پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 19.09.2018, 9:50

اصلاحات؛ دموکراسی و ناسیونالیسم


مصطفی تاج‌زاده

September 18, 2018

اول
اصلاحات از همان آغاز در سال ۱۳۷۶ در مقابل انقلاب و خشونت از یکسو و تحجر و طالبانی‌گری از سوی دیگر تعریف شد و ثبات و شکوفایی جمهوری اسلامی را در گروی توسعه‌ی همه جانبه و پایدار میهن و گسترش مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم خواند.

امروز نیز هدف اصلاحات و گوهر آن همچنان دموکراتیک کردن نظام سیاسی است اما به‌دلیل آنکه بقای ایران و یکپارچگی سرزمینی و همبستگی ملی آن در معرض مخاطرات شوم قرار گرفته و جامعه ما نیز در این دو دهه پوست‌انداخته است، ادبیات و استدلال‌های اصلاح‌طلبان تغییر کرده، اما گفتمان آنها همچنان دموکراتیک و صلح‌طلب باقی مانده است. به بیان روشن اکنون نیز اصلاحات در نقطه مقابل انقلاب و خشونت‌ورزی و صدالبته علیه دخالت خارجی و جنگ داخلی از یک‌طرف و ارتجاع، انحصارطلبی، داعشی‌گری و تروریسم از طرف‌دیگر تعریف می‌شود؛ با جنگ و تحریم مخالف است؛ گذار به دموکراسی را با همه‌ی مقدمات و لوازم آن کانون مرکزی گفتمان خود می‌داند و از صلح در منطقه و جهان حمایت می‌کند.

دوم
از زمان تاسیس جمهوری اسلامی هیچگاه کشور ما (نه فقط حاکمیت سیاسی آن) به اندازه امروز در معرض خطر و آسیب‌پذیری از درون و بیرون قرار نداشته است. تاکید کنونی ما بر حفظ ایران و استقلال و تمامیت ارضی آن از ضرورت فوق ناشی می‌شود و اینکه اگر خدای ناکرده این ظرف (ایران) بشکند، همه چیز (از امنیت و رفاه تا آزادی و توسعه) از دست خواهد رفت و جای آن را چند واحد تمام مافیایی خواهد گرفت. باوجود این ابرام ما بر حفظ ایران نه فقط جایگزین دموکراسی نشده است، برعکس، بر دموکراسی بیشتر از دوره ۷۶ تا ۸۴ پافشاری می‌کنیم. علت آن است که تنها و تنها راه بقای ایران را در شرایط کنونی دموکراتیک شدن نظام، به میدان آمدن همه شایستگان و برپایی انتخابات آزاد و غیراستصوابی می‌دانیم.

باوجود این راهبرد روشن، نمی‌دانم چرا بعضی صاحب نظران تاکید اصلاح‌طلبان بر حفظ ایران را، که به‌طور کم‌سابقه‌ای مورد بی‌مهری بسیاری از موافقان و مخالفان جمهوری اسلامی قرار گرفته است، شیفت گفتمانی و عدول آنها از دموکراسی می‌خوانند. به احتمال زیاد این عزیزان هشدارهای ما درمورد سوریه نشدن ایران و نیافتادن ایرانیان به گرداب درگیری‌های داخلی/دخالت خارجی را نشانه و دلیل عدول ما از دموکراسی‌خواهی گرفته‌اند، چون لابد لازمه‌ی سوریه نشدن کشور، تسلیم شدن نیروهای سیاسی به وضعیت «نیمه استبدادی - نیمه دموکراتیک» از نظر سیاسی و «نیمه قانونی - نیمه مافیایی» از لحاظ اقتصادی است.

حال آنکه ماجرا کاملا برعکس است؛ برای اینکه ایران سوریه نشود، جمهوری اسلامی باید هرچه سریعتر دموکراتیک شود. حقوق و آزادی مخالفان خود را به‌رسمیت بشناسد و با بازکردن راه گفت‌وگو به‌ویژه در صداوسیما و نیز دادن نوید برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه به‌سوی فضای باز سیاسی و جلب مشارکت همه‌ی ایرانیان حرکت کند و با تعامل با جهان تحریم‌ها و تهدیدهای ترامپ و تلاش ترامپیست‌های وطنی را بی‌اثر سازد.

