پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
Thursday 21 November 2024
|
ايران امروز |
جرمش این بود که در مراسم برگزاری روز جهانی کارگر سال ۱۳۹۸ در برابر مجلس شورای اسلامی شرکت داشته است، همین و بس. نام ایستادن در خیابان را هم گذاشتهاند “تبلیغ علیه نظام” و “اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی”. قاضی او مردی است که او “سید احمد زرگر” خواندهاند. او هر که باشد نامش در “داستانی ملی دوران گذار” ثبت شده است. این قاضی در شعبه ۳۶ تجدیدنظر حکم سه سال زندان کیوان صمیمی، سردبیر نشریه “ایران فردا”ُ را تایید کرده است.
صمیمی در مورد حکم چند باره زندانی شدنش میگوید، حکومتی که قرار بود خدمتگزار مستضعفین باشد حضور یک روزنامهنگار قدیمی در جمع مستضعفین را تبانی علیه حکومت خود میداند. حکم دادگاه اول پنج سال حبس بوده، در دادگاه تجدیدنظر نه صمیمی و نه وکیلش حضور نداشتند. تایید حکم متکی بر اظهارات “بازجویان امنیتی” بوده است. صمیمی قاضی این دادگاه را یکی از “بندگان قدرت” نامیده که از خدای “زر و زور” فرمان میبرد و در اطاعت از این خدا، از به کار بردن هیچ تزویری چشم نمیپوشد. از این نوع قضات در بیدادگاههای جمهوری اسلامی فراوانند، نام و کردههاشان فراموش نخواهد شد.
تمامی اینگونه احکام که در بسیاری از موارد به اعدام هم منجر شدهاند به علت سیستماتیک بودن و تکرار مکرر آنها در طول سالها مصداق جنایت علیه بشریت بوده و قابل تعقیب در محاکم بینالمللی و دادگاههای درون کشوری امضاکنندگان معاهده رم هستند. یعنی این قضات شکنجه و خون مطمئن باشند که دوسیههای لازم برای صدور کیفرخواست از طرف دادستانیهای کشورهای عضو پیمان رم با نام و نشان آنان آماده شده است. پس در گوش داشته باشند که آنان را بیرون از مرزهای ایران رهایی نخواهد بود، مگر اینکه برای تخفیف مجازات محتمل با دادستانیها همکاری کنند.
آنچه درباره کیوان صمیمی گفتهام
همزمان با بیست و هشتمین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل، سهشنبه ۱۷ مارس ۲۰۱۵ در مراسمی رسمی به میزبانی «سازمان غیر دولتی سودویند»، در مقر سازمان ملل متحد در شهر ژنو، یکی از چهار جایزه برگزیده دومین دوره «جایزه حقوق بشری رها» به نماینده کیوان سمیعی اهدا شد. حرف نایب سمیعی درباره برنده جایزه این بود: کیوان صمیمی روشنفکری است با اعتقادات دینی، مومن به امر استعلایی، یعنی transcendental، او سکولار است و سوسیالیست، به همان معنی و منطقی که چارلز تیلور Charles Taylor دانشمند و فیلسوف کاتولیک کانادایی در کتاب معروفش به نام عصر سکولار، A Secular Age، گفته است.
تیلور در گرایش به سکولاریسم بیاهمیت شدن دین را نمیبیند، میگوید در عصر جدید دین و ایمان یک انتخاب است در کنار انتخابهای ممکن دیگر. او بیش از همه کاهش رودررویی و تناقض گرایشهای مذهبی را میخواهد و در کنار جدایی دین از حکومت برای نظام سکولار و دموکرات سه رکن اساسی قائل است: آزادی، برابری و برادری که بعد با تکیه بر نظریه “وفاق فراگیر” جان رالز، John Rawls، اصل چهارمی را با عنوان “هماهنگی میان پیروان عقاید مذهبی مختلف و انسانها با جهانبینیهای متفاوت” اضافه میکند. برای تیلور سکولاریسم مدرن را باید میدانی برای “زیر پرسش بردنها” دانست که در آن هیچ نگرشی بدیهی نیست.
من فکر میکنم که کیوان صمیمی بیش از همه با تیلور موافق باشد. زندگی او از نوجوانی تا کنون گواه این گفته است. کیوان صمیمی بهبهانی را روز سيزده ژوئن ۲۰۰۹، تنها یک روز پس از انتخاب پر از ابهام و دوباره محمود احمدینژاد به سمت ریاست جمهوری ایران بدون هیچ دلیلی دستگیر میکنند، حتی به او میگویند که میخواهند برای جلوگیری از دستگیریاش او را تحت محافظت قرار دهند. نتیجه این “محافظت” آن شد که او تا زمان اهدای جایزه حقوق بشری به او زندانی ماند و بارها شکنجه شد.
