يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ -
Sunday 22 December 2024
|
ايران امروز |
کارزار انتخابات در همه کشورهای دنیا فرصت مناسبی برای محک زدن میزان وفاداری کاندیداها و نیروها و احزاب سیاسی به پرنسیپها و وعدههای سیاسی خویش است. در همه جا کاندیداهای مختلف با پشتیبانی احزاب و نیروهای سیاسی و گاه مستقل به میدان میآیند و وعدههایی میدهند که بهخاطر پیچیدگیهای سیاست و تضاد منافع گروههای ذینفع در بهترین حالت، یعنی در نظامهای پاسخگو و مبتنی بر دموکراسی، تنها بخشی از آن وعدهها عملی میشود.
در انتخاباتهای ایران از جمله انتخابات ریاست جمهوری به دلیل نهادینه نشدن تحزب و مشکلات دیگر در ساختار سیاسی کشور، میزان عملی شدن وعدههای سیاسی نمایندگان سیاسی منتخب به مراتب بسیار کمتر از کشورهای دارای نظام دموکراسی است. اغلب سیاستمداران نیز وجود موانع مختلف نامبرده در ساختار سیاسی کشور و گاه مشکلات خارجی که البته آن هم بخشا ریشه داخلی دارد را مانع عدم تحقق برنامههای انتخاباتی خود و درنتیجه تبرئه خود در پیشگاه ملت یا حداقل در برابر پایگاه رای خود میدانند.
گرچه بخشی از این دلایل عدم موفقیت واقعی و قابل فهم است، اما از رئیس جمهور پذیرفته نیست که چهار سال در قدرت بماند و همه ناکارآمدی را گردن رقیب بیندازد. اگر میدانستند وارد چه ساختاری میشوند چرا آن وعدهها را دادند و اگر از موانع پیش رو ارزیابی واقع گرایانهای نداشتند چرا پس از برخورد با موانع و هسته سخت قدرت استعفا ندادند؟
در ایام انتخابات بویژه انتخابات ریاست جمهوری اخیر کوله باری از تجارب عدم موفقیت دولتهای اصلاح طلب و اعتدالی در برخورد با هسته صلب قدرت، فراهم میشود تا کاندیداها را مورد سوال قرار داد که در جهت عملی شدن برنامههای حداقلی خود چه کار کردهاند؟ اگر نتوانستهاند بسیاری وعدههای خود را بخاطر مانع ساختاری مسئولیت و قدرت حل کنند، اما آیا حداقل به کف خواستههای خود وفادار بوده اند؟ این سوالها را نه تنها باید از کاندیداها پرسید بلکه نیروهای حامی آنها در انتخابات نیز باید به این پرسشها پاسخ دهند. به مردم ایران بطور عام و به طرفداران خود بطور خاص پاسخ دهند که طی چهار سالی که گذشت یا چهار سال پیش رو چگونه کارنامه اقدامات رئیس جمهور و هیئت دولت را رصد کردهاند یا خواهند کرد؟ در مقابل کوتاهیهای رئیس جمهوری که مردم را برای رای دادن به او بسیج کردند و یا درمورد کارنامه وزرا چه پاسخی برای افکار عمومی دارند؟
پاسخگو نبودن در حکومت ایران مختص قدرت حقیقی نبوده است، بلکه قدرت حقوقی نیز در این عرصه مسئولانه عمل نکرده است. مسئولیت آنها در عرصه شفافیت شاید از این رو که با آرای عمومی به قدرت رسیدهاند سنگین تر نیز باشد. با این پاسخ کلی و آشنا که “هستهای اصلی قدرت یا نهادهای غیر انتخابی سد راه عملی شدن وعدههای رئیس جمهور و برنامههای دولت هستند” نمیتوان کم کاریهای خود را توجیه کرد. وانگهی اگر همه راهها به کوچه بن بست قدرت حقیقی بازمی گرد چرا رئیس جمهور یا وزرا استعفا نمیدهند؟
یکی از پیامدهای مثبت افشای فایل صوتی جواد ظریف این بود که پرسشگری در مورد حد و مرز و چرایی کارگزاری نظام را به بحث روز تبدیل کرد. کارگزاران در نظام جمهوری اسلامی، چه به طور مشخص یعنی حزب کارگزاران سازندگی که چند وزیر نیز در دولت روحانی دارد و چه به معنای اعم آن یعنی مسئولان در پستهای مختلف دولتی، باید پاسخ دهند چرا حتی نتوانستهاند کف برنامههای انتخاباتی خود را عملی کنند؟ پاسخ دهند چرا حداقل برای مردم در اینباره روشنگری نکردند؟ و سرانجام اگر جرأت یا امکان روشنگری نداشتند چرا حداقل استعفا ندادند؟
یکی از رسوم بدی که در سالهای اخیر درپی رشد محافظه کاری در میان اصلاح طلبان مرسوم شده این است که هر صدایی که پرسشگری و مطالبه گری از کاندیداها یا منتخبین مردم را مطرح میکند رادیکالیسم و تندروی میخوانند و غیرعملی میدانند. اظهارات اخیر غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی یا محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی این حزب درمورد کاندیداتوری مصطفی تاج زاده در انتخابات ریاست جمهوری و بیانیه انتخاباتی او از این دسته اظهارات است. اظهاراتی که معلوم نیست خط قرمزش کجاست.