به لحاظ نظری نیز تاکید ما بر ایران و تغییر برخی استدلال‌هایمان هرگز به معنای تغییر گفتمان اصلاحات نیست. چرا که با گفتمان واحد می‌توان استدلال‌های متفاوت عرضه کرد و مواضع مشترک می‌تواند متعلق به گفتمان‌های متفاوت باشد.

سوم
تغییر نگاه و غنی شدن ادبیات ما درباره ضرورت استقرار دموکراسی در ایران به تغییر شرایط در کشور، منطقه و جهان، تجربیات ۲۰ساله‌ی ما و ناکامی‌های جمهوری اسلامی، البته با روایت قشری و تک صدا از آن برمی‌گردد.

روشن بگویم. دفاع امروز ما از دموکراسی افزون بر جنبه‌های سیاسی، فرهنگی، اخلاقی و حقوقی و اینکه آن سیستم را تنها شکل و شیوه سیاست‌ورزی انسانی می‌دانیم که بدیلی جز حاکمیت قانون جنگل ندارد، از جنبه و کارکرد امنیت‌بخش و همبستگی‌آفرین آن است؛ ما بقای ایران، وحدت ایرانیان و دفع کم‌هزینه و مسالمت‌آمیز تهدیدهای استثنایی کنونی را صرفا با گذار به دموکراسی ممکن می‌بینیم.

به عبارت دیگر لزوم دموکراتیک شدن حاکمیت و جامعه نزد ما از یک حق/مصلحت سیاسی، انسانی، قانونی و حقوقی که کارآیی سیستم را افزایش می‌دهد و با جلب مشارکت مردم هزینه تامین امنیت کشور را به حداقل ممکن می‌رساند، ارتقا یافته، به یک ضرورت حیاتی برای ایران و منطقه تبدیل شده است. به باور ما بدون دموکراتیک کردن نظام و مناسبات سیاسی کشور عبور از مشکلات گسترده و پیچیده‌ی کنونی، اگر ناممکن نباشد، بسیار پرهزینه و به احتمال زیاد با ضایعات و تلفات سنگین خواهد بود.

چهارم
تاکید اصلاح‌طلبان بر ایران منافی توجه آنها به طبقات فرودست و نیز به حقوق اقوام ایرانی نیست. البته که ایران‌گرایی یکسان‌خواه و غیردمکراتیک که به بهانه‌ی یک هویت تاریخی/انتزاعی و بریده از مردم (با همه‌ی تنوع، تفاوت‌ها و حتی گاه تضاد منافع آنها)، ایران را منهای ایرانیان زنده می‌خواهد، معمولا با منافع اکثریت جامعه (محرومان) ناسازگار است و با حقوق مسلم اقوام ایرانی می‌ستیزد. اما تاکید ما بر استمرار ایران و همبستگی ایرانیان همسو با اصرار ما بر استقرار دموکراسی در آن و صلح در منطقه است.

به باور ما جمهوری اسلامی برای حل مشکلات اقتصادی کشور و جلوگیری از خروش خیابانی محرومان و نیز برای حفظ همبستگی ملی، راهی بهتر از جلب رضایت اقوام ایرانی، البته با تامین حقوق آنها، ندارد تا بتواند تهدیدهای بی‌سابقه‌ی کنونی را دفع کند و حتی آنها را به فرصتی یگانه برای مهار مشکلات ساختاری، بهبود رفاه مردم، پیشرفت کشور و همبستگی ملت تبدیل کند، به‌ویژه آنکه در حال حاضر هیچ فرد و حزب و گروهی به تنهایی از حمایت ۵۰ درصد ایرانیان بهره‌مند نیست. توجه به واقعیت فوق یکی دیگر از دلایل تاکید کنونی ما بر ضرورت استقرار دموکراسی در کشورمان است.

