پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 09.04.2021, 10:35

چهل و دو سال با تحریم


حمید فرخنده

در همه زبان‌ها وقتی کلمه‌ای دارای بار معنایی غیر از آنچه منظور و مفهوم اولیه بوده می‌شود و حتی معنایی نه چندان مثبتی را تداعی می‌کند، برای آن مفهوم اولیه از کلمه یا اصطلاح دیگری استفاده می‌کنند. در زبان فارسی در سال‌های اخیر کلمه “افغانستانی” به جای “افغانی” حداقل از سوی گروهی از ایرانیان که به بار معنایی کلمات و احترام به کرامت انسان‌ها حساس‌تر هستند، استفاده می‌شود. در رادیو-تلویزیون سوئد، ادارات دولتی، برخی از مطبوعات و از سوی بخشی از سوئدی‌ها کلمه Nyanlända به معنی “تازه واردان” به‌جای کلمه Indvandrare که به معنای “مهاجر یا مهاجران” است، استفاده می‌شود. در انگلیسی از اصطلاح “آفریقایی-امریکایی” یا در فرانسه از عنوان “آفریقایی” به جای “سیاه” یا “سیاهپوست” استفاده می‌شود.

کلمه “تحریم” در فرهنگ سیاسی ایران نیز به نظر می‌آید به نوعی دچار همین سرنوشت شده است. اما برای جلوگیری از این معضل و به‌روز کردن این مفهوم کمتر تلاشی صورت گرفته است.

عمر واژه “تحریم” به درازای عمر جمهوری اسلامی است. در این فراز و نشیب چهل و دو ساله به دلایل مختلف بر این کلمه بار‌های مفهومی مختلفی بار شده است. “تحریم” در کنار معنای مرسوم یعنی فراخواندن مردم به عدم شرکت در انتخابات، با اندکی تساهل و تسامح می‌توان گفت معنی “دعوت شنیده نشده”، “قهر همیشگی از صندوق‌های رای”، “عدم موفقیت اپوزیسیون”، “تبلیغات حکومتی در استقبال مردم از انتخابات” ‌یا نوعی “دو قطبی مخالف و موافق شرکت در انتخابات” نیز می‌دهد.

خارج از ارزش‌گذاری شرکت یا عدم شرکت در انتخابات، در فرصت‌های انتخاباتی مختلف از ریاست جمهوری گرفته تا مجلس، خبرگان و شوراها به دفعات شاهد این بوده‌ایم که در نظام جمهوری اسلامی به دلایل مختلف از جمله اعتقادات مذهبی مردم، تاثیر شخصیت کاریزماتیک آیت‌الله خمینی، ترس از نداشتن مهر در شناسنامه و از دوم خرداد ۷۶ به بعد به امید اصلاحات در ساختار سیاسی کشور، تعامل با جامعه جهانی در سیاست خارجی کشور و یا به‌خاطر وعده یارانه‌های اقتصادی از سوی برخی کاندیداها بخش بزرگی از مردم [که در بسیاری موارد بیش از ۵۰ درصد را شامل می‌شده است]، علیرغم پیش‌بینی و دعوت اکثر احزاب، سازمان‌ها و شخصیت‌های سیاسی اپوزیسیون به تحریم انتخابات، در آن شرکت کرده‌اند.

دو‌ ویژگی مهم در مورد ارتباط و گفت‌وگوی نیروهای سیاسی اپوزیسیون با مردم در جامعه‌ای با شرایط و مشخصات جامعه ایران قابل توجه است. اول اینکه به دلیل عدم نهادینه شدن تحزب در ایران، ارتباط احزاب با مردم یا بخش‌هایی از مردم، قابل ارزیابی دقیق نیست. پس هیچ نیروی سیاسی، سراسری یا قومی، نمی‌تواند مدعی نمایندگی همه مردم کشور یا یک منطقه خاص باشد و یا در تحلیل‌ها یا فراخوان‌های خود دریافت و تحلیل خود از شرایط را خواست ملت ایران بداند، هرچند این نیروها نظر و خواست بخشی از مردم را بطور غیرمستقیم نمایندگی و منعکس می‌کنند.

