يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 17.02.2022, 23:35

احمدی‌نژاد و باند فاسد امنیتی


افشین افشار

احمدی‌نژاد هر از چند گاهی از باند فاسد امنیتی سخن به میان می‌آورد. حمله گاه ‏به گاه به نظامیان و دادن آدرس غلط و انحراف اذهان از مقصر اصلی و همچنین ‏تلاش برای نمایش تحقیر مردم که خواستی دائمی در خامنه‌ای است و علنی ‏ساختن این موضوع که مسئولین نگران هیچ جنایتی نباشند که به میل من انجام می‌‏شود از دلایل نگه داشتن او در مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از فاجعه دوران ‏ریاست جمهوری‌اش است.

احمدی‌نژاد با تقلب در انتخابات و تبهکاری بیت به ‏قدرت رسید و خامنه‌ای با استفاده از او باعث حیف و میل میلیاردها دلار و وارد ‏شدن خسارت بسیار به کشور شد. او در بزنگاهها به بلندی می‌رود و همراه با ‏تکرار کلمه “نفوذ” که این روزها به گریزگاه دیگری برای حکومت تبدیل شده است ‏سعی در انحراف توجه مردم از واقعیت دارد و بر طبل “باند فاسد امنیتی” می‌‏کوبد. او همچنان خودی تلقی می‌گردد. اما واقعیت آن است که ریشه فساد در ‏مملکت سیستم حکومت دینی و شخص ولی فقیه است و تمام فسادها و مفسدین ‏مستقیما با او در ارتباطند و مغضوبین افرادی هستند که حاضر به همراهی با او در ‏خیانت به اعتماد مردم نمی‌شوند.‏

در کدام کشور مسئولین نظامی موظف به تأمین بودجه مورد نیاز ارتش هستند؟ ‏کدام حاکم تاکنون نظامیان کشور را مجبور ساخته است علاوه بر اطاعت از دستور ‏و تلاش برای محقق ساختن اوهام او، هزینه‌ها و بودجه مورد نیاز برای اجرای ‏دستور و انجام عملیات را هم فراهم سازند؟ ارتش آمریکا بیست سال در افعانستان ‏بود و در این مدت میلیاردها دلار حیف و میل شد ولی به نام فرماندهان ارتش ‏آمریکا که کشور اشغال شده را در کنترل داشتند نوشته نشد. حتی در موارد ‏آشکاری مانند سرقت نفت از میادین نفتی سوریه یا دزدیدن نفتکش‌های ایران و ‏مصادره محموله‌های آنها که مستقیما توسط ارتش آمریکا انجام می‌شود موضوع ‏به نام ارتش آمریکا تمام نمی‌شود زیرا دولت آمریکا مسئولیت مستقیم آن را می‌‏پذیرد و نتیجه هر چه باشد منجر به بدنامی ارتش آمریکا و فرماندهانش نمی‌شود.

‏این شرایط برای همه ارتش‌های دنیا صادق است. نیروهای نظامی ایران تنها ‏نظامیانی در دنیا هستند که هم باید ماموریت محوله را انجام دهند، هم باید بودجه ‏آن را تأمین کنند! و هم باید پاسخگوی تبعات و عواقب تصمیماتی باشند که خود ‏نقشی در اتخاذ آنها ندارند و هم باید آبروی خود را ضمیمه انجام مأموریت کنند. ‏ولی از همه بدتر آن است که چون مأموریت‌های آنان مانند سایر ارتش‌های جهان با ‏آگاهی و تأیید دولت و مجلس انجام نمی‌شود و مقام مافوق مستقیم که ولی فقیه و ‏فرمانده کل قواست شهامت پذیرش مسئولیت عملیات و عواقب آنرا ندارد بریده از ‏سیستم حقوقی و قانونی کشور به نظر می‌رسند و بدین سبب عملکرد آنان به ویژه ‏در عرصه بین‌المللی با تبعات و اتهاماتی مواجه می‌شود که ارتش‌های سایر ‏کشورها با آن مواجه نمی‌شوند.

