يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 28.04.2021, 23:42

تاج‌زاده، شب تاریک و بیم موج!


احمد پورمندی

مصطفی تاج‌زاده با انتشار بیانیه‌ای در پنجم اردیبهشت، کاندیداتوری خود ‏برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را اعلام کرد. ‏بیانیه تاج‌زاده را می‌توان منشور “اصلاح‌طلبی تحول‌یافته” دانست. ‏

‏۱۹ سال پیش در چنین روزهائی بیش از ۱۱۰۰ تن از جمهوری‌خواهان، با انتشار ”‏منشور جمهوری‌خواهی” ‏در پیوند با ‏جنبش اصلاحات و اصلاح‌طلبی این ارزیابی درخشان را ارائه کردند:

    ‏”حرکت اصلاح‌طلبانه دوم خرداد اگر چه دستاوردهايی هـمچون بازنمايی تناقضات قانون ‏اساسی، گشايش فضای مطبوعاتی و کمک به انزوای جناح‌های اقتدارگرا با خود داشته ‏است، اما اين حرکت نتوانسته است حقوق اساسی مردم و آزادی‌های فردی و اجتماعی را ‏تثبيت کند. يکی ازعلل “بن‌بست اصلاحات” سرسختی اقتدارگرايان در تداوم استبداد است، ‏اما علل ديگر آنرا بايد در محدوديت برنامه سياسی اصلاح طلبان، تناقضات نظری، اتکای ‏يک سويه بر ظرفيت‌های قانون اساسی و کم توجهی به سازماندهی نيروهای جامعه مدنی ‏جستجو کرد. اين تجربه نشان داد که اصلاحات تدريجی و قانونی به ميانـجی مجلس و قوه ‏مجريه، بدون تکيه به نيروی سازمان يافته مردم و تغييرات بنيادی در قانون اساسی به ‏سرانـجام نـخواهد رسيد. ساختار سياسی و قانون اساسی جمهوری اسلامی که دين و دولت ‏را درهـم آميخته و برپايه تبعيض ميان شهروندان بناشده است، نمی‌تواند مبنای تدوين قوانين ‏و تنظيم مناسبات اجتماعی به شيوه‌ای امروزی و مردمسالارانه باشد‎.‏
    امروز ولايت فقيه و نهادهای وابسته به آن بزرگترين مانع در راه استقرار مردمسالاری و ‏ثبات و پيشرفت کشورند. ايستادگی آنان در برابر آراء ملت و جنبش اصلاحات به جدال ‏فرساينده بين جناح‌ها، عدم هـماهـنگی دستگاهها و از دست رفتن اعتماد مردم انـجاميده و ‏اساس مشروعيت نظام را فروريـخته است. تداوم سرکوب، نقض حقوق مردم و گسترش ‏فقر و فساد، کشور را بسوی بحرانی اجتماعی و سياسی ميکشاند. در سطح بين المللی نيـز ‏جـمهوری اسلامی نه تنها منافع ملی ايران را تامين نمی‌کند بلکه امنيت و تماميت ارضی ‏کشور را با خطراتی بزرگ روبرو ساخته است‎.‎‏”‏

‏۱۹ سال، یعنی زمانی برای تعویض نسل، لازم بود تا یک اصلاح‌طلب دوم خردادی ‏بتواند بدون لکنت زبان، ارزیابی و احکام منشور جمهوری‌خواهی را بر زبان آورد و این ‏بهترین دلیل است برای اثبات این حکم منشور که در همان اردیبهشت ۱۳۸۲ هم جنبش ‏اصلاحات دوم خردادی به بن‌بست رسیده بود و چرا به بن‌بست رسیده بود.

جنبشی که خود را در سه طلسم “انقلاب بهمن”، “قانون اساسی جهموری اسلامی” و ‏‏”میراث آیت‌الله خمینی” گرفتار کرده بود، نمی‌توانست به بن‌بست نرسد و در تداوم درجازدن در چنگال این طلسم سه‌گانه، به تباهی و فساد در نغلطد.

