ایجاد کرده که دسترسی به ارز خارجی و بازارهای بین‌المللی را تسهیل می‌کنند. این شرکت‌ها هزینه‌های سنگینی دریافت می‌کنند، هزینه‌هایی که تنها افرادی با روابط نزدیک با مقامات دولتی می‌توانند از آن اجتناب کنند.

هاشم‌پور گفت کسانی که از تحریم‌ها ثروتمند شده‌اند، اکنون لابی قدرتمندی علیه مذاکرات با ایالات متحده هستند. او افزود: «اگر روابط ما با اروپا، آمریکا و بقیه جهان عادی شود، برخی افراد منبع درآمد خود را از دست می‌دهند و این بزرگ‌ترین مشکل ایران در حال حاضر است.»

با وجود افزایش حمایت از مذاکرات، تندروهای برجسته‌ای همچنان مخالف هستند و اگر مذاکرات نتوانند تخفیف اقتصادی به همراه داشته باشند، ممکن است قدرت بیشتری پیدا کنند.

پیش از جلسه مذاکراتی هفته گذشته در رم، حمید رسائی، نماینده مجلس نزدیک به تندروهای ارشد ایرانی، علیه مذاکرات سخن گفت. او اظهار داشت که رهبر انقلاب اجازه مذاکرات را «صرفاً برای نشان دادن میزان غیرمنطقی بودن و عهدشکنی مقامات آمریکایی» داده است. رسائی حتی با ادامه مذاکرات هشدار داد: «تحریم‌ها سخت‌تر خواهد شد، مشکلات بدتر می‌شوند.»



نظر شما درباره این مقاله:








حضور دو قربانی حین دستگیری در خانه متهم
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 26.04.2025, 7:11

حضور دو قربانی حین دستگیری در خانه متهم


بهاره شبانکارئیان / اعتماد

«امیر.س»؛ عامل آزار جنسی چند کودک؛ جوانی ۲۷ ساله است که روبه‌رویم ایستاده و پاسخ سوالاتم را می‌دهد. پاسخ‌هایش این‌گونه است که انگار دارد از روی کتاب یا نوشته‌ای می‌خواند. با این حال وقتی پلیس او را متوجه لحن صحبت‌هایش می‌کند باز حالتش را حفظ و ادامه می‌دهد. همین نشان می‌دهد که او ترسیده؛ از دوربین‌ها و عده زیادی خبرنگار که گاهی سوال‌های بی‌ربط هم از او می‌پرسند؛ وقتی به کودکان تجاوز می‌کردی چه احساسی داشتی؟ این سوال و سوال‌هایی از این دست باعث حیرت می‌شود....

طبق اطلاعات اختصاصی «اعتماد»؛ «این متهم فقط پسران را مورد آزار جنسی قرار نداده و ماموران در لحظه دستگیری متوجه حضور یک دختر و پسر شده‌اند که چند روزی می‌شده داخل خانه متهم بوده‌اند.»

همچنین طبق استنادبه پرونده «متهم در کودکی بارها از سوی یکی از نزدیکان مورد آزار جنسی قرار گرفته است.» این متهم حدود سه، چهار ماه پیش دستگیر شده و فیلم‌هایی که از آزارهای جنسی کودکان تهیه کرده را در یک کانال تلگرامی منتشر کرده است.

امیر در اظهاراتش به «اعتماد» می‌گوید: «با موتوسیکلت درحالی که لباس جعلی مامور شهرداری به تن داشتم در خیابان‌های خراسان، افسریه، مولوی و شوش دور می‌زدم و کودکان تنها را شناسایی می‌کردم؛ می‌گفتم مقصدتان کجاست که شما را برسانم! بچه‌ها هم اعتماد می‌کردند و سوار موتورم می‌شدند. در مکان مناسب کیکی که از قبل آماده کرده و داخل آن قرص بیهوشی گذاشته بودم را به آنها می‌دادم تا بخورند و بی‌هوش شوند که به هدفم برسم و از آنها فیلم تهیه کنم.»

متهم در پاسخ به اینکه آیا خودتان در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اید، می‌گوید: «در کودکی بارها مورد آزار جنسی قرار گرفتم.»

«مرتضی نثاری» معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران در مورد این پرونده می‌گوید: «اواخر سال گذشته یکی از بیمارستان‌های تهران به پلیس خبر داد که آثار تجاوز و تعرض در یکی از بیماران که یک پسر چهار ساله بوده؛ مشاهده شده است. به دلیل حساسیت موضوع، تیمی از کارآگاهان اداره شانزدهم به بیمارستان مراجعه کردند و دستگیری این‌ متجاوز را در دستور کار قرار دادند. کارآگاهان در روزهای پیش از نوروز، این متهم را که با سوءاستفاده از لباس شهرداری، کودکان را فریب و سوار موتوسیکلت خود می‌کرد و بعد از تجاوز آنها را در خیابان رها می‌کرد، شناسایی و دستگیر کردند.»

نثاری همچنین در مورد سن قربانیان و شگرد متهم می‌گوید: «قربانیان این متهم زیر ۱۵ سال هستند. متهم قرص خواب‌آور در کیک می‌گذاشته و به کودکان می‌داده تا آنها بدون مقاومت در مقابل خواسته او قرار گیرند. این متهم تاکنون ۵ شاکی دارد، اما بر اساس تصاویر تلفن همراه او به نظر می‌رسد تعداد شاکیان بیشتر شود. البته این متهم چند سال قبل نیز به همین جرم دستگیر شده و بعد از تحمل ۵ سال زندان آزاد شده بود که دوباره به این اقدام دست زده است.»

معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران از والدینی که آثار جرم در کودکان آنها مشاهده شده درخواست کرد به پلیس مراجعه کنند. «امین گلریز» قاضی سابق تهران و وکیل دادگستری در راستای دستگیری این آزارگر جنسی کودکان به سوالات «اعتماد» پاسخ می‌دهد.

* می‌دانیم که تجاوز با تعرض فرق دارد. از منظر رویکرد قانونی بحث تجاوز و تعرض را توضیح می‌دهید.

وقتی تجاوز صورت می‌گیرد و موضوع اثبات می‌شود قانونگذار مجازات اعدام را برای متجاوز در نظر می‌گیرد حتی اگر تجاوز به یک نفر بوده باشد، ولی وقتی تعرض رخ می‌دهد، قانونگذار در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان تعزیر درجه ۶ قائل می‌شود که البته به نظر می‌رسد این مجازات از ضمانت اجرایی کافی برخوردار نیست و بهتر بود قانونگذار واکنش شدیدتری نشان می‌داد چرا که شاید اثر روحی و روانی تعرض و تجاوز یکی باشد. تعرض شامل مجازات تعزیری از جمله ۶ تا ۲۴ ماه حبس، جریمه نقدی یا شلاق از ۳۱ تا ۹۹ ضربه می‌شود. این مجازات‌های تعزیری نیز انتخابش با قاضی است که کدام را برای مجرم در نظر بگیرد، اما به نظر می‌رسد این مجازات‌ها کافی نیست، چراکه تعرضی که به یک کودک یا نوجوان می‌شود آینده‌اش را تباه می‌سازد و از طرف دیگر امکان دارد خود بزه دیده در آینده تبدیل به بزهکار شود.

* در مورد چنین جرایمی، موضوع پیشگیری وجود دارد؟

بحث پیشگیری جرایم علیه کودکان و نوجوانان از دو منظر قابل بررسی است؛ پیشگیری در مدارس که با استفاده از آموزش‌های لازم به دانش‌آموزان و گزینش صحیح معلمان صورت می‌گیرد؛ به عنوان مثال همین پرونده تعرض در نمازخانه یک مدرسه در شهرری که معلم به چندین کودک در یک مکان مقدس تعرض کرده، به دلیل عدم دوربین‌های مداربسته و عدم گزینش مناسب در انتخاب معلمان رخ داده است. در کشور ما برخلاف کشورهای دیگر تست سلامت روان از معلمان گرفته نمی‌شود. چون بعضی از افراد به دلیل شغلی که دارند باید تست‌های خاصی انجام دهند. از منظر جرم‌شناسی کسی که قوه شهوانی بالایی دارد، خود کنترلی ندارد یا آموزش‌های لازم را ندیده، نباید به عنوان آموزگار در کلاس‌های درس حضور پیدا کند. مورد دوم بحث پیشگیری به خانواده‌ها مربوط می‌شود؛ بعضی از جرایم ارقام سیاه بالایی دارند؛ یعنی در عین اینکه به وقوع می‌پیوندند، آماری از آن ارایه نمی‌شود به این علت که خانواده بزه دیده یا خود او تمایلی به شکایت ندارد، چراکه بزه دیده هم در اماج جرم قرار می‌گیرد و هم از ترس آبرو اقدام به شکایت نمی‌کند. چون خانواده می‌داند اگر پرونده‌ای تشکیل شود آبروریزی خواهد شد. بنابراین به قدری حساسیت در این جرایم بالاست که نباید با تعزیر درجه ۶ یا درجه ۵ آن را مواجه کنیم، چون قابلیت پیشگیری و عبرت آموزی ندارد. در همین مورد اخیر که فردی دستکم ۵ کودک را مورد آزار جنسی قرار داده؛ چطور می‌شود که او قبلا به خاطر جرم مشابه محکومیت پیدا کرده و بار دوم به راحتی و با جامعه آماری بیشتری اقدام به جرم می‌کند؟ این اقدام او نشان می‌دهد که ضمانت اجرایی کافی وجود نداشته و اقدامات روانکاوی روی بزهکار صورت نگرفته است. اگر قاضی به عنوان مجازات تکمیلی مجرم را مکلف می‌کرد خود را درمان کند آیا بار دوم این اتفاق می‌افتاد؟

* با استناد به پرونده او در کودکی توسط یکی از آشنایان مورد آزارجنسی قرار گرفته است. حالا با توجه به بررسی چنین پرونده‌هایی که نمونه بارز آن هم پرونده بیجه؛ فردی که به بیش از ۲۰ کودک تجاوز و آنها را به قتل رساند و اظهار کرد در کودکی نیز مورد تجاوز قرار گرفته، آیا می‌توان گفت تمام کودکانی که خود در کودکی قربانی تعرض یا تجاوز می‌شوند، ممکن است در آینده تبدیل به متجاوز شوند؟

ضرورتا کسی که مورد تجاوز قرار می‌گیرد، متجاوز نمی‌شود، اما یکی از علل اصلی که در جرایم منافی عفت وجود دارد و می‌تواند بزه دیده را تبدیل به بزهکار کند این است که کودک یا نوجوان بعد از تعرض یا تجاوز آموزش‌های مناسب روحی و روانی را دریافت نمی‌کند. ما در قانون می‌گوییم بزهکار را مجازات کنیم، اما هیچ کجا قانونگذار عنوان نکرده با بزه دیده باید چه کرد! بهتر بود قانونگذار علاوه بر تشدید برخی مجازات‌ها، اولیای بزه دیده را نیز موظف می‌کرد اقدامات روانکاوی انجام دهند که بعدها این خلع برای بزه دیده به وجود نیاید که چون مورد تعرض یا تجاوز قرار گرفته، خودش نیز این اقدام را با دیگری انجام دهد. چرا که قانونگذار در بعضی موارد خشونت لازم را به کار نمی‌گیرد و خود بزه دیده تصمیم می‌گیرد در مقام پاسخ اقدام کند. قانونگذار باید در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان اصلاحات لازم را انجام دهد و در بحث تجاوز و تعرض، بزه دیده را نیز مکلف به اقدامات درمانی کند. به نظر می‌رسد اجرای مجازات‌های علنی در چنین مواردی باید از الزامات باشد. در مورد تجاوز که مجازات آن اعدام است باید به صورت علنی انجام شود و در مورد تعرض اگر تعداد بزه دیدگان بیشتر باشد قاضی می‌تواند طبق ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات را تشدید کند.

* فکر می‌کنید حبس و مجازات‌های فعلی چقدر بازدارنده است؟ به ‌طور مثال همین متهمی که دست‌کم ۵ کودک را مورد آزارجنسی قرار داده در اعترافاتش عنوان کرده که سال ۹۵ نیز به خاطر ارتکاب جرم مشابه (آدم ربایی و تعرض) ۵ سال زندان بوده است. با این حال وقتی آزاد شده به تعداد قربانیانش اضافه شده است. در این باره توضیح می‌دهید.

قانونگذار حتما باید در مورد بحث تعرض مجازات‌های تکمیلی درنظر بگیرد. ازجمله این مجازات‌های تکمیلی مکلف کردن فرد به اصلاح خود است. حبس در این موارد ضمانت اجرایی کافی ندارد، چراکه باید در این‌گونه جرایم گردنکشی فرد بزهکار شکسته شود.

* طبق اظهارات این آزارگر و اعلام پلیس، او کودکان تنها را که بین ۱۰ تا ۱۵ سال داشته‌اند، شناسایی و آنها را سوار موتور خود می‌کرده؛ همان‌طور که مشخص است خانواده‌های قربانی در مورد فرزندان‌شان غفلت داشته‌اند و آموزش‌های لازم را نیز به آنها تعلیم نداده‌اند. نقش خانواده‌ها در این‌گونه موارد چیست؟

بله، کاملا مشخص است که خانواده این کودکان نگهداری‌های لازم را از فرزندانشان نداشته و فرزندانشان مورد آزارجنسی قرار گرفته‌اند. خانواده‌ها باید حتما آموزش‌های لازم را به فرزندانشان بدهند تا کودک یا نوجوان‌شان به راحتی سوار ماشین یا موتور ایکس و ایگرگ نشود. چرا که بخشی از پازل مجرمان با کم کاری خانواده‌ها تکمیل می‌شود.

* بررسی چنین پرونده‌هایی نشان می‌دهد که متهمان به یک یا دو قربانی بسنده نمی‌کنند و معمولا به صورت سریالی اقدامات خود را انجام می‌دهند. به عنوان مثال بیجه عنوان کرده بود اگر دستگیر نمی‌شد به کودکان بیشتری تجاوز و آنها را به قتل می‌رساند یا همین فردی که دستگیر شده، پلیس چهره او را از عمد به تصویر کشیده تا اگر قربانیان دیگری مورد آزارجنسی قرار گرفته‌اند به پلیس مراجعه و شکایت خود را ثبت کنند. علت تکثر قربانیان در این پرونده‌ها چه می‌تواند باشد؟

این موضوع دو علت دارد و در درجه اول نشان می‌دهد که فرد آزارگر بیمار است و با یک قربانی پاسخ‌های روحی و روانی‌اش ارضا نمی‌شود. البته بیمار نه به آن معنا که از معافیت قانونی برخوردار شود. یعنی بزهکار دنبال این است که نیازهای درونی‌اش را پاسخ دهد و این پاسخ با یک قربانی حل نمی‌شود و نیاز به قربانیان بیشتری دارد. علت دیگر، شناسایی به‌موقع و دستگیری این بزهکاران است؛ هدف این‌گونه متهمان بزه زنجیره‌ای است، اما هر چقدر این مجرمان زودتر شناسایی و دستگیر شوند قربانیان آنها هم کمتر خواهد بود. رفتارهای این مجرمان طوری است که با تعرض یا تجاوز به یک قربانی قانع نمی‌شوند، چراکه ذات درونی و اختلالات روحی و روانی آنها این‌گونه است.

* این متهم، کودکان را شناسایی و سوار موتور می‌کرده و به خانه خود یا اطراف تهران می‌برده و آنجا به قربانیان کیکی می‌داده که قرص بیهوشی داخل آن بوده. از منظر جرم‌شناسی استفاده از ماده بیهوشی چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟

استفاده از مواد بیهوش‌کننده یا خواب‌آور در حکم عنف محسوب می‌شود و مجازات مجرم را تشدید می‌کند، اما علت اینکه چرا مجرم از ماده بیهوشی یا خواب آور استفاده می‌کند این است که مقاومت قربانی را کم کند و راحت به هدف خود برسد تا بتواند فیلم تهیه کند و فرصت بیشتری برای ارتکاب جرم داشته باشد.



نظر شما درباره این مقاله:








اقتصاد کالیفرنیا چهارمین اقتصاد بزرگ جهان شد
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 22:46

اقتصاد کالیفرنیا چهارمین اقتصاد بزرگ جهان شد


کریستال هیز و پیتر هاسکین / گزارشگران بی‌بی‌سی

اقتصاد ایالت کالیفرنیا از اقتصاد کشور ژاپن پیشی گرفته و این ایالت را به چهارمین قدرت اقتصادی بزرگ جهان تبدیل کرده است.

گوین نیوسام، فرماندار کالیفرنیا، با تاکید بر داده‌های جدید صندوق بین‌المللی پول و دفتر تحلیل اقتصادی ایالات متحده، گفت که این آمار نشان‌دهنده رشد اقتصادی کالیفرنیا است.

آمار جدید نشان می‌دهد که تولید ناخالص داخلی کالیفرنیا در سال ۲۰۲۴ به ۴.۱۰ تریلیون دلار رسید که از ۴.۰۱ تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی ژاپن پیشی گرفت. در حال حاضر، از لحاظ ابعاد اقتصادی، این ایالت به تنهایی بعد از آمریکا، چین و آلمان، در رده چهارم اقتصادهای بزرگ جهان قرار دارد.

نیوسام گفت: «کالیفرنیا فقط با جهان همگام نیست، ما تعیین‌کننده سرعت جهان هستیم.»

ارقام جدید در حالی منتشر می‌شوند که نیوسام در مخالفت با تعرفه‌های دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا موضع گرفته و نسبت به تاثیر این تعرفه‌ها بر آینده اقتصاد این ایالت ابراز نگرانی کرده است.

در میان ایالت‌های آمریکا، کالیفرنیا بیشترین سهم را در تولیدات صنعتی و کشاورزی دارد. این ایالت همچنین مرکز نوآوری‌های فناوری پیشرفته، مرکز صنعت سرگرمی جهان است و دو بندر بزرگ آمریکا در این ایالت واقع است.

نیوسام، از حزب دموکرات و نامزد احتمالی ریاست‌جمهوری از این حزب برای انتخابات سال ۲۰۲۸، شکایتی تنظیم کرده که در آن اختیارات ترامپ برای اعمال این عوارض را که باعث اختلال در بازارهای مالی و تجارت جهانی شده، به چالش کشیده است.

ترامپ پس از اعلام توقف ۹۰ روزه تعرفه‌های بالا، بر کالاهای وارداتی از تقریبا همه کشورهای جهان یک تعرفه ۱۰ درصدی وضع کرده است.

علاوه بر این، او یک تعرفه ۲۵ درصدی بر مکزیک و کانادا اعمال کرده و عوارض گمرکی جدید بر واردات از چین به جنگ تجاری همه جانبه با دومین اقتصاد بزرگ جهان منجر شده است.

ترامپ تا ۱۴۵ درصد تعرفه بر کالاهای وارداتی از چین وضع کرده و چین هم با وضع تعرفه ۱۲۵ درصدی بر واردات آمریکا به آن واکنش نشان داده است.

دولت ترامپ هفته گذشته گفت که وقتی تعرفه‌های جدید به تعرفه‌های موجود اضافه شود، عوارض گمرکی بر برخی کالاهای چینی می‌تواند به ۲۴۵ درصد برسد.

نیوسام در سخنانش به نگرانی‌های خود در مورد آینده اقتصاد این ایالت هم اشاره کرد.

او گفت: «در حالیکه ما این موفقیت را جشن می‌گیریم، می‌دانیم که پیشرفت ما را سیاست‌های تعرفه‌ای بی‌ملاحظه دولت فدرال فعلی تهدید می‌کند. اقتصاد کالیفرنیا به کشور قدرت می‌دهد و باید از آن محافظت کرد.»

ترامپ استدلال کرده است که جنگ تجاری او پس از سال‌ها تعرفه گمرکی کشورهای دیگر بر واردات آمریکایی، حالا موقعیت برابر را برای هر دو طرف مبادلات تجاری فراهم کرده است.

هدف از این تعرفه‌ها، تشویق تولیدکنندگان آمریکایی برای افزایش سرمایه‌گذاری داخلی و افزایش فرصت‌های شغلی برای کارگران آمریکایی است. این تعرفه‌ها مانند فشار برای کاهش نرخ بهره جهت کاهش هزینه وام برای آمریکاییان، از جمله ستون‌های اصلی سیاست اقتصادی ترامپ است.

آمار جدید حاکی از آن است که تولید ناخالص داخلی کالیفرنیا پس از مجموع ایالات متحده با ۲۹.۱۸ تریلیون دلار، چین با ۱۸.۷۴ تریلیون دلار و آلمان با ۴.۶۵ تریلیون دلار در رده چهارم جهان قرار گرفته است.

علاوه بر این، کالیفرنیا دارای سریع‌ترین نرخ رشد اقتصادی در میان این کشورها بوده است.

اقتصاد ژاپن به دلیل کاهش جمعیت و پیری آن تحت فشار است زیرا این وضعیت به کاهش نیروی کار همزمان با افزایش هزینه مراقبت‌های پزشکی و اجتماعی منجر می‌شود.

این هفته، صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی رشد اقتصادی ژاپن را کاهش داد و پیش‌بینی کرد که بانک مرکزی آن کشور به دلیل تأثیر تعرفه‌های بالاتر از سوی آمریکا، نرخ‌ بهره را آهسته‌تر از آنچه قبلا انتظار می‌رفت افزایش خواهد داد.

گزارش چشم‌ا‌نداز اقتصاد جهانی می‌گوید: «در حالیکه انتظار می‌رود که افزایش دستمزدها به میزانی بالاتر از نرخ تورم به بهبود درآمد خانوار و افزایش مصرف خصوصی منجر شود و انگیزه رشد اقتصادی را فراهم کند، سیاست تعرفه‌ای آمریکا و عدم قطعیت درباره آن تاحدود زیادی این تاثیر را خنثی کرده و بر نرخ رشد اقتصادی که قبلا پیش‌بینی شده بود تاثیر منفی می‌گذارد.»



نظر شما درباره این مقاله:








گفت‌وگوی رضا گوهرزاد با سعید پیوندی ">
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 21:55

گفت‌وگوی رضا گوهرزاد با سعید پیوندی


موضوع: شعار “مرگ بر آمریکا”؛ از هیجان انقلابی تا باری بر دوش مردم

در این قسمت از ایران پست، رضا گوهرزاد به همراه دکتر سعید پیوندی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، به بررسی یکی از ماندگارترین و هم‌زمان پرهزینه‌ترین شعارهای جمهوری اسلامی پرداختند: «مرگ بر آمریکا»

دکتر پیوندی با تحلیل تاریخی و جامعه‌شناختی، روند شکل‌گیری این شعار در فضای انقلابی سال ۵۷ را واکاوی کرد و نشان داد که چگونه این شعار در ابتدا به عنوان نماد استقلال‌طلبی و مقابله با امپریالیسم، مطرح شد، اما به مرور به ابزار تبلیغاتی درون‌حاکمیتی و سرپوشی بر بحران‌های داخلی تبدیل گشت.

در ادامه گفتگو، به تأثیرات ویرانگر این شعار بر روابط بین‌المللی ایران، انزوای اقتصادی و دیپلماتیک، و مهم‌تر از همه، هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم آن برای سه نسل ایرانی پرداخته شد. شعار “مرگ بر آمریکا” نه تنها به گشایش اقتصادی منجر نشد، بلکه بن‌بست‌های سیاسی و تحریم‌های سنگینی را به ملت ایران تحمیل کرد.

دکتر پیوندی با نگاهی انتقادی به سیاست‌زدگی آموزش، رسانه و حتی فرهنگ عمومی در ایران تأکید کرد که شعارهایی از این دست، تنها در ظاهر استقلال می‌آفرینند، اما در عمل، مردم را از رفاه، ارتباط جهانی و زندگی عادی محروم می‌کنند.

پایان برنامه به بررسی روند افول این شعار در سطح جامعه و مقاومت نسل جوان در برابر بازتولید آن اختصاص یافت.



نظر شما درباره این مقاله:








کتاب پژوهشی شیوا فرهمند راد
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 21:39

کتاب پژوهشی شیوا فرهمند راد




نظر شما درباره این مقاله:








آمریکا از مذاکره با ج.ا. و اعمال فشار به آن
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 21:15

آمریکا از مذاکره با ج.ا. و اعمال فشار به آن




نظر شما درباره این مقاله:








نامه سه تشکل فرهنگیان به پزشکیان
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 20:45

نامه سه تشکل فرهنگیان به پزشکیان




نظر شما درباره این مقاله:








برنامه موشکی ایران مانع اصلی در مذاکرات با آمریکا
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 20:29

برنامه موشکی ایران مانع اصلی در مذاکرات با آمریکا



پریسا حافظی و جان آیریش / خبرگزاری رویترز

به گفته یک مقام ایرانی آگاه از روند مذاکرات، ایران برنامه موشکی خود را – نه غنی‌سازی اورانیوم – مانع بزرگ‌تری در مسیر مذاکرات هسته‌ای با ایالات متحده می‌داند؛ مذاکراتی که قرار است روز شنبه از سر گرفته شود.

دو طرف هفته گذشته در مذاکراتی در رم توافق کردند که چارچوبی برای حل اختلافات طولانی‌مدت بر سر برنامه هسته‌ای ایران طراحی کنند؛ این در حالی است که رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، هشدار داده که در صورت عدم دستیابی به توافق، ایران را بمباران خواهد کرد.

به گفته این مقام ایرانی، مذاکره‌کنندگان ایرانی پس از ترک رم، بر این باور بودند که آمریکا موضع تهران مبنی بر عدم توقف کامل برنامه غنی‌سازی اورانیوم و عدم تحویل کامل اورانیوم غنی‌شده موجود را پذیرفته است؛ اما برنامه موشکی ایران همچنان به عنوان مانعی بزرگ باقی مانده است.

مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، این هفته گفت که بر اساس هرگونه توافقی، ایران باید به طور کامل غنی‌سازی اورانیوم را متوقف کرده و اورانیوم مورد نیاز برای تأمین سوخت تنها نیروگاه اتمی فعال خود در بوشهر را وارد کند.

این مقام ایرانی این اظهارات را «موضع‌گیری جدید رسانه‌ای» توصیف کرد و گفت چنین مواضعی کمکی به پیشرفت مذاکرات نخواهد کرد.

او گفت: «تنها موضوع باقی‌مانده در بحث‌های کلی و تفاهم متقابل، مسئله موشکی است.»

این مقام بار دیگر بر موضع دیرینه ایران تأکید کرد که حاضر نیست هیچ‌گونه امتیاز اضافی در مورد برنامه موشکی خود، فراتر از توافق صورت‌گرفته در توافق ۲۰۱۵، بدهد و تأکید کرد که توان دفاعی ایران «قابل مذاکره نیست».

وزارت خارجه آمریکا از اظهار نظر در این‌باره خودداری کرد و کاخ سفید نیز بلافاصله به درخواست‌های رسانه‌ای برای پاسخ واکنش نشان نداد.

کشورهای غربی نگران آن هستند که برنامه غنی‌سازی اورانیوم ایران بتواند به تولید مواد لازم برای یک کلاهک اتمی منجر شود و ایران در تلاش باشد موشک بالستیکی برای حمل آن توسعه دهد.

اما ایران می‌گوید برنامه هسته‌ای‌اش تنها با هدف تولید برق و استفاده‌های غیرنظامی است و غنی‌سازی اورانیوم را صرفاً برای این مقاصد انجام می‌دهد.

ایران همچنین همواره داشتن هدف برای ساخت موشک‌های حامل کلاهک اتمی را رد کرده و می‌گوید توان دفاعی‌اش نمی‌تواند موضوع گفت‌وگو در مذاکرات مربوط به برنامه اتمی‌اش باشد.

«نشانه‌ای از حسن نیت»؟

به گفته رسانه‌های دولتی ایران، مذاکرات روز شنبه قرار است بین عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، و استیو ویتکاف، فرستاده ترامپ در امور خاورمیانه، در مسقط و با میانجی‌گری یک مقام عمانی که پیام‌ها را بین طرفین رد و بدل می‌کند، برگزار شود.

این سومین دور از مذاکراتی است که اوایل ماه جاری در عمان آغاز شد و سپس به رم انتقال یافت.

ترامپ روز جمعه گفت که آمادگی دارد با آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر  ایران، یا مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، دیدار کند و معتقد است که احتمال دستیابی به توافق وجود دارد.

ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری خود در سال ۲۰۱۷، توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ را که محدودیت‌هایی بر برنامه غنی‌سازی ایران همراه با نظارت بین‌المللی در ازای لغو تحریم‌ها اعمال کرده بود، پاره کرد. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌گوید ایران از آن زمان غنی‌سازی اورانیوم را سرعت بخشیده است.

قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که توافق ۲۰۱۵ را تأیید کرده بود، همچنین محدودیت‌هایی برای برنامه موشکی ایران وضع کرده است.

این مقام ایرانی گفت که موضع تهران مبنی بر پایبندی به مفاد توافق ۲۰۱۵ و قطعنامه شورای امنیت به این معناست که ایران تنها «در راستای نشان دادن حسن نیت»، از ساخت موشک‌هایی که توانایی حمل کلاهک هسته‌ای دارند خودداری خواهد کرد.

چندین دیپلمات اروپایی گفته‌اند که تلاش‌های کشورهایشان برای مطرح کردن مسئله برنامه موشکی ایران در گفت‌وگوهای پراکنده ماه‌های اخیر، بارها از سوی مقامات ایرانی با این استدلال که این موضوع قابل مذاکره نیست، رد شده است.

کشورهای اروپایی به مذاکره‌کنندگان آمریکایی پیشنهاد داده‌اند که یک توافق جامع باید شامل محدودیت‌هایی باشد که مانع از دستیابی یا تکمیل ظرفیت ایران برای نصب کلاهک هسته‌ای بر موشک‌های بالستیک شود.



نظر شما درباره این مقاله:








دور سوم اما مهم‌تر مذاکرات! / صابر گل‌عنبری
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 18:48

دور سوم اما مهم‌تر مذاکرات! / صابر گل‌عنبری




نظر شما درباره این مقاله:








دولت ترامپ یک قاضی ایالت ویسکانسین را دستگیر کرد
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 18:15

دولت ترامپ یک قاضی ایالت ویسکانسین را دستگیر کرد


مقام‌های آمریکایی روز جمعه یک قاضی از ایالت ویسکانسین را دستگیر و به اتهام کمک به یک مرد برای فرار از دست مقامات مهاجرتی متهم کردند. این پرونده به نظر می‌رسد بخشی از اختلاف بین دولت دونالد ترامپ و مقامات محلی در زمینه اجرای قوانین مهاجرتی باشد.

به گزارش خبرگزاری رویترز، در یک شکایت کیفری، وزارت دادگستری آمریکا اعلام کرد که «هانا دوگان»، قاضی دادگاه مدنی شهرستان میلواکی، از تحویل مردی که مأموران مهاجرتی در تاریخ ۱۸ آوریل برای دستگیری‌اش به سالن دادگاه او مراجعه کرده بودند، خودداری کرد و حتی با اجازه خروج او از درب مخصوص هیئت منصفه، به او کمک کرد تا از دستگیری فرار کند.

دوگان به اتهام «اخلال در روند قضایی» و «پنهان‌کردن فردی برای جلوگیری از دستگیری» متهم شده است.

یک سخنگوی سرویس مارشال‌های ایالات متحده (از نهادهای انتظامی فدرال که زیرمجموعه وزارت دادگستری آمریکا محسوب می‌شود) گفت که دوگان صبح روز جمعه در دادگاهی که در آن کار می‌کند، دستگیر شد. او قرار است در همان روز در دادگاه فدرال میلواکی حاضر شود. جمعیتی در خارج از دادگاه تشکیل شد و شعار می‌دادند: “همین حالا قاضی را آزاد کنید.”

سخنگوی «اف‌بی‌آی» بلافاصله برای اظهارنظر در دسترس نبود.

این دستگیری در حالی صورت می‌گیرد که وزارت دادگستری به دادستان‌های فدرال دستور داده است تا علیه مقامات محلی که در اجرای سیاست‌های مهاجرتی دولت اخلال ایجاد می‌کنند، اقدامات کیفری انجام دهند. چنین مقاومت‌هایی در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ (۲۰۱۷-۲۰۲۱) به‌طور گسترده دیده شد.

کاش پاتل، مدیر اف‌بی‌آی، در شبکه‌های اجتماعی اعلام کرد که این نهاد دوگان را به دلیل مداخله در تلاش برای دستگیری «ادواردو فلورس-رویز»، که او را یک “خارجی غیرقانونی” توصیف کرد و اکنون در بازداشت است، دستگیر کرده است. او بعداً این پست را حذف کرد، چرا که پیش از افشای عمومی پرونده دوگان در دادگاه فدرال منتشر شده بود.

پرونده‌های قضایی ویسکانسین نشان می‌دهد که مردی با این نام که با اتهامات سبک خشونت‌آمیز مرتبط با سوءاستفاده خانگی روبرو بود، در ۱۸ آوریل در دادگاه دوگان حاضر شده بود.

بر اساس شکایت کیفری، دوگان پس از اطلاع از حضور مأموران مهاجرتی برای دستگیری فلورس-رویز، “به وضوح عصبانی شد” و وضعیت را “پوچ” خواند.

شکایت مذکور اشاره می‌کند که دوگان به مأموران مهاجرتی دستور داد تا با قاضی ارشد صحبت کنند و سپس فلورس-رویز و وکیلش را از دربی که به بخش غیرعمومی دادگاه منتهی می‌شد، خارج کرد.

«کارل اشلی»، قاضی ارشد دادگاه میلواکی، از اظهارنظر خودداری کرد.

روزنامه «Milwaukee Journal-Sentinel» به نقل از منابعی که نامی از آنها نبرد، گزارش داد که دوگان فلورس-رویز و وکیلش را به راهرویی خصوصی و سپس به یک بخش عمومی هدایت کرد، اما آن‌ها را در اتاق مشورت هیئت منصفه پنهان نکرد، همان‌طور که برخی ادعا کرده‌اند.

ترامپ پس از به قدرت رسیدن در ژانویه، «سیاست سختگیرانه مهاجرتی» را آغاز کرد و با اعلام وضعیت اضطراری ملی و تخصیص منابع بیشتر، به دنبال دستگیری و اخراج بی‌سابقه مهاجران غیرقانونی در آمریکا بود.

دوگان در سال ۲۰۱۶ به عنوان قاضی شهرستان انتخاب شد و پیش از آن ریاست شعبه محلی «سازمان خیریه کاتولیک» را بر عهده داشت که برنامه‌هایی برای اسکان پناهندگان ارائه می‌دهد. او بخش عمده‌ای از دوران حرفه‌ای اولیه خود را به عنوان وکیل در «انجمن کمک‌های حقوقی میلواکی»، که به افراد کم‌درآمد خدمات می‌دهد، گذراند.