گفتهاند که جرم او شرکت در تظاهرات و صدور بیانیه علیه سلامت انتخابات بوده است، در حالی که وی تنها یک روز پس از انتخابات دستگیر و تمام مدت در زندان بوده. جرم بزرگتر او را تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی برای برهم زدن امنیت ملی گفتهاند، که این جرم شامل حال تمام ایرانیانی است که خواهان آزادی اندیشه و احقاق حقوق بشر در ایران هستند. برای اینگونه مجرم بودن نشستن در دبیرخانه یک نشریه و نوشتن مقالاتی درباره آزادی مطبوعات و حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی کافی است.
کیوان مبارزه با استبداد را سالها پیش از انقلاب اسلامی در نظام پادشاهی آغاز کرده بود. دختر او، عادله صمیمی، در مورد پدرش میگوید تا از پدر به یاد دارد از زمان رژیم گذشته تا کنون علیه ظلم و استبداد مبارزه کرده و تاوان این مبارزه را در حبسهای طولانی و سلولهای انفرادی پس داده است. کیوان به لحاظ شغلی تحصیل کرده دانشکده فنی است ولی اگر در زندان نبود حرفه اصلیاش کار مطبوعاتی بود.
پیش از انقلاب فوریه ۱۹۷۹ کیوان مانند اکثر جوانان سیاسی آن زمان مواضع بسیار تندی داشت. در آن دوران سه بار دستگیر شد، آخرین دستگیری او و برادرش ساسان صمیمی نوزدهم اوت ۱۹۷۵ بود به جرم «عضویت در گروههای مخالف نظام شاهنشاهی». کیوان را به ۱۱ سال حبس محکوم میکنند ولی برادرش ساسان را همراه با هفت تن دیگر ۲۴ ژانویه ۱۹۷۶ اعدام میشود، گفته شده که “جسد همهشان را با هلیکوپتر به دریاچه قم انداختهاند تا اثری از آنان بر جای نماند”.
پس از اعدام ساسان صمیمی اوائل سال ۱۹۸۳ سراغ کامران صمیمی برادر دیگر کیوان میروند و او را به همراه ۲۳ تن از دوستانش اعدام میکنند. کامران مارکسیست بود و از آمریکا آمده بود تا در ساختن آینده کشورش شرکت کند، با دوستانش نشریهای منتشر میکرد، اما گفته میشود که او را تنها به خاطر دوستی و نزدیکیاش با کسانی که سقوط نظام اسلامی را میخواستند اعدام کردند، خود او در هیچگونه اقدامی شرکت نداشته بود.
پس از انقلاب سال ۷۹ میلادی کیوان دیگر آن جوان رادیکال نیست، رادیکال بودنش اکنون در اعتقادش به دموکراسی، حقوق شهروندی، پلورالیسم سیاسی، عقیدتی و مذهبی ادامه مییابد. از نظر شغلی به عنوان مدیر و مهندس در نهادها و شرکتهای تولیدی و صنعتی گوناگون فعالیت کرده ولی عشق او در نهایت به سیاست و مطبوعات تعلق داشت. کار مطبوعاتی را از زمانی که شاگرد دبیرستان بود با نوشتن روزنامه دیواری آغاز کرده و از طریق پسرخالهاش که دانشجوی پزشکی بود به جنبش دانشجویی کشانده میشود. در ۱۷ سالگی برای اولین بار مدتی کوتاه زندان را تجربه میکند. از آن پس زندگی او و برادرانش در کنار تحصیل به مبارزه سیاسی و اجتماعی تعلق دارد.
کیوان از ابتدا شجاع است، ثابت قدم و دلسوز برای همه. در این سالهای زندان شکنجههای شدیدی را تحمل میکند. آثار این شکنجهها را من در جاهای گوناگون بدن او به چشم دیدهام. از پیامدهای دیگر این دوره از زندگی در زندان او لنگان رفتنش است. در سالهای ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ کمی از فشارهای سیاسی و مذهبی کاسته شد. در همین زمان کیوان و دوستانش ماهنامهای به نام «دریچه گفتگو» (window to talk) منتشر میکنند که با استقبال زیاد روبرو میشود. عمر این نشریه کوتاه است، پس از شش شماره با دخالت وزارت اطلاعات از انتشار آن جلوگیری میشود.
