شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳ -
Saturday 2 November 2024
|
ايران امروز |
صحبت تشکیل مجلس موسسان برای تدوین قانون اساسی حکومتی در آینده و سایر مسائل مربوطه همواره در میان فعالین سیاسی مطرح بوده است. درانقلاب بهمن ۵۷ راهزنان جمهوری اسلامی این حق مردم را با تشکیل مجلس آخوندی و غیرمردمی خبرگان از مردم سلب نمودند. در آن زمان بود که اهمیت تشکیل مجلس موسسان بیش از هر زمانی آشکار گردید و مردم دانستند که حکومت با تشکیل این مجلس خبرگان آخوندی تمام حقوق ایشان را گرفته و یک مشت احکام مذهبی و عقب افتاده ۱۴۰۰ سال پیش را قانون مملکت ساخته است و مردم را از هرگونه اظهارنظر و آرائی که برای حکومتشان باید ارائه دهند محروم کرده است.
ادامه سلطه سرکوبگر جمهوری اسلامی آزادیخواهان را به فکر چارهجوئی برای نجات از این بلای ملی انداخت. تشکیل یک حکومت دمکراتیک درآینده در جایگزینی حکومت دیکتاتوری مذهبی حاضر پایه فکری برای آزادیخواهان گردید. برای رسیدن به این منظور ملی قدمهائی در پیش بود که باید برداشته شود. فکر تشکیل مجلس موسسان با تجربه گذشته موضوعی روشن و با اتفاق نظر بود. آنچه مورد اختلاف نظر بود زمان تدارک این مجلس موسسان بود. برخی همه امور مربوطه را به زمان تشکیل مجلس موسسان در آینده موکول مینمایند. ایشان طرح هر موضوعی را موکول بر این میبینند که باید در مجلس موسسان در آینده طرح و گفتگو شود و روی آن تصمیم گرفته شود. کسی با این امر مشکلی ندارد و حق هم بر این است که چنین بشود. موضوع مورد اختلاف در این است که آیا امروز میتوانیم برای مجلس موسسان طرح برنامه نموده و راجع به آن گفتگو نماِئیم؟
اگر توجه نمائیم در آینده پس از موفقیت مبارزات مردم برای برانداختن این حکومت دیکتاتوری مذهبی بلافاصله بهطور منطقی تشکیل مجلس موسسان مطرح میشود. قاعدتا چند ماهی، احیانآ شش ماه فرصت لازم است که مردم در یک فضای باز و آزاد به گفتگو بنشینند. صحبت اینجاست که آیا این زمان کافی برای ترتیب دادن تمام خواستههای ضروری مردم در ایجاد یک حکومت دمکراتیک میباشد؟ در واقع اجباراً زمان کمی برای انجام این امر مهم و اساسی باقی میماند. اضافه کردن به زمان شش ماه خارج از حوصله و شتاب و علاقه مردم برای تشکیل مجلس موسسان و شروع کار حکومت ملی است. لذا گفتگوی درباره مسائل مربوط به مجلس موسسان به فرصتی کافی برای گفتگو و اظهارنظرها نیاز دارد که درآن هنگام میسر نیست. اگر امروز برای مسائل مورد طرح و راه حلهای لازم برآن را، نیاندیشیم، در زمان کوتاه مجلس موسسان، وقت موجود برای آنجام آنهمه وظایف دشوار بسیارناکافی است.
در انقلابات بزرگ جهان مانند انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب امریکا برای جدائی از استعمار دولت انگلیس یا حتی انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، موارد مورد نظر انقلابیون همگی سالها پیش از وقوع آن وقایع مورد بحث و گفتگو قرار گرفته بودند. و معلوم بود که چه میخواهند و مسائل پیش رو قدم به قدم به تفصیل بحث و گفتگو شده بود. آنهائی که میگویند آنچه در اروپا گذشته با روند ما توفیر دارد یادشان میرود که فکر آنچه انقلاب مشروطیت ایران را ساخت از اروپا گرفته شده بود، حتی عمده قوانین مشروطه برگرفته از قوانین فرانسه و بلژیک بود. این گروه دنیا را نمیشناسند و نمیخواهند بند ناف خود از گذشته را به برند.
