سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ -
Tuesday 3 December 2024
|
ايران امروز |
در نشست عمومی سازمان ملل متحد دو شکل متفاوت از سخنرانی و گفتار سیاسی توسط روسای جمهور ایران و امریکا ارائه و به اجرا گذاشته شدند. دو سخنرانی که نه تنها شنوندگان خاصی را از قبل بعنوان دریافت کنندگان پیام سخنرانان مد نظر داشتند، بلکه زبان، واژهها و فرمول بندیهای ویژهای را نیز به نمایش درآوردند.
به اذعان موافقان و مخالفان حسن روحانی، وی در سخنرانی خود سعی کرد با مخاطبان خود با عرف و منطق کاملا دیپلماتیک و حقوقی صحبت کند. عرف و منطقی که معمولا فقط برای دیپلماتهای سازمان ملل، مقامات دولتی و روسای کشورها قابل درک است. در حقیقت، روی سخنان حسن روحانی مردم ایران و یا ملل دیگر نبودند، وی دیپلماتها را مورد خطاب قرار داد و کوشش داشت که از قوانین، قراردادها و پروتکلهای بین المللی کمال استفاده را برده، تا به این وسیله سمپاتی آنها را جلب نماید.
سخنان دونالد ترامپ و همچنین خطابه بنیامین نتانیاهو اما شنوندگان دیگری داشتند. هدف آنان قانع کردن دیپلماتهای سازمان ملل و نمایندگان دولتهای عضو این سازمان نبود، چهبسا آندو مشروعیت چندانی نیز برای این نهاد بینالمللی قائل نباشند. در واقع، طرف خطاب آنان مردم هوادار خود در امریکا و اسرائیل بودند، به این علت که به ادامه حمایت و لابی این بخش از مردم شدیدا نیازمندند. همانطور که دیگر رهبران پوپولیست نیز همواره با پشت کردن به نظم سیاسی موجود سعی کردهاند آنرا زیرا سوال ببرند، از منطق معمول دیپلماسی استفاده نکنند و روی بسوی مردم هوادار خود با زبان آنان صحبت کنند.
میتوان گفت که حداقل در رابطه با ایران ما شاهد تقابل و جنگ بین دو زبان سیاسی در نشست عمومی سازمان ملل بودیم. جنگی که در یک سوی آن خطابه دیپلماتیک حسن روحانی، همراه با استفاده از منطق مرسوم و شناخته شده سیاسی بود و در سوی دیگر آن سخنرانیهای غیرمعمول و خارج از عرف دیپلماتیک ترامپ و نتانیاهو قرار داشتند. این دو نوع از سخنرانی سیاسی را میتوان «خطابه سیاسیِ خیابانی» و «خطابه دیپلماتیک» نامید؛ دو نوعی که زبان، واژهها و مخاطبین خاص خود را دارند.
زمانی نقشهای کاملا متفاوت این دو نوع از خطابه و گفتار سیاسی بهتر فهمیده میشوند که دقت داشته باشیم که سیاست، بویژه در دنیای امروز و در درجه نخست، به معنای اداره امور اجرایی کشور و رتق و فتق مسائل مالی، تولید و توزیع نمیباشد، بلکه امروزه سیاست و زبان سیاسی به معنای تصویر خاصی است که سیاست مداران مطابق اهداف و برنامههای خود ساخته و به نمایش میگذارند. تصویر و نمایشی که یک داستان ویژه و از پیش طراحی شده را بازگو مینماید. داستانی که به اعتبار مخاطبین خود با زبان و گفتار سیاسی خاصی همراه است. واضح است که اگر این نمایش سیاسی، نمایشی خیابانی و تماشاگرانش مردم کوچه و بازار باشند، بازی سیاسی خاص و کلامی ویژه عرضه میشود؛ و اگر این نمایش در سازمان ملل و در برابر دیپلماتها به صحنه آید سناریو و بازی دیگری ارائه میگردد.
در حقیقت امروزه سیاست و گفتارهای سیاسی تبدیل به یک هنر شدهاند، البته نه به مفهوم این جمله آرمانی و اتوپیایی که «سیاست هنر ممکن ساختن ناممکنهاست»، بلکه سیاست هنر و استعداد هنری خاصی است برای ساختن آینهای که آنچه را که سازنده آن اراده میکند منعکس کرده و به زبان نمایش در میآورد. در این رابطه عناصر تعیین کننده و شکل دهنده صحنه نمایش اهداف و مخاطبین سیاست مدار میباشند. عناصری که مطابق زمان، مکان و شرایط ژئوپلیتیک تغییرمی کنند؛ و همانطور که زمان و مکان و شرایط زیست در دریافتها و برداشتهای ما از واقعیتهای خارج از ذهن نقش بسزایی دارند و به همین علت نیز این دریافتها هیچگاه ثابت نیستند؛ نمایشهای سیاسی با توجه به نوع مخاطب و شرایط زمانی و مکانی، همواره اشکال و صور گوناگونی بخود میگیرند و لایهها و سطوح متفاوتی را در معرض دید قرار میدهند.
