پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 09.06.2020, 22:38

معجزه‌ای که دیگر معجزه نمی‌کند!‏


آذرخش ایرانی

مبلغان و مروجان ادیان، بویژه ادیان ابراهیمی در آغاز ظهورشان منادیان عشق، صلح و برابری – با نگاه آن زمانی خود - بوده‌‏اند، اما زمانی که به قدرت رسیدند، از هیچ ظلم و جنایتی فروگذار نکردند. در اروپای مدرن وقتی دین دیگر خریداری نداشت و ‏مبلغان و مروجان دینی دیگر از راه رعب و وحشت نمی‌توانستند حکم برانند، رفتار و شیوه‌ی خود را تغییر دادند. اینک دیگر ‏مردم برای صلح و برابری به خدایان و کسانی که خود را نمایندگان او می‌نامیدند، دست نمی‌آویختند. آنها خودشان برخاسته ‏بودند و به یاری عقل و علم، دنیایی دیگر را برای خود پی ریختند. دنیایی که اگر زمانی آن را نمی‌خواستند، می‌توانستند باز هم ‏تغییرشان دهند. پس مبلغان و مروجان دینی باید اینک – حتی اگر به ظاهر - به زبان امروز مردم، یعنی به زبان عقل و علم سخن می‌گفتند و خواسته‌ها و آرزوهایشان را در متون دینی می‌جستند و با تفسیری نوین آن را دوباره به خورد مردم می‌دادند. پس به ‏جای مرعوب کردنِ مردم به مسحور کردن آنها پرداختند و از اعجاز “کلام مقدس” سخن گفتند. این تلاشهای چند صد ساله در ‏غرب نه تنها هیچ ثمری نداشت، بلکه روز به روز از پیروان ادیان کاست، تا جایی که معابد بیش از آن که به وظایف عبادی خود ‏بپردازند، به کار فرهنگی و اجتماعی روی آوردند، تا شاید از این طریق دوباره راهی به دل‌های مردم بگشایند.‏

مبلغان و مروجان دین اسلام نیز از این قاعده جدا نیستند. آنها نیز می‌کوشند به پیروی از برادران یهودی و مسیحی خود و با ‏استفاده‌ی ظاهری از علم و عقلِ امروزی، مردم را مسحور کلام اعجاز انگیز “کتاب مقدس” کنند تا شاید آب و آبروی رفته را به ‏جوی بازگردانند. در راستای چنین کوشش‌هایی اخیراً مطالبی در فضای مجازی (برای نمونه در:‏ خبرگزاری بین‌المللی قرآن و باشگاه خبرنگاران جوان‎‏) نشر یافته در باره‌ی قرآن که تلاش ‏دارد ابعاد و زوایای “شگفت انگیز” آن را برای مخاطبان آشکار کند.

در همینجا بی‌درنگ اضافه کنم که من به شخصه در ارزش ‏ادبی و نقش اجتماعی و فرهنگی قرآن در دوره‌ای و مکانی معین از تاریخ تردیدی ندارم، اما آن را فراتر و فروتر از آنچه که ‏هست، نشان دادن، نیز نمی‌پسندم. نقد من به این نوشته، از این زوایه است؛ افزون بر این که فرض را بر این می‌گیریم که قرآن ‏کنونی قرآن کامل و اصیل است؛ یعنی جزء‌هایی از قرآن را که در جنگ جمل و احیاناً جنگ‌های دیگر از بین رفتند، به حساب نمی‌آوریم؛ گردآورده‌هایی از قرآن را که پس از تهیه‌ی قرآن معروف به عثمان به دستور عثمان نابود شدند، نادیده می‌گیریم؛ ‏قرآنی که به امام علی منتسب است و در تدوین قرآن عثمان در نظر گرفته نشده را عین همین قرآن می‌پنداریم؛ برخی آیات که به ‏دلایل مختلف، از جمله تحت عنوان “آیات شیطانی” حذف و برخی آیات دیگر به آن افزوده شده‌اند را نادرست می‌انگاریم و ‏بسیاری از ایرادات و انتقادات دیگر به قرآن از جنبه‌های مختلف زبانی، ادبی و تاریخی را کنار می‌گذاریم و به عنوان متنی ‏معتبر و دست نخورده با آن برخورد می‌کنیم.‏

این مطالب که گویا بخشی از آن نتیجه‌ی پژوهش کسی به نام دكتر طريق السوادان است و بخش دیگر از یک ﭘﮋﻭﻫﺸﮕﺮ ﻫﻠﻨﺪی ‏ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﭘﺮوﻓﺴﻮﺭ واندر ﻫﻮﻥ در دو بخش ارائه شده: شناسنامه‌ی قرآن و نکات قابل تأمل و واقعیات شگفت‌انگیز در مورد قرآن.‏

در بخش شناسنامه‌ی قرآن مجموعه‌ای از اطلاعات عمومی ارائه می‌شود که نه تنها جای شگفتی ندارد بلکه می‌توان مشابه ‏چنین اطلاعاتی را با شاخص‌های دیگر، در باره‌ی هر متن دیگری، بویژه متن‌های کلاسیک، مانند شاهنامه‌ی فردوسی یا قصه‌های هزار و یکشب و مانند آنها به دست آورد؛ اینکه قرآن چند جزء و سوره و آیه دارد، بلندترین و کوتاه‌ترین‌شان کدامند و واژه‌هایش چند هزار حرف و نقطه دارند و الی آخر.‏

