پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 16.09.2021, 11:06

بی‌بی‌سی فارسی یا مسئولیت‌گریزی ما؟


حمید فرخنده

پس از پیروزی انقلاب برخی در همان ماههای اول با شروع انحصارطلبی‌های حکومت جدید راهی که می‌رفت تا طی شود را کم و بیش در سحر انقلاب دیدند. بخش بزرگ‌تری از مردم و برخی گروههای سیاسی کمی دیرتر، با دمیده شدن صبح دولت انقلاب در آغاز دهه شصت، به تدریج سراب انقلاب اسلامی را در افق دیدند. دریافتند علیرغم آن همه خوش‌باوری و امید نسبت به «انقلاب»، نه تنها به آزادی‌های سیاسی دست نیافته‌اند بلکه همان آزادی‌های اجتماعی دوران قبل از انقلاب را نیز از دست دادند.

چنین بود که تحلیلگران و محققان علوم اجتماعی و سیاسی شروع به ریشه‌یابی انقلاب اسلامی پرداختند. آنها تلاش داشتند بررسی کنند چگونه نتیجه آن همه انرژی و شور شوق انقلابی بیرون آمدن از چاله استبداد سلطنتی و فروافتادن در چاه جمهوری اسلامی بود. بخشی از مردم نیز که حوصله تحلیل‌های ریشه‌ای نداشتند و اصولا مسئولیت جمعی ملت ایران و سهم و مسئولیت شخصی خویش در وقوع «انقلاب» را نمی‌خواستند بپذیرند، مثل بسیاری موارد دیگر در تاریخ ما، دست به دامن تئوری توطئه شدند. با خلط مبحث و چینش دل‌به‌خواهی تقویم انقلاب و توالی رویدادهای آن دوران، انقلاب ایران را تحت تاثیر حمایت رادیو بی‌بی‌سی از انقلابیون و دخالت فعال این خبرگزاری در پخش اخبار اعتراضات و اعلامیه‌های آیت الله خمینی در سال ۵۷ و نهایتا نتیجه تصمیمات قدرت‌های بزرگ غربی به‌ویژه امریکا در کنفرانس گوادا‌پ نامیدند.

جالب است که نظام سلطنتی و شخص شاه نیز به انعکاس اخبار اعتراضات مردمی سال‌های ۵۶ و ۵۷ اعتراض و توقع سکوت از سوی رادیو بی‌بی‌سی فارسی داشتند و اصولا به‌جای دیدن ریشه‌های شکل‌گیری اعتراضات مردمی، مشکل را در انعکاس اخبار اعتراضات می‌دانستند. اما اگر بی‌بی‌سی هم نبود، دیر یا زود اخبار اعتراضات و اعتصابات بازاریان و سایر اصناف با وسایل ارتباطی داخلی آن زمان به نقاط مختلف کشور می‌رسید.

بر سیاق همین نتیجه‌گیری‌های مسئولیت‌گریزانه، در دهه‌های اخیر نیز هر از چندی که بحران‌های سیاسی، اجتماعی یا حقوق بشری در ایران اوج می‌گیرد، بخشی از اپوزیسیون سرنگونی‌طلب و مردم ناراضی داخل و خارج کشور بی‌بی‌سی فارسی و خبرنگاران آن را مورد حمله یا پرسش‌گری قرار می‌دهند که در برابر حکومت ایران موضعگیری کنند. گویی در وضعیت استیصال و غیبت احزاب سیاسی که صدای اعتراض و مخالفت آنها را در برابر حکومت را بازتاب دهد، این رسانه‌های آزاد هستند که باید این نقش را بازی کنند.

سرنگونی‌طلبان البته حق دارند اگر به این نتیجه رسیده‌اند که سرنگونی نظام بهترین راه برای گذار از جمهوری اسلامی و دفاع از منافع ملی مردم ایران است، این راه و روش را تبلیغ کنند. اما ندیدن واقعیت‌های درونی جامعه ایران و تناسب قوای موجود به خود آنها و اهداف سیاسی‌شان نیز ضرر می‌رساند. از سوی دیگر اگر عده‌ای یک رسانه خبری را به عنوان بوق سیاسی بخواهند و از آن توقع بلندگوی اپوزیسیون شدن داشته باشند،‌ البته انتظار ناروایی را مطرح می‌کنند که با اصول آزادی‌خواهی و دمکراسی مغایرت دارد.