نظر شما درباره این مقاله:








گمانه‌هایی پیرامون چشم‌انداز فردا
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 16:32

گمانه‌هایی پیرامون چشم‌انداز فردا


جواد کاشی

نیم قرن پیش، همه میدان سیاست را قلمرو تنازع حق و باطل می‌دانستند. سخن هژمونیک را در یک عبارت می‌توانستی خلاصه کنی: «سیاست عرصه تحقق حق و شکست باطل است» اسلام‌گرا و چپ و ناسیونالیست هر کدام زبانی برای بیان این سخن هژمون شده اختیار کرده بودند. امروز سخن هژمونیک دگرگون شده است: «سیاست عرصه تامین منافع بر اساس منطق هزینه و فایده است». مساله پیش روی ما برای ترسیم چشم‌انداز فردا نحو گذار از منطق پیشین به منطق هژمون شده امروز است. در این زمینه یکبار باید چالش‌های نظام مستقر را مورد بررسی قرار دهیم و یکبار، چالش‌ رویاروی گروه‌های اپوزیسیون نظام سیاسی را.

تحولات منطقه میدان‌های نمایش مبارزه حق و باطل را از دست نظام مستقر گرفته است. فشارهای نظامی، سیاسی و تحریم‌های شکننده در خارج و بحران مشروعیت در داخل، و از همه مهم‌تر فرسوده شدن شعارهای مبارزه با باطل، نظام را رویاروی پذیرش منطق هژمون عصر قرار داده است. اما زبان نظام مستقر، ساختارهای نهادی، چشم‌اندازهای ترسیم شده، گروه‌های ذی‌نفع این نظام، همه بر منطق تنازع حق و باطل ساخته شده‌اند. تردیدی نیست که هر چه پیش رفته‌ایم، پس پشت پرده جستجوی حق، نظام منافع عمل کرده است. اما این نکته دشواری نظام برای پذیرش منطق هژمون امروز را دشوارتر می‌کند، چرا که اینک تداوم بخش مهمی از تامین همان نظام منافع، به تداوم زبان و ساختارهای نهادی پیشین وابسته است. نظام به یک ریای ساختاری دچار شده است. در زبان از حق و باطل سخن گفته می‌شود اما در عمل گروهی ذیل این سخن، برای خود حیثیت خریده‌اند و جمع طرفدارانی ساخته‌اند، گروهی ذیل آن قدرت و شوکتی دارند و گروه فراوانی از نظام‌های منافع اقتصادی گسترده بهره دارند. بخش مهمی هم میان این همه نقب زده‌اند و از همه بهره می‌برند. به حسب موازین ایدئولوژیک، نظام عریان است، اما به همین سادگی نمی‌تواند به این عریانی واضح خود اقرار کند و لباسی بپوشد که مناسب وضعیت واقعی‌اش باشد. چرخش نظام از روایت حق و باطل به روایت تامین منافع، می‌تواند خطر فروپاشی برای نظام سیاسی به همراه آورد.

هیچ نهادی نمی‌تواند به کلی از منشاء و سرچشمه خود یکباره عبور کند. می‌توان کم یا زیاد از اقتدار سرچشمه گذر کرد، اما فراموشی تام و تمام سرچشمه محال است. تصور اینکه نظام مستقر از یک نظام ایدئولوژیک به یک نظام عرفی و متعارف تبدیل شود، دست کم در کوتاه مدت ممکن نیست. همین نکته است که چشم‌انداز فردا را تیره می‌کند

. امروز با ترامپ در حال مذاکره هستیم. تا این لحظه که نگارنده مشغول نگارش این متن است، هر دو طرف از روند مذاکرات ابراز خوش بینی می‌کنند. ترامپ همانی است که به عنوان قاتل نماد مبارزه با باطل ـ سردار قاسم سلیمانی- شناخته می‌شد و رد و بدل پیام و سخن با او محال شمرده می‌شد. هیات بلند پایه‌ای از سوی بن سلمان از ایران بازدید کردند و پیام‌هایی میان ما و او رد و بدل شد. از سرمایه‌گذاری آمریکا در ایران سخن گفته می‌شود. بورس و بازارهای مالی از وضعیت استقبال کرده‌اند. ائمه جمعه وادار شده‌اند تا از مذاکره با آمریکا حمایت کنند. حتی سرداران نظامی از تخت جمشید برای مردم پیام صلح و رفاه و همزیستی با دنیا می‌فرستند.

به همین سادگی می‌توان تصور کرد نظام از ریشه‌های تکوین خود را بریده است؟ اگر چنین چرخشی در کار باشد، با نهادهایی که متولی تداوم انقلاب در داخل و خارج بوده‌اند، چه باید کرد. با چه زبانی باید از موجودیت نظام دفاع کرد؟ اصل انقلاب و پیشینه نظام را چطور می‌توان بازسازی کرد؟ آیا می‌تواند میان موجودیت نیم قرن گذشته خود و تصمیمات امروزش پیوندی برقرار کند؟ مخالفین بیش از دو دهه است، از ضرورت این چرخش سخن گفته بودند، و تحت انواع و اقسام فشارهای سیاسی قرار گرفته‌اند. برخی به خاطر همین توصیه‌ها جان داده‌اند. با آنها چه باید کرد؟ خطاب به آنها چه باید گفت؟ نشان خواهم داد که اپوزیسیون اعم از اصلاح طلب و برانداز به این چرخش یاری خواهند رساند.

اپوزیسیون نظام سیاسی با یک بحران دیگر مواجه است. قطع نظر از آنکه امروز برانداز یا اصلاح طلب‌ باشند، در یک نکته مشترک‌اند: سیاست‌های ایدئولوژیک را تمسخر کرده‌اند. کم و بیش همه گفته‌اند منطق امر سیاسی را باید بر اساس مصالح اقتصادی و منطق هزینه و فایده اقتصادی سامان داد. شعارهای ایدئولوژیک را سم مهلک برای توسعه کشور قلمداد کرده‌اند یک اجماع لیبرالی یا حتی نولیبرالی میان آنها به وجود آمده است. تامین منافع و تعارض منافع جان مایه حیات سیاسی انگاشته شده است.

به سخن هژمون عصر بازگردیم: «سیاست عرصه تامین منافع بر اساس منطق هزینه و فایده است». اپوزیسیون نظام سیاسی به خوبی این منطق هژمون عصر را نمایندگی می‌کنند. این سخن در حال حاضر در لحظه اتوپیک خود زندگی می‌کند. چنانکه یک رویای دل‌انگیز در صفحه نمایش تبلیغات هر روزی عرضه شده است: جمهوری اسلامی استحاله یا سرنگون خواهد شد. کارشناسان و متخصصان مناصب را بر عهده خواهند گرفت. سرمایه‌گذاری‌های جهانی سرازیر ایران خواهد شد. روابط بین المللی و منطقه‌ای ایران یکباره سامان خواهد یافت. نظام دمکراتیک در حد اعلای خود استقرار خواهد یافت. ایران شوکت از دست رفته خود را بازخواهد یافت. توسعه و رفاه از راه خواهد رسید و .... ما که انقلاب سال 57 را زندگی کرده‌ایم، می‌دانیم پس پشت سویه درخشان سخن اتوپیک یک سویه تاریک وجود دارد و اتفاقاً به محض استقرار سخن در عرصه قدرت، همان سویه تاریک غلبه خواهد کرد.

«سیاست عرصه تامین منافع بر اساس منطق هزینه و فایده است» هنگامی می‌تواند حدی از آن رویای اتوپیک را محقق کند که مقصودش از تامین منافع، «منافع همگانی و عمومی» باشد. سویه تاریک این سخن غلبه منافع خصوصی بر منافع عمومی است. اپوزیسیون نظام سیاسی چه دستاویز نظری و اخلاقی و عملی برای ممانعت از غلبه منافع خصوصی بر منافع عمومی دارد؟

دوستان دوباره به صحنه نظر کنید. همه چیز می‌تواند مضحک‌تر از آن باشد که خیال می‌کنیم. جناحی از الیگارشی حاکم در نظام جمهوری اسلامی مثل اپوزیسیون نظام، از شعارهای ایدئولوژیک خسته است و آن را مانع بقاء و تداوم حیات خود می‌داند. «سیاست عرصه تامین منافع است» قبل از هر چیز فرش قرمزی پیش پای آنان است تا گذار نظام از دوران ایدئولوژیک را راهبری کنند. ریش‌های خود را بتراشند. کت شلوارهای شیک بپوشند و هر چه اپوزیسیون می‌گوید را تصدیق کنند، اما انحصارشان را بر منابع مالی و فرصت‌های زندگی از دست ندهند. برای وجاهت اخلاقی بخشیدن به خود نیز به جای شعارهای اسلام‌گرایانه و انقلابی امروز شعارهای ناسیونالیستی سر دهند. ممکن است مخاطب احساس کند همین اتفاق هم سناریوی خوبی است. می‌توان آن را یک دوران گذار از یک نظام ایدئولوژیک به یک نظام متعارف دانست و از آن استقبال کرد. این اتفاق پیش از ما در روسیه افتاده است. بخشی از الیگارشی مالی و اطلاعاتی نظام گذشته، میانجی تحول از یک روایت ایدئولوژیک به یک نظام تازه شد. اما گروه تازه تا چه حد برای روسیه شوروی توسعه، عدالت، امنیت و دمکراسی به همراه آورد؟ کم و بیش تحولات سوریه هم با مشخصاتی دیگر، بیانگر همین وضعیت است. تا چه حد می‌توان به رهبران سوریه امید بست که توسعه و امنیت و دمکراسی با خود خواهند آورد؟

از این همه نباید نتیجه گرفت که پس خوب است از این پس به جای منطق منافع از منطق منافع عمومی دفاع کنیم. منطق هژمون عصر چنین ظرفیتی ندارد. همانقدر که مشابه ترامپ از «اول ایران» داد سخن می‌دهد، با همان منطق هم از «اول من»، «اول گروه من»، «اول دار و دسته ما» سخن خواهد گفت و مثل روز روشن است که «اول ایران» تنها پوششی خواهد بود برای پیشبرد منطق «اول من یا اول ما» آنگاه همان بلایی بر سر ایده اول ایران خواهد آمد که جمهوری اسلامی بر سر اسلام آورد.

اسلام‌گرایی، به خاطر فشردگی یک نظام متشرعانه و اخلاقی ترکید و کارکرد و معنای خود را از دست داد. اما فراموش نکنیم که به خاطر همان بنیادهای اخلاقی بود که در عصر اتوپیک خود، نظامی از حقیقت ساخت و جمع فشرده و همدل تولید کرد. سخن عاری از بنیادهای اخلاقی سخن هژمون عصر، اساساً فاقد قدرت خلق نظام حقیقت است به همین جهت نمی‌تواند قدرت جمعی خلق کند. در مخیله خود به قدرت آمریکا و اسرائیل دل بسته بود تا بیایند و قدرتی به آنها بدهند، اما انگار کار به عکس شده و آنکه به خیال‌شان منجی بود، منجی نظام از کار درآمده است.

منطق اقتصاد و توسعه اقتصادی، از عدد و رقم و منطق عقلانی تبعیت می‌کند. تبدیل شدن آن به سخن سیاسی یک کاستی بزرگ دارد و آن پیوند پیدا کردن با هنجارمندی‌های اخلاقی است. در خلاء چنین ظرفیتی سخن هژمون عصر، سخنی توخالی است. راه به جایی نخواهد برد. مگر پهن کردن فرش قرمزی برای نجات جناح الیگارشی نظام مستقر.


تلگرام ایران فردا
@iranfardamag



نظر شما درباره این مقاله:








نخست‌وزیر بریتانیا: شرایط صلح باید توسط اوکراین
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 16:19

نخست‌وزیر بریتانیا: شرایط صلح باید توسط اوکراین




نظر شما درباره این مقاله:








ماموران پلیس در مدرسه / الناز محمدی
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 15:48

ماموران پلیس در مدرسه / الناز محمدی


پلیس معلم نیست
بررسی تفاهم‌نامه اخیر فراجا و وزارت آموزش‌وپرورش که نقش پلیس را در مدارس پررنگ می‌کند

دانش‌آموزان ایران قرار است از این به‌بعد در کنار معلم، مدیر و ناظم مدرسه، ماموران پلیس را هم در مدرسه ببینند. خبر، عصر یکشنبه بود که همه‌جا پیچید. در خبرها نوشتند ‌علیرضا کاظمی، وزیر آموزش‌وپرورش و احمدرضا رادان، فرمانده کل انتظامی کشور با امضای یک تفاهم‌نامه با مفاد فرهنگی و تربیتی تصمیم گرفته‌اند نقش پلیس را در مدرسه‌های ایران بیشتر کنند؛ آن هم بعد از اینکه کاظمی، سردار رادان را «شخصیتی محبوب و دوست‌داشتنی» توصیف کرده و گفته است: «ما در هر حوزه‌ای که سردار رادان بگوید، سرباز ایشان هستیم.» رادان هم در مقابل گفته است که باید بیش‌ازپیش، به «مافیای ربودن اندیشه‌های دانش‌آموزان» توجه کرد.

خواندن همین چند خط کافی بود تا معلمان، فعالان صنفی و کارشناسان آموزش‌وپرورش شروع به اعتراض کنند و بگویند نگرانند بعد از این تعریف و تمجیدها، دانش‌آموزان بیش از آنکه معلمان‌شان را در مدرسه ببینند، به حضور ماموران پلیس عادت کنند. از طرف دیگر، باتوجه به آنچه در سال ۱۴۰۱ و روزهای پس از آن در مدارس ایران گذشت، امضای این تفاهم‌نامه، بیشتر کردن نقش پلیس در موضوع حجاب و اعتراض‌های دانش‌آموزی تعبیر شده است.

بیشتر از ۱۲ ساعت طول کشید تا مسئولان وزارت آموزش‌وپرورش راضی شوند تا متن این تفاهم‌نامه را منتشر کنند؛ تفاهم‌نامه‌ای که هرچند در آن به‌طور مستقیم نوشته نشده است که برنامه درباره نوع پوشش دانش‌آموزان دختر چیست و از این بعد حضور پلیس در مدارس بیشتر و رسمی خواهد شد اما دقت در مواد آن، نشان می‌دهد برنامه‌هایی را که وزارت آموزش‌وپرورش و فراجا برای دانش‌آموزان در نظر گرفته‌اند، بدون حضور مسئولان و ماموران مختلف پلیس در مدارس، اجرایی نیست. مسئولان وزارت آموزش‌وپرورش اما باوجود همه حرف‌وحدیث‌ها، واکنش‌ها و باوجود تلاش زیاد خبرنگار «هم‌میهن»، پاسخی به سوالات درباره شائبه حضور گسترده پلیس در مدارس ندادند و مشخص نیست موضع آنها درباره جزئیات این تفاهم‌نامه چیست.

ترویج، توسعه نظم و انضباط اجتماعی، تقویت امنیت و سلامت اجتماعی دانش‌آموزان و کادر آموزشی، تلاش در پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی نوپدید و رفتارهای مخاطره‌آمیز، توسعه خدمات مشاوره‌ای و مددکاری اجتماعی برای مربیان، دانش‌آموزان و اولیای آنان و همکاری در برقراری امنیت و پیشگیری از وقوع آسیب و جرم با مشارکت و همفکری کارشناسان طرفین براساس رویکرد جدید سیاست‌گذاری اجتماعی، اهدافی‌اند که در این تفاهم‌نامه مطرح شده‌اند و البته حالا با انتقاد و اعتراض فعالان صنفی معلمی روبه‌رو شده؛ محمد حبیبی، سخنگوی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران در گفت‌وگو با «هم‌میهن» می‌گوید که در قسمت اهداف این تفاهم‌نامه تقویت امنیت و سلامت اجتماعی دانش‌آموزان، کادر آموزشی و توسعه خدمات مشاوره‌ای و مددکاری اجتماعی برای مربیان، دانش‌آموزان و اولیای آنان در نظر گرفته شده است: «تا جایی که به حوزه آموزش‌وپرورش و فرهنگ مربوط می‌شود، موارد این‌چنینی درواقع به خود آموزش‌وپرورش مربوط است؛ یعنی اینکه آموزش‌وپرورش چنین مواردی را در اختیار نیروی انتظامی قرار دهد، امر عجیبی نیست اما آنچه جای سوال دارد این است که چطور نیروی انتظامی می‌خواهد چنین خدماتی را به آموزش‌وپرورش ارائه کند. اگر این وزارتخانه می‌خواهد از چنین خدماتی بهره‌مند شود، قاعدتاً باید از نهادهایی که مشخصاً در حوزه‌های روانشناسی و مشاوره تخصص دارند چنین خدماتی را بگیرد، نه از نیروی انتظامی. این تصمیم خودش نشان‌دهنده ناکارآمدی در ساختار آموزش‌وپرورش است.»

در ادامه این تفاهم‌نامه، وزارت آموزش‌وپرورش در ماده ۳ متعهد شده است که  به‌ ترویج‌ نظم‌ و انضـباط اجتمـاعی‌ و پیشـگیری‌ از آسـیب‌هـای‌ روانـی‌- اجتمـاعی‌ در کتـب‌ و مواد آموزشی‌ با همکاری‌ و مشارکت‌ فرماندهی‌ انتظامی‌ و متناسب‌ با مقتضیات نظـام آموزشـی‌ کشـور توجه کند؛ ماده‌ای که مشخص نکرده دقیقاً منظور از ترویج نظم و انضباط اجتماعی در مدارس چیست اما در دو روز گذشته، تعداد زیادی از منتقدان، آن را به دخالت در نحوه پوشش و ظاهر دانش‌آموزان تعبیر کرده‌اند.

نکته دیگر، در بخش دوم ماده یک این تفاهم‌نامه است؛ یعنی جایی که وزارت آموزش‌وپرورش به فراجا تعهد داده است که ‌در اجرای‌ طرح‌های‌ پلیس‌های‌ تخصصی‌ (پلیس‌ فتا، مبارزه با موادمخدر، راهور، پیشـگیری‌، آگاهی‌ و سازمان اطلاعات)، همیاران پلیس‌ و... بـه‌‌منظـور فرهنگ‌سـازی‌ بـرای‌ کارکنـان اداری‌ و آموزشی‌، دانش‌آموزان و اولیای‌ آنان، همکاری کند.

این بخش حالا منتقدان زیادی پیدا کرده است؛ نمونه‌اش محمد داوری، سخنگوی سازمان معلمان ایران که به «هم‌میهن» می‌گوید اگر نیت برای تدوین چنین تفاهم‌نامه‌هایی، فرهنگی و اجتماعی است و هدف آن پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و افزایش دانش و مهارت‌های دانش‌‌آموزان و فرهنگیان است، بودجه‌اش را باید به خود آموزش‌وپرورش اختصاص دهند چون ظرفیت آموزش‌وپرورش زیاد است و خودش توانایی این را دارد که از این ظرفیت برای توانمندسازی استفاده کند: «تمام بودجه‌های اختصاص داده شده برای همکاری با ستاد مبارزه با موادمخدر، نیروی انتظامی، قوه‌قضائیه و بسیاری نهادهای دیگر را می‌توانند مستقیم به آموزش‌وپرورش اختصاص دهند. دوران کودکی، نوجوانی و مدرسه بهترین زمان برای پیشگیری از وقوع جرائم و آسیب‌های اجتماعی است. امروز من با دانش‌آموزی مواجهم که مستعد است فردا کارتن‌خواب، پرخاشگر و زورگیر شود و الان می‌توان از بروز این اتفاق جلوگیری کرد.»

در ادامه و در بخش چهارم این ماده که جزو تعهدات وزارت آموزش‌وپرورش به فراجاست هم آمده است: «همکاری‌ با فرماندهی‌ انتظـامی‌ در برگـزاری‌ دوره‌های‌ آموزشـی‌ تـرویج‌ نظـم‌ و انضـباط اجتمـاعی‌ و پیشگیری‌ از آسیب‌های‌ اجتماعی‌ برای‌ دانش‌آموزان و اولیای‌ آنان.»

طاهره نقی‌یی، دبیرکل سازمان معلمان ایران حالا در این باره به «هم‌میهن» می‌گوید که از نظرش ضرورتی برای حضور نیروی انتظامی در مدارس از سوی جامعه فرهنگیان دیده نمی‌شود: «تربیت نسل زِد، کتاب‌های درسی، شرایط آموزش در جهان و نیازهای امروزی تربیت دانش‌آموزان ظاهراً در برنامه‌های تصمیم‌گیران نیست؛ ممکن است هرچندوقت یک‌بار بنابر فراخور اوضاع، چیزهایی شنیده شود اما به‌شخصه فکر می‌کنم تدوین درست کتب درسی و آموزش مسائل اصلی ماست. فرهنگیان باید دوره‌های به‌روز ببینند و تامین شوند و اطلاعات‌شان به‌روز باشد، اما این موضوعات در اولویت‌های وزارتخانه نیست.»

تعهدات سوال‌برانگیز

واکنش‌های گسترده به مفاد این تفاهم‌نامه از چشم مسئولان فراجا هم دور نمانده. دیروز و در سکوت معنادار مسئولان وزارت آموزش‌وپرورش، سعید منتظرالمهدی، سخنگوی فراجا درباره آنچه «حواشی امنیتی‌سازی مدرسه‌ها» خواند، واکنش نشان داد و گفت که مفاد تعهدات فراجا این موارد است:

«- مشارکت در برگزاری نمایشگاه‌ها و جشنواره‌های فرهنگی و آموزشی
- برگزاری همایش‌های علمی برای مدیران و معلمان
- مشارکت در اجرای برنامه آموزشِ فرهنگ ترافیک و رانندگی کم‌خطر و شناخت آسیب‌های حوزه موادمخدر ویژه دانش‌آموزان و اولیاء
- همکاری در آموزش آسیب‌ها و مخاطرات فضای مجازی
- همکاری در ایمن‌سازی محیط پیرامونی مراکز آموزشی‌وپرورشی درخصوص جمع‌آوری معتادین متجاهر و خرده‌فروشان موادمخدر
- همکاری در فراهم‌کردن شرایط بازدید حضوری دانش‌آموزان از اماکن پلیس برای مهارت‌افزایی.»

اما مواردی که منتظرالمهدی اعلام کرد، همه تعهدات فراجا نبود؛ نگاهی به مفاد این تفاهم‌نامه نشان می‌دهد همکاری‌ در اجرای‌ نظام مراقبت‌ اجتماعی‌ دانش‌آموزی‌ (نماد) و همکاری‌ و مشارکت‌ در ارائه‌ خدمات آموزشی‌، ایمنی‌ و انتظامی‌ در بهینه‌سازی‌ نظم‌ و امنیـت‌ محـیط‌ پیرامونی‌ و سرویس‌ مدارس هم جزو این موارد است.


محمد داوری، سخنگوی سازمان معلمان ایران

از طرف دیگر، سخنگوی فراجا گفته است که همکاری در ایمن‌سازی محیط پیرامونی مراکز آموزشی‌وپرورشی درخصوص جمع‌آوری معتادین متجاهر و خرده‌فروشان موادمخدر جزو این تعهدات است اما در متنی که وزارت آموزش‌وپرورش منتشر کرده، یک جمله دیگر هم در این بخش دیده می‌شود: «همکاری‌ در پاکسازی‌ اشاعه‌‌دهندگان ناهنجاری‌های‌ اجتماعی‌.» و حالا مشخص نیست منظور از این اشاعه‌دهندگان ناهنجاری‌های اجتماعی چه کسانی‌ا‌‌ند؛ موردی که در روزهای گذشته موجب شده تعدادی از منتقدان، آن را به موضوع حجاب و پوشش زنان مرتبط بدانند.

همکاری‌ در اجرای‌ نظام مراقبت‌ اجتماعی‌ دانش‌آموزی‌ (نماد) هم مورد دیگری است که در ماده پنجم بخش تعهدات فراجا به آموزش‌وپرورش آمده و موجب انتقاد شده؛ محمد حبیبی، سخنگوی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران یکی از چالش‌برانگیزترین بخش‌های این تفاهم‌نامه را همین بخش می‌داند: «طرح نماد مشخصا بحث ورود نیروی انتظامی به مدارس را به‌گونه‌ای تسهیل می‌کند. یعنی شرایط را فراهم می‌کند که به‌بهانه اجرای نظم حضور مستقیم در مدارس داشته باشند. برگزاری کارگاه‌های آموزشی هم به‌نوعی بسترسازی برای ورود و حضور نیروی انتظامی به حوزه مدرسه است. باز هم این سوال مطرح می‌شود که اساساً نیروی انتظامی چه تخصصی برای ارائه چنین خدماتی در مدارس دارد؟ این تخصص‌ها مربوط به حوزه‌های دانشگاهی و روانشناسی است. یعنی اگر مقصود کاهش ناهنجاری‌های اجتماعی و بسترسازی برای آموزش بهتر باید نهادهای متخصص وارد این حوزه شوند، نه نیروی انتظامی. ضمن اینکه می‌دانیم در شرایط کنونی آموزش‌وپرورش به‌شدت با  کمبود نیروی تخصصی مشاور در مدارس  مواجهیم.»

او می‌گوید که تسهیل‌کردن ورود نیروی انتظامی از سوی وزیر آموزش‌وپرورش به‌صورت کاملاً یک‌جانبه صورت گرفته است و نفس اینکه وزارتخانه‌ای مثل آموزش‌وپرورش که حوزه کاری‌اش مسائل فرهنگی است وارد چنین تفاهم‌نامه‌ای با یک نیروی نظامی یا امنیتی می‌شود، به‌معنی زیر سوال بردن ساحت آموزش است: «این اتفاق خیلی به اتفاقات پیش از کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ شبیه است؛ آن‌زمان هم بحث ورود نیروی انتظامی به دانشگاه مطرح بود و حتی همان‌موقع هم تفاهم‌نامه‌هایی بین وزارت علوم و نیروی انتظامی ردوبدل می‌شد. بنابراین منعقد کردن چنین تفاهم‌نامه‌ای بین وزارت آموزش‌وپرورش و نیروی انتظامی، یک زنگ خطر جدی است. متاسفانه درحال‌حاضر نهادهای امنیتی در سطح انتخاب مدیران کل آموزش‌وپرورش دخالت دارند. نه‌فقط برای استعلام‌گیری، بلکه از این منظر که چه کسانی برای چه پست‌هایی باید انتخاب شوند. از زمانی که آقای کاظمی به‌عنوان وزیر آموزش‌وپرورش معرفی و انتخاب شد، جریان پایداری در چینش وزارت آموزش‌وپرورش مثل معاونان و مدیران کل آموزش‌وپرورش، عملاً نقش ایفا کرد. ما می‌بینیم که جهت‌گیری‌ها به سمت‌وسوی جریانات تندروست؛ از همین تفاهم اخیر با نیروی انتظامی گرفته تا طرح امین که به‌دنبال استخدام طلاب در آموزش‌وپرورش که در همین یک‌سال اخیر اتفاق افتاده است.»

پلیس، معلم نیست

«طراحی‌ و اجرای‌ فعالیت‌های‌ فرهنگی‌ و آموزشی‌ در زمینه‌ توسـعه‌ انضـباط اجتمـاعی‌ و پیشـگیری‌ از آسیب‌های‌ اجتماعی‌ در جامعه‌ دانش‌آموزی‌ به‌‌منظور توسعه‌ و تعمیق‌ همیاران پلیس‌»، «همکاری‌ در تولید منابع‌ آموزشی‌ برای‌ آموزش بهینه‌ و توانمندسازی‌ دانش‌آموزان متناسب‌ با دوره‌های تحصیلی‌ و والدین‌»، «همکاری‌ اثربخش‌ متقابل‌ با شبکه‌ آموزشی‌ دانش‌آموزی‌ (شاد)» و «برگزاری‌ کارگاه‌های آموزشی‌ در زمینه‌ پیشگیری‌ از آسیب‌های‌ اجتماعی‌ و رفتارهای‌ مخاطره‌آمیز برای‌ مربیان، دانش‌آموزان و اولیای‌ آنان در حوزه اجتماعی‌ و فرهنگی‌» ازجمله مواردی‌اند که در این تفاهم‌نامه به‌عنوان موضوعات کلی مطرح شده است؛ مواردی که پیش از این در مدارس ایران پیشینه چندانی نداشته‌اند و حالا معلمان زیادی، آنها را بی‌ربط به وظایف اصلی فراجا می‌دانند.

محمد داوری، سخنگوی سازمان معلمان ایران در این باره به «هم‌میهن» می‌گوید که بعضی از این فعالیت‌ها و اقدامات مانند نظام مراقبت اجتماعی دانش‌آموزان، قبل‌تر انجام شده و الان هم در حال انجام است: «سال‌هاست دستگاه‌های مختلفی برای همکاری در حوزه پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی متعهدند. این موارد جدید نیست اما به لحاظ محتوایی خوب و قابل دفاع است، به شرطی‌که دستگاه‌های مختلف این تعاملات و همکاری را داشته باشند. تجربه ما در مدارس نشان می‌دهد، چنین طرح‌هایی در عمل خروجی ندارند و به همین دلیل هم به این وضعیت خوش‌بین نیستیم. اگر حضور نیروی انتظامی در مدرسه مستقیم باشد، قابل دفاع نیست. موضوع استفاده از ظرفیت‌های نیروی انتظامی در این حوزه است که به‌نظر می‌رسد بیشتر ظرفیت‌ها در حوزه فرهنگی و آسیب‌های اجتماعی است. بحث بر سر نظم‌بخشی است. براساس پیشینه‌ای که از برخورد با دانش‌آموزان در وقایع مربوط به اعتراضات سال ۱۴۰۱ وجود داشت، این نگرانی وجود دارد که تفاهم‌نامه بهانه‌ای برای ورود و دخالت نیروی انتظامی در محدودسازی یا کنترل مدارس، دانش‌آموزان و فرهنگیان باشد. اگر چنین نیتی پشت این تفاهم‌نامه وجود داشته باشد یا این همکاری باعث شود نیروی انتظامی چنین دخالت‌هایی داشته باشد، کاملاً با جایگاه مدرسه و ماموریت مدرسه ناسازگار است.»

او معتقد است، معنای نظمی که در نیروی انتظامی و نیروهای نظامی وجود دارد با نظم حاکم بر یک محیط آموزشی و کانون مدرسه متفاوت است: «مهمترین تفاوت این است که بحث نظم و انتظام در مدرسه رویکرد تربیتی و آموزشی دارد. در مدرسه هدف این است که کودکان و نوجوانان با ضرورت‌های مفاهیم نظم‌دهی و ساماندهی در زندگی فردی و اجتماعی آشنا شوند و به توانمندی خودمدیریتی و خودمراقبتی برسند. اما نظم در نیروی انتظامی و امنیت، نگاهی پیشگیرانه برای عدم وقوع تخلف و جرم دارد. اینها دو کارکرد و رویکرد متفاوتند. آنچه در مدرسه اتفاق می‌افتد جرم و تخلف نیست، ضعف و خطای تربیتی و آموزشی است. آنچه باید برای دانش‌آموزان در قبال این ضعف تربیتی و آموزشی اتفاق بیفتد، اقدام تربیتی و آموزشی است. درنتیجه آنچه در نیروی انتظامی تحت عنوان اقدام نظامی انجام می‌شود یا کاری که باعث می‌شود آنها به‌عنوان ضابط قضایی شناخته شوند، در رویکرد تعلیم و تربیت جایگاهی ندارد. نگرانی افکار عمومی، کارشناسان، اولیاء و دانش‌آموزان از این جهت است و بی‌دلیل هم نیست؛ زیرا تجربه ورود و دخالت‌های نیروی انتظامی در سال‌های اخیر هم برای معلمان، هم برای دانش‌آموزان و اولیاء تجربه خوشایندی نبوده است.»

داوری می‌گوید، در بندهای این تفاهم‌نامه آمده که نیروی انتظامی متعهد به آموزش و خدمات مشاوره‌ای به مدارس است، درحالی‌که خود آموزش‌وپرورش نیروهای تحصیلکرده، توانمند و مشاوران قوی دارد که از آنها استفاده نمی‌کنند: «حرف ما این است که فعلاً از همین نیروها استفاده کنند، استفاده از توانمندی نیروی انتظامی پیشکش.»



نظر شما درباره این مقاله:








ترامپ: برای دیدار با رهبران ایران آماده هستم
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 14:43

ترامپ: برای دیدار با رهبران ایران آماده هستم


دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، اعلام کرد که آماده دیدار با رهبر انقلاب یا رئیس‌جمهور ایران است و معتقد است که دو کشور می‌توانند توافقی جدید در مورد برنامه هسته‌ای مورد مناقشه تهران به دست آورند.

به گزارش خبرگزاری رویترز، با این حال، ترامپ، که در سال ۲۰۱۸ آمریکا را از توافق هسته‌ای اکنون از بین رفته بین تهران و قدرت‌های جهانی خارج کرد، تهدید به اقدام نظامی علیه ایران را تکرار کرد، مگر اینکه توافقی جدید به سرعت برای جلوگیری از توسعه تسلیحات هسته‌ای ایران حاصل شود.

پس از مذاکرات غیرمستقیم آمریکا و ایران در هفته گذشته که در آن طرفین توافق کردند چارچوبی برای یک توافق احتمالی تدوین کنند، ترامپ در مصاحبه‌ای در تاریخ ۲۲ آوریل با مجله تایم ــــ که امروز جمعه ۲۵ آوریل منتشر شد ـــ گفت: «فکر می‌کنم ما با ایران به توافق خواهیم رسید». یک مقام آمریکایی گفت که این مذاکرات «پیشرفت بسیار خوبی» داشته است.

وقتی از سوی تایم پرسیده شد که آیا آماده دیدار با رهبر انقلاب ایران، علی خامنه‌ای، یک چهره تندرو ضدغربی که حرف آخر را در تمام سیاست‌های کلان حکومتی می‌زند، یا رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب، مسعود پزشکیان، است، ترامپ پاسخ داد: «البته.»

مذاکرات در سطح کارشناسی قرار است روز شنبه در عمان، که به عنوان میانجی بین این دو دشمن دیرینه عمل کرده، از سر گرفته شود، و دور سوم مذاکرات هسته‌ای در سطح بالا نیز برای همان روز برنامه‌ریزی شده است.

اسرائیل، متحد نزدیک آمریکا و دشمن اصلی ایران در خاورمیانه، برنامه تشدیدشده غنی‌سازی اورانیوم ایران ــــ که می‌تواند مسیری به سوی بمب‌های هسته‌ای باشد ـــ را یک «تهدید موجودیتی» توصیف کرده است.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، خواستار برچیده شدن کامل توانایی‌های هسته‌ای ایران شده و گفته است که اقدامات جزئی برای تضمین امنیت اسرائیل کافی نخواهد بود.

وقتی در مصاحبه از ترامپ پرسیده شد که آیا نگران است نتانیاهو آمریکا را به جنگی با ایران بکشاند، او گفت: «خیر.»

«من پیشقدم خواهم بود»

با این حال، وقتی از او پرسیده شد که آیا در صورت اقدام اسرائیل، آمریکا به جنگی علیه ایران خواهد پیوست، پاسخ داد: «اگر نتوانیم به توافق برسیم، ممکن است خیلی مشتاقانه وارد شوم. اگر به توافق نرسیم، من پیشقدم گروه خواهم بود.»