این ضربه کیوان و دوستانش را نا امید نمیکند. آنان در اوایل ۱۹۹۲ با همراهی چند سیاستمدار و روزنامهنگار ماهنامه جدیدی به نام “ایران فردا” منتشر میکنند. پس از انتشار یازده شماره کیوان به این فکر میافتد که از آزادیهای نسبی دوران خاتمی استفاده کرده و در کنار کار مطبوعاتی کار سیاسیاش را کاملا رسمی و حزبی سازماندهی کند. پس با دوستانش حزبی را به نام «حزب آزادی مردم ایران» پایهگذاری میکند. سه سال بعد هم برای تلفیق کار حزبی و تئوریک مجلهای را به نام “نامه” تدارک میبیند و پس از پنج سال بالاخره در ماه مه ۱۹۹۷ این نشریه روی پیشخوان روزنامه فروشان قرار میگیرد.
در تمام این سالها او در کنار کار مطبوعاتی و سیاسی با جریانات دموکراتیک ملی و مارکسیستی دیالوگ دارد، از حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی و حقوق زنان دفاع میکند. کار حزب سازی او تا سال ۱۹۹۸ هنوز به نتیجه نرسیده و با پایان عمر دولت خاتمی پرونده درخواست فعالیت رسمی و حزبی او در انبار وزارت کشور فراموش میشود. کار مطبوعاتیاش هم روز به روز سختتر میشود چون مخارج پرسنل و چاپ ماهنامه “نامه” تنها از راه فروش تامین شدنی نیست. کیوان صمیمی منزل مسکونیاش را که تنها دارایی او بود میفروشد تا هزینههای اجاره دفتر، حقوق همکاران، فعالیتهای مطبوعاتی و سیاسی و حقوق بشریاش را تامین کند.
از سال ۲۰۰۲ به بعد محل مجله “نامه” به خانه امید بسیاری از دموکراسیخواهان و دانشجویانی تبدیل میشود. کیوان را در همین رابطه بارها تلفنی و حضوری تهدید و احضار میکنند، چندین بار هم به خاطر دفاع از حقوق زنان مورد ضرب و شتم واقع و بازداشت کوتاه مدت قرار میگیرد. سال ۲۰۰۶ سال توقیف ماهنامه سیاسی نامه است و صمیمی به عنوان مدیر مسئول آن باید یک سال به زندان برود که به جای زندان جزای نقدی را میپذیرند. پس از تعطیل “نامه” کیوان فعالیتهای مطبوعاتی، حقوق بشری و سیاسی خود را ادامه میدهد، به ویژه در رابطه با شرکت فعال دموکراسی خواهان در انتخاباتی که میباید جامعه را به سوی گشایش سیاسی و فرهنگی به پیش برد.
کیوان صمیمی فردای روز انتخابات ریاست جمهوری دهم یعنی سیزده ژوئن ۲۰۰۹ در دفترش بازداشت و پس از ماهها حبس در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین به ۶ سال حبس و ۳۰ سال محرومیت از فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی محکوم میشود. مهمترین فعالیتها و مسئولیتهای غیرشغلی کیوان صمیمی را میتوانیم اینگونه نام ببریم: مبتکر و بنیانگذار کانون زندانیان سیاسی قبل از انقلاب، عضو شورای فعالان ملی– مذهبی، دبیر انجمن حمایت از حقوق شهروندی، عضو هیأت مدیره انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، دبیر کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه، مدیر مسئول ماهنامه نامه، رئیس انجمن حامیان حق تحصیل، دبیر هیات اجرایی شورای ملی صلح، سردبیر نشریه اینترنتی خرابات، عضو شورای مرکزی همبستگی برای دموکراسی.
صمیمی خود را خراباتی میداند. خرابات از دو واژه خراب و آباد، Erosion and blossoming ساخته شده است. محققینی هم خرابات را جمع «خور» یعنی خورشید و آباد میدانند. هر چه هست کیوان صمیمی امیدش به ساختن ایرانی دیگر است بر ویرانههای فرهنگی، اخلاقی و سیاسی که جمهوری اسلامی با خود آورده. او میخواهد خورشید و سازندگی را به زندگی ایرانیان بیاورد. جایزه حقوق بشری “رها” به حق در خور چنین انسان بزرگی بوده و هست.
پایان سخن
از هم اکنون و دوباره به آنان که احکام زندان، تبعيد و اعدام برای آزادیخواهان صادر و یا در فرجامخواهی تایید میکنند میگوییم که تمامی احکام ناحقشان در “دادستانی ملی” ایجاد شده ثبت گردیده و دوسیههای لازم برای صدور کیفرخواست از طرف دادستانیهای کشورهای عضو پیمان رم با نام و نشان تک تک آنان آماده شده است. به جای ادامه خونخواهی از حاکمیت نامشروع جمهوری اسلامی فاصله بگیرند از ملت ایران طلب بخشش کنند، خود را کنار بکشند و یا کشور را ترک کنند و برای تخفیف مجازات محتمل با دادستانیهای کشورهای میزبان همکاری کنند.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|