تصمیمات فاجعه‌بار نظامی خامنه‌ای با وجودی ‏که مستقیماً زندگی مردم را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و تاکنون خسارت‌های بسیاری ‏برجا نهاده است بدون اطلاع نمایندگان منتخب شورای نگهبان در مجلس و دولت ‏انجام می‌شود.‏

او تاکنون دو بار در زمان خاتمی و روحانی سپاهیان را موظف به اعلام موضع ‏علنی و رسمی علیه دولت و در واقع مجبور به کودتا علیه رأی مردم ساخته است. ‏فرماندهان سپاه بدون داشتن دستور از او نمی‌توانستند دولت را به اقدام نظامی ‏تهدید کنند. تصمیم‌گیرنده و مقصر اصلی تمام فجایع البته بی‌وجودتر از آن است ‏که شهامت پذیرش مسئولیت داشته باشد و شرم‌آور است که نظامیان ایران از ‏شخصی دستور می‌گیرند که جرأت ایستادن پای عواقب حتی یک دستورش را هم ‏تاکنون نداشته است. نظامیان ایران در هیچ دوره‌ای از تاریخ پر فراز و نشیب ‏این سرزمین کهن چنین بار سنگینی از خفت را به دوش نکشیده بودند. ‏

ریشه فساد موجود در کشور در نیروهای نظامی نیست. نیروهای نظامی نیز مانند ‏سایر گروه‌ها به آن مبتلا شده‌اند ولی به‌واسطه تحمیل نقش پر رنگ تر به آنان به ‏ناچار بیشتر درگیر آن شده‌اند. روحانیون، بازرگانان، سیاستمداران، وکلا، وزرا، ‏قضات...تمامی اقشار اجتماعی کمابیش به فساد آلوده شده‌اند. در یک مرداب هر ‏جانداری با توجه به توانایی‌هایش بخشی کوچک یا بزرگ از وحشت و نکبت ‏مرداب می‌شود. مشکل اساسی کشور فضای بی قانونی است که بواسطه حکومت ‏دینی ایجاد شده است.‏

بر بنیاد دین امکان برپایی حکومت وجود ندارد. حتی در صدر اسلام و با حضور ‏پیامبر هم حکومت دینی محقق نشد. فساد عمیق و غیرقابل علاج حکومت اسلامی که ‏ذاتی اوست بروز اجتماعی تقلا برای بقا در نبود قانون است. این حکومت در ابتدا ‏به درون بنیادهایی که بر اساس عقل بنا شده و از حکومت پیشین بر جای مانده بود ‏خزید و لانه کرد ولی به دلیل عدم تعقل و میدان‌داری جنون، این بنیادهای تمدنی ‏به‌تدریج کارآیی خود را از دست داده و به ضد خاستگاه خود که مصلحت عمومی ‏است تبدیل شدند.

مصیبتی که مردم امروز ایران در آن گرفتارند فقدان قانون است ‏که نتیجه زحمات بسیاری را که در فضایی مبتنی بر قانون می‌توانست در راستای ‏آدمیت و تمدن باشد به حرام‌زادگی و پدرسوختگی یا زرنگی تبدیل یا تقلیل می‌دهد. ‏شکل ابتدایی و طبیعی به‌کارگیری عقل که در همه جانداران کمابیش بصورتی وجود ‏دارد در بهترین حالت برای گذران زندگی شخصی کارآیی دارد نه هدایت و ‏مدیریت یک مملکت بزرگ در جهان متلاطمی که با سرعتی روزافزون به سوی ‏هر چه پبچیده‌تر شدن پیش می‌رود.