خلاصه آنکه هنگامی که ما از ایران سخن می‌گوییم همواره آن را همراه با ایرانیان با همه‌ی تنوعات و تفاوت‌هاشان اراده می‌کنیم نه منهای آنها؛ دفاع ما از ایران دفاع از فرودستان، اقوام، زنان و همه‌ی ایرانیان به حاشیه‌ رانده‌شده در عرصه‌ی سیاست و اجتماع نیز هست.

پنجم
برچسب ناسیونالیسم کور، دشمن‌محور، دیگرستیز (اقوام و همسایگان)، تک‌بعدی و یکسان‌خواه علیه جریانی که از همان ابتدا شعار انتخاباتی خود را «ایرانیان برای همه ایرانیان» برگزید و گفتمان خود را بر آن اساس بنا کرد و به نفی تقسیم‌بندی حقوقی شهروندان به خودی/غیرخودی پرداخت، ناچسب است. البته انکار نمی‌کنم که جنگ‌های فاجعه‌بار اما اجتناب‌پذیر خانگی در منطقه و در همسایگی ایران، درک من و ما را از هویت و همبستگی ملی ارتقا داده است، ولی این آگاهی هرگز به‌معنای توسل به «لولوی سوریه‌ای شدن» علیه دموکراسی‌خواهی نبوده و نیست. کاملا برعکس، هراس از سوریه شدن ایران موجب شده است که ما اکنون به مراتب بهتر از سالهای آغازین دوم خرداد درک کنیم که در نبود دموکراسی و مناسبات دموکراتیک و نیز در فقدان حقوق برابر برای همه‌ی شهروندان و اقوام و مذاهب، چگونه همبستگی و انسجام ملی یک کشور آسیب‌پذیر می‌شود و با اولین تهدید بیرونی یا تحریک درونی فرو می‌پاشد.

ششم
ایراد ناسیونالیسم غیرستیز و تک‌هویتی تلقی‌کردن هویت و همبستگی ایرانیان، نه به اصلاح‌طلبان، که به کسانی وارد است که در مقطع انتخابات ایران را آنچنان که هست و با همه رنگهای فرهنگی و قومیتی و زبانی و دینی و مذهبی آن مخاطب قرار می‌دهند و از ترک و کرد و عرب و بلوچ و ترکمن و شیعه و سنی و مطالبات آنان سخن می‌گویند اما به محض برگزاری انتخابات، همه‌ی آن مواعید شیرین را به فراموشی می‌سپرند و حتی اصول معین قانون اساسی را در به‌رسمیت شناسی این حقوق منافی وحدت ملی می‌خوانند و در مسیر دولت در جهت تحقق مطالبات فوق مانع می‌تراشند و سنگ‌اندازی می‌کنند.

هفتم
ما در شرایط حساس کنونی دموکراتیک کردن نظام را موثرترین و کم‌هزینه‌ترین روش مقابله با دخالت خارجی و تحریم و نیز فروپاشی ثبات سیاسی و نظم اجتماعی (سوریزاسیون) می‌دانیم. به همین دلیل به دموکراسی در نسبت با نظام اولویت می‌دهیم و همه‌ی نیروهای سیاسی اعم از اپوزوسیون و پوزوسیون را در وضعیت موجود در درجه‌ی نخست با معیار دوری و نزدیکی آنها با دموکراسی می‌سنجیم و درباره آنها داوری می‌کنیم.

بر چنین اساسی در حال حاضر در سه جبهه به فعالیت مشغولیم:

۱. در مقابل موافقان جنگ و تحریم؛ با همه‌ی مخالفان جنگ با ایران و یا تحریم ایرانیان خود را در یک جبهه می‌بینیم.

۲. در برابر هویت‌خواهی‌های واگرا و دیگرستیز از یک‌سو و ایران‌گرایی یکسان‌خواه و اقوام‌ستیز از سوی دیگر خود را همراه و همسو با تمام کسانی می‌یابیم که ایران را با رنگین کمانی از تمام اقوام دوست دارند و می‌پسندند.

