يكشنبه ۲ دي ۱۴۰۳ -
Sunday 22 December 2024
|
ايران امروز |
تولید انبوه شمشیر در محرم امسال و نمایش تیغههای آخته اعلام جنگ علنی روحانیون شیعه بر علیه قانون و نظم بود.
خرد جمعی ایرانیان برای ادامه حیات ناچار راه عقل را برگزیده است و به انحاء مختلف از عدم شرکت در انتخابات تا برپایی تظاهرات و طرح شعارهای ضدحکومتی این راه را نشان داده است. راهی که روحانیون در مقام هدایت و رهبری به شکل ماهوی در آن جایگاهی ندارند و این امر بر گروهی که هدایت مملکت توسط ایشان به فاجعه انجامیده است سنگین مینماید. از پی محک تجربهای ۴۱ ساله سیه رو گشتهاند و حیات که به هر شکل در پی ادامه است به صورتهای گوناگون ناامیدی خود را از ایشان نشان داده است.
از اساس قدرت سیاسی روحانیت در هر زمان و مکان در هر دین و آیین تنها در توانایی بر هم زدن قانون و نظم، ایجاد آشفتگی و انقلاب نهفته است. این قدرت هرگز در جهت ایجاد نظم نبوده است، نمیتواند باشد، توان بسیج باورمندان در جهت تهدید ثبات. در هیچ دورانی حکومت دینی منشأ خیر وبرکت برای آدمی نبوده است. اراذل و اوباش همیشه ارتش در سایه روحانیت بودهاند. رابطهای به دیرپایی پیمان برادری در آیین میترایییسم بسیار پیشتر از فداییان اسماعیلی. آنان که ممر درآمدشان غالبا از مجراهایی غیر قانونی میگذرد و با حبس و بند مأنوس، علاوه بر تلاش برای رهایی از عذاب وجدان و بر أساس اعتقادات دینی به نیت آمرزش گناهان، جهت کسب مقبولیت و گرفتن اعتبار اجتماعی سعی در ایجاد ارتباط و ارائه خدمات به روحانیت میکنند. روحانیون نیز با استفاده از شرارت آنان و وجهه دینی کار دنیای خود را پیش میبرند. به توان آسیب زدن و کشتن اشرار شأنی مشروع میبخشند و آنان را محبان اهل بیت میخوانند.
اکنون روحانیت ارتباط با شروران را آشکارا جهت ایجاد رعب در جامعه علنی ساخته است. شکل تعمدی نمایش سلاحهای سرد، شمشیرهای رقصان در هوا منظوری بیش از جلب توجه مردم عادی داشته و اشارهای محکم است به نیروهای مسلح، ما همواره میتوانیم ارتش مسلحی خارج از چارچوب قانون داشته باشیم، وفادار بمانید تا سر و کارتان با شمشیرهای ما نیفتد. تنها باید تابع دستورات ما باشید نه قانون، قانون ما هستیم و آنچه در هر زمان اراده میکنیم نه آنچه توسط مجلسیان ثبت و ضبط میشود. نظم آنچیزی است که ما به شما میگوییم. واگذاری امکانات و اختصاص بودجههای کلان به تکیهها، مساجد و حسینیهها آماده نگه داشتن دائمی این ارتش در سایه است. ایجاد رعب بویژه در میان نیروهای انتظامی که حافظ قانون و نظم هستند هدف اصلی این نمایش است.
تاکید دائم بر اینکه سپاه برای حفاظت از انقلاب است نه ایران، پافشاری برعدم تبعیت سپاه از قانون است. سپاه به خواست ما عمل میکند نه قانون. اما عملکرد سپاه بنا به ماهیت نظامی به ناچار عکس این خواسته است. منظور آنان از سپاه و لشکر بیشتر نوع شکست خورده آن است که مصداق آشفتگی است. چیزی شبیه بسیج در زمان جنگ.