در ماه مارس، ایران به نامه‌ای از ترامپ که در آن از ایران خواسته بود برای توافق جدید مذاکره کند، پاسخ داد و اعلام کرد که تحت فشار حداکثری و تهدیدات نظامی وارد مذاکرات مستقیم نخواهد شد، اما برای مذاکرات غیرمستقیم، مانند گذشته، آماده است.

اگرچه مذاکرات کنونی غیرمستقیم و با میانجی‌گری عمان بوده، مقامات آمریکایی و ایرانی پس از دور اول در ۱۲ آوریل به‌صورت مختصر رو در رو صحبت کردند.

آخرین مذاکرات رو در روی شناخته‌شده بین دو کشور در زمان رئیس‌جمهور سابق آمریکا، باراک اوباما انجام گرفت؛ مذاکراتی که به توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ منجر شد.

قدرت‌های غربی ایران را متهم می‌کنند که با غنی‌سازی اورانیوم به سطح بالایی از خلوص قابل استفاده در تسلیحات، قصد مخفیانه‌ای برای توسعه توانایی تسلیحات هسته‌ای دارد، فراتر از آنچه برای یک برنامه انرژی هسته‌ای غیرنظامی توجیه‌پذیر می‌دانند.

تهران می‌گوید برنامه هسته‌ای‌اش کاملاً صلح‌آمیز است. توافق سال ۲۰۱۵ فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم ایران را در ازای کاهش تحریم‌های بین‌المللی محدود کرد، اما ایران پس از خروج ترامپ در سال ۲۰۱۸، غنی‌سازی را از سر گرفت و آن را تسریع کرد.



نظر شما درباره این مقاله:








خانواده بنیان دیکتاتوری
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 13:34

خانواده بنیان دیکتاتوری


سعید مظفری

در رسانه‌ها می‌بینیم که تقریباً تمامی دیکتاتورها، از شرق و غرب و بور و سیاه، بر مفهوم خانواده چنان پا می‌فشارند که گویی این مفهوم زاده و پرورده فقط آنان است. راستی چرا دیکتاتورها این همه به خانواده می‌پردازند؟

دیکتاتورها البته منظور خودشان را از خانواده ترویج می‌کنند نه مفهوم مدرن و مترقی خانواده را که در آن سرپرست یا سرپرستان، خود دموکرات منش و آزادیخواه هستند و فرزندان را نیز کمک می‌کنند تا مستقل و مترقی و با ذهنی وقاد و نقاد بار بیایند.

منظور دیکتاتورها از خانواده آن گروهی است که آحادش شامل پدر و مادر و فرزندان ــــ هر چه بیشتر بهتر ــــ و ترجیحاً پدربزرگ و مادربزرگ، و چه بهتر چند تایی دیگر از افراد فامیل، در آن زندگی می‌کنند و همه‌شان گوش به‌فرمان پدر یا پدربزرگ هستند و بدین ترتیب به شیوه شمس تبریزی(۱) حکومت دیگر لازم نیست سراغ آحاد برود بلکه ریش شیخ را که بگیرد افسار بقیه هم دستش است.

اگرچه اکنون، کمینه در ایران، مردم دست دیکتاتورها را خواندند و این شکل از خانواده هر روز نسبت به روز قبل کمرنگ‌تر می‌شود ولی، به دلیل ریشه‌های عمیق در ضمیر ناخودآگاه جمعی و نیز فقر آموزش، در بسیاری از کشورهای شرقی و متأسفانه در دیاسپوراهای شرقی در ممالک غرب هم، این مسأله هنوز بروز و نمود دارد.

متأسفم که منباب نمونه به دیاسپورای ایرانی در اروپا اشاره کنم و به ازدواج شرعی و با یک درجه تخفیف؛ عقد آریایی! و ختنه فرزندان پسر (خوشبختانه دختر ندیدم و نشنیدم).

وقتی مردمی خود داغ بندگی بر خود و فرزندان خود می‌نهند تا علی‌الدوام در غل و زنجیر فرهنگ جمعی و قبیله‌ای بمانند دیگر چه گله‌ای می‌توانند داشته باشند که هنوز جامعه مدنی در مملکت‌شان شکل نگرفته یا هنوز ملت به‌معنای ناسیون نشدند و هنوز آحاد مردم یا امت اسلام یا سربازان ـــ بعضا گمنام ـــ این و آن خوانده می‌شوند؟ این رفتار هم یک علت است، از علل عدیده، که چرا فرهنگ صفر و بی‌نهایت، یعنی صفر در برابر بالادست و خدا در برابر زیردست، دو هزار و ششصد سال دوام می‌آورد؟

ایرانیان اما زیرکی‌های خاص خودشان را هم دارند که نه سیخ بسوزد نه کباب. اصالت فرد و تمرکز بر سعادت انسان به معنی فرد انسانی در ایران بیشتر و بیشتر می‌شود و دیگر اینکه آمار فرزندآوری در ایران ملاهای حاکم را به گریه واداشته چون فرزندان خودشان یا در دسترس نیستند یا سرباز پدران نمی‌‌شوند. فرزندان مردم هم که هر روز کمتر و کمتر می‌شوند. پس کی باید به جنگ دشمنان دور و نزدیک برود؟ کی باید جزم‌های ایدئولوژیک آقایان را به نسل‌های آینده منتقل کند؟ آیا دیکتاتورهای ما هم مثل آن دیکتاتور دوست در شمال به فکر منجمد کردن اسپرم افتادند؟

این یادآوری را برای جوانان نوشتم که فراموش نکنند وابستگی به خانواده کفه منفی‌اش بر کفه مثبتش همیشه چربیده است. خانواده، چه مفهوم آن که یک دروغ پرورده تاریخ پدرسالار است و چه عین آن که حاصل بیشترش وابستگی و فرط خستگی و میل مدام رهایی از آن است و کمتر ثمر شیرین داده، نباید بر فرد و آزادگی و وارستگی و اصالت آن ترجیح داشته باشد. جامعه مدرن و مترقی که در آن حقوق بشر رعایت شود با اصالت دادن به فرد بدست می‌آید. فریب تبلیغات دیکتاتورها را نخورید.

—————

 



نظر شما درباره این مقاله:








دو طرح متفاوت آمریکا و اروپا برای آتش‌بس در اوکراین
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 12:05

دو طرح متفاوت آمریکا و اروپا برای آتش‌بس در اوکراین


مقامات اوکراینی و اروپایی این هفته در برابر برخی پیشنهادات آمریکا برای پایان دادن به جنگ روسیه در اوکراین مقاومت کردند و در موضوعاتی از قلمرو تا تحریم‌ها، پیشنهادات متقابلی ارائه دادند. این اطلاعات بر اساس متن کامل پیشنهادات مشاهده‌شده توسط رویترز است.

به گزارش رویترز، پیشنهادات مطرح‌شده در مذاکرات بین مقامات آمریکایی، اروپایی و اوکراینی در پاریس (۲۸ فروردین) و لندن (۳ اردیبهشت) جزئیات دیپلماسی فشرده‌ای را نشان می‌دهد که در جریان است، در حالی که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، به دنبال پایان سریع جنگ است.

اختلافات اصلی در این دو سند بر سر ترتیب حل مسائل مربوط به قلمرو، رفع تحریم‌های روسیه، تضمین‌های امنیتی و اندازه ارتش اوکراین است.

اگرچه برخی از این اختلافات توسط منابع نزدیک به مذاکرات مطرح شده‌اند، اسنادی که رویترز مشاهده کرده برای اولین بار این تفاوت‌ها را به‌صورت کامل و صریح نشان می‌دهند.

سند اول پیشنهاداتی را منعکس می‌کند که استیو ویتکاف، فرستاده ترامپ، در پاریس به مقامات اروپایی ارائه داد و سپس به اوکراینی‌ها منتقل شد. مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، این پیشنهادات را یک «چارچوب کلی» برای شناسایی تفاوت‌ها توصیف کرد.

سند دوم یک هفته بعد از مذاکرات مقامات اوکراینی و اروپایی در لندن پدیدار شد و به طرف آمریکایی ارائه شده است.

ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، روز پنج‌شنبه گفت که معتقد است سندی با پیشنهادات حاصل از مذاکرات روز چهارشنبه در لندن اکنون روی میز ترامپ قرار دارد.

این دیپلماسی جدی‌ترین تلاش برای توقف درگیری‌ها از ماه‌های اولیه تهاجم روسیه در فوریه ۲۰۲۲ است. نیروهای مسکو اکنون نزدیک به یک‌پنجم خاک اوکراین را تحت کنترل دارند.

قلمرو: پیشنهادات ویتکاف خواستار به‌رسمیت‌شناختن قانونی (de jure) کنترل روسیه بر کریمه، شبه‌جزیره اوکراینی که مسکو در سال ۲۰۱۴ آن را تصرف و ضمیمه کرد، و به‌رسمیت‌شناختن عملی (de facto) کنترل روسیه بر مناطق جنوبی و شرقی اوکراین تحت اشغال نیروهای مسکو است. در مقابل، سند اوکراینی-اروپایی بحث مفصل درباره قلمرو را به پس از برقراری آتش‌بس موکول کرده و هیچ اشاره‌ای به به‌رسمیت‌شناختن کنترل روسیه بر هیچ بخش از خاک اوکراین ندارد.

امنیت بلندمدت اوکراین: سند ویتکاف اعلام می‌کند که اوکراین «تضمین امنیتی قوی» با کشورهای اروپایی و دیگر کشورهای دوست به‌عنوان ضامن خواهد داشت، اما جزئیات بیشتری ارائه نمی‌دهد و می‌گوید کی‌یف به دنبال عضویت در ناتو نخواهد بود. سند رقیب مشخص‌تر است و بیان می‌کند که هیچ محدودیتی برای نیروهای اوکراینی وجود نخواهد داشت و هیچ محدودیتی برای استقرار نیروهای نظامی متحدان اوکراین در خاک این کشور اعمال نخواهد شد ـــ شرطی که احتمالاً مسکو را خشمگین خواهد کرد. این سند پیشنهاد می‌دهد تضمین‌های امنیتی قوی برای کی‌یف، از جمله از سوی ایالات متحده با «توافقی مشابه ماده ۵» ناتو (بند دفاع جمعی) ارائه شود.

اقدامات اقتصادی: پیشنهادات ویتکاف می‌گویند تحریم‌های اعمال‌شده بر روسیه از زمان الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴ به‌عنوان بخشی از توافق مورد بحث برداشته خواهد شد. در مقابل، پیشنهادات اوکراینی-اروپایی اعلام می‌کنند که «پس از دستیابی به صلح پایدار، تحریم‌ها به‌تدریج کاهش خواهد یافت» و در صورت نقض شرایط توافق صلح توسط روسیه، تحریم‌ها می‌توانند دوباره اعمال شوند.

سند اوکراینی-اروپایی همچنین پیشنهاد می‌دهد که اوکراین برای جبران خسارات ناشی از جنگ، از دارایی‌های مسدودشده روسیه در خارج از این کشور غرامت مالی دریافت کند. متن ویتکاف تنها می‌گوید که اوکراین به‌صورت مالی جبران خواهد شد، بدون مشخص‌کردن منبع این وجوه.

این اختلافات نشان‌دهنده رویکردهای متفاوتی است؛ آمریکا به دنبال راه‌حل‌های سریع‌تر و امتیازدهی است، در حالی که اوکراین و اروپا بر استراتژی‌های مبتنی بر آتش‌بس اولیه و اقدامات امنیتی قوی‌تر تأکید دارند.



نظر شما درباره این مقاله:








انجمن قلم آمریکا: ایران دومین زندان بزرگ نویسندگان
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 10:51

انجمن قلم آمریکا: ایران دومین زندان بزرگ نویسندگان




نظر شما درباره این مقاله:








اسرائیل نگران یک «توافق بد» میان ایران و آمریکاست
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 9:36

اسرائیل نگران یک «توافق بد» میان ایران و آمریکاست


به‌گزارش منابع خبری، اسرائیل به‌شدت نگران آن است که آمریکا در آستانه رسیدن به «توافقی بد» با ایران باشد؛ توافقی که به گفته مقامات اسرائیلی، شرایط اساسی و حیاتی مورد نظر اورشلیم را برای جلوگیری از دستیابی رژیم ایران به سلاح هسته‌ای برآورده نمی‌کند.

شبکه ۱۲ تلویزیون اسرائیل روز پنجشنبه گزارش داد که اسرائیل بر این باور است مذاکراتی که به دستور رئیس‌جمهور دونالد ترامپ با ایران آغاز شده و به‌دست استیو ویتکوف، فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه، هدایت می‌شود، «بسیار بسیار پیشرفته» است و در عین حال آمریکا اطلاعات کافی درباره موضوعات کلیدی را با اسرائیل در میان نمی‌گذارد — با وجود آن‌که ظاهراً گفت‌وگوهای منظم و عمیقی میان ویتکوف و ران درمر، وزیر امور راهبردی اسرائیل، در جریان است.

در این گزارش که به نقل از منابع دیپلماتیک، سیاسی و امنیتی بدون نام تهیه شده، آمده است که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، اسرائیل کاتز، وزیر دفاع، و یکی از افسران ارشد ارتش اسرائیل که نامش فاش نشده، این هفته درباره این موضوع نشست اضطراری برگزار کردند.

طبق این گزارش، در گفت‌وگوی تلفنی روز سه‌شنبه میان نتانیاهو و ترامپ، نخست‌وزیر اسرائیل گفته است که «راهکار دیپلماتیک را منتفی نمی‌داند» اما تنها در صورتی که توافق حاصل‌شده «هیچ اثری» از برنامه هسته‌ای ایران باقی نگذارد.

بر اساس این گزارش، ترامپ نیز تأیید کرده است که هدف آمریکا دقیقاً همین است و مهلت ۶۰ روزه‌ای که برای رسیدن به توافق تعیین کرده، همچنان معتبر است.

گرچه این تبادل نظر اندکی از نگرانی‌های اسرائیل کاسته است، گزارش تلویزیون می‌گوید که نهادهای امنیتی اسرائیل همچنان نگرانی عمیقی درباره مسیر مذاکرات دارند. از یک سو، رهبران آمریکا علناً اعلام می‌کنند که ایران هرگز به سلاح هسته‌ای دست نخواهد یافت، اما از سوی دیگر، به‌گفته کارشناسان بی‌نام، «پیشرفت واقعی» در جهت رسیدن به توافق هسته‌ای در حال انجام است، آن‌هم به‌شکلی که «بسیار نگران‌کننده» است.

این گزارش همزمان با بیانیه دفتر نخست‌وزیری اسرائیل منتشر شد که اعلام کرده نتانیاهو روز پنجشنبه در دیدار با هیأتی دوحزبی از اعضای کنگره آمریکا درباره اهمیت گفت‌وگوهای مشترک در زمینه برچیدن برنامه هسته‌ای ایران گفت‌وگو کرده است.

قرار است سومین دور گفت‌وگوهای آمریکا و ایران که با میانجی‌گری عمان برگزار می‌شود، روز شنبه انجام شود. یک نشست فنی در سطح کارشناسان، که قرار بود چهارشنبه برگزار شود و طرفین احتمالاً در آن آغاز به تدوین چارچوب توافق کنند، به تعویق افتاد و طبق اعلام تهران، قرار است همزمان با دور اصلی مذاکرات در روز شنبه برگزار شود.

دفتر سیاست‌گذاری وزارت خارجه آمریکا روز پنجشنبه تأیید کرد که «مایکل آنتون»، مدیر این دفتر، نماینده اصلی دولت ترامپ در گفت‌وگوهای فنی خواهد بود.

آنتون در دوره نخست ریاست‌جمهوری ترامپ سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید بود و در دولت جورج دبلیو بوش نیز در همین نهاد فعالیت می‌کرد، اما پیش‌زمینه‌ای در زمینه علوم هسته‌ای ندارد.

تامِی بروس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، نیز در یک نشست خبری گفت که ویتکوف نیز در نخستین دور گفت‌وگوهای فنی که روز شنبه در عمان برگزار می‌شود، حضور خواهد داشت.

اسرائیل نگران کاهش فشارها بر ایران است

دونالد ترامپ روز پنجشنبه در دفتر کار خود در کاخ سفید در جمع خبرنگاران گفت که ایالات متحده در جریان مذاکرات هسته‌ای با ایران «جلسات بسیار جدی» برگزار می‌کند.

او گفت: «فقط دو گزینه وجود دارد. یکی از این گزینه‌ها اصلاً گزینه خوبی نیست» — اشاره‌ای به گزینه احتمالی اقدام نظامی که در صورت تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای، مورد تهدید قرار گرفته است.

با این حال ترامپ تصریح کرد که احتمالاً نیازی به این گزینه نیست، چرا که «در مسیر رسیدن به توافق با ایران خیلی خوب پیش می‌رویم... این یکی مسیرش را به‌خوبی طی می‌کند.»

او افزود: «ممکن است به تصمیمی بسیار بسیار خوب برسیم، و جان‌های بسیاری نجات پیدا کند.»

گزارش‌ها حاکی از آن است که ترامپ خبر آغاز گفت‌وگوها با ایران را در ۷ آوریل، هنگامی که نخست‌وزیر اسرائیل به کاخ سفید فراخوانده شده بود، به‌طور ناگهانی به نتانیاهو اطلاع داده است. نتانیاهو روز بعد در بیانیه‌ای به زبان عبری گفت که او و ترامپ «بر این موضوع توافق دارند که ایران نباید به سلاح هسته‌ای دست یابد. این هدف می‌تواند از راه توافق حاصل شود، اما تنها در صورتی که توافق از نوع توافق لیبی باشد»؛ به این معنا که افرادی مسئول «وارد شوند، تأسیسات را منفجر کنند، تمام تجهیزات را برچینند، تحت نظارت آمریکا و با اجرای مستقیم آمریکایی‌ها. این خوب است.»

اما استیو ویتکوف پس از دور نخست مذاکرات اعلام کرد که واشینگتن به تعیین سقف برای غنی‌سازی هسته‌ای ایران رضایت خواهد داد و نیازی به برچیدن تأسیسات هسته‌ای ایران نمی‌بیند. یک روز بعد، او عقب‌نشینی کرد و گفت هرگونه توافق مستلزم آن است که جمهوری اسلامی «برنامه غنی‌سازی و تسلیحاتی هسته‌ای خود را متوقف و حذف کند.»

روز چهارشنبه، همزمان با انتشار تصاویر ماهواره‌ای از تقویت تأسیسات هسته‌ای زیرزمینی توسط رژیم ایران، وزیر امور خارجه آمریکا، مارکو روبیو، گفت ترامپ مصمم است مانع از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای شود، و ترجیح می‌دهد این کار از راه مذاکره انجام گیرد، نه با ابزار نظامی. با این حال، روبیو افزود که ایالات متحده آمادگی دارد با داشتن یک برنامه هسته‌ای غیرنظامی از سوی تهران کنار بیاید، مشروط بر آن‌که در آن غنی‌سازی اورانیوم انجام نشود.

در واکنش، عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، اعلام کرد که جمهوری اسلامی باید بتواند اورانیوم را غنی‌سازی کند. او گفت: «مسئله اصلی، یعنی خودِ غنی‌سازی، قابل مذاکره نیست.»

بر اساس توافق‌های استاندارد بین‌المللی درباره برنامه‌های هسته‌ای غیرنظامی، ایالات متحده و جامعه بین‌الملل به کشورها کمک می‌کنند تا از انرژی هسته‌ای برای اهداف صلح‌آمیز استفاده کنند، در ازای آن‌که آن کشورها متعهد شوند سوخت هسته‌ای مورد نیازشان را خودشان تولید نکنند — زیرا این ظرفیت می‌تواند برای ساخت سلاح نیز به‌کار رود.

پس از آن‌که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از توافق هسته‌ای با قدرت‌های جهانی خارج شد، ایران در واکنش نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بر تأسیسات هسته‌ای خود را محدود کرد. به گفته آژانس، تهران برنامه غنی‌سازی و انباشت اورانیوم با غلظت نزدیک به سطح تسلیحاتی را پی گرفته است، موادی که هیچ کاربرد غیرنظامی ندارند.

به‌گزارش خبرگزاری رسمی چین (شین‌هوا) که روز جمعه منتشر شد، رافائل ماریانو گروسی، مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، روز پنجشنبه با نمایندگانی از چین، روسیه و ایران برای بررسی برنامه هسته‌ای ایران دیدار کرد.

این دیدار مشترک میان نمایندگان کشورهای مربوط و مدیرکل آژانس پس از آن انجام شد که عباس عراقچی این هفته به پکن سفر کرده بود.

بر اساس گزارش شین‌هوا، در این نشست، گفت‌وگوهای عمیقی درباره نقش آژانس در روند حل‌وفصل سیاسی و دیپلماتیک برنامه هسته‌ای ایران صورت گرفت، و چین حمایت خود را از گفت‌وگوی ایران با همه طرف‌ها، از جمله با ایالات متحده، ابراز کرد.

منبع گزارش: تایمز اسرائیل



نظر شما درباره این مقاله:








بسته تسلیحاتی ۱۰۰ میلیارد دلاری ترامپ برای عربستان
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 25.04.2025, 9:05

بسته تسلیحاتی ۱۰۰ میلیارد دلاری ترامپ برای عربستان


شش منبع آگاه به خبرگزاری رویترز گفته‌اند، ایالات متحده در حال آماده‌سازی پیشنهادی برای ارائه بسته تسلیحاتی به ارزش بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار به عربستان سعودی است. این پیشنهاد قرار است طی سفر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، به این کشور در ماه مه اعلام شود.

این بسته تسلیحاتی پس از آن ارائه می‌شود که دولت جو بایدن، رئیس‌جمهور پیشین، نتوانست پیمان دفاعی با ریاض را به عنوان بخشی از توافقی گسترده که شامل عادی‌سازی روابط عربستان با اسرائیل بود، نهایی کند.

پیشنهاد بایدن دسترسی به تسلیحات پیشرفته‌تر آمریکایی را در ازای توقف خرید تسلیحات چینی و محدود کردن سرمایه‌گذاری پکن در عربستان ارائه کرده بود. رویترز نتوانست تأیید کند که آیا پیشنهاد دولت ترامپ شامل الزامات مشابهی است یا خیر.

کاخ سفید و دفتر ارتباطات دولت عربستان بلافاصله به درخواست‌های اظهارنظر پاسخ ندادند.

یک مقام دفاعی آمریکا گفت: «رابطه دفاعی ما با پادشاهی عربستان سعودی تحت رهبری رئیس‌جمهور ترامپ قوی‌تر از همیشه است. حفظ همکاری امنیتی همچنان بخش مهمی از این شراکت است و ما به همکاری با عربستان برای رفع نیازهای دفاعی آن ادامه خواهیم داد.»

ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری خود، فروش تسلیحات به عربستان را به دلیل ایجاد شغل در آمریکا ستایش کرده بود.

به گفته دو منبع، شرکت لاکهید مارتین (LMT.N) می‌تواند مجموعه‌ای از سیستم‌های تسلیحاتی پیشرفته، از جمله هواپیماهای ترابری C-130، را تأمین کند. یک منبع دیگر گفت که لاکهید همچنین موشک‌ها و رادارهایی را تأمین خواهد کرد.

به گفته چهار منبع، شرکت RTX (RTX.N)، که پیش‌تر به نام ریتیون تکنولوژی شناخته می‌شد، نیز نقش مهمی در این بسته خواهد داشت که شامل تأمین تجهیزات از دیگر شرکت‌های بزرگ دفاعی آمریکا مانند بوئینگ (BA.N)، نورثروپ گرامن (NOC.N) و جنرال اتمیکس است.

همه منابع به دلیل حساسیت موضوع از افشای نام خود خودداری کردند.

RTX، نورثروپ و جنرال اتمیکس از اظهارنظر خودداری کردند. بوئینگ بلافاصله به درخواست اظهارنظر پاسخ نداد. سخنگوی لاکهید مارتین گفت که فروش تسلیحات نظامی خارجی، معاملات دولت با دولت است و سؤالات مربوط به فروش به دولت‌های خارجی بهتر است توسط دولت آمریکا پاسخ داده شود.

رویترز نتوانست فوراً مشخص کند که چه تعداد از معاملات پیشنهادی جدید هستند. دو منبع گفتند که بسیاری از این قراردادها از مدتی قبل در دست بررسی بوده‌اند. به عنوان مثال، عربستان از سال ۲۰۱۸ اطلاعات مربوط به پهپادهای جنرال اتمیکس را درخواست کرده بود. به گفته یکی از منابع، در ۱۲ ماه گذشته، معامله‌ای به ارزش ۲۰ میلیارد دلار برای پهپادهای MQ-9B SeaGuardian و سایر هواپیماهای جنرال اتمیکس مورد توجه قرار گرفته است.

سه منبع گفتند که چندین مدیر اجرایی از شرکت‌های دفاعی آمریکا در حال بررسی سفر به منطقه به عنوان بخشی از هیئت همراه هستند.

ایالات متحده مدت‌هاست که به عربستان تسلیحات می‌فروشد. در سال ۲۰۱۷، ترامپ فروش تقریبی ۱۱۰ میلیارد دلار تسلیحات به این کشور را پیشنهاد کرد.

تا سال ۲۰۱۸، تنها ۱۴.۵ میلیارد دلار از این فروش‌ها آغاز شده بود و کنگره به دلیل قتل جمال خاشقچی، روزنامه‌نگار سعودی، شروع به زیرسئوال بردن این معاملات کرد.

در سال ۲۰۲۱، تحت دولت بایدن، کنگره به دلیل قتل خاشقچی و برای فشار بر عربستان جهت پایان دادن به جنگ یمن که تلفات سنگین غیرنظامی به همراه داشت، فروش تسلیحات تهاجمی به عربستان را ممنوع کرد.

بر اساس قوانین آمریکا، قراردادهای تسلیحاتی بین‌المللی بزرگ باید پیش از نهایی شدن توسط اعضای کنگره بررسی شوند.

دولت بایدن در سال ۲۰۲۲ پس از تأثیر تهاجم روسیه به اوکراین بر عرضه جهانی نفت، رویکرد خود را نسبت به عربستان نرم‌تر کرد. ممنوعیت فروش تسلیحات تهاجمی در سال ۲۰۲۴ لغو شد، زیرا واشنگتن پس از حمله ۷ اکتبر حماس، همکاری نزدیک‌تری با ریاض برای تدوین برنامه‌ای برای غزه پس از جنگ آغاز کرد.

به گفته سه منبع، معامله احتمالی برای جت‌های F-35 لاکهید، که گفته می‌شود عربستان سال‌هاست به آن علاقه‌مند است، مورد بحث قرار خواهد گرفت، اما احتمال امضای قرارداد F-35 در طول این سفر کم است.

ایالات متحده تضمین می‌کند که متحد نزدیک خود، اسرائیل، به تسلیحات پیشرفته‌تر آمریکایی نسبت به کشورهای عربی دسترسی داشته باشد و به اصطلاح «برتری نظامی کیفی» (QME) را نسبت به همسایگان خود حفظ کند. اسرائیل اکنون نه سال است که جت‌های F-35 را در اختیار دارد و چندین اسکادران از آن‌ها تشکیل داده است.



نظر شما درباره این مقاله:








هلند سفیر ایران را به دلیل تلاش برای انجام ترور
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 21:37

هلند سفیر ایران را به دلیل تلاش برای انجام ترور




نظر شما درباره این مقاله:








خودکشی و فرزندکشی
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 20:50

خودکشی و فرزندکشی


حمید فرخنده

دو روز پیش، در غروب ۲۲ آوریل، مردی از تبار مبارزان سیاسی فدائی، پس از آن‌که خود و همسرش ۴۳ سال را صرف مراقبت ۲۴ ساعته از فرزند معلول خود کرده بودند، فرزند خود را همراه خود از یک ساختمان پنج‌طبقه به بیرون پرتاب می‌کند و به این شکل دردناک به زندگی خود و فرزندش خاتمه می‌دهد. در پی پخش این خبر تکان‌دهنده، موجی از اظهارنظر و تأسف در فضای مجازی و بین رفقا و آشنایان این خانواده به راه افتاد. این مهندسی مرگ در برلین، و همچنین برخی توجیهات و حتی ستایش‌هایی که از این «مرگ فداکارانه» شد، موجب این یادداشت شد. چراکه مرگی و کشتنی چنین تراژیک، و واکنش‌های اشاره‌شده به این واقعه غم‌انگیز، موضوع را به عرصه عمومی آورده است.

حقیقت تلخ و بی‌پرده این است که پدری، فرزند معلولش را کشت، و هم‌زمان خود را نیز کشت. هر تأویلی که در آن نشان از عملی باشکوه، فداکارانه یا قهرمانانه باشد، در واقع پرده‌ای‌ست که بر صورت یک تراژدی انسانی کشیده می‌شود؛ پرده‌ای که نه تنها حقیقت را پنهان می‌کند، بلکه ما را از مواجهه با مسئله و درد اصلی بازمی‌دارد: مسئله نادیده گرفتن حق زندگی یک انسان، به‌دلیل معلولیت.

در روزهای گذشته، بسیاری در فضای مجازی، با دلسوزی از مصائب پدر نوشتند. از رنجی که کشیده، از تلاشی که کرده، از عمر خود و همسرش که برای مراقبت از فرزند معلول‌شان که به مراقبت ۲۴ ساعته نیاز داشته، صرف کرده‌اند. از فشار و فرسودگی روحی و جسمی او. کسی انکار نمی‌کند که مراقبت از یک فرزند معلول، کار ساده‌ای نیست. اما آیا این رنج، این خستگی و استیصال، نگرانی از آینده پسر، به کسی حق می‌دهد که تصمیم بگیرد چه کسی باید زنده بماند و چه کسی نه؟ آیا مهر پدرانه و عمری فداکاری و مراقبت شبانه‌روزی از عزیز خود می‌تواند مجوزی باشد که روزی نیز پدر، با هر استدلالی که داشته، برای کشتن فرزند برنامه‌ریزی کند و سرانجام، به نام رهایی از درد و رنج یا برای به زنجیر بسته نشدن در خانه‌های مراقبت از معلولین، فرزند خویش را همراه خود از ساختمانی بلند پرتاب کند و بکشد؟ آیا برای جان و زندگی انسان معلول، هرچند همراه با رنج باشد، می‌توان این‌گونه مهندسی مرگ کرد؟

آن‌چه این تصمیم را از مرز «یأس» به سمت «خودخواهی» می‌برد، نه فقط پایان زندگی خود، بلکه پایان دادن به زندگی دیگری‌ست. در این‌جا، حتی اگر نیت پدر را خیر بدانیم، اگر باور داشته باشیم که می‌خواسته فرزندش را از رنج برهاند، باز هم باید بپرسیم: چه کسی به او این حق را داده بود؟ چه کسی می‌تواند بگوید که مرگ برای این فرزند معلول و مادرش، بهتر از زندگی با معلولیت و رنج برای آن‌ها بوده است؟ چه کسی از فرزند پرسید یا از دل مادر باخبر بود؟ چرا بسیاری از عمل شجاعانه و حتی قهرمانانه پدر می‌گویند، اما جای دو موجود دیگر در مرثیه یا استدلال‌های آن‌ها خالی‌ست؟

پرت کردن خود و فرزند خود از ساختمانی پنج‌طبقه شجاعت می‌خواهد، اما هر شجاعتی قهرمانانه نیست، ستودنی نیست. فقط تأسف‌آور است. تعجب‌برانگیز است که بسیاری، رنج پدر در طول سال‌ها یا هنگام چنین انتخابی را درک می‌کنند، اما به‌راحتی از جان پسر می‌گذرند و از حق او برای زندگی، علی‌رغم خستگی پدر، نمی‌گویند. پدر فداکارانه زندگی خود را وقف مواظبت از فرزند کرد، اما هنگامی که او را برای پرواز مرگ برد، خودخواهانه تصمیم گرفت؛ تصمیم برای جان فرزند و سهم مادر. هر جسارتی پهلوانی نیست. برای برخی تراژدی‌ها فقط می‌توان گریست، چراکه هر بازیگری قهرمان نیست.

مادر در این ماجرا، نه تنها از تصمیم حذف شده، بلکه به شکلی تأسف‌برانگیز، در برخی روایت‌ها، گویی در پی این مهندسی مرگ، او «رها شده»، «آزاد شده»، باری از دوشش برداشته شده است. چنین نگاه‌هایی، نه فقط حاوی نوعی نگاه مردسالارانه، بلکه غیرانسانی است. هیچ مادری با کشتن فرزند معلولش «رها» نمی‌شود. به یک تراژدی بسیار دردناک انسانی، لباس «رهایی» نپوشانیم. این نوع روایت، مادر را هم‌ردیف همان نگاهی می‌گذارد که انسان معلول را فاقد شأن زندگی می‌بیند.

در این میان، یک نکته به‌شدت آزاردهنده این است که برخی از رفقا و دوستان این خانواده، یا کاربران در فضای مجازی، در مقام تسلی‌دهنده، با سرعت و راحتی نگران‌کننده‌ای این عمل را توجیه کردند. نوشتند: «پدر خسته بود»، «پدر تنها بود»، «پدر دیگر امیدی نداشت و نمی‌خواست فرزندش به غل و زنجیر خانه معلولان سپرده شود»، «خود را در داشتن فرزند معلول مسئول می‌دانست»، «نمی‌خواست در غیاب او، مادر تنها همه بار مراقبت از فرزند را بر دوش داشته باشد». بله، شاید همه این‌ها درست باشد یا جنبه‌هایی از حقیقت را در خود داشته باشد، اما هیچ‌کدام از این دل‌نگرانی‌ها، پدر را محق نمی‌کند فرزند خود را از میان بردارد.

شواهد نشان می‌دهد که این تصمیم، حاصل یک جنون آنی نبوده است. شواهد متأسفانه نشان می‌دهد که پدر، مدت‌ها به این مهندسی مرگ می‌اندیشیده است. برنامه‌ریزی داشته، مسیر و ابزار مرگ را برای خود و فرزندش طراحی کرده بود. انتخابی آگاهانه، و در عین حال، غیرقابل دفاع.

مهم است تأکید شود که این یادداشت، نه برای محاکمه آن پدر است، نه برای نادیده گرفتن درد و فرسایش زندگی با فرزند معلول. بلکه تلاشی است برای بازگرداندن توجه به حق کسی که هیچ‌گاه حرفی نزد، به کسی که قربانی شد، به فرزند معلول، به انسانی که شاید نمی‌توانست حرف بزند یا منظور خود را به روشنی بیان کند، اما زندگی می‌کرد، دوست می‌داشت، و حق داشت ادامه زندگی دهد؛ حتی فقط در کنار مادرش یا در خانه‌های معلولین. به‌هرحال، خانه‌های معلولین در کشوری با سطح رفاهی و خدمات درمانی آلمان، شکنجه‌گاه که نیستند. هزاران نفر در چنین شرایطی، گاه با همراهی و کمک والدین یا بدون آن‌ها، زندگی می‌کنند و از آن‌ها مراقبت می‌شود.

