پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 20.02.2022, 19:42

حق آموزش به زبان مادری: در نظر و در عمل


امیرحسین گنج‌بخش

درست هنگامی که خامنه‌ای و دستگاه ولایتش عزم انحلال ایران را کرده‌اند ‏جریانات ضدایرانی یعنی قوم‌گرایان و چپ سوسیالیست در ‏همگامی و همراهی با چنین پروژه‌ای فدرالیسم خود را با حق آموزش به زبان ‏مادری زینت بخشیده‌اند. دریغا که اخیرا برخی از مصدقی‌ها از کسانی که ‏همیار خلیل ملکی و شاهپور بختیار بوده‌اند همکار تجزیه‌طلبان شناخته شده ‏گردیده‌اند. در باره این افراد فقط می‌توان حرف زنده‌یاد دکتر محمدجعفر محجوب ‏مشهورترین متخصص فرهنگ عامیانه درباره کیانوری را یادآوری کرد که گفت ‏‏”پس از یک عمر روزه‌داری با ... سگ افطاری کرده است”. نوشته حاضر می‌کوشد نشان می‌دهد چگونه موضوع حق به طور عام و حق آموزش به زبان ‏مادری بازیچه جریانات ضدایرانی می‌شده‌اند. ‏

یوسف‌اش نام نهادند و به گرگش دادند

از زمان تاسیس سازمان ملل متحد و نهادهای وابسته به آن دهها سند و اعلامیه به ‏تصویب رسیده است که مضمون اساسی آن، حقوق افراد و گروه‌های مختلف ‏اجتماعی است که معمولا بر اساس واکنش به وقایع و حوادثی ست که وجدان نوع ‏بشر را جریحه‌دار کرده است. مهم‌ترین این سندها، اعلامیه حقوق بشر است که ‏در واکنش به جنایات و فجایعی بود که فاشیسم و نازیسم مرتکب شده بودند. ‏برابری حقوقی انسان‌ها در برابر تعرض دولت‌ها امکان پدیداری جامعه مدنی را ‏فراهم کرد و به یکی از ارکان دموکراسی لیبرال بدل شد. امروز هم این سند مرجع ‏را می‌توان بزرگترین دستاورد سازمان ملل متحد دانست. نکته مهم درباره این ‏سند رای ممتنع عربستان و شوروی بود که نشانگر همرایی دایمی چپ بی‌وطن و ‏ارتجاع مذهبی است. امری که امروز هم در ایران شاهد آن هستیم.

یکی دیگر از اسنادی که به تصویب سازمان ملل رسید حق ملل در تعیین سرنوشت ‏خویش بود که این سند نیز در راستای استعمارزدایی تصویب شد. برخلاف سند ‏پیشین این سند به مذاق چپ وطنی خوش آمد. زیرا یادآور حق ملل در تعیین ‏سرنوشت استالین بود و می‌توانست به بهترین وجهی برای تجزیه‌طلبی و نابود ‏کردن کشورها مورد سواستفاده قرار بگیرد. کافی است یک قوم خودش را به ‏درجه ملت برساند تا این حق را مطالبه کند. برای مثال کافی ست پذیرفته شود که ‏ملت ایران وجود ندارد بلکه ملت‌های ایرانی وجود دارند. به ناچار این حق نیز باید ‏پذیرفته شود.

در مورد ایران این خطر جدی است، توطئه استالین برای تجزیه ‏ایران بوسیله فرقه دموکرات آذربایجان و حزب دموکرات کردستان نه تنها از یاد ‏نرفته بلکه امروز نیز گستاخانه در قامت بزرگداشت فرقه دموکرات و جمهوری ‏کردستان توسط جریانات قوم‌گرا از یک طرف و احزاب چپ همچون ‏فدایی و توده‌ای برگزار می‌شود. همانطور که گفته شد زمانی که ولی فقیه و ‏ارکانش کمر به نابودی ایران بسته‌اند، امر حق ملل در تعیین سرنوشت خویش که ‏قاعدتا هر انسان آزاده می‌باید از آن دفاع کند، با یک ترفند چندملیتی شدن ملت ‏ایران تبدیل به ابزاری برای نابودی ایران می‌گردد. همه می‌دانیم که اگر درایت ‏احمد قوام و دفاع ترومن از تمامیت ارضی ایران نبود، آذربایجان و کردستان ‏ایران اکنون به زبان روسی صحبت می‌کردند. همانطور که هنوز پس از گذشت ‏‏۳۰ سال از فروپاشی شوروی، زبان روسی زبان رایج جمهوری‌های سابق باقی ‏مانده است.