باید از حزب کارگزاران سازندگی و دبیرکل آن پرسید، دفاع از آزادیهای سیاسی پیشکش، اما آیا شما از آزاد سازی اقتصادی که از اصول پایهای حزب شما برای توسعه کشور است در برابر خصولتی سازی دفاع اساسی کردهاید؟ از کسانی که در ساختار حکومت مانع رشد بخش خصوصی واقعی در اقتصاد ایران هستند کجا و با چه صراحتی انتقاد کردهاید؟ کجا در برابر کاسبان تحریم و محدودیت اقتصادی برای ایران مخالفان افایتیاف (FATF) ایستادید و بدون لکنت زبان از آنها و حامیانشان سخن گفتید؟
از آقای روحانی و معاون اول او اسحاق جهانگیری که سودای ریاست جمهوری آینده دارد نیز باید پرسید دفاع شما از حقوق شهروندی و آزادیهای سیاسی پیشکش، چرا شما صریح و شفاف با مردم سخن نگفتید یا به حکومت اعتراض نکردید که حقوق مسلم خود شما و همکارانتان در کابینه را زیر پا میگذراند؟ چرا نگفتید رئیس جمهور و وزرای او را به صداوسیمای کشور بهجز در موارد استثنایی راه نمیدهند و دستگاه عریض و طویلی که با اموال عمومی اداره میشود سالهاست به بوق تبلیغاتی یک جناح خاص تبدیل شده است؟ وعده اختصاص دادن یک محل برای تجمع و اعتراضات مردمی چه شد؟ چه کسانی با چنین اقدامی مخالفت کردند؟
از آنها باید پرسید اگر هم قدرت این اقدامات حداقلی را ندارند و بر کف خواستههای خود نیز توان ایستادن ندارند چرا عطای این صحن بی حاصل را به لقای قدرت حقیقی نمیبخشند و تا آخر میمانند؟ چرا معاون اول رئیس جمهور حتی توان و اختیار برکنار کردن منشی خود را ندارد ولی همچنان چهار سال بر صندلی قدرت میچسبد؟ پرسشگری برای مچگیری نیست، بلکه یادآوری ارزش آرای اخذ شده و برای عدم تکرار راه رفته است.
چطور است زمان تبلیغات و مناظرههای انتخاباتی ردای آزادی خواهی و توانگری بر تن میکنند و بر سقف خواستههای خویش مینشینند، ولی در سرای قدرت خلعتِ کارگزاری و فرمانبرداری میپوشند؟ به نظر میرسد در افکار عمومی ایران زمانِ حقوقدان و دیپلمات در مناظره بودن اما سرهنگ در خیابان و کارگزارِ میدان در دولت شدن به پایان خود رسیده است.
زمان برای قدرتِ اصلیِ غیر پاسخگو در ایران سختتر و سختتر میشود و به رغم تلخکامیهای مردم ایران، طلایه پرسشگری درباره همه نهادهای حکومتی چه انتصابی و چه انتخابی و پاسخگو کردن قدرت با تکیه بر تجارب انتخاباتی دو دهه گذشته و امکانات ارتباطی جدید، درحال پر رنگ تر شدن است.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|