فساد نباید کش بیاید و گرنه دیگر کسی ‏حاضر به کشتن مردم برای نگه داشتن آغا نمی‌شود. آیا کسی یا چیزی وجود دارد ‏که فساد حکومت دینی دامن‌گیر او نشده باشد؟ سیستم لشکری و کشوری همه آلوده ‏شده‌اند و عوارض این فساد در تمام زمینه‌ها خود را نشان می‌دهد. شکست دین ‏نه تنها در امر سیاست و قدرت بلکه حتی در امر دین، شکست و بی‌آبرو شدن ‏کشور در عرصه مناسبات جهانی، شکست در سیاست داخلی، شکست در اقتصاد، ‏شکست در امور اجتماعی و مناسبات انسانی، شکست و سقوط در اخلاق، شکست ‏در حفظ محیط زیست، هیچ گوشه‌ای از حیات انسان ایرانی از فساد در امان ‏نمانده است و تبعات آسیب‌زای آن به صورت پیدا و پنهان موجب خسارت دائمی ‏است.

قاضی که نگران است مبادا صدور حکم عادلانه به مذاق سیستم ولی فقیه ‏خوش نیاید، استاد دانشگاهی که نمی‌تواند بنا به وظیفه با بیان حقایق در جهت ‏ارتقاء دانش دانشجویان بکوشد، آموزگاری که سیستم آموزشی را پر ایراد و اشکال می‌بیند و نمی‌تواند بیان کند، بازجویی که فکر می‌کند به‌کارگیری خشونت هر چه ‏بیشتر موجب رضایت سیستم است، فرمانده‌ای که فکر می‌کند با کشتن مردم ‏امکان ترقی دارد، روزنامه‌نگار و هنرمندی که ناچار است برای بودن و پیشرفت ‏پا روی حقیقت و وجدان خود بگذارد، پسران و دختران جوانی که حین پیاده‌روی ‏نگرانند، سیستم تولید و توزیع دارو که به جای درمان موجبات قتل بیماران را ‏فراهم می‌سازد، پیمانکاری که پول کار را گرفته ولی پرزور است و به تعهداتش ‏عمل نمی‌کند، سردار بزرگی که در کنار دولت قانونی سوریه به دستور مافوق ‏علیه شورشیان مسلح و تروریست‌ها جنگیده است ولی به‌واسطه حماقت‌های ولی فقیه در ‏ابراز دشمنی بی‌دلیل با آمریکا و اسرائیل با وجود دلاوری‌های بسیار نیروها و ‏فرماندهی عالی در جنگ به جای قدر دیدن، خود و نیروهایش به‌عنوان تروریست ‏معرفی می‌شوند و امکان قتل‌شان بیشتر و کم هزینه‌تر می‌شود و در نهایت حاصل ‏زحمات و خون خود و یارانش در راستای منافع ملی، منافع منطقه و صلح جهانی، ‏آنچنانکه باید، قرار نمی‌گیرد. او مجبور شد بر اساس دستور ولی فقیه بودجه جنگ ‏را شخصا! تهیه کند و در این مسیر غیرمعقول رو در روی دوستان و هم‌رزمان و ‏همقطارانش قرار بگیرد. ‏