هیچ فاجعه‌ای نباید، حتی به پاس احترام به رنج رفیق، به قهرمانی بدل شود، اگر در آن حقوق انسانی زیر پا گذاشته شده باشد. هیچ شجاعتی سزاوار ستایش نیست، اگر با حذف دیگری همراه بوده باشد. هیچ «رهایی‌ای» نباید بر پایه‌ی مرگ انسان دیگری بنا شود، حتی اگر نیت‌اش مهر و دلسوزی باشد. گاهی باید بپذیریم که تنها واکنش درست، سوگواری، های‌های گریستن و همدردی با بازماندگان است، نه تمجید، نه روایت‌سازی، نه قهرمان‌پردازی.

در جهانی که هنوز معلولیت را با بی‌ارزشی، و خستگی از زندگی را با حق پایان دادن به آن یکی می‌گیرد، وظیفه ماست که از کرامت انسان، در هر شرایطی، دفاع کنیم.


نظر خوانندگان:


■ انگار شبح فدایی بعد از این همه سالهای پر تجربه و درد هنوز در گشت و گذار است. کاملا به جا و درست در پایان مقاله انسان دوستانه تان آوردید: “تنها واکنش درست، سوگواری، های‌های گریستن و همدردی با بازماندگان است، نه تمجید، نه روایت‌سازی، نه قهرمان‌پردازی “
با درود و احترام سالاری


■ با اندوه مادر بجا مانده و یاران این دوست از دست رفته همدردی می‌کنم. اصولی که بیان کردید غیر قابل انکار است. تنها اشاره کنم که این دوست به هنگام ارتکاب این عمل فکر نمیکرد که “حق” دارد چنین کند، بلکه خود را در بن‌بستی می‌دید که توان کار دیگری جز این را ندارد، توان کاری که مستلزم فداکاری بزرگتر و برای وی دردناکتر می‌نمود؟ در واقع این تراژدی انسانی دارای بعد دیگری است که همانا عدم توانایی پدر و مادر در انجام فداکاری راستین و سپردن فرزندشان به مرکز حرفه‌ای درمانی بود. بله، حرف آخر شما یعنی “سوگواری” انسانی‌ترین واکنش به این تراژدی جانکاه است.
با احترام. پیروز.


■ اگر اندکی صبر و خویشتن‌داری می‌کردید، کسی مدال انساندوستی و قانون‌گرایی را از چنگ‌تان در نمی‌آورد، آقای فرخنده! شما از این ماجرا شناخت کافی ندارید و اهلیت ورود به آنرا هم ندارید. با چشمان شیشه‌ای راه به روان هزار توی هیچ انسانی و بویژه آدمی در قد و قواره حسن عربزاده نمی‌توان برد.
پورمندی


■ آقای فرخنده عزیز. حدود ۱۵ سال قبل چنین قتلی در شهرکی نزدیک هامبورگ اتفاق افتاد: مادری ۷۰ ساله دختر معلول ۴۵ ساله‌اش را به دلیلی مشابه آنچه شما نوشته‌اید، کشت. من خبر روزنامه را نگه داشته و تمام این سالها به موضوع فکر کرده‌ام. در مورد نوشته شما، معتقدم که «قیاس به نفس» کرده‌اید و به عمق زندگی و اسرار آدمی توجه ندارید.
نوشته‌اید که «اما زندگی می‌کرد، دوست می‌داشت، و حق داشت ادامه زندگی دهد». از کجا می‌دانید که مقتول «دوست داشت» زندگی کند؟ حتمأ شما هم در اطراف خود افرادی را دیده‌اید (مخصوصأ برخی سالمندان) که دوست ندارند به زندگی ادامه بدهند، اما نمی‌دانند چگونه، یا نمی‌توانند به زندگی خود خاتمه بدهند. با این وجود، ممنونم از طرح مطلب شما و کسب اطلاع از نظر دوستان.
رضا قنبری. آلمان


■ چیزی که اینجا نظرم را جلب کرد این است که آیا با وجود معروفیتی که این انسان در میان حداقل چپ‌ها داشت، دور و برش اینقدر خالی بود و هیچ کمک عاطفی یا در صورت لزوم اقتصادی وجود نداشت که اینگونه سرمای تنهایی و غم و...، میل به زندگی را در وی خاموش کرد؟ کسانی که با او از نزدیک مراوده و دوستی و رفت و آمد داشتند موضوع را چگونه می‌بینند؟ احساس می‌کنم آقای پورمندی در این زمینه حرفی برای گفتن داشته باشند اگر چنین است ممنون خواهم بود که زوایای تاریک این واقعه غم‌انگیز را روشن کنند.
با تأسفی عمیق سالاری


■ آقای قنبری عزیز، نوشته‌اید «از کجا می‌دانید مقتول دوست داشت زندگی کند؟» من تا آنجا که درباره این حادثه تاسف‌آور از منابع مختلف خوانده‌ام چنین دریافت کرده‌ام که این فرزند (محسن) از دست رفته خلاف این (خواست زندگی کردن) را هم نگفته. ظاهرا پدر خودش مستقل از نظر فرزند و مادر چنین تصمیم هولناک و غم‌انگیزی گرفته است. حتی اگر موافقی هم از جانب فرزند و مادر وجود داشت، چنین تصمیم و اقدامی خالی از ایراد اخلاقی و قانونی در آلمان نیست. یادشان گرامی و با آرزوی بردباری و تحمل درد و غم برای مادر خانواده
حمید فرخنده


■ با تاسف عمیق از تراژدی حسن عرب‌زاده و آرزوی بردباری برای همسر و مادر زجر کشیده‌ی خانوده که از همان ۴۰ سال پیش همگی نیاز به تراپی و توان بخشی داشته‌اند.
دکتر محمود زهرائی (پزشک) به بهانه‌ی این مرگ درناک نقدی بر نوشته‌هائی که در این رابطه منتشر شده نوشت.
در بخشی از این نوشته گفته ست: “به عقیده من مخالفت با عدم انتقال محسن به کلینک مخصوص این بیماران، نه تنها این بیمار را از کمک رسانی خوب و حرفه‌ای محروم نموده بلکه باعث نابودی آرامش پدر و مادرو نهایتا به خاطر فشار جسمی و روحی منتج از این مراقبت‌های سخت، زنده یاد حسن را مجبور به اخذ سخت‌ترین و دردناکترین تصمیم زندگی‌اش نموده است. تصمیمی که منحر به نابودی زندگی پدر و پسر و سپس استمرار درد جانکاه مادر شده است.”
متاسفانه به دلایلی که می‌دانیم این خانواده نه در ایران زمان جنگ و نه در دوران مهاجرت به افغانستان از کمک‌های درمانی و مراقبتی لازم برای فرزندشان برخوردار نشدند و به شهادت کسانی که از نزدیک با این خانواده معاشرت داشتند. این پدر و مادر دائما پسرشان را در دستهای مهربان خود محکم نگهداشته بودند. تا بلائی بر سر خود و یا دیگران نیاورد.
عجیب ست که بعداز مهاجرت به آلمان نیز وضع به همان روال سابق ادامه کرده بود. موضوعی که در اروپا برای خانواده‌هائی که فرزند یا عضوی با نارسائی‌های جسمی و روانی دارند رایج ست.
علاوه بر این که فرزند یا عضو بیمار از مراقبت‌های حرفه‌ای برخوردار می‌شود، پدر و مادر یا نزدیکان آن عصو نیز از انواع تراپی برخوردار می‌شوند که درد ناشی از اشکالات فرزند یا آن عزیر خانوداه را چگونه تحمل کنند تا بتوانند به کار و زندگی خود ادامه دهند.
نمی دانم که آیا این پدر مادر درد کشیده در این ۴۰ سال خودشان از این نوع تراپی ها برخورد بوده‌اند؟
آن طور که دوستان سیاسی حسن عرب‌زاده می‌نویسند. به این نوع قلمروها فکر اشاره نمی شود و همه از دلواپسی ها حسن در این اواخر که رفتار پسرشان بسیار خطرناک شده بود و او می ترسیده که پسرش دیر یا زود بلائی بر سر خود یا دیگران بیاورد. بعضی می گویند که می خواسته قبل از مرگ خودش با این قتل فرزند مادر را از عواقب بعداز مرگ خود در تنهائی رها کند.
اگر حسن عرب زاده و همسرش در آلمان خودشان از حمایت های درمانی به خصوص روان درمانی برخوردار می‌شدند. روانشناسان و مددکاران آنها را متقاعد می‌کردند که فرزندشان را به مراکز مراقبت معلولین تحویل دهند. اگر چنین می‌شد حسن عرب‌زاده زیر بار تلّی از مشکلات نگهداری فرزند معلول له و لورده نمی‌شدند. که پدر دست به چنین اقدام جنون آمیز بزند.
حال که این فاجعه رسانه‌ای شده ست. بهتر ست که به آسیب شناسی آن پرداخت. آیا حسن عرب‌زاده و همسرش برای روح و جسم خود از جانب پزشکان، رواشناسان، مددکاران و.. کمک های لازم را دریافت کردند یا بدلیل تعصبات و عادت‌های دست و پا گیر در این زمینه اکراه یا خط قرمزی داشتند که همه چیز با دست‌های مهربان خودشان از فرزند نگهداری کند.
باید موضوع را از درون این خانواده به بیرون و پیرامون آنها کشاند تا کم‌کاری‌ها و باری بهر جهت ها را دور ریخت. دوستی در این باره نوشته بود: “دو روز پیش به روال همیشگی، برایم پیامی داشت به نشانه‌ی سرزندگی؛ ..” مگر می‌شود حسن عرب‌زاده که معلوم نیست در این اواخر در چه وضعیت بحران اسیر شده بود چنان پیامی بدهد؟
بعضی ها هنوز عمق فاجعه را نفهمیده اند و به تعارف و شعار دهی بسنده می کنند. اجازه دهیم پزشکان ، روانشناسان ، مددکاران و.. با دریائی از تجربیات بی بدیل خود ما را برای کمک به موارد مشابه آگاه کنند که تا آن جا که ممکن ست برای جلوگیری از این نوع فاجعه به نزدیکان و دوستان که چنین مشکلاتی دارند یاری برسانیم و آنها را در مراجعه به مراکز درمانی تشویق کنیم.
کامران امیدوارپور


■ به‌گمانم، بی‌اخلاقی محض است که در این روزهای بسیار دشوار برای باز ماندگان دو عزیز ما و به جای گذاشتن مرهمی اندک بر زخم جانسوز فریده داغدار فرزند، با رنج غیر قابل توصیف بیش از ۴ دهه و همسری با صفات اخلاقی بسیار برجسته و پاک‌باخته در نوع دوستی و فداکاری، ناجوانمردانه برعذاب‌اش بیفزاییم.
آقای فرخنده با سنگر گرفتن در پشت پیش‌فرض‌هایی که صحت اکثر آنها مورد تردید جدی است ترجیح داده که تا دیر نشده، گوی سبقت را در این زمینه از سرزنش‌گران برباید.
من و ظیفه و جدانی خود می‌دانم بعضی نکاتی را بر آنچه که احمد پورمندی با روشنی و به درستی در سخن از حسن از دست رفته گفته اضافه کنم.
من حدود ده ماه با حسن که دیگر نیست تا از خود دفاع کند، در سخت‌ترین شرایط سرکوب در ایران در سال ١٣٦٢، از نزدیک رفاقت و کار کرده بودم و از اینکه می‌بینم کسانی چنین ناعادلانه به سرزنش او می‌نشینند دچار حیرت می‌شوم. به گمان من آنها مطلقا عاجز از درک این معنا هستند کسی که حاضر بوده جان خود را در حفظ جان دوستان خود فدا کند و ۴۲ سال تمام با عشقی بی‌خدشه از فرزندی که اگر در یکی از همین مراکز نگهداری معلولین نگهداری می‌شد به احتمال نزدیک به یقین سالها پیش از دست رفته بود و خود و همسر داغدیده‌اش به مراتب بهتر از هر شخص کار بلد و خبره‌ای در پرستاری از فرزند خود آزموده شده بودند، چگونه می‌تواند قاتل در معنای حقوقی آن قلمداد شود؟
مراکز مواظبت و نگهداری از معلولین مغزی و فیریکی به هیچ وجه آن پناهگاهی نبوده و نیست که سر زنش کنندگان حسن با اشارتی پر طمطراق از آن می‌گذرند. من گمان می‌کنم که به‌جز استثناهایی، آنها حتی یکبار چنین مراکزی را از نزدیک ندیده و در درون محیط آن وقت صرف نکرده‌اند. در کشور بریتانیایی که من در آن زندگی می‌کنم و یکی از پیشرفته‌ترین استانداردهای حمایت از معلولین در دنیا را در جامعه ساختاری کرده است، همه ساله موارد متعدد و وحشتناکی از بیرحمی، خشونت، بد رفتاری و حتی سوء استفاده‌های حنسی و غیره در این مراکز رخ می‌دهد، که بسیاری از آنها گزارش و ثبت و پیگیری نمی‌شوند و تنها خبر درصد بسیار کمی از آنها موفق می‌شوند به مطبوعات راه پیدا کنند. خانواده‌هایی که از این مسایل شناخت نسبی دارند طبیعی است که از سپردن دلبندان معلول خود به این مراکز اکراه داشته باشند و بعید است که بدون عذاب دائمی وجدان به نگهداری عزیزان خود در این قبیل مراکز تن در دهند. آنها درست همان کاری را میکنند که حسن وفریده انجام داده واورا تحت نظارت و پرستاری ۲۴ ساعنه، در ۴۲ سال از زندگی غم‌بار خود گرفتند.
تصویر گل و بلبلی که محکوم‌کنندگان حسن از چنین مراکزی می‌دهند، دروغ است ودر زندگی واقعی وجود ندارد.
عده‌ای می‌گویند مگر حسن از محسن اجازه گرفته بود که جانش را بگیرد؟ کسانی که با حسن و فریده رفت‌وآمد داشته‌اند می‌گویند که محسن یک زندگی بسیار رنج‌آور با واکنش‌ها و کنشهای روحی و فیزیکی غیر قابل وصف و غیرقابل کنترل خصوصا در سالهای اخیر داشته و ابدا قادر به درک وضع و موقعیت حود و محیطش نبوه است. زندگی او به یک معنا یک زندگی نباتی ولی توام با رنج و درد وحشت و در عین حال ناتوان از تشخیص سود و زیان و خوب و بد حود در محیط اطراف‌اش بوده است.
بیاد دارم چند سال پیش در بریتانیا مردی که زن خود را کشته بود با سروصدا محاکمه کردند، در نهایت معلوم شد که او برای پایان دادن به رنج همسر خود به زندگی او پایان داده است و ماحرا با تبرئه آن مرد از اتهام قتل خاتمه یافت. این مورد بار دیگر ثابت کرد که اسثناهای قواعد مرگ و زندگی را نباید در هنگام قضاوت و نادیده گرفت و ما حق نداریم بدون رسیدگی دقیق به شرایط و پیچیدگی‌های چنین قتل‌هایی مرتکبین آن را مورد داوری قرار دهیم.
این استثناها در موارد دیگری نیز وجود دارند. بعضی از موارد از دفاع از خود و مایملک خود از جمله آنهاست.
هم چنین کسی که برای حفظ عزیزانش، در شرایطی خاص خود را قربانی و فدا می‌کند را نمی‌توان قاتل در معنای جنایی آن دانست.
ای کاش حسن راه دیگری را از مجاری قانونی برای پایان دادن به رنج محسن جستجو می‌کرد. این آرزو کاملا انسانی و درست است، ای کاش چنین شده بود. اما و شاید حسن همین راه را هم رفته ولی به نتیجه نرسیده بود، ما از خلوت و اسرار درونی دیگران چه خبر داریم؟ حسن کسی نبود اجازه دهد کسی حتی در مقام همدردی با او و فریده و به خاطر محسن، وارد عرصه خصوصی زندگی آنها شود و اصولا چه کسی این حق را به ما داده که دنیای درونی آنها را عرصه تاخت‌وتاز پیش‌فرض‌های تجاوزکارانه خود قرار دهیم؟
اصغر جیلو


■ دوست عزيز جناب آقای پورمندی
خواندن کامنت شما بسيار مايه تاسف و تعجب من شد. من از شما انتظار نداشتم که چنين چيزی را بنويسيد. شما شايد که در طرز تفکر و منش سياسی با آقای فرخنده اختلاف نظر داشته باشيد اما اينکه ايشان را دارای “اهليت” ندانيد و ايشان را به اين دليل از اظهار نظر در اين مورد محروم می‌کنيد، برای من کاملا غير قابل درک است. به نظر من اين شما هستيد که بايد خويشتن‌داری نشان می‌داديد و چنين کامنتی را قلمی نمی‌کرديد. اين حق آقای فرخنده و هر انسان ديگری است که در مورد چنين فاجعه انسانی اظهار نظر کند. مطلب ايشان به نظر سرشار از احساسات گرانقدر انسانی است و بايد به کسی که با بغض در گلو مطلب چنين زيبايی را نوشته است بسيار احترام گذاشت و قدر دانست.
با سپاس فراوان از آقای فرخنده برای متنی روشنگر که نه با “چشمان شيشه‌ای” بلکه با نگاهی کاملا انساندوستانه و از سوز دل نوشته است.
با مهر و احترام، وحيد بمانيان


■ آقای بمانیان گرامی! احتمالا یادداشت‌تان را قبل از دیدن یادداشت دکتر جیلو نوشته‌اید. به هر حال، من نه حق اظهار نظر را از کسی گرفتم و نه اصلا حق دارم و می‌توانم! من نوشته‌ام که آقای فرخنده نه اطلاع کافی از این خانواده دارد و نه اهلیت لازم برای اظهار نظر رسانه‌ای را. من از کابل تا تاشکند و برلین ، با فریده، حسن‌ و محسن آشنایی داشته‌ام، اما جرأت نمی‌کنم بگویم که به همه ابعاد این تراژدی آگهی دارم. اهلیت هم یک امر نسبی است. اگر بحثی در حوزه مثلا میکروبیولوژی پیش بیاید، به دلیل فقدان اهلیت، وارد اظهار نظر و قضاوت نمی‌شوم. این‌ مورد شاید از مثال مذکور پیچیده تر باشد. دوست نویسنده‌ای نوشته بود که یکی مثل مارکز لازم است که در مورد همه ابعاد این فاجعه بنویسد. وقتی که نعش عزیزان هنوز گرم است و فریده در شوک، اینجور پابرهنه به وسط پریدن‌ها که البته به فرخنده محدود نمانده، احساس خوبی بر نمی‌انگیزد.
با ارادت پورمندی


■ به کجای این شب تیره بیاوزیم قبای ژنده ی خودرا..
دوستان ، نیازی نیست بر نظرات و تجربیات شخصی خود چنین پافشاری کنیم. کمی مهربان تر از تجربیات یکدیگر و با همفکری به موضوع نگاه کنیم.
در کامنت قبلی از قول دوست نادیده ، دکتر محمود زهرائی ( پزشک) در همین رابطه آوزدم : “به عقیده من مخالفت با عدم انتقال محسن به کلینک مخصوص این بیماران، نه تنها این بیمار را از کمک رسانی خوب و حرفه‌ای محروم نموده بلکه باعث نابودی آرامش پدر و مادرو نهایتا به خاطر فشار جسمی و روحی منتج از این مراقبت‌های سخت، زنده یاد حسن را مجبور به اخذ سخت‌ترین و دردناکترین تصمیم زندگی‌اش نموده است. تصمیمی که منحر به نابودی زندگی پدر و پسر و سپس استمرار درد جانکاه مادر شده است.”
ولی در اینجا دکتر اصغر جیلو با ۱۸۰ درجه اختلاف نظر با دکتر زهرائی نوشته: ”مراکز مواظبت و نگهداری از معلولین مغزی و فیریکی به هیچ وجه آن پناهگاهی نبوده و نیست که سر زنش کنندگان حسن با اشارتی پر طمطراق از آن می‌گذرند. من گمان می‌کنم که به‌جز استثناهایی، آنها حتی یکبار چنین مراکزی را از نزدیک ندیده و در درون محیط آن وقت صرف نکرده‌اند. در کشور بریتانیایی که من در آن زندگی می‌کنم و یکی از پیشرفته‌ترین استانداردهای حمایت از معلولین در دنیا را در جامعه ساختاری کرده است، همه ساله موارد متعدد و وحشتناکی از بیرحمی، خشونت، بد رفتاری و حتی سوء استفاده‌های حنسی و غیره در این مراکز رخ می‌دهد، که بسیاری از آنها گزارش و ثبت و پیگیری نمی‌شوند و تنها خبر درصد بسیار کمی از آنها موفق می‌شوند به مطبوعات راه پیدا کنند. خانواده‌هایی که از این مسایل شناخت نسبی دارند طبیعی است که از سپردن دلبندان معلول خود به این مراکز اکراه داشته باشند و بعید است که بدون عذاب دائمی وجدان به نگهداری عزیزان خود در این قبیل مراکز تن در دهند. آنها درست همان کاری را میکنند که حسن و فریده انجام داده ..”
با این اختلاف نظر ها چه باید کرد؟ مگر میشود واقعیت های زندگی در جوامع آزاد دارای چنین کنتراست ها باشد.
تردیدی نیست که در تمام این جوامع در کلیه زمینه ها ایرادات و اشکالات وجود دارد. ولی همین که این ایرادات و اشکالات دائم رسانه ای می شود باید حکم کنار گذاشتن و بایکوت آنها را صادر کرد.
مگر سوانح هوائی و نیروگاه های هسته ای و تصادفات رانندگی قطارها و...را بطور دائمی نمی بینیم و نمی شنویم؟در جوامعی که از تمام این پیشرفتهای محروم هستند وضع چگونه ست؟ مگر ما مبشر آینده ای بهتر نبوده و نیستیم ؟ بر ما چه رفته ست که به جای نگاه انتقادی به ناهنجاریها ، نارسائی ها ، کمبود های اجتماعی و...چنین نومیدانه حکم برائت برای زنده یاد حسن عرب زاده صادر می کنیم که در زیر بار کوهی از درد ها و مشکلات به کلی امید خود را از آینده ی بهتر ازدست داده بود.
هر طور که به فاجعه نگاه می کنم نمی توانم خود را متقاعد کنم که حسن عرب زاده و خانواده ی او در ۴۲ سال بخصوص در برلین از مراقبت های ویژه برخوردار بوده که بتوانند تا حدی بر بخشی از این همه درد و مشکلات جانکاه غلبه کنند تا زندگی آنها به این فاجعه ختم نشود.
بهتر نیست پزشکان ، رواشناسان ، مددکاران و...در این زمینه با مروری بر آن چه بر این خانواده رفته روشنگری کنند؟
کامران امیدوارپور


■  ازآنجاکه آقای اصغر جیلو از منظر اخلاقی به اتفاق تلخ مورد بحث ورود کرده‌اند، لازم می‌دانم به دو موضوع مهم اخلاقی که در استدلال ایشان وجود دارد، بپردازم. این استدلال که یک نفر بسیاری فداکاری‌ها و ازخودگذشتگی‌ها در دفاع از جان رفقایش در سال‌های سخت اوایل دهه شصت کرده به هیچ‌وجه مجوز اخلاقی به او نمی‌دهد که فرزند معلول خود را بکشد. آقای جیلو با گفتن داستان فداکاری‌ها و جانبازی‌های رفیق خود در دوران سخت مبارزه می‌خواهد از قبح عمل او بکاهد. اتفاقا این کار آقای جیلو استفاده ابزاری از اخلاق است و خودِ این کار غیراخلاقی است.
مورد دیگری که ایشان برای محق جلوه دادن کار پدر یا تخفیف دادن عمل غیراخلاقی او انجام داده‌اند، روایت کردن زندگی سخت معلولان در خانه‌های معلولین در انگلستان است. جناب جیلو می‌گوید «مراکز مواظبت و نگهداری از معلولین مغزی و فیریکی به هیچ وجه آن پناهگاهی نبوده و نیست که سر زنش کنندگان حسن با اشارتی پر طمطراق از آن می‌گذرند. من گمان می‌کنم که به‌جز استثناهایی، آنها حتی یکبار چنین مراکزی را از نزدیک ندیده و در درون محیط آن وقت صرف نکرده‌اند. در کشور بریتانیایی که من در آن زندگی می‌کنم و یکی از پیشرفته‌ترین استانداردهای حمایت از معلولین در دنیا را در جامعه ساختاری کرده است، همه ساله موارد متعدد و وحشتناکی از بیرحمی، خشونت، بد رفتاری و حتی سوء استفاده‌های حنسی و غیره در این مراکز رخ می‌دهد، که بسیاری از آنها گزارش و ثبت و پیگیری نمی‌شوند و تنها خبر درصد بسیار کمی از آنها موفق می‌شوند به مطبوعات راه پیدا کنند. خانواده‌هایی که از این مسایل شناخت نسبی دارند طبیعی است که از سپردن دلبندان معلول خود به این مراکز اکراه داشته باشند و بعید است که بدون عذاب دائمی وجدان به نگهداری عزیزان خود در این قبیل مراکز تن در دهند. آنها درست همان کاری را میکنند که حسن وفریده انجام داده واورا تحت نظارت و پرستاری ۲۴ ساعنه، در ۴۲ سال از زندگی غم‌بار خود گرفتند.»…. عده‌ای می‌گویند مگر حسن از محسن اجازه گرفته بود که جانش را بگیرد؟ کسانی که با حسن و فریده رفت‌وآمد داشته‌اند می‌گویند که محسن یک زندگی بسیار رنج‌آور با واکنش‌ها و کنشهای روحی و فیزیکی غیر قابل وصف و غیرقابل کنترل خصوصا در سالهای اخیر داشته و ابدا قادر به درک وضع و موقعیت حود و محیطش نبوه است. زندگی او به یک معنا یک زندگی نباتی ولی توام با رنج و درد وحشت و در عین حال ناتوان از تشخیص سود و زیان و خوب و بد خود در محیط اطراف‌اش بوده است.
..…۴۲ سال تمام با عشقی بی‌خدشه از فرزندی که اگر در یکی از همین مراکز نگهداری معلولین نگهداری می‌شد به احتمال نزدیک به یقین سالها پیش از دست رفته بود و خود و همسر داغدیده‌اش به مراتب بهتر از هر شخص کار بلد و خبره‌ای در پرستاری از فرزند خود آزموده شده بودند…..».
امیدوارم آقای جیلو متوجه باشند بوی توجیه و عدم نگاه حرفه‌ای به موضوع مهم مراقبت از معلولین و والدین آنها از سرتاپای استدلال و روایت‌های ایشان درمورد «روش درست مراقبت از معلولین» و نسپردن کار به مراکز مراقبت حرفه‌ای، و گفتن اینکه «اگر فرزند به خانه معلولان سپرده شده بود، به احتمال زیاد مدت‌ها پیش از بین رفته بود»، می‌بارد. اینجا نیز نقل چنین روایت‌هایی برای تخفیف دادن قبح کاری که پدر انجام داده( هم‌ نسپردن فرزند به مراکز مراقبت از معلولین و هم نهایتا کشتن او)، خود عملی غیراخلاقی است.
من نمی‌دانم دوستان، رفقا و آشنایان چقدر تلاش کرده‌اند تا این پدر و مادر از مرکز حرفه‌ای برای مراقبت و نگهداری از فرزندشان کمک بگیرند. البته هستند افرادی که علیرغم توصیه‌های مکرر دوستان و دلسوزان اطرافشان به دلایل مختلف زیر بار کمک گرفتن از مراکز حرفه‌ای نمی‌روند. اصولا باری که این پدر و مادر کشیده‌اند بسیار بسیار بیشتر از توانشان بوده است. در جوامع مدرن و حتما در آلمان نیز نه تنها مراقبت از فردی با چنین درجه از معلولیت را مراکز مراقبت از معلولین به عهده می‌گیرند، بلکه خود چنین پدر و مادرهایی به مراقبت ویژه نیاز دارند تا درد و رنج جسمی و روحی آنها را زیر فشار خود خرد نکند، تا نهایتا کار به چنین پایان‌های فاجعه‌بار و هولناکی نکشد.
در پایان هم آقای جیلو و هم دیگران را ارجاع می‌دهم به کامنت آقای امیدوارپور که بخشی از گزارش دکتر محمود زهرایی(پزشک) که در نقد نوشته‌‌هایی که در مورد این واقعه دردناک نوشته است را در کامنت خود آورده‌اند.
حمید فرخنده


■ دوست عزيز جناب آقاى پورمندى،
حرف شما درست است. من كامنت آقاى جيلو را نخوانده بودم و الان خواندم و با زواياى اين فاجعه تلخ بيشتر آشنا شدم. اما هسته كامنت من چيز ديگرى است. در كشور هاى اسكانديناوى مطبوعات اجازه ندارند كه اخبار مربوط به خودكشى فردى را اعلام كنند و اين جزو اطلاعات محرمانه و شخصى هر فردى قرار مى گيرد اما اگر فردى دست به قتل فردى ديگر زد و سپس خودكشى كرد، مسئله كاملا فرق مى كند و مطبوعات و ديگر مديا هيچگونه منعى براى انتشار و مورد بحث قرار دادن چنين حوادثى ندارند. فاجعه اى كه آقاى فر خنده در مورد آن نوشته اند مشمول حالت دوم مى شود. يعنى رسانه اى شده و آقاى فرخنده كاملا حق دارد كه در مورد اين مسئله بنويسد. من البته درك مى كنم كه شما و تمامى افرادى كه اين عزيزان را مى شناخته اند در شوك و بهت به سر مى برند و عميقا سوگوار ند. از اينرو به هيچ عنوان قصد ندارم كه در اين شرايط غم بار بيشتر به بار اين بحث بس رنج آور بيفزايم. اميدوارم در شرايطى آرام تر و كم تر احساسى بتوانيم در مورد اين حادثه تلخ و حوادث شبيه به آن گفتگو كنيم، تنها به اين هدف كه بتوانيم جلوى تكرار چنين فجايعى را بگيريم.
با احترام و عرض تسليت به شما و تمامى كسانى كه در سوگ نشسته‌اند.
وحيد بمانيان


■ آقای جیلوی عزیز. می‌توانید توضیح بیشتری بدهید که دادگاه با چه استدلال و دلیلی مردی که زن خود را کشته بود، تبرئه کرد؟ یا اگر کسی از خوانندگان محترم، تخصص در علم حقوق دارد، نحوه بررسی موضوع را (با توجه به استدلال دادستان و وکیل مدافع) توضیح بدهد؟
رضا قنبری. آلمان


■ سپاس آقای بمانیان گرامی! به گمان من اخلاق و قانون فرمت‌های مناسبی برای تحلیل این تراژدی نیست. بازی ذهنی مرگ و رندگی، در سطحی فراتر از قرادادهای اجتماعی جریان داشته است. به زبان فردوسی بزرگ، در نقطه تلاقی جان و خرد، جایی که دو خط موازی به هم می‌رسند، رقصی چنان جریان داشته است. حسن در این سالها بسیار فلسفه می‌خواند. گویی رستگاری و پاسخ را در فلسفه می‌جست. این هم نیست که محسن تنها دغدغه او بود. صفحه فیس‌بوکش سرشار از عکس و خاطره یارانی بود که دیگر نبودند. جان آدمیزاد مگر گنجایش چه میزان شکست و ناکامی را دارد؟ کمر نسل ما بارها زیر بار شکست‌ها خم شد و گاهی هم شکست. در سماع جان و خرد، اخلاق و قانون بازیچه کودکان کوی را می‌مانند. بگذریم.
پورمندی


■ من از این فرصت استفاده کرده و به فریده عزیز تسلیت میگویم. امیدوارم که ما نیز با همدردی ساکت خود به او در تحمل این درد جانکاه یاری برسانیم.
ژوا


■ منهم مانند آقای بمانيان ضمن تایید این جمله پورمندی گرامی “جان آدمیزاد مگر گنجایش چه میزان شکست و ناکامی را دارد؟” با احترام تسليت خود را به تمامى كسانى كه در سوگ نشسته‌اند ابراز میدارم و اگر هم پا برهنه به وسط پریدم عذر می‌خواهم. باید با صبر و حوصله به این نوع مسائل پرداخت وقتی که اشکها روی گونه‌ها خشک شدند و بار غم کمی سبک شد. شاید بعد ها معلوم شود که هیچ کس حقیقت را نمی‌داند، همه حقیقت را میدانند.
با درود به دوستان سالاری