نظر ما، با سلطنتطلبان و آنهائیکه یا از حکومت پهلویها سود جستهاند و دنبال تکرار آن هستند و یا آنهائیکه در مقایسه با حکومت دیکتاتوری مذهبی امروز، دوران پهلویها را بهتر میبینند و به بهتر از هر دو سیستم دیکتاتوری، به اندیشه به یک حکومت دمکراتیک ملی نه پرداختهاند، یا با تمرکز بخشیدن فکر در امروز درباره تعیین حکومت آینده علاقهای ندارند. و هرآنچه هست را به تشکیل مجلس موسسان موکول مینمایند، توفیر دارد. برای ما که دنبال جمهوری هستیم و یک حکومت دمکراتیک ملی را الگو قرار دادهایم آشکاراست که روشن کردن افکار مردم باین که جمهوری بهتر از سلطنت موروثی است و یا روشن ساختن این امربرای قشر وسیعی ازمردم، که جمهوری را آنچه این دیکتاتورهای مذهبی اعمال میکنند، ندانند، و اینکه آنها به نام جمهوری دیکتاتوری برقرار کردهاند، امری اساسی میباشد.
ما با سلطنتطلبان و دیگر گروههای وابسته به سیاستهای خارجی و غیرملی نظیر مجاهدین خلق و تجزیهطلبان قومی یا غیر قومی، در سرنگونی جمهوری مذهبی اسلامی همگام نمیخواهیم بشویم. چون آنچه ما میخواهیم با آنچه آنها در آینده میخواهند توفیر دارد. با تجربه حکومت محمدرضا شاهی، ما فرصت تبدیل این نظام دیکتاتوری مذهبی با نظام دیکتاتوری شاهی را نمیدهیم. اگر ما نکوشیم و منتظر تشکیل مجلس موسسان در آنیده به نشینیم، احتمال اینکه سلطنتطلبان، به دلیل ناآگاهی مردم ازنظر کمّی از ما جلو بیافتند و در مجلس موسسان آینده مسئلهساز باشند، وجود دارد. لذا آگاه باشیم و خواستههای خود و شعارهای خود و موجودیت خود، را همواره جدا از سلطنتطلبان حفظ نمائیم. و این نیرنگ ایشان را که میگذاریم تا زمان تشکیل مجلس موسسان برسد و مجلس مؤسسان در مورد رژیم و نظام آینده که جمهوری باشد یا سلطنتی تصمیم بگیرد را با ادامه تبلیغ خود به سود رژیم جمهوری برملا میکنیم. این درست است که مجلس موسسان درامر اینکه حکومت آینده، جمهوری باشد یا سلطنت، باید تصمیم بگیرد. ولی آزادیخواهان ایران بیشتر از اینکه حق دارند وظیفه دارند، نظام جمهوری که درآن آزادی و دمکراسی باشد، را در هر زمانی تبلیغ نمایند.
سلطنتطلبان در شعار میگویند که طرفدار دمکراسی هستند ولی در همان زمان از دیکتاتورهای گذشته، رضا شاه و محمدرضا شاه تعریف و تمجید مینمایند و دوران دیکتاتوری گذشته را الگوی حکومت آینده قرار میدهند. ادامه شعار رضا شاه روحت شاد نمایش همین دو گانگی در شعار و عمل است. آزادی و دمکراسی با حکومت رضا شاهی خوانائی ندارد.
و بالاخره در کنار این روند سلطنتطلبان که تا گشایش مجلس موسسان همه خاموش بمانیم و دست در دست هم علیه جمهوری اسلامی باشیم، گروه دیگری هستند که از ترس اینکه در چاه از دست دادن تمامیت ارضی ایران نیافتند حق اظهار نظر از خود و بدتر از همه از دیگران را هم میخواهند بگیرند. ایشان مانند سلطنتطلبان پیشنهادات و نظرات خود را بدون بحث و گفتگو دربارهشان یکسره به مجلس موسسان واگذار میکنند. اینکه خودشان میخواهند این فکر نادرست را ادامه دهند حرفی است ولی به اسم اینکه ما داخل کشور هستیم و شما خارج از کشور، حق بیشتری برای اظهارنظر برای خود قائل میشوند، باید به ایشان گفت ایرانی بودن که جغرافیائی تعیین نمیشود. همه ایرانی هستیم و همه حق اظهارنظر در باره ایران را داریم. برای آنها که عضویت در سازمانی را دارند هم باز جغرافیائی به آن نگاه نمیشود. نگاه کنید فعالین عمده یونانی در مبارزه با حکومت سرهنگها در خارج از یونان مبارزه میکردند. پاپاندرا و کارامالیس و ملینا مرکوری که بر حکومت سرهنگها در یونان غالب شدند و در راس حکومت دمکرات یونان قرار گرفتند در خارج از یونان زندگی میکردند. صحبت لنین و خمینی را که باز بههمین شکل بود را اینجا نمیآورم چون متاسفانه کارشان مانند آزادیخواهان یونانی در مبارزه با سرهنگها، ادامه خوبی پیدا نکرد.