حق آموزش به زبان مادری

حق آموزش به زبان مادری و نام گذاری ۲۱ فوریه به عنوان روز زبان مادری ‏توسط یونسکو هم به خاطر قتل عام بنگالی‌هایی بود که در پاکستان شرقی می‌‏زیستند. پس از جدایی پاکستان از هند صرفا به دلیل دین مشترک دو پاره ‏جغرافیایی که میان آنها صدها کیلومتر فاصله بود به عنوان پاکستان شرقی و ‏غربی شکل گرفت. دو منطقه با دو تبار و زبان متفاوت با سابقه تاریخی مشترک ‏استعماری زیر قیمومیت پاکستان غربی همزیستی زهرآگینی را شروع کردند. ‏تحمیل اجباری زبان اردو به بنگالی‌ها موجب اعتراض و شورش شد و به ‏سرکوب خون‌آلودی انجامید. سرانجام هم همانطور که پیش‌بینی می‌شد پس از ‏یک جنگ داخلی خونبار کشور بنگلادش بنیان گذاشته شد. اینجا نیز می‌بینیم که ‏حق آموزش به زبان مادری در اصل عارضه جانبی استعمارزدایی و استقلال‏طلبی بوده است.

بزرگداشت حق آموزش زبان مادری در واقعیت به صورت ‏سمبولیک در آمده است. چرا سمبولیک؟ چون در وهله نخست دلیلی برای ‏مخالفت با اصل آموزش کودکان به زبان مادری وجود ندارد. مشکل اصلی ‏برآورده کردن چنان حقی است. همان طور که در کنوانسیون‌های سازمان ملل ‏حق داشتن کار مناسب و مسکن مناسب آورده شده است و قریب به اتفاق کشور‌ها ‏آن را امضا کرده‌اند و البته تامین نشده است. در همین راستا هیچ کشوری در ‏جهان تکرار کنیم، هیچ کشوری در جهان حق کودکان برای آموزش به زبان ‏مادری را تامین نکرده است. برای مثال اگر ترک هستید، کرد هستید، بلوچ، ‏طالشی و یا عرب هستید هیچ کشوری در دنیا نیست که اگر در آن زندگی بکنید ‏شرایط تحصیل فرزند شما به زبان مادری را مهیا کند. حال روشن می‌شود که ‏چرا در ایران این حق طلبیده می‌شود و چطور با فدرالیسم که در شرایط کنونی ‏ایران کلیدواژه‌ای برای جدایی و تجزیه است عجین شده است. ‏

نقش زبان مادری در آموزش‏

چرا در کشورهای پیش رفته ثروتمند و با سیستم دموکراتیک، حق آموزش به ‏زبان مادری به رسمیت شناخته نمی‌شود؟ چون از نظر تامین بودجه لازم غیر ‏قابل اجرا است. اما همین کشورها چندین و چند سازمان غیردولتی را کمک مالی می‌کند تا امر آموزش به زبان مادری را پیش ببرند. یکی از این سازمان‌ها ‏Global Partnership for Education (GPE) نام دارد که هدفش پیش برد ‏آموزش در کشورهای کم‌درآمد است. و همانطور که می‌توان حدس زد در آفریقا ‏پیش از دگر نقاط جهان فعالیت دارد. یکی از مسایل که به آن پرداخته می‌شود، ‏موضوع زبان مادری در آموزش و پیشرفت بچه‌هاست. توضیح واضحات است ‏که زبان هم چون مهم‌ترین ابزار ارتباط در آموزش نقش کلیدی در رشد کودکان ‏دارد. یکی از بزرگترین مشکلات برای فرزندانی است که پدر و مادر بی‌سواد بوده ‏و توانایی کمک به فرزندان را ندارند. این مورد در آفریقا یکی از عوامل اصلی ‏نداشتن نمرات خوب و حتی ترک تحصیل می‌شود. نگارنده این سطور خود در ‏یکی از این پژوهش‌ها در تانزانیا همکاری دارد. هدف این است که با تصویر ‏برداری از مغز نحوه رشد مغز کودکانی که در خانواده‌هایی که پدر و مادر به ‏زبان آموزشی آشنایی ندارند با کودکانی که والدین هم زمان با فرزندشان خواندن و ‏نوشتن را می‌آموزند مقایسه کنند. پژوهش نشان خواهد داد که آیا جدا از اختلاف ‏در موفقیت درسی تفاوتی میان نحوه ارتباط ‏‎ (connectivity)‎بخش‌های مختلف ‏مغز وجود دارد یا خیر؟

