يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ - Sunday 22 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 23.04.2021, 16:09

کارزار “نه به جمهوری اسلامی” و انتخابات


شاهین خسروی

اهمیت کارزار “نه به جمهوری اسلامی” در آستانه سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری

در تاریخ چهل و چند ساله جمهوری اسلامی، انتخابات ریاست جمهوری در میان بقیه انتخابات(ها) جایگاه یگانه اما ناسزواری ‏داشته است. در طول این زمان، از همان نخستین انتخابات در دی ماه ۱۳۵۸ که بنی صدر در آن به‌اعتبار نزدیکی به خمینی ‏پیروز شد، تا همین آخری در ۱۳۹۶ که روحانی با وعده و وعیدهای فریبنده ولی بی‌پایه و مایه انتخابات را برای دومین بار برد، ‏جمهوری اسلامی توانسته به‌اصطلاح انتخابات ریاست جمهوری خودرا را به‌عنوان انتخاباتی “معنی‌دار” به بخش بزرگی از مردم ‏ایران و تقریباً کل جهان بفروشد. اما واقعیت این است که کارکرد رئیس جمهور در ایران شبیه هیچیک از رؤسای جمهور در ‏دیگر کشورها نیست.

در همه نظام‌های جمهوری جهان رئیس جمهور یا با رأی مستقیم مردم انتخاب می‌شود(آمریکا، فرانسه، ‏روسیه، کشورهای آمریکای لاتین و اخیراً ترکیه) و به‌اعتبار رأی مردم قدرت اجرایی را تمام و کمال دراختیار می‌گیرد، یا با رأی ‏پارلمان انتخاب می‌شود که در این صورت نقش وی تشریفاتی و نمادین است(آلمان، هند...). اما در ایران ِ جمهوری اسلامی نوع ‏سومی از ریاست جمهوری سر برآورده که در نوع خود بی‌نظیر است: انتخابات ریاست جمهوری با تدارکات، تبلیغات و آب و ‏تاب فراوان و (دست کم از ۱۳۷۶) بطور رقابتی برگزار می‌شده و رئیس جمهور(طبق آمار رسمی) معمولا رأی بیش از نیمی از ‏شهروندان واجد شرایط  را به‌دست می‌آورده است. و صحنه طوری چیده می‌شده و می‌شود که انگار مردم برای گزینش شخص ‏اول کشور که همه قدرت‌های اجرایی را دراختیار دارد، رأی می‌دهند- مانند آمریکا و فرانسه و... این درحالی‌ست که قدرت عالیه ‏اجرایی به‌واقع در جایی دیگر، نهاد رهبری، محفوظ است و دارنده آن نه به‌مردم، که فقط به خدا پاسخگوست!

شگفتی اینجاست ‏که، با اینکه طشت رسوایی این فرآیند فریبکارانه و کمدی-الهی، اگر نه از همان نخستین دوره انتخابات، که دست کم از ۱۳۷۶ به-‏بعد، به‌زیر افتاده، با این حال برای بسیاری در داخل و خارج، این انتخابات هنوز مهم و حتا بسیار مهم است! مردم نیز  تاکنون با ‏حضور + ۵۰ درصدی خود در کلیه دوره‌های گذشته انتخابات ریاست جمهوری،  بر این امر مهر تأئید زده‌ و به آن مشروعیت ‏بخشیده‌اند.‏

‏اما در این چهار سال پس از آخرین انتخابات ریاست جمهوری در ۱۳۹۶ به‌نظر می‌رسد که مردم را دیگر شوری در سر نیست! ‏ضربه‌های هشیارکننده دی ۹۶، آبان ۹۸، جنایت سرنگونی هواپیمای اوکرائینی، و پُردامنه‌تر و فرساینده‌تر از همه، شیوع ویروس ‏کرونا که اوج بی‌کفایتی، بی‌توجهی و ناکارآمدی رژیم را آشکار کرده، مردمی دیگر ساخته است- مردمی نومید از آینده و لذا بی‌‏انگیزه‌ برای شرکت در هر فرآیند سیاسی به‌امید بهبود اوضاع.