گرچه بسیار دیر شده است و بحران، تباهی، نومیدی، بی‌اعتمادی و خشم بخش بزرگی از ‏جامعه را در نوردیده و بخش بزرگی از مردم نوری در انتهای تونل اصلاحات نمی‌بینند، ‏اما برای گذار خشونت‌پرهیز از حکومت اسلامی به جمهوری عرفی و دموکراتیک، از ‏هیچ امکانی ولو کوچک نباید و نمی‌توان صرف‌نظر کرد و از این رو بررسی اقدام و ‏منشور تاج‌زاده واجد اهمیت است.‏

برای اولین بار یک اصلاح‌طلب شناخته شده و معروف به خوشنامی و پاک دستی، خود ‏را از هر سه طلسم ویرانگر رها کرد و این را با صدای بلند بر زبان آورد. تاج‌زاده در ‏منشور خود، از جنبش مشروطه به امروز گذر کرد و در متنی که بدست داد خمینی و ‏انقلاب بهمن را حذف کرد و یک سر به سراغ قانون اساسی و تغییر آن رفت تا خود را از ‏طلسم سوم هم رها کند و این بدان معنی است که جدای از تاخیر خسارت‌بار، چهارچوب ‏گفتمانی منشور تاج‌زاده، هنوز معاصر است و بر بنیادهای درستی استوار شده است.

مهندس موسوی هرگز نخواست و شاید نتوانست خود را از طلسم‌های انقلاب بهمن، میراث ‏خمینی و قانون اساسی رها کند و شاید یکی از دلایل کم‌آوردن جنبش سبز هم به همین ‏محدودیت‌های گفتمانی سران آن مربوط می‌شده است. تاج‌زاده شاید با درس‌گیری از ‏ناکامی جنبش سبز، به این ضرورت رسید که دل به دریا بزند و با جمهوری‌خواهان و ‏مردمی هم‌صدا شود که از چند دهه پیش با روشن‌بینی و با گوشت و پوست خود، متوجه ‏ریشه‌های اصلی همه مصیبت‌ها شده بودند.

تا آنجا که به رئوس برنامه برای فردای کشور مربوط می‌شود هم، منشور تاج‌زاده ‏هم‌پوشانی بسیاری با طرح ده ماده‌ای منشور جمهوری‌خواهی دارد و گرچه می‌توان در ‏زمینه‌هایی نظر عدم صراحت در مورد حجاب اجباری، سکولاریسم، ضرورت عدم ‏تمرکز، اسرائیل‌ستیزی و نظائر آن بر آن خرده گرفت، اما در خطوط کلی می‌توان آن را ‏انعکاس برنامه جمهوری‌خواهان در فضای سیاسی داخل کشور دانست.

آنچه اما حرکت و منشور تاج‌زاده را با سوالات جدی روبرو می‌کند، نقشه راهی است که ‏او برای تحقق آن پیش می‌نهد.

تاج‌زاده می‌خواهد به اتکای یک جنبش انتخاباتی، مقام ریاست جمهوری را تسخیر کند و ‏سپس با شعار جنبش سبز یعنی “اجرای بی‌تنازل قانون اساسی”، تعادل قوا را به‌هم زده، ‏خامنه‌ای را وادار به صدور فرمان تغییر قانون اساسی در جهت حقوق بشر و مطالبات ‏رئیس جمهور بکند.

گرچه غیرممکن وجود ندارد و “به اتفاق جهان می‌توان گرفت”، اما رئالیسم در سیاست ‏ایجاب می‌کند که برای تحقق این طرح راهبردی، نقشه‌راهی با گام‌های مشخص ارائه ‏بشود و هم در اینجاست که دشواری‌های بزرگ‌تر از هفت‌خوان رستم رخ خواهند نمود.