■ آقای حمید فرخنده، داوری های شما مبتنی بر مجموعه ای از بی اطلاعی و پیش فرضهای غلط است و قبول هم نمیکنید که چنین است بنابراین، من وقت خود را در پاسخ به آنها تلف نخواهم کرد، در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
من در این جا توجه حاضرین محترم در این بحث را به موارد زیرجلب میکنم:
- در سیستم بهداشت ودرمان کشورهای اروپایی حمایت از خانواده برای مواظبت از فرزندان معلول در خانه خود، یکی از دو انتخاب موجود در این سیستم هاست. خانواده ها قانونا ازحق انتخاب برای مواظبت از فرزند خود در خانه خود والبته با حمایت درمانی و مالی دولت، به جای مراکز دولتی وتحت نظارت دولت بر خوردار اند. در بسیاری موارد چنین انتخابی به دلیل مزیتهای متعدد خود بر انتخاب دیگر، تشویق هم میشود. بنابر این کسانیکه والدین محسن بی زبان را سر زنش کردند که چرا او را به مراکز حمایت از معلولین نبرده اند محق نیستند، خصوصا آقای فرخنده جهرمی که چنین انتخابی را نگاه غیر حرفه ای من به موضوع معرفی کرده است.
-ترجیح انتخاب پیش گفته به جای موسسات درمانی رسمی، بر بدیهیاتی مثل روز استوار است از جمله: هیچ پرستارو دکتری، بهتر از پدر ومادر شخص معلول، قادر به مواظبت دلسوزانه و دراز مدت از دلبند خود نیست. پرستاران مرتب عوض میشوند، دکترها همیشه از کمبود وقت مینالند، مراکز نگهداری درمعرض خطر بیماریهای همه گیر هستند و خطر بد رفتاری با مریضها در آن مراکز توسط کارمندان، پرستاران و حتی خود بیماران برعلیه همدیگر موجود است. چنین مراکزی در موارد بسیاری با آموزشهای لازم اولیه والدین، آنها را در پرستاری از فرزندانشان در خانه های خود یاری میکنند.
- والدین محسن علاوه بر دریافت راهنمایی های اولیه ضرور از سوی مرکز درمانی مرتبط با محسن که در صورت نیاز به مشاوره با آنان قاعدتا باید در دسترس می بودند، خود در عمل، بعد از بیش از 30 سال تجربه مستقیم، بهترین و دلسوزترین پرستاران فرزند خود بوده اند. هیچ پرستا ر و دکتری نمیتوانسته مثل والدین محسن به ریز ودرشت مرتبط با بیماری وزندگی او اشراف داشته باشد. رنج روز وشب محسن، رنج خود آنها بود و برای کاستن از میزان آن همیشه در کنارش بودند.
- آنها در سالهای اولیه زندگی خود در آلمان او را در یک از مراکز نگهداری معلولین در مونیخ بستری میکنند ولی خیلی زود متوجه اعمال خشونت وبیرحمی روزانه بر جسم وجان عزیزشان میشوند و در نتیجه، برای همیشه تصمیم میگیرند او را از آن مرکز بیرون آورده و خود پرستارش شوند تا ازرنج وشنکجه بیشتر او جلو گیری کنند. بدین ترتیب بود که محسن شانس آن را یافت که در سایه بهترین و دلسوزترین پرستاران زندگی خودیعنی فریده و حسن، بدون اینکه خود بفهمد وبداند به دهه چهلم زندگی اش هم پا بگذارد. عمرافرادی مثل محسن در چنین مراکزی بسیار کوتاه است. نمونه های آن کم نیستند، من شخصا دو مورد آن را سراغ دارم که والدینشان بعد از سه سال جسد فرزندانشان را تحویل گرفتند. یک از آنها به نقل از دوستی در همین آلمان حدود 12 سال پیش رخ داد. او وقتی در مراحل اولیه متوجه زخم وکمبودی دست وپای فرزندش شده و شکایت کرده بود چواب شنیده بود، که او صلاحیت داوری در مورد درست و یاغلط بودن رفتار با فرزند خود را در این مرکز ندارد.
- گویا محسن به پایان زندگی خود نزدیک شده بود، نه میخورد، نه میخوابید و نه دیگر داروهای مسکن اش بر او اثر داشت. نشانه ها بسیار نگران کننده بودند. آیا حسن میتوانست شاهد رفتن او باشد ولی خود بماند؟ آنچه که رخ داد شاید نوعی پاسخ تراژیک به همین سوال بوده باشد، آنها در همدیگر ذوب شده بودند. کسی چه میداند؟
- گرچه کشور آلمان یکی از بهترین ها در اروپا برای پرستاری و نگهداری از معلولان است، اما سوء استفاده های گوناگون، خشونت و بیرحمی و غیره، در حق بیماران “مراکز نگهداری”، پدیده اصلا نادری نیست. کسی که چشم بر چنین حقیقتی ببندد یا بی اطلاع است ویا مغرض. مراکز معلولان هیچ وقت آنی نبوده و نیست که عده ای با جیب خالی پزعالی آن را میدهند.
بدست آوردن آمار دقیق در مورد کم وکیف بد رفتاریهای رایج در این خانه ها برای افراد دارای معلولیت دشوار است، اما برخی مطالعات نشان می‌دهد که این پدیده، نگران کننده است. یک مطالعه در مورد بدرفتاری با کودکان در چنین مؤسساتی در آلمان نشان داد که درصد قابل توجهی از آنها توسط مراقبان خود در مراکز مراقبتی مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌اند. علاوه بر این، گزارش‌های سازمان ملل و سایر سازمان‌ها، برمسائل ساختاری در خانه‌های سالمندان انگشت میگذارند که منجر به سوءاستفاده وبدرفتاریهای مختلف با بیماران میشود. لینک زیر در همین مورد است.
rate of abuse in care homes for disabled prople in germany? - Google Search نتایج مطالعات سالهای اخیر، نشان‌دهنده میزان نسبتاً بالای بدرفتاری با کودکان در مراکز درمانی آلمان است. به‌طور دقیق، در طول مدت بستری در مراکز درمانی، ۱۹٪ از شرکت‌کنندگان حداقل یک نوع بدرفتاری را توسط کادر پرستاری تجربه کرده‌اند. علاوه بر این، ۳۰.۳٪ حداقل از یک نوع بدرفتاری به دست معلمان خود را در طول دوران مدرسه خود (که وابسته به این مراکزند) رنج برده‌اند و ۱۱.۶٪ نیز توسط مراقبان در مراکز مراقبتی مورد بدرفتاری قرار گرفته‌اند. تعداد قابل توجهی از شرکت‌کنندگان انواع مختلف بدرفتاری را در تمام مراکز ارزیابی شده گزارش کرده اند. برای کسب اطلاعات بیشتر به لینک زیر رجوع کنید.
Child maltreatment by nursing staff and caregivers in German institutions: A population-representative analysis - PubMed
- میگویند در درواز را میشود بست ولی دهان مردم را نه. بسیاری از ظن خود و اغلب بی هیچ فاکت و شواهد موثقی بدون اینکه کمترین اطلاعی از روایت تنها بازمانده وابسته به این تراژدی داشته باشند، به گمانه زنی های بی حد ومرز و داوری های نابجای خود در مورد این حادثه نشستند. یکی از پادوهای ماسک دارجمهوری اسلامی نوشت که حسن را دوستانش رها کردند تا خودکشی کند. بلی، میتوان بحث و گفتگو وگمانه زنی کرد ولی هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد. میتوان پا برهنه به وسط صحنه دوید و زخمی بر زخمهای موجود افزود و یا هم احتیاط پیشه کرد وآن را به آینده سپرد. ممکن هم هست که نه استدلات حقوقیّ، نه نرمهای عرفی و نه اصول اخلاقی هیچ یک با قطعیت توجیحی و توضیحی بر له و علیه چنین حوادثی فراهم نکنند. ما باید به محدودیت های خود یعنی همان اهلیت و صلاحیتی که احمد پورمندی گرامی بر آن انگشت گذاشته احترام بگذاریم. اینگونه نیست که برای همه پدیدهای اجتماعی پاسخی قطعی در مورد دلایل بروز آنها قابل درک و دریافت منطقی باشد، حتی قدرت بهترین استدلاها برای توضیح برخی پدیدها اجتماعات انسانی محدود است.
آقای رضا قنبری محترم توضیح حقوقی مرتبط با مردی را که از اتهام قاتل همسر خود در بریتانیا تبرئه شده بود، پرسیده اند. ماجرا جنین بود که شخصی به نام دیوید هانتر متهم به قتل همسر خود که به مدت دوسال در زندان منتظر محاکمه بود از اتهام قتل تبرئه و از زندان آزاد شد. اتهام اولیه او قتل درمعنای جنایی متعارف آن یعنی Murderer بود. اما بعدا دادستان مجبور شد او را تحت عنوان Manslaughter محاکمه کند که زندان بسیار کمتری را تعیین میکرد و بر قتلی دلالت داشت که بدون “نیت سوء برنامه ریزی شده از قبل” انجام شده بود. همسر این مردم سرطان خون داشت و بارها به دیوید هانتر؛ التماس کرده بود که او راخفه کند، اما او امتناع کرده بود تا اینکه بار آخربا گریه های هیستریک او را وادار به این عمل میکند و جان میدهد. دیوید هانتربعد از این کار خود اقدام به خود کشی میکند و دیگر نمیخواهد زنده بماند، ولی از مرگ نجات داده شده وبه زندان فرستاده میشود.
یک قانون دیگری هم هست تحت عنوان Assisted Suicide که در سال ۱۹۶۱ در بریتانیا تصویب شده بود و برمرگی دلالت دارد که تحت اجبار و فشار فرد دیگری، به خود کشی شخص متوفی منجر شود. حد اکثر زندان برای این نوع قتل ها ۱۴ سال است ولی اگر فشار وزور واجبار در کار نبوده و مثل مورد دیوید هانتر با قصد ونیت بدی انجام نشده باشد، جرم پایین تری به حساب میآید و حتی ممکن است مثل مواردی که قانونا با کمک دکتر به زندگی کسی خاتمه داده شود کار به زندان هم نکشد. البته من حقوقدان نیستم و این توضیح ممکن است دقیق نباشد. شما میتوانید مورد دیوید هانتر را در لینک زیر مطالعه کنید. با استفاده از گوگول به فارسی هم قابل ترجمه خواهد بود.
https://www.bbc.com/news/uk-england-tyne-66257865
موفق و شادکام باشید.
با احترام اصغر جیلو


■ آقای جیلو گرچه می‌نویسند «آلمان یکی از بهترین‌ها در اروپا برای پرستاریو نگهداری از معلولان است»، اما در عین حال آمارهایی در مورد بدرفتاری‌های مختلف با بیماران در این مراکز ارائه داده‌اند. من منکر آمارهایی که ایشان ارائه داده‌اند نیستم و حتی می‌توانم گزارش‌هایی از این نوع بدرفتاری‌ها و کمبودها در سوئد نیز که هر از مدتی در مطبوعات و رادیو تلویزیون این کشور داده می‌شود، به لیست آقای جیلو اضافه کنم. ایشان اما از داده‌هایی درست متاسفانه نتیجه‌ای غلط می‌گیرند.
نه تنها در مراکز نگهداری و مراقبت از معلولین بدرفتاری‌ها و نارسای‌ها اتفاق می‌افتد، بلکه حتی در بیمارستان‌ها و مراکز و کلینیک‌‌های پزشکی معمولی یا خانه‌های سالمندان نیز هر از مدتی اخبار و گزارش‌هایی از عدم رسیدگی، بدرفتاری، تشخیص غلط بیماری، جراحی اشتباهی، بدرفتاری با مریض، به خانه فرستادن مریضی که باید در بیمارستان از او نگهداری می‌شده است، عدم رسیدن به موقع آمبولانس یا اصولا نفرستاده آمبولانس که به مرگ بیمار منجر شده و مواردی از این دست انفاق می‌افتد. همه این اتفاقات و خبرهای ناگوار اما باعث نمی‌‌شود که افراد مریض و نیازمند به کمک یا مراقبت به این مراکز درمانی نروند، از پزشک دوری کنند و یا در خانه سالمندان مسکن نگزینند.
یکی از ویژگی‌های کشورهای دارای دموکراسی این است که مرتب در زمینه‌های مختلف آمار منتشر می‌شود. در کشورهای بسته برای بزک کردن چهره مدیریت کشور یا اصولا آماری در زمینه نارسایی‌ها منتشر نمی‌شود یا در آمار و گزارش‌ها دستکاری می‌شود. اینکه در کشورهای پیشرفته اروپایی به دلیل دموکراتیک و شفاف بودن این کشورها آمار خلافکاری‌ها و بدرفتاری‌های جامعه و یا در نهادهای مختلف مراقبتی و پزشکی منتشر می‌شود، می‌تواند در مقایسه با کشورهایی که اصولا خبر و آماری ارائه نمی‌دهند این شائبه را در برخی اذهان ایجاد کند که در این مراکز مرتب موارد آزار بیماران و یا دادن سرویس اشتباهی اتفاق می‌افتد. (اشاره من در این‌مورد کلی است و نمی‌خواهم بگویم شخص آقای جیلو چنین برداشتی دارند. خواستم بگویم که برای مردم برخی کشورها که آماری ندارند یا برخی که مرتب اخبار این موارد را می‌شنوند، ممکن است این شائبه پیش بیاید.)
اما نتیجه‌ای که آقای جیلو از آن مقدمات درست اولیه خودشان می‌گیرند، متاسفانه این این است که چون این اتفاقات بد در این مراکز می‌‌افتد، پس بهتر است مراقبت در خانه صورت گیرد. همانطور که هیچ‌کس نباید به خاطر اینکه اتفاقات بد در مراکز پزشکی افتاده خود را از خدمات پزشکان و خدمات درمانی در موقع نیاز محروم کند، پرونده استفاده از امکانات مراکز نگهداری و مراقبت از معلولین نیز به صرف برخی بدرفتاری‌ها، نباید برای همیشه بسته شود. چنانکه اگر اخبار گوناگونی در ارتباط با بدرفتاری و ضرب و شتم مثل دانش‌آموزان یک یا چند مدرسه پخش شد، باعث نمی‌شود پدر و مادرها فرزندشان را دیگر به مدرسه نفرستند و برای همیشه آموزش او را خود به عهده گیرند. شکایت البته می‌کنند و اگر رسیدگی لازم نشد مدرسه را عوض می‌کنند.
آقای جیلو می‌نویسند « ترجیح انتخاب پیش گفته به جای موسسات درمانی رسمی، بر بدیهیاتی مثل روز استوار است از جمله: هیچ پرستارو دکتری، بهتر از پدر ومادر شخص معلول، قادر به مواظبت دلسوزانه و دراز مدت از دلبند خود نیست. پرستاران مرتب عوض میشوند، دکترها همیشه از کمبود وقت مینالند، مراکز نگهداری درمعرض خطر بیماریهای همه گیر هستند و خطر بد رفتاری با مریضها در آن مراکز توسط کارمندان، پرستاران و حتی خود بیماران برعلیه همدیگر موجود است. چنین مراکزی در موارد بسیاری با آموزشهای لازم اولیه والدین، آنها را در پرستاری از فرزندانشان در خانه های خود یاری میکنند.
- والدین محسن علاوه بر دریافت راهنمایی های اولیه ضرور از سوی مرکز درمانی مرتبط با محسن که در صورت نیاز به مشاوره با آنان قاعدتا باید در دسترس می بودند، خود در عمل، بعد از بیش از 30 سال تجربه مستقیم، بهترین و دلسوزترین پرستاران فرزند خود بوده اند. هیچ پرستا ر و دکتری نمیتوانسته مثل والدین محسن به ریز ودرشت مرتبط با بیماری وزندگی او اشراف داشته باشد. رنج روز وشب محسن، رنج خود آنها بود و برای کاستن از میزان آن همیشه در کنارش بودند.
در اینکه یک پدر و‌ مادر باعاطفه‌ترین فرد نسبت به فرزند خود هستند تردیدی نیست، اما عاطفه و مرتب با هم بودن لزوما به معنای بهترین دادن بهترین مراقبت حرفه‌ای از سوی والدین نیست. از این گذشته خود پدر و مادر احتیاج دارند خودشان اوقاتی برای استراحت از این بار سنگین داشته باشند. در سوئد درمواردی که بیمار یا معلول به آن درجه دارای مشکل نیست که می‌تواند از طرف همسر یا والدین مورد مراقبت قرار گیرد، برای یک یا چند هفته همسر یا فرد مراقب را به محلی برای استراحت و‌ تجدید قوا به مرکزی که برای این کار در نظر گرفته شده می‌فرستند و در این مدت پرستاران از مریض نگهداری می‌کنند.
نکته دیگری که در این میان به آن اشاره کرد این است که در کشورهای پیشرفته اروپایی مانند آلمان و انگلستان نظارت بر کار این مراکز نگهداری از معلولین از زاویه‌های مختلف وجود دارد. هم نظارت دولتی، هم نظارت خبرنگاران و هم مهمتر از همه از سوی انواع و اقسام نهادهای مدنی حمایت از بیماران و معلولین و نهادهای مدنی که خانواده‌های بیماران تشکیل می‌دهند. آقای جیلو با آمار و توصیف‌های خود تصویری ارائه می‌دهند که گویا این مراکز شکنجه‌گاه‌هایی هست که از سوی عده‌ای کارمند بی‌عاطفه و بی‌حس مسئولیت و همدردی اداره می‌شود. پس بهترین راه نگهداری از معلول خود در خانه است. لابد تا زمانی که شیره جان پدر و مادر از تنشان بیرون رود و کار به آنجایی بکشد که کشید. بعد هم رفقایی دست بکار می‌شوند که این ظلمی که والدین در حق خود و فرزندشان کرده‌اند را بستایند، بلکه یک فاجعه هولناک را «پرشکوه» و «قهرمانانه» بخوانند.
در آلمان و کشورهای مشابه بخاطر افشای بدرفتاری در مراکز مراقبت وزیر را به مجلس احضار می‌کنند، برکنار و حتی به دادگاه می‌کشانند. در نتیجه چنین گزارش‌هایی مسئولان مواخذه می‌شوند، مراکزی بسته و مراکزی جدید باز‌می‌شوند، قانون بازبینی می‌شود. پس شایسته است وقتی از نابسامانی در نهادی سخن می‌گوییم از ابزارهای قوی موجود در دست مردم، خانواده‌ها و جامعه مدنی این کشورها نیز بگوییم.
حمید فرخنده




نظر شما درباره این مقاله:








احمد الشرع خواستار صلح با اسرائیل است
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 20:44

احمد الشرع خواستار صلح با اسرائیل است


* احمد الشرع خواستار صلح با اسرائیل شده و به دنبال پیوستن سوریه به توافق‌نامه‌های ابراهیم است

بلومبرگ روز پنج‌شنبه گزارش داد که نماینده کنگره آمریکا، کوری میلز، پس از دیدار هفته گذشته‌اش با احمد الشرع، رئیس‌جمهور جدید سوریه، گفته است دمشق خواهان عادی‌سازی روابط با اسرائیل است. 

براساس این گزارش، میلز گفته است که او در جریان دیدار با الشرع درباره شرایط لغو تحریم‌های اقتصادی اعمال‌شده از سوی آمریکا و نیز احتمال دستیابی به صلح با اسرائیل گفت‌وگو کرده است. 

الشرع در این دیدار به میلز گفته که سوریه «تحت شرایط مناسب» علاقه‌مند است به توافق‌نامه‌های ابراهیم بپیوندد — مجموعه‌ای از توافقات عادی‌سازی روابط که دولت پیشین دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، میان اسرائیل و کشورهای امارات متحده عربی، بحرین و مراکش میانجی‌گری کرد. 

به گفته میلز، الشرع همچنین آمادگی خود را برای شفاف‌سازی برنامه‌اش در مورد چگونگی مقابله با حضور نیروهای خارجی فعال در سوریه اعلام کرده و پیشنهاد داده است به اسرائیل تضمین‌هایی ارائه کند؛ کشوری که همچنان نسبت به رهبر سوریه عمیقاً بی‌اعتماد است و با هرگونه کاهش تحریم‌ها مخالفت می‌کند. 

رهبری جدید سوریه که تحت هدایت اسلام‌گرایان است، برای لغو کامل تحریم‌های آمریکا و اروپا فشار آورده تا بتواند اقتصادی را که طی بیش از یک دهه جنگ داخلی ویران شده، احیا کند. 

میلز، که عضو کمیته‌های روابط خارجی و نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا است، به همراه مارلین استاتزمن، نماینده ایالت ایندیانا، روز جمعه (۱۶ آوریل) وارد دمشق شدند تا با مقام‌های سوری دیدار کنند. این نخستین سفر قانون‌گذاران آمریکایی به این کشور جنگ‌زده پس از آن است که بشار اسد در ماه دسامبر توسط یک حمله شورشیان اسلام‌گرا از قدرت کنار گذاشته شد. 

میلز روز جمعه با الشرع دیدار کرد؛ فردی که همچنان به دلیل ارتباطات پیشین‌اش با القاعده تحت تحریم‌های آمریکا و سازمان ملل قرار دارد. این دیدار شبانه حدود ۹۰ دقیقه به طول انجامید و طی آن، دو طرف درباره تحریم‌های آمریکا و نقش ایران گفت‌وگو کردند. 

نامه‌ای از طرف الشرع برای ترامپ

میلز به بلومبرگ گفت که قرار است نامه‌ای از طرف الشرع برای ترامپ بیاورد، اما جزئیاتی درباره محتوای این نامه ارائه نداد. او همچنین گفت که پس از بازگشت، رئیس‌جمهور آمریکا و مشاور امنیت ملی، مایک والتز، را در جریان سفر خود قرار خواهد داد. 

او افزود: «با احتیاط خوش‌بین هستم و می‌خواهم گفت‌وگوی باز را حفظ کنم.» 

میلز و استاتزمن، هر دو عضو حزب جمهوری‌خواه و نزدیک به ترامپ، از بخش‌هایی از پایتخت سوریه که در جریان جنگ ویران شده بازدید کردند، با رهبران مذهبی مسیحی دیدار داشتند و اعلام کردند قصد دارند با وزرای دیگر دولت سوریه نیز دیدار کنند. 

استاتزمن در گفت‌وگو با رویترز اظهار داشت: «اینجا یک فرصت وجود دارد – این فرصت‌ها تنها یک‌بار در زندگی پیش می‌آیند. من نمی‌خواهم سوریه به آغوش چین یا دوباره به آغوش روسیه و ایران رانده شود.» 

ماه گذشته، آمریکا فهرستی از شروطی را برای کاهش بخشی از تحریم‌ها به سوریه ارائه داد – از جمله خارج کردن نیروهای خارجی از موقعیت‌های رهبری – اما دولت ترامپ به طور کلی تعامل کمی با حاکمان جدید سوریه داشته است. 

استاتزمن گفت که مردم دمشق در گفت‌وگو با او درباره حملات اسرائیل به سوریه صحبت کردند؛ حملاتی که مواضع نظامی در جنوب و اطراف پایتخت را هدف قرار داده‌اند. اسرائیل همچنین نیروهای زمینی خود را به منطقه حائل در جنوب سوریه اعزام کرده و بارها بی‌اعتمادی خود را نسبت به الشرع ابراز کرده است. 

استاتزمن: «امید من این است که یک دولت نیرومند در سوریه شکل بگیرد که از مردم سوریه حمایت کند و مردم نیز از دولت حمایت کنند — و اینکه رابطه بین اسرائیل و سوریه بتواند رابطه‌ای قوی باشد. صادقانه بگویم، فکر می‌کنم این امکان وجود دارد.» 

به گفته منابعی که ماه گذشته با خبرگزاری رویترز گفت‌وگو کرده‌اند، از جمله شروطی که آمریکا برای لغو تحریم‌های خود علیه سوریه تعیین کرده، نابودی کامل باقی‌مانده ذخایر سلاح‌های شیمیایی و همکاری در زمینه مبارزه با تروریسم است. 

این منابع همچنین گفته‌اند در ازای انجام تمامی این خواسته‌ها، واشینگتن تخفیف‌هایی در تحریم‌ها ارائه خواهد داد. یکی از اقدامات مشخص می‌تواند تمدید دو ساله معافیت موجود برای انجام تراکنش‌ها با نهادهای حاکمیتی سوریه و احتمالاً صدور معافیت جدیدی باشد. 

رویترز همچنین گزارش داده که آمریکا بیانیه‌ای در حمایت از تمامیت ارضی سوریه صادر خواهد کرد، هرچند زمان‌بندی مشخصی برای انجام این شروط ارائه نداده است. 

اهداف سوریه و بی‌اعتمادی اسرائیل

الشرع در مصاحبه‌ای با نشریه اکونومیست در فوریه گذشته صراحتاً گفته بود که عادی‌سازی روابط در سطح منطقه را رد نمی‌کند، اما تصریح کرد که دستیابی به این هدف با اسرائیل موضوعی پیچیده است. 

وقتی از او پرسیده شد که آیا می‌تواند در چارچوب یک توافق صلح فراگیر در خاورمیانه روابطی با اسرائیل برقرار کند، الشرع گفت کشورش «خواهان صلح با همه طرف‌ها است، اما در منطقه حساسیت زیادی نسبت به موضوع اسرائیل وجود دارد.» 

او سه جنگ بزرگ میان اسرائیل و سوریه و همچنین اشغال بلندی‌های جولان توسط اسرائیل از سال ۱۹۶۷ را از عوامل پیچیدگی این مسأله نام برد. 

اسرائیل از آن زمان بخش اشغالی بلندی‌های جولان را ضمیمه خاک خود کرده و این اقدام در دوره پایانی ریاست‌جمهوری ترامپ به رسمیت شناخته شد، اما جامعه جهانی آن را به رسمیت نشناخته است. 

الشرع در آن زمان گفته بود: «ما تنها دو ماه است که وارد دمشق شده‌ایم، و اولویت‌های زیادی پیش روی ماست. بنابراین صحبت درباره چنین موضوعی بسیار زود است، چون به افکار عمومی گسترده‌ای نیاز دارد. همچنین به مجموعه‌ای از فرایندها و قوانین نیاز دارد تا بتوان درباره آن گفت‌وگو کرد. صادقانه بگویم، هنوز به آن فکر نکرده‌ایم.» 

کارمیت والِنسی، پژوهشگر ارشد مسائل سوریه و رئیس برنامه حوزه شمالی در مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل (INSS) مستقر در تل‌آویو، گفته است که گزارش مربوط به تمایل الشرع برای پیوستن به توافق‌نامه‌های ابراهیم شگفت‌آور نیست. 

او به تایمز اسرائیل گفت: «الشرع طی ماه‌های اخیر چندین اظهار نظر داشته که در آن‌ها علاقه‌اش به صلح با همسایگان [سوریه] را ابراز کرده و گفته که تمایلی برای ورود به درگیری با اسرائیل ندارد.» 

والنسی سیاست «محتاط و مهارشده» الشرع در قبال اورشلیم را تأیید کرده و گفته: «با وجود حضور ارتش اسرائیل در خاک سوریه، با وجود حملات هوایی شدید و درخواست اسرائیل برای خلع سلاح جنوب سوریه، [رهبران سوریه] تلاش نکرده‌اند اقدامی علیه اسرائیل انجام دهند یا آن را به چالش بکشند — در واقع، آن‌ها در مجموع مواضع معتدلی در قبال اسرائیل اتخاذ کرده‌اند.» 

یک روز پس از سقوط رژیم اسد، اسرائیل نیروهای خود را به منطقه حائل تحت نظارت سازمان ملل در بلندی‌های راهبردی جولان — که نیروهای اسرائیلی و سوری را از یکدیگر جدا می‌کند — اعزام کرد. این رژیم اکنون در آن منطقه حضور نظامی دارد. ارتش اسرائیل حضور خود در منطقه حائل جنوب سوریه را اقدامی موقت و دفاعی توصیف کرده، هرچند ایسرائیل کاتس، وزیر دفاع، گفته است که نیروها «برای مدت نامحدود» در منطقه باقی خواهند ماند. 

اسرائیل بارها بی‌اعتمادی خود را نسبت به هیئت تحریر الشام اعلام کرده است؛ گروه اسلام‌گرایی به رهبری احمد الشرع که اسد را سرنگون کرد و از دل گروهی برآمد که تا پیش از قطع ارتباط در سال ۲۰۱۶ با القاعده در ارتباط بود.

اسرائیل همچنین بارها اعلام کرده که قصد ندارد اجازه دهد سوریه به دست هیچ رژیم متخاصمی بیفتد. 

اوایل ماه جاری، هیئت‌هایی از اسرائیل و ترکیه در جمهوری آذربایجان برای انجام گفت‌وگوهایی در خصوص «کاهش تنش در سوریه» دیدار کردند؛ گفت‌وگوهایی که هدف‌شان جلوگیری از حوادث ناخواسته در حالی بود که نیروهای نظامی هر دو کشور در سوریه حضور دارند. 

ماه گذشته، گیدئون ساعر، وزیر امور خارجه اسرائیل، الشرع را مورد انتقاد شدید قرار داد و خواستار محکومیت جهانی اقدامات حاکمان جدید سوریه شد؛ پس از آنکه گزارش‌هایی منتشر شد مبنی بر اینکه بیش از هزار غیرنظامی در منطقه علوی‌نشین سوریه قتل‌عام شده‌اند. 

ساعر با اشاره به الشرع گفت: «آن‌ها جهادی بوده‌اند و همچنان جهادی هستند، حتی اگر برخی از رهبران‌شان اکنون کت و شلوار پوشیده باشند.»

آرمان‌های ترامپ و «شرایط مناسب»

ترامپ در ماه مارس وعده داد که کشورهای بیشتری به توافق‌نامه‌های ابراهیم خواهند پیوست. او این سخنان را در یک نشست کابینه در کاخ سفید به خبرنگاران گفت. 

جِی‌دی ونس، معاون رئیس‌جمهور آمریکا، نیز افزود که با بازگشت ترامپ به کاخ سفید، آن‌ها مأموریت یافته‌اند تا «توافق‌نامه‌های ابراهیم را گسترش دهند و کشورهای جدیدی را به آن بیفزایند» و با اینکه «هنوز زود است، اما پیشرفت زیادی حاصل شده است.» 

ترامپ روز پنج‌شنبه این موضع را دوباره تکرار کرد. 

وقتی از او پرسیده شد که آیا شایسته دریافت جایزه صلح نوبل هست یا نه، پاسخ داد: «شاید برای توافق‌نامه‌های ابراهیم.» 

او در دفتر کار بیضی‌شکل (اوول آفیس) به خبرنگاران گفت که کشورهای بیشتری از طریق میانجی‌گری آمریکا روابط خود را با اسرائیل عادی خواهند کرد. ترامپ گفت: «ما خیلی سریع در حال تکمیل این توافق‌نامه‌ها هستیم... کشورهای زیادی هستند که می‌خواهند به توافق‌نامه‌های ابراهیم بپیوندند.» 

کارمیت والنسی در واکنش به ابراز علاقه الشرع برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل گفت: «بدون شک، مطرح کردن چنین اظهاراتی نیازمند شجاعت قابل توجهی است.» 

او افزود: «الشرع همین حالا هم به‌خاطر روند میانه‌روی که در پیش گرفته، با انتقادات شدیدی مواجه است و این انتقادات اکنون شدت بیشتری خواهد گرفت. پرسش اصلی در بخش دوم جمله نهفته است: منظور او از ‘شرایط مناسب’ چیست؟ این همان چیزی است که باید مشخص شود.» 

والنسی ادامه داد: «فکر می‌کنم اگر در روابط عربستان سعودی با اسرائیل نیز پیشرفتی حاصل شود، حرکت سوریه به سوی عادی‌سازی آسان‌تر خواهد بود، چون در آن صورت این اقدام به عنوان بخشی از روند منطقه‌ای تلقی خواهد شد.» 

او افزود: «در مورد شرایط مورد نظر، این شرایط می‌تواند از خواسته‌های حداقلی مانند خروج نیروهای خارجی و توقف حملات شروع شود، تا خواسته‌های استراتژیک‌تر در مورد آینده بلندی‌های جولان – مثلاً عقب‌نشینی اسرائیل یا دست‌کم اعلام این منطقه به‌عنوان منطقه‌ای خلع سلاح شده یا تحت کنترل مشترک.» 

در نشانه‌ای از اینکه الشرع از مرحله گفتار فراتر رفته، رسانه‌های فلسطینی روز سه‌شنبه گزارش دادند که رژیم جدید سوریه «خالد خالد»، مسئول پرونده سوریه در جنبش جهاد اسلامی فلسطین، و «ابوعلی یاسر»، مسئول کمیته اجرایی این سازمان در سوریه را بازداشت کرده است. هرچند هیچ تأیید رسمی از سوی مقام‌های سوری در این باره منتشر نشده است. 

جنبش جهاد اسلامی فلسطین (PIJ) در بیانیه‌ای رسمی اعلام کرد که این بازداشت‌ها به شکلی انجام شده که «از سوریه انتظارش را نداشتند.»



نظر شما درباره این مقاله:








ترامپ: تلاش برای توافق با ایران به خوبی پیش می‌رود
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 20:13

ترامپ: تلاش برای توافق با ایران به خوبی پیش می‌رود


دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، روز پنج‌شنبه اعلام کرد تلاش‌های ایالات متحده برای میانجی‌گری در راستای یک توافق هسته‌ای با ایران به خوبی پیش می‌رود. این اظهارات پیش از مذاکرات فنی میان هیئت‌های آمریکایی و ایرانی در عمان در روز شنبه مطرح شد.

به گزارش رویترز، ترامپ در دفتر بیضی کاخ سفید به خبرنگاران گفت: «فکر می‌کنم در مسیر توافق با ایران بسیار خوب عمل می‌کنیم... این موضوع به خوبی در حال پیشرفت است و می‌توانیم تصمیم بسیار بسیار خوبی بگیریم. این تصمیم جان بسیاری را نجات خواهد داد.»

وقتی از او پرسیده شد آیا شایسته دریافت جایزه صلح نوبل است، ترامپ پاسخ داد: «شاید برای توافق‌های ابراهیم.»

ترامپ در ادامه به خبرنگاران گفت که کشورهای بیشتری از طریق میانجی‌گری آمریکا روابط خود را با اسرائیل عادی خواهند کرد. او اظهار داشت: «ما به سرعت این روند را گسترش خواهیم داد... کشورهای زیادی می‌خواهند به توافق‌های ابراهیم بپیوندند.»

با اشاره به مذاکرات هسته‌ای جاری با ایران، ترامپ گفت که آمریکا در حال برگزاری «جلسات بسیار جدی» است.

او افزود: «فقط دو گزینه وجود دارد. یکی از گزینه‌ها اصلاً خوب نیست»، و اشاره‌ای به گزینه نظامی احتمالی داشت که در صورت پیگیری سلاح هسته‌ای توسط ایران تهدید شده است.

اما ترامپ اشاره کرد که ممکن است نیازی به این گزینه نباشد، زیرا «ما در مسیر توافق با ایران بسیار خوب عمل می‌کنیم... این موضوع به خوبی پیش می‌رود.»

ترامپ در پایان گفت: «می‌توانیم تصمیم بسیار بسیار خوبی بگیریم و جان بسیاری را نجات دهیم.»



نظر شما درباره این مقاله:








چشم‌انداز تاریک رشد و تورم در اقتصاد ایران
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 20:04

چشم‌انداز تاریک رشد و تورم در اقتصاد ایران


احمد علوی

۴ اردیبهشت ۱۴۰۴

مقدمه: برنامه هفتم توسعه ایران (۱۴۰۲-۱۴۰۶) هدف دستیابی به رشد اقتصادی ۸ درصدی را تعیین کرده است (سازمان برنامه و بودجه، ۱۴۰۲). بااین‌حال، پیش‌بینی‌های نهادهای معتبر، از جمله صندوق بین‌المللی پول (رشد ۳.۷ درصد و تورم ۲۹.۵ درصد) و مرکز پژوهش‌های مجلس (رشد ۲.۵ تا ۲.۸ درصد)، نشان‌دهنده شکاف عمیق بین اهداف اعلام‌شده و واقعیت‌های اقتصادی است (IMF، ۲۰۲۵؛ مرکز پژوهش‌های مجلس، ۱۴۰۳).

این یادداشت بر مبنای تازه‌ترین گزارش صندوق بین‌المللی پول با تمرکز بر دلایل اصلی رشد اقتصادی پایین و تورم بالا، به تحلیل پیامدهای کوتاه‌مدت و بلندمدت این وضعیت در چهار بخش اقتصادی، ساختاری و حکمرانی، اجتماعی و سیاسی می‌پردازد.

۱. چالش‌های اقتصادی

۱.۱. دلایل اصلی
اقتصاد ایران تحت فشار تحریم‌های گسترده مالی و نفتی قرار دارد که سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی را بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۱ به میزان ۸۰ درصد کاهش داده است (Wikipedia، ۲۰۲۵). وابستگی ۵۵ درصدی درآمدهای دولت به صادرات نفت با ارزش افزوده پایین، اقتصاد را در برابر نوسانات قیمت جهانی آسیب‌پذیر کرده است (World Bank، ۲۰۲۳). فرار سرمایه و نیروی انسانی متخصص، با نرخ مهاجرت سالانه ۱۵۰,۰۰۰ نفر، ظرفیت‌های تولیدی را تضعیف کرده است (UN DESA، ۲۰۲۳). علاوه بر این، ناکارآمدی و فساد ساختاری، با رتبه ۱۴۷ ایران در شاخص ادراک فساد، بهره‌وری اقتصادی را کاهش داده است (Transparency International، ۲۰۲۴). کاهش سرمایه‌گذاری داخلی به دلیل بی‌ثباتی اقتصادی نیز از دیگر موانع کلیدی است (IMF، ۲۰۲۵).