نکته مهم دیگر این است که در انتخابات ایران مسائل اقتصادی و معیشتی مردم و وعده‌های کاندیداها در این مورد، نقش بسیار مهم و گاه تعیین‌کننده داشته است. بر کسی پوشیده نیست که تحریم‌های امریکا در پی خروج ترامپ از برجام و دیگر مشکلات اقتصادی که کرونا نیز مزید بر علت آن شده است تا چه میزان مردم بویژه دهک‌های پایین درآمدی را تحت فشار قرار داده است. درنتیجه وعده‌های اقتصادی در این دوره از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و عروج و خروج ناگهانی و احمدی نژادوار کاندیدایی چه از میان سپاهیان و چه در میان غیرنظامیان از فیلتر شورای نگهبان غیرقابل تصور نیست. غیرممکن نیست که کاندیدایی با وعده پرداخت یارانه‌های اقتصادی و حل مشکل نان و مسکن مردم وارد میدان شود و عرصه را از تحریم‌کنندگان که وجود نظارت استصوابی و نبود آزادی انتخابات را دلیل دعوت به تحریم اعلام کرده‌اند، برباید و مردم را حداقل بطور نسبی در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو که کمتر از سه ماه دیگر برگزار می‌شود به پای صندوق‌های رای بکشاند.‌ اگر چنین اتفاقی بیفتند و حکومت بتواند به زور و ضرب وعده و وعید اقتصادی تنور سرد انتخابات را حتی نیمه گرم کند، آنگاه دعوت به تحریم با شکست یا حداقل شکست نسبی روبرو خواهد شد. سخنان اخیر عزت الله ضرغامی از فرماندهان پیشین سپاه و از رؤسای قبلی سازمان صداوسیما که کاندیداتوری خود را برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اعلام است در مصاحبه با خبرگزاری فارس قابل توجه است:

    «چپی‌ها اول انقلاب هرجا می‌رفتند می‌گفتند نان، مسکن، آزادی. آن موقع چون این شعار نماد جریان‌های سیاسی بود ما مخالف بودیم. عکس چه‌گوارا را می‌زدند، ما قلّاب می‌گرفتیم و عکسش را می‌کندیم. امروز من عاشق چه‌گوارا هستم و مثلاً در دانشگاه تهران می‌گویم من یک موی چه‌گوارا را به هزار مدعیِ نماز شب‌خوانی که خیرشان به مردم نمی‌رسد و ظلم می‌کنند نمی‌دهم و دوست دارم چه‌گوارا را. شما هم اگر پایش بیفتد از فیدل کاسترو و چه‌گوارا در مقابل غربگراها دفاع می‌کنید، چرا که این‌ها نیروهای انقلابی بودند که برای مردم کار ‌کردند. اول انقلاب این کار را نمی‌کردیم، به خاطر اینکه مارکسیست‌ها که می‌خواستند اسلامیت نظام را زیر سؤال ببرند و می‌خواستند مردم را منحرف کنند، تصاویر این‌ها را پخش می‌کردند.... داشتم چه‌گوارا را می‌گفتم؛ که یک موقع نماد جریان چپ هست و می‌خواهد با ما درگیر شود و خب با او برخورد می‌کردیم و شعار نان، مسکن، آزادی را پاک می‌کردیم. امّا واقعاً امروز شعار نان، مسکن، آزادی- به تعبیری- شعار ما نیست؟ اصلاً مطالبات ما این‌ها نیست؟....پس این هم از شعارهای ما است؛ نان، مسکن، آزادی. “آقا این شعار چپی‌ها بوده است”؛ خب باشد. چپی‌ها دروغ گفتند؛ نه نان می‌دادند - دیدیم حکومت‌های‌شان را - نه مسکن درست و حسابی به مردم دادند و نه می‌گذاشتند کسی آزاد باشد؛ خفه‌اش می‌کردند. ما با چپی‌ها کاری نداریم، امّا شعارشان می‌تواند امروز شعار ما هم باشد. همین حرف کافی است تا یک تیتری بزنند که «ضرغامی: شعار چپی‌ها شعار من است»، بعد دیگر کلاً احمدی‌نژاد فراموش می‌شود و برای شورای نگهبان همین کافی است.»

درست است که تحولات مثبت اقتصادی در ایران به حداقلی از گشایش سیاسی و یا ثبات سیاسی و تعامل با امریکا برای رفع تحریم‌ها نیاز دارد، اما ضعف و شکنندگی کلمه “تحریم” و سیاست “دعوت به تحریم” در شرایط خطیر ایران با توجه به بیش از چهار دهه تجربه، آشکار است.