به‌نظر می‌رسد که از اینجا به‌بعد دیگر این حرکاتِ سلبی ست که ‏باید در دستور کار مردم قرار ‌گیرد، که می‌تواند با کارزار “نه به جمهوری اسلامی” آغاز و با دیگر اقدامات مشابه دنبال شود. به‌‏عبارت دیگر، مردم عجالتاً لازم نیست کاری کنند، کافی‌ست کاری نکنند! ظاهراً اکثریت مردم در عین نومیدی از بهبود اوضاع در ‏چارچوب رژیم کنونی، دریافته‌اند که رئیس جمهور همان تدارکاتچی ست که خاتمی در پایان دوران ریاست جمهوری‌اش ناخواسته ‏از آن سخن گفت. و اتفاقاً روحانی که به‌عنوان آخرین رئیس جمهور اسلامی تاکنون بالاترین رای  مردم را(۲۴ میلیون) در تاریخ ‏انتخابات ریاست جمهوری اسلامی به‌دست آورده، در پایان دوره ۸ ساله‌اش می‌رود که خودرا به‌عنوان دروغ‌گوترین، ‏ناکارآمدترین و منفعل‌ترین رئیس جمهور در این چهار دهه و اندی نشان بدهد.

همین یک مورد گویای آن است که چرا مردم باید  ‏انتخابات ریاست جمهوری در ۲۸ خرداد را تحریم کنند: آن‌ها آشکارا دیده و تجربه کرده‌اند که رأی آن‌ها در تصمیم‌گیری‌های ‏حکومت بی‌تأثیر است و حکومت تنها از رأی مردم برای خود مشروعیت می‌خرد و در داخل و منطقه و جهان هر چه بخواهد ‏می‌کند و آن را به خواست و رأی مردم نسبت می‌دهد. بی‌گمان همین هنر فریبای جمهوری اسلامی در ساختن انگاره دمکراتیک ‏از خود و فروش آن به‌داخل و خارج، از دلایل مهم ماندگاری آن بوده است.

و اینجاست که نقش جناح خط امامی رژیم که پس از ‏دهه ۱۳۷۰ جامه “اصلاح‌طلبی” پوشید، پُر رنگ می‌شود. این جناح که یک طیف آن را کارگزاران دوره ۸ ساله رفسنجانی تشکیل ‏می‌دهند و گروه موسوم به “روحانیون مبارز” طیف میانه و گروه‌های نزدیک به “مجاهدین انقلاب اسلامی” طیف چپ آن را می‌‏سازند، صد البته که تنها نبوده و ملی‌مذهبی‌ها و چپ‌های جمهوریخواه خارج‌نشین در بزنگاه‌های مختلف یار و یاور آن بوده‌اند.

‏در این دوران “بیم و امید”ِ اکنون ۲۵ ساله‌ی اُشتولم اصلاح‌طلبان، تقریباً همه انتخابات ریاست جمهوری با شور و هیجان عمومی ‏و رای بالای مردم برگزار و به‌گونه‌ای وانمود شده که گویی با آمدن مثلاً روحانی، وضع جمهوری اسلامی و البته مردم بهتر ‏می‌شود، و از حالت مثلاً “منفی یک” در پایان دوران احمدی‌نژاد (با ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی و غیرنفتی) به حالتِ دست‌کم “مثبت یک” در ‏پایان دوران روحانی می‌رسد. اکنون، مردم رأی‌دهنده غیرمکلف (به‌مذهب)، که در ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ با ۱۹.۵ و ۲۴ میلیون رأی ‏روحانی را به کاخ ریاست جمهوری فرستادند، خود با یک حساب ساده سرانگشتی درمی‌یابند که برنده یا بازنده این قمار بوده‌اند. و ‏اگر نیک بنگریم می‌بینیم که در واقع همین گروه “مغبون” اخیر هستند که می‌توانند نقش مهمی در موفقیت کارزار “نه به ‏جمهوری اسلامی” بازی کنند.‏

اما سخنی با همین مردم!

