iran-emrooz.net | Wed, 16.08.2006, 10:44
پاسخ
دكتر علی حصوری
|
چهارشنبه ٢٥ مرداد ١٣٨٥
هنگامی که در آخرین انتخابات ریاست جمهوری، من یادداشتی در نقد مصطفی معین، وزیر پیشین علوم و داوطلب ریاست جمهوری نوشتم، عده ای مرا سرزنش کردند که چرا به هنگامی که ملت ایران گرفتاری بزرگی دارد من به چنین کسانی میتازم. پاسخ من همیشه این بوده که تکلیف ما با چنین افرادی روشن نیست. اینها درست سر بزنگاه برعکس چراغی که زده اند میپیچند و البته همیشه به راست.
معین انتخاب نشد و اگر میشد من به هوشیاری ملت خودم شک میکردم. فکر نکنید که انتخاب احمدی نژاد هوشیاری بوده است، اما آن حرکت منفی، چنین بوده است. خوشبختانه اکنون مصطفی معین حتی پیش از آن که به جائی برسد، بند را آب داد و باز هم به راست پیچید. او گفته است که تنها مسلمانان و معتقدان به حکومت میتوانند در ردیف پیشروان جنبش حقوق بشر قرار گیرند. او در همین جا حقوق مسلم عدهای از ایرانیان را سلب میکند، گوئی آنان بشر نیستند.
مثلا من تا آنجا که آگاهی دارم اکنون آقای منتظری (آیتالله) هم موافق حکومت نیست، یا دست کم انتقادهای اساسی بر آن دارد که بخشی از آنها ریشه در فقه اسلامی دارد. اکنون او به ولایت مطلقهی فقیه و حتی ولایت فقیه، چنان که اکنون در ایران و بوسیلهی امثال مصطفی معین توجیه میشود، انتقادهائی دارد که در طی سالهای اخیر آنها را منتشر کرده است. او به منشای عمومی حق اعتقاد دارد و نه ویژه که در نظریهی ولایت فقیه بیان میشود. بنا بر این بر اساس فرمایشات جناب معین ایشان هم حق ندارد که در رهبری جنبش حقوق بشر ایران شرکت کند و باید رهبران آن را تائید کند و برای آنان هورا بکشد.
حرفهای او نشان میدهد که حقوق بشر هم برای او یک ابزار سوی استفاده است و اعتقادی به آن ندارد. چگونه میتوان پذیرفت که برقرای حقوق بشر در ایران بدون مشارکت پیروان مذاهب دیگر صورت گیرد؟ توجه کنیم که معین ایدئولوژی اسلامی را عقیدهی بیش از نود و هشت در صد مردم ایران میشمرد و این دروغ است. اهل تسنن ایران (که همیشه آماری مورد تردید دارد) اصلا به ولایت اعتقاد ندارند تا چه رسد به ولایت فقیه و اگر بر زبان میآورند از ترس یا ناچاری است و امثال معین از این وضعیت اضطرای اهل سنت ایران سوی استفاده میکنند. وضع پیروان مذاهب دیگر روشن است. محال است که معین با اهل سنت ایران بتواند کنار آید.
هم میهنان گرامی! تکلیف ما با امثال جنتی (امام جمعه)، ناطق نوری و حتی رفسنجانی هم روشن است. دشواری ما با کسانی است که مرز طبقات اجتماعی را هوشیارانه مخدوش میکنند و حرفهائی میزنند که موقعیت متزلزل آنان را نشان میدهد. اگر کسی صریح بگوید من پیرو یزید یا امام حسین هستم، با او مشکلی نیست. مشکل با یزیدی است که برای امام حسین گریه میکند و حتی پیش از آغاز جنگ شمشیر میکشد.
نسل پیشرو ایران نیاز به کسانی دارد که قاطعیت سیاسی خود را پیش از هرچیز روشن کرده و کارنامهی روشنی داشته باشند. من شخصا ضد مردم اصیل را بر کسی ترجیح میدهم که ممکن است در هنگام نیاز جبههی مردم را ترک کند. در ایران شیعی پیروان بنی امیه کم نیستند. متاسفانه امثال معین از اسلام، نوع بنیامیهای آن را یاد گرفتهاند .