iran-emrooz.net | Thu, 18.05.2006, 12:36
آقای خاتمی در این روزهای سرنوشت به چه کاری مشغولید؟
محمد ارسی - شیکاگو
|
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
پنجشنبه ٢٨ ارديبهشت ١٣٨٥
آقای خاتمی، در این روزهایی که سرنوشت ٧٠ میلیون ایرانی در مجامع بین المللی بدون حضورِ عنصر ایرانی دارد رقم میخورد، شما به چه کاری مشغولید؟
اصلاً خطر نابودگری را که به تندی دارد نزدیک میشود حس میکنید، یا خوش اید که اساساً حملهای صورت نمیگیرد، واقعه سویی رخ نمیدهد و اگر بدهد، "تنها چشمزخمی به لشگریان سلطان میرسد" و بعد ناآرامیها فرو مینشینند و اوضاع ایران آرام میشود؟
حال که از منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد، آن مرکز گفتگوی تمدنها که در راستای ایجاد همزیستی صلح آمیز به وجود آوردهاید، واقعا به چه دردی میخورد؟
اگر نکوشد که سایهی جنگ و مرگ را از سر ملت ایران بردارد، اگر به کار صلحی فراگیر و پایدار نخورد، پس علت وجودیش چیست؟
در حالی که بود و نبود ایرانی زیر سئوال رفته، یعنی فرداست که نعش خونین ایران را در خاورمیانهی جنگ زده دراز کنند، گفتگو از "نقش جاده ابریشم" در رشد فرهنگی و یا همانندیهای عرفان مولوی با عرفان مسیحی، چه گرهی را از کار فرو بستهی ایرانی باز میکند؟
روزگار غریبی است. حقا که روزگار غریبی است. یونانی بیشتر از خود ایرانی به فکر ایران است. آنها هزار هزار در آتن، جلوی سفارت آمریکا میایستند، صلح را فریاد میکشند. زمینه چینی برای حمله به ایران را محکوم میکنند، اما رییس جمهوری مصلح و مردمی مهر سکوت بر لب زده، حرفی نمیزند.
آخر از خود و از پاکدلان روشن ضمیری چون آقایان:
عبدالکریم سروش، محسن کدیور، گردانندگان جریانهای اصلاح طلب، روحانیون مترقی غیردولتی، از هنرمندانی چون کیارستمی، و در نهایت از بانوان برجسته ایرانی که به چهرهی جهانی تبدیل شده اند، نمیپرسید که در این وانفسای زندگی در لحظاتی که بی خِردی افراطیهای حاکم بر ایران، دست ستمِ سلطه جویانِ جهانی را به روی ایرانی گشوده چه باید کرد؟ چگونه ایران را از این دام هلاک نجات باید داد؟ بر این سکوت و بی عملی چه توجیهی دارید؟
زمانی که در پست ریاست جمهوری ایران بودید، همه میفهمیدند که چرا سکوت میکنید، چرا عقب مینشینید، چرا حقیقت را فدای مصلحت میکنید!
میدانستند که ارتجاع چاقو به دست، منتظر است که از کاه کوهی بسازد و بساط حرکت اصلاح طلبی را به زور و قلدری برچیند.
اما حالا چطور؟ حالا چه میتوان گفت؟ آیا جز به ترس و تلاش برای صیانت نفس به چیز دیگری میتوان تعبیر کرد؟
ای عزیز، از زندان ترس بیرون بیا که بدترین زندانهاست. دست به کار صلح شو که دیگر وقتی نمانده است.