حذف سازمان مدیریت و برنامه ریزی بعنوان یکی از وجوه خردورزی و دوراندیشی در سطح ملی در راستای ترجیح پریشانی امور بود، سازمانی که درک روحانیت از قضا و قدر را زیر سؤال میبرد، تنها خداست که از آینده خبردارد و میتواند بر آن تأثیر بگذارد و البته ما که نمایندگانش هستیم و با او مرتبط. با عقلانیتی که منجر به افزایش قدرت قانون و استقرار نظم بویژه در بحث اختصاص بودجه بشود مشکل دارند.
همه باید در خدمت استمرار بینظمی باشند در جهت حفظ نظام موجود که تبعیت از دستورات ناظمی است که بر بیقانونی و بینظمی منتج مهر شرع میزند. حکم حکومتی شاخص ترین وجه عینی ضرورت و نسبت بقا و استمرار نظام حکومت اسلامی با بیقانونی و بینظمی است.
هر روحانی در یک سازمان قدرتی غیرپاسخگو و تأثیرگذار است بر مناسبات سازمانی که قاعدتا بر چارچوبهایی استوار است. حاصل کار یک آخوند در یک سازمان خواسته یا ناخواسته منجر به گسیختگی روال اداری میگردد. با تأثیرگذاری بر تصمیمات و در نهایت با تبدیل مدیران که باید مجریان نظم باشند به مروجان بیقانونی منجر به فاصله گرفتن سازمان از اهداف تعریف شدهاش میشوند. موظف ساختن تمام پرسنل به برپایی نماز پشت سر یک آخوند در محل کار در اصل متوجه ساختن همگان بر این امر است که بدانید رئیس واقعی اینجا چه کسی است؟ مدیران میدانند بهترین تصمیمات کارشناسی شده در برخورد با حکومت دینی و نمایندگانش نیست و نابود میشوند. میدانند خون دل خوردن برای کشور بعید است به جایی برسد. پس سعی در کسب منفعتی برای خود میکنند. حاصل، فساد و تباهی از صدر تا ذیل مملکت است.
برپایی نماز در ادارات خارج ساختن هر روزه امور و ذهن پرسنل ازمدار دنیا به مدار دین است، تلاشی که نهایتا به تلف شدن وقت و انرژی و پول مملکت ختم میشود. نتیجه کار بیش از دنیا آسیب به دین است. در ساعات کاری افراد بشدت تحت تأثیر مسائل جاری هستند و امکان کسب آرامشی جهت ادای فریضهای ممکن نیست. اگر کارآیی داشت مایکروسافت، گوگل، بنز، ال جی، تویوتا و تمام شرکتهای خصوصی و دولتی در سراسر جهان مکانی را جهت عبادت در محل کار اختصاص میدادند. نتیجه ۴۱ ساله پیش چشم است. همه افراد را در همه سازمانها سینه زن میخواهند و ادارات را بیشتر محل تعزیه و روضه میبینند تا مکانی با اهدافی در راستای منافع ملی. تمشیت امور به معنی رتق و فتق کار دنیاست و نماز در هر دینی ابزار کار آخرت است، امری شخصی است نه سازمانی ضمن اینکه نماز در محل کار از آنجا که ممکن است در پی کسب رضایت غیرخدا باشد ظن شرک خفیه دارد و باطل است و در صورت آگاهی، عین کفر و الحاد ... و بدیهی است آمران به برپایی نماز اجباری مسئولیت بیشتری دارند. چسباندن پوسترها و تصاویر ملاها بر در و دیوار ادارات و اماکن عمومی و ایضا نوشتن شعارهای توخالی جز اتلاف پول مملکت و ایجاد واکنش منفی نتیجهای ندارد.