باید ترتیبی فراهم کرد و اجازه داد که همه آزادیخواهان در یک سطح با آزادی کامل نظرات خود را بیان نمایند. و به بهانه داخل و خارج کشور بودن ایشان یا نزدیک یا دور از دایره رهبری بودن جلوی نظر دهی ایشان را نگرفت. بله این درست است که در یک سازمان سیاسی رهبریاش تصمیمگیری آن سازمان را مینماید ولی نه تنها این رهبری حق ندارد جلوی نظردهی دیگران را بگیرد بلکه وظیفه دارد که آزادی نظردهی همه را تأمین نماید. و وقت بگذارد که نظرات ایشان را بشناسد و درباره آن با ایشان گفتگو نماید. و گرنه فرصت طلبان و لومپنها کار را بدست میگیرند.
در خاتمه، در این زمان که ایران مورد نظر و طمع دولتهای سودجو است. در رده بندی برنامهها، حفظ تمامیت ارضی ایران مقام اول را دارد. جلوی تجزبهطلبان به هر نام و موضوع که باشد را باید گرفت. برای جلوگیری از سوء استفاده تجزیهطلبان، عنوان فدرالیسم که در ایران تنها به بشکل قومی آن شناخته شده است را باید کنار گذاشت. زبان فارسی زبان مشترک کشور میباشد. اقوام ایرانی محترم بمانند و زبان قومی مورد احترام قرار گیرد و برحسب امکان، محلی در تعلیم و تربیت کودکان در کنار زبان فارسی پیدا نمایند. برقراری مجلس موسسان در دستور راه گذار از جمهوری استبداد مذهبی باشد. و جلو تر از آن، از پیش ترتیب یک قانون اساسی برای یک حکومت ملی فراهم شود.
بهمنظور تمرکز زدائی، تقویت ظرفیت و کارائی نظام حکمرانی کشور و تحکیم مبانی دموکراسی، دولت مرکزی پارهای از اختیارات خود را که ارگانهای محلی میتوانند به نحوی بهتر و موثرتر انجام دهند به مدیریت استانی واگذار خواهد کرد. حدود اختیاراتی که میتوانند واگذار شوند و چگونگی انجام آن، براساس اصل پایهای حفظ و پاسداری از تمامیت ارضی کشور، توسط مجلس موسسان تعیین خواهد شد.
دراین فرصت زمانی، وقت زیادی موجود است که آنهائی به تمرکزگرائی مطلق میاندیشند و حتی براین باورند که نه تنها مسولین اداری استانها بلکه مسولین نظافت ادارات استانها هم از مرکزانتخاب شوند!، دراین اندیشه خود مرکز بینی تجدیدنظر به عمل آورند. یادشان بماند که حتی محلههای شهرها هم شورائی دارند که روی مسائل محلی خود تصمیمگیری میکنند. و در استانهای کشور هم بههمین ترتیب باید تصمیمگیری روی مسائل محلی را همانطور که با دقت بیشتری دربالا ذکر شد به عهده ایشان قرار دهیم. و مسول مدیریت استانی یا با واژه اروپائی، کانادائی و امریکائی آن، دولت استانی با انتخاب محلی صورت بگیرد و محلی باشد، تا انجام آن با انتخاب دولت مرکزی صورت پذیرد.
در تفاهم نامه سازمانهای متشکل در “نقشه راه برای دمکراسی” و “سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور” اداره امور داخلی هر استان را در عنوان “دولت استانی” قرار دادهاند که البته با توجه با آنچه در کانادا، امریکا و اروپا مشاهده میشود همه عنوان “دولت” ایالتی شناخته میشوند و کسی در آن امر “تجزیهطلبی” را نمیخواند. ولی شاید انتخاب عنوان “مدیریت استانی” راهی برای برطرف ساختن حساسیت هموطنان مارگزیده ما درگذشته باشد. لازم به توجه باین امر میباشد که در تفاهم نامه مذکور موکداً و مکرر به حفظ تمامیت ارضی ایران اشاره شده است.
هرچند با تمام توضیحات ممکن هنوز امکان برداشتهای نادرست از سوی ناآگاهان و آنهائی که گذشته تجزیهطلبی در ایران و حضور دولتهای سودجو و دنبال تجزیه ایران و بهکارگیری منابع وسیع مالی و تجهیزاتی ایشان که در اختیار گروههای تجزیهطلب قومی قرار داده و میدهند، میتواند وجود داشته باشد، که با ادامه توضیحات در پاسخ به برداشتهای ایشان روشن خواهد شد. ما دنبال پاسخگوئی به رواج دشمنی و بدخواهی از سوی دشمنان نهضت ملی ایران و لومپنها نیستیم.
به امید ایرانی آزاد و مردمی در زیریک سیستم دمکراسی.
محسن قائم مقام – لس آنجلس
۱۲ دسامبر ۲۰۲۱
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|