iran-emrooz.net | Sat, 23.04.2005, 12:13
بجای در جا زدن در چهارچوب رژیم ، مردم را با شعار رفراندم آشنا کنیم!
تحریم انتخابات خود یک مبارزه است!
کامبیز قائممقام – لس آنجلس
يكشنبه ٤ ارديبهشت ١٣٨٤
نزدیک شدن روز انتخابات ریاست جمهوری در ایران دوباره گفتگوی انتخاباتی را در میان اپوزسیون بصورت جدیدی باز کرده است. گرچه این سناریو تکراری است ولی مبارزه رو یا رو با رزیم را بمیان میکشد. در فضای سیاسی امروز گروهی فکر میکنند که شرکت در انتخابات شکستن دیوارهای حفاظتی جمهوری اسلامی را بدنبال دارد چه با شرکت مردم در انتخابات و اعلام کاندیدای ریاست جمهوری، رزیم را در موقعیتی قرار دادهاند که با رد صلاحیت کاندیدای ایشان محملی برای افشاگری رژیم پیدا خواهد شد و تشدید مبارزه را بدنبال خواهد داشت. بعبارتی با همان دلائلی که زمان خود را از دست داده است میخواهند جریان سیاسی ای ایجاد کنند که گردبادهای سیاسی را در میان خود ایجاد نماید. و ایشان تصور میکنند که با این حرکتها جنبش دمکراسی در ایران رشد میکند در حالیکه جنبش در حادثه آفرینی رشد نخواهد کرد چه در این دوران از مبارزه مردم راه شکست خورده گدشته را دوباره نمیخواهند تکرار نمایند و بهمین دلیل در دو انتخابات گذشته شرکت ننمودند. مردم از این رژیم حمایت نمیکنند و زبدگان سیاسی ایران هم در بیانیه دلیرانه خود آشکارا رژیم را به چالش کشیدند ، لذا چه دلیلی وجود دارد که ما بجای چالش رژیم باز بدنبال برنامههائیکه دوباره جانی به این رژیم فرتوت میدهد برویم؟
این گروه که بخشی از اپوزسیون را تشکیل میدهند از تکرار سناریوهای یکسان نمیخواهند تجربه بیاندوزند و هنوز فکر میکنند که فکر تعییر رژیم زود است. باید ازایشان پرسید که جهت این قهر و خشم مردم را بکدام سو میخواهید سوق دهید؟ آیا در فکر ساختن محمد خاتمی دیگری میباشید؟ آیا فکر نمیکنید با حضور چنین رژیمی هرکس رئس جمهور شود راه دیگری بجز آنکه خاتمی شود یا کنار برود یا در نهایت ترور شود را ندارد؟ چرا بازی را در زمین حکومتیان میخواهید انجام دهید؟ آنها را بزمین بازی خودتان بکشانید، همانطور که ٥٦٥ نفر از رجال و روشنفکران ما انجام دادند! خاتمی مطمئنآ میتوانست نقش بسیار بهتری بازی کند و مبارزه برای آنجه خود در حرف میگفت را فرسنگها جلو برد ولی نکرد. زمان آن دوران و شرایط حاکم بر آن دوران دیریست سپری شده است. دیگر ٢٠ ملیون مردم در خیابانها حضور ندارند. امروز باید این خشم و نفرت مردم برژیم را بشکل دیگری بحرکت آورد ، باید این خشم و نفرت را بصورت اهرمی برای شکستن اقتدار رژیم بکار گرفت. عدم شرکت مردم در انتخابات گذشته یعنی عدم پشتیبانی مردم از رژیم. حالا چرا نمیخواهید این عدم پشتیبانی شکل سیاسی جدید بخود بگیرد؟ کاری که ٥٦٥ نفر کرده اند. کاری که پیشنهاد رفراندم عباس امیر انتظام دنبال آنست؟ بشکل ضد رژیم ، شکلی که از بیانیه مستدل و جامع ٥٦٥ نفربرمی آید ، و یا همانگونه که امیر انتظام، این قهرمان ملی ما، در "پیشنهاد رفراندم" خود طرح میکند ، که چیزی بجز راهی برای تغییر رژیم نیست، بجلو رود؟ آتش این مبارزه تنها با دوباره بمیدان آوردن مردم بمیدان مبارزه سرکش میشود و حکومت از کنترل أن عاجز خواهد ماند و این امر در تکرار دوباره دوم خرداد عملی نیست. کسانیکه به قوانین غیرعادلانه و واپسگرای ولایت فقیه و نقش توهین آمیز استصوابی شورای نگهبان گردن بگذارند منتظر "انقلابات مخملی " نباید باقی بمانند! چه انقلاب مخملی نیاز به رهبری مصمم و آزاد اندیش که خود را از حکومت جدا ساخته باشد دارد تا فرمانبرداران نوین حکومت در لباس آزادیخواهی!