روحانیون در ادارات و سازمانها سیاهچالههایی هستند که تلاش شایسته ترین و کارآمدترین مدیران را هم با سفارش، توصیههای بیجا و مرتبط ساختن همه چیز با دین و منویات رهبری که عملا جنگ با دانش، نظم و قانون است با خاک یکسان میکنند. نه تنها بهره وری که همه شاخصهای مدیریت و تولید در همه سازمانها مفهومی است که با عملکرد واقعی سازمان تا هنگامیکه در بر این پاشنه میچرخد در تضاد است، نتیجه طی 41 سال واضح است. امور در هم تنیده و کارها ابتر و ناقص و مملکت هر روز بیسامانتر و خلایق در عذابی ألیم گرفتار. عدم اعتقاد به قانون و نظم ماهیت روحانیت شیعه است حتی اگر اعلام نشود، چه رسد اکنون که تأکید بر انقلابی بودن است.
از منظر روحانیت شیعه غرور یک نظامی نباید از این باشد که حافظ جان و مال و ناموس مردمش است بلکه غرور یک نظامی تنها باید در این باشد که بنده وار گوش بفرمان ایشان باشد، از دید ایشان نظامیان مسئول حفظ نظام هستند و نظام یعنی روحانیون. حتی ایمان نظامیان به خدا هم نباید شخصی ومستقیم باشد بلکه از طریق اعتقاد و اطاعت و حمایت از ما نشان داده میشود. هر کس با ماست و پشت سر ما میایستد بنده مؤمن خداست و لاغیر.
خرد جمعی ایرانیان بویژه عقلانیت نظامیگری ضرورت برقراری نظم را برای حفظ مملکت احساس کرده است. نفی نظم توسط یک نظامی نفی شخصیت خودش است.
تلاش سازمانهای ذیربط در کشور برای برقراری قانون و نظم، ناخواسته تلاشی است در جهت حذف روحانیون از قدرت و آنان که چنین احساس کردهاند شمشیرهای بسیاری نه از جنس چوب بلکه از فلز و بسا تیزتر و بلندتر از شمشیر شمر ساخته، آنرا در مقابل چشمان خلایق گرفته و با لرزاندن آنها سعی در القای آمادگی برای انجام عملیاتی در این راستا دارند، عملیاتی در راستای شمشیر. بترسید.
نقطه اشاره شمشیرها مردم غیرمسلح بیپناهی نیست که روزانه آماج تهاجمند، شمشیرها به نیروهای مسلح کشور اشاره میکنند.
در میان عاملین قتلهای زنجیرهای سعید امامی امضای چهار مجتهد عادل را برای انجام قتلها زیر ورقه حکم درخواست کرد. درخواستی که به قیمت جانش تمام شد. سعی کردند از او هیولا بسازند تا عبرت شود برای سایر نظامیان که دیگر کسی از ایشان برای اجابت دستور قتل مدرک کتبی و شرعی نخواهد. کسی که از ما مدرک میخواهد به نظم و قانون بیش از ما معتقد است. از مسئولین این جنایت کسی به جز او جانش را از دست نداد.
دستورات و احکام قتلها از آنجا که بر خلاف عقل و قانون و شرع بود در خفا صادر و اجرا شد، اگر مبنای شرعی و قانونی داشت علنی صادر میگردید و محکومین بر اساس قانون پس از طی دادرسی بصورت علنی مجازات میشدند. حتی حکومتی مبتنی بر شرع حداقلی از نظم را ضرورتا برای بقای خودش در نظر دارد که حتی آن میزان اندک نیز با محیط زیست روحانیت شیعه که مرداب متلاطم بیقانونی و بینظمی و انقلابیگری است منافات دارد. گرچه اصولا شخص انقلابی بدلیل داشتن تمایلات افراطی فاقد تعادل است و نمیتواند در أمور عدل را رعایت کند و عادل بودن که شرط ضروری رسیدن به حد اجتهاد و مرجعیت است را فاقد است. در پارهای موارد عادل با عاقل خلط شده است حالیکه عادل عاقلی است که بر هوای نفس تسلط دارد و حب و بغض در رأی او بیاثر است. کسی که در مسیر انقلابیگری است و نشانههای افراط در یک تمایل و جهت و مشئ سیاسی را همچون چفیه همیشه بر گردن میاندازد آنا از شرایط اجتهاد و مرجعیت خلع است، او بینشی سیاسی را به جای حق برگزیده است، به جای اینکه همه امور را با حق بسنجد حق را با یک دیدگاه سیاسی میسنجد. صفت عدل پس از صدور و اجرای احکام بسیاری که عدالت در ان دیده میشود به یک روحانی اطلاق میشود آنهم از پی اجماع و تایید شاخص ترین. برای رسیدن به حکمی عادلانه شخص باید ابتدا قضاوت کند برای قضاوت باید قیاس کند برای قیاس باید مقیاس داشته باشد، مقیاس و ترازوی فرد انقلابی از پیش به سمتی کج است. منقلب است، تعادل ندارد. شخص انقلابی نمیتواند عادل باشد.
