يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 21.06.2021, 20:55

پس از انتخابات و پرسش «ولایت فقیه» آری یا نه!!‏


مصطفی قهرمانی

۴۲ سال پس از پیروزی انقلاب و استقرار نظام جدید مبتنی بر جمهوریّت و ‏اسلامیّت انتخابات سیزدهمین دوره ریاست‌جمهوری ایران در حالی انجام گرفت که ‏کشور ما به‌هیچ‌وجه در وضعیت خوبی قرار ندارد. موافقان و مخالفین این وضعیت ‏ذوق‌زده نشوند. این انتخابات پیروز نداشت بلکه تماماً شکست بود. شکستی ‏مفتضخانه برای تمامی نیروهای سیاسی در پوزیسیون و اپوزیسیون در داخل و خارج ‏از کشور و از طرفی شکستی دردناک برای میهن ما ایران.

در جایی که رقبای ما در منطقه و جهان چهارنعل به سوی ترقی و پیشرقت در ‏حرکت‌اند ما به خاطر «فقر معرفتی» و حقارت‌ها و تنگ‌نظری‌های ناشی از آن هر روز ‏بیشتر از گذشته نشان داده‌ایم ناتوان از مدیریت این کشور می‌باشیم. با فرافکنی و ‏تقصیر را بر گردن دیگران و رقبا انداختن و خود را در موقعیت پیروز میدان و بسیج نیروی ‏نیروی بدیل دیدن تنها این ناتوانی‌های ما را بیشتر نمایان می‌سازیم.

پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ١۴٠٠ ما به‌مراتب با شرایط پیچیده‌تر و بغرنج‌تری ‏مواجه خواهیم گشت:

١) تشدید بحران ناتوانی مدیریت سیاسی کشور
با بیرون آمدن ابراهیم رییسی از این انتخابات و قرارگرفتن او به عنوان حاصل جمع ‏جبری تمامی نیروهای بازدارنده و غیربالنده مافیایی زر و زور و تزویر در میهن ما در این ‏جایگاه، سکانداری مدیریت اجرایی کلان کشور در دست کسی قرار داده می‌شود ‏که از همان فردای قرارگرفتن در این جایگاه باید اهداف و تکالیف اجرایی روزمرۀ او با ‏‏«پیک بادپای» دولت پنهان بیت رهبری برایش ارسال گردد. بیتی که حتی دیگر خود ‏آقای خامنه‌ای نیز در آن دیگر تعیین‌کننده و فصل‌الخطاب نیست‎.

٢) بحران جانشینی در جایگاه ولایت فقیه
همانند دیگر نظام‌های سلطانی فرآیند جانشینی ولی فقیه به مثابه حکمران ‏دارای فرّه ایزدی در جمهوری اسلامی نیز نمی‌تواند به‌هیچ‌وجه به شکل قانون‌مند و از ‏طریق سازوکارهای قانونی و بدون در نظرگرفتن ارادۀ حاکم مستقر و هستۀ سخت ‏حاکمیتی بر گرد او انجام پذیرد. پس از سپری شدن دوران اوج‌گیری اوّلیه و دوران ‏ثبات و استقرار پس از آن، اکنون مدتی است تحت تأثیر احوالات شخصیه فاز فرود و ‏چه‌بسا سقوط دوران ولایت آقای خامنه‌ای آغاز گردیده است. تصمیم‌سازی در ‏خصوص جانشینی و تحولات سیاسی منتجه از آن برای آینده نظام همچون بختکی نه ‏فقط سنگینی خود بلکه حتی یک وضعیت فلج (پارالیز) سیاسی را بر تمامی ‏عرصه‌های تصمیم‌گیری و مدیریتی در داخل و خارج نظام سیاسی کشور تحمیل کرده ‏است. پس از بیش از سه دهه حتّی خود آقای خامنه‌ای نیز به خاطر وضعیت ‏نابه‌سامانی که برای هسته سخت قدرت و اعوان و انصار در بیت پس از او بسیار ‏محتمل خواهد بود، به طرز فزایند‌ه‌ای خود را موظف به راه‌حل‌یابی و مدیریت هرچه ‏سریع‌تر آن می‌بیند. ‏

بحران جانشینی در جایگاه ولایت فقیه لااقل دارای دو مشخصه می‌باشد:‏

• مشخصۀ نظری:‏ مقبولیت و مشروعیت نظریه ولایت فقیه به عنوان یک مدل حکومتی از یک‌طرف بر ‏خلاف زمان آیت‌الله خمینی به کمترین سطح و نصاب خود رسیده است به طوری که ‏دیگر حتی در بین باورمندان به جمهوری اسلامی نیز پایگاه و زمینۀ سیاسی و ‏حقوقی لازم و کافی را جهت نمایندگی کردن نظام سیاسی کشور دارا نمی‌باشد. ‏به‌طوری که اگر فرض کنیم حاکمیت حاضر باشد همین فردا نظریۀ «ولایت مطلقۀ ‏فقیه» یعنی همان کلیت اصل ١١٠ قانون اساسی را به همه‌پرسی بگذارد خواهد دید ‏اکثریت قاطعی از مردم ایران دیگر این نظریه را به عنوان الگویی مناسب و کارآمد برای ‏حکمرانی در میهن ما تأئید نخواهند کرد. دانستن همین نکته حتی حدس و گمان آن ‏نیز برای کارگزاران خرد و کلان در هر جایگاهی هم که قرار داشته باشند اضطراب‌آور و ‏استرس‌زا می‌باشد. اضطرابی که یقیناً نافی و ازبین‌برندۀ ثبات و کارآمدی نظام ‏سیاسی کشور گردیده است.‏