آتش مبارزه با تکرار روشهای شکست خورده گذشته روشن باقی نمیماند بلکه آتش مبارزه در این دوران تنها در ادامه صحیح مبارزه، که امروزه چیزی بجز تعییر رژیم نیست روشن نگاه داشته میشود. عنوان تغییر رژیم بهر زبانی که میتوان آنرا بیان داشت کلید بمیان میدان کشیدن مردم است. دنبال انتخابات رژیم رفتن و پای شورای نگهبان بچله نشستن ، که ایشان را به تصویب برساند، و بدین شکل قبول ولایت فقیه را کردن تنها کمک به حفظ این رژیم خودکامه نمودن است. آمادگی عنوان " تغییر رژیم " در میان مردم بسیار وجود دارد، مردم تشنه این موقعیت هستند. این وظیفه ماست که این موقعیت را بشناسیم. ٥٦٥ نفر آنرا بزبانی و عباس امیر انتظام آنرا بزبان دیگری بیان مینماید. مردم بدنبال یکبار دیگر تکرار دوم خرداد نمیآیند. همانطور که در دو انتخابات گدشته نیامدند. این بازی ، کتاب خوانده شده است ا
عدم شرکت در انتخابات و بمیان آوردن شعار " رفراندم " بجای آن یعنی بدنبال تغییر رژیم رفتن. بالاحره کار را باید از یک جا شروع کرد. و بشکلی فکر " رفراندم را بمیان مردم برد.
مشگل است، حکومت با آن مبارزه خواهد کرد، زندان و مشکلات بیشتر با خود دارد، ولی تنها راه مبارزه امروز است. در دوران حکومت شاه، هیچگاه ٢٠ ملنون بمندان نیامدند و گاه مردم در میدان مبارزه بدلیل شرایط دیکتاتوری بسیار ناچیز بود ولی مردم در حال مبارزه از خواستههای خود که اجرای قانون اساسی بود نکاستند.
تنها شعار " رفراندم " است که حاکمیت رژیم را بزیر سؤال میبرد. تنها در آن جو سیاسی است که مردم دوباره اعتماد خود را باز خواهند یافت: راهی بجز دوباره در چهار چوب همان رژیم و همان قانون اساسی و همان ولایت فقیه درگیر شدن و گذشته مختوم را دوباره تجربه کردن! اگر اشکال میتراشند که خواسته رفراندم قابل تحمل برای حکومت نیست، اولآ میبینیم که پیشنهادها را تحمل کردهاند و در ثانی این جکومت هر اقدامی که موجودیت اش را بخطر بیاندازذ را بر هم میزند. آنها که دنبال کاندید رئس جمهوری معین کردنند آیا نمیدانند که اگر کاندیدا در خدمت رژیم قرار نگیرد سرنوشتش چیست؟ پس جه فرقی دارد ، پس چرا بدنبال تغییر رژیم نباشیم و آزموده را دوباره بیازمائیم؟
لذا بنظر من راه برون شد از این بحران تنها تبدیل شعار انتخابات به " رفراندم " میباشد. باید شعار رفراندم را در حمایت اتحاد همه نیروهای آزادیخواه و معتقد به حقوق مردم و جمهوریخواهی بمیان مردم برد. و باز بنظر من " پیشنهاد رفراندم " عباس امیر انتظام بهترین محمل این استراتژی است. و بالاخره قرار دادن عباس امیر انتظام در رأس حرکت رفراندم تا پیروزی آن، بمنظور هماهنگ کردن و متحد ساختن همه نیروهای جمهوریخواه بگرد هم، و در عمل چهره ای مصمم ، مورد اعتماد و روشن بین را مصدر انجام این امر مهم ساختن ، ضروری ترین اقدام امروز مبارزه برای برقراری دمکراسی در ایران است!
کامبیز قائم مقام – لس آنجلس
٢٣ آوریل ٢٠٠٥