امید که در نامه من ثبت نباشد / این راز که از غیر تو بنهفتم و رفتم

فعال سیاسی خارج از کشور که به خاطر گذران زندگی مجبور است در جهت اهداف و ‏سیاست‌های حامی مالی یا رسانه دعوت کننده‌اش که ضربه به تمامیت ارضی ایران ‏است به تحلیل مسائل بپردازد، همه افراد شایسته‌ای که با اندوه در حاشیه نظاره‌‏گر زوال سرزمین خود هستند و همه آدم‌های بی‌کفایتی که در موقعیت‌های تصمیم‌‏گیری نشسته‌اند، همه فاسقانی که درس اخلاق و دین می‌دهند و همه مشفقانی که ‏مجبور به سکوت شده‌اند، دزدان و تبهکارانی که بر مسند قضا هستند و حکم ‏صادر می‌کنند و آزادگان و صالحانی که به جرم دفاع از کلمه شرف در زندانند، ‏کشاورزی که ناامید و مأیوس در وسط زمین بی‌آب و بی‌حاصلش بهت زده ‏ایستاده و کشاورزی که محصول آماده‌اش خریدار ندارد و حاصل یکسال کار و ‏زحمتش جلوی چشمانش در حال نابودی است، مردی، زنی، کودکی که تا کمر در ‏سطل زباله فرو رفته است، کارگری که کار ندارد نان ندارد زندگی ندارد، مردم ‏داغداری که حتی امکان عزاداری برای فرزندانشان را ندارند، مردان و زنان ‏شایسته‌ای که کشته شدند، استعدادهایی که از دست رفتند، گل‌هایی که شکفته نشدند، ‏همه آن فیلم‌ها، داستان‌ها، شعرها، آهنگ‌ها و تابلوهای قشنگی که خلق نشدند، همه آن ‏اندیشه‌های نیک که فرصت تحقق نیافتند و همه افکار مسمومی که فرصت بروز ‏یافتند، یوزپلنگی که در حاشیه کویر چشم به راه مرگ نشسته است، ماهی که در ‏کف رو به خشکی تالاب می‌تپد، پرنده‌ای که برای همیشه از آشیان می‌پرد، ‏غباری که از پی خشکی دریاچه بر سر و روی می‌نشیند، قویی که با حسرت به ‏رودخانه خشک نگاه می‌کند و همه زیبایی‌هایی که فرصت بروز و دیده شدن نمی‌‏یابند و همه زشتی‌هایی که امکان بودن می‌یابند، ... آدمیزاد، جاندار، مکانی و ‏زمانی در مملکت نیست که در هر لحظه از عمر حکومت دینی با فساد یا آثار و ‏تبعات و عواقب آن مواجه نباشد.

کلمه “آدمیت” زیر خاکسترهای یک سرزمین ‏سوخته ناشی از فساد و سیاهی حکومت اسلامی گم شده است. این همه و بیش از ‏این محصول عدم وجود قانون و در رأس آن عدم پاسخ‌گویی شخص ولی فقیه به ‏عنوان تصمیم‌گیرنده اصلی همه امور اساسی و غیراساسی کشور است. پیمودن ‏یک مسیر طولانی انحطاط در تمام زوایای حیات در طی چند دهه شرایطی را در ‏اخلاق و مناسبات اجتماعی ایرانیان سبب شده است که در آن توقع درستکاری از ‏مردم خواستی بی‌جا و بی‌مورد است.

در این حکومت بسیاری از مردم مجبور ‏شده‌اند زندگی را با دروغ، ریا، خیانت، رانت، حق‌کشی، دزدی و در مثبت‌ترین ‏حالت با جریده رفتن و بی‌تفاوتی نسبت به درد و رنج دیگران پیش ببرند. کسانی ‏که خواسته یا ناخواسته قادر به حرکت در این لجن‌زار تباهی نیستند سقوط می‌کنند ‏و شرایط اجتماعی چنان اسفناک است که به بی‌عرضگی متهم می‌شوند. موضوع ‏از جامعه‌شناسی فاصله گرفته و به زیست‌شناسی نزدیک شده است. همه کمابیش ‏به شکلی در فساد سیستماتیک ناشی از وجود یک بیماری عفونی به نام حکومت ‏دینی در دام افتاده‌اند.