۳. در تقابل با هر فرد و گروهی که درگیر کردن مردم با یکدیگر را تشویق می‌کنند، (مانند کسانی که آزادی حجاب را در گرو تحمیل بی‌حجابی به همه‌ی زنان ایرانی می‌خوانند و همان اشتباهی را مرتکب می‌شوند که ۴۰‌ سال است منتقد آنند؛ چرا جمهوری اسلامی واجب فردی(اعتقاد شخصی) را اجبار حکومتی کرده است. ولی امروز خود می‌کوشند بی‌حجابی (اعتقاد فردی) را معادل آزادی بخوانند و عقیده شخصی خود را به تمام شهروندان ایران زمین تحمیل کنند و به‌جای مبارزه با قوانین غلط و مناسبات نادرست و تحمیلی، جنگیدن با میلیون‌ها ایرانی معتقد به پوشش اسلامی را تبلیغ می‌کنند)، ما با کسانی همراه و همدلیم که ضمن اعتقاد به مکتب و مرام خود، به زندگی مسالمت‌آمیز، صمیمانه و انسانی همه‌ی ایرانیان باور دارند و سبک‌های گوناگون زندگی را به‌رسمیت می‌شناسند و می‌دانند احترام به دیگران و پذیرش حقوق آنان، در تحلیل نهایی، محترم شناخته شدن خود و تضمین حقوق شهروندی و آزادی‌های مدنی خود است.

ما اگر تادیروز دموکراسی را یک اندیشه و ارزش جهانشمول می‌دانستیم و موفق‌ترین روش در حکمرانی خوب، امروز دید روشن‌تری از نقش دموکراسی در عبور از بحران‌ها، حفظ انسجام ملی و نیل به صلح در منطقه‌ و جهان پیدا کرده‌ایم. همزمان فهم ما از نقش آزادی‌های سیاسی به‌خصوص آزادی اطلاع رسانی در مبارزه با فساد، افزایش شکاف طبقاتی و نابرابری‌های بزرگ اقتصادی ژرف‌تر شده است.

سخن پایانی آن که «سوریه شدن ایران» یک خطر واقعی است و برساخته اصلاح‌طلبان نیست، اما راه سوریه نشدن و در مسیر ونزوئلا حرکت نکردن، ساکت و منفعل شدن یا تن دادن به انسداد سیاسی و فساد مافیایی نیست؛ پناه بردن به ناسیونالیسم اقتدارگرا، نظامی و پرخاشجو نیز نیست؛ ایران‌دوستی دموکراتیک، صلح‌طلب و دیگرپذیر و تلاش برای برپایی انتخابات آزاد ‌و منصفانه با حضور نمایندگانی از همه‌ی گرایشها و قشرهاست. باید ایران برای همه ایرانیان شود تا نه سوریه شود و نه ونزوئلا.


منبع: کانال تلگرام نویسنده

نظر خوانندگان:

■ آقای تاج‌زاده و ایضاً همفکران اصلاح‌طلبش مرتب درباره «سوریه‌ای شدن» ایران هشدار می‌دهند(معلوم نیست به چه کسی؟) اما هرگز نمی‌گوید که چه کسی سوریه را «سوریه‌ای» کرد. یمن را چه کسی «یمنی» کرد؟ یا لیبی را...؟ در پاسخ باید گفت همانی که تونس را «سوریه‌ای» نکرد! یعنی حکومت‌های همه این کشورها. سوریه را در درجه نخست حکومت اسد به اتفاق متحدان منطقه‌ای و جهانی‌اش، جمهوری اسلامی و روسیه، «سوریه‌ای» کردند. در ایران هم در بر همین پاشنه می‌چرخد: اگر قرار بر سوریه‌ای شدن یا ونزوئلایی شدن(که اکنون در آستانه آن هستیم) ایران باشد مقصر اصلی آن فقط و فقط شخص شخیص جمهوری اسلامی در تمامیت آن است. بنابراین به ایشان و دوستان اصلاح طلب شان توصیه می‌شود که این مقاله پر و پیمان خودرا بردارند و به بیت رهبری ببرند و با بلندگو آن را در گوش سنگین وی و اهل بیت‌اش بخوانند و در پایان اضافه کنند که: ما جمهوری اسلامی‌چی‌ها در این چهل سال نتوانستیم ایران را به شکل کارآمدی اداره کنیم، و آنقدر گند زدیم که اکنون بخش بزرگی از مردم خواهان بازگشت پهلوی‌ها شده‌اند. و از این بابت شرمنده خدا و خلق هستیم. پس بیاییم و در یک همه‌پرسی‌ آزاد و زیر نظر سازمان ملل اصل نظام جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کمتر یا بیشتر را مثل سال ۵۸، به پرسش مردمی بگذاریم که بیش از ۷۰ درصد شان به این نظام رای نداده‌اند. ......پیش از آنکه بسیار دیر شود. هرچند: گوش اگر گوش وی و ناله اگر ناله ما/ آنچه البته به جایی نرسد فریاد است!
شاهین