۱.۲. پیامدهای کوتاه‌مدت
این چالش‌ها به افزایش نرخ بیکاری به ۱۲.۴ درصد در سال ۱۴۰۳، نوسانات شدید نرخ ارز (کاهش ۳۰ درصدی ارزش ریال در سال ۱۴۰۲) و تورم بالای مواد غذایی (بیش از ۷۰ درصد در برخی مناطق) منجر شده است (مرکز آمار ایران، ۱۴۰۳). افزایش هزینه‌های تولید و زندگی، فشار مضاعفی بر خانوارها و بنگاه‌های اقتصادی وارد کرده است.

۱.۳. پیامدهای بلندمدت
در بلندمدت، این وضعیت می‌تواند به فروپاشی طبقه متوسط، با کاهش ۴۰ درصدی قدرت خرید خانوارها در دهه گذشته، منجر شود (World Bank، ۲۰۲۴). کاهش رقابت‌پذیری اقتصادی ایران در بازارهای جهانی و گسترش اقتصاد غیررسمی، که ۳۰ درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل می‌دهد، از دیگر پیامدهای جدی است (OECD، ۲۰۲۴). این روند می‌تواند اقتصاد ایران را در چرخه‌ای از رشد پایین و بی‌ثباتی پایدار نگه دارد.

۲. مشکلات ساختاری و حکمرانی

۲.۱. دلایل اصلی
فقدان شفافیت و پاسخگویی، با رتبه ۱۲۹ ایران در شاخص حکمرانی خوب، یکی از موانع اصلی توسعه اقتصادی است (World Bank، ۲۰۲۴). تخصیص ۵۱ درصد درآمدهای نفتی به نهادهای غیرمولد، مانند بخش‌های نظامی و تبلیغاتی، منابع لازم برای پروژه‌های عمرانی را محدود کرده است (Wikipedia، ۲۰۲۵). نبود اصلاحات ساختاری در نظام بانکی، مالیاتی و بودجه‌ای، کسری بودجه را به ۴ درصد تولید ناخالص داخلی در سال ۱۴۰۳ رسانده است (مرکز پژوهش‌های مجلس، ۱۴۰۳). فقدان گفت‌وگوی ملی برای تدوین اصلاحات نیز توانایی نظام تصمیم‌گیری را کاهش داده است (IMF، ۲۰۲۴).

۲.۲. پیامدهای کوتاه‌مدت
این تنگناها به کاهش ۲۰ درصدی تخصیص بودجه عمرانی در سال ۱۴۰۳ و افت ۱۵ درصدی شاخص توسعه انسانی منجر شده است (دیوان محاسبات، ۱۴۰۳؛ UNDP، ۲۰۲۴). کاهش کیفیت خدمات عمومی، از جمله آموزش و بهداشت، فشار بیشتری بر اقشار آسیب‌پذیر وارد کرده است.

۲.۳. پیامدهای بلندمدت
در بلندمدت، ادامه این روند می‌تواند شکاف بین دولت و ملت را عمیق‌تر کند. کاهش ۳۰ درصدی اعتماد عمومی به نهادهای حکومتی در دهه گذشته نشان‌دهنده فرسایش سرمایه سیاسی است (Pew Research، ۲۰۲۴). این وضعیت می‌تواند توانایی دولت برای اجرای سیاست‌های توسعه‌ای را به‌شدت محدود کند.

۳. پیامدهای اجتماعی

۳.۱. دلایل اصلی
بی‌ثباتی اقتصادی و ناامیدی نسبت به آینده، با ۶۰ درصد جوانان ناامید از بهبود شرایط، به گسترش فقر (۳۰ درصد جمعیت زیر خط فقر) و نابرابری منجر شده است (Gallup، ۲۰۲۴؛ World Bank، ۲۰۲۴). مهاجرت نخبگان، با رتبه ۴ ایران در منطقه، سرمایه انسانی کشور را کاهش داده است (IOM، ۲۰۲۴). این دلایل  ریشه در فشارهای اقتصادی و نبود چشم‌انداز روشن برای آینده دارند.

۳.۲. پیامدهای کوتاه‌مدت
افزایش ۲۵ درصدی اعتراضات صنفی در سال ۱۴۰۲ و گسترش نارضایتی عمومی نشان‌دهنده تأثیرات اجتماعی این چالش‌ها است (ILO، ۲۰۲۴). فشارهای اقتصادی به تشدید تنش‌های اجتماعی و افزایش تحرکات اعتراضی منجر شده است.

۳.۳. پیامدهای بلندمدت
فرسایش سرمایه اجتماعی، با کاهش ۲۰ درصدی شاخص سرمایه اجتماعی، و پیش‌بینی خروج ۲۰۰,۰۰۰ متخصص تا سال ۱۴۰۵، انسجام ملی را تهدید می‌کند (World Values Survey، ۲۰۲۴؛ UN DESA، ۲۰۲۳). این روند می‌تواند به کاهش ظرفیت‌های توسعه‌ای کشور و افزایش نابرابری‌های منطقه‌ای منجر شود.

۴. دلایل سیاسی

۴.۱. دلایل اصلی
تناقض میان شعارهای اقتصادی، مانند رشد ۸ درصدی، و پیش‌بینی‌های واقع‌بینانه ۲.۵ تا ۳.۷ درصدی، اعتماد عمومی را تضعیف کرده است (مرکز پژوهش‌های مجلس، ۱۴۰۳؛ IMF، ۲۰۲۵). تمرکز قدرت و حذف نهادهای کارشناسی مستقل، توانایی نظام تصمیم‌گیری را کاهش داده است (Freedom House، ۲۰۲۴). انزوای بین‌المللی به دلیل تحریم‌ها و سیاست خارجی تقابلی، با کاهش ۵۰ درصدی تجارت با اروپا در دهه گذشته، فشارهای اقتصادی را تشدید کرده است (WTO، ۲۰۲۴).

۴.۲. پیامدهای کوتاه‌مدت
کاهش مشارکت انتخاباتی به زیر ۴۵ درصد در سال‌های اخیر و افزایش فشار اجتماعی بر نظام سیاسی از پیامدهای کوتاه‌مدت این وضعیت است (IFES، ۲۰۲۴). این دلایل  نشان‌دهنده کاهش مشروعیت سیاسی در میان بخش‌های قابل توجهی از جامعه ایران است.

۴.۳. پیامدهای بلندمدت
انزوای بین‌المللی پایدار و احتمال بحران مشروعیت حاکمیت از پیامدهای بلندمدت این چالش‌ها است. ادامه این روند می‌تواند توانایی حاکمیت ولایی برای مدیریت بحران‌های اقتصادی و اجتماعی را به‌شدت کاهش دهد.

نتیجه‌گیری
تحلیل دلایل و پیامدهای رشد اقتصادی پایین و تورم بالا در ایران نشان‌دهنده عمق چالش‌های بنیادی چندوجهی در بخش‌های اقتصادی، ساختاری، اجتماعی و سیاسی است. تحریم‌ها، ناکارآمدی ساختاری، فرسایش سرمایه انسانی و تناقضات سیاسی، دستیابی به اهداف برنامه هفتم توسعه را دشوار کرده است. بنابراین انتظار میرود که تنگناهای اقتصادی ایران خود را بیشتر نشان دهد.

——————————————
منابع:
مرکز پژوهش‌های مجلس (۱۴۰۳). تحلیل لایحه بودجه سال ۱۴۰۴. تهران: مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی.
مرکز آمار ایران (۱۴۰۳). گزارش نرخ بیکاری سال ۱۴۰۳. تهران: مرکز آمار ایران.
دیوان محاسبات (۱۴۰۳). گزارش عملکرد بودجه عمرانی ۱۴۰۳. تهران: دیوان محاسبات کشور.
سازمان برنامه و بودجه (۱۴۰۲). برنامه هفتم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. تهران: سازمان برنامه و بودجه.

Freedom House (2024). Freedom in the World 2024. Washington, DC: Freedom House.
Gallup (2024). Global Emotions Report 2024. Washington, DC: Gallup.
IFES (2024). Electoral Participation in Emerging Democracies. Washington, DC: International Foundation for Electoral Systems.
ILO (2024). Global Employment Trends 2024. Geneva: International Labour Organization.
IMF (2024). World Economic Outlook, October 2024: Policy Pivot, Rising Threats. Washington, DC: International Monetary Fund.
IMF (2025). World Economic Outlook Update, January 2025: Global Growth: Divergent and Uncertain. Washington, DC: International Monetary Fund.
IOM (2024). World Migration Report 2024. Geneva: International Organization for Migration.
2023). World Bank Predicts Slower Growth for Iran’s Economy. [آنلاین] موجود در.
OECD (2024). Economic Outlook 2024. Paris: Organisation for Economic Co-operation and Development.
Pew Research (2024). Global Trust in Institutions 2024. Washington, DC: Pew Research Center.
Transparency International (2024). Corruption Perceptions Index 2024. Berlin: Transparency International.
UN DESA (2023). World Migration and Development Report 2023. New York: United Nations Department of Economic and Social Affairs.
UNDP (2024). Human Development Report 2024. New York: United Nations Development Programme.
World Bank (2023). Iran Economic Monitor, Spring/Summer 2023. Washington, DC: World Bank.
World Bank (2024). Iran Poverty Diagnostic 2024. Washington, DC: World Bank.
World Values Survey (2024). Global Social Capital Index 2024. Stockholm: World Values Survey Association.
Wikipedia (2025). Economy of Iran. [آنلاین] موجود در: en.wikipedia.org.
WTO (2024). World Trade Statistical Review 2024. Geneva: World Trade Organization



نظر شما درباره این مقاله:








حملات نیروهای اسرائیلی دست‌کم ۴۴ نفر را در غزه کشت
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 18:25

حملات نیروهای اسرائیلی دست‌کم ۴۴ نفر را در غزه کشت




نظر شما درباره این مقاله:








عباس عبدی: رسانه رسمی کشور
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 17:04

عباس عبدی: رسانه رسمی کشور




نظر شما درباره این مقاله:








ملاقات محمدحسین آقاسی، وکیل دادگستری با محمد نوری‌زاد
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 16:27

ملاقات محمدحسین آقاسی، وکیل دادگستری با محمد نوری‌زاد




نظر شما درباره این مقاله:








صندوق بین‌المللی پول به سوریه برای بازگشت
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 15:45

صندوق بین‌المللی پول به سوریه برای بازگشت




نظر شما درباره این مقاله:








رضا پهلوی خواستار اعتصابات گسترده کارگری
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 14:52

رضا پهلوی خواستار اعتصابات گسترده کارگری




نظر شما درباره این مقاله:








زمان بازگشت روحانیت به حوزه و مساجد است
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 14:15

زمان بازگشت روحانیت به حوزه و مساجد است


سعید پیوندی

داریوش شایگان در کتاب “هانری کربن، توپوگرافی معنوی اسلام ایرانی” (۱۹۹۰) روایتی دارد از آخرین دیدار با هانری کربن، شیعه‌شناس فرانسوی در آستانه انقلاب ۱۳۵۷. کربن در بستر بیماری و پیش از مرگ از شایگان پرسیده بود “داریوش عزیزم در ایران چه خبر است؟”. او با مشاهده خیز برداشتن روحانیون برای کسب قدرت سیاسی به شایگان گفته بود “این آخوندها دیوانه شده‌اند”.

آن‌چه برای کربن نامتعارف به نظر می‌رسید‌ وسوسه درهم‌آمیزی امر قدسی و معنویت بود با سیاست و قدرت این‌دنیایی حکومتی. آب روایت معنوی و عرفانی کربن از “اسلام ایرانی” با خوانش انقلابی از اسلام به عنوان “دین رهایی‌بخش” و مکتبی برای حکمرانی در یک جوی نمی‌رفت. حتا میشل فوکو هم در دام سراب این درهم‌آمیزی ناساز در زمانه‌ای که غرب گرفتار بحران اخلاقی (جنگ ویتنام، رسوایی واترگیت، کودتای شیلی...) افتاد و در مقالات کوتاه خود در آن دوران از “رویای ایرانی” و یا “روح ایران در جهان بدون روح” نوشت.

اسلام سیاسی و سودای کسب قدرت سیاسی از سال ۱۳۵۷ آغاز نشد. استقرار جمهوری اسلامی شاید نوعی انتقام تاریخی روحانیتی هم بود که با مقاومت در برابر مشروطیت و روند سکولاریزاسیون به سپهر سیاست گام گذاشت، با کسانی مانند نواب صفوی ادامه یافت و حرکت ۱۵ خرداد را شکل داد. با آن‌که همه روحانیت و نیروهای اسلام‌گرا با دینی شدن حداکثری حکومت و ولایت فقیه هم‌ساز نبودند، اما این گرایش بسیار زود توانست هژمونی نظام نوپا را از آن خود سازد. سقوط دولت بازرگان و بنی‌صدر بخشی از روند کسب هژمونی توسط روحانیت و بنیادگرایان دینی و نشانه شکست پروژه ادغام اسلام و ساختارهای دمکراتیک مدرن بود. به زودی برای همگان آشکار شد که آیت‌الله خمینی نه گاندی و مصدق است و نه در پی صلاح ملک و ملت. دغدغه اصلی او چیزی نبود جز تاسیس حکومتی اسلامی بر پایه شرع در دوران “غیبت” و صدور انقلاب.

امروز، پس از ۴۶ سال، روحانیت حکومتی و “اقازاده‌ها” همه‌کاره این کشورند. در کنار حضور در نهادهای اصلی حکومتی، بسیاری به تجارت و امور اقتصادی، مشاغل دولتی رنگانگ، واسطه‌گری و فعالیت‌های گوناگونی که هیچ ربطی به دین و تحصیلات حوزوی ندارند مشغولند و کار دین و “هدایت معنوی” به صورت شغل فرعی آن‌ها درآمده است.

در میان کارکردهای جدید روحانیت، آن‌چه شاید بیش از هر چیز هولناک باشد، نقش‌آفرینی در خشونت گسترده دولت دینی است. در همه ۴۶ سال گذشته قوه قضائیه، زندان‌ها، دستگاه‌های اطلاعاتی و نیروهای نظامی و امنیتی توسط روحانیت و نماد اصلی آن یعنی نهاد ولایت فقیه اداره شده است. گیلانی، ری‌شهری، شاهرودی، یزدی، خلخالی، آملی لاریجانی، موسوی اردبیلی، رئیسی، اژه‌ای، و بسیاری دیگر در لباس روحانیت پای هزاران حکم زندان، اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شکنجه، آزار و تبعید مخالفان را امضاء کرده‌اند. صابون خشونت و بی‌رحمی کم‌نظیر روحانیت در قدرت به تن همه، از غیرخودی وابسته به حکومت شاه و مخالفان سکولار و دیندار تا خودی‌هایی مانند احمد خمینی و رفسنجانی خورده است.

از همه بدتر، در حکومتی که به نام دین و معنویت به میدان آمده روحانیون نقش اصلی را در ریاکاری دینی، سقوط اخلاقی و رونق فساد بازی می‌کند. حضور شماری از روحانیون در قدرت و نزدیکان آن‌ها در پرونده‌های فساد مالی نشانه میزان سقوط اخلاقی و معنوی این جماعت است. این واقعیت دارد که ظواهر اسلام در جامعه حضوری گسترده دارد. ولی دین حکومتی هم، دین تهی‌شده از معنا و اخلاق است و ریاکاری رایج روح رهبران و جامعه را مسموم کرده است.

وعده تکراری آقای خمینی از اوایل دهه چهل این بود که گویا اسلام و روحانیت طرحی برای اداره جامعه و ساختن بهشت زمینی دارند. او در سخنرانی سال ۱۳۴۳ در مسجد اعظم از شاه خواسته بود که هر هفته فقط ۲-۳ ساعت رادیو را به روحانیت بدهد برای تغییر فرهنگ و جامعه. بعدها هم بارها تکرار کرده بود که تخصص‌ها و دانش‌های لازم برای اداره کشور و اقتصاد در حوزه وجود دارد. این باور اسطوره‌گونه را بسیاری دیگر هم داشتند که اسلام به عنوان “کامل‌ترین” دین دارای برنامه برای زندگی و حکومت است.

پس از ۴۶ سال فرصت تاریخی و آزمون و خطا، نتایج دخالت روحانیت در حکومت در برابر همگان است و آن‌ها نمی‌توانند از زیر بار کارنامه ناکامی‌ها و شکست بزرگ خود شانه خالی کنند. آن‌چه بر سر ایران آمده، پی‌آمد مدیریت فاجعه‌بار و سیاست‌های اشتباه کسانی بوده که با بی‌خردی و ماجراجویی کشور را به این روز انداخته‌اند. ندانم‌کاری‌ها، فساد، نداشتن تخصص و توانایی مدیریتی و بیگانه بودن با دنیای امروز، سقوط فاجعه‌بار اقتصاد، فرهنگ، عدالت و رفاه اجتماعی را در پی آورده است. ایران در سایه حکومت اسلامی و رهبری روحانیت به یکی از ناکاراترین و فاسدترین کشورهای دنیا تبدیل شده است.

آن‌چه کربن پیش از تاریخ در خشت خام دیده بود، جامعه ایران خیلی زود در تجربه خود به آن رسید. دانش سیاست و جامعه‌شناسی درباره رابطه دین با قدرت سیاسی، چه در دنیای غرب چه در “شرق رویایی”، دور از واقعیت نبود. حکومت کار دین نیست و هیچ دینی برای حکومت‌کردن در دنیای کنونی ساخته نشده است. روحانیتی که قرار بود فرشته نجات سیاست دیو فساد باشد خود توسط سیاست به فساد آلوده شد و چیزی که فضیلت حکومت دینی در برابر نظام‌های سکولار خوانده می‌شد جز فاجعه سیاسی پی‌آمدی برای کشور شوربخت ما نداشت. جمع‌کردن بساط دین حکومتی و حکومت دینی و بازگشت به مساجد و حوزه‌های علمیه بهترین خدمتی است که روحانیت می‌تواند برای آینده ایران و نجات آن از این بن‌بست تاریخی انجام دهد.

کانال تلگرام شخصی سعید پیوندی https://t.me/paivandisaeed

 


نظر خوانندگان:


■ دکتر پیوندی گرامی، من فکر می کنم که کافی نیست روحانیت! (فقها) به محل اصلی کار خود، یعنی مساجد برگردند. فراتر از آنچه کربن گفته است، آخوندها، نه دیوانه بلکه دچار جنون قدرت، ثروت شدند و از کشتن و به کشته دادن مردم لذت برده‌اند. در سال ۱۳۵۷، درست در زمانی که ایران در آستانه دگرگونی علمی و صنعتی بود آخوندها سد راه توسعه و پیشرفت ایران شدند. ارزیابی و درس آموزی از آنچه آخوندها در ایران، منطقه و حتی گسترده‌تر از آن در میان مسلمان جهان کرده‌اند برای متفکران علوم اجتماعی به آزمایشگاه بزرگ تاریخ و پژوهش‌ها و نظریه پردازی تبدیل شده است. این قشر همانگونه که خمینی خود گفته است به معنای واقعی خود، مرتجع، در کنار خشونت و حذف هر مخالف و منتقد، با تحمیق دینی بخش‌های از جامعه، آنهم برای رفاه بیشتر خود، نقشی بسیار مخربی در عقب ماندگی تاریخی مسلمان‌ها و گسترش خشونت در میان ملل مختلف داشته است. درست در زمانی که جهان به میمنت گلوبالیزاسیون گام‌های بزرگی در حوزه‌های مختلف علوم و فن آوری و اثرات آن بر زندگی قشرها و گروه های مختلف جامعه‌های در حال توسعه بر می‌داشت، ایران اسیر قدرت انحصاری آخوندهای مرتجعی شده بود که هر نوع پیشرفت را مغایر با منافع خود دانسته و مانع آن شدند. به عکس با هدر دادن ثروت ملت ایران در حوزه‌های نظامی چه در داخل و چه در خارج، آخوندها عامل عقب ماندگی تاریخی ایران شده‌اند. فکر نمی‌کنید با مطالعه اثرات مخربی که آخوندها به ایران و مسلمان های جوامع دیگر وارد کرده اند باید موضوع مهمی در علوم اجتماعی تلقی شود.
با احترام، کاظم علمداری


■ سلام دکتر علمداری عزیز و سپاس از یادداشت. من با شما موافقم که رسیدگی به کارنامه روحانیت و بلایی که سر ایران آمده است چه در ۴۶ سال گذشته و چه از زمان مشروطیت باید به موضوع بررسی تاریخی در علوم انسانی تبدیل شود. متاسفانه در دهه‌های گذشته در خود ایران با دلایلی که همه می‌دانیم این کار صورت نگرفته است و شاید در شرایط فعلی فقط در خارج از کشور بتوان چنین پژوهش‌هایی را آزادانه صورت داد. در کارهای تاریخی درباره انقلاب کسانی مانند امیراجمند به این موضوع پرداختند ولی الان بیلان سنگین و شوم این دخالت در سیاست و حکومت دارای ابعادی است که با گذشته قابل مقایسه نیست .... پیشنهاد بسیار مهمی است و می توان از مجلات دانشگاهی هم خواست به آن بپردازند.
با دوستی و مهر فراوان؛ پیوندی


■ دکتر پیوندی عزیز! من از یادداشت دکتر علمداری این را استنباط می‌کنم که پیشنهاد بازگشت روحانیون به حوزه‌ها، پیشنهادی سخاوتمندانه، اما غیر منصفانه است! آنها را باید میان موزه‌های مردم شناسی و مراکز مختلف تحقیق و پژوهش پخش کرد تا در تحقیقات بالینی و میدانی، مورد استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان قرار بگیرند! احتمالا کتاب‌هایی بسیاری و جذاب‌تر از ایشمن در اورشلیم در خواهند آمد.
با ارادت پورمندی


■ با سلام جناب پورمندی عزیز سپاس برای یادداشت. البته دو خوانش مختلف کردیم از متن. باید خود دکتر علمداری وارد گود شود و داوری کند. ولی واقعیت این است که موضوع پایان دخالت روحانیت در سیاست و حکومت و بازگشت به یک حکومت سکولار و باز تا آن اندازه برای آینده ایران مهم است که ما اگر قرار باشد حتا همه دست‌اندرکاران را با یک کشتی به جایی در دنیا بفرستیم در برابر رها کردن قدرت باید چشم بسته این معامله قرن برای ایران را پذیرفت. اصحاب علوم اجتماعی هم راهی برای پژوهشی هایی که مورد نظر شما و آقای علمداری است پیدا خواهند کرد...
با احترام و مهر فراوان، پیوندی




نظر شما درباره این مقاله:








بریتانیا تحریم‌ها علیه وزارت دفاع سوریه را لغو کرد
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 13:05

بریتانیا تحریم‌ها علیه وزارت دفاع سوریه را لغو کرد




نظر شما درباره این مقاله:








سناتور دموکرات خواهان انهدام تاسیسات هسته‌ای
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 12:29

سناتور دموکرات خواهان انهدام تاسیسات هسته‌ای




نظر شما درباره این مقاله:








مذاکره، جنگ، جانشینی! منافع ملی یا منفعت نظام! ">
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 12:08

مذاکره، جنگ، جانشینی! منافع ملی یا منفعت نظام!


مذاکره، جنگ، جانشینی! منافع ملی یا منفعت نظام!/ صدیقه وسمقی، حاتم قادری، مصطفی مهرآئین در امکان
میزگرد امکان با حسین رزاق در استودیو پات

بخش دوم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



نظر شما درباره این مقاله:








کتابی درباره جشن‌های ۲۵۰۰ ساله-۲
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 12:05

کتابی درباره جشن‌های ۲۵۰۰ ساله-۲


تهیه و ترجمه؛ علی محمد طباطبایی

نگاهی به کتابی در باره جشن های ۲۵۰۰ ساله سلطنت پهلوی
و بررسی انگیزه های این جشن دراین کتاب

بخش دوم

مقدمه کوتاه مترجم: همانگونه که در بخش اول اشاره شد در این قسمت به فصل اول از کتاب جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران می‌پردازیم. این بخش نشان می‌دهد که چگونه ناسیونالیسم ایرانی از یک گفتمان روشنفکری به یک جنبش اجتماعی گسترده‌تر تبدیل شد، به‌ویژه تحت تأثیر شخصیت‌هایی مانند سید حسن تقی‌زاده و نشریات کاوه و ایرانشهر. این نشریات نه‌تنها گذشته‌ی پیشااسلامی ایران را بازتعریف کردند، بلکه خواستار اصلاحات آموزشی و مدرن‌سازی جامعه نیز شدند. همچنین، این متن نشان می‌دهد که نخبگان قاجار، باوجود تأکید پیشین بر ریشه‌های ترکی خود، به‌تدریج میراث کهن ایران را پذیرفتند. این تغییر را می‌توان در اشتیاق روزافزون آن‌ها نسبت به تخت جمشید، همکاری با باستان‌شناسان اروپایی، و تلاش برای حفظ آثار تاریخی در داخل ایران مشاهده کرد. تأسیس موزه‌هایی مانند موزه‌ی سلطنتی در کاخ گلستان (۱۸۷۶) و موزه‌ی ملی (۱۹۱۷) نیز گواهی بر افزایش علاقه به میراث فرهنگی ایران است. این روندها در نهایت زمینه را برای ایدئولوژی ناسیونالیسم رمانتیک که در دوران پهلوی به گفتمان رسمی تبدیل شد، فراهم کردند، اما این روایت از پیش در ذهنیت سیاسی نخبگان قاجار ریشه دوانده بود.

***

پیر نورا[۱] استدلال کرده است که در زمینه ملی‌گرایی، چیزی به نام حافظه خودجوش وجود ندارد. بنابراین، زمانی که یک روایت تاریخی ساخته و توصیف شد، رهبران یک کشور با این نیاز روبرو می‌شوند که آگاهی از این گذشته‌ی ساخته‌شده را به طور مداوم در میان مردم خود تهییج کنند. رهبران این عمل را از طریق ایجاد بایگانی های اسناد، گرامیداشت سالگردها، مدح و ستایش، اصالت‌بخشی به اسناد و سازمان‌دهی جشن‌ها انجام می‌دهند. (۱) شاه مطمئناً اولین کسی نبود که از جشن‌های ملی گسترده برای این هدف استفاده کرد، همان‌طور که جشن سیصدمین سالگرد سلسله رومانوف در روسیه در سال ۱۹۱۳، جشن دوهزارمین سالگرد تولد آگوستوس در ایتالیا در سال ۱۹۳۷–۱۹۳۸ و جشن دوهزار و ششصدمین سالگرد امپراتوری ژاپن در سال ۱۹۴۰ نشان می‌دهند. (۲) چنین جشن‌هایی به ایجاد یا تقویت هویت ملی، مشروعیت‌بخشی به حکومت و دفاع از نظم موجود کمک کرده و قدرت و اقتدار رهبر را به نمایش می‌گذارند. (۳) هدف این جشن‌ها تنها گرامیداشت رویدادهای گذشته نیست، بلکه نشان دادن وضعیت سیاسی کنونی به مثابه نتیجه‌ای اجتناب‌ناپذیر از نیروهای تاریخی است. همان‌طور که دیوید کرتزر [۳] نوشته است: «با تقدیس نظام سیاسی خود از طریق آیین‌ها، مردم در نهایت قدرت رهبران سیاسی را مشروعیت می‌بخشند.» (۴)

استفاده از آیین‌ها و نمایش‌ها برای جلب حمایت عمومی از یک حاکم یا رژیم، همواره استراتژی مهمی در ایجاد مشروعیت در تاریخ ایران بوده است. پشتیبانی و حمایت سلطنتی از مراسم عاشورا و شاخ و برگ دادن و گسترش آن در دوره صفوی، به‌ویژه از زمان شاه عباس، و همچنین ترویج تعزیه در دوره قاجار، به حکمران این امکان را می‌داد که خود را در مراسم مذهبی موجود جای دهد و در این روند، دولت را به عنوان ضامن دین تثبیت کند. (۵) پهلوی‌ها نیز از مراسم و جشن‌ها به عنوان ابزاری برای مشروعیت‌بخشی به اقتدار دولت استفاده کردند، هرچند این مراسم غالباً جنبه دنیوی و سکولار داشتند تا اهداف دینی و مذهبی.

یکی از استراتژی‌های کلیدی رژیم پهلوی ایجاد «مکان‌های حافظه» [۲](lieux de mémoire)  بود، اصطلاحی که پیر نورا برای سایت‌های فیزیکی طراحی‌شده یا تغییرکاربری‌یافته برای یادآوری جمعی تاریخ ملی مشترک به کار برده است. این سیاست عملاً با تأسیس «انجمن آثار ملی ایران» در سال ۱۹۲۲ به سیاست دولتی تبدیل شد. رویدادهایی مانند جشن هزارمین سالگرد تولد فردوسی و افتتاح کم‌سر و صدای آرامگاه نادرشاه در سال ۱۹۵۹، که هر دو با حمایت این انجمن برگزار شدند، نشان‌دهنده استراتژی رژیم پهلوی در ایجاد قهرمانان ملی و تأسیس مکان‌هایی برای تجلیل از آنان بود.

اگرچه پیش‌تر گام‌هایی برای بزرگداشت جایگاه کوروش برداشته شده بود، اما حذف الحاقات دوران اسلامی از آرامگاه وی در آستانه جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، مراسم باشکوه برگزارشده در این مکان، و سخنرانی پرشور شاه، روایت کوروش را تقویت کرد و به‌طور قطعی آرامگاه او را به مکانی تبدیل کرد که در آن کوروش به عنوان یک قهرمان ایرانی مورد تجلیل قرار گیرد.

آثاری مانند «ظهور ملی‌گرایی ایرانی» اثر رضا ضیاءابراهیمی توضیح داده‌اند که چگونه روشنفکران از اواسط قرن نوزدهم به بعد، دوره پیش از اسلام را به عنوان عصر طلایی تاریخ ایران بازسازی کردند و ظهور اسلام را با افول شکوه ایرانی پیوند دادند. (۶) هدف این فصل ارائه یک بررسی کلی از ملی‌گرایی ایرانی نیست، بلکه نشان دادن این نکته است که چگونه برداشت‌های رمانتیک از ایران باستان تفکر نویسندگان ملی‌گرا را شکل داد و چگونه این گفتمان ملی‌گرایانه و رمانتیک با ظهور رضاشاه به ملی‌گرایی دولتی تبدیل شد و به یکی از عناصر کلیدی ایدئولوژی دولت پهلوی در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰انجامید..

این فصل به دنبال درک این موضوع است که چگونه کوروش بزرگ به شخصیتی مهم برای محمدرضا پهلوی تبدیل شد، چرا او مشروعیت خود را از چنین فرمانروای باستانی‌ای دریافت می‌کرد، و چرا رژیم او در نهایت جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را در سال ۱۹۷۱ برای تجلیل از پادشاه هخامنشی برگزار نمود.


اگر شاه و شهبانو به جای جشن های ۲۵۰۰ ساله هر سال با لباس محلی در جشن‌های یکی از قومیت‌های ایرانی شرکت می‌کردند نه انقلابی رخ داده بود و نه تغییر حکومتی

ملی‌گرایی و ایران باستان

ملت معمولاً به عنوان شکلی به صراحت مدرن از جامعه سیاسی در نظر گرفته می‌شود که با یک آگاهی جمعی به هم پیوند خورده است. (۷) اگرچه ملی‌گرایی به عنوان یک رشته دانشگاهی نسبتاً جدید است، لیکن قرن‌هاست که نظریه‌پردازان سیاسی مفهوم ملت و ملی‌گرایی را مورد بحث قرار داده اند.

برای مثال ژان ژاک روسو در «طرح قانون اساسی برای کورسیکا» در سال ۱۷۶۵اظهار نظر نمود که: «اولین قاعده ای که باید رعایت شود، اصل شخصیت ملی است. زیرا هر ملتی دارای شخصیت ملی است، یا باید باشد. اگر چنین نباشد، باید آغاز کار ما دادن یک شخصیت ملی به آن باشد.»  (۸) برداشت روسو از بخشیدن هویت الزام آور به مردم برای شهروندان ضروری است تا بتوانند جایگاه خود را در جامعه ای که به آن تعلق دارند درک کنند. وقتی روسو از «دادن» شخصیت  ملی سخن می گوید این نشان می‌دهد که هویت‌های ملی آن‌گونه که امروز می‌شناسیم، به‌طور کاملاً طبیعی شکل نگرفته‌ و بوجود نیامده است. زبان، فرهنگ و سرزمین مشترک می‌توانند شالوده ای برای یک هویت مشترک فراهم کنند، اما همان‌طور که الی و سانی اشاره می‌کنند، «برای آنکه این آگاهی به معنای واقعی کلمه ملی‌گرایانه شود، معمولاً یک مداخله سیاسی ضروری است.» (۹) بنابراین، ایده سرزمین مادری یا ملت، به خودی خود طبیعی نیست، بلکه مفهومی است که انتخاب میشود، ساخته می گردد و در نهایت از نظر سیاسی جهت‌دهی شده است. [تاکید از مترجم است]

اصطلاح وطن در زبان فارسی به معنای محل اقامت یا خانه معمولی به کار می‌رفت، اما از اواسط قرن نوزدهم به بعد، روشنفکران معنای آن را به سرزمین ملی تغییر دادند. (۱۰) در طول این دوره، آموزش تحت کنترل روحانیون شیعه و از طریق نظام مکتب‌خانه‌ای انجام می‌شد که هرگونه بحث سیاسی آزاد درباره مدرنیزاسیون را سرکوب می‌کرد. (۱۱) با این حال، ترجمه و گسترش آثار فیلسوفان سیاسی مدرن غربی و افزایش تعامل میان غربیان و ایرانیان، این وضعیت را تغییر داد.