نظامیان ایران هم انسانند و مانند سایرین دارای ویژگی‌ها و خصایص انسانی و ‏مانند آنان در فضای آلوده و مسموم حکومت دینی زندگی می‌کنند. هیچکس در هیچ ‏زمان و مکان مصون از احتمال ارتکاب خطا و جرم نیست. جرم در هر کشوری ‏عبور از مرز قانون است. آنچه باید وجود داشته باشد تا بر اساس آن بر خطاها و ‏جرائم تاکید شود ساز و کار و حدود و ثغور قانون است که در کشور مبتنی بر ‏حکومت دینی امکان وجود ندارد. جرم نظامیان خطاکار هم مانند سایر مردم ‏خطاکار باید بر مبنای قانون بررسی شود. آدرس غلط احمدی‌نژاد با عنوان مبهم و ‏کلی باند فاسد امنیتی و بوسیله آن کوبیدن همه نیروهای نظامی و برگرداندن نگاه‌ها ‏از عامل اصلی فساد که ولی فقیه و حکومت دینی است امدادی برای کاهش فشار و ‏فرار سیستم آخوندی از پاسخ‌گویی است.

نظامیان اگر همچنان بخواهند در دفاع از شر و مصیبت حکومت آخوندی از خود ‏جان سختی نشان دهند نه چندان زود نه چندان دیر مردم برای رساندن خود به ‏ملایان از سد آنان عبور خواهند کرد. خسارات این سیستم حکومتی پایان ندارد و ‏ذاتی اوست. اگر مردمی که بر اثر کرونا و بواسطه سوءمدیریت جان خود را از ‏دست داده‌اند پیشتر از جان گذشته و بر علیه حکومت اتفاق کرده بودند اکنون از ‏این تباهی اثری وجود نداشت. اگر هر کدام شعله کبریتی به سوی بیت‌الظلم پرتاب ‏کرده بودند تاکنون خاکسترش هم بر باد رفته بود. شاید به ناچار به جای منتظر ‏مرگ نشستن باید آهسته آهسته هر کدام ما سلاح آبایی را برای روز انتقام صیقل ‏دهیم و آماده کارزاری سخت‌تر شویم. دیگر احمقانه است خود را به هدفی آسان ‏برای تک تیرانداز در خیابان تبدیل کردن.

عقل شیوه مبارزه را برای رسیدن به ‏پیروزی که همان امکان ادامه بقاست پیدا و مناسب‌سازی خواهد کرد. این حکومت ‏کشتزار فاجعه و مصیبت است و برای نجات باید از آن گذشت. شرایط به سمتی در ‏حرکت است که به‌زودی صف‌بندی‌ها به شکل واضح و آشکار نمایان خواهد شد و ‏در نهایت هر فرد انتخاب می‌کند در کدام سمت بایستد. هر کس مسئول انتخابش ‏خواهد بود و با عواقب آن برخورد خواهد کرد، همانگونه که فرمانده سابق سپاه به ‏اتقاق برخی از همرزمانش مقابله با فساد بیت را انتخاب کردند و پای عواقب ‏انتخابشان ایستادند.‏

مشو ‌ای رهنورد عشق نومید از تپیدن‌ها / که در آخر به جایی می‌رسد از خود ‏رمیدن‌ها

شرایط چه بهتر شود چه بدتر خرد جمعی در مسیر تکاملی پرسرعت خود از ‏حکومت دینی عبور کرده است. گرچه بسیاری از روشنفکران و سیاستمداران هنوز ‏در تارهای باور و تفکر خودشان اسیرند و دست و پا می‌زنند. به ویژه کسانی با ‏سابقه همراهی در آسیب ۵۷ به کشور به جای پذیرش اشتباه هنوز سعی در توجیه ‏خود دارند و به جای مملکت اولویت‌شان افکارشان است. قطره‌های خرد آحاد ‏‏”مردم” در بستر کهن و عمیق رودخانه پادشاهی جمعیت یافته است و آنان را نیز ‏به فرارفتن از خود و پیوستن به این رودخانه که ویژه این جغرافیاست و امکان ‏زیستن برای مردم در ساحل آن به‌طور “طبیعی” مهیاست است فرا می‌خواند.