شاید همان “شرکت نکردن” و یا اصطلاح دیگری که همین مفهوم را بیان کند بدون آنکه بار منفی تحریم و عواقب عدم موفقیت احتمالی آن را بر دوش نیروهای سیاسی تحریم کننده بگذارد، مناسب‌تر باشد. البته دعوت کنندگان به تحریم خواهند گفت “شرکت نکردن” معنای دعوت فعال از مردم برای عدم مشارکت در انتخابات را نمی‌دهد.

به هر حال، استفاده از “شرکت نکردن” به جای تحریم و اعلام نظر خود به جای دعوت عام به عدم مشارکت، ‌اعلام نظر خود است در کنار احترام گذاشتن به انتخاب مردم، به هر دلیل که باشد، درک انتخاب آنهاست هرچند خود در انتخابات شرکت نمی‌کنیم. به روز کردن اعلام موضع سیاسی خود بدون دمیدن در آتش دوقطبی‌های ویرانگر در داخل و خارج کشور است. چنانکه خنثی کردن نمایش تبلیغاتی حکومت در شکست احتمالی تحریم انتخابات نیز هست.

 

نظر خوانندگان:


■ آقای حمید فرخنده گرامی حکومت اسلامی متهم به جنایت بشری و نقض مکرر منشور جهانی حقوق بشر ست. رهبران حکومت دینی ولایت فقیه از پیش از انقلاب ۵۷ و در طی ۴۲ سال حکومت هزاران بار مبانی اساسی ۳۰ گانه‌ی منشور جهانی حقوق بشر را نقض کرده‌اند. حتی مهندس مهدی بازرگان در همان زمان صدارت «دولت موقت» که بر خلاف وظائف و عرف دولت موقت عمل کرد. بارها به موضوع حقوق بشر اشاره کرد. او می‌گفت: حکومت اسلامی به لطف منشور جهانی حقوق بشر به قدرت رسیده بود پس باید آنرا رعایت کرد...... ولی کو گوش شنوا ..... این ها را نوشتم که بیادتان بیاورم گفتمان حقوق بشر در سال ۵۷ حتی در سطح دولت موقت و نخست وزیر «دولت موقت» که قبل از رسیدن به قدرت فعالیت حقوق بشری هم داشت در رسانه‌ها و رادیو و تلویزیون وجود داشت. ولی شخص مهدی بازرگان نیز ناقض حقوق بشر بود. چرا؟ دولت موقت مسئول بود و می‌بایست تا تشکیل و تدوین قانون اساسی کشور را اداره کند و هیچ اقدامی بزرگی نمی‌بایست انجام می‌دادند. (بعداز انقلاب کبیر فرانسه چند سال طول کشید تا انتخابات برگزار شد و مطابق قوانین جدید دادگاههای تاریخی به کار افتاد و.....) مهندس بازرگان این ها را و تجربه‌ی انقلاب مشروطه و جنبش ملی شدن نفت را از همه‌ی ما بهتر می‌دانست. ولی حضرتش از همان بهمن ۱۳۴۱ خنجر مشروعه خواهی را از نیام بیرون کشید و علیه تغییر قانون انتخابات بنفع زنان نامه‌ی سرگشاده نوشت و به شورش کور خمینی پیوست. حقوق بشر، زنان و اسلام!!! دریغ که حکومت شاهنشاهی به جای نشان دادن ماهیت ارتجاعی و دشمنی ارتجاع مذهبی با حقوق اساسی شهروندی زنان طبق عادت، به بگیر و به بند روی آورد و در ۱۵ خرداد حکومت نظامی اعلام کرد. مردم نفهمیدند که اصل دعوا بر سر چه بود! دریغ! خمینی و بازرگان نقض حقوق بشر را از همان بهمن ۴۱ علیه زنان شروع کردند. بهر صورت بعداز انقلاب، دیدیم تمام قول و قرار ها و سنت مشروطه توسط مشروعه‌خواهان کنار گذاشته شد. که همه غیر قانونی و مخالف منشور جهانی حقوق بشر بود.
ـ اعدام سران لشگری و کشوری حکومت گذشته ـ همه پرسی ۱۲ فروردین قبل از تشکیل مجلس موسسان و قانون اساسی جدید
ـ تدارک تشکیل مجلس ارتجاعی خبرگان بجای مجلس موسسان
ـ مصادره اموال و دارائی های اقشار مختلف مردم توسط کمیته ها و باند های مختلف قدرت مشروعه خواه
ـ اعمال حجاب اجباری زنان
ـ تعطیل روزنامه ها و استفاده از رسانه ها توام با دروغ ، تحریف و سانسور برای مقاصد قشری خاص
حکومت تازه به قدرت رسیده باید تا تشکیل مجلس موسسان و قانون اساسی جدید صبر می کرد. بهمین دلیل همه پرسی بی‌موقع ۱۲ فروردین و بعدا انتخابات فرمایشی و جلوگیری از حق کاندید شدن شهروندان نیز نقش حقوق بشر ست. تشکیل مجلس خبرگان در سال ۵۸ از ترکیب ۷۲ مععم و مکلای شمول ذوب شدگان در تحجر و خرافه هنوز قابل شکایت و نقض حق کاندید شدند سایر اقشار اجتماعی بوده ست. قانون اساسی حکومت اسلامی هم بی‌اعتبار ست. حکومت اسلامی هزاران بار در انواع انتخابات حقوق شهروندی مردم را نادیده گرفته و برای حقظ قدرت و تامین منافع قشری خود دست به هر ترفندی زده ست که کثیف ترین آن در انتخابات سال ۱۳۸۸ صورت گرفت. رهبران حکومت اسلامی علاوه بر اتهام جنایت بشری در مورد انتخابات نیز بارها متهم به نقض حقوق کاندیداهای دگراندیش و غیر خودی شده‌اند. جنبش دادخواهی مردم ایران در تمام موارد مانند دادخواهی برای قربانیان کشتار های سیاسی نیاز به توسعه و حمایت دارد. جنبش دادخواهی برای حق رای شهروندی و حق کاندید شدن جدا از بایکوت و تحریم انتخابات فرمایشی، مهندسی شده، قلابی، نمایشی و هر اسم دیگری که بر آن گذاشته شود نیست. بعداز ۴۲ سال انتخابات فرمایشی غیر مدنی با دخالت روحانیون و نهادهای وابسته به قدرت مشروعه خواه باید برای استقلال نهاد انتخاباتی تلاش کرد. ما برای بعداز حکومت اسلامی نیز بیش از پیش نیاز به کاربرد انتخابات سالم برای مشارکت نمایندگان واقعی مردم در تعیین سرنوشت خود
داریم.
با احترام، هومن دبیری