فرض کنیم که رفقای تاج‌زاده و کسانی نظیر قوچانی و کرباسچی ادعای او را بپذیرند که او ‏نماینده اصلی جنبش اصلاحات است و آنها باید به او بپیوندند و اصلاح‌طلبان در پشت او ‏به صف بشوند و باز فرض کنیم که تاج‌زاده از خوان جنتی هم به لطف حکم حکومتی ‏رهبر عبور بکند. با خوان سوم یعنی “مجلس جهادی، انقلابی و جوان” چه خواهد کرد؟ ‏این مجلس به ضرس قاطع به هیچکدام از وزرا و برنامه‌های او رای نخواهد داد و طبق ‏قانون اساسی، دولت او را فلج خواهد کرد. رئیس جمهوری که در این شرایط بحرانی بر ‏سر کار می‌آید باید در همان صد روز اول، ده‌ها مانع بزرگ را از سر راه بردارد. ‏تاج‌زاده‌ای که مثل یک پروانه مظلوم در تار‌های عنکبوتی مجلسی گرفتار شده که نصف ‏آن پاسدار است، نصف دیگرش نوکر پاسدار و همه هم سرجمع، مشتی دلال، دزد و ‏فرصت‌طلب و نوکر بیت هستند، چطور می‌تواند مثلا دست سپاه را از اقتصاد و سیاست ‏کوتاه کند؟ اگر پاسخ تاج‌زاده این باشد که مثلا به اتکای مردم مجلس را منحل کرده، ‏انتخابات آزاد برگزار می‌کند، در این صورت پاسخ منتقدین چنین خواهد بود که برادر ‏بزرگوار! چرا شیپور را از سرگشادش می‌نوازید و همین امروز به جبهه ملی و ‏جمهوری‌خواهان نمی‌پیوندید و “انتخابات آزاد و توافقی مجلس موسسان زیر نظر هیت قابل‌‏قبول برای همگان” را پیش نمی‌کشید؟

واقعیت این است که تاج‌زاده بچه دیروز نیست و به بخش بزرگی از سوراخ‌های برنامه ‏راهبردی مذکور وقوف دارد. او می‌داند که حتی از خوان اول که همراهی بقیه اصلاح‌طلبان است هم نمی‌تواند عبور کند. جنتی هم - حتی برای بازی موش و گربه - به او ‏اجازه عبور نمی‌دهد و هرچه هم جلوتر برود بازی سخت‌تر خواهد شد و کسی که کشتی‌‏اش در خوان مجلس به گل نشسته، در نهایت در خوان ششم که اخراج سپاه از سیاست و ‏اقتصاد است و در خوان هفتم که خلع خامنه‌ای به‌دست خودش است، به دن کیشوت شبیه ‏خواهد شد و هم از این‌رو، بیشتر محتمل است که او با نگاهی بلندمدت‌تر به ایام بعد از ‏انتخابات و دوران فطرت بعد از مرگ خامنه‌ای، یک طرح سه لایه را در دستور کار ‏خود داشته باشد که از سه سطح حداقلی، میانی و حداکثری برخوردار است.‏

برنامه حداقل او می‌تواند رونمائی از منشور جمهوری‌خواهی سبز و تاسیس جریانی باشد که ‏پرچم رفرمیسم پیگیر و سوسیال دموکراتیک را بلند کند. تاج‌زاده گام‌های اول را در این ‏راه با اطمینان و موفقیت نسبی برداشته است و در این رابطه منطقا باید شایسته پشتیبانی ‏همه میهن‌دوستان آزادی‌خواه و عدالت‌جو باشد. اینکه این تلاش تا چه میزان موفق خواهد ‏بود، فعلا قابل پیش‌بینی نیست. اما به هر میزان که پیش برود، به مثابه بخشی از یک ‏تلاش همگانی‌تر، قابل تقدیر و پشتیبانی است.