به عبارت دیگر امروزه زبان سیاسی به عنوان یک سلاح بسیار مهم و کارآمد در عرصههای مختلف به کار میرود. شاید بتوان گفت که در دنیای امروز زبان و نمایشهای سیاسی از توجه و اهمیت حتی بیشتری در مقایسه با سلاحهای نظامی برخوردارشدهاند. برای مثال نمایشاتی که وزیر خارجه وقت دولت جرج دبلیو بوش، کالین پاول، در شورای امنیت سازمان ملل برای اثبات وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق زمان صدام حسین به صحنه آورد، در حقیقت از نظر سیاسی تیر خلاصی به سوی صدام حسین بود. همانطور که نخست وزیر اسرائیل در صحن عمومی سازمان ملل سعی کرد نمایشی از کشف مکانهای جدید برای غنی سازی هستهای در اطراف تهران را به صحنه آورد.
حال با توجه به این بحث و نیز این واقعیت که سیاست بجای ابزاری برای اداره امور مردم، تبدیل به هنر تصویر سازی و داستان پردازی شده است، هنری که زبان، فرهنگ و گفتار خاصی میطلبد، این سوال مطرح میشود که ما در شرایط خاص ایران، بویژه در دوران بسیار بحرانی کنونی که جامعه ما بیش از هر چیز به امید به آیندهای بهتر، همبستگی ملی و اتحاد و خیزش عمومی برای عبور از چنین شرایطی که عامل اصلی آن حاکمیت جمهوری اسلامی است، نیازمند چه نوعی از سیاست و زبان سیاسی هستیم؟
همانطور که از شرایط بحرانی و بسیار بیثبات کنونی بر میآید و با توجه به اینکه مشکل و درد اصلی از وجود و ذات حاکمیت جمهوری اسلامی سرچشمه میگیرد، طبیعتا و منطقا پاسخ به سوال فوق «زبان سیاسی و خطابه دیپلماتیک» مرسوم و مقبول جامعه جهانی آنطور که حسن روحانی به نمایش گذاشت و یا محمد خاتمی بکار میگیرد نمیباشد. نمایشی که حسن روحانی در جلسه عمومی سازمان ملل متحد به صحنه آورد در درجه بسیار نخست برآمد نیاز حاکمیت و رهبری این نظام برای خروج از انزوا و پوشاندن سیاستهای توسعه طلبانه و مخرب این نظام در منطقه از یک سو، و مخفی کردن ظلم و تبعیضی که از سوی این حکومت بر مردم ایران روا میشود از سوی دیگر، بود.
همچنین، پاسخ به سوال فوق در خطابهها و بیانیههای سیاسی و «تکرار» خواستههای خود از حکومت جمهوری اسلامی و رهبری آن یافت نمیشود، زیرا همچنان با زبان سیاسی حکومت صحبت میکند و انشا مینویسد و مهمتر از هر چیز مردم را مخاطب خود نمیداند؛ زبانی است رسمی و مجلسی که شاید فقط برخی از اعیان حکومت آنرا بفهمند. این زبان از صحن و کف خیابان میترسد و از خیابان گریزان است، حتی مردم را نیز تشویق نمیکند که در اطراف خطابه و پای منبر او گرد آیند. این زبان سیاسی یک زبان معامله گرانه و سودجویانه برای بازگشت مجدد به عرصه قدرت در نظام جمهوری اسلامی است.
شاید بتوان گفت که فقط در برخی از کشورهای دمکراتیک و پیشرفته غربی، بهدلیل ثبات، قانونمندی و شکل گیری نهادهای سیاسی که هریک از خاستگاه طبقاتی خاصی برخوردارند و مهمتر از هر چیز بخاطر وجود طبقه متوسط گسترده، سیاست در درجه نخست ابزاری است برای گردش امور، و شاید زبان سیاسی تبلیغاتی و نمایشهای خیابانی فقط در زمان انتخابات بکار گرفته شوند. اما در کشوری مانند ایران بدلیل عدم ثبات و مهمتر از هر چیز بیاعتمادی عمومی نسبت به نظام حاکم سیاست و زبان سیاسی به هیچ وجه نمیتواند از اشکال رسمی و دیپلماتیک و ابزارهای قانونی پیروی کند.
در ایران امروز سیاست در کف خیابان و همراه با مردم رقم میخورد. کف خیابان عرصهای ست برای همه نیروهای مخالف جمهوری اسلامی تا وزن و حضور واقعی خود را به نمایش بگذارند. میزان گرایش مردم به هر زبان و نمایش سیاسی در حقیقت تعیین کننده وزن و موقعیت نیرویی است که از آن زبان و نمایش بهره میبرد؛ قانونمندی که مطابق میل من و شما عمل نمیکند و خوب و بد بر نمیتابد. به این معنی که اگر یک نیروی واقعی مردمی که دل در گرو حفظ وحدت ملی و تمامیت ارضی و خوشبختی و آزادی و آسایش مردم ایران دارد وجود نداشت، این قانونمندی یک نیرو وابسته و یا پوپولیست را به میانه میدان میکشاند.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|