هیچکس نه توان مالی و نه امکان اخذ مجوز برای تولید این مقدار سلاح سرد را ندارد، مگر قدرتی غیرپاسخگو که به خزانه مملکت دسترسی داشته باشد. این مراسم نمایش ارتش در سایه بیت است و تهدید نیروهای نظامی رسمی کشور که این اواخر با دستورهم بسادگی گذشته مردم را نمیکشند. گرچه فرماندهان نیروهای انتظامی در واکنشی سریع گفتند برای مبارزه با اراذل و اوباش آمادهاند.
ملایان هنوز نفهمیدهاند زمانی لاتها و اوباش برای آرامش وجدان و کسب اعتبار و آبرو در بین مردم خود را به آنان نزدیک میکردند و در این راه با جان و دل فرمانبردار فرامین ایشان بودند، اما اکنون بر خود آنان نیز آشکار است که نزد خدا و مردم حرمتی بیشتر از ملایان دارند. اوباش از خودشان برای خلافهایشان مایه میگذارند و تاوان هم میدهند ولی روحانیون برای آدمکشی، دزدی، ظلم...از خدا، دین، قرآن، و اهل بیت مایه میگذارند. مردم کسانی را که تابع بیچون و چرا و مؤید جنایات ملایانند بیشتر فاقد حیثیت میدانند تا لاتها و اراذل را. آنچه از دست رفته است ایمان است که به این آسانی باز نخواهد گشت. گذشت و تمام شد زمانی که روحانیت تجلی حق بود.
هم اکنون روحانیت منشا مستقیم تمام فسادها و جنایات، بینظمیها و بیقانونیهای حاکم بر کشور است. رانتهای بیحد و حساب و دزدیهای بیمجازات، پارتی بازیها، گرفتن وامهای کلان بدون بازگشت، گرفتن سهمیه ارزی و هزینه در خارج از کشور، گرفتن شرکتهای دولتی به قیمت مفت...جمیع مفسده کلان در مملکت ریشه در منازل روحانیون دارد.
نظامیان اکثرا جز کشیدن بار بدنامی و گناه دفاع از دزدان و سارقان و اصحاب ظلم و ستم نصیبی ندارند.
روحانیت شیعه که وجودش بیشتر مدیون عاشورا و تلاش انقلابی سیدالشهداء است تنها در این لحظه است که امکان حیات و وجود دارد، لحظه بینظمی و بیقانونی، تا آنجا که امکان داشته باشد بر استمرار انقلاب و بینظمی تاکید دارد، هر روز را عاشورا میخواهند و همه مکانها را کربلا، بخاطر همین ماهیت ضدقانون وضدنظم قابلیت انطباق با جامعه که برای برپایی و استمرار لاجرم بر نظم و قانون استوار است را ندارد.
انقلابی بودن یعنی تلاش دائم برای بر هم زدن نظم بعنوان یک فضیلت توسط رهبر تبایغ میشود. حکومتی که ادامه آن به وجود هرج و مرج و بحران گره خورده است جز نکبت و نابودی برای جامعه که بنیادی عقلی دارد ارمغانی ندارد. کارنامه حکومت در مقابل است.