■ به‌نظر می‌آید آقای فرخنده یک پایش یواشکی در آنطرف خط -شرکت در انتخابات- است و رویشان نمی شود از این صریحتر بیان کنند. البته این “در کنار احترام گذاشتن به انتخاب مردم” هم بسته‌بندی می‌شود. آقای عزیز چه احترامی؟ مردمی که به صغیر بودن خود رای داده و به حکومتی ددمنش وجاهت می‌دهند تا بتواند این “احترام” را در محافل بین‌المللی به نمایش بگذارد قابل احترام نیستند. هروقت که نزدیک انتحابات می‌شود ما شاهد اینگونه حرفها هستیم. بی‌خود نیست که این حکومت اراذل و اوباش اینقدر دوام آورده.
با درود به همه تحریم کنندگان انتصابات اسلامی / آ. نیکراد


■ دلیل عدم درج جوابم به این مقاله از طرف ایران امروز مشخص نیست. برخورد گاه و بیگاه سلیقه‌ای با منتقدین اصلاح‌طلبان در شان یک رسانه‌ای که ادعای مستقل بودن دارد نادرست است. من نوشتم احترام به چی؟ شرکت مردم در انتصابات حکومت اسلامی قابل احترام نیست. روشنفکر باید از دورویی و محافظه‌کاری و عدم شجاعت جامعه‌اش انتقاد کند و نه همراهی. آقای فرخنده نزدیک هر انتصاباتی جوری همراهی خود را نشان می‌دهد. پیشتر با ترغیب مردم در انتصابات بین بد و بدتر و این بار با به اصطلاح احترام گذاشتن به رای و شرکتشان. این احترام گذاشتن و تنزه طلبی از منش دمکراتیک مایه نمیگیرد بلکه نوعی همراهی نامرئی با شرکت در سیرک انتخاباتی است.
با آرزوی موفقیت آ. نیکراد


■ آقای نیکراد، با این استدلال شما آنهایی که به رای این‌طرفی‌ها نیز احترام نمی‌گذارند تبرئه می‌شوند. شما حق دارید رای و انتخاب بخشی از مردم ایران را دوست نداشته باشید، اما نمی‌توانید به آن احترام نگذارید یا به رسمیت نشناسید.
با احترام/ حمید فرخنده




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024