نیم نومید از جذب محبت با گرانجانی / که آهن صاحب بال و پر از آهن‌ربا ‏گردد ‏

همان اندازه که کشتن در راه میهن وظیفه یک نظامی است روی دیگر سکه که ‏کشته شدن در راه میهن است نیز وظیفه یک نظامی است. امروز ایران زمین چشم ‏امید به جانفشانی فرزندان نظامی خود برای رهایی و نجات از سیطره راهزنان ‏دارد. ‏

این زمان دوران جان دادن رسید / نوبت در خاک افتادن رسید

صد سال دیگر ما و باقی مردمان حاضر در امروز جهان جزو مردگان هستیم. ‏حتی اگر هیچ گلوله‌ای طی صد سال آینده شلیک نشود باز کودکی که امروز متولد ‏شده است آن روز مرده است. دلیلی برای ترسیدن نیست. مانند امروز که ما وقایع ‏روزگار مشروطه را می‌خوانیم مردمان آن روزگار نیز ماجراهای امروز را می‌‏خوانند و فیلم‌ها را می‌بینند. باشد که شرح شهامت نظامیان راستین ایران، آنان که ‏به دسته راهزنان و حرامیان ملحق نشده‌اند یا از آنان جدا شده‌اند، در ماجرای ‏نجات ایران در تاریخ ثبت شده باشد و مایه فخر و مباهات آیندگان باشد.‏

دلبر که جان فرسود از او / کام دلم نگشود از او
نومید نتوان بود از او / باشد که دلداری کند

نظامیان فقط قالیباف و شمخانی و رضایی نیستند، هزاران هزار نفرند. بسیارانی ‏از ایشان فاسد و سوداگر نیستند و از مردمند.‏

افشای فایل صوتی نشست فرماندهان سپاه نقطه روشنی در این سیاهی است. این که ‏همه فرماندهان ارشد فاسد و دزد نیستند و مایلند این موضوع را به اطلاع مردم ‏برسانند. قراردادن فایل صوتی یک جلسه محرمانه در معرض قضاوت مردم شاید ‏مقدمات علنی ساختن تصمیم برزمین نهادن بار ننگ علیه مردم خود بودن و رهایی ‏از قید خفت دستور گرفتن از ملایان و بادیگارد گروهی دزد و جنایتکار بودن و ‏نشان عزم و همت گروهی از فرماندهان ارشد سپاه در اعلام برائت از فاسقان و ‏فاسدان و تبدیل شدن به نظامیانی ایرانی و شکلی از تجدید عهد و پیمان با مردم، با ‏ایران و با حق باشد.‏

گرچه شب مشتاقان تاریک بود اما / نومید نباید بود از روشنی بامی


نظر خوانندگان:


■ با سلام. افشین افشار گرامی. این دومین باری است که نوشتاری از شما در “ایران امروز” می‌خوانم. برداشت من، در هر دو مورد، این است که شما یک نقش آرمانی / خیالی برای بعضی نهادها قائل هستید که با واقعیات همخوانی ندارند. در نوشتار قبلی بطور مستقیم از نقش مرجعیت نوشتید، و در این نوشتار بطور غیرمستقیم از نقش نهادهای نظامی. من نمی‌دانم که از جملات شما در حمایت از امثال قاسم سلیمانی چه برداشتی بکنم؟ مثلا، واکاوی جمله‌ی چندگزاره‌ای شما که با عبارت “سردار بزرگی که ...” شروع می‌شود، شما را در زمره مدافعان بشار اسد، موافقان دخالت نظامی ایران در امور کشورهای همسایه، و حتی مدعیان پاک‌دستی سران سپاه قرار میدهد. آیا می‌خواهید بگوئید که سپاه نقشی سازنده دارد که خامنه‌ای مانع تحقق آن است؟
پیشنهاد می‌کنم، بار دیگر عناصر نوشتار خود را گسترده تر و عمیق تر واکاوی کنید.
با احترام. حسین جرجانی


 



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024