• مشخصه اجرایی و عملی:‏ از طرف دیگر حتی با فرض اینکه نظریۀ «ولایت مطلقه فقیه» تاب و توان مدیریت و ‏مقابله با بحران‌های سیاسی فزایندۀ جامعۀ ایرانی را دارا باشد امّا ادامۀ حیات آن به ‏لحاظ عملی و اجرایی نیز با علامت سؤال‌های عدیده‌ای روبرو می‌باشد زیرا جانشین و ‏جانشینانی که بتوانند و حاضر باشند ولایت فقیه را با خوانش کنونی آن که توسط ‏آقای خامنه‌ای در سی‌واندی سال گذشته تعریف و اجرا گردیده است، ادامه دهند در ‏افق سیاسی ایران قابل رؤیت نمی‌باشند. آن فردی هم که بعضاً از او به عنوان نامزد ‏مورد علاقه و اعتماد بیت و هستۀ سخت نظام نامبرده می‌شود نیز به دلیل دارا نبودن ‏حداقل شرایط نامبرده شده در قانون اساسی هیچ‌گاه نخواهد توانست تحت شرایط ‏نرمال ناخدای این کشتی طوفان‌زده که میهن ما باشد بگردد. ‏

آمال و آماج‌ها پس از انتخابات

در شرایط متفاوت بعد از انتخایات ١۴٠٠ بازگشت به شرایط پیش از آن دیگر برای ‏نیروهای سیاسی جامعه امکان‌پذیر نیست. نیروهای سیاسی بایستی هرچه ‏سریع‌تر با تحلیل و شناخت این شرایط، اهداف عملیاتی خود را برای کنش‌گری‌های ‏آتی تعریف و تبیین کنند. هدف باید ممکن ساختن تغییر در چارچوب شرایط موجود ‏باشد در غیراین‌صورت فروپاشی بسیار محتمل خواهد بود. در همین رابطه نیروهای ‏طرفدار تغییر باید این‌را درک کرده باشند که با راهکارهای حتی موفق سال‌های ‏گذشته دور و نزدیک دیگر توان راضی کردن عطش مردم تشنۀ تغییر را نخواهند ‏داشت.‏

آنچه جامعۀ ایرانی در پنجمین دهۀ پس از انقلاب شدیداً بدان نیاز دارد خوانش ‏نوی است از منشور انقلاب ایران متشکل از ایرانیت‎ ‎و اسلامیت‎ ‎و باورمندی به ‏انگاره‌های مدرنیته، رواداری، تساهل‎، آزادی‎ ‎و حق‌زیست برابر‎ ‎برای همۀ شهروندان ‏در یک جامعۀ باز‎ ‎با حکومتی سکولار‎ ‎و غیردینی.‏‎ ‎احیای این قرارداد تاریخی و ‏اجماع‌سازی دوباره در این‌خصوص وظیفه عاجل همۀ نیروهای سیاسی متعهد به ‏انقلاب بزرگ مردم ایران می‌باشد‎.‎‏

این آمال بایستی در قالب آماج و اهداف سیاسی بصورت مشخص تعریف و تبیین ‏گردیده و از طرف اردوگاه‌های سیاسی جهت بحث و نقد در اختیار جامعه قرار گیرد. در ‏این رابطه پرسشی کلیدی که در نهایت گروه‌های سیاسی نمی‌توانند به راحتی از ‏پاسخ‌گویی به آن طفره روند. جایگاه ولایت فقیه در تفکّرات و محاسبات برای ‏سال‌های در پیشروی ما در قرن حاضر می‌باشد. بدون پاسخ‌گویی به این سوال ‏اساسی امکان تحول و تغییر پایدار در نظام جمهوری اسلامی وجود ندارد.

ولایت فقیه تالی سلطنت و بازتولید سلطان در لباس ولی فقیه است. استقرار ‏نظام مبتنی بر ولایت فقیه در زمرۀ اهداف انقلاب رهایی‌بخش مردم ایران نبود. برای ‏حفظ و نجات ایرانیّت و اسلامیّت نظام سیاسی برآمده از انقلاب، بایستی حتماً این ‏نظام توانایی تصحیح و خود پالایشی در جهت بازگشت به قانون اساسی منهای ‏ولایت فقیه را در خود احیا کند.

تلاش در این مسیر و میسر کردن آن بایستی به مرکزی‌ترین آماج ائتلاف بزرگ ‏نیروهای طرفدار تغییر در درون و بیرون از نظام تبدیل بگردد. با وجود ولایت فقیه امکان ‏تحول در نظام سیاسی وجود ندارد.‏



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024