در ایران نیز این مشکل تا قبل از دهه ۴۰ به وفور وجود داشت. زجری که ‏افرادی با پدر و مادر بی‌سواد در مناطقی که فارسی تکلم نمی‌شد و به مدرسه می‌‏رفتند کاملا قابل‌فهم است. بسیاری از هویت‌طلب‌ها امروز فرزندان خانواده‌های ‏فقیر و بی‌سوادی هستند که با زحمت بسیار به مدرسه رفته‌اند و بسیارشان هم ‏متاسفانه موقعیت اجتماعی مناسبی پیدا نکرده‌اند و طعمه مناسبی هم برای سازمان‌های کمونیست شدند. و علت این عقب‌ماندگی را به گردن کسانی می‌اندازند که ‏فارسی زبان مادری‌شان است. البته از این هم فراتر می‌روند و فارسی زبانان را ‏از یک قوم برمی‌شمارند. بخش چپ هویت‌طلب از این زمره‌اند. عصبانیت از ‏این وضعیت آنها را بی‌وطن و تجزیه‌طلب می‌کند در حالی که بیشتر افرادی که ‏در خانواده‌های با پدر و مادر با سواد بزرگ شده‌اند روستازادگانی هستند که با ‏زبان مشترک فارسی مشکلی نداشته و ندارند. برای حل این مشکل باید راهی ‏برگزید که کمک به آموزش بهتر کودکان باشد و تجربه آفریقا مهم است.

در وهله ‏نخست بر طبق آمار در صد بی‌سوادی در ایران ۱۵ درصد است که بخش اصلی آن ‏کودکان و سالمندان بالای ۶۰ سال است. این شامل میلیون‌ها نفر می‌شود. پس سواد‏آموزی پدران و مادران به ویژه در روستا‌ها باید در راس برنامه‌ها قرار ‏بگیرد. در ضمن تجربه بسیاری از مهاجران هم این را نشان می‌دهد. فرزندان ‏مهاجرانی که در کشور جدید زبان رسمی را نمی‌دادند با مشکلات بسیار بیشتر در ‏زمینه آموزش مواجه می‌شوند تا فرزندان کسانی که والدین زبان رسمی را می‌‏نویسند و می‌خوانند. برای این منظور برنامه‌ای ملی باید تنظیم شود.

یکی از ‏جالب‌ترین برنامه‌های رژیم گذشته ایجاد سپاه دانش، سپاه بهداشت و سپاه آبادانی ‏و مسکن بود. افراد دوران سربازی خود را در مناطق محروم و دوردست در ‏خدمت آموزش و بهداشت و آبادانی سپری می‌کردند. این بهترین کاری ست که ‏ارتش ملی در دوران صلح می‌تواند ایفا کند. فراموش نکنیم که دستگاه ولایت قصد ‏دارد که خدمت سربازی را ملغی کند. زیرا خدمت سربازی یکی از نمادهای مهم ‏ارتش ملی و لاجرم وحدت ملی ست و نشانه همبستگی همه اقوام ایرانی در دفاع ‏از سرزمین مشترک است.

از نظر فرهنگی هم دیگر مقوله‌ای به نام زبان مادری ‏معنی ندارد، بلکه سخن از زبان‌ها و گویش‌های محلی نقاط مختلف ایران ست که ‏پاسداری و پشتیبانی فرهنگی از آن یکی از وظایف دولت است. می‌ماند زبان ‏رسمی کشور ایران که به صورت تاریخی و طبیعی فارسی بوده است. تغییر آن ‏هزینه انسانی و مالی سنگین خواهد داشت همانطور که آموزش به زبان مادری ‏اگر به حق بدل شود کشوری را ورشکسته می‌کند. مگر آن که در شرایط بحرانی ‏کشور با پیش کشیدن این موضوع کمر به تجزیه ایران بسته شده باشد. گرامی باد ‏روز زبان مادری.‏

‏۲۱ فوریه ۲۰۲۲‏


نظر خوانندگان:


