سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ -
Tuesday 3 December 2024
|
ايران امروز |
۱۳ آبان ۱۳۹۸
وقتی بدانیم وزارت ورزش، یکی از اطلاعاتیترین نهادهای جمهوری اسلامی است و سعی دارد بر تمامی باشگاهها و فدراسیونهای ورزشی تسلط و نفوذ گسترده داشته باشد، و وقتی بدانیم باشگاه تراکتورسازی تبریز یکی از امنیتیترین و نظامیترین نهادهای ورزشی شده است و حضور سردارانی چون مصطفی آجرلو، اسماعیل احمدی مقدم، کریم ملاحی، غفور کارگری، غلام عسکر کریمیان و دیگران را در راس مدیریت خود تجربه کرده است آنگاه اولین سوالی که پس از سر دادن شعارهای قومیتی در ورزشگاه تراکتورسازی و آن هم در دفاع از اردوغان و ارتش ترکیه در اشغال بخشی از خاک سوریه در ذهن شکل میگیرد این است که انبوه نیروهای امنیتی موجود در این باشگاه از اتفاقاتی که قرار بود در شهر و باشگاهشان اتفاق بیافتد بیاطلاع بودند؟ و مانند دیگر همکارانشان در ارگانها و نهادهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی تنها موقعی به خود میآیند که بمبی ترکیده یا فیلی به هوا رفته باشد - تا آنها از خواب غفلت بیدار شده و به دنبال مقصری بگردند و کسان بیگناهی را دستگیر و زیر شکنجه وادار به اعتراف چیزهایی کنند، که آنها میگویند - و یا نه، در این مورد بخصوص دستی بر آتش داشتهاند و از آنچه اتفاق افتادمطلع بودهاند.
بهنظر میرسد که انگیزهای قوی برای هدایت طرفداران تراکتورسازی در سردادن این شعارها و حرکتهای قومیتی و نفاقبرانگیز وجود داشته است چراکه با توجه به سابقهای نزدیک و چندین ساله، در سر دادن اینگونه شعارها در باشگاه تراکتورسازی، که اتفاقا آن هم حاصل دستپخت همین سرداران و اتاقهای فکر جمهوری اسلامی بوده است این انتظار میرفت که ممکن است شعارهایی از این دست و اعمالی از اینگونه رخ دهد اما عدم بازرسی دربهای ورودی ورزشگاه، و یا جاسازی قبلی پرچمهای کشور ترکیه و از آن مهمتر نبود ارادهای قوی برای برخورد با عوامل و دستاندرکاران این حرکت که خود باشگاه به رهبری مالک آن، محمدرضا زنوزی - و کانال طرفداران این باشگاه که باز هم در مدیریت ایشان است و همچنین لیدرهای باشگاه که باز هم در احاطه وی است - میباشد این ظن و گمان را بوجود میآورد که این رفتارها و شعارها برای برنامهریزان آن آگاهانه و در جهت برنامهای مشخص بوده است.
به نظر میرسد نظام جمهوری اسلامی برای بقا و دوام خود با تمامی ارکان و ارگانهایش مشغول کاشتن باد و گرفتن تصمیمات فوری برای کسب نتیجهای موقت هستند تا بتوانند از بحرانهای خود ساخته و روزافزون شاید رهایی یابند. نظامی که خود را در بند ناکارآمدی، فساد، تباهی، عدم مشروعیت، عدم مقبولیت و ... میبیند وقتی در کنار گوشش، جنبش مردمان لبنان و به ویژه عراق را مشاهده میکند که دقیقا برعلیه همان چیزهایی بپا خواستهاندکه مانند بختک برسینه این نظام هم سنگینی میکند و میبیند که فضای جنبش موجود در این کشورها به گفتمان غالب مردم ایران در آمده است آنگاه سعی میکند که به گمان خودشان با مطرح کردن یک حرکت قومی و جدایی طلبانه ضد ایرانی، و ایجاد شوک و نگرانی، مردم و افکار عمومی را از حرکتهای تند قومگرایی هراسان کند و نه تنها پیگیری جنبش مردم عراق را از ضمیر مردم بزداید، به موازات آن نزاعی قومی بین مردم ایران بوجود آورد و کردها و ترکها را در مقابل هم قرار دهد تا بقیه مردم را که ناظر این مقابله دروغین هستند ترسان از آینده ایران در خانههایشان بنشاند، سیاستی که بارها به آن دست زده است، ایجاد بحران.
این نظام سعی دارد از آذربایجان این سرزمین همیشه ایرانی، «لولوی سرخرمنی» بسازد تا دیگر مردم ایران را از ترس فروپاشی تمامیت ایران آن هم در زمان حساسی که جنبشهای مردم لبنان و عراق در حال رسیدن به نتیجه هستند در حالتی ناتوان و کرخت قرار داده تا مبادا برعلیه نظامی که خود باعث و علت تمام بدبختیها و مصیبتهای امروز ایران- بهویژه آنچه در آذربایجان و کردستان وجود دارد – است، دست به اعتراض بزنند و خواهان سرنگونی آن شوند.
همه مردم ایران، بویژه برادران ترک و کردم باید بدانند که نباید وارد شعبدههای این نظام شوند و در زمین نفاق و تفرقه آن بازی کنند آنها مرگ تمامی مردم آذربایجان و کردستان را با یک روز بقای بیشتر، معاوضه خواهند کرد. آیا ما وارد این بازی شدهایم و آنها – نظام جمهوری اسلامی- موفق شدهاند ما را به بازی بگیرند؟ تو را هم میگویم خواهر یا برادر تُرک و کُردم.
■ درود بر جناب نادریان! مطلب کوتاه ولی پربار و معنایی بود. فقط با پوزش، یکجا یک غلط املایی بود که بجای “غالب” به سهو “قالب” آمده است - که البته قابل اغماض است.
موفق و تندرست باشید! / شاهین خسروی
■ جناب نادریان، درود بر شما
من برداشت شما را درست و به جا میدانم. اینک وظیفۀ همه ما و شهروندان سراسر کشور است که آگاهانه گام برداریم و در این دام و دامهای که چندان دور از ذهن نیست که در آیندهای نزدیک میان شیعه و سنی برانگیخته شود، و یا مردم یک منطقه را علیه این یا آن آیین یا برخی گروههای سیاسی برانگیزند، نیفتیم. رفتارهایی که در تبریز دیده شد، به دستاویزهای دیگر میتواند در یزد، مشهد، و شیراز هم رخ دهد. برای نمونه، وجود علمالهدا در مشهد شری است که میتواند نه تنها میان خود ایرانیان که با کشورهای دیگر نیز فتنه برانگیزد. در تاریخ ایران، هیچگاه پیشینۀ درگیری قومی جدی دیده نمیشود. باید بسیار به هوش باشیم. برخی نیروهای چپ نیز که گزارههای گنگی مانند حق تعیین سرنوشت و مانند آن را دستمایه جذب هوادار برای خود میپندارند، باید در روشهای خود باز اندیشی کنند.
پیروز باشیم / بهرام خراسانی / ۱۴ آبان ۱۳۹۸
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|