■ واقع بینانه ومنطبق بر شرائط حاکم برما مردم ایران و منطقه و جهان است. کسانی نه می‌خواهند و نه می‌توانند بفهمند که ادامه وضع موجود علاوه تخریب بیشتر ایران و مردم ایران به ضرر منطقه و جهان بشریت است و برای خود و خانواده خود تا ابد بدنامی و نفرین مردم می‌خرند.

■ جناب شاهین گرامی
تاجزاده سوریه شدن را به تمام کسانی هشدار می‌دهد که در درجه اول به چیزی بنام مسولیت انسانی و اخلاقی برای تمام کردارهای خود قائلند. و در درجه بعد به همه ایران دوستان و کسانی که با هر گونه جنگ داخلی مخالفند. شما بدرستی « شخص شخیص جمهوری اسلامی» را «مقصر اصلی» سوریه‌ای شدن می‌دانید. اما متاسفانه از نقش ما (به عنوان مخالفین جمهوری اسلامی) و مسولیتمان نمی‌گویید. در تمام طول تاریخ کدام مستبد و یا دیکتاتوری مسولیت کار خود را پذیرفته که رهبر مستبد و همفکرانش بپذیرند. از آن گذشته وقتی جنگ داخلی در گرفت و کشور سوریه شد، پذیرفتن مسولیت از طرف رهبر و یا محاکمه و حتی اعدامش چه تاثیری برای ملک و مردم دارد؟
در مورد رفراندم باید خدمتتان عرض کنم. من شخصا با رفراندوم موافقم و بدون شک بسیاری از اصلاح طلبان هم موافق. منتها مسئله اصلی این است که این زنگوله را چه کسی می‌خواهد به گردن گربه بیاندازد؟ یعنی چگونه می‌خواهید حاکمیت را به پذیرش رفراندوم وا دارید. حتما از من بهتر می‌دانید که قدرت را فقط قدرت به عقب می‌راند و یا شکست و یا نابود می‌کند. شما (و ما) با چه قدرتی می‌خواهیم حاکمیت را واداریم که تن به فراندوم بدهد. نکته مهمی که ما کمتر بان توجه داریم همانا مردم هستند که مهمترین و اصلی‌ترین نیروی تحول هستند. بدون مردم هیچ تحول واقعی بوجود نخواهد امد.
با مهر و احترام به شما و به همه / مهدی دهنوی


■ جناب دهنوی گرامی، اتفاقاً شما در انتهای مطلب‌تان پاسخ سوال‌تان را دادید! مردم. مردم با پیشبرد مبارزات مدنی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، با استفاده از ابزار های نافرمانی و بدفرمانی مدنی، اعتصابات بخشی یا سراسری و البته با بهره بردن از شرایط مساعد خارجی، خود «زنگوله را به گردن گربه خواهند انداخت» و رژیم را وادار به برگزاری همه‌پرسی می‌کنند. آری، رژیم به اختیار خود تن به همه‌پرسی نخواهد داد، اما تحت فشار فوق العاده و پیگیر مردم سرانجام به آن تن خواهد داد.
شاهین




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024