■ فکر می‌کنم آقای گنج‌بخش در مورد ملغی کردن خدمت سربازی در نظام حاکم اطلاعات دقیق ندارند. ایشان می‌نویسند “یکی از ‏جالب‌ترین برنامه‌های رژیم گذشته ایجاد سپاه دانش، سپاه بهداشت و سپاه آبادانی ‏و مسکن بود. افراد دوران سربازی خود را در مناطق محروم و دوردست در ‏خدمت آموزش و بهداشت و آبادانی سپری می‌کردند. این بهترین کاری ست که ‏ارتش ملی در دوران صلح می‌تواند ایفا کند. فراموش نکنیم که دستگاه ولایت قصد ‏دارد که خدمت سربازی را ملغی کند. زیرا خدمت سربازی یکی از نمادهای مهم ‏ارتش ملی و لاجرم وحدت ملی ست و نشانه همبستگی همه اقوام ایرانی در دفاع ‏از سرزمین مشترک است.”
جهت اطلاع به خبر که همین امروز متشر شد توجه کنید. “پیشنهاد مجلس و ستاد کل نیروهای مسلح برای ۵ ساله شدن خدمت سربازی: “ابوالفضل ابوترابی” نماینده مجلس: در جلسه‌ای که با ستاد کل نیروهای مسلح داشتیم پیشنهادی مطرح شد که سربازان را به صورت پیمانی و ۵ ساله حقوق بدهیم و بعد استخدام کنیم.
زرگریان


■ این یعنی ملغی کردن خدمت سربازی برای همه و حرفه‌ای کردن آن! همان که خامنه‌ای می‌خواهد.
گنج‌بخش


■ آقای گنج‌بخش، دوشنبه ۲۱ فوریه ۲۱ روز جهانی زبان مادری را گرامی داشتیم. مانند هزاران معلم زبان مادری در سراسر جهان، که نیمه وقت یا تمام وقت شاغل‌اند، تا در کشور های میزبان ٍپناهجویان، برای تسهیل امر اینتگراسیون و تسهیل آموزش زبان جدید کودکان را یاری نمایند. این موضوع خصوصا در دورانی که کودکان با خانوداه‌های پناهجوی خود، تازه به کشورها با زبانی کاملا متفاوت وارد شده‌اند اهمیت زیادی دارد.
نگارنده قصد ندارد از برخورد کشورهای مختلف با امر پناهجویان و اهیمت زبان مادری سخن گوید. ولی تجربه جهانی آموزش زبان مادری و نتایج مثبت و مختلف آن در امر اینتگراسیون توسط محققان آموزشی و اجتماعی به دولت‌ها توصیه شده ست که موضوعی کاملا اجتماعی ست که دولت‌ها بنا بر سیاست‌های خود با آن برخورد متفاوت می‌کنند. «آموزش زبانٍ مادری» برای کودکان پناهجو در جوامع دیگر، یا در کشور هائی مثل ایران بزرگ، با زبان های مادری متقاوت و میلیونی امری سیاسی نیست. ولی این سئوال را مطرح می‌کند که؛
چرا حکومت کشور هائی مثل ایران با زبان رسمی فارسی درک نمی‌کند که کودکان در آذربایجان، کردستان، خوزستان، بلوچستان در بدو ورود به مدرسه با روبرو شدن به آموزش زبان فارسی شوکه می‌شوند؟ اول باید زبان فارسی را یاد بگیرند تا امر آموزش شروع شود!
بدیهی ست که در این مرحله آموزش زبان مادری می‌تواند به خدمت آموزش زبان رسمی و سراسری فارسی در آید. و از نتیجه‌ای که تاکنون داشته، از نظرات متخلف بهتر گردد. از همه مهمتر کودکان در آغاز مدرسه دچار رنج و عذاب روانی ناشی از ندانستن زبان فارسی نخواهند شد.
این موصوع هم اثبات شده که کودکان قادرند براحتی دوزبان را به موازات یاد بگیرند. این موضوع چه در گذشته و چه امروز که بسیاری از کودکان از کمک آموزشی پدرو مادر بدلایل مختلف ـ از جمله بی‌سوادی ـ محروم بوده و هستند شایان توجه ست.
بهتر ست این موضوع را روشن‌تر و دقیق‌تر بررسی و در مورد اشکالات آن در کشورهای پناهنده پذیر و دیگر کشور ها مثل ایران با تعدد زبانهای بومی و قومی گفتگو نمود. ولی «آموزش به زبانٍ مادری» موضوعی ست کاملا متفاوت که نه در کشورهای پناهنده‌پذیر در باره‌ی آن حرف زده می‌شود و نه در کشور های دیگر مثل ایران عملی ست. این یکی از بدبختی‌های ما در کاربست نادرست موضوعات اجتماعی و سیاسی می باشد. افراط و تفریط! با شما در دلایلی که برای عملی نبودن این موضوع «آموزش به زبانٍ مادری» مطرح نمودید همراهم. از نظر تئوریک هم نادرست ست.
با احترام: مانی فرزانه،‌ معلم زبان مادری




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024