شکل مشابهی از حکومت فعلی در زمان قاجار وجود داشت. تحمیل جنگ با روسها توسط روحانیون به شاه، شکستهای سنگین متعاقب و از دست رفتن اراضی وسیع، آشکار شدن ضعف بنیه نظامی و از دست رفتن اعتبار ملی و در سراشیب سقوط و انحطاط قرار دادن کشور برای حدود صدسال، تحمیل وضعیت استیصال و فلج مغزی و روحی بر مملکت بنحوی که شاه از پادشاهی نومید شده در قحطسالی مانند یک بازرگان حریص غله احتکار میکرد ومردم مانند روزگار حمله مغول دسته دسته از گرسنگی در مقابل چشمان یکدیگر برزمین میافتادند و میمردند اما انگیزه حرکت و تلاش برای تغییر شرایط هم از ایشان و هم از شاه سلب شده بود. ارتباط مابین شاه و مردم را ازبین برده بودند. شاه مستأصل که مردم را چون ارواحی مضمحل و مسخ در خدمت و فرمان ملایان میدید امید به یاری مردم برای ایجاد تغییر و آینده را از دست داده بود. اوضاع آشفته شده از زمین و آسمان مصیبت میبارید، شاه اعتماد بنفس خود را از دست داده و نقش خود را از یاد برده و در نهایت هم تاج و تخت را بیصاحب گذاشت و از کشور فرار کرد و گفت چغندر فروشی را در فرنگ بر شاهی در ایران ترجیح میدهد. ملایان چنان بلایی بر سر کشور آورده بودند که او پادشاهی در آن شرایط نکبت بار را امری دون شأن انسانی و توهین آمیز میدانست. او در واقع یک پناهنده سیاسی از دست ملایان به کشورهای اروپایی بود. امروز هم عینا همان شرایط را ایجاد کردهاند. گورخوابها در زمان حیات به قبرستان رفتهاند اما میلی به هزینه کردن آن جان از دست رفته جهت تغییر شرایطی که آنان را پیش از مرگ روانه گورستان ساخته است ندارند، بسیاری از مردم ناچارند برای زنده ماندن تنها به آدمیت تظاهر کنند. شانس بزرگ امروز ایرانیان داشتن تجربه شکوهمند پهلوی و اینترنت است که امکان تبدیل مملکت به مردابی ساکن را نمیدهد.
بعد ازفاجعه حکومت اسلامی دیگر هرگز باد بینیازی خداوند بر این دیار نخواهد وزید.
خامنهای هرگز دلیلی، نه عقلی و نه شرعی برای جلوگیری از برقراری رابطه با آمریکا اقامه نکرده است. جمله ” نه جنگ خواهد شد نه مذاکره ” بیان آشکار شرایط وجودی روحانیت شیعه در سیاست است، شرایط عدم تعادل، بحران یا همان انقلابیگری.
بواسطه لجاجت بر عدم مذاکره با آمریکا و فقرروزافزون تعداد کثیری مجبورند روزانه از راههای متفاوت خلاف قانون زندگی را بگذرانند. دزدی، کلاهبرداری، تکدی گری... مسئولین مجبورند از راههای غیرقانونی و دون شأن و با حراج سرمایههای مملکت که متعلق به مردم است امورات کشور را که روزبروز بیسامان تر میشود سامان دهند. نظامیان مجبورند بر مردم عاصی بینوا به ناحق سخت بگیرند، بدلیل عدم ورود دارو و تجهیزات پزشکی جانهای بسیاری از دست میروند و از فقر کولبران یخ میزنند و سوختبران کشته میشوند. حیات از روال طبیعی منحرف شده، مردمان هر روز و هر لحظه بیشتر از مجرای عادی زندگی و تعادل روحی و روانی خارج میشوند و بر جان و مال یکیگر نه تنها بیتفاوت بلکه حریص میگردند و با فاصله گرفتن از اخلاق هر روز از دین و خدا فاصله بیشتری میگیرند. مهر مادری در حیوانات هم وجود دارد اما تحمیل شرایط سخت و غیرانسانی بر مردم باعث شده است زنانی از سر بیچارگی و فقر باردار شوند به امید فروش اجزاء بدن کودکی که در بطن خویش دارند. تحمیل چنین شرایطی به مردم و گرفتن خوی و خصلت انسانی از ایشان شرعی است؟ ادامه پافشاری بر عدم مذاکره با آمریکا از آنجا که خلاف عقل است خلاف شرع و مصداق عینی و آشکار فساد فی الارض است.