اما در بخش “قابل تأمل و واقعیات شگفت‌انگیز” در مورد قرآن مسایلی طرح می‌شود که واقعاً جای “تأمل” و “شگفتی” دارند. ‏نویسنده در این بخش واژه‌هایی را از نظر تعداد با هم مقایسه می‌کند و از آن به نتایجی می‌رسد. (متأسفانه روشن نیست که ‏منظورشان از این واژه‌ها، اصل واژه‌ها به عربی است یا ترجمه‌ی آنها به فارسی. با این حال من اصل را بر واژه‌های عربی ‏گذاشته‌ام.) ایشان برای مثال “برابری مرد با زن” را در قرآن بدینگونه اثبات می‌کند که تعداد دفعاتی که کلمه‌های مرد و زن در ‏قرآن دیده می‌شوند، “برابرند”!!؟؟ گرچه خود این ادعا نیز صحت ندارد. من در قرآن آنلاین این مقایسه را انجام دادم که چند تا از آنها را برای نمونه می‌آورم:‏

رجل (مرد): ۴۱ مورد (در متن یاد شده ۲۴ مورد)‏
نساء (زن): ۴۲ مورد (در متن یاد شده ۲۴ مورد)‏
دنیا: ۱۱۱ مورد (در متن یاد شده ۱۱۵ مورد)‏
آخرت: ۱۱۳ مورد (در متن یاد شده ۱۱۵ مورد)‏
ملائک/ ملائکه: ۷۳/۶۸ مورد (در متن یاد شده ۸۸ مورد)‏
شیطان: ۶۳ مورد (در متن یاد شده ۸۸ مورد)‏

بقیه‌ی واژه‌ها را نیز به همین ترتیب می‌توان جستجو و مقایسه کرد. نویسنده در این مقایسه‌ی عددی، برخی واژه‌ها را کنار هم می‌گذارد که معیار این گزینش برای ما روشن نیست. برای مثال رابطه‌ی فریب خوردگان و مردگان یا ذهن و نور و یا مصیبت ‏و شکر بر چه اساسی است؟

وی سپس تعداد واژه‌های نماز، ماه و روز را برمی‌شمرد که گویا با اصل آنها برابر است. نتیجه‌ی جستجوی من به گونه‌ی زیر ‏است:‏
صلاة (نماز): ۶۵ مورد (در متن یاد شده ۵ مورد)‏
شهر (ماه): ۱۷ مورد (در متن یاد شده ۱۲ مورد)‏
یوم (روز): ۵۳۰ مورد (در متن یاد شده ۳۶۵ مورد)‏

البته ناگفته نماند که انواع این ادعاها – جدای از تصادفی بودن بعضی از آنها که چندان بعید نیز به نظر نمی‌رسد - مانند احادیث ‏جعلی فراوانند، اما کو آدمی که به خود جرئت دهد و در آنها تردید کند و بعد وقت بگذارد و در جستجوی حقیقت باشد. گویی این ‏یکی از شگردهای مبلغان و مروجان ادیان و ایدئولوژی‌ها از هر سنخ و دسته‌ای است که وقتی در میانه‌ی بحث کم می‌آورند و ‏استدلالات آنها ره به جایی نمی‌برد، یا ادعاهای به ظاهر عجیب و پیچیده برمی‌سازند یا از یکی از متون کلاسیک نقل قولی با ‏ذکر مجلد و صفحه‌ی آن می‌آورند تا حجت را بر مخاطب خود تمام کنند. حال کدام مخاطبِ اهل مطالعه‌ای هست که در آن لحظه ‏آن را انکار نماید! مخاطب عوام که جای خود دارد!‏

نویسنده در ادامه به یک سری مقایسه‌های عجیب و غریب با دستاوردهای علمی و فنی، مانند رابطه‌ی قرآن با تسخیر کره‌ی ماه ‏و تعداد کروموزوم‌ها در برخی حیوانات و غیره می‌پردازد که فقط می‌تواند از ذهن یک آدم بیکار و خیال‌پرداز بتراود.

و در آخر بدون ارائه‌ی هیچ سند و مدرکی اعلام می‌کند که “گويا یک پژوهشگر هلندی غیر مسلمان چندی پیش تحقیقی در ‏دانشگاه آمستردام انجام داد و به این نتیجه رسید که ذکرکلمه‌ی زیبای الله و تکرار آن و نیز صدای این لفظ، موجب آرامش روحی می‌شود”!‏

حالا بگذریم از اینکه اگر همین پژوهشگر هلندی غیر مسلمان، حقیقتِ دیگری از قرآن را آشکار می‌کرد که خوشایند مسلمانان نمی‌بود، سرش را گوش تا گوش می‌بریدند، چنانکه چنین نیز کردند. اما اینکه “ذکر کلمه‌ی الله و تکرار آن موجب آرامش روحی می‌شود” را باید از میلیونها انسانی پرسید که با شنیدن واژه‌ی “الله اکبر” در خیابان‌ها و اماکن عمومی در چند دهه‌ی گذشته در ‏سراسر جهان رعشه بر اندامشان می‌افتاد و می‌افتد.‏

اما از همه‌ی اینها گذشته، چه این مقایسه‌ها درست باشند و چه نادرست، چه “کتابهای مقدس” از سوی خداوند باشند یا ساخته و ‏پرداخته‌ی انسانها، آنچه که مهم است، نقش و سودمندی آنها در زندگی عملی انسانهاست. اینکه ایمان به خداوند به این یا آن انسان ‏آرامش می‌دهد یا نمی‌دهد، اینکه دین برای این یا آن فرد در مشکلات زندگی کمک کننده است یا نیست، اینکه احکام دینی برای ‏زندگی بشری سودمندند یا نه، همه و همه امری است باطنی و شخصی و حق آن برای هر شخص تا جایی که به انسان دیگر ‏زیانی نرساند، محفوظ است؛ اما عمومی و اجتماعی کردن آن، آن هم به زور، خلاف عقل و تجربه و حتی اصلِ ایمان است. ‏

خرداد ‏۱۳۹۹



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024