در لایه میانی می‌تواند یک “شیطنت” تعبیه شده باشد، کاری که از تاج‌زاده -که هنوز همه ‏رسوبات تفکر مجاهدی را کاملا دور نریخته - اصلا بعید نیست: معامله با کارگزاران و بقیه ‏‏”اصلاح‌طلبان ولائی”، ایفای نقش یخ‌شکن و تقدیم نیروی بسیج شده به آنها به بهانه ‏گزینش بد در مقابل بدتر!

گرچه تاج‌زاده باید وقوف داشته باشد که بر فرض اقدام به چنین شیطنتی، به سختی از ‏سوی مردم و آزادی‌خواهان تنبیه خواهد شد، اما به‌ویژه نظر به اینکه بیشترین بدبینی‌ها به ‏حرکت او در همین نقطه متمرکز شده است و او در کلاپ‌هاوس هم امکان کپی‌برداری از ‏برنی سندرز را رد نکرد، به باور من هر نوع پشتیبانی از او باید به اعلام این بازی به ‏مثابه خط قرمز پررنگ، منوط بشود.‏

لایه حداکثری برنامه تاج‌زاده همانی است که اعلام کرده است: رفتن به پاستور!

تاج‌زاده در نخستین پرسش و پاسخ عمومی خود با اعتماد به نفسی بسیار بالا و با لحنی که ‏به قول یکی از حاضرین، حاوی شور حسینی غلیظی بود، از روز‌هائی می‌گفت که رو ‏در روی رهبر می‌نشیند و او را قانع و وادار می‌کند که در کار دولت دخالت نکند. ‏اینگونه سخنرانی‌های منبری البته برای تهییج مفیدند، اما به کار اقناع اهل‌نظر نمی‌آیند. ‏کاش امکان و وسیله‌ای وجود می‌داشت که به کمک آن بتوان طبقه متوسط فرهنگی ‏و جمعیت چندین میلیونی روشنفکران فقیر را قانع و امیدوار کرد و به یاری آنها یک جنبش ‏انتخاباتی بنیان‌کن به راه انداخت و کاش تاج‌زاده بتواند به این مهم نائل بیاید.‏

‏امروزه شعار تحریم انتخابات نقش بسیار نیرومند و هژمونیک را در خارج از کشور ‏بازی می‌کند و در داخل هم، بر اساس نظرسنجی‌های حکومتی و نیمه‌حکومتی، هیچ ‏تمایلی به شرکت در انتخابات وجود ندارد و اکثریت بزرگی از مردم نسبت به “صندوق ‏انتصابات ولائی” قطع امید کرده‌اند. بدون آنکه خامنه‌ای سیاست‌های خود را به‌طور جدی ‏تغییر بدهد، همه زندانیان سیاسی را بدون درنگ و قید و شرط آزاد بکند، افسار مخالفان ‏برجام و قوه قضاییه را محکم بکشد، سرداران را سرجایشان بنشاند و نظارت استصوابی ‏را رسما لغو نماید، نه تاج‌زاده و نه هیچ وزنه‌بردار سنگین‌وزنی نخواهد توانست این وزنه ‏سنگین را به سینه بکشد. به باور من موضع خانم فائزه‌ هاشمی واقع بینانه‌تر است: اول ‏تغییر سیاست‌ها، بعد انتخابات! از این‌رو تنها می‌توان برنامه حداقلی تاج‌زاده را شایسته ‏پشتیبانی دانست و امیدوار بود که او بازی را در همین محدوده مدیریت کند و به دام یخ‌شکنی برای ولائیون نیفتد.

نظر خوانندگان:


■ جناب پورمندی گرامی.
بررسی بسیار خوبی است و من با آن کاملاً همسویم. برای چند تن از هواداران تاج زاده هم فرستادم با برداشت شما همسو بودند و یکی از آنها او را «دن کیشوت» نامیده بود.
شاد باشید/ بهرام خراسانی




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024