چندین روشنفکر برجسته، از جمله میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی و میرزا ملکم‌خان، نقش اسلام را در زندگی عمومی نقد کرده و از آثار متفکرانی مانند ولتر، رنان و مونتسکیو برای ساختن هویتی مدرن و سکولار برای سرزمین ایران استفاده کردند. (۱۲) به‌ویژه، در آثار ارنست رنان است که درباره اهمیت تاریخ در شکل‌گیری مفهوم ملت مطالبی گفته شده است. او در یک سخنرانی در سال ۱۸۸۲ اظهار داشت: «ملت، مانند فرد، نتیجه یک گذشته طولانی از تلاش‌ها، فداکاری‌ها و ازخودگذشتگی‌ها است. در میان همه آیین‌ها، پرستش نیاکان مشروع‌ترین آنها است: این نیاکان ما بوده اند که ما را آن‌گونه که هستیم ساخته‌اند. یک گذشته قهرمانانه با مردان بزرگ و افتخار (منظورم افتخار واقعی است) سرمایه اجتماعی‌ای است که اندیشه ملی بر آن استوار است. این ها شرایط ضروری برای تشکیل یک ملت است: داشتن افتخارات مشترک در گذشته و اراده‌ای برای ادامه آن در زمان حاضر. این‌که کارهای بزرگی را با هم انجام داده باشیم و بخواهیم دوباره انجام دهیم.» (۱۳)

آن گونه که توكلی-طرقی می‌نویسد میراث غنی تاریخ و ادبیات فارسی «منابع آموزشی لازم را برای شکل‌دهی به ذهنیت و هویت ملی‌گرایانه فراهم آوردند.» (۱۴) روشنفکران، ایران باستان را به سه دلیل مورد تأکید قرار دادند (۱۵) اول از همه با تمرکز آنها  بر گذشته باستانی، جنبش به طور طبیعی به درجه ای از مشروعیت و اصالت نائل گردید. دیوید لوانتال این پدیده را در درک و برداشت ما از تاریخ چنین توضیح می دهد: «باستانی بودن، همه چیز را با ارزش می‌سازد، زیرا آن‌ها را به سپیده‌دم تاریخ و آغازهای نخستین شان نزدیک می‌کند ... هرچقدر یک دودمان کهن‌تر باشد، از ارزش و احترام بیشتری برخوردار است.» (۱۶)

در درجه ی دوم کمبود منابع فارسی درباره دوره باستان، امکان نوآوری و خلاقیت را [برای روشنفکران ایرانی] فراهم گردانید و به این ترتیب این دوره به‌عنوان الگویی مناسب عمل می‌کرد به طوری که ایده‌ها و آرمان‌های دنیای مدرن را می‌شد که بر آن [یعنی بر دنیای باستان] منطبق کرد. همان‌طور که پیشتر اشاره شد، نظام آموزشی مکتب‌خانه‌ای بحث‌های مربوط به نوگرایی را سرکوب کرده بود، اما از طریق پرداختن به تاریخ، فرصت لازم برای این گفتگو مهیا گردید. و بالاخره در مرحله سوم این نوآوری و خلاقیت، که درواقع بازتفسیر تاریخ باستان بود، امکان مقایسه مؤثر با وضعیت کنونی را فراهم می‌ساخت. دوران اوج ایران باستان تضادی آشکار با وضعیت نابسامان معاصر ایجاد می‌کرد. این موضوع، همان‌طور که مرعشی اشاره کرده است، «یک فراخوان سیاسی برای نبرد» محسوب می‌شد. (۱۷)

این تضاد میان گذشته باشکوه و واقعیت کنونی، به‌ناچار برخی را به این پرسش واداشت که چه کسی یا چه چیزی مسئول این افول بوده است. یکی از نخستین روشنفکرانی که به این موضوع پرداخت، جلال‌الدین میرزا (۱۸۲۷–۱۸۷۲) بود که چهل‌وهشتمین پسر فتحعلی‌شاه محسوب می‌شد. او به زبان فرانسوی تسلط داشت و در دارالفنون تحصیل کرده بود، جایی که با متون مهم تاریخی و فلسفی غربی از جمله تاریخ ایران اثر جان ملکم، تاریخ پادشاهان ساسانی ایران اثر جورج راولینسون و همچنین آثار متعددی از ولتر آشنا شد. (۱۸)

کتاب او، با عنوان نامه خسروان، که به نثر ساده فارسی نوشته شده و به‌عنوان یک کتاب درسی ابتدایی برای دارالفنون تدوین شده بود، نقطه عطفی در تاریخ‌نگاری قاجاری به شمار می‌رود زیرا این اثر بر تداوم فرهنگی و سیاسی ایران از دوران پیش از اسلام تا دوره اسلامی تأکید می کند. جلال‌الدین میرزا تصویری رمانتیک از دوران پیش از اسلام ارائه کرد و نشان داد که حمله اعراب، همان‌طور که عباس امانت می‌نویسد، «فاجعه‌ای سیاسی بود که تمدن برتر ایرانی را زیر سم خود له کرد.» (۲۰)

میرزا فتحعلی آخوندزاده (۱۸۱۲–۱۸۷۸) نیز یکی دیگر از روشنفکران ملی‌گرای مهم در این دوره بود. تفسیر رمانتیک او از تاریخ ایران «نزدیک‌ترین رویکردی بود که یک ایرانی مهاجر در قرن نوزدهم می‌توانست به ایده‌های خدا شناسی طبیعی یا دئیستی مرتبط با روشنگری فرانسه داشته باشد.» (۲۱) مانند جلال‌الدین میرزا، که با او در ارتباط بود، آخوندزاده نیز شکوه ایران باستان را در برابر دوران اسلامی قرار داده و علت محرومیت ایران را تهاجم اعراب می دانست. او نوشت: «۱۲۸۰سال است که اعراب گرسنه و برهنه بر شما هجوم آورده‌اند و زندگی شما را به تباهی کشانده‌اند. سرزمین شما ویران شده، مردم شما از تمدن بی‌بهره و در جهل و نادانی به سر می‌برند، از رفاه و آزادی محروم‌اند و شاه شما مستبدی بیش نیست.» (۲۲)


بی‌تفاوتی مردم در جشنی که در آن شرکت نداشتند

برای آخوندزاده، ایران باستان مظهری از مدرنیته و اصالت بود، لیکن دوران اسلامی، دوره‌ای از عقب‌ماندگی به‌شمار می‌رفت. (۲۳) در حالی که از نگاه او دوران اسلامی نمونه‌ای از محرومیت بود، غرب به‌عنوان الگویی مطرح می‌شد که ایران باید آرزو مند آن باشد. محمد توکلی-طرقی در این زمینه می‌نویسد: «همذات‌پنداری با اروپای متفاوت (هتروتوپیک) به‌عنوان راهبردی برای از هم گسیختن گفتمان مسلط اسلامی و ساختن الگوی جدیدی از هویت خویشتن که بر اساس تاریخ و فرهنگ پیش از اسلام استوار بود عمل کرد.» (۲۴) این چرخش به سوی غرب و اندیشه‌های روشنگری و دور شدن از اسلام و سنت اسلام‌محور، بیانگر شکاف فزاینده‌ای بود که در این دوره میان روشنفکران مدرن و علمای دینی شکل گرفته بود.

یک جنبه مهم از ملی‌گرایی ایرانی که در این دوران شکل گرفت، افسانه آریایی بود که ایده استثنائی بودن ایرانیان را ترویج می‌کرد و بعدها تأثیر زیادی بر ایدئولوژی دولت پهلوی تحت حکومت محمدرضا پهلوی گذاشت، و این تأثیر رابیش از هر جا می توان به‌وضوح در پذیرش اصطلاح «آریامهر»، به معنی «خورشید آریایی‌ها»، ملاحظه کرد. پژوهشگران غربی همچون فریدریش ماکس مولر و آرتور د گوبینو ایده نژاد آریایی برتر را ترویج کردند و در اوایل قرن بیستم، واژه آریایی در بسیاری از محافل علمی برای اشاره به یک نژاد برتر استفاده می‌شد. (۲۵)

اگرچه برخی از پژوهشگران ایرانی تحت تأثیر این دکترین نژادپرستانه قرار داشتند، و شاید ایده نژاد برتر ایرانی برای عده‌ای جذابیت داشت، افسانه آریایی در ایران بازتاب‌دهنده روندهای خاص ملی‌گرایی ایرانی و تاریخ‌نگاری آن بود. در حالی که افسانه آریایی در اروپا رنگ و بویی ضد یهودی داشت – به‌طوری‌که برخی از آن برای معرفی فردی که ضد یهودی است، استفاده می‌کردند – در ایران، این ایدئولوژی ریشه‌های عمیقی در تاریخ ایران داشت و اگر چیزی را نشان می‌داد، آن، احساسات ضد عربی بود.

علی انصاری معتقد است که گرچه گفتمان آریایی ممکن بود برای برخی جذاب باشد، اما به هیچ وجه محبوب نبود و برخی از ملی‌گرایان مهم در این دوره، از جمله محمدعلی فروغی و سید حسن تقی‌زاده، نه تنها از این دکترین نژادپرستانه حمایت نکردند بلکه علیه آن نیز موضع گرفتند. (۲۶) افزون بر این، نویسندگانی چون آخوندزاده از مفاهیم مرتبط با نژاد برای اعلام بیانیه‌های علمی انتزاعی استفاده نمی‌کردند، بلکه همان‌طور که مرعشی نوشته است از آن‌ها برای مشروعیت بخشیدن به ادعاهای خود و تأکید بر ایران به‌عنوان «عضوی برابر و اصیل از مدرنیته فرااروپایی» استفاده می‌کردند. (۲۷) مشابه آخوندزاده، میرزاآقاخان کرمانی (۱۸۵۴–۱۸۹۶) تلاش کرد تا تمدن باستانی ایران را از دوره پس از فتوحات عربی به طور کامل جدا کند. تصور ازمیراث آریایی باستانی دوباره کمک کرد تا بر این جدایی تأکید بیشاری کذارده شود.

ملی‌گرایی مدرن ایرانی که از میانه قرن نوزدهم به بعد شکل گرفت و در نهایت توسط رژیم پهلوی پذیرفته شد، تحت تاثیر سه عامل سر شوق آورده شد: آگاهی فزاینده از فلسفه سیاسی اروپا و ایده‌های ملی‌گرایی. یک «بیداری فکری»، به تعبیر هما کاتوزیان، نسبت به تاریخ ایران باستان که بخشی از آن تحت تأثیر اروپایی‌ها بود. و «روانشناسی مظلومیت» که در آن روشنفکران ملی‌گرای ایرانی از سقوط کشورشان شکوه می کردند، و آن را همچون برخی از غربی‌ها، به حمله عرب‌ها نسبت می‌دادند. (۲۸) آن‌ها در جست‌وجوی ایران واقعی به شکوه دوران‌های هخامنشی و ساسانی باز می‌گشتند، ایران بی‌لگام از فرهنگ و آداب خارجی، و ایران شایسته احترام از سوی تمامی جهان. البته چنین ایده‌هایی محدود به روشنفکران می شد و برای عموم مردم ناشناخته بودند، و در اوایل قرن بیستم هنوز هیچ احساس واقعی از ملی‌گرایی ایرانی وجود نداشت. بیشتر ایرانیان هیچ مفهومی از وطن نداشتند و جامعه یا شهر محلی خود را به‌عنوان وطن خود می‌دانستند. (۲۹) در اوایل قرن بیستم بود که این ایده‌های جدید همراه با انقلاب مشروطه ۱۹۰۵–۱۹۱۱، انتشار نشریاتی همچون کاوۀ و ایرانشهر، و در دوره پهلوی با سیاست‌های آموزشی دولت پهلوی نقش سیاسی پیدا کردند. (۳۰)

محمدعلی فروغی (۱۸۷۷–۱۹۴۲) به‌عنوان یک پژوهشگر و دولتمرد، تأثیر عمیقی بر سیاست ‌و ایدئولوژی ملی ایران در اوایل تا میانه قرن بیستم داشت. فروغی مانند پیشینیان خود که در بالا به آن‌ها اشاره شد، تلاش کرد تا ایران را به درجه‌ای از کرامت و افتخار در فرهنگ و تمدن خود بازگرداند. او با انتشار تاریخ عمومی ایران در سال ۱۹۰۲ و تاریخ دوره ساسانی در سال ۱۸۹۸به ادبیات تاریخ ایران باستان کمک بسیار نمود. (۳۱) فروغی ایده نژاد را به‌عنوان عامل تعیین‌کننده در هویت ملی رد کرد و نتیجه گرفت که تاریخ نیرویی قوی‌تر برای ایجاد همبستگی است. (۳۲)

برای فروغی، همان‌طور که انصاری نوشته است، «ایران نمایانگر تمدن بود، تمدنی که ممکن است راه خود را گم کرده باشد اما با این حال تمدنی بود که با یک دوره «روشنگری»، می‌توانست دوباره به‌طور سازنده‌ای به پیشرفت بشریت کمک کند.» (۳۳) او در تأسیس انجمن آثار ملی ایران در سال ۱۹۲۲ که تلاش می‌کرد مشارکت عمومی را در تلاش‌های ملی‌سازی دولت تحریک کندنقش مهمی داشت، و هدف آن انجمن این بود که ایرانیان فرهنگ و میراث خود را بیشتر ارج بگذارند. (۳۴)

ملی‌گرایی فارسی (Persian nationalism) نه تنها در پی دگرگون کردن تاریخ بلکه در پی دگرگونی زبان بود. به‌منظور بازپس‌گیری آن ایران واقعی که پیش از حملات عرب‌ها وجود داشت، این گونه مطرح شد که زبان فارسی باید از کلمات خارجی، به‌ویژه کلمات عربی، پاک‌سازی شود. (۳۵) تعدادی از سازمان‌ها در نخستین دهه حکومت رضا شاه در این کمپین برای پاکسازی زبان فارسی شرکت کردند. مهم‌ترین این سازمان‌ها «فرهنگستان ایران» بود و هدف ازآن، آن‌ گونه که فروغی بیان کرد، این بود که راه کار‌هایی را بررسی کند که از طریق آن ها زبان فارسی می‌توانست تغییر کند تا به این ترتیب در «ایرانیزه کردن» فرهنگ و زیرساخت‌های آموزشی کمک کند و تمایز تمدن ایرانی را برجسته سازد. (۳۶)

در روزنامه‌ی ملی‌گرای «کاوه»، که در آلمان منتشر می‌شد و انتشار آن از سال ۱۹۱۶ تا ۱۹۲۱ ادامه داشت، سید حسن تقی‌زاده (۱۸۷۸–۱۹۷۰) درباره‌ی اهمیت «احیای آداب و رسوم کهن ملی ایرانی» سخن گفت. (۳۷) روشنفکران ملی‌گرای رمانتیک اواسط تا اواخر قرن نوزدهم در بازتعریف تاریخ ایران نقش مهمی داشتند، اما «کاوه» تلاش می‌کرد این ایده‌ها را به مخاطبان گسترده‌تری منتقل کند تا یک تغییر اجتماعی را رقم بزند. همان‌طور که پژمان عبدالحمیدی می‌نویسد، این روزنامه سعی داشت این تحول را «از نظریه به عمل» سوق دهد. (۳۸)

تقی‌زاده، علاوه بر تعامل با ادبیات شرق‌شناسانه و بازنگاری تاریخ، اسطوره‌ها و فرهنگ ایران در قالبی ملی‌گرایانه‌ی معاصر، همچنین خواستار اصلاحات اساسی در نظام آموزشی ایران و آزادی زنان بود. (۳۹) نشریه‌ی «ایرانشهر» که پس از بازگشت تقی‌زاده و بیشتر کارکنان «کاوه» به ایران منتشر می شد و از ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۷ ادامه یافت، نیز روح ملی ایران را در گذشته‌ی پیشااسلامی ریشه‌یابی می‌کرد و تصویری آرمان‌شهری از ایران باستان ارائه می‌داد.(۴۰) این نشریه همچنین خواستار «یک انقلاب معنوی» بود که از طریق نوسازی آموزش و تزریق فرهنگ ملی به فرآیند تدریس تحقق می‌یافت.(۴۱)

در اواخر دوره‌ی قاجار، نخبگان ایرانی علاقه‌ی فزاینده‌ای به تاریخ باستانی خود پیدا کردند. به گفته‌ی لُرد کرزن، تا اواخر قرن نوزدهم، ایرانیان چنان شیفته‌ی پایتخت باستانی خود، تخت جمشید، شده بودند که نخستین کشتی جنگی مدرن نیروی دریایی ایران، یک کشتی بخار ۶۰۰ تنی که از آلمان خریداری شده بود، پرسپولیس نام گرفت، درحالی‌که یک کشتی بخار کوچک‌تر که هم‌زمان خریداری شد، شوش نامیده شد.(۴۲)

در همین دوره، قاجارها تمایل بیشتری برای همکاری با باستان‌شناسان اروپایی در مطالعه‌ی تاریخ پیشااسلامی از خود نشان دادند. برای مثال، فرهاد میرزا معتمدالدوله، پسر عباس میرزا، از ۱۴ مارس تا ۱۶ آوریل ۱۸۷۷، سرپرستی سومین حفاری عمده در تخت جمشید را بر عهده داشت. علاقه‌ی ایرانیان به تحقیقات اروپایی‌ها همچنین در این واقعیت منعکس شده است که هنری راولینسون نخستین ترجمه‌ی فارسی از کتیبه‌های بیستون را شخصاً به محمدشاه قاجار ارائه داد و به پاس تلاش‌هایش نشان شیر و خورشید دریافت کرد.(۴۳) قاجارها پیش‌تر بر خاستگاه ترکی خود تأکید داشتند، اما در این دوره شروع به برجسته‌کردن ریشه‌های ایرانی خود نمودند. (۴۴)


تصویری خیالی از محمد رضا شاه و شهبانو در لباس روستایی در حال پیاده روی در اطراف تخت جمشید

در اکتبر ۱۸۷۷، فرهاد میرزا به یک گروه آلمانی اجازه داد تا در تخت جمشید حفاری کنند، مشروط بر اینکه تمام آثار کشف‌شده در ایران باقی بمانند.(۴۵) آلمانی‌ها این شرط را نپذیرفتند، اما همین شرط نشان‌دهنده‌ی تمایل نخبگان ایرانی برای حفظ میراث فرهنگی کشورشان بود. آثار باستانی دیگر صرفاً اشیای قابل خریدوفروش نبودند، بلکه به بخشی از هویت ایرانی تبدیل شده بودند. ناصرالدین‌شاه قاجار، شاید تحت تأثیر سفرهایش به اروپا، در سال ۱۸۷۶ موزه‌ی سلطنتی را در کاخ گلستان تهران تأسیس کرد، که این اقدام نیز بازتابی از علاقه‌ی روزافزون نخبگان قاجار به میراث فرهنگی بود.

افتتاح موزه‌ی ایران باستان در تهران معمولاً به رضاشاه نسبت داده می‌شود، اما موزه‌ی ملی که پیش‌زمینه‌ی آن محسوب می‌شود، پیش‌تر در سال ۱۹۱۷ در ساختمان وزارت معارف در شمال دارالفنون تأسیس شده بود.(۴۶) چنان‌که خواهیم دید، در اوایل دوران پهلوی، گفتمان ملی‌گرایی رمانتیک به بخشی از ایدئولوژی رسمی حکومت تبدیل شد، اما این روایت از اواخر دوره‌ی قاجار در ذهنیت سیاسی نخبگان ریشه دوانده بود.

ادامه دارد ...

بخش‌های پیشین:
بخش نخست: کتابی درباره جشن‌های ۲۵۰۰ ساله-۱
—————————————————-
* زیرنویس‌های مترجم:

[۱]: پیر نورا (Pierre Nora) معمولا به عنوان  تاریخ‌نگار حافظه جمعی شهرت دارد.  وی متولد ۱۷ نوامبر ۱۹۳۱ و مورخ برجستهٔ فرانسوی و عضو آکادمی فرانسه است که به دلیل پژوهش‌هایش دربارهٔ «حافظه جمعی»، «هویت ملی» و «تاریخ فرهنگی فرانسه» شهرت جهانی دارد.
[۲]: مهم‌ترین اثر پیر نورا مجموعهٔ ۷ جلدی است به نام «مکان‌های حافظه » (۱۹۸۴-۱۹۹۲) که در آن نمادها، مکان‌ها و رویدادهای شکل‌دهندهٔ هویت فرانسوی‌ها را تحلیل می‌کند (مثل تقویم انقلابی، پرچم، موزه لوور). آن گونه که نورا معتقد است  تاریخ برابر با حافظه نیست. با باور او «تاریخ» توصیف عینی گذشته است که با «حافظه» به عنوان برداشت ذهنی و زندهٔ جوامع از گذشته تفاوت دارد. از نظر او «مکان‌های حافظه» (کتاب‌ها، بناها، آیین‌ها) پل ارتباطی بین این دو هستند. وی نشان داده است که چگونه ملت‌ها «خود» را از طریق بازسازی نمادین گذشته می‌سازند.
[۳]: دیوید آی. کِرتزر (متولد ۱۹۴۸) استاد انسان‌شناسی و تاریخ در دانشگاه براون آمریکا و یکی از برجسته‌ترین پژوهشگران در زمینه تاریخ اجتماعی ایتالیا،یهودستیزی، و رابطهٔ کلیسا و دولت است. او به خاطر تحقیقاتش درباره واتیکان و فاشیسم ایتالیا برندهٔ جایزه پولیتزر (۲۰۱۵) شد. از دیوید کرتز کتابی با عنوان اصلی «پاپ و موسولینی» و با نام تغییر یافته «پاپ و دیکتاتور» به فارسی ترجمه شده است.
[۴]: کلیه تصاویر موجود در این مقاله توسط هوش مصنوعی و با همکاری مترجم ساخته شده است.

* زیر نویس‌های مقاله انگلیسی:

1. Pierre Nora, ‘General Introduction: Between Memory and History’, in Realms of Memory: Rethinking the French Past, vol. 1, ed. Pierre Nora, trans. ArthurGoldhammer (New York: Columbia University Press, 1996), 7.
2.  See Richard S. Wortman, Scenarios of Power: Myth and Ceremony in Russian Monarchy, vol. 2 (Princeton, NJ: Princeton University Press, 1995), 439–80; AristotleKallis, ‘Framing Romanita: The Celebrations for the Bimillenario Augusteo and theAugusteo-Ara Pacis Project’, Journal of Contemporary History, 46:4 (2011): 809–31; JanNelis, ‘Constructing Fascist Identity: Benito Mussolini and the Myth of “Romanita”’,The Classical World, 100:4 (2007): 391–415; Kenneth James Ruoff, Imperial Japan at ItsZenith: The Wartime Celebration of the Empire’s 2,600th Anniversary (Ithaca: CornellUniversity Press, 2010).
3. Elie Podeh, The Politics of National Celebration in the Arab Middle East(Cambridge: Cambridge University Press, 2011), 19–24.
4. David Kertzer, Ritual, Politics, and Power (New Haven: Yale University Press, 1988), 37–8.
5. See Babak Rahimi, Theater State and the Formation of Early Modern Public Sphere inIran: Studies on Safavid Muharram Rituals, 1590–1641 CE (Leiden: Brill, 2012); JeanCalmard, ‘Shiʿi Rituals and Power II. The Consolidation of Safavid Shiʿism: Folkloreand Popular Religion’, in Safavid Persia: The History and Politics of an Islamic Society,ed. Charles Melville (London: I.B. Tauris, 2009), 139–90; Kamran Scot Aghaie,‘Religious Rituals, Social Identities and Political Relationships in Tehran UnderQajar Rule, 1850s-1920s’, in Religion and Society in Qajar Iran, ed. Robert Gleave (Oxon: Routledge, 2005), 373–92.
6. Reza Zia-Ebrahimi, The Emergence of Iranian Nationalism: Race and the Politics ofDislocation(New York: Columbia University Press, 2016).
7. Helen Ting, ‘Social Construction of Nation – A Theoretical Exploration’, Nationalismand Ethnic Politics, 14:3 (2008): 454.
For more on the ‘functionalist’ reading of nationalism, see John Breuilly, Nationalism andthe State (Manchester: Manchester University Press, 2001).
8. Jean-Jacques Rousseau, Constitutional Project for Corsica (1765). Available online: http://www.constitution.org/jjr/corsica.htm (accessed 6 March 2017).
9. Geoff Eley and Ronald Grigor Suny, ‘Introduction: From the Moment of Social History to the Work of Cultural Representation’, in Becoming National: A Reader, ed.Geoff Eley and Ronald Grigor Suny (Oxford: Oxford University Press, 1996),
10. Mohamad Tavakoli-Targhi, ‘From Patriotism to Matriotism: A Tropological Study ofIranian Nationalism, 1870–1909’, International Journal of Middle East Studies, 34:2(2002): 218–19.
11. Pejman Abdolmohammadi, ‘The Political Thought of Mirzā Aqā Khān Kermāni, theFather of Persian National Liberalism’, Oriente Moderno, 94:1 (2014): 160.
12. Ibid., 149.
13. Ernest Renan, ‘What Is a Nation?’, paper delivered at the Sorbonne 11 March 1882.
Available online:http://www.ucparis.fr/files/9313/6549/9943/what_is_a_nation.pdf (accessed 6 March 2017).
14. Tavakoli-Targhi, ‘From Patriotism to Matriotism’, 221.
15. Afshin Marashi, Nationalizing Iran: Culture, Power, and the State, 1870–1940 (Seattle: University of Washington Press, 2008), 55.
16. David Lowenthal, The Heritage Crusade and the Spoils of History (Cambridge: Cambridge University Press, 1998), 176.
17. Marashi, Nationalizing Iran, 55.
18. Ibid., 59
19. Abbas Amanat and Farzin Vajdani, ‘Jalal-al-din-Mirza’, Encyclopaedia Iranica, online edition, 2008. Available online: ttp://www.iranicaonline.org/articles/jalal-al-dinmirza (accessed 4 September 2018).
20. Abbas Amanat, Iran: A Modern History (New Haven: Yale University Press, 2017), 322–3.
21. Ibid., 321.
22. Quoted in Mohamad Tavakoli-Targhi, Refashioning Iran: Orientalism, Occidentalism and Historiography (Houndmill: Palgrave, 2001), 102.
23. Marashi, Nationalizing Iran, 72.
24. Tavakoli-Targhi, Refashioning Iran, 37.
25. David Motadel, ‘Iran and the Aryan Myth’, in Perceptions of Iran: History, Myths and Nationalism from Medieval Persia to the Islamic Republic, ed. Ali Ansari (London: I.B. Tauris, 2014), 124.
26. For this analysis of race in nationalism, see Ali Ansari, ‘Iranian Nationalism and the Question of Race’, in Constructing Nationalism in Iran: From the Qajars to the Islamic Republic, ed. Meir Litvak (Oxon: Routledge, 2017), 101–17.
27. Marashi, Nationalizing Iran, 75.
28. Homa Katouzian, State and Society in Iran: The Eclipse of the Qajars and the Emergence of the Pahlavis (London: I.B. Tauris, 2006), 324.
29. Ibid., 77.
30. On nationalism and the Constitutional Revolution, see Ali M. Ansari (ed.), Iran’s Constitutional Revolution of 1906: Narratives of the Enlightenment (London: Gingko Library, 2016).
31. Ali M. Ansari, ‘Mohammad Ali Foroughi and the Construction of Civic Nationalism in Early Twentieth-Century Iran’, in Iran in the Middle East: Transnational Encounters and Social History, ed. H. E. Chehabi, Peyman Jafari and Maral Jefroudi (London: I.B. Tauris, 2015), 16.
32. Ali Ansari, The Politics of Nationalism in Modern Iran (Cambridge: Cambridge University Press, 2012), 105.
33. Ansari, ‘Mohammad Ali Foroughi and the Construction of Civic Nationalism’, 15.
34. Marashi, Nationalizing Iran, 125.
35. Mehrdad Kia, ‘Persian Nationalism and the Campaign for Language Purification’, Middle Eastern Studies, 34:2 (1998): 10.
36. Ibid., 23.
37. Quoted in Nematollah Fazeli, Politics of Culture in Iran: Anthropology, Politics and Society in the Twentieth Century (Oxon: Routledge, 2006), 36. See also Ansari, The Politics of Nationalism in Modern Iran, 55–65.
38. Pejman Abdolmohammadi, ‘History, National Identity and Myths in Iranian Contemporary Political Thought: Mirza Fathali Akhundzadeh (1812–78), Mirza Agha Khan Kermani (1853–96) and Hassan Taqizadeh (1878–1970)’, in Perceptions of Iran: History, Myths and Nationalism from Medieval Persia to the Islamic Republic, ed. Ali Ansari (London: I.B. Tauris, 2014), 31.
39. Marashi, Nationalizing Iran, 79–85.
40. For a discussion of the content and aims of the journal, see Afshin Matin-Asgari, Both Eastern and Western: An Intellectual History of Modern Iran (Cambridge: Cambridge University Press, 2018), 63–74.
41. Ibid., 71.
42. George Curzon, Persia and the Persian Question, vol. 2 (London: Longmans Green, 1892), 394–6.
43. Talinn Grigor, ‘Orientalism and Mimicry of Selfness: Archaeology of the Neo-Achaemenid Style’, in L’Orientalisme architectural entre imaginaires et savoirs, ed. Nabila Oulebsir and Mercedes Volait (Paris: Picard, 2009), 3. Available online: http://journals.openedition.org/inha/4911 (accessed 29 April 2019).
44. Ali Gheissari, Iranian Intellectuals in the 20th Century (Austin: University of Texas Press, 1998), 19.
45. Ali Mousavi, Persepolis: Discovery and Afterlife of a World Wonder (Boston: Walter de Gruyter, 2012), 144.
46. Nader Nasiri-Moghaddam, ‘Archaeology and the Iranian National Museum’, in Culture and Cultural Politics under Reza Shah: The Pahlavi State, New Bourgeoisie and the Creation of a Modern Society in Iran, ed. Bianca Devos and Christoph Werner (London: Routledge, 2014), 129.

 



نظر شما درباره این مقاله:








نتانیاهو: حتی اگر شده به تنهایی با خطر ایران
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 10:58

نتانیاهو: حتی اگر شده به تنهایی با خطر ایران




نظر شما درباره این مقاله:








بیانیه زلنسکی درباره حمله روسیه به کی‌یف
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 10:28

بیانیه زلنسکی درباره حمله روسیه به کی‌یف




نظر شما درباره این مقاله:








فرصتی تاریخی برای کنترل اروپا بر رسانه‌های آزاد
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 10:18

فرصتی تاریخی برای کنترل اروپا بر رسانه‌های آزاد


ترجمه: دامون گل‌ریز

«هدیه‌ای بی‌نظیر برای دشمنان آمریکا.» این تعبیری است که در توصیف انحلال «آژانس رسانه‌های جهانی آمریکا» (USAGM) توسط دولت ترامپ به کار رفته است؛ سازمانی که در اصل برای کشورهایی تأسیس شده بود که از آزادی رسانه‌ایِ محدودی برخوردار هستند. با این‌حال، این رویداد همچنین می‌تواند فرصتی را برای اروپا فراهم کند تا این خلأ آشکار را پر کند.

فرمان اجراییِ اخیر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، برای انحلال «آژانس رسانه‌های جهانیِ آمریکا» فرصتی تاریخی برای اتحادیه‌ی اروپا فراهم کرده است تا بتواند روایت ژئواستراتژیک اروپایی از نظم جهانی را تثبیت کند. در واقع، کشورهای اروپایی می‌توانند گفتمان دموکراتیک خود را با در دست گرفتن مدیریت استراتژیک رسانه‌های بین‌المللی، که تا کنون عمدتاً در کنترل ایالات متحده بود، تقویت کنند و، از این طریق، هزاران روزنامه‌نگار را در چارچوب آن یکپارچه نمایند.

باید توجه داشت که انحلال ناگهانی و بی‌پروایانه‌ی رسانه‌های بین‌المللی آمریکایی (مانند صدای آمریکا، رادیو اروپای آزاد و رادیو آسیای آزاد) خلاء اطلاعاتیِ بزرگی را برای دست‌کم نیم‌ میلیارد مخاطب در بیش از ۶۴ زبان ایجاد کرده است و اگر اتحادیه‌ی اروپا نتواند این خلاء مخاطره‌آمیز را با درایت پر کند، فقدان رسانه‌ایِ ایجادشده در نتیجه‌ی فرمان اجراییِ ترامپ، فرصت فوق‌العاده‌ای را برای کشورهای اقتدارگرا و غیردموکراتیک و سرکوبگر، از جمله چین و روسیه و ایران، مهیا خواهد کرد تا دامنه‌ی روایت‌های خود از نظم ژئواسترتژیک جهانی را گسترش دهند. و خب، تردیدی نیست که این رویداد، به‌طور بالقوه، تهدیدی برای امنیت ملیِ کشورهای اتحادیه‌ی اروپا در بلندمدت و حتی کوتاه‌مدت خواهد بود.

برای ملموس‌تر کردن این خطر بالقوه و به‌عنوان یک نمونه، باید متذکر شد که رسانه‌های دولتیِ چین، پیشتر و با شور و حرارت بسیار، به این خبر واکنش مثبت نشان داده‌اند، که البته تعجبی ندارد، چون رادیو آسیای آزاد از معدود رسانه‌هایی بوده است که روزانه گزارش‌های بسیاری به زبان‌های اویغوری و تبتی ارائه می‌کند و، در واقع، یک منبع خبریِ آزاد و همسو با کشورهای دموکراتیک در برابر تبلیغات رسمیِ دولت چین به شمار می‌رود.

کنترل رسانه‌های بین‌المللی توسط اتحادیه‌ی اروپا برای کره‌ی شمالی نیز به همان اندازه مضر است؛ زیرا بسیاری از کارگران (و حتی سربازان) کره‌ی شمالی در خارج از کشور به این برنامه‌ها گوش می‌دهند، که باعث افزایش آگاهی و اقدامات عملیِ مثبت و سازنده در راستای گسترش آزادی‌های دموکراتیک می‌شود.

ماشین‌های تبلیغاتیِ آیت‌الله‌های حاکم بر ایران نیز از محدود شدن رسانه‌های آمریکایی در نتیجه‌ی فرمان اجراییِ ترامپ استقبال کرده و آن را «ضربه‌ی بزرگ» توصیف کرده‌اند، زیرا هم می‌تواند جنبش آزادی‌خواهانه‌ی مردم ایران را تضعیف کند و هم از «فشار بین‌المللی» بر رژیم بکاهد. و این تحولات برای مردم ایران ناخوشایند است، زیرا ایران، با توجه به تعداد بالای روزنامه‌نگاران زندانی در آن، یکی از بزرگ‌ترین زندان‌های روزنامه‌نگاران در سراسر جهان محسوب می‌شود.

پاسخ‌های دیپلماتیک به نقض حقوق بشر در کشورهایی همچون ایران ــ که سازمان ملل آن را «جنایت علیه بشریت» می‌داند ــ تنها زمانی مؤثرند که با روایتی قانع‌کننده از اهمیت حقوق بشر همراه شوند. و وظیفه‌ی ارائه‌ی فراگیر و گسترده‌ی چنین روایت قانع‌کننده‌ای، طبیعتاً، بر عهده‌ی رسانه‌های آزاد است. و این بار دیگر اهمیت اقدام عملی و برنامه‌ریزی‌شده‌ی کشورهای اروپایی در کنترل رسانه‌های آزاد را نشان می‌دهد.

قدرت نرم

پس از سیاست‌های اخیر دولت ایالات متحده در کاهش نقش مالی و نظامیِ خود در ناتو و تلاش‌های آن برای پایان بخشیدن به جنگ اوکراین، که طبیعتاً با اعطای برخی امتیازات به دولت روسیه همراه خواهد بود، اروپا به‌درستی شروع به جدی‌تر گرفتن امنیت خود کرده است. با این‌حال، این بیداریِ ژئوپلیتیک باید فراتر از دفاع مادی باشد. یعنی، علاوه‌بر ایجاد قدرت سخت تحت برنامه‌ی «بازسازیِ نظامیِ اروپا» (ReArm Europe)، اتحادیه‌ی اروپا باید به‌طور استراتژیک قدرت نرم ویژه‌ی خود را نیز برای پر کردن خلاء ایجادشده توسط ایالات متحده به کار گیرد.