همه این فجایع به این دلیل واهی که ارتباط با آمریکا به ضرر کشور است. خسارات بیحد و اندازه مالی و حیثیتی غیرقابل جبران علاوه است بر از دست رفتن جان نیروهای نظامی ایران در اقصی نقاط، داغدار و متضرر و بیحیثیت ساختن بیدلیل مردمانی و جغرافیایی درهر لحظه عین تضاد و مقابله با امر شارع مقدس است که بر عقل فرمود و مسیر عقل مسیر صیانت از زندگی است. ارتباط با آمریکا چرا برای کشورهایی مانند چین و روسیه که رقیب آمریکا هستند مضر نیست؟ چرا برای سایر کشورها ضروری است؟ مذاکره و حتی ارتباط با آمریکا چه خسارتی به کشور وارد میساخت که اکنون صدها برابر بیشتر از آن وارد نیامده است؟ فتوا و دستوری که بر مبنای عقل نباشد غیرشرعی است و چنین است دستور عدم مذاکره با آمریکا. عدم ارتباط سیاسی با آمریکا و اسرائیل بواسطه قرار دادن مردم در عسر و حرج و همچنین بواسطه بروز فساد و منکر و ضایع ساختن جان و مال و آبروی مردم بدون دلیل عقلی مصداق تبعیت از هوای نفس و خلاف شرع است.
ارتباط با آمریکا یک ضرورت حیاتی برای همه کشورها است، ارتباط با آینده است. آمریکا فراتر از یک کشور است. آمریکا حاصل تمام زحمات انسان بر روی زمین و ارتباط با آن ارتباط و بهره مندی از تمام تجارب و دانشی است که انسان توانسته است در طی تاریخ زیست بروی زمین کسب کند. جهان امروز بدون اختراعات و اکتشافات صد سال گذشته در آمریکا یک دهکده قرون وسطایی است. هم اکنون تمام اهل زمین بواسطه ارتباط مستمر و روزانه از طریق اینترنت شهروند غیرمستقیم آمریکا هستند. آمریکا اکنون کشور دوم همه اهل زمین است. از آنجا که تصمیمات رئیس جمهور آمریکا در زندگی مردم تمام کشورها بصورت مستقیم تأثیرگذار است حتی انصاف و عدالت آن است که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سطح کره زمین برگزار شود. رئیس جمهور آمریکا هر چقدر هم احمق باشد رئیس جمهور تمام زمین است.
احترام به نظم جاری در عرصه بین الملل که از قدرت آمریکا سرچشمه گرفته است یک ضرورت حیاتی است. نظمی که همگان آنرا پذیرفتهاند و از منافع آن بهره مند میشوند. تأکید بر عدم ارتباط با آمریکا بدلیل ماهیت ضدقانون و نظم حکومت است وگرنه در جهان امروز رابطه با آمریکا یعنی عقلانیت و پذیرفتن قانون و نظم. حکومت اسلامی قادر به برقراری رابطهای مبتنی برعقل و منطق با جهان نیست.
حکومت اسلامی در شرایط عدم تعادل، انقلابی یا بحرانی زنده است. در شرایط سکون و آرامش حاصل از قانون، عقل و عقلا راهبرند ولی در شرایط عدم آرامش و نظم حاصل از بیقانونی، انقلابیون.
همه آنچه آنان از قدرت میخواهند نفع شخصی است. جامعه در دید آنان محلی از اعراب ندارد. با فساد، فقر، فحشا ، ظلم، آدمکشی، دزدی، دروغ، بیآبرویی، فرارمغزها، سرمایهها، زوال صنعت، کشاورزی، بیکاری...با هیچ پستی و نکبتی مشکل ندارند الا با نظم و قانون. همانند جانوران موذی که در مردابها امکان رشد و حیات دارند این قبیله نیز جز در بیقانونی و بینظمی امکان عرض اندام و حضور ندارند.