زمانی که رییس جمهوری بودی فرصتهای بسیاری را که دیگران، "یعنی ایرانیانی که در آمریکا برای دوستی ایران و آمریکا میکوشند"، با خون دل به دست آورده بودند، تو از دست دادی. وقتی وزیر خارجهی کلینتون از ایران عذرخواهی کرد، وقتی خود کلینتون به مجلس سخنرانی آمد... اینها ساعات تاریخی، لحظات طلایی بودند که با درایت و شجاعت میتوانستی پایه تجدید رابطه با آمریکا، و زمینهی کاهش خصومت با اسراییل را چنان جور کنی که ارتجاع حاکم بر ایران راهی جز عقب نشینی نداشته باشد. در آن صورت اگر برکنار هم میشدی، دیگر شکست ناپذیر بودی زیرا کار خود را کرده بودی. آن وقت بود که جهان از خاتمی برکنار شده، و از ملتی که او را برگزیده بود، چهرهی قهرمانِ مظلومی را میساخت که مقام خود را فدای صلح میان ایران و جهان کرده است. یعنی ملت ایران در موقعیتی قرار میگرفت که رجزخوانی یک "عنصر بی مسئولیت" بهانه به دست آمریکا و اسراییل برای درهم کوبیدن ایران نمیداد.
اما به رغم این همه فرصت از دست رفته، باز امکانات شما برای خدمت به ملت ایران، جلوگیری از جنگ ویرانگر علیه ایران و ترویج صلح و همزیستی در منطقه از همه بیشتر است.
با همه تنگیهای زمان، باز میتوان گفت که:
"جنگ تقدیر نیست" صلح از امید میآید. مشکل اصلی ما درک عمقِ بحرانِ میان ایران با آمریکا و اسراییل است که به سر پنجهی تدبیر با اراده به صلح میتوان آن را کنترل و بعد حل کرد...
آقای خاتمی، شما میتوانید با توسل به حق و صدق کلام، با بسیج شخصیتهای ایرانی در داخل و خارج کشور، در هر جایی که امکانی باشد، انجمنهای "صلح و دوستی و مخالفت با جنگ" به وجود آورید تا با تماس با شخصیتها، گروهها و مجامع صلح-طلب جهانی خاصه در خودِ آمریکا، ندای صلح طلبی منطقی ایرانی طنینی جهانی داشته باشد. این مجامع و کمیتههای صلح طلب در دو جبهه میتوانند کار کنند.
در جبهه داخلی، به حکومت اسلامی باید فشار آورد، تا برای اطمینان سازی غنی کردن اورانیوم را برای چند سالی متوقف کند یعنی حق غنی سازی اورانیوم را چند سالی فدای حق زندگی و بقای ایران کند و در جبههی خارجی، مخالفت با منطق جنگ، تلاش برای تجدید رابطه با آمریکا و برطرف کردن خصومت با اسراییل را با قدرت و صمیمیت پیش ببرد.
آقای خاتمی، سرسوزنی تردید نداشته باشید که بدون کوشش برای رفع خصومت با اسراییل، هیچ بهبودیی در رابطه میان ایران و آمریکا به وجود نخواهد آمد.
یادمان باشد که سرچشمهی گرفتاریهای ایران امروزی، خصومت کور و عشیرتی با اسراییل است. ازین خصومتها، از غرق شدن در چاه قدس و فلسطین بکوشید "آقایان" دست بردارند که جنگ برای زمین در خاورمیانه نیز سالهای آخر خود را میگذراند. شما خواهید دید که در زمانی نزدیک حماس نیز به راه عرفات خواهد رفت. یعنی به روش سنتی فلسطینی با اسراییل به صلح، به دوستی خواهد رسید. فقط بی آبرویی برای "رهبری" خواهد ماند که برای فلسطینی دایهی مهربانتر از مادر شده، منافع ملی ایران را هدر داده، در واقع چندین دهه، در فلسطین برای باختن جنگیده ولاغیر...
آقای خاتمی، شما در میان شخصیتهای بزرگ جهان از ارج و اعتباری بالا برخوردارید. به همهی آنها متوسل شوید تا سد اخلاقی محکمی در برابر حملهی نظامی آمریکا باشند.
روحانیون بزرگ آمریکا، پاپ اعظم و از همه بالاتر آن عالم جلیل القدر شیعه، علی سیستانی را که برجسته ترین چهره صلح- جوی عالم اسلام است، از یاد مبرید.
آقای خاتمی، فرصتی به دست آمده که خدمتی شایسته به ملت بزرگ ایران بکنید.
از چاه انفعال و ناامیدی بیرون بیایید روی به جهانهای فراخ بگذارید...
حق و حقیقت نگهبان ایران باد.