اروپا باید فعالانه داستان موفقیت‌های خود در آزادی، رفاه و صلح را تبلیغ کند و افراد همفکر با خود را پیرامون این ارزش‌های محوری متحد کند. تردیدی نیست که این رسانه‌ها باید اجازه‌ی انتقاد از خودِ اروپا را نیز بدهند، به‌ویژه در مورد موضع اروپا در قبال کشمکش‌هایی همچون کشمکش‌های غزه و یمن. سرمایه‌گذاری در نگرش‌های انتقادیِ غیراروپایی، در نهایت، این فرصت را برای اروپا فراهم خواهد کرد تا دامنه‌ی نفوذ دیدگاه‌های خود را گسترش دهد.

در داخل اروپا، جمهوری چک پیشتر پیشنهاد داده است که رادیو اروپای آزاد را به مالکیت خود درآورد. با گسترش این رویکرد به رسانه‌های فعال در کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین، اروپا می‌تواند «قلب‌ها و ذهن‌ها» را در این مناطق به دست آورد. این تحول برای محافظت از امنیت و سبک زندگیِ اروپا در درازمدت، به‌ویژه در آستانه‌ی «انقلاب صنعتی چهارم» ــ دوره‌ای که با هوش مصنوعی و تغییرات ژئوپلیتیک مرتبط با آن تعریف می‌شود ــ بسیار حیاتی است.

آزادی بیان

اگرچه ممکن است این نگرانی چندان عاجل و فوری به نظر نرسد، اما اروپا دیگر نمی‌تواند این نگاه غیرواقع‌بینانه را بپذیرد که رویدادهای آسیا و خاورمیانه و یا جاهای دیگر تأثیری بر شرایط داخلیِ اروپا نمی‌گذارند. شرکت نکردن و ــ بدتر از آن ــ شکست در جنگ روایت‌ها این خطر را به همراه دارد که اروپا مغلوب دیدگاه‌های دیگر کشورها با همه پیامدهای آن شود.

ارزش‌های دموکراتیک در سراسر جهان رو به زوال و نابودی است. در سال ۲۰۲۳، سه‌چهارم جمعیت جهان تحت حکومت‌های استبدادی زندگی می‌کردند، در حالی که این رقم در سال ۲۰۱۳ به نیمی از جمعیت از جهان می‌رسید. آزادی بیان نیز بیشترین کاهش را داشته و در سال ۲۰۲۳ وضع آن در ۳۵ کشور جهان بدتر شده است. در مقابل، کشورهای عضو اتحادیه‌ی اروپا از نظر ارزش‌های دموکراتیک، آزادی بیان و احترام به حقوق بشر بالاترین رتبه را دارند.

اروپا باید به ترویج دستاوردهای فرهنگیِ خود بپردازد، به‌ویژه به این علت که «جداییِ» فراآتلانتیک بین اروپا و ایالات متحده طولانی‌مدت به نظر می‌رسد. از سوی دیگر، تجربه نشان می‌دهد که ندای رسانه‌هایی همچون صدای آمریکا، رادیو اروپای آزاد و رادیو آسیای آزاد عمیقاً در بین مخاطبان خود در جوامع غیرلیبرالِ تحت انقیاد حکومت‌های اقتدارگرا طنین‌انداز می‌شود. در نتیجه، لیبرال ـــ دموکراسی، به‌عنوان الگوی اصلیِ حکمرانی در اروپا، همچنان به‌منزله‌ی بهترین پیام غرب به مردم کشورهای تحت ستم باقی می‌ماند، به‌ویژه زمانی که با یک الگوی کاربردیِ موجود پشتیبانی شود.

الگوی اروپایی، که براساس اجماع چندجانبه و تصمیم‌گیریِ جمعی ایجاد شده، باید به‌طور گسترده‌تر و قانع‌کننده‌تری منتشر شود و باید شامل دیدگاه‌های انتقادی در مورد این‌گونه چهارچوب‌های تعاملی باشد. رهبریِ اروپا در سیاست‌های محیط‌زیستی، حریم خصوصی و حقوق بشر جایگزینی برای سیاست‌های مخربی که توسط منافع گروهی کوچک از افراد قدرتمند هدایت می‌شود ارائه می‌دهد. در اتحادیه‌ی اروپا، هلند باید از تبلیغ این روایت دفاع کند و موقعیت دیپلماتیک خود را در اتحادیه‌ی اروپا تقویت نماید.

در عصر پیچیده‌ی ما که همه‌چیز به هم ارتباط دارد، این داستان‌نویس است که روایت غالب را دیکته می‌کند. و کسانی که این روایت را کنترل می‌کنند، آینده را هم تحت کنترل خود خواهند داشت. باری، اروپا باید مشعلی را که آمریکا به زمین انداخته است به دست بگیرد.


* نویسندگان: «رمکو بروکر» استاد مطالعات کره در دانشگاه لیدن؛ «کاسپر ویتس» چین‌شناس و ژاپن‌شناس در دانشگاه لیدن و «دامون گل‌ریز» پژوهشگر و مدرس در دانشگاه لاهه. (این یادداشت در روزنامه «فولکس کرانت» هلند منتشر شد.)



نظر شما درباره این مقاله:








اروپا «اپل» و «متا» را جمعاً حدود ٨٠٠ میلیون
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 10:02

اروپا «اپل» و «متا» را جمعاً حدود ٨٠٠ میلیون




نظر شما درباره این مقاله:








اوکراین زیر فشار ترامپ برای تسلیم به متجاوز است
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 9:25

اوکراین زیر فشار ترامپ برای تسلیم به متجاوز است


دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، و دستیاران ارشد او روز چهارشنبه از اوکراین خواستند که با طرح صلح پیشنهادی از سوی آمریکا موافقت کند؛ طرحی که در اصل تمامی مناطق به‌دست‌آمده توسط روسیه در جریان جنگ را به این کشور واگذار می‌کند، و در مقابل، تنها تضمین‌هایی مبهم در حوزه امنیتی برای کی‌یف ارائه می‌دهد.

این طرح آمریکایی که همچنین به‌طور صریح عضویت اوکراین در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را برای همیشه مسدود می‌کند، با مخالفت ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین مواجه شد؛ کسی که اختلافات دیرینه‌اش با ترامپ، دو ماه پیش در دفتر بیضی کاخ سفید علنی شده بود. به نظر می‌رسد پیشنهاد آمریکا همچنین خواستار به‌رسمیت‌شناختن تصرف کریمه توسط روسیه در سال ۲۰۱۴ از سوی ایالات متحده باشد؛ منطقه‌ای که بخشی از خاک اوکراین است.

زلنسکی در واکنش به طرح آمریکا گفت: «چیزی برای گفتگو وجود ندارد. این طرح ناقض قانون اساسی ماست. این سرزمین ماست، سرزمین اوکراین.»

ترامپ نیز در واکنشی در شبکه‌های اجتماعی، رئیس‌جمهور اوکراین را به «ملتهب‌کردن فضا» متهم کرد و گفت که او فقط باعث «طولانی‌تر شدن میدان مرگ» خواهد شد.

ترامپ پیشنهاد داد که این طرح در آستانه پذیرش از سوی ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، قرار دارد. او به خبرنگاران در کاخ سفید گفت: «فکر می‌کنم با روسیه به توافق رسیده‌ایم.» به‌گفته او، مشکل در زلنسکی است.

او افزود: «فکر می‌کردم مذاکره با زلنسکی راحت‌تر باشد، ولی تاکنون دشوارتر بوده است.»

معاون رئیس‌جمهور، جی‌دی ونس، نیز در سفر به هند، سخنانی مشابه بر زبان آورد.

او گفت که ایالات متحده «از روند صلح کنار خواهد کشید» اگر هر دو کشور اوکراین و روسیه، شرایط آمریکا را نپذیرند. اما مشخص بود که هدف اصلی، زلنسکی است.

ونس به خبرنگاران گفت: «ما پیشنهاد بسیار روشنی را به روس‌ها و اوکراینی‌ها ارائه داده‌ایم، و اکنون وقت آن رسیده که یا بگویند بله، یا ایالات متحده از این روند کنار برود. تنها راه پایان واقعی این کشتار، آن است که هر دو ارتش سلاح‌هایشان را زمین بگذارند، درگیری را منجمد کنند و به‌جای آن، به ساختن روسیه‌ای بهتر و اوکراینی بهتر بپردازند.»

مشخص نبود که آیا اظهارات مقامات آمریکایی بخشی از یک کارزار فشار برای وادار کردن زلنسکی به پذیرش واگذاری سرزمین است، یا اینکه هدف از آن‌ها ایجاد بهانه‌ای برای قطع حمایت آمریکا از اوکراین بوده است.

توافقی به سود کشور متجاوز

اما به‌طور کلی، ایالات متحده در حال تثبیت توافقی است که به سود کشور متجاوز در این جنگ است؛ توافقی که اوکراین را وادار به پذیرش بازبینی اجباری مرزهایش کرده و آن را از آرزوی دیرینه‌اش برای پیوستن به ناتو، مانند دیگر جمهوری‌های سابق شوروی، محروم می‌سازد.

متحدان اروپایی، که در هفته‌های اخیر وعده‌ی حمایت بیشتر نظامی و اقتصادی از زلنسکی را داده‌اند، ترامپ را متهم کرده‌اند که عملاً در حال تغییر جبهه در جنگ است و هدف واقعی او کنار گذاشتن اوکراین و یافتن راهی برای عادی‌سازی روابط آمریکا با مسکو است. ترامپ و دستیاران ارشدش پیشاپیش گفت‌وگو درباره احتمال رفع تحریم‌ها علیه روسیه و انعقاد قراردادهای انرژی و مواد معدنی با پوتین را آغاز کرده‌اند.

فارغ از انگیزه‌های ترامپ، آنچه روز چهارشنبه رخ داد نشانه‌ای از احتمال کنار گذاشتن تعهد آمریکا به زلنسکی بود؛ تعهدی که بر اساس آن، ایالات متحده هرگز وارد مذاکراتی نخواهد شد که اوکراین را از تعیین سرنوشت خود کنار بگذارد.

هرچند ایالات متحده متن طرح خود را منتشر نکرده است، اما مقام‌های اروپایی که آن را دیده‌اند می‌گویند طبق مفاد آن، آمریکا کریمه را ـ که پوتین در سال ۲۰۱۴ به‌طور غیرقانونی به تصرف درآورد ـ به‌عنوان قلمرو روسیه به‌رسمیت خواهد شناخت. در حالی‌که این شبه‌جزیره برای چندین قرن بخشی از روسیه بوده، حدود هفت دهه پیش توسط نیکیتا خروشچف، رهبر شوروی، به اوکراین واگذار شد.

ترامپ در پستی در شبکه‌های اجتماعی گفت که او از زلنسکی نمی‌خواهد کریمه را به‌عنوان قلمرو روسیه به‌رسمیت بشناسد، با وجود آنکه طرح آمریکا خواستار آن است که واشنگتن چنین کاری انجام دهد.

ترامپ نوشت: «هیچ‌کس از زلنسکی نمی‌خواهد کریمه را قلمرو روسیه بداند، اما اگر کریمه را می‌خواهد، چرا یازده سال پیش، وقتی بدون شلیک حتی یک گلوله به روسیه واگذار شد، برای آن نجنگیدند؟»

چرخش ۱۸۰ درجه‌ای روبیو در سه سال

همین سه سال پیش، مارکو روبیو ــــ که در آن زمان سناتور بود و اکنون وزیر خارجه ترامپ است ــــ طرح اصلاحیه‌ای را به‌طور مشترک ارائه داده بود که ایالات متحده را از به‌رسمیت‌شناختن هرگونه ادعای حاکمیت روسیه بر بخش‌هایی از اوکراین که به تصرف درآورده منع می‌کرد.

او در آن زمان گفته بود: «ایالات متحده نمی‌تواند ادعاهای پوتین را به‌رسمیت بشناسد، وگرنه با خطر ایجاد الگویی خطرناک برای سایر رژیم‌های اقتدارگرا، مانند حزب کمونیست چین، روبه‌رو خواهیم شد»؛ اشاره‌ای به مسئله تایوان.

اکنون روبیو به مدافع رویکرد ترامپ تبدیل شده است، حتی اگر این رویکرد مستلزم آن باشد که اوکراین ۲۰ درصد از خاک خود را به پوتین واگذار کند و بخش عمده‌ای از اهداف جنگی او را محقق سازد.

ترامپ در مسیر راضی‌کردن پوتین، اقدامات دیگری نیز انجام داده است. او واحدهایی را در وزارت خارجه و وزارت دادگستری منحل یا خنثی کرده که مأمور جمع‌آوری شواهد احتمالی جنایات جنگی روسیه بوده‌اند؛ از جمله قتل غیرنظامیان در شهر بوچا، در حومه کی‌یف، در نخستین روزهای پس از تهاجم روسیه.

هنوز مشخص نیست که اگر زلنسکی حاضر به عقب‌نشینی نشود، چه خواهد شد. ترامپ گفته است که در آن صورت، به‌سادگی خود را از روند صلح کنار خواهد کشید ـ همان روندی که زمانی گفته بود می‌تواند ظرف ۲۴ ساعت آن را حل‌وفصل کند ــــ و به‌گفته روبیو، «به مرحله بعدی برود.»

در حال حاضر، ایالات متحده ارسال تسلیحات به اوکراین را محدود کرده است، گرچه برخی از سلاح‌ها همچنان در حال ارسال هستند. همچنین، تبادل اطلاعات اطلاعاتی که به‌طور موقت برای فشار بر کی‌یف جهت حضور در مذاکرات متوقف شده بود، دوباره از سر گرفته شده است.

اما ترامپ به تلاش خود برای تحقیر رهبر اوکراین ادامه داد؛ کسی که زمانی با استقبال قانون‌گذاران هر دو حزب در آمریکا روبه‌رو شده بود و او را به چرچیل تشبیه می‌کردند. ترامپ نوشت: «شرایط برای اوکراین وخیم است. او می‌تواند صلح داشته باشد، یا اینکه سه سال دیگر بجنگد تا کشورش را از دست بدهد.»

بعدازظهر چهارشنبه، یولیا سویریدنکو، وزیر اقتصاد اوکراین، نیز تأکید کرد که کشورش «هرگز اشغال کریمه را به‌رسمیت نخواهد شناخت.» او در پستی در شبکه اجتماعی X نوشت: «اوکراین آماده مذاکره است ــــ اما نه تسلیم. هیچ توافقی وجود نخواهد داشت که روسیه را به پایه‌های قوی‌تری برای تجدید قوا و بازگشت با خشونتی بیشتر مجهز کند.»

ونس در هند به خبرنگاران گفت که طبق طرح پیشنهادی آمریکا، «ما خطوط سرزمینی را در جایی نزدیک به وضعیت فعلی منجمد خواهیم کرد.»

او افزود: «خطوط کنونی، یا جایی نزدیک به آن‌ها، به‌احتمال زیاد همان‌جایی است که نهایتاً خطوط جدید در این درگیری ترسیم خواهند شد. البته این به آن معناست که هم اوکراینی‌ها و هم روس‌ها باید بخشی از سرزمین‌هایی را که اکنون در اختیار دارند واگذار کنند.»

سخنگوی کرملین روز چهارشنبه از اظهارات ونس استقبال کرد.

دیمیتری پسکوف، سخنگوی کاخ کرملین، گفت: «ایالات متحده به تلاش‌های میانجی‌گرانه خود ادامه می‌دهد و ما قطعاً از این تلاش‌ها استقبال می‌کنیم. تعاملات ما ادامه دارد، اما بی‌تردید، در خصوص توافق صلح نکات ظریفی وجود دارد که باید درباره آن‌ها گفتگو شود.»

ضربه‌ای به میانجی‌گری اروپایی‌ها

فشار تهاجمی دولت ترامپ برای دستیابی به توافق، ضربه‌ای بود به رهبران اروپایی که طی هفته‌های اخیر تلاش کرده بودند با میانجی‌گری گفتگوهای صلح با آمریکا، موضع اوکراین را تقویت کنند. نخستین تلاش هفته گذشته در پاریس برگزار شد و نشست بعدی قرار بود چهارشنبه در لندن آغاز شود، اما مارکو روبیو اعلام کرد که دیگر در آن شرکت نخواهد کرد.

به گفته یک مقام بریتانیایی، تصمیم روبیو برای لغو حضور، دولت بریتانیا را غافلگیر کرد. این مقام گفت که دیوید لمی، وزیر خارجه بریتانیا، کاملاً انتظار داشت که وزیر خارجه آمریکا روز چهارشنبه در لندن حضور داشته باشد.

با این حال، دیپلمات‌هایی در سطوح پایین‌تر از بریتانیا، فرانسه، آلمان، اوکراین و ایالات متحده گرد هم آمدند تا مذاکرات فنی را ادامه دهند. اما غیبت روبیو و استیو ویتکاف، مذاکره‌کننده ارشد ترامپ با روسیه، نگرانی‌ها را درباره به حاشیه رانده‌شدن اوکراین و اروپا از سوی دولت ترامپ افزایش داد؛ چرا که به نظر می‌رسد دولت ترامپ عمدتاً در حال همکاری با روسیه است.

کارولاین لویت، سخنگوی کاخ سفید، روز سه‌شنبه اعلام کرد که استیو ویتکاف قرار است اواخر این هفته در مسکو حضور یابد.

آندری یرماک، رئیس دفتر رئیس‌جمهور اوکراین، صبح چهارشنبه همراه با وزرای دفاع و امور خارجه کشورش برای شرکت در مذاکرات کاهش‌یافته، وارد لندن شد.

او پس از ورود، در شبکه اجتماعی X نوشت: «با وجود همه‌چیز، ما به تلاش خود برای صلح ادامه می‌دهیم.»


دیوید ای. سانگر، مایکل دی. شیر و مارک لندلر
نیویورک تایمز / ۲۳ آوریل ۲۰۲۵



نظر شما درباره این مقاله:








دو مدیر صداوسیما به دلیل پخش محتوای توهین‌آمیز
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 8:44

دو مدیر صداوسیما به دلیل پخش محتوای توهین‌آمیز




نظر شما درباره این مقاله:








اردن اخوان‌المسلمین را غیرقانونی اعلام کرد
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 8:15

اردن اخوان‌المسلمین را غیرقانونی اعلام کرد


اردن روز چهارشنبه اخوان‌المسلمین، برجسته‌ترین گروه مخالف در این کشور، را غیرقانونی اعلام کرد و دارایی‌های آن را مصادره نمود. این اقدام پس از آن صورت گرفت که برخی از اعضای این گروه به ارتباط با طرح خرابکاری متهم شدند. مازن الفرایه، وزیر کشور اردن، این خبر را اعلام کرد.

اخوان‌المسلمین که دهه‌ها به‌صورت قانونی در اردن فعالیت داشته و حمایت گسترده مردمی در مراکز شهری و دفاتر متعدد در سراسر کشور دارد، هنوز واکنشی به این تصمیم نشان نداده است.

هفته گذشته، اردن اعلام کرد ۱۶ عضو اخوان‌المسلمین را دستگیر کرده است. این افراد متهم به آموزش و تأمین مالی در لبنان و برنامه‌ریزی برای حملات با استفاده از موشک و پهپاد در داخل اردن هستند. همچنین اردن یک طرح خنثی‌شده در سال ۲۰۲۴ را به یک سلول اخوان‌المسلمین نسبت داد.

مازن الفرایه، وزیر کشور اردن،  اظهار داشت که تمامی فعالیت‌های این گروه ممنوع خواهد بود و هرگونه تبلیغ ایدئولوژی آن‌ها طبق قانون پیگیری می‌شود. این ممنوعیت شامل انتشار هرگونه محتوای مرتبط با گروه و بسته شدن و مصادره تمامی دفاتر و اموال آن است.

ده‌ها نیروی امنیتی به دستور دادستان عمومی به دفاتر اخوان‌المسلمین یورش بردند و شروع به جستجوی اسناد کردند. مقامات اعلام کردند برخی اسناد پیش‌تر حذف یا نابود شده‌اند، ظاهراً برای پنهان کردن شواهد.

اخوان‌المسلمین، یکی از قدیمی‌ترین و تأثیرگذارترین جنبش‌های اسلام‌گرا در جهان عرب، هرگونه ارتباط با طرح ادعایی را رد کرده اما اذعان داشته که برخی اعضا ممکن است به‌صورت فردی در قاچاق سلاح به فلسطینیان در کرانه باختری اشغالی مشارکت داشته باشند.

مخالفان اخوان‌المسلمین، که در اکثر کشورهای عربی غیرقانونی است، آن را یک گروه تروریستی خطرناک می‌دانند که باید سرکوب شود. این جنبش اما ادعا می‌کند دهه‌ها پیش خشونت را کنار گذاشته و از طریق مسالمت‌آمیز به دنبال تحقق دیدگاه اسلام‌گرایانه خود است.

جدایی نهایی

محمد خیر رواشده، تحلیلگر سیاسی، اظهار داشت: «امروز دیگر هیچ پرچمی به نام اخوان‌المسلمین وجود ندارد. این اقدام، جدایی نهایی بین دولت و اخوان‌المسلمین را پس از دهه‌ها نوسان بین همکاری و تحمل حضور آن‌ها، رقم می‌زند.»

رواشده افزود که انتظار می‌رود مقامات اردنی اقدامات بیشتری برای ریشه‌کن کردن اخوان‌المسلمین انجام دهند.

بازوی سیاسی این جنبش در اردن، جبهه عمل اسلامی، پس از انتخابات پارلمانی سپتامبر گذشته به بزرگ‌ترین گروه سیاسی در پارلمان تبدیل شد، هرچند اکثر کرسی‌ها همچنان در اختیار حامیان دولت است.

دفاتر جبهه عمل اسلامی نیز مورد یورش قرار گرفت و اسناد آن‌ها ضبط شد. یک منبع امنیتی به رویترز گفت این اقدام می‌تواند نشانه‌ای از آغاز سرکوب گسترده‌تری باشد که ممکن است به انحلال این حزب منجر شود.

این منبع افزود که چنین اقدامی احتمالاً در صورت اثبات ارتباط سازمانی اعضای جبهه با اخوان‌المسلمین در طرح ادعایی دنبال خواهد شد.

وائل سقا، رئیس جبهه عمل اسلامی، هرگونه ارتباط سازمانی با اخوان‌المسلمین را رد کرد و گفت این گروه یک حزب سیاسی مستقل و قانون‌مدار است.

وزیر کشور اردن اعلام کرد اعضای اخوان‌المسلمین برای حمله به اهداف امنیتی و مکان‌های حساس در اردن برنامه‌ریزی کرده بودند تا کشور را بی‌ثبات کنند، اما اهداف مشخصی را ذکر نکرد.

نیروهای امنیتی هفته گذشته اعلام کردند یک کارگاه تولید موشک و یک کارخانه پهپاد کشف کرده‌اند که در آن موشک‌های کوتاه‌برد در حال توسعه بودند و دست‌کم یک موشک آماده پرتاب بود.

در کشوری که احساسات ضداسرائیلی در آن بالاست، اعضای اخوان‌المسلمین برخی از بزرگ‌ترین تظاهرات منطقه‌ای را در حمایت از حماس، متحد ایدئولوژیک خود، رهبری کرده‌اند. مخالفان آن‌ها می‌گویند این اقدامات به افزایش محبوبیت اخوان‌المسلمین کمک کرده است.

اردن، مانند برخی از کشورهای همسایه که به دنبال محدود کردن اسلام سیاسی هستند، در دو سال گذشته محدودیت‌هایی بر اخوان‌المسلمین اعمال کرده و برخی فعالیت‌های آن را ممنوع کرده و مخالفان سرسخت دولت را دستگیر کرده است.

گروه‌های بین‌المللی حقوق بشر می‌گویند در چهار سال گذشته، مقامات اردنی آزار و اذیت مخالفان سیاسی و شهروندان عادی را با استفاده از مجموعه‌ای از قوانین برای ساکت کردن صداهای منتقد تشدید کرده‌اند.

دولت اردن اما می‌گوید سخنرانی عمومی را تا زمانی که به خشونت منجر نشود، تحمل می‌کند.

سلیمان الخالدی / رویترز

****

اخوان‌المسلمین و نفوذ آن در خاورمیانه

اردن اخوان‌المسلمین را به برنامه‌ریزی برای حملات در این کشور متهم کرد و روز چهارشنبه ممنوعیت جامعی علیه این گروه اعمال نمود. این اقدام می‌تواند به تعطیلی بزرگ‌ترین حزب مخالف کشور، یعنی جبهه‌ی عمل اسلامی، که شاخه‌ی سیاسی اخوان در اردن محسوب می‌شود، بینجامد. جبهه‌ی عمل اسلامی سال گذشته پس از کمپین علیه حمله‌ی اسرائیل به غزه، جایگاهی در پارلمان به دست آورد.

اخوان‌المسلمین چیست؟

اخوان‌المسلمین یک جنبش اسلام‌گرای سنی است که در سال ۱۹۲۸ توسط حسن البنا، یک معلم مصری، تأسیس شد. او استدلال می‌کرد که تجدید حیات مذهبی می‌تواند به جهان اسلام کمک کند تا از استعمار و نفوذ غرب جلوگیری کند.

البنا گاهی در مورد تمرکز گروه، متناقض صحبت می‌کرد و از تعریف دقیق شکل یک دولت اسلامی اجتناب می‌ورزید. او در سال ۱۹۴۹ در سن ۴۳ سالگی ترور شد.

با این حال، آموزه‌های این گروه در سراسر منطقه گسترش یافت و بسیاری از جنبش‌های سیاسی که به صورت مستقل و غیرمتمرکز فعالیت می‌کنند، ریشه‌های خود را به اخوان‌المسلمین مصر نسبت می‌دهند.

برخی از گروه‌های وابسته از نام اخوان‌المسلمین در عنوان خود استفاده می‌کنند، اما برخی دیگر نه. به همین ترتیب، برخی از گروه‌ها به صراحت به اخوان‌المسلمین مرتبط هستند، در حالی که برخی دیگر شاخه‌ها یا منشعب‌شده‌های آن محسوب می‌شوند.

اخوان‌المسلمین خشونت را محکوم کرده است، اما برخی از افرادی که از مواضع این گروه ناامید شده‌اند، به سازمان‌های شبه‌نظامی مانند القاعده پیوسته‌اند.

در اردن چه اتفاقی افتاد؟

اعلام ممنوعیت اخوان‌المسلمین یک هفته پس از آن صورت گرفت که مقامات امنیتی اردن اعلام کردند ۱۶ نفر را به اتهام تهدید امنیت ملی با سلاح، مواد منفجره و برنامه‌ریزی برای ساخت پهپاد دستگیر کرده‌اند.

وزیر کشور اردن، مازن الفرایه، در یک کنفرانس خبری اشاره کرد که این توطئه به این گروه مرتبط است و گفت: «عناصری از اخوان‌المسلمین در خفا فعالیت‌هایی انجام داده‌اند که ثبات را تضعیف و امنیت و وحدت ملی را به خطر می‌اندازد.» 

اخوان‌المسلمین بلافاصله به درخواست برای اظهارنظر درباره‌ی این ممنوعیت پاسخ نداد.

این اولین بار نیست که اردن علیه این گروه اقدام می‌کند. در سال ۲۰۱۶، اردن مقر اخوان‌المسلمین در پایتخت، امان، را تعطیل کرد و در سال ۲۰۲۰، یک دادگاه گام‌هایی برای انحلال این گروه برداشت. اما جبهه‌ی عمل اسلامی اجازه یافت به فعالیت خود ادامه دهد.

کارشناسان می‌گویند که ممنوعیت گسترده‌ی اردن در روز چهارشنبه ممکن است با واکنش جهانی علیه حماس، که توسط فردی فعال در اخوان‌المسلمین در جریان نخستین انتفاضه فلسطین علیه کنترل اسرائیل بر کرانه‌ی باختری و غزه تأسیس شد، مرتبط باشد.

جان بی. آلترمن، مدیر برنامه‌ی خاورمیانه در مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی در واشنگتن، گفت: «حدس من این است که دولت اردن تحت فشار تمایل دولت ترامپ برای انتقال مردم از نوار غزه به کشورهای دیگر قرار گرفته است.» اما او گفت که استدلال نهایی روشن نیست.

او افزود: «اکنون غزه درگیر است و این نگرانی‌های داخلی برای دولت اردن ایجاد می‌کند که ممکن است تحمل آن را در برابر مخالفان سیاسی کاهش دهد و آنها را بیشتر از ناآرامی‌های داخلی بترساند.» 

بخش بزرگی از جمعیت اردن فلسطینی هستند و این کشور شاهد نارضایتی‌های محلی از جنگ در غزه بوده است، به‌ویژه پس از آنکه دولت اردن به اسرائیل در سرنگونی موشک‌های ایران در بهار گذشته کمک کرد.

شکاف داخلی در اخوان‌المسلمین اردن در سال‌های اخیر افزایش یافته است. اعضای میانه‌رو می‌خواهند تنش‌ها بین دولت و این گروه را کاهش دهند، در حالی که جناح‌های تندروتر ترجیح می‌دهند حاکمان کشور را در مورد حقوق و اصلاحات به چالش بکشند.

این گروه در جهان چگونه دیده می‌شود؟

در دوره‌ی اول ریاست جمهوری ترامپ، دولت او در نظر داشت اخوان‌المسلمین را به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی کند، که این امر محدودیت‌های گسترده‌ای در سفر و اقتصاد برای افرادی که با این گروه پراکنده و غیرمتمرکز در ارتباط بودند، اعمال می‌کرد.

این پیشنهاد خاورمیانه را متشنج کرد و با انتقاد مقامات و کارشناسان مواجه شد که گفتند این اقدام می‌تواند عواقب ناخواسته‌ای داشته باشد.

برخی از جنبش‌های اخوان‌المسلمین در کشورهای عربی از انتخابات دموکراتیک حمایت کرده‌اند که باعث ایجاد اصطکاک در کشورهایی با حکومت‌های اقتدارگرا شده است.

حمایت از این گروه در مناطقی که زمانی محبوب بود، مانند مصر و تونس، کاهش یافته است، بخشی به این دلیل که دولت‌ها بر آن سرکوب اعمال کرده‌اند. به‌عنوان مثال، در مصر، ارتش اولین رئیس‌جمهور منتخب دموکراتیک این کشور، محمد مرسی، که از رهبران سابق اخوان بود و در جریان بهار عربی انتخاب شد، را برکنار کرد. رهبران این کشور در سال ۲۰۱۳ این گروه را ممنوع و بسیاری از اعضای آن را زندانی کردند.

آینده‌ی جبهه‌ی عمل اسلامی چه خواهد بود؟

هنوز مشخص نیست که این ممنوعیت چگونه بر فعالیت‌های جبهه‌ عمل اسلامی تأثیر خواهد گذاشت.

پلیس روز چهارشنبه مقر این گروه در امان را محاصره کرد و وائل سقا، دبیرکل حزب، در یک کنفرانس خبری گفت که اعضا از بازرسی‌های مقامات غافلگیر شده‌اند اما داوطلبانه همکاری کرده‌اند.

جبهه‌ی عمل اسلامی بلافاصله به درخواست برای اظهارنظر پاسخ نداد.

ایو سمپسون / نیویورک تایمز / ۲۳ آوریل ۲۰۲۵



نظر شما درباره این مقاله:








گروسی: ایران درباره تونل‌های نطنز توضیح دهد
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - Tuesday 29 April 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 24.04.2025, 8:00

گروسی: ایران درباره تونل‌های نطنز توضیح دهد


رافائل گروسی، رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA)، از ایران خواست درباره ساخت تونل‌هایی در اطراف یک تأسیسات هسته‌ای توضیح دهد. گروسی روز چهارشنبه در جریان بازدید از واشنگتن به خبرنگاران گفت که این موضوع را “بارها” با تهران مطرح کرده و “به این کار ادامه خواهد داد”. وی افزود: “غیرقابل تصور نیست” که مواد اعلام نشده در این تونل‌ها ذخیره شود. با این حال، او نخواست درباره مقاصد ایران گمانه‌زنی کند.

اندیشکده آمریکایی “موسسه علم و امنیت بین‌المللی” روز چهارشنبه تصاویر ماهواره‌ای از تأسیسات نطنز منتشر کرد. به گفته آنها، در این تصاویر یک تونل جدید که در عمق زمین قرار دارد در کنار یک تونل قدیمی‌تر در نزدیکی تأسیسات دیده می‌شود. علاوه بر این، تصاویر یک حصار امنیتی جدید را نشان می‌دهد.

گروسی گفت که همه کشورها موظفند به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره برنامه‌های خود برای تأسیسات نزدیک تأسیسات هسته‌ای اطلاع دهند. با این حال، ایران موضعی “منحصر به فرد در جهان” دارد که بر اساس آن از این قاعده مستثنی است. گروسی گفت: “ما از آنها می‌پرسیم که این برای چه هدفی است. آنها به ما می‌گویند: به شما مربوط نیست”.

پیش از مذاکرات هسته‌ای جدید بین ایالات متحده و ایران، رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هفته گذشته از تهران بازدید کرد. در این دیدار، توافق شد که جلسه‌ای پیگیری بین کارشناسان ایرانی و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، از جمله در رابطه با نصب مجدد دوربین‌ها در تأسیسات هسته‌ای، برگزار شود. وی گفت: “توافق شد که یک تیم فنی بفرستم تا بحث‌های خود را در مورد این موارد بسیار مشخص ادامه دهیم”. بر این اساس، جلسه پیگیری “در روزهای آینده” در تهران برگزار می‌شود.

ایران و ایالات متحده تاکنون دو دور مذاکره درباره برنامه هسته‌ای تهران داشته‌اند. انتظار می‌رود یک جلسه فنی دیگر درباره برنامه هسته‌ای ایران با حضور کارشناسان آمریکایی روز شنبه برگزار شود. به گفته منابع موثق، هر دو طرف در دور دوم مذاکرات در رم پیشرفت‌هایی حاصل کردند.

کشورهای غربی سال‌هاست ایران را به ساخت سلاح‌های هسته‌ای متهم می‌کنند، اتهامی که تهران آن را رد می‌کند. ایران در سال ۲۰۱۵ توافقنامه‌ای بین‌المللی را امضا کرد که بر اساس آن تحریم‌ها در ازای محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران کاهش می‌یافت.

با این حال، در دوره اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ، ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ به طور یکجانبه از این توافقنامه خارج شد و تحریم‌های جدیدی را علیه ایران اعمال کرد. در پاسخ، تهران به تدریج از تعهدات خود که در این توافقنامه ذکر شده بود، عقب‌نشینی کرد.

از زمان بازگشت به کاخ سفید، ترامپ بر توافقنامه جدیدی پافشاری می‌کند. او در عین حال ایران را در صورت شکست مذاکرات به اقدام نظامی تهدید می‌کند.



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net