محرم و صفر ماههایی هستند که بینظمی و بیقانونی به اوج میرسد وهمان است که ایشان را زنده نگه داشته است، نه دین را. تشیع بدون روحانیت به اخلاق به دین و به خدا نزدیکتر است.
ارتش، سپاه و سایر نیروهای نظامی را برای امکان بر هم زدن نظم میخواهند و مقابله با کسانی که خواهان حکومت قانون هستند. قدرت فائقه رهبر تنها برای نابود کردن سدهای قانونی است. حکم حکومتی انهدام قانون است.
هیچ حکومتی بر مبنای دین نه اراده و نه توان برقراری حکومتی بر مبنای نظم را ندارد زیرا از نظر فکری و ماهوی وابستگی و اعتقادی به آن ندارد.
نظم و قانون نافی وجود روحانیت شیعه است. در طرف مقابل نیروهای نظامی هستند که ماهیت وجودیشان به برقرای نظم و قانون مرتبط است. تضاد ماهوی بین ایندو روز بروز بیشتر خود را نشان خواهد داد. حکومت ملایان فیلترهای گزینشی را کافی ندانسته در رأس سازمانهای اطلاعاتی ملایان را قرار دادهاند ، تا نظارت کاملی بر ادامه آشفتگی و جلوگیری از قدرت یافتن و استقرار قانون در سازمانهای نظامی داشته باشند. سازمانهای نظامی ماهیتا در جهت حفظ نظم و اجرای قانون حرکت خواهند کرد و این مسیر خلاف هدف دلخواه ملایان است. در کشورهایی که کودتا صورت گرفته است نظامیان نیت و هدف خود را برقراری نظم و قانون اعلام کردهاند. دورانهای بیثباتی و هرج و مرج غالبا بوسیله نظامیان خاتمه یافته است. نظم ماهیت نظامیان است.
قصد سیدالشهدأ از بر هم زدن نظم استمرار بینظمی و زندگی در بطن بینظمی و بیقانونی نبود. منتها روحانیت شیعه که وجودش بیشتر مدیون عاشورا و تلاش انقلابی سید است تنها در این لحظه است که امکان حیات دارد، این لحظه بینظمی و بیقانونی لحظه میلاد دائمی روحانیت شیعه است، خروج از این لحظه فنای تشیع نیست ولی مرگ حکومت روحانیون شیعه است. تا آنجا که امکان داشته باشد بر استمرار بینظمی باعنوان انقلابیگری تاکید دارند. همه مملکت را حسینیه میخواهند و تمام مردم را سینه زن، در این وضعیت است که حضورشان معنا و دلیل مییابد.
ملایان سید را در ظهر عاشورای کربلا تا ابد وادار به شمشیرزدن و جنگ خواهند نمود، همچنان تشنه لب و داغدار و خسته و مجروح نگاهش خواهند داشت. آنان در هر فرصتی پیکر زخمیاش را بر خاک و خون خواهند کشید و اگر دیگر شمر هم تمایلی به تکرار این جنگ نابرابر بیافتخار نداشته باشد ملایان مجبورش خواهند کرد دوباره و دوباره و دوباره سر از پیکر سید جدا کند. آنان هرگز اجازه خاکسپاری پیکر سید را نخواهند داد.
بر شیعیان اوست که سید مجروح را از دست حکومت ملایان شیعه که حکومت فاسقان و فاجران نجات دهند. اکنون نیز تلاش برای زدودن نکبت از دین و انسان حرکت در میدان ظهر عاشوراست.
در حکومتی که به نام عصمت فاطمه زهرا(س) تشکیل شده است روزانه هزاران زن شیعه با فروش عصمت خود زندهاند. اگرعلی(ع) و سیدالشهدا اکنون حاضر بودند شمشیر خود را به کدام سو میگرفتند؟
آیا این بار کسی بود که سید را یاری کند؟
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|