طبیعتا چون‌ یک خبرگزاری معتبر و حرفه‌ای به چنین خواستی تن درنمی‌دهد، این نهاد خبری و خبرنگاران آن را مورد آماج حمله‌های خود قرار می‌دهند و به آنها اتهام طرفداری از حکومت ایران می‌زنند. این درحالیست که وظیفه روزنامه‌نگاری حرفه‌ای کمک به گردش آزاد خبر است، نه بر له یا بر علیه حکومت موضع گیری کردن. اتفاقا همین که بی بی سی و خبرنگارانش هم از سوی حکومت و هم از سوی اپوزیسیون تندرو یا سرنگونی طلب مورد حمله قرار می‌گیرند نشانه این است که این خبرگزاری به رسالت روزنامه نگاری خود وفادار و در کار خود مجموعا موفق بوده است.

اینکه انقلاب ایران را محصول توافق سران کشورهای مهم غربی در کنفرانس گوادالوپ و نوع انتشار اخبار پیرامون بیانیه‌های آیت الله خمینی از سوی رادیو بی بی سی در جریان اوج گیری اعتراضات علیه حکومت شاه در سال ۵۷ بدانیم، توهین به ملت ایران و خوانش واژگونه از از این رویداد بزرگ تاریخی است. انقلاب ایران با همه جنبه‌های خوب و بدش محصول گفتمان مسلط در دهه پنجاه و حرکت ملت ایران و تجربه تاریخی این مردم و نمایندگان فکری‌اش در ۴۳ سال پیش است.

اگر حرکت ملتی را با گزارش‌ها و نحوه انتشار اخبار یک خبرگزاری خارجی می‌توان سمت و جهت داد، چنین ملتی به طریق اولی و قبل از هرچیز می‌تواند تحت تاثیر روشنفکران و رهبران مذهبی خودش قرار بگیرد، که گرفت.

اگر اطلاعیه‌های آیت‌الله خمینی و هوادارانش در داخل کشور برای اعتصابات و تظاهرات در رادیو بی‌بی‌سی پخش نشده بود، این دعوت‌ها از طریق ارتباطات تلفنی و پخش از مساجد که به مکان‌هایی برای گردهمایی مردم تبدیل شده بود نهایتا به گوش مردم می‌رسید. چنانکه نوار سخنرانی او با چند روز تاخیر در ابعاد گسترده توسط هواداران او و بخشی از مردم انقلابی تکثیر می‌شد و به دست عموم می‌رسید.

اینکه کشورهای خارجی و در مورد مشخص و بریتانیا و برند رسانه‌ای آن بی‌بی‌سی، در پی منافع ملی خود هستند البته سخن درستی است. اما همیشه و‌ همواره چنین نیست که منافع ملی کشورها مغایر هم باشد. اگر دیروز انگلستان سابقه استعماری یا مغایر منافع ملی ایران داشته است، آیا لزوما امروز فعالیت بنگاه خبرگزاری این کشور در چنین راستایی عمل می‌کند؟

گردش آزاد اطلاعات، که کمک به پیشرفت دمکراسی و رعایت حقوق بشر و به سود مردم ایران و در جهت منافع ملی ماست، چرا نتواند منطبق بر منافع ملی مردم و دولت بریتانیا نیز باشد؟ چرا پذیرش این نکته برای گروهی سخت است که خبرسانی آزاد و بی‌طرفانه، گام‌برداری به سوی دمکراسی در ایران، هم به سود ملت ما و هم به سود منافع ملی بریتانیا است؟ ایران برخوردار از دمکراسی و صلح دارای روابط تجاری و سیاسی حسنه و سودمند با بریتانیا و متحدان این کشور در منطقه نیز خواهد بود. اینکه آنها اهداف خودشان را دارند درست، ولی چرا آن اهداف لزوما مخالف منافع ملی ما باشد؟ چرا به‌جای نتیجه برد-برد همیشه باید یکی را برنده و دیگری را بازنده بدانیم؟

خبرگزاری‌ها می‌توانند اینجا و آنجا خطا کنند و یا منافع ملی کشور خود را مد نظر داشته باشند، اگر هر ایرانی اما به سهم خود مسئولیت‌پذیری در سرنوشت سیاسی کشور داشته باشد، گام مهمی به سوی ایجاد تحولات دمکراسی‌خواهانه برداشته‌ایم. سهم بزرگی از مسئولیت البته متوجه حاکمانی است که با جلوگیری از گردش آزاد خبر و انحصاری کردن رسانه‌های صوتی و تصویری و چاپی کشور در خدمت حلقه اصلی قدرت، باعث بی‌اعتباری رسانه‌های کشور و انتقال مرجع رسانه‌ای کشور از داخل به خارج کشور شده‌اند.



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024