در این ۱۳ یا ۱۴ ماهی که از ورود ویروس کرونا به کشور گذشته، اکثریت ایرانیان درونمرز کمابیش از ‏چگونگی ورود این ویروس منحوس و نیز نحوه برخورد رژیم با مصیبت عظمای آن آگاهند و مهم‌تر، آن را هر روز و شب ‏تجربه و زندگی می‌کنند. آن‌ها می‌دانند و می‌بینند که رژیم در تمامیت خود چقدر به زندگی و معاش مردم بی‌اعتنا و نگاه آن حتا در ‏مواردی دشمنانه است. اکنون مهم‌ترین وسیله مقابله با کووید-۱۹ واکسیناسیون عمومی‌ست که در بیشتر کشورهای جهان کمابیش ‏آغاز شده است، اما می‌بینیم که رهبر رژیم با کمال وقاحت با ورود واکسن‌های آمریکایی و انگلیسی مخالفت می‌کند و ضمن آنکه ‏خشم و دشمنی مردم را بر می‌انگیزد، حکایت گربه و گوشت و بوی بد را تداعی و در پایان روغن ریخته را نذر امام‌زاده می‌کند!

‏شواهد و قرائن نشان می‌دهد که هدف اعلام نشده اما درحال اجرای رژیم رسیدن به به‌اصطلاح  مصونیت گله‌ای (‏Herd ‎Immunity‏)است، که تحقق آن تلفات جانی و خسارات مالی عظیم مردم و کشور را در پی خواهد داشت. و آنگاه که پای چنین ‏تلفاتی به‌میان می‌آید، دیگر صحبت از رأی‌دهنده مکلف و غیرمکلف بی‌معناست. ویروس کرونا این تقسیم‌بندی‌ها را نمی‌شناسد و ‏هر دو را به‌یکسان می‌گزد و می‌کشد. همان رأی‌دهندگان ۲۰-۳۰ درصدی مکلف اکنون باید چشم‌ و گوش‌ و زبان خودرا باز کنند و ‏از نامزدهای مدعی، هر که باشند، بطلبند که چه برنامه‌ای برای واکسیناسیون عمومی دارند، و این را مبنای رأی‌دهی خود قرار ‏دهند. چرا که اینجا مسئله مرگ و زندگی خود و خانواده‌‌های‌شان مطرح است.

از سوی دیگر، همه آن ۴۰ میلیون نفری که در ‏انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ شرکت کردند و به‌روحانی عمامه سفید و رئیسیِ عمامه سیاه رأی دادند، باید انتخاب تاریخی ‏مردم آمریکا در نوامبر ۲۰۲۰ را نه سرمشق که در چشم‌انداز قرار دهند، و ببینند که مردم آمریکا چگونه با انتخاب بایدن، به ‏ترامپی که به کارزار مبارزه همه‌جانبه با ویروس کرونا پشت و حتا در پیشبرد آن کارشکنی کرده بود، پشت کرده و او را کنار ‏گذاشتند. آن‌ها با این کار از عقل سلیم  پیروی کردند.‏

همان عقل سلیم هم می‌گوید، اگر مبنای رأی‌دهی آن ۴۰ و اندی میلیون نفر به‌جای خوش‌باوری منطق هزینه-فایده باشد، باید بعد از ‏این چهار و اندی دهه به‌خود آمده و دریابند که شرکت(هزینه) در انتخاباتی که نتیجه‌ای جز پشیمانی و افسردگی(فایده) برای آن‌ها ‏ندارد  عبث خواهد بود. در این صورت است که کارزار نه به جمهوری اسلامی موفق از کار خواهد درآمد.‏



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024